_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

نقض دمکراسی و پس رفت اخلاقی و فرهنگی در کشور دمکراتیک سوئد

15.10.2010

فرزاد فرزین فر ـ وبلاگ جهانوند

http://jahanvand.blogfa.com/

 

برگ ریزان و سردشدن هوا خبر از پائیز و فصل خزان – با همه زیبائیش – میدهد که همگی اطلاعات کم و بیش نسبت به آن داریم و از قوانین کلی آن آگاهیم اما آنچه در حیطه جامعه اتفاق میافتد بر قوائد آن آگاهی از پیش تعیین شده ای نداریم و کاملا بر مبنای تجزیه و تحلیل ما پیش نمیرود هر چند ممکن است قابل پیش بینی باشد .

فصل خزان با همه تغییرات کمی و کیفی اش تمام میشود و عمر آن در سوئد کوتاه است و جای خود را به زمستان سرد ، سخت ، طولانی ، روزهای کوتاه و تاریک و کسل کننده و ملال آور میدهد اما بهر حال چشم انداز روشن است بهار تاگزیر آمدنی است و رویش و حرکت با تولد طبیعت و زیبایی رنگارنگی دختران و پسران ، زنان و مردان ، و بازی گوشی بچه ها همراه رقص زیبای بادبادکهایشان جلوه نمائی میکند و همه چیز دلپذیر و زیبا میشود و تولد دوباره ای است برای همه ! اما:

اما خزان جامعه سوئد تازه شروع شده است و هیچ قاعده ای بر آن متصور نیست و قابل پیش بینی با این شدت نبود و زلزله 5.7 ریشتری که روی داد خبر از سونامی بزرگی را در آینده نزذیکتر میدهد که از هم اکنون همه را شوکه کرده است اما مقامات و سیاستمداران این کشور طبق روال همیشگی حاضر نیستند در نزد افکار عمومی این پدیده را مورد نقد شفاف و تجزیه و تحلیل اصولی قرار بدهند چرا که اگر زیر بار این مسئولیت بروند اول باید حساب چندساله خود و سیاستهای حزبیشان را در کفه ترازوی قضاوت عمومی قرار دهند که دیگر چیزی برایشان باقی نمی ماند و این البته به هیچ وجه به نفعشان نیست و منافع شان را در خطر میاندازد

انتخابات پارلمانی سوئد هر 4 سال یکبار انجام میگیرد که که بسیار ملال آور و فرمایشی است بحث بر سر چکونگی اجرای انتخابات نیست که در نوع خود بی نظیر است و از هفته ها قبل از روز رای گیری صندوق های انتخاباتی در نقاط مختلف پیش از موعد به اخذ رای میپردازند و مبین سلامت بالای اجرای انتخابات و سلامت امنیت انتخابات در محیطی کاملا آرام و روحبخش و دمکراتیک آنهم بدون حضور پلیس یا نیروی انتظامی و امنیتی است و خود الگوی بسیار جالبی است اما چرا ملال آور؟

19 سپتامر امسال روز انتخابات پارلمانی در سوئد بود که همزمان روز انتخاب شورای شهر و شورای استانی نیز هست که با همه استانداردهای دمکراتیک دارای نواقص جدی و بسیار فاحش است که بر کسی پوشیده نیست اما آنچه مطرح است رفتار بسیار غیر دمکراتیک و تعجب آور و بحث بر انگیز طبقه سیاستمدار و مرفه در این کشور است منجمله سیاستهای غیر دمکراتیک انتخاباتی !

سوئد تا قبل از نتایج انتخابات 19 سپتامبر امسال دارای 7 حزب سنتی پارلمانی بود که با زلزله انتخاباتی امسال حزب راسیستی « دمکراتهای سوئد » بناگه وارد پارلمان شد و بافت سیاسی و تعادل سیاسی جامعه را بهم ریخت که هم زنگ خطری بود برای سیاستمداران و هم برای جامعه!

از یک ماه قبل از موئد رای گیری ، گیشه ها و دکه های انتخاباتی احزاب در صلح و آرامش در کنار هم قرار میگیرد هر کس کار خودش را میکند بدون اینکه التهابی در سطح جامعه ایجاد کند یا جو ضدیت هیستریکی را علیه هم تبلیغ کنند یا احترام اجتماعی و حقوقی همدیگر را زیر پا بگذارند یا اینکه نگران تقلب انتخاباتی باشند و همه چیز حکایت از سطح کیفی نرم اجتماعی و فکری جامعه و سازگاری بسیار خوب جامعه که شاخص پیشرفت است حکایت دارد و بیشک این جامعه با همه ضعف هایش الگوی مناسب اجتماعی از یک جامعه پیشرفته و مدرن است! اما با همه این تعارف غیر قابل انکار چرا نتایج غیر قابل باور حاصل شد !

حالا که انتخابات تمام شده است دیکر فکر طبقه سیاستمداران حزبی راحت شده است چونکه آنانکه میخواستند بر کرسی قدرت بنشینند خیالشان راحت شده است و دیگر ما رای دهندگان را نمیشناسند یعنی از اول هم نمیشناختند و ما برایشان در منطق واقعی حتی وجود خارجی و عینی نداریم و حتی شهروند بحساب نمیآییم تا یک ماه قبل از انتخابات بعدی مثل همین امسال!

وقتی میفهمیم که انتخابات است که سر و کله دکه ها پیدا میشود که همیشه اطراف شان خالی است و فقط به مردم رهگذر بروشور یا لیست کاندیداهای انخاباتی حزبشان را میدهند و عموما افراد مسن و تقریبا خسته و غیر بشاش هستند و چیزی برای گفتن ندارند جز همان کاغذهایی که بدست تو میدهند که دعوتی است برای شرکت در انتخابات اما کدام انتخابات؟

سیستم انتخابات سوئد مستقیم نیست یا رای دهنده حق انتخاب مستقیم نماینده دلخواه و مورد نظر خودش را ندارد و انتخابات دمکرانیک نیست و نقض آشکار دمکراسی و حقوق دمکراتیک رای دهندگان و شهروندان است و در واقع رای به حزب است و احزاب بدلیل اولویت خود افرادی را که به مراکز قدرت و تصمیم گیری نزدیک تر هستند بعنوان نماینده مجلس یا شورای شهر و استانی انتخاب میکنند نه آنانکه رای بیشتری بیاورند و محبوبیت بیشتری داشته باشند یا علوم اجتماعی و تخصص علمی بیشتر یا تحصیلات بیشتری داشته باشد و الزاما کسی که بیشتر رای بیاورد برنده نمیشود بلکه جای خودش را به کسی میدهد که رای کمتری آورده ولی مهره بی چون و چرای حزب و مجری دستورات حزب است و بواقع میشود گفت سرسپرده حزب و فرامین رهبری حزب است و شخصیت مسقل از حزب ندارد !

کشور بوروکراتیکی که با همه ادعاهایش برای آرای مردم ارزش قائل نیست و سیاستمداران و رهبران حزبی از چپ تا راست با اینکه از سالها پیش حتی در روزنامه های کثیرالنتشار مطرح شده است کوچکترین توجهی نمیکنند و ارزشی برای افکار عمومی قائل نیستند چرا که اگر به خواستهای واقعی مردم توجه کنند منابع قدرت را از دست خواهند داد که سنتا در اختیار خودشان بوده است! وقتی در غرب حرف از دمکراسی میشود میخواهند به تمام دنیا درس دمکراسی و حقوق بشر بدهند ولی وقتی پای منافعشان باشد گوشها و چشمهای خود را میبندند و نه تنها رهبران حزبی حاضر نیستند هیچ گشایشی ایجاد کنند و این واقعیت را به بحث و مجادله بگذارند بلکه جامعه هم در خمودگی و خستگی و افسیردگی اجتماعی بسر میبرد و از جنبشهای متشکل و سازمان یافته خبری نیست تا از حقوق مردم دفاع کند !

سیاستمداران سنتی حزبی هم با چشمان باز همه چیز را میبینند و قدرت باورکردن را از دست داده اند این احزاب دیگر قدرت عضوگیری جدید و جذب نیرو در جامعه را ندارند اما دست از سر مردم بر نمیدارند و فکر میکنند قیم مردم هستند و همان افکار کهنه و پوسیده قرن نوزدهم و بیستم را با خود حمل میکنند و قطب بندیهای اجتماعی را  بین دو خط و دومرز چپ و راست میبنند و خودشان را معرف دو گزینه سوسیالیسم و بورژوازی ناشی از فرهنگ مجازی و تئوری هایی که در جریان جنگ سرد بوجود آمده است می بینند و قدرت هیچگونه راهگشائی و بن بست شکنی را ندارند و جلوی پیشرفت جامعه را سد کرده اند !

آیا تعجب برانگیز نیست که یک نماینده با 342 رای به پارلمان میرود و آیا محبوب تر از این کسی در جامعه یافت نمیشود و آنهم وقتی این نمایندگان به مجلس میروند برای خودشان مفید فایده نیستند چه برسد برای جامعه ! جالب است میروند در مجلس و فقط پیشنهاداتی در قالب پروژه میدهند که هیچگونه ارزشی ندارد و فقط دوست دارند مطرح شوند و به حقوق کلان نمایندگی و مزایای بیشمار آن دست پیدا کنند و برای کسانی تصمیم میگیرند که برایشان ارزشی قائل نیستند و از پول همان مالیلت دهندگان خوشگذرانی میکنند و تحت نام پروژه های من درآوردی به جزایر خوش آب و هوا سفر میکنند بدون اینکه به  مجلس گزارش بدهند و از پول مالیات دهندگان یه سلامتی ما ویسکی مینوشند و فقط برای طبقات فقیر که یا بیکارند یا کارهای کم در آمد دارند تصمیم میگیرند چقدر مالیات وضع کنند تا چپاولشان کنند ! آیا به چنین قیم هایی احتیاج است باور کنید نه و ما مالیات دهندگان فقط پول خوشگذرانی و شهرت و محبوبیت شان را میدهیم و مثل بسیاری از کشورها اینقدر اینها طالب مقام هستند که دست از سر مردم بر نمیدارند و پشت سر هم خودشان را کاندید میکنند و به مجلس میروند  و بر کرسی شیرین قدرت جلوس میکنند! آری همه نقشه و طرحها و پروژه ها برای طبقات فقیر و با پولدلرها کاری ندارند چرا که خودشان یک طبقه غیر مردمی اند و نه از طرف مردم انتخاب شده اند و نه افکار عدالت خواهانه مردمی دارند ! و فکر میکنند از ما بهترین هستند و دیگر واژه مردم یادشان میرود و دیگر تا چهار سال هیچ کس نه اینها را میبیند و نه هیچ اینها را میشناسد و اینها هم نه دم از حقوق بشر میزنند و نه دم از دمکراسی و خیالها تخت که تا 4 سال بر صندلیهای گرم و نرم پارلمان لم میدهند و سوار آخرین مدل ماشین میشوند و سالی یک بار با اهل خانواده به مسافرت رویائی میروند و به خوش آب و هوا ترین جزایر میروند و اسم یک پروژه الکی هم رویش میگذارند مثلا دیدن قورباغه های چشم قرمز در جزایر قناری !

( تعجب نکنید در تمام عمرم کسی را مسخره نکرده ام  و کسی را تحقیر نکرده ام حتی آنها که مرا شکنجه کرده اند و یا باصطلاح متطک بار کسی نکرده ام . دو سال پیش شعری نوشتم تحت عنوان « دهکده جهانی » و وضع مجازی اینها را به تصویر کشیدم خیلی ها فکر میکنند معنی اش منفی بافی است و متوجه نیستند مفهوم مجازی و دنیا مجازی چیست ! من فقط آنچه واقعیت است را به تصویر میکشم و نه بیشتر ! انکار که ما بدنیا آمده ایم تا در خود تکرار بشویم و نقش سنتی و تکراری خود را ایفا کنیم و چیزی را مقدس کنیم و بر گرد تقدس بچرخیم و یا ثناگو باشیم یا تمجید گر ! یا اینکه باید یکی را قبول داشته باشیم و یکی نماد ما باشد وگرنه گویا ملاک و معیاری نیست ! به همین دلایل است که این مشکلات پیش آمده است و این همه قیم بی هویت داریم ! و یا خیلی ها منتظر ابرقول هستند تا زندگی را و دنیا را جای بهتری بکند ! و یا برایشان انقلاب کند بدون اینکه متوجه باشند حرمت نفس و اعتماد به نفس شان را از دست داده اند و خودشان خودشان را تحقیر کرده اند )

از 7  حزب سنتی سوئد از هر دو جناح چپ و راست ، 4 حزب با کاهش محبوبیت و رای انتخاباتی مواجه شدند بلاخص حزب سوسیال دمکرات سوئد با کاهش فاحش رای دهندگان مواجه شد اما جای تعجب همگانی این است که حزب راسیستی دمکراتهای سوئدی با 2.8 افزایش 5.7 درصد رای را به خود اختصاص داد و یکمرتبه با 20 نماینده جدید وارد پارلمان سوئد شد که بطور آشکار ضد خارجی و ضد اسلامی ( مسلمانان ) است و سیاست پناهنذگی اش معطوف و محدود به اروپائیان است و آشکارا ضد خارجی است و از افکار پوسیده و عقب مانده برخوردار است اما نکته حائز اهمیت این است که بهر حال بخشی از جامعه به اینها رای داده است که هم باید اندیشه غیر تعامل گرایانه آنها را مورد آنالیز قرار داد هم بخشی از رفتار اجتماعی منفی بخشی از پناهندگان و مهاجران! اما هر مشکلی که باشد پس رفت اخلاقی جامعه خطرناک است و برگشت به نژاد پرستی گزینه درستی نیست و مهاجرینی که چند دهه است در جامعه ادغام شده اند و نسل دوم و حتی سوم در اینجا متولد شده اند و برای این جامعه زحمت میکشند مورد تبعیض جاهلی نژادپرستانه و نازیستی قرار بگیرند و راه حل هر مشکلی نهادینه کردن جامعه و حقوق مساوی و برابری شهروندان بر اساس قانون و در برابر قانون دانست و پسرفت اخلاقی بر اساس نژاد برتر اروپائی یا سوئدی تبار یک فاجعه فرهنگی برای جامعه و کشور سوئد است و جامعه چند فرهنگی سوئد را باید برسمیت شناخت و تقویت کرد نه حزب عقب مانده نژادپرست دمکراتهای سوئد را و نه به افکار و فرهنگ نژاد پرست اعتبار قائل شد و باید منطق جهانی شدن را بپذیریم!

وقتی از کنار دیوار پارلمان سوئد عبور میکنی آنچنان با ابهت است که فکر میکنی تصمیم گیریهای مهم برای جهان در اینجا صورت میگیرد اما حالا نژادپرستها بر کرسی نماینگی نشسته اند و جوان 22 ساله نژادپرست که چیزی جز اندیشه ضد خارجی ندارد و نمی فهمد برای دهها هزار و صدها هزار مهاجر سوئدی تبار که در پیشرفت این جامعه موثر بوده اند تصمیم گیریهای سرنوشت ساز میخواهد بکند مثل قوانین ضد خارجی نژادپرستانه و ضد اخلاقی و ضدانسانی در دانمارک! اینها عقده های روانی شان که سالهاست در اینها جمع شده است در پوشش قانون و با محمل و ماسک دمکراسی جامع عمل میپوشانند و به جای رفتن به روانپزشکی نماینده پارلمان میشوند و خودشان را در پوشش قانون تخلیه روانی میکنند و اینجاست که باید بدور از تبلیغات و تقلید و فضاسازی و جوگیرشدن و برخورد احساسی به تعرف دقیق و علمی از دمکراسی پرداخت و قوانین حاکم بر مکتب سیاسی دمکراسی را ترسیم کرد و منشور آن را تدوین کرد و نباید مقلد و دنباله روی مدعیان سیاستمدار در غرب که همه نوع بهره را از دمکراسی میبرند ولی حتی یک تعرف علمی از آن ندارند بود !

راسیسم ، نازیسم ، فاشیسم ،بنیادگرائی و تروریسم همه یک زیرساخت و خاستگاه فرهنگی دارند و راسیسم نتیجه جهش نازیسم است و آن روی بزهکاری است و ورود این جریان یعنی راسیستها به پارلمان سوئد و دیگر کشورهای اروپایی میبایست ممنوع شود. متاسفانه با فروپاشی بلوک سوسیالیسم و بی محتواشدن احزاب سوسیالیستی ، راسیسم و نژادپرستی در اروپا رشد کرده است و در کنار فرقه های مذهبی بی فایده راسیسم که همان بنیادگرائی فرهنگی اروپائی است روزبروز قانونمند و نهادینه میشود و جریانات راست حاکم بر سرنوشت مردم میشوند

از طرفی یک سوال اساسی مطرح میشود ، چرا اندیشه های عقب افتاده و نژادپرستانه و راسیستی در اروپا جانی دوباره گرفته است؟ اینجاست که اجزا جامعه به بررسی روانشناسانه و جامعه شناسانه نیاز دارد و آرزو میکنم ریشه راسیسم فرهنگی و راسیسم اداری در همه جا منجمله سوئد برچیده شود و من یک قربانی راسیسم اداری در سوئد هستم و در حالی که از همه شیوه ها و امکانات برای شکست زندگی من در سوئد استفاده میکردند تا فرار را بر قرار ترجیح دهم و از این کشور بروم در همان حال نماینده دولت سوئد بیشرمانه به من مارک تروریست میزد که نه هیچ مقام و نماینده ای به کمک من میآمد نه هیچ قانون ! و من و حقوقم را و حقوق خانواده ام را در کشور دمکراتیک سوئد همین سیاستمدارها زیر پایشان له کردند!

 و امیدوارم بچه های ما و نسل امروز ما از شر این نژادپرستها در امان باشند و کمی هم سیاستمداران منجمله نوع سوئدیش سر عقل بیایند و بدانند بدور از کاخهایشان و دنیای مجازیشان دنیای دیگری است که عشق و معرفت و برابری اجزای آن است و آن دنیای واقعی من و تو است !

و اما یک نتیجه گیری ساده: استیونسون و کازابلانکا و لرد کوریت و جند نماینده بیسواد که در اینجا و آنجا بر کرسیهای گرم و نرم پارلمان اروپا و آمریکا و  .... جلوس کرده اند و پایشان را از گلیم شان بیشتر دراز کرده اند و بر حریم و حرمت ما تجاوز کرده اند و بیشرمانه میخواهند برای ما تصمیم بگیرند نتیجه همین فرآیندی هستند که بروشنی مشخص است از بابت سود کارخانجات اسلحه سازی و جنگ افروزی خودشان را به هر در و دیواری میزنند حتی اگر دیوار سیمانی باشد و با مخ بخورند زمین ! بهر حال کسب سود از فروش اسلحه های کثیف به هر جان کندنی نیاز دارد و شیرجه رفتن در دلارهای باد آورده آنچنان هم بی ارزش نیست ! که بهایش را مردم فقیر باید بپردازند! 

فرزاد فرزین فر – استکهلم

13-10-2010

Farzinfar.f@hotmail.com

 

مطالب در ارتباط:

ــ نامه ای به خواهرم بتول سلطانی ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ مصاحبه بنیاد خانواده سحر با آقای علیرضا عینکیان ( بنیاد سحر )

ــ  نامه آقای میلاد آریایی به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( میلاد آریایی )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( ایران قلم )

ــ چهل تن دیگر به جمع خانواده های متحصن مقابل قلعه اشرف در عراق پیوستند ( بنیاد سحر )

ــ اعلام جدایی آقای روح الله تاجبخش از فرقه مجاهدین در همبستگی با خانواده های دردمند اسیران قلعه اشرف ( روح الله تاجبخش )

ــ  کتاب " پیکر زخمی " منتشر شد ( بتول ملکی )

ــ علیرضا عینکیان از فرقه مجاهدین فرار کرد، گریزی دیگر از پادگان فرقه ای اشرف ( بنیاد سحر )

ــ  نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی ( میلاد آریایی )

ــ آمدم،حلقه به در کوفتم و برگشتم ( آریا ایران )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی ( آرش رضایی )

ــ نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد ( بنیاد سحر )

ــ شعری برای زن دلاور ایرانی خانم بتول سلطانی عزیز ( فرزاد فرزین فر )

ــ ترجمه کتاب فرقه ها درمیان ما منتشر شد ( ابراهیم خدابنده )

ــ پیام خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در قلعه اشرف در مورد تجاوز های جنسی ، ایدئولوژیک مسعود رجوی ( ایران قلم )

ــ شکست اخلاقی آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال تروریسم ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی - قسمت اول ( آرش رضایی )

ــ سوز و گداز  فرقه مجاهدین از روشنگری های فعالین حقوق بشر ( بتول سلطانی )

ــ خروج آمریکاییان از عراق و نگرانی رو به افزایش مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت دوم ( مهرداد ساغرچی )

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین ( بهار ایرانی )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )

لینک به گزارش بیست و سوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه با آقای مصطفی محمدی از کانادا  و رضا صادقی از فرانسه

لینک به گزارش بیست و دوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن سخنرانی خانم نلی توماسینی فعال حقوق بشر از هلند

لینک به گزارش بیست و یکم سمینار پاریس ـ مصاحبه آقای بهزاد علیشاهی با آقای ایوب کردرستمی و خانم فریده براتی در حاشیه سمینار پاریس

لینک به گزارش بیستم سمینار پاریس ـ متن و فیلم مصاحبه با خانم حوریه محمدی  و آقایان بهادر خرمی و سعید حضرتی

لینک به گزارش نوزدهم سمینار پاریس ـ متن کامل سخنرانی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی  + بخشی از فیلم های سمینار برای داونلود

لینک به گزارش هجدهم سمینار پاریس ـ سخنرانی خانم بتول سلطانی  + تماس خانم عبداللهی مادر یکی از قربانیان از مقابل  قلعه اشرف با سمینار پاریس  

لینک به گزارش هفدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزارکننده سمینار پاریس به دکتر نوری المالکی نخست وزیر عراق

لینک به گزارش شانزدهم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم سعیده جابانی

لینک به گزارش پانزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقای آنتوان گسلر نویسنده و پژوهشگر سوئیسی  در سمینار پاریس

لینک به گزارش چهاردهم سمینار پاریس ـ حضور هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس در دفتر سازمان دیدبان حقوق بشر در پاریس

لینک به گزارش سیزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقایان مسعود جابانی و شمس حائری در سمینار پاریس

لینک به گزارش دوازدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزار کننده سمینار پاریس به وزیر دادگستری فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش یازدهم سمینار پاریس ـ سری دوم از عکس های سمینار پاریس

لینک به گزارش دهم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار پاریس به سفیر آمریکا در فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به قسمت نهم سمینار پاریس ـ سری اول از عکس های سمینار پاریس

لینک به قسمت هشتم سمینار پاریس ـ فیلم  کوتاهی از  برگزاری گردهمایی پاریس در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی در عراق

لینک به گزارش هفتم سمینار پاریس ـ ملاقات هیئتی از شرکت کنندگان در سمینار پاریس با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر

لینک به گزارش ششم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار بزرگ پاریس به دبیر کل سازمان صلیب سرخ جهانی با اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش پنجم سمینار پاریس ـ هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس با نهادهای بین المللی دیدار خواهد کرد

لینک به گزارش چهارم سمینار پاریس ـ آکسیون اعتراضی در حمایت از قربانیان فرقه مجاهدین در شهر پاریس

لینک به گزارش سوم سمینار پاریس ـ قطعنامه شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ، کمپ اشرف ـ عراق

لینک به گزارش دوم سمینار پاریس ـ فعالان حقوق بشر خارجی و ایرانی رهبری فرقه مجاهدین را متهم می کنند

لینک به گزارش اول سمینار پاریس ـ حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ( کمپ اشرف ـ عراق

 

________________

قرائت قطعنامه سمینار پاریس  توسط آقای محمد حسین سبحانی

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=eErhoG7fmDQ

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=6x5zTeg_t2Q

قسمت سوم

http://www.youtube.com/watch?v=6RWEnw8QbB4

_______________________________________________________________________

سخنرانی آقای مسعود خدابنده

http://www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo

 

_____________________________________________________________________-

سخنرانی آقای مصطفی محمدی در سمینار پاریس

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=uB2rD5zSOlc

 

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=B7VrWkWjfww

_____________________________________________________________________

 

سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی

 

برای مشاهده فیلم در یوتیوب بر روی دو آدرس زیر کلیک کنید ـ قسمت اول

 

http://www.youtube.com/watch?v=_zcWmc9uLGU

 

http://www.youtube.com/watch?v=XGTl4Y_lCd8

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد