09.11.2010
آرش رضایی
http://www.nejatngo.org/fa/post.aspx?id=9872
دکتر مارگارت تالر سینگر
پژوهشگر و روانشناس امریکایی در کتاب فرقه ها در میان
ما ـ فرقه را با " سه ویژگی اصلی ؛ دارا بودن رهبر
مستبد و خودكامه ، ساختار هرمی قدرت، و استفاده از
برنامه مجاب سازی (بازسازی فكر یا شستشوی مغزی) توصیف
میكند ."
در حقیقت فرقه ها با بهره گیری
از فشارهای تشکیلاتی و روانی که شامل جدا کردن افراد
از گذشته شان ، تحت الشعاع قرار دادن حس طبیعی خویشتن
فرد ، و وادار کردن آنان به ترک و فراموش کردن زندگی
قبلی شان به منظور ماندنشان با اعضا و افراد مشابه
یکدیگر برای تحقق اهداف فرقه ای ، پروسه ی تغییر رفتار
و کردار اعضا را محقق می سازند .
از این منظر ، بحث و بررسی در
باره ی مواضع و رفتار پرخاشگرانه و آنتاگونیستی
مجاهدین در رابطه با خانواده هایی که صرفا در اشتیاق
دیدار و ملاقات حضوری با بستگان و فرزندانشان در درب
ورودی اشرف بسر می برند ، نیاز به واکاوی و تحلیل ساخت
ذهنی دگماتیک سران مجاهدین دارد . البته در نظر گرفتن
نقش القائی رهبر عقیدتی فرقه در این میان انکار ناپذیر
است .
او "روایتی بزرگ" از خویش در
ذهنیت کادرهای تشکیلاتی مجاهدین ساخته است. به طوری که
همه ی نیروها و اعضای تشکیلاتی مجاهدین امکان تفکر را
از دست داده و از هویت و ذات مستقل برخوردار نیستند.
آنان تحت الشعاع و وامدار گفتار و رفتار یک شخص قرار
دارند؛ کاریزمای رهبر عقیدتی .
اما رهبر عقیدتی مجاهدین علیرغم
نقش کاریزمایی که برای خود متصور است در دنیای خیالی
خویش از ضعف های روانی و ذهنی مفرطی رنج می برد. او
دچار پارادوکس شده است موقعیت پارادوکسیکال ذهنی و
رفتاری رهبر مجاهدین را بشدت آزار می دهد. این امر
مشهود را می توان در گفتار و نحوه ی رفتار وی در حین
سخنرانی ش که این روزها در سیمای آزادی پخش می گردد ،
به روشنی دریافت.
حالت تدافعی و انفعالی رهبر
عقیدتی مجاهدین در برابر انبوه خانواده هایی که طی
ماههای اخیر در درب ورودی اشرف شعار "ملاقات حضوری حق
مسلم ماست " می دهند ، دربرگیرنده ی جهان محدود و بسته
ی سران مجاهدین است. وقتی که سران فرقه ی رجوی حتی از
یک واکنش ساده و یا پاسخ منطقی به خانواده ها درمانده
و ناتوان می شوند و به همه ی رویدادها و خواستـه ها از
دریچـه ی ذهن محدود و دگـم خویش می نـگرند پـس می توان
به روشنی نتیجه گرفت آنان امکان درک مسائل و واقعیت ها
را همچنان از دست خواهند داد.
براستی چرا مجاهدین حتی حاضر
نیستند کمترین اهمیتی به خواسته ی مشروع خانواده ها
بدهند؟ آیا خزیدن در لاک خویش و حالت انفعالی داشتن
بیانگر ماهیت و ساخت فرقه گرایانه ی دار و دسته ی رجوی
نیست ؟
وحشت از تماس و یا ارتباط با
دنیای بیرون، از جهان محدود رهبر عقیدتی مجاهدین تا کی
ادامه خواهد یافت؟
آنچه که می توان بدان اذعان
نمود سرانجام سران مجاهدین در برابر درخشش واقعیت و
تحولات دنیای مدرن ناگزیر مرگ فرقه ی مخرب و ویرانگر
مجاهدین را اعتراف خواهند کرد. آن روز دیر نیست.