در حالیکه احتمال می رود مذاکرات 5+1 با ایران در ماه
دسامبر آغاز شود ،فشارهای جانبی اتحادیه اروپا برای
تاثیر گذاری در نتیجه مذاکرات همچنان ادامه دارد.روز
پنجشنبه 25 نوامبر 2010 میلادی ،پارلمان اروپا طی
قطعنامه ای از وزارت خارجه آمریکا خواسته است نام
سازمان مجاهدین خلق را از فهرست سازمان های تروریستی
خود خارج کند.در همین رابطه بیش از نیمی از ۷۳۶
قانونگذار اروپایی از کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی
اتحادیه اروپا و رئیس هیئت 5+1 خواستند در این زمینه
با دولت باراک اوباما گفتگو و رایزنی کند.
بسیاری معتقدند که این گونه پیش لرزه های اروپایی ،
شائبه تاثیر موضع آمریکایی ها نسبت به نا امیدی از
تغییرات در مواضع ایران است.چرا که اروپا و آمریکا به
این نتیجه رسیده است که شفاف سازی های لازم از طرف
ایرانی صورت نمی گیرد.موضع گیری های متفاوت و گاها
متضاد مسئولان ایرانی نسبت به مذاکرات اتمی به نگرانی
های بیشتری در این زمینه دامن زده است.
چرا که همزمان با برخی مسئولان ایرانی که بدون هیچ پیش
شرطی آمادگی خود را برای انجام مذاکرات اعلام کرده
بودند،آقای احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی ایران در دهم
همین ماه طی سخنرانی در قزوین صریحا اعلام کرد؛"بر سر
حقوق اساسی خود مذاکره نخواهیم کرد." و در حالیکه
آمریکایی ها و اروپایی ها ایران را مسئله حل ناشدنی
خود می دیدند ایشان در ادامه همین سخنرانی تاکید
داشتند که ؛"مذاکرات در مورد همکاری برای رفع مشکلات و
دغدغه های جهانی و کمک به صلح و امنیت جهانی خواهد بود
و در شرایط برابر".
خارج از اینکه هر یک از مسائل مطرح شده می تواند موضوع
مذاکره ای برای ایران و 5+1 باشد، چالشی کردن موضوع
اصلی مذاکره بر سر مسئله اتمی ایران از طرف آقای احمدی
نژاد بیش از پیش به بحران های بنیادین مذاکرات دامن
زد.از طرفی جبران کردن ضعف های سیاست خارجی ایران با
استراتژی "راد مردی" و "صداقت" در جامعه جهانی درسی
ناشناخته ودر شرایط فعلی تقریبا امکان ناپذیر است.چرا
که اگر قرار بود پایه های سیاست جهانی بر اساس صداقت و
انسانیت شکل بگیرد مرزهای جهانی و منافع ابرقدرت ها
فروریخته و بعبارتی دنیا گلستان می شد.
آقای احمدی نژاد وقتی در شهرهای ایران سخنرانی میکنند
فراموش میکنند که در بین قدرت های جهانی کسی بدنبال
برقراری یا دفاع از برابری نیست.هر کسی بدنبال منافع
خویش بوده و برای رسیدن به قدرت بالاتر تلاش
میکند.رقابت های جهانی اساسا بر پایه های اکونومیکی
بسیار خشنی استوار است که برای سهم بیشتر ابایی از جنگ
و اشغال خاک کشورهای دیگر ندارد.و در این راه مردمی
موفق و سرفراز است که در عین استقلال با آزادی عمل
آگاهانه در دام خشونت طلبی آنان نیافتد.تجربه عراق
نمونه ای از گرفتار شدن صدام حسین در چنین آشفته
بازاری است.
بنابر این در دنیای مقابله با گسترش نفوذ جمهوری
اسلامی طبیعی است که از هر ابزاری استفاده خواهد
شد.چرا که برای پیشبرد هراس افکنی که بسیار هم واقعی و
پیشرونده است هر گروه سازماندهی شده مورد استفاده و
بهره برداری قرار خواهد گرفت.حال اگر نیاز باشد بر جسد
مومیایی شده مجاهدین بدمند،خواهند دمید.بطور خاص وقتی
که آنان تعهد سربازی و
سرسپردگی خود را چند برابر کنند بعید نیست که حتی کار
به عذر خواهی از اعمال و محدودیت های گذشته هم بکشد.
همانطور که سابقا در مقاله ؛ "
آیا آمریکا ،سازمان مجاهدین را
از لیست تروریستی خارج خواهد کرد؟!"
تاکید داشتیم ، برخلاف تئوری بسیاری از صاحب نظران
زمان استفاده ویژه از سازمان مجاهدین در اروپا بر سر
مسئله ایران فرا رسیده است.چرا که مجاهدین فرا گرفته
اند چگونه کارهای کثیف آنان را با هزینه وتلفات کمتری
بنحو احسن انجام دهند.در آینده نزدیک ، نتیجه مذاکرات
اتمی و مسئله حقوق بشر در ایران تاثیر گذار ترین اهرم
همه جانبه بر اوضاع ایران و گروه های سیاسی متخاصم آن
خواهد بود.
آیا سیاست های جهانی آقای احمدی نژاد خواهد توانست این
اهرم را برای همیشه از چنگال اروپا و آمریکا خارج
سازد؟کلید ورود به این گنج در گرو موفقیت یکی از دو
طرف است. باید دید!