_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت  پنجم

12.01.2011

مهرداد ساغر چی

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

لینک به قسمت سوم

لینک به قسمت چهارم

در پنجمین قسمت خاطراتم، با آن که هنوز می شنوم تعدادی از خانواده های اعضای مجاهدین حدود یازده ماه از عمر و زندگی شان را در گرما و سرما پشت دربهای بسته پادگان اشرف تنها به خاطر دیدار فرزندان شان انواع و اقسام توهین ها و تهدیدها را تحمل کرده اند، به این همه قساوت و بیرحمی رهبران سازمان لعن و طعن می فرستم. رهبرانی که جنون قدرت طلبی شان پایانی ندارد. و بعد از این که فرزندان مردم را به بهانه مبارزه برای آزادی مردم به گروگان گرفته اند، هم اکنون با خود مردم نیز همان می کنند که با فرزندان شان کرده اند. از سوی دیگر رهبری فرقه رجوی در قلعه اروپایی اش در اووروسورواز فرانسه برای مهره های بازنشسته و جنگ طلب آمریکایی از پول خون اعضای جداشده و همینطور اسیران این فرقه در  قلعه اشرف مهمانی شام و ناهار می دهد تا دیوزگی و سرسپردگی خود را را به بیگانگان اثبات کند، که  این نیز عرق شرم را بر چهره من و سایر قربانیان این فرقه که روزگاری برای آزادی و استقلال ایران به این گروه پیوسته بودیم، می نشاند. اما  ادامه خاطراتم.

 

خانواده

شاید تا الآن هزاران بار موضوع خانواده را شنیده باشید. اما من یک موضوع جدید می خواهم بگویم. آیا شنیده اید سازمان همیشه اعلام می کند خانواده ها برای ملاقات فرزندشان به اشرف بیایند، آزاد هستند! پس چرا بسیاری از افراد الان دیگر تمایلی ندارند. آیا از فرط مبارز بودن یا از فرط نفرت از زندگی و مظاهر آن می باشد؟ نمی دانم خودتان قضاوت کنید. در طی چند سال اخیر هر خانواده که وارد اشرف شد، اولا فرد اجازه ملاقات تکی با خانواده اش را نداشت. چونکه گفته شد مواردی بوده که فردی بعلت وعده و وعید خانواده اش و بعد از رفتن خانواده اش، از مبارزه جدا شده است. ثانیا در محلی که خانواده نگهداری می شده که با اسم" هتل ایران" معروف است، فرد اجازه ندارد بعد از ساعت هشت، باقی بماند. حتی اگر پدر و مادرش باشند و فرد شب را باید به مقر خودش برود و صبح ساعت 9 به بعد اجازه ورود به هتل ایران را دارد. ثالثا اجازه ی گرفتن نامه، عکس یا cd  را ندارد، مگر اینکه اول تحویل مسئولش بشود که مبادا عکس پسر یا دختری باشد که بعدا فرد ذهنش مشغول بشود.  برای هر کدام از این قوانین، دهها مثال و فاکت برایت ردیف می کردند. خوب حالا خانواده آمد و ملاقات کرد. با این شرایط اولا اگر زن جوان در میان خانواده باشد، حق نداشت به مقر مردان برود. یعنی فرد نمی تواند خانواده اش را حتی به دوستانش بعد از 20 سال معرفی کند. ثانیا بعد از هر بازگشت خانواده چه بلائی برسر فرد می آید!

بله گفتم "بلا" چونکه فرد باید قرنطینه شود. به او می گویند قرنطینه می شود و دفتر و قلم را برداشته و باید "غسل" کند. بله درست شنیدید. غسل می کند. یعنی اگر مثلا مادرت حرفی زد یا خبری از دختری یا از فرزند و همسر سابق تو داد و تو در درونت دچار احساسات شدی، این" احساسات ضد انقلابی"  را باید مو به مو و لحظه به لحظه بنویسی و تحویل مسئولت بدهی و در آخر هفته هم در " نشست غسل هفتگی" که احتمالا معرف حضور همه هست، باید خوانده و "بیان" شود. و این شاید تا چند هفته ادامه داشته باشد. به این ترتیب افراد دیگر از این ملاقاتهای خانوادگی هم بیزار می شدند. باور کنید یک مثال را یک بار کسی گفت من شاخ در آوردم. گفت بعد از 26 سال مادرم آمده و یک جعبه شیرینی از قنادی سر محل ما آورده بود. من یک لحظه رفتم به دوران نوجوانی و گذشته، دیدم دارم در آن زمان سیر می کنم. بلافاصله رفتم شیرینی را در محل بیماران بیمارستان پخش کردم و جعبه اش را از بین بردم. آیا شما می توانید این نمونه را بررسی و تحلیل کنید؟ می گذارم بعهده خواننده و شنونده! ولی بعدا آن فرد جعبه شیرینی را با مارکش، داخل کمدش چسبانده بود!

 

شعائر

گذری بیاندازیم بر وضعیت شعائر در سازمان. همه ما ایرانیان یک دنیا دل خون از دست شعائر به سبک رژیم آخوندی داریم. تقریبا مطمئن هستیم همه کارهای رژیم در راستای دافعه از مذهب برای مردم ایران مثمر ثمر بوده است. اما در سازمان هم که در این ایام اخیر که می خواهم بگویم شعائر به این شکل است، اولا نماز جماعت در وعده مغرب و عشاء انجام می شود. در موقع نماز از یک نفر به اسم "پرسنلی" آمار نفرات و اسم شرکت کنندگان را ثبت می کنند و بعد در نشست های نوبه ای روزانه یا هفتگی، از افراد حسابرسی می شود. افراد هم همیشه بهانه می آورند مثلا کارگر جمع آوری غذاخوری بودیم، یا اینکه گزارش می نوشتیم و به حیل مختلف از آن فراری هستند. اما نماز ظهر و عصر هم که پیشاپیش تعیین تکلیف است و اکثر نفرات در کار روزانه و غیره، آن را منتفی می کنند. نماز صبح، چون که با بیدارباش صبح همراه است و مسئولین می بینند حتما باید خوانده شود، ولی 50 درصد وضو نمی گیرند و از ترس انتقاد، نماز می خوانند. اما دیدنی است نماز صبح جمعه که همیشه موضوع بحث و جدل است. چون که بیدارباش عمومی، ساعت 8 صبح است و نفرات نمی خواهند خواب لذیذ را از دست بدهند و خود بخوانید بقیه قایم باشک بازی نماز و وضو و غیره را.

 اما روزه هم وضعش همین طور است. اولا اگر کسی روزه نگیرد، این را باید توضیح بدهد که چرا روزه نمی گیرد. و اگر دلیل قانع کننده مثل پزشکی نیاورد، او را چندین و چند بار بازخواست خواهند کرد و بسیاری از افراد هستند به این دلیل بطور مخفی روزه می خورند و البته داستانش طولانی است که شاید در آینده به آن بپردازم.

اما مراسم و آئین های مذهبی:

در سازمان آنچه که بعنوان عاشورا و تاسوعا و مراسم می بینید، همش در حال حاضر اجباری است. در روز عاشورا، اگر کسی جرأت داشته باشد برای مراسم شرکت نکند واویلا است. همه مراسم در دستور روزانه مثل یک فرمان خوانده می شود. من مورد مریضی خودم و دوستم که واقعا مشکل داشتیم، در آن روزها واقعا عاشق عزا داری و مراسم حسینی بودم، مریض شدم و یک نصفه روز شرکت نکردم. بعدا به مدت چندین روز بازپرسی شدم که چرا شرکت نکردم و دوستم هم همینطور. تا آخرش یا باید بگویی من "تمارض" داشته ام، یعنی خودم را به مریضی زده ام و مثلا بخاطر فلان مشکل نیامدم، تا بالاخره آنها به منظورشان برسند و تو هم دفعه دیگر جرأت نکنی در هیچ مراسمی غایب شوی. اما بعد از هر مراسم، به دلیل این شعار درون سازمان که بیکاری سم است، مثلا عید قربان یا هر مراسم دیگر، یک ساعت بعد می گویند برویم سر کار، ظهر بر می گردیم برایتان فیلم سینمائی می گذاریم و به این ترتیب یک روز تعطیل را هم از تو می گیرند. البته گفتم فیلم سینمائی! الان درون سازمان افراد به کنایه به همدیگر می گویند، ما جدیدترین فیلمها را می بینیم، منتهی شش میلیمتری و این اصطلاح یعنی از بالا و پائین فیلم آنقدر سانسور می شود که اصطلاح شش میلیمتری را بدین منظور بکار می برند. من که نمی دانستم، ولی وقتی به سازمان آمدم فیلمهایی را دیدم، فقط می توانستم میزان سانسور برنامه ها در سازمان را با برنامه های طالبان مقایسه کنم و بس. با این تفاوت که طالبان هرگز ادعا نکرده اند مدرنترین نیرو هستند. ولی در این طرف شما با کلمات پر طمطراق مواجه می شوید و از جداسازی زن و مرد هر چه که تا حال شنیدید، من بیشتر دیده ام. مثلا پمپ بنزین در پادگان اشرف برای سوخت گیری به این ترتیب بود، برادران صبحها از ساعت 0800 تا 1000

خواهران عصرها از ساعت1700 تا 1900

و به راحتی جدا سازی از مدل فابریک انجام می شد. یک روز یکی از نفرات جوان در نشستی سر این موضوع سئوال کرد و مسئول نشست که فرشته یگانه بود گفت، بدبخت! ما سر اینکارها داریم قیمت سیاسی می دهیم که شما دچار درگیری ذهنی و سیاسی نشوید. منظورش این بود اگر تو در پمپ بنزین چشم در چشم زنی شدی و ذهنت درگیر شد آنوقت "سرنگونی" محقق نمی شود. منظورش هم از قیمت سیاسی این بود که مثلا یکی مثل من بیرون سازمان بیاد و این را افشاء کند و آبرویشان برود. البته طیف جوان و روشن، فریب این بحثها را نمی خورند. افرادی مثل محمد (مصطفی) رجوی که خودش در باره همه موضوعات سازمان بطور دقیق بررسی و خوانده بود و می دانست سازمان از روز اول بر سر هر موضوعی چه موضعی داشته و حالا دارد نان به نرخ روز می خورد، مستمرا سئوال می کرد و تقریبا بر سر هیچ بحثی نمی توانستند او را قانع کنند. بقیه فرزندان شهدای معروف سازمان مثل محمد ضابطی، سعید داوری، شهاب، علی داعی الاسلام و یا مجید محدثین، کسانی هستند که مسائل را خوب می فهمند ولیکن به دلایلی مجبور به ماندن و سوختن هستند. یک بار به شهاب داعی الاسلام ( پسر حسین داعی الاسلام معروف به علی قادری) که در گزارشی گفته بودند تو نباید با حمید صنوبری حرف بزنی چونکه او با تو محفل دارد، حمید صنوبری و شهاب از کودکی در آلمان با همدیگر بزرگ شده بودند، بهمین دلیل حمید صنوبری( پسر عباس صنوبری) محل استقرارش را عوض کردند و شهاب داعی را هم همینطور. و بعد شهاب در جواب شان گزارشی نوشت، من تا پایان سرفصل دوساله قبول می کنم، چونکه بعدش مسیر خودم را می روم( نقل به مضمون). و منظورش این بود که می روم دنبال کارم. چون که او همان شرایطی را داشت که سایرین داشتند، جرأت بیرون آمدن را نکرد و درهمان نشست، کاری کردند که دوباره اعتراف کرد، اشتباه کردم که اینطور دردسر ساز شدم.

ادامه دارد

مطالب در ارتباط:

 ــ پیام میلاد آریایی برای خانواده های دردمند و علی باقرزاده یکی از قربانیان اسیر در قلعه اشرف ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات الهه قوام پور ، آهای مردم ! پسرم را ندیدید؟ قسمت اول  ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ پنجمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی خطاب به ناهید بلوچستانی، الهام و شهرام کیامنش ( بتول سلطانی )

ــ داستان سی زن ( مهدی خوشحال )

ــ نامه خانم بتول ملکی  به خانم هیلاری کلینتون وزیر محترم امور خارجه آمریکا ( بتول ملکی )

ــ نامه ای به خواهرم بتول سلطانی ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ مصاحبه بنیاد خانواده سحر با آقای علیرضا عینکیان ( بنیاد سحر )

ــ  نامه آقای میلاد آریایی به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( میلاد آریایی )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( ایران قلم )

ــ چهل تن دیگر به جمع خانواده های متحصن مقابل قلعه اشرف در عراق پیوستند ( بنیاد سحر )

ــ اعلام جدایی آقای روح الله تاجبخش از فرقه مجاهدین در همبستگی با خانواده های دردمند اسیران قلعه اشرف ( روح الله تاجبخش )

ــ  کتاب " پیکر زخمی " منتشر شد ( بتول ملکی )

ــ علیرضا عینکیان از فرقه مجاهدین فرار کرد، گریزی دیگر از پادگان فرقه ای اشرف ( بنیاد سحر )

ــ  نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی ( میلاد آریایی )

ــ آمدم،حلقه به در کوفتم و برگشتم ( آریا ایران )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی ( آرش رضایی )

ــ نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد ( بنیاد سحر )

ــ شعری برای زن دلاور ایرانی خانم بتول سلطانی عزیز ( فرزاد فرزین فر )

ــ ترجمه کتاب فرقه ها درمیان ما منتشر شد ( ابراهیم خدابنده )

ــ پیام خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در قلعه اشرف در مورد تجاوز های جنسی ، ایدئولوژیک مسعود رجوی ( ایران قلم )

ــ شکست اخلاقی آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال تروریسم ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی - قسمت اول ( آرش رضایی )

ــ سوز و گداز  فرقه مجاهدین از روشنگری های فعالین حقوق بشر ( بتول سلطانی )

ــ خروج آمریکاییان از عراق و نگرانی رو به افزایش مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت دوم ( مهرداد ساغرچی )

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین ( بهار ایرانی )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )

لینک به گزارش بیست و سوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه با آقای مصطفی محمدی از کانادا  و رضا صادقی از فرانسه

لینک به گزارش بیست و دوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن سخنرانی خانم نلی توماسینی فعال حقوق بشر از هلند

لینک به گزارش بیست و یکم سمینار پاریس ـ مصاحبه آقای بهزاد علیشاهی با آقای ایوب کردرستمی و خانم فریده براتی در حاشیه سمینار پاریس

لینک به گزارش بیستم سمینار پاریس ـ متن و فیلم مصاحبه با خانم حوریه محمدی  و آقایان بهادر خرمی و سعید حضرتی

لینک به گزارش نوزدهم سمینار پاریس ـ متن کامل سخنرانی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی  + بخشی از فیلم های سمینار برای داونلود

لینک به گزارش هجدهم سمینار پاریس ـ سخنرانی خانم بتول سلطانی  + تماس خانم عبداللهی مادر یکی از قربانیان از مقابل  قلعه اشرف با سمینار پاریس  

لینک به گزارش هفدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزارکننده سمینار پاریس به دکتر نوری المالکی نخست وزیر عراق

لینک به گزارش شانزدهم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم سعیده جابانی

لینک به گزارش پانزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقای آنتوان گسلر نویسنده و پژوهشگر سوئیسی  در سمینار پاریس

لینک به گزارش چهاردهم سمینار پاریس ـ حضور هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس در دفتر سازمان دیدبان حقوق بشر در پاریس

لینک به گزارش سیزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقایان مسعود جابانی و شمس حائری در سمینار پاریس

لینک به گزارش دوازدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزار کننده سمینار پاریس به وزیر دادگستری فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش یازدهم سمینار پاریس ـ سری دوم از عکس های سمینار پاریس

لینک به گزارش دهم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار پاریس به سفیر آمریکا در فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به قسمت نهم سمینار پاریس ـ سری اول از عکس های سمینار پاریس

لینک به قسمت هشتم سمینار پاریس ـ فیلم  کوتاهی از  برگزاری گردهمایی پاریس در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی در عراق

لینک به گزارش هفتم سمینار پاریس ـ ملاقات هیئتی از شرکت کنندگان در سمینار پاریس با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر

لینک به گزارش ششم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار بزرگ پاریس به دبیر کل سازمان صلیب سرخ جهانی با اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش پنجم سمینار پاریس ـ هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس با نهادهای بین المللی دیدار خواهد کرد

لینک به گزارش چهارم سمینار پاریس ـ آکسیون اعتراضی در حمایت از قربانیان فرقه مجاهدین در شهر پاریس

لینک به گزارش سوم سمینار پاریس ـ قطعنامه شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ، کمپ اشرف ـ عراق

لینک به گزارش دوم سمینار پاریس ـ فعالان حقوق بشر خارجی و ایرانی رهبری فرقه مجاهدین را متهم می کنند

لینک به گزارش اول سمینار پاریس ـ حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ( کمپ اشرف ـ عراق

 

________________

قرائت قطعنامه سمینار پاریس  توسط آقای محمد حسین سبحانی

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=eErhoG7fmDQ

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=6x5zTeg_t2Q

قسمت سوم

http://www.youtube.com/watch?v=6RWEnw8QbB4

_______________________________________________________________________

سخنرانی آقای مسعود خدابنده

http://www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo

 

_____________________________________________________________________-

سخنرانی آقای مصطفی محمدی در سمینار پاریس

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=uB2rD5zSOlc

 

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=B7VrWkWjfww

_____________________________________________________________________

 

سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی

 

برای مشاهده فیلم در یوتیوب بر روی دو آدرس زیر کلیک کنید ـ قسمت اول

 

http://www.youtube.com/watch?v=_zcWmc9uLGU

 

http://www.youtube.com/watch?v=XGTl4Y_lCd8

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد