_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

بازتاب فرهنگ خشونت در فرقه ها

 

همانطور که در  مقاله "وظایف ما در قبال فرهنگ ترور و خشونت در فرقه ها "  اشاره کردیم ، کانون قلم پژوهشی را پیرامون "فرهنگ خشونت" در نوشته های متعلق به فرقه مجاهدین انجام داده است  که بخشی از نتایج  در آن مقاله ذکر شده آورده شد. در این فرصت و به بهانه انعکاس چند نمونه از ادبیات ترور و خشونت نوشتاری در فرقه مجاهدین ، به نکته ای  دیگر در آن اشاره می کنیم.

در این بررسی پژوهشی که صرفاً در چندین مقاله نوشته شده توسط فرقه مجاهدین صورت گرفته ، واژه های خشونت طلبانه، توهین آمیز و بی ادبانه زیر بکار گرفته شده است:

 

1 ـ  شغالانی که زوزه می کشند

2 ـ سگ درگاه آخوند ها

3 ـ پا دوی جان به کف آخوند ها

4 ـ سایت های تابعه وزارت اطلاعات پارس و قلم ( به مزد اژه ای )

6 ـ عمله و اكره باجيره مواجب آخوندها

7 ـ آقای احمق

8 ـ بی سواد سیاسی که "هر" را از" بر" تشخیص نمی دهی

9 ـ خر اخمو

10 ـ مزدور ابله

11 ـ ابله سر تا پا حماقت

12 ـ سگ قلاده به گردن

13 ـ مزدور حماقت پیشه

14 ـ مزدوران دستمال به دست

15ـ مزدور سفله آخوندی

16 ـ چهار پای نشادر خورده

17 ـ جانوران

18 ـ .....

 

البته ایرادی بر رهبری فرقه مجاهدین نیست که به دلیل اینکه سایت ایران پارس یا ایران قلم یا نویسندگان مرتبط با آن پیام های آقای مسعود رجوی را تجزیه و تحلیل کرده و سمت و سوی استراتژی سازمان مجاهدین را کماکان مبارزه مسلحانه و تروریستی تشخیص داده اند، شغالانی خوانده شوند که زوزه می کشند. یا آنها را جانورانی که نشادر خورده اند و در اصطبل دست و پا می زنند، نام نهاد. نه تنها ایرادی نیست، بلکه ما را در مسیر نقد مسالمت آمیز ، همراه با ادب و انصاف  جدی تر می کند. اما در اینجا جای یک پرسش از رهبری فرقه مجاهدین در ارتباط با بکارگیری ادبیات خشونت طلبانه  و تروریستی در نوشته هایشان وجود دارد که پاسخ و قضاوت در مورد آن را را به خوانندگان محترم این مقاله می سپاریم.

پرسش این است که آیا  فرقه ای که در محافل رسمی و در دنیای آزاد چنین از ادبیات خشونت طلبانه و تروریستی استفاده می کند، در سلول های انفرادی در قرارگاه اشرف ـ خیابان 400 و  زندان های سازمان اطلاعات، امنیت و ابوغریب صدام حسین، جایی که فریاد تو به گوش هیچکس نمی رسد، با منتقدین خود چه می کرده است؟.

 بعد از پیام تهدید آمیز آقای مسعود رجوی در سوم دی ماه 1385 که بعد از سه سال و نیم سکوت خطاب به اعضای سازمان مجاهدین خلق منتشر شده ، مشخص می شود که کماکان نقض حقوق بشر و بازداشتگاه و زندان  در قرارگاه این سازمان در عراق وجود دارد و کانون قلم این را جهت ثبت در تاریخ با صدای رسا اعلام می کند. آقای مسعود رجوی در پیام ذکر شده در تاریخ سوم دی ماه 1385 خطاب به اعضای ناراضی فرقه چنین آورده است:

بند چهارم پیام رهبری فرقه: ... هيچ بي انضباطي و كج خلقي و بي حوصلگي و نافرماني نشان ندهيد و ...

بند پنجم پیام : ... از خدا مصرانه بخواهيد كه ننگ جفا و پيمان شكني و پشت كردن و خنجر و خيانت را هرگز بر شما نپسندد...

 

اگر واژه هایی مانند کج خلقی، عصبانیت و نا فرمانی از فرماندهان که  در یک نامه علنی آمده، است.  به زبان سرکوب در درون تشکیلات، جایی که یک حصار بسته است و غیر خودی حضور ندارد  ترجمه کنیم، آن موقع دقیقتر می توانیم ببینیم که سربازجو ها و شکنجه گران مجاهدین، یعنی آقای دربندی ها، آقای رفیعی نژاد ها، آقای حسن محصل ها، آقای مجید عالمیان ها و آقای عزتی ها با اعضای ناراضی سازمان مجاهدین چه می کنند.

سایت ایران قلم  بخش "فرهنگ خشونت" را جهت بایگانی موارد و نمونه های "ترور سرد " در فرقه های ایدئولوژیک  برای ثبت در تاریخ و استفاده محققین و پژوهشگران راه اندازی کرده است. در همین چارچوب در زیر  متن دست نوشته های فرقه مجاهدین که توسط ستاد امنیت و کمیسیون مطالعات سیاسی در سایت های افشاگر و همبستگی  ... منتشر شده، آورده می شود تا مشخص شود که رهبری فرقه مجاهدین چگونه برای حذف مخالفین خود دست به ترور سرد  می زنند.. روشن است که چنانچه در مقاله "وظایف ما در قبال فرهنگ ترور و خشونت در فرقه ها "  اشاره کردیم، ما در این مسیر حساب رهبران فرقه های خشونت طلب را از اعضا و بدنه این فرقه ها جدا می کنیم  و به همین دلیل نام های نوشته شده توسط ستاد امنیت فرقه آقای مسعود رجوی حذف شده است، زیرا اعتقاد داریم که اتفاقاً آنها اعضای ناراضی در درون فرقه مجاهدین هستند و مسئولیت اول و آخر اعمال فرهنگ خشونت و ترور سرد و گرم مخالفین و منتقدین فرقه ها، بر عهده رهبری این فرقه  رسانه های متعلق به آنها خواهد بود.

03.02.2007

سایت ایران قلم

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 نمونه شماره 1 از بازتاب خشونت در فرقه های در برخورد با منتقدین

 

هنگامة گلخند اشرفي ها

منبع: سایت افشاگر متعلق به سازمان مجاهدین ـ 28.01.2007

 

سايتهاي تابعه وزارت اطلاعات نظير پارس و قلم (به مزد اژه اي) و در يك هذيان گويي آشكار و صراحت تحميلي اعتراف مي كنند كه: ديديد مجاهدين هيچ فرقي با گذشته نكرده و به اصطلاح استحاله نشده و كماكان سُر و مُر وگنده روي مواضع خودشان پاي ميفشارند؟

علت العلل آن را هم در پيام رهبري مقاومت برادر مسعود به اشرفيان و خلق قهرمان ايران ذكر ميكنند و در اوج ناپرهيزي مينويسند:

 " اين امر(يعني پيام رهبري)نشان دهنده عزم جدي سازمان مجاهدين بر انديشه مسلحانه و تروريستي در قالب ارتش آزاديبخش در عراق است."

چكار كنيم كه حاج اژه اي گوشخوار, هوش و حواس را از سرشان ربوده است كافي بود كه شعار پايين صفحه اول نشريه مجاهد را ميديدند كه چه قبل از جنگ اخير و چه بعداز آن با خط قرمز و درشت نوشته است: ”زنده باد ارتش آزاديبخش ملي بازوي استوار و پراقتدار خلق قهرمان ايران” اين زبان, قابل فهم ترين زبان براي موجودات پليدي بنام آخوندخميني صفت است كه بناحق بر سرنوشت ملتي حاكم شده و تركتازي مي كنند. از قضا اوج سوزش وگزش آخوندهاي حرامزاده و دم و دنبالچه هايشان دقيقاً از روي شمّ ضدانقلابي و فهم سياسي همين جمله است كه اينقدر روي آن تكيه دارند و مثل چارپايي كه نشادر به آن خورانده باشند, بالا و پايين مي پرند. به خاطر همين است وقتي اين كلام و اين پيام به هرشكلي كه به آنها مي رسد, همة تعارفات و عرف بين المللي و را به كناري گذاشته و ماهيت پليد و حيواني خود را بارز مي كنند. كه نمونه هاي آن بسيار است از پارلمان اروپا, نروژ و يا هرجاي ديگري كه اين پارامتر يا زبان قابل فهم آخوندها وارد صحنه مي شود.

اما اين به اصطلاح جدا شدگان و يا بعبارتي هيأت متوسلين به بيت علي گدا در منتهاي خرفتي و كودني و نيز در حضيض ذلت و خواري و البته دريوزگي فراموش كرده اند كه تا قبل از در آمدن سازمان مجاهدين از ليست آخوندساخته تروريستي گلوپاره ميكردند و در داستانهاي هزار و يكشب خود خواب نابودي استراتژي ارتش آزاديبخش را در عراق ميديدند اما اينبار واقعيتها به آنهاحقنه شد كه روند اوضاع آنگونه نيست كه اين جانوران در سوداي آن بودند و اين كشف شهود البته جاي تأمل دارد وقتي رژيم پابگور آخوندي بعد از در آمدن سازمان از ليست خميني ساخته آخوندي به همت چهارسال پايمردي و صبر جميل اشرفيان و حمايت بيدريغ هموطنانمان و بعد از قطعنامه هاي اخير شوراي امنيت و انزواي روز افزون بين المللي و اعتراضات رو به گسترش داخل كشور و به آتش كشيده شدن تصوير منحوس عنتري نژاد در حضور خودش, سراشيب مرگ و اضمحلال خود را به عيان مي بيند.

بنابراين جزع و فزع يك دوجين عمله و اكره باجيره مواجب آخوندها, كاملا قابل فهم است و به درستي در پيام رهبري مقاومت مرگ و نابودي خود و اربابانشان را مي بينند. در مقابل آن عزم جزم اشرفيان در تداوم مبارزه شان و صحت و حقانيت استراتژيشان در هيأت ارتش آزاديبخش را مي بينند و بخوبي نيز مي دانندكه اين هنوز از نشانه هاي سحر است.

خيزيد و مخُسپيد كه هنگام خزان است, استاره روز آمد و آثار بديديم

http://www.iran-efshagar.com/common/details.aspx?id=4815

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 نمونه شماره 2 از بازتاب خشونت نوشتاری در فرقه های در برخورد با منتقدین

 

از محصولات غني شده اصطبل ولايت

منبع : سایت افشاگر متعلق به سازمان مجاهدین ـ 28.01.2007

 

با حكم دادگاه عالي اروپا، بند از بند برچسب تروريستي مجاهدين گسست. اين حكم مهر تأييدي بر حقانيت مقاومت و مبارزه تمام عيار براي آزادي و دموكراسي است كه عليه آخوندهاي جنايتكار حاكم بر ميهن براي بيش از دودهه در جريان است. به همين دليل آه از نهاد ولي فقيه ارتجاع برآمد. اين پيروزي بي شك شكستن اصلي ترين مانع تغيير دمكراتيك بدست مردم و مجاهدين و مقاومت ايران است.

ازهمين رو، رژيم ضدبشري از  شدت سوزش اين ضربه، فغان و فرياد ذليلانهيي را عليه مقاومت به راه انداخته كه در اصطبل «ولي وقيح» ارتجاع هم ، چرندگويي از نوع مضحك و ابلهانه است.

يكي از نمونههاي آن اظهار لحيه مزدور سفلة اطلاعات آخوندي به اسم محمدحسين سبحاني است. اخيراً ديدم جايي نوشته:

«...آيا تجربه جنگ ايران و عراق براي شما کافي نيست؟ ...بعد از سرنگوني صدام حسين ديکتاتور عراق در سال 2003 و آغاز بمباران هوايي آمريکا بدنه و اعضاي ساده سازمان قرباني شدند...در پايان آرزو مي کنم ...تا شايد بتوان با اتخاذ استراتژي "پرهيز از خشونت" و مبارزات مسالمت آميز به پيدايش، شکوفايي و گسترش دمکراسي در ايران کمک کرد.».

 

با خواندن اين مطلب كه قلم بدستان اطلاعاتي براي «مظلوميت» اين «سرباز گمنام و دلسوخته» و همپالكيهايش، آه از نهادشان برآمده است، به بور شدن وليفقيه ارتجاع از ته دل خنديديم!!

راستي رژيمي كه از مادران 60سالة مجاهد و نوجوانان 13ـ12سالة هوادار مجاهدين نيز درنگذشته و به حكم صريح امام سفلگان، خميني دجال، قتل‌عام زندانيان مقاوم مجاهد را نيز ترتيب داد، چه شده كه اينطور رقيق‌القلب شده و براي مجاهدين دل ميسوزاند؟

 ياوه‌گوئي‌هاي ولي سفيه آخوندها عليه مجاهدين و «گندگاوچاله دهاني» از قبيل وابستگي به عراق يا فقدان «دمكراسي» و مراعات «حقوق‌بشر» در سازمان مجاهدين نيز، ترهات بلاهت‌بار وكسلكنندة بيش از دودهه است كه همچون وضعيت رژيم، بند بند شده است به همين دليل لايق پاسخگويي نيست و فقط  بايد گفت كه سخن‌گفتن از حقوق‌بشر و اشك تمساح ريختن براي دمكراسي و حقوق انساني، براي هر كس كه مناسبتي داشته باشد  لااقل براي دهان آخوندهاي رذل وكثيف و جنايتكار با كارنامة اعدام 120هزار مجاهد و مبارز و قتل عام زندانيان سياسي و قتلهاي زنجيرهيي و ترور مخالفين در خارج كشور چيزِ زيادي است.

براي ما مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي، منتهاي سرفرازي و افتخار است كه طي دو دهة گذشته  بخاطر  برافراشتن پرچم  صلح و آزادي و درافتادن با جنگ ضدميهني و خانمانسوز خميني  و همچنين همت گماشتن به سرنگوني فاشيسم مذهبي؛ پيوسته مورد بغض و كين وليِ جنايتكار رژيم  و مأموران وگماشتگان  آنها بودهايم.

 از جنبة ملي و ميهني و از لحاظ مبارزاتي نيز مزيد بر افتخار ارتش آزاديبخش ملي‌ست و مردم ايران هم فراموش نميكنند و مجاهدين نيز به خود ميبالند كه قبل از اينكه آن مدفون خون آشام، تا آخرين خشت خانة ايران و ايراني را در تنور جنگ خانمانسوز و ضدميهني ويران كند جام زهر را به حلقومش ريختند.

اما تا آنجا كه به ما مجاهدين بر مي گردد اگر ولي سفيه با تمام گماشتگان و مزدوران آن يك ميليون بار با يك ميليون بلندگو و از زبان امثال پاسدار هزار تير تا بقيه پاسدارها و بسيجهايي داخل و خارج كشور سينه چاك بدهند و عليه مناديان و پرچمداران آزادي اين ميهن لجنپراكني نمايند و گلوي خود را پاره پاره كنند و اگر توطئههاي راه يك ميليون بار هم افزوده شود، تا آخرين نفس و تا آخرين قطرة خون از آرمان يكصدسالة آزاديخواهانه و استقلالطلبانة مردم و ميهن كه در «رجوي» متجلي است دست طلب و ياري بر نخواهيم داشت.

اين نعل وارو‌زدن‌ها و اين قبيل خواب‌هاي پنبه‌دانه هم، مبين چيزي جز آغازِ پايانِ رژيم فرتوت و پوسيدة آخوندي نيست.

بي‌ترديد روز سرنگوني دشمن ضدبشري و روز حسابرسي از دژخيمان و مزدوران و هر آنكس كه در شكنجه و خون رشيدترين فرزندان اين مرز و بوم دست در دست فاشيسم مذهبي و ارگان‌هاي سركوبگر اطلاعاتي و امنيتي آن داشته، بسيار نزديك است. مزدوران و پادوهاي رژيم آخوندي و اربابان جنايتپيشة آنها جز ننگ و نفرت ابدي تاريخ و مردم ايران نصيبي نخواهند برد. مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي و شوراي ملي مقاومت ايران بعنوان جايگزين مردمي و دمكراتيك رژيم ضدبشري خميني در مسيرِ مستمر خود بسوي آزادي و استقلال  و حاكميت مردمي شتابان به پيش مي‌تازند. تلاش‌هاي مذبوحانه و ترفندهاي مفتضح و شكست‌خوردة بقاياي خميني و خشم و كين افسارگسيختة آنان و مزدورانشان عليه مجاهدين جز نشان اعتلا و افتخار و سرافرازي ما نبوده و نيست.

بي ترديد سوزوگدازها و تبليغات و شانتاژ رسواي آخوندها و مأموران و حاميان زبون و گماشته آنان عليه مقاومت نيز، هيچ تاثيري در «حقيقت» ندارد. كمااينكه از همان ابتدا پر واضح بود كه پوزة  دشمن پليد و متحدان و مزدورانش آنچنانكه در رأي دادگاه عالي اروپا شاهد بوديم؛ به خاك ماليده شود و تجارت و سياست در اينباره نيز مطلقا اثر نكرده و مغلوب «عدالت» و «حقانيت» و «اصالت» مقاومتي شود كه مجاهدين تحت رهبري «رجوي» پرچمدار آن است.

«حقيقت» اين است كه پارس كردن اطلاعات آخوندي و مزدوران آن،  جز نشان وحشت بي‌منتهاي آخوند خامنه‌اي از ريشه‌كن شدن تماميت رژيمش بدست پرقدرت مجاهدين و ارتش آزاديبخش نيست. روزگار جمع كردن بساط آخوندي و از بيخ و بن بركندنِ ريش و ريشة  اين رژيم مضمحل و مفلوك فرا رسيده و از اين روست كه فاشيسم مذهبي و مأموران و گماشتگان آن در داخل و خارج كشور همدم وهمنوا با يكديگر،  پاچه مجاهدين را گرفته‌اند!

http://www.iran-efshagar.com/common/details.aspx?id=4720

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  نمونه شماره 3 از بازتاب خشونت نوشتاری در فرقه ها در برخورد با منتقدین

 

زوزه شغالان

منبع: سایت افشاگر متعلق به سازمان مجاهدین

 

ميگويند معاويه هر وقت پيامهاي امام علي را ميشنويد شروع به هذيان گوئي ميكرد و تا مدتها در حالت پريشاني و نزار  بسر ميبرد, بعداز پيام رهبرمقاومت ايران برادر مسعود اين مورد تاريخي برايم يكبار ديگر بارتداعي شد و عمق سوزش و جلز و ولز و هذيان گوئيهاي رژيم آخوندي مبين همين واقعيت است.

ولي فقيه ارتجاع و همة دم و دنبالچه هاي ريزه خوارش كه تحت عناوين پوشالي پارس و قلم و … ميخواهند ادا و اطوار دموكراسي در بياورند و خودشان را غير رژيمي جا بزنند ولي همين كه دهان كثيف و متعفن خود را باز مي كنند, مشام هر آزاده اي را آزار داده و دُم خروس وزارت بدنام اطلاعات آخوندي بيرون ميزند و كاملا طبيعي است كه از پيام رهبر مقاومت به هذيان گوئي بيفتند و تا مي توانند پارس كرده و قلم به مزدي كنند. چون كسي كه در اين ربع قرن مبارزه عليه رژيم آخوندي را پيش برده و رژيم آخوندي را به نقطه اضمحلال و فاز انحلال رسانده, همان رهبر كبير مقاومت بوده و تمامي مجاهدين در اين راه ماندگاري و استواري شان را مديون همين رهبري پاكبازشان هستند كه با استراتژي درست و لحظه اي كوتاه نيامدن از سرنگوني رژيم آخوندي تبديل به نقطة اميدي براي مردم در زنجير ايران شده است.

بنابراين دور از انتظار نيست كه آخوندهاي ضدبشر وحشت خود را از سرنگوني به دست اشرفيان و ارتش آزاديبخش, اين قلب تپنده مقاومت ايران, با فرافكني به نمايش بگذارند. تا ديروزكه مدعي بودند مجاهدين تمام شدند وكسي در ميانشان نمانده ولي در اين هذيان گوئي ها از حق كه نگذريم روي يك واقعيت صلب و سخت انگشت گذاشته وگفته اند كه:

”اين امرنشان دهنده عزم جدي سازمان مجاهدين براي مبارزه در قالب ارتش آزاديبخش در عراق است”

مجاهدين البته به يمن وجود رهبري پاكبازشان هميشه با اراده آهنين و استوار, عزم جزم كرده اند تاآخرين خشت اين رژيم ددمنش آخوندي را با ارتش آزاديبخش و مردم ايران تا از جا نكنند از پاي نخواهند نشست بنابراين لجن پراكني عليه رهبر مقاومت, برازندة ريش و عمامة ولي سفيه ارتجاع است.

پيام رهبر مقاومت كه براي همه ايرانيان موجي از شور و شادي و اميد بهمراه داشت, براي دشمنان مردم ايران و تماميت رژيم آخوندي, هراس و وحشت از سرنگوني محتوم است و بهمين دليل ريزه خواران و دم و دنبالچه هاي اين رژيم قرون وسطايي با آخوندهاي ريز و درشت و عمامه دار و بي عمامه دم مي گيرند كه مقاومتي دركار نيست و با وضع موجود بسازيد و درونيات كثيف خود را به سرو روي مقاومت دوران ساز و سمبل و شاخص آن مي پاشند. چرا كه به خوبي مي دانند هركه باد مي كارد, طوفان درو خواهد كرد.

 بهمن 85

http://www.iran-efshagar.com/common/details.aspx?id=4788

 

 

 سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد