_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

مصاحبه محمد حسین سبحانی با مهدی خوشحال ـ قسمت سوم ، پایانی

21.01.2011

ایران قلم

 

لینک به قسمت اول

 

لینک به قسمت دوم

 

محمد حسین سبحانی:

با توجه به صخبت های شما،  در واقع من فقط می توانم بگویم که متاسفم. شما با شرح حال خیلی دقیقی که از وضعیت فرمودید، به هر صورت نتیجه گیری که آدم میتونه بکنه، اینه که قربانی همان هایی هستند که در قرارگاه اشرف حضور دارند. آقای رجوی به دنبال سپر انسانی است که خودش را حفظ بکنه. قدرت های خارجی به دنبال این هستند که مترسکی را در درون عراق برای مذاکرات با حکومت ایران و یا اختلافاتی که با آنها دارند، حفظ بکنند. دولت عراق که از موضع و منافع خودش حق داره. ولی کسی نیست به داد آن افرادی که در درون قرارگاه اشرف اسیر هستند و حالا یکی یکی دارند فرار می کنند، برسد.

در هر صورت بسیار بسیار متاسفم. شما خودتان آنجا بودید. من و یا هر کدام از دوستانی که تجربه همکاری با این سازمان را دارند، دربدری و آوارگی و بدبختی کشیدند تا توانستند خودشان را از آنجا نجات بدهند و واقعاً بسیار متاسفم که به هر صورت هر کسی به نفع خودش داره عمل میکنه، منجمله رهبری این فرقه، کشورهای خارجی و تنها فریاد آن کسی که شنیده نمیشه اون افرادی که نیاز به کمک دارند، افرادی که حالا دیگه سن شان 60، 65 و 70 شده است. دیگه در سنی اند که هر کدام دارند بیماریهای مختلف میگیرند و این بیمار را هم حتی مسعود رجوی اجازه نمیده که آزاد شود و این را هم به عنوان یک اسیر و یک سپر میخواد استفاده بکنه. با این نتیجه گیری و برداشتی که از صحبت های شما داشتم، می خواستم خواهش کنم آقای خوشحال توضیح بدهید، خب شما یکی از بستگان تان در عراق و در همین قرارگاه اشرف اسیر هستند، و میدونم که شما در هر صورت بیش از بیست سال فرزندتان را بدون مادر بزرگ کردید و تمام شرایط و سختی ها را تحمل کردید و در واقع برای فرزند بار مادرش را نیز بر دوش کشیدید و مطلع هستم که شما برای نجات ایشان مثل همه خانواده هایی که از گوشه و کنار ایران و از اروپا، خانواده های مختلفی رفتند، شما هم از آلمان تشریف برده بودید، جمع بندی و نتایج و تجاربی که از این رفتن به عراق و پیوستن تان جلو درب قرارگاه اشرف و درخواست ملاقات با قربانی تان داشتید، به کجا رسید و چه شرایطی بر شما گذشت؟

 

مهدی خوشحال:

بله این موضوعی که من خودم و این بحث و تحلیل سیاسی و تجارب گذشته ای که دارم جدا، و تجربه ای که خودم فرداً دارم به عنوان اعتراض که نه، بلکه به عنوان مطالبه حقی که من در ارتباط با قرارگاه اشرف داشتم، خانواده و دوستانم آنجا بودند. باید برای نجات آنها می رفتم. من هم محذوریت هایی داشتم، باید می رفتم. در مقابل وجدان خودم، در مقابل دیگران. الآن ببینید که آقای رجوی میگه که این خانواده ها مزدور حکومت ایران هستند. شما هیچ حقی ندارید که اینجا بیایید و طالب دیدار فرزندانتان باشید. من می خواستم این را خدمت تان عرض بکنم که همه مردم ایران در مقابل آقای رجوی سئوال نمی کنند که بچه های ما در قرارگاه شما هستند، چون همه آقای رجوی را می شناسند که در حد صدام حسین است و در هر حال از او یاد گرفته و ادامه، راه اون را داره میره و بسیاری از خانواده ها رفتند و جواب نگرفتند. همه خانواده ها در اصل صرفا آقای مسعود رجوی را مسئول و پاسخگو نمی دانند، بعضی ها ما را مسئول می دانند. مثلاً  خانواده من می گوید، آقا، من دختر خودم را به شما تحویل دادم و از شما می خواهم.

در اصل، دختر و پسر کسی در دست من اسیر نیست، من هم 20 سال است که دارم کوشش می کنم برای نجات هر کسی که آنجا اسیر است و به هر حال نزد وجدان خودم، فرزند و خانواده خودم مسئولم. به عنوان کسی که راه و چاه را بلده. به هر حال به عنوان کسی که تجربه بیشتری داره. مثلاً پیرمردی 80 ساله آمده یقه من را گرفته. به آقای رجوی، کسی بهش آدم نداده، بهش اعتماد نکرده، به ما اعتماد کردند، از ما خواستند و من هم دست یک پیرمرد 80 ساله را گرفتم و گفتم باشد، دختر شما که دست من اسیر نیست، با هم می رویم آنجا و آقای رجوی هم تا به حال به کسی پاسخ نداده، ایشان میگه من منجی بشریتم و با خدایی که خودش فرض می کنه، میگه که فقط به اون پاسخ میدم، بشر امروزی که همه از من کوچکترند، پاسخ نمیدم. بنابراین ما رفتیم. سال 1387 بود. یک بار فروردین آن سال من رفتم، یک بار هم خرداد آن سال بود و هر بار حدود 45 روز طول کشید و هر دو بار با خطر جدی مرگ مواجهه شدم. هر دو بار برای اعتراض به مجاهدین و ملاقات با خانواده ام و برای اینکه سرنوشتم بخشی در گرو آن اسارتگاه مجاهدین بود، باید می رفتم و خودم را تعیین تکلیف می کردم، مردمی که از من انتظار داشتند، تعیین تکلیف می کردم، وجدان فردی و سیاسی خودم را تعیین تکلیف می کردم. به هر حال رفتم به عراق و اعتراض خودم را از نزدیک اعلام می کردم و همان طوری که به هر حال شما هم در جریان هستید، هر دو بار با خطر جدی مرگ مواجهه شدم و النهایه از عراق خارج شدم. منظورم اینه، آنهایی که در قرارگاه اشرف، آقای رجوی سپر بلای خودش کرده، همان طور که برای من یک مسافر، خطر جانی بود، خطر این که در جنگهای داخلی به هر کسی شک ببرند، حدود دو الی سه سال زندانش می کنند، چون کشوری ناامن است و حکومتی پایدار و مستحکم نداره. همان طور که برای من خطرناک بود، همان طور برای اعضای سازمان نیز این خطر وجود داره، همان طور که من واقعاً بیش از این نمی توانستم آنجا تحمل بکنم که کار قضایی و قانونی داشتم، باید دادگاه می رفتم، باید پیگیری می کردم، با آن که همه این مشکلات بر دوش من بود، ولی النهایه به خاطر نبودن امنیت و امکانات دیگر، به من شک کردند، تازه پای دولتهای مختلف به میان آمد، آمریکا و آلمان و کشورهای دیگر، و ما توانستیم آزاد بشویم وگرنه می گفتند که اینجا به هر کسی شک بکنیم، حداقل دو سال زندانی داره. این را می خواهم تعمیم بدهم به خود اعضای سازمان مجاهدین که حتی آنها از حیث سیاسی در حکومت صدام حسین شریک بودند، همه این مسایل می تونه به نام آنها تموم بشه، آنها می توانستند از فرصت هایی که به دست آمده بود، یا این که به دست خواهد آمد، از آن کشور فرار بکنند. همان طور که ما بالاخره ناچار شدیم از آنجا فرار بکنیم، یا این که مردم زیادی از آن کشور خارج می شوند، این یک انتخاب عقلانی است.

 

محمدحسین سبحانی:

  خیلی سپاسگزارم آقای خوشحال از توضیحاتی که دادید. البته خودم میدونم که شما به علت شکست نفسی نخواستید در واقع اهمیت خطراتی را که با آن مواجه شدید،  آن طوری که هست توضیح بدهید. شما به عنوان یک منتقد این سازمان و همچنین دوستان دیگر در هر صورت افراد شناخته شده ای بودید برای سازمان مجاهدین و حتی کانون های دیگر قدرت در داخل عراق. بنابراین واقعاً ریسک بزرگی را انجام دادید و رفتید و این نشان از فداکاری و همچنین شجاعت و احساس مسئولیتی است که خودتان احساس می کنید و همان طور که خودتان گفتید با یک وجدان آسوده تری می توانید طی طریق بکنید و سازمان مجاهدین همان طور که میدونه در اروپا افراد منتقد و ناراضی چه تاثیری روشنگری هایشان، چه در مناسبات سازمان و چه در درون لابی های پشتیبان شان داره، بنابراین یک واقعیته که میاد ضربه بزنه به شما و امثال شما، همان طور که در اروپا زد، و این میتونه در قرارگاه اشرف باشه، همان طور که منجر به دستگیری شما شد. و چیزهای دیگری که خوشبختانه شرایطی که بسیار بسیار مثبت رقم خورده و همان اصل است که اگر دقت بکنید، مسعود رجوی در آخرین پیامش اشاره میکنه، خیلی واضح و روشن، حتی اگر به زنده بودن ما نرسه، من وصیت می کنم که افرادی مثل من و شما و سایر دوستان، جزای روشنگری مان را از نگاه ایشان، به هر صورت این بهایی است که برای روشنگری بایست پرداخت.

به من اجازه بدهید، یکی و دو تا سئوال آخرم را که داشتم روی این موضوع که چه کمکهایی ما می توانیم بکنیم، یا شما تحلیلتان از شرایط چیه؟ این افرادی که هنوز در درون آن فرقه و آن اسارتگاه گیر هستند، این ها را در واقع نجات داد. اخباری که از درون قرارگاه اشرف داریم اعضاء، دستیابی به هیچ خبری را ندارند. خانواده هایی که پشت درب متحصن هستند، گاهی بلندگوهایی را بنده های خدا آنجا گذاشته بودند که پیام خودشان را و اسم فرزندان شان را ببرند. شاید آن فرد، آن پدر و یا پسری که داخل قرارگاه است بشنود یکی که پشت درب قرارگاه است، منتظر اوست. من خودم تجربه زندان را داشتم. می فهمم که چقدر این مسئله به لحاظ روانی به آدم کمک میکنه تا بتونه اراده قوی تری را در درونش ایجاد بکنه و تصمیم نهایی را بگیره. سازمان مجاهدین اگر اجازه بدهید، می گوید در واقع خانواده هایی که پشت درب قرارگاه هستند بلندگوهای اطراف اشرف را افزایش دادند. خوب این جرم خانواده هایی که آنجا هستند. تو که نمیگذاری بچه ام را ببینم، حداقل صدایم به او برسد. خوب این چه اعتراضی است که فرقه مجاهدین میکنه. مثلاً در آن بلندگو، چه خواهند گفت که این هراس داره. به نظر شما آقای خوشحال حتماً میشه یک ارزیابی کرد که در واقع آنچنان خفقانی در آن تشکیلات تنیده که حتی اجازه رسیدن این صدا نیز وجود نداره. وگرنه دادن یک اطلاعیه رسمی تر، چرا بلندگو افزایش پیدا کرده دور درب قرارگاه اشرف، این بابت چیه؟ من سئوالم اینه که آقای خوشحال شما شرایط داخلی خود تشکیلات قرارگاه اشرف را چه گونه ارزیابی می کنید. درسته که از آن افرادی هر چند مدت هر چند ماه یک بار فرار می کنند، ولی خوب چه کار می شود کرد که در واقع یک روند سریع تری را داشته باشه و آن افراد بتوانند از آنجا خودشان را نجات بدهند؟

 

مهدی خوشحال:

 همان طور که شما فرمودید، آقای رجوی نمیخواد یک حلقه وصلی نیروها به خارج داشته باشند. ببینید در دنیای امروز یک زندانی میتونه و این حق را داره که با خانواده اش ملاقات بکنه و بعضاً ما می شنویم که یک زندانی میتونه حتی مرخصی بگیره، حتی خانواده شان این حق و اجازه را دارند که با زندانی ملاقات داشته باشند. ولی آقای رجوی در عراق در هراس از ریزش نیرو، چون به هر حال طی این مدت نیروهایش را در انحصار و پشت حصارهای مختلف حفظ کرده، در بی خبری از دنیای بیرون آنها را جدا کرده و امروزه می ترسه. خوب وقتی که حرف و سخن و زبان کارکرد نداشته باشه، خب مردم در ادامه اعتراض، متوسل می شوند مثلاً دیروز سنگپرانی می کردند، یا این که شما فرمودید بلندگوها شده 180 تا.

خوب از طریق این بلندگوها معترضین و خانواده ها می خواهند صدای خودشان را بلند کنند. نمی آیند که تو فرانسه بلندگو بگذارند. طرف می خواهد با بچه خودش حرف بزنه و اگر توانست نجاتش بده. و چون آقای رجوی این اجازه را نمیده و به خود آدمها اجازه سخن و گفت و گو را نمیده، لاجرم در ادامه اعتراض، بلندگوها و من فکر می کنم از این هم جلوتر خواهد رفت.

اعضایی که آنجا اسیرند، باید این فهم و تشخیص را داشته باشند که آقای رجوی آنها را سپر خودش، به عنوان یک ابزار حفظ موقعیت خودش، جان و شرایط سیاسی خودش حفظ کرده و این که اینها قبلاً با یک هدف دیگری آنجا رفته بودند. هرگاه کسی خواسته باشه و این را فهم و تشخیص بده، آزادی موهبت بسیار بسیار بزرگی است. به نظر من برای هر کدام از آن اعضایی که آنجا اسیرند از کوچک تا بزرگ، از آنهایی که خیلی فرو رفتند تا آنهایی که تازه رفتند، و آنها اگر خواسته باشند و تشخیص بدهند که به چه هدفی آقای رجوی آنها را به گروگان گرفته و اگر این را تشخیص بدهند و اگر آزادی را ملاک خودشان قرار بدهند، به نظر من فرصت هایی برایشان پیش خواهد آمد و حتی خدا به آنها کمک خواهد کرد که از آن فرصت های سخت و آسان، استفاده کنند و نجات یابند.

 

محمدحسین سبحانی:

 تشکر می کنم آقای خوشحال. به هر حال فرصتی که می توانستیم در خدمت تان باشیم رو به پایان است. جمع بندی خودتان را از شرایطی که وجود داره و احیاناً مطالب ناگفته ای اگر وجود داره خواهش می کنم بفرمایید.

 

مهدی خوشحال:

 من به عنوان کلام آخر، همان طور که شما چند دقیقه قبل اشاره ای به وصیت آقای رجوی داشتید، می خواستم به ایشان پیشنهاد کنم که طی این 40 و 50 سال اخیر، راه افول و انقراض را رفتید. این هم در ادامه همان است.

وصیت را به این شکل نمی کنند. به نظر من آقای رجوی در شرایطی زندگی میکنه، مجموعه عملکردها، خطا، گناه و ستمی که بر مردم و اعضای خودش روا داشته، به این مصیبت دچار شده و ما در جامعه دیدیم هر کسی که پیر میشه یا مرگ را فراروی خودش می بینه، برای بازماندگان خودش وصیت میکنه. تا این که با وجدان راحت و خیال آسوده به سمت زندگی جاودانش بره و ضمناً برای بازماندگانش نگرانی و دلخوری و شکفه و شکایت باقی نذاره. به نظر من میشه این وصیت آقای رجوی را در فرار به پیش، همان بوده و بویی از یک وصیتی نبرده که به هر حال یک انسان از عالم انسانی داره. به نظرم وصیت ایشان باید این جوری می بود که حداقل بتونه در پس این وضعیت، بار سنگین گناهان خودش را کمی سبک بکنه. ببین یک پدری که پیر میشه و نزدیک مرگه، خودش هم با زبان خودش گفته من وصیتم اینه. این چاره ساز نیست. این، وضعیت حتی افراد باقیمانده را بغرنج تر و بدتر میکنه. اگر میخواد بهتره اینطور وصیت بکنه، مثل یک انسان عاقل و انسان سالم، سازمانش را منحل بکنه و اعضایش را به هر انتخابی که خودشان دوست دارند، به خارج بروند و هر حزب و گروهی که خودشان دوست دارند، هر کسی که میخواهد زندگی بکنه و به هر راهی که بره، این انتخاب را برایشان قائل بشه. به عنوان یک انسان برای اعضایش قائل بشه. و حتی اگر مال و اموالی دارد، می تواند به طور مساوی مابین زن و مرد و اعضایی که آنجا و ناراضی اند، تقسیم بکنه که حداقل رضایت بخشی و تعدادی را برآورده و خیال خودش را هم راحت بکنه. این می شود یک وصیت و ماندگار، وصیت مثبت. ولی آقای رجوی باز هم بر همان طبل خشونت و ضدیت و افراط گری و عقده و انتقام داره می کوبه، که بعد از من شما وظیفه دارید دوباره همین راه را بروید!

آقای رجوی طی 40 و 50 سال اخیر، راه سقوط را رفته، وصیتش هم دال بر اینه که اعضایش باز همین راه سقوط و انحطاط را بروند. وصیت باید بر عکس این باشد. با انحلال سازمانش و تقسیم داراییش و آزادکردن نیروهایش و دادن حق انتخاب به نیروهایش است.

 

محمدحسین سبحانی:

بسیار بسیار سپاسگزارم آقای خوشحال. من شخصاً از صحبت های شما استفاده کردم، مطمئنم که در هر صورت بینندگان و شنوندگان ما نیز استفاده خواهند کرد. انشاالله در فرصت های دیگری باز هم فرصتی باشه تا در خدمت شما باشیم.

 

مهدی خوشحال:

 من هم از شما سپاسگزارم.

"پایان"

مطالب دیگر:

ــ دومین پیام صوتی میلاد آریایی ـ  حرف های خودمانی با قربانیان در اشرف و دوست از دست رفته  مهدی فتحی ( میلاد آریایی )

ــ فدا و صداقت ( مهدی خوشحال )

ــ من و « بانکا » های ایرانی ( جواد فیروزمند )

ــ فرار جسورانه جلیل عبدی بارنجی از حصارهای فرقه رجوی ( انجمن نجات )

ــ این فرقه خطرناک شمارا به یاد کدام گروه می اندازد؟ ( کانون وبلاگ نویسان )

ــ کانون ایران قلم عملیات خونین تروریست های اعزامی در چابهار را محکوم می کند ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول ملکی به آقای نوری المالکی نخست وزیر محترم عراق ( بتول ملکی )

ــ ششمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی خطاب به خانواده های قربانیان و خانم افسانه طاهریان ( بتول سلطانی )

ــ نامه سرگشاده مسعود خدابنده  به لیدی اشتون ( ایران اینترلینک )

ــ پنجمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی خطاب به ناهید بلوچستانی، الهام و شهرام کیامنش ( بتول سلطانی )

ــ بازی با برگ سوخته مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ مصاحبه  با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین، قسمت  سیزدهم بررسی قربانی  شدن احمد رازانی توسط  فرقه مجاهدین ( بتول سلطانی )

ــ راز مقاومت ( مهدی خوشحال )

ــ قتل زنده یاد احمد رازانی و  کابوس فروپاشی فرقه رجوی ( روح الله تاجبخش )

ــ  دیدار و گفتگوی خانم بتول سلطانی و دکتر فیروزه بنی صدر در پاریس ( ایران قلم )

ــ  در حاشیه دیدار و مصاحبه محمد حسین سبحانی با دکترابوالحسن بنی صدر ( میلاد آریایی )

ــ صدام حسین را از کجا پیدا کنم؟  ( مهدی خوشحال )

ــ اعتراف رجوی در ارتباط با آقای بنی صدر ( فرزاد فرزین فر )

ــ چگونه طارق عزیز مسعود رجوی را خرید؟ ( مزدا پارسی )

ــ پیام آقای هادی شمس حائری به فرزندانش در اشرف ( هادی شمس حائری )

ــ در حاشیه دیدار و مصاحبه با دکترابوالحسن بنی صدر ( میلاد آریایی )

ــ پیام صوتی آقای مهدی خوشحال به خانواده های قربانیان اسیر در قلعه اشرف ( مهدی خوشحال )

ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ خاطرات الهه قوام پور ، آهای مردم ! پسرم را ندیدید؟ قسمت دوم  ( الهه قوام پور )

ــ پیام علی جهانی به خانواده های زجرکشیده و  محمد علیرضا علیپور یکی از اسیران قلعه اشرف ( علی جهانی )

ــ خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت  سوم ( مهرداد ساغر چی )

ــ پیام میلاد آریایی برای خانواده های دردمند و علی باقرزاده یکی از قربانیان اسیر در قلعه اشرف ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات الهه قوام پور ، آهای مردم ! پسرم را ندیدید؟ قسمت اول  ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ پنجمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی خطاب به ناهید بلوچستانی، الهام و شهرام کیامنش ( بتول سلطانی )

ــ داستان سی زن ( مهدی خوشحال )

ــ نامه خانم بتول ملکی  به خانم هیلاری کلینتون وزیر محترم امور خارجه آمریکا ( بتول ملکی )

ــ نامه ای به خواهرم بتول سلطانی ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ مصاحبه بنیاد خانواده سحر با آقای علیرضا عینکیان ( بنیاد سحر )

ــ  نامه آقای میلاد آریایی به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( میلاد آریایی )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( ایران قلم )

ــ چهل تن دیگر به جمع خانواده های متحصن مقابل قلعه اشرف در عراق پیوستند ( بنیاد سحر )

ــ اعلام جدایی آقای روح الله تاجبخش از فرقه مجاهدین در همبستگی با خانواده های دردمند اسیران قلعه اشرف ( روح الله تاجبخش )

ــ  کتاب " پیکر زخمی " منتشر شد ( بتول ملکی )

ــ علیرضا عینکیان از فرقه مجاهدین فرار کرد، گریزی دیگر از پادگان فرقه ای اشرف ( بنیاد سحر )

ــ  نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی ( میلاد آریایی )

ــ آمدم،حلقه به در کوفتم و برگشتم ( آریا ایران )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی ( آرش رضایی )

ــ نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد ( بنیاد سحر )

ــ شعری برای زن دلاور ایرانی خانم بتول سلطانی عزیز ( فرزاد فرزین فر )

ــ ترجمه کتاب فرقه ها درمیان ما منتشر شد ( ابراهیم خدابنده )

ــ پیام خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در قلعه اشرف در مورد تجاوز های جنسی ، ایدئولوژیک مسعود رجوی ( ایران قلم )

ــ شکست اخلاقی آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال تروریسم ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی - قسمت اول ( آرش رضایی )

ــ سوز و گداز  فرقه مجاهدین از روشنگری های فعالین حقوق بشر ( بتول سلطانی )

ــ خروج آمریکاییان از عراق و نگرانی رو به افزایش مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت دوم ( مهرداد ساغرچی )

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین ( بهار ایرانی )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )

لینک به گزارش بیست و سوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه با آقای مصطفی محمدی از کانادا  و رضا صادقی از فرانسه

لینک به گزارش بیست و دوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن سخنرانی خانم نلی توماسینی فعال حقوق بشر از هلند

لینک به گزارش بیست و یکم سمینار پاریس ـ مصاحبه آقای بهزاد علیشاهی با آقای ایوب کردرستمی و خانم فریده براتی در حاشیه سمینار پاریس

لینک به گزارش بیستم سمینار پاریس ـ متن و فیلم مصاحبه با خانم حوریه محمدی  و آقایان بهادر خرمی و سعید حضرتی

لینک به گزارش نوزدهم سمینار پاریس ـ متن کامل سخنرانی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی  + بخشی از فیلم های سمینار برای داونلود

لینک به گزارش هجدهم سمینار پاریس ـ سخنرانی خانم بتول سلطانی  + تماس خانم عبداللهی مادر یکی از قربانیان از مقابل  قلعه اشرف با سمینار پاریس  

لینک به گزارش هفدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزارکننده سمینار پاریس به دکتر نوری المالکی نخست وزیر عراق

لینک به گزارش شانزدهم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم سعیده جابانی

لینک به گزارش پانزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقای آنتوان گسلر نویسنده و پژوهشگر سوئیسی  در سمینار پاریس

لینک به گزارش چهاردهم سمینار پاریس ـ حضور هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس در دفتر سازمان دیدبان حقوق بشر در پاریس

لینک به گزارش سیزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقایان مسعود جابانی و شمس حائری در سمینار پاریس

لینک به گزارش دوازدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزار کننده سمینار پاریس به وزیر دادگستری فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش یازدهم سمینار پاریس ـ سری دوم از عکس های سمینار پاریس

لینک به گزارش دهم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار پاریس به سفیر آمریکا در فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به قسمت نهم سمینار پاریس ـ سری اول از عکس های سمینار پاریس

لینک به قسمت هشتم سمینار پاریس ـ فیلم  کوتاهی از  برگزاری گردهمایی پاریس در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی در عراق

لینک به گزارش هفتم سمینار پاریس ـ ملاقات هیئتی از شرکت کنندگان در سمینار پاریس با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر

لینک به گزارش ششم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار بزرگ پاریس به دبیر کل سازمان صلیب سرخ جهانی با اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش پنجم سمینار پاریس ـ هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس با نهادهای بین المللی دیدار خواهد کرد

لینک به گزارش چهارم سمینار پاریس ـ آکسیون اعتراضی در حمایت از قربانیان فرقه مجاهدین در شهر پاریس

لینک به گزارش سوم سمینار پاریس ـ قطعنامه شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ، کمپ اشرف ـ عراق

لینک به گزارش دوم سمینار پاریس ـ فعالان حقوق بشر خارجی و ایرانی رهبری فرقه مجاهدین را متهم می کنند

لینک به گزارش اول سمینار پاریس ـ حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ( کمپ اشرف ـ عراق

 

________________

قرائت قطعنامه سمینار پاریس  توسط آقای محمد حسین سبحانی

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=eErhoG7fmDQ

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=6x5zTeg_t2Q

قسمت سوم

http://www.youtube.com/watch?v=6RWEnw8QbB4

_______________________________________________________________________

سخنرانی آقای مسعود خدابنده

http://www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo

 

_____________________________________________________________________-

سخنرانی آقای مصطفی محمدی در سمینار پاریس

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=uB2rD5zSOlc

 

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=B7VrWkWjfww

_____________________________________________________________________

 

سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی

 

برای مشاهده فیلم در یوتیوب بر روی دو آدرس زیر کلیک کنید ـ قسمت اول

 

http://www.youtube.com/watch?v=_zcWmc9uLGU

 

http://www.youtube.com/watch?v=XGTl4Y_lCd8

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد