24.01.2011

حامد صرافپور، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی
http://www.cibloggers.com/?p=6053

ساعاتی پیش باز هم آقای مسعود رجوی سر از سنگر ضدبمب خود که 7 سال است در آن مخفی شده بیرون کشید و با فحاشی های خاص خود، پدران و مادران پیر مجاهدین که مدتهاست در ورودی اشرف منتظر دیدار فرزندان خود هستند را مورد اهانت قرار داد و گفت:

«««به‌ طور قانونمند و به ‌طور کاملاً قابل فهم و تجربه شده، هر گاه مقاومت و آلترناتیو دموکراتیک در مسیر راه‌ حل سوم، گامی به پیش برمی ‌دارد، یا پیروزی ارزنده‌ای کسب می‌کند، رژیم پلید ولایت و ایادی وزارت و نجاست، همراه با وحوش جنگل شرارت، قرار از کف می‌ دهند و در ورودی و اضلاع اشرف، به جست و خیزهای میمونی مبادرت می‌کنند.»»»

به این ترتیب آقای مسعود رجوی با بکارگیری انواع واژه های توهین آمیز (که برآمده از فرهنگ لمپنیزم ایشان است و در ادامۀ مطلب نیز نمونه های دیگری از آن خواهید دید)، پدران و مادران اعضای خود را به میمونهای وحشی تشبیه کرد که در جنگل وحوش به شرارت و جست و خیز مشغولند!! این است نهایت ابتذال و انحطاط کسی که بر امید و اعتماد «خلق قهرمان ایران» سوار می شود و دهها هزارتن از بهترین فرزندان مردم را فدای قدرت طلبی خود کرده و در نهایت نیز آنان را به سگهای هار، میمونهای وحشی، ایادی نجاست و دیگر صفتهای لایق خودش تشبیه می کند تا چیزی از قدر و شأن ولایت مطلقۀ خود کم نگذاشته باشد. اینچنین است که یک مدعی رهبر عقیدتی، مرز بین خودی و غیرخودی را تا خانواده اعضای خویش محدود کرده و به خانوادۀ نیروهای وفادار خود نیز رحم نمی کند. به خوبی می توان حدس زد چنین شخصی اگر به قدرت برسد با مخالفان خود چگونه رفتار خواهد نمود.

البته آقای رجوی نگفت منظور ایشان از راه حل سوم کدام است و اگر بعد از سقوط صدام حسین ایشان به یاد راه حل سوم افتاده و تا پیش از آن معترضان و مخالفان استراتژی جنگ مسلحانۀ خویش را به انواع و اقسام تهمتها و توهینها و تحقیرها می آلود و آنان را به «حیات خفیف خائنانه، اعتیاد به خمینی، تبهکاری و دگردیسی ضدانقلابی، افتادن به دامان خمینی، مزدوری و خیانت و بریدگی و…» متهم می نمود، چطور شد که به راه حل سوم روی آورد و چه عواملی موجب شد که یک شبه به چنین راه حلی روی آورد؟ و مهمتر از این، اگر ایشان متوجه اشتباه استراتژی پیشین خود شده است، به چه علت مدام در داخل اشرف نیروهای خود را به بازپس گیری سلاح از نیروهای آمریکایی و همراهی آنان برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار در قدرت انگیزه می داد و هر هفته توسط سران فرقه اش، روزهای جمعه برای کل نفرات نشست «سیاسی» برگزار نموده و در آن برای روحیه دادن به اعضای خود سخن از مجهز شدن به سلاحهای برتر آمریکایی می گفتند؟

در ادامۀ این اطلاعیه که توسط سازمان مجاهدین در سایت خبری فرقه انعکاس یافته است، عطف به پیام مسعود رجوی و از قول ایشان به نیروهای مجاهد آماده باش داده و از آنان خواسته است با توجه به نشست برخی از سیاستمداران بازنشستۀ آمریکایی در تلاش برای خروج نامشان از لیست سازمانهای تروریستی، در آماده باش بسر برده و خود را آمادۀ رودر رویی با نیروهای عراقی نمایند:

«««رهبر مقاومت با درود و تهنیت به رئیس ‌جمهور برگزیده مقاومت در «جنگ صد برابر» در برابر رژیم ضدبشری برای پیشرفت و پیروزی در مسیر راه ‌حل سوم و حفاظت از قهرمانان اشرف، به مجاهدان اشرف آماده‌ باش داد و خاطرنشان کرد:
…..

- پس از نامه خانم اشتون نماینده عالی ۲۷ کشور اتحادیه اروپا درباره وضعیت اشرف، فراخوان به دولت عراق برای احترام و التزام به استانداردها و قوانین انسان ‌دوستانه بین ‌المللی، ابلاغ قطعنامه ۲۵ نوامبر پارلمان اروپا به دولت عراق و یادآوری مراجعه و اعتراض نمایندگان ۱۲ دولت به کمیته سرکوب اشرف در ۲۱آذرماه (۱۲دسامبر ۲۰۱۰)

-و پس از کنفرانس بی‌ سابقه واشنگتن درباره حفاظت مجاهدان اشرف و ابطال برچسب تروریستی تردید نکنید که موش ولایت، در تله ورودی و اضلاع اشرف، بار دیگر سر و دم خواهد جنباند. خامنه ‌ای و دست نشاندگان، با گلّه وحوش و مزدوران، درحضیض استیصال بار دیگر درصدد برمی‌آیند تا اشرف را آماج جنون و کین توزی حیوانی قرار دهند.

متقابلاً مجاهدین، با عزم حداکثر، برای جنگ صد برابر آماده‌ اند و پیشاپیش به ولی‌فقیه بی‌ حیا، «بیا، بیا» گفته‌اند.»»»

به این ترتیب آقای رجوی با همان فرهنگ لمپنی خویش پیشاپیش به اعضای خود رهنمود داد تا برای تحریک های جدیدی آماده باشند و خود را برای یک درگیری دیگر آماده کنند. و این همان چیزی است که رجوی در چنین شرایط دشواری خواهان آن می باشد تا با ریختن خون تعداد دیگری از نیروهایش، با جار و جنجال و مظلوم نمایی، خویشتن را از مخمصه ای که در آن فرورفته است رهانیده و از تنگنای به محاکمه کشیده شدن خود و سران فرقه اش بدر آید.

در چنین شرایطی است که باید به تمامی سازمانهای حقوق بشری هشدار داد که مراقب هرگونه اقدام تحریک آمیز رجوی باشند و به دولت عراق نیز هشدار دهند که از هرگونه حرکت غیر منطقی و غیرحقوقی و غیرمسالمت آمیز که تنها رجوی خواهان آن است بپرهیزند و در نقطه مقابل از تمامی مجامع بین المللی بخواهند تا به شیوه ای کاملاً قانونی و انسانی، در محیطی خارج از اشرف و خارج از کنترل نیروهای امنیتی رجوی، با تک تک مجاهدین مصاحبه کرده و راه مناسب برای برون رفت از آن پادگان مخوف را برایشان ترسیم نمایند. نکتۀ مهم این است که این اقدام بایستی در محیطی کاملا آزاد و بدور از دسترسی فرقه رجوی باشد تا تک تک اعضا بتوانند بدون ترس از عواقب بعدی که در نشستهای داخلی مجاهدین برایشان رخ خواهد داد، حرفهای خود را بر زبان آورده و برای سرنوشت خود تصمیم گیری نمایند.

همچنین بر مجامع بین المللی است که با قدرت و استحکام از سران مجاهدین بخواهند تا بدور از هیاهو و جار و جنجال تبلیغاتی، به دولت عراق اجازه دهند به عنوان دولت قانونی کشوری که در حال حاضر مجاهدین در آن حضور دارند، با تک تک اعضای مجاهدین دیدار و گفتگو نماید و نظرات آنان را جویا شود. این حق قانونی هر دولتی است که بتواند با افراد خارجی به طور شخصی رابطه داشته باشد و مسائل حقوقی آنان را دنبال کند. و عجیب نیست که رجوی تن به چنین کاری نمی دهد چون به خوبی می داند که راه حلهای قانونی و حقوقی که در تمامی کشورهای دمکراتیک رواج دارد هرگز به نفع او نیست و موجبات رسوایی بیش از پیش او را فراهم خواهد کرد. و برای همین تنها کاری که طی این 7 سال انجام داده است، اقدامات خشونت آمیز و پرهیاهو بوده تا در پوش آن با مظلوم نمایی، جنایتهای درون اشرف را بپوشاند و هزاران زن و مرد را به عنوان سپر گوشتی پیرامون خود حفظ کند.

آنچه مسلم است، رجوی هرگز نگران جان این افراد نیست همانگونه که با اشراف به کشته شدن و نابودی 90 درصد از اعضای ارتش آزادیبخش (به گفتۀ مهدی سامع عضو شورای ملی مقاومت رجوی)، با این وعده که حسین وار تا کربلا با آنان همراه خواهد بود، نیروهایش را زیر شدیدترین بمبارانها روانۀ مرز ایران و عراق نمود و برخلاف وعدۀ داده شده، مریم را به اروپا فرستاد و خود نیز در درون سنگر ضد بمب مخفی گردید تا زمینه را برای خروج موفقیت آمیز از عراق فراهم نماید. بگذریم که با اینکار حتا مریم عضدانلو را نیز همچون اشرف ربیعی اولین همسر خود قربانی نمود تا مطمئن شود خطری در اروپا (با یک زد و بند بین دولت اروپا و رژیم جمهوری اسلامی) وی را تهدید نخواهد کرد.

در پایان باز هم بعنوان کسی که بخوبی با ترفندهای مسعود رجوی و فرقه اش آشنایی دارد، هشدار می دهم که هرگونه حرکت غیر اصولی علیه مجاهدین اشرف (که خود اسیر سیاستهای جنایتکارانۀ فرقه می باشند)، دستاویزی برای رجوی است تا از خونهای بر زمین ریخته شده پیراهن عثمان ساخته و خود را از زیر تیغ محاکمه بیرون بکشاند و برای مدتی دیگر حفظ نماید. همچنانکه تا کنون نیز دیده ایم، اعدام وابستگان مجاهد (کسانی چون علی صارمی)، جز منافع شخص رجوی را تأمین ننمود است. حال آنکه بخشش و آزادی چنین افرادی نه تنها نشانۀ قدرت یک حاکمیت است، بلکه دست کسانی چون رجوی را برای دجالگری و ریاکاری خواهد بست و به امثال او فرصت حیات مزوّرانه نخواهد داد. ولی اعدام هواداران مجاهدین (و یا هر دگراندیشی) همانطور که ربع قرن پیش آقای منتظری هشدار داد، نه تنها دردی را درمان نخواهد کرد بلکه باعث رواج سیاستهای مخرب فرقه ها برای خونریزی و خونخواهی بیشتر خواهد گردید. ریختن خونها دور باطلی است که هرگز به پایان نخواهد رسید. جامعه تنها با عشق و عطوفت و مهربانی است که به یکدلی و یکرنگی خواهد رسید و پیشرفت خواهد کرد.

میمونهای وحشی از دید رجوی

گله های مزدور از دید رجوی

سگهای هار از دید رجوی

وحوش از دید رجوی

مطالب دیگر:

ــ پیام صوتی آقای مهدی خوشحال به خانواده های قربانیان اسیر در قلعه اشرف ( مهدی خوشحال )

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )