_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

 

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

خاطرات الهه قوام پور

آهای مردم ! پسرم را ندیدید؟ قسمت چهارم

28.02.2011

الهه قوام پور

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

لینک به قسمت سوم

زمان برای من و زنداني هاي ديگربه كندي پیش میرفت . همه چیز  خسته کننده شده بود امیدم را كاملا از دست داده بودم. فکر یک فرار دیگر به سرم زده  بود ولی نمی دانستم چطور و چگونه تا شاید بتوانم  وطنم باز گردم .  نقشه هايي  كه براي فرار  می کشیدم   غير ممكن بود بخصوص بين شهر های كركوك و سليمانيه كه  تمام ماشينها مورد كنترل  ارتش صدام  قرار ميگرفتند به غير از ماشينهاي  اقاي رجوي كه بدون كنترل در تردد بودند. زماني اين را متوجه شدم كه بعد از بخش  پذيرش مرا به شهر كركوك منتقل كردند. ماشيني كه من در ان نشسته بودم به راحتي و بدون كنترل به مسير خود ادامه داد. اصولا كنتر ل و جو بليسي براي مخالفين صدام حسين صورت ميگرفت . فرار من  با داشتن يك فرزند يكساله و نيمه  معقول بنظر نميرسيد . گاهي  خودم  را  بعنوان يك آدم عجول و کم طاقت که ظرفیت مشکلات را ندارد مورد محاكمه قرار ميدادم  و زماني در  اين محاكمه ارامش خود را به دست مي اوردم كه خود را با ديگر زندانيها كه از روحيه بالايي برخوردار بودند مقايسه ميكردم و اين مقايسه ها بود كه به  من نيرو ميداد.  سخت بود كه خودم را با محيطي كه ناخواسته پيش امده وقف دهم  و هم اينكه با شرايط بد غذایی ونداشتن  بازی های سر گرم كننده براي  پسرم طوري محيط رابسازم  كه  اوآزرده خاطر نشود. من تنها زندانی بودم  که  بچه داشتم. خیلی دلم میخواست بدانم بعد از آخرین تماس من با خانواده ام بر سر آنها چی امده آخه وقتیکه من و همسر سابقم  وارد سازمان  شدیم  از همان ابتدا اصل و نسب هر دوی ما مورد اطلاعات آنها قرار گرفت حتی از مغازه دار محل تا همکلاسی هایی که حتی اسمشان به خاطرم نمانده بود و من  اصلا نمی دانستم اين اطلاعات برای چیست ؟ تا اینکه یکروز از پایگاه جلیلی از من خواستند که با چند نفر دیگربه  مسافرت  بروم و اصولا دستگاه آقاي  رجوي اراده و اجازه را از همه گرفته بود و كسي حق نداشت بپرسد  به كحا برده مي شود و چرا مي ماند؟ همين خاطر سوال كردن  بيخود بود با اين حال از مسئولم اشرف پرسیدم کجا میخواهند مرا ببرند  او با  لبخندی  خشک  و مرده گفت مگر ننوشتی که هر جا سازمان تصمیم بگیرد تو را ببرد تو باید بپذیری.

سکوت کردم و تازه متوجه شدم که  چه بر سرم آمده . من وپسرم همراه با چند نفر ديگر  سوار ماشین    پاترول سفيدي شديم وحرکت کردیم به شهری که نامش را نمي دانستم.  توی راه چندین بار خوابم برد و انهايي كه با من امده بودند اجازه نمي دادند  نشسته چشمانم بسته باشد . بعد از دو سه ساعت  به شهرمورد نطر رسیدیم  مرا در خانه ای پیاده کردند که آقایی در انجا منتطر من بود بعد از یک احوالپرسی کوتاه مرا به داخل برد و اتاقی را نشان داد که انجا باشم .  فردای آن روز چند نفراز خواهران از جاهای دیگر به انجا امدند و از طریق انها فهمیدم که در سلیمانیه هستم و برای ارتباط باخانواده ام مرا اورده اند .قبل از اینکه به خانواده ام  وصل شوم فرد وصل كننده با من نشست كوتاهي گذاشت و از من خواست انچه را در تلفن با خويشانم  بگويم كه خواست او بود يك داستان ساختگي   كه به برادرم بگویم برایش کار در آلمان پیدا شده است. از فرد مسئول وصل ارتباطات  پرسیدم واقعا جدی است؟ او گفت خواهر مگر ما درسازمان با کسی شوخی داریم  اولین تماس تلفنی من با خانواده ام برقرار شد(ناشناخته) گوشی را برداشت (ناشناخته یکی از خویشان من است که این نام را برایش انتخاب کرده ام )  و ضمن احوالپرسی  خواستم که با کوروش برادر کوچکم صحبت کنم. کوروش  اصلا توی هیچ گروه  سیاسی نبود و  دنیای خودش را داشت دیپلمش را گرفته بود واز خدمت سربازی برگشته بود.  حرفهای  دیکته شده سازمان را برایش گفتم که  شرکتی در المان است که کارمند  نیاز دارد و اگرراضی است کسانیکه تماس میگیرند با او از طرف من هستند و به آنها اعتماد کند او پرسید نمیدانی چه کاری است ؟ من گفتم خودشان  توضیح خواهند داد وار همدیگر  خداحافطی کردیم.  فردای انروز مجددا امدند و به من گفتند با برادر دیگرت کیا  صحبت کن کیا برادر بزرگ من  و در شرائط فعلی سر تیپ بازنشسته است . او در ان زمان  افسر ژاندارمری بود و در قسمت حساسی کار می کرد و بخاطر همین روابطش با همه  محدود بود و مرز بندی داشت هیچوقت  نه در مورد کارش تعریف میکرد ونه  اجازه میداد کسی در مورد کارش بپرسد و یک شخصیت پلیسی داشت.و با چنین خصوصیاتی سازمان میخواست من او را به آنها  وصل کنم . اقایی که  این پیشنهاد را داد من قاطعانه مقابلش ایستادم و گفتم   که کیا نه به شما اعتقاد دارد و نه من میتوانم روی او اثر بگذارم  او حرفم را نپذیرفت و بعد از بحث خیلی زیاد تصمیم گرفت که خودش با کیا  حرف بزند جلوی من  به او زنگ زد و گفت الهه  میخواد که  شما به سازمان وصل بشوید. او هم چند فحش به من و چند فحش  به مریم و مسعود داد و  گوشی را قطع کرد. مردیکه به برادرم زنگ زد بسیار عصبانی شد بخصوص از اینکه برادرم  چند تا فحش تقدیم مریم و مسعود کرد گفت چرا از اول نگفتی  که برادرت مزدوررژیم است باشد به حسابش میرسیم .غم بزرگ در دلم نشست و بغض گلویم را فشرد که چگونه بدون شناخت حکم مرگ میدهند ؟ حالم گرفته بود به اتاق برگشتم و مات و مبهوت به گوشه ایی خیره شدم  بعد از یکساعت سفره شام را پهن کردند وغذایی اوردند به پسرم مقداری غذا  دادم، خودم هیچ اشتهایی به غذا خوردن نداشتم . به اتاق خواب رفتم که اصولا همه  مسافران در ان با یک پتو میخوابیدند  بچه را خواباندم اما خودم خوابم نبرد بالاخره صبح با صدای زیغ و ویق خواهران که در حال درود گفتن بودند بلند شدم سردرد عجیبی داشتم و شب نخوابیده بودم  به اشپزخانه رفتم و مقداری صبحانه  برای خود و پسرم اماده کردم . حدود ساعت ۹ صبح بود که مرا مجددا برای ارتباط تلفنی صدا زدند و خواستند که من با عمویم که افسر ارتش بود در مورد سازمان و معرفی ان بپردازم  که قبول نکردم او هم خصوصیاتش شبیه برادرم بود . مردیکه مسئول وصل ما بود به عمویم زنگ زد و با او گفتگویی مختصر انجام داد و گفت الهه اینجاست ومیخواهد با شما صحبت کند . عمویم خیلی کنجکاو بود و تمایل نشان داد وقتیکه گوشی را به دست گرفتم صدایش بسیار عصبانی بنظر می رسید بعد از یک احوالپرسی سرد از من پرسید اینها کی هستند؟ هر روزبه من  زنگ میزنند و مزاحمت ایجاد میکنند و من گفتم سازمان است که میخواهد شما با انها همکاری  کنی او هم گفت اصلا میدونی چی میگی ؟ و گوشی را قطع کرد من  از اتاق بیرون  امدم و یک احساس  تحقير و نيرنگ  را از طرف  اين جريان احساس كردم . قبل از تماس  براي مسئول ارتباطات توضيح دادم كه نتيجه همان خواهد شد كه اتفاق افتاد  ولي گوش شنوايي نبود  كه بشنود و درك كند در هر صورت نفرت و بی اعتمادی شديدي به اين جريان از اینجا در درونم شکل گرفت.

ادامه دارد

 ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ پنجمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی خطاب به ناهید بلوچستانی، الهام و شهرام کیامنش ( بتول سلطانی )

ــ داستان سی زن ( مهدی خوشحال )

ــ نامه خانم بتول ملکی  به خانم هیلاری کلینتون وزیر محترم امور خارجه آمریکا ( بتول ملکی )

ــ نامه ای به خواهرم بتول سلطانی ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر ( ایران قلم )

ــ مصاحبه بنیاد خانواده سحر با آقای علیرضا عینکیان ( بنیاد سحر )

ــ  نامه آقای میلاد آریایی به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( میلاد آریایی )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( ایران قلم )

ــ چهل تن دیگر به جمع خانواده های متحصن مقابل قلعه اشرف در عراق پیوستند ( بنیاد سحر )

ــ اعلام جدایی آقای روح الله تاجبخش از فرقه مجاهدین در همبستگی با خانواده های دردمند اسیران قلعه اشرف ( روح الله تاجبخش )

ــ  کتاب " پیکر زخمی " منتشر شد ( بتول ملکی )

ــ علیرضا عینکیان از فرقه مجاهدین فرار کرد، گریزی دیگر از پادگان فرقه ای اشرف ( بنیاد سحر )

ــ  نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی ( میلاد آریایی )

ــ آمدم،حلقه به در کوفتم و برگشتم ( آریا ایران )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی ( آرش رضایی )

ــ نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد ( بنیاد سحر )

ــ شعری برای زن دلاور ایرانی خانم بتول سلطانی عزیز ( فرزاد فرزین فر )

ــ ترجمه کتاب فرقه ها درمیان ما منتشر شد ( ابراهیم خدابنده )

ــ پیام خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در قلعه اشرف در مورد تجاوز های جنسی ، ایدئولوژیک مسعود رجوی ( ایران قلم )

ــ شکست اخلاقی آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال تروریسم ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی - قسمت اول ( آرش رضایی )

ــ سوز و گداز  فرقه مجاهدین از روشنگری های فعالین حقوق بشر ( بتول سلطانی )

ــ خروج آمریکاییان از عراق و نگرانی رو به افزایش مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت دوم ( مهرداد ساغرچی )

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین ( بهار ایرانی )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )

لینک به گزارش بیست و سوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه با آقای مصطفی محمدی از کانادا  و رضا صادقی از فرانسه

لینک به گزارش بیست و دوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن سخنرانی خانم نلی توماسینی فعال حقوق بشر از هلند

لینک به گزارش بیست و یکم سمینار پاریس ـ مصاحبه آقای بهزاد علیشاهی با آقای ایوب کردرستمی و خانم فریده براتی در حاشیه سمینار پاریس

لینک به گزارش بیستم سمینار پاریس ـ متن و فیلم مصاحبه با خانم حوریه محمدی  و آقایان بهادر خرمی و سعید حضرتی

لینک به گزارش نوزدهم سمینار پاریس ـ متن کامل سخنرانی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی  + بخشی از فیلم های سمینار برای داونلود

لینک به گزارش هجدهم سمینار پاریس ـ سخنرانی خانم بتول سلطانی  + تماس خانم عبداللهی مادر یکی از قربانیان از مقابل  قلعه اشرف با سمینار پاریس  

لینک به گزارش هفدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزارکننده سمینار پاریس به دکتر نوری المالکی نخست وزیر عراق

لینک به گزارش شانزدهم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم سعیده جابانی

لینک به گزارش پانزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقای آنتوان گسلر نویسنده و پژوهشگر سوئیسی  در سمینار پاریس

لینک به گزارش چهاردهم سمینار پاریس ـ حضور هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس در دفتر سازمان دیدبان حقوق بشر در پاریس

لینک به گزارش سیزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقایان مسعود جابانی و شمس حائری در سمینار پاریس

لینک به گزارش دوازدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزار کننده سمینار پاریس به وزیر دادگستری فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش یازدهم سمینار پاریس ـ سری دوم از عکس های سمینار پاریس

لینک به گزارش دهم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار پاریس به سفیر آمریکا در فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به قسمت نهم سمینار پاریس ـ سری اول از عکس های سمینار پاریس

لینک به قسمت هشتم سمینار پاریس ـ فیلم  کوتاهی از  برگزاری گردهمایی پاریس در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی در عراق

لینک به گزارش هفتم سمینار پاریس ـ ملاقات هیئتی از شرکت کنندگان در سمینار پاریس با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر

لینک به گزارش ششم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار بزرگ پاریس به دبیر کل سازمان صلیب سرخ جهانی با اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش پنجم سمینار پاریس ـ هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس با نهادهای بین المللی دیدار خواهد کرد

لینک به گزارش چهارم سمینار پاریس ـ آکسیون اعتراضی در حمایت از قربانیان فرقه مجاهدین در شهر پاریس

لینک به گزارش سوم سمینار پاریس ـ قطعنامه شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ، کمپ اشرف ـ عراق

لینک به گزارش دوم سمینار پاریس ـ فعالان حقوق بشر خارجی و ایرانی رهبری فرقه مجاهدین را متهم می کنند

لینک به گزارش اول سمینار پاریس ـ حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ( کمپ اشرف ـ عراق

 

________________

قرائت قطعنامه سمینار پاریس  توسط آقای محمد حسین سبحانی

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=eErhoG7fmDQ

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=6x5zTeg_t2Q

قسمت سوم

http://www.youtube.com/watch?v=6RWEnw8QbB4

_______________________________________________________________________

سخنرانی آقای مسعود خدابنده

http://www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo

 

_____________________________________________________________________-

سخنرانی آقای مصطفی محمدی در سمینار پاریس

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=uB2rD5zSOlc

 

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=B7VrWkWjfww

_____________________________________________________________________

 

سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی

 

برای مشاهده فیلم در یوتیوب بر روی دو آدرس زیر کلیک کنید ـ قسمت اول

 

http://www.youtube.com/watch?v=_zcWmc9uLGU

 

http://www.youtube.com/watch?v=XGTl4Y_lCd8

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد