_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون قلم"
چريكي كه مي خواست “چه گوار ا “ شود ، “خسر و پرويز ” شد!
02.02.2007
سعيد سلطانپور
سازمان مجاهدين خلق به عنوان يك جريان
عمده در سرنگوني رژيم سلطنتي روند مثبت و شتابنده اي ايجاد كرد و در آگاهي
مردم نسبت به ديكتاتوري سهم مو ثري داشت . آخرين سخنزاني عمومي رجوي در استاديوم امجديه تهران در سا ل 59 بود كه وي شهادتين گفت و با حس “ چه گوارائي “ فرياد زد ” واي به روزي كه مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهيم “. و از انجا كه ريشه مسلماني هم داشت جمله معر و ف امام حسين در عاشورا را با تعويض “ شمشيرها “ فرياد كشيد و گفت “اي گلوله ها بر من بباريد.“ كه با تشويق نسل جوان حاضر دراستاديوم روبرو شد. برا ي مسعود كف زديم . چه رهبر شجاعي .!! واي به انر و زي كه مسلح شويم . زيرا در هيچ رويارويي چماقداران كه از حمايت گسترده كميته بر خوردار بودند نتوانسته بودند ،خط ميليشاي نو جوان راكه هنگام دفاع دست در دست ، تنها سرود مي خواند ، را بشكنند. پس چه باك كه ميليشيا جان بدهد .با هزينه سنگيني دريافتيم كه انقلابي بودن و شجاعت در بلند فرياد زدن نبو د بلكه نيفتادن د ردامي بود كه آمريكا و اسرائيل براي از بين بردن نسل جوان وانقلابي كشور و ايجاد برادر كشي تدارك ديده بودند . زهر طرف كه كشته شود بسود انا ن است و از سوي ديگر جناح موتلفه -رفسنجا ني براي قبضه كردن قدرت منتظر چنين شعارهائي بودند كه فتواي سركوب را بگيرند.
بدليل فشار هاي گرو ههاي فشار وابسته به جناح حاكم ،رجوي هميشه از مراقبت ها ي ويژه و محافظين مسلح بر خوردار بود. و كم كم از مردم دور شد . داستان سياهترين دوران تاريخ معاصر ايران ر ا همه ما ديده ،شنيده ايم و با خون و پوستمان تجربه كرده و در زندان و تبعيد بهاي انرا داده ايم ولي رجوي كه مي خواست همزمان لنين و چه گوارا و امام حسين باشد ، بدون مشاوره با همه مركزيت و اعضا و هواداران تصميم گرفت براي شناساندن جنبش به خارج برود.
بر ا ي اينكار پرواز از فرودگاه شكاري
مهر اباد با هواپيماي محمد رضا شاه ،را انتخاب كرد كه خبر ساز باشد وي
همرا ه با بني صدر اولين رئيس جمهور منتخب مردم ايران كه متوجه منظور رجوي
براي به همراه بردن وي نشده بود.، اينكار را انجام داد . خروج رجوي به قيمت اعدام 6 همافر ود ستگيري تعدادي از انان و اخراج 10000 نفر از همافران نيروي هوائي انجام شد. به عنوا ن نمونه ،يكي از اين بازداشت شدگان تا سال گذشته در زندان اوين بود. اين اقدام باعث شد كه جمهوري اسلامي با تسويه حساب گسترده همافران را كه نقش كليدي در سرنگوني نهائي رژيم سلطنيت داشتند ، از سرراه بر دارد.
دولت فرانسه براي وي چندين ژاندارام
محافظ گذاشت و براي سرنگوني رزژيم 800 خط تلفن در اختيار وي قرار داد تا
رجوي انقلاب از راه دور براه بيندازد. . سالها در ايران برف باريد خون هاي بسياري از جوانان وطن كه اعتقاد به برابري ،آزادي و كرامت انساني داشتند بر روي برفها جار ي شد . ولي مسعود به ايران بر نگشت .
رجوي همه اعضا را به خروج از ايران فرا
خواند در سال 61 تقريبا ديگر هيچ كادر و مسول در داخل كشور نمانده بود . .
سازمان د رجنگ چريك شهري شكست خورده بود و رژيم سكوت قبرستان را بر ايران
حاكم گردانده بود . رجوي بلافاصله با مريم عضدانلو ازدواج كرد. رجوي به اين ازدواج لقب ؛انقلاب ايدئولوژيك داد و به همه اعضا د رفرانسه گفت “ اگر من را قبول داريد دنبال من بيايئد و سوال نكنيد “.
موج ريزش نيروها در داخل و خارج شدت
گرفت. افراد تشكيلات جوان بودند ،صداقت داشتند ولي پختگي سياسي كافي نبود
كه بتوانند تصميم بگيرند كه تنها انتخاب بين رجوي و خميني نيست بلكه راه
سوم مردمي ( راه مصدق و ستارخان ) هم وجود دارد كه طولاني تر و سخت تر است
رجوي د ر فرانسه درامنيت كامل بود ،
ولي تصميم گرفت به محلي برود كه اصلا برف نيايد . وي از ترس ترور در مانورهاي نظامي شركت نداشت .بعضي وقتها سر زده به سالن غذا خوري به مدت كوتاهي سر مي زد زيرا درا نجا كسي اسلحه حمل نمي كرد. گفته گارسيا ماركز مصداق داستان رجوي ، صدام ، رفسنجاني است آنجا كه مي گويد“ ديكتاتورها تنها هستند؛ به هيچ كس اعتماد ندارند؛ حتي به كسي كه در راه همان ديكتاتور بيمحابا آدم كشته است.“ رجوي از سال 59 با هيچ ايراني عادي بر خوردي نداشته است . وي سالهاست كه از واقعيت جامعه ايران بدور است و با تصورات ذهني از جامعه ايران كه هنوز در سال 59 قفل شده است ،زندگي مي كند .
حملات نظامي زيادي انجام گرفت كه
اخرين ان فروغ جاودان بود ولي رجوي ،تنها به بدرقه قربا نيان كفايت كرد .
اعضا و مريدان وي چنان شست و شوي مغزي شده بودند كه نمي توانستند درك كنند
فرمانده خوب در كنار نيروهاي خود وارد ميدان نبرد مي شود . رجوي حتي تا لب
مرز ايران و عراق هم نرفت.زيرا وي رسالت بزرگ رهائي مردم از دست آخوند ها
را تنها مختص خودش مي دانست و به همين دليل ديگران را هميشه تمسخر ميكرد . با گذشت زمان و تغيير معادلات سياسي جهاني ،جايگاه صدام تضعيف مي شد . صدام ديگر به رجوي اعتماد زيادي نداشت با اينكه وي توانست د رسال 1991 با نيروي مكانيزه اش ، جلوي حركت كردها به بغداد را بگير د ولي هيچگاه با وي ديدار نكرد. نارضايتي و سوالات در بين اعضا رشد فزايند ه يافت ، كمتر كسي بود كه متوجه زمين گير شدن نظامي سازمان بعد از 15 سال حضور در عراق نشده باشد . رجوي بجاي پذيرفتن مسو ليت و و پيدا كردن اشتباهات و برسي راه هاي اصولي كه بجز در يك روابط و مناسبات دمكراتيك و آزاد ميسر نبود. رجوي بجاي استعفا كردن براي برگرداندن سازمان مجاهدين به خط اصولي ، دستور دستگيري مخالفان و منتقدان را به بخش ضد اطلاعات داد .تعداد زيادي دستگير ، زنداني و شكنجه شدند . . بعضي ا زافراد مفقود الاثر شد ند . علت مرگ برخي ، خودكشي اعلام شد . برخي تحويل زندان ابو غريب شدند ، برخي را نيزبه اردوگاه رماديه فرستاد كه زنانشان و كودكانشان مورد آزا ر و اذيت جنسي قرا ر گفتند . پرونده نقض حقوق انسانها در تشكيلات رجوي ،سياه تر و سنگين تر شد تا اينكه تاريخ مصرف صدام تمام شد و بازهم تحليلهاي رجوي اشتباه درامد. اين بار كسي نبود كه اشتباه را به گردن وي بيندازد. رجوي بدون توضيحي ناپديد شد.
تشابه رجوي و خسرو پرويز در اين هست كه هر دو متكبر و خود خواه و زن دوست و جنگ طلب بودند . آنها د رانجا كه بايد مي ايستادند ،پا به فرار گذاشتند و سربازان خود را رها كردند .
و تاريخ هم از انا ن به بدي ياد كرد ه
و خواهد كرد. رجوي چنان تكبر فرعوني داشت كه به تشكيلات باوراند ه بود كه دنيا روي محور سياست سازمان و رجوي مي چرخد.
مطلب را با طنزي از هاد ي خرسندي به
پايان ميبرم ، “ امام حسين د ر كربلا چراغها را خاموش مي كند ( براي
اينكه ان عده معدود خجالت نكشند ) و به انان كه با وي بوده اند مي گويد
اينها ( سپاه يزيد ) مي خواهند مرا بكشند هر كس بخواهد مي تواند برود .
من د رعجبم كه چگونه از تقدير فرار
ميكنند ، و ا زتجربه تلخ ديكتاتورها درس نمي گيرند ،در حاليكه مرگ هم
مانند تولد حق است و گواراست اگر در راه آزادي و استقلال و مردم باشد. اين
سعادتي است كه نصيب اناني خواهد بود كه آخر عاقبت بخير هستند. اول فوريه 2007 -تورنتو
ssultanpour@yahoo.com
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |