مصاحبه پیام رهائی با آقای شمس حائری فعال سیاسی

ایکاش آنها می ماندند و آزادی اسیران اشرف را نظاره گر می شدند

29.04.2011

پیام رهایی
http://payamerahai.com/?p=1683

به نظر من اقای رجوی در عرض این 8 سال براحتی می توانست به این وضعیت خاتمه بدهد هنوز هم دیر نشده است.

حدود 800 نفر از کسانی که در اشرف هستند پاسپورت اروپائی دارند. مانند فرزندان من که هردو از آلمان با پاسپورت آلمانی به عراق برده شده اند آنها می توانند با مدارک قانونی که دارند عراق را ترک کنند.

سئوال :آقای شمس حائری روزی که خبر تکاندهنده درگیری و کشته شدن تعدادی از مجاهدین را در پادگان اشرف شنیدید چه احساسی پیدا کردید بویژه اینکه هنوز دوتن از فرزندانتان و همسر سابقتان هم در آنجا بسر می برند؟

- پس از دریافت خبر درگیری دچار شوک کوتاهی شدم و بواقع حالت غریقی را داشتم که در میان امواج خروشان اقیانوس دست و پا می زند و دستش به هیچ کجا هم بند نمی شود. نمی دانستم که باید از کجا شروع کنم و خبر واقعی را چگونه دنبال کنم. از آنجائی که سایت های خبری مجاهدین هیچگونه اعتباری ندارند مجبور بودم که گزینه های دیگری را برای کسب این خبر تکان دهنده دنبال کنم. متاسفانه 34 نفر زن و مرد که تعدادی از آنها با بودن در اشرف و هم با مجاهدین مخالف بودند جان خودشان را از دست دادند ولی بهر حال طبیعی بود که بعنوان یک پدر اول نگران فرزندان خودم باشم و در اوائل درگیری که تعدادی از کشته شدگان را در صفحه تلویزیون دیدم چشمم به دختری افتاد که بسیار شبیه نصرت دختر خودم بود تمام بدنم گر گرفت و واقعا نمی دانستم چکار کنم. هرچند که فرقی نمی کند، تمام کسانی که در آنجا هستند مثل بچه ها و خواهران و برادران من هستند و به همین دلیل مشتاقانه در پی نجات آنان هستم.

سئوال: آیا این درگیری اجتناب ناپذیر بود و یا می شد با تدبیرو عاقلانه از آن عبور کرد؟

- البته که اجتناب پذیر بود اما ما با یک سازمان متعارف و سیاسی مواجه نیستیم مجاهدین در بحران زنده اند مضافا بر اینکه جان این 3 هزار واندی برای رهبری سازمان هیچ ارزشی ندارد و انها وسیله ارتزاق و گوش دم توپ هستند هر چقدر تعداد کشته شدگان بیشتر باشد رجوی ایست شهدایش قطور تر می شود و بیشتر بخود می بالد واز مردم طلبکار می شود. مگر عراقی ها از ورود به اشرف چه می خواستند که جلو گیری از ورود آنان به قیمت جان انسانها تمام شود حتی یک انسان؟ مگر همین چند سال پیش نبود که پلیس فرانسه وارد قرارگاه اوور شد چرا رجوی فرمان حمله به پلیس را صادر نکرد و اجازه داد مریم دستگیر شود عراقی ها که نمی خواستند کسی را دستگیر کنند. این کاملا واضح است در اور سورواز کادر های بالای مجاهدین بودند و حفظ جان آنها ارزش استراتژیک برای رجوی داشت اما اعضای اشرفی نیروهای بی ارزش وگوشت قربانی هستند. همان موقع هم رجوی گفت که پلیس فرانسه دست نشانده رژیم ایران است چرا به ادعای او در مقابل یک دست نشانده نرمی و در مقابل دیگری خشونت بکار می رود؟

سئوال: اخیرا اقای لاهیجی در مصاحبه ای اشاره کردند که اگر چه مجاهدین مایلند که بعنوان یک گروه تشکیلاتی پناهندگی بگیرند ولی حق پناهندگی برای افراد مجزا و بدون وابستگی گروهی است و شامل گروه های متشکل و سازمانی نمی شود.

آقای لاهیجی همچنین اضافه کرده بود که رابطه نیروها با رهبر سازمان از هیچگونه نرم های دمکراتیک برخوردار نیست و رابطه آنها مثل ارباب و برده می باشد. آیا به نظر شما اعضاء مجاهدین شانس خروج از پادگان اشرف را دارند و یا چگونه می توانند به این وضعیت خاتمه بدهند؟

- قبل از اینکه به سوال شما پاسخ بدهم مایلم که به دوستان عزیزی که اخیرا از سازمان جدا شده اند خانم مریم سنجابی و آقایان عبدللطیف شاردری و برات کیخائی تبریک بگویم و برایشان آرزوی سلامتی و بهروزی نمایم. و اما در مورد سئوال شما

به نظر من اقای رجوی در عرض این 8 سال براحتی می توانست به این وضعیت خاتمه بدهد هنوز هم دیر نشده است.

حدود 800 نفر از کسانی که در اشرف هستند پاسپورت اروپائی دارند. مانند فرزندان من که هردو از آلمان با پاسپورت آلمانی به عراق برده شده اند آنها می توانند با مدارک قانونی که دارند عراق را ترک کنند.

مجاهدین از این قدرت برخوردارند. آنها در جنگ خلیج حدود 700 کودک را که اکثرا بدون پاسپورت بودند به بهانه نجات آنان از بمباران از عراق خارج کرد و به کشورهای اروپائی و آمریکا فرستادند. در ضمن بخش دیگری از ساکنان اشرف که تعداد آنها هم کم نیست بدون کمک مجاهدین مایل به خروج از اشرف می باشند. آنها می توانند از کمک های سازمانهای حقوق بشری و پناهندگی برخوردار بشوند. بنابرین زحمت مجاهدین در این رابطه نیز کمتر خواهد شد. دولت عراق هم قول داده است که کسی را به ایران تحویل ندهد که این مسئله باعث می شود که نیروهای ساکن بدون ترس و جوسازی هائی که توسط مجاهدین صورت می گیرد راه خودشان را انتخاب کنند.

سئوال: آقای حائری به نظر بعید می رسد که مجاهدین با تصمیم ازادانه نیروهایشان در رابطه با تقاضای پناهندگی در کشوری ازاد موافقت کنند زیرا این به مثابه فروپاشی و یا حداقل نصف شدن تعداد نیروها است . مسئله ای که آقای رجوی از آن نمی گذرد.

- بله ببینید قطع ارتباط نیروها با فرماندهانشان همیشه شرط اول آزادشدن این افراد از اسارت ذهنی فرقه بوده است این اسارت ذهنی است که اسارت جسمی را موجب می گردد. حتی به نظر من اقای رجوی مایل است که اشرف دیگری در آمریکا و یا درافریقا بسازد ولی این افراد به اروپا منتقل نشوند زیر دیگر تحت نظرو فرماندهی مجاهدین باقی نخواهند ماند و پراکنده خواهند شد.

مجاهدین این بار در انتخاب خود بسیار محدود اند و با توجه به اینکه تا اخر امسال می باید عراق را ترک کنند علیرغم میل باطنی خویش می بایست تن به بسیاری از تعهدات دیگر بدهند. همانطور که در حمله آمریکا به عراق خلع سلاح شدند و مجبور شدند که علیرغم استراتژی مسلحانه بدون سلاح فقط شعارش را بدهند اینبار هم می بایست اجبارا پس از کشته شدن تعداد بسیاری از نیروهایشان قوانین کشور عراق را مبنی بر خروج از این کشور را بپذیرند. البته ایکاش زودتر و بدون دادن اینهمه خون تن به پذیرش قوانین کشور میزبان می دادند .

سئوال: اقای حائری شایع است که تعدادی از کشته شدگان اخیر کار خود مجاهدین بوده و به این طریق می خواستند که نیروهای ناراضی را حذف کنند ایا این خبر تا چه اندازه می تواند درست باشد؟

- همانطور که می گوئید شایعه است و من در این مورد خاص اطلاع دقیقی ندارم و از منابع بی طرف هم چیزی نشنیدم مگر اینکه شاهدی در این رابطه خودش دیده باشد که کسی بدستورفرمانده اش شخص دیگری را مورد هدف قرار داده باشد اما طبق شناختی که من از مجاهدین دارم بعید نیست که دست به چنین کاری زده باشند در گذشته زمانی که من در روابط بودم کسانی را می شناختم که ناراضی و خواهان جدائی بودند وبمناسبت رده تشکیلاتی شان اطلاعات محرمانه داشتند و این افراد در مانور های نظامی بطور اتفاقی کشته می شدند و یا خود کشی می شدند.

سئوال: اقای حائری اگر پیامی برای دوستانتان در اشرف بویژه امیر و نصرت دارید می توانید از اینطریق به گوش آنان برسانید؟

- اولین قدم برای رسیدن به دنیای آزاد و فرار از اجبارات فرقه سرپیچی و قطع ارتباط با فرماندهان می باشد. از دوستانم می خواهم که با برداشتن این اولین گام مسیر ازادی خویش را هموار کنند.

به فرزندان عزیزم درود می فرستم . و به آنها می گویم عزیزانم آغوش گرم پدرتان بروی شما بازاست. همدیگر را تنها نگذارید و با قطع ارتباط با فرماندهان و رسانیدن خودتان به انجمنهای پناهندگی و سازمان های حقوق بشری که خوشبختانه آماده رسیدگی به پرونده های شما به صورت فردی هستند راه رسیدن به زندگی آزاد خودتان را باز کنید. تا جائی هم که می توانید به مادر خودتان کمک کرده تا او را هم بتوانید به نوعی نجات بدهید.

فرصت را غنیمت شمرید و لحظه ای در تصمیم به خروج تردید نکنید که فرصت تنگ است به نیروی خود متکی باشید و اعتماد بنفس خود را باز یابید از مسیر آینده که رجوی آن را تیره و تار و خطرناک ترسیم می کند نترسید و آن را باور نکنید.

هر گاه اراده کنید که خود را از تارو پود مناسبات فرقه رها سازید و به خارج از اشرف قدم بگذارید من آماده ام که نزد شما آمده و وسائل خروج شما را به المان فراهم نمایم بیش از این تعلل نکنید مبادا رجوی در یک ماجراجوئی دیگر شما را بکشتن دهد.

در ارزوی ازادی همه اسرای اشرف و شروع یک زندگی ازاد و مستقل.

هادی شمس حائری

مطالب دیگر:

ــ پیام صوتی آقای مهدی خوشحال به خانواده های قربانیان اسیر در قلعه اشرف ( مهدی خوشحال )

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )