بیش از یک سال
است که حدود 50 خانواده که عزیزانشان در اردوگاه اشرف
اسیرهستند سعی دارند با انها تماس برقرارکنند. این
خانواده ها که بالغ بر 70 تن می شوند و بیشتر آنهارا
سالمندان تشکیل می دهند، در جلوی کمپ اشرف چادر زده و
منتظر فرصتی هستند تا عزیزان "گمشده" خود را بیابند.
بعضی از آنها چندین دهه هست که هیچ تماسی با عزیزان
خود که توسط مجاهدین ازنظرها غایب شده اند، نداشته
اند.
حتی آن
هنگامیکه قرارگاه اشرف هنوز تحت نظارت ارتش ایالات
متحده بود، رهبری سازمان مجاهدین خلق همه تلاش خود را
برای جلوگیری از ملاقات اعضای خود با خانواده هایشان
بکاربسته بود واگر هم چنین ملاقاتی اجتناب ناپذیر بود،
همیشه در حضور ناظر سازمان مجاهدین برگزارمی شد.
به مناسبت
اوضاع جاری در کمپ اشرف و احتمال خطر درگیری خونین
میان ارتش عراق و ساکنان اردوگاه، برای سازمان مجاهدین
خلق بسیارمهم هست که "سربازان" خودرا همراه با هم
ومتحد نگه دارد و با تمام قوا برعلیه يورش مقابله کند.
رهبری سازمان مجاهدین طی سالها تلقینات هدفدار برروی
ساکنان اردوگاه، ازمسئله ترس از تعقیب و اعدام در صورت
بازگشت به ایران، لولوخورخوره ای برای انگیزه آنان جهت
دفاع از"پایگاهشان" علیه یورش ارتش عراق ساخته است که
این موضوع را نه تنها در 08 آوریل، بلکه در ژوئیه 2009
نیز به وضوح دیدیم که چطور تا سرحد مرگ آنهارا پیش
برد.
ساکنان اشرف ازطرف رهبری سازمان درمقابل این انتخاب
قرارگرفتند که یا باید توسط نیروهای نظامی عراق از
"پایگاه" و مرکز زندگی خود که چندین دهه درآن بسربرده
اند، بیرون رانده و به ایران تبعید گردند، جایی که
آزار و اذیت و قتل درانتظار آنهاست و یا به هر وسیله
علیه عراقی ها.بجنگند.
یک راه حل آلترناتیو دیگر که مجاهدین نه می خواهند
آنرا ببینند و نه جامعه بی المللی آنرا هنوز برسمیت
نشناخته است، بمیان کشیدن نقش خانواده هاست. این
انسانها که از زندگی عادی خود گذشته و در مقابل درب
اشرف در چادر زندگی می کنند تا حدالمقدور در نزدیکی
عزیزان خود باشند، می توانند برای بسیاری از اعضای
محصور در اشرف راه چاره ای برای معضلشان باشند.
تجدید دیدار با خانواده ها و واردشدن به دنیای واقعی
خارج از سازمان مجاهدین خلق می تواند برای بسیاری از
این افراد – که از مبارزه بدون نتیجه خسته اند – فرصت
مناسبی برای ترک قرارگاه اشرف و خروج از سازمان
مجاهدین وبازگشت به خانواده هایشان باشد. با فاصله
گرفتن از مجاهدین و جذب شدن در جامعه، برای کشورهای
دیگر نیز این امکان فراهم می گردد به این افراد
پناهندگی اعطاء شود بدون اینکه آنها ترس از این "
تروریستهای اسلامی " داشته باشند.
این موضوع برای رهبری سازمان مجاهدین خلق نیز واضح هست
به همین دلیل آنها سعی می کنند به هر وسیله ای اعضای
خود را از ملاقات باخانواده هایشان که سالها و بلکه ده
ها سال دور بوده اند، برحذردارند،. سازمان مجاهدین خلق
سازمانی هست با ساختار فرقه ای، که پایه اساسی آن
برروی وفاداری بی قید و شرط اعضای آن از سازمان و
رهبری دور می زند. شکستن این ساختار از طریق تماس
اعضاء با خانواده هایشان می تواند این اعضاء را به راه
حل های مسالمت آمیز تشویق کند و از ریختن خونشان توسط
رهیری ممانعت بعمل بیاورد.
انجام تحقیقات مستقل توسط یک کمیسیون بین المللی با
دخالت فعال خانواده های مستقر درجلوی درب اشرف می
تواند به جلوگیری ازبرخوردهای خونین و جایگزینی راه
حلی انسانی این مشکل کمک کند.
آیا راه
حلی پراتیک برای جلوگیری ازتکرار خونریزی و خشونت در
پادگان صدامی اشرف وجود دارد؟
04.05.2011
حسن پیرانسر -
پاریس
(آقای پیرانسر، پارلمان اروپا)
خشونت و
خونریزی بهر دلیل و از هر سمتی که باشد محکوم است. در
دوران و عصری که در آن زندگی میکنیم راه حلهای خشونت
آمیزو خونریزی بسیار مطرود و محکوم هستند بخصوص وقتی
راه حلهای منطقی و پراتیک وجود دارند که نه تنها در آن
اثری از خشونت و خونریزی نیست بلکه میتوانند بسیار
مسئله حل کن نیز باشند.
راه حلهای
زیادی از طرف جداشدگان که خود سالیان در بند و اسارت
ایدئولوژی و افکار فرقه ای رجوی بوده اند مطرح شده است
که راه حلهای بسیار پراتیک و مطلوب هستند چون افراد
جداشده با گوشت و پوست و استخوان خود این مشکل بزرگ را
در درون پادگان اشرف حس میکنند و به نظر من پراتیک
ترین راه حلها را میتوان در مقالات و سخنان جدا شدگان
از فرقه رجوی جستجو کرد.
چیزی که بسیار
بدیهی و روشن است اینست که رهبری فرقه نه تنها اساسا
در نظر ندارد که نیروهای خود را که در حدود 3400 تن زن
و مرد میباشند را از خاک کشور عراق خارج کند بلکه
اینروزها حتی با پشتیبانی از تظاهراتی که در عراق در
جریان است برای سرنگونی دولت عراق لحظه شماری هم میکند
تا بتواند در خاک عراق باقی بمانند. اگر هم گاها مجبور
میشوند که از خروج از عراق صحبتی بکنند و در پیامهای
خود بدان اشاره ای کنند آنهم با بیان شرط و شروط های
غیر پراتیک و غیر عملی است که هیچ کشوری در جهان آنها
را با این شرط و شروط های عجیب و غریب نخواهد پذیرفت
البته این شرط و شروط ها آگاهانه از طرف رهبران فرقه
رجوی مطرح میگردد تا هیچ کشوری در جهان افراد اسیر شده
در پادگان اشرف رابا این شرط و شروط های مطرح شده
نپذیرند.
رهبری فرقه
رجوی همانطور که بارها اعلام کرده است شرط جابجایی
فرقه خود را جابجایی گروهی و دسته جمعی با حقظ تشکیلات
و سلسله مراتب تشکیلاتی خود بیان کرده است در صورتیکه
این بدیهی و پر واضح است که اولا ، در یک کمپ
پناهندگی( رهبری فرقه آنجایی که سنبه پر زور میشود به
پادگان خود نام کمپ پناهندگی و به افراد مستقر در آن
پناهنده اطلاق میکند)چیزی به نام تشکیلات و سلسله
مراتب جایی ندارد و افراد بصورت انفرادی طرف حساب
سازمانها و مجامع حقوق بشری قرار میگیرند و نه بصورت
گروهی و یکه های نظامی .
در هیچ کمپ
پناهندگی در جهان پناهجویان آموزش خلع سلاح کردن
سربازان و نیروهای نظامی که مسئول حفاظت کمپ میباشند
را نمیبینند و اساسا این یک پدیده جدید در کمپ
پناهندگی و پناه جویان در جهان میباشد. (از افشا
گریهای 3 تن از فرماندهان فرقه در کنفرانس بغداد)
در هیچ کمپ
پناهندگی استفاده از تیر و کمان و پرتاب قطعات تیز و
برنده به طرف سربازان حفاظت کمپ و یا به سمت پدران و
مادران پیر و سالخورده صورت نمیگیرد.
پس با این
اوصاف از رهبری فرقه اساسا انتظار این نمیرود که قدمی
منطقی و بدور از خشونت و خونریزی در راستای حل و فصل
کردن مشکل پادگان اشرف بردارند و از طرفی نیروها(بدنه
فرقه) در یک بستر تشکیلاتی کاملا کنترل شده و بسته از
طریق سلسله مراتب تشکیلاتی محبوس میباشند و دهه ها
مغزشویی و تلقینات مذهبی آنهم در یک مدار بسته و بدون
روزنه تشکیلات، قدرت هر گونه فکر کردن و تصمیم گیری
برای نجات خود را از دست داده اند و از طرفی همه آن
زنان و مردان اسیر در پادگان اشرف روزانه زیر رگبار
اطلاعات کذبی از طرف فرماندهان و سلسله مراتب خود
هستند که آگاهانه جهت ترساندن آنها از جدا شدن از فرقه
بیان میشوند مثلا اگر جدا شوید به ایران استرداد
میشوید و اعدام میشوید و یا توسط سربازان عراقی مورد
ضرب و شتم و آزارهای جنسی قرار میگیرید و به زندان می
افتید و ................
اگربدقت ملاحظه
کنید متوجه میشوید که پاشنه آشیل این فرقه، تشکیلات و
سلسله مراتب آن است که مانع از این میشود که افراد
بصورت انفرادی و بدور از فشارهای گروهی و تشکیلاتی و
عنصر فرماندهی به فکر آینده خود باشند و آزادانه تصمیم
بگیرند.
پس پراتیک ترین
راه حل که بارها توسط جداشدگان از فرقه رجوی مطرح شده
است جدا کردن طیف فرماندهی (شورای رهبری و فرماندهان
مرد ارشد) از بدنه میباشد و بدین ترتیب دیگر تشکیلات و
سلسله مراتب تشکیلاتی و عنصر فرماندهی که ابزار
مغزشویی و تلقینات مذهبی فرقه ای را در اینفرقه در دست
دارند و هدایت و کنترل میکنند به کنار میرود و آنوقت
میشود گفت که پادگان صدامی اشرف تبدیل به یک کمپ
پناهندگی شده است و افراد ان میتوانند آزادانه و بدور
از فشارهای تشکیلاتی و کنترلهای 24 ساعته شبانه روزی
آزادانه برای آینده خود تصمیم بگیرند و با مقامات
سازمان ملل و صلیب سرخ و سایر ارگانهای حقوق بشری و از
همه مهمتر با پدر و مادرو خانواده عزیز خود دیدار و
گفتگو کنند. بله رمز رهایی این اسیران و جلوگیری از
خونریزی و کشتار بی دلیل و بی هدف در انحلال تشکیلات
فرقه ای در پادگان صدامی اشرف است .
چیزی که واضح و
روشن است اینست که دولت مردمی عراق خواهان برچیده شدن
این پادگان به ارث رسیده از صدام حسین معدوم است.
ورهبری اینفرقه یا باید به فکر خروج مسالمت آمیزاز خاک
عراق باشد و یا استمرار درگیری و خونریزی و کشتار
بیگناهان. اگر رهبری فرقه خروج بدون شرط و شروط مطرح
شده را بپذیرد ( که البته بعید به نظر میرسد) جلوی
خونریزی بی هدف و بی دلیل گرفته میشود. ولی اگر نپذیرد
آنوقت بهترین راه حل ،جدا سازی بدنه از فرماندهی است .
که در این راه حل خانواده ها و پدران و مادران اسیران
فرقه هم میتوانند با جگر گوشه های خود بعد از سالیان
آزادانه ملاقات کنند و آنها را در آغوش پر از مهر و
محبت خود بگیرند همان عشق و عاطفه ای که متاسفانه دهه
ها توسط همین تشکیلات و سلسله مراتب خشک وخشن از این
اسیران فرقه بزور و با تلقینات مذهبی و خشک ایدئولوژی
فرقه ای دریغ شده است.
به امید و
آرزوی اینکه دیگر شاهد چنین خونریزی و خشونت در پادگان
صدامی اشرف نباشیم و به امید آزادی همه آن اسیران از
قید و بند های فرقه ای.
آن سینگلتون، متخصص در
امور سازمان مجاهدین خلق، طرح خود برای بستن اردوگاه
اشرف را ارائه میدهد
.
... خانم سینگلتون تشریح
نمود که در حالیکه برای هیچ کس شکی وجود ندارد که
سازمان مجاهدین خلق باید تا پایان سال 2011 از عراق
خارج شود – چرا که سه دولت منتخب آزاد پی در پی از
دسامبر سال 2003 بعلاوه قانون اساسی عراق و توافقنامه
موقعیت نیروها بر این موضوع تأکید دارند – روشن است که
سازمان مجاهدین خلق یک پدیده منحصر به فرد است که
امکان برخورد با آن به عنوان یک طرف سیاسی یا نظامی
امکان پذیر نیست و لذا جابجائی آن یک اقدام سهل و عادی
نخواهد بود. شاهد این مدعا هم اکنون در مقاومت خشونت
آمیز آنان در برابر اقدام نیروهای امنیتی عراق برای
وادار کردن سازمان مجاهدین خلق به پذیرش قوانین مدنی
عراق چه در ژوئیه 2009 و چه در 8 آوریل امسال مشاهده
گردیده است ...
خانم آن سینگلتون، به
عنوان نماینده ایران اینترلینک، بنا به دعوت بنیاد
فرهنگی بلدیه، یک سازمان غیر دولتی در بغداد، از عراق
بازدید کرد. بنیاد فرهنگی بلدیه، به ریاست خانم احلام
المالکی، کمک های انسان دوستانه بسیاری به طیف گسترده
ای از جامعه محروم عراق، که بطور مستقیم از اشغال این
کشور توسط نیروهای ائتلاف در سال 2003 آسیب دیده اند،
می نماید.
بنیاد فرهنگی بلدیه نسبت به بحران انسانی در اردوگاه
اشرف که ناشی از عملکرد رهبران سازمان مجاهدین خلق می
باشد، که از دادن امکان دسترسی آزاد به سازمان های
حقوق بشری برای بررسی وضعیت ساکنان اردوگاه اجتناب
میکنند، بسیار نگران است.
خانم آن سینگلتون، یک متخصص برجسته در امور فرقه
تروریستی مجاهدین خلق و اردوگاه اشرف، از جانب دانشگاه
المستنصرية در بغداد دعوت به سخنرانی شده بود تا به
طرح مشکل جابجا نمودن گروه از عراق بپردازد.
خانم سینگلتون صورت مسئله ای را که دولت عراق با آن
روبروست تشریح کرده و به حاضران گفت که سازمان مجاهدین
خلق بطور خاص از جانب نومحافظه کاران و صهیونیست ها در
غرب مورد استفاده قرار گرفته تا از سال 2003، یعنی
زمانی که گروه به اشتباه تحت حمایت نیروهای آمریکائی
قرار گرفت، در امور داخلی عراق دخالت نماید (سازمان
مجاهدین خلق در آمریکا به عنوان یک گروه تروریست نام
گذاری شده است). از آن زمان، اردوگاه اشرف تنها بخش
دستگاه سرکوب دیکتاتور سابق صدام حسین بوده که منحل
نگردیده است. خانم سینگلتون در این رابطه توضیح داد که
اردوگاه اشرف مرکز تعلیم و پشتیبانی شورش های خشونت
آمیز به منظور منحرف کردن روند دموکراتیزه شدن عراق
بوده است. هدف از این خشونت ها ایجاد تفرقه های فرقه
ای و قومی و مذهبی در جامعه عراق و ممانعت از اتحاد و
پیشرفت کشور تحت یک دولت منتخب آزاد می باشد. سازمان
مجاهدین خلق در ارتباط مستقیم با گروه های صدامی مختلف
(عراقی های وفادار به تفکرات دیکتاتور سابق) و
عناصرشان در غرب است.
از سال 2009، یعنی زمانی که دولت عراق مسئولیت حفاظت
از اردوگاه را از نظامیان آمریکائی تحویل گرفت، امکان
محدود نگاه داشتن فعالیت های سازمان بوده است که در
نتیجه کاهش چشمگیری در میزان فعالیت های خشونت آمیز در
کشور مشاهده میشود. بهرحال، کوشش برای جابجا کردن این
سازمان از عراق بر اساس قانون اساسی این کشور به دلایل
متعدد ناکام مانده است.
خانم سینگلتون تشریح نمود که در حالیکه برای هیچ کس
شکی وجود ندارد که سازمان مجاهدین خلق باید تا پایان
سال 2011 از عراق خارج شود – چرا که سه دولت منتخب
آزاد پی در پی از دسامبر سال 2003 بعلاوه قانون اساسی
عراق و توافقنامه موقعیت نیروها بر این موضوع تأکید
دارند – روشن است که سازمان مجاهدین خلق یک پدیده
منحصر به فرد است که امکان برخورد با آن به عنوان یک
طرف سیاسی یا نظامی امکان پذیر نیست و لذا جابجائی آن
یک اقدام سهل و عادی نخواهد بود. شاهد این مدعا هم
اکنون در مقاومت خشونت آمیز آنان در برابر اقدام
نیروهای امنیتی عراق برای وادار کردن سازمان مجاهدین
خلق به پذیرش قوانین مدنی عراق چه در ژوئیه 2009 و چه
در 8 آوریل امسال مشاهده گردیده است.
خانم سینگلتون توضیح داد که مذاکره با سازمان مجاهدین
خلق مشکل را حل نخواهد کرد چرا که این مذاکرات تنها بر
اساس منافع یک فرد، یعنی مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق
که هنوز در داخل اردوگاه اشرف پنهان شده است، میباشد.
اگر چه او به هواداران وفادار خود دستور داده است تا
در برابر هر گونه اقدام دولت عراق برای اعمال قانون بر
اردوگاه به صورت خشونت آمیز مقاومت کنند، اما روشن است
که تنها تعداد کمی از ساکنان اردوگاه در این فعالیت
های خشونت آمیز درگیر بوده اند. ده ها نفر که از سال
2009 از اردوگاه فرار کرده اند گزارشاتی داده اند که
اغلب ساکنان اردوگاه دیگر مایل به ادامه عضویت در این
سازمان تروریستی نیستند. خانم سینگلتون در این خصوص
ادامه داد که لذا موضوع حیاتی این است که ارگان های
مستقل مانند کمیسیون حقوق بشر ملل متحد بتوانند بدون
دخالت کسی وارد اردوگاه شده و یک تحقیق کامل از ساکنان
اردوگاه بعمل بیاورند. این مهم تنها زمانی محقق خواهد
شد که رهبران سازمان مجاهدین خلق از اعضای بدنه جدا
شده و به هر فرد حق انتخاب آزاد و مستقل برای تصمیم در
خصوص آینده اش داده شود. به این ترتیب ساکنان اردوگاه
میتوانند از خاک عراق بدون درگیری و خونریزی، که تهدید
اصلی از جانب مسعود رجوی است، بیرون برده شوند.
عراق یک کشور مستقل است و قادر است تا این مسئله را به
شیوه حقوق بشری که بازتاب خوبی نسبت به این دموکراسی
نوپا داشته باشد حل و فصل نماید. خانم سینگلتون گفت که
وارد شدن گروه های حقوق بشری از جمله بنیاد فرهنگی
بلدیه قطعا نشانه این است که کشور عراق اعتماد به نفس
و توان برخورد با مسئله سازمان مجاهدین خلق را بصورت
مؤثر و صلح آمیز دارد. نقطه ابهام، واکنش دولت های
غربی خواهد بود که یا کمک کنند یا این روند را کند
نمایند. علاوه بر همه اینها، این نکته حیاتی است که
ملل متحد و سایر ارگان های حقوق بشری بین المللی بخوبی
آگاه هستند که تنها موضع حقوق بشری مشروع در خصوص
اردوگاه اشرف و ساکنان آن اقدام به منحل نمودن فوری و
بدون قید و شرط ساختار فرقه ای این سازمان است، و با
هر نفر از ساکنان مربوطه باید به عنوان یک فرد مستقل،
و نه برده متعلق به فرقه تروریستی رجوی، برخورد شود.
وقتی خبر آزادی سه نفر از دوستانم را شنیدم بغض شوق
داشتم .آری خروج از یک زندان معمول نیست. خروج از
زندانی که روح و جسم انسان را به اسارت و بندگی می
کشند آری فرقه رجوی مسخ انسانها را میخواهد بخصوص آنجا
که صحبت از زنانی میشود که به سطح شورای رهبری می
رسانند . یعنی درجه ای از بندگی و اسارت که در تصور
انسانهای خارج از زندان اشرف نمی گنجد به همین خاطر به
خانم مریم سنجابی بطور خاص تبریک بگویم.
تو اثبات کردی که رجوی با همه شکنجه ها و با همه دروغ
ها و فشارها و شعارهایش
نمی تواند روح آزادیخواه
وعشق به زندگی و زیبایی هایش را از انسان بگیرد. شما
نشان دادید اگر همه درهای دنیارا روبه انسان ببندد ولی
نمی توانند اراده و عشق به زندگی را از انسان بگیرند .
خانم سنجابی من شما را از نزدیک می شناسم و مدتی فکر
کنم در یک محل کار می کردیم و میدانم شما چقدر سختی
کشیدید و می دانم چقدر شجاعت داشتید که هم بعنوان یک
کادر شورای رهبری و یک زن و
هم
به عنوان کسی که قبلا
هم مورد برخورد وحشتناک تشکیلاتی قرار گرفته بودید
آلان توانستید از سازمان خارج شوید و به دنیای آزاد
برسید من هم امیدوارم هر چه زودتر مسایل اقامت شما در
یک کشور حل و فصل شود و برای همه کشورهای غربی و مدعی
دموکراسی این امری ساده است که به شما و دوستان کمک
کند که سریعتر به زندگی عادی برگردید.
واقعیت این است که می گویند
اگر یک سگ به دریا بیفته که آب دریا کثیف نیست حالا در
تمام دنیا از صبح تا شب به این ارگانهای مجاهدین کسی
گوش میکنه ؟ واقعا این سوال مطرح است به جز مصرف داخلی
برای سرکوب سایر اعضا و زدن مارک و
افترا و چماق بر سر هر معترض اطلاعیه شورای کذایی را
نشان میدهند بماند اینکه واقعا این جماعت که بر سر
فرقه حکومت می کند به لحاظ رندی و پررویی دست هر
ملیجکی را بسته اند ولی شما نگران موضع گیریهای آنها
نباشید چون بر طبق گقته خودتان مسعود رجوی از قدیم
گفته "هرکس که با ما نیست بر ماست " و این طور است که
می بینیم هر کس حرفی بزند که آنها خوششان نیاید یا
مزدور است یا خائن و یا .... که البته این حرفها لایق
خودشان است و پس چون هر روز نان را به نرخ روز می
خورند و خجالت هم نمی کشند که با جان و خون دیگران
دارند زندگی می کنند
تا مریم رجوی بتواند ماشین آخرین مدل در پاریس سوار
شود و ت اینکه کسانی را نگه دارند که عقده خودستایی
این رهبران را ارضا کنند.
خانم سنجابی هر گاه شما عکس العمل از این جماعت می
بینید بدانید به هدف درستی زده اید و بدانید که اگر
تنها می آیند اطلاعیه میدهند می فهمند که صحبت های
شنونده دارد شنیده میشود شما مطمئن باشید که تنها
نیستید شما بدانید که ما هم درست است در دیار غربت
هستیم و شرایط زندگی نه چندان آسانی نداریم ولی هرگز
دوستانمان را رها نمی کنیم
ما میخواهیم دست در دست جامعه جهانی و محافل حقوق بشری
به هر عنوان و نامی که باشند بتوانیم دیگر هم زنجیران
سابق را نجات دهیم و بتوانیم برای دیگران مفید باشیم
.
باز هم اشاره میکنم که شماو ما با افشاگری میتوانیم
صدای آنهایی باشید که
نمی توانندفریادشان را به گوش کسی برسانند شاید که به
بقیه دوستان منتظر کمکی شود
.
نامه سرگشادهآقای مهدی خوشحال
به آقای بان گی مون دبیر کل سازمان ملل متحد + ترجمه
01.05.2011
مهدی خوشحال
Open letter to Mr. Ban Ki Moon ,Secretary
General of the UN
I , Mehdi Khoshal , am the former member of PMOI(
People’s Mujahidin Organization of Iran).
During ten years of my close participation with
PMOI,I had been witnessing the breach of human
rights as well as terrifying crimes which are
unbelievable for some people.
After passing ten years of my life in close
cooperating with PMOI which its primary objectives
were completely different than its present goals , I
had a chance to separate from them (PMOI) in 1991,by
passing through the prison , exile and leaving two
members of my family behind as hostage in that cult.
After leaving Iraq , I went to Turkey and finally I
reached to Germany where I began my enlightening
political activities. I would like to inform you the
following facts which substantiate their inhumane
and apolitical behaviors and activities.
As you are well informed , at the beginning of April
2011 , there was a bloody conflict and clashes
between the stranded members of PMOI and the Iraqi
soldiers in Camp Ashraf . Many people were killed
and hundreds of them were severely wounded. This is
not the first time or the last which pmoi sending
its brainwashed members to be killed without gaining
any military achievement . These lives were wasted
towards their political objectives and stabilizing
their political situation . Everybody knows that
pmoi is an unwanted guest in Iraq, who were
cooperators of the former dictator of Iraq. They do
not want to leave Iraq without bloodshed and carnage
and they do not want to pay the price peacefully
just because they had a bloody past in Iraq against
Iraqi and Iranian people and their own members. They
want to beget more conflict and more bloodshed by
begetting more clashes with Iraqi soldiers to
justify their resettlement , and begetting more
violence and conflict is their only effective
solution.
I would like to draw your attention to the following
facts of their activities which I witnessed them
while I was in pmoi.
1.
Overt and close military , political , financial and
espionage cooperation with the former dictator of
Iraq and its government which was in war with Iran
for many years . The former Iraqi government was
utilizing the pmoi as one of their active military
organs. The former Iraqi government utilized them
militarily to suppress the uprising of the Kurds and
Shies in Iraq.
2.
Separating the children from their parents and
forcible and collective divorce in their
organization in pretext of accelerating their
struggle against Iranian government , but everybody
knows what was behind all those excuses and inhumane
and cultic activities . The leader of this cult
with his egoism suppressed women and men inside the
organization and he was abusing the divorced women
and was taking advantage of all those so called
internal ideological revolution towards his personal
desires and needs.
3.
Making prisons and omitting physically as well as
exiling of the dissidents and begetting different
kinds of physical and psychological tortures ,
utilizing brainwashing and religious indoctrinations
as well as ideological insults towards the stranded
members were all tools which he could have all his
cult’s members under his surveillance and
supervision. In this regard he did not allow his
members to have any contact with their family and
loved ones for decades and he believes that all his
members‘ families are mercenaries of Iranian
government and he counts them as his enemies. He
threatened them and the separated members that if
someday he comes to power , he will revenge and
retaliate from his dissidents and their families.
4.
During recent years , hundreds families of those
stranded members of pmoi ,who are in Camp Ashraf
,have been waiting to see their loved ones and have
a conversation with them after decades , but
unfortunately the leaders of pmoi do not allow them
to see their loved ones and in stead they insult
those families who are mostly elderly parents and
they call them the mercenaries and agents of Iranian
intelligence service.
5.
According to the facts mentioned above , I urge you
to instruct your honorable representative in Iraq to
investigate the inhumane activities which mentioned
above specially investigating the truth of the
bloody conflict which happened recently inside Camp
Ashraf as well as forcing the leaders of pmoi to
allow their members to meet their families and loved
ones who are waiting and picketing behind the gates
of Ashraf .
Your Excellency , Mr. Ban Ki Moon
There is a possibility that you have been informed
and you have heard about the PMOI inhumane
activities and the breach of human rights in their
cultic relations. All their internal relations has
been controlled and supervised by cultic methods. As
you know the cults for reaching to their political
objectives and their desires which are totally
against the people’s interest and against the
society, are ready to do whatever they can implement
to reach to their inhumane objectives even if it is
against their own members’ interests and the people
.
The leaders who live secretly without having any
communication with people and they evade from any
response about the root and the nature of their
activities to their members and people, because they
put themselves on the God position and they beget
more victims for reaching to their goals and their
desires and inhumane objectives. The victims who are
everywhere specially in Iraq and Iran.
Your Excellency, Mr. Ban KI Moon
Today we are witnessing the intellectual and
rational uprising of the Middle East people for
their rights and freedom. The people who have been
living centuries under tyranny and suppression and
repression and exploitation , now they want to free
themselves and their children from all those
tyrannies and suppressions and exploitations and
they want to have their freedom back with respect to
the international laws and human rights. While the
people of Middle East and Arab nations are uprising
for their freedom and democracy in their lands, you
should not allow a terrorist organization which is
ruled by cultic regulations conceal itself behind
all those popular uprisings in other countries in
the Middle East. You should not allow this terrorist
cult ,which utilizes the slogans such as freedom and
democracy to cover
its real entity , to take advantage of those popular
uprisings. In their internal cultic relations the
story is completely different than their slogans.
This cultic organization with its bloody past ,full
of violence and with its unlawful presence on Iraqi
soil has concealed itself behind the popular
uprisings in other countries . You should not allow
such a terrorist cultic organization with such a
terrifying past utilizes those popular slogans
,freedom and democracy, to open its way towards
political power.
Respectfully;
Mehdi Khoshal
April 2011/Germany
Copy to:
The Representative of the International Committee of
the Red Cross in Iraq
The United Nation's General Secretary
The Human Rights Watch
The Minister of Human Rights of the Republic of Iraq
The Representative of the International Committee of
the Red Cross in Geneva
نامه سرگشادهآقای مهدی خوشحال
به آقای بان گی مون دبیر کل سازمان ملل متحد
این جانب مهدی خوشحال از اعضای سابق سازمان مجاهدین
خلق هستم که طی مدت ده سالی که از نزدیک با این سازمان
همکاری فعال داشتم، شاهد نقض حقوق بشر و جنایت های
هولناکی بودم که آن جنایت ها شاید به مخیله بسیاری از
انسان های امروز، باورکردنی نباشد.
من پس از گذشت یک دهه از عمرم در همکاری با سازمان
مجاهدین که اهداف اولیه با نهایی اش 180 درجه فرق
داشت، شانس این را داشتم که با عبور از زندان و تبعید
و با به جا گذاشتن دو تن از اعضای خانواده ام در
گروگان، از این سازمان در سال 1370 خارج شوم و پس از
خروج از عراق به کشور ترکیه و از آن جا به آلمان برسم
و به فعالیت های روشنگرانه علیه این سازمان بپردازم.
همچنین، بخشی از عملکردها و رفتارهای غیر سیاسی و غیر
انسانی این سازمان را که از نزدیک شاهد آن بودم و در
این رابطه اسناد و شواهد زیادی وجود دارد، به اطلاع می
رسانم.
همان گونه که مطلع هستید، اوایل ماه آوریل امسال
درگیری خونباری مابین اعضای گرفتار مجاهدین و نیروهای
نظامی عراقی اتفاق افتاد که بر اثر آن دهها تن کشته و
صدها تن زخمی شده اند. این اولین بار نبوده و آخرین
بار نیز نخواهد بود که رهبران مجاهدین، اعضای تحمیق
شده خود را بی هیچ دستاورد نظامی به کام مرگ می فرستند
تا از خون آنان در راستای اهداف سیاسی، حفظ موجودیت و
موقعیت خود سود ببرند. در حالی که همگان می دانند،
مجاهدین خلق در خاک عراق به مثابه مهمانان ناخوانده و
شریک جرم دیکتاتور سابق عراق بوده و بنا بر دلایل
متعددی، نمی خواهند بدون درگیری نظامی خاک عراق را
ترک کرده و قیمت سال ها حضور زیانبار و خونبار خود در
درگیری با نیروهای عراقی و ایرانی و هلاکت بی ثمر
نیروهای خود را بپردازند. بنابراین آنان در فرار به
پیش، جهت حذف نیروهای ناراضی و توجیهی برای جابجایی،
به دنبال درگیری های بیشتر و خشونت به عنوان اولین و
آخرین راه حل باقیمانده هستند. من در اینجا به نمونه
هایی از عملکردهای گذشته آنان را که از نزدیک شاهدش
بودم، جهت اطلاع بیشتر خدمت تان می آورم.
1ـ همکاری علنی نظامی، سیاسی، مالی و جاسوسی به نفع
دولت عراق که آن دولت طی سال های جنگ با ایران، در حد
یکی از ارگان های نظامی خود با این سازمان برخورد می
کرد و بعضاً که در مسایل داخلی اش درگیر بود، از این
سازمان به عنوان یک لژیون نظامی در سرکوب شیعیان و
اکراد عراقی، استفاده می کرد.
2ـ جداسازی کودکان از والدین و سپس طلاق دستجمعی
خانواده های اعضاء به بهانه سرعت بخشیدن به مبارزه، که
همگان از فرجام چنین اقدامات ضد حقوق بشری و فرقه
مآبانه واقفند که رهبری فرقه از این همه کیش شخصیت و
اعمال ستم و ریاضت و سرکوب علیه مردان و زنان، به جز
منافع شخصی و سوء استفاده از زنان مطلقه به چیز دیگری
فکر نمی کرد.
3ـ ایجاد زندان و تبعید و سر به نیست کردن اعضای
ناراضی و خلق انواع شکنجه های فیزیکی و روانی، شست شوی
مغزی و اقسام تحقیرهای ایدئولوژیک برای هر چه بیشتر
کنترل و تحمیق و دربند نگهداشتن اعضای خود و در این
رابطه تا آن جا پیش رفت که حتی از ملاقات و دیدار
اعضاء با خانواده هایشان ممانعت به عمل آورده و
خانواده های اعضایش را در زمره مزدوران و دشمنانش تلقی
می کند و آنان را تهدید می کند که اگر روزی به قدرت
برسد، از آنان نیز انتقام خواهد گرفت.
4ـ
طی دو سال اخیر، صدها تن از خانواده های اعضای اسیر در
داخل قرارگاه اشرف، پشت درب قرارگاه تحصن کرده اند تا
بتوانند دقایقی با فرزندانشان دیدار داشته باشند، ولی
با این وجود رهبران مجاهدین به خانواده های متحصن به
بهانه این که آنان نیز مزدوران حکومت ایران هستند،
اجازه ملاقات به آنان نمی دهند.
5ـ با توجه به توضیحات محورهای فوق، از جنابعالی
تقاضا دارم به نمایندگی خود در بغداد دستور فرمایید
تا موضوعات بالا را مورد بررسی قرار داده، همچنین ضمن
کارشناسی درگیری های خونبار و معنادار روزهای
گذشته، خانواده های متحصن پشت درب قرارگاه اشرف نیز
بتوانند با فرزندان شان دیدار داشته باشند.
عالیجناب بان گی مون
شاید شما نیز در حد مسئولیت و وظایف تان از بعضی از
عملکردهای ضد انسانی و ضد حقوق بشری سازمان مجاهدین که
در رفتار و پندار به شکل فرقه اداره می شود، آگاه شده
باشید و دانسته باشید که فرقه ها در راستای نیل به
اهداف سیاسی و تشکیلاتی که این اهداف بنا بر تجربه ای
که تا کنون وجود داشته، صد در صد مغایر با خواست عمومی
ایرانیان است، حاضرند هر گونه بهایی را از نفرات خود و
یا از مردم بپردازند. رهبرانی که هر دو تن به صورت
مخفی و بدون ارتباط با مردم زندگی می کنند و از هر
گونه پاسخگویی در مقابل اعضای خود و مردم طفره می
روند، چون که در یک فرافکنی آشکار و تحقیرآمیز، خود را
مترادف با خدا می دانند و هر روز بر شمار قربانیان خود
می افزایند، قربانیانی که امروز در اکثر نقاط جهان به
ویژه در عراق و ایران، به وفور یافت می شوند.
عالیجناب بان گی مون
امروز ما در خاورمیانه و تعدادی از کشورهای عربی شاهد
جوشش آگاهی و خروش ملت ها هستیم. ملت هایی که پس از
قرن ها زندگی به زیر بار ستم و استثمار، به پا خواستند
تا خود و فرزندان شان را از بند و زنجیر نجات دهند و
ضمناً خود را با معیارهای جهانی حقوق بشری و دموکراسی
همگام سازند. با این وجود و با وجود این که جهان شاهد
خیزش ملت های تحت ستم برای نیل به دموکراسی و آزادی
است، نگذاریم و نگذارید یک گروه تروریستی و فرقه ای با
پیشینه مملو از خشونت، با حضور غیر قانونی در خاک عراق
خود را پشت تحولات و جنبش های مردمی مخفی کرده و
اتفاقاً با شعار دموکراسی و آزادی، همچنان با گروگان
هایی که در اختیار دارد به عداوت با آزادی بپردازد و
این راه را به دور از چشم جهانی که هم اکنون متوجه
خروش ملت هاست، ادامه دهد و احیاناٌ با چنین سوابق
خطرناکی که دارد، به سمت قدرت سیاسی گام بردارد.
با احترام، مهدی خوشحال، آوریل سال 2011، آلمان
رونوشت:
سازمان دیده بان حقوق بشر
وزیر دفاع حقوق بشر عراق
مسئول دفتر نمایندگی صلیب سرخ ژنو
مسئول دفتر نمایندگی صلیب سرخ جهانی در عراق
مسئول دفتر نماندگی صلیب سرخ در ایران
مسئول دفتر کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو
نماینده ویژه دبیركل ملل متحد در عراق
با کمال تاسف خبر درگیری ارتش
عراق و مجاهدین در اشرف و کشته و مجروح شدن تعداد
زیادی از آنها را در اخبار دیدم. با ابراز همدردی با
خانواده های کشته شد در زندان اشرف و با دعای شفا برای
مجروحین این واقع دردناک.
باید به این واقعیت اشاره بکنم
که تمامی این درگیریها و کشته شدن اسیران اشرف خواسته
و طراحی مسعود رجوی خائن و بزدل بیش نیست، این
استراتژی مسعود رجوی خائن است که با ایجاد بحران و
ریخته شدن خون اسیران اشرف توجهات سیاسی و بین المللی
را به خودش جلب کند تا چند صباحی به این عمر ننگین
خودش ادامه بدهد و اسیران در اشرف را بیشتر و بیشتر در
اسارت و بندگی خودش نگه دارد. مسعود رجوی خائن با اسیر
کردن اسیران اشرف در عراق، این تشکیلات فرسوده و
فروپاشیده را نگه دارد ولی بهای آن خون فرزندان ایرانی
است که در اشرف ریخته مشود.
راستی چرا مژگان پارسایی و
اشخاص دیگری مثل او در درگیریها نیستند و حتی یک نفر
از مسئولین این فرقه در بین مجروحین و کشته شده ها
نیست. کمی به گذشته میروم و ریشه شکل گیری این وقایع
دردناک را یادآوری میکنم ژانویه سال 2009 دولت عراق
استقلال کشور عراق را جشن گرفت و خروج نیروهای
آمریکایی از عراق شروع شد سران خائن مجاهدین که از سال
2003 تا سال 2009 تحت هژمونی آمریکا هر خیانت و جنایتی
که میتوانستند میکردند ولی از سال 2009 دولت عراق
اجازه این خیانت ها را به سران مجاهدین نداد و برای
کسانی که خواستار خروج از زندان اشرف بودند کمک و یاری
میرساند. مسعود رجوی خائن با ایجاد درگیری و تضاد کار
کردن با دولت عراق میخواست این تنگه را بشکند شروع آن
از فبروار سال 2009 از منطقه ای به نام مصلحی
شروع شد و تابستان همان سال اولین درگیری را بوجود
آوردند با سنگ پرانی به سوی نیروهای عراقی و فحاشی و
... ارتش عراق را مجبور به درگیری میکردند.
گزارش نشست درونی مجاهدین با
مسعود رجوی خائن بعد از اولین درگیری در تابستان سال
2009 خوب نشان میدهد که چگونه از یک ماه قبل زمینه
چینی ها برای این درگیری و کشته شدن تعدادی را فراهم
کرده بودن مثل مانور و ساختن بمبهای دستی موانع فلزی
سلاح های سرد و کارگذاری دوربین برای فیلم برداری. در
همین نشست درونی بود که مسعود رجوی خائن از فهیمه
اروانی بخاطر ادیت کردن فیلم ها و پخش آن به شکلی که
فقط ارتش عراق را مقصر بداند تقدیر کرد. و میدانم که
الان مسعود رجوی خائن از کشته شدن اسیران اشرف شادی
میکند چرا که طرح خائنانه خودش را پیش برده است.
از اینجا به همه اسیران در اشرف
میگویم که همه شما خوب میدانید که مسعود رجوی یک خائن
است و حفظ زندان اشرف فقط برای بقای عمر کثیف و
خائنانه خودش است من سالیان کنار شما زندگی کردم و خوب
میدانم که همه شما اینها را خوب میدانید پس نگذارید که
آن خائن کثیف با ریختن خون شما به عمر ننگین خودش
ادامه بدهد از آن زندان خارج شوید و بدانید که دولت
عراق دشمن شما نیست آنها به شما کمک خواهند کرد که از
آن زندان خارج شده و یک زندگی جدیدی را شروع کنید راه
نجات باز است از آن جهنم خارج شوید عمر و خون خود را
بیهوده تباه نکنید. مجاهدین گذشته شان خائنانه و ننگین
بار بوده و آینده شان هم خائنانه تر و ننگین بارتر
خواهد بود خود را نجات دهید زیرا که میتوان و باید
نجات یافت با آرزوی رهایی تک به تک اسیران از زندان
اشرف.
باید این نکته را به بعضی از
ایرانی های که در کشورهای مختلف برای حمایت از مجاهدین
تحصن میکنند بگویم که کار آنها نه تنها کمک به اشرفی
ها نیست بلکه تیز کردن خنجر مسعود رجوی خائن است تا
خون بیشتری از اسیران اشرف بریزد. تحصن کار درستی است
ولی برای نجات جان اسیران اشرف و خارج کردن آنها از آن
جهنم و از همه آنها میخواهم که ناخواسته وارد بازی
خیانت بار مسعود رجوی خائن نشوند.
همزمان با حمله
نیروهای محاهدین به نیروهای عراقی در اشرف که منجر به
کشته شدن تعدادی از اعضای تحریک شده این فرقه گردیده
فرقه بجای مداوای این مجروحان سعی می کند آنها را با
آن حالت زار ونزار و درد و خون ریزی جلو دوربین بیاورد
تا مظلوم نمائی کند و مسبب اصلی کشته شدن این بدبختها
را، نه مجاهدین که دولت عراق نشان دهد.
علی القاعده در
چنین مواقعی باید هم و غم مجاهدین معطوف به حل وفصل و
تدبیری برای حلو گیری از تلف شدن جان انسانها باشد اما
فرقه در این گیرو دار و شلوغی آمده یکی از مراکز اتمی
ایران را به اصطلاح افشاء کرده که مستقیم به امریکا
بگوید حالا که ما جاسوسان و مزدورانی به این خوبی
هستیم بیا و جلو دولت عراق را بگیر که وارد اشرف نشود
و ما را بحال خود بگذارد تا بیشتر مغز بچه را بخوریم و
عمر آنها ها را در بیابانهای اشرف تلف کنیم.
ایا کشته شدن هرچه بیشتر انسانهای بیگناه و تحریک شده
بنفع رجوی نیست؟
ایا رجوی ذره ای دلش بحال این مجروحین و کشته شدگان می
سوزد؟
یا مانند کشته شدگان عملیات دروغ جاویدان که فراموش
شده اند، پس از مدتی فراموش خواهند شد و رجوی نان این
خونها رادر معاملات سیاسی خواهد خورد.
خدایا جهل و نا آگاهی و سوء استفاده از خون مردم را از
این بلاد پاک کن.
کشته شدن شماری از
ساکنان اردوگاه اشرف در
تیراندازی نیروهای عراقی
09.04.2011
رادیو بی بی
سی
در مورد
تلفات حمله
نیروهای
عراقی به
اردوگاه اشرف
گزارشهای
متفاوتی
انتشار یافته
است
تیراندازی نیروهای
امنیتی عراق به اعضای
سازمان مجاهدین خلق
ایران در اردوگاه
اشرف در عراق، شماری
کشته و زخمی بر جای
گذاشته است.
در ساعات اولیه
بامداد جمعه، 19
فروردین (8 آوریل)،
نیروهای امنیتی عراق
به اردوگاه اشرف، محل
اقامت شماری از اعضای
سازمان مجاهدین خلق
ایران، حمله کردند و
براساس گزارش های
رسیده، بین آنان و
ساکنان این اردوگاه
درگیری هایی روی داد.
در مورد تلفات این
درگیری گزارش های
متفاوتی مخابره شده
است.
خبرگزاری
آسوشیتدپرس به نقل از
منابع بیمارستانی در
بعقوبه، مرکز استان
دیاله، گزارش کرده
است که در این
درگیری، سه نفر کشته
و سیزده تن، از جمله
چند نظامی عراقی،
زخمی شده اند در حالی
که سایت سازمان
مجاهدین خلق، با متهم
کردن نیروهای عراقی
به اقدامات خشونت
آمیز و دست زدن به
"کشتار"، تعداد
قربانیان این واقعه
را بیش از سی نفر ذکر
کرده و گفته است که
حال تعدادی از زخمی
های این واقعه وخیم
است.
یکی از فرماندهان
عراقی به خبرگزاری
آسوشیتدپرس گفته است
که دستور حمله به
اردوگاه اشرف پس از
دو روز سنگ پرانی
ساکنان این محل به
سوی سربازان عراقی،
که در نزدیکی این محل
مستقر شده بودند و
اقدام آنان در
انداختن خود در برابر
خودروهای نظامی صادر
شد.
همزمان، علی
الدباغ، سخنگوی دولت
عراق، استفاده
نیروهای دولتی از
اسلحه در عملیات
سحرگاه جمعه و بروز
تلفات در عملیات ورود
نظامیان به اردوگاه
اشرف را تکذیب کرده و
گفته است که پس از
چند ساعت، آرامش در
این محل برقرار شد.
این مقام عراقی
گفته است هدف از این
عملیات، استقرار
نفرات دولتی در داخل
و اطراف اردوگاه اشرف
بوده است. وی علیه هر
اقدامی در "نقض
قوانین عراق در این
محل" هشدار داد.
از این عملیات چند
فیلم ویدیوئی، با
نشان سازمان مجاهدین
خلق، در شبکه یوتیوب
منتشر شده که گروهی
از نظامیان مسلح را
هنگام ورود به
اردوگاه اشرف نشان می
دهد در حالی که
شعارهای ساکنان و
صدای شلیک به گوش می
رسد هر چند مشخص نیست
که آیا این صدا مربوط
به شلیک گاز اشک آور
است یا گلوله.
سایت مجاهدین خلق
نیز فیلم هایی در
باره این حمله منتشر
کرده که در آنها،
انتقال افراد زخمی و
اجساد کسانی به عنوان
کشته شدگان این حمله
نشان داده شده است.
در پی انتشار خبر
درگیری در اردوگاه
اشرف، رابرت گیتس،
وزیر دفاع آمریکا که
از عراق دیدن می کند،
ضمن ابراز نگرانی در
مورد تلفات این
واقعه، از دولت عراق
خواست تا از خود
"خویشتنداری" نشان
دهد.
اردوگاه
اشرف
در جریان جنگ
ایران و عراق در دهه
1980 میلادی، گروهی
از اعضای سازمان
مجاهدین خلق و رهبران
این سازمان به عراق
پناهنده شدند تا به
فعالیت مسلحانه علیه
جمهوری اسلامی مبادرت
کنند اما پس از حمله
نیروهای خارجی و سقوط
حکومت صدام حسین،
رئیس جمهوری عراق در
سال 2003، ساکنان این
اردوگاه به عنوان
خارجیان مسلح غیر
متخاصم، تحت حفاظت
نیروهای آمریکایی
قرار گرفتند و بعدا
خلع سلاح شدند.
برخی از
اعضای سازمان
مجاهدین خلق
سالهاست در
اردوگاه اشرف
سکونت داشته
اند
در سال 2009،
مسئولیت حفاظت از این
اردوگاه به دولت عراق
واگذار و این کشور
متعهد شد با ساکنان
آن طبق قوانین عراق
رفتار کند و از اقدام
به استرداد اجباری
اعضای سازمان مجاهدین
خلق به ایران، که
ممکن است جان آنان را
به مخاطره اندازد،
خودداری ورزد.
اردوگاه اشرف
همچنان محل سکونت بیش
از سه هزار تن از
اعضای سازمان مجاهدین
خلق ایران است. دولت
نوری المالکی، نخست
وزیر عراق، تحت فشار
جمهوری اسلامی قرار
داشته است تا اردوگاه
را تعطیل و ساکنان آن
را اخراج کند یا به
ایران تحویل دهد اما
از آنجا که این افراد
در صورت استرداد به
ایران، احتمالا با
خطر مرگ مواجه می
شوند، فشارهای بین
المللی مانع از آن
شده است که دولت عراق
به چنین اقدامی دست
بزند.
جمهوری اسلامی چند
نفر از کسانی را که
در ارتباط با
اعتراضات به نتیجه
انتخابات دهمین دوره
ریاست جمهوری بازداشت
کرده بود به اتهام
سفر به عراق و تماس
با ساکنان اردوگاه
اشرف به اعدام محکوم
کرده است.
در عین حال، مساله
انتقال امن این
افراد، که بعضی از
آنان در همین اردوگاه
به میانسالی رسیده
اند، به کشورهای دیگر
هنوز حل و فصل نشده
است و پیشنهاد دولت
عراق برای منتقل کردن
ساکنان اردوگاه به
محل دیگری نیز مورد
قبول آنان قرار
نگرفته است.
این نخستین بار
نیست که گزارشی از
برخورد نیروهای دولتی
عراق با ساکنان
اردوگاه اشرف مخابره
می شود.
در ژوئیه سال
2009، گزارش هایی از
حمله نیروهای دولتی
به اردوگاه اشرف و
زخمی شدن و بازداشت
گروهی از اعضای
سازمان مجاهدین خلق
منتشر شد، در ماه
دسامبر سال بعد نیز،
خبرهای مشابهی منتشر
شد و اوایل سال جاری
هم گفته شد که افراد
ناشناس به ساکنان این
اردوگاه هجوم برده و
به ضرب و شتم آنان
پرداخته اند.
گزارش جدیدترین
مورد حمله به اردوگاه
اشرف یک روز پس از آن
انتشار می یابد که
یکی از سخنگویان
مجاهدین خلق در
آمریکا در یک مصاحبه
مطبوعاتی اظهار داشت
که مدارکی در اختیار
این سازمان قرار دارد
که نشان می دهد دولت
ایران یک تاسیسات
مخفی تولید قطعات
سانتریفیوژ را در
نزدیکی تهران به کار
انداخته است.
سانتریفیوژها در
غنی سازی اورانیوم به
کار می روند. قطعنامه
های شورای امنیت
سازمان ملل فعالیت
جمهوری اسلامی در این
زمینه را ممنوع کرده
است.
جلسه مشترک نمایندگان انجمن های پیام رهایی و ایران
قلم برای تدوین فعالیت های سال آینده
29.03.2011
پیام رهایی ـ ایران قلم
روز
یکشنبه 27 ماه مارس سال 2011، نمایندگان انجمن های
پیام رهایی و ایران قلم در کشور هلند دیدار کردند و
فعالیت های سال گذشته و همچنین فعالیت های حقوق بشری
سال آینده را مورد بحث و بررسی قرار دادند. درابتدای
دیدار بمناسبت ایام نوروز شاد باش و تبریک سال نو
تجلیل از آقای هادی شمس حائری برگزار گردید و سپس
نمایندگان انجمن سیاسی ـ فرهنگی رهایی و ایران قلم به
دستور کار و تدوین برنامه های سال آینده دو انجمن در
این جلسه پرداختند.
در این
جلسه دو انجمن یاد شده، پس از بررسی راهی که طی سال
قبل پیموده بودند و تشکر از کلیه عزیزانی که در سال
گذشته یار و یاور فعالین حقوق بشر برای آزادی اسیران
فرقه رجوی بوده اند، به بررسی انتقادی و اشکالات کاری
خود پرداخته تا برای سال جدید شمسی راهکار های تازه ای
بیابند. دوستان حاضر در این جلسه که متشکل از آقایان
هادی شمس حائری، مهدی خوشحال ، مسعود جابانی و محمد
حسین سبحانی بودند، تاکید کردند که هر چند طی یک
سال گذشته بیش
از 30 نفر از اسیران فرقه مجاهدین خلق از اسارتگاه
اشرف رهایی یافته اند و تعداد زیادی از آنها توانسته
اند خود را به کشورهای اروپایی برسانند و زندگی آزاد
و خارج از حصار فیزیکی و ذهنی فرقه رجوی را تجربه
کنند ، اما همچنان باید تلاش بیشتری کرد تا رهایی
اعضای در بند سرعت بیشتری یابد.
نمایندگان
انجمن های پیام رهایی و ایران قلم شفاف سازی فعالیت
های سیاسی ـ فرهنگی و دموکراتیزه کردن مناسبات خود را
مورد توجه و بررسی مجدد قرار داده و در انتها برای
حمایت مؤثر تر از خانواده های متحصن در مقابل پادگان
اشرف و رهایی اسیران در قلعه اشرف برنامه ها و فعالیت
هایی را تدوین کردند تا بهتر و بیشتر بتوان به اعضای
دربند و گرفتار فرقه مجاهدین کمک رساند.
دو انجمن
نامبرده، ضمن شادباش نوروز سال 1390 به مردم ایران،
برای نجات اسیران در بند در قرارگاه اشرف عهد و پیمان
بستند که بیش از گذشته برای رهایی آنان تلاش کنند و از
خداوند بزرگ آزادی شان را خواستار شدند.