_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

iran-ghalam@hotmail.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

اعلام جدایی رسمی علیرضا مؤذن تبریزی از فرقه مجاهدین خلق ـ آتن ـ یونان

مصاحبه با علیرضا مؤذن تبریزی

12.07.2011

علیرضا مؤذن تبریزی

قسمت اول  فیلم اعلام جدایی علیرضا مؤذن تبریزی از فرقه مجاهدین خلق در یوتیوب

 

علیرضا موذن تبریزی هستم قربانی سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق ایران همه هدف من تو این مصاحبه ام اینه که ثابت کنم که قربانی سازمان بودم و روی ذهن من شستشوی مغزی شده ، شستشوی ذهنی شده،  بود نه اینکه الان . آن زمانی که توش بودم و تصمیم گرفتم که بیام بیرون از توی سازمانی که اسم خودش را می گذاشت مجاهد ولی مجاهد نبود.  حالا به چه دلیل مجاهد نبود؟  دلایل بسیار بسیار زیادی داریم که ثابت کنیم که این سازمان سازمان مردمی نیست . بر علیه مردم ایران هست و تلاش بر این دارد تا ذهن و مغز جوانان مردم و ملت ایران را شستشو بدهد برای ذهن ها و برای احساسات خدائی پیدا کند بنام مسعود رجوی و قلبی پیدا کند بنام مریم رجوی که این نفرات را به داخل خودش بکشاند تا با مبارزه بر علیه مردم ایران در دنیای ما خیانت خودش را به مردم ایران نشان بدهد اما بقول خودمان گفتنی با پنبه سر ملت و مردم را بریدند. ما الان در یونان هستیم در کشور بسیار بسیار زیبای یونان در شهر آتن همچنین همانطوری که الان دارید می بینید تلاش من بر اینست که بعنوان شخصی که ثابت شده چه اتفاقات چه بلاها و چه دردها و چه زجرهائی دیده و بیرون آمده سالم و میلیونها بار من مردم و زنده شدم . میلیونها بار نسلی که پشت سر من به نام نسل ایرانی بود را من باید آنجا لگد کوب می کردم توی سازمان مجاهدین تا ثابت می کردم که خدای من مسعود رجوی و فرشته قلب من مریم رجوی هست.  سازمانی که از بدو و از شروع با اسمش مغز مردم را شستشو می داد تا بکشاند به طرف خودش بعد با همان سلاح توپ و تانک و کلاش یک جوان ایرانی هیجده ساله را که توی ارتش و یا توی بسیج و یا توی سپاه هست بکشی بدست هموطنش آنهم بنام مجاهد خوب تو چه مجاهدی هستی که یک انسان قبل از هموطن بودنت یک انسان را می کشی مجاهد خودش می میرد که یک نفر را زنده کند و آن یک نفر هزاران نفر را زنده کند تو چطور مجاهدی هستی پس بگذارید بگویم که این نفر چه مجاهدی هست .

فریب خورده برای اهداف سود جویانه سیاسی بسیار بسیار کثیف مسعود رجوی و مریم رجوی که وقتی که من با تمام احساساتم با تمام وجودم این صحبتها را می کنم بدانید که از ته قلبم از ته دلم دارم می گویم باور کنید سازمان منافقین سازمان مجاهدین به من و امثال من هر چه می خواهد بگه بگوید ولی بگذارید یک حقیقتی را بگویم و این حقیقت اینست که ای کسی که الان توی سازمان هستی و ای کسی که بعنوان جوانان ایرانی هوادار سازمان هستی توی اروپا توی آمریکا توی کانادا بگذار تا یک حقیقتی را به تو بگویم انسان کش من نیستم من نبودم و نخواهم بود من عضو ایثارگران بودم توی ایران ایثارگر می دونی یعنی چه یعنی کسی که می رود یک کلیه اش را می دهد به یک نفر تا جان یک نفر را نجات بدهد من آن بودم و افتخار می کنم الان آن کسی را که من یک کلیه ام را به او دادم نتیجه اش را می بینم چون ازدواج کرده خانواده تشکیل داده بچه بدنیا آورده و اسم بچه اش اسم من هست اینها حرف نیستند اینها حقیقت هستند اینها خون و جگر هائی هست که من  کشیدم تا یک نسلی را زنده کنم نه اینکه بنام مجاهد بودن بگویند که خوش آمدی تو سازمان خوب الان این سلاح بزن آن نفر را بکش پس تو اسمت چیست توئی که می کشی انسان را ولی آن کسی که زنده میکند پس بین این دو چه فرقی شما قائل هستید شما می گوئید با کشتن می توانید دمکراسی را بیاورید برای مردم ایران برای کدام ارگان جاسوسی کار می کنید چرا نمی خواهید حقایق را بیاورید بالا چرا چون مسعود رجوی و مریم رجوی اجازه نمی دهند کدام سازمان جاسوسی که مستقیما شما زیر زمینی و زیر میزی دارید برایش کار می کنید من به شخص دو نفر دارم می گویم مسعود رجوی و مریم رجوی شما دو نفر جنایت کار هستید و فکر نکنید در می روید از دست مردم ایران نه با خیال راحت به شما بگویم این زمین همه را توی خودش می گیرد یک روزی شما هم عمرتان تمام می شود و باید جواب بدهید نه به من نه به مردم ایران به بشریت به انسانیت چقدر کشتید چقدر خونریزی کردید به نام مجاهد به نام خدا به نام قرآن به نام اسلام به نام مسیح به نام هر مذهبی که شما بگوئید و بی مذهبی که شما بگوئید که شما داشتید تو خودتان یگان مستقل را داشتید یگان مستقل خدا را قبول نداشتند مارکسیست لنینیست بودند آنها هم می کشتند ولی به نام کی ؟ برای کی؟  برای چی؟  تا کی؟

 

 

 قسمت دوم  فیلم اعلام جدایی علیرضا مؤذن تبریزی از فرقه مجاهدین خلق در یوتیوب

اول بگویم چه تاریخی من وارد شدم سال 1379 من وارد شدم سال 1382 فرار کردم از سازمان و من 4سال نزدیک به 4 سال توی تیف بودم بعد از آن 4 سال توی وضعیت آن وضعیت تروریستی که عراق داشت ما از طریق آمریکائیها که آنهم یک ظلم بسیار بسیار بالائی بود که در حق ما کردند و یک جنایتی بود که در حق ما کردند که ما را تو آن وضعیت فرستادند کجا قشنگ تو دل کردهای کردستان عراق که تشنه به خون من بی گناه بودند من که دستم به هیچ خونی که آلوده نشده بود و تلاش می کردم تا جان آدمها را نجات بدهم عملا و زمینه اش را داشتم به این دلایلی که گفتم.  ما جان سالم بدر بردیم و آمدیم تا کردستان عراق بعد از کردستان عراق به ترکیه بعد از ترکیه به کشور یونان که در حال حاضر هستیم شهر آتن اما تو این مدتی که توی سازمان بودم چرا دل کندم چون حقیقت نداشت چون واقعیت نداشت هر چه می شنیدی هر چه می دیدی دنیای غیر واقعی بود.   دنیای زجر دنیای انتقام دنیای کینه دنیایی که از دیدگاه من هر چه بیشتر من می رفتم توش می دیدم که دارم خرابتر می شوم دارم کثیف تر می شوم خوب وقتیکه کلمه کثیف تر را بکار می برم یعنی چه یعنی می خواهم آدم کش تر بشوم می خواهم جان یک سرباز هیجده ساله را بگیرم که آمده از وطنش دفاع کند می خواهم جان آن سرباز اسمش را نمی گذاریم سرباز در وهله اول اسمش را می گذاریم یک انسان بعد می گوئیم هموطن بعد می گوئیم سرباز من می خواستم آنرا بکشمش سازمان اینکار را با من کرد که اینکار را بتوانم بر علیه یک انسان انجام بدهم ولی من عملا نکردم. افتخار می کنم که باعث و بانی نجات زندگی انسانها بودم هستم و خواهم بود و هر گز دست به کشتن هیچ انسانی حتی حیوانی هم نزدم.  درده ، حرف نیست کنفرانس عملی نیست یا یک مصاحبه شوخی نیست نه جدیست خیلی هم جدیست خیلی هم بار سنگین داره برای شمائی که فردا نسل آینده هستید فردا همین تجربه ای را که من دارم استفاده کن ازش و چراغ راه زندگی تو باشد چرا که من افتخار می کنم تو شخص تو فردا به روز من نمی افتی و هم اینکه بتوانم ترا نجات بدهم فردا روزی اش برای توجیب من می رود می دونی چطوری وقتی که من مردم یک نفر می آید بالای سر قبر من می گوید خدا بیامرزدت من اینرا می خواهم نمی خواهم وقتی مردم بیایند بالای سر قبر من بگویند خدا لعنتت کند جوان مرا کشتی اینرا من نمی خواهم و نکردم ونیستم سازمان خلاصه بصورت خلاصه با کلمات بازی می کند از تئوری و فلسفه استفاده می کند تا بتواند نفر را در اختیار خودش بگیرد وقتی که یک نفر را که یک بعنوان انسان کاملا اگاه شناخته می شود در اختیار خودش می گیرد از طریق بازی با کلمات بازی با احساسات بازی با ذهن بعد از این استارتی زده می شود و شروعی زده می شود که این نفر را مثل یک اسیر در خدمت خودش بصورت اتو ماتیک وار بگیرد تمام این تشکیلات و این سیستم از طریق خواندن کتابهائی که مسعود رجوی و مریم رجوی کتابهای مارکسیست لنینیست کتابهای روانشناسی و روانکاوی و بسیاری از کتابهای تئوریک فلسفه منطق با خواندن اینها مسعود رجوی و مریم رجوی کنفرانس می گذاشتند نشستهائی می گذاشتند که توی یکی از نشستهائی که من بودم سه روز طول کشید سه روز مسعود رجوی حرف می زد سه روز مریم رجوی و مسعود رجوی از همدیگر دفاع می کردند توی آن نشست خوب من الان برای شما دارم حداقل نیم ساعت صحبت می کنم سرم درد گرفت نمی کشم چرا چون باید حقیقت را بگویم نمی توانم روراست نباشم با بیرون خودم باید روراست باشم چون خودم هستم ولی مسعود رجوی و مریم رجوی خودشان که نبودند شخصی که به اصطلاح اسم خودش را می گذارد جوان آینده برای مردم ایران همان شخص توسط مریم رجوی و مسعود رجوی از خود بیخود می شد و وقتی که از خود بیخود می شد سلاح که چه عرض کنم جنایت که چه عرض کنم هر کاری که از دست این بخواهید برایتان انجام می دهد چون این نفر خودش نیست و همه این کار به این شکل صورت می گیرد در نشستهائی بنام عملیات جاری و غسل هفتگی که اسمش را می گذارد نشست شستشوی درونی انسانی خوب زمانی که شما در نشست عملیات جاری می روید بیشتر از ده الی پانزده نفر لری بگویم زخم زبان به تو می زنند و شما باید ساکت باشید و هیچی نگوئید این زخم زبانها هر روز جمع می شود می دونی تبدیل به چی می شود گلوله سرخی که قلب برادرت را پاره کند و بشود همان زخم زبانهائی که به تو می زنند و جالب اینجاست که توهم خودت جزو همان کسانی هستی که زخم زبان به بقیه همرزمانی می زنی که اسم خودشان را می گذارند مجاهد تا با گلوله سرخ قلب یک انسان را پاره کنند اینست عملیات جاری و غسل هفتگی زخم زبان زدن به توئی هست که اسم خودت را می گذاری نسل آینده ایران و ایرانی نسل آینده انسان و انسانیت و بشریت ولی همین زخم زبانها فرداها و پس فرداها تبدیل به گلوله می شود و باعث کشتن انسان و بشریت و نسل یک خانواده می شود شما فکر نکنید که اگر یک مجاهد نامی یک روزی یک نفر را کشت در جنگهای پارتیزانی در جنگهای کرد و کردکشی فکر نکنید یک نفر را  کشته قول صد در صد به تو می دهم شخص خودم من خودم اصلا با کشتن یک نفر یک نسل را کشته ام چرا آن نفر می تونسته ازدواج کند بچه دار بشود و آن بچه اش ازدواج کند بچه دار بشود و یک خانواده و یک نسلی را بزرگ کند این نسل نمی خواد اسمش را بگذاری ایرانی نمی خواد اسمش را بگذاری قبل از ایرانی سرباز پاسدار بسیجی اسمش را بگذار فقط انسان و انسانیت و کشتن بشریت.

 

 

قسمت سوم

لینک به قسمت سوم
http://www.youtube.com/watch?v=Z6XPspJsCvo&feature=related

فرار از پادگان اشرف

توی اون وضعیتی که گذاشته بودند برای ما تا هیچ کس نتونه فرار بکنه من اولین نفری بودم که از قرارگاه هشت فرار کردم بعد از فرار من 50 نفر پشت سر من تصمیم میگیرند که فرار بکنند به این دلیل که من تشکیلاتی ترین نفر به اصطلاح قرارگاه 8 از FM1 بودم یعنی هر FM سه تا قرارگاه بود که FM1 هشت یکی از قرارگاه هایش بود وقتی که من از این FM که قرارگاه 8 میوشد فرار کردم آن هم با تصمیم خودم اونم وضعیت خودم را سنجیدم دیدم که شخصی به نام خواهر ژیلا که اسم خود را میگذارد خواهر ژیلا این بعدها من متوجه شده بودم بعد از آمدنم توی سازمان که خواهر ژیلا به خیلی از نفرات کادرهای 15 ساله و 20 سال و 25 ساله و اسدالله مثنی 30 ساله گفته بود که ببینید شما کادرهای 30 ساله و 25 ساله 10 ساله و 15 ساله سازمان هستید از علیزضا مؤزن زاده یاد بگیرید تشکیلاتی ترین نفر قرارگاه 8 است و این شخص به جرعت بگم تشکیلاتی ترین نفر FM1 است وقتی که من این وضعیت را سنجیدم برادر من رضا مؤزن تبریزی فرار کرد از طریق آیفا با آیفا از قرارگاه 9 که جزء FM1 میشد دوباره فرار کرد همانطور که گفتم FM1 میشد قرارگاه 9 قرارگاه 2 قرارگاه 8 که من 8 بودم و برادرم 9 بود و 2 که من کسی را نداشتم که بعد از این که برادرم فرار میکنه به من میگه زمانی که توی تیف بودم به من میگه که علیرضا خیلی درست گفتی آن زمانی که به من گفتی فرار کن که من بهش گفتم برود من به برادرم گفتم فرار بکند و زمانی که برای من جلسه و نشست گذاشتند همین خواهر ژیلا و خواهر عرض کنم به حضورت یک خواهر فهیمه خواهر ژیلا و اسدالله مثنی و گفتند که برادر تو خائنه من گفتم بله برادر من خائنه برادر من مزدوره اما نه در دنیای حقیقی میدانستم که در دنیای غیر حقیقی زندگی میکند اینو میدونستم پس با اون نفراتی که سران سازمان بودند کاملا جدی نه بطور حقیقی نه بطور واقعی هم عقیده بودم که برادرم مزدوره که فرار کرده بعد از این که برادر من فرار کرد خودم تصمیم گرفتم فرار بکنم چون شرایطی را دیدم که بهترین موقع است که فرار بکنم که بتونم ضربه سنگین تری که بخواهم بزنم از همین قرارگاه 8 به جربزه سازمان بزنم و زدم و خیلی هم افتخار میکنم بهش وقتی که فرار کردم 50 نفر بعد از من فرار کردند 50 نفر از قرارگاه 8 بعد از من فرار کرد و بعد از فرار من قرارگاه 8 متلاشی شد این هدفی بود که من دنبالش بودم من باید انجام میدادم چون من خودم بودم در دنیایی که کسانی را میدیدی که خودشون نیستند به خودم آمدم و خودم شدم و دیدم که چقدر این دنیا دنیای کثیفی است در این دنیا دنیای که اسمش را میگذارند مجاهدین اینهای که میگم از ته قلبم است از ته دلم است حقیت دارد واقعیت است نمیتوانم پنهان بکنم برنامه و هدفی که من توی زندگیم از تقریبا 10 سال پیش داشتم تا به الان و بعد از این اینه من قسم خوردم به هیچ چی قسم نخوردم قسم به خون تک تک انسانهای که بشریتهایی که خانواده هایی که به دست همین سازمان کشته شدند قسم خوردم تا نسل و ریشه و آبشخور سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق از ریشه و از بیخ و بن از ته نکنم ولت نمیکنم نامردم مرد نیستم اگر این کار را نکنم قبل از نامردی انسان نیستم اگر این کار را نکنم فکر نکنید با خون ریزی نه با این اینجا (اشاه به سر) و با اینجا (اشاره به قلب) اینها شهادت میدن که تو چه جنایتی کردی سازمان با این دو (اشاره به سر و قلب) که مال خودم الان و حقایق را میتوانم به بقیه منتلق بکنم و افتخار میکنم بهش که میتوانم نسل های را نجات بدهم و میکنم و خواهم کرد تا نسلت را در نیاورم ول نمیکنم این حرف اول و آخر من و این قول را به خودم دادم تا زمانی که نسل و رگ و ریشه و آبشخور تو سازمان در نیاورم مسعود رجوی مریم رجوی درنیارم به کشور ایران برنمیگردم فقط این جدیت را باید از توی چشمام بخونی

چه خونهای که تا الان ریخته نشده از طریق همین شخص مریم رجوی و مسعود رجوی چه انسانهای بیگناهی زن بچه زن حامله پیرزن پیرمرد کشته نشده به دست همین مسعود رجوی و مریم رجوی خوب آدم، آدمیزاد من که آدمیزادم قلبم به درد می آید نمیتوانم بیشتر از این ادامه بدهم چون بابا حرف نیست درد رنجه خون جگره چقدر تا کی مسعود رجوی مریم رجوی برای پر کردن پولهاتون تو حساب بانکی توی سویس میخواهید بکشید چقدر فکر میکنی چقدر میتوانی عمر بکنی مسعود رجوی مریم رجوی هر دوتا تون فکر نمیکنید بعد از مرگتون اگر به تک به تک آدمیزادهای روی زمین که جنایت کردی و کشتی جواب ندی حداقل به وجدان خودت به اون کسی که صاحب زمین و آسمان است بطور حقیقی بطور پراکتیک صاحب آسمونه صاحب این زمینه صاحب آدمیزاده صاحب انسانیت و بشریته باید جواب پس بدهی توی مسعود رجوی توی مریم رجوی و همون نفراتی که تک به تک آدمهای بیگناه رو زدن و کشتن تک تک دونه دونه اینها حساب باید پس بدن هیچ کس مسعود رجوی و مریم رجوی بعد از مرگت نمی آید پشت سرت که گواه بده که من جزوه اقوام رجوی بودم نه اونجا هیچ کس پشت سرت نمی آید مریم رجوی مسعود رجوی

 

 

 قسمت چهارم

لینک به قسمت چهارم
http://www.youtube.com/watch?v=vInZOHAQGC4

 

در یک جمله سازمان در کمتر از یک ماه متلاشی میشه سران سازمان اجازه نمیدن که این سازمان، که این سازمان جنایت کار بهتر بگیم این سازمان خون ریز و ضد بشری متلاشی بشود و این متلاشی نشدن ربط بسیار بسیار بسیار واضح دارد به سیاست مدارهای که باعث و بانی وجود این سازمان هستند این سیاست مداران، سیاست مدارانی هستند در کشور آمریکا زندگی میکنند در کشور اسرائیل زندگی میکنند این سناتورها پولهای بسیار کلانی دارند توی کارخانه های سلاح سازی این سلاح ها باید به فروش برود این سلاح ها باید بکار برده بشود و این سلاح ها باید  تست بشود یعنی باید بابت هر سلاح انسان کشته بشود بشریت کشته بشود و این احرم نیاز به دست دارد نیاز به سر دارد نیاز به چشم دارد نیاز به اشخاصی دارد که همین الان در پادگان اشرف مثل موجودات خون ریز و خون خوار و بسیار و بسیار عقده جو که من اسمشون رو میگذارم کسانی که روح ندارند عشق و احساسات ندارند ربات هستند و در یک کارخانه رباتسازی رباطهای تشکیل شده به نام انسان به نام مجاهد که این سلاح ها را بکار ببرند و از طریق همین تجارت و فروش سلاح و کشت و کشتار مردم روی کره زمین پیش بروند من پیشاپیش همان طور که در ابتدا گفتم با تک به تک خانواده ها هم دردم با تک به تک خانواده ها هستم و خواهم بود و برای اهدافشون از جونم مایع میگذارم همانطور که از قبل گذاشتم و الان هم میگذارم و خواهم گذاشت و این وظیفه منه و این وظیفه انسانی منه از همین الان پیشاپیش دوباره اعلام میکنم من بطور رسمی از سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق، خلق ایران به اصطلاح به نام خودشون خارج شدم ولی بطور حقیقی بگم اونچه که خودم میخوام بگم بطور رسمی اعلام میگم به توی مزدور مسعود رجوی و مریم رجوی که از سازمان کثیفت بیرون زدم و تا نسل و رگ و ریشه ات را درنیارم ولت نمیکنم باز اعلام میکنم از سازمان ضد بشری تو مسعود رجوی مریم رجوی که لیاقت انسان بودن را هم ندارید بیرون زدم و با تک به تک کسانی که در خاک عراق پشت درب پادگان به اصطلاح اشرف گریه میکنند درد میکشند سختی میکشند همدرد هستم و خواهم بود این سازمان یک سازمان ضد بشری است که تلاش بر این دارد تا از خون تو تویی که یک انسان هستی سوءاستفاده را ببرد مسعود رجوی و مریم رجوی برای اهداف سیاسی برای پولهای بیشتر در حسابهای بانکی سوئیس پس به هوش باشید و مواظب باشید خواهش میکنم من خواهش میکنم شماها نسل آینده ما هستید من سوختم تمام عمر من سوخت اما از سوخته من برای سوزاندن رگ و ریشه سازمان به اصطلاح مجاهدین سازمان ضد بشری منافقین استفاده بکنند و استفاده میکنیم تا رگ و ریشه اش را در بیاوریم با هم یکی بشویم این شکارچیان که در غرب و امریکا و در اسرائیل زندگی میکنند با نوک انگشت به مثال ولی در دنیای حقیقی با تمام وجود تلاش بر این دارند تا سازمان منافقین را نگه دارند تا این سازمان به نام دمکراسی به نام آزادی مردم ایران به نام آزادی انتخابات و رفراندوم برای مردم ایران و انقلاب نوین براین مردم ایران کسب منافع و تمامی اهداف غارت در کشور ایران را برنامه ریزی بکنند برای سالهای آینده آمریکایی اسرائیلی و غربی دلش به حال من و تو نسوخته اون میخواد برای منافع کشور خودش برای منافع خونه خودش ماشین خودش اتوموبیل خودش و مردم خودش و کشور خودش اونچه که تو داری ای ایرانی ای جوان ایرانی بدزد مگر تا الان ندیدی که چه میزان قتل و غارت همون انگلیسی ها توی کشور ایران کرده بودند همون آمریکایی ها توی کشور ایران کردند و حالا نوبت غربی ها و اسرائیلی ها شده که پشتیبان آمریکا و غرب بوده پس اجازه ندید نه با خون و خونریزی با این (اشاره به سر) و با این (اشاره به قلب) وفاداری به بشریت دوست داشتن بشریت دوست داشتن آب و خاکت و وطنت ایران و استفاده از ذهن و هوش برای نگه داری مملکتمون دفاع از کشورمون

_______________________________________________________________________

سمینار فرانکفورت و فصلی جدید در راستای کندوکاو درونی فرقه ها و تروریسم

 

12.07.2011

تحریریه ایران فانوس، فرانکفورت
http://iran-fanous.de/middle/106-Tahririe-11,07,11.htm

با توجه به این که فرقه تروریستی مجاهدین خلق توانسته بود طی دهه های گذشته بخشی از جامعه و جوانان ایرانی را فریفته و به سمت خشونت خود بکشاند، با این وجود و خوشبختانه تعدادی از جوانانی که توانستند خود را از دام اسارت و فریب و دور بی حاصل خشونت، نجات داده و به زندگی سیاسی و اجتماعی خود بازگردند، با از خود گذشتگی تمام، دست به روشنگری و افشاگری علیه مناسبات بی رحم و فرقه گرایانه مجاهدین خلق زدند.

متقابلا،ً این فرقه همچنان با بکارگیری میلیاردها دلار پول های غارت شده مردم ایران و عراق، مردان و زنانی که به اسارت گرفته و خون بهای اعضای اسیر در قرارگاه اشرف و قلاب شدن به جنگ طلبان منطقه و جهان، همچنان سر پاست و از دامنه خطرش چندان کاهش نیافته است.

از اعضای سابق این فرقه تعدادی با احساس ضرورت روشنگری بیشتر و با توجه به حضور گسترده ایرانیان در کشور آلمان، تصمیم گرفتند یک انجمن حقوق بشری، سیاسی و فرهنگی جدیدی را در راستای تنویر افکار عموی و ایضاً آزادی اسرای فرقه تروریستی، تاسیس نمایند.

کسانی از اعضای سابق این فرقه که خوشبختانه در درون مناسبات بی رحم فرقه مجاهدین نشکسته و در بیرون نیز زبان شان کوتاه نشده است و جملگی اخیراً و یا سال ها قبل خود را از دام و اسارت نجات داده و هم اکنون در کشورهای اروپایی زندگی نوینی را آغاز کرده اند، برآنند تا در ادامه افشاگری و روشنگری جداشدگان علیه این گروه از طریق یک پایگاه اینترنتی فعال که کارهای حقوق بشری، فرهنگی و سیاسی را در دستور کار خود دارد، حضور خود را در صحنه سیاسی اعلام دارند.

در این رابطه تعدادی از اعضای سابق فرقه مجاهدین به همراه خانواده هایشان و نمایندگانی از انجمن های دیگر در شهر فرانکفورت حضور به هم رسانده تا در ارتباط با مواضع روشن و علنی این انجمن فرهنگی و سیاسی، اطلاعات بیشتر را کسب کرده و در جریان نقطه نظرات و افشاگری های جدید این انجمن باشند.

اعضای انجمن ایران فانوس در این سمینار، جملگی یادآور شده اند که همچنان و به سیاق قبل به افشاگری و روشنگری علیه استبداد و اختناق و فریب و توطئه های مختلف فرقه مجاهدین همت کرده و در کنار آن برای فرار و آزادی همرزمان شان که سال ها در اردوگاه اشرف به عنوان گروگان و سپر بلا به اسارت گرفته شده اند، کمک های لازم و مختلف را انجام دهند.

در این سمینار که سخنران اول و پیشکسوت آقای هادی شمس حائری شروع به سخن کردند، از حضار خواسته اند تا به این انجمن نوپا کمک های تئوریک و سیاسی و فرهنگی لازم را مبذول داشته و دریغ نکنند.

بعد از آن افراد دیگری همچون آقایان مهدی خوشحال، کریم غلامی و مهرداد ساغرچی، از اهداف مختلف این انجمن فرهنگی و سیاسی نوپا سخن گفته و در انتها به پرسش های حاضرین، پاسخ لازم را داده اند.
 

 

---------

همچنین:
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=10314

ایران ـ فانوس آغاز بکار کرد ـ گردهمایی فعالین حقوق بشر در آلمان

.

... روز شنبه 09.07.2011 برابر با 18 تیر ماه 1390 ایران ـ فانوس آغاز بکار کرد. در این روز گروهی از فعالین حقوق بشر گرد هم آمدند تا راه اندازی انجمن ایران ـ فانوس شهر فرانکفورت آلمان رسما اعلام شود. در این گردهمایی که با حضور هئیت ها و نمایندگانی از سایر انجمن های فعال در حقوق بشر برگزار شد، ابتدا آقای هادی شمس حائری از پیش کسوتان و مبارزان قدیمی و از زندانیان سیاسی رژیم شاه و فرقه مجاهدین سخن آغاز کرد و گفت: خدمت همه دوستان و رفقا اینجا تشریف آورده اید سلام عرض میکنم خوش آمدید همه شما از برگزاری این جلسه اطلاع دارید که میخواهد انجمن ایران فانوس به انجمن های موجود اضافه بشود قبل از شروع صحبت چهره های جدیدی میبینم که اینجا تشریف آورده اند از ...

ایران فانوس، دهم ژوئیه 2011
http://www.iran-fanous.de/

http://www.iran-fanous.de/middle/105-Konferance-IranFanus-10,07,11.htm

تحریریه ایران فانوس - آلمان فرانکفورت

 

روز شنبه 09.07.2011 برابر با 18 تیر ماه 1390 ایران ـ فانوس آغاز بکار کرد. در این روز گروهی از فعالین حقوق بشر گرد هم آمدند تا راه اندازی انجمن ایران ـ فانوس شهر فرانکفورت آلمان رسما اعلام شود. در این گردهمایی که با حضور هئیت ها و نمایندگانی از سایر انجمن های فعال در حقوق بشر برگزار شد، ابتدا آقای هادی شمس حائری از پیش کسوتان و مبارزان قدیمی و از زندانیان سیاسی رژیم شاه و فرقه مجاهدین سخن آغاز کرد و گفت:

خدمت همه دوستان و رفقا اینجا تشریف آورده اید سلام عرض میکنم خوش آمدید همه شما از برگزاری این جلسه اطلاع دارید که میخواهد انجمن ایران فانوس به انجمن های موجود اضافه بشود قبل از شروع صحبت چهره های جدیدی میبینم که اینجا تشریف آورده اند از راه های دور با کلی زحمت و مشقت از سازمان مجاهدین از اشرف جدا شده اند و مسیر طولانی را طی کرده اند تا خودشون رو اینجا رسانده اند و اینجا با مشلات خاص خودش روبرو هستند امیدوارم که همه مسائل و مشکلات همه شما حل بشود بتوانید تجارب خودتان را مانند بچه های که از قبل آمده اند درمیان بگذارید و استفاده بکنند این راه را بتوانیم تا به آخر ادامه بدهیم و بچه هایی که در عراق هستند و در اشرف هستند پناهی ندارند و چشم به راه ما هستند کمکی بکنیم تا آنها را از آن اسارتگاه نجات بدهیم و صدایشان را به گوش جهانیان برسانیم صدای که تنها از دهان ما بیرون می آید و به گوش مردم میرسد به گوش مجامع حقوق بشری و مجامع جهانی میرسد چون هیچ کس توی این قضیه توی این مسئله آنچنان خودش را ذی نفع نمیبینه و احساس مسئولیت نمیکنه حتی این را به شما که تازه آمدید حتی گاها مورد انتقاد قرار میگیریم که ای بابا مگر چه خبر است مگر مشکل ما تنها مجاهدین است ول کنید تمام فکر و ذهن و کارتان و وقتتان را گذاشتید که مجاهدین را افشا کنید و برای روشنگری و برای این کارها و ما باید بگیم که متاسف هستیم برایتان حتی این مقدار فعالیت را هم برای ما به رسمیت نمی شناسید و نمیخواهید که ما در این راه به دوستانمان کمک بکنیم.

در ادامه آقای هادی شمس حائری ضمن تجلیل از سوابق فعالیت های فرهنگی و حقوق بشری آقای مهدی خوشحال از وی خواست که توضیحات بیشتر را در مورد اهداف انجمن ایران ـ فانوس به اطلاع حضار برساند. آقای مهدی خوشحال از فعالین حقوق بشر که چندین کتاب ارزنده در نقد فرقه های تروریستی به نگارش در آورده است ، گفت:

البته اهداف انجمن در بیانیه ایران فانوس کاملا بیان شده قرار شد که ما در ادامه کار سیاسی فرهنگی خود به بچه های جدا شده و بچه هایی که یک دوره تاریخی کارهای زیادی کردند که امروز نمیشود همه این کارها را اینجا بازگو کرد بنظر من اگر این بچه ها نبودند وضعیت ایران و ایرانی و بعضا جامعه جهانی میتوانست حداقل یک دوره در دام توطعه و دجالیت یک فرقه تروریستی قرار بگیرد و یک بخشی از جامعه راه خودش را گم بکند همانطور که گذشته ما این چنین بوده من سالها قبل از یک گروه تروریستی جنجالی و شانتاژ که خودشان را مبارز میدانستند ولی یک گروه نظامی و تروریستی بودند وقتی جدا شدم ، تمام تلاشم این بود که به دنبال حذف و یا خنثی کردن چنین سازمانهای فرقه ای و تروریستی و خشونت طلب ما میبایست یک کار فرهنگی و سیاسی که بر آمده از تجارب گذشته خودمان است و این هم کار بچه های بوده که از دل چنین فرقه ای بیرون امده است نه یک کار تئوری و سیاسی نه یک کارشناس نه یک به هر حال آکادمیکه بود بلکه با گوشت و پوست خودشان راهی که آمده بودند تست کردند لمس کردند و آن را نتنها با گفتار و قدم و قلم خود بلکه با احساس خودشون هم با نگاه خودشان با نوع گفتار خودشون میتوانند تعریف بکنند که از چه جهنمی خارج شده اند و برای مردم باز گویی بکنند به همین دلیل با بعضی از دوستان صحبت شده که بتوانیم در شهر فرانکفورت که حضور داریم که یک انجمن فرهنگی و سیاسی طبعا کمکی باشه در ادامه کار بچه های جدا شده بازگویی های کرده اند با افشاگری و کارهای فرهنگی که تا به امروز صورت گرفته است همانطور که آقای شمس هائری گفت که خودشان از پیش کسوتان این راه بوده و هست.

در ادامه آقای کریم غلامی از اعضای هیئت مدیره انجمن ایران فانوس که خود بیش از 25 سال قربانی یک تفکر خشونت طلبانه و فرقه گرایانه سازمان بوده و سال ها عمر و جوانی خود را در این مسیر از دست داده در ارتباط با تشکیل انجمن فانوس گفت:

انجمن فانوس یک ارگان انسانی و حقوق بشری است که برای نجات جان انسانهایی تشکیل شده که راه خود را گم کرده و در دل تاریکی مجاهدین راه درست برایشان بسختی قابل تشخیص است. قربانیانی با زخم های عمیق و با جسم و روحی که سالیان رهبران مجاهدین زهر آلود کرده اند. همانطور که انجمن های قدیمی مثل ایران قلم چونان فانوسی سوختند تا من بتوانم راه نجات را پیدا کنم و از جهنم و اسارتگاه اشرف بگریزم تا زندگی انسانی و حقیقی خودم را دوباره پیدا بکنم برای همین من هم وظیفه انسانی خودم میدانم که مثل شمع و مثل فانوسی بسوزم تا نوری هر چند کوچک در تاریکی و ظلمت ایجاد شده توسط رجوی های خائن بشوم.

آقای مهرداد ساغرچی یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره انجمن فانوس در این گردهمایی گفت:

شاید ما به لحاظ کمیت جمع کوچکی باشیم. اما اگر جهان را تابلوئی زیبا با هزاران رنگ در نظر بگیریم ما هم می توانیم بخشی ناچیز از این رنگ های زیبا باشیم که شاید در نگاه اول دیده نشود . ولی میخواهیم با بودنمان نقشی در این تابلو داشته باشیم.

اما سوال اینجاست حرف جدید ما چه خواهد بود؟

ما برآنیم که بدون هیچ جانبداری یا هدف سیاسی به انسانهای فراموش شده کمکی کنیم که بتوانند به حق زندگی و آزادی تصمیم گیری برسند . ما جمعی هستیم با زخم های عمیق سالیان از اسارت و دربند بودن و میخواهیم با حرف وقدم و قلم و اعتراض و خبررسانی بدون ترس از گذشته و آینده برای التیام زخمها ی روح و جان قربانیان اسیر در اسارتگاه اشرف باشیم.

بیانیه اول انجمن ایران ـ فانوس که راه و مشی آن را در آینده خواهد بود در ادامه حضار پرسش هایی را مطرح کردند که

فانوس برای همه ما نامی آشناست. نوری در تاریکی، آنجا که چشمها نمی بینند. پدیده ای در دل تاریکی ها. شیئی که خود می سوزد، اما تاریکی ها را روشن می کند. هر گاه هوا تاریک می شود و اشیاء از نگاه ما ناپدید، آدم به یاد فانوسی می افتد، هر چند حقیر و کوچک که اگر روشن شود، بسیاری از اشیاء پدیدار، و نادیده ها دیده می شوند و بسیاری دیگر که در دل تاریکی، پنهان مانده بودند، آشکار خواهند شد.

در عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز چنین است. مطبوعات و خبررسانی بدون سانسور و کنترل و برآمده از دل واقعیت و توام با جسارت، یکی از پایه ها و رکن اساسی دموکراسی و مردم سالاری در هر جامعه ای است.

ما اعضای انجمن ایران ـ فانوس، اعضایی که سال ها در یکی از سازمان های توتالیتر و تروریستی اما با امید به دموکراسی و آزادی مشغول و مصروف بودیم، اگرچه پس از سالیان خود چونان شمعی سوخته شدیم، اما توانستیم اطراف و گرداگردمان را روشن کنیم و بالاخره از طریق اطلاع رسانی آن هم در عصری که چنین خبررسانی و افشاء و اعتراف در جامعه ای سنتی، بغایت تابو بوده است، دین خود را نسبت به جامعه و مردم مان ادا کنیم.

اعضای انجمن ایران ـ فانوس، در حالی به سخن گفتن آغاز می کنند و دست به قلم می برند که هنوز فریب و خشونت و دجالیت یک فرقه تروریستی، بخشی از جامعه ایرانی را فریفته و به لوث وجود ناپاک خود آلوده و با سرسختی و حمایت های نامشروع خارجی، به سمت قدرت سیاسی خیز برداشته، خیزشی نامیمون که در حد و قواره اش، نبوده و نیست.

بدین سبب، نمایندگان نسلی سوته که خود سال ها از عمر و جوانی خویش را در اسارت فریب و دجالیت محض به سر برده و بهترین تجارب سیاسی و فرهنگی را اندوخته اند، جملگی همت نموده تا در این میدان و کارزار، بخشی از تاریکی هایی که در عرصه سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی را کدر کرده، با قلم و قدم خود برای نسل های آینده روشن تر کنند.

با آرزوی این که پایگاه اینترنتی فانوس، به همراه نسلی سوخته و دوستان و یاران و همرزمان سابق، با تجارب سیاسی و فرهنگی گران، بتوانند مجدداً در راه روشنگری، دموکراسی و آزادی در جامعه ایرانی، مثمر ثمر باشند و در این راه نه چندان هموار، به تکالیف انسانی و سیاسی خود نائل آیند.

در انتها برنامه پرسش و پاسخ برگزار شد که فیلم و مشروح این جلسه در روزهای آینده از سایت ایران فانوس منتشر خواهد شد.

 

 

 

 

بیانیه ایران فانوس

فانوس

فانوس برای همه ما نامی آشناست. نوری در تاریکی، آنجا که چشمها نمی بینند. پدیده ای در دل تاریکی ها. شیئی که خود می سوزد، اما تاریکی ها را روشن می کند. هر گاه هوا تاریک می شود و اشیاء از نگاه ما ناپدید، آدم به یاد فانوسی می افتد، هر چند حقیر و کوچک که اگر روشن شود، بسیاری از اشیاء پدیدار، و نادیده ها دیده می شوند و بسیاری دیگر که در دل تاریکی، پنهان مانده بودند، آشکار خواهند شد.

در عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز چنین است. مطبوعات و خبررسانی بدون سانسور و کنترل و برآمده از دل واقعیت و توام با جسارت، یکی از پایه ها و رکن اساسی دموکراسی و مردم سالاری در هر جامعه ای است.

ما اعضای انجمن ایران ـ فانوس، اعضایی که سال ها در یکی از سازمان های توتالیتر و تروریستی اما با امید به دموکراسی و آزادی مشغول و مصروف بودیم، اگرچه پس از سالیان خود چونان شمعی سوخته شدیم، اما توانستیم اطراف و گرداگردمان را روشن کنیم و بالاخره از طریق اطلاع رسانی آن هم در عصری که چنین خبررسانی و افشاء و اعتراف در جامعه ای سنتی، بغایت تابو بوده است، دین خود را نسبت به جامعه و مردم مان ادا کنیم.

اعضای انجمن ایران ـ فانوس، در حالی به سخن گفتن آغاز می کنند و دست به قلم می برند که هنوز فریب و خشونت و دجالیت یک فرقه تروریستی، بخشی از جامعه ایرانی را فریفته و به لوث وجود ناپاک خود آلوده و با سرسختی و حمایت های نامشروع خارجی، به سمت قدرت سیاسی خیز برداشته، خیزشی نامیمون که در حد و قواره اش، نبوده و نیست.

بدین سبب، نمایندگان نسلی سوته که خود سال ها از عمر و جوانی خویش را در اسارت فریب و دجالیت محض به سر برده و بهترین تجارب سیاسی و فرهنگی را اندوخته اند، جملگی همت نموده تا در این میدان و کارزار، بخشی از تاریکی هایی که در عرصه سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی را کدر کرده، با قلم و قدم خود برای نسل های آینده روشن تر کنند.

با آرزوی این که پایگاه اینترنتی فانوس، به همراه نسلی سوخته و دوستان و یاران و همرزمان سابق، با تجارب سیاسی و فرهنگی گران، بتوانند مجدداً در راه روشنگری، دموکراسی و آزادی در جامعه ایرانی، مثمر ثمر باشند و در این راه نه چندان هموار، به تکالیف انسانی و سیاسی خود نائل آیند.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد