_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

تحقیق مجله کریستین ساینس مونیتور در باره

مجاهدین، پول هنگفتی که خرج می کنند و روشهای فریبکارانه اشان

 

لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://www.iran-interlink.org/?mod=view&id=10491

کریستن ساینس مونیتور

۲۰۱۱-۰۸-۰۹

عنوان: گروه ایرانی که با بکار گیری پول بسیاری سعی می کند که از لیست تروریستها خارج شود.

نویسنده اسکات پیترسون

چکیده تحقیق طولانی مجله:

تعداد زیادی از مقامات پر نفوذ آمریکایی در سخنرانی های خود در گرد هم آیی های متعددی خواستار حذف سازمان مجاهدین با گذشته ای خشن و ضد آمریکایی شده اند. تصمیم در اینباره در چند عرض چند هفته دیگر بوسیله هیلاری کلینتون گرفته خواهد شد. و این در حالیست که ژنرالهای قدیمی چهار ستاره، فرمانداران ایالت ها و سیاستمدارهای سنگین وزن سعی بر این دارند که این سازمان را از لیستی خارج کنند که القاعده و حزب الله در آن قرار دارند.

بسیاری از این افراد که این کوشش را بر عهده گرفته اند هر کدام دهها هزار دلار از سازمان پول گرفته اند. این افراد بسیار به ندرت در مورد گذشته خشن و ضد آمریکایی این گروه سخن می گویند و تصویری که از آنها ارائه می دهند نه تصویر تروریستی بلکه تصویر جنگجویان آزادی که " دارای ارزشهایی مانند ارزشهای ما" می باشند. دموکراتهایی که در انتظار این هستند تا پیشاهنگ تغییر رژیم در ایران بشوند. بعضی از این افراد ( مترجم: آمریکاییهای دعوت شده) می پذیرند که در مورد این گروه که برای سخنرانی دعوت شده بودند اطلاعات بسیار کمی داشته اند و اطلاعات خود را از هواداران مجاهدین گرفته اند.

کوشش این گروه ممکن است اثر کند: مقامات رسمی مطلع می گویند میلیونها دلار پول برای کمپین پرداخت شده است تا بیشترین فشار سیاسی را برای حذف کردن اسم مجاهدین از لیست تروریستهای خارجی از زمانی که نام این گروه ( که گذشته آنها در بر گیرنده ترور پرسنل نظامی آمریکا و حمله به دیپلماتهای آمریکایی می باشد ) آنها در لیست قرار گرفت انجام شده است.

اما از لیست خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستها می تواند به نفع سخت سران حاکم بر ایران باشد تا با بیرحمی بیشتری مخالفان داخلی و غیر خشن خود را سرکوب کنند. جنبش سبز که به اعتراضات خیابانی در سال ۲۰۰۹ منجر شد ، مجاهدین خلق را به عنوان گروهی ضد دموکراتیک و خشن می شناسد و بشدت آنرا نفی می کند.

جان لیمپرت، گروگان سابق آمریکایی در ایران – ۱۹۷۹-۱۹۸۱ – و معاون بخش ایران وزارت خارجه تا سال قبل، می گوید که کسانی که می گویند که این سازمان دیگر تروریست نیست همان کسانی هستند که می گویند اینها دموکرات شده اند. سوال اینست که این گروه طبیعت تروریست خود را تغییر داده است؟ اگر هم آنها بگویند که ما تروریسم را تقبیح می کنیم من هیچ اعتمادی به این گفتن آنها ندارم. چه چیزی در گذشته و یا حال آنها وجود دارد که سبب بشود که باور کنیم که آنها راست می گویند؟

وزارت خارجه آمریکا در حال سنجیدن تبعات چنین تصمیمی می باشد و اینکه چنین تصمیمی چه اثراتی در خیابانهای تهران خواهد داشت و چگونه چه اثری بر اعتبار استراتژیک آمریکا خواهد گذاشت؟

مازیار بهاری که از ژورنالیستهایی می باشد که در جریان اعتراضات ۲۰۰۹ بوسیله رژیم زندانی شده بود، در ۴ آگوست در پانلی ( گرد هم آیی) که در واشنتگتن انجام شده بود تا هشدار به تبعات خارج کردن مجاهیدن از لیست تروریستها بدهد گفت: " مجاهدین خلق با تاریخ خشن خود، دقیقا همان چیزی می باشد که رژیم ایران احتیاج دارد تا بکاربرد خشونت خود بر ضد مخالفان غیر خشن، مشروعیت ببخشد.

روحانی اصلاح طلب، محسن کدیور و آکادمیک ساکن آمریکا، احمد صدری، هشدار می دهند که حذف اسم مجاهدین از لیست، خطرهای گسترده دیگری نیز دارد: " باعث از دست دادن قدرت عظیمی از قدرت نرم آمریکا در ایران خواهد شد، به جنبش دموکراتیک ایران خسارت وارد خواهد کرد و به سخت سران ایران کمک خواهد کرد تا دیکتاتوری طولانی مدتی را بر قرار کنند."

گزارش تفصیلی که برای وزارت دفاع آمریکا از طرف راند کورپ آماده شده است، متوجه این نکته شده است که مجاهدین در کمپ اشرف که در آن ۳۴۰۰ عضو سازمان زندگی می کنند: "...بطور مکرر تقاضای کرده است که اسلحه آنها به آنها باز گردادنده شود."

اسناد دولت آمریکا غالبا در مورد مجاهدین از ترم " فرقه مانند"و " سالها تعلیمات ایدئولوژیک" که شبیه " مغز شویی" می باشد استفاده می کند ولی مجاهدین این اتهامات را نفی می کند و می گوید که ساخته رژیم می باشند.

سازمان می گوید که در سال ۲۰۰۱ خشونت را نفی کرد و این بعد از پذیرفتن ۳۵۰ حمله در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ می بود و با وجود اینکه بنا بر فهرست راند، اطلاعاتی در مورد اینکه این گروه به خشونت متوسل شده باشد وجود ندارد، ولی اف بی آی در گزارش ۲۰۰۴ خود می گوید " در حال حاضر این گروه به گونه ای فعال مشغول ریختن طرح و اجرای عملیات تروریستی می باشد." این اطلاعات از طریق ردیابی مکالمات این گروه در مراکز فرماندهی عراق و فرانسه و لوس آنجلس بدست آمده است و سازمانهای اطلاعاتی فرانسه و آلمان نیز بر اطلاعات اف بی آی صحه گذاشته اند.

هواداران خروج مجاهدین از لیست می گویند که سازمانها می توانند عوض شوند و مثال ارتش آزادیبخش ایرلند و یا سازمان آزادیبخش فلسطین را می آورند. ولی دیگران در این مقایسه شک دارند و می گویند که تاریخ سازمان و کیش شخصیت رهبری آن مانع چنین تغییری می باشد. و در عین حال همه متعجب شده اند که که با بکار گیری ثروتی عظیم توانسته اند کمپین برداشتن خود از لیست را بعد از سالها شکست، به پیش ببرند.

حذف از لیست، به سازمان امکان می دهد که هم به خود مشروعیت ببخشد و هم علنا به جمع آوری پول بپردازد. قبلا از طریق روشهای کلاهبرداری سعی در جمع آوری پول شده بود و این سبب شد که اف بی آی چند ده نفر از اعضای سازمان را دستگیر و زندانی کند.

سخنرانان در گرد هم آیی ها و طرفداران این سازمان در ده ها سخنرانی در غرب می گویند که این سازمان می تواند راه سوم برای برخورد با دولت ایران باشد. راه اول که گفتگو بوده است و به شکست منجر شد و راه حل نظامی که راه دیگر می باشد و راه سوم از طریق این سازمان می باشد.

یک مقام وزارت خارجه به کریستن مانیتور گفت: " هیچوقت نمی توانی تصور این را هم بکنی که القاعده و حماس اینقدر حامی برای خود جمع کنند اما مجاهدین در راهروهای کنگره مشغول تور انداختن هستند. این را مقایسه کنید با دیگر گروه های تروریست و حتی یکی را مانند اینها پیدا کنید ( مترجم: که بتوانند به راحتی در کنگره عمل کنند.)"

ژنرال هیو شلتون، رئیس سابق ستاد مشترک می گوید که سازمان در زمان حمله به عراق " اطلاعات با ارزشی" را در اختیار ارتش آمریکا گذاشت. اما مسئولان رسمی ارتش در حال حاضر این ادعا را در علن به چالش می کشند و در سال ۲۰۰۹ در گزارش راند آمده است: " سازمان سیا سعی کرد که بعضی از رهبران مجاهدین را تشویق به ترک گروه و دادن اطلاعات در مورد ایران به آنها کند ولی در این کار موفق نشد."

این گروه غالبا از این امتیاز برخودار شده است که اطلاع در مورد کارخانه غنی سازی اورانیوم نطنز این سازمان افشا کرده است. اما متخصصان باور دارند که این اطلاعات را اسرائیل از طریق مجاهدین افشا کرد. وزارت خارجه توجه به این گزارش بازرسان سازمان ملل کرده است که اطلاعات این سازمان در مورد برنامه اتمی ایران " به قصد استفاده سیاسی عرضه شدن و ثابت شده است که غلط بوده است."

مقامات سابق آمریکایی در علن پذیرفتند که مجاهدین مبالغ هنگفتی پول برای سخنرانی به آنها داده است. یک مامور رسمی وزارت که با چگونگی قرارداد برای سخنرانی آشنا می باشد، مکانیسم اینگونه سخنرانی ها را توضیح می دهد: " آژانس سخنرانی شما تلفن می کند و می گوید که شما برای بیست دقیقه سخنرانی بیست هزار دلار می گیرید. آنها جت خصوصی برایتان می فرستند و شما بیست و پنج هزار دلار بعد از سخنرانی می گیرید و آنها یک تیم را برای شما می فرستند تا به شما بگویند که در سخنرانی چه بگویید."

مامور دیگر وزارت خارجه گفت: "ماموران عالیرتبه امنیت ملی که تا به حال حتی نام مجاهدین را هم نشنیده اند وقتی سخنگوی مجاهدین پلاتفرم سیاسی را به آنها نشان می دهد که مجموعه ای از پانزده تا از بزرگترین نظرات تمدن غربی می باشد، آنها را تحت تاثیر خود قرار می دهد."

قراردادها برای سخنرانی به صد هزار دلار هم می رسد. سخنرانی ها مناظر فوق العاده ای را ایجاد می کند که در آن می شود خانم مریم رجوی که خود را " رئیس جمهور منتخب" ایران معرفی کرده است در کنار سنگین وزنهای سیاسی آمریکا قرار می گیرد. در نیمه ماه ژوئن، خانم رجوی در احاطه پنج ردیف از سیاستمدارن رسمی اروپا و آمریکا قرار گرفته بود. هزاران نفر از طرفداران مجاهدین که با نظم کامل هماهنگ شده بودند و پیراهنهای زرد پوشیده و پرچم و پلاکاردها را تکان می دادند، بادکنکها و کاغذهای رنگی بر زمین فرو ریخت. درست مثل مراسم سیاسی آمریکایی.

در این سخنرانی خانم رجوی می گوید که آمریکا نیروی اصلی برای آزادی در ایران را با در لیست قرار دادن به زنجیر کشیده است و از دولت آمریکا می خواهد که به درخواست رهبران سابق آمریکا گوش کرده و مجاهدین را از لیست تروریستها خارج کند.

مقامات آمریکایی که در پاریس در این مراسم گرد آمده اند یکی رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک است که از اینکه مجاهدین در لیست تروریستها قرار داشته باشند را شرم آور می خواند.

مایکل موکاسی، دادستان سابق می گوید که تنها یک سازمان برای استقرار دموکراسی در ایران وجود دارد و آن مجاهدین می باشند.

اندرو کارد، رئیس ستاد سابق کاخ سفید در زمان جورج بوش می گوید که تمامی مردم جهان که برایشان دموکرسی مهم است باید در کنار مردم ایران و مجاهدین خلق قرار بگیرند.

تام ریج، رئیس سابق امنیت ملی امریکا می گوید: که برای او افتخار خارق العاده ای می باشد که "افتخار این را داشته باشد که ...با کسی کار کند که ما باور داریم که یکی از برانگیزنده ترین و رهبران کبیر قرن بیست و یکم می باشد: زنده باد مریم رجوی."

خانم رجوی واقعا وفاداری فناتیکی را در میان هوادران خود بر انگیخته است. دستگیری چند روزه او در فرانسه سبب شد که بعضی از هوادارانش خود را به آتش بکشند. عکسهای او و همسرش ، مانند عکسهای صدام حسین در دوران حکومت او در عراق و یا تمثالهای خمینی در ایران وجود دارد. هر روز صبح در کمپ اشرف، اعضای سازمان فریاد می زنند: ایران رجوی است و ایران مریم است.

هاوارد دین، مسئول سابق کمیته ملی دموکراتیک، در سخنرانی برلین اعلام کرد که ما باید مریم رجوی را به عنوان رئیس حمهور ایران به رسمیت بشناسیم. ایشان بعدا در گفتگو با کریستن مونیتور تایی کردند که از سازمان مجاهدین پول گرفته اند. ولی صحبت از پول را کاری انحرافی دانستند.

لی هامیلتون، مسئول مشترک کمیسیون یازده سپتامبر، نیز به در مصاحبه با ساینس مونیتور تایید کرد که پول خوبی از سازمان مجاهدین گرفته است و نیز اینکه می دانید که قول و قرارهای دموکراتیک سازمان فقط در روی کاغذ وجود دارد و او قاضی نیست.

فرماندار سابق پنسیلوانیا، اد رندل که از طریق ماهواره ده دقیقه پیام به گرد هم آیی مجاهدین فرستاده بود، پذیرفت که برای آن بیست هزار دلار دریافت کرده ولی او چیزی را نخواهد گفت که باور ندارد. در حالیکه ایشان در نیمه جولای در یک سخنرانی در واشنگتن گفت با او در روز دو شنبه تماس گرفته شده است تا در روز شنبه بعدی سخنرانی کند و اول او این دعوت را نپذیرفت و به شرکت کنندگان گفت: " من به سختی چیزی در باره این این موضوع چیزی می دانم و فکر نکنم که دارای شرایط لازم برای این سخنرانی باشم."

یک دیپلمات سابق آمریکایی که نخواست نامش برده شود به ساینس مونیتور گفت که مجاهدین با او تماس گرفته و پیشنهاد بیست و پنج هزار دلار برای سخنرانی کرده بودند. او نپذیرفته بود ولی مجاهدین گفته بودند که لازم نیست در مورد مجاهدین صحبت کنید و می توانید فقط در مورد حقوق بشر صحبت کنید. ولی کاملا معلوم بود که از او انتظار داشتند تا در مورد حذف نام مجاهدین از لیست تروریستها صحبت کند و او نپذیرفته بود. و نیز بر این نظر بود که مقامات سابق آمریکایی نباید در برابر پرداخت پول اینگونه صحبتها را مطرح کنند.

لیست کسانی که پول از مجاهدین برای سخنرانی گرفته اند طولانی می باشد و شخصیتهای بسیار مهمی در این لیست قرار دارند. کسانی مانند ژنرال پیتر پتراس، رئیس سابق ستاد مشترک آمریکا، وسلی کلارک، فرمانده سابق ناتو و جیمز جونز، مشاور سابق امنیتی اوباما. سخنرانانی مانند رئیس سابق سیا، جیمز ووسلی، پورتر گاس، مایکل هیدن و چند شخصیت دیگر در مصاحبه با فایننشال تایمز تایید کردند که از سازمان مجاهدین برای سخنرانی پول گرفته اند. در کنار آنها شخصیتهای دیگری مانند جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، لوئی فری، رئیس سابق اف بی آی، ژنرال جیمز کانوی، فرمانده سابق لشکر تفنگداران دریایی و شلتون، نیر از مجاهدین پول گرفته اند. البته کسانی مانند جیمز کرولی، سخنگوی سابق وزارت خارجه در عین قبول پذیرفتن پول از سازمان گفت که عمدا در این باره صحبت نکرد که سازمان باید از لیست تروریستها خارج شود.

اما مجاهدین سازمانی نیستند که بشود باور کرد که با گذشته تروریستی و خشن خود وداع کرده اند و در تاریخ خود ترور هزاران نفر را در کارنامه خود ثبت کرده اند. روشهای خشونت آمیز آنها بعد از پایان جنگ ایران و عراق نیز ادامه یافت. برای مثال در سال ۱۹۹۲ در یک برنامه هماهنگ به ۱۲ دفتر دیپلماتیک ایران حمله کردند. در نیویورک، دفتر کمیسیون ایران، بوسیله پنج مرد مسلح به چاقو انجام شد و سه نفر را به گروگان گرفتند. در اوتاوا، سفارت ایران مورد حمله ۵۵ نفر از اعضای مجاهدین قرار مسلح به چماق و پتک قرار گرفت.

بعد از رفتن مجاهدین به عراق به سرعت جزء ماشین جنگی صدام حسین در آمدند و در حملات گسترده به ایران شرکت داشتند و نیز بعد از حمله بوش پدر به عراق و برخاستن مقاومت شیعیان و کردها بر ضد ارتش عراق، صدام از این نیرو در سرکوبی شیعیان و کردها کمک گرفت. علت اصلی دشمنی پایدار مردم عراق با این سازمان به علت همین شرکت در این کشتار و سرکوبی می باشد.

در سال۱۹۹۴ وزارت خارجه آمریکا کوشش مجاهدین برای نوسازی خود را رد کرد و اعلام کرد که ۲۹ سال تاریخ خشن سازمان، روشهای دیکتاتوری رهبر سازمان و شیوع کیش شخصیت در درون سازمان، آنها را مطمئن کرده است که این سازمان تغییر جدی نکرده است.

در گزارش سال ۲۰۰۹ راند نیز به همین نتیجه رسیده اند و اینکه مجاهدین بطور سیتماتیک روشهای فریب و نیرنگ را برای جلوه دموکراتیک بخود دادن را بکار می برند.

در سال ۲۰۰۳ نیروهای آمریکایی کمپ اشرف را تصرف کردند ولی آن را از بین نبردند. علت این بود که بازهای دولت بوش بر این نظر بودند که از آنها میتوانند برای حمله به ایران استفاده کنند.

کسی دقیقا نمی داند که مجاهدین پول خود را از کجا می اورند. تا به حال چندین گروه در ارتباط با مجاهدین در آمریکا شناسایی شده اند. آنچه که معلوم است اینست که مجاهدین دارای منابع عظیم مالی می باشند. فقط برای نمونه در نیویورک تایمز و تایمز لندن آگهی یک صفحه ای را منتشر کردند که در آن تقاضای خروج خود را از لیست تروریستها کردند. این صفحات و برای هر روزنامه می توان ۱۷۵ هزار دلار خرج داشته باشد.

دیگر اینکه سازمان موفق شده شخصیتهایی در انگلستان مانند کن لیوینگستون، شهردار سابق لندن را به خود جلب کند.

علیرضا جعفر زاده مسئول کمپین برای خارج کردن مجاهدین از لیست است و حاضر نشد که با ساینس مونیتور مصاحبه کند.

همچنین چندین نفر از سخنگویان مجاهدین و سازمانهای که مخارج مجاهدین را می پردازند، مانند جامعه ایرانیان آمریکایی های شمال کالیفرنیا، حاضر نشدند با ساینس مونیتور مصاحبه کنند.

مجاهدین از روشهای مختلف برای فعالیت خود در آمریکا استفاده می کنند، برای نمونه بعد از زلزله بم، ۲۳ نفر بانی جمع آوری کمکهای مالی در آمریکا شدند که بعد معلوم شد که ۱۷ نفر از آنها با مجاهدین در ارتباط می باشند و در نتیجه حسابهایشان بسته شد.

وزارت خارجه آمریکا اطلاع دارد که مجاهدین در زیر چتر و با نام سازمان و گروه های بسیار متفاوتی فعالیت می کنند.

کمپ اشرف که باید تا آخر سال تعطیل شود، ۳۴۰۰ نفر مجاهد را در خود جای داده است. این کمپ تقریبا ارتباط خود را با دنیای خارج قطع نموده است. نه تلفن و نه اینترنت و نه تلویزیون ماهواره ای در دسترس اعضا نیست و این اعضا باید بطور روزانه از خود انتقاد بکنند و تعهد به طلاق گرفتن ابدی بکنند.

گزارش رانت می گوید که عشق برای مریم و مسعود رجوی باید جایگزین عشق به همسر و خانواده بشود. گزارش همچنین می گوید که حدود هفتاد درصد افراد در کمپ اشرف از طریق فریب به آنجا کشانده شده و بر خلاف میل خود در آنجا مانده اند.

جدا سازی جنسی بشدت رعایت می شود بصورتی که برای مثال، در وسط راهروها خط کشی شده است و مردها از یک طرف و زنان از طرف دیگر حرکت می کنند. حتی صف بستن برای گرفتن بنزین نیز تبدیل به زنانه و مردانه شده است.

تا قبل از ۲۰۰۳، بنا بر گزارش رانت، تمامی اعضای کمپ بر گردن خود سیانور در کیسه های کوچک چرمی را برای خود کشی حمل می کردند. از آن زمان به بعد نیز، این سازمان از تهدید به خودکشی برای عدم همکاری با بازپرسان، استفاده می کند.

با وجود هشدار متخصصان ایران که مجاهدین نباید از لیست تروریستها خارج شوند، فشار زیادی برای انجام اینکار وجود دارد. شلتون، برای مثال می گوید: چرا ما نمی خواهیم که وزن و قدرت این کشور ( مترجم: آمریکا) را پشت سر سازمانی قرار دهیم که می دانیم باورهای ما را دارد، بهترین سازماندهی را دارد و بهترین سازمانی می باشد که می تواند در برابر رژیم ایران بایستد؟

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین در قمار لابی گری هم باختند؛

رسوایی پرداخت رشوه به مقامات سابق آمریکا و خفقان بقایای رجوی

 

ایران دیدبان، هشتم اوت 2011
http://irandidban.com/fa/TopNews
-رسوایی%20پرداخت%20رشوه%20به%20مقامات%20سابق
%20آمریکا%20و%20خفقان%20بقایای%20رجوی/16835

با وجود افشاگری رسانه های غربی در مورد پرداخت رشوه از سوی گروه تروریستی مجاهدین به مقامات سابق آمریکا و علیرغم آن که این افراد دریافت پول از مجاهدین را تأیید کرده اند، بقایای رجوی بدون اتخاذ یک موضع گیری رسمی و مشخص در این باره سکوت پیشه کرده و با سماجت تمام به این عمل زشت و غیر اخلاقی ادامه می دهند.

سیاست رهبری مجاهدین این است که به هیچ شکل وارد این بحث نشوند و به عوامل رشوه دهی دستور اکید داده شده است تا بدون توجه به هر نوع اعتراض و ترس از افشاء و رسوایی این عمل، با شدت تمام در زمان باقی مانده به این کار ادامه دهند.

سکوت مجاهدین البته سیاست قابل درکی است چرا که مجاهدین چاره ای جز این کار ندارند، اما در شرایط فعلی که اصل این اقدام به یک بحران اخلاقی و رسوایی سیاسی برای این گروه و حامیانش تبدیل شده است، معنای این سکوت بزدلانه، چیزی جز یک اقدام پیشگیرانه به منظور مکتوم ماندن ابعاد دیگر زدو بندهای کثیف و غیراخلاقی این گروه برای ادامه ی حیات و کسب قدرت نیست.

واقعیت این است که رسوایی رشوه دهی به مقامات سابق آمریکا فقط سر رشته ی یک کلاف است که با کشیدن آن، ابعاد هولناکی از این دست اقدامات عیان خواهد شد؛ و چنانچه پلیس و اف بی آی، عزم و اراده ای برای تحقیق در این باره داشته باشند به نتایج جالب توجهی دست خواهند یافت.  

طبیعی است برای بقایای رجوی که میلیونها دلار به افراد استخدام شده پول می دهند تا آنها دولت آمریکا را فریب داده و به چاه حمایت از این گروه هل دهند، کنکاش و تحقیق در این باره مطلوب نیست و در شرایط فعلی که از همه سو با مشکلات لاینحل دست به گریبانند از آن استقبال نمی کنند؛ علت اصلی خفقان بقایای رجوی را باید در این امر جستجو کرد.

البته تا همین جای کار، باند رجوی ضربه ای اساسی دریافت داشته است و حداقل اثر این رسوایی این است که هدف آنها یعنی فریب افکار عمومی آمریکا را به شکست کشانده است، وقتی تک تک رشوه گیرندگان در مصاحبه با بی بی سی به این امر اعتراف می کنند و لارنس باتلر مشاور ارشد سیاسی ژنرال آستین فرمانده ارشد نظامی آمریکا درعراق با اشاره به ژنرال کلارک که از کسانی است که به استخدام مجاهدین در آمده است صراحتاً می گوید که من میدانم کلارک باکمتر از ۲۵ هزار دلار حتی قبول نمی کند از رختخواب خود بیرون بیاید و از مجاهدین سئوال می کند که چقدر به او برای حمایتش پرداخت کرده اند، دیگر شانسی برای پیروزی لابی مجاهدین وجود ندارد و ادامه ی این اقدام یعنی دور ریختن پول !

جای تأسف است که برخی سیاستمداران آمریکایی اینقدر بی اخلاق اند که به خاطر پول از یک گروه خطرناک تروریستی  حمایت می کنند و مناسبات اجتماعی آمریکا اجازه ی چنین رفتاری را به آنان می دهد، رفتار غلطی که اعتراض دسته ای دیگر از سیاستمداران این کشور را موجب شده است.

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ارزیابی استراتژی دروغ!!

 

05.08.2011

میلاد آریایی - آلمان

 

–   بیش از 23 سال میگذرد که استراتژی جنگ آزادیبخش مجاهدین در خاک عراق به گل نشسته است  .

–   پس از تقریباً ربع قرن میتوان بدرستی به گذشته های دور و نزدیک مراجعه کرد و بر صحت و سقم استراتژیی که مسعود رجوی تصمیم آنرا گرفت  و در نتیجه آن کل سرمایه این سازمان به خاک عراق  و به دامان صدام حسین کشانده شد نظر داد.

–   استراتژی که انبوهی از جوانان ایران را به مزدوران فارسی زبان دیکتاتور ترین مرد عرب تبدیل کرد.

–    استراتژی که به دروغ جنگ آزادیبخش نامگذاری شد  ولی در همان حال همگی افراد خدمتگزار آن به اسارت فکری و فیزیکی این سازمان درآمدند.

–   استراتژی که سربازان ایرانی را هدف گرفت و مردم ایران زمین را در مرزهای مجاور خاک عراق به خون کشانید و خانواده‌های بسیاری را داغدار کرد.

–   استراتژی که در تمامیت آن مسعود رجوی همه چیز را باخت و خاک عراق باتلاقی شد برای تشکیلات این سازمان .

–   استراتژی که با پایان جنگ ایران و عراق دفترش بسته و طناب داری شد برای پایان یافتن رؤیاهای مسعود رجوی.

 

هدف از مرور این موارد آن است که بدانیم مسعود رجوی برای رسیدن ( میان‌بر) به قدرت تا کجاها دامن  از کف داد و تا فراسوی چه مرزهایی وابسته و مزد بگیر اجانب و امربر محافل جاسوسی شد.

 

سازمانی که با شعار جنگ آزادیبخش نیرو ذخیره و به دام می انداخت اکنون برای تکه زمینی که فقط بتواند خودش در آنجا نفسی کشیده و بقا داشته باشد شب و روزش به هم دوخته شده است و هراسان دست به دامان نمایندگان آمریکایی  و لابی اسراییلی و کارگزاران اروپایی اش میشود. این همان سازمانی است که میخواست ایران را با کمک صدام حسین و غرب آزاد کند ولی اکنون شبی نیست که به آرامش تا صبح سپری کند .

 

راستی مسعود رجوی کجا است که پاسخ دهد پس چه شد خون هایی که در زمین عراق جاری شد. پس چه شد آن شعارهای دروغین و چه شد آن سخنرانی‌های آتشین و فرمان شلیک و دلقک بازی های صد برابر ….

 

اما مریم رجوی هست که لچک به سر کند و در بازارهای اروپا بدنبال خریدار از این پارلمان به آن پارلمان سفر کند و دربدر یدنبال مکانی که قربانیانش را در آنجا سکنی دهد در تگاپو باشد و در این رابطه البته که همه چیز خود را نیز به حراج گذاشته اند.

 

شاید مرور حوادث گذشته در این نوشتاربیان هزار باره حقایقی باشد که بر نسل ما با هزار فریب ونیرنگ رفته است و فرصتی باشد تا تاریخ گذشته و عوام فریبان اپوزیسیون نمایش از نو بازخوانی شوند . هرکس میتواند خود و سرنوشت افکار خویش را در آیینه تاریخ به نیکی نظاره کند.

 

23 سال پیش در چنین روزهایی مسعود بزرگترین فریب تاریخ سازمان خود را به خورد هواداران اسیر واعضای مسخ شده آن دورانش داد و به اسم آزادی تهران و برهم زدن میز لیبرال ها( برحسب نظر مسعود رجوی با پایان یافتن جنگ ایران و عراق افرادی چون بازرگان امکان رسیدن به کرسی قدرت داشتند) و جلوگیری از این امر  فرمان آتش داد .

اگر چه درباره تحلیل‌های آبکی و افکار پریشان مسعود رجوی هر چه بگوییم و بنویسیم یک از هزاز بازگو کننده کامل عقاید وی نیست اما باید خاطر نشان کرد که با چنین افکار عقب‌مانده‌ای بود که افراد مسخ میشدند  و در اختیار قرار میگرفتندو سلاح خود را روی مردم و سربازان نشانه میرفتند.

 

مسعود رجوی در نوع خود جادوگر پریشان حالی است که نظرات سیاسی میدهد و برای اثبات ایده هایش از هیچ دروغ و فریبی  ابایی ندارد.

اکنون که بعد از گذشت ربع قرن به واضح ترین شکل ممکن شکست حباب رویاهایش را دیده است باز هم از توهم خود دست برنداشته و تنها چاره را در قربانی کردن بزرگ اعضای خود دیده و بر اساس یک نظریه انتقام نرسیدن خود و همسرش به تهران را از اعضای خود باز می ستاند اوبیشرمانه باز هم در صورت مردم ایران خاک می‌پاشد .

 

او با این فریب تاریخی و با تئوری پردازی وحمایت آتش توپخانه عراق حرکت کرد و پس از شکست جانانه با فریبی دیگر نام « بیمه نامه فروغ !! » را برای توجیه این شکست انتخاب و آنرا دست مایه و دست آویزی برای ماندن بیشتر در عراق قرار داد .

 

رجوی قطعاً شجاعت پذیرش شکست و اذعان به آن را نداشت و لذا تصمیم به دروغ‌های بیشتر و فریب‌های بزرگ‌تر گرفت تا بدانجا که پس را 23 سال که ریش و ریشه اش در خاک عراق سوخته و دود شده است باز هم چشم در چشم مردم ایران به دروغ میگوید نگفتم سیاه دانه است !!؟ نگفتم جنگ آزادیبخش جواب دارد !! نگفتم اشرف مرکز کانونی نبرد استراتژیک علیه دیکتاتوری مذهبی است !! ...

 

رجوی نه اینکه نداند این‌ها همه حرف مفت است قطعاً رجوی همه این‌ها را خوب میداند اما شجاعت پذیرش شکست چیزی است که در وجود رجوی همچون همه دیکتاتورهای تاریخ یافت نمیشود .23 سال از آن تاریخ میگذرد و مردم ایران بخوبی میتوانند بر درستی اینکه :

 

1. استراتژی مسعود رجوی برای سکنی گزیدن در خاک عراق  به غایت وطن فروشانه  بود

2. حمله به سربازان ایرانی در جوار مرزهای ایران و همدستی با دشمن ایران و ایرانی یعنی صدام حسین جنایت بود

3. استفاده از ادوات نظامی هدیه شده از طرف حکومت عراق به مسعود رجوی برای خوش خدمتی هایش خیانت بود

4. تشکیلات مجاهدین در عراق زائیده جنگ ایران و عراق و محصول تقابل دو حکومت بود  و باشروع  آتش بس دوران مصرف آن‌ها به پایان رسیده، حقیقتی تاریخی بود

5. بنابراین دروغ بزرگتری به نام «بیمه نامه فروغ!! » که به آن‌ها امکان عرض اندام در معادلات ایران و عراق  و فرصتی دیگر برای راه اندازی جرقه و جنگ فریبی آشکارو توهمی روشن بود که اکنون پس از گذشت ریع قرن به قطع ویقیین تمامی محورهای بالا پاسخ‌های روشنی یافته اند و در دود و غبار شیادی های رجوی پنهان نمانده اند ..

 

نتیجه‌گیری :

این چنین است که  همگان به نیکی میدانند بایست افکار پریشان حال یک انقلابی دیوانه قدرت را به ذباله دان تاریخ ریخت و برای نوپردازان چنین افکاری محاکمه ای عادلانه  و برای بازماندگان چنین اندیشه‌ای خواستار شفای عاجل  وبرای رفتگان و فریب خوردگانشان  از خداوند طلب آمرزش کرد.

 

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد