_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

تلاشی دیگر برای احیای نیو طالبان

 

ادوارد ترمادو، ایران سبز، آلمان، نوزدهم اوت 2011
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2011/august/039.HTM

 

مدتی است مقامات سابق امریکا برای خارج کردن نام مجاهدین از لیست سیاه تروریستی وزارت خارجه نقش لابی گری را ایفا می کنند، البته با دریافت دلار هائی که اهدائی صدام منفوراست، اینها را قبلآ هم گفته ایم اما فرقه مجاهدین همیشه منکر آن بوده،اخیرآ همه شاهد اعترافات کسانی بودیم که خود برای سخنرانی در محافل و تجمعات فرقه پول های کلانی دریافت کرده اند ، این را ما از خودمان نگفتیم بلکه اینبار رادیو فردا به نقل از فایننشال تامیز، سی و یکم ژوئیه 2011 ماجرا را لو داد.

بنا برگزارش فایننشال تایمز، اد رندل، فرماندار سابق پنسیلوانیا نیز گفته است وی برای یک سخنرانی ۱۱ دقیقه‌ای، ۲۰ هزار دلار گرفته است. فرماندار سابق پنسیلوانیا با این حال تأکید کرد «حتی اگر به من ۵۰ هزار دلار داده می‌شد من اگر باور به این کار نداشتم آن را انجام نمی‌دادم.»

این تنها یگ گوشه جریانی است که پته آن روی آب افتاده، بایستی به این باور داشت که این فرقه در سراسر دنیا برای به کرسی نشاندن خواسته ناحق خود ولخرجی های کلان انجام می دهد آنهم در شرایطی که 3400 نفر در اردوگاه اشرف در محدودیت شدید بسر می برند، درحالیکه می توان بجای این خاتم بخشی ها و سفرهای آنچنانی خانم مریم عضدانلوو یا پهن کردن سفره افطار در اوورسورواز در حالیکه خود بخوبی می داند که در اردوگاه اشرف شرایط صنفی در چه حال است این همه پول بی صاحب را در جای مناسب خودش یعنی آزادسازی افراد گرفتار در اردوگاه اشرف صرف کرد.

اما اینکه در این مدت تعدادی از مقامات سابق امریکا با لابی گری خود در نظر دارند وزارت خارجه امریکا را وادار به خارج کردن نام فرقه رجوی از لیست سیاه تروریستی کنند اینچنین به نظر می رسد که وزیر خارجه امریکا با هوشترازآن است که تحت تاثیرتعدادی سیاستمدار پولکی که درکنار گود نشسته و می گویند لنگش کن قرار بگیرد.

اگر چه خارج کردن نام این فرقه از لیست سیاه وزارت خارجه هیچگونه تاثیری بر جامعه ایران نخواهد داشت اما در همین حال بایستی گفت اگرامریکا در این مورد باز هم مثل گذشته خود که با تصمیم گیری های اشتباه باعث بوجود آمدن حکومت های فاسد و دیکتاتور در منطقه گشته اشتباه کند ودر نظر داشته باشد تا پر وبالی به این فرقه درهیبت اپوزاسیون دهد بدون شک بایستی گفت که نتیجه تلاش امریکا دقیقآ بر ضد جنبش مردمی دمکراتیک ایران خواهد بود زیرا فرقه مجاهدین هیچ ربطی به جنبش دمکراتیک امروزی ملت ایران ندارد ودر ضمن تصمیم غلط امریکا می تواند منجر به احیای یک نیو طالبان گردد اما اینبار نه با لباس های افغانی و ریش و پشم انبوه بلکه طالبانی با زرق و برق که در فریفتن با ظاهر آراسته بسیار استادند و اینبار نه در کوههای افغان بلکه دراروپا و امریکا که فردا گریبان خودش را خواهد گرفت.

علی رقم اینکه بارها و بارها تاکید کرده ایم اما بار دیگر برای افکار عمومی لازم است روشن سازیم که مجاهدین یک راه بیشتر در پیش رو ندارند آنهم اینکه ساکننین اشرف را برای تصمیم گیری در مورد زندگی خود آزاد گذارند تا هر کسی به هر جائی که می خواهد برود و به هر گونه ای که خود مایل است زندگی کند، در ضمن فراموش نکنید که تا پایان سال 2011 چیزی باقی نمانده ودرپایان سال با عدم خروج مجاهدین از عراق ممکن است که یک کشتار دیگری رخ دهد، خوب است که از حامیان امریکائی که برای هر سخنرانی پول های کلان دریافت می کنند سئوال کنیم آیا اگر خدای ناکرده در پایان سال فاجعه ای در اردوگاه اشرف رخ داد شما پاسخگو هستید؟ اگر آری پاسخ شما چیست؟ وگرنه لطفآبرای چند دلار بی ارزش با خون مردم معامله نکنید.

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گذری به نامه کمیته بین المللی عدالت

 

 

ادوارد ترمادو، ایران سبز، آلمان، سوم اوت 2011
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2011/august/04.HTM

 

کمیته بین المللی در جستجوی عدالت به سر پرستی جناب آقای آلخو ویدال کوادراس اخیرآ نامه ای برای خانم هیلاری کلینتن وزیر امور خارجه ایالات متحده ارسال داشته، برای هر کسی که با الفبای مجاهدین آشنائی اولیه داشته باشد مشخص می شود که این نامه ای مستقل که دیدگاه های نگارنده را بیان کند نیست بلکه نامه ای است که دقیقآ تلاشی برای به کرسی نشا ندن حرف و خواسته فرقه رجوی است.

در سایت همبستگی ضد ملی می توانید نامه مذکور را بخوانید، اما بایستی خوب دقت کرد تا متوجه متن نامه و شیوه نگارش ومنظور نگارنده که منعکس کننده دیدگاه مجاهدین است شد.

در ابتدای نامه چنین آمده" کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت اظهارات دیپلمات امریکایی آقای لارنس باتلر در روزنامه نیویورک تایمز ۲۳ ژوییه و رویکردهای او با جان ۳۴۰۰ پناهنده بیدفاع و بی سلاح ایرانی در کمپ اشرف را انزجار بر انگیز، شوکه کننده و در خدمت دیکتاتوری حاکم بر ایران میداند و از وزیر خارجه آمریکا میخواهد تا اقدامات لازم را جهت جلوگیری از یک قتل عام دیگر ساکنین اشرف اتخاذ بکند".

بایستی از نگارنده نامه پرسید: اولآ چرابایستی خانم کلینتن از یک فاجعه انسلنی جلوگیری کند مگر تصمیم گیرنده در مورد سازمان رهبران آن نیستید؟

دومآ اگرحرف این سازمان به حق و درست است چرا وبه چه دلیلی پس از سرنگونی صدام کار را به اینجا کشاندند که امروز اجبارآ دست به دامن کسانی شوند که تا دیروز ژنرال های آنان را ترور می کردند و در برنامه صبحگاهی خود در ارتشتان سرود ضد امریکائی پخش می کردند یا در روز انفجار یازده سپتامبر در اشرف پایکوبی نموده و شیرینی پخش می کردند؟

تمام تلاش فرقه در این است که با واسطه قرار دادن کسی مثل اقای آلخو ویدال کوادراس اینطور وانمود کند که اگر در آینده اتفاق ناگواری درعراق و در کمپ اشرف رخ داد آنرامتوجه امریکا و خانم کلینتن نماید و ادعا کند ما که از قبل گفته بودیم آنهم نه توسط خود بلکه توسط کسی که دارای پست ومقام سیاسی است یعنی آقای آلخو ویدال کوادراس.

بیشتر مطالب نامه حمله به آقای باتلر است که گویا طرحی مبنی بر جابجائی افراد در بند اشرف در داخل عراق را مطرح نموده است، در نامه مزبود از سوی آقای آلخو ویدال کوادراس به نقل از رهبری ساکنان اشرف اینطور آمده:

" با این حال رهبری ساکنان اشرف وقتی با اصرارهای مشکوک آمباسادور باتلر برای جابجایی در داخل عراق مواجه شدند، اعلام کردند که جابجایی در داخل عراق کشتار و سرکوب آنها را تسریع وتسهیل میکند و تنها در صورتی حاضرند آنرا بپذیرند که آمریکا در محل جدید رسما حفاظت ساکنان را بر عهده بگیرد".

فرار به جلوی فرقه در رابطه با تایین تکلیف خود در عراق کاملآ مشهود است، براستی اگر نیروهای عراقی بخواهند دست به اقدام فجیحی مثل گذشته بزنند آیا برایشان این سوی عراق یا آنسوی عراق تفاوتی دارد؟ مگر همین درگیری که چند ماه پیش اتفاق افتاد وآن فاجعه انسانی را آفرید در جای دیگری از عراق بود یا در همین اردوگاه فعلی اشرف؟

واقعیت این است که برای عراقیها شرق وغرب یا شمال و جنوب عراق تفاوتی ندارد، خاک خودشان است ودرحقیقت خانه خودشان است، آیا این گوشه یا آن گوشه خانه کسی برایش تفاوتی دارد؟

واقعیت این است که فرقه مجاهدین نمی خواهد این خقیقت را بپذیرد که شرایط عراق امروز با عراق دوران صدام منفور تفاوت دارد وقابل بازگشت نیست، سران این فرقه اگر ذره ای به فکر جان 3400نفر در ارودگاه اشرف هستند بایستی تنها فکر خود را برای خارج آنان از عراق متمرکر کنند نه اینکه خانم رجوی برای بازگشت افراد به ایران شرایطی را اعلام کند که به دور از عقل ومنطق باشد.

اگر آقای آلخو ویدال کوادراس در سمت "رئیس کمیته بین المللی در جستجوی عدالت" بجای نامه ای که منعکس کننده افکار مجاهدین برای باقی ماندن زوری در عراق است راه حلی مفید را به خانم کلینتن پیشنهاد می نمود صددرصد کابرد بهتری می داشت، در واقع مسئولیت ایشان به عنوان کسی که برای عدالت تلاش می کند به وی حکم می کند که راهی برای خروج این افراد پیدا کند تا جان خود را از این گردابی که فرقه برایشان درست کرده نجات دهند، نه اینکه تلاش کند به همان شیوه ای که سران مجاهدین تمایل دارند قدم در راهی بردارد که پایان تراژدی آن به فاجعه انسانی بیانجامد، اگر خدای ناکرده دوباره چنین جویبار خونی براه افتاد آیا آقای رئیس کمیته بین المللی در جستجوی عدالت پاسخگو خواهد بود یا اینکه مثل سران فرقه که در چنین شرایطی شروع به مظلوم نمائی می کنند به جمله ما که از قبل گفته بودیم اکتفا خواهد کرد؟.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد