_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

خیانت به مردم ایران مساوی است با خروج فرقه ای لیست سیاه

 

 

امیر موثقی

21.08.2011

 

امیر موثقی، ایران سبز، بیست و یکم اوت 2011
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2011/august/042.HTM

 

می گویند که امریکا در حال بررسی وضعیت فرقه مجاهدین برای خارج کردن نام منحوس آنان از لیست تروریستی وزارت خارجه خود می باشد.

اولین سئوال این است مگر تاثیری هم در روند سیاسی ایران خواهد داشت؟ ایرانی که مردم شریف آن تا بن استخوان از این خائنین وطن فروش بیزارند چون دست این جنایتکاران تا به مرفق به خون جوانان این مرزوبوم آغشته است، تفاوتی ندارد چه کسی از کدام طرف خونش ریخته شده مهم این است که برای مردم ایران پرونده سازمانی که برای چند صباحی در قدرت بودن از آدم کشی گرفته تا خیانت به وطن کوتاهی نکرده واضح و روشن است، اگر سرسوزنی ازکشتاری که این جماعت صدامی ایجاد کردند بشود چشم پوشی کرد با اعتماد تمام می توان گفت از وطن فروشی آنان هرگز نمی توان گذشت کرد

البته برای امریکا که امروز با مشکل اقتصادی بی سابقه ای دست به گریبان است وبرای منا فع خود حاضر به هر کاری هست می توان حدس زد که با این کار در نظر دارد تا رژیم ایران را به باج دهی وادار کند در حالیکه خوب می داند خروج فرقه ازلیست سیاه تروریستی مساوی است با خیانت به مردم ایران، اما آیا برای کشوری مانند امریکا این مهم است؟ طبیعتآ نه چون اینها رهروان همان کسانی هستند که در 28 مرداد برعلیه دکتر مصدق دست به کودتای ننگینی زدند که هرگز این بدنامی از پیشانی آنان پاک نخواهد شد همانطور هم خودشان بایستی این را در نظر داشته باشند که حمایت از فرقه تروریستی خیانت به مردم امریکا نیز هست چرا که همین فرقه دست به ترور ژنرال های امریکائی هم زده و این ننگ را هم مقامات امریکا نمی توانند از پیشانی مجاهدین پاک کنند.

اگرمقامات امریکا مرتکب چنین خطائی شوند این را بایستی بدانند که نزد مردم ایران تا درجه صفر سقوط خواهند کرد و دیگر هیچ تاثیری در مردم ایران نخواهند گذاشت، در ضمن این عمل اشتباه آنان تنها باعث کند شدن روند دمکراسی در ایران خواهد شد اما مطمعآ باشند که مجاهدین در روند سیاسی ایران اثرگذار نیستند زیرا همانطور که اشاره شد مردم ایران از پرونده مجاهدین بطور واضح مطلع هستند، مجاهدین نه تنها در ایران دارای هیچ پایگاه مردمی نیستند بلکه در نظر مردم ایران منفور وخائن به مردم وکشور نیز می باشند.

برای بررسی وضعیت فرقه مجاهدین بهترین راه دیدار و صحبت با اعضای جدا شده این سازمان است و این تنها راه منطقی برای بررسی وضعیت آنان می باشد چراکه هیچکسی به غیر ازاعضای سابق سازمان نمی توانند سازمان وافکار ضد بشری آنرا توضیح دهند.

 

همچنین ...............

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نشانه های تمایل آمریکا برای خارج کردن مجاهدین از لیست سازمان های تروریستی

20.08.2011

هوشنگ امیر احمدی

 

 

هوشنگ امیر احمدی، گاردین، ترجمه ایران دیدبان، هجدهم اوت 2011
http://irandidban.com/fa/Look-نشانه%20های%20تمایل%20آمریکا%20برای%
20خارج%20کردن%20مجاهدین%20از%20لیست%20سازمان%20های%20تروریستی/16879

 

لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=10531

 

وزارت امور خارجه ایالات متحده در حال بررسی ابقا یا خارج کردن سازمان مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی خارجی خود است. مجاهدین خلق را پیش از این اتحادیه اروپا از لیست گروه های تروریستی خارج نموده بود، و در حال حاضر، گروه های حامی این سازمان در آمریکا به گونه ای فعالیت می کنند که گویا هیچ وقت در لیست سازمان های تروریستی قرار نداشته اند.

مخالفان خارج کردن مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی به درستی اقدامات خشونت آمیز سازمان علیه آمریکایی ها، ایرانیان، و حتی اعضاء خود، و این واقعیت را که سازمان ساختاری فرقه ای و دموکراسی ستیز دارد، به دولتمردان آمریکایی گوشزد می کنند.

مجاهدین خلق از جنگ صدام علیه ایران حمایت کردند. در جریان جنگ، که صدام در آن از سلاح های شیمیایی هم استفاده کرد، 500000 نفر از ایرانیان کشته یا زخمی شدند، 120 شهر این کشور ویران، و اقتصاد این کشور متحمل حدود 120 میلیارد دلار خسارت شد. سازمان همچنین صدام را در سرکوب خونین قیام کردهای عراق در جریان جنگ اول آمریکا با عراق یاری کرد.

جای تعجب نیست که سازمان مجاهدین خلق هم در ایالات متحده و هم در ایران منفور است. مجاهدین از نظرآمریکایی ها سازمانی تروریستی، از دید حکومت ایران گروهی منافق، وبرای ایرانیان مشتی خائن محسوب می شوند. اعضای سابق مجاهدین خلق از منع دموکراسی و رفتار کاملا وحشیانه سازمان با اعضای منتقد خبر می دهند.

اگرچه سازمان مجاهدین خلق مشغول جذب حمایت از میان مقامات غربی است ، هنوز هم توسط بسیاری از ایرانیان محکوم است. این در حالی است که سازمان در سال های آغاز شکل گیری اش، زمانی که به صورت گروهی چریکی علیه شاه فعالیت می کرد، بین مردم این چنین منفور نبود.

تغییر سازمان از گروهی مردمی به گروهی خائن در سال 1979 کلید خورد، زمانی که آن ها از جمهوری اسلامی جدا شده، ترورهای مقامات دولتی این کشور را با ترور رئیس جمهور و نخست وزیر وقت آغاز کردند. مخالفین خارج کردن مجاهدین از لیست گروه های تروریستی معتقدند که آنها هرگز نمی توانند گروهی دموکرات و یا حتی عملگرا باشند. هر چند، این ادعاها، که این روزها زیاد شنیده می شود، که خارج کردن مجاهدین از لیست گروه های تروریستی به تقویت حکومت ایران، تضعیف روحیه اصلاح طلبان ایران، و تهدید گروه های ایرانی-آمریکایی منجر شده، باعث می شود مجاهدین آمریکا را به جنگ با ایران تحریک کنند، مزخرف است.

خارج کردن مجاهدین از لیست گروه های تروریستی می تواند گامی باشد در مسیری صحیح. تا آنجا که به مردم ایران مربوط می شود، سازمان مجاهدین خلق مدت ها است که منشأ افراط گرایی ، خشونت و ترس است و خارج کردن آن از لیست گروه های تروریستی می تواند اثر تعدیلی داشته باشند. مجاهدین خارج شده از لیست ترور، باید از فاز نظامی به فاز سیاسی روبیاورند و این تسکینی خواهد بود برای مردم ایران.

با خارج کردن مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی، آمریکا لولوی بی خاصیتی را از دست می دهد، اما ماشین تبلیغاتی عظیمی را بدست می آورد. تغییر سیاست های گذشته آمریکا در قبال ایران تنها در صورتی امکان پذیر خواهد بود که این کشور افسار مجاهدین را سفت کند. این پروسه باید با خلع سلاح مجاهدین آغاز شودکه در این صورت بحران انسانی کمپ اشرف، که حدود 3400نفر در آن زندگی می کنند، هم رفع خواهد شد.

با توجه به شرایط انسانی وحشتناک حاکم در کمپ اشرف و ابراز نگرانی های آمریکا از وضعیت حقوق بشر در ایران، خارج کردن مجاهدین از لیست گروه های تروریستی ممکن است منافقانه به نظر برسد اما درمجموع می تواند به بهبود روابط ایران و آمریکا منجر شود.

بدین منظور، آمریکا باید از تلاش برای براندازی در ایران دست برداشته، فکر استفاده از نیروی نظامی در ایران را از سر خارج کند. همچنین آمریکا باید تحریم هایش علیه ایران را لغو، به نگرانی های امنیتی ایران توجه کند. در عوض، ایران باید به تدریج به نگرانی های هسته ای آمریکا یا آژانس بین المللی انرژی اتمی پاسخ دهد. اکنون نوبت آمریکا است که حسن نیت خود را نشان دهد.
 

همچنین ...............

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سیاهچالهای رجوی چه گذشت ؟! ( 3 )

(زندان انفرادی ؛ شکنجه و تهدید به زنده بگور کردن توسط شکنجه گران رجوی)

 

16.08.2011

محمد رزاقی - پاریس

 

 

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، پاریس، چهاردهم اوت 2011
http://www.razaghi13.blogfa.com/post-201.aspx

من از اینجا و از این طریق اعلام میکنم برای اثبات گفته هایم در رابطه با موضوع زندانها ؛شکنجه روحی و جسمی ؛ کشته شدن نفر بر اثر شدت شکنجه های وارده توسط شکنجه گرهای فرقه رجوی و بدستور خود پدر خوانده فرقه مسعود رجوی در قرار گاه اشرف از همین جا اعلام میکنم که حاضر هستم با همین خانم مریم قجر با حضور تمامی رسانه ها و شخصیتهای سیاسی ایرانی و نمایندگان احزاب و سازمانهای سیاسی و همچنین با حضور نمایندگان عفو بین الملل ؛ نماینده حقوق بشر در سازمان ملل ؛نمایندگان اتحادیه اروپا و امریکا ؛ صلیب سرخ جهانی وزندانیان سابق در سیاهچالهای رجوی وزندانیانی که توسط فرقه رجوی به زندان ابوغریب فرستاده شده اند ... در رابطه با همین موضوع زندان در قرار گاه اشرف یک مناظره رو در رو داشته باشم یا با همین ترکیب برای بازدید از زندانهای پادگان اشرف و اثبات وجود زندان و شکنجه گاه و شکنجه گر در تشکیلات فرقه مافیایی رجوی به عراق و پادگان اشرف بروم تا سیه رو شود هر که در او غش باشد.

.

در این قسمت میخواهم به شکنجه روحی در زندان فرقه رجوی اشاره بکنم .

چند روز اول را در سلول انفرادی با درد زیاد سپری کردم شب سوم بود اما دقیق نمی دانم چه ساعتی بود که با صدای باز شدن درب نرده ای سلول از خواب بیدار شدم مختار به همراه یک نفر دیگر بود که یک لحظه قیا فه مجید عالمیان را که پشت سر مختار ایستاده بود دیدم .

مختار باز دهان کثیف اش را باز کرد و با گفتن مادر قهبه بلند شو ؛ خوی رجوی صفتی اش را نشان داد و گفت بیا جلو در و پشت به در و رو به دیوار سلول به ایست که من هم رفتم و پشت به در ایستادم که در اصلی سلول را باز کرد اول از پشت به دستهایم دستبند زد و بعد یک چشم بند پهن را به چشمهایم بست و از پشت یقه لباس زندانی که بر تن داشتم را گرفت به عقب کشید در این هنگام مجید عالمیان هم که همراه مختار امده بود بازویم را گرفت چند قدمی راه رفته بودیم که مجید عالمیان هم با زدن مشت به سرو بدنم شروع به فحش دادن کرد و گفت امشب از دستت راحت می شویم !

برای رد گم کنی کلی چرخاندنم دور خود می چرخاندند تا من فکر کنم داریم از پیچ وخم راهرو ها رد می شویم که بعضی وقت ها عمدآ به دیوار می کوبیدند و با هر برخورد من با دیوار هم فحش می دادند که چرا درست راه نمی روم و هم می خندیدند یا چند بارهم به محوطه بیرون بردند و چرخاندند که از وزیدن باد متوجه شدم که دارند در حیاط زندان می چرخانند بعد از ان به داخل اطاقی بردند و بصورت ایستاده در کنار دیوار گذاشتند چند لحظه بعد چند نفری وارد اطاق شدند که با هم شروع کردند به فحش دادن یکی میگفت این فلان ؛..... ( فحشهای رکیک) را باید امشب سر به نیست کرد !

یکی می گفت بدیم تحویل عراق که گردن اش را بزنند و مثل بازوفت جنازه اش را عراق تحویل سفارت ایران بدهد !

یکی می گفت نه بابا همینطور دست و چشم بسته بیندازید تو این چاله های دور اشرف یک بیل لودر هم خاک بریزین کارش تمام میشه مگر وقت زیادی داریم که اینها را اینجا نگه داریم برایشان نگهبانی بدهیم !

بصورت جمعی دورم حلقه زدند و هر کدام دم گوشم داد میزد یکی فحش میداد یکی تهدید میکرد ؛ یکی هم زمان هم با مشت به سرم ویزد و فحش می دادحالتی بوجود امد که در یک لحظه فکر میکردم اعصابم بهم ریخته و گیج شدم که چه اتفاقی افتاده و می خواهد به افتد !

بعد کلی تهدید و فحش دادن یکی از شکنجه گران بطرفم امد ناگهانی بصورتم سیلی محکمی زد که سرم به دیوار خورد و با دست اش یقه ام را گرفت و گفت از این به بعد هر کس بخواهد از سازمان برود جنازه اش را هم نمی گذاریم از سیاج قرارگاه خارج شود هر کس هم بیرون هر غلطی خواست بکند ما دیگه به کسی باج نمی دهیم !

دوباره با مشت و لگد به جانم افتاد بد تر از ضربه های شکنجه گر سفت شدن دستبند روی مچ دستم که جغ ؛ جغه ای بود که هر بار با تکان دستم تنگ تر می شد که احساس میکردم هر لحظه مچ دستم لای گیره هست اما شکنجه گر رجوی با تمام توانش در همان وضعیتی که بودم فحش میداد و مشت و لگد می زد.

بعد از ان متوجه صدای چند زن به گوشم رسید که داشتند با همان افرادی که تو اتاق شکنجه ام میکردند صحبت میکردند که به یکباره دیدم یکی از همان زنان با فحشهای رکیکی که میداد با کفش به سرم میزند بله همان زنانی که با رجوی رقص رهایی کرده بودند تبدیل به شکنجه گران قهار شده بودند هم زمان با زدن به سر و صورتم با کفش همان زن داد میزد و میگفت ما حق رهبری را از گلوی تک؛ تک شما بیرون می کشیم دیگه نمی گذاریم که برید بیرون و رهبری را لجن مال بکنید !

اما اوج این شکنجه ها انجا بود که هم زمان با زدن و فحش دادن و تهدید یکی از همان زنان رجوی تهدیدم کرد که اگر روی رفتن از سازمان پا فشاری بکنم مرا با دست خودش خفه خواهد کرد و با دندانهایش خر ؛خره ام را خواهد جوید و مدام تاکید میکرد که از این به بعد با انها طرف حساب هستم .

همان زن رجوی بر گشت و گفت امشب کار داریم یک شب دیگر به حسابت می رسیم و بعد به مجید گفت برادر مجید این فلان...فلان شده ( فحشهای رکیکی که زنان بد کاره هم شاید بلد نباشند که انها را به زبان بیارند اما زنان رجوی بهتر از همه انها را به زبان می اوردند گویی که عمری در محله های بد نان انکاره بوده اند که اینطور فحش می دادند و بلد بودند).

باز مجید عالمیان و مختار بازویم را گرفتند که برم گردانند به سلول که گفتم دستبند داره مچ دستم را میکنه کمی شل کن که با گفتن همین دوباره مشت و لگد که حرف نباشه حق نداری حرفی بزنی ؛ به جهنم که داره مچ دستت کنده میشه شروع کردند به راه بردن و چرخاندن که اینبار مدت چرخاندن کمتر بود و در نهایت جلو درب سلول و باز کردن دستبند و چشم بند و دوباره با یک لگد از پشت به داخل همان سلول انفرادی انداختند و گفتند تا در بسته نشده حق برگشتن را ندارم و بعد از بسته شدن درب اصلی سلول با یک حالت گیج و بدن درد الود روی پتویی که پهن بود نشستم و به این فکر میکردم که چه اتفاقی می خواهد به افتد بطور خاص با این تهدید هایی که شنیدم و با برخوردهایی که دیدم .

ادامه دارد

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد