_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

سوال های بی پاسخ و مسعود رجوی

 

 

 

جعفر ابراهیمی، فریاد آزادی، پاریس، بیست و سوم اوت 2011
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Soalat%20Bi%20Pasokh.HTM

 

با براه انداختن بحث پر سر و صدای انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین و جدا کردن بچه های بی گناه و بی پناه از پدر و مادر و طلاق اجباری و علی الدوام... حرف اصلی مسعود برای این جنایت عظیم ضد انسانی این بود که: «ما پشتیبانی ابرقدرت (آمریکا) نمی خواهیم، ناو جنگی نمی خواهیم، جنگنده و پول نمی خواهیم... و به جای آن انقلاب مریم را دارید برای سرنگونی جمهوری اسلامی....»

این شعار و جنایتها تا زمان سقوط صدام با بندهای مختلف انقلاب سالها در مغز افراد تزریق شد. بعد از سقوط صدام و عوض شدن شرایط برای رجوی، و از آنجا که تکیه گاه او صدام حسین دیگر وجود نداشت، باید به آمریکا و اسرائیل پناه می برد تا شاید از این ستون به آن ستون فرجی حاصل شود. غافل از آنکه بذری که خودش کاشته بود زیادی بزرگ شده و جلوی خودش سبز می شود.

در دوران ریاست جمهوری بوش و در سالهای 1384 – 1385 که بحث جنگ با ایران داغ شده بود و بسیاری تصور می کردند بعد از عراق نوبت به ایران خواهد رسید، پیامها و نشستهای متعددی در درون اشرف برگزار می شد و به موازات آن طرحهای گسترده ای برای تشدید تضاد بین آمریکا و ایران در دستور کار سران مجاهدین قرار داشت تا از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را ببرند.

در این میان در بین نفرات مختلف سازمان تناقضات زیادی بوجود می آمد که گاه و بیگاه گوشه هایی از آن بیرون می زد. در طی این سالیان که تب جنگ بالا گرفته بود و در نشستهای مختلف سوآلات زیادی از سوی افراد طرح می گردید که البته به صورت نوشتن تناقضات بود و نه مثل تمامی احزاب سیاسی در جلسات پرسش و پاسخ...

برای نمونه می توان به سوآلات زیر اشاره نمود که توسط نفرات مختلف و در نشستهای مختلف مطرح می گردید:

-آیا ما باید منتظر باشیم تا آمریکا به ایران حمله کند و بعد از سرنگونی رژیم ما به ایران برویم؟

پاسخ به اینچنین سوآلی در مجموعه پیامهای کوتاه و بلند رجوی خلاصه می شد و کسی پاسخگوی آن نبود. جوابی که مژگان پارسایی و صدیقه حسینی به عنوان مسئولین سازمان مجاهدین به افراد می دادند این بود که: «ما از هر اقدامی که به جمهوری اسلامی ضربه وارد کند استقبال می کنیم و چه بهتر که با کت و شلوار و کراوات وارد ایران شویم!!!»

-ما در این جنگ احتمالی چه نقشی داریم؟

پاسخ به چنین سوآلاتی این بود که مثل گروههای کردی و شیعه و دیگر گروههای مخالف صدام، همراه با نیروهای آمریکایی وارد ایران خواهیم شد....

-انقلاب ایدئولوژیک برای سرنگونی جمهور اسلامی به دست ارتش آزادیبخش ملی بود بدون حمایت ابرقدرتها، در این صورت اگر آمریکا به ایران حمله کند، ما برای چه انقلاب کردیم؟

به این گونه سوآلات پاسخی داده نمی شد و فقط با طرح تهمتهایی مثل بریدگی از مبارزه و انقلاب، و نسبت دادن چنین سوآلاتی به «اضداد»، به طور حساب شده ای کاری می کردند که دیگر کسی جرأت طرح چنین سوآلاتی به خود راه ندهد.

امروزه هم شاهد دست به دامان شدن مجاهدین به لابی های آمریکایی و اسرائیلی برای خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستی می باشیم، اکنون سوآلی پیش می آید و آن اینکه:

-قرار بود با خارج شدن از لیست تروریستی اروپا، قفل و زنجیر از دست و پای مجاهدین برداشته شود تا به طریقی دیگر جمهوری اسلامی را سرنگون کنند، حال با خارج شدن از این لیست تروریستی در اروپا چه کاری جز کشته شدن دهها نفر از اعضای مجاهدین در اشرف انجام گرفت؟

-و با خارج شدن از لیست تروریستی آمریکا چه کاری قرار است مجاهدین انجام دهند؟

آیا غیر از این است که رهبران مجاهدین می خواهند برای خودشان (یعنی مریم و مسعود و بخشی دیگر از سران این فرقه) در غرب جای راحت تری دست و پا کنند و بقیه را در همان اشرف اسیر و گام به گام به کشتن دهند؟

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خواب های گران

 

22.08.2011

همــــایون کـــهزادی  - پاریس

 

 

 

از قدیم گفته شده اگر دنیا را آب ببرد شما را خواب می برد. این در باره مسعود رجوی و مریم عضدانلو، خیلی صدق میکند. دیروز در چندین خبر از آمریکا وعراق و ایران و...خواندم که سازمان تروریستی رجوی باید از روی زمین برچیده شود. در ایران بیش از1000000 میلیون تراکت واعلامیه علیه مسعود و مریم در 12 استان به صورت گسترده پخش و ضبط شده، آنهم با عکسهای اینگونه، نگاه کنید: خبری از عراق. ما ومردم ما نمی خواهند در کشورشان جزام و تروریست باشند. رجوی دست از سر عراق خون چکان و زخمی بردار یک مقام امریکایی گفت، هیچ کشوری فرقه رجوی را نمی خواهد و مردم عراق هم تصمیم گرفته اند که آنها را اخراج کنند یا با رضایت خود یا با سلاح و زور. این فرقه از روز اول برای عراق و مردم عراق بد بیاری آورده، ما دیگر تحملمان تمام شده است.
حال توجه فرمایید. مسعود بخاطر منافع شوم خودش هنوزهم با توجه و شناخت به این مساله دست از سر ناراضیان در قلعه بر نمی دارد. خودش در سوراخ موش و مریم خانم هم در فرانسه عشق و حال خودش را میکند. اما ناراضیان هر روز وهر لحظه باید با زور سران، خود را زیر خودروهای عراقی بندازند و برایشان مهم نیست که چرا. مسعود در خواب خرگوشی و خیالات خود، مریم با حیله و چرب زبانی هنوز هم فکر میکنند که بله برای خلق قهرمان ایران
مبارزه میکنند. اولا، مبارزه خبری نیست، چون همه در سوراخ موش تشریف دارن. دوما، مردم ایران اصلا چشم دیدن شماها را ندارند. چطور برای آنها مبارزه میکنید. سوما. اگر راست میگویید، مسعود و مریم چرا خودشان در اشرف تشریف ندارند. بقول خود مسعود در ندامت صادقانه سیر میکند. نه بابا از این خبرها نیست. بار و بندیل خود را جمع کرده و راهی گورستان شوید. چون اتمام کار شماست و مرگتان فرا رسیده. حتی ناراضیان در اشرف هم در یک تدارک سنگین برای شما هستند. همین روزهاست که در درون آن قلعه، ببینید چه بر سرتان خواهد آمد. مژگان هم دارد زیرو زبر مساله خودش را با دولت آمریکا حل و فصل میکند. اما مریم عضدانلو و مسعود با دادن وعده های توخالی، اسیران دربند خودشان را فریب می دهند. البته ناگفته نماند اسیران همه میدانند که آنها جز مشتی کشک و یاوه نیست. ولی سران فرقه با زور و نشستهای خرد کننده و تحریک آمیز، ناراضیان را به سکوت کشانده اند. باشد تا خروش ناراضیان در آن قلعه فوران کند و ریشه رجوی را با دست همان ناراضیان به قول مسعود، جگر گوشه های مریم، برچیده و کنده شود.

به امید آزادی اسیران دربند فرقه تروریستی رجوی خون آشام

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد