_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

نگاهی به آخرین پیام مسعود رجوی در مورد سرنگونی هم رزمش قذافی

 

 

 

26.08.2011

بتول سلطانی

 

 

یکشنبه شب مسعود رجوی از مخفیگاه خود پیام داد که لیبی شب قدر خود را باز یافت و اینکه جریان انقلاب لیبی را به نحوی در جیب خود ریخت و و با این شاخص دلداری شگرفی به باقیمانده هوادارانش داد او که سعی می کرد با القابی همچون ارتش آزادیبخش لیبی این انقلاب را به برکه ای همچون فرقه خودش نسبتی بدهد از طرفی هم سعی می کرد که پیوندی هم مابین سرهنگ قذافی و حاکمان ایران و حاکمان عراق ایجاد کند غافل از اینکه وی خود یک مستبد صد البته بدتر از قذافی است و او هنوز در مقام نبوده فرمان قتل و مرگ برای اعضای جداشده خودش صادر می کند چه برسد به اینکه بخواهد خدای ناکرده روزی در مسند قدرت قرار بگیرد آنوقت خواهیم دید که با مخالفان خودش چه خواهد کرد او حتی تحمل یک انتقاد را در به اصطلاح شورای ملی مقاومتش ندارد و النهایه به اخراج منتهی می گردد افردای همچون خانم مریم متین دفتری یا آقای دکتر بنی صدر نمونه های آن هستند.

آنچه که روشن به نظر می رسد آه و افسوس و حسرت از اینکه کاش رهبری جنبش لیبی داشت و بخصوص که می بیند علی رغم همه هزینه های بسیار سنگینی که طی سال گذشته انجام داد و خرید پارلمانترها و نماینده ها اما باز هم وی در لیست تروریستی آمریکا قرار دارد بیش از پیش وی را مأیوس و دلمرده کرده است تا بجای پرداختن و جواب داده به فاجعه های انسانی و لگد کوب کردن عواطف هزاران انسان سالیان سال در قلعه ای بنام اشرف وی با ترفند خاص خودش به انقلاب لیبی پرداخته است. انقلاب لیبی ریشه در توده ها داشت ولی رجوی سالهاست که با استراتژی خشونت و سلاح کشیدن بی هنگام و درست بعد از یک انقلاب جدید مسیر خود را از جامعه و مردم جدا کرد.

رجوی در بین سالهای جنگ ایران و عراق در کنار دشمن مردم ایران با سربازان ایرانی و با مردم که با متجاوزین صدامی بودند در یک جبهه ایستاد وی متهد صدام و به مثابه ارتش خصوصی وی سالیان خوش خدمتی می کرد گویا فراموش کرده که چه بوده و چه کرده است و حالا سعی می کند که تشکیلات در هم شکسته خود را با جریان انقلاب لیبی شبیه سازی کند.

باز هم باید بگویم که رجوی دچار اشتباه محاسبه است مثل همیشه و نمی خواهد از الاغ استراتژی ورشکسته و تاریخ گذشته اش پائین بیاید او باید بداند که مردم ایران با لیبی تفاوت دارند و این مراحل را گذرانده اند آنها دیگر دنبال خشونت و سلاح و آدمکشی نیستند و برای خواسته هایشان حاضرند کشته شوند اما دست به سلاح نمی برند مگر رجوی در دهه 60 دست به سلاح نبرد و کم کشت از مردم بیگناه کوچه و خیابان مردمی که تازه انقلاب کرده بودند. استراتژی خشونت و سلاح یک استراتژی ورشکسته است.   

یادم هست که روزی مریم رجوی در تمجید از مسعود می گفت که چیزی که 20 سال بعد قرار است اتفاق بیفتد و همان می شود رجوی الان می بیند و شما نمی دانید بنابر این بحث صلیب بود که صلیبها را به گردن بیندازید و دنبال او راه بیفتید.

الان که از آن روز بیش از 21 سال می گذرد اما مریم رجوی هم به روی خودش نمی آورد که مسیر سازمان مجاهدین و جنبش آزایخواهی را به باطلاقی بنام اشرف کشانده است و او همچون جغدی اما البته بسا دور از این مخروبه استراتژی به مسائل انحرافی همچون انقلاب لیبی می پردازد  بجای این شارلاتان بازیها بهتر است که وی و شوهرش رجوی کمی رو راست تر باشند و واقعیتها را بپذیرند.

 

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اطلاعیه کانون ایران قلم در مورد تصمیم آمریکا بر ابقای فرقه  مجاهدین در لیست گروههای تروریستی

 

تحریریه کانون ایران قلم

24.08.2011

 

به گزارش خبر گزاری ها بار دیگر نام سازمان مجاهدین در لیست گروههای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا ابقا گردید تصمیمی که از سال 1997 به این سو پیوسته تکرار گردیده است.

 

کانون ایران قلم ضمن قدردانی از کارشناسان وزارت امور خارجه آمریکا که فریب دروغ ها و شانتاژهای تبلیغاتی این فرقه  مبنی بر کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه و متوقف کردن اعمال خشونت آمیز نشده ، مایل است که تحلیل ونظریه کارشناسان این کانون را که متشکل از اعضای با سابقه این جریان ضد ملی بودند را در اختیار آگاهان سیاسی قرار دهد.

 

اهداف سازمان مجاهدین برای خروج فوری از لیست گروههای تروریستی

واقعیت اینکه سازمان مجاهدین پس از نزدیک به 15 سال ابقا در لیست گروههای تروریستی امسال با خرج میلیون‌ها دلار و تلاش‌های شبانه روزی و رشوه دهی های سرسام آور به نمایندگان سابق و لابی های اسراییلی به هر قیمت ممکن میخواست از این لیست خارج گردد چرا که قصد داشت به سه هدف عمده و محوری دست یابد .

 

هدف اول: به لحاظ بیرونی

از انجاییکه که سازمان مجاهدین بر اساس تاریخ 30 سال گذشته و بویژه  پس از فرار از ایران استراتژی « اتکا به بیگانگان » را به جای « تکیه بر اهرم توده ها و مردم » برگزیده و آنرا به عنوان اصلی‌ترین و تعیین کننده ترین عامل برای کسب قدرت سیاسی انتخاب کرده است  وهیچ ابایی هم از بیان آن هم آن ندارد ، بر این تصور بودند که  که این بار با خروج از لیست گروههای تروریستی قادر خواهند بود این مسیر خیانت بار را که 25 سال آنر در زیر قبای صدام حسین سپری کردند اکنون با وجهه قانونی ، سهل تر و آسانتر از گذشته اما این باربه زیرقبای جناحی از دولت مردان آمریکایی و جنگ طلبان کارکشته سپری کنند  و  بر اساس این دیدگاه  رجوی خواب‌های  پنبه دانه بسیار دیده بود.

 

هدف دوم : عمل‌کرد درونی و تأثیرات آن در مناسبات مجاهدین

سازمان مجاهدین  و شخص رجوی با تلاش‌های مستمر بر آن بود که پس از بیرون آمدن از لیست گروههای تروریستی آنرا به عنوان یک اهرم کار ساز در مقابل اسیران و گروگانهای پادگان اشرف قرار داده و با فریب صدباره آنان بگوید اکنون با خارج شدن ما از لیست گروه های تروریستی ، از  جانب آمریکا به رسمیت شناخته شده ایم.

رهبری فرقه مجاهدین خلق قصد داشت و دارد که این تحلیل را به خورد نیروهای اسیر در اشرف بدهد که ما ( فرقه مجاهدین )  پس از مذاکره به عنوان «راه حل اول » ، جنگ به عنوان « راه حل دوم » هم اکنون بعد از خروج از لیست گروه های تروریستی می توانیم مرحله سوم را آغاز کنیم. مرحله سوم نیز این است که  با بکارگیری مجاهدین و تسلیح مجدد آنان  به عنوان راه حل سوم به خورد اعضای ناآگاه و بی‌خبر از همه جا داده و با امید دادن های کاذب  سالیان بیشتری آنان را استثمار قرار داده و به عنوان گوشت دم توپ فدای سلامت و ادامه زندگی خودش گرداند .

براساس همین نظریه رجوی در افکار پریشان حال خود تا آنجا پیش رفته بود که به این ترتیب از جانب آمریکا به رسمیت شناخته شده و مجدداً سلاح های خود را که بر اساس گزارش وزارت امور خارجه آمریکا بالغ بر 2000 تانک و نفر بر و زرهی اهدایی صدام حسین را باز پس خواهند گرفت  .

 

هدف سوم و اصلی‌ترین هدف رجوی : آمدن  به شکل ناشناس  و ادامه زندگی در اروپا

اصلی‌ترین هدف رجوی برای خروج از لیست تروریستی بخصوص بعد از اینکه پایان سال 2011 ضرب العجل  دولت عراق نیز به پایان خواهد رسید آن بود که رجوی به شکل قانونی و بدور مسایل حقوقی وارد اروپا شده و به شکل ناشناس یه حیات خفیف و خائنانه خود ادامه دهد هدفی که سر آمد تمام رشوه دهی های میلیونی رجوی حفظ جان خودش بوده است و بس .

موضوع به همین سادگی است و او حاضر بوده و هست که برای بقای خودش  تمام سازمان دست سازش فنا شود و این رسم همه دیکتاتورهاست از صدام حسین تا قذافی و تا همه دیکتاتورهایی که عقده‌های درونی خود را در غالب سازمان های آزادیخواه !! ولی تا بن استخوان وابسته به خورد جوانان این میهن دادند.

 

از سویی دیگر رجوی با ورود به اروپا و فرار خموشانه از عراق همانطور که اشاره کردیم به شکل ناشناس از اصلی‌ترین سؤال تاریخی که بایست روزی به مردم و تاریخ ایران پاسخ دهد ، فرار کند .

او فرار خود از پاریس به عراق را « پرواز صلح و آزادی » لقب داد و برایش کتاب زر نگار چاپ کرد . او گفت ارتش واقعی مردم ایران ارتش آزادیبخش است و پیام میداد که سربازان و افسران و درجه داران به آن بپیوندند اما دیری نگذشت که به کمک توپخانه عراق همین سربازان و درجه دارن و افسران را به خاک وخون کشید .

آری دروغ بزرگ تشکیل نیروی رهایی بخش همانا آموزش و پرورش مزدوران فارسی زبانی بود که تمامی آنان با دخالت مستقیم افسران عراقی راهی جنگی نابرابر و بی بازگشت به اسم آزادی تهران میشدند و رجوی زبان نمی گشاید که شعارهای آن روز و فرار خائنانه امروزش از عراق را چگونه برای مردم و قربانیان این سازمان توضیح میدهد .

 

البته پاسخ تاریخی را مردم ایران مدت هاست به او و همسرش داده‌اند و سرنوشت رقت باری که او اکنون اسیرو دچارش گردیده است پاسخ اتو دینامیکی تاریخ و آه دل ماردان و پدرانی است که فرزندان آنان به دست و فکر او قربانی و اسیر این فرقه ضد ملی  شده‌اند .

 

در پایان کانون ایران قلم ضمن خرسندی از تصمیم اخیر آمریکا ،  لازم می داند برای آینده هم به دولت آمریکا و هم به اتحادیه اروپا این هشدار را بدهد که دولتمردان این کشورها باید بدانند فرقه مجاهدین خلق به مانند یک چاقوی دو لبه هست که ممکن است یک لبه آن به عنوان اهرم فشار بر روی حکومت اسلامی ایران موثر باشد ( که البته بسیاری از کارشناسان در کارایی این اهرم فشار تردید جدی دارند ) اما لبه دیگر آن که تیزتر و برنده تر می باشد ، برای خشونت و ترور استفاده خواهد شد، لبه تیزی که در گذشته زیر گلوی شهروندان و نظامیان آمریکایی و همچنین مردم ایران قرار گرفته است. بنابراین ما از هم اکنون توصیه می کنیم برای اینکه برای این فرقه امید واهی نماند بهتر است که هر چه زودتر پادگان اشرف به مثابه ظرف تروریسم و خشونت در عراق برچیده شود و همچنین اتحادیه اروپا و دولت فرانسه  به دقت گسترش و خانه خریدن های فرقه مجاهدین با مبالغ هنگفت در شهرک اوورسورواز را را با هدف درست کردن قلعه جدید در نزدیکی پاریس ـ فرانسه به عنوان جایگزین قلعه اشرف زیر نظر داشته باشند.

کانون ایران قلم امیدوار است که مردم ایران و جهان، دنیایی  به دور از خشونت ، ترور و فرقه گرایی روزگار بهتری را پیش رو داشته باشند و گروههایی که با روش‌های زورمدارانه با حذف دگراندیشان و ترور فیزیکی افراد سعی در غالب کردن خود به افکار عمومی ایران و جهان را دارند بیشتر و بیشتر مورد بازشناسی و محاکمه عادلانه قرار گیرند.

 

کانون ایران قلم

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد