_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین (قسمت بیست و چهارم) نخ وصل
حامد صرافپور، فریاد آزادی، دوم
سپتامبر 2011
لینک به قسمتهای 1 الی 5 انقلاب ایدئولوژیک لینک به قسمتهای 6 الی 10 انقلاب ایدئولوژیک لینک به قسمتهای 11 الی 15 انقلاب ایدئولوژیک لینک به قسمتهای 16 الی 20 انقلاب ایدئولوژیک لینک به قسمتهای 21 الی 23 انقلاب ایدئولوژیک
پیش از ادامه بحث جاری به موضوعی
اشاره می کنم که جدا از بحث اصلی نیست و بخشی از همان انقلاب ایدئولوژیک
درونی مجاهدین بود برای قطع کامل ارتباطات بین مجاهدین و خانواده هایشان.
این بحث از آنجایی مهم و قابل توجه است که در سالهای اخیر رسانه های سازمان
مدعی ارتباط فعال اعضای فرقه با خانواده هایشان بوده و بشدت علیه این خبر
که سران فرقه اجازۀ دیدار خانواده ها را نمی دهند موضعگیری می کنند. درک
این مطلب کمک بزرگی است برای درهم شکستن ترفندها و دروغهای بزرگی که می
تواند در احساسات مردم موثر باشد.
از آن پس نفرات مختلف در پروژه های خود به این نکته اشاره می نمودند که در مناسبات نخ وصل داشته اند... طبعاً برخی به همسران سابق خود و برخی به فرزندانشان که در آن سرفصل اروپا یا آمریکا بودند و آنان را برای روز مبادا نگه داشته بوده اند... به یاد دارم که برخی از نفرات هر از چندی با فرزندان خود تماس گرفته و یا نامه نگاری داشتند. البته در این میان حضور همان فرزندان موجب می شد که زن و شوهرهای سابق نیز یک رابطۀ کوتاه با هم داشته باشند که برای رجوی خطرناک بود، چرا که یادآور دورانهای پیش از بند الف بود و می توانست یک احساس عواطف ناپیدا در میان خانواده شکل دهد که از نظر رجوی بازگشت به دنیای کهنه و آغاز فساد و انفعال از مبارزه! معنا می داد... به این ترتیب با طرح این مبحث از بندهای انقلاب، حرکت خزنده ای که می رفت پایه های انقلاب مریم را متزلزل کند بکلی از حرکت بازماند و دیگر هیچکدام از مجاهدین جرأت طرح نامه نگاری و یا تماس تلفنی با فرزندان و خانواده پیدا نکردند و شریان فساد بسته شد تا شریان حیات مسعود رجوی همچنان به خون رسانی ادامه دهد...
همانطور که شرح دادم، این بحث را از
آنجا وارد کردم که فرقۀ رجوی مدعی شده جمهوری اسلامی و دولت عراق اجازۀ
دیدار مجاهدین با خانواده هایشان را نمی دهد!!! هرچند که شارلاتانیزم سیاسی
حد و مرز نمی شناسد، اما عظمت دروغهای سران فرقه به حدی است که گاه خود من
نیز که تمام عمرم در درون مناسبات این فرقه طی شده است به حیرت می افتم.
مسعود و مریم رجوی با کمک بخشهایی از شورای رهبری خود که مدار اول این شورا
را در بر میگیرد، طی سالهای طولانی هر نوع رابطه با خانواده را حرام اعلام
کرده و اگر کسی خواهان این ارتباط بود را به بریدگی و یا آغاز بریدگی و
خیانت تفسیر می نمودند و طی پروسه های مختلف نشستهای طولانی بود حول این
موضوع که حتا فکر کردن به خانواده نوعی محبت طلبی به حساب می آید که می
تواند در نهایت به خیانت منجر شود، و طی سالهای طولانی از تک تک ما خواسته
می شد که هر گونه تصورات از این قبیل که در ذهنمان شکل می گیرد را به
مسئولین گزارش کنیم و یا مستقیم برای رهبری بفرستیم... و شگفت آور است که
اینک سران فرقۀ رجوی مدعی می شوند ارتباط با خانواده ها آزاد است و جمهوری
اسلامی و دولت عراق با آن مخالفت دارند و از آن جلوگیری می کنند!
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی بوی ننگ یک فرقه بیشتر ازرایحهَ خوشخدمتی آن است
بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان
مستقل ایرانی، اول سپتامبر 2011
کارمند وزارت خارجه آمریکا در عراق
که ما را برای مصاحبه صدا زده بود میگفت علیرغم همه آنچه که از سازمان
میدانیم اما کار با سازمان لذت بخش است ، مثل این است که با یک ریموت کنترل
در حال کار هستیم ، فقط کافی است یک دگمه را بزنیم تا کانال مورد علاقه مان
را شاهد باشیم.البته که سازمانی که همه چیزش در اختیار یک رهبر خداگونه
قرار داده و رهبری خداگونه هم حاضر است به گفته خودش دامن بپوشد، ابزار
خوبی است برای آمریکا. چرا که برای هرکاری لازم نیست سه هزار و پانصد نفری
که در اشرف هستند و یا باقی هواداران را قانع کرد،کافی است به رهبری دستور
داد تا بقیه هم همان کار را انجام دهند .رهبری سازمان هم تاکنون از جان
اعضایش در پیش برد این خوش خدمتی دریغ نداشته است .
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بحث دو سال، و دروغهای ننگ آور رجوی
01.09.2011
زمانی که یکی دو ارگان از ایالات متحده آمریکا به رهبران فرقه ابلاغ کرده بودند که تصمیم دارند با تمام نفرات موجود در اسارتگاه اشرف مصاحبه به عمل بیاوردند، من بخوبی به یاد دارم که سران تشکیلات به چه هراسی افتاده بودند. ترس از اینکه کسی از مناسبات آنان خارج نشود، بماند که در همان زمان تمام اعضا به خوبی به یاد دارند بیش از 700نفر به بخش تیف، نزد نیروهای آمریکایی رفتند و بعدش در مرحله بعدی به دنبال زندگی آزاد خود رفتند. سران فرقه برای اینکه پیشاپیش جلوی این موضوع را بگیرند که نکند یک وقتی کسی از مناسبات آنان خارج شود، دست به سلسله نشست ها و جلساتی زدند که معروف بود به نشست های دوسال و بحث تعیین تکلیف، که سران تشکیلات این نشستها را برای تمام لایه ها میگذاشتند و روزهای متمادی به آن میپرداختند و انرژی زیادی به این کار اختصاص میدادند. اسم نشستهایی که میگذاشتند، بحث دوسال بود. مضمون این نشستها این بود که رژیم ایران تا دو سال دیگر سرنگون میشود و خیال ما هم راحت میشود. بطوری وانمود کرده و صحنه سازی کرده بودند و با جدیت تمام بحث میکردند که تعدادی از نفرات باور داشتند. سران تشکیلات میگفتند که هر جوری شده، شماها یعنی اعضاء بایستی تحمل بکنید، تمام سختی ها را به جان بخرید تا پایان دو سال و بعد از دو سال هر کسی دنبال کار خودش میرود و در ادامه این بحث تکراری و طولانی و طاقت فرسا یک متنی از مسعود رجوی رهبری فرقه، برای تمام اعضاء دیکته میکردند و تمام اعضا مجبور بودند آن را روی کاغذهایی که داده بودند، بنویسند و زیر آن را امضا بکنند و به فرماندهان خودشان بدهند. هر کسی که این کار را انجام نمیداد، برخورد تشکیلاتی با وی میشد. من خودم یکی از آن نفرات بودم که در مرحله اول با نوشتن این موضوع کاملا مخالف بودم که تعدادی از فرماندهان مرا صدا زده و شروع به تهدید کردند که تو جلوی خط برادر ایستادی و این جرم است و.....بماند که چه برخوردهایی با من و امثال من داشتند که تماما لایق و شایسته رهبری فرقه شکست خورده بوده و خواهد بود. خلاصه ماهها این موضوع ادامه داشت تا اینکه مصاحبه با نیروهای آمریکایی شروع شد و خیلی از نفرات دنبال زندگی آزاد خود رفتند و این داستان ادامه داشت تا اینکه دوسال تشکیلات شالاتان رجوی به این شکل دروغ دوام آورد و سر نفرات به نحوی سر خودشان کلاه گذاشتند و به این شکل اعضاء را مهار کردند. زمانی که دو سال تمام شد، رهبری فرقه، مسعود رجوی نشستی گذاشت با تمام نفرات در اسارتگاه اشرف و با شوخی و همان شیوه چرب زبانی خودش زیر آب بحث دو سال را زد. بطوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب، به این شکل، در آن زمان، مسئول اول تشکیلات مژگان پارسایی بود. بحث دو سال را مژگان پارسایی به اعضاء ابلاغ کرده بود، که مسعود رجوی در نشست عمومی رو به تمام اعضاء گفت که خواهر مژگان تان بحث دو سال را به شما خوب و آنچنان که من میخواستم، ابلاغ نکرده. برای همین به این خواهر مجاهد انتقاد وارد است و شما بحث را درست نفهمیده اید. قرار نیست که الان دو سال تمام شده ما جایی برویم، چونکه اشرف برای ما و شما مرز سرخ میباشد، خلاصه رهبری فرقه با دجالگری تمام، بحث دیگری را در ذهن اعضای فریب خورده جا انداخت و ماهها نیز این موضوع ادامه داشت. در واقع این نمونه از صدها نمونه دجالگری و فریب کاری تشکیلات ننگین رجوی بود که برای شما عزیزان بطور خلاصه مطرح کردم. امیدوارم که در زمان و فرصت دیگری که بدست آوردم، بیشتر بنویسم تا اینکه چهره واقعی مسعود رجوی را بهتر بشناسید.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |