_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
پیروزی مردم ایران و سکوت مرگبار فرقه رجوی مبارک اطلاعیه تعدادی ازفعالان حقوق بشر و جداشدگان از فرقه رجوی
محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس،
هفتم سپتامبر 2011 مجاهدین برای بیرون آمدن از لیست تروریستی به دادگاههای آمریکا شکایت کردند ؛ به نشریات مطرح با هزینه های هنگفت آگهی دادند ؛ تظاهرات راه انداختند ,سخنرانانی را از مقامات سابق به اجاره خود در آوردند , برخی از مخالفانشان را تطمیع کردند که آنها را پذیرفته واپوزسیون جمهوری اسلامی تلقی کنند , اسناد و مدارک جور کردند که ترور را کنار گذاشته اند , در سایتهای اجتماعی فعال شدند, ….این فرقه در لیست مهمتری که همانا لیست سیاه مردم ایران است بعنوان یک تروریست و مزدور بیگانه باقی میماند کما اینکه همچنان باقی است .
پیروزی مردم ایران و سکوت مرگبار
فرقه رجوی مبارک
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بخاطر یك مشت دلار! ابعاد تازه ای از تظاهرات اتوبوسی بی خانمانهای آمریكا در دفاع از تروریستهای ایرانی
ادوارد ترمادو، ایران سبز، آلمان،
پنجم سپتامبر 2011
در حالی كه با انتشار فهرست تازه گروه های تروریستی وزارت خارجه آمریكا و باقی ماندن نام گروهك تروریستی مجاهدین خلق، تلاشها و پول خرج كردن های این گروه ناكام مانده، انتشار اطلاعاتی از به اصطلاح تظاهرات! حمایتی از این گروه در واشنگتن، رسوایی تازه ای را برای آنها به بار آورده است.
در تازه ترین این تلاشها روز جمعه ۲۶ آگوست (۴ شهریور) تجمعی چند صد نفره در حمایت از این گروه در جلوی ساختمان وزارت خارجه آمریكا شكل گرفت. طبق معمول، سایت های وابسته به این سازمان تروریستی اقدام به پوشش خبری گسترده این تجمع تحت عنوان “تظاهرات بزرگ ایرانیان آزاده در واشنگتن”! نمودند. پس از این اتفاق كنجكاو شدم ببینم واقعا افراد شركت كننده در این تجمع ها چه كسانی هستند. پس از مدتی جستجو در اینترنت و مطالعه مقاله های خارجی و تماشای ویدئو مصاحبه با عده ای از شركت كنندگان متوجه شدم كه اساسا عده كثیری از افراد شركت كننده در این تجمعها آمریكاییان بازنشسته، از كار افتاده، فقیر یا بی خانمانی هستند كه اصلا نمیدانند سازمان مجاهدین خلق چیست، از چه كسانی تشكیل شده یا اینكه چه سابقه خشونت بار و تروریستی دارد
این افراد با خرج مجاهدین از مسافت
های طولانی برخی مثلا از كالیفرنیا به واشنگتن آورده شده، اسكان داده شده و
سپس به این تجمع آورده شده بوده اند. به این افراد تنها گفته شده بوده است
كه مجاهدین مخالف رژیم جمهوری اسلامی و به دنبال برقراری حكومتی پایبند به
حقوق بشر و دموكراسی در ایران است. به آنها گفته شده بوده كه ماندن مجاهدین
در لیست، به معنای مرگ ۳۴۰۰ نفر انسان مستقر در كمپ اشرف خواهد بود. این
عده هم از روی دلسوزی! و نیز از آنجایی كه مخارج سفرشان تمام و كمال پرداخت
میشده است به واشنگتن آمده اند! در زیر خلاصه مقاله افشاگرانه منتشر شده در
یكی از سایت آمریكایی در این ارتباط ارائه میشود.
او میگوید: “برخی از شركت كنندگان با اتوبوس به محل آورده شده بوده اند. هزینه تردد، خوراك و اسكان آنها پرداخت شده بوده است.”
یكی از شركت كنندگان ملوین
سانتیاگو، فرد بی خانمان ۲۳ ساله ای است كه در پناهگاه بی خانمان ها در
جزیره استاتن نیویورك زندگی میكند. او به گزارشگر گفته است كه روز قبل از
تجمع دوستش پلاكاردی در این ارتباط را در محل كلیسایی كه همه روزه برای
دریافت غذای مجانی به آنجا میرفته، دیده است. از آنجاییكه هزینه رفت و آمد
و غذای آنها تمام و كمال پرداخت میشده است، تصمیم گرفته اند كه به همراه
۱۰۰ نفر دیگر به وسیله چهار اتوبوس اجاره ای به محل تجمع بروند. ملوین در
مصاحبه با خبرنگار اذعان میكند كه فرصت كافی در مورد كسب اطلاع در مورد
مجاهدین نداشته و فكر میكرده اسم گروه “اشرف” هست و كارش حمایت از افراد
مستقر در كمپ اشرف میباشد.
همانطور كه از این مصاحبه و جواب
های شركت كنندگان آمریكایی از همه جا بی خبر حاضر در این تجمع برمی آید،
عناصر گروه تروریستی مجاهدین خلق از اعتماد و خوش قلبی این افراد سوء
استفاده و از آنها برای رسیدن به اهداف سازمانی خود، استفاده ابزاری نموده
است. به احتمال زیاد حتی این افراد هم اگر از سابقه مجاهدین در ترور
آمریكایی ها و دست زدن به عملیات های متعدد خرابكاری و مشاركت در قتل عام
كردها و شیعیان توسط صدام در اویل دهه ۹۰ آگاه بودند، هرگز در چنین تجمعاتی
حاضر نمیشدند. به گفته او، حتی با كنارگذاشتن تمامی این موارد، یك نكته بسیار مهم مربوط به آیین دادرسی نیز در این جریان دارای اهمیت است. با در نظر گرفتن این مورد خاص حمایت از این گروه بازهم جای مخالفت دارد. تصمیم وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریكا برای حذف مجاهدین خلق ـ كه تمامی این تلاشها در راستای تحت تاثیر قرار دادن آن هستند ـ یك تصمیمگیری فردی در راستای تعیین سیاست خارجی دولت آمریكا نیست. این تصمیمگیری در حقیقت بازتاب و استفاده كامل از اصول مندرج در قانون مبارزه با تروریسم و مجازات اعدام مصوب سال 1996 است كه بر اساس آن فهرست سازمان های تروریستی تهیه میشود. پاول پیار معتقد است: روند مربوط به قرار دادن یك گروه تروریستی در این فهرست و یا تایید مجدد آن نه تنها مربوط به وارت امور خارجه است بلكه به طور كامل با وزارت دادگستری و جامعه اطلاعاتی نیز درگیر است. این كار یك روند حقوقی و اجرایی طولانی است و من به عنوان فردی كه در تهیه اولین فهرست سازمانهای تروریستی نقش داشتهام میتوانم این نكته مهم را تایید كنم. معیارهای مهم در این راستا، دخالت در فعالیتهای تروریستی و تاثیر بر منافع آمریكاست (این معیار معادل انجام حملات تروریستی علیه اهداف آمریكایی نیست). انجام یك حمله تروریستی ضد آمریكایی معیار قرار گرفته شدن در این فهرست نیست. وی در پایان مینویسد: با این حال وزیر امور خارجه نباید به آن چه كه "ملوین سنتیگو "و دیگر بیخانمانهای گرسنهای كه در مقابل دفتر او فریاد میزنند و یا گفتههای سخنرانان اجارهیی كه پولهای كلانی را دریافت كردهاند، توجه كند. او حتی به گفته من نیز نباید توجه كند بلكه كافی است پنجرههای دفتر كار خود را ببندد و تنها براساس قانون و آن چه كه مقامات وزارتی و آژانسهای اطلاعاتی به وی میگویند، تصمیمگیری كند
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی بوی ننگ یک فرقه بیشتر ازرایحهَ خوشخدمتی آن است
بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان
مستقل ایرانی، اول سپتامبر 2011
کارمند وزارت خارجه آمریکا در عراق
که ما را برای مصاحبه صدا زده بود میگفت علیرغم همه آنچه که از سازمان
میدانیم اما کار با سازمان لذت بخش است ، مثل این است که با یک ریموت کنترل
در حال کار هستیم ، فقط کافی است یک دگمه را بزنیم تا کانال مورد علاقه مان
را شاهد باشیم.البته که سازمانی که همه چیزش در اختیار یک رهبر خداگونه
قرار داده و رهبری خداگونه هم حاضر است به گفته خودش دامن بپوشد، ابزار
خوبی است برای آمریکا. چرا که برای هرکاری لازم نیست سه هزار و پانصد نفری
که در اشرف هستند و یا باقی هواداران را قانع کرد،کافی است به رهبری دستور
داد تا بقیه هم همان کار را انجام دهند .رهبری سازمان هم تاکنون از جان
اعضایش در پیش برد این خوش خدمتی دریغ نداشته است .
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بحث دو سال، و دروغهای ننگ آور رجوی
01.09.2011
زمانی که یکی دو ارگان از ایالات متحده آمریکا به رهبران فرقه ابلاغ کرده بودند که تصمیم دارند با تمام نفرات موجود در اسارتگاه اشرف مصاحبه به عمل بیاوردند، من بخوبی به یاد دارم که سران تشکیلات به چه هراسی افتاده بودند. ترس از اینکه کسی از مناسبات آنان خارج نشود، بماند که در همان زمان تمام اعضا به خوبی به یاد دارند بیش از 700نفر به بخش تیف، نزد نیروهای آمریکایی رفتند و بعدش در مرحله بعدی به دنبال زندگی آزاد خود رفتند. سران فرقه برای اینکه پیشاپیش جلوی این موضوع را بگیرند که نکند یک وقتی کسی از مناسبات آنان خارج شود، دست به سلسله نشست ها و جلساتی زدند که معروف بود به نشست های دوسال و بحث تعیین تکلیف، که سران تشکیلات این نشستها را برای تمام لایه ها میگذاشتند و روزهای متمادی به آن میپرداختند و انرژی زیادی به این کار اختصاص میدادند. اسم نشستهایی که میگذاشتند، بحث دوسال بود. مضمون این نشستها این بود که رژیم ایران تا دو سال دیگر سرنگون میشود و خیال ما هم راحت میشود. بطوری وانمود کرده و صحنه سازی کرده بودند و با جدیت تمام بحث میکردند که تعدادی از نفرات باور داشتند. سران تشکیلات میگفتند که هر جوری شده، شماها یعنی اعضاء بایستی تحمل بکنید، تمام سختی ها را به جان بخرید تا پایان دو سال و بعد از دو سال هر کسی دنبال کار خودش میرود و در ادامه این بحث تکراری و طولانی و طاقت فرسا یک متنی از مسعود رجوی رهبری فرقه، برای تمام اعضاء دیکته میکردند و تمام اعضا مجبور بودند آن را روی کاغذهایی که داده بودند، بنویسند و زیر آن را امضا بکنند و به فرماندهان خودشان بدهند. هر کسی که این کار را انجام نمیداد، برخورد تشکیلاتی با وی میشد. من خودم یکی از آن نفرات بودم که در مرحله اول با نوشتن این موضوع کاملا مخالف بودم که تعدادی از فرماندهان مرا صدا زده و شروع به تهدید کردند که تو جلوی خط برادر ایستادی و این جرم است و.....بماند که چه برخوردهایی با من و امثال من داشتند که تماما لایق و شایسته رهبری فرقه شکست خورده بوده و خواهد بود. خلاصه ماهها این موضوع ادامه داشت تا اینکه مصاحبه با نیروهای آمریکایی شروع شد و خیلی از نفرات دنبال زندگی آزاد خود رفتند و این داستان ادامه داشت تا اینکه دوسال تشکیلات شالاتان رجوی به این شکل دروغ دوام آورد و سر نفرات به نحوی سر خودشان کلاه گذاشتند و به این شکل اعضاء را مهار کردند. زمانی که دو سال تمام شد، رهبری فرقه، مسعود رجوی نشستی گذاشت با تمام نفرات در اسارتگاه اشرف و با شوخی و همان شیوه چرب زبانی خودش زیر آب بحث دو سال را زد. بطوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب، به این شکل، در آن زمان، مسئول اول تشکیلات مژگان پارسایی بود. بحث دو سال را مژگان پارسایی به اعضاء ابلاغ کرده بود، که مسعود رجوی در نشست عمومی رو به تمام اعضاء گفت که خواهر مژگان تان بحث دو سال را به شما خوب و آنچنان که من میخواستم، ابلاغ نکرده. برای همین به این خواهر مجاهد انتقاد وارد است و شما بحث را درست نفهمیده اید. قرار نیست که الان دو سال تمام شده ما جایی برویم، چونکه اشرف برای ما و شما مرز سرخ میباشد، خلاصه رهبری فرقه با دجالگری تمام، بحث دیگری را در ذهن اعضای فریب خورده جا انداخت و ماهها نیز این موضوع ادامه داشت. در واقع این نمونه از صدها نمونه دجالگری و فریب کاری تشکیلات ننگین رجوی بود که برای شما عزیزان بطور خلاصه مطرح کردم. امیدوارم که در زمان و فرصت دیگری که بدست آوردم، بیشتر بنویسم تا اینکه چهره واقعی مسعود رجوی را بهتر بشناسید.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |