_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

پیروزی مردم ایران و سکوت مرگبار فرقه رجوی مبارک

اطلاعیه تعدادی ازفعالان حقوق بشر و جداشدگان از فرقه رجوی

 

 

 

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، هفتم سپتامبر 2011
http://mohamadkarami.wordpress.com/

مجاهدین برای بیرون آمدن از لیست تروریستی به دادگاههای آمریکا شکایت کردند ؛ به نشریات مطرح با هزینه های هنگفت آگهی دادند ؛ تظاهرات راه انداختند ,سخنرانانی را از مقامات سابق به اجاره خود در آوردند , برخی از مخالفانشان را تطمیع کردند که آنها را پذیرفته واپوزسیون جمهوری اسلامی تلقی کنند , اسناد و مدارک جور کردند که ترور را کنار گذاشته اند , در سایتهای اجتماعی فعال شدند, ….این فرقه در لیست مهمتری که همانا لیست سیاه مردم ایران است بعنوان یک تروریست و مزدور بیگانه باقی میماند کما اینکه همچنان باقی است .

پیروزی مردم ایران و سکوت مرگبار فرقه رجوی مبارک

مجاهدین برای بیرون آمدن از لیست تروریستی به دادگاههای آمریکا شکایت کردند ؛ به نشریات مطرح با هزینه های هنگفت آگهی دادند ؛ تظاهرات راه انداختند ,سخنرانانی را از مقامات سابق به اجاره خود در آوردند , برخی از مخالفانشان را تطمیع کردند که آنها را پذیرفته واپوزسیون جمهوری اسلامی تلقی کنند , اسناد و مدارک جور کردند که ترور را کنار گذاشته اند , در سایتهای اجتماعی فعال شدند, مظلوم نمایی کردند که ماندنشان در لیست کمک به جمهوری اسلامی خواهد بود و باعث کشتار اعضایشان در اشرف خواهد شد, به جداشدگان فحاشی کردند و با کسانی که تلاش میکردند که این فرقه در لیست بماند حمله کردند و تهمت زدند ,سعی کردند مطیع و گوش به فرمان آمریکا بمانند و خود را یک ابزار اجرایی خوب و قابل استفاده جلوه دهند , جاسوسی کردند و هزارکاردیگر در پشت پرده . امید آنها این بود که با این همه سروصدا از لیست تروریستی آمریکا بیرون بیایند حتی مریم رجوی مقدمات سفرش را به آمریکا فراهم کرده بود,کاری که با وجود بودن در لیست قادر به انجامش نیستند , بابیرون آمدن از لیست آنها میتوانستند کارهای مالی خود را سامان بدهند و از این تبلیغات برای در اسارت نگه داشتن اعضایشان کمک بگیرند ,آرزویشان این بود که در صورت حمله خارجی به ایران آلت دست آنها باشند تا بلکه با کشتار مردم رویای رسیدن به قدرت را محقق کنند.سازمانی که وابستگی به شوروی و عراق و عربستان و اسرائیل و آمریکا و.. را برای رسیدن به قدرت وسیله خوب و قابل توجیهی میداند میخواست از لیست بیرون بیاید که بتواند حق آلت دستی را برای اربابش به نحو شایسته بجا بیاورد . ما جداشدگان مخالف بیرون آمدن این سازمان از لیست تروریستی بودیم به این دلیل که تروریست بودن فرقه رجوی را با گوشت و پوست خود حس کرده بودیم به این دلیل که نمیخواستیم که بیرون آمدنش از لیست مانع رهایی دوستانمان در اشرف شود , به این دلیل که نمیخواستیم مجاهدین اپوزسیون جمهوری اسلامی قلمداد شود و نمیخواستیم که تلاشهای دمکراسی خواهانه مردم ایران هدر شود, نمیخواستیم تروریست سیاستمدار و جنایتکار ناجی خوانده شود. نمیخواستیم کسانی فریب بخورند وبه اسارت در آیند . میخواستیم خشونت و ترور و تهدید و تهمت و اوباشگری را از صحنه سیاسی میهنمان دورکنیم و در یک کلام میخواستیم حقوق بشر آلت دست قرار نگیرد. و البته ما پیروز شدیم چرا که آمریکا نمیخواست و نمیتوانست حقیقت را کتمان کند ومیدانست اگر آنها را از لیست دربیاورد بوی گند ترور و خشونت فرقه رجوی قطعا بر لباس او هم خواهد نشست .والبته اگر هم از لیست در میامد بیشک باز این فرقه در لیست مهمتری که همانا لیست سیاه مردم ایران است بعنوان یک تروریست و مزدور بیگانه باقی میماند کما اینکه همچنان باقی است . ما از این شادمانیم و شادمان از اینکه فرقه رجوی در چنان مخمصه ای گرفتار است که توان موضعگیری و پخش خبر را هم ندارد , نه میتواند بگوید بند و بست سیاسی بوده ونه میتواند بگوید لیست مربوط به دوره کلینتون و امتیاز به اصلاح طلبان در ایران است . سازمان سعی دارد همچنان با سکوتی مرگبار برای اعضایش در عراق و اروپا و آمریکا و کانادا بی خبری مصلحتی ایجاد کند , فریادهای شادباش ما میتواند خبر را به گوش اشرف نشین ها و هواداران بیخبر در خارج کشور برساند . با شادباش مجدد

الف مینو سپهر
الف میری
ویشا کلانی
آن سیگلتون
فاطمه _ ز
ادوارد ترمادو
امیر موثقی
حامد صرافپور
محمد کرمی
بهزاد علی شاهی
جمشیدچهارلنگی
محمد رزاقی
علی رضا میرعسگری
علی اکبر راستگو
مجید نیکو
مسعود خدابنده
کریم حقی
محسن عباسلو
سعید ناصری
غفور فتاحیان
همایون کهرزادی
محمود سپاهی
علی جها نی
مهدی خوشحال
مسعود جابانی
هادی شمس هائری
مجید روحی
محمد حسین صبحانی
علی قشقاوی
جعفر ابراهیمی
روح الله تاجبخش
کریم غلامی
مهرداد ساغر چی
حمید رضا بیکس

در ضمن تعدادی از دوستان در دسترس نبودند که بعدا نام آنها افزوده خواهد شد

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بخاطر یك مشت دلار!

ابعاد تازه ای از تظاهرات اتوبوسی بی خانمانهای آمریكا در دفاع از تروریستهای ایرانی

 

 

 

ادوارد ترمادو، ایران سبز، آلمان، پنجم سپتامبر 2011
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2011/septamber/05.HTM

 

در حالی كه با انتشار فهرست تازه گروه های تروریستی وزارت خارجه آمریكا و باقی ماندن نام گروهك تروریستی مجاهدین خلق، تلاشها و پول خرج كردن های این گروه ناكام مانده، انتشار اطلاعاتی از به اصطلاح تظاهرات! حمایتی از این گروه در واشنگتن، رسوایی تازه ای را برای آنها به بار آورده است.



به گزارش خبرنگار «آینده»، در حالی كه این گروه به كمك چند رسانه بعثی و عربی تلاش كرده اند این برنامه را "تظاهرات بزرگ ایرانیان آزاده"! جلوه دهند، بررسیهای خبرنگاران آمریكایی نشان داد اكثر شركت كنندگان در این برنامه، افراد بازنشسته، بی بضاعت یا بی خانمان بوده اند كه با دریافت هزینه سفر به واشنگتن و غذای مجانی، حاضر شده اند لباس و پلاكارد گروهی را كه اصلا نمی دانند چیست را استفاده كرده و برای آن شعار دادند.

البته این روش معمول این سازمان است كه قبلا هم در شهرهای دیگر اروپایی به كار گرفته شده بود.

وبلاگ آلفرد در این زمینه نوشت: مجاهدین خلق در ماههای اخیر تلاش زیادی كرده اند تا به روش های مختلف از لابیگری در میان مقام های سابق آمریكا و كنگره این كشور گرفته تا با پرداخت پولهای كلان به شخصیت های سیاسی و برگزاری همایش و تجمع، به وزارت خارجه آمریكا فشار وارد كرده و آن را وادار به خروج نام آنها از لیست سازمانهای تروریستی خارجی دولت آمریكا بنمایند.

 

 

در تازه ترین این تلاشها روز جمعه ۲۶ آگوست (۴ شهریور) تجمعی چند صد نفره در حمایت از این گروه در جلوی ساختمان وزارت خارجه آمریكا شكل گرفت. طبق معمول، سایت های وابسته به این سازمان تروریستی اقدام به پوشش خبری گسترده این تجمع تحت عنوان “تظاهرات بزرگ ایرانیان آزاده در واشنگتن”! نمودند. پس از این اتفاق كنجكاو شدم ببینم واقعا افراد شركت كننده در این تجمع ها چه كسانی هستند. پس از مدتی جستجو در اینترنت و مطالعه مقاله های خارجی و تماشای ویدئو مصاحبه با عده ای از شركت كنندگان متوجه شدم كه اساسا عده كثیری از افراد شركت كننده در این تجمعها آمریكاییان بازنشسته، از كار افتاده، فقیر یا بی خانمانی هستند كه اصلا نمیدانند سازمان مجاهدین خلق چیست، از چه كسانی تشكیل شده یا اینكه چه سابقه خشونت بار و تروریستی دارد

 


ایرانیان؟! شركت كننده در تجمع حمایتی از مجاهدین در جلوی ساختمان وزارت خارجه آمریكا

 

این افراد با خرج مجاهدین از مسافت های طولانی برخی مثلا از كالیفرنیا به واشنگتن آورده شده، اسكان داده شده و سپس به این تجمع آورده شده بوده اند. به این افراد تنها گفته شده بوده است كه مجاهدین مخالف رژیم جمهوری اسلامی و به دنبال برقراری حكومتی پایبند به حقوق بشر و دموكراسی در ایران است. به آنها گفته شده بوده كه ماندن مجاهدین در لیست، به معنای مرگ ۳۴۰۰ نفر انسان مستقر در كمپ اشرف خواهد بود. این عده هم از روی دلسوزی! و نیز از آنجایی كه مخارج سفرشان تمام و كمال پرداخت میشده است به واشنگتن آمده اند! در زیر خلاصه مقاله افشاگرانه منتشر شده در یكی از سایت آمریكایی در این ارتباط ارائه میشود. 

 زید جیلانی خبرنگار این سایت به میان تجمع كنندگان رفته و به مصاحبه با آنها پرداخته است كه فیلم مصاحبه را پایینتر میتوانید مشاهده كنید. وی مینویسد: “در میان جمعیت عده زیادی غیر ایرانی حضور داشتند كه لباس، پیشانی بند یا حتی جلیقه های زرد رنگ منقوش به پرچم و آرم سازمان مجاهدین خلق و تصاویر رهبران آنها یعنی مریم و مسعود رجوی را پوشیده بودند. این گروه اطلاعات بسیار اندكی راجع به ماهیت مجاهدین خلق داشتند و در حین مصاحبه هنگامی كه علت حضور آنها در این تجمع را میپرسیدم به من تنها جوابهایی كلیشه ای میدادند و میگفتند كه برای حمایت از حقوق بشر و دموكراسی به آنجا آمده بوده اند. برخی از آنها حتی نام ام ای كی [مخفف نام مجاهدین خلق به انگلیسی] را هم اشتباه تلفظ میكردند!”

 

او میگوید: “برخی از شركت كنندگان با اتوبوس به محل آورده شده بوده اند. هزینه تردد، خوراك و اسكان آنها پرداخت شده بوده است.”

یكی از شركت كنندگان ملوین سانتیاگو، فرد بی خانمان ۲۳ ساله ای است كه در پناهگاه بی خانمان ها در جزیره استاتن نیویورك زندگی میكند. او به گزارشگر گفته است كه روز قبل از تجمع دوستش پلاكاردی در این ارتباط را در محل كلیسایی كه همه روزه برای دریافت غذای مجانی به آنجا میرفته، دیده است. از آنجاییكه هزینه رفت و آمد و غذای آنها تمام و كمال پرداخت میشده است، تصمیم گرفته اند كه به همراه ۱۰۰ نفر دیگر به وسیله چهار اتوبوس اجاره ای به محل تجمع بروند. ملوین در مصاحبه با خبرنگار اذعان میكند كه فرصت كافی در مورد كسب اطلاع در مورد مجاهدین نداشته و فكر میكرده اسم گروه “اشرف” هست و كارش حمایت از افراد مستقر در كمپ اشرف میباشد.

دو نفر دیگر از شركت كنندگان آمریكایی، همراه با دوست ایرانی خود از آركانزاس به واشنگتن آمده اند. یكی دیگر از شركت كنندگان در تجمع، بازیكن آمریكایی سابق تیم صبا باتری است كه هدف خود از شركت در تجمع را حمایت از حقوق بشر در ایران اعلام میكند. او میگوید از طریق كلیسایی كه برای عبادت به آنجا میرود، از برگزاری این برنامه مطلع شده است.او اذعان میكند كه اصلا نمیداند ام ای كی (سازمن مجاهدین خلق) چیست.

همانطور كه از این مصاحبه و جواب های شركت كنندگان آمریكایی از همه جا بی خبر حاضر در این تجمع برمی آید، عناصر گروه تروریستی مجاهدین خلق از اعتماد و خوش قلبی این افراد سوء استفاده و از آنها برای رسیدن به اهداف سازمانی خود، استفاده ابزاری نموده است. به احتمال زیاد حتی این افراد هم اگر از سابقه مجاهدین در ترور آمریكایی ها و دست زدن به عملیات های متعدد خرابكاری و مشاركت در قتل عام كردها و شیعیان توسط صدام در اویل دهه ۹۰ آگاه بودند، هرگز در چنین تجمعاتی حاضر نمیشدند.

در این حال اول پیلار ـ مدیر تحصیلات تكمیلی برنامه مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون و افسر اطلاعاتی و امنیتی پیشین در امور خاور نزدیك و جنوب آسیا ـ در مقاله‌ای نوشت: " افرادی كه حمایت خود را به گرفتن پول و چك می‌فروشند واقعا مستحق شرمساری هستند اما آن‌هایی نیز كه این كار را برای یك یا دو وعده غذا انجام می‌دهند شاید سزاوار ترحم و دلسوزی ما باشند. آن دسته نیز كه بر اساس این باور غلط كه ایران دشمن است و دشمن دشمن من، دوست من است وارد این بازی شده‌اند، باید بدانند كه این كه كسی دشمن دشمن شما باشد لزوما به این معنی نیست كه دوست شما است.

به گفته او، حتی با كنارگذاشتن تمامی این موارد، یك نكته بسیار مهم مربوط به آیین دادرسی نیز در این جریان دارای اهمیت است. با در نظر گرفتن این مورد خاص حمایت از این گروه بازهم جای مخالفت دارد. تصمیم وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریكا برای حذف مجاهدین خلق ـ كه تمامی این تلاش‌ها در راستای تحت تاثیر قرار دادن آن هستند ـ یك تصمیم‌گیری فردی در راستای تعیین سیاست خارجی دولت آمریكا نیست. این تصمیم‌گیری در حقیقت بازتاب و استفاده كامل از اصول مندرج در قانون مبارزه با تروریسم و مجازات اعدام مصوب سال 1996 است كه بر اساس آن فهرست سازمان های تروریستی تهیه می‌شود.

پاول پیار معتقد است: روند مربوط به قرار دادن یك گروه تروریستی در این فهرست و یا تایید مجدد آن نه تنها مربوط به وارت امور خارجه است بلكه به طور كامل با وزارت دادگستری و جامعه اطلاعاتی نیز درگیر است. این كار یك روند حقوقی و اجرایی طولانی است و من به عنوان فردی كه در تهیه اولین فهرست سازمان‌های تروریستی نقش داشته‌ام می‌توانم این نكته مهم را تایید كنم. معیارهای مهم در این راستا، دخالت در فعالیت‌های تروریستی و تاثیر بر منافع آمریكاست (این معیار معادل انجام حملات تروریستی علیه اهداف آمریكایی نیست). انجام یك حمله تروریستی ضد آمریكایی معیار قرار گرفته شدن در این فهرست نیست.

وی در پایان می‌نویسد: با این حال وزیر امور خارجه نباید به آن چه كه "ملوین سنتیگو "و دیگر بی‌خانمان‌های گرسنه‌ای كه در مقابل دفتر او فریاد می‌زنند و یا گفته‌های سخنرانان اجاره‌یی كه پول‌های كلانی را دریافت كرده‌اند، توجه كند. او حتی به گفته من نیز نباید توجه كند بلكه كافی است پنجره‌های دفتر كار خود را ببندد و تنها براساس قانون و آن چه كه مقامات وزارتی و آژانس‌های اطلاعاتی به وی می‌گویند، تصمیم‌گیری كند

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

وقتی بوی ننگ یک فرقه بیشتر ازرایحهَ خوشخدمتی آن است

 

 

 

بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی، اول سپتامبر 2011
http://www.cibloggers.com/?p=6881

 

کارمند وزارت خارجه آمریکا در عراق که ما را برای مصاحبه صدا زده بود میگفت علیرغم همه آنچه که از سازمان میدانیم اما کار با سازمان لذت بخش است ، مثل این است که با یک ریموت کنترل در حال کار هستیم ، فقط کافی است یک دگمه را بزنیم تا کانال مورد علاقه مان را شاهد باشیم.البته که سازمانی که همه چیزش در اختیار یک رهبر خداگونه قرار داده و رهبری خداگونه هم حاضر است به گفته خودش دامن بپوشد، ابزار خوبی است برای آمریکا. چرا که برای هرکاری لازم نیست سه هزار و پانصد نفری که در اشرف هستند و یا باقی هواداران را قانع کرد،کافی است به رهبری دستور داد تا بقیه هم همان کار را انجام دهند .رهبری سازمان هم تاکنون از جان اعضایش در پیش برد این خوش خدمتی دریغ نداشته است .

سازمان مجاهدین حاضر است برای خوش‌آمد آمریکا و اسرائیل و خلاصه هرکس که میتواند به ایران حمله کند و یا بمبی در ایران منفجر کند، هرکاری انجام دهد ، گذشته خودش را زیر پا بگذارد ، تنفر مردم را به جان بخرد و حتی اصول خودش را هم زیر پا بگذارد.آمریکا که جای خود دارد صدام و ریگی و حتی دزد مسلح و قاتل هم حمایت این سازمان را برمی انگیزد.

سازمان مجاهدین به اندازه کافی پول دارد رادیو و تلویزیون و امکانات تبلیغی و حمایت دارد؛این سازمان میتواند هزارها نفر از ملیت های مختلف را در اروپا گرد هم بیاورد .

دیپلماسی سازمان مجاهدین حاضر است به هر حمایتی امتیاز بدهد ، رهبری سازمان حتی حاضر است به کسی که در به قدرت رسیدن کمکش کند تمام منابع و خاک ایران را تسلیم کند . این سازمان براحتی در قبال کمک ناچیز عربستان از نام خلیج فارس چشم میپوشد.

سازمان به شدت منضبط است و تشکیلات منسجمی دارد و راحت نفراتش را میتواند محصور و مجبور کند و تهدید انشعاب ندارد.

سازمان با ارائه اطلاعات از منابع وطن خودش به صدام و آمریکا و اسرائیل نشان داده که جاسوس خوبی هم هست .

سازمان با به کشتن دادن اعضایش و ترتیب دستگیری هوادارانش در ایران خودش را مطرح کرده که شهید و زندانی هم دارد.

سازمان با ارعاب و سرکوب و تهدید بسیاری از مخالفانش را وادار به سکوت کرده و برخی از مخالفان سست عنصرش را با همین تهدید و ارعاب و مقداری پول نه سکوت که وادار به حمایت هم کرده است .

سازمان سرودهای گذشته اش و نشریات و موضعگیریهای گذشته اش و عکسهای تاریخی گذشته اش را که ممکن است برای حامیان امروزی اش خوش آیند نباشد را از بین برده و یا کتمان کرده .

این سازمان و رهبری آن با این همه خصوصیت مثبت و باب طبع سلطه گران برای راحت تر مورد استفاده قرار گرفتن از طرف آنها میبایست از لیست تروریستی خارج میشد. اما نشد و آمریکا این کار را نکرد چرا؟

من فکر میکنم سیاست اخیر آمریکا برای کسب آبرو در منطقه مانع از این کار شده است ، آمریکایی که برای نشان دادن یک چهره خوب حمایت سالیانش از حسنی مبارک را قطع کرد به همین دلیل حاضر به حمایت از مجاهدین خلق هم نشد ،چرا که ننگ مجاهدین و تنفر مردم از این فرقه برای آمریکایی که از نزدیک ساماندهی فرقه را در عراق دیده وپای صحبت اعضای دربند نشسته قابل درک است .

ماندن مجاهدین در لیست البته مانع کمک های آتی آمریکا به این گروه و خوش خدمتی های آتی این گروه برای آمریکا نخواهد شد ؛ فقط مدار این رابطه ازرابطه آشکار یک گروه اپوزسیون ایرانی با دولت آمریکا به رابطه پنهانی یک گروه تروریستی با بخش جنگ طلب آمریکا تنزل پیدا خواهد کرد.

مجاهدین از لیست بیرون نیامدند اما در جریان تلاش برای خروج از لیست گذشته خود را انکار کردند مبارزه مسلحانه را طرد کردند و درحالی که فکر میکردند خروجشان حتمی است نهادهای تصمیم گیری آمریکا را صالح و برحق خواندند .حالا علاوه بر اینکه بور و کور و مطرود نمیدانند چه موضعی بگیرند ، نمیدانند چه سیاستی هم اتخاذ کنند چرا که استراتژی نبرد مسلحانه و ارتش آزادیبخش آنها با رفتن صدام و انکار خودشان در هم شکسته است و استراتژی جنگ خارجی هم با ماندن آنها در لیست از بین رفته است.

حال که سازمان مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا باقی مانده است باید پرسید چرا آمریکا به نجات اسیران این فرقه تروریستی در اشرف کمک نمیکند؟ چرا باید دولت عراق حضور یک فرقه تروریست درخاکش را ادامه دهد؟ چرا جناح جنگ طلب در آمریکا بخاطر حمایت از این تروریست ها مورد سئوال قرار نمیگیرند؟ چراوبسایت های تروریست ها در سرورهای آمریکا بسته نمیشوند؟ چرا صدای آمریکا و بقیه رسانه های آمریکایی هنوز مهره های تروریست این فرقه را به بازی میگیرند ؟چرا رهبر این فرقه مسعود رجوی که خالق و مروج خشونت و ترور و تنفر در ایران بوده و هست را تحت تعقیب غیابی قرار نمیدهند؟

به امید روزرهایی اسیران فرقه و درهم شکستن حصارهای ذهنی و عینی از دست و پا و ذهن اعضا و هواداران آن و محو کامل خشونت و ترور از صحنه سیاسی ایران همراه با محو این آخرین باقیمانده اش.

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بحث دو سال، و دروغهای ننگ آور رجوی

 

 

سعید ناصری ـ  پاریس

01.09.2011

 

زمانی که یکی دو ارگان از ایالات متحده آمریکا به رهبران فرقه ابلاغ کرده بودند که تصمیم دارند با تمام نفرات موجود در اسارتگاه اشرف مصاحبه به عمل بیاوردند، من بخوبی به یاد دارم که سران تشکیلات به چه هراسی افتاده بودند. ترس از اینکه کسی از مناسبات آنان خارج نشود، بماند که در همان زمان  تمام اعضا به خوبی به یاد دارند بیش از 700نفر به بخش تیف، نزد نیروهای آمریکایی رفتند و بعدش در مرحله بعدی به دنبال زندگی آزاد خود رفتند.

سران فرقه برای اینکه پیشاپیش جلوی این موضوع را بگیرند که نکند یک وقتی کسی از مناسبات آنان خارج شود، دست به سلسله نشست ها و جلساتی زدند که معروف بود به نشست های دوسال و بحث تعیین تکلیف، که سران تشکیلات این نشستها را برای تمام لایه ها میگذاشتند و روزهای متمادی به آن میپرداختند و انرژی زیادی به این کار اختصاص میدادند. اسم نشستهایی که میگذاشتند، بحث دوسال بود. مضمون این نشستها این بود که رژیم ایران تا دو سال دیگر سرنگون میشود و خیال ما هم راحت میشود. بطوری وانمود کرده و صحنه سازی کرده بودند و با جدیت تمام بحث میکردند که تعدادی از نفرات باور داشتند.

سران تشکیلات میگفتند که هر جوری شده، شماها یعنی اعضاء بایستی تحمل بکنید، تمام سختی ها را به جان بخرید تا پایان دو سال و بعد از دو سال هر کسی دنبال کار خودش میرود و در ادامه این بحث تکراری و طولانی و طاقت فرسا یک متنی از مسعود رجوی رهبری فرقه، برای تمام اعضاء دیکته میکردند و تمام اعضا مجبور بودند آن را روی کاغذهایی که داده بودند، بنویسند و زیر آن را امضا بکنند و به فرماندهان خودشان بدهند. هر کسی که این کار را انجام نمیداد، برخورد تشکیلاتی با وی میشد.

من خودم یکی از آن نفرات بودم که در مرحله اول با نوشتن این موضوع کاملا مخالف بودم که تعدادی از فرماندهان مرا صدا زده و شروع به تهدید کردند که تو جلوی خط برادر ایستادی و این جرم است و.....بماند که چه برخوردهایی با من و امثال من داشتند که تماما لایق و شایسته رهبری فرقه شکست خورده بوده و خواهد بود.

خلاصه ماهها این موضوع ادامه داشت تا اینکه مصاحبه با نیروهای آمریکایی شروع شد و خیلی از نفرات دنبال زندگی آزاد خود رفتند و این داستان ادامه داشت تا اینکه دوسال تشکیلات شالاتان رجوی به این شکل دروغ دوام آورد و سر نفرات به نحوی سر خودشان کلاه گذاشتند و به این شکل اعضاء را مهار کردند.

زمانی که دو سال تمام شد، رهبری فرقه، مسعود رجوی نشستی گذاشت با تمام نفرات در اسارتگاه اشرف و با شوخی و همان شیوه چرب زبانی خودش زیر آب بحث دو سال را زد. بطوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب، به این شکل، در آن زمان، مسئول اول تشکیلات مژگان پارسایی بود. بحث دو سال را مژگان پارسایی به اعضاء ابلاغ کرده بود، که مسعود رجوی در نشست عمومی رو به تمام اعضاء گفت که خواهر مژگان تان بحث دو سال را به شما خوب و آنچنان که من میخواستم، ابلاغ نکرده. برای همین به این خواهر مجاهد انتقاد وارد است و شما بحث را درست نفهمیده اید. قرار نیست که الان دو سال تمام شده ما جایی برویم، چونکه اشرف برای ما و شما مرز سرخ میباشد، خلاصه رهبری فرقه با دجالگری تمام، بحث دیگری را در ذهن اعضای فریب خورده جا انداخت و ماهها نیز این موضوع ادامه داشت.

در واقع این نمونه از صدها نمونه دجالگری و فریب کاری تشکیلات ننگین رجوی بود که برای شما عزیزان بطور خلاصه مطرح کردم. امیدوارم که در زمان و فرصت دیگری که بدست آوردم، بیشتر بنویسم تا اینکه چهره واقعی مسعود رجوی را بهتر بشناسید.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد