_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

مبارزه قهرآمیز مسعود و مریم رجوی با خانواده ها

 

 

 

مجید روحی، وبلاگ روحی، شانزدهم سپتامبر 2011
http://www.rohi13.blogfa.com/post-3305.aspx

 

با گذشت بیش از سه دهه که فرقه رجوی در خاک عراق بسر می برد و همواره افراد زیادی را اغفال نموده و آنها را در بند اسارت گرفتار کرده اند خانواده های آن اسیران در راه دیدار و ملاقات و آزادسازی فرزندان خود از چنگال مسعود و مریم رجوی سختیهای بیشماری راتحمل کرده اند که اعم از سفر طولانی و خطرناک این خانواده ها در شرایط نا امن عراق به جلوی درباسارتگاه اشرف می باشد و نیز سختیها و آسیبهایی که پدران سالخورده و مادران سالخورده این افراد به خاطر از دست دادن فرزندشان تحمل می کنند

جنایتهای مسعود و مریم رجوی آنقدر زیاد است که اگر صفحات بیشماری در مورد آن بنویسیم باز هم کم می باشد چرا که مسعود و مریم رجوی در حق بشریت ظلم کرده و می کنند و این خانواده ها نمونه هایی از آن می باشند چه بسا که در بین مردم عراق نیز جنایتهای مسعود و مریم رجوی بیشمار بوده و جای بحث و بررسی بیشتر را دارد

مسعود و مریم رجوی در هر شرایطی و با هر طرز تفکری می بایست به عواطف و احساسات انسانی احترام بگذارند این امر مشهود یکی از الزامات زیست در دنیای مدرن و عصر تحولات دموکراتیک و جهانی ست که مناسبات انسانی و اجتماعی آن بر اساس " عقلانیت انتقادی " پی ریزی شده است

مسعود و مریم رجوی آیا این خانواده ها طبق موازین و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر حق تماس و دیدار با اعضای خانواده اش را ندارد؟

این پرسشی است که مسعود و مریم رجوی باید پاسخ بدهند؟

مسعود و مریم رجوی مادران و پدران و خانواده ها کاری به مسائل سیاسی ندارند خواست طبیعی و منطقی آنان مانند هر مادر یا پدری در دنیا اینست که میخواهند عزیزان اسیر خودشان را ملاقات کنند

 

Camp Ashraf.March 2011 (Mojahedin Khalq Rajavi cult)

 

خواسته به حق و انسانی این مادران و پدران و خانواده ها كه تا به امروز با بی مهری مسعود و مریم رجوی سنگدل مواجه گردیده اند كوچكترین و ابتدائی ترین خواسته هر انسانی است كه بتواند با اعضای خانواده اش ملاقات نماید. حتی به جانیان خطرناك و یا در مستبدترین كشورهای دنیا هم این حق را برای افراد قائل میشوند

مسعود و مریم رجوی کارشان به كجا رسیده كه اینگونه بی شرمانه و ددمنشانه ، ابتدائی ترین حقوق انسانی اسرای دربند فرقه اش را نیز به رسمیت نشناخته و ناجوانمردانه تمامی خواسته های ذاتی، عقلی، منطقی، عرفی و احساسی انسانهای اسیر درشهر بد نام اشرف را در زیر پای پلیدشان لگد مال میكنند. وای بر شما مسعود و مریم رجوی كه روی فرقه حسن صباح، خمرهای سرخ و سایر سیه دلان جهان را نیز سفید كرده اید

مسعود و مریم رجوی آیا صدای زجه های مادران و پدران دل شكسته، همسران زجر كشیده و كودكان و جوانانی كه به دنبال هویت گم شده شان میگردند را نمیشنوید

مسعود و مریم رجوی، فریاد های مادرانی كه در درب ورودی زندان و شكنجه گاه اشرف به آسمان روی كرده اند و فریاد های دادخواهی شان از یزدان پاك، اشك چشم فرشتگان زمینی پرنده گان و ستاره گان آسمانی را نیز جاری و ساری كرده اند آیا ذره ای دل سیاه و سنگلاخی شما را تكان نداده است. مسعود و مریم رجوی، دوران در تاریكی نگه داشتن افراد در زندان و اسارتگاه اشرف به پایان راه خویش نزدیك شده و بیش از این مسعود و مریم رجوی نمیتواند اعضای خود را در جهالت و تاریكی نگه دارند. همین سنگ اندازی های مسعود رجوی در مقابل دیدار خانواده ها با عزیزانشان ترس و هراس از افشا شدن تجاوزات جنسی ایدئولوژیکی مسعود رجوی علیه زنان مطلقه بی گناه خود است شدت نگرانی مسعود و مریم رجوی از رو شدن بیشتر دست و ماهیت کثیف پلیدشان، مقابل فریب خورده گان فرقه میباشد

آیا این همان اسلام نوین دمکراتیک انقلابی است که مسعود و مریم رجوی سودای آنرا به سر داشتند و با همین اسلام نوین دمکراتیک انقلابی من دراوردی می خواست به مردم ایران حکومت کند؟

بایستی باور داشت که مسعود و مریم رجوی نه به خدا ایمان دارد نه دارای دین و ایمان هستن شعار اسلام نوین دمکراتیک انقلابی هم اگر به خیال خودشان برایشان سود نداشت هرگز بر این مسند تکیه نمی کردند، چرا این را می گویم چون بی رحم تر و بی وجدانتر از مسعود و مریم رجوی در تاریخ همان مغول وهلاکو بوده اند

بارها و بارها درنشست های مسعود رجوی همه شاهد بوده ایم که در برابر تمامی نیروی موجود در اسارتگاه اشرف به پدران و مادرانی که این فرزندان را تربیت کرده اند درود می فرستاد، پس چه شد و چگونه شد که همان پدران و مادران بایستی برا ی دیدن فرزندان خود ماهها در مقابل درب اسارتگاه اشرف و زندان اشرف یک سال و اندی منتظر بمانند و به این گرمای موجود در عراق تن دهند و شما از خدا بی خبران به آنان مارک مزدوری هم بزنید؟

پس معلوم می شود که تعریف و تمجید از پدران و مادران در آن دوره تنها برای شستشو دادن مغزهای افراد اسیر در اسارتگاه اشرف بوده و لا غیر، رجوی ها هرگز دلشان برای کسی نسوخته برای آنها تنها و تنها منفعت خودشان مهم است واز ابتدا نیز چنین بوده وهمیشه در تلاش بوده اند تا با مفت خوری ودروغ ودغل بازی و با کشتن و یا به کشته دادن جوانان مردم ایران به قدرت و حکومت ننگینی که امروز گوشه کوچک آن در برابر اسارتگاه اشرف بنمایش در آمده برسند

درماندگی و سراسیمگی مسعود و مریم رجوی از درخواست خانواده ها برای ملاقات فرزندانشان قابل فهم است و وجود زندان و زندانی واعدام در زندانهای جمهوری اسلامی نباید ما را از رویدادهائی چنین فاجعه آمیز غافل نماید همچنانکه رساندن اخبار زندانهای ایران و دفاع از حقوق زندانیان زندان اوین وظیفه هر انسان شرافتمندی است باید به این مشکل که هموطنان ما در کشور بیگانه توسط فرقه تروریستی رجوی زندانی شده اند ، نیز پرداخته شود

تصاویری که در زیر ملاحظه می کنید مربوط به ضلع شرقی اسارتگاه اشرف می باشد

مدتی است هر روز در این نقطه، عده ای عناصر مغزشویی شده و شکنجه گران "فرقه مخرب و کنترل ذهن مسعود و مریم رجوی" با پوشاندن چهره های خود، خانواده های دردمند مشتاق دیدار عزیزانشان را با قلاب سنگ و تیرکمان - سلاح های جدیدفرقه تروریستی رجوی برای مبارزه قهرآمیز اینبار البته علیه خانواده های خود - مورد هدف قرارمی دهند

در این تصاویر مشاهده میشود که خانواده ها تلاش میکنند تا علیرغم اینکه مورد اصابت سنگ قرار میگیرند جلو آمده و سنگ پرانان را دعوت به دیدار و گفتگوی دوستانه نمایند، ولی دستگاه فرقه ای رجوی یک راه بیشتر بلد نیست و آن اعمال خشونت است که مهم نیست علیه چه کسی باشد

باعث تاسف است که مسعود و مریم رجوی از جمله معدود کسانی هستند که به مدت بیش از بیست و پنج سال با انواع ترفندها به حریم مقدس خانواده تجاوز نموده و حرمت ها را با شنیع ترین روش های غیر انسانی هتک نموده اند. آنها نه تنها در این مدت راه هرگونه ارتباط را بروی خانواده های افراد محصور در قلعه اشرف بسته اند بلکه با بکار گرفتن و توصل به ناجوانمردانه ترین و غیر انسانی ترین شیوه ها سعی بر ایجاد تنفر در بین اعضای این کانون عشق و محبت نموده و مینمایند

مجید روحی قربانی فرقه رجوی

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آقای مسعود رجوی !! کمی از منفوریتتان در بین عالم و آدم بکاهید
 

 

مهدی سجودی - آلمان
15.09.2011

همیشه رجوی با اشاره به وقایع تاریخ مشروطه خودش را جای ستارخان و باقرخان می گذاشت و می گفت، اشرف امیرخیز تبریز هست که زیر توپ و تفنگ مقاومت می‌کنند. یونجه می‌خورند ولی بالاخره پیروز خواهند شد . من چون خودم تبریزی هستم و غرور خیلی زیادی سراین موضوع دارم خواستم این را بنویسم ، که غلط میکنید که یک بار دیگر این موضوع ملی را لوث ‌کنید و خودتان را جای دلیران و اسطوره های این مرز و بوم جا نکنید و مثال نزنید.
اگر راست می گی پس خودت کدام سوراخ موش هستی بیایید و مثل شیر سینه سپر کن ، فقط می‌خوری و میخوابی و ...؟ به جوانان پاک و شجاع دستور میدهی که استقامت کنند و کشته بشند جان آن‌ها برایت ارزش ندارد؟ یک کمی هم که شده از خودت مایه بگذار . غیرت به خرج بده و رخی نشان بده آنوقت همه می‌فهمند که نه تو واقعاً جرأت داری و حرفهایت راست هست. لااقل در میان به قول خودت هم سنگریهایت باش. راستش را بخواهید یک موضوعی به ذهنم زد که بیان کنم ، یک نشستی بود مسعود تلفنی با اعضا ارتباط داشت و آنشب باران تندی هم میبارید همه نه فقط من به این فکر می‌کردیم چه‌جوری دل و جرأت کرده تماس تلفنی بگیرد همه مگر دنبال این موجود نیستند در وسط حرفهایش آسمان رعد وبرق عجیبی زد و صدایش از پشت گوشی تلفن آمد او هم بخاطر اینکه عادی سازی کرده باشد گفت اینجا هم عجب بارانی گرفته و اینطوری بیشتر خودش را لو داد که در همان پادگان اشرف هست آخر مگر می‌شود همان رعد وبرق با همان صدا درجا صدایش بگوش برسد بخاطر همین این به ذهنم زد که نکند خودش مثل موش همان جا مخفی باشد و روزی بیاید بیرون و بگوید آره ببینید من رهبر این داستان بودم و خودم هم در میان اعضایم حضور داشتم .

اگر جرأت داری خودت را بجای نه فقط دلیران ایران بلکه اسطوره های کل دنیا می‌گذاری و با آن‌ها خودت را مقایسته میکنی چرا میترسی یک بار واقعاً مردانه بیا بجنگ یا پیروز می‌شوی یا آن موقع به واقعیت دنیای امروزی پی می‌بری که آقا جان جای این حرفها و بحث‌ها تمام شده به فکر یک حرف‌ها و عمل‌های تازه باشی این راه به ترکستان ختم میشود. بهتر است خودت این راه را تنهایی بروی و بقیه را با خودت قربانی اهداف شوم و بزدلانه خودت نکنی !!

نکته دیگر اینکه آقای رجوی دیدی که همه حرفهایتان کشک و پوشال هست . آخر چقدر الکی دنبال درآوردن خود از چاه هستید و تلاش بی فایده میکنید . عوض خرج کردنهای میلیادری برای در آمدن از لیست تروریستی کمی هم به فکر آن‌هایی که اسیر و زندانی کردی ، باش . این همه حرف از دمکراسی و آزادی افراد می‌زنید چرا کسی حق ندارد خانواده خود را ببیند ؟ چرا کمی از این پولها را خرج نمی‌کنید تا قربانیانی که توی چنگالتان اسیر هستند، آزاد شوند ؟ آیا جانشان و عمرشان ذره‌ای برایتان اهمیت ندارند تا اقلا آنها را به یک کشور خارجی برسانید . حالا خوب هست خودتان می‌بینید تلاش هایتان به ته دیگ میخورد، دیگر چقدر؟
آقا جان جایی دراین دوران ندارید در این هزاره این حرفها خریدار ندارد . کمی هم تلاش کنید که از این منفوریتتان در بین عالم و آدم بکاهید همه راهها را قبلاً به شما گفته شده، گاهی وقت‌ها خیلی خوب است انسان کمی خودش را بشکند و از حرف چرتش کمی کوتاه بیاید شاید اوضاع بهتر شد شما هم خوب هست این موضوع را یک بار امتحان کنید. مرغ حتماً نباید یک پا داشته باشد.


مهدی سجودی

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام خدمت تمامی خوانندگان و دوستداران سایت سحر

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، دوازدهم سپتامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1634

 

ابتدا عید سعید فطر را به همگی تبریک میگوئیم و از بابت تأخیر فوق العاده پوزش می طلبیم.

این مدت ایمیل ها و نامه های زیاد داشتیم که از حال و وضعیت خانواده های متحصن در برابر پادگان فرقه ای اشرف سؤال کرده بودند که چه میکنند و آیا هنوز در عراق هستند یا خیر.

قبل از هر چیز باید بگوئیم که خانواده ها کماکان حضور دارند و در اضلاع شمال، جنوب، شرق و غرب پادگان بطور شبانه روزی فعالیت میکنند. عکس و فیلم هم تهیه میشود که برای دوستان و آشنایان و خصوصا خانواده ها در سایر نقاط از جمله ایران می فرستند. برخی اوقات اخبار جداشدگان از این طریق بدون اطلاع ما منعکس میشود.

خانواده ها و جداشدگان مستقر در شهرک آزادی در مقابل اشرف مطالبی که در سایت ها در خصوص فرقه رجوی منتشر میشود را چاپ کرده و در دسترس دیگران قرار میدهند. سیمای آزادی مجاهدین خلق را هم با امید به اینکه تصویری از عزیز خود ببینند نگاه میکنند. ملاقات ها و ارتباطات خوبی هم با طرف های عراقی و غیر عراقی برقرار میکنند که در پیشبرد اهداف آنان بسیار مؤثر است.

به تازگی هم افرادی توانسته اند از پادگان اشرف فرار کنند و به جمع خانواده ها ملحق شوند. این افراد میگویند که بعد از اینکه قسمتی از اشرف توسط نیروهای عراقی اشغال شد مراقبت از افراد، خصوصا کسانی که ظن فرار نسبت به آنها میرود، شدیدتر شده است.

بر اساس اطلاعات رسیده، نارضایتی ها در داخل پادگان ابعاد تازه ای به خود گرفته است. تعدادی میگویند: "چرا فرار کنیم، می مانیم و در فرصت مناسب نهایتا تکلیف خودمان را با مسئولین مشخص میکنیم. آنها باید جوابگوی تلف کردن عمر و زندگی ما باشند. رجوی باید جوابگو باشد. او همیشه سر بزنگاه ها غایب است. در 30 خرداد 60 یعنی بیش از 30 سال پیش افراد خود را در تهران جلوی تیغ رها کرد و فرار نمود و امروز هم همین کار را کرده است". این افراد مدام مسئولین را مورد پرسش قرار میدهند و سؤالاتی که آنان نسبت به آنها حساس هستند از جمله "رجوی کجاست؟" را مطرح میکنند.

میدانیم که سایت سحر در حد انتظار فعال نبوده است که این چند دلیل دارد. مهمترین آن مشغولیت های خودمان در امور حقوقی و رسانه ای و حتی بین المللی در داخل عراق بوده است که ما برای آن کارها نسبت به تبلیغات خودمان اولویت قائل هستیم. برای راحتی خانواده ها و جداشدگان اصراری بر تهیه و پخش عکس و مصاحبه نداریم. هدف بازشدن راه ارتباط با عزیزان در داخل اشرف است و در هر مقطع هر کاری که در این رابطه لازم باشد انجام میدهیم.

خبرهای خوبی در راه است. امید بر اینست که بالاخره ملاقات ها صورت پذیرند و دل خانواده ها به دیدار عزیزانشان شاد شود. به امید آن روز.

درخواست ما اینست که کماکان ما را از نظرات خود مطلع نمائید.

ممنون
بنیاد خانواده سحر
بغداد – 11 سپتامبر 2011

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انتخاب مسئول اول سازمان مجاهدین جنبه تبلیغاتی دارد

 

 

سعید ناصری - پاریس

12.09.2011

 

در روزهایی که ما شاهد نفس های آخر گروه رجوی هستیم و این گروه بسته و تروریستی لحظات آخر عمرش را پشت سر میگذارد، در یک شو تبلیغاتی، دبیر کل خودش را مشخص کرد و در رسانه های گروه با آب و تاب دادن با آن میخواهد بهره برداری سیاسی  را از این موضوع بکند.

من به عنوان یک عضو سابق این گروه و با سابقه تشکیلاتی پانزده سال، در حالیکه تمام شگردهای گروه را تجربه کرده ام و شوهای تبلیغاتی آنان را، الان که در دنیای آزاد به سر میبرم و زندگی آرامی دارم، زمانی که این خبر را شنیدم برایم خنده دار و مضحک بود، و دقایقی به این خبر و جنبه تبلیغاتی آن خندیدم. آخر کسی نیست بگوید، آقا و خانم رجوی، شما که نه به بارید و نه به دار، این مسخره بازی ها چیه که از خودتان در میارید. البته من میدانم داستان چی است و از کجا آب میخورد و برای چی دست به این کار زدند. ولی برای یک شخص عادی که در جامعه بوده و تجربه این گروه را ندارد، برایش سئوال است که این چه کاریست که سازمان شکست خورده مجاهدین، در لحظات آخر عمرش دست به این کار میزند. داشتم سر این موضوع با یک دوستی که مجاهدین را نمی شناسد و ایشان مقداری سیاسی است  صحبت میکردم، واقعا سئوالش شده بود اینها چکار میکنند، آیا اینها خودشان را مسخره کردند؟ اینها که دارند جوانان ما را به کشتن میدهند، جوانان ما را به اسارت گرفتند، این گروه فقط یک چهره کاملا منفی و منفور در جامعه ایران دارد و ولاغیر.

من از جنبه دلسوزی، میخواهم به مسئولین سازمان بگویم، من که تجربه دارم و از کارهای شما سر در میارم، مخصوصا در این روزها، میدانم کلی نشست گذاشتید و کلی انرژی گذاشتید برای این کار. خوب دستتان درد نکند و این کار مهمی است برای بچه های اشرفی به قول شما، این موضوع خوبیه، کلی سر اعضاء را گرم میکنید و مقداری زمان میخرید برای خودتان، ولی نکته این است که میخواهم بگویم بهتر می بود که این موضوع را بیرونی نمیکردید. واقعا خنده دار است و آدم های که بیرون هستند و این خبر را میخونند، کلی به شما میخندند و این موضوع جنبه آبروریزی برای شما دارد. این کار را نکنید خوب نیست، این نصیحتی بود خواستم به شما بگم، شاید گوش بدهید و دست از این کارهای مزخرف بردارید.

موضوع دیگری که خواستم اشاره کنم، گویا کسی از اعضای سازمان مجاهدین، آقای محمد رزاقی را در پاریس بعد از تعقیب و گریز، وی را به مرگ تهدید کرده است، من هم به سهم خودم که هر لحظه جان مرا هم تهدید میکند، این موضوع را محکوم میکنم و از دولت و مسئولین فرانسه خواستار پیگیری این موضوع هستم و در ضمن برای حفظ جان اینجانب هم که شده، این موضوع را در نامه ای جداگانه به ارگانهای دولتی و سازمانهای حقوق بشری با مدراک لازم ارائه خواهم داد. 

سعید ناصری ـ پاریس

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انتخاب زهره اخیانی به عنوان مسئول اول فرقۀ رجوی

 

 

جعفر ابراهیمی، فریاد آزادی، پاریس، هشتم سپتامبر 2011
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Zohreh%20Ekhyani.HTM

 

فرقۀ رجوی با آب و تاب بسیار از «انتخاب» زهرۀ اخیانی به عنوان مسئول اول مجاهدین طی «سه شور» پیاپی نوشته است! اما برای هموطنانی که از مناسبات درونی این فرقه اطلاع چندانی ندارند جالب است که بدانند انتخاب یک فرد به عنوان مسئول اول مجاهدین چگونه است و چه مراحلی دارد:

قطعاً مسئول اول از بین انگشت شماری از خانمهای شورای رهبری (مدار 1 این شورا) انتخاب می شود. اما در ابتدا شخص مسعود رجوی این فرد را انتخاب می کند که انتخاب چنین شخصی هم متناسب با شرایط سیاسی و یا شرایط داخلی مجاهدین است و کارآیی شکلی و فرمالیستی که چنین شخصی می تواند با توجه به سابقه اش برای خود سازمان داشته باشد. در این میان تنها چیزی که حائز اهمیت نیست توانمندی تشکیلاتی و اجرائی و مدیریتی چنین شخصی است چون در مجاهدین هرکسی به رجوی متعهدتر باشد و مطیع تر و بی سوادتر کارآیی بیشتری دارد چون بیشتر خود را به رجوی نیازمند می بیند.

پس از انتخاب چنین شخصی توسط مسعود رجوی با توافق مریم عضدانلو که در میان جمعی از همان مدار اول شورای رهبری و تعدادی از مسئولین درجۀ یک فرقه مثل عباس داوری و احمد واقف و مشابه آنها برگزار می شود و «شور اول» نام دارد، نشست دیگری شامل مدارهای دیگری از مسئولین و اعضای شورای رهبری و فرماندهان قسمتهای مختلف فرقه برگزار می گردد که همان لایه های اول که در نشست پیشین شرکت کرده اند با تعریف و تمجید صوری از شخص منتخب رجوی، به دیگران القا می کنند که او را به هر شکل بپذیرند... این مرحله نیز «شور دوم» نامگذاری می شود. در «شور سوم» کلیه افراد در یک نشست جمعی فراخوانده می شوند. در این نشست که همه چیز از قبل حساب شده و برنامه ریزی و سناریو نویسی شده است، ابتدا مقدمه ای چیده می شود و بعد بناگاه یکی از اعضای شورای رهبری مدار اول با هیجان و شور و غوغا مشغول اجرای نقش می گردد و گاه با گریه و زاری و گاه با تملق و چاپلوسی از شخص منتخب نام می برد و اینکه تاکنون او را نشناخته بوده اند و وی شخص حل شده ای در رهبری بوده و همه کارهایش را با اعجاز انجام می داده و شایستۀ نشستن بر کرسی مسئول اولی است!!!

با این سخنان اولین نفر از اعضای شورای رهبری فرقۀ رجوی، یکی دو نفر دیگر هم شروع می کنند و بعد نوبت اجرای نقش چند تن از مردان مسئول است که مسابقه را ادامه بدهند. پس از این مرحله ناگهان سیل نفرات پایین به سوی میکروفن ها هجوم می آورند تا به تعریف و تمجید از فرد منصوب شده توسط رجوی بپردازند که معمولاً شروع کننده هم نفراتی هستند که او مدتی نقش فرماندهی را برایشان بازی کرده باشد، یعنی بخشی از هم ستادی ها و یا نیروهای نظامی تحت مسئولیت ایشان.

در پایان مسئول برگزار کنندۀ نشست که قبلا شخص مسعود و مریم رجوی بودند و اینک شامل مسئول اول پیشین می شود سخنانی را آغاز می کند و از حاضرین در نشست می خواهد که هرکس وی را به عنوان مسئول اول می پذیرد دست بلند کند! در این هنگام کلیه افرادی که او را می شناسند و یا نمی شناسند دستهای خود را برای اینکه نامشان در لیست سیاه افراد مسئله دار ثبت نشود که در نشستهای جمعی مورد مواخذه قرار گیرند، به نشانۀ تأیید بالا می برند و به این ترتیب شخص به عنوان مسئول اول جدید فرقۀ با صد در صد آراء انتخاب! می گردد.

در واقع هیچ رقابتی نیست که انتخابی صورت بگیرد. شخص از همان ابتدا توسط رجوی معرفی می شود و بعد به شکلی که شرح داده شد مورد تأیید قرار می گیرد. سابقه نداشته که حتا یکبار دو نفر خود را کاندید کنند و بقیه به آنان رأی دهند. بعد از این نمایش، جشن و پایکوبی تا چند ساعت سالن را فرا می گیرد و افراد با شیرینی و میوه مورد پذیرایی قرار می گیرند و انتخابات دمکراتیک مجاهدین به پایان می رسد.

لازم به ذکر است این شیوه انتخابات از نظر مسئولین فرقه به عنوان انتخاباتی آزاد و دمکراتیک و پیشرفته به حساب می آید چون الگوی ایران فردای رجوی می باشد. اما این نمایش مسخره را لااقل باید با چند نفر انجام می دادند نه اینکه فقط یک نفر را مشخص کنند، و یا حداقل باید یک رأی گیری کتبی و مخفی انجام می دادند که نفرات بدون نگرانی بتوانند رأی مثبت و منفی بدهند ولی فرقه رجوی تحمل چنین حرکتی را هم در درون مناسبات خودش ندارد. در عین حال این شخص جاه طلب دم از آزادی بیان و حق و حقوق مردم می زند. چیزی که فرسنگها با اعمال درونی خودش فاصله دارد و کاملا از آن بیگانه است.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد