_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

آشنایی با ساکنان «اشرف »

 

 

محمد علوی، آریا ایران، پاریس، بیستم سپتامبر 2011
http://ariairan.com/fa/?mod=view&id=11787

 

مناقشات

در باره ساکنان پادگان اشرف حرف های گوناگونی شنیده می شود.رجوی می گوید؛همانند "ارتش آزادی بخش لیبی"(یعنی مردم بجان آمده با ارتش ظاهرا آزادیبخش ناتو!)،"آنها نیز رزمندگان ارتش آزادیبخش و مجاهدان راه آزادی هستند."به همین دلیل باید دست نخورده باقی بمانند تا آنگونه که سابقا در خدمت کشور متخاصم بودند،مجددا در فرصتی دیگر(با جناح جنگ طلب آمریکا و اسرائیل) بر علیه کشور خود بجنگند و پیروز شوند تا مریم رجوی بر تخت ریاست جمهوری تکیه زند.

اما این شرایط و این خواسته ها برای عراقی ها و ایرانیانی که قربانی همین سازمان بوده اند قابل تحمل نیست.از طرفی "پیروزی" که رجوی از آن یاد میکند قابل وصول نمی باشد.چرا که رجوی با حمایت مالی و تجهیزاتی صدام جز به کشتن دادن اعضای سازمان کاری از پیش نبرد.حال که صدام را ندارد چه می تواند بکند؟شرایط دولت جدید عراق نیز در حاشیه نماند.نه عراق کنونی و نه "عراق احتمالی ایاد علاوی" کشوری نیست که اجازه دهد از این سوی مرز به آنطرف شلیکی صورت گیرد.پس امید و ایمانی که رجوی به اعضای خود تزریق میکند به چه کار خواهد آمد؟آیا این تئوری جز هرز دادن نیروی خلع سلاح شده و به کشتن دادن آنان در درگیری های تحریک آمیز با دولت عراق مسئله دیگری حل خواهد کرد؟

جدای از این مسئله،ایران ،عراق و آمریکا می گویند؛"آنها تروریست و عضو یک فرقه خطرناک هستند."این سازمان در کنار القائده ، جندالله و بیش از 45 سازمان خطرناک، روز 18 اوت 2011 برای پانزدهمین سال متوالی در لیست تروریسم بین الملل جای گرفته است.بنابر این آنچه که مجاهدین می گویند و می خواهند با آنچه که در بیرون وجود دارد متناقض و متضاد است.خارج از آنچه که رجوی تصویر می کند،باید چشم ها را باز کرد و واقعیت ها را درک نمود.دستور تشکیلاتی پایداری و استقامت تا حد مرگ در پادگان اشرف به مسیری که مجاهدین می خواهند منتهی نخواهد گردید.عوامل بیرونی،همه آنچه را که مجاهدین آرزومندند به آنها نخواهند داد!

شما چه می گویید؟چگونه آنها را میشناسید؟آیا کسانیکه از مجاهدین حمایت میکنند صرفا بخاطر ضدیت با جمهوری اسلامی است،یا محتوی اندیشه و رفتار آنان را نیز قبول دارند؟افرادی که با این سازمان مخالف هستند نظرشان چیست؟چگونه می توان به تعریف جامع از تشکیلات مجاهدین در عراق دست یافت؟

یکی از بهترین راه حل ها تعریف از درون سازمان است.برای اینکار باید سراغ کسانی رفت که چند سالی جزو ساکنان اشرف بوده و هم اکنون در طیف جداشدگان قرار گرفته اند.نمونه های آزمایش شده بهترین وسیله برای شناخت یک پدیده هستند!این مقاله تصویر خلاصه و تقریبا مطمئنی است که از فشرده خاطرات افراد استخراج شده ، و می تواند ما را به شناخت واقعی ساکنان پادگان اشرف رهنمون شود.بر پایه این شناخت و براساس موازین انسانی و دور از هیاهوی تبلیغاتی می توان راجع به آنان راه حل داد یا تصمیم گرفت.

اعتراف

17 می 2011 ،بنا به اعتراف "کریم قصیم" در تلویزیون بی بی سی ،بدنه اصلی سازمان مجاهدین پس از سقوط صدام حسین در سال 2003 ،به فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی گریخته اند.

معنی حرف "قصیم" این است که سازمان مجاهدین خلق و آنهایی که باید سالم می ماندند تا تشکیلات رجوی حفظ شود، از سال 2003 میلادی به اروپا منتقل شده اند.بعبارتی کسانیکه در پادگان اشرف باقی مانده اند وسیله ای برای بقا یا حفظ منافع آنهایی است که به اروپا فرار کرده اند.بنابر این اگر رجوی روی باقی ماندن اشرف تاکید دارد،اگر روی مسئله پناهندگی و حقوق بشر اشرف نشینان صحبت می شود،اگر تلاشی برای خروج از لیست تروریستی آمریکا صورت می دهد،برای محفل های اجتماعی، گروه های دانشجویی ، فعالان سیاسی یا قربانیان تروریسم نیست.بلکه همه در خدمت حفظ تشکیلات اصلی سازمان در اروپا است.جایی که تا دو سال پیش در لیست سیاه قرار داشتند.

کارنامه 3400 اشرف نشین

قریب به 1000 زن و 2400 مرد، ساکن پادگانی هستند که 25 سال پیش هدیه صدام به رجوی بود.تا سکوی پرتاب اهداف تروریستی مشترک بر علیه ایران باشد.بجز تعداد انگشت شماری از نوجوانان دختر و پسر که چند سال پیش از ایران به پادگان اشرف قاچاق شده اند، بقیه افراد را می توان بصورت تقریبی در گروه های سنی زیر طبقه بندی کرد؛

1.رده سنی 30-24 :

بیست درصد ساکنان اشرف بین 24-30 سال سن دارند.سطح سواد این افراد ماکزیمم تا حد دیپلم است.غالبا کودکانی بودند که با فروپاشی تشکیلاتی خانواده های مجاهدین در سال 1991 از عراق به اروپا،کانادا و آمریکا ارسال شده بوند.بخشی از این جمعیت نیز بر اساس افشاگری کسانیکه از پادگان گریخته اند، بدنبال کار و زندگی بهتر در کشورهای همسایه بوده اند. که توسط شبکه های مجاهدین بین سال های 1999 تا 2003 فریب خورده و به عراق اعزام گردیده اند.این افراد تا سال 2003 در بخش های غیر نظامی مشغول آموزش و شستشوی ایدئولوژیک بوده اند وعملا تجربه زیادی از نظامی گری و جنگ ندارند..این افراد تقریبا در هیچ عملیاتی شرکت نداشته اند.گروه های موسیقی ،گروه های رقص،گروه های مراسم و ... از این مجموعه جوانان ساکن پادگان اشرف تشکیل شده اند.

2.رده سنی 40-30 :

بیست و پنج درصد ساکنان بین 30-40 سال سن دارند.سطح سواد این طیف نیز ابتدایی تا دیپلم است.تعدادی نیز لیسانس.در این طیف مدل های مختلفی می توان یافت.اسیر جنگی،هوادار خارج از ایران،جویای کار و زندگی بهتر در کشورهای همسایه،فرزندان ساکنان اشرف،فرزند یا خانواده هوادار از ایران و ...

این افراد درتشکیلات رزمی و غیر رزمی مشغول کار بوده اند.تقریبا یک سوم از آنان در قسمت های پشتیبانی- غیر نظامی و بقیه در سیستم نظامی مجاهدین از انواع آموزش ها بهره برده اند.آنهایی که لباس رزم پوشیدند جزو فرماندهان گروه،معاون یا عضو گروه بوده اند. از عملیات مروارید(کردکشی)یعنی از سال 1371 تا 1382 شمسی در عملیات های مجاهدین شرکت مستقیم یا غیر مستقیم داشته اند.بیشتر اعضای واحد های تروریستی اعزامی به ایران بین سالهای 1375 تا 1382 شمسی را این طیف تشکیل می دهند.

3.رده سنی 50-40 :

سی و پنج درصد اعضا بین 40-50 سال سن دارند.حد سواد آنان از ابتدایی تا لیسانس است.اغلب دیپلمه هستند.این مجموعه را سه طیف تشکیل می دهند؛بخش اول اسیران جنگی ایران در عراق بوده اند که با مسئولیت مهدی ابریشمی و وعده زندگی بهتر به مجاهدین منتقل گردیدند،بخش دوم را افرادی تشکیل می دهند که از فعالان انجمن های اسلامی در خارج از ایران بوده اند که پس از سال 1364 به عراق منتقل گردیدند و بخش سوم اعضا یا سمپاتیزان های مجاهدین در ایران بوده اند (هسته های مقاومت تا واحد های عملیاتی ترور)که بین سال های 1360 الی 1365 به عراق اعزام گردیدند.یک سوم این افراد در سیستم های پشتیبانی مجاهدین فعال بوده اند و به جرات می توان گفت که مستقیما دست به قتل کسی نزده اند.یا در عملیات های رزمی جزو سازمان کار نظامی مجاهدین نبوده و تیری در صحنه عملیات شلیک نکرده اند.اما دوسوم بقیه را افرادی تشکیل می دهند که تقریبا عامل مستقیم تمام عملیات های مجاهدین در عراق و ایران بوده اند.این افراد اغلب بعنوان فرمانده یکان ،معاون فرمانده یکان و فرمانده دسته نظامی شناخته می شوند.این دسته از افراد مجری همه اهداف نظامی رجوی در عراق و ایران بوده اند که خود مستقیما دست به قتل زده یا کسی را زخمی کرده اند.این طیف انواع آموزش های جنگی را دیده و توانایی عملیاتی دارند.تانک،نفربر،توپ،موشک،مهندسی،مین،انفجار،... و بخشی کوچک حتی آموزش خلبانی نیز دیده و توان بکارگیری دارند.

4.رده سنی 70-50 :

بیست درصد از اعضای مستقر در پادگان اشرف بین 50-70 سال سن دارند.بجز بخش کوچکی از اسیران پیوسته جنگی که در این رده سنی قرار گرفته اند، بقیه از فرماندهان ارشد(زن و مرد) سازمان مجاهدین هستند که سطح سواد آنان از متوسطه تا حد لیسانس است.تعداد انگشت شماری نیز فوق لیسانس هستند.اغلب این افراد بین 35 تا 45 سال سابقه تشکیلاتی دارند.بخشی نیز از زندانیان حکومت پهلوی بوده اند.بعبارتی این افراد در 99 درصد فعالیت های مجاهدین حضور داشته یا فرمانده بوده اند.آنها در فاز نظامی یعنی از خرداد 1360 شمسی در اکثر عملیات های تروریستی،بمب گذاری،خمپاره زنی و موشک پرانی در شهرهای ایران فرمانده یا عامل مستقیم بوده اند.

افراد بالای 58 سال از سرلشگر های رجوی و فرماندهان پایگاه ها و قرارگاه های مجاهدین در عراق بوده اند که رابطه مستقیم با سازمان اطلاعات و امنیت صدام داشته اند.این افراد انتخاب کننده و پرورش دهنده تیم های اعزامی ترور به ایران در 30 سال گذشته هستند.که شخصا یا کسی را به قتل رسانده اند یا دستور قتل داده اند.

از سال 1360 تا 1382 شمسی تمامی این افراد در عملیات های بزرگی همچون "مریوان"،"بانه"،"سردشت"، "آفتاب"،"چلچراغ"،"فروغ جاویدان"،"مروارید – کردکشی و جنگ بر علیه شیعیان"،"بهمن بزرگ" و عملیات اعزام واحد های عملیاتی برای ترور،بمب گذاری،موشک پرانی و خمپاره زنی مستقیما شرکت داشته اند.که به اعتراف خود آنان در نشریه مجاهد فقط 55000 ایرانی و عراقی را در سال 1991 میلادی به قتل رسانده یا زخمی کرده اند.در عملیات فروغ جاویدان نیز مدعی هستند بیش از 35000 ایرانی را کشته یا زخمی کرده اند.

جدا از آمار قلابی مجاهدین که یک جنگ تبلیغاتی بود(بیلان ترور و عملیات مجاهدین در ایران بر اساس اسناد سایت قربانیان ترور 17000 نفر می باشد) ،بهر حال این افراد در طیفی قرار دارند که بطور سمبلیک حداقل یک نفر را کشته یا زخمی کرده اند.

پیام

طی 30 سال گذشته بیش از 50 درصد ساکنان پادگان اشرف، کسانی هستند که با پشتیبانی کامل صدام حسین در اکثر عملیات ها ، ترور های خیابانی و بمب گذاری در ایران و عراق شرکت داشته اند.آنها با فراگیری فنون نظامی و بکارگیری انواع سلاح های مرگبار همچنان توانا و خطرساز هستند.این مجموعه از کسانی تشکیل شده اند که می توانند انواع تانک ها،توپ ها،موشک اندازها،هلی کوپتر،خمپاره ها،بمب ها و ... را با ایدئولوژی منحصر بفرد خود در هر زمان و مکانی بکار گرفته و بصورت موفقیت آمیز عمل نمایند.نکاتی که همه کشورهای اروپایی و آمریکایی می دانند و از پذیرش این اعجوبه ها بشدت پرهیز می نمایند!

با این شناخت نباید در لابلای کاغذهای رنگی نیویورک،بادبادک های زرد ویلپن،هیاهوی دلتنگی برای ایران آزاد و زجه های حقوق بشری خیابان های اروپا گم شد!قربانیان اصلی ترور صدایی در گلو خفته وکمتر از"غریو انفجار" ، "خروش مسلسل" تروریست ها و فریاد سیاستمداران خریداری شده داشته اند.

شما بگویید؛با این جماعت چه باید کرد؟!

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتگو و دیدار با اعضای حزب سوسیالیست فلامان بلژیک

 

 

 

انجمن پیوند، نوزدهم سپتامبر 2011

 

روز جمعه؛ 16 ماه سپتامبر 2011 آقای کریم حقی به نمایندگی از طرف انجمن ایران پیوند با حضور در مقر حزب سوسیالیست فلامان در پارلمان بلژیک با تعدادی از نمایندگان و معاونین فراکسیون های این حزب در پارلمان دیدار و گفتگو کردند.

در این ملاقات که بیش از چهار ساعت به طول انجامید آقای کریم حقی به تفصیل راجع به موقعیت اردوگاه اشرف؛ دلایل اصرار رهبری فرقه مجاهدین به ماندن در اشرف؛ وضعیت روحی و روانی اعضای گرفتار شده در اردوگاه و راهکارهای برون رفت از این معضل توضیح دادند. این توضیحات و روشنگریها اسنقبال و گاها تعجب و ناباوری نمایندگان را به همراه داشت.

توضیح وضعیت خانواده های اعضای گرفتار در اردوگاه اشرف که قریب به یکسال و نیم به امید ملاقات فرزندان خود جلوی درب ورودی کمپ اشرف چادر زده اند و رهبری فرقه مجاهدین از برآورده کردن حق اولیه و مسلم ملاقات طفره می رود و لزوم توجه به حقوق بشر و خواستهای انسانی خانواده ها ؛ یکی دیگر از محورهای مذاکرات بود.

در نهایت اعضا و نمایندگان حزب سوسیالیست قلامان قول دادند که موارد مطرح شده را در فراکسیونهای امور خارجه؛ حقوق بشر و تروریسم پارلمان بلژیک دنبال کنند

 


آقای دکتر خیرراد فان دنبرگ از اعضای حزب سوسیالیست فلامان بلژیک

 


خانم آنا ماری میلسبرگ از حزب سوسیالیست فلامان

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شرکت انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه در کنگره پاریس و تاکید بر ضرورت افشای ماهیت گروه های تروریستی

 

 

 

انجمن عدالت، پاریس، هفدهم سپتامبر 2011
http://edalatjusticesociety.com/pages/?id=2115

 

انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه در هفتمین کنگره بین المللی قربانیان تروریسم در پاریس شرکت کرد. این کنگره از روز پنجشنبه به مدت سه روز برگزار می شود.

این اجلاس با حضور بیش از 650 نفر از جمله 450 قربانی تروریسم از نزدیک به 40 کشور جهان در شهر پاریس فرانسه در حال برگزاری است.

شاهزاده اتریش از جمله مقامات بلندپایه ای بود که در مراسم گشایش کنفرانس حضور داشت و تاسف عمیق خود را از بروز تروریسم در جهان ابراز کرد.

گیوم دونو (اGuillaume Denois) ، رئیس انجمن فرانسوی قربانیان تروریسم اعلام کرد : هدف از برگزاری این کنگره آن است که نشان دهیم قربانیان تروریسم در جهان فراگیر شده است.

 


 


خانم اسکندری از خانوده های قربانی تروریسم فرقه مجاهدین خلق است که به نمایندگی از انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه در اولین روز برگزاری این کنفرانس چگونگی ترور اعضای خود را برای حضار توضیح داد و لزوم افشای ماهیت گروه های تروریستی را برای مقابله با تروریسم ضروری بر شمرد.

آقای نواب مطلق از دیگر قربانیان تروریسم و نمایندگان انجمن است که در روز پایانی این کنفرانس بخشی از بیانیه پایانی کنفرانس را قرائت خواهد کرد.

اعضای انجمن دفاع از قربانیان تروریسم در طی این سفر با مقامات ، خبرنگاران و نهادهای حقوق بشری دیگر ملاقات خواهند داشت تا زمینه های همکاری هر چه بیشتر را برای مبارزه با تروریسم در جهان فراهم کنند.

کارشناسان تروریسم و مسائل دفاعی از اقصی نقاط جهان و بویژه فرانسه نیز در این کنفرانس و نشست های تخصصی آن حضور فعال دارند. حضور خبرنگاران و روزنامه نگاران آژانس های خبری بین المللی نیز از دیگر ویژگی های برجسته این کنفرانس است.

آقای پیر کونسا، کارشناس امور امنیتی فرانسوی در مصاحبه ای پرس تی وی با اشاره به گروه تروریستی مجاهدین خلق گفت "چنانچه فرانسه قصد اخراج چنین گروهی را از خاک خود داشته باشد ، تعجبی نخواهد داشت که بار دیگر شاهد خودسوزی ها و عملیات انتحاری اعضای آن در پاریس باشیم. درست همانطور که سال ها پیش اتفاق افتاد. "

لازم به ذکر است که این کنگره نخستین بار در شهر مادرید، پایتخت اسپانیا در سال دو هزار و چهار برگزار شد.

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آقای مسعود رجوی !! کمی از منفوریتتان در بین عالم و آدم بکاهید
 

 

مهدی سجودی - آلمان
15.09.2011

همیشه رجوی با اشاره به وقایع تاریخ مشروطه خودش را جای ستارخان و باقرخان می گذاشت و می گفت، اشرف امیرخیز تبریز هست که زیر توپ و تفنگ مقاومت می‌کنند. یونجه می‌خورند ولی بالاخره پیروز خواهند شد . من چون خودم تبریزی هستم و غرور خیلی زیادی سراین موضوع دارم خواستم این را بنویسم ، که غلط میکنید که یک بار دیگر این موضوع ملی را لوث ‌کنید و خودتان را جای دلیران و اسطوره های این مرز و بوم جا نکنید و مثال نزنید.
اگر راست می گی پس خودت کدام سوراخ موش هستی بیایید و مثل شیر سینه سپر کن ، فقط می‌خوری و میخوابی و ...؟ به جوانان پاک و شجاع دستور میدهی که استقامت کنند و کشته بشند جان آن‌ها برایت ارزش ندارد؟ یک کمی هم که شده از خودت مایه بگذار . غیرت به خرج بده و رخی نشان بده آنوقت همه می‌فهمند که نه تو واقعاً جرأت داری و حرفهایت راست هست. لااقل در میان به قول خودت هم سنگریهایت باش. راستش را بخواهید یک موضوعی به ذهنم زد که بیان کنم ، یک نشستی بود مسعود تلفنی با اعضا ارتباط داشت و آنشب باران تندی هم میبارید همه نه فقط من به این فکر می‌کردیم چه‌جوری دل و جرأت کرده تماس تلفنی بگیرد همه مگر دنبال این موجود نیستند در وسط حرفهایش آسمان رعد وبرق عجیبی زد و صدایش از پشت گوشی تلفن آمد او هم بخاطر اینکه عادی سازی کرده باشد گفت اینجا هم عجب بارانی گرفته و اینطوری بیشتر خودش را لو داد که در همان پادگان اشرف هست آخر مگر می‌شود همان رعد وبرق با همان صدا درجا صدایش بگوش برسد بخاطر همین این به ذهنم زد که نکند خودش مثل موش همان جا مخفی باشد و روزی بیاید بیرون و بگوید آره ببینید من رهبر این داستان بودم و خودم هم در میان اعضایم حضور داشتم .

اگر جرأت داری خودت را بجای نه فقط دلیران ایران بلکه اسطوره های کل دنیا می‌گذاری و با آن‌ها خودت را مقایسته میکنی چرا میترسی یک بار واقعاً مردانه بیا بجنگ یا پیروز می‌شوی یا آن موقع به واقعیت دنیای امروزی پی می‌بری که آقا جان جای این حرفها و بحث‌ها تمام شده به فکر یک حرف‌ها و عمل‌های تازه باشی این راه به ترکستان ختم میشود. بهتر است خودت این راه را تنهایی بروی و بقیه را با خودت قربانی اهداف شوم و بزدلانه خودت نکنی !!

نکته دیگر اینکه آقای رجوی دیدی که همه حرفهایتان کشک و پوشال هست . آخر چقدر الکی دنبال درآوردن خود از چاه هستید و تلاش بی فایده میکنید . عوض خرج کردنهای میلیادری برای در آمدن از لیست تروریستی کمی هم به فکر آن‌هایی که اسیر و زندانی کردی ، باش . این همه حرف از دمکراسی و آزادی افراد می‌زنید چرا کسی حق ندارد خانواده خود را ببیند ؟ چرا کمی از این پولها را خرج نمی‌کنید تا قربانیانی که توی چنگالتان اسیر هستند، آزاد شوند ؟ آیا جانشان و عمرشان ذره‌ای برایتان اهمیت ندارند تا اقلا آنها را به یک کشور خارجی برسانید . حالا خوب هست خودتان می‌بینید تلاش هایتان به ته دیگ میخورد، دیگر چقدر؟
آقا جان جایی دراین دوران ندارید در این هزاره این حرفها خریدار ندارد . کمی هم تلاش کنید که از این منفوریتتان در بین عالم و آدم بکاهید همه راهها را قبلاً به شما گفته شده، گاهی وقت‌ها خیلی خوب است انسان کمی خودش را بشکند و از حرف چرتش کمی کوتاه بیاید شاید اوضاع بهتر شد شما هم خوب هست این موضوع را یک بار امتحان کنید. مرغ حتماً نباید یک پا داشته باشد.


مهدی سجودی

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام خدمت تمامی خوانندگان و دوستداران سایت سحر

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، دوازدهم سپتامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1634

 

ابتدا عید سعید فطر را به همگی تبریک میگوئیم و از بابت تأخیر فوق العاده پوزش می طلبیم.

این مدت ایمیل ها و نامه های زیاد داشتیم که از حال و وضعیت خانواده های متحصن در برابر پادگان فرقه ای اشرف سؤال کرده بودند که چه میکنند و آیا هنوز در عراق هستند یا خیر.

قبل از هر چیز باید بگوئیم که خانواده ها کماکان حضور دارند و در اضلاع شمال، جنوب، شرق و غرب پادگان بطور شبانه روزی فعالیت میکنند. عکس و فیلم هم تهیه میشود که برای دوستان و آشنایان و خصوصا خانواده ها در سایر نقاط از جمله ایران می فرستند. برخی اوقات اخبار جداشدگان از این طریق بدون اطلاع ما منعکس میشود.

خانواده ها و جداشدگان مستقر در شهرک آزادی در مقابل اشرف مطالبی که در سایت ها در خصوص فرقه رجوی منتشر میشود را چاپ کرده و در دسترس دیگران قرار میدهند. سیمای آزادی مجاهدین خلق را هم با امید به اینکه تصویری از عزیز خود ببینند نگاه میکنند. ملاقات ها و ارتباطات خوبی هم با طرف های عراقی و غیر عراقی برقرار میکنند که در پیشبرد اهداف آنان بسیار مؤثر است.

به تازگی هم افرادی توانسته اند از پادگان اشرف فرار کنند و به جمع خانواده ها ملحق شوند. این افراد میگویند که بعد از اینکه قسمتی از اشرف توسط نیروهای عراقی اشغال شد مراقبت از افراد، خصوصا کسانی که ظن فرار نسبت به آنها میرود، شدیدتر شده است.

بر اساس اطلاعات رسیده، نارضایتی ها در داخل پادگان ابعاد تازه ای به خود گرفته است. تعدادی میگویند: "چرا فرار کنیم، می مانیم و در فرصت مناسب نهایتا تکلیف خودمان را با مسئولین مشخص میکنیم. آنها باید جوابگوی تلف کردن عمر و زندگی ما باشند. رجوی باید جوابگو باشد. او همیشه سر بزنگاه ها غایب است. در 30 خرداد 60 یعنی بیش از 30 سال پیش افراد خود را در تهران جلوی تیغ رها کرد و فرار نمود و امروز هم همین کار را کرده است". این افراد مدام مسئولین را مورد پرسش قرار میدهند و سؤالاتی که آنان نسبت به آنها حساس هستند از جمله "رجوی کجاست؟" را مطرح میکنند.

میدانیم که سایت سحر در حد انتظار فعال نبوده است که این چند دلیل دارد. مهمترین آن مشغولیت های خودمان در امور حقوقی و رسانه ای و حتی بین المللی در داخل عراق بوده است که ما برای آن کارها نسبت به تبلیغات خودمان اولویت قائل هستیم. برای راحتی خانواده ها و جداشدگان اصراری بر تهیه و پخش عکس و مصاحبه نداریم. هدف بازشدن راه ارتباط با عزیزان در داخل اشرف است و در هر مقطع هر کاری که در این رابطه لازم باشد انجام میدهیم.

خبرهای خوبی در راه است. امید بر اینست که بالاخره ملاقات ها صورت پذیرند و دل خانواده ها به دیدار عزیزانشان شاد شود. به امید آن روز.

درخواست ما اینست که کماکان ما را از نظرات خود مطلع نمائید.

ممنون
بنیاد خانواده سحر
بغداد – 11 سپتامبر 2011

 

 

همچنین .......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انتخاب مسئول اول سازمان مجاهدین جنبه تبلیغاتی دارد

 

 

سعید ناصری - پاریس

12.09.2011

 

در روزهایی که ما شاهد نفس های آخر گروه رجوی هستیم و این گروه بسته و تروریستی لحظات آخر عمرش را پشت سر میگذارد، در یک شو تبلیغاتی، دبیر کل خودش را مشخص کرد و در رسانه های گروه با آب و تاب دادن با آن میخواهد بهره برداری سیاسی  را از این موضوع بکند.

من به عنوان یک عضو سابق این گروه و با سابقه تشکیلاتی پانزده سال، در حالیکه تمام شگردهای گروه را تجربه کرده ام و شوهای تبلیغاتی آنان را، الان که در دنیای آزاد به سر میبرم و زندگی آرامی دارم، زمانی که این خبر را شنیدم برایم خنده دار و مضحک بود، و دقایقی به این خبر و جنبه تبلیغاتی آن خندیدم. آخر کسی نیست بگوید، آقا و خانم رجوی، شما که نه به بارید و نه به دار، این مسخره بازی ها چیه که از خودتان در میارید. البته من میدانم داستان چی است و از کجا آب میخورد و برای چی دست به این کار زدند. ولی برای یک شخص عادی که در جامعه بوده و تجربه این گروه را ندارد، برایش سئوال است که این چه کاریست که سازمان شکست خورده مجاهدین، در لحظات آخر عمرش دست به این کار میزند. داشتم سر این موضوع با یک دوستی که مجاهدین را نمی شناسد و ایشان مقداری سیاسی است  صحبت میکردم، واقعا سئوالش شده بود اینها چکار میکنند، آیا اینها خودشان را مسخره کردند؟ اینها که دارند جوانان ما را به کشتن میدهند، جوانان ما را به اسارت گرفتند، این گروه فقط یک چهره کاملا منفی و منفور در جامعه ایران دارد و ولاغیر.

من از جنبه دلسوزی، میخواهم به مسئولین سازمان بگویم، من که تجربه دارم و از کارهای شما سر در میارم، مخصوصا در این روزها، میدانم کلی نشست گذاشتید و کلی انرژی گذاشتید برای این کار. خوب دستتان درد نکند و این کار مهمی است برای بچه های اشرفی به قول شما، این موضوع خوبیه، کلی سر اعضاء را گرم میکنید و مقداری زمان میخرید برای خودتان، ولی نکته این است که میخواهم بگویم بهتر می بود که این موضوع را بیرونی نمیکردید. واقعا خنده دار است و آدم های که بیرون هستند و این خبر را میخونند، کلی به شما میخندند و این موضوع جنبه آبروریزی برای شما دارد. این کار را نکنید خوب نیست، این نصیحتی بود خواستم به شما بگم، شاید گوش بدهید و دست از این کارهای مزخرف بردارید.

موضوع دیگری که خواستم اشاره کنم، گویا کسی از اعضای سازمان مجاهدین، آقای محمد رزاقی را در پاریس بعد از تعقیب و گریز، وی را به مرگ تهدید کرده است، من هم به سهم خودم که هر لحظه جان مرا هم تهدید میکند، این موضوع را محکوم میکنم و از دولت و مسئولین فرانسه خواستار پیگیری این موضوع هستم و در ضمن برای حفظ جان اینجانب هم که شده، این موضوع را در نامه ای جداگانه به ارگانهای دولتی و سازمانهای حقوق بشری با مدراک لازم ارائه خواهم داد. 

سعید ناصری ـ پاریس

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد