_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

شرایط غریق

 

 

مهدی خوشحال - آلمان

21.09.2011

 

در گذشته شرایط زندگی و کارم به گونه ای بود که هر از گاه خطری از نوع غرق شدن در آب، تهدیدم می کرد و سپس با شانس چند در صد نجات می یافتم. ولی یکی از آن دفعات از همه جالب تر بود. یکی از روزهای سخت زمستان که هوا برفی و دریا طوفانی بود، عازم دریا بودم که پس از دقایقی، اسیر امواج دریا شده و دفعتاً قایقم واژگون شد و درون آب افتادم و در حال غرق شدن بودم. خیلی زود امیدم را برای نجات از دست داده بودم چون که هوا به شدت سرد و تمام تنم یخ زده بود. در آن حال وقتی که به روی آب آمدم، متوجه شدم قایق واژگون شده ام همراه با جریان تند آب به سمت ساحل می رود. به بدنه قایق چنگ انداختم، از آن جا که دستانم یخ زده بود موفق نمی شدم، سرانجام ناخن هایم به آهنی که به پشت قایق نصب شده بود گیر کردند و توسط همان، توانستم به سمت ساحل نزدیک شوم و از غرق شدن نجات یابم. حال در آن احوال ناخنم حلقه وصلم با خدا بود و یا این که ناخن هایم رابط من با قایق و ساحل و نجات بودند، بماند تا جایی که بعدها همان ناخن های نجات دهنده ام، به مسئله و معضلی برایم در مبارزه و تشکیلات بدل شدند!

چند سال بعد از آن ماجرا که سال 1365 بود، در کشور عراق و شهر سلیمانیه و در ارتفاعات بلندی که بیش از 1500 متر ارتفاع داشتند، درون چادری نظامی، کار شنود و جاسوسی و غیره می کردیم. شب ها به پایین کوه می رفتیم که آن جا را پایگاه باباخانی و مرکز رادیو می گفتند. مدت ها گذشت تا این که قرار شد افراد عبور کرده از انقلاب ایدئولوژیک سال 1364 از درون خرده انقلابات ایدئولوژیک دیگری که در تمام سال 1365 ادامه داشت، عبور کرده و به اصطلاح، هضم و جذب کنند. هضم و جذب کنند، یعنی همان فعالیت های ذهنی و سر کاری و انحرافی بودند تا رهبری سازمان با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر بتواند کار خودش را بکند و راه خودش را برود و سرانجام به سراغ انقلابات ایدئوژیک دیگری که طی سال های 1367 و تا به امروز اتفاق افتاد، برود.

در همان دوره از مراحل انقلاب ایدئولوژیک، یکی از روزها که قرار شد خیر افراد را بگیرند، نوبت به من رسید. وقتی وارد اتاق مسئول شدم، فرمانده ای اهل خراسان به نام مهدی را دیدم که پشت میز نشسته و به محض ورودم، در ابتدا کلی تعریف و تمجید از من که در کار و تشکیلات و حرف شنوی و غیره، هیچ مشکلی ندارم، الا این که بچه ها گفتند فلانی ناخنش بلند است! سپس از من خواست تا دست هایم را نشانش بدهم که من نیز نشانش دادم و او در ادامه که شروع به انتقاد کرد، قبل از این که مستقیماً از من انتقاد کند، شروع کرد از سران حکومت که اگر آنان چنان و چنین نمی کردند، آدمی مثل تو راهش به این جا نمی کشید و هر کسی در این راه اهل مبارزه نمی شد! این گفتار مهدی و مثالی که برایم زده بود، به شدت تحت تاثیرم قرار داد و تحقیرم کرد.

همان مهدی که در نیابت از سازمانش، شعار استفاده صد در صد از چنگ و دندان و ناخن در مبارزه را سر می داد، تنها عیب و ایرادم را در مبارزه و جنگ، ناخنم بر شمرده بود. همان ناخن هایی که حداقل یک بار به طور صد در صد از مرگ و نیستی نجاتم داده بودند. به هر حال ناچار شدم بنا به فرمان مهدی، ناخن هایم را تا حد ممکن کوتاه کنم و در تشکیلات مجاهدین نه تنها از چنگ و دندان و ناخن، بلکه از همه و همه چیز دیگرم بگذرم چرا این که رهبری سازمان اعضایش را برای مبارزه و باقی ماندن در تشکیلات، همین را می خواست. یعنی اعضایی که رهبری را دارند، دیگر به هیچ چیزی نیاز ندارند!

اواخر سال 1370 در کشور ترکیه بودم. همان گونه که سازمان خواسته و انجام داده بود، هیچ چیز به همراه نداشتم. از زن و فرزند تا علم و دانش و تجربه، از آرمان و ایدئولوژی تا انگیزه و امید، از چنگ و دندان و ناخن، تا سلامت جسمی و روحی؛ و تنها شلواری که به تن داشتم و کفشی که به پا داشتم، هر دو پاره و مندرس بودند. با این وصف، یک چیز دیگری که هرگز نداشتم و تا آن روز به مخیله ام نزده بود، لحظه به لحظه و روز به روز در درونم کشف می شد که آن، قلم بود. قلمی که این بار تنها حلقه وصل من با بیرونم و تنها ابزار نجاتم بود.

با این وجود، نکته مهمی که می خواهم از دو خاطره فوق استنتاج کنم، این است که رهبری سازمان اعضایش را در شرایط غرق شدن تمام عیار قرار می دهد، غریقی که حتی ناخنی برای قلاب شدن به بیرون از خود را ندارد و در این شرایط اگر عضوی پس از خروج از سازمان و در مسیر ابتلائاتی چون خودفریبی و خودتباه سازی، نتواند از حیث فردی و خانواده گی و اجتماعی و سیاسی، سر پا بماند یا هرگونه مشکل و مصیبتی گرفتار آید، مسئول اول و آخرش همان کس و یا کسانی هستند که او را از قبل در شرایط غرق شدن بدون هیچ ابزار نجاتی، قرار داده بودند.

"پایان"

 

 

همچنین ......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رجوی و کابوس فرار نیروها

 

 

روح الله تاجبخش - آلمان

20.09.2011

 

در خبرها خواندم که سه تن دیگر از یاران اسیرمان خوشبختانه دیروز یکشنبه موفق به فرار از اسارتگاه اشرف شده اند ، قبل از هر کلامی باید از صمیم قلب به آنها تبریک بگویم و آرزوی موفقیت کنم   . این خبر از جهات بسیاری برایم خوشحال کننده بود از آزادی دوستان دیگرمان و از اینکه میتوانند از این پس در دنیای آزاد و فارغ از فشارهای خرد کننده تشکیلات جهنمی فرقه رجوی زندگی آینده خود را رقم بزنند  و از اینکه این  فرارها نوید بخش فروپاشی محتوم تشکیلات فرقه  و محو اندیشه ارتجاعی رجوی است.  از قرار معلوم رجوی با برپائی نشست گاهی در ماه رمضان ، فرار و حتی اقدام به ان را مصداق جرم سیاسی و خیانت تعریف کرده و به سران سرکوبگر فرقه نیز جهت سرکوب بیشتر و حتی در صورت لزوم حذف فیزیکی مخالفین و کسانی که  اقدام به فرار میکنند دست باز داده است . از طرفی میبایست این نقض فاحش حقوق بشر در اردوگاه اشرف را جدی گرفت و مجامع بین المللی را از خطری که ساکنان اسیر در اردوگاه را تهدید میکند آگاه کرد که البته این کاریست که میبایست در اسرع وقت به ان پرداخت اما نکته ای که در پس پشت تهدید های هیستریک و هر روزه رجوی به خوبی عیان است عمق هراس رجوی از ریزش نیروها و کابوس همیشگی این خائن فراری از نیروهای ناراضی است کابوسی که یک لحظه او و عاملان سرکوبش در فرقه را رها نمیکند آنها حتی از فرار یک نفر نیز وحشت دارند و تمام اقدامات سازمان در داخل تشکیلات خلاصه شده در کنترل هرچه بیشتر نیروهای ناراضی است.  

بعد از درگیری بوجود آمده میان نیروهای نظامی عراق با سازمان  در اطراف اردوگاه اشرف، و اعلام رسمی نخست وزیر عراق مبنی بر تعیین ضرب العجل برای خروج از اشرف و خاک عراق، سران فرقه به تکاپوی شدیدی افتادند تا باز هم با استفاده از شیوه های کثیف خود به مظلوم نمایی در سطح بین المللی پرداخته و در مقابل این تصمیم بایستند و از طرفی اعضای اسیر در اشرف را مدتی دیگر با فشار های روز افزون تشکیلاتی همچنان در بند نگاه دارد ..

اما این جست و خیز های سران فرقه  که از اجرای پروژه کشته سازی بوسیله قربانی کردن اعضای ناراضی خود تا پول خرج کردن های کلان برای جلب حمایت مشتی سیاستمدار معلوم الحال و مزدور اروپایی و آمریکایی ادامه داشت نه تنها نتیجه ای در بر نداشت که باعث بی آبرویی بیشتر آنها  و حامیان رشوه بگیرشان شد. و از پشت پرده حق حساب های کلانی پرده برداشت که نه تنها ماهیت حامیانشان را روشن ساخت بلکه موضوع منشا نامعلوم این مبالغ کلان را که توسط رجوی ها  خرج می شود را نیز دوباره به جریان انداخت.

به هر حال زمان برای سران سازمان  به سرعت گذشت و حالا هر چه به روزهای پایانی مهلت دولت عراق نزدیک می شوند بیشتر به این نتیجه می رسند که دولت عراق در اخراج آنها  که خواست ملت عراق نیز می باشد کاملاً مصمم است و حمایت حامیان اروپایی و آمریکایی فرقه  نیز دردی از این آینده خود ساخته دوا نمی کند.

از این رو بعد اعلام مریم رجوی مبنی بر اینکه دیگر حاضر نیست در مورد اخراج فرقه  از عراق مذاکره کند! ( البته خانم رجوی در توهم این است که مذاکرات او و دوره گردی هایش در اروپا در تصمیم دولت عراق تاثیر دارد) شاهد تحرکاتی در میان تشکیلات  و خصوصاً در اشرف بوده ایم که نشان از تصمیمات نهایی آنها در این باره است.

که می توان برگذاری نمایش انتصاب مسؤول اول را نیز از ان شماردانست.

البته دربارهی فلسفهی برگزاری مراسم فرمالیستی انتصاب مسؤول در گروه تروریستی مجاهدین بسیار گفته شده است كه بهطور خلاصه میتوان آن را به تهییج و انگیزاندن نیروها و بزرگ نشان دادن روابط تشكیلاتی مربوط دانست.
تجربه نشان داده است كه از زمان آغاز چنین انتصابهایی در درون تشكیلات مجاهدین، كسانی به این كار گمارده و نصب شدهاند كه به تصریح رجوی بیشتر توانستهاند از "حق رهبری" دفاع كرده و آن را از حلقوم نیروها بكشند!
بر همین اساس تاكنون افرادی در این پست سازمانی بهكار گمارده شدهاند كه از یكسو خاكساری بیشتری در برابر رجوی داشتهاند  و از دیگرسو ایستادگی بیشتری در مقابل اعضاء و سایر نیروها داشتهاند. بر این منوال بوده است كه تاكنون كسانی مسؤول اول شدهاند كه در این زمینه از خود لیاقت بیشتری نشان دادهاند و تشكیلات رهبری كنندهی مجاهدین به این نتیجه رسیده است كه آن فرد با خشونت بیشتر و در نظر نگرفتن هیچ ملاحظهای، نیروهای تحت مسؤولیتاش را مطابق خواست رجوی سرپا نگه داشته است.

برگزاری این نمایش در چنین شرایطی همچنین نشان میدهد كه بحران ریزش نیرو بهصورت مهار نشده در درون تشكیلات مجاهدین باقی مانده است و كنترل آن مهمترین اولویت تشكیلاتی مجاهدین میباشد. بحرانی كه با توجه به اوضاع عراق و فشار روز افزون تشكیلاتی، فزاینده و رو به گسترش خواهد بود و هر چه مجاهدین برای سرپوش گذاشتن بر آن تلاش كنند، سرانجام با ابعادی بسیار وخیمتر خود را نشان خواهد داد

از آنجا که هر زمان فرقه رجوی به بن بستی میرسد به فکر برگزاری یک نمایش برای مشغول کردن اذهان افراد خصوصا آنها که معترض و ناراضی هستند می افتد، اینبار هم دست به کار شد و نمایش مضحک و البته غم انگیز برگزاری به اصطلاح کنگره و انتخاب مسئول اول سازمان را براه انداخت و تلاش کرد تا با کسب انعکاسات رسانه ای اکثرا پولی و تبلیغاتی خلأ شکست در کارزار خارج شدن از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا را بپوشاند.
.

سازمان مجاهدین خلق یک فرقه مخرب کنترل ذهن (دقیقا بر مبنای تعاریف جامعه شناسانه و روانشناسانه ارائه شده توسط متخصصین این حوزه) است و هرگز ساختار حزبی و دموکراتیک نداشته که برفرض کنگره و دبیر کل و انتخابات درونی داشته باشد. برگزاری کنگره و انتخابات درونی در این فرقه همیشه صرفا نمایشی و جهت فریب اذهان عمومی خصوصا طرف های غربی بوده است.

 

البته در اینجا باید به کارنامه سیاه مسئول قبلی سازمان یعنی صدیقه حسینی هم اشاره کرد وی در این مدت که خودش را مسئول اول می دانسته جز اعمال فشار به افراد برای نگه داشتن آنان در اشرف و جلوگیری از ملاقات اعضای فرقه با خانواده های خویش و توهین و دادن فحش و ناسزا و زدن سنگ به خانواده های محترم و به کشتن دادن اعضای خود کار دیگری نکرده است و اکنون که دیگر این فرد برای سازمان کارآیی نداشته تصمیم به تعویض او گرفته تا شاید زهره اخیانی بتواند خط سران فرقه که همان به کشتن دادن اعضا در اشرف می باشد را دنبال کند .

این انتخاب همانند دیگر انتخابات فرمایشی سازمان نمی تواند کسی را فریب دهد و اینان جنایت کارانی هستند که دست در دست رجوی داشته و اکنون تبدیل به عروسک های خیمه شب بازی شده تا بتوانند هر چه بیشتر برای مسعود رقص رهایی سر دهند .

انتصاب  این فرد هم نمی تواند مانع از فروپاشی اشرف شود پس بهتر است زهره اخیانی چون عمر مسئولیت او بسیار بسیار کوتاه است به فکر جمع کردن ساک خودش برای محاکمه در دادگاه خلق باشد.

 

روح الله تاج بخش    ، آلمان

 

 

همچنین ......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

موانع وراه کارها

پذیرش طرح امریکا درمورد اسیران اردوگاه عراق جدید توسط سران فرقه رجوی

 

 

الف .مینو سپهر، وبلاگ زنان در اسارت فرقه رجوی، نوزدهم سپتامبر 2011
http://www.banafsheh707.blogfa.com/post-234.aspx

 

 

سرانجام سرکردگان فرقه رجوی علیرغم درخواست والتماس ها وگریه وزای های ودامن پوشیدن ها وتهدیدات توخالی دریک عقب نشینی طرح امریکا وکمیساریای عالی سازمان ملل درامور پناهندگان را پذیرفته ونسبت به انحلال تشکیلات فرقه وتقاضای پناهندگی انفرادی افراد جهت ورود به پروسه پذیرش کمیساریای سازمان ملل درامور پناهندگان رضایت دادند.

http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=28636

البته دستگاه تبلیغی این فرقه دریک گزارش نامربوط وسرهم بندی شده وسرشار از دروغ اعلام پذیرش طرح امریکا را بنام قبول موضع کمیساریای سازمان ملل جهت دریافت "تقاضای پناهندگی" افراد مستقر دراردوگاه عراق جدید مطرح کرده است !

ولی اگر این گزارش سرهم بندی شده را بادقت بخوانیم وموارد مهم آن را استخراج کنیم درخواهیم یافت که سران این فرقه طرح امریکا را پذیرفته وهم اکنون گفتگو درباره چگونگی اجرای آن بین امریکا ودولت عراق وسازمان صلیب سرخ وکمیساریای سازمان ملل درامور پناهندگان ادامه دارد.

بنابراین گزارش سران فرقه تروریستی رجوی درتاریخ های 21 مرداد و12 شهریور طی نامه هایی به کمیساریای سازمان ملل درامور پناهندگان ازطرف اعضای مستقر دراردوگاه عراق جدید تقاضای پناهندگی جمعی نموده اند!

کمیساریای سازمان ملل درتاریخ 22 شهریور طی نامه ای درپاسخ به تقاضای وکلای این فرقه اعلام نموده:

1- تقاضای پناهندگی اقدامی است فردی بنابراین تقاضای پناهندگی جمعی از نظر کمیساریا مردود است

2- تقاضای پناهندگی این افراد وقتی پذیرفته خواهد شد که این افراد باتوجه به سابقه تروریستی این گروه رسما اعلام جدایی نموده باشند.

3- درصورت قبول واجرای بند دوم این افراد می توانند ازطرف کمیساریا بعنوان " متقاضیان پناهندگی " به حساب آیند.

4- اعضای این فرقه که دارای پرونده های مفتوحه اقدامات تروریستی دردادگاه های عراق وایران باشند طبق کنوانسیون 1951 ژنو مشمول این پروسه پناهندگی نخواهند گردید

5- درخواست پناهندگی این افراد براساس قوانین کمیساریای سازمان ملل مورد بررسی قرار خواهد گرفت .

6- افراد مستقر دراین اردوگاه باید دلایل و مستندات خود را جهت تقاضای پناهندگی به کمیساریا ارسال نمایند.

7- مصاحبه با متقاضیان پناهندگی واجد شرایط فوق درمحیطی امن وبیطرف انجام خوهد شد.

8- کمیساریای سازمان ملل تنها دولت عراق را مسئول امنیت وحفاظت از این افراد به شمار آورده واز کمک های این دولت دررفع این معضل برخوردار خواهد شد.

9- کمیساریا از دولت عراق درخواست نموده درصورت امکان جهت انجام مراحل این پروسه درمورد فرصت جمع نمودن اسارتگاه عراق جدید تا آخرسال 2011 تجدید نظر نماید.

همانگونه که مشاهده می شود این موارد تماما همان شرایطی است که درطرح امریکا معروف به "طرح باتلر" وجود دارد با این تفاوت که درمورد مسئله " جابجایی جهت اقدام " درسطح کشور عراق درطول انجام پروسه درآن وجود ندارد .

گرچه هنوز از واکنش دولت عراق درمورد این طرح خبری منتشرنشده ولیکن دولت عراق همچنان بر تصمیم خود بر جمع آوری این اردوگاه تا آخرسال 2011 تاکید نموده است.

بنابراین به نظر نمی رسد دولت عراق بدون قید وشرط با عقب انداختن این ضرب العجل موافقت نماید مگر دریکی دوماه آینده شاهد انجام اقدامات سازنده ای درمورد اجرای این طرح باشد چنین اقداماتی می توانند باتوجه به طرح امریکا وکمیساریای سازمان ملل شامل این موارد باشند.

الف _ اعلام رسمی انحلال تشکیلات فرقه ترویستی رجوی درعراق

ب _ دستگیری 102 نفرافراد تحت تعقیب دراین قرارگاه تروریستی که شامل فرماندهان ترور _ شکنجه گران وبازجویان این فرقه می گردد.

پ _ درصورتیکه کمیساریای سازمان ملل این افراد رابعنوان " متقاضی پناهندگی " به رسمیت بشناسد طبعا باید تمامی این پایگاه تحت نظر دولت عراق قرارگرفته وحاکمیت کامل آن دولت براین اردوگاه کامل گردد_ چراکه دیگر این مکان ازدسته بندی یک "اردوگاه تروریستی" خارج گردیده ودر رده یک" کمپ متقاضیان پناهندگی " تحت نظر کمیساریای سازمان ملل قرار می گیرد.

ت _ ایجاد امکانات زیستی _ رفاهی درداخل اردوگاه جهت ملاقات کلیه خانواده های اعضای مستقر دراین کمپ

ج _ ایجاد امکانات دسترسی افراد این ازدوگاه به رسانه های خبری مستقل وکانال های تلویزیونی ماهواره ای

دولت عراق بایستی انجام چنین اقداماتی رابعنوان پیش شرط تمدید ضرب العجل به کمیساریای سازمان ملل ودولت امریکا ارائه نموده و تنها درصورت انجام آنها توسط سران گروه درتصمیم خود تجدید نظر نماید.

قبول وانجام چنین اقدامات بنیادین وسازنده ازطرف سران گروه می تواند درکنار مرتفع کردن هرگونه بکارگیری خشونت جهت تعطیل نمودن این اردوگاه تروریستی شرایط ایده آلی را برای جمع شدن این اردوگاه را درآینده نه چندان دور میسرسازد.

یک بار دیگر باید به دولت عراق هشدار دهیم هیچ گونه اقدام سازنده ای درمورد این معضل به نتیجه نخواهد رسید مگر تشکیلات این فرقه منحل _ مسئولین این قرارگاه دستگیر و این اردوگاه بگونه ای کامل دراختیار دولت وارتش آنکشور قرارگیرد.

چرا باید ازطرح کمیساریای سازمان ملل وامریکا درمورد اردوگاه عراق جدید حمایت کنیم؟

بنده بعنوان یک ایرانی نگران آینده تیروه وتاریک هم میهنان اسیر خود دراین اسارتگاه هستم و آرزو وکوشش می کنم جمع آوری این اردوگاه به دور از هرگونه خشونت وبا گفتگو های سازنده بدون تعصب و خصومت وپا فشاری های بی سرانجام به نهایت برسد .

گرچه نگرش ما نسبت به جنایات و خیانت های سران این فرقه به جای خود همچنان باقی خواهد ماند ولیکن باید نسبت به درخطربودن جان حدود سه هزار اسیر درکشور ناامن عراق بدون هیچ گونه دلیل موجه نگران باشیم وبکوشیم این افراد ساده دل وهستی باخته را هرچه روزتر از چنگال خونبار سران خائن فرقه آزاد نمائیم...

بنابراین ضمن حمایت از هرگونه طرحی که آزادی ورهایی را مشمول اعضای دربند و گروگان این فرقه نماید به مسئولین این فرقه باردیگر هشدار می دهیم دست از شرارت وجهالت وتعصب بردارید وبا همکاری سازنده با دولت عراق وسازمانهای بشر دوستانه درراه خروج این افراد به مکانهایی امن گام بردارید.

دراینجا لازم می دانم بااشاره به تحصن دوساله خانواده اسیران این فرقه ازاین مادران وپدران سپاسگزاری نموده و اعلام نمایم نقش شما درجمع آوری این اردوگاه وآزادی فرزندانتان بسیار سازنده بوده است و به شما بشارت دهم که شما درآینده نه چندان دور شاهد آزادی فرزندان اسیر خود خواهید بود...

از مسئولین دولت عراق هم باید تشکرکنم که طی این هشت سال بویژه از سال 2009 تاکنون حفاظت وحمایت از اعضای اسیر دراین اردوگاه رابعهده گرفته واز هیچ کوششی دراین راه دریغ نکرده اند .

نتیجه = شمارش معکوس فروپاشی فرقه خائن ومنفور تروریستی رجوی به آخرین شمارگان خود نزدیک گردیده است وسران این فرقه هیچ راهی جز زانو زدن درمقابل تصمیمات دولت عراق و قوانین بشر دوستانه جهانی ندارند وباید بپذیرند که حکومت اربابشان صدام حسین 8 سال است سقوط کرده ودرشرایط کنونی جهان دیگر نمی شود چند هزار نفر را درقلعه ای محصور ومتروک به امید های واهی زندانی نموده و آنها را از دسترسی به جهان آزاد محروم نمایند _ شما که بارذالت جمع شدن دین دستگاه شیادی درعراق را با توهمات مالیخولیایی خود مبنی بر " بود ویا نبود " پیوند زدید اکنون باید با شرمندگی شاهد " نبود " خود باشید وبه سی سال جنایت وخیانت و اشتباه خود اعتراف کنید...

بکارگیری ابزار تروروتروریسم برای رسیدن به تخیلات واهی دیگر دهه هاست کاربردی ندارد وسلاح زنگ زده ایست که فقط باید آنرا درموزه گذاشت وتماشا کرد _ بنابراین خود رابرای تحت پیگرد قرارگرفتن ومحاکمه آماده کنید _ هرکجا باشید وقتش که رسید همانند اربابتان صدام از مخفی گاه بیرونتان خواهند کشید.... دیر وزدو دارد ولی سوخت وسوز........... نه

الف مینو سپهر _ نویسنده _ پژوهشگر وتلاشگرحقوق بشر وزنان 18/09/2011

کدشناسه متن
PSCODE.IBN.NR:445704/09/2011/A365AF

 

 

همچنین ......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اسرای اردوگاه اشرف

هشدار و در خواست کمک از جامعه جهانی

 

 

 

ایرانیان دات کام، هجدهم سپتامبر 2011
http://www.iranian.com/main/blog/massoud-khodabandeh-0

 

 

 

لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://www.iranian.com/main/2011/sep/trapped-camp-ashraf

 

هشدار به جامعه جهانی جهت جلوگیری از استفاده ابزاری از اعضای مستقر در اردوگاه اشرف (عراق) توسط مسعود و مریم رجوی

سال 2011 رو به پاپان می رود و به همراه آن ضرب العجل دولت عراق جهت انحلال و برچیدن اردوگاه اشرف درحال سپری شدن است. هفت بار گفتگوی آقای لورنس باتلر نماینده دولت آمریکا با مسئولین این پادگان به علت لجاجت وعدم انعطاف پذیری از طرف مسئولین سازمان مجاهدین خلق با شکست مواجه گردیده است. در همین راستا چند کشور اروپایی نیز همین مذاکرات را با رهبران این گروه داشته اند تا افراد مستقر در کمپ اشرف به صورت پراکنده و انفرادی با نظارت سازمان ملل به کشورهای مختلف منتقل شوند و باز با مانع تراشی رهبران این گروه مواجه شده اند.

از سوی دیگر درمورد درخواست دبیرکل سازمان ملل آقای بان کی مون از جامعه جهانی جهت کمک به دولت عراق دراین مورد هیچ واکنش واقدام سازنده ای انجام نگرفته است.

همچنین دولت آمریکا بگونه ای صریح و روشن به مسئولین این اردوگاه هشدار داده است که اگر به طرح آمریکا واکنش مثبت نشان ندهند ، آمریکا قادر به ادامه هیچ گونه پا درمیانی دراین مورد نخواهد بود و لذا مسئولیت عواقب چنین امتناعی به عهده رهبری سازمان مجاهدین خواهد بود.

وضعیت افراد مستقر دراین کمپ از نظر قوانین بین المللی " بدون تعریف مشخص است " و آنها هنوز بعنوان پناهنده و یا متقاضی پناهندگی شناخته نگردیده اند. دولت عراق مصصم است مصوبه خود درمورد تعطیلی و برچیدن این اردوگاه بجا مانده از دوران دیکتاتوری صدام حسین را به اجرا بگذارد ، اما مسئولین این اردوگاه بدون داشتن هیچ مجوز قانونی و دلایل حقوقی خود را " شهر اشرف " می دانند و بر ادامه حیات این قرارگاه اصرار می ورزند و در چنین صورتی ما بعنوان مدافعان حقوق بشر واعضای سابق این سازمان ، ضمن ابراز نگرانی از چگونگی جمع آوری این اردوگاه و سو استفاده ابزاری از افراد مستقر درآن توسط مسئولین سازمان مجاهدین هشدار می دهیم.

از قول شاهدین عینی که در اردوگاه اشرف حضور داشته اند، چنین نقل می شود که به دستور مسعود رجوی و مریم رجوی ، مسئولین سازمان مجاهدین خلق در نشستهای توجیهی به اعضا گفته اند که :

" با ارتش امریکا تا جائی پیش می رویم که به در گیری فیزیکی کشیده نشود اما اگر با دولت عراق مواجه باشیم، درگیر هم می شویم که بالاترین بها را از آنها بگیریم."

با توجه به این موضوع ما اگر چه معتقدیم اعمال حاکمیت دولت عراق براین تکه از خاک اشغال شده حق مسلم آن دولت است، اما در کنار آن از اعضای دولت و کمیته انحلال اشرف درخواست می کنیم تا مانند 8 سال گذشته تلاش نماید با استفاده از راه های غیرخشونت آمیز در راه حل این مشکل کوشش نماید.

ما نگران هستیم ، گرچه ما به درستی می دانیم وجود این اردوگاه وافراد مستقر در آن کشور هیچ گونه توجیه عقلی ، منطقی و قانونی ندارد، ولی نگرانیم که سران این فرقه مجاهدین از این 3000 نفر استفاده ابزاری نموده واز آنها بعنوان سپر انسانی جهت درخواست های غیرحقوقی وغیرقانونی خود استفاده نمایند.

بنابر بسیاری از شواهد ودلایل از جمله گزارش موسسه تحقیقی وزارت دفاع آمریکا ( RAND) نزدیک به هفتاد درصد افراد مستقر دراین اردوگاه علیرغم میل باطنی خود درآنجا ماندگار هستند و در کنار آن اگر ناامیدی از آینده و همچنین نا آگاهی ازدنیای آزاد به دلیل عدم دسترسی به وسائل ارتباط جمعی و وجود حصارهای امنیتی را هم اضافه کنیم علت وجود و ماندگاری چنین جزیره محصوری مشخص خواهد گردید.

بنابراین ما نگران این هستیم که رهبری این گروه درهنگام شروع عملیات جمع آوری این اردوگاه از اعضای رده پائین و معمولی این گروه همچنان گذشته سو استفاده نموده وآنها را روانه درگیری با نیروهای حافظ امنیت و قانون دولت عراق نمایند.

علاوه بر توجه ما به حمایت از حقوق بشر به عنوان یک اصل فراگیر برای کلیه اعضای مستقر در اردوگاه اشرف ، یادآوری می کنیم که بسیاری از امضا کنندگان زیر، یکی از بستگانشان از جمله پدر ، مادر ، همسر ، فرزندان و یا دوستانشان در کمپ اشرف اسیر هستند . بنابراین با توجه به این موضوع که هدف شماره یک سازمان مجاهدین از نگهداری اعضا در کمپ اشرف ، استفاده ابزاری برای ایجاد سپر انسانی در حفاظت از جان رهبر این سازمان مسعود رجوی است که هم‌ اکنون در عراق باقی‌مانده ، نگرانی ما مضاعف می شود.


از آنجا که رهبری سازمان مجاهدین خلق با طرح درخواست غیرحقوقی و غیرقانونی " انتقال جمعی " به خارج از عراق ، عملا می خواهد مانع گفتگو و ایجاد بن بست در تصمیم گیری دولت عراق شود، در صورتیکه طبق قوانین بین المللی درخواست پناهندگی امری فردی است و نه گروهی و سازمانی ، لذا بیم آن می رود که رهبری سازمان مجاهدین با روی میز نهادن اینگونه طرح ها قصد اخلال درروند مسالمت آمیز این مشکل و استفاده ابزاری ازاین افراد را داشته باشند .

به همین دلیل ما به جوامع بین المللی و حقوق بشری و سازمان های مدافع حقوق بشر در جهان هشدار می دهیم. فرصت ها روبه پایان هستند و شاید طرح دولت آمریکا تنها و واقع بینانه ترین و آخرین مهلت جهت حل این مشکل باشد و لذا ضمن نکوهش رهبری این گروه از عدم همکاری با مسئولین آمریکایی و عراقی هشدار می دهیم که مسئولیت هرگونه ایستادگی در برابر تصمیم دولت عراق جهت به خطر انداختن جان این افراد در درجه نخست متوجه مسعود رجوی و مریم رجوی و دیگر رهبران ارشد این گروه خواهد بود.

ما همچنان معتقدیم گفتگو برای جمع آوری اشرف نیاز به استفاده از خشونت نیست و از سران این گروه درخواست می کنیم دست از لجاجت و اصرار کشیده و به پای میز مذاکره جهت حل مسالمت آمیز این مسئله بازگردند.

دولت عراق بارها اعلام نموده که جهت احترام به قوانین انساندوستانه جهانی این افراد را به اجبار به کشوری که ممکن است برای آنها مشکلاتی ایجاد گردد، اخراج نخواهد نمود، و دراین راه نیز به تعهد خود پای بند بوده است. اسکان واقدام جهت خروج داوطلبانه نزدیک به 100 نفر از کسانی که از سال 2009 بدین سو از این قرارگاه خارج شده و خود را تحویل نیروهای عراق نموده اند، بهترین گواه برای این موضوع است.


بنابراین ما از جامعه جهانی و سازمانهای حقوق بشری و کسانی که واقعا نگران آینده این افراد هستند درخواست می کنیم با استفاده از مجراهای ارتباطی که دراختیار دارند استفاده نموده وسران این گروه را متقائد نمایند که کشورعراق بعد از سقوط حکومت دیکتاتوری صدام حسین دیگر جایی برای ماندگاری این افراد نیست و بجاست تا جهت خروج این افراد از آن کشور با سازمان های کمک رسانی بین المللی از جمله صلیب سرخ و کمیساریای عالی سازمان ملل درامور پناهندگان همکاری نمایند.



 


این نامه به همراه امضای جمعی از مدافعان حقوق بشر و اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق به مراجع زیر ارسال می گردد.

دفتر نخست وزیری دولت عراق ( کمیته انحلال کمپ اشرف ـ بغداد)

خانم کاترین اشتون و نمایندگان ذیربط در پارلمان اروپا

وزارت امور خارجه امریکا ( واشنگتن )

سازمان دبده بان حقوق بشر ( نیویورک )

سازمان عفو بین الملل ( لندن )

دفتر خانم ناوی پیلای کمیسرحقوق بشرسازمان ملل ( ژنو )


اسامی امضاکنندگان:


آریایی ، میلاد (آلمان)

عباسلو، محسن (اطریش)

عبداللهی، ن، (هلند)

احمدی، علی (سوئد)

علیشاهی، بهزداد (هلند)

بهبودی، نسرین (هلند)

براتی، فریده (هلند)

براتی، محبوبه (هلند)

ابراهیمی، جعفر (فرانسه)

فتاحیان، غفور (فرانسه)

قشقاوی، علی (آلمان)

غیابی، فاطمه (آلمان)

غلامی، کریم (آلمان)

حقی، کریم (هلند)

حاجی، ماهرخ (کانادا)

حسینی، کاظم (هلند)

جابانی، مسعود (هلند)

جهانی، علی (آلمان)

کلانی، ویشا (فرانسه)

کرمی، محمد (فرانسه)

کاظمی، فرشته (هلند)

خدابنده، مسعود (انگلستان)

خوشحال، مهدی (آلمان)

کهزادی، همایون (فرانسه)

کرد رستمی، امیرحسین (کانادا)

ملکی، بتول (سوئیس)

میرعسگری، علیرضا (آلمان)

میرزایی، زهرا (هلند)

محمدی، مونا (دانمارک)

محمدی، مصطفی (کانادا)

محمدی، زهرا (هلند)

محمدی، محبوبه (کانادا)

موثقی، امیر (آلمان)

نادری، نادر (فرانسه)

نقاش زاده، علیرضا (اطریش)

نصراللهی، علیرضا (فرانسه)

ناصری، سعید (فرانسه)

نظری، منصور (فرانسه)

نوروزی، الهام (کانادا)

نوروزی، سیمین (کانادا)

نوروزی، سهیلا (کانادا)

نوروزی، سوسن (کانادا)

پیرانسر، حسن (فرانسه)

راستگو، علی اکبر (آلمان)

رزاقی، محمد (فرانسه)

رضوانی، ناصر (سوئد)

رودگر، خدابخش (کانادا)

روحی، مجید (دانمارک)

صادقی نژاد، عباس (آلمان)

ساغرچی، مهرداد (آلمان)

سجودی، مهدی (آلمان)

صرافپور، حامد (فرانسه)

سپاهی، محمود (فرانسه)

سپهر، مینو (هلند)

شاهرخی، ربابه (هلند)

شمس حائری، هادی (هلند)

سینگلتون، آن (انگلستان)

سبحانی، محمد حسین (آلمان)

سلطانی، بتول (آلمان)

ترمادو، ادوارد (آلمان)

ترموسینی، نلی (هلند)

یوسفی، میترا (سوئد)

[English Translation]
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به آقای اد ملکرت (رئیس هیئت نمایندگی سازمان ملل در عراق)
 

 

تحریریه کانون ایران قلم

13.09.2011

 

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به آقای اد ملکرت (رئیس هیئت نمایندگی سازمان ملل در عراق)

ترجمه فارسی نامه در زیر آمده است


 

 

Open letter to Mr. Ad Melkert , the associate administrator and the head of delegation of the United Nations in Iraq
The media related to pmoi quoted by you , claimed that you ,as the head of delegation of the United Nations in Iraq , are reluctant and opposed to the expelling pmoi from Iraq which will happen till end of 2011. We do not know that such quotation and remark by you is true or not.
The members of Kanoon Iran Ghalam Association ,who some of them have more than 20 years of membership and activity inside pmoi relations in Iraq and Europe and at present time they are in Europe as separated members, political critics and experts of this organization ,would like to draw your attention to the following facts:


1. You Know by now that the name of this organization stayed in the terrorist list of the US state department for 2011.


2. In this terrorist list, There is a de facto emphasis of undemocratic relations against the members of this organization which is existing in their internal relations.


3. The members of this organization are deprived of their fundamental rights which is written and mentioned in the United Nations Charter, like right of marriage , right of meeting with their loved ones and their parents freely .


4. This organization has kept their members as prisoners and captives and in this regard the pmoi operatives do not let the dissident’s members leave the organization .


5. Under these circumstances according to the United Nations’ humanitarian and organizational duties, the United Nations should intervene and prevent any kind of violent activities , abuse and exploitation of those stranded members.


Honorable Mr. Ad Melkert
You should be informed that the pmoi operatives are trying their best to stay in Iraq on purpose and their desire is to keep their organization intact , in this regard they have begun deceiving the public opinion to show themselves as innocent people to prevent their stranded members from reaching to their desires which is freedom and justice.
Recently the Guardian Newspaper wrote that ¨ the pmoi operatives had given money to the former American officials for their participation and speech in pmoi rallies¨, and in this regard the Voice of America quoted by Huffington Post reported that ¨ propaganda in favor of pmoi is a good source for the US former politicians to fill their pockets with millions of dollars¨
Mr. Ad Melkert
Unfortunately we should inform you that between the financial abuses and captivity of those stranded members in that organization , Ashraf in Iraq , there is a logical and direct connection . you should know that the premiere objective of keeping those stranded members in that organization on Iraq soil is to defend and protect the life of Massoud Rajavi ,the pmoi spiritual leader who is still in Iraq . those stranded members have been used as cannon fodder and human shields by pmoi operatives to protect him and confront with any unpredictable events. The pmoi internal relations , character and its leadership substantially is not equivalent to any democratic parties .
This organization is run and controlled like a religious cult. A cult which does not believe in freedom of thoughts and free elections and it indoctrinates its beliefs on its members.
The leadership in pmoi is not a political matter on the contrary it is totally a religious and sacred position which is comparable with the leadership in Al Qaida and Massoud Rajavi’s position in pmoi is the same as Ben Laden’s in Al Qaida.
You ,as a head of the Un delegation in Iraq , are in your last days of your mission , we are expecting you to think about the trampled rights of those pmoi stranded members one more time and you know perfectly that the choice of a free life is their legitimate and fundamental right which has been taken from them . We are urging you to convey our letter to your successor in UN office in Baghdad.
Kanoon Iran Ghalam is delighted to inform you and your honorable colleagues more on this subject which is about the pmoi internal relations and systematic suppression and oppression of pmoi members in Iraq and Europe. Preventing more abuses and suppression of those stranded members in pmoi , it is better to shut down the Ashraf garrison ,the container of pmoi cruelty , systematic suppression , terrorism and violence in Iraq, as soon as possible and the pmoi stranded members’ rights should be recognized and respected individually by the United Nations and they should have a chance to live in the free world.
Respectfully
Iran Ghalam Association

 


نامه سرگشاده به آقای اد ملکرت
رئیس هیئت نمایندگی سازمان ملل در عراق

رسانه های وابسته به مجاهدین به نقل از شما به عنوان رئیس هیت نمایندگی سازمان ملل در عراق عنوان می کننند که شما مخالف خروج مجاهدین از عراق تا پایان سال 2011 هستید. ما نمی دانیم که آیا چنین نقل قولی از شما صحیح می باشد یا خیر.


اما اعضای کانون ایران قلم که بعضا بیش از 20 سال در تشکیلات این سازمان در عراق و اروپا فعال بوده ولی اکنون به عنوان منتقدین این سازمان وبه عنوان به اعضای جدا شده در اروپا فعالیت دارند توجه شما را به نکات زیر جلب میکنند.

1. توجه دارید که نام سازمان مجاهدین در سال 2011 در لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا ابقا گردید.
2. مشخصاً در این لیست به روابط غیر دمکراتیک با اعضای تأکید دارد.
3. با توجه به نفض ابتدایی ترین حقوق اعضا از جمله حق ازدواج ، حق دیدار با پدر مادر وخویشاوندان ، حق داشتن فرزند که از بدیهی‌ترین حقوق افراد در منشور سازمان ملل درج گردیده از افراد این سازمان به شکل آگاهانه ممانعت می‌شود.
4. تشکیلات این سازمان افراد خویش را زندانی کرده و مانع خروج اعضای ناراضی میگردد.
5. در چنین شرایطی به نظر میرسد وظیفه سازمانی و انسانی نمایندگان سازمان ملل در عراق دفاع از حق انسانی اعضای یاد شده باشد تا از این افراد برای ماجراجویی واقدامات خشونت طلبانه مورد بهره برداری و سواستفاده قرار نگیرند.

آقای اد ملکرت محترم
توجه دارید سازمان تروریستی مجاهدین به عمد قصد دارد تشکیلات اش در عراق دست نخورده باقی‌مانده و در این راستا تلاش میکند افکار عمومی را فریب دهد و با مظلوم نمایی مانع اجرای عدالت در مورد اعضای باقی‌مانده در عراق گردد.
چندی پیش روزنامه گاردین نوشت ؛"مجاهدین خلق به ده ها مقام آمریکایی برای چنین سخنرانی هایی پول داده اند. همچنین تلویزیون صدای آمریکا به نقل از روزنامه در هافینگتون پست گزارش داد. تبلیغات به نفع سازمان مجاهدین خلق،دکانی است که میلیون ها دلار به جیب سیاستمداران پیشین آمریکا می ریزد.
آقای اد ملکرت
متاسفانه باید به اطلاع برسانیم که میان این سءاستفاده های مالی با ادامه اسارت اعضای مجاهدین در پادگان اشرف در عراق یک رابطه منطقی و مستقیم وجود دارد.
شما باید به این نکته توجه کنید که هدف شماره یک این سازمان نگهداری اعضا برای دفاع از جان رهبر این سازمان مسعود رجوی است که هم‌اکنون در عراق باقی‌مانده است و بهره برداری از آنان به عنوان گوشت دم توپ و سپر انسانی در مواجهه با موارد غیر قابل پیش‌بینی ازطرف این سازمان صورت میگیرد.

سازمان مجاهدين خلق ايران خصلت، مناسبات، تشكيلات و رهبري يك سازمان و يا حزب دمكراتيك را ندارد. این تشکیلات به شكل يك سكت بسته مذهبي اداره مي شود. سکتی که معتقد به آزادی اندیشه و تعدد آرا و افکار نیست و تلاش مي كند تا اراده خود را بر دیگران تحميل نمايد.
رهبري در سازمان مجاهدين جنبه تقدس دارد و امر رهبري مسئـله اي اعتقادي است و نه سياسي و از این نظر مسعود رجوي در مقامي هم طراز با بن لادن در گروه القاعده که هم رهبر سیاسی وهم رهبر عقیدتی بود قرار دارد.

جنابعالی به عنوان نماینده سازمان ملل در عراق در پایان ماموریت خود هستید، از شما انتظار می‌رود در گام اول به حقوق اعضای این سازمان فکر کنید و بدانید انتخاب زندگی آزادانه حق مشروع و ابتدایی این اعضا میباشد که از آنان سلب گردیده است. همچنین از جنابعالی استدعا می کنیم این نامه را در اختیار جانشین خود در دفتر سازمان ملل در بغداد قرار دهید.

کانون ایران قلم مفتخر خواهد بود شما و سایر همکارانتان را در جریان اطلاعات بیشتر و همچنین آگاهی رسانی پیرامون شیوه‌ها و روش‌های سرکوب سیستماتیک و تشکیلاتی این سازمان در عراق واروپا قرار دهد و توصیه می کند برای اینکه برای این فرقه امید واهی استمرار سرکوب تشکیلاتی و سیستماتیک برای به رسمیت نشمردن حقوق اعضا ناکام مانده ، بهتر است که هر چه زودتر پادگان اشرف به مثابه ظرف تروریسم و خشونت در عراق برچیده شود و حقوق افراد به شکل انفرادی از طرف سازمان ملل به رسمیت شناخته شده و امکان حضور انفرادی آنان در کشور ثالث ایجاد گردد .


با احترام
کانون ایران قلم
سپتامبر 2011

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اطلاعیه کانون ایران قلم در مورد تصمیم آمریکا بر ابقای فرقه  مجاهدین در لیست گروههای تروریستی

 

تحریریه کانون ایران قلم

24.08.2011

 

به گزارش خبر گزاری ها بار دیگر نام سازمان مجاهدین در لیست گروههای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا ابقا گردید تصمیمی که از سال 1997 به این سو پیوسته تکرار گردیده است.

 

کانون ایران قلم ضمن قدردانی از کارشناسان وزارت امور خارجه آمریکا که فریب دروغ ها و شانتاژهای تبلیغاتی این فرقه  مبنی بر کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه و متوقف کردن اعمال خشونت آمیز نشده ، مایل است که تحلیل ونظریه کارشناسان این کانون را که متشکل از اعضای با سابقه این جریان ضد ملی بودند را در اختیار آگاهان سیاسی قرار دهد.

 

اهداف سازمان مجاهدین برای خروج فوری از لیست گروههای تروریستی

واقعیت اینکه سازمان مجاهدین پس از نزدیک به 15 سال ابقا در لیست گروههای تروریستی امسال با خرج میلیون‌ها دلار و تلاش‌های شبانه روزی و رشوه دهی های سرسام آور به نمایندگان سابق و لابی های اسراییلی به هر قیمت ممکن میخواست از این لیست خارج گردد چرا که قصد داشت به سه هدف عمده و محوری دست یابد .

 

هدف اول: به لحاظ بیرونی

از انجاییکه که سازمان مجاهدین بر اساس تاریخ 30 سال گذشته و بویژه  پس از فرار از ایران استراتژی « اتکا به بیگانگان » را به جای « تکیه بر اهرم توده ها و مردم » برگزیده و آنرا به عنوان اصلی‌ترین و تعیین کننده ترین عامل برای کسب قدرت سیاسی انتخاب کرده است  وهیچ ابایی هم از بیان آن هم آن ندارد ، بر این تصور بودند که  که این بار با خروج از لیست گروههای تروریستی قادر خواهند بود این مسیر خیانت بار را که 25 سال آنر در زیر قبای صدام حسین سپری کردند اکنون با وجهه قانونی ، سهل تر و آسانتر از گذشته اما این باربه زیرقبای جناحی از دولت مردان آمریکایی و جنگ طلبان کارکشته سپری کنند  و  بر اساس این دیدگاه  رجوی خواب‌های  پنبه دانه بسیار دیده بود.

 

هدف دوم : عمل‌کرد درونی و تأثیرات آن در مناسبات مجاهدین

سازمان مجاهدین  و شخص رجوی با تلاش‌های مستمر بر آن بود که پس از بیرون آمدن از لیست گروههای تروریستی آنرا به عنوان یک اهرم کار ساز در مقابل اسیران و گروگانهای پادگان اشرف قرار داده و با فریب صدباره آنان بگوید اکنون با خارج شدن ما از لیست گروه های تروریستی ، از  جانب آمریکا به رسمیت شناخته شده ایم.

رهبری فرقه مجاهدین خلق قصد داشت و دارد که این تحلیل را به خورد نیروهای اسیر در اشرف بدهد که ما ( فرقه مجاهدین )  پس از مذاکره به عنوان «راه حل اول » ، جنگ به عنوان « راه حل دوم » هم اکنون بعد از خروج از لیست گروه های تروریستی می توانیم مرحله سوم را آغاز کنیم. مرحله سوم نیز این است که  با بکارگیری مجاهدین و تسلیح مجدد آنان  به عنوان راه حل سوم به خورد اعضای ناآگاه و بی‌خبر از همه جا داده و با امید دادن های کاذب  سالیان بیشتری آنان را استثمار قرار داده و به عنوان گوشت دم توپ فدای سلامت و ادامه زندگی خودش گرداند .

براساس همین نظریه رجوی در افکار پریشان حال خود تا آنجا پیش رفته بود که به این ترتیب از جانب آمریکا به رسمیت شناخته شده و مجدداً سلاح های خود را که بر اساس گزارش وزارت امور خارجه آمریکا بالغ بر 2000 تانک و نفر بر و زرهی اهدایی صدام حسین را باز پس خواهند گرفت  .

 

هدف سوم و اصلی‌ترین هدف رجوی : آمدن  به شکل ناشناس  و ادامه زندگی در اروپا

اصلی‌ترین هدف رجوی برای خروج از لیست تروریستی بخصوص بعد از اینکه پایان سال 2011 ضرب العجل  دولت عراق نیز به پایان خواهد رسید آن بود که رجوی به شکل قانونی و بدور مسایل حقوقی وارد اروپا شده و به شکل ناشناس یه حیات خفیف و خائنانه خود ادامه دهد هدفی که سر آمد تمام رشوه دهی های میلیونی رجوی حفظ جان خودش بوده است و بس .

موضوع به همین سادگی است و او حاضر بوده و هست که برای بقای خودش  تمام سازمان دست سازش فنا شود و این رسم همه دیکتاتورهاست از صدام حسین تا قذافی و تا همه دیکتاتورهایی که عقده‌های درونی خود را در غالب سازمان های آزادیخواه !! ولی تا بن استخوان وابسته به خورد جوانان این میهن دادند.

 

از سویی دیگر رجوی با ورود به اروپا و فرار خموشانه از عراق همانطور که اشاره کردیم به شکل ناشناس از اصلی‌ترین سؤال تاریخی که بایست روزی به مردم و تاریخ ایران پاسخ دهد ، فرار کند .

او فرار خود از پاریس به عراق را « پرواز صلح و آزادی » لقب داد و برایش کتاب زر نگار چاپ کرد . او گفت ارتش واقعی مردم ایران ارتش آزادیبخش است و پیام میداد که سربازان و افسران و درجه داران به آن بپیوندند اما دیری نگذشت که به کمک توپخانه عراق همین سربازان و درجه دارن و افسران را به خاک وخون کشید .

آری دروغ بزرگ تشکیل نیروی رهایی بخش همانا آموزش و پرورش مزدوران فارسی زبانی بود که تمامی آنان با دخالت مستقیم افسران عراقی راهی جنگی نابرابر و بی بازگشت به اسم آزادی تهران میشدند و رجوی زبان نمی گشاید که شعارهای آن روز و فرار خائنانه امروزش از عراق را چگونه برای مردم و قربانیان این سازمان توضیح میدهد .

 

البته پاسخ تاریخی را مردم ایران مدت هاست به او و همسرش داده‌اند و سرنوشت رقت باری که او اکنون اسیرو دچارش گردیده است پاسخ اتو دینامیکی تاریخ و آه دل ماردان و پدرانی است که فرزندان آنان به دست و فکر او قربانی و اسیر این فرقه ضد ملی  شده‌اند .

 

در پایان کانون ایران قلم ضمن خرسندی از تصمیم اخیر آمریکا ،  لازم می داند برای آینده هم به دولت آمریکا و هم به اتحادیه اروپا این هشدار را بدهد که دولتمردان این کشورها باید بدانند فرقه مجاهدین خلق به مانند یک چاقوی دو لبه هست که ممکن است یک لبه آن به عنوان اهرم فشار بر روی حکومت اسلامی ایران موثر باشد ( که البته بسیاری از کارشناسان در کارایی این اهرم فشار تردید جدی دارند ) اما لبه دیگر آن که تیزتر و برنده تر می باشد ، برای خشونت و ترور استفاده خواهد شد، لبه تیزی که در گذشته زیر گلوی شهروندان و نظامیان آمریکایی و همچنین مردم ایران قرار گرفته است. بنابراین ما از هم اکنون توصیه می کنیم برای اینکه برای این فرقه امید واهی نماند بهتر است که هر چه زودتر پادگان اشرف به مثابه ظرف تروریسم و خشونت در عراق برچیده شود و همچنین اتحادیه اروپا و دولت فرانسه  به دقت گسترش و خانه خریدن های فرقه مجاهدین با مبالغ هنگفت در شهرک اوورسورواز را را با هدف درست کردن قلعه جدید در نزدیکی پاریس ـ فرانسه به عنوان جایگزین قلعه اشرف زیر نظر داشته باشند.

کانون ایران قلم امیدوار است که مردم ایران و جهان، دنیایی  به دور از خشونت ، ترور و فرقه گرایی روزگار بهتری را پیش رو داشته باشند و گروههایی که با روش‌های زورمدارانه با حذف دگراندیشان و ترور فیزیکی افراد سعی در غالب کردن خود به افکار عمومی ایران و جهان را دارند بیشتر و بیشتر مورد بازشناسی و محاکمه عادلانه قرار گیرند.

 

کانون ایران قلم

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد