_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

دیدار نمایندگان کانون ایران قلم با مسئولین سازمان عفوبین الملل در شهر برلین

 

علی جهانی و روح الله تاج بخش

23.09.2011

 

درراستای تلاش جهت آزادی اسیران دربند رجوی در عراق و درخواست مساعدت از نهاد های بین المللی ، آقایان علی جهانی و روح الله تاج بخش  به نمایندگی از کانون ایران قلم با مراجعه به دفتر نمایندگی سازمان عفو  بین الملل در برلین  ضمن گفتگو با مقامات این نهاد نامه خود را به مقام مسئول تقدیم کردند.

در این دیدار وضعیت فرقه رجوی در عراق و وضعیت افراد اسیر  در کمپ عراق جدید ( اشرف سابق ) توضیح داده شد و نیز خواست  دولت عراق که  مصمم است مصوبه خود درمورد تعطیلی و برچیدن این اردوگاه بجا مانده از دوران دیکتاتوری صدام حسین را به اجرا بگذارد توضیح داده شد  و با ابراز  نگرانی از سو استفاده ابزاری از افراد مستقر درآن توسط مسئولین سازمان،  توجه این نهاد بین المللی به عمق فاجعه ای که ممکن است به خواست سران فرقه  رجوی در کمپ عراق جدید ( اشرف سابق ) به وجود بیاید جلب شد  .

 

 

در این دیدارآقایان تاج بخش و جهانی  با  ذکر گفته های مسولین سازمان مجاهدین خلق که به دستور مسعود رجوی و مریم رجوی،  در نشستهای توجیهی به اعضا گفته اند :

" با ارتش امریکا تا جائی پیش می رویم که به در گیری فیزیکی کشیده نشود اما اگر با دولت عراق مواجه باشیم، درگیر هم می شویم که بالاترین بها را از آنها بگیریم."

ابراز نگرانی شد  که سران فرقه مجاهدین از قربانیان اسیر استفاده  ابزاری نموده وا ز آنها بعنوان سپر انسانی جهت درخواست های غیرحقوقی وغیرقانونی خود استفاده نمایند.

همچنین به مسئولین این نهاد بین المللی تاکید شد از آنجا که رهبری سازمان مجاهدین خلق با طرح درخواست غیرحقوقی و غیرقانونی " انتقال جمعی " به خارج از عراق ، عملا می خواهد مانع گفتگو و ایجاد بن بست در تصمیم گیری دولت عراق شود، در صورتیکه طبق قوانین بین المللی درخواست پناهندگی امری فردی است و نه گروهی و سازمانی. چنانچه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در آخرین بیانیه خود در همین مورد به تاریخ 13 سپتامبر 2011 اشاره کرده است که:

" کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل  تأکید میکند که پناهندگی گروهی را با عمل‌کرد و راهنمای عمل سازمان ملل متحد منطبق نمیشناسد و اشاره میکند که آنرا در مورد گروه هایی که سابقه فعالیت مسلحانه داشته باشند، به اجرا میگذارد. "

 

 

لذا بیم آن می رود که رهبری سازمان مجاهدین با روی میز نهادن اینگونه طرح ها قصد اخلال درروند مسالمت آمیز این مشکل و استفاده ابزاری ازاین افراد را داشته باشند .

به همین دلیل ما به جوامع بین المللی و حقوق بشری و سازمان های مدافع حقوق بشر در جهان هشدار می دهیم. فرصت ها روبه پایان هستند. ما همچنان معتقدیم گفتگو برای جمع آوری اشرف نیاز به استفاده از خشونت نیست و از سران این گروه باید خواسته شود که  دست از لجاجت و اصرار کشیده و به پای میز مذاکره جهت حل مسالمت آمیز این مسئله بازگردند و مسئولیت هرگونه ایستادگی در برابر تصمیم دولت عراق جهت به خطر انداختن جان این افراد در درجه نخست متوجه مسعود رجوی و مریم رجوی و دیگر رهبران ارشد این گروه خواهد بود.

همچنین نمایندگان کانون ایران قلم، آقایان علی جهانی و روح الله تاجبخش ضمن تاکید بر اجرایی شدن تصمیم دولت عراق مبنی بر انحلال کمپ عراق جدید (اشرف سابق ) تا پایان سال 2011 به بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان اشاره کردند که تشکر تاکید کردند که  باید دو موضوع، برچیده شدن و انحلال اشرف و بررسی درخواست پناهندگی افراد،  باید به موازات هم حرکت کنند و افراد بعد از انحلال اشرف در کمپ های پناهندگی دولت عراق مستقر و منتظر پاسخ پناهندگی شان از طرف سازمان ملل متحد باشند تا یک کشور پناهنده جو آنها را بپذیرد.

در پایان ، مسؤلین دفتر برلین سازمان عفو بین الملل جهت پیگیری موضوع قول مساعد داده و از این گفتگوی روشنگرانه ابراز تشکر نمودند .

 

 

همچنین ......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیام خانم سلطانی بمناسبت فرار و رهایی سه تن از قربانیان فرقه مجاهدین 
 

 

خانم سلطانی

22.09.2011

 

لینک به پیام صوتی جهت دانلود

 

سلام به شما باقیمانده نفرات اسیر چه در پادگان اشرف یا در جاهای دیگر بسیار خوشحالم از اینکه سه نفر دیگر از بن بست زندان اشرف موفق به فرار شدند هرچند که فعلا به دلایلی نمی توانم با اسم تک به تک آنها را مورد خطاب قرار بدهم اما به هر سه نفر آنها تبریک می گویم و امید وارم که به زودی سایر  اعضای گرفتار نیز آزاد شوند و رجوی بور و بی آب رو گردد که در شقاوت و سنگدلی دست کمی باقی نگذاشت همانگونه که هشت سال است بعد از سرنگونی سرورش صدام همچنان او برطبل جنگ و درگیری و خشونت می کوبد و جان اعضای باقیمانده در این پادگان را برای حفاظت خودش بکار گرفته است. باز هم جای شکر و شادی دارد که طی دو سال گذشته حدود 100  نفر از دوستان ما توانستند خود را از این دخمه بیرون بکشند هیچ کدام به کوری چشم رجوی و همانند دستگاه شکنجه و کشتار وی زندگی اجباری ندارند بلکه درکمپی درشمال بغداد اسکان داده شده اند تا همان طور که خودشان انتخاب می کنند پروسه پناهندگی آنها زیر نظر صلیب سرخ وکمیساریای سازمان ملل درامور پناهندگان طی شود و به زندگی سالم و نرمال همچون من و سایر دوستان برگردند. از همینجا به سایر اعضای باقی مانده و گرفتار در این پادگان باز هم خاطرنشان می کنم و نوید می دهم که از اردوگاه تارعنکبوتی رجوی بیرون بزنید و قبل از تمام شدن ضرب العجل دولت عراق خود را از کام مرگ و انتقام جوئی و خشونت رجوی برهانید  خود را بیش از این دستاویز خواسته های شیطانی وی نکنید همچنان که می دانم باز هم طی ماههای گذشته و به مناسبتهائی چون یک قل دوقل انتخاب مسئول اولی یا ماه رمضان و سقوط دولت لیبی که جداگانه من مطالبی را بیان کردم اما در همه اینها که یک نخ نبات بیشتر وجود ندارد و آن هم مصرف داخلی و استفاده ابزاری در جهت حفظ خودش است. علی رغم همه اینها باز هم وی و تشکیلاتش خط و نشان کشیدند و مرثیه ها و روضه ها خواندند تا جلوی فرار و ریزش بیشتر نفرات را در پادگان بگیرند اما علی رغم همه اینها باز هم می بینیم که سه نفر موفق به فرار می شوند و از مهلکه می گریزند من می خواهم خطاب به باقیمانده نفرات باز هم بگویم که اراده کنند و شرایط را بیش از پیش درک کنند. درحال حاضر از یکطرف ضرب العجل تعطیلی و برچیدن بساط اشرف رو به پایان است و این حق حاکمیت دولت عراق است و بدانید که حاکم عراق دیگر صدام حسین نیست.

این ضرب االعجل مسئول اولی این و آن و این سرگرمی ها برایش معنا و مفهومی ندارد و زبان  زبان قانون است.

همچنین توجه شما را به پاسخ کمیساریای سازمان ملل درامور پناهندگان که 13 سپتامبر 2011 برابر با 22 شهریور انتشار یافت جلب می کنم و قابل توجه است که سازمان ابتدا این پاسخ را انتشار داد و سپس بعد از 24 ساعت سریع آن را از تمامی سایتهای خود جمع آوری کرد فکر می کنید که چرا سازمان این بیانیه را از سایت های خود حذف کرده است؟  برای اینکه در این پاسخ که به درخواست وکلای سازمان بود تصریح شده که  درخواست تک تک افراد برای درخواست پناهندگی از سازمان ملل لازم و ضروری است  در حالیکه سازمان مایل به گرفتن حق پناهندگی جمعی به صفت سازمانی و گروهی بود.

در این بیانیه  بطور مشخص نام قرارگاه اشرف برسمیت شناخته نشده و همانطور که بارها دولت عراق تأکید داشته نام این پادگانی که هدیه صدام حسین به رجوی بود با نام جدید آن عراق جدید  به رسمیت شناخته شده است که این موضوع  برای رهبری سازمان مجاهدین بسیار گران آمد و همچنین نکات بسیار مهم دیگر که در بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان هست.

 

بنابر این خواب پنبه دانه ای که رجوی فکر کرده می تواند بافت تشکیلاتی فرقه ای خودش را به خورد سازمان ملل هم بدهد زهی خیال باطل است و سازمان ملل افراد را می شناسد نه یک گروه آنهم با سابقه تروریستی. در همین رابطه توجه شما را به بررسی کامل تحریریه ایران قلم در لینک زیر جلب می کنم:

 

http://www.iran-ghalam.com/2Haupt/5326-IranGalam-Tahririe-20.09.2011.htm

 

از طرف دیگر باز هم شاهد آن بودیم که درتلاش پرهزینه جهت خروج از لیست تروریستی وزارت امورخارجه امریکا باز هم نام این گروه را درتاریخ 18 آگوست 2011 دراین لیست ترور سال 2011 باقی گذاشت.آخرین اقدام این فرقه پرداخت هزاران دلاتر به 93 نفر از اعضای این گنگره امریکا بود تا انها با انتشاربیانیه ای از دولت امریکا درخواست کنند تا نام این گروه را از لیست تروریستی حذف نمایدعلی رغم همه هزینه های سر سام آور که رجوی انجام داد تا از لیست گروه تروریستی خارج بشود اما باز هم همچون گذشته در لیست قرار دارد و بدانید که زبان قانون با شامورتی بازی های رجوی خیلی متفاوت است بنابر  این بیش از این فریب نیرنگهای این سازمان را نخورید و خود را از مهلکه آزاد کنید و فرار کنید.

شخصا امیدوار هستم که در ماههای آینده بدون خشونت و خونریزی که خواسته رهبری این سازمان است بتوانید خودتان هم قدمی برداشته و اقدام به فرار کنید.

همچنانکه در نامه جداگانه ای خطاب به مجامع بین المللی و ارگانها حقوق بشری هشدار داده و درخواست رسیدگی به نجات جان این افراد و تشویق و استفاده ابزاری توسط رهبران این گروه اشاره کرده ایم تا کمک کنند که مسالمت آمیز این بحران و گروگانگیری رجوی خاتمه یابد.

در این مجال باز هم از رجوی بعنوان تنهاه و تنها عامل این گروگانگیری و جنایتها می خواهم که از سرنوشت نفراتی همچون حسنی مبارک و سرهنگ قذافی یا صدام درس بگیرد و به گروگانگیری خودش در پادگان خانمه بدهد و جلوی کشتار کور و بی هدف را بگیرد.

 

  

 

همچنین ......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شرایط غریق

 

 

مهدی خوشحال - آلمان

21.09.2011

 

در گذشته شرایط زندگی و کارم به گونه ای بود که هر از گاه خطری از نوع غرق شدن در آب، تهدیدم می کرد و سپس با شانس چند در صد نجات می یافتم. ولی یکی از آن دفعات از همه جالب تر بود. یکی از روزهای سخت زمستان که هوا برفی و دریا طوفانی بود، عازم دریا بودم که پس از دقایقی، اسیر امواج دریا شده و دفعتاً قایقم واژگون شد و درون آب افتادم و در حال غرق شدن بودم. خیلی زود امیدم را برای نجات از دست داده بودم چون که هوا به شدت سرد و تمام تنم یخ زده بود. در آن حال وقتی که به روی آب آمدم، متوجه شدم قایق واژگون شده ام همراه با جریان تند آب به سمت ساحل می رود. به بدنه قایق چنگ انداختم، از آن جا که دستانم یخ زده بود موفق نمی شدم، سرانجام ناخن هایم به آهنی که به پشت قایق نصب شده بود گیر کردند و توسط همان، توانستم به سمت ساحل نزدیک شوم و از غرق شدن نجات یابم. حال در آن احوال ناخنم حلقه وصلم با خدا بود و یا این که ناخن هایم رابط من با قایق و ساحل و نجات بودند، بماند تا جایی که بعدها همان ناخن های نجات دهنده ام، به مسئله و معضلی برایم در مبارزه و تشکیلات بدل شدند!

چند سال بعد از آن ماجرا که سال 1365 بود، در کشور عراق و شهر سلیمانیه و در ارتفاعات بلندی که بیش از 1500 متر ارتفاع داشتند، درون چادری نظامی، کار شنود و جاسوسی و غیره می کردیم. شب ها به پایین کوه می رفتیم که آن جا را پایگاه باباخانی و مرکز رادیو می گفتند. مدت ها گذشت تا این که قرار شد افراد عبور کرده از انقلاب ایدئولوژیک سال 1364 از درون خرده انقلابات ایدئولوژیک دیگری که در تمام سال 1365 ادامه داشت، عبور کرده و به اصطلاح، هضم و جذب کنند. هضم و جذب کنند، یعنی همان فعالیت های ذهنی و سر کاری و انحرافی بودند تا رهبری سازمان با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر بتواند کار خودش را بکند و راه خودش را برود و سرانجام به سراغ انقلابات ایدئوژیک دیگری که طی سال های 1367 و تا به امروز اتفاق افتاد، برود.

در همان دوره از مراحل انقلاب ایدئولوژیک، یکی از روزها که قرار شد خیر افراد را بگیرند، نوبت به من رسید. وقتی وارد اتاق مسئول شدم، فرمانده ای اهل خراسان به نام مهدی را دیدم که پشت میز نشسته و به محض ورودم، در ابتدا کلی تعریف و تمجید از من که در کار و تشکیلات و حرف شنوی و غیره، هیچ مشکلی ندارم، الا این که بچه ها گفتند فلانی ناخنش بلند است! سپس از من خواست تا دست هایم را نشانش بدهم که من نیز نشانش دادم و او در ادامه که شروع به انتقاد کرد، قبل از این که مستقیماً از من انتقاد کند، شروع کرد از سران حکومت که اگر آنان چنان و چنین نمی کردند، آدمی مثل تو راهش به این جا نمی کشید و هر کسی در این راه اهل مبارزه نمی شد! این گفتار مهدی و مثالی که برایم زده بود، به شدت تحت تاثیرم قرار داد و تحقیرم کرد.

همان مهدی که در نیابت از سازمانش، شعار استفاده صد در صد از چنگ و دندان و ناخن در مبارزه را سر می داد، تنها عیب و ایرادم را در مبارزه و جنگ، ناخنم بر شمرده بود. همان ناخن هایی که حداقل یک بار به طور صد در صد از مرگ و نیستی نجاتم داده بودند. به هر حال ناچار شدم بنا به فرمان مهدی، ناخن هایم را تا حد ممکن کوتاه کنم و در تشکیلات مجاهدین نه تنها از چنگ و دندان و ناخن، بلکه از همه و همه چیز دیگرم بگذرم چرا این که رهبری سازمان اعضایش را برای مبارزه و باقی ماندن در تشکیلات، همین را می خواست. یعنی اعضایی که رهبری را دارند، دیگر به هیچ چیزی نیاز ندارند!

اواخر سال 1370 در کشور ترکیه بودم. همان گونه که سازمان خواسته و انجام داده بود، هیچ چیز به همراه نداشتم. از زن و فرزند تا علم و دانش و تجربه، از آرمان و ایدئولوژی تا انگیزه و امید، از چنگ و دندان و ناخن، تا سلامت جسمی و روحی؛ و تنها شلواری که به تن داشتم و کفشی که به پا داشتم، هر دو پاره و مندرس بودند. با این وصف، یک چیز دیگری که هرگز نداشتم و تا آن روز به مخیله ام نزده بود، لحظه به لحظه و روز به روز در درونم کشف می شد که آن، قلم بود. قلمی که این بار تنها حلقه وصل من با بیرونم و تنها ابزار نجاتم بود.

با این وجود، نکته مهمی که می خواهم از دو خاطره فوق استنتاج کنم، این است که رهبری سازمان اعضایش را در شرایط غرق شدن تمام عیار قرار می دهد، غریقی که حتی ناخنی برای قلاب شدن به بیرون از خود را ندارد و در این شرایط اگر عضوی پس از خروج از سازمان و در مسیر ابتلائاتی چون خودفریبی و خودتباه سازی، نتواند از حیث فردی و خانواده گی و اجتماعی و سیاسی، سر پا بماند یا هرگونه مشکل و مصیبتی گرفتار آید، مسئول اول و آخرش همان کس و یا کسانی هستند که او را از قبل در شرایط غرق شدن بدون هیچ ابزار نجاتی، قرار داده بودند.

"پایان"

 

 

همچنین ......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رجوی و کابوس فرار نیروها

 

 

روح الله تاجبخش - آلمان

20.09.2011

 

در خبرها خواندم که سه تن دیگر از یاران اسیرمان خوشبختانه دیروز یکشنبه موفق به فرار از اسارتگاه اشرف شده اند ، قبل از هر کلامی باید از صمیم قلب به آنها تبریک بگویم و آرزوی موفقیت کنم   . این خبر از جهات بسیاری برایم خوشحال کننده بود از آزادی دوستان دیگرمان و از اینکه میتوانند از این پس در دنیای آزاد و فارغ از فشارهای خرد کننده تشکیلات جهنمی فرقه رجوی زندگی آینده خود را رقم بزنند  و از اینکه این  فرارها نوید بخش فروپاشی محتوم تشکیلات فرقه  و محو اندیشه ارتجاعی رجوی است.  از قرار معلوم رجوی با برپائی نشست گاهی در ماه رمضان ، فرار و حتی اقدام به ان را مصداق جرم سیاسی و خیانت تعریف کرده و به سران سرکوبگر فرقه نیز جهت سرکوب بیشتر و حتی در صورت لزوم حذف فیزیکی مخالفین و کسانی که  اقدام به فرار میکنند دست باز داده است . از طرفی میبایست این نقض فاحش حقوق بشر در اردوگاه اشرف را جدی گرفت و مجامع بین المللی را از خطری که ساکنان اسیر در اردوگاه را تهدید میکند آگاه کرد که البته این کاریست که میبایست در اسرع وقت به ان پرداخت اما نکته ای که در پس پشت تهدید های هیستریک و هر روزه رجوی به خوبی عیان است عمق هراس رجوی از ریزش نیروها و کابوس همیشگی این خائن فراری از نیروهای ناراضی است کابوسی که یک لحظه او و عاملان سرکوبش در فرقه را رها نمیکند آنها حتی از فرار یک نفر نیز وحشت دارند و تمام اقدامات سازمان در داخل تشکیلات خلاصه شده در کنترل هرچه بیشتر نیروهای ناراضی است.  

بعد از درگیری بوجود آمده میان نیروهای نظامی عراق با سازمان  در اطراف اردوگاه اشرف، و اعلام رسمی نخست وزیر عراق مبنی بر تعیین ضرب العجل برای خروج از اشرف و خاک عراق، سران فرقه به تکاپوی شدیدی افتادند تا باز هم با استفاده از شیوه های کثیف خود به مظلوم نمایی در سطح بین المللی پرداخته و در مقابل این تصمیم بایستند و از طرفی اعضای اسیر در اشرف را مدتی دیگر با فشار های روز افزون تشکیلاتی همچنان در بند نگاه دارد ..

اما این جست و خیز های سران فرقه  که از اجرای پروژه کشته سازی بوسیله قربانی کردن اعضای ناراضی خود تا پول خرج کردن های کلان برای جلب حمایت مشتی سیاستمدار معلوم الحال و مزدور اروپایی و آمریکایی ادامه داشت نه تنها نتیجه ای در بر نداشت که باعث بی آبرویی بیشتر آنها  و حامیان رشوه بگیرشان شد. و از پشت پرده حق حساب های کلانی پرده برداشت که نه تنها ماهیت حامیانشان را روشن ساخت بلکه موضوع منشا نامعلوم این مبالغ کلان را که توسط رجوی ها  خرج می شود را نیز دوباره به جریان انداخت.

به هر حال زمان برای سران سازمان  به سرعت گذشت و حالا هر چه به روزهای پایانی مهلت دولت عراق نزدیک می شوند بیشتر به این نتیجه می رسند که دولت عراق در اخراج آنها  که خواست ملت عراق نیز می باشد کاملاً مصمم است و حمایت حامیان اروپایی و آمریکایی فرقه  نیز دردی از این آینده خود ساخته دوا نمی کند.

از این رو بعد اعلام مریم رجوی مبنی بر اینکه دیگر حاضر نیست در مورد اخراج فرقه  از عراق مذاکره کند! ( البته خانم رجوی در توهم این است که مذاکرات او و دوره گردی هایش در اروپا در تصمیم دولت عراق تاثیر دارد) شاهد تحرکاتی در میان تشکیلات  و خصوصاً در اشرف بوده ایم که نشان از تصمیمات نهایی آنها در این باره است.

که می توان برگذاری نمایش انتصاب مسؤول اول را نیز از ان شماردانست.

البته دربارهی فلسفهی برگزاری مراسم فرمالیستی انتصاب مسؤول در گروه تروریستی مجاهدین بسیار گفته شده است كه بهطور خلاصه میتوان آن را به تهییج و انگیزاندن نیروها و بزرگ نشان دادن روابط تشكیلاتی مربوط دانست.
تجربه نشان داده است كه از زمان آغاز چنین انتصابهایی در درون تشكیلات مجاهدین، كسانی به این كار گمارده و نصب شدهاند كه به تصریح رجوی بیشتر توانستهاند از "حق رهبری" دفاع كرده و آن را از حلقوم نیروها بكشند!
بر همین اساس تاكنون افرادی در این پست سازمانی بهكار گمارده شدهاند كه از یكسو خاكساری بیشتری در برابر رجوی داشتهاند  و از دیگرسو ایستادگی بیشتری در مقابل اعضاء و سایر نیروها داشتهاند. بر این منوال بوده است كه تاكنون كسانی مسؤول اول شدهاند كه در این زمینه از خود لیاقت بیشتری نشان دادهاند و تشكیلات رهبری كنندهی مجاهدین به این نتیجه رسیده است كه آن فرد با خشونت بیشتر و در نظر نگرفتن هیچ ملاحظهای، نیروهای تحت مسؤولیتاش را مطابق خواست رجوی سرپا نگه داشته است.

برگزاری این نمایش در چنین شرایطی همچنین نشان میدهد كه بحران ریزش نیرو بهصورت مهار نشده در درون تشكیلات مجاهدین باقی مانده است و كنترل آن مهمترین اولویت تشكیلاتی مجاهدین میباشد. بحرانی كه با توجه به اوضاع عراق و فشار روز افزون تشكیلاتی، فزاینده و رو به گسترش خواهد بود و هر چه مجاهدین برای سرپوش گذاشتن بر آن تلاش كنند، سرانجام با ابعادی بسیار وخیمتر خود را نشان خواهد داد

از آنجا که هر زمان فرقه رجوی به بن بستی میرسد به فکر برگزاری یک نمایش برای مشغول کردن اذهان افراد خصوصا آنها که معترض و ناراضی هستند می افتد، اینبار هم دست به کار شد و نمایش مضحک و البته غم انگیز برگزاری به اصطلاح کنگره و انتخاب مسئول اول سازمان را براه انداخت و تلاش کرد تا با کسب انعکاسات رسانه ای اکثرا پولی و تبلیغاتی خلأ شکست در کارزار خارج شدن از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا را بپوشاند.
.

سازمان مجاهدین خلق یک فرقه مخرب کنترل ذهن (دقیقا بر مبنای تعاریف جامعه شناسانه و روانشناسانه ارائه شده توسط متخصصین این حوزه) است و هرگز ساختار حزبی و دموکراتیک نداشته که برفرض کنگره و دبیر کل و انتخابات درونی داشته باشد. برگزاری کنگره و انتخابات درونی در این فرقه همیشه صرفا نمایشی و جهت فریب اذهان عمومی خصوصا طرف های غربی بوده است.

 

البته در اینجا باید به کارنامه سیاه مسئول قبلی سازمان یعنی صدیقه حسینی هم اشاره کرد وی در این مدت که خودش را مسئول اول می دانسته جز اعمال فشار به افراد برای نگه داشتن آنان در اشرف و جلوگیری از ملاقات اعضای فرقه با خانواده های خویش و توهین و دادن فحش و ناسزا و زدن سنگ به خانواده های محترم و به کشتن دادن اعضای خود کار دیگری نکرده است و اکنون که دیگر این فرد برای سازمان کارآیی نداشته تصمیم به تعویض او گرفته تا شاید زهره اخیانی بتواند خط سران فرقه که همان به کشتن دادن اعضا در اشرف می باشد را دنبال کند .

این انتخاب همانند دیگر انتخابات فرمایشی سازمان نمی تواند کسی را فریب دهد و اینان جنایت کارانی هستند که دست در دست رجوی داشته و اکنون تبدیل به عروسک های خیمه شب بازی شده تا بتوانند هر چه بیشتر برای مسعود رقص رهایی سر دهند .

انتصاب  این فرد هم نمی تواند مانع از فروپاشی اشرف شود پس بهتر است زهره اخیانی چون عمر مسئولیت او بسیار بسیار کوتاه است به فکر جمع کردن ساک خودش برای محاکمه در دادگاه خلق باشد.

 

روح الله تاج بخش    ، آلمان

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد