_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

پیام صوتی آقایان محمد کرمی و بهزاد علیشاهی برای دوستانشان در اشرف، اسارتگاه مجاهدین خلق درعراق

 

 

وبلاگ عیاران، ششم اکتبر 2011
http://mohamadkarami.wordpress.com/

 

از این نشست به آن نشست می کشاننند شما را که مبادا ذهنتان آزاد باشد و بخواهید در رابطه با مشکلات فکر کنید. دوما وضعیت آب و هوا است که این وضعیت را مضاعف می کند. سوما بخاطر خانواده هایی که الان دو سال است پشت درب برای دیدار و ملاقات با عزیزانشان آمده اند. علیرغم مخالفتتان شما را مجبور می کنند که بروید و به این خانواده ها دشنام بدهید یا سنگ پرتاب کنید و غیره که فیلم هایش را اینجا می بینیم که البته این بیشتر از همه برای شما زجر آور است. دوستان عزیز، همانطور که خودتان میدانید نزدیک به دو سال است که الان خانواده ها آمده اند آنجا. مگر این خانواده ها چه درخواستی دارند؟ مهمترین درخواستشان این است که یک ساعت یا نیم ساعت عزیزانشان را که بیست و پنج سال است ندیده اند فقط ببینند

 

 

http://www.4shared.com/embed/825782669/d357fab0

http://www.4shared.com/embed/825813584/75d9a21b

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه آقای ساغرچی با آقای میلاد آریایی عضو هیئت تحریریه ایران قلم

( در حاشیه اجلاس سالانه شورای حقوق بشر در ژنو)

 

 

 

مهردادساغرچی: با تشکر از شما می‌خواستم از شما بپرسم با توجه به بیانیه کمیساریای عالی پناهندگی و پذیرش  ساکنان اشرف به عنوان پناهجو، آیا رهبران سازمان مجاهدین با چنین خواستی موافقت خواهند کرد؟

 

میلاد آریایی : واقعیت اینکه سازمان مجاهدین در خاک عراق زمین گیر شده و از سوی دیگر دولت مردان این کشور هرگز خواستار ادامه حضور آنان در خاک عراق نیست و به هر قیمت ممکن خواستار اخراج باقیمانده این سکت مذهبی و خشونت طلب از عراق میباشد. از طرف دیگر مسعود رجوی و همینطور مریم رجوی با این اسیران همچون گروگانهایی که باید  هستی و نیستی شان  فقط برای حفظ جان مسعود رجوی بکار گرفته شود، برخورد میکنند و هرگزچیزی که اصلاً برای رهبران این سازمان اهمیتی ندارد جان افراد  و اعضایشان میباشد و موضوع مبارزه با جمهوری اسلامی هم پوش و زرورقی است که مجاهدین برای اینکه این خواست شیطانی شان پنهان بماند ساخته و پرداخته اند. و گرنه مجاهدین چه مبارزه‌ای علیه رژیم میکنند الا اینکه تنها برای بقای خود و تشکیلات شان در یک دهه گذشته فقط وفقط دروغ گفته‌اند و افراد را سر کار گذاشته و عمرشان را فدای حفظ جان رهبران این جریان کرده‌اند هر جا هم که لازم بوده مثل حوادث مرداد ماه گذشته از آنان به عنوان گوشت دم توپ و ملاط مظلوم نمایی بهره برداری کرده و میکنند پس بنابراین:

پر واضح است که با هر نوع پروسه پیگیری و ثبت این افراد به عنوان پناهچو و خواهان پناهندگی در دیگر کشورها مخالفت کرده و موانع جدی بر سر مصاحبه‌های اختصاصی کمیساریای عالی با این افراد در محیطی امن و بدور از حصار رعب و وحشت این سازمان ایجاد خواهد کرد.

 

مهرداد ساغرچی: شما در ژنو برای نجات جان این اسیران و گروگانها و شناخت موقعیت آنان برای جامعه جهانی تلاش میکنید  صبح امروز هم چماقداران مجاهدین سعی در جلوگیری از این کار و روشنگری ها داشتند به نظر شما دلیل این خشونت و ایجاد خفقان هزاران کیلومتر دورتر از حصار های تشکیلاتی این سازمان برای چیست؟

 

میلاد آریایی :دیکتاتوری و دیکتاتور پروری در مناسبات مجاهدین امری نهادینه شده است  آنان رهبری عقیدتی تولید میکنند که پرستش شود ، رئیس جمهور مادام العمر و در عین حال پوشالی بزک میکنند تا ستایش گردد و برایش شعر ها و سرودها به سبک پادشاهان قاجار سروده شود و از این رهگذر عقده‌های درونی و پاسخ نگرفته خود را التیام بخشند . بنابراین در خاک اروپا و آن هم در ژنو جلوی مقر اروپایی سازمان ملل که افشا می‌شوند و آبروی نداشته شان پخش زمین میگردد دیگر فرقی نمیکند «آنان  میگویند آب که از سر ما گذشته است چه یک نی چه صد نی » پس این عکس‌العمل‌ها را بایست بازتاب سوزش راهبرانی دانست که همچون آن حیوان نجیب در گل مانده اند و تقصیرات این در گل ماندنگی را هم اعضای سابق خودش میپندارد که به هر قیمت بایست از سر راه برداشته شوند ولی امکان‌پذیر نیست چون قرن حاضر قرن ارتباطات و آگاهی هاست و مجاهدین دیگر هرگز قادر نخواهند بوده چهره خودشان را بزک کرده و گندم نمای جو فروش باشند.

 

مهرداد ساغرچی: به نظر شما اینکه آمریکا برای پانزدهمین بار آنان را در لیست گروههای تروریستی سابقه دار ابقا کرد رابطه‌ای با خشونت طلبی این سازمان در اروپا و آمریکا و اندیشه و راهکارهای رهبری این سازمان برای حذف مخالفانش دارد؟

 

میلاد آریایی :قطعاً همینطور است آمریکا شناخت خیلی واقعی و درستی از این جریان و رهبرانش دارد آن‌ها به درستی میدانند که تمامی نمایش‌های مجاهدین برای کنار گذاشتن خشونت یک تئاتر سراسری است و محتوای درونی انان هیچ تغییری نکرده است .

در صورتی که شکل و ساختار دیکتاتور پروری در این سازمان تغییر میکند که قبل از آن محتوا و درون مایه این سازمان دچار تحول و تغییر گردد و درگام بعد مطمئن باشید رهبری مادام العمر این سازمان که شخص مسعود ومریم رجوی هستند تغییر میکند و در آن صورت مناسبات این سازمان رنگ وبوی دیگری میگیرد و شاید در آن صورت توسط جامعه جهانی پذیرفته شوند .

 

مهرداد ساغرچی : چه آینده‌ای برای این جریان پیش‌بینی میکنید؟

 

میلاد آریایی : این جریان با خشونت متولد شده و پا به عرصه وجود گذاشته است و با خشونت نیز از بین خواهد رفت  برای این جریان هیچ تحول و تغییری در چشم انداز متصور نمی بیینم چون حیات اش با مرگ و نیستی و جنگ و خونریزی عجین و تعریف می‌شود و از تأمل و گفتگو و مسالمت با دنیای بیرون از چهارچوب خودش بیگانه است . دنیا را آنگونه می‌بیند که خود ش تصور میکند و دوست دارد که ببیند پس آنان از تمدن امروز یک دوره تاریخی عقب هستند و فقدان این دوره تاریخی  در روند رشد آنان بصورت عقد ه های  خود بزرگ بینی  - خود محور بینی و خود شیفتگی رهبران شان بروز کرده که در پیکره مسعود رجوی متجلی و تبلور یافته است .

این جریان تلاش خواهد کرد هر چه بیشتر از نیروهایش قربانی بگیرد تا حقانیت نداشته رهبرانش را به اثبات برساند و در دود و مرگ و خشونت باقیمانده عمر خود را سپری کرده و مراحل پایانی تلاشی خود را طی میکند . در بهترین شکل تشکیلات این سازمان در عراق دفن خواهد گردید و آنچه که در اروپا میماند کاریکاتوری از مبارزه در ابعاد بسیار بسیار کوچکتر خواهد بود .

 

مهرداد ساغرچی : با سپاس از شما و به امید روزهای بهتر

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا باید از طرح دولت عراق برای بستن اردوگاه اشرف حمایت کرد؟

 

 

کریم غلامی - آلمان - ایران فانوس

03.10.2011

http://iran-fanous.de/middle/261-Gholami-TarheDolateIrag-03,10,2011.htm

 

در این رابطه چند سرفصل را بطور خلاصه یادآوری میکنم:

1.       سال1391 (1370) مسعود رجوی، انقلاب ایدئولوژیک را در درون فرقه عمومی کرد. این تاریخ مصادف بود با حمله آمریکا به عراق برای بازپسگیری کویت از صدام حسین. در این تاریخ، برای همه کاملا عیان بود که مسعود رجوی از حیث استراتژیک و سیاست و ایدئولوژی، کاملا شکست خورده است. ولی مسعود رجوی با راه اندازی خیمه شب بازی انقلاب ایدئولوژیک و نشستهای مغزشویی که همراه با تهدید و زندانی کردن نفرات ناراضی بود، مانع از آن شد تا بسیاری از تصمیمشان برای خروج از فرقه صرف نظر بکنند. البته کسانی بودند که شهامت ایستادن در مقابل این فرقه را داشتند و از زندان اشرف رهایی پیدا کردند. به عنوان مثال میتوان به کتاب شبهای تارک بغداد به قلم آقای محمدحسین صبحانی استناد کرد. البته به دو نام دیگر اشاره میکنم. آقای مهدی افتخاری خار چشم مسعود رجوی درون تشکیلات مجاهدین بود. او علناً انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی را رد کرد و نهایتاً تابستان 2011 در اثر بیماری فوت کرد و یا مانند "حمید" که از فرمانده هان عملیاتی فرقه بود، به دلیل رد کردن انقلاب ایدئولوژیک، او را به عنوان یک فرد روانی، درون تشکیلات معرفی شد.

2.       سال 1995 (1374) مجموعه نشستهای مغزشویی به نام "حوض" در این سال که سازمان به شدت ضعیف بود و رو به ازهم پاشیدن، مسعود رجوی این خیمه شب بازی را راه انداخت تا هر صدای اعتراضی را خاموش کند. سه راه پیش پای نفرات گذاشت. راه اول، قبول انقلاب ایدئولوژیک و نشستهای مغزشویی روزانه به نام "عملیات جاری" بود، راه دوم، بازگشت به ایران بطور"داوطلبانه!" یعنی فرد را میبردند دم مرز و تحویل نیروهای نظامی ایرانی میداند، راه سوم، تحویل به دولت عراق. یعنی فرد به عنوان یک نفوذی به عراق و درون فرقه محصوب میشد. نتیجه آن، زندانی شدن در زندان ابوغریب بغداد به مدت سالیان طولانی و حتی سر حد مرگ.

3.       سال 2001 (1380) در این سال تمام تئوریهای مسعود رجوی به شکست انجامیده بود. مثل توهم ازهم پاشیدن دولت ایران با نام "استحاله و شقه درونی" که با ریاست جمهوری مجدد آقای خاتمی و حمایت خامنه ای از او، این موضوع تمام تحلیلهای مسعود رجوی را پنبه کرد و موشکباران اردوگاه های فرقه در سراسر مرز عراق که هیچ واکنشی نه از طرف دولت عراق و نه جامعه جهانی صورت نگرفت و این شکست استراتژی مسعود رجوی به نام "راهگشایی" بود. این استراتژی، مبتنی بر ضربه زدن مستمر به نیروهای نظامی و انتظامی ایرانی بود که نهایتاً موجب ضعف و از هم پاشیدن نیروهای نظامی میشد. ولی با موشکباران اردوگاه های این فرقه نشان داد که در دولت ایران و نیروهای نظامی آن، یکپارچگی وجود دارد و نمیتوان آن را از هم پاشاند. به همین دلیل، نشستهای مغزشویی همراه با زندان و شکنجه نفرات ناراضی و معترض شروع شد. نام این نشستها"طعمه" بود و هر کس که ناراضی بود و ایستادگی می کرد، مدتی در زندانهای اردوگاه اشرف باید سپری می کرد و بعد تحویل دولت عراق می شد. این افراد مدتهای طولانی در زندان ابوغریب بغداد به سر بردند.

4.       سال 2003 (1382) در این سال ارتش آمریکا عراق را اشغال کرد و مریم رجوی به پاریس گریخت و مسعود رجوی قایم شد و مجاهدین کاملا خلع سلاح شدند. تمامی چشم اندازها و امیدهایی که وجود داشت، با خیانت مسعود و مریم رجوی به نیروهایش کاملا از بین رفت. تشکیلات مجاهدین بطور کامل از هم پاشید. طی سال 2003 تا سال 2005، 600 نفر از اردوگاه اشرف گریختند. ولی به یکباره این فرارها متوقف شد. مسعود رجوی با خیمه شب بازی جدید به نام "اپورتونیزم" و خبرهای ضد و نقیض در رابطه با کمپ "تیف" مانع ادامه فرار افراد شد.

5.       ژانویه سال 2009 (1388) دولت عراق به ریاست آقای مالکی اعلام کرد که اردوگاه اشرف را خواهد بست و در این رابطه برای کمک به اسیران در زندان اشرف، با تک به تک نفرات بطور خصوصی مصاحبه خواهد شد که هر فردی داوطلبانه خواهان خروج از زندان اشرف بشود، به او کمک خواهد شد. از این روز به بعد ماشین تبلیغاتی فرقه شروع شد. از خراب کردن چهره آقای مالکی تا آقای موفق الربیع و اینکه آنها ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند!

چند روز بیشتر از مصاحبه ها نگذشته بود، در این روز تعدادی از نفراتی که از زندان اشرف گریخته بودند با تلویزیون عراق مصاحبه کردند. تعداد کسانی که فرار میکردند رو به گسترش بود، مسعود رجوی از ترس گسترش فرارها یک پیام فرستاد که هر کس که میخواهد برود، به تشکیلات فرقه اطلاع بدهد تا آنها خودشان او را بفرستند و اینکه هر کسی که به مصاحبه میرود، باید اشرفی باشد. بلافاصله بعد از این پیام نشست های یکانی برای مغزشویی افراد گذاشته شد و بعد از خواندن پیام فضایی ایجاد کردند که همه را مجبور به دادن تعهد برای 2 سال دیگر کردند. بخوبی بیاد دارم در مقری که من بودم، نصف نفرات مقرمان میخواستیم در جریان مصاحبه ها فرار کنیم. ولی همین کارها باعث شد که همه بترسند و از تصمیمشان صرف نظر بکنند. برای همین تنها کسی که از آن مقر نجات پیدا کرد، فقط من بودم.

 

موارد فوق، به خوبی نشان میدهد که این فرقه در داخل دیوارهای زندان اشرف، چنان فضای رعب و وحشتی ایجاد کرده اند که افراد شجاعت زیادی به خرج میدهند تا بتوانند از آنجا فرار بکنند، برای همین بایستی این زندان درهم بشکند و افراد بتوانند آزادانه و بطور فردی به مسائل فکر بکنند و تصمیم بگیرند. برای همین، بایستی از کمیساریای عالی پناهندگی برای مصاحبه فردی و به دور از زندان اشرف، حمایت کرد تا اسیران زندان اشرف بتوانند احساس امنیت بکنند و آزادانه و به دور از هرگونه فشار و شانتاژهای این فرقه، برای زندگیشان تصمیم بگیرند. باید از تصمیم دولت عراق برای برچیدن زندان اشرف حمایت کرد. زیرا با بسته شدن این زندان، تشکیلات جهنمی این فرقه تروریستی برای همیشه از هم می پاشد و همه کسانی که در اسارت این فرقه هستند، آزاد میشوند و زندگی نوینی را شروع میکنند و آن روز، روزی است که سران این فرقه باید پاسخگوی عدالت باشند.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد