_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

خاطره ای از مهرداد امیری

 

 

بنیاد خانواده سحر، شهرک آزادی، عراق، ششم اکتبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1639

 

مهرداد امیری که چندی قبل توانست در یک اقدام جسورانه از پادگان فرقه ای اشرف فرار کند را خانواده های متحصن به صداقت، پرکاری و خوشروئی می شناسند.

او در حال نوشتن کتاب خاطرات خود است که تاکنون ظاهرا حدود 130 صفحه نوشته است. از او خواستیم چند سطری بطور نمونه از خاطراتش را در اختیار سایت سحر قرار دهد که چند روز پیش آنرا تحویل ما داد و ما هم عینا در زیر می آوریم:

 

 

صبح روز شنبه سوم يا چهارم مهر 1389 به ما گفتند امروز در برنامه روزانه مان كار نيست بلكه بايد به نشست برويم. معمولا نشستهاي لايه اي بعد از ظهر انجام مي شد. وقتي درمورد محل نشست سئوال كردیم معلوم شد كه نشست در یکان خودمان (یکان 14 در پادگان اشرف) است. خيلي دلم مي خواست موضوع نشست را بفهمم.
ازنفرات واحد ما تعدادي مسئول آماده سازيهاي نشست شدند و بقيه هم براي كارجمعي رفتيم. بعد از كار جمعي به محل نشست رفتيم. كسي ازموضوع نشست اطلاع نداشت. بعد از چند دقيقه مسئول نشست خانم پروانه شهابي وارد سالن شد. همه به حالت احترام بلند شديم. وي شروع به صحبت كردن كرد ومعلوم شد که يكي ازبچه ها به اسم عليرضا خاموشي از اهالي استان كرمانشاه درخواست خروج از سازمان را داده و به همين خاطر مسئولين هم مي خواستند او را در نشست سوژه كنند.

 

 

نشست از ساعت 9 صبح شروع شد و تا ساعت 11شب ادامه داشت و فقط 2 الي 3 ساعت براي نهار و استراحت تعطيل گردید و شام هم همانجا داده شد. يعني به صورت مفيد بیش از 10 ساعت نشست بود.
طبق معمول نشست ها، ابتدا مسئول نشست خانم فرح فيروزمند جمعيت را به هيجان آورد و بعد تعدادي از نفرات ارشدتر مانند قدرت حیدری وعزيز ابراهيمي موضع گرفتند. بعد هم یک روز تمام نفرات نشست به سوژه (عليرضا خاموشي) فحش و ناسزا دادند.
در تمام اين مدت نيز او را سرپا نگه داشته بودند .همه خسته شده بودند ولي او همچنان سر حرفش بود. خستگي و خرد شدن كاملا در چهره او ديده مي شد. مسئولين از هر دري وارد مي شدند اما او باز حرف خودش رامي زد.
يكبار او را تهديد مي كردند كه تو مزدور وزارت اطلاعات هستي و يك بار به او وعده مي دادند كه سرنگوني نزديك است. دقيقا يادم هست تا ساعت 11 شب عليرغم تمام خستگي اش، سر حرفش بود.

 

 

 

مسئولين وقتي ديدند كه اينطوري كاري پيش نمي رود و نزد بچه ها خراب مي شوند، چند دقيقه زمان تنفس اعلام كردند. من همانجا داخل سالن ماندم و ديدم كه او را از سالن خارج كردند و نفهميدم به كجا بردند. بعد از زمان تنفس و برگشت نفرات، او را دوباره آوردند. خيلي عجب بود او كه تا چند دقيقه پيش از حرفش كوتاه نمي آمد در يك چرخش 180 درجه اي گفت كه اشتباه كرده و دیگر قصد خارج شدن از سازمان را ندارد و نشست تمام شد.

بعدا از او ماجرا را سئوال كردم. گفت كه در زمان تنفس به او وعده داده بودند كه اگر از حرفش كوتاه بيايد سازمان كارهايش رادرست مي كند و ترتيب خروجش را مي دهد.

من چند ماهي است از اشرف فراركرده ام اما او هنوز دراسارت رجوي مانده است.

مهرداد اميري
شهرك آزادي – عراق
5/10/2011

 

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ورود افراد فریب خورده به فرقه رجوی بسیار ساده و خروج از آن غیر ممکن فقط فقط فرار

 

 

مجید روحی، وبلاگ روحی، چهارم اکتبر 2011
http://www.rohi13.blogfa.com/post-3340.aspx

 

اعتراض و انتقاد به عملکردهای مسعود و مریم رجوی در تدوین خط مشی استراتژیکی و ایدئولوژیکی به یک معضل جدی تشکیلاتی تبدیل شده بود.طوریکه گستره آن با به دام انداختن "جوانان ایرانی" به بهانه کار در کشورهای خارجی و گرفتن پناهندگی سیاسی بعد از چند ماه در اشرف ماندن و هضم آنان در تشکیلات و همچنین فریب هواداران اروپایی و انتقال آنان به عراق، روز به روز بیشتر و بیشتر میشد. مسعودرجوی معتقد بود که برای انتقال هر عضو فرقه از ایران به عراق یک عملیات انجام داده که بهای آن معادل چند "شهید" بوده است. و در نشستهای عمومی اعتراف میکرد و میگفت که رفسنجانی هم در مجلس این را گفته که هر نفر از ایران به فرقه رجوی بپیوندد یک عملیات است از اینرو برخلاف سخنان مسعود رجوی و تبلیغات انجام شده در این زمینه "ورود افراد به فرقه رجوی بسیار ساده و خروج از آن غیر ممکن بود". به همین دلیل مسعود و مریم رجوی با خروج و جدایی اعضاء هیچوقت موافق نبودند.اما عدم موافقت مسعود و مریم رجوی در کلام خلاصه نمی شد.مسعود و مریم رجوی با ایجاد مدیریت های پرسنلی،قضایی ،داخله و زندان ها سیستمی بوجود آورده بودند که خروج اعضای ناراضی ازفرقه رجوی را غیر ممکن می کرد. در حواشی این سیستم ها قوانینی در تشکیلات وضع کرده بود که فرد معترض یا خواهان جدایی برای رسیدن به دنیای آزاد الزاما می بایست آن را بپذیرد.این موارد عبارت بودند از:

1- دو سال زندان و قرنطینه شدن از سایر افراد.
2- مصاحبه ویدئویی ،ندامت و اعتراف به اینکه مجاهدین در طی مدت اقامت او خدمت فراوان نموده اند.
3- نوشتن چند دستخط از متن دیکته شده توسط بازجو ی زندان مثال داخل نوشته دیکته شده من را رژیم ایران فرستاده تا رهبر فرقه را ترور کنم از رهبری فرقه طلب بخشش میکنم و....
،فرمانده پرسنلی و فرمانده زندان و امضاء وانگشت زدن زیر آن.
4- با همه اینها اگر فرد مورد نظر هیچ خطر اطلاعاتی و غیره برای فرقه رجوی نداشت او را در مرز عراق بدون هیچ امکانی رها می کردند و از پشت سر توسط گروه حذف به رگبار میبستن و میگفتن نظامیان ایران به شهادت رساندن و از خون ان سو استفاده سیاسی میکردن
5- اما اگر فرقه رجوی در باره فرد جدایی خواه احساس خطر می کردند پس از 2 سال زندانی شدن در اسارتگاه اشرف او را تحویل عراقی ها در زندان ابوغریب می دادند.تا عراقی ها او را با اسرای خود در ایران مبادله کنند.
6- برخی نیز بدلایل نامعلومی در مکانی نا مشخص سربه نیست و گم می شدند.که تا کنون هیچ اطلاعی در باره چند و چون آن بدست نیامده است.
و یا خیلی ها را در صحنه های ساخته شده به قتل می رساندند و به دروغ میگفتن شلیک ناخواسته بود
یا می فرستادن به داخل ایران برای عملیات و خود مسئولین فرقه از کانالهای دیگر لو می دادن تا نفر به شهادت برسد که نمونه های خیلی زیادی در سال ۱۳۸۰ بود
7-با همه این احوال بعد از حمله امریکا به عراق فرار ها شروع شد از اسارتگاه اشرف و مسعود و مریم رجوی دیدن که نفرات انقلاب کرده و با سابقه بالای فرقه رجوی همه دسته دسته فرار میکنند به سمت امریکایها خیلی از نفرات با ایفا می رفتن داخل سیم خاردار و از روی سقف ایفا می پریدن ان طرف سیم خاردار آبروی مسعود و مریم رجوی داشت می رفت جلوی امریکایها زنان حرمسرای مسعود رجوی خواهران شورای رهبری نشستهای عمومی به راه انداختن و التماس میکردن که نفرات فرار نکنند بیایند بگویند خودشان تحویل زندان تیف بدهند و قبل از تحویل دادن تا می توانستن تهدید به مرگ میکردن وقتی پای فرد جداشده به ایران یا اروپا می رسید باید سکوت اختیار میکرد.چون پیشاپیش تهدید شده بود که حرف زدن راجب سرگذشت خود در فرقه رجوی اطلاعات محسوب شده و همکاری با دشمن تلقی می شود.همکاری اینچنینی با دشمن نیز سزایش مرگی سخت تر از"اعدام انقلابی" دشمن دارد.یعنی اگر نفرات فرقه رجوی دست شان برسد وقتی به یک بسیجی یک تیر خالی میکنند برای او چند تیر بیشتر خالی خواهند کرد.
مسعود و مریم رجوی معتقد بودند که هیچ فرد جداشده ای نباید پایش به اروپا برسد.برای اجرای این ایده تقریبا تمام توان وامکانات خودشان را بکار برده بودن.چون معتقد بودند فرد جداشده در اروپا می تواند آنها را افشا کنند و برایش مسئله حقوق بشری و سیاسی تولید کنند.به همین دلیل یکی از حربه های مسعود و مریم رجوی برای پیشگیری از افشا شدن ،نفوذی و وابسته نشان دادن فرد به جمهوری اسلامی و مترادف دانستن او با اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است به همین دلیل تمامی افراد جداشده ای که پایشان به اروپا رسید از نظر مسعود و مریم رجوی مزدور،اطلاعاتی،بسیجی و دشمن تلقی می شوند.رجوی در 30 سال گذشته بخوبی نشان داد که با دشمنان چه رفتاری داشته است.ترور،بمبگذاری،خمپاره زنی،زندان،شکنجه،ابوغریب و ... رفتارهای فراموش نشدنی مسعود و مریم رجوی نسبت به همان هایی است که دشمن فرض شدند.
از سال ۱۳۷۳ شمسی تا کنون ،تهدیدات مسعود و مریم رجوی نسبت به افراد جدایی خواه و اعضای معترض با تازیانه،زندان ،شکنجه ،ترور شخصیت و قتل همراه بوده است.آنها در مقاطع مختلف و با زبان خود به گوش همه رسانده اند که با عضو جداشده معترض و افشاگر چه رفتاری خواهد داشت در پادگان باقرزاده اهدای صدام حسین به مسعود رجوی در نشستهای عمومی
مسعود رجوی

"از رهبر عقیدتی و فرماندهی کل ارتش آزادیبخش به اعضای فرقه :اگر در برابر رژیم جمهوری اسلامی پیروز شدیم که خود دانیم چه خواهیم کرد با خائنین و افرادی که تحت عنوان عضو جداشده به شما پشت کردند.شاید ببخشاییم شاید نه!و اگر شکست خوردیم فرمان می دهم در هر کجای دنیا باشند بروید، بجویید و پیدا کنید تک به تک خائنین را و به سزای اعمالشان برسانید.اگر اسلحه و نارنجک هم نداشتید با چنگ و ناخن و دندان هم که شده سینه اش را بشکافید.از زندان هم نترسید.زندان های اروپا برای شما هتل است.اعدام که ندارند.مدتی می مانید و بعد آزاد می شوید." آری فرار نفرات از اسارتگاه اشرف در واقع سرراست ترین و شفاف ترین واکنش و پاسخ به ادعاهای مسعود و مریم رجوی است. این پاسخ می تواند مخاطبان فراوانی داشته باشد. از نهادهای بین المللی و مدافعین حقوق بشر گرفته تا حامیان ریز و درشت فرقه رجوی در اروپا و آمریکا و اتحادیه و پارلمان ها.
می تواند روشن ترین و عینی ترین بینه برای کسانی باشد که بیهوده و با بازیگردانی فرقه رجوی بر طبل حقوق از دست رفته نفرات اسارتگاه اشرف می کوبند. عرصه عمل و آزمایش برای اثبات تمامی ادعاهایی است که مسعود و مریم رجوی از موضع خیلی بالا مطرح و دستگاه امنیتی و تبلیغاتی فرقه رجوی مرتب نشخوار می کنند و بدتر از آن کسانی نیز خارج از دایره بسته تشکیلاتی و بنا به انگیزه های شخصی و جناحی و حزبی و برخی هم مالی و مادی و شهرت طلبانه و هزار انگیزه ناپیدای دیگر، بی توجه به همه این نشانه های بدیع و مشاهدات، طوطی وار دنبال این هیاهو راه افتاده اند. حداقل این بیرونی ها اگر نیمچه صداقت و انگیزه انسانی و حقوق بشری دارند، باید بفهمند که پرستیز و شخصیت حقیقی و حقوقی خود را هزینه داعیه های بی پایه ای می کنند
که برای احراز ماهیت و حقیقت آن شعور و درک بالایی نیاز نیست. در طی همین دو سال گذشته ۱۲۰ نفر از مسئولین بالای فرقه رجوی بخصوص از خانم های شورای رهبری از اسارتگاه اشرف فرار کرده اند، حداقل برای ایجاد حس کنجکاوی و تشکیک نسبت به داده های فرقه رجوی کفایت می کند.
اتفاقاً این معدود افراد فراری کسانی هستند که نیمی از عمر خود را در تشکیلات فرقه رجوی سپری کرده اند. کسانی نیستند که از سر زیاده خواهی یا رفاه طلبی و انگیزه های فردی تن به ریسک فرار از اسارتگاه اشرف داده باشند.
پای صحبت هر کدام بنشینیم عمری تجربه و خاطره و رنج و حرمان و فعالیت تشکیلاتی و سیاسی دارند. آدم هایی هستند که به قولی سالها است از خود عبور کرده اند. به فرصت های بهتر و بیشتر از این برای خارج شدن از تشکیلات مسعود و مریم رجوی وقعی نگذاشته و مانده اند.
بعضاً جداشدگان را با همان لحن و ادبیات رجوی مورد شماتت و سرزنش و در معرض افترا و اتهام خیانت و بریدگی و ... قرار داده و برای ماندن هزار دلیل و انگیزه داشته و با هزار عشق و امید چشم به فردا و رهایی و سرنگونی دوخته بودند. اما امروز و در بدترین شرایط حفاظتی و امنیتی و با بیشترین هزینه و ریسک به نتیجه فرار از چنبره اسارتگاه اشرف رسیده اند. حالا مسعود و مریم رجوی و شورای ها هر چقدر هم تلاش کنند با انگ و اتهام های کلیشه ای وانمود کنند اینها بریده مزدور و خصلتی و ضعیف النفس و نفوذی و ... هستند، در اصل ماجرا توفیقی نمی کند.

کسانی که باید پیام این فرارها را بگیرند، براحتی می گیرند و کسانی هم که نمی خواهند حقیقت را بپذیرند کماکان بر طبل ادعاهای کلیشه ای خواهند کوبید. با این حساب و نتیجه بدیهی و حداقلی، هر فراری از اسارتگاه اشرف حامل تکرار این پیام است، که فدائیان مورد ادعای مسعود و مریم رجوی در محاق مناسبات امنیتی و فرقه ای رجوی اسیر هستند، که ساکنین اسارتگاه اشرف به کمترین روزنه و امکان برای فرار از سیستم محاق مسعود و مریم رجوی دل بسته اند، که چشم و دل بسیاری از آنها برای دیدن والدین و بستگان شان لحظه شماری می کند، که بسیاری آنها آرزو می کنند والدین شان از کارزار یک سال و چند ماهه عقب نشینی نکنند، با جان و دل بر ادامه حضور آنها امید بسته اند. هر فرار و گسستی از تارهای عنکبوتی مسعود و مریم رجوی به همان اندازه که والدین را شاد و دل های شان را به آینده امیدوار می کند، به همان اندازه در میان ساکنین اسارتگاه شور و فتور به راه می اندازد.
به آنها انگیزه و امید به زندگی و حیات می دهد. در این سوی نیز هر فرار به والدین انگیزه مقاومت و استمرار برای ادامه کارزار ناعادلانه و نابرابر علیه مسعود و مریم رجوی می دهد.
هر فرار و گسستی از چنگال تشکیلات مسعود و مریم رجوی در واقع التیامی است بر احساسات جریحه دار شده والدینی که قریب یک سال و چند ماهی در بیابان های عراق با عشق به جگرگوشه های خود هرزه درآیی های مسعود و مریم رجوی را تحمل می کنند. این گسست ها پاسخ حداقلی به کرور کرور عشق و عاطفه و مهر بی شائبه و بی منت پدران و مادران سالخورده ای است که بقیه آفتاب عمرشان را به جوار فرزندان شان آورده اند تا آنها را شریک و قسمت کنند. و پیام سر راست و شفافی است به قلب های فسرده و یخ زده که همچنان یا خفته اند و یا به خفتگی تمارش می کنند، جاهل هستند یا خود را به تجاهل می زنند، مزدور هستند یا بی جیره و مواجب پادویی می کنند. فرار انقلابی نقطه عکس هجرت اختیاری است، مهاجرت تغییر مکان از منطقه ای به منطقه و کشور یا قاره ای دیگر است که معمولاً با اختیار و رضایت صورت می گیرد و جبر و زوری بر انجام آن اعمال نمی شود، ولی فرار عکس العملی است که معمولاً بعد از فشار و زور و جبر صورت می گیرد،
افراد برای گریز از حاکمیت بین ماندن و رفتن گزینه فرار و مهاجرت ناچاری برای بهبود وضع و محیط زندگی را انتخاب می کنند. معمولاً زندانی به فرار و رهایی از قید و بند وغل و زنجیر می اندیشد. چه بسا سالها طرح و نقشه می ریزد تا شاید خود را به بیرون از زندان برساند، حفر تونل های زیرزمینی و یا عبور از حصار و دیوارهای آهنین و سیم خاردار نیز از راه حل های عملی برای فرار و نجات از زندان می باشند. شنیدن داستان و خاطره فرارها شیرین و شنیدنی است. وقتی می شنویم یک یا چند زندانی از زندان فرار کرده اند، خوشحال می شویم، چون بدنبال هر فرار، آزادی و رهایی از قید و بند می آید. زندان و قلعه و دژ مخوف اسارتگاه اشرف نیز از این قاعده جدا نیست. چند هزار از زنان و مردان مظلوم اسیر و گرفتار اهداف شیطانی و قدرت طلبانه مسعود و مریم رجوی اند. ولی مسعود و مریم رجوی و زندانبانانش مانع از خروج نفرات اسیر از اسارتگاه اشرف هستن چون خود را صاحب جان و مال، هست و نیست نفرات اسیر در اسارتگاه اشرف می دانند و خوب می دانند که ریزش و جدایی و فرار نیروها به معنی مرگ فرقه رجوی، انحلال و فروپاشی اسارتگاه اشرف، زمینه و مقدمه ای برای فرار اسرای زندان مریم در اوورسوراواز خواهد شد.
بنابراین مسعود و مریم رجوی تمام سعی و تلاش خود را به کار می برند تا جلوی فرار اعضاءِ را بگیرند. بر دامنه سرکوب و خفقان درون تشکیلاتی می افزایند، ولی با این همه می بینیم که زندانیان جان برکفی که از فریبکاری و سرکوب مسعود و مریم رجوی خسته، صبرشان لبریز شده، از خطرها می گذرند و با هزار رنج و سختی خود را به خانواده های جلوی درب اسارتگاه اشرف می رسانند و در اینجاست که فرار از اسارتگاه اشرف را باید مبارزه ای تاریخی، مهم، سرنوشت ساز و حیاتی و انقلابی نامید که از دیگر فرارهای رایج برتر است، چون با فرار هر یک از اعضای فرقه رجوی خشتی از قلعه سنگباران کنده و فرو می ریزد، زمینه ویرانی حصارها و تشکیلات فراهم می شود. اینها همه نشانه غیردموکراتیک بودن فرقه رجوی و استبداد فرقه ای است. اگر زندانیان یک ساعته وقت آزاد بدون همراه و محافظ و مراقب داشتند، تاکنون اگر آنها فرار کرده بودند، ولی متأسفانه دیکتاتوری با شیوه کنترل از راه دور خواب را بر اسرای اسارتگاه خسته و درمانده اشرف حرام کرده است. بهترین مبارزه آن است که در شرایط سخت، استبداد مطلق، دیکتاتوری محض و اوج سرکوب و خفقان صورت گیرد. اسرای زندان اشرف شرایط سخت و طاقت فرسای را دارند. زندانی چه بسا بدتر از گوانتاناموی آمریکا، که بازداشت و زندانی و شکنجه و سربه نیست کردن اعضای ناراضی و مسئله دار و مخالف مسعود و مریم رجوی در آن سابقه طولانی دارد و همچنان ادامه دارد. آیا در زندان اشرف کسی اجازه اعتراض و انتقاد از مسعود و مریم رجوی و یا دیگر فرماندهان را دارد؟ آیا نفرات اسیر در اسارتگاه اشرف، دوستان و آشنایان و فامیل می توانند آزادانه تجمع چند نفری داشته باشند و محفل بحث و گفتگو و تبادل نظر بزنند؟ هرگز، چون هرگونه ارتباط و محفل گرایی در فرقه رجوی ممنوع است. وقتی هر نفر چند مأمور و مراقب دارد که چه می گوید و کجا می رود، چطور می تواند به جمع اعتماد کند و درد دلش را برای آنها بگوید؟ آیا چنین زندانی جای سکوت و کناره گیری و بی تفاوتی است؟ در شرایط سخت باید هر عملی عکس العملی داشته باشد، در برابر هر اهرم فشاری که از سوی مسعود و مریم رجوی برعلیه شما بکار برده می شود، واکنش نشان دهید که کوچکترین عکس العمل و واکنش و ناسازگاری جرقه ای از مبارزه برعلیه استبداد حاکم بر فرقه رجوی است و همین زمینه فروپاشی اشرف و رهایی شما از قید اسارت رجوی خواهد شد. اینگونه فرارها نشان می دهد که فروپاشی اسارتگاه جهنمی قلعه اشرف نزدیک هست وبا توجه به اینکه دولت عراق هم اعلام رسمی کرده و تا پایان امسال مهلت تعین کرده که به فرقه گری در عراق پایان دهد لذا ما بزودی شاهد برچیده شدن بساط فرقه گری مسعود و مریم رجوی ورهائی همه عزیزانی که در چنگال فرقه گرفتارند خواهیم شد و در پایان می خواهم این نکته را اضافه کنم که آنچه که به سران فرقه و بطور خاص شخص رجوی برمی گردد نمی خواهد که اشرف این ظرف فرقه گری خودش را از دست بدهد لذا امیدوارم مجامع حقوق بشری تلاش کنند تا همه قربانیان از چنگال رجوی رهائی یابند وتا بار دیگر شاهد تکرار حوادث دلخراش گذشته نباشیم همانطور که اطلاع دارید ما جدا شده ها قربانیان خشونت و تروریسم هستیم و با پشت سر گذاشتن صدها مانع و خطر توانسته ایم خود را به کشورهای آزاد و دمکراتیک برسانیم اما باز هم در اینجا مورد تهدید و آزار قرار می گیریم و این بار فرقه رجوی به نیابت از رژیم جمهوری اسلامی می خواهد حذف فیزیکی ما را به مرحله اجرا در بیاورد
بله فرقه رجوی در مقابل افشاگری های جدا شده ها هیچ حرفی جز تهدید و حذف فیزیکی ندارد و به همین خاطر اوباش و تروریستهای خود را به صورت افسار گسیخته روانه خیابانهای اروپا کرده تا جداشده ها و قربانیان فرقه که شاهدان زنده جنایت و خیانت مسعود و مریم رجوی هستند را از صحنه حذف کنند.
بر اساس تجربه عینی و بودن در مناسبات این فرقه و با تاکید مکرر بگویم که این فرقه تروریستی رجوی ماهیتی به جز خشونت و ترور راه دیگری برای بقاء بلد نیست و از همین عملکرد های خشونت بارش در کشورهای ازاد اروپایی نسبت به منتقدان و جدا شده هایش می شود فهمید که در داخل مناسبات بسته اش در اسارتگاه اشرف چه اعمالی در مورد اعضاء نا راضی انجام گرفته و اکنون نیز ادامه دارد
مسعود و مریم رچوی معنای ازادی و دمکراسی که در تریبونهای اروپا و امریکا مستمرا و بی وقفه از ان دم میزنید چیست حمله و ضرب وشتم و هتاکی، به افرادیکه خود سالیان عمر و جوانی و هست و نیست خود را برای کلمه مقدس ازادی و دمکراسی فدا کرده اند، پیام ازادی و دمکراسی شما برای مردم ایران است مسعود و مریم رچوی امیدوارم فرصتی بشود تا تاریخ شفاهی فرقه رجوی و آنچه برای جذب، حفظ و کنترل نیرو و همچنین پول انجام دادید و آنچه که بر سر کسانی که میخواستند جدا شوند آوردید نوشته و تنظیم گردد. در این خصوص صدها و بلکه هزاران شاهد زنده در داخل یا خارج از کشور وجود دارند که هر کدام داستان ها دارند در همین رابطه از مسئولان و سیاستمداران اروپائی میخواهم که نسبت به این فرقه خطرناک هوشیار باشند و نگذارند خاک کشورشان جولانگاه تروریستها و چماقداران فرقه رجوی شود هیچ حقیقتی در پس پرده باقی نمانده و نمی ماند روزی که مسعود و مریم رجوی فرمان کشتن مخالفین و منتقدان داخل فرقه را در اسارتگاه اشرف صادر میکردند فکرنمی کردند که صدام حسین هم میرود به همین دلیل تا توانستند زدند وکشتند و زندان به راه انداختند و حالا روز پاسخ گوئی انهاست مجرمین واقعی باید به دادگاه کشانده شوند و باید پاسخ دهند تا معلوم شود که فرمان قتل مخالفین و جداشدگان از فرقه رجوی را چه کسی صادر کرده است و معلوم شود که در زندان های درون اسارتگاه اشرف چه گذشته است و چه خونهائی انجا برزمین ریخته شده است و تا معلوم شود که پول های اهدائی صدام حسین به کدام خزانه و به کدام حساب ریخته شده است و باید پاسخ دهند که ……..بعد از ان میتوان گفت که خائن کیست و مزدورکیست و قاتل کیست و شکنجه گر کیست

مچید روحی قربانی فرقه رجوی

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اثبات شکست فرقه رجوی با حمله علیه فعالین حقوق بشر و جداشده ها در ژنو

(خدا را شکر کنیم که مثل رجوی خائن، مزدور، قاتل و شکنجه گر نیستیم)

 

 

مجید روحی، وبلاگ روحی، دوم اکتبر 2011
http://www.rohi13.blogfa.com/post-3333.aspx

 

در سایتها خبر حمله چماقداران فرقه رجوی علیه فعالین حقوق بشر در ژنو را می خواندم که یاد این شعر افتادم که می گوید:

اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش کج است

این شعر دقیقاً مصداق فرقه رجوی است. فرقه رجوی با حمله به علیه فعالین حقوق بشر در ژنو و جدا شده ها فقط و فقط شکست خودش را به اثبات می رساند. رهبر در سوراخ خفته فرقه (مسعود رجوی) در نشست های عمومی در قرارگاه باقرزاده که اهدای صدام حسین بود و گرداننده نشست خودش بود گفت

(اگر شکست خوردیم، کشتن جداشده ها اولین کاری هست که باید انجام بدهیم. و اضافه کرد پول و سلاح از من و چکاندن ماشه و کشتن جدا شده ها و منتقدان از شما.)

سال 2011 رو به پاپان می رود و به همراه آن ضرب العجل دولت عراق جهت انحلال و برچیدن اسارتگاه اشرف درحال سپری شدن است. در همهمه فروپاشی کاخ پوشالی و خیالی فرقه رجوی و در میان این همه بدبختی هایی که از زمین وآسمان به دلیل سیاست های غلط و عدم تطبیق پذیری مسعود و مریم رجوی با واقعیت های سیاسی ، اجتماعی، بر سر آنها فرو می ریزد ولی مسعود و مریم رجوی باز هم بجای حل مسائل و مشکلات و درد بی درمان خودشان، به دنبال جداشده ها و منتقدین خود راه افتاده و به پاچه گیری آنها مشغول می باشند راستی مشکل مسعود و مریم رجوی بر سر چیست؟ شاید فکر می کنند که با فرستادن چماغدارانشان و با فحاشی و تهاجم فیزیکی دهان افراد جداشده و فعالان حقوق بشر بسته می شود، اگر اینطور فکر می کنند باید به مسعود و مریم رجوی گفت آن زمان که ما در داخل تشکیلات در حصار و زندان بودیم دهانمان بسته نشد ولی حالا که در دنیای آزاد زندگی میکنیم می خواهی که کسی سخن نگوید و اسرار هویدا نکند؟ باید هم اینچنین فکر کنید چون در ذهن علیل شما عقل و منطق جایی ندارد مسعود و مریم رجوی ، مایلم تا در باره ی مفاهیمی چون ترور و اقدامات ستیزه جوبانه نکاتی را یادآوری کنم شاید با تامل در آن ، از پارادوکس شگفت انگیزی که ذهنیت تان را بشدت آزار می دهد رهایی یابید و بیش از این به تحرکات نابخردانه ، رسوا کننده و حماقت آمیز دست نزنید.

ترور ( Terror ) و ترورگری ( Terrorism) در لغت در زبان فرانسه به معنای هراس و هراس افکنی ست . در سیاست به رفتارها ، کنش های خشونت آمیز و غیر قانونی برای سرکوبی مخالفان سیاسی و ترساندن آنها ترور می گویند. و نیز کردار گروههای سیاسی که برای رسیدن به هدف های سیاسی خود دست به اعمال و کارهای خشونت آمیز و هراس انگیز میزنند ، ترور نامیده می شود. فاشیسم به جریان های و گروههای سیاسی اطلاق می گردد که در آن یک گروه انحصار قدرت را در دست داشته باشد و یک رهبر عقیدتی با ویژگی های فرهمندانه یا کاریزماتیک ( Charisma ) و با قدرت دیکتاتوری بر آن گروه و دسته ، رهبری و اعمال قدرت کند. یکی از وجوه فراگیر و عام فاشیسم بهره گیری از خشونت در اشکال گوناگون به ویژه به کار بردن ترور ، تهدید و سر انجام حذف فیزیکی مخالفان و منتقدان است. در این میان توهین ، حمله و هجوم به عناصر سیاسی منتقد و معترض به کمک دسته های اوباش درخیابانها و تهدید به مرگ آنان از مصادیق عینی رفتار فاشیستی ست.

مسعود و مریم رجوی ، حال با دقت و تعمق در توضیح مفاهیم سیاسی ذکر شده چگونه می توان رفتار ستیزه جوبان دار و دسته ی مسعود و مریم رجوی در آزار و تهدید به ترور فعالین حقوق بشر و جداشده ها در ژنو را توجیه و درک نمود وقتی مریم رجوی در مواجه شدن با برخی پارلمانترها و سیاستمداران اتحادیه اروپا از ضرورت رعایت حقوق بشر حرف ها می زنید و شعار عوافریبانه می دهند باید باور کنید که ،ناخشنودی از رفتار ستمگرانه و ستیزه جویانه ی نیروهای حرفه ای و تبهکار فرقه رجوی در آزار و سرکوبی منتقدین قانونی و منطقی آن هم در جوامع توسعه یافته و در میان بهت و ناباوری شهروندان کشورهای عضو اتحادیه اروپا که بر اساس اصول و ضوابط دموکراتیک اداره می شوند ، انگیزه های اصولی و انتقاد از دارودسته رجوی را به مثابه ی یک فرقه ی سیاسی خشن و تروریستی در ذهنیت افکار عمومی ، اندیشمندان و سیاستمداران

هوادار رعایت حقوق بشر ، پایه ریزی می کند من با شناختی که از این فرقه دارم فکر نمی کنم که این اقدام تروریستی علیه فعالین حقوق بشر در ژنو یک عمل خود به خودی و یا فردی باشد بلکه سناریو از طرف سران فرقه نوشته شده و به اجرا کننده دستور تشکیلاتی داده شده که آنرا به انجام برساند و این تصمیمات هم مشخص است که کجا گرفته می شود (اورسواز) مرکز فرماندهی فرقه در اروپا

فرقه رجوی به خاطر داشتن ماهیت وساختار فرقه گرایانه نمی تواند و نمی خواهد از خشونت و تروردست بردارد

هموطنان، ارگانهای اروپایی، ارگانهای بین المللی

همانطور که اطلاع دارید ما جدا شده ها قربانیان خشونت و تروریسم هستیم و با پشت سر گذاشتن صدها مانع و خطر توانسته ایم خود را به کشورهای آزاد و دمکراتیک برسانیم اما باز هم در اینجا مورد تهدید و آزار قرار می گیریم و این بار فرقه رجوی به نیابت از رژیم جمهوری اسلامی می خواهد حذف فیزیکی ما را به مرحله اجرا در بیاورد.

بله فرقه رجوی در مقابل افشاگری های فعالین حقوق بشر در ژنو و جدا شده ها هیچ حرفی جز تهدید و حذف فیزیکی ندارد و به همین خاطر اوباش و تروریستهای خود را به صورت افسار گسیخته روانه خیابانهای اروپا کرده تا فعالین حقوق بشر در ژنو و جداشده ها و قربانیان فرقه که شاهدان زنده جنایت و خیانت مسعود و مریم رجوی هستند را از صحنه حذف کنند.

به همین خاطر و با وجود این تهدیدها لازم می بینم ضمن محکوم کردن این عمل تروریستی فرقه رجوی در رابطه با حمله علیه فعالین حقوق بشر در ژنو به اطلاع ارگانهای امنیتی کشورهای اروپایی برسانم که با برخورد قانونی با عوامل تروریستی فرقه رجوی اجازه ندهند سران این فرقه از آزادی و دمکراسی کشورهایشان برای پیاده کردن اعمال تروریستی خود سوء استفاده کنند و من از این طریق اعلام می کنم که بکار گیری هر گونه عمل تروریستی و خشونت آمیز روی افراد فعالین حقوق بشر در ژنو و جدا شده از فرقه رجوی باید محکوم گردد وتامین امنیت این افراد طبق قانون هر کشورمتوجه همان کشور می باشد.

ما جداشده ها در مقاله های خود یاد آور کرده بودم که اعزام مزدوران اجیر شده برای به سکوت کشاندن فعالان حقوق بشری و جداشده ها راه به جایی نخواهد برد و تهدید کردن جداشده ها راه درست واصولی و منطقی نمی باشد ولی متاسفانه گوش مسعود و مریم رجوی بسته و نمی خواهند این واقعیت را بپذیرند. مگر فعالان حقوق بشر و جداشدگان چه کرده اند که اینطور مریم رجوی را بیقرار کرده که ایشان مجبور به کنار زدن نقاب فریبنده دمکراسی خواهی !!!! و ازادیخواهی !!!! خود شدند و دقیقا همان کاراکتر و ماهیتی را که در پادگان اشرف در نشستهای ، دیگ،دیگچه،طعمه، عملیات جاری ، غسل هفتگی و…………از خود نشان میدادند که شامل ضرب و شتم ،توهین ، فحاشی ، تف کردن، زندانی کردن ، و در نهایت به دست مامورین اطلاعاتی صدام حسین افتادن و به ابوقریب رفتن و استرداد به ایران بود را در اروپا الگو برداری می کنند

اما ما جدا شدگان و فعالان حقوق بشر همیشه اعلام کرده ایم که اما در هر مناظره ای هستیم تا مردم قضاوت کنند و تصمیم با مردم است تا تشخیص دهند که خائن واقعی کیست ما برخلاف این فرقه تروریستی رجوی خواهان ازادی فکر وعقیده هستیم در دنیای امروز همه چیز قانونمند است و ما هم تابع قانون واجرای ان من ضمن محکوم کردن این اقدام بی شرمانه تروریستی معتقد هستم اقدامات تروریستی و خشونت طلبانه فرقه رجوی قادر به وادار کردن مخالفان به سکوت و گوشه گیری نیست بلکه باعث هرچه رساتر شدن این صدا ها میشود مسعود و مریم رچوی فکر میکنیداروپا هم عراق است و اسارتگاه اشرف، که هر صدای مخالفی را در نطفه خفه کنید، بکشید و به زندان بیاندازید

بر اساس تجربه عینی و بودن در مناسبات این فرقه و با تاکید مکرر بگویم که این فرقه تروریستی رجوی ماهیتی به جز خشونت و ترور راه دیگری برای بقاء بلد نیست و از همین عملکرد های خشونت بارش در کشورهای ازاد اروپایی نسبت به منتقدان و جدا شده هایش می شود فهمید که در داخل مناسبات بسته اش در اسارتگاه اشرف چه اعمالی در مورد اعضاء نا راضی انجام گرفته و اکنون نیز ادامه دارد

مسعود و مریم رچوی معنای ازادی و دمکراسی که در تریبونهای اروپا و امریکا مستمرا و بی وقفه از ان دم میزنید چیست حمله و ضرب وشتم و هتاکی، به افرادیکه خود سالیان عمر و جوانی و هست و نیست خود را برای کلمه مقدس ازادی و دمکراسی فدا کرده اند، پیام ازادی و دمکراسی شما برای مردم ایران است

مسعود و مریم رچوی امیدوارم فرصتی بشود تا تاریخ شفاهی فرقه رجوی و آنچه برای جذب، حفظ و کنترل نیرو و همچنین پول انجام دادید و آنچه که بر سر کسانی که میخواستند جدا شوند آوردید نوشته و تنظیم گردد. در این خصوص صدها و بلکه هزاران شاهد زنده در داخل یا خارج از کشور وجود دارند که هر کدام داستان ها دارند در همین رابطه از مسئولان و سیاستمداران اروپائی میخواهم که نسبت به این فرقه خطرناک هوشیار باشند و نگذارند خاک کشورشان جولانگاه تروریستها و چماقداران فرقه رجوی شود هیچ حقیقتی در پس پرده باقی نمانده و نمی ماند روزی که مسعود و مریم رجوی فرمان کشتن مخالفین و منتقدان داخل فرقه را در اسارتگاه اشرف صادر میکردند فکرنمی کردند که صدام حسین هم میرود به همین دلیل تا توانستند زدند وکشتند و زندان به راه انداختند و حالا روز پاسخ گوئی انهاست مجرمین واقعی باید به دادگاه کشانده شوند و باید پاسخ دهند تا معلوم شود که فرمان قتل مخالفین و جداشدگان از فرقه رجوی را چه کسی صادر کرده است و معلوم شود که در زندان های درون اسارتگاه اشرف چه گذشته است و چه خونهائی انجا برزمین ریخته شده است و تا معلوم شود که پول های اهدائی صدام حسین به کدام خزانه و به کدام حساب ریخته شده است و باید پاسخ دهند که ……..بعد از ان میتوان گفت که خائن کیست و مزدورکیست و قاتل کیست و شکنجه گر کیست

خدا را شکر که ما جداشده ها مثل مسعود و مریم رجوی در صف وطن فروشی ؛ جاسوسی؛ مزدوری ؛ در صف خائنان به خدا و خلق ؛ در صف شکنجه گران فرقه؛ خود فروشان سیاسی ؛ در صف شارلاتان باز هایی مثل مسعود و مریم رجوی ؛ پا بوس امریکا و انگلیس و اسرائیل ؛ سرویسهای جا سوسی ؛ در پی ارباب یابی و در صف حرمسراداران نه ایستاده ایم مسعود و مریم رجوی بايد بدانند که دوران عوام فريبي و نيرنگ در عراق به پايان رسيده است و با ملیونها حامی عراقی! و حمایت میلیونی مردم ایران! در داخل و خارج کشور ، دیگر نیازی نیست که از دیدن ما چند "جداشده " در مخفیگاهتان نماز وحشت بخوانید و حکم قتل ما جداشگان را صادر کنید

مجید روحی قربانی فرقه رجوی

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد