_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

رنگ زرد و زردگرايي مجاهدين

 

 

محمد بازیارپور، دوازدهم اکتبر 2011

http://www.iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=10901

 

پس از اينكه بيش از يك سال مجاهدين سعي كردند خودشان را به جنبش سبز بچسپانند و با حمايتهاي تلويحي رجوي از موسوي و ساير سران جنبش سبز كارشان به جايي نرسيد و جايي براي آنها پيدا نشد ديگر كاملا نا اميد شدند. بطوري كه سايت كلمه كه ارگان رسمي اين جنبش مي باشد طي يك مقاله آب پاكي روي دست مجاهدين ريخت و آنها را خائنان به كشور و مردم خواند و خط سرخي ميان خود و اين فرقه مفلوك رسم كرد. سخنگويان اين جنبش نيز بارها و بارها بطور رسمي اين موضوع را ابراز كردند. از جمله يكي از سخنگويان رسمي آنها در پاريس در گفتگويي كه با آقايان حامد صرافپور و محمد كرمي داشتند به صراحت اعلام كردند كه در تمام اپوزوسيون با تنها گروهي كه هرگز ارتباط برقرار نمي كنيم مجاهدين خلق است.

فرقه رجوي كه تمام تلاشهاي يك دو ساله خود را بر باد رفته مي ديد از زبان سخنگويان غير رسمي خود امثال هزارخاني و مهدي سامع به عجز و لابه نسبت به اين موضوع پرداخت. و با زبان خاص خودشان به سوز و گداز پرداختند. ناچارا براي اينكه از قافله عقب نمانند براي خودشان رنگي انتخاب كردند و اين رنگ چيزي نيست جز رنگ زرد.

سايت رسمي فرقه رجوي تحت عنوان «مجاهدين خلق» اعلام كرد كه «هواداران مقاومت در نيويورك با رنگ زرد كه رنگ رسمي مقاومت مي باشد جلوي سازمان ملل تجمع كردند» رجوي كه هميشه سعي مي كرده دنباله رو بقيه باشد الان هم بعد از اينكه دو سال از شكل گيري جنبش سبز در ايران مي گذرد به يك اقدام كليشه اي و كاملا كپي برداري دست زد و رنگ زرد را براي خود انتخاب كرد.

از ابتداي شكلگيري اين سازمان هميشه دنباله رو ديگران بوده و هميشه كپي برداري كرده چه در زمينه سياست چه استراتژي و چه ايدئولوژي. بعنوان مثال:

شكل گيري اين سازمان كپي برداري از سازمان چريكهاي فدايي خلق بود. عليرغم حرفهاي پرطمتراق كه پاي جنبش صدساله مردم ايران را به پيش ميكشند ولي كاملا كپي برداري از جنبش كمونيستي آن زمان است كه نهايتا هم بدليل همين كپي برداري غلط، تمايل اين سازمان به ماركسيست باعث فروپاشي آن در سال 54 شد.

در ايدئولوژي نيز به گفته خود رجوي واژه «رهبري عقيدتي» را يك كپي برداري مضحك از واژه «ولايت فقيه» است آنهم بعد از هفت سال ديرتر.

در استراتژي هم ارتش آزاديبخش را كپي برداري بسيار غلط از مائو تسه دون است كه ميخواست مثل مائو در چين منطقه آزاد شده ايجاد كند چيزي كه كاملا قياس مع الفارق بود و اساسا هيچ كدام از شرايط آن دوره با آن روز رجوي مشابهتي نداشت.

به گفته خود رجوي حتي فرار او از تهران به پاريس هم ميخواست كپي برداري از وقايع سال 57 كند و انتظار داشت چند ماهه با استقبال ميليوني به تهران برگردد. پنج سال از اين ماجرا گذشت و خبري نشد مجبور شد راه را برعكس برود و به عراق رفت البته در عراق هم اكنون بيست پنج سال است كه سكني گزيده و نه راه پس دارد و نه راه پيش. شايد بخواهد به كويت برود!!!

و اكنون كپي برداري از جنبش سبز است رنگش را زرد كرده است. رنگ زرد نشانه نوميدي، خزان، انفعال و بيخيالي است. رنگ زرد رنگ پژمردگي است و زياد دور از وضعيت فعلي فرقه رجوي نيست كه در اين روزها رنگش به زردي گراييده است. البته رنگ زرد را براي آدم ترسيده هم اطلاق ميكنند....

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین، فرقه یا گروه سیاسی؟

 

آریا ایران، دهم اکتبر 2011
http://ariairan.com/fa/?mod=view&id=11854

 

 

 

 

سازمان مجاهدین خلق با براه انداختن کمپینی از لابی های غربی و جناح جنگ طلب آمریکا در تلاش برای خروج از لیست تروریستی آمریکا است.آنها مدعی هستند از سال 2001 خشونت و تروریزم را کنار گذاشته اند.این سازمان با پرداخت صدها هزار دلار به مقامات سابق آمریکایی در صدد ایفای نقش سربازان حمله نظامی به ایران است.آنها برای خارج شدن از لیست تروریستی آمریکا به هر دری می زنند.پول های کلانی خرج میکنند،به آمریکایی ها پول پرداخت میکنند تا در این باره آنان را یاری دهند.با این حال وضعیت در داخل کمپ اشرف بسیار بد است.آنها با اعضای خود بدرفتاری کرده و موارد زیادی از نقض حقوق بشر کمپ اشرف ثبت شده است.قرار است تا پایان سال جاری از عراق اخراج شوند اما هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنان نیست.

 

دکتر گودرز اقتداری، فعال حقوق بشر در پورتلند آمریکا می گوید شخصا با خروج آنان از لیست تروریسم بین المللی مخالف است.آنها با پول های کلانی که منبع آن تا کنون مشخص نشده است در صدد براه انداختن حمله نظامی به ایران هستند...

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قبول بررسی پناهندگی اعضای مجاهدین خلق مستقر در کمپ اشرف را به فال نیک بگیریم

 

 

رضا اسدی، اخبار روز، نهم اکتبر 2011
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=40972

قبول بررسی پناهندگی اعضای مجاهدین خلق مستقر در کمپ اشرف در عراق توسط«کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد» را به فال نیک بگیریم.

بنا به گزارش رسانه های بین المللی از جمله "صدای آمریکا "* آمده است که:

«کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد» طی هفته جاری اعلام کرد که پرونده پناهندگی ۳۲۰۰ تن از ساکنان اردوگاه اشرف، واقع در شمال بغداد را مورد بررسی قرار خواهد داد.

این خبر برای کسانی که معتقد به توسعه و ترقی ایران با همگامی و همراهی تمام ایرانیان بدور از هرنوع خشونت ، آدم کشی، قوم گرایی و فرقه گرایی میباشند مفرح و با شگون است.

و در ادامه اخبار مربوطه از جمله آمده است:

«کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد» روز ده مهر با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که رسیدگی به پرونده پناهندگی آن ها صرفاً به صورت فردی انجام خواهد شد و وضعیت این افراد در قالب یک گروه بررسی نخواهد شد.

با توجه به اینکه رهبران مجاهدین تا قبل از خبر اخیر بطور مداوم شعار حفظ قرارگاه اشرف، حتی به قیمت از دست دادن جان تمامی اعضای مجاهدین مستقر در آن را میدادند ، و تحت هیچ عنوانی حاضر به انجام مصاحبه و قبول پناهندگی اعضا به صورت فردی نمیشدند، تغیر موضع آنها جای شگفتی و تبریک دارد. از جمله اینکه آقای محمد سید المحدثین که مسئولیت کمسیون روابط خارجی مجاهدین را به عهده دارد در روز دو شنبه چهارم ژوئیه در زمان تحصن هوادارن مجاهدین در مقابل مقر اروپایی ملل متحد ، - و به ظنٌ خودش - در خطاب به " جنایتکاران و کسانی که فکر نابودی اشرف را در سر دارند" گفته بود:

" شما برای دسترسی به اشرف، بایستی از روی اجساد ما عبورکنید".

و پیرو آن نیز مسعود رجوی در پیام های صوتی اش و مریم رجوی نیز از طریق ویدیو بطور مداوم از کشتار جمعی اشرفیان دم میزدند و دولت مردان عراق را تهدید به عدم بستن کمپ اشرف نموده و همچنین اعضای مستقر در آن کمپ را مکررا در مقابل درخواست دولت عراق مبنی بر خروجشان از عراق، تشویق به خود کشی جمعی می نمودند.

در عین حال شاهین قبادی، سخنگوی سازمان مجاهدین خلق در خبرهای اخیر گفته است:

«همه ساکنان ( اردوگاه ) اشرف، از جمله رهبری ( سازمان ) درخواست پناهندگی کرده اند و فقط افرادی که گذرنامه و مدارک مورد نیاز برای سفر به یک کشور سوم را دارند و یا بیماران بستری در بیمارستان، از این امر مستثنی هستند.
امیدوارم که رهبران مجاهدین این تبصره ها را برای گریز از تصمیم گیری های" کمسیون عالی پناهندگان"، و زیرآبی زدن از قوانین پناهندگی مطرح نکرده باشند. زیرا که بسیار مشاهده شده است که در این دنیای آگاهی ها و دسترسی همگان به ارتباطات جمعی هیچگاه مجاهدین خلق از زیگزاگ زدن و سعی در به بیراهه کشاندن نظرات دیگران و قوانین اجتماعی کوتاه نیامده اند.

با توجه به روندی که رهبران مجاهدین در طی سی سال گذشته پیمودند به نظر میرسد که مرتکب اشتباهات فاحشی از جمله رفتن به عراق و قرار گرفتن زیر چتر صدام حسین شدند. بدون شک و با مراجعه به اسناد منتشر شده در رسانه های خود مجاهدین، همراهی آنها با ارتش عراق ، حمله به مرزهای ایران و کشتار سربازان ایرانی را میشود به آسانی در پرونده آنها یافت. دولت عراق هم بطور مداوم صحبت از ارائه مدارکی مبنی بر کشتار شیعان و کردهای آن کشور در انتفاضه سال 1990 توسط مجاهدین در عراق مینماید. و در این رابطه دادگاه عالی آن کشور لیستی از حدود پنجاه نفر از فرماندهان مجاهدین منتشر نموده است.

از طرفی تصمیم رهبران مجاهدین در ادامه ماندن در عراق و مقاومت اعضای این سازمان در مقابل پلیس عراق تا کنون و در دو مرحله منجر به کشته شدن 46 عضو این سازمان شده است

و از دیگر موارد مهم از اشتباهات رهبران مجاهدین سر سختی آنها در پایبندی به استراتژی مسلحانه ، هژمونی طلبی و ضدیت با دیگر احزاب ، سازمان ها و سیاسیون منفرد مخالف و منتقد حکومت ایران بوده و است. آنها چنان بر مواضع خود استوار ماندند و پند و نصایح دوستان و دلسوزان را به تمسخر گرفتند که منجر به خراب نمودن تمامی پل های پشت سرشان شد.

بعضا طعم قبول شکست شیرین تر از پیروزی در مبارزه است. و این موردی است که اگرچه با تاخیر انجام میشود، اما خوب است که رهبران مجاهدین آن را بپذیرند. قبول شکست به شجاعتی نیاز دارد که در کمتر انسانی هویدا میگردد. اینکه دیکتاتورها به قیمت گرفتن جان هزاران انسان بیگناه کرسی حکومت را رها نمیکنند علتش ضعف آنها از پذیرفتن اشتباه و شکستشان در انجام امور محوله است.

فعالیت ها و مبارزات چهل ساله مسلحانه مجاهدین خلق نشان از شکست این استراتژی و تعلق این سازمان ایدیولوژیک سیاسی به گذشته و گرایش آنها به روش های فرقه گرایانه و ضدیت کورشان با ترقی ، تکامل و آینده نگری دارد. اگر مبارزه مسلحانه ای هم مد نظر قرار بگیرد در هنگام اعتراضات توده ای بر علیه حکومت های جبار و در شرایط خاص و زمان و مکان مشخص و آنهم توسط توده مردم بوجود خواهد آمد. تاریخ نشان داده است که جنگ مسلحانه گروهی و یا سازمانی با ایدیولوژی مشخص و رهبری خود منتخب به آزادی و دموکراسی منجر نخواهد گردید ، لذا مورد پسند توده ها نیز نبوده و نخواهد بود.

از آنجا که شخصا تمامی احزاب و گروه ها و هفتاد و چند ملیون ایرانی – اعم از اینکه در خارج و یا داخل ایران باشند- را در تعین سرنوشت این مملکت سهیم می بینم ، لذا خروج اعضای سازمان مجاهدین از معضل اردوگاه اشرف در عراق و موفقیت آنها در درخواست پناهندگی بصورت فردی در کشورهای آزاد و یا بازگشت به ایران با موافقت شخصی خودشان را آرزو نموده و پیوستن اعضایشان به جامعه ایرانیان را به فال نیک گرفته و تبریک میگویم.
 

* آدرس منبع خبر
www.voanews.com

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اگر پایداری در اشرف، شرف است مریم رجوی که بیشتر از همه نیاز به شرف دارد

(چرا همه سینه چاکان قرارگاه اشرف خودشان فرار کرده اند؟)

 

 

مجید روحی، وبلاگ روحی، ششم اکتبر 2011
http://www.rohi13.blogfa.com/post-3345.aspx

 

این روزها تمام خبرهای سایتها و خبرگزاریهای را که نگاه می کنیم وگوش می دهیم همه در رابطه با بسته شدن درب زندان و اسارتگاه اشرف است

وقتی خبرها را می خواندم یاد نشست عمومی در باقر زاده افتادم که گردانده آن مریم رجوی بود که در نشست رو به عکس مسعود رجوی کرد و زد زیر گریه ( اشک تمسا بود که می ریخت ) بعد به تمام نفرات اسارتگاه اشرف گفت همه شما در فرقه رجوی سیاهی لشگر هستید 20 نفر در فرقه رجوی بماند کافی است مسعود رجوی با بیست نفر خطش را پیش میبرد بقیه نفرات در فرقه رجوی اضافه هستید و دخلتان به خرجتان نمی ارزد

باید از مریم رجوی سوال کرد اگر نفرات گروگان در اسارتگاه اشرف سیاهی لشگر هستن و دخلشان به خرجشان نمی ارزد چرا نفرات را گروگان گرفتید در زندان و اسارتگاه اشرف نگه داشتید

وقتی مریم رجوی درمورد سیاهی لشگر که از سر ناچاری دراشرف مانده اند ادعا می کند که آنها همانند ستار خان و باقرخان هستند و حاضرند از برگ درختان و حتی علف نیز تغذیه کنند و تا پای جان در مقابل دشمنان این فرقه که به زعم آنها نظام جمهوری اسلامی ایران است ایستادگی کنند!

کافی است این روزها سری به حال و هوای اسارتگاه اشرف بزنیم تا مشخص شود سیاهی لشگری که قرار است در زمره ستار خان و باقر خان قرار گیرند از دسترس ترین حقوق انسانی یعنی حق آزادی بیان محروم هستند :

" وقتی سازمان ملل اعلام میکند سیاهی لشگرهای فرقه رجوی انفرادی حق پناهندگی دارند مریم رجوی در اقدامي ضد حقوق بشر اجازه بررسي نظرات سیاهی لشگر اسارتگاه اشرف را در انتخاب سفر به كشوري ثالث را نمي‌دهد.

و البته این یعنی اینکه سیاهی لشگرهای مسعود و مریم رجوی که باید همانند ستار خان و باقر خان باشند نمی توانند حتی حرف هایی که در درون دل خویش دارند را بر زبان بیاورند ، چه برسد به اینکه بخواهند از مردم ایران! دفاع کنند .

البته برای مقاومتی که مریم رجوی می گوید همانند ستار خان و باقرخان – درمقابل فروپاشی اشرف – انجام می دهیم ، باید از مریم رجوی پرسید چرا به اشرف بازنمی گردد و به جای غذاهای آنچنانی که هر روز در اور می خورد خود را برای علف خوردن آماده نمی کند که حقیقتا حال و روز سیاهی لشگرها در اسارتگاه اشرف نه از بی آب و نانی ، که از تشنجات شدید فکری و فشارهای عصبی و روحی شدید در آستانه از خود بی خودی و حتی خوردن علف – بدون اختیار و اراده – است . و برای چند روز هم که شده به جای "میک آپ " کردن و حضور در مجالس همپیمانان اروپایی ، با همان صورت چروکیده به اشرف بیاید و از اشرف پیام بدهد و بیانیه صادر کند و طعم خوش علف را نه از اور که از اشرف بچشد

جالب اینجاست تمام کسانی که قرار است از اشرف دفاع کنند و همانند مدافعان این قلعه عمل کنند ، زمانی که از این قلعه پای خود را بیرون می گذارند یکی از منتقدان سرسخت سلب آزادی سیاهی لشگران موجود در اشرف می شوند :

راستی چرا اگر پایداری در اشرف، شرف است مریم رجوی که بیشتر از همه نیاز به شرف دارد چرا عزیز دور دونه مریم رجوی حضور ندارند. چرا مریم رجوی در قصرهای مجلل و اشرافی زندگی میکند

برای تمام سیاهی لشگرهای اسارتگاه اشرف مسلم است که طبق شاهد و مثال هایی که مسعود رجوی آورده است، اگر جریان علف خوردن به جایی نرسد ، قرار نیست آزادگی سیاهی لشرهای موجود در اشرف حفظ شود و باید فاز بعد از علف خوردن راهم طبق خواست مسعود رجوی برده وار اطاعت کنند :

سوال اینجاست که چرا مریم رجوی آزاد مردی ستارخان و باقر خان را با سیاهی لشگرهای خود مقایسه می کند:

"سیاهی لشگرها در اسارتگاه اشرف مثل ستارخان و یارانش که در حماسه امیر خیز در تبریز علفهای بیابان را خوردند و ایستادگی کردند… از برگها و ریشه درختان تغذیه کنند و هر سختی را بپذیرند، تردیدی نیست که سیاهی لشگرها فرقه رجوی به عهد خود وفا می کنند"

مریم رجوی که تا قبل از سقوط صدام زیر پرچم صدام حسین بودید بعد از آن هم زیر پرچم بیگانگان. حالا هم مستقیم وغیر مستقیم و با عجز و التماس میخواهید پرچم آمریکا بالای سرتان باشد. آیا شما سنخیتی با ستارخان دارید؟

مریم رجوی ستارخان کجا از بیگانگان پول و سلاح و… گرفت در صورتیکه رسوایی گرفتن پول و سلاح و تجهیزات شما زبانزد خاص و عام شده.

مریم رجوی "ستار خان کجا یاران خودش را زندانی وشکنجه کرد؟ در صورتیکه شکنجه گران سیاه چالهای فرقه شما روی شکنجه گران اوین را سفید کردند! اگر منکرش هستید من و دوستانم حاضر هستیم در هر دادگاه و ارگانی بر وجود سیاهچال و شکنجه و… شهادت بدهیم، با ذکر اسامی شکنجه گران فرقه مافیایی رجوی".

مریم رجوی ستارخان کجا در خانه اش میلیونها دلار پول مزدوری و وطن فروشی جمع کرده بود!

"مریم رجوی ستارخان کجا یاران خودش را به دشمن تحویل داد؟ در صورتیکه شما بهترین فرزندان این میهن را یا در میدان مین های بین ایران وعراق رها کردید یا تحویل زندان بد نام ابوغریب دادید

مریم رجوی ستارخان کجا فرمان سر به نیست کردن اعضا خودش را به شكلها و سناریوهای مختلف صادر می کرد

مریم رجوی ستارخان کجا در وطن فروشی از همه سبقت گرفته بود و به وطن فروشی خودش افتخار میکرد

مریم رجوی ستارخان کجا برای ملاقات خانواده های زندانهای ایران اشک تمساح می ریخت و خودش اجازه ملاقات به خانواده های که یک سال و چند ماه است پشست درب اسارتگاه اشرف در انتظار دیدار جگرگوشه هایشان هستن را نمیداد و ممنوع کرده بود

مریم رجوی ستارخان کجا برای بزرگ نمای و خود نمای خودش پناهنده های بی گناه افغانی و پاکستانی و سومالیای و .... را با کلک به متینگ میکشاند تا بگوید هوادار دارم و آمار دروغ به ثبت برساند

راستی این مسعود رجوی افعی و مریم رجوی لاشخور تا کی می خواهند از کشتار و خوردن گوشت و خون این سیاهی لشگر نگونبخت درعراق سیراب شوند و چرا این سیاهی لشگر نگونبخت را به حال خودشان رها نمی کنند؟

مسعود و مریم رجوی برای ایجاد تنش و بهره برداری سیاسی سیاهی لشگر نگونبخت اسارتگاه اشرف که از همه جا بی خبرند برای درگیری فرا می خوانند و آتش زیر خاکستر را شعله ور میکنند، و این درحالیست که این سیاهی لشگر نمی دانند در واقع فقط خوراک تبلیغاتی و رسانه ای و سیاسی فرقه رجوی هستند، و در واقع به بهای جان آنها از آنها سوءِ استفاده می شود و این تحریکات مسعود و مریم رجوی به فاجعه انسانی می انجامد و سیاهی لشگر اسارتگاه اشرف را به کشتن میدهند .

عملکرد مسعود و مریم رجوی است که خود، آگاه هستند که به دلیل عملکرد غیر صحیح و غیر اصولی همه پل های پشت سر خود و فرقه خود را خراب کرده اند و جایی و روزنه ی امیدی برای خود در منطقه باقی نگذاشته اند، پس بنابراین به دنبال ادامه راه و استراتژی غیر اصولی خود سعی شان بر این خواهد بود که با تهدید مقامات حقوق بشری به خودکشی و یا خودسوزی قضیه را هرچه پیچیده تر کنند .

مسعود و مریم رجوی برای هیچکس ارزش انسانی قائل نیستند و در مرام و ایدئولوژیشان جایگاهی برای انسان وجود ندارد چه برسد به حقوق انسان!

در یک کلام می گوییم که مسعود و مریم رجوی دروغگو هستند، بی جرأت هستند، عوامفریبی و فریبکاری، خیانت و جنایت و وطن فروشی و خود فروشی ذات و ماهیت و هویت مسعود و مریم رجوی همین ها هستن.شیطانهای مجسم، هزارچهره های مکار، روباه های حیله گری هستند.

مسعود و مریم رجوی کلیله و دمنه یا روباه و شغالهای قرن معاصرند. مسعود و مریم رجوی مکار این بار قرآن را بر سر نیزه کرده اند تا به فریبکاری شان ادامه دهند، خودشان از مهلکه گریخته اند و سیاهی لشگر اسیر در اسارتگاه اشرف را هیزم معرکه اشرف کرده اند. راستی اینهمه كینه توزی را در قاموس كدام انسان می توانید پیدا كنید؟

مسعود و مریم رجوی هستند دشمن تاریخی سیاهی لشگران اسارتگاه اشرف و مردم خلق قهرمان ایران.

مسعود و مریم رجوی مرتجعان پست و خونخوار انقلابی ؟! ایران هستند.

مسعود و مریم رجوی دجالان و خونریزان و خون آشامان و فرزند نا خلف صدام هستند.

مسعود و مریم رجوی صد و پنجاه رحم خارج کردند از جسم زنان سیاهی لشگر بی گناه اسیر در اسارتگاه اشرف

مسعود و مریم رجوی دیدید انقلاب ایدئولوژیک تان بود تجاوز جنسی و شکنجه و کشتار سیاهی لشگر اسیر در اسارتگاه اشرف

آخرش مسعود رجوی تجاوز جنسی کردی به زن سیاهی لشگر موحد مجاهد خلق شورای رهبری مریم نشانت.

مسعود و مریم رجوی اگر جرات دارید بیاید به میدان ای ضد انسانها.

حال مسعود و مریم رجوی در باتلاق عراق و بن بست آمریکا و سراب اور در فرانسه گرفتار شده اند، و شاید دیگر آرزو و امیدی برایشان نمانده که روی آن سرمایه گذاری کنند و یا به آن دل ببندند. و این در حالیست که در ایران هیچ نوع مشروعیتی در میان مردم برایشان باقی نمانده و فقط تعداد معدودی آنها را می شناسند و همه دستاورد های آنها مانند کف روی آب از بین رفته و پراکنده شده است و در حال حاضر بعنوان فسیل های سیاسی و محتضرهای ایدئولوژیک فقط اسمی از آنها در اپوزیسیون ضد رژیم موجود است، و شاید دیگر رژیم ایران برخلاف گذشته حتی از آنها استفاده می کند و در واقع فرقه رجوی مانند" زن روسپی" که خود را در اختیار همه قرار می دهد و فقط به دنبال کسب درآمد است، هرکس که قیمت بیشتری بدهد خود را به او می فروشد، حال اگر امپریالیزم باشد یا صهیونیسم یا سران مرتجع عرب و یا... .

مجید روحی قربانی فرقه رجوی

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خاطره ای از مهرداد امیری

 

 

بنیاد خانواده سحر، شهرک آزادی، عراق، ششم اکتبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1639

 

مهرداد امیری که چندی قبل توانست در یک اقدام جسورانه از پادگان فرقه ای اشرف فرار کند را خانواده های متحصن به صداقت، پرکاری و خوشروئی می شناسند.

او در حال نوشتن کتاب خاطرات خود است که تاکنون ظاهرا حدود 130 صفحه نوشته است. از او خواستیم چند سطری بطور نمونه از خاطراتش را در اختیار سایت سحر قرار دهد که چند روز پیش آنرا تحویل ما داد و ما هم عینا در زیر می آوریم:

 

 

صبح روز شنبه سوم يا چهارم مهر 1389 به ما گفتند امروز در برنامه روزانه مان كار نيست بلكه بايد به نشست برويم. معمولا نشستهاي لايه اي بعد از ظهر انجام مي شد. وقتي درمورد محل نشست سئوال كردیم معلوم شد كه نشست در یکان خودمان (یکان 14 در پادگان اشرف) است. خيلي دلم مي خواست موضوع نشست را بفهمم.
ازنفرات واحد ما تعدادي مسئول آماده سازيهاي نشست شدند و بقيه هم براي كارجمعي رفتيم. بعد از كار جمعي به محل نشست رفتيم. كسي ازموضوع نشست اطلاع نداشت. بعد از چند دقيقه مسئول نشست خانم پروانه شهابي وارد سالن شد. همه به حالت احترام بلند شديم. وي شروع به صحبت كردن كرد ومعلوم شد که يكي ازبچه ها به اسم عليرضا خاموشي از اهالي استان كرمانشاه درخواست خروج از سازمان را داده و به همين خاطر مسئولين هم مي خواستند او را در نشست سوژه كنند.

 

 

نشست از ساعت 9 صبح شروع شد و تا ساعت 11شب ادامه داشت و فقط 2 الي 3 ساعت براي نهار و استراحت تعطيل گردید و شام هم همانجا داده شد. يعني به صورت مفيد بیش از 10 ساعت نشست بود.
طبق معمول نشست ها، ابتدا مسئول نشست خانم فرح فيروزمند جمعيت را به هيجان آورد و بعد تعدادي از نفرات ارشدتر مانند قدرت حیدری وعزيز ابراهيمي موضع گرفتند. بعد هم یک روز تمام نفرات نشست به سوژه (عليرضا خاموشي) فحش و ناسزا دادند.
در تمام اين مدت نيز او را سرپا نگه داشته بودند .همه خسته شده بودند ولي او همچنان سر حرفش بود. خستگي و خرد شدن كاملا در چهره او ديده مي شد. مسئولين از هر دري وارد مي شدند اما او باز حرف خودش رامي زد.
يكبار او را تهديد مي كردند كه تو مزدور وزارت اطلاعات هستي و يك بار به او وعده مي دادند كه سرنگوني نزديك است. دقيقا يادم هست تا ساعت 11 شب عليرغم تمام خستگي اش، سر حرفش بود.

 

 

 

مسئولين وقتي ديدند كه اينطوري كاري پيش نمي رود و نزد بچه ها خراب مي شوند، چند دقيقه زمان تنفس اعلام كردند. من همانجا داخل سالن ماندم و ديدم كه او را از سالن خارج كردند و نفهميدم به كجا بردند. بعد از زمان تنفس و برگشت نفرات، او را دوباره آوردند. خيلي عجب بود او كه تا چند دقيقه پيش از حرفش كوتاه نمي آمد در يك چرخش 180 درجه اي گفت كه اشتباه كرده و دیگر قصد خارج شدن از سازمان را ندارد و نشست تمام شد.

بعدا از او ماجرا را سئوال كردم. گفت كه در زمان تنفس به او وعده داده بودند كه اگر از حرفش كوتاه بيايد سازمان كارهايش رادرست مي كند و ترتيب خروجش را مي دهد.

من چند ماهي است از اشرف فراركرده ام اما او هنوز دراسارت رجوي مانده است.

مهرداد اميري
شهرك آزادي – عراق
5/10/2011

 

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد