_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

تظاهرات هواداران مجاهدین خلق برای حذف نام این سازمان از فهرست تروریستی آمریکا

 

 

رادیو فردا، بیست و سوم اکتبر 2011
http://www.radiofarda.com/content/f10_hundreds
_rally_in_support_of_mko/24368495.html

 

صدها تن از حامیان سازمان مجاهدین خلق روز شنبه با تجمع مقابل کاخ سفید خواستار حذف نام این سازمان از فهرست تروریستی ایالات متحده آمریکا شدند.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، تام ریج جمهوری‌خواه و اِد رِندِل دموکرات که هر دو از فرمانداران پیشین ایالت پنسیلوانیا هستند نیز با حضور در این تجمع از باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا، خواستند تا نام این سازمان از فهرست سازمان های تروریستی ایالات متحده آمریکا خط بخورد.

تام ریج، نخستین وزیر امنیت داخلی آمریکا، در این خصوص ضمن اشاره به «توطئه ترور» سفیر عربستان در واشینگتن که آمریکا در خصوص آن انگشت اتهام را به سوی حکومت ایران نشانه رفته است، گفت: «تنها گروهی که باید در فهرست (تروریستی)‌ آمریکا قرار داشته باشد، ایران تحت حکومت آخوندی است.»

حامیان سازمان مجاهدین خلق شهریورماه نیز با درخواستی مشابه مقابل وزارت امور خارجه آمریکا گرد آمده بودند.

نام سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۹۹۷ در فهرست تروریستی آمریکا قرار گرفته است، با این‌حال سال گذشته دادگاه فدرال آمریکا از وزارت امور خارجه این کشور خواست تا در خصوص قرار داشتن نام این سازمان در فهرست تروریستی تجدید نظر کند.

خارج شدن نام این گروه از فهرست تروریستی آمریکا به این سازمان امکان می‌دهد تا در آمریکا به فعالیت‌های سازمانی بپردازند؛ امری که هم اکنون امکان‌پذیر نیست.

روزنامه بریتانیایی فایننشال تایمز مرداد ماه سال جاری در گزارشی نوشته بود که سازمان مجاهدین خلق، با صرف میلیون‌ها دلار و با به خدمت گرفتن گروهی از صاحب‌نظران در امور امنیت ملی آمریکا، در تلاش برای حذف نام خود از فهرست تروریستی آمریکا است.

در این گزارش آمده بود که سازمان مجاهدین خلق تا کنون، به ده‌ها تن از مقام‌های پیشین آمریکایی از دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات، هزاران دلار پول داده است تا در تجمعات هواداران سازمان مجاهدین خلق در آمریکا سخنرانی کنند.

سازمان مجاهدین خلق که در دهه شصت سلسله حملاتی را علیه شهروندان و حکومت ایران صورت داده بود، در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق، به جانبداری از صدام حسین، در کنار ارتش عراق علیه ایران جنگید.

با این‌حال این سازمان می‌گوید از سال ۲۰۰۱ مشی خشونت‌آمیز خود را کنار گذاشته است و تام ریج و اد رندل نیز تأکید می‌کنند که از آن زمان تا کنون این سازمان با هیچ‌گونه اقدام تروریستی مرتبط نبوده است.

به گفته این دو سیاستمدار آمریکایی، حال که اتحادیه اروپا و بریتانیا نام این سازمان را از فهرست گروه های تروریستی خود خارج کرده‌اند، زمان آن رسیده که آمریکا نیز تصمیم مشابهی در این زمینه اتخاذ کند.

مخالفان سازمان مجاهدین خلق بر این باورند که این سازمان همانند یک فرقه اداره می‌شود و در ایران فاقد پایگاه سیاسی است.

این افراد معتقدند که حذف نام این سازمان از فهرست تروریستی آمریکا، حتی از سوی ایرانیان میانه‌رو نادرست و به منزله حمایت واشینگتن از تروریسم تلقی می‌شود.

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اپوزسیون بی ریشه بازیچه مجاهدین

 

 

محمد – ب، کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، ایتالیا، نوزدهم اکتبر 2011
http://www.cibloggers.com/?p=7683

 

همانطور که قبل تر از این دوست ندیده ام آقای علیشاهی در مطلبی به وضوح نوشته بود که سازمان تروریستی مجاهدین خلق در پی فریفتن به اصطلاح اپوزسیون جمهوری اسلامی است تاهم جایی در بین سیاسیون باز کند تا وقتی که از اشرف و عراق رانده شد بی خانمان نماند و هم نزد اربابش پز بدهد که توانسته اپوزسیون را زیر چتر خود جمع کرده و نقش محوری و فرماندهی در شورای مخالفان جمهوری اسلامی دارد تا اگر ایران لیبی شد و تغاری شکست و ماستی ریخت جهان به کامش گردد.

و برای این کار هم خوب هزینه کرده و خواهد کرد که پول مفت بسیار دارد ، و اما من به شخصه فکر میکردم که اپوزسیون با سابقه و قدمتی که هر کدام دارند و مدعی هم هستند زیر بار نخواهند رفت اما نمیدانم که اشتباه کرده ام یا نه چون اپوزسیون ریشه دار و با اصل و نصب هنوز تن نداده و بی مایه های مخالف تن داده اند ، بی مایگی فکر و مالی و اجتماعی و همه منظور است . بیانیه یکی از انجمنهای پوششی مجاهدین به اسم کانون ایرانیان آزادیخواه مونیخ را دیدم انجمنی که هیچ فعالیت دیگری نداشته و ندارد الا همین که به اصطلاح ۴۲ هنرمند را متقاعد کرده که به سود مجاهدین امضا کنند برخی مجاهدند و برخی اجیر شده و پول امضا گرفته که معرفی میکنم

-نعمت آزرم
این شاعر که البته مدتهاست شعری نسروده از قبل تر به خدمت مجاهدین در آمده و این اولین بار نیست

-علی آئینه این یک اسم است فقط نه شعری سروده که شاعر باشد و نه حتی نامی از او در اینترنت است فقط برای بالا بردن تعداد اسامی خوب است / جواد اسدیان – یکی از هواداران مجاهدین و فعال در همه تظاهراتها که از قضا کارش جمع کردن آدمهاست برای تظاهرات مجاهدین و از این راه مستمری خوبی هم دارد با حمید اسدیان شاعر مجاهدین خلق اشتباه نشودایشان شعر قابل توجهی ندارند و تعداد اشعارشان به سه چهار تا بیشتر هم نمیرسد و فقط هم مجاهدین آنها را بعنوان شعر میشناسند .-/هنگامه افشار رقاص کاباره در دوران شاه و مجری تلویزیون پارس امروز ۲۵ سال است در خارج کشور بسر میبرد خودش در یک برنامه گفته “هنگامه افشار” مجری شبکه پارس در تاریخ ۲۴سپتامبر(۲مهر) به دنبال شکست گروه سیاسی– نظامی عقاب در جلب توجه ایرانیان به حرکت موسوم به “رستاخیز اول مهر”، راهکارهای خودخواهانه اپوزیسیون خارج از کشور را ناپسند دانست و گفت:

«عده ای از میان اپوزیسیون خارج از کشور در حالی که خودشان با هم متحد نیستند می خواهند ما را حزبی کنند. این ها با هم اختلاف دارند و هر کدام می گویند کار من مثمر ثمر تر از دیگری است. وقتی گروهی می گوید من ناجی ملت ایران هستم و دولت در تبعید تشکیل می دهد یعنی در واقع با مبارزان داخل ایران برای جلب آراء مردم رقابت می کند و اگر روزی هم موفق بشوند شروع می کنند به دشمنی و در واقع دوئل کردن با داخلی ها در حالی که وظیفه ما در خارج از کشور این است که از اپوزیسیون داخل ایران حمایت کنیم. مهم نیست من چه نوع دموکراسی می خواهم، دموکراسی که من می خواهم برای “هنگامه افشار” است که ۳۳ سال در آمریکا و ۲سال هم در اروپا بوده، من سال ها در ایران نبودم. حالا می گویند دموکراسی شرقی و غربی فرقی ندارد اما چنین نیست، سلیقه های زیادی وجود دارد. من اگر به ایران بروم توی کوچه های آن گم می شوم، از فرودگاه مهرآباد بلد نیستم تاکسی بگیرم، کوچه های ایران را نمی شناسم، زبان مردم ایران را نمی شناسم، فرهنگ ما متفاوت است. چگونه در این جا برای ایران تشکیل دولت می دهیم؟ ما به مردم ایران بلوف می زنیم و نیت آن ها را مصادره می کنیم. ما در خارج از کشور با یک اپوزیسیون و دو اپوزیسیون مواجه نیستیم، من اسم این گروه و آن گروه را نمی برم ولی طی همین هفته اقلاً سه چهار تا گروه به من زنگ زدند که چرا از طرح ما دفاع نمی کنید؟»

دانلود فیلم

ولی گویا پول مجاهدین برای حمایت از آنان به صرفه بوده /رسا افشارچی- ایشان نقاش و مجسمه سازی است که کارهایش را فقط مجاهدین نشان داده اند آنهم نه بصورت نمایشگاه که سایت و در حمایت سازمان کلا همراه و همگام مجاهدین است و بس /یوسف اکرمی- مقیم کانادا و دوست پرویز صیاد به دلیل مشکلات مادی چندین راه را برای کسب پول و سفارش فیلم مستند انتخاب کرده بود که بالاخره دوستش ساده ترین راه را به او نشان داد یک امضای ساده /با وجود مواضع ضد آمریکایی اش اما خواهان دخالت آمریکا در ایران است این تغییر لقظ و عقیده از او شخصیتی ساخته که هیچکس جز سایت دیدگاه نظرات او را منتشر نمیکند /شهرام بروخیم و زوج کمدین همراهش مهتاب تا کنون چندین کانال ماهواره ای را برای پول بیشتر عوض کرده اند تا به اینجا رسیده اند./علی اصغر بهروزیان مجاهد است و به دستور تشکیلاتی مینویسد /جمشید پیمان- خودش از سابقه بدش گفته و میخواهد فراموش شود معتقد است که هوادار مجاهدین است و باید لیاقت داشته باشد و یکی از سایتهای مجاهدین به اسم افتابکاران را میچرخاند /صدرالدین تام- ایضا مجاهد خلق و معتقد است که مسعود رجوی امام حسین زمان است ولی با درسگیری و تاکید نامیرا بودنش /مهناز تمیزی – البته او یک فیلمساز است و یک فیلم به اسم سنگ ساخته که سرو ته فیلم یک سنگسار را نشان میدهد فیلم هم به این منظور بود که از عکسهایش مجاهدین برای نشان دادن سنگسار در ایران اینکه عکس دست اول به دست آورده اند استفاده کند که البته لو رفت و باعث آبروریزی شد و مجاهدین دیگر اسم این خانم را نیاوردند تا امروز که فیلمساز است /سعیدحبشی – نویسنده فیلم شوهر جونم عاشق شده در دروان شاه و امروز کارش سر زدن به فرومهای دختران و پسران ایرانی و کپی بردای از نوشته ها و داستانهای آنها برای روزنامه جوانان است که از مدتی قبل زمزمه همکاری اش با مجاهدین و پول گرفتن از آنها سر زبان بود که بطور شخصی بین دوستانش جند بار تکذیب کرده بود /هادی خرسندی نیاز به معرفی ندارد و اسماعیل خویی هم که طرفدار شهرام همایون است از طریق او و بعد از معامله همایون با مجاهدین باورهای قبلی خودش مبنی بر حمایت از بختیار را کنار گذاشته و وارد اینکار شد/حسن داعی الاسلام که خانواده اش در اشرف است و خودش هم مدتها در اشرف بوده عضو مجاهدین است و باید امضا میکرد/شهریار دادور- ترانه سرا است و عاشق مطرح شدن این را دوستانش میگویند حاضر است برای مطرح شدن لخت در خیابان بگردد نمیدانم چرا با مجاهدین هم دم شده البته برای حسام فریاد آنوقت که با مجاهدین بود چند ترانه ساخت /مهدی ذکائی- این هم مدیر مجله جوانان است همان که سعید حبشی هم نویسنده اش بود و معرفی کردم شاید چند روز دیگر مجله جوانان در آمریکا اخبار زرد در باره مجاهدین هم بنویسد /مهتاب رهبران- همه جا گشتم و از همه دوستان مطلع پرسیدم همین امضا از او موجود است و بس / فریدون ژورک- کارگردان و صاحب سازمان سینمایی که امروزه دنبال مجاهدین است به امید کسب روزهای از دست رفته /گیسو شاکری – مدتهاست با حمایت مجاهدین و پول آنها برنامه اجرا میکند و زندگی میگذراند هرچند که خود شاعر است و خواننده /ناصر شاهین پر– اوهم از نت ورک شهرام همایون است و پرچمدار اتحاد زیر پرچم پولدارترین مخالف جمهوری اسلامی است ./ناصر شاهین پر- باز هم بی اطلاعی که نمیدانم به دلیل مطرح نبودن هنرمند است یا ضعف اطلاعاتی من و دوستانی که کمکم کردند ./رضا شمس – مجاهد است و دستور بگیر/خسرو شهریاری – مدتهاست برای مجاهدین در سایت های اجتماعی کار میکند و تبلیغ /پرویز صیاد – معرف همه هست و معروف همان صمد آقا که حالا با هادی خرسندی در آمریکا خوشبخت شده است و به قول خودش در فیلم صمد خوشبخت میشود امضا میکند و پول میگیرد اما آنجا خانه و زمین ننه آقا را میفروخت و اینجا سرزمینش را /حسین فرجی – برنامه گذار و مجری بازهم تلویزیون پارس اسنادی که از حسین داعی پول گرفته توسط نزدیک ترین دوستانش رو شده و چند بار نیز با او مصاحبه کرده است . /بهراد فردی – بازهم تلویزیون پارس که گویا مثل مجله جوانان این تلویزیون هم کم کم باید سخنرانی های مریم رجوی را پخش کند./علی فیاض – مدتهاست در باره اشر ف مینویسد و میگوید هرچند قبل از این هوادار شریعتی بود روشنفکر دینی ولی الان به نظر میرسد روشنفکر پولی باشد./کیوان کابلی- نت ورک حسن داعی و حقوق بگیر اوست /رحمان کریمی- مجیز گوی مجاهدین و رهبران آن که مدتهاست در استخدام است و پیرانه سر شرف بفروخته و جل و پلاسی جمع کرده و از قضا علیرغم مخالفتش با جمهوری اسلامی پول اضافی اش را خرج خرید زمین در شمال ایران کرده است ./رحیم کریمی – من و دوستانم از او چندان اطلاعی نداریم /حجت کسرائیان- این یکی واقعا هنرمند است و من هنوز نتوانسته ام بفهمم چرا کارش به این نقطه کشیده شده /صمصام کشفی- شاعر است و دوست دارد کتابهایش چاپ شود تا کنون سه مجموعه شعر چاپ کرده طی بیست و هفت سال و سه مجمهوعه دارد که به دلیل کمبود مالی و به فروش نرفتن مجمهوعه های قبلی امکان چاپ را ندارد که امیدوارم این امضا ی اخرش مقدمات چاپ را برایش فراهم کند که اولین کمک مجاهدین خواهد بود به شعر فارسی /مرجان با اسم اصلی شهلا صافی ضمیر که شوهر دومش همان فریدون ژوزک امضا کننده دیگر این بیانیه است ، خواننده و بازیگر زمان شاه میباشد .از بازیگر بودنش کمتر صحبت میشود جون فیلمهایی چون مادرجونم عاشق شده و هرجایی و قربون هرچی خوشگله و خوشگل پررو و… را بازی کرده که عملا مدتهاست برای مجاهدین در محافل و مجالس فیلم بازی میکند /بهرام مشیری که مدام به مذهب میتاخت و با مجاهدین هم مخالف بود و گفته بود که وارد بازی با این گروه نمیشود نشانداد که خرج زندگی و برنامه کمر شکن است و باید کاری کرد و یک مذهب هست که نمیشود نفعش کرد پول /دکتر عزت مصلی نژاد- بجز آنچه در اینترنت است از او فعلا اطلاع دیگری نداریم /سیروس ملکوتی -مجری تلویزیون حزب دمکرات و گیتاریست که زندگیش از ابتدا تا امروز مشکلات مالی حل نشدنی است مفصل در باره او را اینجا / بخوانید حسین مهینی اخباری از او داریم که به محض تایید منتشر میکنم/ ناهید نعیمی – اینکه خواننده است بجای خود و ما قصدمان معرفی ساده نیست و خبر تکمیلی هم نداریم /دکترعلی نوری- استاد سازهای زهی و مقیم آمریکا و بشدت غیری سیاسی و غیر فعال در مسائل سیاسی ایران نمیدانم چطور توسط مجاهدین به این بازی کثیف کشیده شده است چون ظاهرا احتیاجات مالی هم ندارد /سیروس وقوعی- یکی از هواداران سازمان نزدیک به یکسال پیش گفته بود که در سوئد داریم روی دو سه فیلم ساز کار میکنیم که جذب سازمان شوند اسم سیروس هم برده شد و در اور سوراز گفته شد که جلسه عمومی بعدی میخواهیم که سیروس فیلم تهیه کند /عبدی هزارخانی- پسر کودن منوچهر هزارخانی مزدبگیر سالیان دور مجاهدین خلق که از طرف پدر و با اصرار به استخدام مجاهدین در آمده و مدتهاست به اصطلاح حزب سبز ایران را آنهم فقط در حد یک سایت و یک نفره تاسیس کرده و کارش یک امضا و اطلاعیه در مواقع حساس برای کمک به مجاهدین است /

—کانون ایرانیان آزادیخواه المان متولی و متصدی این امضا جمع کردنها بوده و دو ماه است در تدارک و ملاقات است که حاصلش این شده.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رهبران جنگی و پیروان غیر جنگی

 

تحریریه ایران فانوس

18.10.2011

http://iran-fanous.de/middle/285-Fanus-Rahbaran-18,10,2011.htm

 

آخرین سخنرانی مسعود رجوی که چند هفته قبل و به دنبال طرح عقب نشینی نیروهایش از خاک عراق به پشت جبهه، اتفاق افتاد، او این بار نیز مانند دفعات قبل، به جز سر دادن شعارهای تکراری، معکوس گویی های همیشگی، روحیه دادن های کاذب، تحلیلهای دروغ و دست پیش گرفتن برای نیروهایش، چیز تازه ای بر زبان نیاورد.

او با زرنگی خاص خود عقب نشینی نیروهایش را مانند شکست عملیات فروغ جاویدان|مرصاد، توصیف کرد و مانند جمع بندی آن عملیات، تحلیلهای حق به جانب خود را به آنان گوشزد کرد.

اگر یادمان باشد، او پس از 12 روز از شکست عملیات فروغ جاویدان|مرصاد که در تابستان سال 1367 اتفاق افتاد، در نشستی برای نیروهای باقیمانده، شکست خورده و زخمی اش، قبل از روحیه دادن به آنان، به دنبال رفع تقصیر از خودش برآمد و صراحتاً نیروهایش را شکست خورده و خود را فاتح آن عملیات برشمرد و علت اصلی شکست نیروهایش را چنین اذعان کرد که آنان در حین جنگ به فکر منافع رهبری نبوده، بلکه به فکر زن و فرزند خود بوده اند، آنها ایدئولوژیک نجنگیده، بلکه تعادل قوایی و کلاسیک جنگیدند! و در این میان یعنی از ابتدا تا انتهای گفتار یک جانبه اش، کسی نبود تا از وی سئوال کند، در عملیاتی که 7000 تن نیروی مجاهد حضور داشتند و 1400 کشته و 900 تن زخمی شده اند، اگر آن جنگ نبود، پس جنگ به چه معناست و شما لطف کنید یک بار جلو بیفتید تا دیگران از شما شجاعت و جنگیدن را یاد بگیرند! ولی از آنجا که در مرام و ایدئولوژی رهبری سازمان، نه جنگیدن او "جنگ" و جنگیدن نیروهایش "نه جنگ" نامیده می شود، او این بار نیز مانند جمع بندی عملیات فروغ جاویدان|مرصاد، نیروهایش را به "نه جنگیدن" متهم کرد که مثلاً رهبری سازمان همه شرایط جنگ و پیروزی را در عراق مهیا کرده بود، ولی نیروها از این همه موهبت و فرصت استفاده نکرده و سرانجام ناچار شدند تا از خاک عراق عقب نشینی کنند.

او سرانجام برای روحیه دادن و حفظ تتمه نیروهایش، اضافه کرد، طی این ایام هر جا که پیشروی داشتیم از موهبت "جنگ" بوده و هر جا که عقب نشینی داشتیم، به خاطر "نه جنگ" بوده است!

درجمع بندی سخنرانی اش، عقب نشینی نیروهایش از خاک عراق، به خاطر نه جنگیدن بود و از آنجا که به رسم و سیاق قبل، جرقه جنگ به پای رهبران و هنر جنگیدن به پای پیروان بوده است، بنابراین، پیروانش از این پس نباید از رهبری سازمان طلبکار باشند و طرح و برنامه و تحلیلهای او را در عراق به زیر سئوال ببرند، بلکه مانند عملیات فروغ جاویدان|مرصاد، هم اکنون نیزمی باید خود را مسئول شکست و عقب نشینی از خاک عراق بدانند. در این جا نیز مانند آن عملیات، رهبری سازمان فاتح، اما پیروان به خاطر نه جنگیدن در عراق، شکست خورده و بدهکارند.

اما رهبری سازمان در سخنرانی اخیرش، جهت حفظ نیروهای شکست خورده، نتیجه گرفت که شما هر کجا که رفتید، روحیه جنگی را با خود ببرید. جنگ و داشتن روحیه جنگی، یعنی این که کما فی السابق، رهبران امروز سازمان همچنان می بایست رهبران آینده باقی بمانند. چون که رهبران کنونی، تنها در فضای عاری از عقل و منطق و دموکراسی، و برعکس تنها در فضای ایدئولوژیک و جنگی، می توانند همچنان و مانند سابق بر گرده پیروان شان باقی بمانند.

این جا نیز کسی نبود تا از رهبرش سئوال کند، عراق صدام حسین که بزرگترین ظرف جنگ و با حداکثر سلاح و خون و نیرو، نتوانست کاری از پیش ببرد، اروپا که ظرفی تماماً سیاسی و عقلانی است، چگونه می تواند جرقه و جنگ و پیروزی را بر روی تابلو به تصویر بکشد و همچنان به نیروهایش امیدواری کاذب بدهد.

واقعیت امر این است که خاک عراق، ظرف مناسب جنگ و پیروزی برای نیروهای مجاهدین نبود، بلکه ظرف مناسب برای پیروزی رهبران مجاهد و حفظ موقعیت آنان در راس هرم قدرت سازمانی بوده است.

"پایان"

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خشونت، چتر نجات رهبران مجاهدین خلق

 

 

تحریریه ایران فانوس - 07.10.2011

http://iran-fanous.de/middle/270-Fanus-Khoshonat-07,10,2011.htm

 

 

طی روزها و هفته های اخیر، مواردی از نوشته ها و مقالات و شکایات، از جانب قربانیان ترور و خشونت، بر روی سایت های اینترنتی، دیده و شنیده شد مبنی بر تهدید جدیدی از جانب چماقداران سازمان مجاهدین.

واقعیت امر این است، سازمان مجاهدین همان گونه که از اسمش پیداست، یعنی سازمانی منظبط، جهادگر و تروریستی. به ویژه اگر کارنامه رهبران این سازمان، بخصوص شخص مسعود رجوی را دقت کنیم، درمی یابیم که آنان به جز خشونت، حرف دیگری و به جز تهدید و ترور، حرف تازه ای برای گفتن ندارند. آنان نه در مصاف با دشمن، بلکه در ارتباط با مردم و اعضای راضی و ناراضی خود نیز به روش مختلف با همین زبان یعنی زور و زور عریان، استفاده می کنند.

گذری به زندگی سیاسی مسعود رجوی در مواجه با حکومت هایی که او با آنها سر جنگ و دعوا داشت و زندان و حذف رقبایش در زندان و سرانجام به دست آوردن موقعیتی ابدی در سازمانش، همه و همه گویای کاربرد خشونت در همه پهنه ها و امور بوده است. او نه تنها زاده خشونت و زندان و تحقیر و توبه و تشکیلات و سازمان و فرقه و ارتش آزادیبخش و ترور و تهدید و پنهانکاری و خاک دشمن و غیره است، در ادامه همین راه و روش، بدون خشونت قادر به حفظ جایگاه خود در راس سازمانش، نبوده و نخواهد بود.

اسامه بن لادن، که شخصی خشونت طلب و در راس سازمانی تماماً خشونت طلب بوده و با همه دنیا و بالاخص با مردم افغانستان سر جنگ داشته، او تنها می توانست از طریق خشونت و هراس، نام و آوازه خود را در دنیا بگستراند و ضمناً اتوریته خود را بر سازمان و هوادارانش محفوظ بدارد. شخصی که از خشونت زاده شد، با خشونت کور زندگی کرد و سرانجام با همان روش خشونت و توسط اربابانش، از دنیا رفت.

خشونت این گونه رهبران و سازمان شان شباهت زیادی به یک کارخانه اسلحه سازی دارد. رهبران و کارگران یک کارخانه اسلحه سازی اگر چه ادا و اطوار دموکرات ها را درآورند و بدور از خشونت و جنجال زندگی کنند، اما همواره بقاء و خواست و نیات شان، بر ایجاد آشوب و جنگ و خشونت است، چرا این که آنان بدون خشونت و جنگ، ناچارند درب کارخانه شان را گل بگیرند. رهبران همین دستگاه ها و کارخانه ها، وقتی در بالا و خفاء و به دور از دید دیگران، می نشینند و گپ می زنند، از قضا خشونت و سلاح های ساخته شده را برای دفاع و تهاجم و کنترل جمعیت و مابقی دستاوردهایی که لابد خودشان به نفع مردم و مثبت می خوانند، توجیه می کنند و به تولید سلاح و سلاح های پیشرفته اصرار می ورزند.

درنتیجه، رهبران مجاهدین خلق که عمری را با خشونت اجین بوده و نانش را خورده اند، دست از خشونت به ویژه خشونت علیه افراد آسیب پذیر جامعه بر نخواهند داشت. چرا این که خشونت، موتور محرکه و سوخت آنان و اعضاء و هواداران شان به ویژه در سر فصل های عقب نشینی و سرخوردگی است. معهذا، آنچه را که خاک عراق نام دارد و آنان آن را طی سه دهه اخیر به عنوان ظرف مناسب خشونت به کار بردند و طی ماههای آینده چنین ظرف حیاتی را از دست خواهند داد، بدون شک خشونت را به عنوان سوخت موتور محرکه خود و هواداران شان از دست نخواهند داد و بر آن همچنان اصرار خواهند ورزید.

سخنرانی رهبری سازمان که روز 26 شهریور امسال و به دنبال طرح عقب نشینی از خاک عراق و روحیه دادن به نیروهایش انجام گرفت، او با غیظ  و عصبانیت تمام این بار نیز صدها بار واژه گان خشونت از جمله جنگ و شمشیر انقلاب مریم و غیره را بر زبان آورد و در این رابطه نتیجه معکوس گرفت و هر جا که در مسیرش عقب نشینی و شکست بود، از فواید "جنگ" دانست و هر جا که راه هموار بود آن را نیز معکوس وار به خاطر معضل" نه جنگ" ارزیابی کرد!

با این وصف، رهبری سازمان مجاهدین در حال حاضر و پس از این نیز به مثابه خلبانی می ماند که در اثر حادثه، هواپیمایش در حال سقوط است اما او خود را از هواپیما به بیرون پرتاب کرده و ناچار است برای زنده ماندن چتر نجاتش را که همان خشونت بوده و خواهد بود را باز کند تا به مابقی عمرش ادامه دهد. وگرنه، او بدون خشونت و با چتر بسته، با سقوط آزاد به زمین واقعیت خواهد رسید، که در آن روز و آن لحظه، نه از خودش و نه از سازمانش، اثری باقی نخواهد ماند.

"پایان"

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ملاقات نمایندگان انجمن سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس با کارکنان کنسولگری عراق در شهر فرانکفورت

 

 

ایران فانوس - آلمان 05 اکتبر 2011

http://iran-fanous.de/middle/266-Fanus-Molagat-05,10,2011.htm

 

 

روز سه شنبه به تاریخ 4 ماه اکتبر 2011، دو تن از نمایندگان انجمن سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس، با چند تن از کارکنان کنسولگری عراق در شهر فرانکفورت آلمان، برگزار کردند.

در این ملاقات صمیمی که آقایان مهرداد ساغرچی و مهدی خوشحال به نمایندگی از جانب انجمن ایران فانوس، حضور داشتند، با کارکنان این سازمان در موارد نقض حقوق افراد باقیمانده در کمپ اشرف که از جانب سران مجاهدین اعمال می گردد و هم چنین سوء استفاده های دیگری که از اعضای اسیر می شود، گفتگو کرده و نامه ای را که اخیراً در باب اعضای اسیر مجاهدین در اردوگاه عراق نوشته شده و به امضای قریب به اتفاق جداشدگان از این گروه نیز رسیده است، حضوراً به دست مقامات مسئول کنسولگری عراق سپرده و ایضاً نسخه ای از نامه را برای نهادهای دیگر به ویژه سازمان حقوق بشری امنستی که مرکزش در برلین واقع است، ارسال داشتند.

در این گفتگو همچنین از بیانیه اخیر کمیساریای عالی پناهندگان یاد شد که تمام مفاد بیانیه در مورد اعضای اسیر و گرفتار در کمپ مجاهدین رعایت گردد. در اینجا همچنین به بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان که در زیر می آید به مقامات کنسولگری تذکر داده شد تا چنین شرایط انسانی برای اعضای اسیر که به بازسازی زندگی ویران شده آنان منجر خواهد شد، در نظر گرفته شود.

بیاینه کمیساریای پناهندگان سازمان ملل در 13 سپتامبر سال 2011 برابر با 22 شهریور منتشر شده است که بطور مشخص بر این اصول زیر تأکید دارد.

 

1 ـ کمیساریای عالی پناهندگان اعلام کرد که درخواست تک تک افراد برای درخواست پناهندگی از سازمان ملل را دریافت کرده است. در حالیکه سازمان مجاهدین مایل به گرفتن حق پناهندگی جمعی به صفت سازمانی و گروهی بوده است.

 

2 ـ کمیساریای پناهندگان ساکنان کمپ عراق جدید را به عنوان  پناهجو( و نه پناهنده ) در عراق میشناسد. یعنی افراد هم اکنون پناهنده محسوب نمی شوند و باید مراحل قانونی پناهندگی را طی کنند.

 

3 ـ  در این بیانیه  بطور مشخص نام قرارگاه اشرف برسمیت شناخته نشده و همانطور که بارها دولت عراق تأکید داشته نام این پادگانی که هدیه صدام حسین به رجوی بود با نام جدید آن ( عراق جدید) به رسمیت شناخته شده است که این موضوع  برای رهبری سازمان مجاهدین بسیار گران آمده و به همین دلیل آن را باج دادن کمیساریای عالی پناهندگان به مزدور مالکی ( دکتر ماللکی نخست وزیر منتخب و قانونی دولت عراق ) دانسته است.

 

4ـ کمیساریای عالی پناهندگان به صراحت تأکید میکند به رسمیت شناختن پناهندگی گروهی و سازمانی را مناسب تشخیص نمیدهد.

این اساسی‌ترین و مهمترین نکته این بیانیه تاریخی است که سازمان مجاهدین قادر نخواهد بود تشکیلات  خود را به اسم پناهندگی و پناهندگان به دنیای بیرون معرفی کند و در این رابطه کارشناسان سازمان ملل متحد بسیار هوشیارانه عمل کرده اند.

 

5 ـ کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل  تأکید میکند که پناهندگی گروهی را با عمل‌کرد و راهنمای عمل سازمان ملل متحد منطبق نمیشناسد و اشاره میکند که آنرا در مورد گروه هایی که سابقه فعالیت مسلحانه داشته باشند، به اجرا میگذارد .

      

6 ـ کمیساریای پناهندگان سازمان ملل در بیانیه خود اشاره می کند که تلاش میکند همراه با دولت عراق، یونامی و طرف‌های ذیربط (ساکنان عراق جدید ـ  اشرف)  راه حلی برای این مشکل پیدا کند و در این قسمت بطور مشخص  هیچ نامی از سازمان مجاهدین نیاورده است و هیچ مذاکره یا مصاحبه با تشکیلات این سازمان را برسمیت نمیشناسد وتنها برای افراد شخصیت حقوقی قائل شده است.

 

7 ـ  در همین رابطه کمیساریای پناهندگی اعلام میکند که برای مصاحبه شخصی و محرمانه با تک تک افراد در محلی مطمئن و امن و بی‌طرف بدور از نمایندگان سازمان مجاهدین برنامه‌ریزی میکند و به این ترتیب امکان و فرصتی که سالیان جدا شدگان از این سازمان خواستار آن بودند مهیا و عملی گردیده است.

 

8 ـ  در این بیانیه تأکید می‌شود که افرادی که مرتکب جرایم حقوقی یا جنایی شده باشند طبق کنوانسیون 1951 ژنو درخواست پناهندگی آنان بطور دقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت و پیش‌بینی می‌شود که به این ترتیب بخش بزرگی از رهبران مجاهدین که آنان نیز احتمالا تک به تک درخواست پناهندگی داده‌اند، پناهندگی آنها  برسمیت شناخته نشود.

 

9 ـ مفهوم حقوقی و قانونی این قسمت از بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان این است که پرونده افرادی که تقاضای پناهندگی فردی داده اند را مورد بررسی قرار می دهد ، یعنی اگر بخشی از مسئولین ارشد این فرقه به امید واهی رهبری فرقه هنوز از دادن پناهندگی انفرادی خودداری کرده باشند، طبعا از این مرحله به بعد حضور غیرقانونی در عراق خواهند داشت.

 

10 ـ در پایان سازمان کمیساریای عالی پناهندگان تأکید میکند که درخواست پناهندگی ساکنان کمپ عراق جدید بر اساس محتوای درخواست و قانون بین الملل مورد قضاوت قرار خواهد گرفت و برای پیدا کردن محل جدیدی که امنیت آن‌ها حفظ شود پیگیری میکند.

 

انجمن سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس از بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان حمایت کرده و همچنین خواستار اجرای همه مفاد بیانیه در مورد اعضایی است که هنوز در قرارگاههای مجاهدین به سر می برند.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد