_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

اعضا مجاهدین حداقل کاری کنید که عاقبت به خیر باشید

 

 

سعید ناصری - پاریس

25.10.2011

 

در حالیکه مجاهدین به ساعت ها و روزهای آخر برچیده شدن کمپ شان نزدیک میشوند، نه تنها مسئولین به فکر چاره ای نیستند برای جان اعضای خود، بلکه به تشویق کردن اعضا میپردازد که با سنگ به جان خانواده ها بیفتند، خانواده هایی که از مسافت های طولانی برای دیدن جگرگوشگان شان آمدند، شاید بتوانند لحظاتی هم شده آنان را ملاقات نمایند و آنان را به آغوش گرم خانواده بکشند. ولی رجوی خائن نه تنها اجازه نمیدهد بلکه خانواده اعضا را با سنگ مورد هدف قرار میدهد و آنان را زخمی میکند، ننگ بر رجوی باد، باشد که در فردا بایستی جوابگوی این اعمال کثیف خود باشد.

در سایت ها دیدم که آقای حسن زاده از ایران روانه کشور عراق شده و تمامی ریسک ها و سختی ها را ایشان به جان خریده اند شاید لحظاتی بتوانند برادر خود را بعد از بیست و چهار سال دوری در آغوش بگیرند و از چنگال رجوی نجات بدهد، ولی متاسفانه توسط اعضای مجاهدین به فرمان مسئولین ایشان از ناحیه سر مجروح شدند، برای برادر عزیزمان آرزوی سلامتی دارم و باید گفت همین پایداری شما عزیزان بوده که به اعضای اسیر در داخل فرقه نیروی قلبی میدهد که تصمیم بگیرند خودشان را به دنیای آزاد برسانند و از شما عزیزان میخواهم که به پایداری خودتان ادامه بدهید.

در خبرها خواندم که وزیر خارجه آمریکا خانم هیلاری کلینتون و آقای باراک اوباما، اعلام رسمی کردند که تا پایان سال 2011تمام نیروهایش را از خاک عراق بیرون خواهند کشید و فقط تعداد انگشت شماری برای حفاظت از سفارت آمریکا در عراق باقی میمانند، از طرفی هم موضع رسمی دولت عراق را جویا شدیم که همچنان بر موضع خود است که تا پایان 2011بساط مجاهدین را جمع میکنند و این تصمیم قطعی دولت عراق میباشد.

در این میان، سوالی که میماند تصمیم مجاهدین چی است، آیا همچنان میخواهند به خشونت خود ادامه دهند، مثل سالیان گذشته یا اینکه مقداری عاقل شده اند حتی مقطعی تا ببینند شرایط چی میشود.

ولی متاسفانه خبرها حاکی از این است که این سازمان آدم بشو نیستند و همچنان به کارهای خشونت گرای خود ادامه میدهند. نمونه بارز آن، سنگ پرانی بر علیه خانواده های مقاوم در شهرک آزادی و زخمی کردن آنان، به رجوی باید گفت ادامه بده ببینیم تا کی میتوانی ادامه بدهی و استقامت بکنی، یاد داستان آن غریق افتادم که هنگام غرق شدن دست به هر چی خار و خاشاک میزد، ولی شما غرق شدیده اید خودتان نمیفهمید. به امید بر چیده شدن هر چه سریعتر کمپ بد نام اشرف و آزادی زندانیان در بند.

سعید ناصری ـ پاریس

25.10.2011

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جاسوسی به بهانه جاسوس یابی

 

مهدی خوشحال - آلمان

24.10.2011

http://iran-fanous.de/middle/295-Khoshhal-Jasosi-24,10,2011.htm

 

به تجربه به این دانش رسیده ام، دشمن تراشی و حفظ نیرو توسط سیاه نمایی علیه دشمن، تلاشی عظیم و پر هزینه از جانب فرقه مجاهدین بوده است. هزینه ای بسا سنگین که می توانسته همه نیروهای ناراضی و مخالفینش را از دور خارج کند. اعضای ناراضی و جداشده، آن طور که از کیفیت بعضی از آنان آگاهم، با هزار تن از آنان می شد کشوری را مدیریت کرد و در سازندگی جامعه ای کوشید. البته در سازندگی و نه در راستای نابود کردن جامعه و خود آن نیروها، به مثابه رفع خطر کردن از موقعیت رهبری.

طی ماه ها و سال های اخیر، خط سیاسی و تبلیغاتی فرقه مجاهدین علیه نیروهای جداشده و ناراضی، اندکی فرق کرده است. آنان بر خلاف گذشته که در هر جا و مکان و رسانه ای، علیه جداشدگان تبلیغ هیستریک می کردند و از این طریق سعی در ترساندن مردم و نیروهای خودی و بی اثر کردن تبلیغات مخالفین داشتند، پس از این که در بعضی جاها به اشتباه خود پی بردند، خطوط دیگری را علیه مخالفین اعمال کرده و می کنند و در این راستا به دستاورد جدیدی نیز رسیده اند. این متد و روش به موازات روش های قدیمی، بدین گونه است که با مراجعه به افرادی که از نزدیک اعضای جداشده را می شناسند و یا در معرض روشنگری آنان هستند، به آنان مراجعه کرده و با انواع تبلیغات دروغ و وعده های پوچ و هزینه های دیگر، آنان را آهسته آهسته به هوادار و جاسوس خود بدل می کنند.

 افراد فریب خورده قبل از این که جاسوس فرقه بشوند، بعضاً و در ابتدا از مخالفین سرسخت آنان و به ویژه رهبری آن بودند. ولی با تماس هایی که از جانب نیروهای ورزیده مجاهدین با آنان گرفته می شود، تغییر مسیر داده و اکثراً به جاسوس آنان بدل می شوند.

در یکی از این موارد، با یکی از آنان که همیشه از مخالفین سرسخت مجاهدین شمرده می شد، تماس گرفتند و از او خواستند که تو با این سوابق مبارزاتی و غیره، چرا با یک مزدور و جاسوس جمهوری اسلامی، در ارتباط هستی؟! معمولاً هم در اینجا و هر جای دیگر از واژه هایی که خودشان در آن غرق شده و به کار و هدف اصلی شان بدل شده است، استفاده می کنند. طرف مقابل که سال ها در غربت و سستی و انفعال و بی توجهی دیگران نسبت به خود، زندگی پریشانی داشته است، پس از گفتگویی کوتاه با کارشناس مجاهد، طاقت نیاورده و از او پرسید، آخر این آدمی که شما از او حرف می زنید و می ترسید، مگر چکاره است و چه خطری برای موقعیت شما دارد؟ فرد مجاهد جواب داد، تو هنوز نمی دانی که این دو نفر، چه خرابکاری هایی کرده اند(منظور فرد مجاهد از نفر دیگر کریم حقی بوده است).

آن دیگری که این قلم باشد، طی بیست سال اخیر به جز نوشتن، هیچ کار و تکلیف و مسئولیت دیگری نداشته و ندارد. لابد جاسوسی و مزدوری را به این خاطر مطرح می کنند تا مثل همیشه عیب و گناه خود را به دیگران نسبت داده و خود را روسپید و بری از این گناهان جلوه دهند و در پشت این نوع مبارزه خارج کشوری، تعدادی جاسوس را به نام هوادار تربیت کنند، جاسوس و هواداری که نه امروز و نه فردا، و نه به درد ایران و عراق، نخواهند خورد.

همچنین منظورم از تجربه فوق، هشدار دادن خط و و خطوط جدید رهبران مجاهدین به مردم است که از طرق تحمل هزینه های سنگین و حتی از میان مخالفین منفعل و سرخورده شان، به دنبال سیاه نمایی و تهدید جداشدگان فعال هستند، البته این بار در خفاء؛ تا به یمن این همه روشنگری و هشیاری مبارزاتی به قول خودشان، افراد فریب خورده را آرام آرام به جاسوس خود بدل کنند.

"پایان"

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رهبران جنگی و پیروان غیر جنگی

 

تحریریه ایران فانوس

18.10.2011

http://iran-fanous.de/middle/285-Fanus-Rahbaran-18,10,2011.htm

 

آخرین سخنرانی مسعود رجوی که چند هفته قبل و به دنبال طرح عقب نشینی نیروهایش از خاک عراق به پشت جبهه، اتفاق افتاد، او این بار نیز مانند دفعات قبل، به جز سر دادن شعارهای تکراری، معکوس گویی های همیشگی، روحیه دادن های کاذب، تحلیلهای دروغ و دست پیش گرفتن برای نیروهایش، چیز تازه ای بر زبان نیاورد.

او با زرنگی خاص خود عقب نشینی نیروهایش را مانند شکست عملیات فروغ جاویدان|مرصاد، توصیف کرد و مانند جمع بندی آن عملیات، تحلیلهای حق به جانب خود را به آنان گوشزد کرد.

اگر یادمان باشد، او پس از 12 روز از شکست عملیات فروغ جاویدان|مرصاد که در تابستان سال 1367 اتفاق افتاد، در نشستی برای نیروهای باقیمانده، شکست خورده و زخمی اش، قبل از روحیه دادن به آنان، به دنبال رفع تقصیر از خودش برآمد و صراحتاً نیروهایش را شکست خورده و خود را فاتح آن عملیات برشمرد و علت اصلی شکست نیروهایش را چنین اذعان کرد که آنان در حین جنگ به فکر منافع رهبری نبوده، بلکه به فکر زن و فرزند خود بوده اند، آنها ایدئولوژیک نجنگیده، بلکه تعادل قوایی و کلاسیک جنگیدند! و در این میان یعنی از ابتدا تا انتهای گفتار یک جانبه اش، کسی نبود تا از وی سئوال کند، در عملیاتی که 7000 تن نیروی مجاهد حضور داشتند و 1400 کشته و 900 تن زخمی شده اند، اگر آن جنگ نبود، پس جنگ به چه معناست و شما لطف کنید یک بار جلو بیفتید تا دیگران از شما شجاعت و جنگیدن را یاد بگیرند! ولی از آنجا که در مرام و ایدئولوژی رهبری سازمان، نه جنگیدن او "جنگ" و جنگیدن نیروهایش "نه جنگ" نامیده می شود، او این بار نیز مانند جمع بندی عملیات فروغ جاویدان|مرصاد، نیروهایش را به "نه جنگیدن" متهم کرد که مثلاً رهبری سازمان همه شرایط جنگ و پیروزی را در عراق مهیا کرده بود، ولی نیروها از این همه موهبت و فرصت استفاده نکرده و سرانجام ناچار شدند تا از خاک عراق عقب نشینی کنند.

او سرانجام برای روحیه دادن و حفظ تتمه نیروهایش، اضافه کرد، طی این ایام هر جا که پیشروی داشتیم از موهبت "جنگ" بوده و هر جا که عقب نشینی داشتیم، به خاطر "نه جنگ" بوده است!

درجمع بندی سخنرانی اش، عقب نشینی نیروهایش از خاک عراق، به خاطر نه جنگیدن بود و از آنجا که به رسم و سیاق قبل، جرقه جنگ به پای رهبران و هنر جنگیدن به پای پیروان بوده است، بنابراین، پیروانش از این پس نباید از رهبری سازمان طلبکار باشند و طرح و برنامه و تحلیلهای او را در عراق به زیر سئوال ببرند، بلکه مانند عملیات فروغ جاویدان|مرصاد، هم اکنون نیزمی باید خود را مسئول شکست و عقب نشینی از خاک عراق بدانند. در این جا نیز مانند آن عملیات، رهبری سازمان فاتح، اما پیروان به خاطر نه جنگیدن در عراق، شکست خورده و بدهکارند.

اما رهبری سازمان در سخنرانی اخیرش، جهت حفظ نیروهای شکست خورده، نتیجه گرفت که شما هر کجا که رفتید، روحیه جنگی را با خود ببرید. جنگ و داشتن روحیه جنگی، یعنی این که کما فی السابق، رهبران امروز سازمان همچنان می بایست رهبران آینده باقی بمانند. چون که رهبران کنونی، تنها در فضای عاری از عقل و منطق و دموکراسی، و برعکس تنها در فضای ایدئولوژیک و جنگی، می توانند همچنان و مانند سابق بر گرده پیروان شان باقی بمانند.

این جا نیز کسی نبود تا از رهبرش سئوال کند، عراق صدام حسین که بزرگترین ظرف جنگ و با حداکثر سلاح و خون و نیرو، نتوانست کاری از پیش ببرد، اروپا که ظرفی تماماً سیاسی و عقلانی است، چگونه می تواند جرقه و جنگ و پیروزی را بر روی تابلو به تصویر بکشد و همچنان به نیروهایش امیدواری کاذب بدهد.

واقعیت امر این است که خاک عراق، ظرف مناسب جنگ و پیروزی برای نیروهای مجاهدین نبود، بلکه ظرف مناسب برای پیروزی رهبران مجاهد و حفظ موقعیت آنان در راس هرم قدرت سازمانی بوده است.

"پایان"

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خشونت، چتر نجات رهبران مجاهدین خلق

 

 

تحریریه ایران فانوس - 07.10.2011

http://iran-fanous.de/middle/270-Fanus-Khoshonat-07,10,2011.htm

 

 

طی روزها و هفته های اخیر، مواردی از نوشته ها و مقالات و شکایات، از جانب قربانیان ترور و خشونت، بر روی سایت های اینترنتی، دیده و شنیده شد مبنی بر تهدید جدیدی از جانب چماقداران سازمان مجاهدین.

واقعیت امر این است، سازمان مجاهدین همان گونه که از اسمش پیداست، یعنی سازمانی منظبط، جهادگر و تروریستی. به ویژه اگر کارنامه رهبران این سازمان، بخصوص شخص مسعود رجوی را دقت کنیم، درمی یابیم که آنان به جز خشونت، حرف دیگری و به جز تهدید و ترور، حرف تازه ای برای گفتن ندارند. آنان نه در مصاف با دشمن، بلکه در ارتباط با مردم و اعضای راضی و ناراضی خود نیز به روش مختلف با همین زبان یعنی زور و زور عریان، استفاده می کنند.

گذری به زندگی سیاسی مسعود رجوی در مواجه با حکومت هایی که او با آنها سر جنگ و دعوا داشت و زندان و حذف رقبایش در زندان و سرانجام به دست آوردن موقعیتی ابدی در سازمانش، همه و همه گویای کاربرد خشونت در همه پهنه ها و امور بوده است. او نه تنها زاده خشونت و زندان و تحقیر و توبه و تشکیلات و سازمان و فرقه و ارتش آزادیبخش و ترور و تهدید و پنهانکاری و خاک دشمن و غیره است، در ادامه همین راه و روش، بدون خشونت قادر به حفظ جایگاه خود در راس سازمانش، نبوده و نخواهد بود.

اسامه بن لادن، که شخصی خشونت طلب و در راس سازمانی تماماً خشونت طلب بوده و با همه دنیا و بالاخص با مردم افغانستان سر جنگ داشته، او تنها می توانست از طریق خشونت و هراس، نام و آوازه خود را در دنیا بگستراند و ضمناً اتوریته خود را بر سازمان و هوادارانش محفوظ بدارد. شخصی که از خشونت زاده شد، با خشونت کور زندگی کرد و سرانجام با همان روش خشونت و توسط اربابانش، از دنیا رفت.

خشونت این گونه رهبران و سازمان شان شباهت زیادی به یک کارخانه اسلحه سازی دارد. رهبران و کارگران یک کارخانه اسلحه سازی اگر چه ادا و اطوار دموکرات ها را درآورند و بدور از خشونت و جنجال زندگی کنند، اما همواره بقاء و خواست و نیات شان، بر ایجاد آشوب و جنگ و خشونت است، چرا این که آنان بدون خشونت و جنگ، ناچارند درب کارخانه شان را گل بگیرند. رهبران همین دستگاه ها و کارخانه ها، وقتی در بالا و خفاء و به دور از دید دیگران، می نشینند و گپ می زنند، از قضا خشونت و سلاح های ساخته شده را برای دفاع و تهاجم و کنترل جمعیت و مابقی دستاوردهایی که لابد خودشان به نفع مردم و مثبت می خوانند، توجیه می کنند و به تولید سلاح و سلاح های پیشرفته اصرار می ورزند.

درنتیجه، رهبران مجاهدین خلق که عمری را با خشونت اجین بوده و نانش را خورده اند، دست از خشونت به ویژه خشونت علیه افراد آسیب پذیر جامعه بر نخواهند داشت. چرا این که خشونت، موتور محرکه و سوخت آنان و اعضاء و هواداران شان به ویژه در سر فصل های عقب نشینی و سرخوردگی است. معهذا، آنچه را که خاک عراق نام دارد و آنان آن را طی سه دهه اخیر به عنوان ظرف مناسب خشونت به کار بردند و طی ماههای آینده چنین ظرف حیاتی را از دست خواهند داد، بدون شک خشونت را به عنوان سوخت موتور محرکه خود و هواداران شان از دست نخواهند داد و بر آن همچنان اصرار خواهند ورزید.

سخنرانی رهبری سازمان که روز 26 شهریور امسال و به دنبال طرح عقب نشینی از خاک عراق و روحیه دادن به نیروهایش انجام گرفت، او با غیظ  و عصبانیت تمام این بار نیز صدها بار واژه گان خشونت از جمله جنگ و شمشیر انقلاب مریم و غیره را بر زبان آورد و در این رابطه نتیجه معکوس گرفت و هر جا که در مسیرش عقب نشینی و شکست بود، از فواید "جنگ" دانست و هر جا که راه هموار بود آن را نیز معکوس وار به خاطر معضل" نه جنگ" ارزیابی کرد!

با این وصف، رهبری سازمان مجاهدین در حال حاضر و پس از این نیز به مثابه خلبانی می ماند که در اثر حادثه، هواپیمایش در حال سقوط است اما او خود را از هواپیما به بیرون پرتاب کرده و ناچار است برای زنده ماندن چتر نجاتش را که همان خشونت بوده و خواهد بود را باز کند تا به مابقی عمرش ادامه دهد. وگرنه، او بدون خشونت و با چتر بسته، با سقوط آزاد به زمین واقعیت خواهد رسید، که در آن روز و آن لحظه، نه از خودش و نه از سازمانش، اثری باقی نخواهد ماند.

"پایان"

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ملاقات نمایندگان انجمن سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس با کارکنان کنسولگری عراق در شهر فرانکفورت

 

 

ایران فانوس - آلمان 05 اکتبر 2011

http://iran-fanous.de/middle/266-Fanus-Molagat-05,10,2011.htm

 

 

روز سه شنبه به تاریخ 4 ماه اکتبر 2011، دو تن از نمایندگان انجمن سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس، با چند تن از کارکنان کنسولگری عراق در شهر فرانکفورت آلمان، برگزار کردند.

در این ملاقات صمیمی که آقایان مهرداد ساغرچی و مهدی خوشحال به نمایندگی از جانب انجمن ایران فانوس، حضور داشتند، با کارکنان این سازمان در موارد نقض حقوق افراد باقیمانده در کمپ اشرف که از جانب سران مجاهدین اعمال می گردد و هم چنین سوء استفاده های دیگری که از اعضای اسیر می شود، گفتگو کرده و نامه ای را که اخیراً در باب اعضای اسیر مجاهدین در اردوگاه عراق نوشته شده و به امضای قریب به اتفاق جداشدگان از این گروه نیز رسیده است، حضوراً به دست مقامات مسئول کنسولگری عراق سپرده و ایضاً نسخه ای از نامه را برای نهادهای دیگر به ویژه سازمان حقوق بشری امنستی که مرکزش در برلین واقع است، ارسال داشتند.

در این گفتگو همچنین از بیانیه اخیر کمیساریای عالی پناهندگان یاد شد که تمام مفاد بیانیه در مورد اعضای اسیر و گرفتار در کمپ مجاهدین رعایت گردد. در اینجا همچنین به بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان که در زیر می آید به مقامات کنسولگری تذکر داده شد تا چنین شرایط انسانی برای اعضای اسیر که به بازسازی زندگی ویران شده آنان منجر خواهد شد، در نظر گرفته شود.

بیاینه کمیساریای پناهندگان سازمان ملل در 13 سپتامبر سال 2011 برابر با 22 شهریور منتشر شده است که بطور مشخص بر این اصول زیر تأکید دارد.

 

1 ـ کمیساریای عالی پناهندگان اعلام کرد که درخواست تک تک افراد برای درخواست پناهندگی از سازمان ملل را دریافت کرده است. در حالیکه سازمان مجاهدین مایل به گرفتن حق پناهندگی جمعی به صفت سازمانی و گروهی بوده است.

 

2 ـ کمیساریای پناهندگان ساکنان کمپ عراق جدید را به عنوان  پناهجو( و نه پناهنده ) در عراق میشناسد. یعنی افراد هم اکنون پناهنده محسوب نمی شوند و باید مراحل قانونی پناهندگی را طی کنند.

 

3 ـ  در این بیانیه  بطور مشخص نام قرارگاه اشرف برسمیت شناخته نشده و همانطور که بارها دولت عراق تأکید داشته نام این پادگانی که هدیه صدام حسین به رجوی بود با نام جدید آن ( عراق جدید) به رسمیت شناخته شده است که این موضوع  برای رهبری سازمان مجاهدین بسیار گران آمده و به همین دلیل آن را باج دادن کمیساریای عالی پناهندگان به مزدور مالکی ( دکتر ماللکی نخست وزیر منتخب و قانونی دولت عراق ) دانسته است.

 

4ـ کمیساریای عالی پناهندگان به صراحت تأکید میکند به رسمیت شناختن پناهندگی گروهی و سازمانی را مناسب تشخیص نمیدهد.

این اساسی‌ترین و مهمترین نکته این بیانیه تاریخی است که سازمان مجاهدین قادر نخواهد بود تشکیلات  خود را به اسم پناهندگی و پناهندگان به دنیای بیرون معرفی کند و در این رابطه کارشناسان سازمان ملل متحد بسیار هوشیارانه عمل کرده اند.

 

5 ـ کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل  تأکید میکند که پناهندگی گروهی را با عمل‌کرد و راهنمای عمل سازمان ملل متحد منطبق نمیشناسد و اشاره میکند که آنرا در مورد گروه هایی که سابقه فعالیت مسلحانه داشته باشند، به اجرا میگذارد .

      

6 ـ کمیساریای پناهندگان سازمان ملل در بیانیه خود اشاره می کند که تلاش میکند همراه با دولت عراق، یونامی و طرف‌های ذیربط (ساکنان عراق جدید ـ  اشرف)  راه حلی برای این مشکل پیدا کند و در این قسمت بطور مشخص  هیچ نامی از سازمان مجاهدین نیاورده است و هیچ مذاکره یا مصاحبه با تشکیلات این سازمان را برسمیت نمیشناسد وتنها برای افراد شخصیت حقوقی قائل شده است.

 

7 ـ  در همین رابطه کمیساریای پناهندگی اعلام میکند که برای مصاحبه شخصی و محرمانه با تک تک افراد در محلی مطمئن و امن و بی‌طرف بدور از نمایندگان سازمان مجاهدین برنامه‌ریزی میکند و به این ترتیب امکان و فرصتی که سالیان جدا شدگان از این سازمان خواستار آن بودند مهیا و عملی گردیده است.

 

8 ـ  در این بیانیه تأکید می‌شود که افرادی که مرتکب جرایم حقوقی یا جنایی شده باشند طبق کنوانسیون 1951 ژنو درخواست پناهندگی آنان بطور دقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت و پیش‌بینی می‌شود که به این ترتیب بخش بزرگی از رهبران مجاهدین که آنان نیز احتمالا تک به تک درخواست پناهندگی داده‌اند، پناهندگی آنها  برسمیت شناخته نشود.

 

9 ـ مفهوم حقوقی و قانونی این قسمت از بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان این است که پرونده افرادی که تقاضای پناهندگی فردی داده اند را مورد بررسی قرار می دهد ، یعنی اگر بخشی از مسئولین ارشد این فرقه به امید واهی رهبری فرقه هنوز از دادن پناهندگی انفرادی خودداری کرده باشند، طبعا از این مرحله به بعد حضور غیرقانونی در عراق خواهند داشت.

 

10 ـ در پایان سازمان کمیساریای عالی پناهندگان تأکید میکند که درخواست پناهندگی ساکنان کمپ عراق جدید بر اساس محتوای درخواست و قانون بین الملل مورد قضاوت قرار خواهد گرفت و برای پیدا کردن محل جدیدی که امنیت آن‌ها حفظ شود پیگیری میکند.

 

انجمن سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس از بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان حمایت کرده و همچنین خواستار اجرای همه مفاد بیانیه در مورد اعضایی است که هنوز در قرارگاههای مجاهدین به سر می برند.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد