_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

خطاب به همه سازمانهای حقوق بشری، صلیب سرخ، عفو بین الملل، دفتر سازمان ملل و تمامی انسانهای شریف و بشر دوست!

 

 

همایون کهزادی

31.10.2011

 

در جواب به موضع گیری دولت عراق در رابطه با جابجایی و بستن قلعه اشرف، بار دیگر مریم عضدانلو سر دسته تروریستی فرقه رجوی، برای اسیران در قلعه آماده باش جنگی اعلام کرد و خطاب به آنها گفت، ما به هیچ عنوان حاضر به خروج نیستیم و تا آخرین قطره خون از اشرف دفاع میکنیم. این یک طرح قتل وعام توسط مریم رجوی برای اسیران دربند رجوی است. چرا کسی به کمک این اسیران نمی شتابد. آیا جان این اسیران برای کسی اهمیت ندارد، چرا به مریم عضدانلو اجازه میدهید طرح عملیاتی برای قتل وعام اسیران طراحی کند. او میگوید که این کار ایران است. در صورتی که ایران هیچ دخالتی در این کار ندارد. ولی مریم برای اینکه همه را از زیر تیغ بگذراند، آن را به پای ایران میگذارد و به اسیران میگوید کاری کنید که پرونده ما به خوبی بسته شود. چرا، به این جانی و تروریست اجازه میدهید اسیران دربند را به کشتن دهد؟ چرا! مگر آنها بنده خدا نیستند؟ چه گناهی کرده اند که باید اینطور به فرمان یک جانی و تروریست کشته شوند؟

لذا از شما ارگانهای حقوق بشری و همچنین سازمان ملل و صلیب سرخ میخواهم که جلوی فعالیتهای این جانی و تروریست را گرفته و به کمک اسیران برای خروج آنها از قتلگاه رجوی اقدام کنید. زیرا جان اسیران برای این جانیان هیچ اهمیتی ندارد. اگر شماها نماینده های واقعی مردم و نماینده های حقوق بشری هستید، پس چرا در برابر توطعه های مریم عضدانلو سکوت کرده اید؟ همین الان! فردا دیر است. تا مریم رجوی طرح شوم خود را عملی نکرده است، به کمک این اسیران و ناراضیان بشتابید!

 

 همــــــــــــایون کـــــــــــــــهزادی

31/10/2011 پاریــــــــــس

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تجلیل مردگان قبل از مرگ برای تجلیل از آنها بعد از مرگ

 

 

بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی، بیست و نهم اکتبر 2011
http://www.cibloggers.com/?p=7850

 

بیماری به دلایل مختلف در بدنه و راس سازمان مجاهدین خلق شیوع فراوانی دارد , از بیماری خونی و تیروئید مزمنی که گریبان مریم رجوی را گرفته و او را مجبور به مصرف مستمر قرص کنترل خون و مزوتراپی و عمل و معالجه و درمانهای مختلف برای رفع پف کردگی زیر چشم ناشی از این بیماری نموده تا بیماری کهنه کمر و روده در مسعود رجوی و بسیاری بیماریهای روحی و عصبی وانواع سرطانها در بدنه سازمان و مسئولین رده پایین این فرقه که همه حاکی از یک بحران نهفته در این فرقه است , بحرانی که سازمان را بطور فیزیکی به سمت نابودی میکشاند ,بحرانی حادتر از ضرب العجل تعطیلی اشرف , این مشکلات در بدنه سازمان بخصوص بدنه مستقر در عراق دلایل مختلفی دارد , دلایلی مثل عصبیتها و استرس های ناشی از زندگی فرقه ای , نداشتن راه درست رابطه جنسی و در عوض مسائلی مثل خودارضایی و….. و محرومیتهای جسمی وکاری وفروخوردن خشم و حتی حرفهای این افراد بعلاوه کهولت سن و رسیدگی نکردن به روحیات شخصی و فردی هر کس به اسم انقلاب ایدئولوژیک و نبود فضای عاطفی و عشق و علاقه و دوستی.

در مسئولین بالاتر هم ناکامی های مستمر سیاسی و شکستهای ایدئولوژی و استراتژی ترس و بحران تشکیلاتی و بی آیندگی باز هم بعلاوه کهولت سن موجب این بیماری ها شده است .سازمان مجاهدین در قبال بیماری این دو دسته برخوردهای مختلف و متناقضی دارد , در یک سو رسیدگی پرهزینه و دائمی برای بیماری مریم رجوی و عمل های مکرر و پرهزینه پوست و دندان و زیبایی و عمل پرهزینه مهدی ابریشمچی با اجاره یک بیمارستان بطور کامل برای دیسک کمر و یک عمل ساده دیگر و از سوی دیگر اجازه ندادن به اعضای پایین تر در اشرف برای انتقال به خارج از اشرف برای درمان و سوق آنان به سوی مرگ برای مظلوم نمایی از اجساد آنها و کسب حمایت حقوق بشری.

در این میان مرگ مخالفان به دلیل همین شرایط برای سازمان ضربه سنگینی بود اجساد کسانی مثل مهدی افتخاری نه به درد مظلوم نمایی میخورد و نه باعث تحریک و تهییج اعضا میشد و حتی باعث سرخوردگی و سئوال در نیروها و مردم هم شد. این تجربه نشان داد که باید هرکس قبل از مرگ در سیمای فرقه حاضر شده و به تجلیل از سازمان بپردازد تا بتوان از جسدش سود برد و بعد از مرگ به تجلیلش پرداخت.

امروز بیماران جواب شده برای نمایشات اینچنینی و اعترافات تلویزیونی قبل از مرگ به صف شده اند ؛ هادی روشن روانی که با وجود بیماری و ضعف حواس با کمک پرومتر در برنامه ارتباط مستقیم حاضر شد نمونه بارز این سوء استفاده سازمان در خصوص بیماران است .

از دیر باز اضافه کردن آماربه اصطلاح شهدای سازمان یکی از دغدغه های اصلی این فرقه بوده است تا جایی که شخص مسعود رجوی در یکی از نشست ها در پاسخ به کسی که قصد خودکشی داشت گفت که کسی که کشته میشود حتی با انفجار آبگرمکن و یا در یک سانحه, شهید است چون برای مبارزه به صفوف مجاهدین پیوسته ولی اگر در اعتراض باشد و کسانی هم دیده باشند این مرده روی دست سازمان میماند و باعث ننگ سازمان است . همین طرز تفکر سازمان بود که باعث شد قتل بسیاری از مخالفان را به صورت سانحه یا در جنگ صحنه سازی کند تا هم مخالف را از بین برده باشد و هم شهیدی به آمارش اضافه کرده باشد. امروز هم سازمان بجای کم کردن تنش ها و قوانین فرقه ای بیماری زا وبجای اجازه رسیدگی های پزشکی قصد دارد از بیماران شهیدانی خوب و والا بسازد , شهیدانی که در فیلم یادبودشان خواهیم دید چطور چند روزی قبل از مرگ به دفاع جانانه از سازمان پرداخته اند .

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

التماس بی تاثیر رجوی به اشتون و غرب

رجوی زبان قدرت را بهتر می فهمد

 

 

محمد علوی، آریا ایران، پاریس، بیست و هفتم اکتبر 2011
http://ariairan.com/fa/?mod=view&id=11896

وقتی دخالت های فرصت طلبانه باند تروریستی رجوی در عراق نتیجه نداد تا دولت مالکی زمین بخورد،جبهه فعالیت آنان در مجامع بین المللی شدت گرفت.از فرانسه و سوئیس تا واشنگتن به استخدام لابی مشغول شدند تا با توزیع دلارهای بادآورده به مطرح کردن دارودسته خود بپردازند.و به این شکل فرصتی بیشتر برای باقی ماندن در عراق خریداری کنند.از طرف دیگر همزمان به ارعاب و تهدید پرداختند که اگر "راه حل مقاومت در باره اشرف" پذیرفته نشود آنجا حمام خون راه می افتد و فلان و فلان...

اما این رویکرد نتیجه ای جز بی آبرویی بیشتر نداشت .چون این موضوع زمانی می توانست اهمیت داشته باشد که سربازان رجوی به استخدام تمام عیار پنتاگون در آمده وغرب در پی رویارویی نظامی با ایران باشد.بر خلاف نظرات برخی تئوریسین ها،جمع شدن گربه همیشه برای پرش و تهاجم نیست. خروج نیروهای آمریکایی از عراق نشانه ای از عقب نشینی وحداقل تا دوره ای قابل ملاحظه جمع کردن میز جنگ با ایران است. متهم کردن ایران در توطئه برای ترور سفیر عربستان نیز زمینه چینی برای هشدار و شیپوری است که مابه ازاء زمین خالی شده عراق از واشنگتن نواخته می شود.تا حریف مقداری خودش را جمع و جور کرده و با ترس و لرز پا به فرار بگذارد.یعنی یک شگرد و بازی کودکانه برای پیشگیری وعدم نفوذ بیشتر به عراق وکشورهای میزبان «بهار عربی»!

در این میان سر رجوی برای هزارمین بار بی کلاه ماند.نه غرب به آنها توجه کرد و نه به راه حل آنان اهمیتی داده شد.لابی های آنان نیز کاری از پیش نبردند.به گفته خبرگزاری های بین المللی "جان بولتون" که فقط برای شرکت در یک برنامه حدود 100.000 دلار پول دریافت کرده بود،کنار گوش مریم رجوی در پاریس گفت ؛ "از دست ما کاری ساخته نیست.اشرف را خواهند بست و شما باید به آن تن بدهید."

با اینحال رجوی در پی یافتن فرصت ها ی دیگر،بازگشایی امکانات و چانه زنی بیشتر برای باقی نگه داشتن اعضای محصور خود در پادگان اشرف است.چرا که بخوبی می داند فروریختن حصارهای تشکیلاتی چه معنایی می تواند داشته باشد.از این رو هر روز در پی تولید هشدار،پیام و جلب حمایت در اروپا و آمریکا است.تا حداقل به شکلی آبرومندانه تر و با کمترین تلفات از عراق خارج شود.

در جدیدترین رویداد که به التماس رجوی با واسطه 120 مزدور اروپایی مشهوراست،از اشتون در خواست فشار آوردن به دولت مالکی وخواستار تاخیر در اخراج "ارتش خصوصی صدام" از عراق شده اند.آنها از"کاترین اشتون، اعضای جامعه اروپا، سازمان ملل متحد و آمریکا درخواست کرده اند که روی دولت عراق فشار بگذارند، تا از بستن اردوگاه اشرف تا پایان امسال خودداری کند. به اعتقاد امضا کنندگان تعطیل این اردوگاه می تواند به یک حمام خون مبدل گردد." یعنی تهدید ، ارعاب و پرداخت هزینه از جان کسانیکه کوچکترین ارزشی برای دستگاه رجوی ندارند.و برای غربی ها نیز از اهمیت افتاده اند.

با در نظر گرفتن رویکرد جدید آمریکا در منطقه، عراق و پانزدهمین سال ابقای باند رجوی در لیست تروریسم بین المل،می توان پیش بینی کرد که این نامه نیز همانند هزاران نامه ای که تا کنون نگاشته شده بی تاثیر بوده ، دولت های اروپایی و مجامع بین المللی را در حفاظت از تروریست ها به وجد نخواهد آورد.این مسئله نشان می دهد که حتی با میلیون ها دلاری که مجاهدین برای خرید لابی هزینه می کنند، جهان اهمیتی به تبلیغات سوء مشتی یاغی و تروریست نمی دهد!رویکرد جامعه جهانی با مردم ایران فارغ از غوغا سازی باند تروریستی رجوی بوده و به گفته خود آنان اگر نیاز به قربانی نمودن شان باشد دریغ نخواهند کرد! 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیام صوتی آقای کهزادی به اسیران در زندان اشرف

 

 

همایون کهزادی - پاریس

26.10.2011

لینک به پیام صوتی آقای کهزادی

 

سلام به همه دوستانم در اسارتگاه رجوی؛

دوستان خوبم توجه کنید هرچند که خود به خوبی میدانید، اما من بعنوان دوست شما وظیفه خود میدانم که این نکته مهم را به شما برسانم. دوستان خوبم همگی شما یان خوب میدانید که زمان مهلت دولت عراق برای بستن اسارتگاه اشرف رو به پایان است و این را هم به خوبی میدانید که سران فرقه به هیچ عنوان حاضر نیستند حتی یک نفر از شما خارج شود و گزینه آنها قتل وعام همگی شماست تا بعدها بگویند که پرونده ما بخوبی بسته شد. به خدا سوگند سران فرقه ذره ای به فکر سلامتی شما نیستند ودجان شما یان برای آنها ارزشی ندارد. لذا از شما یان میخواهم با تمام قوا برای خروج از این قتلگاه اقدام نمایید، چه با فرار و چه با اعتراض و اعتصاب. زیرا شمارش معکوس شروع شده است. شاید دیگر چنین فرصتی هرگز پیش نیاید.

این یک واقعیتی است که ما در بیرون از آن قتلگاه میبینیم و شما یان از اتفاقات بیرون خبری ندارید.

پس تا دیر نشده خود را از قتلگاه اشرف بیرون بکشید.

قربان همگی شما، همایون کهزادی

24/10/2011   پاریس

 

لینک به پیام صوتی آقای کهزادی

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعضا مجاهدین حداقل کاری کنید که عاقبت به خیر باشید

 

 

سعید ناصری - پاریس

25.10.2011

 

در حالیکه مجاهدین به ساعت ها و روزهای آخر برچیده شدن کمپ شان نزدیک میشوند، نه تنها مسئولین به فکر چاره ای نیستند برای جان اعضای خود، بلکه به تشویق کردن اعضا میپردازد که با سنگ به جان خانواده ها بیفتند، خانواده هایی که از مسافت های طولانی برای دیدن جگرگوشگان شان آمدند، شاید بتوانند لحظاتی هم شده آنان را ملاقات نمایند و آنان را به آغوش گرم خانواده بکشند. ولی رجوی خائن نه تنها اجازه نمیدهد بلکه خانواده اعضا را با سنگ مورد هدف قرار میدهد و آنان را زخمی میکند، ننگ بر رجوی باد، باشد که در فردا بایستی جوابگوی این اعمال کثیف خود باشد.

در سایت ها دیدم که آقای حسن زاده از ایران روانه کشور عراق شده و تمامی ریسک ها و سختی ها را ایشان به جان خریده اند شاید لحظاتی بتوانند برادر خود را بعد از بیست و چهار سال دوری در آغوش بگیرند و از چنگال رجوی نجات بدهد، ولی متاسفانه توسط اعضای مجاهدین به فرمان مسئولین ایشان از ناحیه سر مجروح شدند، برای برادر عزیزمان آرزوی سلامتی دارم و باید گفت همین پایداری شما عزیزان بوده که به اعضای اسیر در داخل فرقه نیروی قلبی میدهد که تصمیم بگیرند خودشان را به دنیای آزاد برسانند و از شما عزیزان میخواهم که به پایداری خودتان ادامه بدهید.

در خبرها خواندم که وزیر خارجه آمریکا خانم هیلاری کلینتون و آقای باراک اوباما، اعلام رسمی کردند که تا پایان سال 2011تمام نیروهایش را از خاک عراق بیرون خواهند کشید و فقط تعداد انگشت شماری برای حفاظت از سفارت آمریکا در عراق باقی میمانند، از طرفی هم موضع رسمی دولت عراق را جویا شدیم که همچنان بر موضع خود است که تا پایان 2011بساط مجاهدین را جمع میکنند و این تصمیم قطعی دولت عراق میباشد.

در این میان، سوالی که میماند تصمیم مجاهدین چی است، آیا همچنان میخواهند به خشونت خود ادامه دهند، مثل سالیان گذشته یا اینکه مقداری عاقل شده اند حتی مقطعی تا ببینند شرایط چی میشود.

ولی متاسفانه خبرها حاکی از این است که این سازمان آدم بشو نیستند و همچنان به کارهای خشونت گرای خود ادامه میدهند. نمونه بارز آن، سنگ پرانی بر علیه خانواده های مقاوم در شهرک آزادی و زخمی کردن آنان، به رجوی باید گفت ادامه بده ببینیم تا کی میتوانی ادامه بدهی و استقامت بکنی، یاد داستان آن غریق افتادم که هنگام غرق شدن دست به هر چی خار و خاشاک میزد، ولی شما غرق شدیده اید خودتان نمیفهمید. به امید بر چیده شدن هر چه سریعتر کمپ بد نام اشرف و آزادی زندانیان در بند.

سعید ناصری ـ پاریس

25.10.2011

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جاسوسی به بهانه جاسوس یابی

 

مهدی خوشحال - آلمان

24.10.2011

http://iran-fanous.de/middle/295-Khoshhal-Jasosi-24,10,2011.htm

 

به تجربه به این دانش رسیده ام، دشمن تراشی و حفظ نیرو توسط سیاه نمایی علیه دشمن، تلاشی عظیم و پر هزینه از جانب فرقه مجاهدین بوده است. هزینه ای بسا سنگین که می توانسته همه نیروهای ناراضی و مخالفینش را از دور خارج کند. اعضای ناراضی و جداشده، آن طور که از کیفیت بعضی از آنان آگاهم، با هزار تن از آنان می شد کشوری را مدیریت کرد و در سازندگی جامعه ای کوشید. البته در سازندگی و نه در راستای نابود کردن جامعه و خود آن نیروها، به مثابه رفع خطر کردن از موقعیت رهبری.

طی ماه ها و سال های اخیر، خط سیاسی و تبلیغاتی فرقه مجاهدین علیه نیروهای جداشده و ناراضی، اندکی فرق کرده است. آنان بر خلاف گذشته که در هر جا و مکان و رسانه ای، علیه جداشدگان تبلیغ هیستریک می کردند و از این طریق سعی در ترساندن مردم و نیروهای خودی و بی اثر کردن تبلیغات مخالفین داشتند، پس از این که در بعضی جاها به اشتباه خود پی بردند، خطوط دیگری را علیه مخالفین اعمال کرده و می کنند و در این راستا به دستاورد جدیدی نیز رسیده اند. این متد و روش به موازات روش های قدیمی، بدین گونه است که با مراجعه به افرادی که از نزدیک اعضای جداشده را می شناسند و یا در معرض روشنگری آنان هستند، به آنان مراجعه کرده و با انواع تبلیغات دروغ و وعده های پوچ و هزینه های دیگر، آنان را آهسته آهسته به هوادار و جاسوس خود بدل می کنند.

 افراد فریب خورده قبل از این که جاسوس فرقه بشوند، بعضاً و در ابتدا از مخالفین سرسخت آنان و به ویژه رهبری آن بودند. ولی با تماس هایی که از جانب نیروهای ورزیده مجاهدین با آنان گرفته می شود، تغییر مسیر داده و اکثراً به جاسوس آنان بدل می شوند.

در یکی از این موارد، با یکی از آنان که همیشه از مخالفین سرسخت مجاهدین شمرده می شد، تماس گرفتند و از او خواستند که تو با این سوابق مبارزاتی و غیره، چرا با یک مزدور و جاسوس جمهوری اسلامی، در ارتباط هستی؟! معمولاً هم در اینجا و هر جای دیگر از واژه هایی که خودشان در آن غرق شده و به کار و هدف اصلی شان بدل شده است، استفاده می کنند. طرف مقابل که سال ها در غربت و سستی و انفعال و بی توجهی دیگران نسبت به خود، زندگی پریشانی داشته است، پس از گفتگویی کوتاه با کارشناس مجاهد، طاقت نیاورده و از او پرسید، آخر این آدمی که شما از او حرف می زنید و می ترسید، مگر چکاره است و چه خطری برای موقعیت شما دارد؟ فرد مجاهد جواب داد، تو هنوز نمی دانی که این دو نفر، چه خرابکاری هایی کرده اند(منظور فرد مجاهد از نفر دیگر کریم حقی بوده است).

آن دیگری که این قلم باشد، طی بیست سال اخیر به جز نوشتن، هیچ کار و تکلیف و مسئولیت دیگری نداشته و ندارد. لابد جاسوسی و مزدوری را به این خاطر مطرح می کنند تا مثل همیشه عیب و گناه خود را به دیگران نسبت داده و خود را روسپید و بری از این گناهان جلوه دهند و در پشت این نوع مبارزه خارج کشوری، تعدادی جاسوس را به نام هوادار تربیت کنند، جاسوس و هواداری که نه امروز و نه فردا، و نه به درد ایران و عراق، نخواهند خورد.

همچنین منظورم از تجربه فوق، هشدار دادن خط و و خطوط جدید رهبران مجاهدین به مردم است که از طرق تحمل هزینه های سنگین و حتی از میان مخالفین منفعل و سرخورده شان، به دنبال سیاه نمایی و تهدید جداشدگان فعال هستند، البته این بار در خفاء؛ تا به یمن این همه روشنگری و هشیاری مبارزاتی به قول خودشان، افراد فریب خورده را آرام آرام به جاسوس خود بدل کنند.

"پایان"

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد