_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

شمارش معکوس آزادی یا کشتاری مجدد؟

 

محمود سپاهی - پاریس

03.11.2011

 

تا پایان سال 2011 چیزی حدود دو ماه وقت داریم که به زندانیان زندان اشرف کمک کنیم. چه آنانی که در اشرف اسیر بودیم،.چه آنهایی که برای نجات جان انسانها تلاش میکنند.

جدیدا در اشرف شعاری را به اجبار به دهان اسرا انداخته اند "بیا بیا" این شعار از همان دجال بازیهای رجوی است که دوباره دولت عراق را تحریک کند تا بتواند افراد را به کشتن بدهد تا شاید چند روزی بیشتر زنده بماند. اگر عراق طبق گفته خود عمل  کند یعنی زمان نهایی باشد شروع 2012 و سران فرقه هم از موضع خود کوتاه نیایند، در این میان چه خواهد شد؟ آیا جز اسیران بیگناه کسی در این میان ضرر خواهد کرد؟ بدون شک نه، چون در شرایط حساس این همیشه بوده که رهبران مجاهدین در صحنه نبودند و میگویند شهادت طلبی خود فرار از مبارزه است! همیشه باید یک سری انسان بیگماه کشته شوند. کسانی که در زبان عامیانه قربانی نامیده میشوند. کسانیکه حتی نمی دانند برای چه چیزی باید کشته شوند و در مقابل هر چیزی میگویند ما انقلابی هستیم و برای مردم ایران مبارزه میکنیم. سوال اول از هر انسان عاقلی این هست که آیا واقعا باید به دنبال آزادی مردم ایران در بیابانهای عراق بود و سر جنگ و خشونت را با ارتش عراق باز کرد؟ و یا نه، در یک روند نرمال و دور از خشونت به دنبال آزادی بود؟ داستان فدایی گری و انقلابی گری به پایان رسیده و دیگر این حنا برای ریش خود مسعود هم رنگی ندارد، چه رسد به مردم ایران. حرف من امروز این نیست که در این سالیان چه کردید، حرف این هست که به این جنایات پایان بدهید و آدم کشی را متوقف کنید. درب زندان را باز کنید. دو ماه فرصت زیادی نیست. در یک معادله ساده نه تو کوتاه بیا و نه دولت عراق. در این وسط چه خواهد شد؟ جای تو که خوب است، مریم خانم هم که در اروپا و اکثر سران فرقه ات هم که مشکل و تهدید جانی ندارند. میمانند چند فرد بیگناه که اگر امروز در را بازکنید این افراد از اشرف میروند. بروند بهتر از این هست که کشته بشوند.

در هر حال 2012 بنا بر تجارب قبلی در اشرف کشتار دیگری توسط شخص تو یعنی با فرمان و برنامه ریزی و تحریک تو صورت خواهد گرفت و مسئولیت جان تک به تک افراد موجود در اشرف با تو خواهد بود. 

هدف تو فقط ماندن تشکیلاتت در اشرف به هر قیمت است. الان همه میدانند که کسی در اشرف به دنبال آزادی مردم ایران نیست و مقصد حفظ تشکیلات پوسیده تو است.

از تمامی دوستان، از تمامی ارگانهای حقوق بشری، از تمامی خانواده ها باید درخواست کرد که  اقدامی جدی تر باید کرد و نباید بگذاریم که بار دیگر این صحنه آدم کشی در اشرف اتفاق بیفتد و تنها راه حل  خارج کردن افراد ناراضی از چنگالهای آلوده به خون رجوی و دیگر مزدورانش هست .

درضمن خانواده های محترم برای جلو گیری از کشتار در اشرف که فرمان این کشتارها را مسعود و مریم رجوی میدهند، باید اقداماتی بین المللی بکنید و نباید بگذارید که مریم قجر از اروپا فرمان قتل صادر کند و ناراضی ها را به زیر تانک  ها هدایت کند.

با آرزوی آزادی همه زندانیان در زندان اشرف

 

محمود سپاهی-پاریس

3/11/2011 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از پیام مریم قجر بوی مرگ و خون می اید!

 

 

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، پاریس، اول نوامبر 2011
http://www.razaghi13.blogfa.com/post-216.aspx

 

دولت عراق تصمیم گرفته تا پایان سال 2011 اردوگاه عراق جدید ( اشرف سابق ) را ببندد و از اعضاء سازمان مستقر در این اردوگاه خواسته تا خاک عراق را تا پایان مهلت تعیین شده ترک کنند .

اما مریم قجر و سران دیگر فرقه رجوی بر ماندگاری در اردوگاه عراق جدید پا فشاری می کنند تا بدین شیوه بتوانند ساختار تشکیلات فرقه ای خود را حفظ کنند .

هفته پیش مریم قجر اعلام کرد :

خانم رجوی طرح جنایتکارانه جابه‌جایی اجباری را یک اعلام جنگ و تدارک برای یک جنایت دیگر علیه بشریت به دستور خامنه‌ای خواند و اعلام کرد: « مقاومت ایران پس از قبول طرح پارلمان اروپا برای انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث هرگز به جابه‌جایی اجباری در داخل عراق تن نخواهد داد. این همان نقشه‌یی است که دولت عراق در ماههای گذشته تلاش کرد آن را از طریق یک مقام آمریکایی پیش ببرد اما با محکومیت گسترده بین‌المللی مواجه شد»."...
(دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، 6آبان ۱۳۹۰)

خانم مریم قجر خود به همراه همپالگیهایشان در اوور پاریس و در جای امن زندگی اشرافی خود را دارند برای اعضاء اسیر تصمیم گیری می کنند و می خواهند با ایجاد درگیری بین اعضاء اسیر و ارتش عراق مستقر در کمپ اشرف و خون ؛ خونریزی راه به افتد و ایشان برای خودشان خوراک تبلیغاتی درست کنند و از قبل ان بتوانند برجنایتهای خود سر پوش بگذارند .

رجوی و دیگر سران فرقه مافیایی بین باز شدن درب اردوگاه اشرف ویا کشته شدن اعضاء اسیر تصمیم خود را پیشاپیش گرفته اند ؛ سران فرقه تصمیم گرفته اند به هر طریق ممکن راه خروج اعضاء به دنیای ازاد را بگیرند .

سران فرقه می خواهند همه نفرات مستقر در کمپ اشرف کشته شوند اما پای یکی به دنیای ازاد نرسد ترس سران فرقه رجوی از این است که با باز شدن درب اسارتگاه اشرف رازهای پنهان چندین ساله فرقه بر ملا شود و ان وقت چهره واقعی سران فرقه بر همه نمایان شود و هم اینکه دکان شیادی رجوی بعد از سالیان تخته شود .

اقای زیباری وزیر امور خارجه دولت عراق دیروز در یک کنفرانس مطبو عاتی اعلام کردند بستن اردوگاه اشرف را به اطلاع سازمان ملل و سازمان امور پناهندگان و همچنین اتحادیه اروپا رسانده اند پس میتوان نتیجه گرفت که بستن اردوگاه از طرف دولت عراق جدی است و همچنین تهدیدهای مریم قجر برای رویا رویی اعضاء با ارتش و دولت عراق !

اما با شناختی که از فرقه رجوی و افکار ضد انسانی سران فرقه دارم مطمئن هستم که سران فرقه از قبل برای درگیری اعضاء با پلیس عراق مستقر در کمپ اشرف برنامه و نقشه خود را طرح ریزی کرده اند و با توجه به سخنان مریم قجر پیشاپیش می توان گفت که از پیام مریم قجر بوی مرگ و خون می اید و بس !

اما وظیفه انسانی حکم می کند که از دولت و مسئولین عراقی تقاضا کنیم که با نزدیک شدن به پایان مهلت تعیین شده برای بستن اردوگاه عراق جدید و با توجه به حق قانونی دولت عراق در این زمینه مسولین عراقی باید هوشیارانه وارد عمل شوند و نباید اجازه بدهند سران فرقه به خواسته های شوم خود همانا به کشتن دادن اعضاء اسیر هست دست یابند و اجازه ندهند که سران فرقه با جان افراد اسیر برای خود خوراک تبلیغاتی درست بکنند و در اروپا ؛امریکا ننه من غریبم بازی در بیاورند .

دولتمردان عراقی باید بدانند سران فرقه می خواهند با ایجاد درگیری و به کشتن دادن اعضاء خودشان را از پاسخگویی به سالیان جنایت و خیانت ؛ وطن فروشی ؛ شکنجه و کشتار اعضاء در ببرند و نمی خواهند که درب اردوگاه اشرف به روی اعضاء اسیر باز شود پس بهترین راهکار این هست که نقشه های شوم سران فرقه را بر سر خودشان خراب کرد و با یک اقدام اصولی و انسانی درب اردوگاه را به روی افراد باز کرد و به انها اجازه داد تا به دور از سران فرقه برای ادامه مسیر زندگی خود تصمیم بگیرند در این صورت راه برای محاکمه سران همین فرقه توسط همین اعضاء در دادگاه های بین المللی و اروپایی باز خواهد شد چیزی که سران فرقه از ان وحشت دارند و نمی خواهند هر گز پرونده شان به دست اعضاء اسیر در دادگاهای بین المللی و اروپایی به جریان به افتد .

از خانواده های مستقر در شهرک ازادی تقاضا می کنم که به هر طریق ممکن به اعضاء اسیر اطلاع بدهند و انها را از نقشه شوم سران فرقه مطلع بکنند واز خواهران و برادران اسیر در چنگال فرقه رجوی بخواهند که به هیچ وجه برای درگیری با ارتش و پلیس عراق اقدام نکنند و خودشان را به کشتن ندهند و حتمآ باید روی این مسئله تاکید کنند و پیامهایشان را در این رابطه به اسیران اشرف بدهند .

همچنین از همه جدا شده ها از این فرقه و فعالین حقوق بشری تقاضا میکنم که با افشاء نیات پلید رجوی و نوشتن نامه و دیدار با مسئولین ارگانهای بین المللی ؛ با دادن پیامهای صوتی به اسیران اشرف نسبت به فاجعه ای که سران فرقه خواهان ان هستند انها را اگاه کنند و جلو مرگ یک عده انسان اسیر در چنگال فرقه مافیایی رجوی را بگیرند .

از این طریق به سران فرقه هم می گویم دست از خون و خونریزی بردارید و با این پیامها از اوور پاریس یک عده نگون بخت را به کشتن ندهید شما سالیان سال هست احساس انسان بودن را در وجود انها کشته اید و انها را به بردگی جسمی و فکری گرفته اید تا خودتان در اروپا ؛ امریکا به زندگی خائنانه خودتان ادامه بدهید در اورر نشسته برای اسیران در چنگال خودتان تصمیم گیری نکنید با این کارها نمی توانید از چنگال عدالت فرار کنید به شما و همپالگیهای ایرانی و خارجیتان قول می دهم که در به زودی تشکیلات فرقه تان از هم خواهد پاشید و همین اعضا اسیر شما را به خاطر جنایتهایی که در حقشان کرده اید شما را به دست عدالت خواهند سپرد این را به خاطر بسپارید که این حکم خدا ؛ تاریخ و طبیعت هست و شما را از ان گریزی نیست .

پاریس: محمد رزاقی

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خاطره ای از محمود رستمی

 

 

بنیاد خانواده سحر، شهرک آزادی، دیالی عراق، اول نوامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1648

 

مطلب زیر خاطره یکی از رهاشدگان فرقه تروریستی و مخرب رجوی است که مدتی پیش موفق به فرار از پادگان اشرف شد. او ابتدا قبل از بیان خاطره اش به معرفی خود پرداخته است. در زیر معرفی نامه و خاطره ای از آقای محمود رستمی از نظرتان میگذرد:

من محمود رستمي متولد 1346 هستم.

در سال 68 به سازمان مجاهدين خلق پيوستم و در 26 شهريور 1390 از پادگان اشرف فرار کردم. يعني درست 22 سال در اشرف اسیر بودم.

به هر حال خواسته يا ناخواسته حساس ترين و کيفي ترين بخش عمرم را در اين سازمان تلف کردم ولي بسيار خوشحال و خوشبختم که قدرت تصميم گيري و اراده آزاد خودم را پيدا کردم. البته اين را مديون خيلي ها بخصوص مادرم هستم که 4 بار پشت سيمهای خاردار و حصارهای اشرف آمد و من يک بار بر حسب تصادف و اقبال صداي او را از پشت بلندگوها شنيدم و او را شناختم.

واقعيت اين است که سرنوشت افرادي که در اشرف هستند متاسفانه بخش بسيار تلخي از تاريخ ايران را تشکیل میدهند. از صميم قلب آرزو ميکنم همه افرادي که به لحاظ ذهنی و جسمی اسير سازمان و مشتي خرافات رجوی و تبليغات مسموم هستند نقطه اميدي پيدا کنند و هر چه زودتر خودشان را از اين تشکيلات کثيف و تار عنکبوتي خلاص نمایند.

اينطور نيست که تا ابد اين سرنوشت ما باشد که بازيچه هوسهاي پليد فردی باشيم که همه ارزشهاي انساني را به خيانت و تباهي ميکشد. بايد نقطه پاياني براي اين بازي کثيف رجوی و حامیانش باشد و البته بايد در پيشگاه مردم ايران همه چيز را به داوري و قضاوت گذاشت.

باز هم صميمانه آرزو ميکنم هر کسي در اشرف در هر سطحي و رده اي که هست به اين اراده آزاد دست پيدا کند که يک بار هم که شده خودش بصورت آزادانه فکر کند و سرنوشت خودش را براي هميشه رقم بزند و به رهائی برسد.



محمود رستمي – بغداد، 29 اکتبر 2011، 7 آبانماه 1390

 

پايان سال 2011

از بعد از خروج از اشرف فکر ميکردم که کار درست اين است که هر چه بوده را بايد پشت سرم دفن کنم و از اين به بعد در دنياي آزاد به فکر زندگي جديدي باشم. ولي اينطور نيست و البته که نبايد اينطور باشد.

من 41 روز است که از اشرف خارج شده ام ميتوانم قسم بخورم که روزانه بخش عمده فکرم سرنوشت افراد آنجاست و اينکه در اولين روزهاي ژانويه 2012 در چه نقطه اي خواهند بود.

بنا بر تجربه میشود تصور کرد که باز هم مثل روزهاي بعد از 7 مرداد 88 و 19 فروردين 90 تعدادي (البته خيلي بيشتر از قبل) کشته روي زمين باقی بمانند و تصاوير افراد مجروح و درهم شکسته در صفحات روزنامه ها و تلويزيونها منعکس گردند و اعتراضات شخصيتها و سازمانها از چهار گوشه دنيا به گوش برسند. بعد هم تفاسير حقوقي و حقوق بشري که حال آدم را به هم ميزند و معلوم نيست چرا هميشه علاج واقعه بعد از وقوع ميشود، که بيشتر حکم نمک روي زخم را دارد.

راستي تکرار اين صحنه و اين صحنه ها چرا اجتناب ناپذير شده است؟ آيا واقعا اين سؤال حق نيست؟ واقعا نميشود جلوي تکرار چندين باره اين داستان را گرفت؟

هميشه سؤال من بود که چرا اينقدر اين موضوع پيچيده و غامض شده و بالاخره تا کي؟

يعني اگر آخرين نفرات هم در اشرف کشته شوند بازی به همین شکل ادامه می یابد؟

يا خيلي ساده تر بپرسيم، حرف حساب اين وسط چيست؟ و اين حرف کيست؟

من جواب اين سؤالاتم را تا حدودي پيدا کرده ام. قبل از ادامه مطالبم داستاني را تعريف کنم.

در بين افرادي که در 19 فروردين امسال در اشرف کشته شدند جواني به اسم مرتضي بهشتي بود. اگر کسي با او آشنا ميشد هر گز دلش نميخواست اين رابطه را از دست بدهد. بسيار نجيب و محجوب بود و خلق و خويي واقعا انساني داشت. هميشه لبخند شيريني به لب داشت و بیانش دلنشين بود.

مرتضي برادري در اشرف به اسم ميلاد دارد. بعد از 19 فروردين در جلسات و نشستهاي عمومي از کشته هاي 19 فروردين و مجروحين آن مثل هميشه توسط مسعود و مريم تجليل ميشد. البته منظور ايجاد انگيزه و دين براي بقيه بود که هنوز زنده بودند.

مرگ مرتضي دلخراش بود و همه متاثر بودند و اين هيچ ربطي به حرفهاي کسي نداشت. ولي هنر رجوي سوء استفاده از همين احساسات انساني افراد است و هميشه با اين اهرم کار خودش را پيش برد. چند ماه بعد از 19 فروردين در ضلع غرب مشغول پست نگهبانی بودم. گاه خانواده هايي که از ايران براي ديدن فرزندان خودشان به اطراف اشرف آمده بودند کنار سيم خاردار مي آمدند تا شايد بر حسب تصادف هم که شده دختر، پسر، خواهر یا برادر خودشانرا ببينند که البته با واکنش بسيار زشت و کثيفي روبرو ميشدند. مبارزه فعلا به این صورت درآمده که افراد، البته با تحريک و هدایت فرماندهي از بالا، در جواب ناله ها و التماسهاي خانواده ها به آنها سنگ بزنند و ناسزا بگويند. با استفاده از تعداد زيادي بلندگو 24 ساعته نواري را پخش مي کنند که قبلا براي اين کار ضبط شده و پر از شعار و توهين و ناسزا به خانواده هاست. اين کار باعث میشود که اولا افراد صداي خانواده ها را از بلندگوهای بيرون نشنوند و ثانيا با مارک مزدور و خود فروخته زدن به خانواده ها ترس از ملاقات افراد با آنان را توجيه نمایند.

آنروز در بين خانواده ها دختر جواني بود که عکس ميلاد و مرتضي را در دست داشت. بسيار بيقرار بود و التماس ميکرد. ميگفت شما را به خدا قسم ميدهم به من هرچه میخواهید بگوئید، به من بگوييد جنایتکار، خودفروخته، به من بگوييد اطلاعاتي، مزدور، هر چه ميخواهيد بگوييد، ولي فقط بگذاريد 5 دقيقه برادرم ميلاد را ببينم.

ديدن اين صحنه استخوانهاي هر مرد با شرفي را خورد ميکرد. طبعا براي من اولين واکنش دروني ام اين بود که خواهران خودم تداعي میشد. من ساعتها به اين خانم و اين صحنه فکر می کردم. خيلي دنبال انسانيت و حریت مورد ادعای مسعود رجوي گشتم.

ولي فقط سيم خاردار بود و اشکهاي دختر جواني که براي ديدن برادر خودش هر مصيبتي را به جان خريده بود. او فقط ميخواست 5 دقيقه برادرش را ببيند، همین و همین.

بگذاريد خدا، تاريخ، جامعه و "خلق قهرمان ايران" قضاوت کند.

ميشود جلوي امتداد و تکرار اين سرنوشت تلخ را گرفت. يکبار بايد براي هميشه به اين داستان پايان داد. تاريخ بشر مملو از انقلابات و مبارزات انقلابي بوده ولي در عين حال مملو از انحرافات و خيانتها هم بوده است. به همه ارزشها و مقدساتم قسم مسير فعلي اشرف مبارزه نيست. این وضعیت مطلقا انتخاب اشرفيها نيست. اين فقط برزخي ساخته اشتباهات و انحراف یک فرد خودکامه است که مورد حمایت غرب می باشد. به من اين حق را بدهيد که بعد از گذراندن 22سال عمرم در اشرف ادعا کنم که اشرفيها همه این را ميفهمند ولی در آنجا اسیر هستند.

هيچکدام از ما نه با دولت عراق جنگ داشتيم نه ادعاي آزاد کردن مردم عراق و خاورميانه را در سر می پروراندیم و نه مزخرفاتي که به خورد ما ميدادند را باور میکردیم. ولي به هر حال بدليل بودن در اشرف به خرافات مسموم آلوده بوديم. باور کنيد 2% آنچه الآن ميفهمم و ميبينم را نه ميفهميدم و نه ميتوانستم ببینم و بفهمم. وقتي از اشرف بيرون آمدم يک سرباز عراقي موبايلش را داد و گفت با خانه ات تماس بگير. ولي من بلد نبودم با موبايل کار کنم، و اين در حالي بود که بر اثر تبليغات سوء و مسموم سازمان انتظار خشونت از جانب عراقی ها را داشتم و اين که من را با دستبند جابجا کنند و تحت آزار و شکنجه قرار دهند.

دين من به همه افرادي که هنوز در آنجا گرفتار هستند حکم ميکند که هر چه را که ميفهمم بنويسم و بگويم. نميدانم، شايد در جلوگيري از مرگ کسي يا در آزاد شدن کسي به اندازه ارزني موثر باشد، و البته به اين دلگرم و سربلندم که اراده کردم مثل هر انسان ديگري آزاد زندگي کنم.

محمود رستمي، شهرک آزادی، عراق
28 اکتبر 2011


عکس دوران دانشجويي مرتضي بهشتي

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعلام جنگ رجوی علیه عراق و فرمان خودکشی های جمعی

(خانواده های گروگانها و نجات یافتگان فرقه در جلوگیری از این جنایات تنها هستند)

 

 

نادر نادری، وبلاگ آیندگان، بیست و نهم اکتبر 2011
http://www.saba1963.blogfa.com/post-20.aspx

 

بدنبال طرح جدید دولت عراق برای حل مسئله اسرای اشرف مریم رجوی در اطلاعیه جدیدش اعلام جنگ با نیروهای عراق را اعلام کرد و فرمان خودکشی جعمعی را صادر کرد

در طرح جدید دولت عراق برای حل مسئله اشرف یعنی جابجائی و تقسیم اعضای اسیر اشرف که باعث رهائی و آزادی اسرای دربند را بدنبال داردو همین طور پایان بساط دجالگری و مرگ فرقه شوم را مریم رجوی در یک موضع گیری که عمق اندیشه های فناتیکش در می آید فرمان جنگ با نیروهای عراقی و خودکشی جمعی را صادر کرد . طبق اطلاعاتی بدست آمده تعدای از نزدیکان رجوی هم در چند روز گذشته از عراق خارج شده تا از این خودکشی معصون بمانند و الان در یونان می باشند. که بعدا اعلام می شود . اما همه اینها بین گر فرمان ونیت شوم رجوی هاست .سخنان او را (مریم رجوی ) را در زیر بخوانید . قضاوت کنید.

... "خانم رجوی طرح جنایتکارانه جابه‌جایی اجباری را یک اعلام جنگ و تدارک برای یک جنایت دیگر علیه بشریت به دستور خامنه‌ای خواند و اعلام کرد: « مقاومت ایران پس از قبول طرح پارلمان اروپا برای انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث هرگز به جابه‌جایی اجباری در داخل عراق تن نخواهد داد. این همان نقشه‌یی است که دولت عراق در ماههای گذشته تلاش کرد آن را از طریق یک مقام آمریکایی پیش ببرد اما با محکومیت گسترده بین‌المللی مواجه شد»."...
(دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، 6آبان ۱۳۹۰)

در نتیجه توجه جوامع بین المللی را به این اطلاعیه جلب می کنم و این خود اثبات عدم ترک تروریسم و فناتیک خانم رجوی است و فقط برای گمراه کردن جامع بین المللی مدتی بظاهر ترک ترور را در پیش گرفتن ولی این اندیشه در روش واندیشه های آنها هست وخواهد بود و وجود مریم رجوی در اروپا تهدیدی جدی می باشد همانطور که در گذشته در صورت شکست را باعث آن را کشورهای اروپائی و امریکا میدانست و همیشه آنها را در صورت شکست تهدید به تروریسم و انتقام گیری میکرد.

مریم رجوی با نزدیک شدن آزادی اسرا و بر ملا شدن جنایت های خودش و مسعود رجوی تنها راه حل را در خودکشی دسته جمعی می بیند در این راه او ومسعود رجوی متضرر نمی شوند چون نزدیکانشان را از عراق خارج کردن .

اما در این جنایت فقط رجوی ها نیستند بلکه سکوت اعضای به اصطلاح شورائی هم در این جنایت شریک هستند که در قبال این جنایت در حال سکوت هستند و باید جوابگو باشید چه بخواهید چه نخواهیدو اگر این روش رجوی درست است پس چرا خودتان به اشرف نمی روید و در این فیض بهره ای ببرید. اگر درست نیست پس چرا سکوت؟؟؟؟؟؟؟ امیدوارم بخود بیآید و جلوی این جنایت را بگیرید

اما تنها کسی که می تواند جلوی این جنایت را بگیرد ابتدا خانواده ها هستند که باید با حضور گسترده در جلوی درب اشرف داشته باشند و باید هر کس عزیزی در بند رجوی دارد و به زندگی او علاقه مند است باید به جمع خانواده ها بپیونند هرچه حضور گسترده تر باشد باعث تضعیف سران سازمان شده و از هر جنایتی جلوگیری کنند .خانواده های عزیزی که هنوز به این جمع نپیوستن بدانید که عزیزان شما امروز به شما نیاز دارند .

وبعد از خانواده ها فعالین حقوق بشر وجداشده ها در خارج کشور است با مراجعه به مراکز حقوق بشری و حضورشاندر این مراکز می توانند جلوی این جنایت از پیش طراحی و مهندسی شده مریم را بگیرند .

نادر نادری فرانسه 2011/10/29

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

التماس بی تاثیر رجوی به اشتون و غرب

رجوی زبان قدرت را بهتر می فهمد

 

 

محمد علوی، آریا ایران، پاریس، بیست و هفتم اکتبر 2011
http://ariairan.com/fa/?mod=view&id=11896

وقتی دخالت های فرصت طلبانه باند تروریستی رجوی در عراق نتیجه نداد تا دولت مالکی زمین بخورد،جبهه فعالیت آنان در مجامع بین المللی شدت گرفت.از فرانسه و سوئیس تا واشنگتن به استخدام لابی مشغول شدند تا با توزیع دلارهای بادآورده به مطرح کردن دارودسته خود بپردازند.و به این شکل فرصتی بیشتر برای باقی ماندن در عراق خریداری کنند.از طرف دیگر همزمان به ارعاب و تهدید پرداختند که اگر "راه حل مقاومت در باره اشرف" پذیرفته نشود آنجا حمام خون راه می افتد و فلان و فلان...

اما این رویکرد نتیجه ای جز بی آبرویی بیشتر نداشت .چون این موضوع زمانی می توانست اهمیت داشته باشد که سربازان رجوی به استخدام تمام عیار پنتاگون در آمده وغرب در پی رویارویی نظامی با ایران باشد.بر خلاف نظرات برخی تئوریسین ها،جمع شدن گربه همیشه برای پرش و تهاجم نیست. خروج نیروهای آمریکایی از عراق نشانه ای از عقب نشینی وحداقل تا دوره ای قابل ملاحظه جمع کردن میز جنگ با ایران است. متهم کردن ایران در توطئه برای ترور سفیر عربستان نیز زمینه چینی برای هشدار و شیپوری است که مابه ازاء زمین خالی شده عراق از واشنگتن نواخته می شود.تا حریف مقداری خودش را جمع و جور کرده و با ترس و لرز پا به فرار بگذارد.یعنی یک شگرد و بازی کودکانه برای پیشگیری وعدم نفوذ بیشتر به عراق وکشورهای میزبان «بهار عربی»!

در این میان سر رجوی برای هزارمین بار بی کلاه ماند.نه غرب به آنها توجه کرد و نه به راه حل آنان اهمیتی داده شد.لابی های آنان نیز کاری از پیش نبردند.به گفته خبرگزاری های بین المللی "جان بولتون" که فقط برای شرکت در یک برنامه حدود 100.000 دلار پول دریافت کرده بود،کنار گوش مریم رجوی در پاریس گفت ؛ "از دست ما کاری ساخته نیست.اشرف را خواهند بست و شما باید به آن تن بدهید."

با اینحال رجوی در پی یافتن فرصت ها ی دیگر،بازگشایی امکانات و چانه زنی بیشتر برای باقی نگه داشتن اعضای محصور خود در پادگان اشرف است.چرا که بخوبی می داند فروریختن حصارهای تشکیلاتی چه معنایی می تواند داشته باشد.از این رو هر روز در پی تولید هشدار،پیام و جلب حمایت در اروپا و آمریکا است.تا حداقل به شکلی آبرومندانه تر و با کمترین تلفات از عراق خارج شود.

در جدیدترین رویداد که به التماس رجوی با واسطه 120 مزدور اروپایی مشهوراست،از اشتون در خواست فشار آوردن به دولت مالکی وخواستار تاخیر در اخراج "ارتش خصوصی صدام" از عراق شده اند.آنها از"کاترین اشتون، اعضای جامعه اروپا، سازمان ملل متحد و آمریکا درخواست کرده اند که روی دولت عراق فشار بگذارند، تا از بستن اردوگاه اشرف تا پایان امسال خودداری کند. به اعتقاد امضا کنندگان تعطیل این اردوگاه می تواند به یک حمام خون مبدل گردد." یعنی تهدید ، ارعاب و پرداخت هزینه از جان کسانیکه کوچکترین ارزشی برای دستگاه رجوی ندارند.و برای غربی ها نیز از اهمیت افتاده اند.

با در نظر گرفتن رویکرد جدید آمریکا در منطقه، عراق و پانزدهمین سال ابقای باند رجوی در لیست تروریسم بین المل،می توان پیش بینی کرد که این نامه نیز همانند هزاران نامه ای که تا کنون نگاشته شده بی تاثیر بوده ، دولت های اروپایی و مجامع بین المللی را در حفاظت از تروریست ها به وجد نخواهد آورد.این مسئله نشان می دهد که حتی با میلیون ها دلاری که مجاهدین برای خرید لابی هزینه می کنند، جهان اهمیتی به تبلیغات سوء مشتی یاغی و تروریست نمی دهد!رویکرد جامعه جهانی با مردم ایران فارغ از غوغا سازی باند تروریستی رجوی بوده و به گفته خود آنان اگر نیاز به قربانی نمودن شان باشد دریغ نخواهند کرد! 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیام صوتی آقای کهزادی به اسیران در زندان اشرف

 

 

همایون کهزادی - پاریس

26.10.2011

لینک به پیام صوتی آقای کهزادی

 

سلام به همه دوستانم در اسارتگاه رجوی؛

دوستان خوبم توجه کنید هرچند که خود به خوبی میدانید، اما من بعنوان دوست شما وظیفه خود میدانم که این نکته مهم را به شما برسانم. دوستان خوبم همگی شما یان خوب میدانید که زمان مهلت دولت عراق برای بستن اسارتگاه اشرف رو به پایان است و این را هم به خوبی میدانید که سران فرقه به هیچ عنوان حاضر نیستند حتی یک نفر از شما خارج شود و گزینه آنها قتل وعام همگی شماست تا بعدها بگویند که پرونده ما بخوبی بسته شد. به خدا سوگند سران فرقه ذره ای به فکر سلامتی شما نیستند ودجان شما یان برای آنها ارزشی ندارد. لذا از شما یان میخواهم با تمام قوا برای خروج از این قتلگاه اقدام نمایید، چه با فرار و چه با اعتراض و اعتصاب. زیرا شمارش معکوس شروع شده است. شاید دیگر چنین فرصتی هرگز پیش نیاید.

این یک واقعیتی است که ما در بیرون از آن قتلگاه میبینیم و شما یان از اتفاقات بیرون خبری ندارید.

پس تا دیر نشده خود را از قتلگاه اشرف بیرون بکشید.

قربان همگی شما، همایون کهزادی

24/10/2011   پاریس

 

لینک به پیام صوتی آقای کهزادی

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعضا مجاهدین حداقل کاری کنید که عاقبت به خیر باشید

 

 

سعید ناصری - پاریس

25.10.2011

 

در حالیکه مجاهدین به ساعت ها و روزهای آخر برچیده شدن کمپ شان نزدیک میشوند، نه تنها مسئولین به فکر چاره ای نیستند برای جان اعضای خود، بلکه به تشویق کردن اعضا میپردازد که با سنگ به جان خانواده ها بیفتند، خانواده هایی که از مسافت های طولانی برای دیدن جگرگوشگان شان آمدند، شاید بتوانند لحظاتی هم شده آنان را ملاقات نمایند و آنان را به آغوش گرم خانواده بکشند. ولی رجوی خائن نه تنها اجازه نمیدهد بلکه خانواده اعضا را با سنگ مورد هدف قرار میدهد و آنان را زخمی میکند، ننگ بر رجوی باد، باشد که در فردا بایستی جوابگوی این اعمال کثیف خود باشد.

در سایت ها دیدم که آقای حسن زاده از ایران روانه کشور عراق شده و تمامی ریسک ها و سختی ها را ایشان به جان خریده اند شاید لحظاتی بتوانند برادر خود را بعد از بیست و چهار سال دوری در آغوش بگیرند و از چنگال رجوی نجات بدهد، ولی متاسفانه توسط اعضای مجاهدین به فرمان مسئولین ایشان از ناحیه سر مجروح شدند، برای برادر عزیزمان آرزوی سلامتی دارم و باید گفت همین پایداری شما عزیزان بوده که به اعضای اسیر در داخل فرقه نیروی قلبی میدهد که تصمیم بگیرند خودشان را به دنیای آزاد برسانند و از شما عزیزان میخواهم که به پایداری خودتان ادامه بدهید.

در خبرها خواندم که وزیر خارجه آمریکا خانم هیلاری کلینتون و آقای باراک اوباما، اعلام رسمی کردند که تا پایان سال 2011تمام نیروهایش را از خاک عراق بیرون خواهند کشید و فقط تعداد انگشت شماری برای حفاظت از سفارت آمریکا در عراق باقی میمانند، از طرفی هم موضع رسمی دولت عراق را جویا شدیم که همچنان بر موضع خود است که تا پایان 2011بساط مجاهدین را جمع میکنند و این تصمیم قطعی دولت عراق میباشد.

در این میان، سوالی که میماند تصمیم مجاهدین چی است، آیا همچنان میخواهند به خشونت خود ادامه دهند، مثل سالیان گذشته یا اینکه مقداری عاقل شده اند حتی مقطعی تا ببینند شرایط چی میشود.

ولی متاسفانه خبرها حاکی از این است که این سازمان آدم بشو نیستند و همچنان به کارهای خشونت گرای خود ادامه میدهند. نمونه بارز آن، سنگ پرانی بر علیه خانواده های مقاوم در شهرک آزادی و زخمی کردن آنان، به رجوی باید گفت ادامه بده ببینیم تا کی میتوانی ادامه بدهی و استقامت بکنی، یاد داستان آن غریق افتادم که هنگام غرق شدن دست به هر چی خار و خاشاک میزد، ولی شما غرق شدیده اید خودتان نمیفهمید. به امید بر چیده شدن هر چه سریعتر کمپ بد نام اشرف و آزادی زندانیان در بند.

سعید ناصری ـ پاریس

25.10.2011

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد