_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

بازهم در باره درآمدهای کثیف مجاهدین خلق

 

 

بهزاد علیشاهی، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی، چهاردهم نوامبر 2011
http://www.cibloggers.com/?p=8119

 

مجاهدین خلق یاد گرفته اند که چطور از احساسات مردم به نفع خودشان استفاده کنند ؛ گرچه با توجه به تنفر مردم ایران از این گروه,بازی با احساسات آنان دیگر کار دشواری است اما به نظر میرسد که فکر میکنند به خوبی میتوانند مردم اروپا را تحت تاثیر قرار دهند .

جمع آوری پول از مردم در شهرها و روستاهای اروپایی به اسم خیریه , با نشان دادن عکسهای کودکان فقیر یکی از این شیوه هاست , وجالب اینکه این عکسها هم گاه عکس کودکان خودشان است که با لباس مندرس و فقط برای تحریک احساسات گرفته شده , سیاه نمایی از وضعیت مردم ایران و توهین هایی مثل فقر فرهنگی و عقب ماندگی و نبودن فرهنگ و سواد و آموزش هم اغلب چاشنی این تلاش برای اخاذی است , عضو و هوادار مجاهدین در حال کارمالی به اخلاق فکر نمیکند او به هیچ پرنسیب دیگری هم فکر نمیکند و هدف برایش وسیله را توجیه میکند چرا که باید به تعهدش ومیزان مبلغی که سازمان مشخص کرده برسد.

این فریب برای رسیدن به هدف بصورت سلسله مراتب در سازمان جاریست , عضوی که در حال جمع آوری کار مالی است نیز توسط مسئولش فریفته شده او فکر میکند که این تنها منبع در آمد سازمان است و کمک های او ممکن است جان اعضای مستقر در عراق را از مرگ و گرسنگی نجات دهد .

اما این تنها راه کسب درآمد سازمان نیست ,
- پولهای صدام که بخشی از آن سرمایه گذاری شده و بخشی نیز هنوز بصورت دلار در اشرف ذخیره شده.
- کلاهبرداریهای مالی از موسسات مالی اروپا و آمریکا
- پولهای آمریکا و اسرائیل و عربستان که بابت خوش خدمتیهای مجاهدین بصورت دستمزد و پاداش و گاه مستمر پرداخت میشود
-پولهایی که حاصل قاچاق انسان است , راهی که به تازگی سازمان پیدا کرده و با قاچاق انسان از ترکیه به انگلیس و … به آن مشغول است .
- قاچاق مواد مخدر در اروپا بخصوص در آلمان و اطریش توسط شعبه ای از سازمان.
- تهدید خانواده اعضا و یا پول گرفتن از آنان به اسم رفع گرفتاری فرزندشان ( برای وکیل , یا پرداخت قرض و …) با سوءاستفاده از اعضا.
- جمع آوری بخش عظیمی از منابع ملی عراق بعد از سقوط صدام و فروش آنها در بازار عراق ( تجهیزات یک سد و ماشین آلات کشاورزی و سد سازی در استان دیالی )

و راههای بسیاری دیگر که گسیل اعضا در کوچه و خیابان و نیز گدایی ماهواره ای از مردم در مقابل آن بسیار بی ارزش به نظر میرسد.
اما بر خلاف آنچه که اعضا ی درگیر این کار مالی فکر میکنند این پولها به هیچ وجه برای گرسنه نماندن ساکنان اشرف یا حتی مخارج درمان آنان نیست , این پولها صرفا برای ترور و خشونت و فرقه گرایی مصرف میشود.
- مخارج نگهداری تعداد زیادی در اروپا در خانه های تیمی که مبادا وارد اجتماع شوند و مناسبات فرقه ای بهم بریزد.
- مخارج کانال ماهواره ای برای تحمیق و تزریق افکار فرقه گرایانه به اعضا.
- مخارج استخدام سخنران و مداح برای بزرگ نمایی و سلطه بیشتر بر اعضا و عضوگیری.
- مخارج برگزاری جلسات و آوردن بی خانمانها و سیاهی لشکر برای جلب توجه اربابان و نیز نفوذ بیشتر روی اعضا و تکمیل مغز شویی
- مخارج خبرچینی از ایران برای قدرت های غربی و عربی و اسرائیل.
- مخارج اعزام تیم های ترور به ایران برای ایجاد بلوا و خشونت .
- مخارج سفرهای پرهزینه و عملهای جراحی بیهوده برای کاریزماتیک کردن چهره خانم رجوی
-مخارج استخدام چاقوکش و نویسنده به اسم هوادار و عضو شورا و اسامی دیگر برای دفاع از سازمان
- مخارج آگهی و تبلغ در نشریان خارجی
- مخارج دهها سایت و وبلاگ و ….
و دهها خرج هنگفت دیگر , اما برای خشکاندن این منابع مالی و جلوگیری از این اقدامات که گاه با دیسپلین داشتن اعضا و یا نظم و تشکیلات قوی و حتی ایدئولوژی آنها اشتباه گرفته میشود چه باید کرد؟
- آگاهی دادن به مردم کشورهای اروپایی و افشاگری وبالابردن دقت آنها در کمک های خیریه .
- اطلاع به پلیس و شهرداریها و مقامات کشورها با ارسال نامه و ایمیل و درخواست حضوری.
- روشنگری برای اعضایی که بازیچه قرار گرفته اند .
- نوشتن مطلب و بازکردن شیوه های کثیف این سوأستفاده .
این هم گوشه هایی از مطالب نوشته شده در این باره ( اگر منبع یا مطلبی سراغ دارید که من از آن بی اطلاع بودم لطفا برای اضافه کردن به این قسمت اطلاع دهید .  

منابع مالی سازمان مجاهدین در خارج کشور
درباره بخش مالی سازمان
شیوه های کار
I- بخش مالی-اجتماعی
– شیوه آموزش مالی-اجتماعی و جزوه ویژه آن
- آلبوم ویژه کارمالی
شامل دهها عکس با توضیحات جعلی برای سوء استفاده از احساسات اروپاییان
– چک ها و اسناد جعلی مالی
II- بخش مالی ویژه
III- تاسیس انجمن های پوششی خیریه در کشورهای غربی و سوء استفاده از کودکان
IV- حمایت های مالی صدام حسین
منابع مالی مجاهدین
کانون آوا


بسیاری تعجب میکنند که مجاهدین خلق منابع مالی خود را از کجا دارا میباشند. بد نیست که در این مورد مروری داشته باشیم .البته منابعی که مجاهدین هرگز رو نمیکنند و تنها از لابه لاهای کتابها ، نشریات و فعالیت آنها ویا عکس العمل کشور های خارجی میتوان به آن دست یافت

منابع مالی در زمان شاه وقبل از انقلاب

در زمان تاسیس مجاهدین منابع مالی مجاهدین به صورت زیر تامین میشد .

-اعضای مجاهدین دارای منبع مالی وکمک مالی میدادند
-هواداران مجاهدین در رده های بازار
-بعضی از ملاها به آنها کمک میرساندند از روی عقیده مذهبی که آنها را در آنزمان مسلمان با بعضی “انحرافات”فکری و نپختگی میدیدند ونه مانند خمینی وحکومت “منافق”این بعد ها آمد
-سرقت مسلحانه از بانکها در زمان شاه
-سرقت از متمولین
-کمک از طریق سازمانهای مبارزه منطقه ای مانند سازمانهای فلسطینی
بعد از انقلاب
این منابع مالی در حد همان هواداران و بازاریان مانده بود
بعداز خروج از ایران
-کمک مالی خیابانی
-هواداران
-منابع خارجی
-ایجاد شرکت ها ی متفاوت مالی
-سرقت از سوپر مارکتها و کلاهبرداری مالی از بانکها وموسسات مالی
-قاچاق سلاح حتی به رژیم واز طریق واسطه گری پول در آوردن -خود مسعود رجوی در این رابطه که مجاهدین یک بار نقش واسطه قاچاق سلاح برای رژیم رابازی کرده بودند گفت که پنجاه میلیون دلار درآمد داشته اند

بعد از ورود به عراق
-حکومت صدام :حسابرس آمریکایی پس از سقوط صدام بیان کرده شانزده میلیون دلار از “سهم غذا درمقابل نفت “که طرح سازمان ملل پس از جنگ اول آمریکا وعراق بر سرکویت بود به مجاهدین داده شده است- این تنها بخشی از آن است
-کمک مالی خیابانی به عنوان “کمک به کودکان و پناهندگان ” و “قربانیان رژیم “که هرگز این پولها به این مردم نرسیده است و به همین دلیل باایجاد انجمن های پوششی به دریافت پول از مردم خوش قلب اروپا و آمریکا مبادر ت کرده که پس از چندی پی آمدهای حقوقی به عنوان “کلاهبرداری “داشته است که منجر به بسته شدن این نوع انجمن ها شد که البته پس از چندی انجمن های جدیدی را باز کردند که در سراسر اروپا فعال میباشند از جمله این درآمده ها “مالی ویژه “است که اگر انسانی در اروپا به آنها روی خوش برای کمک نشان داد او را “ویژه “مینمایند. به این صورت انجام میگیرد که آدرس وشماره تلفن او را گرفته با او یک وقت میگذارند وچند نفر با کراوات وآدرس اینترنتی مشخص ازاین انجمن ها و چند عدد عکس از کودکان سراغ این افراد رفته و میگویند که یک بچه رابرای یکسال ویا چند سال “بیمه “کنید وماهیانه از او میگیرند ویا حتی پولهایی سه رقمی دریافت کرده اند که پس از لو رفتن ارتباط این انجمن ها به سازمان مجاهدین خلق این افراد حتی شکایت کرده اند .

-در آمد از طریق کودکانی که به خارج از عراق اوردند: این کودکان که از پدرومادرهای خود به بهانه “صددر صد انرژی “پدر ومادرها بدون دغدغه برای سازمان و”مبارزه ” صدها کودک به کشورهای خارج آورده شدند که خود نیز منبع مالی جدیدی برای این سازمان شده است که مثلا یک رقم آ ن در آلمان شش میلیون یورو بوده است که رسوایی آن در بازی جنجالی انتخاباتی احزاب در کلن آلمان یک رسوایی بزرگ ایجادکرد که طی آن یک مدرسه شبانه روزی ایجاد شد بود که با چند عضو سبز مانند خانم مولر و شهرداز سبز سابق کلن که در واقع شوهرش یک وکیل آلمانی بود که این وکیل نیز همرا ه با دو عضو مجاهدین -که بعدها فرار ی داده شدند به عنوان کلاهبر دار تحت تعقیب قرار گرفتند-که خود وکالت این دهها کودک را بعهد گرفتند که خود منبع مالی زیادی برای این وکیل بدین صورت بود وکارهای داخلی مدرسه هم به عهده هواداران مجاهدین گذاشته شده بود که به عنوان “تربیت “معلم در آنجا کار میکردند وحقوق دریافت میکردند که میبایستی بخشی از این درآمد را نیز به مجاهدیدن به عنوان کمک مالی به سازمان میدادند. به این کودکان توسط این افراد شستشوی مغزی داده میشد وبجای درس ومشق هرروز یابایدکار مالی میرفتند ویا سمت پاریس برای سیاه لشگر مریم رجوی به تظاهرات بعد هم در انجا چنان فجایعی بر سر این کودکان آمد که حتی اداره جوانان کلن فعال شده و شدیداز آنها شکایت میکرد در آنجا دختران تحت فشار قرا ر میگرفتند که به رسم اسلامی مجاهدین زندگی کنند و بعضا این دختران فرا رکرده وحتی به فساد کشانده شدند. در آ مد شش میلیون یور مجاهدین از این قضیه در اثر حسابسازی های تقلبی بود که مثلا باخرید لباسهای دست دوم وسوم صدقه ای برای بچه ها پول اصلی را که شهرداری کلن برای این بچه ها پرداخت میکرد را بالا میکشیدند.در همین رابطه مجاهدین مجبور به فراری دادن دوعضو بلند پایه خود از آلمان شدند و هنوز این پرونده در آلمان باز است

-کمک سیا :خبرنگار معروف آمریکایی در همین رابطه اشاره به این دار د که سیا جیب های “مجاهدین را پر پول “میکند . یک سایت آلمانی مدتی پیش نیز عنوان کرده بود که سیا با “فروش مواد مخدر ودرآمد حاصله از آن به مجاهدین خلق کمک میکند”.مجاهدین خلق این را تکذیب کرد

-ایجاد منابع مالی مانند ایجاد شرکتهای متفاوت فروش کالا ، ایجاد مغازه بنام هواداران ویا اعضایی که مقیم اروپا کرده اند

-کمک های مالی از طریق عربستان سعودی وبخشی از حکومت کویت

این ها تنها گوشه ای از د ر آمد این سازمان است که در اثر رسوایی های متفاوت به بیرون در ز کرده است . منابع مالی هوا دار مجاهدین این قدر نیست که در واقع هزینه یک سفر مریم رجوی را بتواند تامین کند . مجاهدین مثلا در آلمان به گفته اداره حراست آلمان وبا توجه به فروش نشریه مجاهد در گذشته در آلمان حدود هشتصد تا هزار نفر هو ادار فعال ونیمه فعال و نشریه خوان دارند که از این ها اکثر پناهنده ودریافت کننده کمک های اجتماعی و بیکاری میباشند وچنان وسعی ندارند که بتوانند رقمهای میلیونی هزینه شده در تظاهرات مجاهدین را تامین کنند.

اداراه امنیتی اتریش در گزارش چند سال پیش خود ارزش ثروت مجاهدین خلق را “پانصد میلیون یرو”حدس زده بود . ////

شریه «نیویورکر» که در چند سال اخیر مقالات پر سر و صدایی از «سیمور هرش» درباره برنامه‌های پنهان پنتاگون و کاخ سفید برای حمله به ایران منتشر کرده است، در آخرین شماره خود طی یک مقاله جنجالی دیگر اطلاعات مهمی را از کمک‌های مالی برخی کشورها به اپوزیسیون خارج از کشور منتشر کرد.

این مقاله که بیشتر بر فعالیت‌های رضا پهلوی و مجاهدین خلق تمرکز دارد، تاکید می‌کند که بخش عمده‌ای از بودجه‌های این افراد توسط سیا یا عناصر تندروی آمریکایی در موسسات مختلف تامین می‌شود. با این حال مهم‌ترین بخش این مقاله شاید آن باشد که تاکید می‌کند اعرابی چون امیر قطر، امیر بحرین، پادشاه مراکش و خاندان آل سعود نیز کمک‌هایی به رضا پهلوی و برخی دیگر از چهره‌های برانداز داشته‌اند.

نیویورکر با اشاره به فعالیت‌های رضا پهلوی، ۴ منبع مالی مختلف وی را افشا کرده است. در بخش اول که کمک‌های اعراب است، نویسنده نیویورکر به نقل از «فریدون هویدا» تاکید کرده است که «رضا پهلوى از امیر قطر، امیر بحرین، پادشاه مراکش و خاندان سعودی پول‌هایی را دریافت کرده است».

بخش دوم منابع مالی رضا پهلوی به گفته نویسنده این نشریه آمریکایی، سازمان اطلاعات آمریکاست با این وصف که نویسنده تاکید کرده است بودجه‌ فعالیت‌هاى رضا پهلوى در دهه هشتاد میلادى از جانب سیا تهیه مى‌شده که پس از واقعه «ایران ـ کنترا» این بودجه کمتر شده است.

حامى دیگر رضا پهلوى نیز به گفته نویسنده این مقاله، «مایکل لدین» است که هم اکنون براى موسسه «امریکن اینترپرایز» فعالیت می‌کند. بر اساس این گزارش «مایکل لدین» سه سال پیش به برخی از فعالان اپوزیسیون برانداز گفته بود به من بیست میلیون دلار بدهید تا انقلابى را که می‌خواهید راه بیندازم.

نیویورکر در ادامه سناتور «سم براون بک» را منبع مالی چهارم او معرفی می‌کند و می‌نویسد: سناتور جمهورى‌خواه از ایالت کانزاس «سم براون بک» از دیگر حامیان مهم رضا پهلوی در کنگره آمریکاست که با طرح لایحه‌اى می‌خواست صد میلیون دلار کمک به گروه‌هاى مخالف نظام ایران و شبکه‌هاى رسانه‌ای و تلویزیونى آنها تخصیص دهد.

در زمینه مجاهدین خلق با اشاره به این که «نام این سازمان در فهرست گروه‌هاى تروریستى وزارت امور خارجه آمریکا قرار دارد و کمک به آن غیرقانونى است» تاکید کرده است این گروه با کمک فردی به نام على صفوى از سه تشکل غیر دولتی آمریکا که با کنگره رابطه بسیار نزدیکی دارند مبالغی را دریافت می‌کند.

نیویورکر البته در زمینه کمک‌های آمریکا به افرادی نظیر عبدالمالک ریگی و … سکوت کرده است. این نشریه همچنین درباره میزان سرمایه‌هایی که توسط خاندان پهلوی از ایران خارج شده و همچنان زندگی شاهانه‌ای را برای آنان به ارمغان آورده است و می‌تواند در فعالیت‌های رضا پهلوی مورد استفاده قرار گیرد، سکوت کرده است.

نشریه نیویورکر
شیوه های جمع آوری صدقه و کمک مالی توسط سازمان مجاهدین – بخش اول

کانون آوا- ۱۹ ژانویه ۲۰۱۰
محل ها و اماکنی که اغلب توسط مجاهدین جهت جمع آوری صدقه و کمک مالی مورد استفاده قرار میگیرد، خیابانهای خرید، حوالی ایستگاه مرکزی قطار، و فرودگاه ها و یا اماکنی که ازدیاد جمعیت در آن زیاد باشد.
با استناد به تجربیات و اظهارات کسانی که با افراد مجاهدین برخورد داشته اند، می توان بخوبی روش این اشخاص را بخوبی دریافت.
بطور مشخص شخص کمک کننده با جملاتی کاملا سریع و در حالتی که معذوریت برایش بوجود میاید در مورد عملیات وحشیانه رژیم ایران توضیحاتی دریافت میکند ( که اغلب شخص توضیح دهنده خود را نیز در این ماجراها به نحوی قربانی نشان میدهد با اشاره به اینکه خواهرش و یا مادرش یا در ایران در زندان است یا اینکه جزو اعدام شدگان می باشد)
همزمان پوشه ای همراه با عکسهایی نشان داده می شود که البته این پوشه هرگز به کسی داده نمی شود بلکه به شخصی که احتمالا ممکن است صدقه ای بدهد بسرعت نشان داده و ورق زده می شود بطوریکه کسی کاملا نمی تواند در عکسها دقت نماید و همزمان سعی می شود که با وراجی زمانی جهت فکر کردن و تعمق به صدقه دهنده ندهند و بلافاصله موضوع دریافت پول به عنوان صدقه را مطرح می نمایند و در صورت مواجه شدن با سئوال مخاطب اورا به وجدان خودش احاله می نمایند و در صورتی که عابر کمک کننده دچار شک شده ویا سوالات انتقادی بکند با تظاهر به ناراحتی او را رها کرده به سراغ عابر دیگری می روند
اغلب مبالغ بسیار بالایی درخواست می شود که همزمان هزینه ها نیز توسط مجاهدین اعلام می شود از جمله مبلغ سیصد دلار جهت دستمزد وکیل که جهت مخارج جلوگیری از اخراج و استراداد یک پناهنده لازم می باشد و در صورتی که کمک کننده حاضر به کمک ناچیزی باشد بلافاصله داستان یک شخص بیمار شروع می شود که برای یک زمان مشخص باید هزینه او پرداخت شود که در غیر این صورت این شخص اعدام خواهد شد !!!
روش دیگری که بکار برده می شود فشار خاص بروی شخصی که امکان کمک را در او می بینند این است که لیست کمک های دریافتی را در مقابل او قرار می دهند تا او متوجه بشود که قبل از او کمک کنندگان دیگری مبالغ زیادی کمک نقدی نموده اند (که بعضا ارقامی بیش از صد یورو می باشد)
به این طریق کمک کننده احتمالی کانالیزه می شود که مبلغ کلانی را بپردازد که در این لیست تمامی مشخصات کمک کننده درج می شود که بعد از این داستان وی نامه ای همراه با درخواست های متفاوت دریافت می کند که با تلفن یا بازدید در خانه وی انجام می شود که با فشار و معذوریت او را مجبور به پرداخت کمک های جدیدی می نمایند.
نامه های درخواست صدقه کاملا حرفه ای تنظیم گردیده است که دریافت کننده این نامه ها یک بروشور همراه با عکس که گزارشات شکنجه و اعدام و سنگسار که همچنین داستانهای دردآور کودکانی که پدر و مادر خود را توسط رژیم تهران از دست داده اند و اکنون به عنوان یتیم در انتظار کمک می باشند، نشان داده می شود.
پوشه همراه با نفر مجاهدین و بروشوری که برای افراد کمک کننده ارسال می شود یک وجه مشترک دارند که همگی عکسهای رقت انگیز از انسانهایی را نشان می دهند که شکنجه و یا اعدام شده اند ( بخصوص صحنه های از سنگسار ) این عکسها بطور خاص انتخاب شده اند که رفتار وحشیانه رژیم تهران را نشان و همزمان ترحم ببینده را بر انگیزند و داستان هایی که به این عکسها نسبت داده می شود کاملا زائیده ذهن مجاهدین می باشد و درعالم واقع ربطی به مجاهدین ندارد چرا که این عکسها در سالهای متمادی از جریان اعدام های جرم های معمول جنایی ایران توسط اشخاص مختلف منتشر شده است.

انستیتوی اجتماعی آلمان ( DZI Deutsche Sozialinstitut für soziale Fragen ) در سال ۲۰۰۶ انجمن های پوششی مجاهدین رابررسی کرده و نتایج آن را در دسامبر سال ۲۰۰۶ طی گزارشی بطور مشخص در رابطه با انجمن های زیر منتشرکرده است:
۱- مرکز حقوق بشر برای پناهندگان ایرانی در دوسلدرف
Menschenrechtszentrum für ExiliranerInnen (MEI)
Ackerstraße 65, 40233 Düsseldorf
2- انجمن حقوق بشر برای خارجیان در آخن
Menschenrechtsverein für Migranten
Krantzstraße 8, 52070 Aachen
3- انجمن حقوق بشر برای ایران در درتموند
Hilfswerk für Menschenrechte
Jägerstraße 10, 44145 Dortmund

انستیتو مربوطه، مردم آلمان را از هرنوع کمک به انجمن های بالا بر حذر داشته است.

اخیرا نیز »انجمن حقوق بشر برای خارجیان« که محل ثبت آن در شهر آخن می باشد، دوباره زیر ضرب قرارگرفته است. طبق گزارش مطبوعات اظهارناراحتی زیادی توسط شهروندان آلمانی به انستیتو (DZI)ارسال شده که مربوط به نحوه برخورد این انجمن می باشد. افراد این انجمن با فشار و ایجاد معذوریت برای عابرین سعی در اخاذی داشته اند. همچنین این جمع اوری صدقه همیشه همراه با قلک انجام نمی شود بلکه اغلب با پر کردن فرم پرداختی بانکی که از قبل اماده شده و مبالغ کلان در آن وارد شده است سعی در اخذ صدقه می نمایند.
در مواردی که به خانه کسی مراجعه می نمایند یکی از تاکتیک های شخص مراجعه کننده که طبق گزارش روزنامه محلی در شهر ” Wesel ” و حومه مردم زیادی توسط تماس تلفنی تحت فشار قرار می گرفتند که هر چه سریعتر یک وقت ملاقات را تعیین کنند.

این موارد کاملا نشان می دهند که سازمان مجاهدین حتی بعد از اینکه ثروت بلوکه شده را با بیرون آمدن از لیست تروریستی اروپا مجددا در اختیار دارد، همچنان سعی میکند که باایجاد ترحم و به بهانه کشتار و اعدام در ایران به ثروت و پول بیشتری دستیابی پیدا کند.
سازمان مجاهدین به داشتن بیش از ۱۷۰ انجمن پوششی اقرارنموده است.
کانون آوا در نظردارد در سلسله مقالاتی به شیوه های کلاهبرداری مالی مجاهدین در خارج ازکشور بپردازد.
ادامه دارد

دولت آلمان: کلاهبرداری و تقلب منبع مالی اصلی سازمان مجاهدین خلق است
“اداره امنیت فدرال آلمان” در آخرین بخش از گزارش تفصیلی خود در مورد گروهک تروریستی منافقین، با تاکید بر اینکه هنوز تبری جستن این سازمان از اقدامات تروریستی برای دولت آلمان اثبات نشده است ، نوشت: کلاهبردای از صدقه ها ، تقلب ، جعل و سوء استفاده از کودکان به عنوان یتیم برای جمع آوری اعانه از موسسات خیریه اروپا مهمترین منبع مالی سازمان مجاهدین خلق است.
به گزارش خبرگزاری مهر، بخش پایانی این گزارش نهاد امنیتی دولت آلمان در خصوص گروهک منافقین به شرح زیر است:
۴ ــ فعالیت های سازمان در آلمان
تا سال ۱۹۹۴ هواداران سازمان مجاهدین مقیم ( آلمان ) – ۹۰۰ نفر باضافه سمپات ها – در “انجمن دانشجویان مسلمان آلمان” سازماندهی شده بودند. از آن زمان به بعد شورای ملی مقاومت به عنوان بازوی سیاسی هواداران مجاهدین مطرح گردید. سازمان مجاهدین بدینوسیله سعی براین داشت که وجهه منفی خود را پاک نموده و خود را به عنوان “جنبش جنت مکان اپوزیسیون در تبعید” ایرانیان نشان بدهد.
بدلیل فعالیت های پول شویی غیرقانونی شورا در گذشته، سازمان مجاهدین در بیشتر کشورهای اروپایی و همچنین آلمان تحت پیگیری و تجسس پلیس قرار داشت. بطور مشخص تحقیقات دادستانی شهر کلن در دسامبر ۲۰۰۱ باعث احساس نا امنی در شورای ملی مقاومت شد که عقب نشینی کاملا مشخص در امر جمع آوری صدقه درگذشته را بهمراه داشت. با جمع آوری صدقه، شورا فعالیت هایش را پوشش مالی می دهد و ساختارش را حفظ می کند. مجازات های قضایی و به همراه آن مشکلات مالی باعث تعطیل شدن پایگاههای زیادی در سطح آلمان شد. نتیجه این شد که از بهار سال ۲۰۰۲ ساختار جدیدی از شورای ملی مقاومت درالمان بوجود آمد و مقر اصلی آن که تا کنون در شهر کلن بود به برلین انتقال پیدا کرد. این قدم می تواند دراصل به تبلیغ سیاسی برای جهت گیری طیف فعالیت های سازمان تعبیر شود. حضور سازمان در مرکز سیاسی آلمان از دید شورای ملی مقاومت یک اقدام درست بود.
تشکیلات شورای ملی مقاومت تقریبا در تمام آلمان پخش شده است که نقاط اصلی و مهم آن شهرهایی مثل هامبورگ، هانوفر، مانهایم، کارلسروحه، اشتوتگارت و بخصوص در محدوده کلن و بن مستقرهستند.
یکی از مشخصه های شورای ملی مقاومت اقدام به تبلیغات حرفه ای می باشد. هواداران سازمان توسط روزنامه هفتگی مجاهد تغذیه می شوند همچنین تبلیغات سیاسی در دانشگاههای بزرگ با برگذاری میز کتاب انجام می گیرد. هواداران و وابستگان سازمان درگذشته بطور مرتب در برنامه ها و مراسمی شرکت می کردند که در آنجا به عنوان مثال فیلم های ویدئو جهت عضویت در ارتش آزادی بخش نمایش داده میشد و بطور مرتب ترغیب به پرداخت کمک مالی می شدند. اکنون نیز هرچند وقت یکبار با کرایه کردن محل هایی جهت برگزاری این جلسات اینگونه کارها انجام می شود.
استفاده از اینترنت نیز اهمیت بسزایی در این رابطه دارد. در حال حاضر صفحات زیاد اینترنتی وجوددارند که اخبار جدید از ایران، مقر سازمان مجاهدین و شورا، نشریات بروزوهمچنین فعالیت های سیاسی را دربر میگیرند. جدا از این ها سایت اینترنتی شورای ملی مقاومت اخبار و اطلاعات زیادی را در مورد تاریخچه و برنامه ها و روند شورا و اعضای آن درج می کند.
سازمان بطور جدی از امکانات ایمیل جهت ارتباط با وسایل ارتباط جمعی و شخصیت های سیاسی و گروه های علاقمند برای اهداف خود استفاده میکند. برای ارتباط با هواداران خود سازمان از کنفرانس تلفنی و اینترنتی استفاده میکند. اینگونه کنفرانس ها برای بحث درمورد مسائل سیاسی، تبلیغ اظهارات رهبران سازمان مجاهدین همچنین جهت بسیج کردن نیرو برای تظاهرات و یا میتنگ های سازمان انجام می گیرد.
یک نقطه مهم فعالیت های شورای ملی مقاومت برگزاری برنامه هایی است که به مناسبت های مختلف مثل روزهای بزرگداشت و یا اتفاقات به روز انجام میدهد. که در این راستا شرکت کنندگان با هزینه های بسیار زیاد و زحمت فراوان برگزار کنندگان به محل برنامه ها آورده می شوند.
ازسال ۲۰۰۳ یعنی دستگیری مریم رجوی در فرانسه ( ۱۷٫۰۶٫۲۰۰۳ ) سالگرد این روز بهانه برگزاری تظاهرات شورای ملی مقاومت گشته است. در آخرین جلسه همین مناسبت در روز ۲۸ یولی ۲۰۰۸ در پاریس طبق ادعای برگزارکنندگان قریب به هزاران نفر در آن شرکت کردند که از آلمان هم برای این میتینگ نیرو بسیج شده بود. تعداد زیاد شرکت کننده در این برنامه با وجود اینکه سازمان سعی به انتشار آمار اغراق آمیز دارد، اینگونه بود که به افراد غریبه با این سازمان قول یک مسافرت توریستی ارزان در صورت شرکت در این مراسم داده شده بود.
در آلمان در آخرین بار در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۰۵ یک تجمع در برلین انجام شد که این برنامه کمی قبل از شروع ممنوع اعلام شد که بعدا بنا به تصمیم دادگاه اداری برلین البته با شروط خاص با شرکت ۱۵۰۰ نفر انجام گردید.
۵ ــ منابع مالی سازمان
نقش اساسی در بدست آوردن پول در سازمان غالبا از طریق سوء استفاده از پولهای صدقه و همچنین تقلب و جعل در استفاده از کمک های اجتماعی می باشد.
به گزارش مهر اداره امنیت فدرال آلمان می افزاید : نقش اساسی در بدست آوردن پول در سازمان غالبا از طریق سوء استفاده از پولهای صدقه و همچنین تقلب و جعل در استفاده از کمک های اجتماعی می باشد. در همین رابطه دادستانی شهرهای کلن و هامبورگ در گذشته تحقیقات قضایی از هواداران شورای ملی مقاومت بعمل آوردند. تعداد زیادی از پیگیری ها از افراد، مخدومه اعلام شد چرا که متهمین در خارج ازکشور بسر می بردند و توسط مقامات پیگیری موارد جنایی قابل دسترس نبودند.
در یک نگرش کلی نتیجه تحقیقات دادستانی این بود که این سازمان اقدامات مالی خود را در قالب یک سیستم مالی بسیار پیچیده انجام می دهد. درهمین رابطه مشخص شد که توسط شبکه ای متشکل از انجمن های مختلف جمع اوری پول در ارقام میلیونی انجام گرفته و در چارچوب پول شویی حرفه ای در داخل سازمان جابجامی گردد.

۵-۱-سوء استفاده از کمک های اجتماعی
روش عادی عمل سازمان به اینگونه بود که بدروغ کودکان را به اداره کمک های اجتماعی به عنوان بچه یتیم معرفی می نمود .سازمان برای این بچه ها کمک دریافت می نمود در صورتیکه والدین آنان نه تنها زنده بودند بلکه بعضی حتی هنوز در آلمان حضور داشتند.
کودکان خردسال اعضایی که در سازمان مشغول فعالیت بودند در “خانه های کودکانی” که سازمان ایجاد کرده بود، درکشورهای غربی و همچنین شهر کلن اسکان داده شدند. این بچه ها از والدین خود جدا گردیده تا با تربیت سازمان مجاهدین جهت جنگجویی ونبرد در ارتش آزادی بخش آماده گردند. در همین رابطه در گذشته ازطرف اداره کمک های اجتماعی بارها موارد هزینه نامربوط کمک های اجتماعی مورد ایراد قرار گرفت. روش عادی عمل سازمان به اینگونه بود که بدروغ این کودکان را به اداره کمک های اجتماعی به عنوان بچه یتیم معرفی می نمود که به این طریق بتواند کمک های بیشتری را با تقلب دریافت نماید. سازمان برای این بچه های به اصطلاح یتیم کمک دریافت می نمود در صورتیکه والدین آنان نه تنها زنده بودند بلکه بعضی حتی هنوز در آلمان حضور داشتند.
سازمان از راه های دیگر نیز پول فراوان بچنگ می آورد. در دفاتر و مقر های سازمان بخصوص در شهر کلن بعضا تا شصت نفر ثبت اداری شده بودند و از این طریق کمک های اجتماعی را دریافت می کردند.
مواردی وجود دارد که نشان میدهد که با وجودی که کادرهای سازمانی در کشورهای دیگر غربی و یا در کمپ های مختلف در عراق حضورداشتند ولی باز هم موفق می شدند که با تقلب بطور مستمر پول برای کسانی که در محل حضور نداشته اند دریافت دارند. پولی که برای این افراد پرداخت می گردید به شماره حسابهایی که از قبل توسط سازمان مهیا شده بود بطور هوشیارانه ای واریز میشد و با سیستم مالی پیچیده ای حسابرسی می شد. در مجموع این اقدامات باعث پرداخت غیر عادلانه کمک های اجتماعی در حد چندین میلیون شد.

۵-۲-سوء استفاده از صدقه ها
اجاره دفاتر و پایگاههای سازمانی، اجاره طولانی مدت اتوموبیل ها، استفاده از وسایل ارتباطی مدرن و فعالیت های زیاد تبلیغاتی سالانه رقم سرسام آوری را تشکیل مید هند که اعانه هواداران سازمان تنها مقدار کمی ازآن را می تواند تامین کند. به این دلیل سازمان تحت فشار مالی شدید می باشد.
در بخش دیگر گزارش اداره امنیت فدرال آلمان آمده است: سازمان جهت تامین مخارج فعالیت های خود در پوشش اهداف انسانی دست به راه اندازی یک سیستم حرفه ای جمع آوری صدقه زد. که این جمع اوری در جمع آوری خیابانی ویا مراجعه به خانه صورت میگیرد. بصورت معمول جمع آوری صدقه بصورت تیم های حداکثر چهار نفری صورت میگیرد که بیشتر از متشکل از ایرانیانی است که در کمپ های پناهندگی زندگی می کنند وبرای این کار بطور سیستمایتک اجیر شده اند و سرپرستی این تیم ها معمولا با افراد با تجربه سازمان می باشد. صدقه گیرندگان پوشه ای در قطع A4 را که حاوی مدارک و اطلاعاتی در مورد اعمال فجیع و موارد نقض حقوق بشر در ایران و همچنین عکسهایی از موارد شکنجه و اعدام و آوارگان و بچه های یتیم جهت ترغیب صدقه دهندگان می باشد، به مردم نشان می دهند. از صدقه دهندگان درخواست می شود که مشخصات خود را در لیست صدقه وارد نمایند و به این وسیله آدرس خودرا دراختیاربگذارند ویا باامضاء خود از مبارزه سیاسی سازمان حمایت نمایند.
جهت پرده پوشی دلایل اصلی و همچنین جهت عادی سازی فعالیت های بظاهر انسانی انجمن های پوششی متعددی بکار گرفته می شوند که در حال حاضر می توان از انجمن های زیر نام برد:

das „Menschenrechtszentrum für ExiliranerInnen e.V.“ (MEI), Düsseldorf,
” مرکز حقوق بشری برای پناهندگان ایرانی” دوسلدورف
der „Menschenrechtsverein für Migranten e.V.“, Aachen,
“انجمن حقوق بشری برای مهاجرین” آخن
das „Hilfswerk für Menschenrechte im Iran e.V.“ (HMI), Dortmund,
” سازمان کمک برای حقوق بشر در ایران ” دورتموند
der „Verein für Menschen und Freiheit e.V.“ (VMF), Troisdorf und
” انجمن برای انسان ها و آزادی ” ترویسدورف
der „Verein für Hoffnung der Zukunft e.V.“ (VHdZ), Berlin.
” انجمن برای امید آینده ” برلین
صدقه های جمع آوری شده در روز با بکار بردن قلک های بدون پلمپ و یا دستکاری و جعل واریزی های بانکی انجام می گردد که در گذشته باعث اعتراض و کنترل ادارات مربوطه شد و به ممنوعیت جمع آوری ( صدقه ) منجر گردید.
با دخالت و تجسس و تحقیق ادارات مربوطه و با کوشش بسیار توانسته شد برای مدتی آکسیون های جمع آوری پول تقلیل پیداکند. اما این نتوانست راه منابع مالی را مسدود کند. وسازمان جهت صدقه فشار برروی هوادارانش را بیشتر کرد. در این رابطه نشانه هایی وجود دارد که هواداران فقیر سازمان حتی جهت درخواست وام بانکی تحت فشار قرار گرفتند تا نیازسازمان را با کمک های کلان مرتفع سازند.
در این راستا همزمان یک جمع آوری سیستماتیک در مراجعه به منازل شروع شد که در بعضی از تک مورد ها کمک های بزرگی قابل انتظار بود. انجمن ” کمک به آوارگان ایران ” تا مقطع انحلال خود در اکتبر ۲۰۰۳ در این رابطه بیشتر از همه به چشم آمد. در این مراجعه هایی که درب منازل صورت می گرفت کسانی که قابلیت پرداخت کمک را داشتند تحت فشارقرارمی گرفتند که مخارج یک کودک نیازمند را بعهده بگیرند که حدودا برای هر کودک سالانه تقریبا ۲۴۰۰ یروو می بود.
تا سال ۱۹۹۷ برای این کار اظهار می داشتند که کودکان یتیم ابتدا از ایران به ترکیه آورده شده و بعدا به اروپا باید اعزام بشوند. ولی از سال ۱۹۹۸ سازمان مجاهدین با ادعای اینکه در ایران اداره یتیم خانه هایی را بعهده دارد از کمک کنندگان می خواست که سرپرستی مالی کودکان را بعهده بگیرند. مخارج سرپرستی مالی یک کودک معمولا با درخواست دریافت برای هزینه جاری زندگی یک کودک تخمین زده می شد. سرپرستی مالی یک کودک در چندین مورد به تعاریف مختلف از زندگی همان کودک نشان داده میشد که در موارد کثیری کار از سرپرستی مالی یک کودک هم میگذشت. فرد گول خورده صدقه دهنده با گذشت زمان وادار به پرداخت مبالغ زیادتری مجبورمی شد چرا که پای خواهران و برادران تقلبی به میان کشیده میشد.
در مواردی کمک ها ی درخواستی به ارقام شش رقمی می رسید و حتی در مواردی به تمام دارائی های شخص ختم می شد. موفقیت ” انجمن کمک به آوارگان ایرانی ” بطور هدفمند بکار گرفتن کار روانی وتاثیرگذاری روی کمک دهندگان بود. مبنای این روش براساس بدست آوردن مشخصات شخصی فرد کمک کننده و کار روانی روی این افراد بود که در عمل به اینگونه اشخاص در فرهنگ سازمانی با عنوان ” پروژه ” گفته می شد. این روش که تا زمان انحلال ” انجمن کمک به ایرانیان آواره ” بکار برده می شد بعد از آن توسط انجمن های پوششی جدیدالتاسیس دیگربعضا بکار گرفته می شود.
به این ترتیب فعالین سازمان بطور خاص در موارد جمع اوری ازمنازل روی افراد سالمند کار می کنند تا مبالغ بیشتری صدقه دریافت نمایند و حتی سعی در امضای قراداد وام به نفع سازمان را دارند. در تک مواردی اینگونه صدقه ها بالغ بر ده ها هزار یورو می شود.
۶- چشم انداز آینده
به گزارش مهر اداره امنیت فدرال آلمان در انتها می افزاید : سازمان مجاهدین بعد از تحولات عراق بسیار دچار ضرر شد و بعد از ضربه خوردن ارتش آزادی بخش و انحلال بخش عظیمی از کمپ هایش در مقابل چالش جدیدی قرار گرفت. هدف پرسروصدای گذشته مبنی بر سرنگونی قهرآمیز رژیم ایران اکنون دیگر امکان پذیرنیست و خط جدید استراتژیکی در این مورد هم فعلا وجود ندارد. این شرایط و بخصوص بی آیندگی در مبارزه سیاسی تاثیر خود را به شکل یاس در هواداران سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت نشان می دهد و به همین دلیل برای سازمان نگهداری هواداران خودش بسیار سخت گشته است.
سقوط صدام حسین و نهایتا خلع سلاح ارتش ازادی بخش درعراق و در همین رابطه نبودن حمایت رژیم صدام حسین، کنترل کمپ اشرف توسط نیروهای امریکایی و در نهایت فشار دولت کنونی عراق برای خاتمه دادن به حضور سارمان مجاهدین درعراق، همگی باعث شده اند که اقدامات سازمان فقط بشدت روی فعالیت های سیاسی کوک بشود. از سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ نشانه هایی از عملیات تروریستی و یا طراحی چنین کارهایی دیده نشده است . فعالیت های در حال حاضر شورای ملی مقاومت در اروپا این است که در قالب تحرکات بدون خشونت جایگاه سیاسی خود را به عنوان یک گروه تبعیدی ایرانی تثبیت نماید و سه وظیفه اصلی را سر لوحه خود قرارداده است:

۱ ــ خروج سازمان مجاهدین وارتش ازادی بخش از لیست گروههای تروریستی اروپایی و همچنین خروج شورای ملی مقاومت از لیست تروریستی امریکا
۲ ــ افشاگری علیه ایران بخصوص در خصوص حقوق بشر و برنامه اتمی
۳ ــ تغییر سیستم مذهبی حاکم در ایران ازطریق تضادهای داخلی و جایگزین کردن “جنبش مقاومت” با هژمونی شورای ملی مقاومت

اگر چه فعالیت سازمان مجاهدین و ارتش ازادی بخش در حال حاضر بیشتر بصورت اقدامات سیاسی می باشد ولی هنوز نشانه مشخصی از تبری جستن از عملکردهای تروریستی گذشته در آن وجود ندارد. بخصوص که از ۳۵۰۰ نفر باقی مانده ای از ارتش ازادی بخش سابق که هنوز در کمپ اشرف بسر می برند نیز تحلیل درستی وجود ندارد. البته هنوز در تک مواردی ” نامشخص ” هواداران در شرایط کاملا احساسی اکسیون های خطرناکی را انجام می دهند به عنوان مثال در سال ۲۰۰۳ اکسیونهای خودسوزی که بخاطر دستگیری مریم رجوی “رئیس جمهور در تبعید” مجاهدین انجام گرفت. به این دلایل سازمان مجاهدین و فعالیت های آن همچنان بدقت تحت نظر ” اداره امنیت فدرال آلمان ” قرار داشته و خواهد داشت.

بخش مالی سازمان مجاهدین خلق
پژوهشگر:

درباره بخش مالی سازمان

بخش مالی سازمان مجاهدین همواره یکی از سری ترین و اساسی ترین نهادهای این سازمان بوده است. سازمان مجاهدین همواره کوشیده است از منابع مالی خود تحت عنوان حمایت های مردمی و دریای بیکران خلق نام ببرد . در دوران سلطنت محمد رضا پهلوی آخرین شاه ایران، بنا به اذعان خود سازمان، این مردم عادی، بازاریان و هواداران سازمان بود ه اند که با حمایت مالی از این جریان، مخارج آن را تامین می کرده اند. به نوشته خود ایشان، این کمکها آنقدر زیاد بود که سازمان مذهبی مجاهدین اساسا نیازی نداشت که هم چون سازمان مائوئیستی چریکهای فدائیان خلق
به مصادره انقلابی از بانکهای کشور دست بزند. به همین دلیل هم از ترازنامه مالی سازمان مجاهدین در پیش از بهمن ۱۳۵۷ اطلاع زیادی در دست نیست. پس از بهمن ماه ۱۳۵۷ و حتی تا سال ۱۳۶۱ هم از بیلان مالی و میزان هزینه های این سازمان در نشریات گوناگون سازمانی گزارشی دیده نمی شود. طبق برآوردهای تأکید شده سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۱، بعد از اینکه معلوم شد حکومت اسلامی حاکم بر ایران به رهبری آیت الله خمینی را نمی توان در کوتاه مدت حتی با عملیات مسلحانه سرنگون کرد و دو ماه پیش از آغاز سال ۱۳۶۱ نیز کادرها و اعضای برجسته مجاهدین، از جمله موسی خیابانی، اشرف ربیعی، محمد ضابطی و چند تن دیگر توسط نیروهای امنیتی حکومت اسلامی کشته شده بودند، سازمان تصمیم گرفت نیروها و کادرهای باقی مانده اش را به خارج از کشور اعزام کرده، تا دست کم بتواند جان ایشان را حفظ کند.
در فاصله سا لهای ١٣۶١ تا ١٣۶۴ هزاران تن از هواداران سازمان همراه با خانواده هاشان از ایران خارج شده و به کشورهای غربی پناهنده شدند. وجود این همه نیروی کار رایگان که خرجی هم برای سازمان نداشتند، رهبری سازمان مجاهدین را به فکر ایجاد نهادی به نام نهاد مالی/اجتماعی انداخت . با ایجاد این نهاد، سازمان چند هدف را هم زمان تعقیب می کرد . اول این که هواداران جدیدالورود را به کار می گرفت و در نهایت از دست غرولندهای آن ها آسوده می شد. دوم این که با استفاده از این نیروها و با شیوه های جدیدی که ابداع می کرد، روی افکار عمومی شهروندان غربی تاثیر میگذاشت . این شیوه وسیله خوبی برای افشای عملکردهای ناقض حقوق بشر حکومت اسلامی حاکم بر ایران بود. سوم این که این تلاش ها میتوانست سازمان و رهبری آن
را به عنوان بدیل و جانشین آن نظام به شهروندان و محافل دیپلماتیک غربی بشناساند.
چهارم این که از طریق جمع آوری اعانه و کمکهای مالی از شهروندان غربی، مخارج سرسام آور محل اقامت مسعود رجوی در پاریس و مخارج بیش از دو هزار تن نیروهای پیرامون او، هم چنین هزینه های انجمن های وابسته به این سازمان در سراسر جهان و از همه مهم تر حقوق ماهیانه اعضای شورای موسوم به ملی مقاومت تامین میشد. ایجاد نهادی تحت عنوان مالی/اجتماعی در سال ۱۳۶۱ اولین فعالیت مالی سازمان در خارج از کشور بود. درمورد بیلان مالی نهادِ مالی/اجتماعی تا سال ۱۳۶۶ هیچ گونه گزارشی از سازمان منتشرنشد. اساسا سازمان مجاهدین در تمام عمر ٣٧ ساله اش از آغاز تأسیس در سال ۱۳۴۴ تاکنون تنها سه بار ترازنامه مالی خود (سازمان وانجمن های هوادار ( را منتشر کرده است که این ترازنامه ها هم مربوط به سال های ۱۳۶۴ تا ١٣٧١(١٩٨۶ تا ١٩٩٢ ( می باشند.

درباره بخش مالی سازمان
سازمان طی این مدت یعنی از سال ١٣۶۶ تا آخر دی ماه ١٣۶٧ در مجموع از محل فعالیتهای گوناگون خود معادل۵۵٠۵۴٧٠٠٠ تومان درآمد داشته است. چند سطر پایین تر از این گزارش آمده است که:
تمامی مبلغ فوق در خدمت رفع نیازهای گوناگون ارتش آزادیبخش و جنگ کبیر آزادیبخش هزینه شده و شامل خرید اقلامی از قبیل تجهیزات نظامی، وسائل مخابراتی و تدارکاتی می باشد. بیلان مالی بعدی سازمان، درست یک هفته بعد، یعنی در تاریخ ١٩ اسفند ماه ١٣۶٧ اتحادیه انجمن های دانشجویان مسلمان ١٠ مارس ١٩٨٩ در شمار ه ١۶۶ نشریه منتشر شد. این بار اتحادیه انجمنها به عنوان پشت جبهه سیاسی و خارج کشور تدارکاتی سازمان مجاهدین، بیلان مالی سه ساله خود را منتشر کرد . در این بیلان تاکید شده است که درآمد ناشی از فعالیتهای اعضاء و وابستگان مالی/اجتماعی اتحادیه در سراسر جهان مشخصا برای رفع نیازهای ارتش آزادیبخش هزینه شده است. ( در نهایت نشریه مجاهد شماره ٢٩٨ به تاریخ ٢٠ اردیبهشت ١٣٧٢ گزارش سازمان سیاسی مجاهدین در خارج کشور را منتشر کرد. این گزارش که بخش هایی از آن در این صفحه و صفحه بعد کلیشه شده اند، درآمد ١٧٠ انجمن هوادار سازمان مجاهدین در خارج از کشور را از تاریخ ١١ دی ماه ۱۳۶۷ تا تاریخ ١١ دی ماه ١٣٧١ ١٩٩١ و ١٩٩۲ ) نشان میدهد،١٩٩٠ ، (برابر با سا لهای ١٩٨٩ طبق این ترازنامه ها تمام درآمد این سازمان در این سا لها از فعالیت های مالی/اجتماعی برای ارتش آزادیبخش و موارد نظامی هزینه شده است ٢٠ اردیبهشت ١٣٧٢ صفخه اول / نشریه مجاهد شماره ٢٩٨

در این میان چند پرسش اساسی مطرح میشوند:
چرا سازمان تنها در این سالها بیلان مالی اش را منتشر کرده است؟
چه پارامترهایی در انتشار علنی این گزارشها موثر بود ه اند؟
اگر به شرایطی که سازمان در این سالها با آن روبرو بوده است، توجه کنیم،
پاسخ به این دو پرسش چندان دشوار نخواهد بود.
به عنوان چند گریز کوتاه می توان گفت که در سال ۱۳۶۷ و پس از عملیات موسوم
به فروغ جاویدان و کشته و مفقود شدن بیش از ١٨٠٠ تن از کادرها و اعضای سازمان
در این عملیات و شکست مفتضحانه سازمان مجاهدین و عقب نشینی دوبار ه اش به
کشور متجاوز عراق و همچنین ریزش ناگهانی چند صد نفر از نیروها و کادرهای
سازمان که به فرماندهی نظامی شخص رجوی و میزان بالای صدمات و تلفات این
حمله اعتراض داشتند، اعلام علنی این بیلان چندان دور از ذهن نمی نماید؛ چرا که در این
مقطع سازمان می کوشید خلاء حاصل از به کشتن دادن بخش عظیمی از نیروها،
همچنین جدا شدن بسیاری دیگر از نیروها را از سیستمش با این شیوه ها جبران کند.
در واقع سازمان مجاهدین می کوشید با اعلام این ترازنامه، پناهجویان و پناهندگان
مقیم خارج از کشور، همچنین ایرانیان ساکن ایران را به این باور نزدیک کند که تنها
بدیل و جانشین حکومت اسلامی در ایران، این سازمان با این همه پشتوانه ی مالی و در
نهایت مردمی است ! همین داستان در سال ١٣٧٠ هم بار دیگر تکرار شد و سازمان
مجاهدین، درست در همان زمانی که برای حفظ حکومت صدام حسین به روی مخالفین
دیکتاتوری او در کردستان عراق و مناطق شیعه نشین جنوب عراق آتش گشوده بود و
برای بقای حکومت صدام، با دخالت نظامی در امور داخلی عراق، از سرنگونی او
جلوگیری میکرد، چنین ترازنامه مالی ای را انتشار بیرونی داد. توجه کنیم که سازمان
در همین دوران در درون خود نیز با مشکلات اساسی تشکیلاتی مواجه بود و بسیاری
از نیروهایش حدود ٧٠٠ نفر در اعتراض به کردکشی و شیعه کشی سازمان،
همچنین طلاقهای اجباری دسته جمعی و متلاشی کردن خانواده ها و جدا کردن
اجباری کودکان از پدر و مادرشان، دچار خلاء نیروی چند برابری شده بود و به همین
دلیل این اعلام علنی بیلان ها در واقع مبین نیاز شدید سازمان به پر کردن خلاء ناشی از
جدا شدن این نیروها بود. در همین راستا سازمان در ۲۶ مهرماه ۱۳۷۰ ، درست پس از
جنگ خلیج فارس و برای نمایش قدرت نظامی اش، رژ ه ای در قرارگاه اشرف به راه
انداخت و جمعی از خبرنگاران غربی را نیز برای تماشا و تهیه گزارش از این مراسم به
عراق دعوت کرد. این رژه که در حضور خود رجوی و همسرش، همچنین بسیاری از
نیروهای خارج کشوری سازمان ترتیب داده شده بود، در نهایت وسیله دیگری برای
نمایش قدرت به کسانی بود که مخالف حکومت اسلامی حاکم بر ایران بودند. در واقع
سازمان با این مانور میخواست به ایرانیان بفهماند که تنها راه سرنگونی حکومت
اسلامی، همراهی و همکاری با این سازمان و در نهایت پیوستن به صفوف ارتش
باصطلاح آزادیبخش مسعود رجوی است. اعلام این ترازنامهها در این دو سر فصل و
با تبدیل ارزهای خارجی به ریال ایرانی که در مقایسه با ارزهای غربی بسیار سقوط
کرده بود، قدرتنمایی دیگری از همین ردیف بود. در هر دو بار این قدرت نماییها
براساس گزارشهای خود مجاهدین، سازمان با ریزش عظیم نیرو و عدم مشروعیت
در افکار عمومی ایرانیان در خارج و داخل کشور روبرو شده بود.
در رابطه با منابع مالی سازمان در داخل کشور اطلاعات زیادی در دست نیست.
سازمان مجاهدین مدعی است که در ایران از دریای بیکران خلق ارتزاق می کند. ولی با
توجه به فقر عمومی مردم و کنترل شدید این گونه رابطهها از سوی حکومت اسلامی و
هم چنین ترس مردم، میتوان به طور قطع اذعان کرد که ادعای سازمان مجاهدین مبنی
بر اقبال توده ها و حمایت مالی از آن دست کم پس از سال ۱۳۶۰ خورشیدی ادعایی
توخالی بیشتر نیست. مگر این که ادعا شود که امکانات مالی سازمان از درون خود
حکومت اسلامی تامین میشود!!!
به هر حال از این بخش به دلیل کمبود اطلاعات درمی گذریم و به بررسی بخش
مالی سازمان در خارج از کشور می پردازیم.
بر اساس اطلاعاتی که در دست است و بسیاری از این اطلاعات هم از سوی خود
سازمان مجاهدین و در مقاطع گوناگون در نشریات وابسته به این جریان رسما اعلام
شده است، سازمان از کانال های زیر تغذیه میشود:
بخش مالی/اجتماعی – I
بخش مالی ویژه – II
تأسیس انجمنهای پوششی خیریه در کشورهای غربی وسوء استفاده – IIIازکودکان
) در مورد حمایت مالی رژیم صدام حسین از سازمان مجاهدین در جلددوم این کتاب مفصلا توضیح داده
خواهدشد.
در آغاز سال ۱۳۶۱ و با انتشار نشریه این نهاد یعنی نهاد مالی/اجتماعی ایران به زبان انگلیسی و نشریه آلمانی زبان لیبراتسیون کرد.
برای کمی بعد این نشریات به زبان های فرانسه، ایتالیایی، عربی و حتی پشتو نیز ترجمه و منتشر شدند. آن زمان اوج مبارزات مسلحانه در داخل کشور و هم چنین اوج
اعدام های مخالفین حکومت اسلامی در ایران بود؛ بنابراین تعجبی ندارد که خیل
هواداران سازمان در خارج از کشور به صف متقاضیان فروش نشریه و جمع آوری
اعانه از شهروندان غربی بپیوندند.
روال کلی کار به این ترتیب بود که هواداران و اعضای انجمنهای دانشجویان
مسلمان در خارج از کشور در خیابان های پرجمعیت کشورهای اروپایی همراه با یک
سرتیم که خود از اعضای انجمن های دانشجویان مسلمان در آن کشور بود، در پیاده
روهای شلوغ شهر جلو رهگذران را گرفته، با نشان دادن نشریه های سازمان و هم
چنین عکسهایی از اعدام شدگان و شکنجه شدگان توسط حکومت اسلامی از ایشان
درخواست کمک مالی میکردند. این کمکها در آغاز بسیار ناچیز بود؛ زیرا نفرات تیم ها
حداکثرمیتوانستند قیمت نشریه را از رهگذران درخواست کنند. در واقع در آغاز،
اعضای این تیمها درک درستی از مساله جمع آوری اعانه نداشتند. از طرف دیگر از آن
جا که این تیم ها اجاز های از شهرداری محل برای جمع آوری اعانه نداشتند، اکثرا با
ممانعت ماموران شهرداری مواجه می شدند.
پس از پایان هر روزِ کاری که با زمان بسته شدن فروشگاههای مواد غذایی و
فروشگاههای بزرگ تنظیم میشد، هر سرتیمی یا سر گروه موظف بود پس از
بازگشت به پایگاه، گزارشی از کار همان روز را همراه با تضادها یا مشکلات پیش
آمده، انتقاداتی که به شیوه کار از سوی نفرات تیم ها عنوان شده بود و در نهایت
پیشنهاداتی که برای بالا بردن کیفیت کار و دریافت کمک بیشتر به نظرش می رسید، به
مسئولش ارائه کند.
سالهای ١٣۶١ تا ١٣۶۴ را میتوان درکل سالهای بدی برای سازمان چه از
لحاظ سیاسی وچه ازلحاظ مالی به شمار آورد. بن بستی که سازمان در زمینه
مبارزه مسلحانه با آن روبرو شده بود؛ همچنین تعداد زیاد دستگیری ها و اعدامها،
بسیاری از اعضا و هواداران سازمان را به خارج از کشور کشانده بود. هزینه محل
اقامت مسعود رجوی در اطراف پاریس سر به فلک می زد؛ با توجه به این که کل
سیستم مستقر در پاریس تنها مصرف کننده بود و اساسا درآمدی نداشت. شیوه
ابتدایی مالی/اجتماعی در آن سا لها چون درآمد قابل توجهی نداشت، کفاف خرج های
کلان سیستم مجاهدین در خارج از کشور را نمیداد. انجمنها به لحاظ مالی و امکانات،
شدیدا در مضیقه بودند. با این همه تمام درآمد انجمنها به پاریس سرازیر میشد و
نیروها در انجمن ها اساسا در مضیقه به سر می بردند. راهی که در این میان از سوی
رهبری سازمان پیشنهاد میشد، خود کفا شدن انجمن ها بود. دستور رسیده بود که
انجمنها در رابطه با خوراک و پوشاک و دیگر خرجهای متفرقه شان نظیر لوازم التحریر
و… باید راسا خودکفا شوند. در این راستا در سال ١٣۶٢ به همه پرسنل ابلاغ شد که
به دزد ی انقلابی از فروشگاه ها و مغازه های غربی دست بزنند.
برای این که توجیهی هم برای این دزدیها داشته باشند، مفصلا برای نیروها
توضیح میدادند که چون مثلا دولت آلمان با حکومت اسلامی حاکم بر ایران معامله
میکند و این حکومت هم نامشروع است و مردمی نیست و این نفت ارزان ایران است
که به شکفتگی اقتصادی کشور آلمان یاری اساسی م یرساند، پس ما در واقع با این
کار) دزدی) بخش کوچکی از حقوق خودمان را از نظام سرمایه داری حاکم بر غرب
پس میگیریم و طبق دستورات اسلامی این پولها و کالاها نه تنها حرام نیست، بلکه
بسیار هم حلال است. چرا که پیامبر اسلام هم پیش از تشکیل حکومتش در ١۴٠٠ سال
پیش، از طریق کاروان زنی و مصادره از کاروا نهای تجاری درحال جنگ آن دوران،
مساله مالی سپاهیانش را حل و فصل می کرد!
اصطلاحی هم که برای این کار عنوان می کردند مصادر ه انقلابی بود که آن را
یک شیوه درست برای دست یافتن به امکانات مالی بی دردسر ارزیابی می کردند. پس
از نشستهایی مسعود رجوی دستور داده بود که به جز نفرات عضو نهادهای
دیپلماسی و تبلیغات، بقیه افراد انجمنها و هواداران سازمان اجازه دارند و اساسا
دستور دارند که در راستای خودکفایی خودشان و انجمنشان، تا میتوانند از شیوه
مصادره انقلابی استفاده کنند. در این رابطه نهادی تحت عنوان قسمت مصادره در
انجمنها تشکیل شد که وظیفه اش سازماندهی این نوع دزدیها و اعزام نفرات برای
انجام این مصادره ها بود. این بخش فقط شش ماه دوام آورد؛ چرا که نفرات تیمهای
مصادره به سرعت توسط پلیس دستگیر و شناسایی شده، در نهایت مجبور به پرداخت
جریمه های سنگین میشدند. از سوی دیگر این موضوع بسیاری از هواداران ساده و
صادق را که در جریان کار نبودند، مسأله دار میکرد. پرسش ایشان این بود که چرا با
وجود این همه مضیقه مالی و این همه تبلیغ برای دست بستگی های سازمان، افراد در
این انجمنها بهترین غذاها را می خورند و گرانترین کاپشنهای چرمی را می پوشند؟!
قسمت مصادره در اواخر سال ١٣۶٢ تعطیل شد و به هر حال این قسمت
سازمان دوباره به کار مالی/اجتماعی روی آورد.
رفته رفته با پیشرفت کار مالی/اجتماعی و درآمد نسبتًا هنگفتی که از این طریق
نصیب سازمان میشد، نهاد مالی/اجتماعی سازماندهی اساسی شد و تجربیات تیمها و
سرتیمها که هر شب به مسئولینشان گزارش میشد، جمع بندی و به صورتی آموزشی
مدون شد. در این رابطه آلبومی نیز تهیه شده و در اختیار تیمهای مالی/اجتماعی قرار
گرفت. این آلبوم که از چند بخش شکنجه، اعدام، آوارگان، بچه ها، زنان و محکومیت های
بین المللی حکومت اسلامی تشکیل میشد، تماما روی احساسات حقوق بشری رهگذران
عادی تنظیم شده بود. در واقع در این آلبوم ها نامی از ارگان اصلی دریافت کننده این
یاد می شد.
پو لهای هنگفت مثل شورای ملی مقاومت، سازمان مجاهدین و یا تیم های عملیاتی
مبارزه مسلحانه دیده نمی شد.

کاسه ای زیر نیم کاسه گدایی منافقین
امیر رضایی
منافقین برای تامین هزینه های فعالیت های خود، به همان مشی و منش سابق یعنی تزویر و ریا پایبند بوده و یا با دروغ و فریب و یا از طریق مزدوری به معاش می پردازند

هشت سال است که از سرنگونی صدام، دیکتاتور سابق عراق- که منافقین او را به عنوان حامی و پشتیبان خود می شناختند، گذشته است. دیکتاتوری که در ازای مزدوری منافقین برای پیشبرد اهداف جنایتکارانه خود از سرمایه ملی عراق که حق ملت این کشور بود خرج منافقین می کرد.

هر چند صدام سرنگون شد اما منافقین که بقایای این دیکتاتور خونریز به شمار می آیند هنوز در عراق استقرار دارند و فعالیت می کنند! اما سوال اینجاست که پس از قطع حمایت صدام، نیازهای مالی منافقین از کدام منابع تامین می شود؟ منابعی که قطعاً مبالغ قابل توجهی را در اختیار منافقین قرار می دهد زیرا که این روزها سرکردگان این فرقه برای تداوم فعالیت خود نیاز به هزینه های گزاف دارند و هرچقدر هم که صدام در حق منافقین بریز و بپاش کرده باشد باز هم به نظر نمی رسد از این مبالغ چیزی باقی مانده باشد تا کفاف هزینه های گزاف منافقین را بدهد.

نگاهی اجمالی به خرج کرد های منافقین در سالهای اخیر از قبیل: هزینه های مربوط به ۳۴۰۰ منافق حبس شده در اشرف، هزینه های گزاف فعالیت و زندگی اعضای منافقین در فرانسه و اروپا، هزینه های سفرهای مریم رجوی در سراسر دنیا! با هدف جلب ترحم بین المللی و تبلیغات منافقین در سایت ها و رسانه های خود و از همه مهمتر هزینه سخنرانی های دیپلمات ها و شخصیت های درجه چندم و بازنشسته اروپایی برای حمایت از منافقین…! نشان می دهد که منابع جدیدی برای حمایت مالی از منافقین در سالهای دور از صدام! پیدا شده وگرنه تا به حال اثری از این گروهک تروریستی نمانده بود!

البته این سوال مربوط به منابع مالی منافقین که می پرسد از کجا؟ و چگونه؟ این پول ها می رسد؛ مدتهاست تبدیل به معضلی اساسی برای سرکردگان این گروهک شده که برای پاسخ دادن به آن با مشکلات عدیده ای هم روبه رو شده اند زیرا که منافقین حتی در زمان صدام که مزدوری تمام وقت برای دیکتاتور عراق و نیز دریافت پول از حزب بعث اظهر من الشمس بوده هم سعی داشته اند مبالغی را که دریافت می کنند پنهان کرده و خود را “اپوزیسیونی مردمی”! نشان دهند.

سرکردگان این گروهک در تلاش برای پاسخ گویی به اینگونه سوالات و ابهامات درمورد چگونگی تامین هزینه ها مجبور به راه اندازی شوی رسانه ای شده اند که امسال دوازدهمین سالگرد خود را گذراند و به گفته رسانه های این گروهک کمکهای نقدی و غیر نقدی به ارزش مجموعاً ۳میلیارد و ۴۷۰میلیون تومان رسیده است!!! در این نمایش مضحک، منافقین هم سعی دارند که خود را مورد حمایت مردم در ایران نشان داده و هم برای منبع تامین هزینه های گزاف خود جوابی ارائه دهند.

هرچند این هربه منافقین کاملاً قدیمی شده و دروغ بودن از ظاهر آن هم کاملاً پیداست اما نگاهی به صحبت های جدا شدگان از این گروهک مبنی بر اینکه چگونه این شوی مسخره را تولید می کردند شاهدی بر فریبکاری منافقین است. بعضی از جداشده ها که در زمان عضویت در این گروهک دست اندرکار برگزاری این گلریزان دروغین بوده اند در توصیف چگونگی تولید این برنامه اینگونه نقل میکنند که: “ما هر یک به تناوب از اتاقی دیگر با استودیو اصلی تماس می گرفتیم و با تقلید صدا و لهجه های مختلف اقوام ایرانی ضمن اعلام حمایت از سیمای آزادی مبلغی را که مثلاً به حساب مجاهدین واریز کرده بودیم اعلام می کردیم”.

نگاهی به این صحبتها به خوبی نشان می دهد که منافقین برای پنهان سازی منابع مالی واقعی و انحراف افکار عمومی چه حساسیت بالایی دارند. اما واقعیت این است که همانند تمام فعالیت های این گروهک تروریست که بر پایه تزویر و ریا بنیان نهاده شده در زیر این کاسه گدایی منافقین نیز نیم کاسه ای است که به دنبال دو هدف اصلی مبنی بر پنهان سازی منابع مالی اصلی منافقین و دیگری نشان دادن پایگاه مردمی این گروهک دارد.

اما در جواب این سوال که منافقین دقیقاً از کجا و چگونه تامین هزینه می کنند باید گفت که همانطور که پیش از این نیز وجود داشته، منافقین برای تامین هزینه های فعالیت های خود به همان مشی و منش خود یعنی تزویر و ریا پایبند بوده و یا با دروغ فریب و یا از طریق مزدوری به معاش می پردازند.

در یکی از این روش ها سرکردگان این گروهک با تشکیل انجمن‌ها و سازمان‌های خیریه در اروپا و آمریکا، تلاش می‌کنند از افراد ناآگاه به نام کمک به کودکان بی سرپرست اخاذی کنند. نیروهای منافقین در قالب طرح‌های مشارکت خیریه و نیز با قرار گرفتن در سر راه رهگذران در معابر عمومی و فرودگاه ها از این افراد به نام کمک به بی سرپرستان، سیل زدگان و افراد بی خانمان اخاذی می کنند و مبالغ مذکور را در حساب های ویژه و شخصی از اروپا خارج می کنند.

بخش دیگری از هزینه‌های این فرقه تروریستی از طریق قاچاق انسان و شراکت با باندهای بزرگ فروش مواد مخدر در اروپا تامین می‌شود؛ ضمن این که رژیم صهیونیستی نیز در قبال جاسوسی منافقین در کشور عراق و نشر اطلاعات نادرست هسته‌ ای ایران-که از طریق خود صهیونیست‌ها در اختیارشان قرار می گیرد- میلیون‌ها دلار به آنها کمک مالی می کند.

در حالی که نفرت مردم ایران از این گروهک بر هیچ کس پوشیده نیست، با این حال این کاسه گدایی منافقین هر ساله پهن می شود تا پوششی باشد بر فعالیت ها و مزدوری های این گروهک تروریستی که البته این روزها نفس های آخر را می کشد.

نابع مالی سازمان، پرسش بی پاسخ همیشگی

امید پویا، مجاهدین دبلیو اس، دهم فوریه ۲۰۱۱ http://bestthinking.net/article/show.php?id=3672

اینکه سازمان مجاهدین خلق در طی قریب به سه دهه بعد از انقلاب هزینه های خود را از کجا تأمین و نسبت این هزینه ها با منابع مورد ادعای سازمان تا چه اندازه سازگاری داشته و دارد، سؤالی است که هنوز پاسخ قانع کننده ای به آن ارائه نشده است. فقط یک بار رجوی در سال ۱۳۸۸ به این نکته اشاره کرد که به دلایل مشخص تشکیلاتی و امنیتی فعلاً نمی تواند توضیحی در رابطه با این منابع بدهد اما پس از به دست گرفتن قدرت در این باره به مردم ایران شرح ماوقع را خواهد داد. با این حال اما به ضرورت در مواردی رجوی و قلم به دستان او اصرار دارند سازمان و رجوی را از فشار این سؤال به هر طریق و توسل و تمسک ممکن خارج کنند.

در تازه ترین مورد آقای پویا نامی در مطلبی تحت عنوان منابع مالی مجاهدین در سایت همبستگی و با بهانه قرار دادن کامنت یکی از کاربران که اتفاقاً چندان ارتباطی هم با طرح موضوع منابع مالی سازمان نداشته سعی نموده با شیوه و استدلالی مهندسی شده طوری به طرح موضوع و نتیجه گیری برسد که در نهایت پاسخ همه ابهامات بر اساس یک فرمول بندی کلیشه ای به دو منبع مردم ایران و قرارگاه اشرف منتهی بشود. آقای پویا ابتدا برای پیدا کردن پاسخ منابع مالی فرض وابستگی سازمان به دولت ها را پیش می کشند و بدون معطلی می روند سراغ اصل مطلب یعنی فرض وابستگی مالی سازمان به آمریکا و می نویسند:

“مجاهدین وابسته هستند. به کی؟ احتمالاً به آمریکا چون تا وقتی آمریکای قدرتمند پولدار هست که آدم نمی رود به بورکینا فاسو وابسته بشود.”

نویسنده برای رد فرض وابستگی مالی سازمان به آمریکا می نویسد:

” اگر اینها به آمریکا وابسته باشند آن وقت این حمایتهای مقامات و نمایندگان پارلمان و سنا و شهرداران فرانسوی چه معنی می دهد. مگر عقلشان را از دست داده اند که از یک گروه وابسته به آمریکا حمایت کنند.”

ظاهراً ایشان حمایت همسویانه آمریکا و اروپا از یک گروه مشخص را مساوی مغز خر خوردن می دانند. اینکه چنین نتیجه گیری سرش به کجا بند است بماند، و پیش از هر چیز نشان می دهد ایشان تا چه اندازه بر مناسبات سیاسی و خط و خط بازی ها اشراف و آگاهی دارند. اما نکته مهم در اینجا این است که طرح وابستگی مالی سازمان به آمریکا فرضی است که نویسنده مطرح کرده و دلیل اش هم این است که تصور می کند برای رد این فرض دلایل کافی دارد. در صورتی که چنین فرضی در مقایسه با شواهد و قرائن متقن و افشا شده از اساس به این دلیل مطرح می شود که روی پاسخ اصلی خاک بریزد و رد گم کند. ثانیاً اینکه پویا حمایت همزمان مالی و سیاسی آمریکا و اروپا از مجاهدین را تناقض تلقی می کند هم می تواند یک ادعای ساده انگارانه و در عین حال رندانه تلقی بشود.

دلیل اش این است که مجاهدین بعد از خارج شدن از لیست اتحادیه اروپا اکنون در تلاش برای خارج شدن از لیست آمریکا هستند. اگر این تلقی پویا که مجاهدین نمی توانند همزمان مورد حمایت اروپا و آمریکا قرار بگیرند پس چه دلیلی دارد که اینک روی جلب حمایت و اعتماد آمریکا و اروپا که به نوعی همان وابستگی سیاسی به این قدرت ها است در حال لابی هستند. فرض دوم پویا برای منابع مالی صدام است. وی در این رابطه می نویسد :

“اگر هنوز صدام حسین در قدرت بود ممکن بود برخی … بگویند که از صدام می گیرند. اما او هشت سال است که رفته. پس باید جواب دیگری پیدا کرد.”

آقای پویا به درستی ادعا می کنند که صدام هشت سال است رفته اما همانگونه که علاقه شان را به محاسبه و دخل و خرج و … نشان می دهند فراموش می کنند بگویند اگر صدام فقط هشت سال است رفته در عوض قریب ۱۶ سال سازمان را ساپورت مالی کرده است. و فراموش می کنند رقم دریافت سالیانه این پول ها را در عدد ۱۶ ضرب کنند و ببینند تا چه اندازه به رقمی که ادعا می کنند بعضی نمی دانند چه حجمی از پول استٰ نزدیک می شود. آقای پویا نمی خواهد روی فرض هایی که مطرح می کنند تعمق کنند. فی المثل نمی خواهند روی این نکته تعمق کنند که پولهایی که در طی ۱۶ سال بابت مزدوری و جاسوسی و انجام اقدامات تروریستی از صدام کرفته اند به کجاها و تحت چه پوش ها و محمل هایی تزریق و سرمایه گذاری شده است و هنوز که هنوز است سازمان بخش قابل ملاحظه ای از هزینه های مورد اشاره را از همین طریق تأمین می کند.

بر اساس ادعای ایشان سازمان نه از دولت ها پول می گیرد و نه بابت جلب حمایت کسی پول به کسی می دهد. اما در عین حال ایشان اذعان می دارند که هزینه های جاری و غیر قابل پیش بینی سازمان سرسام آور و هنگفت است. و البته در یک جا هم تلویحاً بر استخدام آدم برای شرکت در این تظاهرات صحه می گذارد. به این بخش از مقاله دقت کنید :

” مخارج دیگر مجاهدین از قبیل مخارج زندگی سه هزار و چهارصد نفر اشرفی و هزینه تلویزیون بیست و چهار ساعته سیمای آزادی و مخارج این همه مجاهد در اروپا و آمریکا و اینور و اونور و تظاهرات مختلف از چندین ده نفره تا چندین ده هزار نفره را هم اضافه کنید. این را هم لابد باید حداقل سالی پنجاه میلیون دلار حساب کرد. پس مجاهدین به یک بودجه سالیانه سیصدو پنجاه میلیون دلار نیاز دارند.”

حالا ببینیم بعد از این همه صغری و کبری پاسخ آقای پویا به منابع مالی مجاهدین چیست :

“می ماند اینکه فکر کنیم با توجه به اصراری که مجاهدین برای حفظ اشرف و ماندن در اشرف دارند حتماً معدن یک ماده قیمتی را در آنجا کشف کرده و دارند استخراج می کنند. این جواب به نظر منطقی می رسد. به نظر میرسد که مجاهدین در اشرف معدن طلا و یا الماس دارند و اینگونه است که می توانند این همه هزینه سالانه را تامین کنند.”

اینکه این ادعا تا چه اندازه می تواند جدی و چه اندازه شوخی و مسخره و در واقع پاسخ آن سؤال دو دو تا چهارتایی باشد واقعاً معلوم نیست. اما ظاهر امر و توضیحات تکمیلی نشان می دهد که این پاسخ را باید خیلی جدی و علی الخصوص منطقی و قانع کننده تلقی کنیم. می گوید چطور؟ توضیح اش را به نقل از آقا پویا بخوانید :

“مجاهدین در اشرف صندوقچه ای پر از مرواید دارند. سه هزار و چهارصد قطعه مروارید کمیاب. ثروت عظیمی که انگار تمام نشدنی است و خانم رجوی هم از اعتباری که از همین ذخیره بی نظیر به دست آمده، برای پیش بردن ایده هاش استفاده می کند. اگر نه چگونه می توانست این همه حمایت از بزرگترین سیاستمداران دنیا کسب کند. مجاهدین از همین سرمایه شگفت انگیز است که برای پرداخت به همه آنهایی که با جدیت و تلاش شبانه روزی از مجاهدین و شورا حمایت می کند استفاده می کنند.”

اما اگر تصور می کنید که این سه هزار و چهارصد نفر در قرارگاه کلید حل همه مشکلات مجاهدین هستند اشتباه می کنید. اینها یک اسپانسر مالی هم دارند و آن هم ایرانیان داخل و خارج کشور است. از آنجا که این گوهرهای بی بدیل بصورت بالفعل به نان شب نیازمند هستند پس علی القاعده باید کسی قوت لایموت اینها را تامین کند اینها چه کسانی هستند ببینیم نظر ایشان در این باره چیست؟

“مردم ایران هم بدون تردید قدر چنین گنجینه با ارزش تاریخی را بخوبی می دانند. همین هفته گذشته در جریان همیاری سیمای آزادی ایرانیان داخل و خارج استقبال شایانی از این گلریزان همیاری کردند و نزدیک به یک میلیون و هشتصد هزار دلار به سیما کمک مالی کردند.”

راستش این شیوه طرح موضوع آدم را یاد آن ضرب المثل تجزیه و ترکیب معروف می اندازد. اما سوای جنبه های کمیک قضیه شاید طرح این ادعاها از سوی پویا فرصت دوباره ای باشد برای طرح این سؤال کلی که واقعاً منابع مالی سازمان در طول سی سال گذشته چه کسانی بوده اند. اینکه هزینه های واقعی سازمان چه میزان است خودش یک موضوع سکرت و تا اکنون پیچیده ای است. اما با احتساب همین هزینه های قابل رویت و قابل محاسبه واقعاً چه کسی می تواند باور کند این مبالغ از روش های مشروع و یا بر اساس آنچه آقای پویا ادعا می کند از طریق کمک های مردمی تأمین شده باشد. با فرض درستی چنین ادعایی آیا این سؤال پیش نخواهد آمد که اگر سازمان تا این میزان پایگاه مردمی دارد که می توانند چنین هزینه های سرسام آوری را تامین کنند پس چرا به لحاظ اجتماعی این میزان در انزوا و بعضاً مورد تنفر است که ناچار به لابی گری و جلب حمایت مشتی سیاستمدار بازنشسته و شکست خورده می شود؟ و اساساً چه کسی می تواند باور کند این سازمان بدون داشتن یک حامی مالی در سایه و همچنین توسل به انواع شیوه هاهی پولشویی که تاکنون نمونه هایی از آنها لو رفته بتواند مسائل مالی اش را حل کند. یادمان نرود اشاره کنیم که هزینه های شخصی مریم عضدانلو که شامل ترددها و تشریفات و لباس و آرایش و بادیگارد و جابجایی و میهمانی های سیاسی و عمومی و .. خودش سر به فلک می زند.

حالا گذشته از بحث انگیز بودن این هزینه ها اینکه واقعاً ایشان در سال چه بخش هنگفتی از هزینه های سازمان را به خود اختصاص می دهد و واقعاً اینها از کجا تأمین می شود و چه توضیح و توجیهی بر آن مترتب است خودش حکایت مثنوی هزار من کاغذ است. اما به هر حال توجیهاتی از جنس آقای پویا نه تنها مسئله ای را حل و فصل نمی کند که اتفاقاً بر تناقضات مسئله می افزاید.

سی میلیون دلار کمک مالی ماهانه عربستان به مجاهدین خلق
فاضل الشویلی عصر روزسه شنبه گفت آمار موجود نشان می دهد که از زمان سرنگونی رژیم سابق عراق تاکنون، بیش از ۵۰ درصد از مجریان عملیات تروریستی درعراق، عربستانی هستند. این کشورعلاوه براعزام مجریان عملیات انتحاری به عراق، از این انتحاری ها با هدف کشتن تعداد بیشتری از مردم عراق حمایت مالی می کند .

وی باتاکید براینکه طایفه گرایی مردم عربستان، علت حمایت این کشور از عملیات تروریستی در عراق است، تصریح کرد جدیدترین سندی که دراختیار دولت عراق قرار گرفته، نشان می دهد که عربستان هرماه به سازمان” مجاهدین خلق”که در لیست سازمان های تروریستی سازمان ملل و جهان قرار دارد مبلغ سی میلیون دلار کمک مالی می کند.

الشویلی افزود علیرغم وجود روابط مستحکم بین دولت های عراق و عربستان، دولت عراق مدارک مستندی دارد که نشان می دهد بیشتر قربانیان وشهدای عملیات تروریستی درعراق به وسیله عناصرانتحاری عربستانی و با حمایت مالی خاندان ال سعود کشته شده اند.

وی تصریح کرد بسیاری از مسوولان بلندپایه عراقی در دیدار با مسوولان بلند پایه عربستان به آنها اعلام کرده اند که اتباع این کشور نقش اصلی در حمایت از تروریسم و اجرای عملیات تروریستی برای کشتن عراقی های بیگناه دارند.

الشویلی بامحکوم کردن شدید برخی از روحانیون سعودی که فتوای تخریب مراقد ائمه(ع)درعراق صادر کرده و شیعیان را تکفیر می کنند، خاطرنشان کرد این فتواها درحالی صادر می شود که شیعیان و اهل تسنن عراق هزاران سال است درکنارهم زندگی کرده اند.


بحث چگونگی تامین بودجه از سوی مجاهدین خلق و پولشویی آنان همواره یکی از موضوعات موردبررسی سرویس های امنیتی و اطلاعاتی بوده است. بسته شدن
در سال ۲۰۰۱ اف بی ای با هدف کنترل بر پولشویی مجاهدین در ایالات متحده عملیاتی انجام داد (Operation Eastern Money)
که منجر به دستگیری ۷ نفر از اعضای اصلی شبکه پولشویی و بسته شدن (هرچند موقت) کانال مالی گروه رجوی در امریکا شد.
طبق تحقیقات اف بی آی پول های جمع آوری شده به حساب هایی در ترکیه انتقال می یافت و سپس طی یک فرایند پیچیده به عراق می رفت.
هرچند اطلاعات اندکی درمورد مسیر های مالی گروه وجود دارد اما تا کنون موارد زیر را قابل بحث یافته ام:
۱) سرمایه گذاری پول های اهدایی صدام در بازار های بورس، ارز و ایجاد شرکت های خصوصی تجاری
۲) ادامه جمع آوری پول از طریق کلاهبرداری از اشخاص و شرکت ها
۳) اخذ کمک مالی از دولت های مخالف ایران که صرفا برای تضعیف ج ا و نه از روی علاقه به این گروه پرداخت می شود.
۴) شبکه های قاچاق انسان ( در گزارش اف بی آی به دستگیری افراد مرتبط با شبکه قاچاق انسان مجاهدین اشاره شده)

گفته می شود در زمان دستگیری مریم رجوی در فرانسه پلیس فرانسه مبلغ ۱ میلیون یورو نقد در اتاق خواب وی پیدا کرده است. این پولها در روزنامه های عراقی پیچیده شده بودند.
برنامه های تلوزیونی این گروه که به تقلید از کانال های ماهواره ای ایرانی داعیه جمع آوری پول از داخل و خارج ایران را دارد، تنها تلاش های احمقانه ای برای پولشویی است

تفکر در دخل و خرج مجاهدین خلق و جلوگیری از سوء استفاده هایشان
بهزاد علیشاهی ــ کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی ــ سه شنبه ۸ نوامبر ۲۰۱۱
اخبار رسیده حاکی است که مجاهدین خلق در خارج از عراق اعضا و هوادارانش را برای یک بسیج سه ماهه به دو گروه تقسیم کرده اند , همه اعضا باید توان و استعداد و وفاداری خود را در یکی از این دو قسمت نشان دهند , گروه اول برای جلب حمایت ؛گرفتن امضا؛جمع آوری نیرو برای تجمعات احتمالی وهر فعالیت سیاسی و اجتماعی دیگر در جهت ماندن مجاهدین در عراق و در اشرف است و گروه دوم کارشان جمع آوری پول و تامین هزینه برای گروه اول است , هر گروه تعهدات خاص خود را دارد و به آنها گفته شده که از هر راهی میتوانند کارشان را پیش ببرند
و شیوه ها و روشها به سازمان ربطی ندارد و حتی برای گروه دوم در نشستی گفته شده شما باید به تعهد خود برسید حالا میخواهید از مردم پول بگیرید , قرض کنید ؛ کار کنید یا دزدی کنید فقط رسیدن به تعهد مهم است .

البته بعید است که در آمدهای سازمان تنها به این کار و یا جمع آوری کمک های ماهواره ای محدود باشد ؛ براحتی از خرجهای هنگفت مجاهدین میتوان فهمید که راههای زیادی برای کسب در آمد در اختیار دارند ؛ آنها برای خریدن سخنرانان خارجی که همه مقامات سابق و بازنشسته هستند تاکنون پولهای هنگفتی خرج کرده اند که خود آنها نیز اذغان داشته اند ؛ همچنین هزینه های بی حد برای جمع کردن بی خانمانها و افراد غیر مرتبط جهت تجمعات این گروه و هزینه غیر قابل تصور و بیهوده برای یک کانال ماهواره ای بیست و چهار ساعته بدون بیننده و بدون آگهی ؛ کمک مالی به افرادی از اپوزسیون دست چندم جمهوری اسلامی , هزینه مقرهای فرقه ای در عراق و فرانسه و آلمان و هلند و ایتالیا وچند شهر در آمریکا؛ هزینه تبلیغات و دادن آگهی به جراید مهم و هزار و یک هزینه و خرج دیگر نشان از یک دخل خوب دارد .
گرچه به نظر میرسد جمع آوری کمک مالی توسط اعضا به اسم خیریه و نیز جمع آوری کمک های ماهواره ای بیشتر برای سرگرم کردن افراد و نیز بستن ذهن و دهان آنها و بقیه از سئوال در مورد راههای کسب در آمد سازمان و بیشتر پولشویی و سفید کردن درآمدهای سازمان باشد, اما از آنجا که این روش با دروغ و دغل و شیوه های غیر انسانی همراه است همیشه روی اعضا و هوادارانی که آن را به کار میبرند نتیجه معکوس داشته و بیشتر آنها را متناقض کرده .
در این باره دوستان و عزیزان جداشده که دست اندرکار هم بوده اند زیاد نوشته و گفته اند که بخشی را در زیر این مطلب لینک کرده ام ؛ آگاه کردن دولت ها و سازمانها ی خیریه و پلیس در هرکشوری با توجه به نزدیک بودن سال نو میلادی و روزهای طلایی جمع آوری کمک مالی به اسم خیریه توسط مجاهدین به نظر میرسد که یک کار ضروری جهت جلوگیری از سوأستفاده مجاهدین از احساسات مردم و نیز مانعی برای پولشویی آنها باشد , در همین راستا در هلند و بلژیک نامه هایی برای پلیس سازمان ثبت انجمن های خیریه و نیز شهرداری شهرهای دن هاخ و روتردام و آمستردام در هلند و نیز آنفرپن و بروکسل در بلژیک ارسال شده است و این فعالیت با کمک سایر دوستان کماکان ادامه خواهد داشت ….

بعد از صدام منابع مالی مجاهدین وطن فروش از کجا تامین می شود ؟
مجاهدین در حال حاضر چه هزینه هایی دارند ؟ در این باره رسانه های خارجی می گویند :
۱- روزنامه اسرائیلی «یدیوت آهارانوت» اعلام کرد به وسیله منابع ویژه و مخفی خود به اسناد محرمانه‌ای دسترسی پیدا کرده و این اسناد جزو آرشیو سری سازمان مجاهدین خلق می‌باشد.در این اسناد از لیست مزدوران برجسته مجاهدین خلق در عراق و مبالغ دریافتی این افراد پرده برداری شده است.
۲- شبکه فاکس نیوز آمریکا ضمن تکرار گزارش رسانه ها مبنی بر دریافت ۲۰ هزار دلار برای هر دقیقه سخنرانی از سوی سیاستمداران آمریکایی ، افزود هاوارد دین و بسیاری از سیاستمداران سرشناس از طیف های مختلف سیاسی در آمریکا مبالغ هنگفتی پول از گروه مجاهدین دریافت کردند .
۳- آقای احمد چلبی گفت :« مجاهدین، تنها در یک مورد و به صورت ماهانه، ۶۰ میلیون دلار از صدام رشوه دریافت می‌‌کردند، چلبی گفت: چندی پیش رابط تحویل این مبالغ به منافقین، این مطلب را شخصاً‌ برای من نقل کرد».
۴- صدای آمریکا در گزارشی از تجمع هواداران فرقه در مقابل سازمان ملل در شهریور ماه ، با اشاره به حضور پاتریک کندی و رندل در این مراسم ، از این دو در مورد دریافت پول برای شرکت در مراسم سوال نمود که هر دو نفر این مطلب را تایید نمودند .
۵- بنابر گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا در مورد گروه های تروریستی ، در محور سازمان مجاهدین آمده است که این سازمان بخش اعظم نیاز مالی خود را از صدام دریافت می کرده است . صدام ۱۰ درصد از پول برنامه نفت در برابر غذای سازمان ملل را به این گروه تروریستی اختصاص داده بود .
با توجه به مطالب و اسناد ذکر شده در بالا که هیچ یک مربوط به رسانه های جمهوری اسلامی ایران نمی باشد ، این فرقه در زمان صدام دیکتاتور از او مبالغ هنگفتی دریافت می نمود . اگر افشاگری آقای احمد چلبی را ملاک قرار بدهیم که گفت این فرقه تنها در یک مورد در ماه ۶۰ میلیون دلار از صدام دریافت می کرده پس رجوی ها طی یک سال مبلغی بسا فراتر از ۷۲۰ میلیون دلار برای گرداندن امور فرقه از صدام دیکتاتور دریافت می کرده اند .
حال سوال اینجاست ، با توجه به اینکه صدام دیکتاتور سرنگون شده و بنابراین پشتوانه مالی رجوی ها از بین رفته است و با توجه به مطالب افشا شده از سوی شبکه فاکس نیوز و صدای آمریکا و دیگر رسانه های غربی مبنی بر اینکه این فرقه به مقامات آمریکایی برای شرکت در مراسم خود به ازای هر دقیقه ۲۰ هزار دلار می پردازد و با توجه به اینکه در چند سال گذشته این فرقه در برنامه ها و پروژه های تبلیغاتی خود از افراد غربی استفاده زیادی کرده است ، این بودجه از کجا و چگونه تامین شده است ؟
بودجه مربوط به برنامه های کلان این فرقه مانند سخنرانی مریم قجر در پاریس و جمع کردن شهروندان خارجی در آن با تضمین تور اروپایی از کجا و چگونه تامین شده است؟
هزینه های کلان دادن شام و افطار به افراد خارجی و اجاره سالن های گران قیمت از کجا و چگونه تامین شده است ؟ شک نیست که هزینه هر وعده از غذای این افراد مبلغی شگفت انگیز خواهد بود .
با توجه به بحران اقتصادی در اروپا و بالا رفتن هزینه ها در این منطقه که برخی از دولت های اروپایی مثل یونان و ایتالیا را فلج کرده است ، بودجه کلانی که فرقه صرف امور خود و منجمله سرپا نگه داشتن قلعه اورسورواز می کند را از چه کسانی دریافت می نماید ؟
و بسیاری سوالات از این دست که می توان برشمرد .
بی شک باور این دروغ فرقه که این پول ها را از شوی مسخره همیاری دریافت می کند کاری ابلهانه است زیرا حتی در صورت صحیح بودن کمک های هواداران فریب خورده که تعداد آنان در کشورهای مختلف غربی به صدها نفر هم نمی رسد ، مبلغ دریافتی هیچگاه نمی تواند حتی یک درصد از این هزینه های میلیاردی که فرقه در سال های بعد از صدام خرج کرده است را تامین کند .
باز می رسیم به همان سوال که این پول ها از کجا و توسط چه کسانی تامین شده است ؟ آیا نمی توان نتیجه گرفت که تامین این مبالغ کلان تنها از عهده دولت ها و سرویس های اطلاعالتی آنان بر می آید ؟
در این سال ها کدام کشورهای غربی سینه چاک این گروه تروریستی شده اند ؟ کدام کشورها و سرویس های اطلاعاتی شان می خواستند از آنان علیه ایران استفاده ابزاری کرده و با این برگ بازی کنند ؟ چه کشورهایی با رهبران تروریست این گروه رابطه برقرار می کنند ؟
ما معتقدیم که کشورهای غربی و اسرائیل و سرویس های اطلاعاتی شان هستند که این مبالغ هنگفت را در قبال جاسوسی و خیانت و وطن و همنوائی با آنان در ضدیت با جمهوری اسلامی ایران در اختیار این گروه تروریست قرار داده اند . همانگونه که بعد از سرنگون شدن صدام دیکتاتور مدارک بدست آمده نشان داد که رجوی های شیاد بر خلاف ادعای خود نه تنها مستقل نبوده بلکه مزدور بودند و برای این مزدوری از کیسه بیت المال مردم عراق پول های هنگفت دریافت می کردند ، در آینده ای نه چندان دور نیز ابعاد آن بیشتر مشخص خواهد شد که چه کسانی در سال های بعد از صدام برای مقابله با استقلال مردم ایران بر روی رجوی ها سرمایه گذاری کرده و پول های هنگفت در اختیارشان گداشتند .
باید به کشورهای غربی و اسرائیل گفت همانطور که صدام نتوانست با در اختیار گذاشتن آن همه پول و سلاح به رجوی ها به هدف خود برسد و به گور رفت ، شما نیز این آرزوی را به گور خواهید برد .

مباحث مالی فرقه مجاهدین خلق از جنجالی ترین موضوعات مربوط به این گروه تروریستی است. این سازمان تا سال ۲۰۰۳ که عراق رسما به اشغال آمریکا و دول مهاجم درآمد، کاملا تحت حمایت صدام حسین بود. البته رهبران این فرقه سعی کردند با انتشار اسناد جعلی وانمود کنند که در زمان مزدوری صدام حسین تمام هزینه های مربوطه را خود پرداخت می کرده اند اما انتشار اسناد و فیلم ملاقات های رجوی و صدام و دیگر مقامات بعثی مانند ژنرال حبوش و اسناد کمک های مالی از رژیم بعث کاملا روشن کرد که این سازمان تروریستی کاملا از حمایت مالی و تسلیحاتی حکومت بعث برخوردار بوده است. “دفتر هماهنگکنندهی ضدتروریسم ِ وزارت خارجهی امریکا” در گزارش سالانهی تروریسم ۲۰۰۶ امریکا به این موضوع پرداخته است. در این گزارش که در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۰۷، منتشرشد، آمده است:” قبل از عملیات آزادی عراق، گروه(فرقه مجاهدین خلق) حمایت نظامی و عمدهی حمایت مالی خود را از رژیم سابق عراق دریافت میکرد.” موضوع منابع مالی مجاهدین خلق زمانی ابعاد تازه و هولناکی به خود گرفت که دیگر حکومت بعث وجود نداشت تا هزینه های جاری آنها را برای اقامت در پادگان اشرف و تسلیحات مورد نیازشان را تامین کند. گردانندگان سازمان به شیوه های مختلفی روی آوردند تا کمک های ایرانیان خارج از کشور را جمع آوری کنند اما سابقه تروریستی سازمان سبب شد کسی حاضر نشود وجهی به آنها کمک کند. همین امر فرقه رجوی را در تداوم و توسعه شیوه های غیر قانونی کسب درآمد و جمع آوری کمک از شهروندان اروپایی تشویق می کرد. آنها بزرگترین گروههای پولشویی در مهمترین شهرهای اروپایی را به وجود آوردند. کار این گروههای معمولا چند نفره این بود که با استفاده از تصاویر کودکان جنگ زده، آواره و بی سرپرست – که در بسیاری موارد کودکان حاصل از طلاق های ایدئولوژیک ساکنان اشرف نیز به کار گرفته می شدند- تحت عنوان سازمان های بشر دوستانه و نهادهای خیریه به جمع آوری کمک های مردمی مبادرت ورزند. در نتیجه این اقدامات در مدت چند سال ثروت هنگفتی نصیب گردانندگان مجاهدین خلق شد. اما این موضوع واکنش پلیس امنیت کشورهای اروپایی را برانگیخت. در راستای مبارزه با پولشویی مجاهدین خلق مریم رجوی به همراه چند تن از سران این فرقه در تاریخ خرداد ماه ۱۳۸۲( ژوئن ۲۰۰۳) دستگیر شد. بلافاصله وزارت کشور فرانسه به نقل از قاضی ضد تروریسم، ژان لویی بروگیه، در بیانیه ای دلیل دستگیری مریم رجوی را این گونه اعلام کرد
که:”دفاتر این سازمان در پاریس، پایگاه های عملیاتی، تشکیلاتی و لوجستیک برای جمع آوری پول های مشکوک است.” در پاییز ۱۳۸۷ نیز خبرگزاری رویترز با انتشار گزارشی به نقل از منابع قضایی فرانسه و سوئیس اعلام کرد که ده تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق طی یک عملیات مشترک میان نیروهای قضایی دو کشور بازداشت شده اند. اتهام اصلی این افراد پولشویی و دریافت پول از منابع نامشروع و غیرقانونی……

تأمین مالی مجاهدین از راه تجارت مواد مخدر
بعد از دست‌گیری مریم رجوی اتهام پول‌شویی آن‌ها روشن شده است. آن‌ها با ایجاد سازمان‌های خیریه از جوامع مختلف پول جمع می‌کنند. با عناوین کمک به ایتام و کودکان، آن‌ها با حدود ۲۳ عنوان سازمان اقدام به جمع‌آوری پول می‌کنند. آن‌ها در زمینه‌ی قاچاق مواد مخدر فعالیت دارند. آن‌ها برای مسایل مالی و حمل پول متصل شده به شبکه‌ی مافیایی چه در آسیا و چه در اروپا هستند. اخیراً ۴ نفر از اعضای سازمان در اروپا دست‌گیر شده‌اند و اتهام آن‌ها پول‌شویی است.
آیین رونمایی نرم‌افزار “قابیلیان”‌ با موضوع بررسی تاریخچه و عملکرد گروه تروریستی مجاهدین در دومین نمایشگاه جشنواره ملی رسانه‌های دیجیتال دوشنبه شب در مصلای تهران برگزار شد. به گزارش خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس سید محمدجواد هاشمی‌نژاد دبیرکل کانون هابیلیان (خانواده شهدای ترور) در مراسم رونمایی نرم‌افزار “قابیلیان”‌ با موضوع بررسی تاریخچه و عملکرد گروه تروریستی مجاهدین در دومین نمایشگاه جشنواره ملی رسانه‌های دیجیتال در محل مصلای تهران گفت: بایدهای شکل گیری مجاهدین به سال‌های ۴۷ و ۴۸ بازمی‌گردد. سال‌هایی که به نظر می‌رسید نهضت ۱۵ خرداد سرکوب شده است. گروهی از دانشجویان با رویکرد مبارزه خشن با حکومت شاه حرکتی را آغاز کردند آنها اعتقاد داشتند مبارزه مردم ممکن نیست. هاشمی‌نژاد افزود: در آن زمان گروه سازمان فداییان خلق شکل گرفت. گروهی از دانشجویان مسلمان سازمان مجاهدین خلق را به وجود آوردند با همان هدف چریک‌های فدایی خلق ولی با پوشش اسلامی. بعد از پیروزی نهضت امام در سال ۵۶ و ۵۷ تمامی تفکرات منزوی و نابود شده دوباره شکل گرفت و در پرتو انقلاب سازماندهی را شروع کردند چون روش آنها تقابل با نهضت امام بود و از ابتدا روشن بود که آنها مقابل انقلاب قرار می‌گیرند. وی با بیان اینکه بعد از خشکیدن ریشه‌های مجاهدین در داخل کشور مجاهدین به عراق رفتند و با سرنگونی صدام و اشغال عراق مجاهدین با تاخیر از عراق در حال اخراج شدن هستند، اظهار داشت: بعد از عراق هیچ کشوری آنها را به صورت تجمع نخواهد پذیرفت آنها تخلفات گسترده‌ای در دنیا دارند. دبیرکل کانون هابیلیان با اشاره به اینکه یکی از موضوعاتی که امروز بحث روز سازمان و مجامع قانونی جهانی است بحث پولشویی مجاهدین است، تصریح کرد: بعد از دستگیری مریم رجوی اتهام پولشویی آنها روشن شده آنها با ایجاد سازمان‌های خیریه از جوامع مختلف پول جمع می‌کنند با عناوین کمک به ایتام و کودکان آنها با حدود ۲۳ عنوان سازمان اقدام به جمع‌آوری پول می‌کنند. هاشمی‌نژاد بیان داشت: آنها در زمینه قاچاق مواد مخدر فعالیت دارند آنها برای مسایل مالی و حمل پول متصل شده به شبکه مافیایی چه در آسیا و چه در اروپا هستند. اخیرا ۴ نفر از اعضای سازمان در اروپا دستگیر شده‌اند و اتهام آنها پولشویی است. وی ادامه داد: یکی از فعالیت‌های وسیع آنها در اروپا پولشویی است. کشورهای اروپایی چون می‌گویند سازمان دیگر خطر نظامی ندارند و دشمن جمهوری اسلامی ایران هستند لذا ‌با آنها برخورد نمی‌کنند. سازمانی که برای مبارزه با شاه و امپریالیسم به وجود آمد امروز تبدیل به گروهی شده است که هر زمانی در اختیار یکی از کشورهای مخالف جمهوری اسلامی در می‌آید. نسل جوان باید نسبت به فرقه رجوی آگاه باشند آنها با شعارهای جذاب جوان‌ها را جذب می‌کنند….

ایران دیدبان

سئوال اصلی این است که آیا نیاز مالی برای ادامه‌ی کار ارگان ماهواره ای گروه تروریستی مجاهدین باعث شد تا بقایای رجوی به فکر راه انداختن نمایش “همیاری” شوند؟

مرتفع کردن نیاز مالی البته می تواند انگیزه مناسبی برای این کار باشد، چرا که بسیاری از منابع مالی مجاهدین پس از سقوط صدام به پایان رسید و لذا گردانندگان مجاهدین در چندین مرحله پس از سقوط صدام ، به جمع آوری اعانه پرداختند. این منابع علاوه بر کمکهای مالی مستقیم رژیم بعث به مجاهدین، درآمد حاصل از فعالیتهای چندین شرکت تجاری- بازرگانی وابسته به رژیم صدام بود که در جریان تحت فشار قرار دادن عراق و بعد از اشغال این کشور تعطیل و فعالیت آنها غیرقانونی اعلام شد. هرچند مجاهدین برخی از این شرکتها را احیاء کرده و هم اکنون در امور تجاری مرتبط با عراق فعالند که علاوه بر منبع درآمد، پوشش ارتباطات آنان نیز هست. اما نیاز مالی قطعاً انگیزه واقعی و اصلی برگزاری نمایش همیاری نبوده است. چرا که با یک حساب سرانگشتی هم معلوم می شود که خرج مجاهدین دهها برابر بیشتر از دخل همیاری است!

اگر میزان کمکی که مجاهدین مدعی‌اند در این برنامه جمع آوری شده یعنی سه میلیارد تومان (معادل سه میلیون دلار) که فقط دو میلیارد آن نقد است را محاسبه کنیم، بازهم فقط کفاف خرج چندماهه یک شبکه ماهواره ای را می دهد. در حالی که مجاهدین آن را کمک به کلیه‌ی برنامه‌های گروه و نشانی از استقلال مالی اعلام کرده اند!

استقلال مالی مجاهدین وقتی معلوم می شود که صورت هزینه های تجمعی مانند تاورنی شامل مخارج کلیه کسانی که از اقصی نقاط اروپا و آمریکا به فرانسه برده شدند و قیمت هدایایی که به حامیان خارجی مجاهدین داده شد و هزینه ی استخدام وکلا و اقدامات حقوقی مجاهدین به همان شفافی که در مورد پرداخت قبض برق اردوگاه مجاهدین در عراق (ماهی دویست هزار دلار) اعلام شد که فقط یک قلم از هزینه های بسیار کوچک مجاهدین است انتشار یابد تا استقلال مالی باندرجوی روشن‌تر شود.*

وانگهی نمایشی بودن این برنامه را می توان از افراد کمک کننده که به معنای واقعی از این جیب به آن جیب پول ریختند دریافت. مثلاً افراد محصور در اردوگاه اشرف هر یک با ۱۰ هزار دینار که به قول رجوی تنها پولی بود که به عنوان عیدی به آنها داده شده بود. یا تک تک کسانی که در کشورهای اروپایی هوادار فعال تشکیلاتی مجاهدین هستند و این برنامه برای آنها در حکم شرکت در نشست تشکیلاتی بود که البته با حاشیه های فراوان ایدئولوژیک و گفتن لحظات به سبب تقرب به رهبری مجاهدین همراه بود. یا حامیان خارجی باند رجوی که خود مرهون الطاف و هدایای این گروه هستند و به علت غیرایرانی بودن – از حسینی در لبنان تا فلان حامی انگلیسی مجاهدین – نمایشی بودن این برنامه را دوچندان کرده بود.

اما جنجال تبلیغاتی که مجاهدین در باره این برنامه با تعابیری همچون “رفراندم”، ” قیام عمومی ” و ” فروغ سوم ” به راه انداختند و مخصوصاً این که رجوی خود به میدان آمد و آن را نشانه ای از پیوند خلق با مجاهدین و دلیل بر استقلال این گروه دانست حاکی از آن است که این نمایش، برای پیش برد اهداف غیرمالی و بنا به دلائل ذیل طراحی شده است:

- طبیعی است که غرب در پاسخ به درخواستهای مکرر مجاهدین و حامیان خارجی باندرجوی برای پشتیبانی از این گروه، موضوع اظهر من الشمس نداشتن پایگاه اجتماعی و تنفر عمومی مردم ایران از مجاهدین را مطرح کرده باشد، به زعم بقایای رجوی این نمایش پاسخی به این موضوع بود. هرچند دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین رقم ده هزار کمک کننده به این برنامه را اعلام کرد که حتی اگر تمام آنها ایرانی باشند – که نبودند- و حتی اگر تمام آنها از داخل ایران می بودند – که فقط ۲ درصد از آن بنا به آنچه پخش شد از داخل کشور بودند- باز هم عدد ده هزار نفر در مقایسه با هفتاد میلیون ایرانی، مبین صحت دیدگاه کارشناسان در باره منفوریت این گروه است.

- در سه ماهه ی نخست امسال، رهبری مجاهدین از ناحیه ی فراخوان های بی محل به شدت تحقیر شد و بدنه تشکیلاتی مجاهدین بر اثر بی اعتنایی و مخالفت معترضین با مجاهدین مسئله دار و سرخورده شدند و به هنگام تجمع تاورنی با حضور راست ترین چهره‌های ضدایرانی، به سراب توهمات رجوی در باره قیام پی بردند و بار دیگر همچون قبل از حوادث انتخابات ریاست جمهوری، به لاک انزوا و ناامیدی فرورفتند، گردانندگان مجاهدین تلاش کردند با نمایش همیاری بخشی از این سرخوردگی را جبران کنند.

- برخی از گروه ها و اشخاص مخالف حکومت ایران و به ویژه سرنگونی خواهان نزدیک به مجاهدین پس از تجمع تاورنی بوی زد و بندهای پنهانی را استشمام کردند و به انحاء گوناگون خفت باربودن آن را یادآوری کردند، رجوی در آخرین نشست تشکیلاتی(۴ مرداد) تلاش فراوانی کرد تا با اتکای به این نمایش، ذهنیت ِ مستقل بودن را جانشین واقعیت زد و بند پنهان با صهیونیستها کند.

سرانجام این که انجام نمایش ” همیاری ” یک اقدام بلاهت بار و ناموفق برای انحراف افکار از وضعیت عمومی مجاهدین و به طور خاص آنچه در پس پرده ی ارتباطات آنان می گذرد بود.

_______________________________________

* به گزارش پایگاه خبری کرد زبان Kurdish Aspect که دفتر آن در آمریکا است در سال ۲۰۰۸ دولت بوش ۴۰۰ میلیون دلار کمک مالی به فعالیت‌های مخفیانه علیه ایران تخصیص داد که دریافت کننده اصلی این کمک سازمان مجاهدین خلق بود.


برگی دیگر از پرونده فساد مالی مجاهدین

بخش ها: فریب
۲۰۰۵/۰۵/۰۹

برگی دیگر از پرونده فساد مالی مجاهدین

ایران دیدبان

« سازمان برای تمامی این فعالیتها یعنی مدیریت داراییهای غیرمنقول، ابزار ارتباطی، جابجایی هواداران و نگهداری ارتش (آزادیبخش) در عراق نیاز به بودجه هنگفتی دارد.
”مجاهدین” از پولهایی که منبع غیرقانونی دارند استفاده نمیکنند، لیکن برخی از اعضای آن تحت تعقیب قضایی به خاطر اختلاس به ویژه در آلمان و یا به عنوان کمکهای مالی برای کودکان و نوجوانان قرار دارند، این منابع (مالی) برای خرید تسلیحاتی ضروری و تروریستی در عراق استفاده میشود.
بخشی از تأمین مالی (این گروه) از جمع آوری کمکهای نقدی افراد و ایرانیهای تبعیدی از طریق نمایندگیهای سازمان در اروپا و امریکای شمالی و خاورمیانه به دست می آید.
بخشی دیگری از کمکها از سوی اعضایی که ملزم بودند به طور منظم کمک مالی نمایند تأمین میشود. صدام حسین هم مهمترین تأمین کننده مالی سازمان بوده و کمکهای وی به صدها هزار میلیون دلار میرسد.
اطلاعات منابع متفاوت در مورد جریان مالی نشان دهنده این است که نقل و انتقالهای حسابهایی که همدیگر را تغذیه میکردند به صورت چرخشی بوده و اینجا است که نمیتوان منشأ اصلی را با دقت مشخص نمود.
به عنوان مثال حسابهایی که از اردن، بلژیک، آلمان و غیره تغذیه میشد به نوبه خود همان میزان را به حسابهای دیگری در دانمارک، فرانسه، آلمان، نروژ، ایتالیا، انگلستان، سوئیس، لوکزامبورگ، امریکا و … میفرستادند.
بررسی حسابهای برخی از افراد سازمان بیانگر نوعی پیچیدگی است. برخی از اعضای سازمان که هیچ مدرک فعالیت اقتصادی ندارند و برای ادارات مالیات و بسیاری از سازمانهای اجتماعی فرانسه ناشناخته هستند حجم مهمی از پولهای این سازمان را به گردش انداخته اند.
یافتن مکان دارندگان حسابهای این افراد بسیار مشکل یا غیرممکن است. آدرس تمامی اینها به نام افراد دیگر و یا افرادی که در حقیقت در فرانسه اقامت ندارند میباشد. بسیاری از اعضای سازمان که در فرانسه به استخدام درآمده و مستقر شده اند به طور مرتب به عراق که پایگاه ارتش آزادیبخش ملی بوده است میرفتند . » (۱)
این قسمت از اظهارات آقای بوسکه رییس سرویس امنیتی فرانسه در همان زمان که مریم رجوی هنوز در بازداشت به سر میبرد، نشان میدهد که از ابتدا مسأله پرونده مالی مجاهدین در نزد دستگاه امنیتی و قضایی فرانسه مطرح بوده است و این نقض کننده ادعای جدید مجاهدین است که ”پیگیری پرونده مالی مجاهدین را دلیل بر خالی بودن پرونده تروریستی دانسته و آن را امری ثانوی و متأثر از یک زد و بند سیاسی بین این کشور با ایران میدانند”.
به طور کلی آقای بوسکه سه مورد را برای بازداشت مسؤولین گروه تروریستی مجاهدین برمیشمارد که به ترتیب عبارتند از:
- قرار دادن فرانسه به عنوان مقر اصلی هدایت این گروه تروریستی
- پرونده مالی
- اطلاعات کسب شده نشان میدهد که در صورت حمله انگلستان و امریکا به ایران، قصد داشتند تا به دفاتر و اماکن مربوط به ایران حمله کنند.
خلاف ادعای سراپا جعلی مجاهدین، از ابتدا هم ”اتهام عملیات تروریستی مجاهدین در خاک فرانسه” مطرح نبوده که امروز خلاف آن به اثبات رسیده باشد!
اما تمهیداتی که مجاهدین برای شانتاژ در پرونده مالی و بررسی روشهای پولشویی و فساد مالی چیده اند، استفاده از چماقداران و فالانژهای این گروه در اروپا به عنوان شاهد و کسانی که به سازمان کمک مالی کرده اند میباشد. (۲)
بدون شک مجاهدین با این کار پرونده دیگری برای خود خواهند گشود که محتویات اصلی آن کلاهبرداری و اقدام برای فریب دادگاه است. مگر آنها چند شخص حقیقی را میتوانند به دادگاه معرفی کنند که زندگی و کار و سابقه قابل ارائه و سفیدی داشته باشد؟
گمان اینکه عربده کشی چند شعار دهنده که مخارج خود را از مجاهدین دریافت میکنند ( و طبعاً نمیتوانند پناهنده افغانی و دانش آموز سوئدی و یا اهالی آفریقا باشند) بتواند مستند قضایی قرار گرفته و دستگاه هوشیار قضایی فرانسه را بفریبد، خطایی است که مجاهدین را بیش از پیش رسوا خواهد ساخت.
مجاهدین برای سالها و با تکیه بر حمایت دولتهای غربی و استفاده از امکانات رژیم صدام در اروپا، منشاء درآمدهای خود را با گردشهای متعدد (پولشویی) و محل خرج آن (هزینه عملیاتهای تروریستی) را پنهان نگه میداشتند، اما پس از سقوط صدام و پیگیریهای دولت فرانسه، دست به ساختن اسناد معاملات صوری و یا معاملات ساختگی با ارزش ناچیز زدند (پولشویی پیچیده) تا اسنادی برای ارائه به دادگاه داشته باشند.
آنچه در زیر می آید چند نمونه از سندسازیهای مجاهدین است که با فریب دادن نیروهای محصور در قرارگاه اشرف و با روشهای ایدئولوژیکی موفق به کسب آن شده اند:
پس از خلع سلاح و به خصوص برای سندسازی در مورد درآمدهای مؤسسه خیریه ”ایران اید” که مجاهدین تحت پوشش این مؤسسه و به نام کمک به کودکان یتیم، از خارجیها اخاذی کرده و صرف هزینه های خرید سلاح و اهداف تروریستی مینمودند. رهبری مجاهدین این احتمال را داد که امریکاییها ممکن است از درآمدها و منابع آن سؤال کنند، لذا شروع به سندسازی کردند.
به همین خاطر از بسیاری نیروهای اردوگاه اشرف دستخط گرفتند که هر نفر بنویسد مثلاً ماهی دو میلیون تومان به عنوان حقوق گرفته ام و برای زن و بچه ام و یا مادر پیرم که در ایران است فرستاده ام. و یا مینوشتند که برای عمل جراحی مادر پیرم در ایران از مؤسسه ایران اید این مقدار پول دریافت داشته ام. این مبلغ را ماهیانه گرفته ام و ماهیانه خرج خانواده ام کرده ام. افراد این اسناد جعلی را امضاء میکردند تا برای موجه جلوه دادن فعالیتهای مؤسسه ایران اید استفاده شود.
نحوه اخذ امضاهای مزبور به این صورت بوده که دفترچه های ایرانی را در اختیار افراد میگذاشته اند تا کاغذها، نمونه کاغذ داخلی باشد. دستکش دست افراد میکرده اند و با جوهر نامرئی، متن تأییدیه دریافت را مینوشته اند تا اینگونه القاء شود که این سند به طور مخفیانه از ایران و از سوی خانواده اعضاء رسیده است.
نمونه دیگر اینکه بعد از جنگ و بعد از فرار مریم رجوی به فرانسه، نواری از وی به اردوگاه اشرف میرسد که در آن میگوید ”چرا ارتش آزادیبخش مصرف کننده است؟ و چرا باید خرجش را ما بدهیم؟ خودش بزرگ شده است و باید خرج خودش را در آورد”.
لذا به نیروها گفته میشود ”بروید راههای تولید درآمد را بررسی کنید”. نیروها به سراغ راههای تولید درآمد میروند که ماجرای شیرینی پزی و فروش بستنی، در و پنجره سازی و مسائل دیگر از آن جمله بود.
کار به جایی میرسد که قسمتها و قرارگاههای مختلف هم برای کارهای مختلف از یکدیگر پول میگیرند. مسأله پول و مالی که تا آن زمان در اشرف نمودی نداشت، به مسأله ای مهم تبدیل شده و گردش پول امری عادی میشود. مثلاً یک قرارگاه لودر و بولدزر داشت و قرارگاه دیگر این ادوات را لازم داشت تا سنگرها و ساختمانهایش را درست کند. آن قرارگاه که این امکانات را داشت لودر و ادوات مهندسی اش را در قبال دریافت مبلغ ساعتی ۱۲۰۰۰ دینار برای لودر و راننده در اختیار قرارگاه دیگر میگذاشت. پس از مدتی اعلام میشود که این ماشینهای سنگین پولساز باید در سررشته داری جمع شود. نفراتش را هم به سررشته داری منتقل میکنند و محسن عباسی از مسؤولین ستاد مالی سازمان، مسؤول این قسمت میشود. وی اعلام میکند که از این به بعد سررشته داری این ادوات را به قرارگاهها اجاره میدهد و هر کس که آن را اجاره کند، پولش به جیب کل ارتش میرود!
پس از مدتی امریکاییها و همچنین عراقیها که برای کارهای مختلف به ماشین آلات نیاز داشتند متقاضی استفاده از این ادوات میشوند. مجاهدین به این بهانه شرکتی صوری را ایجاد میکنند به نام شرکت خاور که به صورت کاملاً نمایشی اقدام به انعقاد قرارداد با جاهای مختلف میکند. این در حالی است که در غالب اوقات هیچ نیازی به چنین بوروکراسی ای نیست و مشخصاً سازمان به دنبال سندسازی است.
در همین رابطه حتی راننده عراقی استخدام میکنند، چرا که از یک سو عموماً راننده های مجاهدین سطح پایین اند و از سوی دیگر سازمان نمیتواند به آنها اطمینان کرده و آنها را به خارج از محدوده تحت تسلطش در اشرف بفرستد زیرا ممکن است آنها از همانجا فرار کنند و سازمان نمیتواند تبعاتش را جمع کند. از سوی دیگر میخواهند موضوع هر چه بیشتر جنبه رسمی پیدا کند.
این شرکت، لودر، بولدوزر، بیل مکانیکی، کامیون و از اینگونه ادوات اجاره میدهد.
همچنین تعدادی معاملات اندک و صوری که طرفهای عراقی متوجه شوند که مجاهدین این معامله را انجام میدهند و فاکتور و قراردادی در بین باشد انجام گرفته است تا صرفاً شبهه منشاء درآمد را مرتفع سازد.
اما اگر دادگاه فرانسه حسابگری داشته باشد که احیاناً دارد، به راحتی میتواند به این واقعیت پی ببرد که این درآمدها حتی هزینه مراسم نوروزی و شب نشینی مریم رجوی در فرانسه را نمیتواند تأمین کند. و به این صورت ابطال دعاوی مجاهدین اثبات خواهد گردید.
مورد دیگری که مجاهدین در برابر آن هیچ پاسخی ندارند، تحقیقات سازمان ملل در مورد سوء استفاده از برنامه نفت در برابر غذای سازمان ملل متحد است که صدام با رشوه دادن و اختصاص درآمد آن به فعالیتهای تروریستی به حمایت از گروه تروریستی مجاهدین و همدستی با آنان برای فروش قاچاق و غیرقانونی این سهمیه اقدام میکرده است. امیدواریم با پایان رسیدن این تحقیقات، از نتایج آن در دادگاه فرانسه نیز استفاده شود.
بسیاری از باندهای مافیایی، قاچاقچیان، کلاهبرداران و جانیان، با استفاده از دور زدن قانون و اجیر کردن وکیل توانسته اند پرونده های مالی خود را موقتاً هم که شده است رفع و رجوع کنند، اما در درازمدت هیچکدام از آنها قادر به مخفی کردن واقعیت برای همیشه نشده اند!
دادگاه مریم رجوی گرچه محدود به جرائم مالی و پولشویی شود، بدون شک مقدمه ای برای پرده برداشتن از کلیه جنایات این گروه و این فرد خواهد بود که دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.
________________________________________________

(۱) ” پی یربوسکه ” رئیس سرویس امنیت فرانسه در مصاحبه با روزنامه فیگارو ژوئن ۲۰۰۳
(۲) بهترین نمونه، برنامه ارتباط مستقیم ۷/۱/۸۴ با حضور مهدی ابریشمچی میباشد.
نگاهی به روش های اخاذی مالی مجاهدین خلق در اروپا ـ قسمت دوم
علی جهانی ـ ایران قلم ــ ۲۹ ژانویه ۲۰۱۰
در سال ۱۳۷۴ گروه ما را که شامل ۴ نفر، یعنی من و محمد الهی از اعضای شورای مرکزی سازمان و نادر رسول و یک خانم به نام فرحناز حیدری بودیم از قرارگاه اشرف به پایگاه جلالزاده در بغداد منتقل کردند. حدود ساعت ۱۲ شب ما را نزد مسعود رجوی در پایگاه دیگری نزدیک آنجا بردند و او خود شخصا ما را توجیه کرد که شما برای کمک به مریم به اروپا جهت ماموریت می روید .
مقدمه:
اخبار موثق حاکی است که فرقه مجاهدین خلق بعد از خروج غیر موجه از لیست گروه های تروریستی اتحادیه اروپا در صدد بازسازی و تقویت ستادهای اخاذی و مالی سازمان و جمع آوری پول از شهروندان اروپایی و بکار گیری آن برای هزینه های این فرقه تروریستی می باشد . براساس شواهد عینی سازمان مجاهدین خلق در چند شهر مهم المان از جمله هامبورگ، برلین، کلن و آخن و همچنین کوپنهاگ در دانمارک و استکهلم در سوئد اقدام به جمع آوری کمک های مالی در پوش نقض حقوق بشر در ایران، کمک به سیل زدگان هائیتی، کمک به کودکان عراقی کرده است. این در حالیست که خود این سازمان یکی از نقض کنندگان حقوق بشر می باشد و اساساً نگهداری کودکان توسط والدین انها در سازمان مجاهدین خلق ممنوع شده است. در ارتباط با اخاذی های مالی مجاهدین در آلمان ، دادگاه عالی آلمان در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۱ و بعد از یک تحقیق دو ساله در این مورد و همچنین شواهد بدست آمده ۲۵ دفتر و پایگاه مجاهدین را در آلمان تعطیل کردند. براساس تحقیقات صورت گرفته در آن مقطع در آلمان مشخص شد که سازمان مجاهدین خلق ده تا دوازده میلیون مارک را برای خرید تسلیحات و تدارکات نظامی استفاده کرده است.به همین دلیل با توجه به فعال شدن ستاد مالی سازمان مجاهدین در صدد برآمدیم که با درخواست از آقای علی جهانی که یکی از اعضای قدیمی مجاهدین خلق بوده و به مدت سه سال نیز در ستاد های مالی سازمان مجاهدین در آلمان و سایر کشورهای اروپایی مشغول به فعالیت بوده است، تجربیات شخصی خود را در این زمینه و روش های اخاذی در این سازمان را به اطلاع خوانندگان و همچنین شهروندان اروپایی و دولت های تابعه آنها قرار بدهد. در زیر خاطرات و تجربیات آقای علی جهانی را در این ارتباط ملاحظه می کنید.
تحریریه ایران قلم

نگاهی به روش های اخاذی مالی مجاهدین خلق در اروپا ـ قسمت دوم
قسمت دوم:
همانطور که در قسمت قبلی توضیح دادم در سال ۱۳۷۴ گروه ما را که شامل ۴ نفر، یعنی من و محمد الهی از اعضای شورای مرکزی سازمان و نادر رسول و یک خانم به نام فرحناز حیدری بودیم از قرارگاه اشرف به پایگاه جلالزاده در بغداد منتقل کردند. حدود ساعت ۱۲ شب ما را نزد مسعود رجوی در پایگاه دیگری نزدیک آنجا بردند و او خود شخصا ما را توجیه کرد که شما برای کمک به مریم به اروپا جهت ماموریت می روید . بعد از صحبت های مسعود رجوی ما همان موقع توسط اتوبوس راهی شهر امان پایتخت اردن شدیم. بعد از چند روز توقف در آنجا، سازمان ما را به همراه یک خانم هوادار به نام پری که از آلمان آمده بود، به آن کشور منتقل کردند. من یک پاسپورت داشتم که مربوط به نفرات سازمان بود و عکس آن کمی شبیه من بود. بقیه افراد نیز پاسپورت هایی شبیه من یا پاسپورت هایی که جعلی بود، داشتند. وقتیکه به آلمان رسیدیم و از فرودگاه خارج شدیم آن خانم پاسپورت های ما را گرفت و ما خودمان را به اداره پناهندگی معرفی کردیم. بعد از مدت کوتاهی و گرفتن پاسپورت و اقامت قانونی در ستاد مالی اجتماعی سازمان در آلمان مشغول بکار شدم. دراینجا لازم است قبل از اینکه راجع به کار خودم توضیح دهم راجع به ستاد مالی اجتماعی کمی توضیح دهم.
کار در ستاد مالی اجتماعی در طول روز از ساعت ۸ صبح آغاز و بدون اغراق بعضاً تا ساعات ۱۰ تا ۱۱ شب در خیابان ها ادامه داشت و متشکل از تیم های ۲ نفر یا ۴ نفره بودند که به شهر های مختلف آلمان می رفتند. گرفتن اجازه کار مالی اجتماعی در شهر ها با بخش حقوقی بود که مسئولیت این کار با بهروز جان نثار بود و از مقامات شهرداری شهر مربوطه اجازه کار و جمع آوری پول می گرفت و اعضای تیم های مالی اجتماعی نیز براساس برگه و مجوزی که از مقامات شهرداری داشتند، در آن شهر و در محل مشخص شده کار را آغاز می کردند. اما سازمان مجاهدین حتی در بسیاری از موارد حتی این موازین قانونی را نیز رعایت نمی کرد و بدون کسب مجوز به جمع آوری پول و اخاذی مشغول می شد که در ادامه توضیح خواهم داد. در مجموع سازمان مجاهدین خلق به چند روش و یا چند سبک کار اخاذی و جمع آوری پول را انجام می داد که در زیر هر کدام را توضیح می دهم.
۱ ـ روش آلبوم
در این روش تیم های مالی اجتماعی سازمان با جمع شدن در محل های مرکزی شهر و با نشان دادن یک البوم که در آن عکس اعدام شدگان، عکس های مربوط به کودکان یتیم، و صحنه هایی از سنگسار بود و همچنین بیان توضیحاتی که از جانب سازمان مشخص شده بود، شهروند آلمانی را تحت تاثیر عاطفی قرار می دادند. سپس بعد از این مرحله که شهروند مربوطه تحت تاثیر قرا می گرفت اعضای تیم ها که وظایف شان کاملا مشخص بود، لیست وسائل و اجناسی را که سازمان مشخص کرده بود به شهروندان آلمانی نشان می دادند. سازمان مشخص کرده بود که باید به شهروندان آلمانی گفته شود این اجناس باید برای کودکان خریداری و تهیه شود مانند دارو و چادر و مواد غذایی و لوازم التحریر و …. شهروند آلمانی نیز با تصور اینکه این کودکان واقعی هستند و الان به چادر برای خواب احتیاج دارند و قلم و دفتر برای درس خواندن ندارند کمک مالی می دادند. معمولا این روش اخادی با کسب اجازه از شهرداری صورت می گرفت .
۲ ـ روش نشریه
اما شیوه دیگری نیز برای جمع آوری پول و اخاذی از مردم آلمان وجود داشت که در سازمان به نام ” نشریه ” معروف بود، این شیوه بدون اجازه کار و طی شدن مراحل قانونی انجام می شد و در پوش فروش نشریه اما به سبک “روش البوم ” بالا که توضیح داده شد، اخاذی می شد و افراد نیز مجاز نبودند بطور ثایت در یک محل مثل روش ” آلبوم ” مستقر شوند، زیرا اجازه قانونی نداشتند و تیم ها به جمع آوری پول توسط تیم های ستاد مالی و اجتماعی مشغول می شدند که بعضا پلیس می آمد و افراد را دستگیر می کرد و در نهایت بعد از چند ساعت و گرفتن پول های جمع آوری شده ، آنها را آزاد می کرد.
۳ ـ روش کتابفروشی
شیوه دیگر به نام کتابفروشی معروف بود که مسئول آن موسی فیض بود که سازمان اجازه فروش کتاب ” ما گل های خندانیم ” نوشته محمد قرایی را که به همین دلیل و برای پوشش این کار نوشته شده بود، می گرفت و سپس توسط تیم های مالی اجتماعی و کار توضیحی برای شهروندان از آنها پول گرفته و بعد یک کتاب به عنوان هدیه به آنها می دادند. در صورتیکه قیمت این کتاب آن موقع دو مارک بود یادم هست یک روز یک نفر از تیم های مالی اجتماعی در شهر کلن تواسنته بود رکورد بزند و ۵۰۰ مارک به همین شیوه از یک نفر گرفته بود و در میان اعضای سازمان به تمسخر معروف شده بود که این گرانترین کتابی است که تا به حال فروخته شده است .
۴ ـ روش ” بنیاد زنان ”
شیوه دیگر اخاذی مالی از شهروندان آلمانی بدین ترتیب بود که سازمان یک بنیاد تحت عنوان ” بنیاد زنان ” در آلمان تاسیس کرده بود که مسئول این بنیاد غلام وکیلی بود. یادم هست یک روز در هنگام کار یکی از شهروندان آلمانی از من سؤال کرد که شما برای چه بنیادی کار می کنید، گفتم بنیاد زنان. گفت پس چرا همه اعضای بنیاد شما مرد هستند. سازمان ما را به دروغ توجیه کرده بود که به دروغ بگوییم زنانی که در این بنیاد بوده اند توسط جمهوری اسلامی اعدام شده اند، لذا من برای این بنیاد کار می کنم. بعد آن شهروند آلمانی سؤال کرد مسئول بنیاد چه کسی هست. وقتی که فهمید مسئول بنیاد هم یک مرد است با عصبانیت گفت شما کلاهبردار هستید و کمکی هم نکرد.

http://www.iran-ghalam.de/2Haupt/4209-AliJahani-Mali-MOjahedin-ghesmate%202-28.01.10.HTM

ادامه دارد

نگاهی به روش های اخاذی مالی مجاهدین خلق در اروپا ـ قسمت دوم

علی جهانی، ایران قلم ، بیست و هشتم ژانویه ۲۰۱۰

http://www.iran-ghalam.de/2Haupt/4209-AliJahani

-Mali-MOjahedin-ghesmate%202-28.01.10.HTM

لینک به قسمت اول

http://www.iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=7614

مقدمه:

اخبار موثق حاکی است که فرقه مجاهدین خلق بعد از خروج غیر موجه از لیست گروه های تروریستی اتحادیه اروپا در صدد بازسازی و تقویت ستادهای اخاذی و مالی سازمان و جمع آوری پول از شهروندان اروپایی و بکار گیری آن برای هزینه های این فرقه تروریستی می باشد . براساس شواهد عینی سازمان مجاهدین خلق در چند شهر مهم المان از جمله هامبورگ، برلین، کلن و آخن و همچنین کوپنهاگ در دانمارک و استکهلم در سوئد اقدام به جمع آوری کمک های مالی در پوش نقض حقوق بشر در ایران، کمک به سیل زدگان هائیتی، کمک به کودکان عراقی کرده است. این در حالیست که خود این سازمان یکی از نقض کنندگان حقوق بشر می باشد و اساساً نگهداری کودکان توسط والدین انها در سازمان مجاهدین خلق ممنوع شده است. در ارتباط با اخاذی های مالی مجاهدین در آلمان ، دادگاه عالی آلمان در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۱ و بعد از یک تحقیق دو ساله در این مورد و همچنین شواهد بدست آمده ۲۵ دفتر و پایگاه مجاهدین را در آلمان تعطیل کردند. براساس تحقیقات صورت گرفته در آن مقطع در آلمان مشخص شد که سازمان مجاهدین خلق ده تا دوازده میلیون مارک را برای خرید تسلیحات و تدارکات نظامی استفاده کرده است.

به همین دلیل با توجه به فعال شدن ستاد مالی سازمان مجاهدین در صدد برآمدیم که با درخواست از آقای علی جهانی که یکی از اعضای قدیمی مجاهدین خلق بوده و به مدت سه سال نیز در ستاد های مالی سازمان مجاهدین در آلمان و سایر کشورهای اروپایی مشغول به فعالیت بوده است، تجربیات شخصی خود را در این زمینه و روش های اخاذی در این سازمان را به اطلاع خوانندگان و همچنین شهروندان اروپایی و دولت های تابعه آنها قرار بدهد. در زیر خاطرات و تجربیات آقای علی جهانی را در این ارتباط ملاحظه می کنید.

تحریریه ایران قلم

لینک به قسمت اول

قسمت دوم:

همانطور که در قسمت قبلی توضیح دادم در سال ۱۳۷۴ گروه ما را که شامل ۴ نفر، یعنی من و محمد الهی از اعضای شورای مرکزی سازمان و نادر رسول و یک خانم به نام فرحناز حیدری بودیم از قرارگاه اشرف به پایگاه جلالزاده در بغداد منتقل کردند. حدود ساعت ۱۲ شب ما را نزد مسعود رجوی در پایگاه دیگری نزدیک آنجا بردند و او خود شخصا ما را توجیه کرد که شما برای کمک به مریم به اروپا جهت ماموریت می روید . بعد از صحبت های مسعود رجوی ما همان موقع توسط اتوبوس راهی شهر امان پایتخت اردن شدیم. بعد از چند روز توقف در آنجا، سازمان ما را به همراه یک خانم هوادار به نام پری که از آلمان آمده بود، به آن کشور منتقل کردند. من یک پاسپورت داشتم که مربوط به نفرات سازمان بود و عکس آن کمی شبیه من بود. بقیه افراد نیز پاسپورت هایی شبیه من یا پاسپورت هایی که جعلی بود، داشتند. وقتیکه به آلمان رسیدیم و از فرودگاه خارج شدیم آن خانم پاسپورت های ما را گرفت و ما خودمان را به اداره پناهندگی معرفی کردیم. بعد از مدت کوتاهی و گرفتن پاسپورت و اقامت قانونی در ستاد مالی اجتماعی سازمان در آلمان مشغول بکار شدم. دراینجا لازم است قبل از اینکه راجع به کار خودم توضیح دهم راجع به ستاد مالی اجتماعی کمی توضیح دهم.

کار در ستاد مالی اجتماعی در طول روز از ساعت ۸ صبح آغاز و بدون اغراق بعضاً تا ساعات ۱۰ تا ۱۱ شب در خیابان ها ادامه داشت و متشکل از تیم های ۲ نفر یا ۴ نفره بودند که به شهر های مختلف آلمان می رفتند. گرفتن اجازه کار مالی اجتماعی در شهر ها با بخش حقوقی بود که مسئولیت این کار با بهروز جان نثار بود و از مقامات شهرداری شهر مربوطه اجازه کار و جمع آوری پول می گرفت و اعضای تیم های مالی اجتماعی نیز براساس برگه و مجوزی که از مقامات شهرداری داشتند، در آن شهر و در محل مشخص شده کار را آغاز می کردند. اما سازمان مجاهدین حتی در بسیاری از موارد حتی این موازین قانونی را نیز رعایت نمی کرد و بدون کسب مجوز به جمع آوری پول و اخاذی مشغول می شد که در ادامه توضیح خواهم داد. در مجموع سازمان مجاهدین خلق به چند روش و یا چند سبک کار اخاذی و جمع آوری پول را انجام می داد که در زیر هر کدام را توضیح می دهم.

۱ ـ روش آلبوم

در این روش تیم های مالی اجتماعی سازمان با جمع شدن در محل های مرکزی شهر و با نشان دادن یک البوم که در آن عکس اعدام شدگان، عکس های مربوط به کودکان یتیم، و صحنه هایی از سنگسار بود و همچنین بیان توضیحاتی که از جانب سازمان مشخص شده بود، شهروند آلمانی را تحت تاثیر عاطفی قرار می دادند. سپس بعد از این مرحله که شهروند مربوطه تحت تاثیر قرا می گرفت اعضای تیم ها که وظایف شان کاملا مشخص بود، لیست وسائل و اجناسی را که سازمان مشخص کرده بود به شهروندان آلمانی نشان می دادند. سازمان مشخص کرده بود که باید به شهروندان آلمانی گفته شود این اجناس باید برای کودکان خریداری و تهیه شود مانند دارو و چادر و مواد غذایی و لوازم التحریر و …. شهروند آلمانی نیز با تصور اینکه این کودکان واقعی هستند و الان به چادر برای خواب احتیاج دارند و قلم و دفتر برای درس خواندن ندارند کمک مالی می دادند. معمولا این روش اخادی با کسب اجازه از شهرداری صورت می گرفت .

۲ ـ روش نشریه

اما شیوه دیگری نیز برای جمع آوری پول و اخاذی از مردم آلمان وجود داشت که در سازمان به نام ” نشریه ” معروف بود، این شیوه بدون اجازه کار و طی شدن مراحل قانونی انجام می شد و در پوش فروش نشریه اما به سبک “روش البوم ” بالا که توضیح داده شد، اخاذی می شد و افراد نیز مجاز نبودند بطور ثایت در یک محل مثل روش ” آلبوم ” مستقر شوند، زیرا اجازه قانونی نداشتند و تیم ها به جمع آوری پول توسط تیم های ستاد مالی و اجتماعی مشغول می شدند که بعضا پلیس می آمد و افراد را دستگیر می کرد و در نهایت بعد از چند ساعت و گرفتن پول های جمع آوری شده ، آنها را آزاد می کرد.

۳ ـ روش کتابفروشی

شیوه دیگر به نام کتابفروشی معروف بود که مسئول آن موسی فیض بود که سازمان اجازه فروش کتاب ” ما گل های خندانیم ” نوشته محمد قرایی را که به همین دلیل و برای پوشش این کار نوشته شده بود، می گرفت و سپس توسط تیم های مالی اجتماعی و کار توضیحی برای شهروندان از آنها پول گرفته و بعد یک کتاب به عنوان هدیه به آنها می دادند. در صورتیکه قیمت این کتاب آن موقع دو مارک بود یادم هست یک روز یک نفر از تیم های مالی اجتماعی در شهر کلن تواسنته بود رکورد بزند و ۵۰۰ مارک به همین شیوه از یک نفر گرفته بود و در میان اعضای سازمان به تمسخر معروف شده بود که این گرانترین کتابی است که تا به حال فروخته شده است .

۴ ـ روش ” بنیاد زنان ”

شیوه دیگر اخاذی مالی از شهروندان آلمانی بدین ترتیب بود که سازمان یک بنیاد تحت عنوان ” بنیاد زنان ” در آلمان تاسیس کرده بود که مسئول این بنیاد غلام وکیلی بود. یادم هست یک روز در هنگام کار یکی از شهروندان آلمانی از من سؤال کرد که شما برای چه بنیادی کار می کنید، گفتم بنیاد زنان. گفت پس چرا همه اعضای بنیاد شما مرد هستند. سازمان ما را به دروغ توجیه کرده بود که به دروغ بگوییم زنانی که در این بنیاد بوده اند توسط جمهوری اسلامی اعدام شده اند، لذا من برای این بنیاد کار می کنم. بعد آن شهروند آلمانی سؤال کرد مسئول بنیاد چه کسی هست. وقتی که فهمید مسئول بنیاد هم یک مرد است با عصبانیت گفت شما کلاهبردار هستید و کمکی هم نکرد.

ادامه دارد

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد