_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

هراس رجوی از معترضان عراقی مقابل اشرف

 

 

پویا افراسیابی، آریا ایران، بیست و یکم نوامبر 2011
http://ariairan.com/fa/?mod=view&id=11934

 

حضور معترضان عراقی در برابر پادگان اشرف و تاکید آنان بر تعطیلی اردوگاه،خواب طلایی رجوی برای ماندگاری در عراق را آشفته ساخت.اخبار گزارش شده توسط رسانه ها حاکی است، روز جمعه 18 نوامبر 2011 چند هزار عراقی زخم خورده از گروه رجوی در برابر پادگان اشرف دست به تظاهرات زده و خواستار اخراج و محاکمه سران و اعضای سازمان مجاهدین خلق شده اند.

در این تظاهرات همراه با قربانیان عراقی رجوی،تعدادی از خانواده های ایرانی که فرزندانشان در اسارتگاه اشرف بسر می برند نیز شرکت داشتند.خانواده هایی که بیش از دو سال است در برابر پادگان تجمع کرده و رجوی اجازه ملاقات با فرزندانشان را نمی دهد و آنان را مزدور می نامد!

در همین رابطه گروه تروریستی رجوی از پاریس گزارش کرد که این اعتراضات فرمایشی، وابسته به حکومت ایران بوده و عمدا بنام عراقی ها صورت گرفته است تا در اثر تحریکات آنان حمام خون جدیدی راه بیافتد.همین گروه چند ساعت بعد مدعی شد که طرح اعتراضی شکست خورده و فقط چند صد نفر شرکت داشته اند. پس از آن از زبان گروه های مستعار مجاهدین در عراق مدعی شد که همه عراقی ها به این تظاهرات اعتراض نموده و اینگونه تحرکات را محکوم کرده اند.و این در شرایطی است که اطلاعیه گروه های جعلی و مجهول الهویه ظاهرا عربی از پایگاه مجاهدین در اورسوراواز نوشته می شود!

هذیان گویی آشکار رجوی و هراس او از تجمع عراقی ها در مقابل پادگان اشرف،نشان می دهد که روزهای تاریک اسارتگاه مخوف این تشکیلات در عراق رو به پایان است.تیک تاک عقربه های ساعت و روزشمار پایانی عمر مجاهدین در عراق، ضربه مهلکی بر آنان وارد ساخته و بزودی قربانیان عراقی و ایرانی را از دست آنان نجات خواهد داد

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آیا سکوت و بی عملی وظیفۀ احزاب و شخصیت های سیاسی ایرانی در مقابل فاجعه ای است که بزودی در پیش است؟

 

 

نادر نادری، فریاد آزادی، هجدهم نوامبر 2011
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Sokoot%20O%20Bi%20Amali.HTM

 

آیا سکوت و بی عملی وظیفۀ احزاب و شخصیت های سیاسی ایرانی در مقابل فاجعه ای است که بزودی در پیش است؟

پاسخ فاجعه ای که توسط مریم و مسعود رجوی از پیش طراحی شده و رقم می خورد، آیا سکوت و بی عملی است؟

با احترامی که برای تمام احزاب و شخصیت های سیاسی ایرانی قائلم، اما با درک عمق فاجعه ای که در پیش رو است و وظیفه انسانی به من حکم می کند که به هر جای و هر کسی که امیدی هست که از این فاجعه جلوگیری کند دست به دامن شوم و با شناختی هم که از ماهیت و اندیشه رجوی ها دارم بدلیل بیست سال عضویت در آن سازمان، نمی توانم در مقابل این فاجعه بی تفاوت باشم و سکوت کنم که رجوی و بازی های سیاسی او دوستانم را به مسلخ ببرد.

دوستان، بدنبال ضرب الاجل دولت عراق و تصویب آن در دولت عراق برای تخلیه اشرف که با حمایت زیادی در خود دولت عراق برخوردار است، رجوی ها برای فرار از پاسخ گوئی و بر ملا نشدن خیانت ها و جنایت هایش در مقابل دولت عراق ایستاده و در مصاحبه هایشان در این روز ها در صورت عملی شدن ضرب الاجل دولت عراق دنیا را تهدید به راه اندازی حمام خون می کنند و فرمان خودکشی دسته جمعی همچون فرقه های مذهبی را برای اعضای باقی مانده در عراق را صادر می کنند، مثل فرقه خلخا یا دیوید کورش در امریکا که دنیا با یک فاجعه دردناک روبرو شد خودکشی دسته جمعی که این طبیعت فرقه های مذهبی است که رهبران برای بقای خود این کار را می کنند.

دوستان، تا الآن هم رجوی کم از فرزندان ایران زمین را فدای کیش شخصیت خود نکرده و از آن خونها تا الآن ارتزاق کرده است.

دوستان، فکر نکنم نیازی به شفاف سازی ماهیت رجوی ها باشد چون در این سالیان به اندازه کافی شناخت دارید، بهتر از هر کس دیگری. تا این جا ابهامی برای آینده نداریم.

دوستان عزیز، آیا سکوت شما بر اساس یک وظیفه است؟ آیا منطبق با اصول مترقی خواهانه و دمکراتیک وحقوق بشر شما است؟ آیا در آینده ایران جوابی برای این سکوت و بی عملی هست؟

دوستان عزیز، تا آنجا که به دولت عراق بر می گردد چه واقعی باشد چه غیر واقعی بعنوان یک کشور یک سری مجوزها و قوانین دارد که هر اقدامی برای تخلیه اشرف و هر برخوردی را موجه می کند تا الان هم هیچ کشوری چه اروپائی چه امریکائی قوانین ومجوزهای دولت عراق را رد نکرده چون منطبق با حق حاکمیت ملی آن کشور می دانند.

اما در طرف مقابل، یعنی رجوی ها هم از این فاجعه استقبال و روز شماری می کنند. اگر به مصاحبه های تلویزیونی نگاه کنید این روز ها صحبت از این است که درگیری با نیروهای عراقی را یک نعمت می دانند و شعار روزشان این است خطاب به دولت و نیروهای عراقی: بیا بیا بیا...

دوستان، بله نمی توان به دولت عراق برای صرف نظر کردن فشار آورد اما می شود که جلوی رجوی ایستاد که از طرح از پیش طراحی شده این فاجعه دست بکشد.

دوستان عزیز، آیا در صورت واقع شدن این فاجعه در آینده از شما نخواهند پرسید که چرا جلوی این فاجعه را نگرفتید؟ بله خواهند پرسید: شما که بعنوان شخصیت های سیاسی با نفوذ در خارج کشور می توانستید با ملاقات ها و موضعگیری ها و با شکستن سکوتتان خانم رجوی خالق این طرح خودکشی دسته جمعی را در تنگنا قرار دهید و جلوی این فاجعه را بگیرید، چرا این کار را نکردید؟

آقایون، آیا سکوت شما در مقابل این فاجعه ای که هم نزدیک است و هم حتمی، منطبق با اصول آزادیخواهانه و انسانی شما است؟

آیا پاسخی برای آینده دارید؟ آیا اصلا پاسخی برای آینده وجود دارد؟؟؟

هر کس می تواند در مقابل این فاجعه سکوت کند، اما چه بخواهیم چه نخواهیم با سکوتمان در این فاجعه با رجوی ها شریک خواهیم شد و باید پاسخ گو باشیم.

زنده باد ایران، زنده باد آزادی

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به عنوان یک ایرانی مخالف جنگ و جنگ طلبان هستم

 

 

میلاد آریایی

17.11.2011

 

این روزها باز هم ماشین تبلیغاتی جنگ طلبان براه افتاده و برای مسموم کردن فضای موجود صحبت از آغاز جنگی دیگر علیه ایران وایرانیان به میان آمده است و صحنه گردان این خیمه شب بازی تهوع آور شماری از رسانه‌های پلاک دار نشاندار غربی و منابع اسراییلی است.

از آن تهوع آور تر نقشی است که مزدوران فارسی زبان صدام حسین  یعنی مجاهدین به رهبری مسعود رجوی که نام ونشان شان ننگ هر ایرانی شرافتمند است ، اکنون در غالبی نو و جدید برای خود قایل می‌شوند و آرزو دارند صبح دمی رویایی از خواب برخیزند و« ارتش اسارت بخش ناتو» آنان را در بغل گیرد وبه پشتوانه سلاح های اسراییلی شاید بتوانند مردمان خود را آماج گلوله و بمب قرار دهند و در تهران بر مسند قدرت بنشینند. 

بواقع حماقت و شهوت قدرت تا کجا باید سراپای رجوی و همسر سوم اش را درربوده باشد که این چنین آشکارا رؤیاهای کودکانه خود را قرقره میکنند و آنرا به خورد نیروهای اسیر و گروگانهای شان میدهند.دم از بهار عربی میزنند و در چهارچوب پادگان 10در 10 کیلومتری اهدایی صدام حسین جز سرکوب اندیشه وعقیده و جز اختناق و مغز شویی چیزی در چنته برای همان نیروهای از جان گذشته‌شان ندارند.

سالیان گذشته و باز هم میگذرد و این تجربه تاریخی همچنان روشن و روشنتر خود را نشان میدهد که هیچ نیروی و قدرت قهر نظامی قادر نبوده و تاکنون نتوانسته دمکراسی رویایی را برای کشوری به ارمغان ببرد جنگ جویان و جنگ طلبان برای حفظ منافع حقیرخودشان است که با شیره مالیدن بر سر ملت‌ها منابع ونفت آنها را به یغما میبرند و در خلوت به ریش آنان میخندند.

کدام کشور بوده که توانسته به کمک قهرو نیروی سلاح روند دمکراسی در یک کشور را سمت و سو دهد از کوبا در آمریکای لاتین گرفته تا لیبی و عراق در خاور میانه ، مگر به نیروی سلاح به قدرت نرسیدند و روسای جمهور مادالعمر دقیقاً دراین کشورها نهادینه شده است ودقیقا درچنین سرزمین هایی بود که قدرت رنگ وبوی سلطنت را به خود گرفت و موروثی شد . 

رجوی هم مثل یکی دیگر از همین دیکتاتورها است البته از نوع کوتوله آن . او تصور میکند که قادر خواهد بود در قرن بیست ویکم و ارتباطات نوین مردمی چون مردم ایران را بفریبد و بر تخت سلطنت ناداشته تکیه زند.او فکر میکند دانشجویان و روشنفکران ایرانی معطل این مانده که کوتوله ای چون او که از قدرت تنها وابسته بودن را آموزش دیده است بیاید و برایش هورا بکشند غافل از اینکه یک پاپاسی هم برای افکار پریشان این مردک ارزش قایل نیستند و رد هر نوع وابستگی را اتفاقاً از رد خود او و افکار سرکوب گرانه اش شروع کرده اند.

او تنها میتواند درصحرای عراق آن هم به کمک دیکتاتوری چون صدام بر 3000 بخت برگشته حکم براند و آنان را مغزشویی کند و چون  دایی جان ناپلئون با شمشیر چوبی فرمان جنگ صد برابر صادر کند و اکنون همچون آن زبان‌بسته در گرداب عراق بدنبال راه نجاتی برای خود چاره بیندیشد  و فعلاً هم وغم اش این است که دولت عراق ضرب العجل اخراج آنان را عقب بیندازد تا شاید بتواند پس ازخروج کامل آمریکاییان خاکی بر سرش بریزد.

بنابراین سخن کوتاه کنم به عنوان یک ایرانی مخالف جنگ و جنگ طلبان هستم و هر مزدور فارسی زبانی که چون مجاهدین عادت دارند هر شب بغل یک قدرت خارجی شب را به صبح سر کنند تأکید و یادآوری کنم که تا حافظه تاریخی مردم ایران رؤیای ایرانی آزاد و آباد را درسر دارد  و  تا ایران و ایرانی برقرار و پایدار است،  آنان آب در هاون میکوبند و هرگزقادر نخواهند بود حتی بر یک دهات ایران حکم برانند ونقش کدخدای یک ده را نیز با خود به گور خواهند برد چه برسد که به کمک نیروی خارجی و ارتش ناتو قدرت را در ایران به دست بگیرند . این برداشت من از این جریان وابسته و ضد ملی است امیدوارم  تغییری غیرقابل تصور در تارو پود این جریان ضد ملی حاصل شود که عکس نظریه من ثابت شود .

 

میلاد آریایی

نوامبر 2011

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 تهدید تروریستی علیه جان خانم سلطانی را محکوم می کنم
 

 

علی جهانی

15.11.2011


در خبرها مطلع شدیم که چندی پیش چماقداران رجوی در آلمان جلوی خانه سرکار خانم بتول سلطانی او را تهدید کردند که دست از کارهای افشاگری ها و روشنگری ها و فعالیتهای حقوق بشری دست بردارد که خوشبختانه سرکار خانم بتول سلطانی با مقاومت شجاعانه خودشان جلوی چماقداران رجوی جواب دندان شکنی به آنان دادند.البته این کار چماقداران که مستقیما از مریم عضدانلو در اورسورواز دستور می گیرند تازگی ندارد و بارها جداشدگان از این سازمان را که در کشورهای مختلف اروپائی به فعالیتهای افشاگری و روشنگری علیه این فرقه و به فعالیتهای حقوق بشری اشتغال دارند مورد تعرض قرار دادند و این از دمکراسی خواهی از نوع فرقه گرایانه هست که تنها از اندیشه پوشالی فرقه گرایانه این گروه تروریستی بر می آید که هیچ اندیشه مخالف اندیشه خودش را نمی پذیرد
لذا می بینیم که علی رغم اینکه دم از دمکراسی خواهی و آزادی خواهی می زند و با ادعای دروغین می خواهد آزادی برای مردم ایران به ارمغان بیارد و علی رغم اینکه مدعی اینست که طرفدار رهائی زنان هست و زنان را در قلعه اشرف به صورت فرمالیستی در سطح فرمانده و شورای رهبری و حتی مسئول اول قرار داده ولی الان برای چندمین بار متوالی هست که به یک شیر زنی که با شجاعت از قعله اشرف فرار کرده و از قضا جزو شورای رهبری این فرقه بوده و حالا خودش را به دنیای آزاد رسانده و مشغول افشاگری و روشنگری علیه این فرقه مشغول هست تعرض می کند و این همان شورای رهبری کذائی و من درآوردی رجوی هاست که مریم خانوم ریئس جمهور ترشیده و مادام العمر می گفت می خواهد از شورای رهبری صفی تا تهران درست کند و حال که یکی از این صف سر از اروپا در آورده و دارد علیه جنایات این فرقه علیه زنان دست به افشاگری می زند  را تحمل نمی کند و مورد تعرض قرار می دهد ولی اینکه چرا در این شرایط سران فرقه دست به چنین اقداماتی می زنند به نظر من به چند دلیل می باشد
اولا اینکه این از ذات این فرقه بر می آید که تحمل هیچ اندیشه مخالفی را ندارد و در این شرایط هم از سر ضعف و استیصال مطلق دست به چنین اقدامات ابلهانه ای می زند که نه تنها سودی برای سران فرقه ندارد بلکه به ضررش هم تمام می شود دوما در شرایطی که سران فرقه با خرجهای کلان برای در آمدن از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا کیسه گشادی دوخته بودند ولی با افشاگری ها و روشنگری های جدا شدگان و فعالین حقوق بشری برای پانزدهمین سال متوالی در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا باقی ماند و حالا می خواهد دق دلی خودش را سر جدا شدگان در بیاورد و لذا دست به چنین اعمال ضد بشری می زند
سوما در شرایطی که مدت کوتاهی به پایان مهلت دولت قانونی عراق مانده هست که گفته تا پایان سال جاری میلادی این گروه تروریستی باید از اشغال قسمتی از خاک عراق تحت نام اشرف که از زمان صدام دیکتاتور سابق عراق و پدر خوانده رجوی در دست داشته دست بکشد و تا پایان سال جاری میلادی خاک عراق را ترک کند و لذا سران فرقه در چنین شرایط بن بستی که در آن قرار گرفته اند برای روحیه دادن به نیروهای وارفته و روحیه باخته مستقر در قلعه اشرف که در چنگال سران فرقه گرفتار هستند دست به چنین اعمال ضد انسانی می زند
در پایان ضمن محکوم کردن این عمل ضد انسانی فرقه باید به رجوی متذکر شوم که دیگر زمان این عربده کشی ها به سر رسیده و باید به فکر این باشند که بعد از پایان مهلت دولت عراق دست از ادامه اشغال قسمتی از خاک عراق دست بردارند و بساط فرقه گری خود را از عراق جمع کنند و باید به فکر پاسخگوئی به خلق ایران و عراق باشند که در این سالیان چه جنایاتی علیه شان مرتکب شده اند
به امید آنروز و به امید روزی که همه اسیران در قلعه اشرف آزاد گردند
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باز هم قلدر بازی تشکیلات رجوی در اروپا

 

 

سعید ناصری - پاریس

12.11.2011

 

در خبرها مطلع شدم که چماقداران رجوی در اروپا در اوج استیصال و سر خوردگی تمام و از سر ضعف و بد بختی ،شاید هم برای دلخوشی به سران دل شکسته و خسته فرقه و شاید هم برای روحیه دادن به نیروهای فرسوده و اسیر در زندان اشرف (کمپ اشرف) به خانه سرکار خانم بتول سلطانی حمله کرده و با تهدید و ناسزاگویی ایشان را تهدید کرده اند که دست از افشاگری خود علیه سران فرقه بردارد،اما خوشبختانه خانم سلطانی با شجاعت تمام در مقابل انها ایستادگی و مقاومت کردند و انها را عقب راند و در همین زمینه دست به افشاگری گسترده ای زدند.

 

ضمن درود به سر کار خانم سلطانی و تحسین شجاعتشان به ایشان تبریک میگویم وآفرین بر شما خانم سلطانی که اگر به قول مسعود رجوی و همسر سوم اش مریم عضدانلو در پادگان اشرف برای روحیه دادن به نیروه اصطلاح شیر زن را استفاده میکردند، من میگویم اگر یک شیر زن واقعی باشد آن هم شما هستید که این را در کارهایتان و در مقابل تهدید قلدران و شارلاتانهای رجوی نشان دادید ،درود بر شما و شجاعتتان باد.

 

من هم به عنوان یک شخص مستقل و مدافع حقوق بشر این عمل و هر عمل خشونت آمیز دیگررا محکوم میکنم.

اما سوال اصلی اینجاست چرا سران فرقه در همچین شرایط خطیری و در این برهه از زمان دست به چنین اقداماتی میزنند،این اقدامات چه دردی از تشکیلات رو به اضمحلال را دوا میکند.

 

در این شرایط اگر بخواهم به شکل خلاصه به ان اشاره کنم سازمان مجاهدین بسیج گسترده ای راه انداخته بود تا در امریکا و اروپا و پول های کلانی خرج کرد تا برای اینکه از لیست سیاه تروریستی امریکا بیرون بیاد اما بدلیل عملکرد سازمان در سالهای گذشته و حال و اقدام به عملیات های تروریستی و کارهای خرابکارانه ، مجدداً در لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه امریکا باقی ماند واسم این فرقه و همدستانش برای هفدهمین سال متوالی در لیست باقی ماند و سازمان مجاهدین مجددا پذیرای  ضربه مهلک بار دیگری گردید ،این در حالی بود که سازمان برای بیرون امدن از لیست کیسه ای بزرگی دوخته بود که چند صباحی سر نیروهای خود در اشرف  را گرم نگاه دارد که دقیقاً عکس خواسته و تحلیل رهبری فرقه عملی شد و ضربه ای به پوزه مسعود رجوی خورد که  به شدت احساس سوختگی میکنند و میخواهند دق دلی خود را سر کسان دیگری همچون خانم سلطانی و نفرات فعال حقوق بشری که در اروپا فعالیت دارند، خالی کنند .

 

نکته دیگر که قابل تامل میباشد ضرب العجل دولت عراق برای بیرون کردن این سازمان از خاک عراق تا پایان سال 2011 است که این ضربه میتواند به عمر تشکیلات مخوف رجوی پایان دهد و  رجوی به شدت بهم ریخته و گیج شده است از طرفی میخواهد به نفرات داخل کمپ روحیه بدهد و از طرفی هم میخواد مخالفین اش را از بین برذه که بایستی گفت اقای رجوی این بار داستان فرق میکند  و مثل گذشته نیست، این بار نه تنها بایستی به خواست مردم عراق و دولت عراق تن بدهی و تشکیلاتت را جمع کنی بلکه بایستی پاسخگو خیلی از مسائل دیگر هم باشی بهتر این که خودت را اماده کنی برای پاسخگویی که سالیان سال به مردم ایران به جوانان ایران و مردم منطقه خیانت کردی الان وقت جواب دادن است.

 

به امید ازاد شدن نفرات اسیر در پادگان اشرف.

درود بر خانواده های مقاوم که الان ماهها در گرما و سرما دست از تلاش بر نداشته و منتظر فرزندان خود میباشند.

به امید نابودی تشکیلات مخوف رجوی.

 

سعید ناصری پاریس

12.11.2011

 

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد