_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

احزاب چپ اروپا ، حمله احتمالی نظامی به ایران و نقش مجاهدین خلق

 

 

مسعود جابانی، پیام رهایی، هلند، بیست و دوم نوامبر 2011
http://payamerahai.com/?p=2090

 

در حال حاضر نیز سوژه جدید مطبوعاتی و نگرانی اکثر مردم و گروه های اپوزیسیون اصولی و مترقی حمله احتمالی نظامی اسرائیل یا امریکا به ایران می باشد. بغیر از بخشی از جنگ طلبان داخل ایران و مجاهدین وطن فروش کمتر ایرانی را سراغ دارم که موافق حمله نظامی به ایران باشند حتی فرانسه و آلمان که همیشه طراح و مجری اینگونه پروژه ها بوده اند این حمله را به سود خود نمی بینند

رویدادهای چند ماهه اخیر در منطقه خاورمیانه بعد از بحرانهای مالی یونان و تنشهای مربوط به آن، جزء مهمترین سوژه های مطبوعاتی اروپا محسوب می گردد.

تمرکز تصمیم گیریهای اقتصادی و حتی سیاسی کشورهای اروپائی در بروکسل و پارلمان اروپا از تصمیمات کشوری و به دست گرفتن زمام امور سیاسی به دست بانکداران و صاحبان سرمایه ار مهمترین مسائلی است که مستقیم و غیر مستقیم در تحولات خاورمیانه تاثر خواهد گذاشت.

وحشت از به روی کارآمدن دولتهای رادیکال با ایدئولوژی اسلامی در منطقه خاورمیانه که از کمک های اروپا و آمریکا سود برده ولی نهایتا مانند بن لادن سلاح های اهدائی را به سوی آنان نشانه می روند، دستگاه های امنیتی غرب را برای راه حلهای مطمئن تری برای ثبات اقتصادی- سیاسی به تکاپو انداخته است.

بطور معمول اگر کشورهای عضو ناتو و یا صاحبان قدرتهای اقتصادی به توافق برسند که باید “به مردم کشورهای دیکتاتوری که نقض کننده حقوق بشر بوده و یا در حال ساختن سلاح های هسته ای و یا شیمیائی و غیره می باشند ” یاری رسانند و به نوعی دولت دیگری را بر سرکار آورند، حتما آن پروژه را در دستور کار قرار خواهند داد.

جالب است که بدانیم پس از سقوط دولت دیکتاتوری مورد نظر مانند لیبی ، تمامی هزینه های کشورهای عضو ناتو که در انهدام مراکز تعیین شده شرکت داشته اند از دولت جدید باضافه بهره آن گرفته خواهد شد. پول تمامی گلوله هائی که بسوی مردم غیر نظامی و یا نظامیان حامی دیکتاتور شلیک شده مستقیما در صورت حساب دولت جدید خواهد آمد و آنان موظف هستند که تا دینار آخر آن را بپردازند.

در حال حاضر نیز سوژه جدید مطبوعاتی و نگرانی اکثر مردم و گروه های اپوزیسیون اصولی و مترقی حمله احتمالی نظامی اسرائیل یا امریکا به ایران می باشد. بغیر از بخشی از جنگ طلبان داخل ایران و مجاهدین وطن فروش کمتر ایرانی را سراغ دارم که موافق حمله نظامی به ایران باشند حتی فرانسه و آلمان که همیشه طراح و مجری اینگونه پروژه ها بوده اند این حمله را به سود خود نمی بینند زیرا معتقدند که ضرر این اقدام بیشتر از سود آن خواهد بود.

در این میان مواضع جدید احزاب چپ اروپائی که زمانی شدیدا تحت تاثیر شعارهای مجاهدین قرار گرفته بودند و آنان را رهروان راه چگوارا و نمایندگان برحق مردم ایران و مشی تروریستی انها را تنها راه مبارزه با جمهوری اسلامی می دانستند، بسیار قابل توجه است.

آقای “د- یونگ” از حزب سوسیالیست هلند که نماینده پارلمان اروپا می باشد برای یکبار به نمایندگی از دیگر نمایندگان لیست امضا کنندگان را به خانم مریم رجوی در مراسم سی خرداد اهدا نمود. ولی وقتی دید که امثال جان بولتن ها و دیگر نمایندگان جنگ طلبان آمریکائی و اروپائی با هزینه های سرسام آور و پرداخت مبالغ نجومی به مراسم مجاهدین دعوت شده اند تا چند دقیقه ای در حمایت از خانم رجوی و مجاهدین داد سخن بگویند. از مجاهدین روی بر تافتند ودیگر حاضر نشدند آبروی خود را برای مجاهدینی که چرخ وحشناکی بسوی راست ارتجاعی کرده اند خرج نمایند و این سئوال در ذهنشان برجسته شد که اولا اینهمه مخارج از کجا آورده شده و درثانی چگونه می شود جان بولتن طراح حمله به افغانستان و عراق و دلال فروش تسلیحات نظامی آمریکا، دوست مردم ایران و حامی دمکراسی و حقوق بشر باشد.

آقای ” یاسبر فن دیک” عضو حزب سوسیالیست پارلمان در پاسخ به سئوالم در مورد حمله احتمالی و همچنین مواضع حزب سوسیالیست در مداخله نظامی اظهار داشت که :

در صورت حمله نظامی فقط امپریالیسم سود خواهد برد و در واقع جنگ دولت با آمریکا و متحدانش بخاطر کسب منافع خود خواهد بود و ربطی به منافع مردم نخواهد داشت و بدتر از آن تنها مردم هستند که قربانی این تراژدی نظامی خواهند شد.

همچنین در چنین شرایطی فقط دولت دست نشانده و فناتیک که با اسلحه به قدرت رسیده است قادر نخواهد بود که عدالت اجتماعی و آزادی را در کشور جاری کند زیرا با نهادها و ابزار دمکراسی به حکومت نرسیده است و با دمکراسی بیگانه و تاب تحمل دگراندیشی و انتقاد را نحواهد داشت و این راه به سلاخی کردن مردم با نام انقلابیگری خواهد برد.

از هم پاشیدگی و انزوای مجاهدین نتیجه استراتژی خود آنان می باشد. در واقع این خود مجاهدین هستند که با چرخش براست، احزاب چپ اروپائی مانند احزاب کارگری و حزب سبزهای هلند و آلمان را از خود دور کرده اند و در کنار جنگ طلبان آمریکائی و اروپائی قرار گرفته و تمام عیار منافع آنان را با شعار های مردم فریب پیش می برند.

مهمترین نقطه مشترکی که احزاب چپ اروپائی با یکدیگر دارند اینست که آنان ” حمله و دخالت نظامی به کشورها را تحت هر عنوان انساندوستانه و عدالت خواهانه نمی بینند و آن را محکوم می نمایند.”. آنان بخوبی می دانند که هرگونه حمله نظامی به وابستگی سیاسی- اقتصادی آن کشور منجر خواهد گردید. مردم می بایست در سرنوشت خویش نقش اصلی را داشته باشند و بتوانند در شرایطی آزاد تصمیم گیرنده باشند و حق انتخاب داشته باشند. این مسئله به هیچ عنوان نمی بایست از طرف دولت حاکم و یا نیروی خارجی به آنان تحمیل گردد.

پیام رهائی و بسیاری از جداشدگان از فرقه مجاهدین سالهاست که جهت آگاهی احزاب چپ اروپائی و آشنائی با متدهای وطن فروشانه مجاهدین و آشنائی آنان با اپوزیسیون واقعی ، همیشه کوشا بوده اند.

مجاهدین سالهاست با علم کردن رهبری ایدئولوژیک که در واقع نوعی “ولایت عام” بر مردم و “ولایت خاص” بر سرنوشت نیروهای خودی است مهار نیروهای خودشان را بدست گرفته و طوری آنها را شستشوی مغزی داده اند که در این راه حاضرند جان خویش را هم فدای رهبر کنند.

روشی که هیچگاه به خود آگاهی انسنها منجر نمی شود بلکه آنها را به رباط بی اراده تبدیل می سازد و استثمار فکری آنان را به دنبال خواهد آورد.

مجاهدین برعکس نیروهای چپ “مترقی” هرگز به کرامت و اراده مستقل وآزاد انسان معتقد نبوده و راه رستگاری را قیومیت وطببعیت انسان از رهبری ایدئولوژیک می دانند و موجودیت و استقلال نیروهای مخالف را به رسمیت نمی شناسند و هرگز نیستند که با آنان که فرو تر از خود می دانند در مورد آینده کشورشان به بحث و گفتگو بنشینند.

احزاب سیاسی و چپ اروپا دیگر آنان را باور نخواهند کرد زیرا سالهاست که دیگر رفتار و منش آنان هیچگونه شباهتی به روش های دمکراتیک نیروهای چپ نداشته و از حداقل های نرم های آزادی خواهانه برخوردارنبوده است. حتی لیبرالها و راستگرایان هم صاحب روش و منش و اصولی هستند که بر آن اساس راه کار های خود را تدوین می کنند.

مجاهدین شاید جزو نادر گروههائی هستند که هیچگاه اصول تدوین شده ای برای سازندگی و همیاری و نزدیکی با دیگران نداشته اند و هر لحظه بنا بر شرایط رنگ عوض می کنند ومرگ و انهدام و نیستی و حذف و پاشیدن بذر کینه و نفرت افتخار آنان بوده و سالهاست که تنها دلشوره آنان است

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خونخواری یا کسب درآمد مجاهدین با خون مردم اروپایی

 

 

محمد -ب، ایتالیا، کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، هفدهم نوامبر 2011 
http://www.cibloggers.com/?p=8171

 

در باره راههای کسب در آمد مجاهدین و راههای پولشویی و خرج کردنهای بی رویه آنها این روزها زیاد خواندم , در همین رابطه با هم درسی سابقم در هند در حال چت بودم و صحبت میکردم که اطلاعات جالب و فاش نشده ای در این باره داشت , او که قبلا در دوران دانشگاه از هوادارن مجاهدین خلق بود و قرار بود به اشرف هم اعزام شود اما بخاطر مسائلی کنار کشید , گفت که مجاهدین سالهاست یک شبکه توزیع داروی تقلبی ایجاد کرده اند که این داروها را اینترنتی به فروش میرسانند او میگفت آنها با تغییر و دستکاری در تاریخ داروها , داروهایی را که معمولا در داروخانه بدون نسخه عرضه نمیشود بصورت اینترنتی به فروش میرسانند و با پست از هند یا مالزی ارسال میکننداو میگفت که در راس این داروها ویاگرا قرار دارد که بصورت اینترنتی فروش خوبی دارد اما چون مجاهدین خلق با هر گونه مسائل جنسی مخالفند و طبعا برای کسب در آمد بیشتر همه این داروها و منجمله ویاگرا که برای تقویت قوای جنسی است , تقلبی و بدون خاصیت است , اغلب خریداران شهروندان کشورهای اروپایی هستند که پول را هم با کارتهای اینترنتی میپردازند. این تجارت و کسب در آمد مجاهدین از تجارت قاچاق هم خطرناک تر است چرا که بسیاری از بیماریهای قلبی و خونی و تنفسی نیاز به داروهایی برای زنده ماندن دارند که بسا کسانی به دلایل مختلف منجمله ارزانی از این سایتها خرید میکنند و همین باعث مرگ یا نقص جسمانی عمده در آنان میشود .

در همین رابطه از دوست دیگرم هم قبلا شنیده بودم که مجاهدین خلق با تغییر و دستکاری در تاریخ شیرخشک یک پارتی بزرگ شیر خشک بچه را در سوئد به فروش رسانده بودند . . چه بازی با عواطف هواداران و کشاندن آنها به درب خانه ها برای گدایی و چه این کارهای کثیف و تجارت قاجاق و مواد مخدر و انسان و چه پولهایی که از بیگانگان میرسد و موجب نوکری بی چون و چرای مجاهدین میشود . تاکنون هیچکدام نتوانسته ذره ای برای آنها محبوبیت کسب کند . . دوستم میگفت اگر در بخش مالی سازمان هدف نه ایدئولوژی است نه سرنگونی جمهوری اسلامی و فقط وفقط هدف در آمد بیشتر است و میگفت باور کنید اگر جمهوری اسلامی به آنها پول بدهد مزدوران خطرناکی برای مابقی اپوزسیون خواهند شد کما اینکه قبلا نیز در رساندن اسلحه قاچاق به جمهوری اسلامی چون در آمد داشته فعال بوده اند و خود مسعود رجوی هم در یکی از نشست هایش گفته که از این راه در آمد زیادی داشته . حالا هم دم عید میلادی باز این جماعت فکر میکنند مردم اروپا در این ایام از همیشه پولدارتر و از همیشه خیرتر هستند و دنبال اخاذی راه افتاد ه اند من به شخصه به مقامات شهرداری در شهرهایی که رفت و آمد دارم اطلاع داده ام که آنها چه قصدی دارند , کاتانیا /مسینا و سیراکوزا ومرسالا شاید سالهای قبل جولانگاه مجاهدین بوده اما امسال قطعا پلیس به آنها این اجازه را نخواهد داد.

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تهدید تروریستی علیه جان خانم سلطانی را محکوم می کنم
 

 

علی جهانی

15.11.2011


در خبرها مطلع شدیم که چندی پیش چماقداران رجوی در آلمان جلوی خانه سرکار خانم بتول سلطانی او را تهدید کردند که دست از کارهای افشاگری ها و روشنگری ها و فعالیتهای حقوق بشری دست بردارد که خوشبختانه سرکار خانم بتول سلطانی با مقاومت شجاعانه خودشان جلوی چماقداران رجوی جواب دندان شکنی به آنان دادند.البته این کار چماقداران که مستقیما از مریم عضدانلو در اورسورواز دستور می گیرند تازگی ندارد و بارها جداشدگان از این سازمان را که در کشورهای مختلف اروپائی به فعالیتهای افشاگری و روشنگری علیه این فرقه و به فعالیتهای حقوق بشری اشتغال دارند مورد تعرض قرار دادند و این از دمکراسی خواهی از نوع فرقه گرایانه هست که تنها از اندیشه پوشالی فرقه گرایانه این گروه تروریستی بر می آید که هیچ اندیشه مخالف اندیشه خودش را نمی پذیرد
لذا می بینیم که علی رغم اینکه دم از دمکراسی خواهی و آزادی خواهی می زند و با ادعای دروغین می خواهد آزادی برای مردم ایران به ارمغان بیارد و علی رغم اینکه مدعی اینست که طرفدار رهائی زنان هست و زنان را در قلعه اشرف به صورت فرمالیستی در سطح فرمانده و شورای رهبری و حتی مسئول اول قرار داده ولی الان برای چندمین بار متوالی هست که به یک شیر زنی که با شجاعت از قعله اشرف فرار کرده و از قضا جزو شورای رهبری این فرقه بوده و حالا خودش را به دنیای آزاد رسانده و مشغول افشاگری و روشنگری علیه این فرقه مشغول هست تعرض می کند و این همان شورای رهبری کذائی و من درآوردی رجوی هاست که مریم خانوم ریئس جمهور ترشیده و مادام العمر می گفت می خواهد از شورای رهبری صفی تا تهران درست کند و حال که یکی از این صف سر از اروپا در آورده و دارد علیه جنایات این فرقه علیه زنان دست به افشاگری می زند  را تحمل نمی کند و مورد تعرض قرار می دهد ولی اینکه چرا در این شرایط سران فرقه دست به چنین اقداماتی می زنند به نظر من به چند دلیل می باشد
اولا اینکه این از ذات این فرقه بر می آید که تحمل هیچ اندیشه مخالفی را ندارد و در این شرایط هم از سر ضعف و استیصال مطلق دست به چنین اقدامات ابلهانه ای می زند که نه تنها سودی برای سران فرقه ندارد بلکه به ضررش هم تمام می شود دوما در شرایطی که سران فرقه با خرجهای کلان برای در آمدن از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا کیسه گشادی دوخته بودند ولی با افشاگری ها و روشنگری های جدا شدگان و فعالین حقوق بشری برای پانزدهمین سال متوالی در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا باقی ماند و حالا می خواهد دق دلی خودش را سر جدا شدگان در بیاورد و لذا دست به چنین اعمال ضد بشری می زند
سوما در شرایطی که مدت کوتاهی به پایان مهلت دولت قانونی عراق مانده هست که گفته تا پایان سال جاری میلادی این گروه تروریستی باید از اشغال قسمتی از خاک عراق تحت نام اشرف که از زمان صدام دیکتاتور سابق عراق و پدر خوانده رجوی در دست داشته دست بکشد و تا پایان سال جاری میلادی خاک عراق را ترک کند و لذا سران فرقه در چنین شرایط بن بستی که در آن قرار گرفته اند برای روحیه دادن به نیروهای وارفته و روحیه باخته مستقر در قلعه اشرف که در چنگال سران فرقه گرفتار هستند دست به چنین اعمال ضد انسانی می زند
در پایان ضمن محکوم کردن این عمل ضد انسانی فرقه باید به رجوی متذکر شوم که دیگر زمان این عربده کشی ها به سر رسیده و باید به فکر این باشند که بعد از پایان مهلت دولت عراق دست از ادامه اشغال قسمتی از خاک عراق دست بردارند و بساط فرقه گری خود را از عراق جمع کنند و باید به فکر پاسخگوئی به خلق ایران و عراق باشند که در این سالیان چه جنایاتی علیه شان مرتکب شده اند
به امید آنروز و به امید روزی که همه اسیران در قلعه اشرف آزاد گردند
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باز هم قلدر بازی تشکیلات رجوی در اروپا

 

 

سعید ناصری - پاریس

12.11.2011

 

در خبرها مطلع شدم که چماقداران رجوی در اروپا در اوج استیصال و سر خوردگی تمام و از سر ضعف و بد بختی ،شاید هم برای دلخوشی به سران دل شکسته و خسته فرقه و شاید هم برای روحیه دادن به نیروهای فرسوده و اسیر در زندان اشرف (کمپ اشرف) به خانه سرکار خانم بتول سلطانی حمله کرده و با تهدید و ناسزاگویی ایشان را تهدید کرده اند که دست از افشاگری خود علیه سران فرقه بردارد،اما خوشبختانه خانم سلطانی با شجاعت تمام در مقابل انها ایستادگی و مقاومت کردند و انها را عقب راند و در همین زمینه دست به افشاگری گسترده ای زدند.

 

ضمن درود به سر کار خانم سلطانی و تحسین شجاعتشان به ایشان تبریک میگویم وآفرین بر شما خانم سلطانی که اگر به قول مسعود رجوی و همسر سوم اش مریم عضدانلو در پادگان اشرف برای روحیه دادن به نیروه اصطلاح شیر زن را استفاده میکردند، من میگویم اگر یک شیر زن واقعی باشد آن هم شما هستید که این را در کارهایتان و در مقابل تهدید قلدران و شارلاتانهای رجوی نشان دادید ،درود بر شما و شجاعتتان باد.

 

من هم به عنوان یک شخص مستقل و مدافع حقوق بشر این عمل و هر عمل خشونت آمیز دیگررا محکوم میکنم.

اما سوال اصلی اینجاست چرا سران فرقه در همچین شرایط خطیری و در این برهه از زمان دست به چنین اقداماتی میزنند،این اقدامات چه دردی از تشکیلات رو به اضمحلال را دوا میکند.

 

در این شرایط اگر بخواهم به شکل خلاصه به ان اشاره کنم سازمان مجاهدین بسیج گسترده ای راه انداخته بود تا در امریکا و اروپا و پول های کلانی خرج کرد تا برای اینکه از لیست سیاه تروریستی امریکا بیرون بیاد اما بدلیل عملکرد سازمان در سالهای گذشته و حال و اقدام به عملیات های تروریستی و کارهای خرابکارانه ، مجدداً در لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه امریکا باقی ماند واسم این فرقه و همدستانش برای هفدهمین سال متوالی در لیست باقی ماند و سازمان مجاهدین مجددا پذیرای  ضربه مهلک بار دیگری گردید ،این در حالی بود که سازمان برای بیرون امدن از لیست کیسه ای بزرگی دوخته بود که چند صباحی سر نیروهای خود در اشرف  را گرم نگاه دارد که دقیقاً عکس خواسته و تحلیل رهبری فرقه عملی شد و ضربه ای به پوزه مسعود رجوی خورد که  به شدت احساس سوختگی میکنند و میخواهند دق دلی خود را سر کسان دیگری همچون خانم سلطانی و نفرات فعال حقوق بشری که در اروپا فعالیت دارند، خالی کنند .

 

نکته دیگر که قابل تامل میباشد ضرب العجل دولت عراق برای بیرون کردن این سازمان از خاک عراق تا پایان سال 2011 است که این ضربه میتواند به عمر تشکیلات مخوف رجوی پایان دهد و  رجوی به شدت بهم ریخته و گیج شده است از طرفی میخواهد به نفرات داخل کمپ روحیه بدهد و از طرفی هم میخواد مخالفین اش را از بین برذه که بایستی گفت اقای رجوی این بار داستان فرق میکند  و مثل گذشته نیست، این بار نه تنها بایستی به خواست مردم عراق و دولت عراق تن بدهی و تشکیلاتت را جمع کنی بلکه بایستی پاسخگو خیلی از مسائل دیگر هم باشی بهتر این که خودت را اماده کنی برای پاسخگویی که سالیان سال به مردم ایران به جوانان ایران و مردم منطقه خیانت کردی الان وقت جواب دادن است.

 

به امید ازاد شدن نفرات اسیر در پادگان اشرف.

درود بر خانواده های مقاوم که الان ماهها در گرما و سرما دست از تلاش بر نداشته و منتظر فرزندان خود میباشند.

به امید نابودی تشکیلات مخوف رجوی.

 

سعید ناصری پاریس

12.11.2011

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای حفاظت از جان خانم بتول سلطانی از دست تروریستهای مریم عضدانلو

 

 

همایون کهزادی - پاریس

10.11.2011

 

خطاب به دفتر سازمان ملل, صلیب سرخ, مجامع بین لمللی حقوق بشر وکمیساریای عالی پناهندگان:

به نظر میرسد این مسئولیت شماست که به مریم قجر عضدانلو ومسعود رجوی دستور دهید تا  دست از سر منتقدان و ناراضیان این سازمان بردارند و در جهان آزاد بگذارید به زندگی خارج و فارغ از تفکرات وتهدیدات تروریستی بپردازند.

اگر چه آینده این سازمان با مرگ و نیستی رقم خورده است باید خاطر نشان کرد که با عمل‌کرد خشونت طلبانه و تروریستی خود قادر نیستند آب به جوی رفته را بازگردانند و با تهدید وارعاب باعث سکوت ناراضیان این سازمان شوند.

 

لازم به ذکر است که بار دیگر چماقداران وتروریستهای رجوی به  به محل سکونت سرکار خانم بتول سلطانی عضو سابق و ناراضی شورای رهبری این سازمان تروریستی یورش برده واورا مورد تهدید واذیت و آزار قرار داده اند و در این رابطه سازمان مجاهدین و شورای ملی دست ساز انان باید جوابگوی این یورش باشند که چرا در کشوری که مهد ازادی ودموکراتیک است به جانیان وچماقداران وتروریستهای دست پروده شان  با دست باز اجازه هرفریب و نیرنگی  را میدهند .

 

واقعیت این است این بار برای بارچندم است که یک عضو ناراضی ولی فعال و شجاع آنهم به عنوان یک زن ، در کشوری غریب موردحمله قرار میگیرد این نه تنها در مورد خانم سلطانی بلکه در مورد همه جدا شدگان صدق میکند چرا که همین جدا شده گان هستند که  دستان آلوده به خون  تروریست ها وجانیان وقاتلان جوانان ایران را رو میکنند . از این رو من شخصاً با تمام قوا این یورش ننگین را محکوم واز تمامی ارگانهای بین لمللی میخواهم که مریم وتروریستهای جانی این گروه تروریستی  را به دادگاه بکشانند.

 

ایا شما به جانیان حق میدهید که در دنیای آزاد اجازه هر کاری را داشته باشند و در خیابان‌های اروپا خواهان برقراری مناسبات چماقدارانه خود همچون عراق باشند ؟ قطعاً هرگز و بایست هر چه سریع‌تر جلوی تروریستهای رجوی را گرفت و نگذاشت که فضای کشورهای دموکراتیک ومهد ازادی باترور وچماقداری وخشونت آنان خدشه دار گردد.

 

 بار دیگر این عمل ننگین را شدیدا محکوم وخواستار کشاندن انها به پای میز محاکمه هستیم.

 

همــــــــــایون کـــــــــهزادی

 10/11/2011 پاریـــــــــــس

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کانون ایران قلم تهدید و تعرض به خانم بتول سلطانی را محکوم می کند

مسئولیت هر گونه اقدام تروریستی علیه خانم بتول سلطانی بر عهده رهبری فرقه مجاهدین است

 

03.11.2011

ایران قلم

 

مطلع شدیم که تشکیلات مافیایی فرقه مجاهدین که زبانی جز خشونت و ترور نمی شناسد، در برابر افشاگری های خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری این فرقه طاقت از دست داده است و با اعزام چماقدار تروریست بر جلوی درب محل استقرار ایشان قصد تعرض و تهدید و حمله به ایشان را داشته است که با اقدام به موقع و هوشیارانه خانم سلطانی نقشه این فرقه نقش برآب شده است.

همانطور که در گزارش خانم سلطانی آمده است، گزارش دقیق این اقدام تروریستی به اداره های مسئول در این مورد داده شده است و باید گماشته ، چماقداران این فرقه برای توضیحات آماده شوند.

همچنین رهبری فرقه مجاهدین که  در برابر افشاگری های خانم سلطانی  هیچ حرف و پاسخی نداشته  و در برابر حجم عظیمی از حقایق بازگو شده تنها به سکوت خفیفانه بسنده کرده با فرستادن نامه هائی با محتوای دروغین بر علیه خانم سلطانی به اداره های مختلف سعی می کند تا مانع ادامه افشاگریها و موضع گیریهای خانم بتول سلطانی بر علیه این تشکیلات گردد که با واکنش شجاعانه خانم بتول سلطانی مواجه شده است و حتی برخی از ا داره های مذکور نامه را که بصورت ایمیل ناشناس به این اداره ها ارسال شده است به خانم بتول سلطانی ارجاء داده اند و طرحهای مزورانه این تشکیلات در بکار گیری همسایگان و یا افراد دیگر کاملا شناخته شده و لو رفته است و دیگر حنای ا ینگونه نامه ها و ایمیلها و خرابکاریها برای ارگانهای مربوطه رنگی ندارد و باعث بی آبروئی بیشتر این تشکیلات و گماشتگان آن شده است. اگر چه چگونکی اعمال این تهدیدات و مشخصات چماقدار تروریست این فرقه به اطلاع مقامات پلیس و مقامات حقوقی کشور مربوطه رسیده و آنان را درجریان این امر قرار گرفته اند، اما کانون ایران قلم بر اساس مسئولیت انسانی خود توجه افکار عمومی بویژه ایرانیان خارج از کشور را به شیوه های حذف فیزیکی و تهدیدات مجاهدین در قبال منتقدان و ناراضیان خود جلب میکند .

کانون ایران قلم همچنین تاکید میکند مسئولیت هر گونه سوء قصد و یا هر گونه مزاحمت، ضرب و شتم جسمی و ایجاد فشار روحی و روانی در مورد سرکار خانم بتول سلطانی عضو ناراضی شورای رهبری این سازمان قبل از هر کس بر عهده مسعود رجوی و مریم رجوی مستقر در اورسوآواز فرانسه خواهد بود.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تهدیدات چماقدار، تروریست های رجوی علیه خانم بتول سلطانی

شتر در خواب بیند پنبه دانه که من سکوت کنم

 

03.11.2011

بتول سلطانی

 

مدتی است بعد از افشاگریها و واقعیتهائی که من بازگو کردم تشکیلات سازمان مجاهدین که زبانی جز خشونت و سلاح و وحشیگری نمی شناسد و در برابر این افشاگری ها هیچ حرف و پاسخی ندارد تلاش می کند تا با اعزام گماشتگان تشکیلاتی اش  به خانه من باعث اذیت و آزار روحی و روانی من بشوند صبح روز  دوم نوامبر ساعت 07.15 صبح دو گماشته، چماقدار تروریست این سازمان درب خانه من را زدند که وقتی درب را باز کردم یکی از آنها جلو آمده و گفت که ببین مزدوراگر یک لجن پراکنی کنی دیگر بر علیه سازمان و خون شهدا بکنی فلانت می کنیم که من به محظ شنیدن این جمله فریاد زدم که تروریست! تروریست و همسایه ترک زبان را با فریاد صدا می کردم و به طرف داخل دویدم تا تلفن را بردارم که به پلیس زنگ بزنم که وی فرار کرد و من به دنبال او تا 5 متری ماشینش که در خیابان مقابل ساختمان پارک بود تعقیب کردم و بعد او زبونانه  سوار ماشین سفید رنگ شد و به سرعت گریخت و رفت مشخصات و نام این دو مزدور بهمراه مزدور فریب خورده ای  بنام ح.ص که با آنها در رابطه با جمع آوری ا طلاعات در مورد من همکاری می کند تماما به اداره پلیس با جزئیات کامل تحویل داده ام این فرد مدتی است به استخدام این تشکیلات در آمده است و در تظاهرات پاریس این سازمان شرکت کرده و غیر قانونی از محل خود به پاریس و محل گردهم آئی مریم رجوی رفت و با این فرقه نخ نما شده رفت و آمد می کند وی همینطور با فرستادن نامه هائی بر علیه من به اداره های مربوط به کار یا اقامتم به این ترتیب سعی می کنند تا مانع تراشی و اشکال در کار و زندگی من ایجاد کنند و هدف آن که توسط سازمان دنبال می شود این است که مانع ادامه افشاگریها و موضع گیریهای من بر علیه این تشکیلات بشوند که همگی این تلاشهای مذبوحانه خوشبختانه با شکست مواجه شده است و حتی برخی از ا داره های مذکور نامه را که بصورت ایمیل ناشناس ارسال کرده اند با بعضا از آنها خواسته اند که نامی از آنها نبرند را به من تحویل داده اند و گفته اند که ما می دانیم شما از این گروه فرار کرده اید  و طرحهای مزورانه این تشکیلات در بکار گیری همسایگان و یا افراد دیگر کاملا شناخته شده و لو رفته است و دیگر حنای ا ینگونه نامه ها و ایمیلها و خرابکاریها برای ارگانهای مربوطه رنگی ندارد و باعث بی آبروئی بیشتر این تشکیلات و گماشتگان آن شده است.و این تشکیلات فرومانده هرگز نباید اروپا را با قرارگاه اهدائی صدام حسین و اسارت یک عمر افراد اشتباه بگیرد اما ما بر اساس مسئولیت انسانی خودم توجه افکار عمومی بویژه ایرانیان خارج از کشور را به شیوه های حذف فیزیکی و تهدیدات مجاهدین در قبال منتقدان و ناراضیان خود جلب میکنم . دوم اینکه به کسانی که بخاطر ترس و یا با وعده های تو خالی یا پول تن به همکاری با این تشکیلات می دهند هشدار می دهم که بخاطر هیچ و پوچ خود را بی آبرو نکنند و از باتلاق این تشکیلات فاصله بگیرند چرا که هر کمک و کاری باعث فرو رفتن بیشتر در باتلاق است. در آخر هم از همین الان می گویم که هر گونه سوء قصد و یا هر گونه مزاحمت، ضرب و شتم جسمی و ایجاد فشار روحی و روانی من قبل از هر کس بر عهده مسعود رجوی و مریم رجوی مستقر در اورسوآواز فرانسه خواهد بود.

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محکومیت حمله به منتقدان تشکیلات رجوی در ژنو

 

 

بتول سلطانی

03.10.2011

 

باز هم مانند گذشته تشکیلات بی آبرو و درمانده رجوی در ژنو دست به کار احمقانه و برخواسته از ماهیت خشونت و ترور و دیکتاتوری تشکیلات دست زد آنهم در قلب کشور پناهندگان حقوق بشر متأسفانه من نتوانستم در این گردهمائی شرکت کنم و جائی بسی شرم برای این گروه دارد که حتی حاضر نیست صدای منتقدان خود را بشنود و در حسرت این است که کاش آنها را هم به گونه ای سر به نیست می کرد وگرنه چگونه اینها در یک کشور آزاد و اروپائی همچون سوئیس دست به چنین کاری می زنند.

جالب توجه افکار عمومی و دیدبان حقوق بشر است که سرکوب آزادی بیان توسط تشکیلات این فرقه در اروپا و حضور فرقه ای این گروه سابقه ای طولانی دارد.

سال گذشته هم در پاریس این تشکیلات دست به اقدام مشابهی زد و با حمله فیزیکی به منتقدان خودش همچون آقای محمد حسین سبحانی و محمدکرمی آنها را مضروب و مصدوم کرد. 

سوزش این فرقه که تاب تحمل را از آنان ربود و منجر به باز هم حمله فیزیکی به منتقدان خود شد از این ناحیه است که دست آنها رو شده و آنها نمی توانند کماکان به فریب افکار عمومی بپردازند

در اینجا لازم است با تشکر از همه حاضرین در این اکسیون و بخصوص از حضور و فعالیت سرکارخانم بتول ملکی بعنوان کسی که خسته ناپذیر از همه اتهامات و اقدامات مذبوحانه آشکار و نهان این تشکیلات باز هم به انتقاد و فعالیت خودش شجاعانه ادامه می دهد تشکر و قدردانی می کنم و من این حرکت زشت و ضد دمکراسی و آزادی عقیده را توسط سرسپردگان این فرقه را محکوم می کنم و باز هم به نوبه خودم به آنها هشدار می دهم که مراقب اعمال ضد آزادی و عقیده خودشان باشند

بتول سلطانی

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد