_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

سخنرانی خانم مریم سنجابی در گردهمائی بزرگ بغداد

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و هشتم نوامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1660

 

 

خانم مریم سنجابی عضو جداشده شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق در گردهمائی بزرگ بغداد در روز جمعه گذشته شرکت نمود و به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان که یک نسخه آن قبل از ایراد به بنیاد خانواده سحر داده شده بود در زیر آورده میشود:

با سلام خدمت همه عزیزان و اساتید شرکت کننده

من از بخش پرسنلی و روابط درونی فرقه رجوی با شما سخن میگویم

از سال 2003 میلادی تاکنون حدود 800 نفر از اعضای این سازمان از پادگان اشرف فرار نموده و از فرقه اعلام جدایی کرده اند و همچنان سران سازمان تمام آنان را مزدور و نفوذی می خوانند.

من از سازمانی سخن میگویم که از زندانی کردن و به قتل رساندن اعضای ناراضی و وارد آوردن فشار های طاقت فرسا به اعضایش ابایی ندارد.

من از قتل یک سری نفرات و از خودکشی تعدادی دیگر به دلیل فشارهایی که بر آنها وارد می آورند اطلاع دارم.

خانم ها مهری موسوی و مینو فتحعلی و فائزه اکبریان و نسرین احمدی و آقایان پرویز احمدی و قربانعلی ترابی و تعدادی دیگر از این جمله اند.

و شما هرگز متوجه نخواهید شد که در درون فرقه بر ما چه گذشت و چگونه سالیان است که هزاران نفر در درون این پادگان اسیر و زندانی هستند و از حق دسترسی به اولیه ترین حقوق انسانی محروم بوده و ارتباط آنها با دنیای خارج قطع می باشد.

در این پادگان بیست سال است صدای بچه شنیده نشده است. زنان و مردان جدا نگاه داشته می شوند و حق ازدواج ندارند. این کمپ ایستگاه پلیس و مقررات ندارد. تلفن عمومی و هیچ دسترسی به تلفن دستی نیست. مغازه ندارد. در آن کار اجباری است و پول پرداخت نمی شود. کسی حق نامه نگاری با خانواده اش را ندارد. تجمع غیر کاری ممنوع است. تردد به خارج و یا حتی نزدیک شدن به حصار ممنوع است. مردم شناسنامه ندارند. ماشین ها شماره ندارند و هیچ قانونی بر آن حکم فرما نیست.

8 سال است دولت عراق اعلام کرده که حضور سازمان مجاهدین خلق در این کشور غیر قانونی است. این فرقه نه تنها اهمیتی به این خواسته نداده بلکه همچنان خواستار جنگ و خونریزی است و پیوسته اعلام می کند که مقاومت خواهد کرد و در اشرف باقی خواهد ماند!

مریم رجوی ادعا دارد که سازمان مجاهدین خلق به همه اصول و قوانین بین المللی و به قوانین رسمی کشور میزبان پایبند است. در حالیکه طی 8 سال گذشته رهبران فرقه با زندانی کردن اعضا در دورن پادگان و القاء این مطلب به اعضا که اشرف کانون استراتژیک نبرد است و با ایجاد جنگ و درگیری با ارتش عراق در طی دو سال اخیر، حدود 50 تن را به کام مرگ فرستادند و جان و روح سایر افراد را نیز در معرض خطر قرار داده اند و همچنان بر ماندن در عراق اصرار می ورزند و به قوانین کشور عراق تن نمیدهند.

آنان همچنان شعار میدهند که حتی به قیمت کشته شدن هزار نفر هم باید دولت عراق را تابع خود کرد و در عراق ماند و مجددا سلاح های خود را پس گرفت و به مبارزه مسلحانه ادامه داد.

به همین دلیل با اینکه 8 سال تمام این فرقه فرصت خروج از عراق داشته است ولی هیچگاه تصمیم جدی بر ترک عراق نداشته و ندارند.

لذا تنها راه حل باقیمانده برای نجات جان ساکنان اشرف تعطیلی این اردوگاه بطور مسالمت آمیز و خارج کردن اعضای زندانی شده در این کمپ می باشد. راه حل برای این کار طبعا مذاکره با گروگانگیر ها نیست. راه حل ورود به کمپ و اجرای قانون و نجات دادن گروگانها است که بتوانند بصورت تک به تک با مراجع قانونی صحبت کنند و راه آینده خود را پس از آزادی انتخاب کنند.

با تشکر از همه مدعوین شرکت کننده در این جلسه

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گردهمائی بزرگ در بغداد

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و ششم نوامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1659

 

لینک به گزارش انگلیسی پرس تی وی
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=11078

 

لینک به فایل ویدئویی

Link to the Video file

 

دیروز (جمعه 25 نوامبر 2011 – 4 آذر 1390) صدها تن از شخصیت ها و مقامات عراقی و نمایندگان رسانه ها و همچنین تعدادی از جداشدگان و خانواده های مجاهدین خلق از کشورهای مختلف بعلاوه چند تن از کسانی که اخیرا توانسته اند از پادگان فرقه ای اشرف فرار کنند در سالن حکیم دانشگاه بغداد به میزبانی دکتر عیسی نافع، فعال حقوق بشر و رئیس کمیته حمایت از خانواده های متحصن، گرد آمدند.

همگی سخنرانان، چه شخصیت های عراقی و چه جداشدگان و خانواده ها، بر ضرورت تعیین تکلیف پادگان اشرف و آزاد شدن گروگان های اسیر در داخل آن تا پایان سال جاری میلادی تأکید ورزیدند.

اطلاعات تکمیلی این اجتماع بزرگ متعاقبا به اطلاع رسانده خواهد شد.

در زیر متن سخنرانی خانم عبداللهی به نمایندگی از خانواده های دردمند و رنج کشیده متحصن در مقابل دروازده پادگان اشرف همراه با تعدادی تصاویر این گردهمائی آورده میشود:

بنیاد خانواده سحر

متن سخنرانی خانم عبدالهی

بنام خدا

قبل از شروع سخنم تشکر می کنم از ملت و دولت عراق و مسئولین و نیروهای نظامی عراق که در طی دو سال اخیرهر روزه مزاحمشان بوده ایم و هر روز از میهمان نوازی شان بهره مند بوده ایم و اگر نبود بخاطر این ویژگی مردم عراق، مسلما ما همچون گذشته حتی از رساندن همین فریاد دادخواهی هم محروم می ماندیم.
الان دقیقا دو سال است که با مشکلات زیادی، همچون سختی رفت و آمد و سکونت در بیرون شهر و در بیابان و غیره، دست و پنجه نرم می کنیم.

تا کنون 1650 عضو خانواده برای دیدار با عزیزانشان به درب پادگان اشرف در خالص آمده اند و این علیرغم اینست که بعضی از اعضای خانواده ها مسن و مریض هستند و به این ترتیب مشکلاتشان دو برابر می شود.

برخی از خانواده ها تا بحال چندین بار به پشت دربهای قلعه اشرف آمده اند و هر بار هفته ها منتظر نشسته اند ولی نتیجه تمامی این زحمات بجزء فحاشی، پرتاب سنگ و تهمت توسط عده ای اجیر شده نبوده است.

واقعیت این است که این واکنش ها هنوز برای ما قابل درک و هضم نمی باشد.

آقایان و خانم ها

چرا باید برای یک دیدار و ملاقات ساده با چنین پیچیدگی ازسوی رهبرمجاهدین خلق مواجه شویم. هنوزهم برخی از مردم عراق که داستان ما را می شنوند برایشان غیر واقعی است و حتی باورش برایشان سخت است.

به هر حال روزها و شب ها گذشت و آرام آرام متوجه شدیم که جریان چیست.
ی
ک مادر میخواهد عزیزش را ببیند، چرا باید با این شرایط روبرو شود. این چه منطقی است؟ این چه رفتاری است؟ مگر ما از روز اول چه خواستیم؟مگر ما امروز چه می خواهیم؟

امروز بعد از دو سال دیگر برایمان مسلم شده است که فرزندانمان نه در یک کمپ یا قرارگاه نظامی و یا حتی زندانی مانند ابوغریب صدام حسین، بلکه در یک قلعه مخوف گروگان هستند که صاحبان آن قلعه آدم نماهائی به نامهای مسعود و مریم رجوی می باشند، کسانی که پنجه انداخته و فرزندان ما را گرفته اند و با مکیدن خون عزیزان ما روزگار سپری می کنند.

آقایان و خانم ها

با روشنگری های ده ها تن کسانی که توانسته اند طی این سالها، و بخصوص طی این دو سالی که ما شاهد بودیم، از این اسارتگاه فرارکنند، که تعدادی از آنها هم اکنون دربین ما حضوردارند، ما دریافتیم بچه هایمان در سخت ترین شرایط قرار دارند. آنان هیچ گونه اطلاعی از دنیا بیرون ندارند. ما طی این دو سال به چشم خود شاهد حرکات سران این گروه تروریستی وگروگانگیرهای فرزندانمان بوده ایم. ما در این دو سال بارها به سراغ سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی، وزارت حقوق بشر و دادگاه های عراق رفته ایم. ما بارها تقاضای کمک کرده ایم. الان هم از دولت و ملت عراق عاجزانه درخواست می کنیم که فرزندانمان را نجات بدهید.

ما امروز بعنوان نماینده خانواده ها بار دیگر از آقای جلال طالبانی رئیس جمهور، آقای دکتر نوری المالکی نخست وزیر، مجلس عراق، سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی، و تمامی سازمانهای حقوق بشری تقاضای عاجزانه داریم تا به این مسئله رسیدگی کرده و خانواده ها را از نگرانی خارج کنند.

همه میدانیم که رجوی هر زمان ممکن است دستور قتل عام عزیزان ما را مانند 19 فروردین کند. تقاضای ما شکستن قفل این قلعه و آزادی فرزندانمان می باشد. ما از تصمیم دولت عراق برای خروج قطعی سازمان تروریستی مجاهدین خلق از عراق تا پایان سال 2011 حمایت میکنیم چرا که نوید بخش آزادی قریب الوقوع فرزندان اسیر و رنجدیده ما می باشد.

آقایان وخانم ها

من یک مادرم
می خواهم فرزندم را بعد از سالها ببینم / نمی گذارند
من یک پدرم
آرزو دارم فرزندم را در آغوش بگیرم / نمی گذارند
من یک فرزندم
پدرم را می خواهم تا مرا نوازش کند / نمی گذارند
دختران وپسران جوانی که آرزودارند
برای اولین بار پدرشان را ببیند
خانم هایی که همسرانشان در جنگ ایران و عراق اسیر شدند
صدام آنها را به رجوی هدیه داد
چشم انتظار همسر خود هستند
رجوی و رجوی ها بدانند
ما خانواده ها تا آخرایستاده ایم
مرگ بر رجوی، مرگ بر رجوی

 

 

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفر اعضای سابق مجاهدین به عراق ـ قلعه اشرف

مزار اشرف یا دکان شهید سازی!!؟

 

 

ایران قلم

26.11.2011

 

Benachrichtigungssymbol
Zum Ansehen dieses Videos benötigst du den Adobe Flash Player.
Player von Adobe herunterladen

 

محمد حسین سبحانی:

سلام به بینندگان عزیز ، ما از اروپا امده ایم به اتفاق دوستان عزیز آقایان قشقاوی ، آقای خوشحال آقای عزیزی و همینطور دوست عزیزمون آقای صادقی نژاد. خب هدف اولمون از مسافرت به عراق این بود که بیاییم خانواده ها رو ببینیم به خانواده هایی که پشت درب قرارگاه اشرف تحصن کرده اند کمک کنیم و در چند جلسه این کمک ومشاوره و همفکری رو باهاشون کردیم.

از یک طرف قرارهایی داریم که با نهادهای بین المللی بتوانیم این موضوع را بیشتر دنبال کنیم که این موضوع تسریع بشود. صبح هم همایشی بود که بخشی از مردم عراق امده بودند دم درب قرارگاه اشرف و اعتراض داشتند به حضور سآزمان مجاهدین خلق توی خاک خودشون . در همین اثنا و فرصتی که وجود داشت ما گفتیم که سری بزنیم به محلی که سازمان مجاهدین مزار اشرف نام گذاشته و در واقع قبرستانی است که افرادی مثل خود ماها قربانی شده و در اینجا به خاک سپرده شده اند.

توی مسیر که داشتیم می امدیم اقای مهدی خوشحال خاطره بسیار نکته اموزی راگفتند که من میخواهم خودشون توضیح بدهند، بفرمایید.

 

 

مهدی خوشحال:

باسلام خدمت دوستان اخرین باری که ینجا امدم تقریبا ۲۰ سال قبل بود زمانی که بعد از انقلاب ایدئولوژیک رذالت بار مسعود رجوی که قصد ماندن در پادگان اشرف را نداشتم، یکی از روزها مسئولم من را اینجا اورد و البته ان موقع درختان زیتون و گل و سبزه به این صورت نبود و خیلی ساختش تازه بود و خلاصه آورد اینجا و بعد از کار توضیحی که انگیزه بگیری از این قبرستانی که جدیدالتاسیس بود و به من تاکید کرد که هر موقع مشکلی داشتی کمبودی داشتی و یا انگیزه ات کم شد میتوانی مجددا به اینجا سر بزنی واز این اینجا انگیزه بگیری.

از آنجا بود که من با تامل به این موضوع پرداختم خب من در مورد قبرستان یک تعریف عمومی داشتم فکر میکردم خب جایی است که ادمها بعد از مرگ انجا دفن میشوند اما بعد از ان فهمیدم که قبرستان در سازمان مجاهدین دکانی هست که زنده ها را تبدیل به مرده میکند و مرده ها را به گروگان میگیرد که بتواند از زنده های جدید بهره برداری کند و انها را مجاب به ماندن در فرقه کند ، بعد بدل به همین دستگاه شهید سازی خودش بکند و النهایه همه جا را تبدیل به مزار شهدای خودش بکند که به کارنامه شیطانی خودش بیفزاید و بتواند به مردم القا کند که این مزار و شهید و اینها نتیجه مبارزات بر حق ماست . در صورتی که شهید تلفاتی بوده ضایعاتی بوده و خساراتی بوده که این میداده ولی معکوس جلوه می داده مقدس جلوه می داده و از این دکان و دستگاه برای فریب زنده ها استفاده شایان می کرده است.

محمد حسین سبحانی :

آقای عزیزی داشتیم با خانواده ها صحبت میکردید نقل قول میکردند چه بخشی از خودشان و چه بخشی از خانواده های که از استانهای دیگر آمده بودند در واقع بعضی ها اسیر دارند و بعضی ها هم بچه هایشان کشته شده من خودم چندین بار خانواده نوروزی از ما خواستند تا به مجامع بین المللی برویم و بگویید که بچه ما را کشتید حالا جسدش را میخواهیم.  به نظر شما در واقع آن خانواده حداقل باید جسد فرزندشان را داشته باشد ؟ آیا شما فکر میکنید در آینده که سازمان مجاهدین باید اینجا و خاک عراق را ترک کند .

برنامه ای که صبح دولت عراق داشت شما مشاهده کردید آیا اجساد این قبرستان حق پدر مادرها و خواهر و برادرهایشان نیست؟  هر صورت عراق کشور ایران نیست. عراق یک کشور بیگانه است. آیا باید این اجساد منتقل بشود؟

 

 

حسن عزیزی :

سلام عرض میکنم و فکر میکنم همانطور که شما اشاره کردید این اجساد یا این کشته شده ها اصلا متعلق به رجوی نیست رجوی صاحب اینها نیست اینها کسانی هستند که گروگان بودند همانند ما به نوعی کشته شدند بخاطر مطامع قدرت طلبانه رجوی کشته شده اند.  خوب همین قسمتی که من وایستادم قبل از این که خروج بکنم جریان کرد کشی بود اینجا با نام جنگ مروارید اکثر بچه هایی که اینجا میبینید کشته های سال 70 هستند مثلا ماه اول 70 هستند همه در این جریان کشته شده اند اصلا ربطی به مردم ایران نداشت اصلا هیچ ربطی به آزادی مردم ایران نداشت و فقط بخاطر مطامع و قدرت خواهی رجوی که با صدام در واقع یکی بود اینها کشته شده اند . خود من کسی بودم که اینجا حفاظت این قرارگاه بودم آن موقع خود من خیلی از اینها اجساد را خودم دفن کردم مسلما اینها خانواده های دارند که صاحب اصلی این اجساد هستند.  و واقعا یک روزی امیدوارم که این اجساد انتفال پیدا بکند به خاک خودمون و واقعا خانواده ها بتوانند سر قبور بچه هاشون برن . ولی رجوی هیچ حقی در این رابطه نداره این اجساد را به عنوان شهید به خودش منتصب بکند بگه اینها مال من هستند نه تو قاتل اینها هستی و باید روزی جواب بدهی.

مهدی خوشحال:

به نظر من همچنین اینجا یک نمایشگاه رجوی بود برای ارباب خودش (صدام حسین) که این پولهای  که شما به ما میدید و هدف شما ریختن خون ایرانی هست حال چه ایرانی،  چه اینطرفی چه آنطرفی ما نمونه ای از او خونهای ایرانی را الان در معرض تماشا در نمایشگاه خود شما آوردیم و تماشا کنید و لذت ببرید و قیمت بیشتری بدهید.

محمد سبحانی:

شما آقای قشقاوی نظرتان چیست شما با خانواده های دیگر در این زمینه صحبت میکنید؟

علی قشقاوی:

بله همانطور که دوستان گفتند ، طبق تجربه خود من هم همینطور بوده همیشه سازمان سعی میکرد که از این مکان از این قبرستان به عنوان یک مکان و یک فضایی برای انگیزه دادن افرادی که واقعا نمیخواستند اینجا بمانند و معترض بودند از جمله خودم. بارها معترض بودم بعد از برخوردی که با من میکردند از مسئولین سازمان از جمله همین ابراهیم ذاکری که عکسش اینجا هست از مسئولین این سازمان بود همیشه به ما میگفتند که ما خون دادیم و تو میخواهی از روی خون این بچه ها عبور کنی و بری دنبال زندگی شخصی ات ما هم صحبت ها و اعتراضات خودمان را داشتیم.

محمد سبحانی:

ولی الان حضور شما نشان میدهد که دنبال زندگی شخصی خودت نبودی زندگی شخصیت را الان ول کردی از آلمان کارت را ول کردی و آمده ای به این خانواده ها کمک بکنی .

 

 

قشقاوی:

دقیقا این که وظیفه هر جدا شده ای است که چه به قول معروف دنبال زندگی شخصی باشی یا نباشی این حس احساس مسئولیت هست این افراد خیلیهایشان به خاطر اعتراضشان به سازمان مجاهدین داشتند اینجا کشته شده اند خیلی ها را آگاهانه سازمان میفرستاد عملیات کشته بشوند که از اسمشان استفاده هایی ببرد بلحاظ سیاسی در حالی که کسی انجا نیست که خودش داوطلبانه کشته بشود . اساسآ سازمان کارش این بود که اول افرادی که معترض هستند به شکلی به کشتن بدهد خیلی ها هستند از جمله همین یک بنای اینجا هست که از جمله اون ستاره های که زنده اند روی آن دیوار خودم شاهد بودم فردی به نام احمد پهلوان از هم یگانی های ما بود چون او موقع میفرستادند اینها را به عملیات نامنظم کسانی را میشناختم که راضی نبودند بروند میرفتند کشته میشدند و بعضی از جنازه ها را می آوردند بعضی از جنازه ها میماند از جمله احمد پهلوان که خودش بعدا رفت کشته شد بعد از اینکه این پیشنهاد به مسئولین ملک محمدی فرمانده مرکز بود ما باید یک بنایی درست بکنیم برای بچه هایی که میروند کشته میشوند این خودش هم جز آنهای بود که بعد از یکسال رفت کشته شد و جنازه اش را نیاوردند بعضی ها را می آوردند همینجوری دفن میکردند و بعضا برای خیلی از جنازه ها را شبانه دفن میکردند مخفیانه دفن میکردند  ما بعدها متوجه میشدیم که دفن شده اند اینها معلوم بود که یک اشکالی در کار است یا خودکشی کرده بخاطر اعتراض یا کشتنش واقعا ما با شناختی که نصب به بچه ها داشتیم بیشترین اینها یا خودکشی میکردند یا میکشتندشان.  اگر فردی که زیاد اعتراض میکرد و مقاومت میکرد و درگیر میشد میکشتندش . به هر حال این مکان را هم از این طریق برای خودشان به قول دوستان یک دکانی باز کرده بودند و ازش استفاده سیاسی میکردند.

محمد حسین سبحانی:

خوشبختانه ولی مطلع شدیم که دولت عراق به شکلی میخواهد این دکان را از آن صورت و موضوعیتش  بیندازد و افرادی که جدیدا به دلایل مختلف فوت میکنند و یا تحت فشارهای روانی آسیب های روانی و جمسی که در این فرقه دیدند در سنین خیلی کم فوت میکنند . شنیدم که دولت عراق اجازه نمیدهد که افراد را بدون اینکه به پزشک قانونی ارجاء بشود جسد . در هر صورت روال قانونی طی شود.  از یک طرف میگویند ما شهر هستیم و از یک طرف قوانین را رعایت نمیکنند . آقای عباس صادقی نظر شما چیست؟

عباس صادقی:

با عرض سلام خدمت بیننرگان عزیز اجازه بدهید قبل از پرداختن به این سئوال شما من به خانواده ها تبریک بگویم که امروز به صورت نمادین مزاری را که رجوی مدتهای مدید به عنوان ارتزاق کننده ایدئولوژیک اسفتاده میکرد به تسخیر خودشان در آوردند از چنگ خودشان در آوردند به این معنا است که امروز جنازه ها را از دست رجوی در آوردیم و فردا زنده هامون را از دست رجوی درخواهیم آورد.

در رابطه با موضوعاتی که فرمودید در رابطه با مسائل قانونی تا قبل از این همانطور که شما فرمودید حتی بعد از اینکه صدام سقوط کرد خیلی از افراد ناراضی کشته شدند و سازمان اعلام کرد که اینها سکته کرده اند یا خود زنی کرده اند یا حتی یا مورد خود سوزی را سازمان ربطش میداد اعتراض به آمریکا یا هر کس دیگر.  هیچ منبع و مرجعی وجود نداشت که اثبات بکند که این به چه دلیل کشته شده و یا خودکشی کرده که این را باید یک پزشک قانونی تایید بکند تا قبل از این اتفاق افتاد و خیلی از افرادی که شما در اینجا میبینید جزء همین افراد هستند.  کسانی بودند یا سازمان به نحوی سربه نیست کرد شبانه دفن شد و هیچ کس با خبر نشد روی سنگ قبر مزارهایشان دیگر هیچ چیزی نمینوشتند انا لله و انا الیه راجعون  فقط همین این شاخص افرادی بود که سازمان به نحوی یا با اینها مشکل داشت یا به نحوی خودش سربنیست شان کرده بود بعد از اینکه دولت عراق بطور نسبی مستقر شد در اینجا همزمان با تحویل و تحول نیروهای آمریکایی و عراقی این سمت گیری به سمت قانون گرایی در عراق از جمله تحت قانون قرار دادن کارکردهای سازمان مجاهدین قرار گرفت . به این صفت که هر اتفاقی که در قرارگاه اشرف می افتد از این به بعد رجوی به راحتی دیروز نمیتواند روی آن سرپوش بگذارد افراد ناراضی را نمیتواند به راحتی سربنیست بکند به هر حال موانع بسیار زیادی سر راهش قرار گرفته است و این آن چیزی که شما میگویید خودشان میگویند اینجا شهر است ولی البته خنده دار است چون هیچ آثاری از شهر وجود ندارد در این مکان، در این حصار در این فرقه ای که به افراد خودش حتی اجازه نمیدهد که به خانواده های که به درب قرارگاه آمده اند ، چیز زیادی هم نمیخواهند میخواهند فقط فرزندمان را ببینیم در آغوش بگیریم و بعد اگر خواست برگرده پیش شما.  این حرف حرف بسیار کاملا قانونی است وقتی چنین مینی موم هایی رضایت نمیدهد قطعا رضایت دادن به ماکزیمم های قانونی برایش خیلی سخت و دشوار است طبعا در مسیر درست قرار گرفته و دولت عراق حق دارد که بخواهد هر جنازه ای را ابتدا باید به ثبت برساند دلیل خودش را دارد مثل همجای دنیا مثل همه شهرها بعد به خاک بسپارند خوشبختانه این مکان به قول معروف رجوی سالیان سال ازش به عنوان دکان شهید سازی استفاده میکرد امروز به دست مادران بسته شد و به دست مادران و خانواده ها افتاده و انشاءالله امیدواریم در روزهای آینده و بزودی افراد زنده این خانواده ها به نزد خانواده ها برگردند .

محمد حسین سبحانی:

با تشکر از شما عزیزان

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

وحشت فرقه مجاهدین از حضور اعضای سابق و منتقد این سازمان در مقابل قلعه اشرف در عراق

 

 

هیأت تحریریه انجمن ایران قلم

23 نوامبر 20

 

بدنبال تصمیم دولت عراق مبنی بر خروج سازمان مجاهدین از این کشور تا پایان سال 2011 و سراسیمگی این سازمان که در لیست گروههای تروریستی جهانی طبقه بندی شده است با جدی ترین مساله در طول حضور خود درعراق که با حمایت صدام حسین در این کشور به مدد جاسوسی علیه ایران و اجرای ترورهایی که از طرف ژنرال های عراقی دستورش صادر میشد،  روبرو شده است.

 

مسعود رجوی رهبر مادام العمر سازمان مجاهدین بوضوح پایان خط وابستگی و در خدمت دیکتاتورترین مرد عرب صدام حسین را به چشم می‌بیند او بود که می‌گفت صلح طناب دار رژیم است ولی عملاً صلح طناب دار ارتشی شد که از سر تا پا همه سلاح ها وادوات اش اهدایی صدام حسین بود.

 

آنچه محاسبات این سازمان را زیر ورو کرده است ابتدا خروج کامل آمریکاییان از عراق تا پایان سال 2011 و همزمان عدم خروج  نام این سازمان از لیست گروههای تروریستی و شکست تمام‌عیار رشوه دهی میلیونی به سیاست مداران آمریکایی بود و این هر دو شکست که بطور همزمان اتفاق افتاده است رهبری این جریان ضد ملی و وابسته را دچار تنش‌های بی پایان و بی تعادلی وحشتناک کرده بطوری که راه چاره را تنها درخونریزی و قربانی گرفتن از گروگانهایش می‌بیند که هزینه زنده ماندن  مسعود رجوی در خاک اشرف از خون انان بایست پرداخت شود و این استراتژی جدید آنان را ترسیم میکند.

 

ازسوی دیگر اعضای سابق این سازمان با شناخت از ماهیت وتصمیم مسعود رجوی با پذیرش خطرات احتمالی برای پشتیبانی ازخانواده ها و حمایت از تصمیم دولت عراق و آزاد سازی دوستان در بندشان از کشورهای مختلف اروپایی به عراق سفر کردند تا در این شرایط بحرانی کمک کار یاران شان باشند از جمله‌ این افراد میتوان از آقای حسن عزیزی از هلند، آقای مسعود خدابنده از انگلستان  و همچنین آقایان محمد حسین سبحانی ، عباس صادقی ، علی قشقاوی و مهدی خوشحال از آلمان اشاره کرد.

 

صرف حضور اعضای سابق مجاهدین در مقابل پادگان اشرف که از کشورهای مختلف اروپایی از جمله آلمان – انگلیس و هلند که به دعوت دولت و سازمانهای غیر دولتی به عراق سفر کرده بودند خبر از یک چرخش اساسی در وضعیت سازمان مجاهدین در عراق میدهد.

 

سراسیمگی و سوزش سازمان مجاهدین ازسفر اعضای سابق سازمان به عراق در حمایت از خانواده‌ها  بعد دیگری از وحشت رهبری این جریان که روزه‌های پایانی خود در عراق را سپری میکند به نمایش گذاشت . پخش لجن پراکنی های  این سازمان ابداً چیز جدیدی نیست گوشه از بیان همین حقیقت انکار ناپذیر است .

 

حضور اعضای منتقد سازمان که در خاک اروپا با مجامع حقوق بشری در ارتباط منظم هستند و  دعوت سازمانهای غیر دولتی از این افراد  در خاک عراق ، بسیار پر بار و معنی دار بوده و طی مدتی که درعراق حضوردارند با برگزاری سمینارها  وانجام  مصاحبه‌های متعدد  با رسانه‌های مختلف به تنویر افکار عمومی وروشنگری پیرامون دسیسه های رهبری این سازمان  با هدف  ادامه حضور این فرقه در عراق و ادامه اسارت اعضای قربانی پرداختند .

  

فعالین حقوق بشر و اعضای سابق سازمان مجاهدین در طول مسافرت خود در عراق قعالیت های مختلفی انجام دادند که لازم است از زحمات و برنامه‌ریزی دقیق بنیاد خانواده سحر و حمایت  خانواده‌های اسیران در فرقه مجاهدین و سرکار خانم مریم سنجابی قدردانی ویژه کرد و به امید روزی که شاهد  آزادی فرزندان ایران زمین از دست فرقه مجاهدین باشیم.

 

هیأت تحریریه انجمن ایران قلم

23 نوامبر 2011

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد