_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

حمایت لابی‌گران آمریکایی از سازمان مجاهدین خلق

 

 

رادیو آلمان

27.11.2011

 

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,15560812,00.html

 

روزنامه "نیویورک تایمز" در شماره روز یکشنبه (۲۶ نوامبر / ۵ آذر) خود گزارشی دارد درباره حمایت برخی از سیاستمداران آمریکایی از سازمان مجاهدین خلق ایران به قلم اسکات شین، همکار این روزنامه در واشنگتن که به طور معمول در گزارش‌های خود به مسائل مربوط به امنیت ملی آمریکا می‌پردازد.

اسکات شین از تلاش فوق‌العاده برخی از سیاستمداران آمریکایی می‌نویسد؛ تلاش در این جهت که نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست سازمان‌های تروریستی در آمریکا خارج شود.

پرداخت دستمزدهای کلان به لابی‌گران

به گزارش وی، در میان این سیاستمداران به‌ نام کسانی برمی‌خوریم مانند دو تن از مدیران پیشین در سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا)، یک مدیر سابق اف بی آی، دو دادستان پیشین، اولین رئیس سازمان امنیت داخلی دولت جورج دبلیو بوش، اولین مشاور امنیت ملی باراک اوباما، چند سیاستمدار جمهوریخواه و دمکرات معروف و حتی یکی از مقامات مهمی که سابقا در بخش مبارزه با تروریسم وزارت امور خارجه مسئول بوده و همان موقع هم تلاش می‌کرده تا نام "تروریست" از روی سازمان مجاهدین برداشته شود، اگرچه به موفقیتی دست نیافته است.

شین می‌نویسد، این شخصیت‌های آمریکایی طرفدار سازمان مجاهدین، از طریق آژانس‌های خود که به رتق‌وفتق سخنرانی آن‌ها می‌پردازند، پول خوبی از مجاهدین دریافت کرده‌اند. دستمزد آن‌‌ها بین ۱۰ تا ۵۰ هزار دلار است، تا به نفع این گروه سخنرانی کنند و برخی از آن‌ها بدین منظور سفرهایی هم به برلین، پاریس و بروکسل داشته‌اند.

خبرنگار "نیویورک تایمز" می‌افزاید، اما آن‌ها مدعی‌ هستند که انگیزه‌شان انسانی است، و هدف آن‌ها حفاظت از جان ۳۴۰۰ عضو این گروه است که هم اکنون در قرارگاه اشرف در عراق به سر می‌برند.

این سیاستمداران آمریکایی می‌گویند که نام "سازمان تروریستی" که در سال ۱۹۹۷ بر این گروه نهاده شده، به سال‌هایی برمی‌گردد که این گروه دست به اعمال خشونت می‌زده و از جمله چند آمریکایی را در دهه ۱۹۷۰ کشته، اما این نام‌گذاری دیگر بی‌پایه و خطرآفرین است.

قرار است دولت نوری مالکی در عراق قرارگاه اشرف را تا پایان سال جاری میلادی تعطیل کند. پیش از این دو بار نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف حمله کرده‌اند.

حمله‌ی نیروهای عراقی در ژوییه ۲۰۰۹ به این قرارگاه منجر به کشته شدن ۱۱ تن از اعضای مجاهدین شد. در آوریل سال جاری نیز حداقل ۳۴ تن از مجاهدین بر اثر حمله نیروهای امنیتی عراقی جانشان را از دست دادند.

"نیویورک تایمز" می‌نویسد، مجاهدین و پشتیبانان آمریکایی آنان براین گمان‌اند که دولت مالکی که دارای روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران است، ممکن است به زودی به بهانه کنترل قرارگاه دست به قتل عام ساکنان آن بزند. آنان می‌گویند اگر چنین اتفاقی بیفتد آمریکا مسئول است، زیرا مجاهدین را خلع سلاح کرده و گفته که امنیت این قرارگاه را پس از سپردن کنترل آن به عراقی‌ها تضمین خواهد کرد.

به گفته این نشریه‌ی آمریکایی، از جمله کسانی که این استدلال را می‌آورند، تام ریج، فرماندار ایالت پنسیلوانیا، از اعضای سابق کنگره ملی آمریکاست، که معتقد است از دشمنی آشتی‌ناپذیر مجاهدین با حاکمان ایران می‌توان بهره برد، آن هم طبق این مثل قدیم که می‌گوید: "دشمن دشمن من، دوست من است". تام ریج همچنین گفته است که مجاهدین در زمینه برنامه اتمی ایران اطلاعات مفیدی در اختیار دولت بوش گذاشته‌اند.

"نیویورک تایمز" در کنار سخنرانی‌هایی که برخی سیاستمداران آمریکایی در جهت حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی انجام داده‌اند، به شیوه‌های دیگری می‌پردازد که "کمپین طرفداران مجاهدین" از آن استفاده می‌کنند.

از جمله این شیوه‌ها درج آگهی‌های تمام‌صفحه در روزنامه‌ها است که در آنها از این گروه به عنوان "نیروی اصلی اپوزیسیون ایران" نام برده می‌شود، ادعایی که به گفته نویسنده "نیویورک تایمز" از نظر اکثر کارشناسان مسائل سیاسی ایران رد می‌شود.

این نویسنده می‌گوید که «رهبران اپوزیسیون گسترده‌ی ایران، معروف به "جنبش سبز"، این گروه را محکوم کرده‌اند».

شین می‌نویسد که مجاهدین همچنین توانسته‌اند با مراجعه به لابی‌گران گران‌قیمتی چون دفتر وکالت Akin Gump Strauss Hauer & Feld از جمله در سطح اروپا موفق شوند که اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹ نام آنها را از لیست سازمانهای تروریستی خارج کند.

منبع درآمد مجاهدین کجاست؟

"نیویورک تایمز" همچنین این پرسش را مطرح می‌کند که سازمان مجاهدین چگونه می‌تواند احتمالا میلیون‌ها دلار در اختیار داشته باشد تا از پس هزینه‌های گزاف خود برآید؟

علی صفوی که در واشنگتن گروهی طرفدار مجاهدین را بنام Near East Policy Research سرپرستی می‌کند، به این رسانه گفته است که هزینه‌ها را ایرانیان تبعیدی ثروتمند طرفدار این سازمان که در اروپا و آمریکا به سر می‌برند، تامین می‌کنند.

صفوی می‌افزاید، از آنجا که حمایت مالی از گروهی که در لیست گرو‌ه‌های تروریستی قرار دارد جرم محسوب می‌شود، این طرفداران اصرار دارند که پولشان نه مستقیم به دست سازمان، بلکه به دست هواداران آن برسد.

دلایل برای خارج کردن مجاهدین از عراق

اسکات شین می‌نویسد که کنگره آمریکا از کمپین موجود در دفاع از مجاهدین مطلع است؛ ۹۷ نفر از حذف نام مجاهدین از لیست گروههای تروریستی پشتیبانی کرده‌اند و در این ماه هم فشارهایی از سوی سناتورها بر وزیر دفاع آمریکا، لئون پانه‌تا، در مورد خطری که کمپ اشرف را تهدید می‌کند وجود داشته است.

در ادامه گزارش شین می‌خوانیم که به گفته مارک تانر، یک سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، گروهی از مقامات آمریکایی بررسی سریع این موضوع را در دستور کار دارند و از تلاش سازمان ملل برای آنکه ساکنان قرارگاه اشرف را به کشورهای دیگر منتقل کند حمایت می‌کنند.

تردید در "دمکرات بودن" سازمان مجاهدین

برخی تاکید می‌کنند که جان ۳۴۰۰ نفر ساکنان این قرارگاه پس از ۳۱ دسامبر امسال در خطر خواهد بود. در عین حال این گروه از مقامات آمریکایی ناراحت‌اند از اینکه مجاهدین حامیانی در میان آمریکایی‌ها دارند که ساده‌لوحانه ادعای آنان، مبنی بر اینکه جریان اصلی اپوزیسیون ایران و مدافع ارزش‌های دمکراتیک‌ هستند را باور می‌کنند.

این در حالی است که به نوشته "نیویورک تایمز" این گروه از مقامات در طول سالیان متوجه شده‌اند که این سازمان همانند یک «فرقه تمامیت‌گرا» عمل می‌کند که از نشانه‌های آن، نوع رابطه اعضا و هواداران این سازمان با رهبرانش، مریم و مسعود رجوی است که «سرسپردگی و چاپلوسی» بر آن حاکم است.

به گفته این مقامات آمریکایی، بیشتر ایرانیان از این گروه ابراز انزجار می‌کنند، بخاطر آنکه در دهه ۱۹۸۰ در جنگ ایران و عراق در کنار صدام حسین قرار داشته است. این مقامات حمایت آمریکا از این سازمان را باعث بالاگرفتن احساسات ضدآمریکایی و قدرت‌گیری بیشتر اصولگرایان در ایران می‌دانند.

"نیویورک تایمز" می‌نویسد، در خود عراق نیز سازمان مجاهدین خلق بخاطر همکاری با صدام در سرکوب شورش شیعیان در سال ۱۹۹۱ مورد نفرت اکثر شیعیان است. این در حالی است که سازمان مجاهدین دست داشتن در این سرکوب را نمی‌پذیرند.

این نشریه می‌افزاید، به خاطر دشمنی‌ای که در میان مردم عراق نیز نسبت به مجاهدین وجود دارد، مقامات آمریکایی می‌گویند خارج کردن نام این گروه از لیست تروریست‌ها به تنهایی چاره‌ساز نیست و همواره امکان حمله به آنان وجود دارد. از این رو این مقامات بر لزوم خارج کردن اعضای این سازمان از خاک عراق تاکید می‌کنند.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آخرین تحولات پیرامون جمع شدن اسارتگاه فرقه رجوی درعراق تا سه هفته آینده

 

 

الف مینو سپهر، وبلاگ زنان در اسارت فرقه رجوی، بیست و ششم نوامبر 2011
http://www.banafsheh707.blogfa.com/

 

1- دولت عراق _ محل مصاحبه متقاضیان پناهندگی ازکمیساریا رادرهتلی دربغداد تعین نمود _ کسانی که اقامت دردیگرکشورهارا دارند باید خاک عراق را بلافاصله ترک گویند دیگران پس از مصاحبه دریک پادگان تخلیه شده امریکا نزدیک بغداد مستقرمی گردند تاظرف شش ماه خاک عراق راترک کنند _ این شرایط دولت عراق شامل 120 نفراز سران وشکنجه گران نخواهد گردید ودستگاه قضایی عراق این افرد رادستگیز ومحاکمه خواهد نمود

2 _ دولت های فرانسه وآلمان به این متقاضیان موقعیت پناهندگی اعطا نخواهند کرد

3- کمیساریای سازمان ملل درامورپناهندگان به درخواست های افراد تحت تعقیب ( 120 نفر )این فرقه رسیدگی نخواهد کرد ودولت های اروپایی نیر به این افراد را درکشورهای خوذ نخواهند پذیرفت.....

4- قراراست رور اول دسامبر وزیران خارچه کشورهای اتحادیه اروپا دربروکسل راجع به چگونگی پذیرش تعدادی از اسیران اخراج شده فرقه رجوی از عراق تصمیم گیری نمایند

5- خبرگزاری فرانسه به نقلب از یک مقام بلند پایه دراتحادیه اروپا اعلام کرد که دولت عراق دراعمال حاکمیت خود براین کشور ازحق برچیدن اردوگاه اشرف برخوردار است..

6- یک مقام دراتحادیه اروپا : تنها 800 تا 900 نفر ازاعضای مستقر دراشرف حائزدریافت حق پناهندگی هستند _ حدود 1000 نفراز این افراد خواهان بازگشت به ایران می باشند

به نقل از رویتر وبخش فارسی بی بی سی...

-

چرا زنان در " اسارت فرقه رجوی " درزمره محروم ترین وتحت سرکوب ترین زنان درجهان هستند ؟

به مناسبت سالگرد پنجمین سال این دفتر ( آذر1385 / 1390) _ الف .مینو سپهر

روز شمار آزادی _ تنها 36 روز تا جمع شدن اسارتگاه رجوی وافتتاح پارک تفریحی مردم استان دیالی عراق در محل سابق اردوگاه تروریستی اشرف باقی مانده است......

پیش نوشت _ درست از پنج سال پیش بود که نویسنده نگاه وبخش مهمی از تلاش دفاع از حقوق زنان خود را معطوف به حمایت از حقوق زنان اسیر درچنگال فرقه تروریستی رجوی نموده واین دفتر رابنام " زنان دراسارت فرقه رجوی " گشودم

این نهال اکنون پنج سال قدکشیده است _ طی این 5 سال نوشته های تحقیقی این دفتر باعث آشفتگی دستگاه تبلیغی فرقه رجوی گردیده وتلاش های ابلهانه چماق به مزدان این گروه علیه این نویسنده مستقل ادامه داشته اشت _ دسیسه هایی که از فحش وتوهین شروع شده وتا تهدیدات تروریستی پیش رفته است _ ولی چه باک ازاین ترفند های رذیلانه وقتی کسی درراه تعهدات انسانی _ اجتماعی خود گام می نهد _ من درخت ریشه دراعماقم مرا از بادهای خشم وغضب جمع شده درجنجره وگلو باکی نیست........حدیث اصابت سنگ به کوه است و همچنان پابرجایی کوه _ به یاد مانده ها فراموش شدنی نیستند.

نوشتم وتکرار می کنم که درزندگی بیش از شش دهه خود هرگز هیچگونه پیوندی تحت هیچ نامی بااین گروه تروریستی نداشته ام گرچه همانند همه هم میهنان از صدمات اجتماعی بیش از یک دهه این گروه به جامعه ایران بی بهره نبوده ام .

انگیزه من دراین راه آگاهی از زندگی تلخ زنانی بود که فرقه رجوی با سواستفاده از احساس پاک ولطیف آنها را تحت عنوان سرابی بعنوان " مبارزه با رژیم " در گردابی ژرف و گودالی از فریب ودروغ کشانید.

زنان درتشکیلات ضد بشری فرقه رجوی چنان تحت ستم وسرکوب و خفقان قرار دارند که به درستی می توان آنها را از بی حقوق ترین زنان مورد بردگی و استحمار وتحمیق به حساب آورد _ زنانی که مجبور شده اند که درکنار جدایی از همسرانشان به آنها تف کرده وآنها را " ملعون " بنامند و مردها هم بایستی زنان خود را " عفریته " صداکنند .

زنانی که مجبور هستند پدران ومادران خود را " مزدور اطلاعاتی " نامیده و آنها را ناپدری ونامادری خطاب کنند !

زنانی که باید عشق مادر وپدر وخانواده را از ذهن خود خارج کرده و " پرستیدن و عشق به رهبری " را با آن جایگزین نمایند!

 


زنان اسیر درتشکیلات فرقه رجوی درکنار تحت ستم وسرکوب قرارداشتن معمولا مورد طرد خانواده های خود نیز قرار می گیرند _ زهرا مهرصفت یکی از زنان اسیر رجوی یک ماه پیش بعلت بیماری دربیمارستانی دربغداد فوت کرده است وتااین تاریخ هیچ یک ازاعضای خانواده این زن جهت تحویل گرفتن جنازه او پا پیش نگذاشته اند _ برای آزادی زنان ازچنگال فرقه رجوی بکوشیم

گذری کوتاه به یک خاطره از گذشته ...........

بخاطر می آورم درروز 30 خرداد شصت ازخیابان روشندلان گذر می کردم _ درگوشه ای یک تجمع مرابه سوی خود کشید دو دختر جوان روی زمین نشسته وگریه والتماس می کردند وچند پسرجوان که یکی از آنها نیزمسلح بود اصرارداشتند آنها راباخود ببرند _ دختران التماس کنان می گفتند که ربطی به درگیری ها ندارند ولی جوانها می گفتند شما دروغ می گوئید واز لباس وروسری تان معلوم است که منافقید _ من وچند نفرعابر ازسردلسوزی از جوانها خواهش کردیم آنها را رها کنند ولی گوش انها بدهکار نبود وسرانجام شاهد بودیم که آندو رابه زور درعقب یک وانت سوار کرده وباخود بردند....

گریه والتماش ودرخواست های آن دودخترنوجوان دبیرستانی درآن روز اثر ناخوشایندی براحساس من گذاشتند _ نمی دانم شاید آنها امروز به زنانی متاهل ودارای خانواده وفرزند مبدل شده و ازاین فرقه فاصله گرفته باشند وشاید هم اکنون دربین اسیران اشرف باشند _ امیدوارم وخرسند خواهم شد آن دودختر ودختران جوان دیگری که درآن برهه به این فرقه پیوسته ودردام شیادی آن گرفتارشدند هم اکنون آزاد ورها درکنارخانواده های خود خواننده این دل نوشته من باشند.

نوجوانان قربانیان اصلی فرقه تروریستی رجوی

فرقه تروریستی رجوی از آغاز تاسیس ( 1358) بیشترین تلاش خود را صرف جذب دوگروه یعنی دانش آموزان ودانشجویان نمود ودراین راه صدها تن از نوجوانان دبیرستانی راکه درسنین 15 تا 17 سالگی قرارداشتند جذب خود نمود _ همگان می دانیم که نوجوانان دراین سن وسال به علت کم آگاهی وعدم ثبات وشکل گیری شخصیتی وهم چنین حس ماجراجوی درزمره آسیب پذیر ترین قشر اجتماعی محسوب می گردند _ قشری که قبل از اینکه ازفکروشعور خود دربرخورد به مسائل استفاده کنند تحت تاثیر احساسات زود گذر خود دراین برهه قرار می گیرند _ نوجوانان فریب خوردن تحت عنوان غلط انداز " ملیشیا " بیشترین قربانیان این فرقه راطی سالهای 60/64 بودند....

همین نوجوانان عصیانگر و فریب خورد بودند ازسال 58 بدین سو درکنار خیابان نشریه های این گروه ر ا می فروختند وهمین ها بودند که درتظاهرات مسلحانه درشهریور ومهر 60 درآن شرایط ویژه جنگی _ تروریستی شرکت می کردند ودرنهایت همین گروه سنی از دستگیرشدگان بودند که حاضرنشدند از اشتباهات خود اظهار ندامت نموده _ از فعالیت های خود سرسختانه دفاع کرده و مردن را به زندانی شدن ترجیح دادند !

یادم هست که یکی از همین دختران نوجوان که فقط 16 سال داشت ودرهمسایگی مازندگی می کرد پس ازتحمل مدتی زندان به بیماری روانی مبتلا شده بود بهمین دلیل اورا آزاد کرده بودند _ خانواده این دخترک تلاش زیادی کردند تا اورا دوباره به سلامتی بازگردانند ولی این کارساده ای نبود _ سران فرقه رجوی هزاران خانواده را به تلاشی کشانده وقربانی تمایلات جنون آمیزو توههات مالیخولیایی خود نمودند...... باشد که روزی این جنایتکاران تاوان این اعمال ضدانسانی خود را پس دهتد.

بهرروی طی این پنج سال تلاش کردم که با استفاده از تجربیات خود بعنوان یک روزنامه نگار وهمچنین خاطرات ازفرقه گریختگان درحد واندازه خود از حقوق همه اسران این فرقه بویزه قربانیان بزرگ آن یعنی زنان قربانی دفاع نمایم..

زنان علیه زنان درتشکیلات فرقه رجوی ......

سرسپردگی ووفاداری بی کم وکاست به تشکیلات ورهبری از جمله امتیازاتی است که دراین گروه تروریستی باعث ازتقای زنان می گردد _ نهایت ازتقای زنان دراین فرقه رسیدن به "عضویت شورای رهبری " است ومرحله رسیدن به شورای رهبری بنابرتعریف خانم بتول سلطانی ( عضو سابق وگریخته این شورا ) جدای از خانواده وهمسر و افزوده شدن بر زنان حرمسرای این فرقه تعریف شده است _ به کلامی روشن تر زنان عضو شورای رهبری درحقیقت زنان مسعود رجوی محسوب می گردند ودرمراسمی تحت عنوان " رقص رهایی " به عقو این تبهکار درآمده ودرلیست مریم واسطه گر قرار می گیرند ........ وبهمین دلیل است که فرقه رجوی مجازات فرار اعضای شورای رهبری را مرگ اعلام کرده است _ خوشوقتانه تاکنون سه نفراز این زنان بنام های بتول سلطانی _ مریم سنجابی وزهرا میرزایی موفق شده اند علیرغم مراقیت های سخت تشکیلاتی پیرامون خود ازاین فرقه فرار کرده وخود رابه دنیایی آزاد برسانند _ خاطرات این زنان درعین تاسف باربودن بسیار آگاهی بخش وخواندنی است _خبر فرار این سه زن چنان برای سران اینفرقه گران تمام شده که تاکنون بعد از گذشت سه سال از اولین فرار همچنان به سکوت خفقان آور درباره آن روی آورده اند.......

درحقیقت زنان درتشکیلات فرقه رجوی تحت عنوان دروغین " شورای رهبری " انتخاب سرسپرده وناآگاه ترین زنان جهت ایجاد ابزار سرکوب تشکیلاتی علیه دیگر زنان می باشد وبه کلامی دیگر این زنان موظفند دستورات تشکیلاتی را به روز سرکوب وتحمیق بردیگر زنان تحمیل نمایند... وچنین است که این فرقه ازابزارزنان علیه زنان استفاده می نماید.

محرومیت های زنان دذرتشکیلات فرقه تروریستی رجوی ( بنابرآنچه تاکنون افشا شده است )

گرچه هنوز آمار دقیقی از تعداد زنان اسیر درفرقه رجوی منتشرنشده ولیکن طبق برآوردها تعداد این زنان حدود 600 نفرمی باشد که از این تعداد حدود 150 نفربه مرحله عضویت درشورای رهبری ! ارتقا یافته اند.

1- زنان درفرقه رجوی باید پابه پای مردان حتی درکارهایی که معمولا برای انها سنگین است شرکت کنند .

2- زنان درفرقه رجوی از حق کوچکترین انتخاب درروند زندگی خود محروم بوده وتحت ارعاب وسرکوب قرار دارند

3- زنان درفرقه رجوی از ازدواج وداشتن همسر و فرزند محروم می باشند

4- زنان درفرقه رجوی از دلبستگی ویاد از اعضای خانواده خود حتی درحد داشتن یک عکس خانوادگی محروم هستند

5- زنان درفرقه رجوی از هرگونه ارتباط با اعضای خانواده خود ودنیای آزاد اطلاعاتی محرومند.

6- زنان درفرقه رجوی از مصرف هرگونه لوازم آرایشی _ حفاظتی ( مثلا کرم ضد افتاب ) محروم میباشند

7- فرقه رجوی با افزایش مواد شیمیایی به خوراک زنان باعث رشد سریع موهای زائد درچهره واندام زنان می گردد تا این زنان را به مرحله زشتی _ ناامیدی وپیری زود رس بکشاند .

8- زنان جوان درفرقه رجوی بوسیله زن جلادی بنام "نفیسه بادامچی" تحت عمل جراجی وخارج کردن رحم قرار می گیرند تاهرگونه احساس امیدی به آینده درآنان کشته شود... اسم این عمل ضدانسانی هم " رسیدن به قله ارمانی " است !

9- زنان درفرقه رجوی باید هرهفته خواب های جنسی خود را تحت نام " فکت " گزارش نمایند وهمه زنان موظفند بگونه مصنوعی ودروغ هم که شده اینگونه خوابها را درحضور جمع های چند نفره تعریف کنند وطبعا مورد توبیخ وتنبیه وآزار روحی وجسمی قرارمی گیرند ( عملیات جاری )............

10 _ زنان مشکوک به شک کردن به ایدئولوژی ومناسبات تشکیلاتی توسط جلاد نفیسه بادامچی به حالت بیهوشی کشیده می شوند تا جلادان تشکیلاتی هنگام بهوش امدن زمزمه ها وسخنان انها را ضبط نمایند تا از ضمیر ناخودآگاه آنها مطلع گردند این اقدام ضدانسانی راهم " عملیات ریکاوری " نام نهاده اند ......!

11- سران فرقه رجوی همیشه از زنان تحت سرکوب بعنوان " ابزارمظلوم نمایی " استفاده کرده ودر کردنکشی ها وقانون گریزی های خود درپشت این زنان مخفی می گردند تا بتوانند دیگران رافریب داده وتحت تاثیراحساسی قرار دهند _ درچنین حالتی زنان اسیر موجودات ضعیفی تعریف می گردند که نیازمند ترحم ودلسوزی هستند ....

12- گروهی اززنان درفرقه رجوی درکنار بهره کشی فیزیکی مورد دستبرد جنسی هم قرار می گیرند ومجبورند علیرغم میل وخواست خود دراجرای دستور تشکیلاتی با مردان هماغوشی نمایند ......

این ها وچندین دلیل دیگر جملگی نشان می دهند که زنان درتشکیلات فرقه رجوی ازکوچکترین حقوق انسانی برخوردار نبوده وبگونه وحشتناکی تحت ستم وسرکوب مضاعف قراردارند...

نیاز به حمایت وِیژه زنان آزاد شده از طرف دولت عراق وسازمان های امدادی

بنابراین درآستانه جمع شدن اردوگاه عراق جدید ( ساابقا اشرف ) مسئولین عراقی باید پس از آزادی این زنان از چنگال گشتاپوی فرقه رجوی انها را فورا تحت معاینه ومدوا ودرمان های پزشکی روانپزشکی قرار دهند تا آنها بتوانند به شرایط طبیعی جهت بازگشت به آغوش خانواده های خود وجامعه آزاد آماده شوند......

بشارت به خانواده متحصن درشهرک آزادی _ سحر رهایی گروگان های فرقه رجوی بسیار نزدیک است.

الف .مینو سپهر... نویسنده مستقل _ پژوهشگر وتلاشگرحقوق بشروزنان
2011/11/25
کدشناسه متن
PSCODE.IBN.NR:445730/11/2011/A390AF

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا فرقه رجوی به چنین روزی افتاد؟

 

مهرداد ساغرچی - آلمان

26.11.2011

http://iran-fanous.de/middle/369-Sagarchi-FregeRajavi-26,11,2011.htm

 

برای اینکه موضوع زندگی 3400 نفر از کسانی که به مفهوم واقعی کلمه اسیر و زندانی خودخواهی و جاه طلبی و توهم و خود بزرگ بینی یک رهبری بی معرفت و بی مرام و بی پرنسیب شده اند برای بسیاری از جنبه انسانی و بسیاری از جنبه ملی و بسیاری رابطه خانوادگی و برای من و کسانی مثل من که بیشتر عمر مفید خودشان را در اسارت این فرقه گذرانده اند موضوع زندگی دوستان دربند ما از هرچیز دیگری وهر شعاری که فرقه این روزها راه انداخته است و چرندیاتی که تحت عنوان حقوق و غیره وبعد هم بهانه جا ومکان و آوردن قلم زنهای که بدتر از مجاهدین برای خودنمائی و دریافت "تشویقی مالی آخر ماه" حاضر هستند به زندگی راحت و آسان خود در فرانسه و اروپا ادامه دهند و البته قیمتش را از تمدید ماندن نیروهای بیچاره در اردوگاه در عراق میبینند و باید دید چرا این بار در آخرین لحظه ها صدای با یک گردش به عقب و از طرفی شارلاتانیزم که فقط خاص رجوی ها و دوستانش هست حاضر به مصاحبه افراد شدند البته بعد هم با سنگ اندازی که همان رندی خودشان است میگویند انتقال نیروها برای مصاحبه باید فلان و فلان باشد و صد حرف دیگر.....

اما واقعیت چیست؟ در آستانه تغییرات بزرگ در منطقه و عراق و بخصوص اعلام خروج نیروهای آمریکائی تا پایان سال مسیحی و فعالیت جدی و پی گیر دولت وقت عراق که قصد ندارد تحت هیچ عنوانی حضور مجاهدین را بپذیرد و از طرفی پایداری و مقاومت خانواده ها در کنار شهرک آزادی وحال که در این مرحله میبینم اسرای سابق فرقه که به تازگی موفق به فرار از زندان بزرگ مجاهدین شده اند و در کنار آن حضور اعضا جدا شده قدیمی سازمان مجاهدین که با پذیرش خطرات فراوان از کشورهای مختلف اروپایی به عراق سفر کردند و به کنار خانواده و دوستان خود ملحق شدند و سختی و هزینه این راه پر دردسر پذیرا شده اند و همینطور با بجان خریدن همه تهمتها برای اولین بار چنین حضوری داشته اند و در همه ابعاد به افشاگری و همینطور همدردی با هموندان و خانواده ها و تمام این فعالیتها خودش پیام دیگری از فاز تغییر است .اما تغییری که دیگر رهبری فرقه را گریزی از آن نیست و دور نیست که همان کسانی که در این سالیان در انبوهی از دروغ و تزویر نگه داشته بودید بر خود شما خورده گیرند و فریاد بزنند و خود خوب میدانید که آگاهی برای فرقه یعنی نابودی و انگاه شما باید شرم کنید از آنچه بر سر همه ما آوردید که در این وضعیت آواره غربت و تنهائی و حال یک چند هزار بیمار روانی و جسمی و داخلی و شکسته و پریشان و بدون هیچ پشتوانه مالی و روحی سرازیر یک زندگی سخت خواهند شد و آنروز کسان زیادی هستند که به شما بگویند شرمتان باد که با چنین کردید.

من یک بار دیگر به دوستانم که موفق شدند به عراق سفرکنند و از کشورهای اروپائی خودشان را به آنجا برسانند تبریک میگویم.

در هر حال دور نیست که باید برای کمک به دوستان تازه از بند رسته به هرشکل کمک کنیم که این هم جزوظایف ما است و من خودم فکرکنم این به همه هموطنان که در خارج کشور زندگی میکنند به عنوان یک وظیفه انسانی است که به هر صورت به این اشخاص برای رسیدن به زندگی عادی کمک کنند.

از طرف دیگر از دولت عراق خواستار حل و فصل این اردوگاه از طریق آرام و مسالمت آمیز و بدون هرگونه خشونت هستیم چرا که این خواسته و آرزوی رهبران فرقه است که با کشاندن موضوع به درگیری مساله را منحرف کند تا شاید بتواند زمان بیشتری به حیاتش در عراق ادامه دهد.

به رهبری فرقه هم میگویم که این آخرین فرصت است که از هر امکانی برای سالم خارج کردن نیروها اقدام کنید بجای خرج پولها برای بازنشسته های سابق امریکاو اروپا و وزیرو وکیل برای گرفتن یک تاییده شما بهتر از هر کس میتوانید این کار انجام بدهید هم امکان مالی دارید هم امکان حقوقی ..شاید این طور بتوانید ذره ای از بلاهائی که خانم سنجابی به قطره ای از آنها اشاره کردند برای بچه های در زندان اشرف جبران کنید .باور کنید که بخاطر همه توهینها و فشارها به هویت و شخصیت وصیانت و فشار ها شما واقعا بدهکار بچه های تحت فرمان خود هستید و باور کنید که آنکس که جرقه کشت کرد آتش درو میکند و شما تقاص این نابرابری ها و ظلم ها را میدهید.میدانیدکه چون به اسم آزادی وبرای آزادی وبرابری جوانان را به سازمان کشاندید مسؤل هستید و بخاطر شعارهایی که در سالیان به خورد همه دادید حال باید پاسخ دهید.ما که در مسیر سازمان آمدیم به خاطر شعار های شما بوده و حال باید پاسخ بدهید که چرا میخواهید همه را در عراق به کشتن بدهید که بعد بگویند رجوی بها میدهد بله این دروغ که خون بچه ها ی مردم به اسم رجوی تمام میشود این هم فراموش نمیشود .ما میگوئیم این بار دیگر نباید خونی ریخته شود و این به دست رهبران سازمان است. بشنوید و نگذارید دیر شود.

به کشورهای اروپائی هم میگویم که شما در این لحظه به وظیفه انسانی خود عمل کنید و به کسانی که خواستار زندگی در خارج از ایران هستند کمک کنید که به زندگی عادی برگردند .مردم ایران فراموش نخواهند کرد.

به دوستانم که زحمت این سفر را کشیدند خسته نباشید میگویم و امیدوارم در بقیه تلاشهایتان موفق باشید.

به خانواده ها ی عزیزم و دوست داشتنی ام میگویم شما حتما به هدف میرسید چون خواسته شما حق است و خداوند مهربان با شماست.

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مریم رجوی!! 

«فقط برای این است که خودت "شرم" کنی»

 

 

مریم سنجابی

24 نوامبر 2011

http://faryade-azadi.com/2Haupt/Sharm%20Kon.HTM

 

و اگر ذره ای شرافت برایت باقی مانده است...

این نوشته ها را برای جهانیان و انتشار گسترده نمی خواهم، می دانم که بدستت خواهد رسید و خواهی خواند همین کافی است...

 مریم رجوی، آیا من «مأمور اعزامی» شده ام؟

 و آیا آن آقایانی که نام بردی «مأمور و یا مزدور» اند؟

آیا می دانی و یادت هست که «فائزه اکبریان» 29 ساله مدت ها و مدت ها اشک می ریخت  و زار می زد و آنقدر فهیمه اروانی او را در تنگنا گذاشت که دخترک معصوم از دست تو و تشکیلات تو و انقلاب تو خودکشی  و خودش را راحت کرد؟

آیا می دانی و به یاد داری مهوش سپهری آنقدر بر سر «نسرین احمدی» بیچاره فریاد زد و او را داغان کرد که او نیز خودش را کشت؟

 آیا بیاد داری که «خدّام گل محمدی» بیچاره که بیمار و مجروح شدید بود آنقدر روزها و شب ها التماس می کرد که: «من نمی خواهم دیگر در این سازمان بمانم بیمار هستم و بگذارید بروم»... و مستمر به دستور تو برای وی در سالن غذاخوری مقر قرارگاه هفتم نشست های مستمر گذاشته و شب تا صبح برسرش داد می زدند که: «تو مزدوری!!!!!!!!!!! و...»، تا اینکه خودش را در هنگام تنظیف سلاح با بنزین به آتش کشید و به زندگی غمناکش پایان داد و بعد هم مشخص نشد او را کجا دفن کردید؟

آیا بیاد داری که چگونه و بدون اینکه به ما از قبل اطلاع بدهی زنان بیچاره را در مقابل عمل انجام شده قرار داده و به ناگهان ابلاغ می کردید: «شما شورای رهبری هستید»، و مهوش سپهری نشست می گذاشت و می گفت: «دیگر نمی توانید از سازمان بیرون بروید و هرکس بگوید من نیستم، سرش را کنار باغچه می گذاریم و می بریم» و به ما برای خودکشی قرص سیانور می دادید؟ و... بقیه اش شرمت باد!

آیا به یاد داری در حالیکه ما در اشرف دو دست لباس درست و حسابی هم نداشتیم و ماهانه فقط 7000 هزار دینار عراقی (معادل 35 دلار) برای کل وسایل و پوشاک و مواد بهداشتی و کفش و... به ما پرداخت می کردی، خودت در چه رفاهی غرق بودی و شاید شمارش لباس ها و کفشهایت از هزار بالا می زد؟ (و مبادا که هرگز یک دست لباست را دوبار بپوشی؟)

آیا به یاد داری سه سال تمام در «مقر پارسیان» برای تو و مسعود!!!! قصری رویایی ساختیم  با استخرهای بزرگ و سرپوشیده و باغهایی پر درخت و پاسیوهایی زیبا و شیک و وسایلی که همه مارک سلطنتی داشت و ساختمان هایی رویایی...؟

آیا همان زمان به یادت هست که نزدیک همان قصر رویایی تو (در قرارگاه باقرزاده) هزاران تن از نیروهای بدبخت تو برای ماه ها در خاک و خل و در سوله هایی که کف آن با خاک بیابان مفروش بود زندگی می کردند و شب ها بر روی موکت های زبر و در کیسه خواب های نظامی استراحت می نمودند و برای هر صدها نفر آنها تنها چهار الی پنج توالت و حمام صحرایی وجود داشت و تو در تختخواب پر قوی و ناز بالش می آرمیدی؟

آیا یادت هست در حالیکه زنان و مردان از صبح تا نیمه های شب در اشرف جان می کندند و کار می کردند، تو هر هفته پیام می دادی که: «شما کار نمی کنید... شما مفت خور هستید... شما انقلاب نکرده اید... شما دوجایه خور هستید... شما عجوزه و بی ناموس و طلبکار و باج گیر... هستید»، و همان زمان خود تو رنگ آفتاب و مهتاب را نمی دیدی؟

راستی خانه های ویلایی بغداد چی شد؟

آیا یادت هست چگونه «مهری موسوی» و «مینو فتحعلی» مظلوم را به محاکمه و بازار شام کشیدید و رجوی چگونه خودش  مهری را در زیر پاهایش لگد مال نمود!!!... و تازه  تو به نجاتش رفتی؟

مینو فتحعلی

آیا اشک های مظلومیت ما یادت است...؟

آیا فخر فروشی هایت یادت است...؟

باز هم می خواهی به یادت بیاورم آنچه را از یاد برده ای؟

آیا یادت هست در نشست های درونی به ما می گفتید این برادران بایستی اینقدر از صبح تا شب کار کنند که شب مثل جنازه بیهوش شوند تا به "دوران" (مسائل عاطفی و خانوادگی و عاشقانه و جنسی) فکر نکنند؟

به یادت هست برای همان برادران برنامه ریزی می کردید که از چهار و نیم صبح تا 11 شب یک نفس کار کنند، ولی تو و مسعود و فرماندهان عالیرتبه فقط به آنان فحش می دادید و با هزار بیماری حتی اجازه استراحت به آنها نمی دادید و به دستور شما آنها را در حالیکه حتا در تب می سوختند با سیلی از بستر بلند می کردند که نمونه های آن کم نیست و به صراحت می گفتید اگر به خاطر مریضی توی نشست عملیات جاری بمیرید هیچ باکی نیست و باز هم باید به نشست بیایید در نشست بمیرید؟

آیا اینک مسعود خدابنده و عباس صادقی و علی قشقاوی و حامد صرافپور و محمد حسین سبحانی و... مأمور و مزدور شده اند و تو انقلابی؟ شرمت باد!

تو هرگز به یاد نداری و شاید ندانی که «پرویز احمدی» و «قربانعلی ترابی» در حالیکه شدیداً توسط  «نریمان و مختار و نادر و...» کتک خورده و زیر مشت و لگد رفته بودند...، در دستان عباس صادقی و علی قشقاوی جان باختند!؟

تو حتماً فراموش کرده ای که چه بلایی بر سر محمد حسین سبحانی آوردی و 9 سال او را در اشرف و ابوغریب زندانی کردی و سخت ترین فشار ها را بر وی وارد آوردی و نمی گذاشتی از سازمان بیرون برود!؟

تو حتما فراموش کرده ای که علی قشقاوی را بدون هیچ گناهی 4 سال به زندان های ابوغریب فرستادی؟!

و حتما بلاهایی که بر سر یکی از فرماندهان ات "حامد" آورده ای را هم فراموش کردی؟!

و باز هم حتما تو و فرماندهان ات نبودید که 9 سال تمام به عباس صادقی به دروغ گفتید همسرت کشته شده و به خانواده اش نیز گفته بودید عباس کشته شده و ماهها او را به زندان و زیر شکنجه فرستادی؟!

ولی حتما خبر داری چگونه روزها و روزها «فاطمه خردمند» و «مرا» در زیر ضربات مشت و لگد و ضربه های پوتین گرفتید تا جاییکه از سر و صورتم خون جاری می شد؟!...

آیا باز هم می خواهی این «مأموران و مزدوران!» خاطرات درخشان تو را زنده کنند؟

شرم، شرم... و باز هم شرم بر تو باد! اگر ذره ای وجدان و اگر ذره ای احساس در تو باقی مانده باشد.

 و این تنها فقط برگی از دفتر خاطرات توست!!!...

 

مریم سنجابی

24 نوامبر 2011

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد