_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

گفت و گو با ابوالحسن بنی صدر درمورد قرارگاه اشرف و مجاهدین

 

 

 

سعید سلطانپور – شنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۱۱

http://enghelabe-eslami.com/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87/19434-2011-12-27-06-50-28.html

 

با سلام اقای بنی صدر . با تشکر از وقتی که به ما دادید .

 

سعید سلطانپور: خوشبختانه دولت عراق با بستن قرارگاه اشرف تا آخرآوریل موافقت کرد . از سوی دیگر خانم مریم رجوی هم اعلام کرد حاضر هستند ۴۰۰ نفر از ساکنان اشرف به کمپ امریکاییان ( آزادی ) در نزدیک فرودگاه بغداد منتقل خواهند شد می خواستم نظر شما را در مورد اینکه چه کسی در مورد ۲ – ۳ هزار ساکنین باقی مانده قرارگاه اشرف تصمیم می گیردرا بدانم ؟ همچنین تضادمسله انسانی این ها راباید حل کرد ؟

 

بنی صدر : مسله انسانی یعنی حقوق انسان که بر حقوق سازمانی تقدم دارد . اگر کسی جرمی مرتکب شده باشد کار دادگاه است . قبل از دادگاه آنها حقوق انسانی دارند که باید از حقوق انسانی آنها دفاع کرد. در مورد کسانی که با آنها موافق نیستیم وحتی آنها را مجرم و جنایتکار می دانیم دفاع نکنیم باید بدانیم که اولا ادمهای خوب نیاز ندارند . ثانیا : قاعده این است وقتی حقوق بدها را زیر پا گذاشتند به سراغ خوبها می روند. پس دفاع از حقوق انسان عمومی باشد . انسانی که به حقوق خود باورداشته باشد باید از حقوق دیگری هم دفاع کند.

 

 

از نظر سیاسی هم وقتی آدمی و یا سازمانی در روابط قوا د رمنطقه و دنیا واقع شد. قوا تعیین کننده این رابطه خواهد شد. فرض کنید اگر بخواهند معامله ای با رژیم ایران بکنند اینها می شوند وجه المصالحه . اگر بخواهند وجه المصا لحه این طرفی نشوند، باید قدرت دیگری عمل کند که وجه المصالحه قدرت دیگری می شوند . مداخله حقوق مند یک اثر می گذارد این حقوق انسانها تباه نشود ویا کمتر تباه شود .

 

سعید سلطانپور: مجاهدین دیدگاهی دارند ( البته این روزها بازتاب بیرونی ندارد ) که سیاست دنیا بر اساس خط مجاهدین می چرخد. این مطلبی بود که بارها از سوی مسولین مجاهدین شیندم. با توجه به اینکه در اشرف زمین گیر شده اند . یعنی ارتشی که قرار بود مردم ایران را آزاد کند الان دست کمک دراز کرده است مخصوصا به غیر ایرانی ها. چگونه می شود جریان عدالت خواه ، کار ش به جایی می رسد که نیاز به کمک خارجی ها دارد که ایا می توانند سالم از آنجا خارج شوند .

 

بنی صدر: من همان روز اول به اقای رجوی گفتم، اقا نرو بغداد وجه المصالحه می شوید .بعد که نامه ۱۴ بندی نوشت و بقول خودش مرا اخراج کرد و رفت بغداد. به تعدادی از اعضای شورای ملی مقاومت به نزدمن آمده بودند گفتم شما باتجربه ترید و نگذارید این ( مسعودرجوی ) به عراق برود . او بی تجربه است و وجه المصالحه خواهد شد. گوش نداد . وقتی ادمی رفت وجه المصالحه شد. ذهن خیال پرداز وی واقعیت را می خواهد نفی کند و یک مجازی را می سازد. اون مجاز چیست ؟ اینکه من برای دنیا خط تعیین می کنم. من به امریکا –انگلیس و شرق وغرب خط می دهم . این خود فریبی. ادم واقع گریز هست.

 

واقعیت این است که این سازمان در آغاز ارمان خواه بوده است، مبارزه را با کشتن امریکایی ها شروع کرده است . حالا می خواهد به کمپ امریکایی ها برود نامش را هم کمپ آژادی گذاشته است . یک دگردیسی شگفت انگیز و سخت مایه عبرت برای هر کسی که می خواهد. کسی که فکر می کند بزور می شود همه چیز را عوض کرد. بعنی به عکس هدفش می رسد.

 

اینکه برود پول خرج کند، لابی درست کند. فاسد ترین اقشار سیاست امریکارا بخرد . آخر سر هم همین وضعیتی می شود.

 

سعید سلطانپور: بحث اقای رجوی شد و رفتن به عراق در سال ۶۵. اگر مجاهدین به عراق نرفته بودندو مثلا در فرانسه مانده بودند ایا وضعیت اپوزیسیون ایران و رژیم ایران چنین اینی بود که الان در سال ۱۳۹۰ هست ؟

 

بنی صدر: ابدا . اصلا و ابدا . اساس میثاق ملی ( استقلال – آزادی – عدم هژمونی طلبی که در سال ۱۳۶۰ تهران تهیه و در پاریس امضا شده بود ، از یک سو و تحولی که رژیم کرده بود یعنی شکست د رجنگ . شورای ملی مقاومت تمامی نیروهایی که می توانستند حول این محور عمل کنند . از دیدمن زود تر ازاینها شدنی بود. قدر مسلم این است آن چیزی که بود از بین نمی رفت . آنها هم وجه المصالحه نمی شدند . یک نیروی بدیل – اپوزیسیون مردم سالار بر اساس استقللا ل آزادی وجود داشت .

 

سعید سلطانپور: مدتی است که خانم رجوی و آقای هزارخانی امریکاییان را متهم می کنند که به قولهای خود وفا نکرده اند . آیا قراردادی بوده است که به قولها وفا نشده است . آنها چگونه فراموش کرده اند که آمریکا به متحد خود محمد رضا شاه وفا نکرد چگونه به مجاهدین خلق وفا می کند. ؟ .

 

بنی صدر: من از توافقی از آنها با آمریکایی خبر ندارم . ولی حتما قراردادی بوده است . باید از این ها پرسید شما که ادعا می کنید برای مردم ایران مبارزه میکنید به چه حقی توافق های محرمانه انجام داده اید ؟

این اعترافی از توافق های پنهانی است. اما در مورد شاه هم آمریکا نتوانست وی را نگه دارد . راه حل شد نه شاه نه خمینی و به همین دلیل شد بختیار .

این اقایان هم به خیالشان ، امریکا ممکن است روزی به ایران حمله کنند و بخواهد از مجاهدین استفاده کند . البته این فکر غلطی است. زیرا نیرویی که در جامعه بدلیل سابقه اش مطلوب نیست استفاده از آنها نیز مطلوب نیست. به همین دلیل علیرغم فشارهای زیاد آمریکا آنها را از لیست تروریستی خارج نکرد. چون آمریکا به این نتیجه رسید که آنها در ایران دافعه دارد .

 

سعید سلطانپور: آقای بنی صدر ، مجاهدین و جمهوری اسلامی دشمنان خونی یکدیگر هستند . ایا این دشمنی براثر آزادی خواهی است یا قدرت است . آیا هر دشمنی مشروعیت می آورد ؟ مثلا هر کسی دشمن آمریکا هست قرار نیست ادم خوبی باشد . مثلا جریان بن لادن و القاعده که از امریکاییان ارتجاعی تر هستند دشمنان آازدی و دمکراسی مردم خاورمیانه هستند . شما چگونه تعریف می کنید . ؟

 

بنی صدر: اگر کسی گفت من با رژیم مخالم و من موافق دمکراسی هستم . خوب این ادم باید خودش الگوی دمکراسی باشد والا هر کسی می تواند ادعا کند. کسی که قدرت می خواهد که نمی گوید ولی خودش را تحت عنوان حاکمیت مردم می پوشاند. ایا در سازمان مجاهدین انصافا دمکراسی وجود دارد ؟

 

سعید سلطانپور: آخرین باری که بنوعی انتخابات د رسازمان مجاهدین برگزارشد سال ۵۸ بود که شورای مرکزی در تهران انتخاب شدند و درستاد علوی مصاحبه مطبوعاتی برگزار کردند. بعدا هم این شورا در جریان عروسی مریم و مسعود باطل شد.

بنی صدر: در مجاهدین اثری از دمکراسی نیست. با دیگران هم روششان دمکرات نیست . برهر کس که مخالفشان باشد مارک وابسته به وزارت اطلاعات ر ا می زنند. نیروهایی از مجاهدین جداشده اند که همه شان بدون استثا وابسته به رژیم هستند. وقتی شما در خارج از کشور که قدرت ندارید غیر دمکراتیک برخورد می کیند . توقع دارید مردم باور کنند شما به ایران بروید دمکراسی برقرار می کنید؟

روشن تر شما خدمت صدام حسین رفته بودید برای دمکراسی رفته بودید؟ این رژیم دمکراتی بود . ان موقع هم معلوم بود که فاسد بود . حالاکه سقوط کرده اطلاعات بیشتری از حکومت صدام هست. در خدمت رژیمی که همچون رژیم حاکم بر ایران هست با این فرق که به کشور ما هم تجاوز کرده بود .

 

سعید سلطانپور: با توجه به صحبتهای شما ،ادبیاتی که مجاهدین از " با غیر خودی " و دیگران صحبت می کنند علیرغم ادعایی که دارند آب در آسیاب استبداد روحانیت ریختن هست .

 

بنی صدر: یه نظر من این طور است . به همین دلیل است که هر وقت مسله ای پیش می اید ابتدا پای مجاهدین و اندکی هم از بقایای پهلوی را پیش می کشند که آنها بدتر از من هستند. اگر خوبتر بودند که پای اینها را پیش نمی کشید.

 

سعید سلطانپور: آیا این همان شیوه ای نیست که شاه در مورد حزب توده بکار می برد. شاه می گفت ایران ایرانستان می شود ؟ توده هایی ها در آن زمان عدالت خواه بودند .

 

بنی صدر: بله . شاه می گفت اینها نوکران روس هستند. حزب با رفتاری که در کودتای ۲۸ مرداد با مصدق کرده بود این امکان را به شاه داد. ما در آن زمان تصمیم می گرفتیم که تظاهراتی راه اندازی کنیم . کیهان عصر می نوشت حزب توده پشت این جریان بود . ما هم می خندیدیم زیرا توده ای نبود . رژِیم در ایام انقلاب هم همین کار را می کرد . ومی گفت شاه پایش را از ایران بیرون بگذارد ایران می شود ایرانستان .

 

سعید سلطانپور: علیرغم تجربه تلخ حزب توده و مجاهدین خلق که علیرغم عدالتخواهی شان در مقاطعی خدمت به جنبش دمکراسی مردم ایران خدمت کرده اند . الان شاهد هستیم که جریانی هست که سردمدارشان توسط آمریکاییان در دانشگاه ها استخدام می شوند و خط مشروعیت کمک از آمریکا برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی را تبلیغ می کنند . آیا اینها از تجربه جریانات وابسته به کمک های خارجی در این سالها عبر ت نمیگرند.

 

بنی صدر: سوال بسیار مهم و خوبی است.اول ا زهمه باید تفاوت بین مجاهدین و حزب توده را بگویم. مجاهدین مستقل بودند و تا زمانی که خدمت صدام رفتند هیچ دلیل و مدرکی بر وابستگی آنان نبود. ولی حزب توده از ابتدا وابسته بود. این سبب شد که ان حزب نتواند نقشی را در چامعه ایفا کند . البته نمی شود نقش آنان را در آگاهی دادن قشرهای زحمتکش نادیده گرفت. یک نویسنده ای در آرشیو اسناد منتشر شده انگلیس تحقیق کرده است . ۷ تا قاعده در آورده است که این قدرت امریکا و انگلیس بدون استثا در خاورمیانه اهداف فوق را دنبال می کنند. یک نمونه نیست که کشوری بدلیل دخالت خارجی به دمکراسی رسیده باشد . زندگیشان بهتر شده باشد . کشور خودمان ایران – دوره قاجار که روس و انگلیس حاکم شدند. دلیل بزرگ آنها گرایش اقشار مسلط جامعه به دو بخش طرفدار روس و بخش طرفدار انگلیس بود. اقشار مسلط بجای اینکه به خواستهای مردم تن بدهند. ترجیح میدهند که دست نشانده قدرت خارجی باشند. مسابقه د ردوران قاجار بود . ناصرالدین شاه می گفت شما ل کشور می خواهم بروم باید از روسها اجازه بگیرم . جنوب کشور می روم باید از انگلیس ها اجازه بگیرم.

بعد شد انقلاب مشروطه که مشروطه خواهان رفتند سفارت انگلیس . می گویند که به نفع مشروطه شده است . در حالیکه همان زمان کودتای رضا خانی را داریم . بعد هم کودتای ۲۸ مرداد راداریم . الان هم می بینیم که رژیم ملاتاریا قراردادهای محرمانه با انگلیس و آمریکا می بندد .عراق نمونه دیگرش هست. صدام با کمک سازمانهای جاسوسی آمد و با توطئه آنها هم سرنگون شد. فلسطین که کن فیکون شده است. همین وضعیت را در مصر می بینیم. مداخل قدرت خارجی کجا باعث شده که مردم کشوری به عدالت اجتماعی و دمکراسی رسیده باشند. لیبی هم که داریم می بینیم. عراق هم که هنوز پایشان را بیرون نگذاشته اند در آستانه جنگ های قومی است.

 

سعید سلطانپور : این سناریو را نورم چامسکی سالها قبل پیش بینی کرده بود .

 

بنی صدر: وقتی قدرت خارجی وارد کشوری می شود نمی تواندمثلا عراق را بخواهد یکپارچه کند. باید به قدرت و زور متوسل شود . به آنها خواهند گفت شما رفته بودید دمکراسی ایجادکنید. البته سود آنها هم در این نیست . زیرا می شود نفت کشور درب و داغون را بیرون ببرند. همین حالا طرحی است که از سال ۲۰۱۲ با سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری برای توسعه تولید نفت عراق –لیبی و عربستان سعودی شروع می شود که جایگزین نفت ایران شود. رژیم ایران ۶ ماه فرصت دارد و رژیم ایران معتاد است به فرصت سوزی.

 

سعید سلطانپور: انتخابات مجلس نهم درپیش است . از اردوگاه اصلاح طلبان صداهای متناقضی می آید . خامنه ای هم حاضر نیست به درخواست آنها تمکین کند . از سویی می بینیم که مجاهدین خواهان سرنگونی رژیم به طریق مسلحانه هستند. البته جریاناتی هم هستند که معتقدند این رژیم اصلاح پذیر نیست ولی باید با مشارکت همگانی مردم آنرا تغییرداد .؟

 

بنی صدر: سرنگون شدن مسلحانه خواب وخیال هست . از نظر عملی شکست خورد ه است . از نظر تئوری هم سست شده است. زیرا اگر جنبش همگانی قوت نداشته باشد در آن صورت یک گروه مسلح می تواند وارد عمل شود . در چین، کوبا والجزیره دیده شد. شرایط انقلاب ایران ، معادله تغییر با شرکت مردم را وارد کرد. اگرهدف دمکراسی هست یعنی مردم سالاری پس نیاز به خود مردم دارد.

 

این رژیم انتخاباتی که در پیش رو هست . در حال حاضر ۳۳ نفر از زندانیان سیاسی تحریم کردند. مجاهدین انقلاب اسلامی هم آنرا تحریم کرده است. از سوی دیگر حاکمیت هم این وری ها یعنی مشارکت ومجاهدین انقلاب و نهضت آزادی را را تحریم کرده است . گفته اند برای کاندیدا شدن با ید عوامل فتنه را محکوم کنند. یعنی جز خودشان کسی حق شرکت ندارد.ما به طور مستمر از خرداد ۶۰ به این طرف انتخابات را تحریم کردیم . از همان ابتداگفتم اگر شرایطی برای کاندید شدن نیست نباید در انتخابات شرکت کرد. در شرایطی که مردم حاکمیت ندارند یعنی اینکه من حاکمیت ندارم و اقای خامنه ای حاکم من هست، اگر مردم در انتخابات شرکت نکنند به دنیا نشان خواهند داد که جنبش نمرده است. دوم به دنیا می گوید با کشور من بازی نکن هی میگویی گزینه نظامی روی میز است . من ملت زنده ای هستم و خودم تصمیم می گیرم . خودم رژیم را تغییر می دهم و این تحریم هم به همین دلیل است..مسول خودمن هستم .

 

سعید سلطانپور:

نقش اسراییل را در معادلات چگونه می بنیید ؟ می بینیم در سال ۹۹ عبداله اوجالان ( رهبر پ . ک .ک ) را در کنیا دستگیر می کند و ارتباط خود را با ترکیه نزدیک تر می کند. بخشی از نیروهای ویژه کردستا ن را آموزش نظامی می دهند آنها منافع خودشان مستقل عمل می کنند . اسرائیل دراین حوادث مجاهدین می تواند اتحاد تاکتیکی با مجاهدین داشته باشد . از ان سو تنها کشوری هستند که خواهان حمله نظامی به ایران هستند زیرا می دانند که درصورت پاسخ گویی رژیم ایران ، پای آمریکا هم به میان خواهد آمدوایران با خسارات فراوانی روبرو خواهد شد . ایا رژیم آسیب خواهد دید مقوله جداگانه ای است .

 

بنی صدر: اسراییلی ها از انقلاب ایران به این طرف به دنبال سیاست تبدیل تجزبه کشورهای منطقه هستند. آنها در همه جا محرک اختلافات قومی هستند .وضعیت را درمصرببینید . وضعیت را درلیبی ببینید . وضعیت در سوریه و عراق را ببینید . این سیاست اسراییلی ها ست. زیرا این کشور آمده است و سرزمین قوم دیگری را گرفته است به این همین بسنده نمی کنند. آنها می خواهند به منطقه مسلط باشند واینرا از طریق تجزبه انجام می دهند . این تقصیر مردم منطقه است. اگر مردم منطقه بجای نقش ویرانگر جنگیدن بین خودشان ،به حقوق خودشان آگاهی پیدا کنند.

 

برای شما ارزوی موفقیت می کنم

بنی صدر : روز بر شما و شنوندگان شما خوش

 

لینک تصویری

http://youtu.be/j_۸oSuE۳m۶g

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده علی اکبر راستگو به وزیرکشور آلمان

 

 

علی اکبرراستگو، کانون آوا، بیست و پنجم دسامبر 2011
http://www.iran-aawa.com/index.php?option=com_content&view
=article&id=2505:1390-10-03-10-06-51&catid=65:1388-10-16-13-16-32

 

احتمال بسیارقوی نیزوجوددارد که 800 نفری که بر اساس آخرین طرح های دولت عراق به اردوگاه "کمپ آزادی" فرستاده می شوند تا از آنجا به خارج از عراق منتقل شوند، تمامی اعضای کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق و جنگجویان آموزش دیده نظامی را در برمی گیرند. سازمان بدینوسیله در صدد است اعضای "با ارزش" خود را نجات داده و به اروپا منتقل کند.

نامه سرگشاده علی اکبر راستگو به وزیرکشور آلمان
جناب آقای دکتر هانس پیتر فردریش
وزیر محترم کشورآلمان

بقراراطلاع دولت عراق مهلت خود را برای بسته شدن پایگاه سازمان مجاهدین خلق "اردوگاه اشرف" تمدید کرده است. درمقابل با تعجب باخبر شدیم که مریم رجوی برای همکاری با دولت عراق و سازمان ملل متحد برای بسته شدن این پایگاه اعلام همکاری نموده است. ما مایلیم به طور خاص در برابر یک تصمیم زودرس پذیرش "پناهندگان" از اردوگاه اشرف بشما هشدار بدهیم.

عقب گرد شگفت آور خانم رجوی از کمپین تبلیغاتی میلیاردی برای ابقاء کمپ اشرف، همکاری جهت انحلال این کمپ و اسکان مجدد صدها نفر از مجاهدین این سوء ظن را تائید می کند که سازمان مجاهدین خلق مبارزه برای اشرف را شکست خورده ارزیابی می کند و فعلا در تلاش است کادر رهبری وبخصوص جنگجویانی را که در عراق و ایران علیه آنها کیفرخواست صادر شده، از مهلکه بدرببرد.

شایعات زیادی وجوددارند که رهبری سازمان مجاهدین خلق در حال حاضر شروع به انتقال کادر رهبری و مبارزان فعال به اروپا کرده است.
کشورسوئیس این هفته اعلام کرد که اصولا آماده پذیرش پناهندگان از اردوگاه اشرف می باشد ولی حاضر نشد به 11 مجروح ویا مریض کمپ اشرف امکانات درمانی در سویس را در اختیار بگذارد چرا که بعد از تحقیق مشخص شده که "این افراد خطرات شاخص بزرگی برای امنیت داخلی و خارجی سویس" دارند.
شایع است مجاهدین در تلاشند از طریق "پزشکان بدون مرز ،" اعضای کادررهبری را تحت پوشش "زخمی" و "بیماری" به اروپا انتقال دهند.
احتمال بسیارقوی نیزوجوددارد که 800 نفری که بر اساس آخرین طرح های دولت عراق به اردوگاه "کمپ آزادی" فرستاده می شوند تا از آنجا به خارج از عراق منتقل شوند، تمامی اعضای کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق و جنگجویان آموزش دیده نظامی را در برمی گیرند. سازمان بدینوسیله در صدد است اعضای "با ارزش" خود را نجات داده و به اروپا منتقل کند.
سرنوشت بقیه افراد کم ارزش کمپ اشرف بخصوص منتقدین، ناراضیان و افراد مایل به جدایی برای رهبری سازمان بی اهمیت است. گفته می شود که سازمان این افراد را به عنوان شهدا و قربانی در مبارزه با نیروهای امنیتی در نظرگرفته است.
در حال حاضر و در واقع برای افکار عمومی شناخته شده است که سازمان مجاهدین چه مقدار پول و تلاش برای مبارزات لابی رسانه ای برای حذف از لیست تروریسم ایالات متحده و ابقای قرارگاه اشرف سرمایه گذاری کرده است. این موضوع به وضوح نشان می دهد که این سازمان از پرداخت هرگونه مخارج برای رسیدن به اهداف خود فروگذار نمی کند.

ازاین رو ما ازشما درخواست می کنیم :
1- لزوما از طرح سازمان ملل متحد که شامل بررسی وضعیت افراد در مصاحبه های فردی در یک محیط بی طرف و بدون نفوذ سازمان مجاهدین خلق می باشد، پشتیبانی کنید!
2- ارتباط خانواده های مجاهدین در جلوی کمپ اشرف را با وابستگانشان میسر سازید!
3- نگذارید کشورآلمان جولانگاه تروریستها شود! آلمان همیشه حیاط خلوت سازمان مجاهدین بوده است. قبل از پذیرش افراد از وضعیت سازمانی و تشکیلاتی آنان اطمینان حاصل کنید!

با احترام
علی اکبرراستگو

کانون آوا – 24.12.2011

متن اصلی به آلمانی:

 

Sehr geehrter Herr Dr. Hans-Peter Friedrich
Bundes Innenminister

vor dem Hintergrund, dass die Irakische Regierung ihre Frist für die Schließung des PMOI Stützpunktes „Camp Ashraf“ im Irak verlängert hat und der überraschenden Ankündigung Maryam Rajavis, mit der Irakischen Regierung und der UN bei der Schließung des Stützpunktes zusammen zu arbeiten, möchten wir Sie ausdrücklich davor warnen, vorschnell „Flüchtlinge“ aus Camp Ashraf aufzunehmen.


Die überraschende Kehrtwende von Frau Rajavi vom milliardenschweren Propagandakampf für den Verbleib in Ashaf hin zur Kooperation bei der Zersplitterung der Ashraf Gemeinschaft und Aussiedelung hunderter Volksmojahedin, bestätigt den Verdacht, dass die PMOI Führung ihren Kampf um Ashraf als verloren ansehen und nun versuchen ihre Führungskader und die (ehemals) aktiven Kämpfer, denen im Iran und auch im Irak eine strafrechtliche Verfolgung bevorstehen könnte, in Sicherheit zu bringen.

Es häufen sich die Gerüchte, dass die PMOI Führung bereits begonnen hat, über Umwege ihre Führungskader und aktiven Kämpfer nach Europa zu bringen.
Erst diese Woche hat die Schweiz, die sich grundsätzlich bereit erklärt hat, Flüchtlinge aus Camp Ashraf aufzunehmen, es abgelehnt, elf verletzten oder kranken Ashraf Bewohnern die medizinischen Behandlung in der Schweiz zu gewähren, da diese Personen, nach einer inneren Überprüfung, „ein gravierendes Risiko für die innere und äußere Sicherheit des Landes“ darstellen.

Es wird gemunkelt, dass auch über die Organisation „Ärzte ohne Grenzen“ versucht wird, Führungskader getarnt als „Verletzte“ und „Kranke“ nach Europa zu bringen.

Es ist stark anzunehmen, dass auch unter den ersten 800 Flüchtlingen, die nach den neusten Plänen der irakischen Regierung in das Übergangslager „Camp Liberty“ gebracht werden sollen, um dort ihre Ausreise aus dem Irak zu organisieren, sich die PMOI Spitze, sowie militärisch gut ausgebildete (ehemalige) Kämpfer der Organisation befinden, um die „wertvollen“ Mitglieder der Organisation nach Europa zu retten.

Der Verbleib der für die Organisation nicht so wertvollen Ashraf Bewohner, insbesondere kritische, unzufriedene und aussteigewillige Mitglieder, ist für die PMOI Führung unwichtig. Es wird sogar behauptet, dass diese Mitglieder als Märtyrer im Kampf gegen die Irakischen Sicherheitskräfte geopfert werden sollen.

Die mittlerweile auch der Öffentlichkeit bekannte Tatsache, wie viel Geld und Aufwand die PMOI in die Lobby- Medienkampagne für eine Streichung von der US-Terrorliste und den Erhalt Camp Ashrafs gesteckt haben, zeigt deutlich, dass die PMOI weder Kosten noch Mühen scheut, ihre Ziele zu erreichen.

Wir fordern Sie daher auf, unbedingt den Plan des UNHCR, eine Überprüfung der Personen in Einzelgesprächen in einer neutralen Umgebung und ohne den Einfluss der PMOI, und eine Zusammenführung mit den Familienangehörigen als ersten Weg zu unterstützen.

Mit freundlichen Grüßen,

AAWA Assiciation e.V.
Köln, den 24.12.2011

Ali Akbar Rastgou
(1. Vorsitzender

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برآورد وضعیت مجاهدین در پایان سال 2011

 

میلاد آریایی
23.12.2011


از سال 1360 به این سو قریب به 30 سال است که مجاهدین در خارج ازخاک ایران و بویژه درعراق بسر میبرند وبیشتر عمر تشکیلاتی این گروه در‌واقع در کشورعراق سپری شده است تا ایران. اگر چه تولد این سازمان در خاک ایران آغاز شد به نظر میرسد عمر تشکیلاتی آنان در خاک عراق به پایان خواهد رسید . بررسی این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که با خروج آمریکاییان از خاک عراق در پایان سال 2011 که تنها کمتر از 10 روزبه پایان آن باقی‌مانده وطی بیانیه ای از جانب آمریکاییان رسما اعلام شد، مجاهدین را با خطیر ترین مساله که بعد استراتژیک برای این سازمان داشته روبرو ساخته و مساله بقا و فنا در عراق را به عنوان اصلی‌ترین معظل تشکیلاتی ،سیاسی ، ایدئولوژیک و تاریخی در سالهای اخیر رقم زده است .

بررسی مورد نظر اگرچه مطلقا تمام وجوه برآورد وضعیت این سازمان را شامل نمیشود ولی با نگاهی گذرا به مجموعه شکست های آنان در طول ربع قرن گذشته بطور خیلی خلاصه پرداخته شده وبدون ورود به دلایل بنیادی اشتباهات استراتژیک و گسست های اجتماعی این سازمان با جامعه ایران در 10 مولفه زیر ارائه میگردد.

1. منزلت اجتماعی
2. پایگاه مردمی
3. مسیر وابستگی به کشورهای بیگانه
4. شکست استراتژی مبارزه مسلحانه و حضور در خاک عراق
5. پیاده نظامی با عمر متوسط 50 سال
6. مجاهدین بی سلاح ، شیر! بی یال و دم و اشکم
7. بی‌اعتباری و منفوریت در سطح اپوزیسیون و جنبش ایران
8. آوارگی و از دست دادن اصلی‌ترین پایگاه در عراق
9. رهبری در مخفی گاه
10. ترس از آینده پر ابهام

- منزلت اجتماعی
رهبری این سازمان پس از همسویی اولیه با آیت الله خمینی با ورود به خاک عراق و بستن عهد اخوت با دیکتاتورترین مرد عرب یعنی صدام حسین و دشمن ایران وایرانی که سابقه آن به زمان شاه برمیگشت به یکباره با این خطای بزرگ استراتژیک منزلت اجتماعی کسب شده در دوران قیام ضد سلطنتی و فعالیتهای زمان شاه را به یکباره از دست داد و تا به امروز هرگز نتوانسته است این خسارت وارده را جبران کند.

- پایگاه مردمی
بر اساس شواهد بسیار و نظر سنجی ناظران غربی که سیاست‌های خود را بر اساس آن استوار میکنند و همچنین تجربه اعتراضات دانشجویی سال 1378 به این سو و جنبش سبز ارزیابی بسیار دقیقی از دوری و در مواردی نفرت قشر روشن‌فکر جامعه ایران بویژه دانشجویان در مورد این سازمان را میتوان نظاره کرد و علی رقم شرایط انتخابات که مردم بشکل میلیونی امکان ابراز نظر و آمدن به خیابان‌ها را داشتند این سازمان قادر نبود حتی یک اجتماع 100 نفره را در یک مکان بسته بشکل قهوه خانه سازمان دهد و این ارزیابی از سویی دیگر نشان از عمق شناخت جامعه ایران و همچنین جوانان ایران از این سازمان و نقش تخریبی آن در مسیر دمکراسی خواهی مردم ایران است.

- مسیر وابستگی به کشورهای بیگانه
تأثیر بلا فصل واقعیات موجود سازمان مجاهدین را که درپی کسب قدرت سیاسی به هر بهای ممکن بود به دامان سرویس های امنیتی غرب پرتاب کرد و مسعود رجوی تشنه قدرت در مقابل هر سؤالی ابراز میکرد : «... در آینده از پیروز و برنده نخواهند پرسید که چگونه پیروز شده است ...» و این چنین دیگر رهبران در حاشیه‌ این سازمان را برای وابستگی همراه خود کرد تا جایی که اکنون به شیوه علنی خود را همسو با منافع غرب در ایران معرفی و خود را با نازل ترین قیمت ممکن برای هر خریداری از عربستان سعودی گرفته تا اسرائیل عرضه میدارد.


- شکست استراتژی مبارزه مسلحانه و حضور در خاک عراق
اکنون که دولت قانونی عراق بر اساس قانون اساسی خود قصد اخراج این سازمان را از خاک خود داشته وبرای آن برنامه‌ریزی میکند بیش از هر زمان دیگری بوضوح روشن شده است که رؤیاهای رجوی مبنی بر پیشبرد مبارزه خشونت طلبانه از خاک عراق پس از 30 سال بطور تمام‌عیار شکست‌خورده و 30 سال کافی بود تا بافته های خیال پردازانه رجوی به اثبات برسد ولی رجوی شجاعت و جسارت بیان و پذیرش همین حقیقت و شکست تاریخی و بنیادین را نداشته و با شناختی که از مسعود رجوی وجود دارد تا پایان عمر نیز آنرا اذعان نخواهد کرد.

- پیاده نظامی با عمر متوسط بالای 50 سال
مجاهدین به عنوان نیروی پیاده نظام برای دول استعماری برای ایجاد خشونت در مسیر دمکراسی خواهی مردم ایران با سن متوسط بالای 50 سال دیگر کارکرد سالهای گذشته را نیزاز دست داده است و این امر نیز یکی دیگر از وجوه شکست های تاریخی مجاهدین است چون همراه شدن با عراق و دشمن مردم ایران قمار بسیاربزرگی بود که در این رابطه مسعود رجوی برای پیروزی وارد آن شد ولی عملاً پس از سرنگونی دولت عراق وهمچنین با قرار گرفتن در لیست گروههای تروریستی در آمریکا و اروپا تمام این ارزیابی ها با شکست خیره کننده ای روبرو شد. بی‌اعتنایی دولت مردان آمریکایی در حالیکه تمامی خاک عراق را در حیطه قدرت خود داشتند و مجاهدین را براحتی میتوانستند ساپورت کنند بیانگر همین واقعیت روشن وبدیعی است که دیگر کسی حوصله شرط بندی روی اسب بازنده مجاهدین را ندارد و خلع سلاح آنان در مقطع ورود آمریکا به عراق نشان از آن داشت .

- مجاهدین بی سلاح ، شیر! بی یال و دم و اشکم
سلاح بارزترین ویژگی این سازمان و ممیزه قدرتی بود که بواسطه آن مجاهدین دیگر نیروهای اپوزیسیون را تخطئه و عندالزوم همکار و در خدمت حکومت ایران تلقی میکردند و هر آنکس که صحبت از نحوه دیگری از مبارزه و مخالفت از جمله بیان اصلاحات را عنوان میکرد مورد غضب رجوی قرار میگرفت چرا که در گام اول دکان رجوی بود که بواسطه نوع دیگری از مبارزه تخته میشد .
اکنون با خلع سلاح این نیروی خشونت طلب و ضد ملی ، مجاهدین نمیتوانند سر خود را بالا گیرند تا آنجا که شرمگینانه گذشته خود را در پشت درب های بسته نفی کرده و از آن اظهار پشیمانی میکنند و تلاش دارند با شعارهای پوچ وخیالات غیر واقعی رؤیاهای خود را نقاشی کرده و همگان را به قبول آن ملزم سازنند و گاه و بیگاه با جیغ های بنفش خود را آرام و رام گردانند شاید این موارد مرهمی باشد بر سوزش های غیر قابل تصور رهبری و همراهانش که راهی جز درخواست دوباره پناهندگی از سوی کمیساریای پناهندگی برای خود ندیده اند. ولی چون گذشته مسعود رجوی پاسخگو نیست که چرا با افکار پریشان و حرکت به سوی وابستگی موج عظیمی از جوانان جامعه ایران را شکار کرد و آنان را به راههای بی سرانجام کشاند.

- بی‌اعتباری وبی اعتنایی در سطح اپوزیسیون و جنبش ایران
بی‌اعتنایی به سرنوشت این جریان که ریشه در برخورد گذشته این سازمان با دیگر جریانات و تشکل ها دارد شاید یکی از تلخ ترین وجوه شکست های پی در پی این سازمان در ربع قرن گذشته باشد و اگر چه باعث تأسف است که سرنوشت بخش عظیمی از نیروی تغییر جوانان ایرانی را به باد فنا داد وبا شتشوی مغزی انان را سالیان در اسارت فکری و فیزیکی در خاک عراق محصور کرد آنچه باقی‌مانده است سرنوشت رقت باری است که هر بیننده را از عمق دنائت رجوی انگشت به دهان باقی میگذارد مردی که برای کسب قدرت سیاسی همه چیز را فدای اندیشه ارتجاعی و عقب‌مانده خود کرده و میکند.

اما همین تجربه برخورد مجاهدین با دیگر نیروها بخوبی نشان داد که اپوزیسیون به نیکی دریابد که مجاهدین هرگز نیروی دمکراتی برای حال و آینده ایران نیستند و بدلیل مخالفت با سیاست هایشان همگان را تخطئه وبه آنان مارک زده تا به هر شکل ممکن منتقدان خود را به سکوت وادارند.

- آوارگی
این نتیجه منتطقی شکست خطوط و اندیشه‌های مسعود رجوی است و در روزهایی که آمریکا تمام نیروهایش را از خاک عراق خارج میکند با ناباوری چشمان خود را می‌مالد و می‌رود اضمحلال تشکیلاتی که طی 30 سال حضور بی حاصلی در خاک عراق داشته را نظاره کند .این شکست نه تنها شکست یک خط بلکه شکست یک اندیشه ارتجاعی و وابسته است که اینگونه به واقعیت میپیوندد.

- رهبری در خفا
بدلیل عدم پاسخگویی به مردم ایران و تاریخ این سرزمین مسعود رجوی چاره را تنها در پنهان شدن و مخفی شدن از دید رسانه‌ها و مراکز اطلاع رسانی یافته است و اکنون بیش از 25 سال است که علی‌رغم ادعای تنها آلترناتیو و رهبر مقاومت ناداشته در مقابل خبرنگاران و رسانه‌های مستقل حضور نیافته و همه چیز را سعی دارد به سکوت برگزار کند ولی جامعه ایران روشن‌تر و هوشیار تر از آن است که رجوی تصورش را میکرد.

- ترس ا ز آینده پرابهام
آنچه برآورد می‌شود آینده پرابهام برای این جریان سرگردان است آن هم در شرایطی که از خاک عراق اخراج می‌شود و رئیس جمهور آمریکا بوضوح اشاره کرده است که بایست به واقعیت حاکمیت دولت عراق در این کشور تن دهد. از سویی دیگر همچنان در لیست گروههای تروریستی باقی‌مانده و دست از خشونت و خشونت پروری برنداشته است.
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خانواده ها مورد بغض و کینه رجوی
 

 

نسرین ابراهیمی

23.12.2011


چندی پیش فیلمی را در یوتیوپ دیدم که مجاهدین خانواده هایشان را سنگباران می کردند ؛ به واقع هر انسانی از دیدن این فیلم احساس شرم می کنه . و قبل از این فیلم هم صحبتهای رجوی را می شندیم که می گفت این خانواده ها مزدوران رژیم هستند وکلمات چندش آور و زشتی که فقط لایق خودش بود.
اولا مزدور یعنی کسی که برای انجام کاری مزدی دریافت کرده باشه که خود رجوی خدا را شکر تجربه کافی در این زمینه را داره . یک مزدور حال و حوصله این را نداره که در این شرایط سخت عراق چه به لحاظ امنیتی و چه به لحاظ شرایط جوی ، در گرما و در سرما اون هم در سن 60 به بالا ساعتها و ساعتها در بیابانها ی عراق چشم انتظار بشینه . و بعد هم اینکه رجوی همیشه برای خفه کردن مخالفانش از این کلمه استفاده کرده و می کنه که همه را خفه کند ولی این بار با کسانی در افتاده که اصلا نه دنبال افشای رجوی هستند و نه دنبال اثبات رژیم و نه دنبال این هستند که کسی از اعتراض اونها استفاده می کند یا نه و هیچ چیز دیگری .. فقط می خواهند بچه هایشان را ببینند و اونها را نجات بدهند .
برای افکار عقب مانده و پست این مردک باید متاسف شد چرا که دیگران به خاطر پول هر گز با خانواده و عزیز خود بازی نخواهند کرد و این فقط مختص شخص رجوی است که در مقابل پول و یا حفظ جان خودش و یا در مقابل بزرگ نشان دادن خودش نزدیکترینهای خودش را باهاشون همه جوره بازی می کنه که نمونهاش کم نیست .
این خانواده ها که آنها را در فیلمهای یوتیوپ دیدیم که همگی سن آنها از 50 سال کمتر نیست ؛گیرم به گفته رجوی به خاطر رژیم امده باشند و نه فرزندانشان ؛این که ترسی نداره ؛ مگر همه اسرای اشرف انقلاب کرده نیستند؟ مگر رجوی نمی گفت که نیرویی که انقلاب کرده باشد بیدی نیست که به این بادها بلرزد ؟ پس اتفاقا باید این بچه هارا فرستاد تا با خانواده هاشون صحبت کنند , گرچه حتی ممکنه صحنه بچرخه وقدرت انقلاب مریم ابریشمچی یا همان رجوی باعث جذب همین خانواده ها خواهد شد , این که تنفر رجوی از خانواده ها بیشتر از رژیم هستش و جنگ رجوی شده با این خانواده ها نه با رژیم این دیگه واقعا همان بحث کشتی به گل نشسته است .
آخه استراتژی رجوی سرش به سنگ خورد البته خیلی وقته , همه تحلیلهاش محض رضای خدا یک دونش درست از آب در نیاومد ؛ حتی یک دونش و این همه شکنجه و بکش بکش اعضای ناراضی , این همه قلدر بازی و رهبر بازی و منم منم ورئیس جمهور بازی , این همه انقلاب و طلاق و فرمانده بازی و این همه تف کنین به کارتهای پناهندگی و بورژوازی بده و من خوبم و ...، ته آن را دیدیم دیگه که رجوی چطور سکه یک پول شده و حالا می خواهد با زندانی کردن این افراد در اشرف بگه که همه چی اوکی هستش و می خواد به حیات ننگین خودش به وسیله این بدبختهای مغزشویی شده ادامه بده . مشکل رجوی این هستش که خوب می دونه که عاطفه به خانواده با هیچ چیزی نمیشه از بینش برد و خوب می دونه که اگر بچه های اشرف از نزدیک خانواده هاشون را ببینند هرگز به اون خراب شده بر نخواهند گشت و همینه که رجوی داره به زمین و زمان می زنه که بگه اینها مزدورند که بتونه از این ریزش جلوگیری کنه .
اولین بار که توهینهای رجوی را به خانواده ها شنیدم بارها تصمیم گرفتم که به عراق برگردم و کنار اونها باشم ولی خانواده ام خیلی موافق نبودند و نگران وضعیت امنیتی عراق بودند , و امیدوارم که بچه های جدا شده و خود من و یا هر کسی که واقعا نگران وضعیت این اسرا هستند به کمک بچه ها بروند و اونها را از دهن این دیو و هیولا در بیارند , اونها هم انسان هستند و حق زندگی دارند .
امروز باز مطلبی بود که مریم رجوی گفته که اسرا به شرطی به کمپ آزادی می روند که اونجا همه با هم باشند و هیچ کسی نباید به اینها نزدیک بشه . نمی دانم چرا این جادوگر پیر شرم نمی کنه از این همه اذیت و ازار یک مشت انسان بدبخت .
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به شهرداران، نمایندگان سابق و روسای دانشگاه های کشور فرانسه

 

ایران قلم

20.12.2012

 

از هیاهوهای رسانه های تبلیغاتی مجاهدین خلق چنین استنباط می شود که این فرقه در صدد است که بیش از پیش فعالیت های خود را بعد از بن بست استراتژیک در عراق ، به خاک فرانسه منتقل و متمرکز کند و در این راستا شهرداران مختلف شهر های فرانسه از جمله پاریس و استان والدواز ، و تعدادی از نمایندگان سابق مجالس و رؤسای دانشگاه های کشور فرانسه را مورد بمباران تبلیغاتی خود قرار داده است.
با توجه به اینکه اعضای کانون ایران قلم از آن دسته اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق تشکیل شده که توانسته اند خود را از حصارهای ذهنی و فیزیکی این فرقه رها سازند و هم اکنون در کشورهای مختلف اروپایی از جمله کشور فرانسه اقامت دارند، وظیفه انسانی خود می دانند که هشدارهای لازم را در ارتباط با فرقه مجاهدین خلق بدهند.
اگر به تجربیات اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق که دقیقا از شیوه های تبلیغاتی و تهدید و تطمیع این فرقه آشنایی دارند، توجه لازم نشود ،دیر نخواهد بود که مشکل کنونی دولت عراق در رابطه با چگونگی برخورد با حضور فرقه تروریستی مجاهدین خلق در عراق ، سراغ دولتمردان فرانسوی خواهد آمد. بنابراین ما خطاب به شهرداران ، نمایندگان سابق مجالس و روسای دانشگاه های کشور فرانسه تاکید ویژه داریم که به هشدارهای دلسوزانه ما توجه لازم شود.

همانطور که اطلاع دارید پس از سرنگونی صدام حسین دیکتاتور سابق عراق ، تعدادي از فرقه های تروريستي كه فعالتهاي منطقه اي و جهاني داشتند ، حامي و پدر خوانده خود را از دست دادند ، یکی از این فرقه ها سازمان مجاهدين خلق ميباشد.
سازمان مجاهدين خلق حتی تحمل کمترین انتقاد اعضای منتقد و ناراضی از خود را نیز نداشت و آنها را روانه زندان ميكرد تا ديگران از نتایج مخالفت با رهبری فرقه درس بگیرند. كم نيستند كسانى كه حبس و شكنجه زندانهاى آقا و خانم رجوى را تحمل كردند، و فراتر از آن رياست شوراى ملى مقاومت طرح ترور ناراضيان را به تصويب رسانده است.

ما مایل هستیم که چندین پرسش را برای آن دسته از افرادی را که در معرض تبلیغات یک سویه مجاهدین قرار گرفته اند، مطرح کنیم.
1ـ چرا طلاق های اجباری و ممنوعیت ازدواج و تشکیل خانواده در فرقه مجاهدین خلق وجود دارد؟

2 ـ چرا تا کنون رهبران فرقه مجاهدین از جمله خانم مریم رجوی که در شهرک اوروسورواز در حوه پاریس مستقر می باشد، پاسخ نداده است كه نتيجه " استراتژی خشونت و جنگ " و ترور بیش از هزاران نفر در ایران چه بوده است؟

3 ـ چرا اعضای فرقه مجاهدین ملزم هستند که هر شب در نشست های مغزشویی تحت عنوان"عملیات جاری" شرکت کرده و نسبت به اعمال روزانه، تفکر ، تصورات ذهنی و حتی خواب شب خود نسبت به جنس مخالف توضیح دهند تا مورد تحقیر و سرزنش و تنبیه قرار گیرند؟
4 ـ چرا در این نشست های مغزشویی که یکی از غیر اخلاقی ترین تاکتیک های فشار روانی بر افراد است، آنچنان روحیه و روان طبیعی افراد به قدری خورد و شکننده میشود که در برابر هر خواسته غیر منطقی تسلیم می گردند؟

همچنین مایل هستیم یادآوری می کنیم که تمامی فرقه ها به یک مکان ایزوله با دیوارهای بلند برای اعمال تکنیک های مغزشویی بر روی افراد خود نیاز دارند که قلعه اشرف در عراق و قلعه اووروسورواز در فرانسه این امکان را بخوبی برای فرقه تروریستی مجاهدین خلق فراهم کرده است.
در پایان از شهرداران ، نمایندگان سابق مجالس و روسای دانشگاه های کشور فرانسه تقاضا می کنیم که با توجه به تهدیدات منطقه ای و جهانی فرقه تروریستی مجاهدین خلق نکات ذکر شده در بالا را مورد توجه قرار دهید.

رونوشت به :
شهرداران شهرهای فرانسه
نمایندگان مجالس فرانسه
روسای دانشگاه های پاریس
دفتر ریاست جمهوری فرانسه

با تقدیم احترام
کانون ایران قلم

 


Open letter of Iran - Ghalam Association to the honorable Mayors, Former French Representatives and the Deans of Universities in France


It is completely understandable from the current pmoi propaganda( people’s Mujahedin Organization ) in their Media which this cult is trying its best to transfer and convey its activities from Iraq to the French soil , specially after their strategic failure and impasse in Iraq , now they have targeted the Mayors from different cities in Paris and Val d’Oise province as well as some of the former representatives and members of French parliament by their propaganda.
The members of Iran – Ghalam Association who had been the members of pmoi for a long period of time and fortunately they have succeeded to rescue themselves from the cultic subjective and physical barriers and obstacles and they are currently living in Europe countries such as France, would like to inform the honorable French politicians and warn them about the connection which this cult ( Rajavi cult) wants to have with them.
If the French politicians do not pay enough attention to the vital experiences which these former members of pmoi have about the pmoi threats , allure and propaganda, it does not take long that the same current problem which is about dealing with the presence of this terrorist cult on Iraq soil, will happen on French soil and its politicians as well. For this reason we are urging all French politicians , the former representatives of French parliament and the deans of the French universities to listen to our compassionate warnings and pay enough attention to them.
As you know , after the fall of Saddam Hussein , the former dictator of Iraq , some of the terrorist cults and sects which had regional and universal activities, lost their supporter and their sponsor, one of those cults is pmoi( People’s Mujahedin Organization ).
Pmoi did not have any tolerance to listen to any dissents and criticisms which the dissidents and critics had in their relations in pmoi , and for that reason they were sent to prison to show others a lessen that any objection and criticism against the pmoi leadership will end up in prison. There are many people who tolerated the harsh tortures and long incarcerations in the prisons of Mr and Mrs Rajavi and beyond that the leader of National Council of resistance ( NCR) , the pmoi political wing based in France , has approved and authorized killing and assassination of the dissidents and critics as well.
We would like to pose some questions to the French politicians and the people who have been targeted unilaterally by the pmoi propaganda ;


1. Why is the compulsory divorce , marriage and family ban in pmoi?


2. Why up to now the leaders of pmoi such as Mrs. Maryam Rajavi who is currently living in Auvers Sur Oise , Paris outskirts, have not mentioned anything about the outcome of their strategy of violence and war which terrorized and killed thousands of Iranians ?


3. Why are the members of this cult forced to participate every night in the sessions which is called current mission( Amaliyateh Jari)and they have to reveal their thoughts , imaginations , even their dreams about the opposite sex in those sessions to be ridiculed , insulted , slandered, blamed and punished ?


4. Why in those brainwashing sessions which are the most unethical tactics to put psychological pressure on members to force them to obey and surrender themselves to any illogical demands?


We would like also to mention that all cults need an isolated place with high walls to carry out and implement the brainwashing technique on their members , the Ashraf castle in Iraq and Auvers sur Oise castle in France have provided for such purpose for pmoi terrorist cult .
At the end we would like all the French politicians , the former representatives and members of French parliament and the deans of the French universities, according to the pmoi regional and universal threats to pay enough attention to the vital points and facts which mentioned above.
Respectfully
Iran Ghalam Association

Transcript
-The mayors of France
- The representatives and members of the French parliament
- The deans of Paris universities
-The French presidential office
 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حضور و سخنرانی اعضای سابق مجاهدین در میان خانواده های متحصن ـ مقابل کمپ اشرف ـ عراق

سخنان مادر عبداللهی ، محمد حسین سبحانی ، علی قشقاوی ، عباس صادقی ، مهدی خوشحال و حسن عزیزی

(قسمت اول)

 

 

ایران قلم

16.12.2012

 

Alert icon
You need Adobe Flash Player to watch this video.
Download it from Adobe.

 

 

مادرعبداللهی:

من اینجا واقعا خیر مقدم میگم به تمام بچه هائی که چه آزاده از ایران آمدند چه از کشورهای اروپائی از جمله آقای صادقی آقای سبحانی آقای عزیزی آقای قشقاوی که واقعا زحمت کشیدند به یاری خانواده ها آمدند می دونید که حالا ایران به هر صورت ما با هزار مشکلات می آئیم خودمان را می رسانیم حالا شما حساب کنید با این دقدقه های زندگی این بچه ها واقعا جان فشانی کردند زنشان و بچه شان را گذاشتند بخاطر بچه ها برای یاری خانواده ها آمدند واقعا جای تشکر و قدر دانی داره یک منتی هست برای ما خانواده ها علی الخصوص برای من و یک افتخاری هست برای ما و واقعا من خواهش می کنم همین جا تا آنجا که می توانید به خانواده ها کمک کنید که به هر صورت من همیشه گفتم ما مدیون این بچه ها هستیم که ما را راهنمائی کردند ما را روشن کردند چه با مکتوبی چه شفاهی خانواده ها را روشن کردند و ما فهمیدیم چه جوری باید حرکت کنیم و به چه طریق بیان ما باشد که جنایاتش را آشکار وبه زبان ساده برای دنیا بفهمانیم تمام بشه هنوز شروع اش مانده این شروع نیست این یک راهی برای آزادی بچه های مان شروع اش مانده شروع جنایت هائی که در عرض 30 سال در حق جوانان ایران این ملعون انجام داده و این 30 سالی که جنایاتش در خفا بوده و در پنهانی بوده و انشااله این حرکت های برادرهائی که به اصطلاح چه در ایران هستند آزاده هستند چه در اروپا هستند اینها باید دنباله گیر این جریانات باشند و برای تمام دنیا جنایات شان را آشکار کنند.

تشکر می کنم از تک تک بچه ها اینجا جا دارد از خانم زهرا حسینی که آمده بودند خانواده هاشون و خواهران شان خیلی اینجا ناله و زجه می زدند من شاهد ناله و زجه های حسینی ها بودم و تند تند زهرا را پشت بلندگو داد می زدند و می گفتند مهدی هنوز منتظره و این مدتی از ذهن من رفت بیرون تا اینکه دو ماه پیش از اینکه من برم ایران یک ناراحتی داشتم رفتم بیمارستان جلوی بیمارستان توی آمبولانس آقای شیخی هم تشریف داشتند اتفاقا با هم رفتیم جلوی آمبولانس ارتشی ها منو صدا کردند گفتند که دو تا خانم این تو هستند من رفتم دو تا خانم را دیدم نزدیک آمبولانس رفتم هر چند به اصطلاح ارتشی ها نمی گذاشتند و دو نفر آقایونی که با این آمبولانس بود با سازمان بود بدترین فحاشی ها را کردند ولی من یک خورده مقاومت کردم رفتم جلو و این دو تا خواهران را از نزدیک دیدم یکی شان که به اصطلاح خیلی راحت نشسته بود و نگاه می کرد یک نفر یک پوشه سبزی به این صورت جلوش گرفته بود چشمانش را من می دیدم آقای شیخی با من بودند به عنوان مترجم و این یک لحظه که پوشه را آوردند پائین من اینا احساس کردم که من اینا می شناسم و جائی دیدم به هر صورت داد زدم نترس خواهرم بیا بیرون خانواده ها شما را به خدا قسم چه در ایران و چه در کشورهای اروپائی بهترین دارو و درمان و بیمارستان با هزینه خودشان در اختیار شما می گذارند هیچ نگران نباش منم به عنوان یک خواهر کوچکتر تو قابل بدان و بیا بیرون بجان عزیز شما این همینجوری مات و مبهوت انگار که به مغزش چیزی بخوره پلک هم نمی زد و همینجوری منو مثلا داشت نگاه می کرد و آن خانمی که پیشش نشسته بود یه ذره صحبت کرد برو و صحبت نکن گمشو و اینا و این آمبولانس حرکت کرد این خانم از بالای آمبولانس با اینکه به اصطلاح نصف شیشه پشت آمبولانس را از این مشبک های مات کشیده بودند بالاش ایجوری باز بود از آن بالا باز منو داشت نگاه می کرد منم باز داشتم اونا نگاهش می کردم بای بای می کردم مثلا به هر صورت نگاههای مان داشت صحبت می کرد و آن واقعا دلش می خواست که بیاد بیرون ما دور زدیم که اومدیم من عکس زهرا حسینی را توی بنر هائی که جلوی در زدند دیدم و فهمیدم که این زهرا حسینی بود که بردند که بعد دکتر اینجا آشنا بود با من صداش کردم و گفتم ان چیش بود و بردیش گفت که ناراحتی قلبی داشت و باید فردا شب عمل بشه تو بیمارستان دیگه سه چهار روز بعدش همان دکتر اومد و گفت ما او را عمل کردیم تا صبح هم حالش خوب بود ولی صبح یک دفعه رفتیم دیدیم خانم زهرا حسینی در اتاق تمام کرده و خانم زهرا حسینی همسر آقای مهدی خوشحال هستند همینجا تسلیت میگیم به آقای مهدی خوشحال و غم آخرشان باشد انشااله که روح آن مرحومه با خانم فاطمه زهرا مشهور باشد وما آن شب را به اصطلاح در نماز خانه کوچک پشت در رفتیم و دعا کردیم که ایشان اگر گناهی هم کرده باشد که نکرده به اجبار وادار شده که این اعمال را انجام بده مورد آمرزش خدا قرار بگیره و بقیه بچه های مان هم انشااله به سلامتی آزاد بشوند.

 

قبل از هر چیز به خدمت شما عرض کنم آقای سبحانی خواهش می کنم اگر لازمه نکاتی را که خیلی ضروری هست و باید خوانواده ها بدانند برای فردا برای حرکت شان و گفتار شان خواهش می کنم چند مطلبی را بفرمائید که خانواده ها بشنوند و منم در خدمت شما هستم.

 

محمد حسین سبحانی:

دست شما درد نکنه خیلی ممنون والا من حقیقتش حالا قبل از اینکه در رابطه با برنامه فردا برنامه دیگری هست، بپردازیم.  من و بچه ها و دوستانی که امدیم اینجا آقای علی قشقاوی آقای خوشحال آقای عباس صادقی آقای حسن آقای عزیزی ما در واقع به نمایندگی از سایر دوستان مان اومدیم از اروپا که در واقع به دلگرمی که خودمان پیدا بکنیم که شما ها را ببینیم خانوده ها و پدر و مادرانی که واقعا جز تحمل زجر و دوری فرزندان شان چیزی نداشتید الان خوب اومدید یک دو سالی به همت خودتان خلاصه این شرایط فراهم شده که از نزدیک بهتر بتوانید این سازمان را بشناسید ما ها هر کدام ما این پنج نفری که اومدیم هر کدام واقعا این توضیح را می دهم در واقع می خواهم شرایط را متوجه بشوید در گذشته چی بوده و الان چیه در گذشته شرایط بسیار بسیار سخت تر بوده بخاطر اینکه خانواده هائی مثل شماها آنموقع وجود نداشتند آنموقع من و امثال من که توی زندان بودیم چه تو زندانهای انفرادی همین سازمان پشت همین چهار دیواری پشت همین خاکریز چه توی ابو غریب بودیم ما ها هیچ خبری نداشتیم یعنی هیچکس نمی دونست اینجا زندان وجود داره و کسی نمی دونست آدمی مثل من هست حتی افرادی که توی سازمان بودند مثلا آقای شعبانی و سایر دوستان آنها نمی دونستند که فرضا ایکس زندان هست و خوب خیلی سخت بودش آن شرایط ، ولی الان تفاوتش اینه که شما خانواده ها اینجا هستید شما واقعا هر کدام تان که اینجا هستید شاید متوجه نشوید، ولی باعث می شوید یک لحظه یکی از این بچه ها بتواند نجات پیدا کند.  من خودم وقتی که تو زندان همین سازمان بودم همه اش در این تصور بودم که اگر آزاد شوم بتوانم فرار کنم کجا برم ؟ کی را دارم؟  ولی الان خدا را شکر خوشبختانه به کمک شما ها الان یک شرایطی فراهم شده که اینجا هستید خودتان زحمت کشیدید اینجا در هر صورت یک چیزهائی حد اقلی درست کردید حضور دارید،  هر کدام بچه ها پدر و مادران نشان می دهند عکس های شان هستش و این خودش چیه نشان می دهند که شماها هستید حالا ان فرد که داخل زندان داخل آن رندان فرقه اسیر ذهنی هست یک لحظه که ذهنش تکان بخوره این امید را داره که پشت این دیوار یک آدمهایی هستند پدرش هست مادرش هست برادرش هست اینا باعث می شود یک دلگرمی داشته باشد این حرفها هم تاکیدی هست بر اینکه حضور شما البته شما هم مشخص هست که کار دارید و زندگی دارید خودتان بچه ها دارید . ولی درسته ما خطا کردیم و بچه هائی که الان داخل زندان هستند خطا کردند ولی در هر صورت فکر می کردیم که راهمان درسته ولی خوب اشتباه کردیم حالا جا داره که همه کمک بکنیم چه ما که زودتر نجات پیدا کردیم چه شما برادران و خواهران و پدران و مادران کمک بکنیم که اینها زودتر نجات پیدا بکنند.

حالا این سئوال مطرح میشه که چه کمکی بکنیم من اعتقاد دارم همینکه شما اینجا باشید همدیگر را ببینید و هم فکری بکنید و آنکس که داخل زندان فرقه هست پشت این دیوار هست بداند که چند نفر آن پشت هستند که منتظرش هستند این حد اقلی هست که همیشه پس وجود داره،  می توانید شما این را هم فراهم کنید حالا در رابطه با خوب بلندگو و شعار دادن در هر صورت منتهی تمام اقداماتی که به نظر من البته به اصطلاح کوچکتر از آن هستم که چیزی بگم همه کارهای ما در راستای یک روشنگری هست ، حرف هست یعنی هر کاری که سازمان یعنی منجر به یک بد گفتن بد کردن بشه نا خود آگاه شما حق دارید عصبانی هستید ناراحت هستید از دوری فرزندان تان زندانی بودن فرزندان تان ولی باید در واقع توی یک شرایط خوب با صحبت با آرامش شرایط را فراهم بکنیم که چیه هر گونه به اصطلاح شائبه ای ایجاد بکنند سازمان دنبال اینه که آره این خانواده ها فلان می کنند این خانواده ها  نمی دونم مزدور هستند خانواده ها جاسوس هستند خانواده ها سنگ می اندازند چون ما ها و شما ها اومدیم پشت این دیوار در واقع ما می خواهیم پنج دقیقه بچه های مان را ببینیم چیز زیادی نمی خواهیم پنج دقیقه می خواهیم بچه های مان را ببینیم اینکاری هست که فکر می کنم شما ها باید وظیفه دارید اینجا انجام بدهید البته وظیفه تان نیست ولی در هر صورت کمکی هست که این بچه ها نیاز دارند ما هم در واقع به سهم خودمان توی اروپا که هستیم در هر صورت تو هر کشوری که زندگی می کنیم به اتفاق سایر دوستان مان تلاش می کنیم که با این نهادهای بین المللی تماس بگیریم،  بگیم سرنوشت هر کدام از این بچه ها را شما هم در واقع اگر عکس و چیزی دارید که به اصطلاح می تواند کمک بکند اگر همراه با یاداشتی باشه که بتونه ضمیمه ان بشه ما می توانیم با خودمان ببریم در هر صورت تا جائیکه می تونیم این موضوع را آنجا پی گیری می کنیم و بگیم که خانواده هائی که پشت این درب ها تحصن کردند در واقع توی سرما و گرما دارند ناراحتی می بینند در هر صورت خواستار فقط ملاقات بچه ها شان هستند نکته بعدی هم می خواستیم واقعا تشکر کنم البته قبلا به سرکار خانم عبدالهی خانم میرزائی سایر مادران و پدرانی که در دسترس بودند گفتیم ما که در واقع واقعا ما شرمنده این تلاش و فداکاری شما هستیم این تلاش و فداکاری شما باعث میشه این بچه ها دونه دونه انشااله از این به بعد فوج فوج فرار بکنند و نجات پیدا بکنند ما هم پشتیبان شما هستیم و ما هم در واقع در واقع صداتون هستیم بتونیم تو اروپا چه در نهادهای بین المللی چه در تو رسانه ها در هر صورت صدای تان را برسانیم کاری هم که شما تو این دو سال کردید کاری هست کارستان یعنی از عکس العمل خود این آقای رجوی و خانم به اصطلاح مریم رجوی شما می توانید متوجه بشوید که چه کار بزرگی صورت گرفته بدلیل اینکه در هیچ جای دنیا و در هیچ قاموسی نمی گنجد که شما حق نداشته باشید زن تو ببینی شوهر تو ببینی پدر تو ببینی مادر تو ببینی فرزند تو ببینی این موضوع را اصلا نمی توانند علنی بکنند و همین چیزهای حاشیه ای که درست می کنند تا از این موضوع فرار کنند که اساسا پس چرا نمی گذاری بچه ها را ببینند ملاقات کنند خانواده ها شان را بنا بر این ضمن اینکه من آرزوی موفقیت می کنم برای تان و آرزوی پایداری می کنم تو این کاری که دارید انجام می دهید ما هم به شما قول می دهیم که توی هر کشوری که هستیم تلاش بکنیم که صدای شما را در هر صورت درد مظلومیت شما را به گوش آنها برسانیم از همه دوستانم تشکر می کنم از خانم عبدالهی که میزبان ما بودند و شما مادران و پدران و همه تان که پذیرای ما بودید ما هم دو سه روزی اینجا مهمان هستیم می خواهیم که به هر صورت  با همدیگر صحبت کنیم و مشورت کنیم یک راه حل هائی را پیدا کنیم اگر اینجا فرصت باشد با جاهای مختلف بریم صحبت بکنیم که یک راه نجاتی برای بچه ها بصورت بهتر و سریعتر پیدا بشه انشااله

 

ادامه دارد

سخنان آقایان قشقاوی ، صادقی نژاد ، مهدی خوشحال و حسن عزیزی در قسمت های بعدی خواهد آمد

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد