_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

گفتگو با اقای حسن عزیزی پیرو سفر ایشان به عراق

 

 

انجمن پیوند، بیست و هشتم دسامبر 2011

به دنبال سفر تعدادی از دوستان جدا شده از فرقه رجوی به عراق و کمپ اشرف که اقای حسن عزیزی نیز بعنوان نماینده انجمن ایران پیوند جزو این هیئت بودند؛ اقای کریم حقی گفتگویی داشتند با ایشان. آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد متن پیاده شده این مصاحبه می باشد.

حقی : سلام آقای عزیزی خسته نباشید از سفر پرمخاطره که به همراه سایر دوستان داشتید؛ امیدوارم که این زحمات هر چه زودتر به بار بشیند و به همین زودی ها شاهد آزادی تمامی دوستانمان باشیم.

عزیزی: من هم به سهم خودم به شما ودیگر دوستان ضمن سلام خسته نباشید میگم.

حقی: لطفا مختصری توضیح بدهید راجع به انگیزه های این سفر و اینکه شما و سایر دوستان چه اهدافی را دنبال میکردید؟

عزیزی: مهم ترین عامل وانگیزه در این سفر قرار داشتن اشرف در یک نقطه تعیین تکلیف بود و حضور ما در کنار خانواده ها برای دوستان در بندمان این پیام را در بر داشت که تنها نیستند و ما پس از سالها جدائی از این جریان آنها را فراموش نکرده ایم.

حقی: آیا شما در آنجا با خانواده ها ملاقات کردید، روحیه آنها چگونه بود؟

عزیزی: باید به این نکته اشاره کنم که خانواده ها همیشه نقش محوری و کلیدی در همه جنبش ها و سازمان های سیاسی را به عهده داشته اند. ما هم تنها نمایندگان واقعی اسرای اشرف را خانواده این اسرا می شناسیم. ما بیشتر در جمع بسیار گرم و صمیمی این عزیزان بودیم و از اینکه می شنیدند ازاقصی نقاط جهان ما هم به کمک آنها شتافته ایم بسیار خوشحال می شدند و روحیه می گرفتند و احساس می کردند که تنها نیستند. ولی تعدادی از نفرات آموزش دیده فرقه رجوی از پشت سیاج با پرتاب سنگ از این دل شکستگان استقبال میکردند. برای اینکه رهبری مجاهدین خانواده ها را هم مزدور اطلاعات خطاب میکند، چرا؟ چون رهبری مجاهدین خیلی خوب خطر را احساس کرده. تنها ابزاری که قادر است تار عنکبوتی رجوی را در اشرف جارو کند خانواده است. دست زدن به این شیوه های بغایت ضد انسانی اهمیت خانواده را برای هر ناظر سیاسی و مردمی بنمایش میگزارد.

حقی: شما که این مدت پشت سیاج بودید مجاهدین داخل سیاج را چگونه دیدید؟ آیا به شما هم سنگ پرتاب کردند؟

عزیزی: ما در کنار و همراه خانواده ها بودیم. نفرات فرقه رجوی در مقابل درخواست خانواده ها وما که افراد را تشویق به فرار می کردیم به طرفمان سنگ پرتاب می کردند؛ سنگ هائی که با اصابت به کانکس (بنگال) داخل آن فرو می رفت ودر صورت اثابت به نقاط حساس بدن؛ فرد را از پای در می آورد.

ولی فراتر از سنگ پرانی؛ فحش های بسیار مبتذلی بود که از دهان این افراد خارج می شد. صد بار از فحش های کوچه بازاری هم بد تر، این فحش ها در شرایطی از دهان فدائیان رجوی بیرون می آمد که مادران سالخورده، پدران سالخورده، ودخترو پسرهای جوان؛ کنار ما بودند. متوسل شدن رجوی به این تشبثات نشان از ترس وحشت او از یک سو، و طی شدن یک مسیر انحطاطی این جریان از سوی دیگر است.

حقی: شما ملاقات هائی هم با مقامات عراقی داشتید؛ میتوانید توضیح دهید آیا مقامات عراقی به فرقه بودن مجاهدین رسیده اند وچه اشرافی نسبت به برخورد با آنها پیدا کرده اند؟

عزیزی: بله ما ملاقات های بسیار سازنده ای با مقامات عراقی دست اندر کار داشتیم و بطور نسبی اشراف به روابط و مناسبات فرقه ای مجاهدین را داشتند، هیئت ما هم آنها را نسبت به فرقه بودن سازمان اگاه تر کرد و در این ملاقات ها سعی کردیم نوع روابط فرقه ای در سازمان را هرچه بیشتر برای آنها باز کنیم تا تفاوت کادر رهبری و بدنه سازمان برای آنها بیشتر روشن شود و با تاکتیک های فرقه ای رجوی توان مقابله اصولی و انسانی را داشته باشند بدون اینکه خونی ریخته شود چون رجوی با خون زنده است.

حقی: آقای عزیزی شما خودتان چشم انداز اشرف را چگونه میبیند و این موضوع اشرف چگونه حل خواهد شد؟ بسته شدن اشرف اجتناب ناپذیر است، تجربه ما نشان می دهد که اگر سه هزار و چهارصد ویزا هم به رجوی داده شود حاضر نیست بطور مسالمت آمیز این موضوع حل و فصل شود،بلکه بدنبال حذف بار اضافی است؛ چون برای ادامه حیات فرقه ای خود به افراد زبده و متخصص نیازمند است همه این افراد را نمی تواند یکجا جمع کند پس پشتوانه دهان بستن ها و فراری دادن افراد دست چین شده اش و فعالیتشان خون و قربانی وشهید تراشی است .

حقی: اخیرا حدود دویست نفر از شخصیت های سیاسی خارج از کشور بیانیه ای منتشر کردند و در بخشی از این بیانیه از دولت عراق خواستار آن شدند که ضرب الاجل بستن قرار گاه اشرف را به تعویق بیاندازد شما نظرتان راجب این بیانیه چیست ؟

عزیزی: هربیانیه ای که در حمایت از جان ساکنان اشرف و آزادی آنها باشد قابل تقدیراست، ولی این بیانیه نشان دهنده یک خلاء و ناآگاهی نسبت به روابط ومناسبات فرقه ای مجاهدین را میرساند و هیچگونه اشاره ای به نقش رهبری مجاهدین که عامل اصلی بن بست کنونی بوده همچنان برطبل جنگ صد برابر می کوبد نشده است. تنها کسی که از خشونت و درگیری استقبال می کند رهبری مجاهدین است نه دولت عراق.

حقی: پیام شما به بچه های در بند اشرف و دیگر دوستان چیست ؟ و در شرایط فعلی بایستی چه کاری کرد؟ ماها که دستمان باز است برای رهائی این بچه ها چه کاری می توانیم انجام دهیم؟

عزیزی: من به دوستان در بندم در اشرف این نوید را می دهم که سحر نزدیک است هم اکنون شرایط فرار بیش از هر زمان دیگر فراهم است. دیگر صدام و استخبارات در کار نیست خانواده ها در چند قدمی شما هستند. مهم اراده شما برای شکستن تار عنکبوتی رجوی است. گواه من حضور یاران جدید شما در دنیای آزاد است. و پیامی که به دوستان جدا شده فعال وغیر فعال دارم این است که ما کینه شخصی به کسی نداریم؛ حتی به شخص رجوی. ما با کار کرد، و اندیشه ای مبارزه می کنیم که تا این لحظه سه نسل را قربانی کرده؛ پدرومادرهایمان، خودمان و فرزندانمان؛ اندیشه ای که هیچ مرزی را نمی شناسد، در همکاری با دشمن؛ کشتن مردم کوچه و بازار، و........بایستی در مقابل این جریان با تمام توان ایستاد. دوستان شرایط بسیار حساس است چشم و امید دوستان آزاد شده فردا وخانواده هایشان به ماست. رهبری مجاهدین بدنبال وقت کشی است بلکه از سوئی بادی به نفع آنها بوزد؛ و طرف های ذینفع هم در صدند آنها را حفظ کنند، مهم ترین وظیفه ما در شرایط کنونی خنثی کردن نقشه ها ی رهبری سازمان است و هم اکنون با تمام توان سازمان وارد یک کارزار دیپلماسی شده است؛ ما هم بایستی درست نقطه مقابل آن حرکت کنیم .

حقی: آقای عزیزی با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار من گذاشتید

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

راستی چرا پرونده مجاهدین اینقدر با خفت و خاری بسته میشه ؟

 

 

جلیل عبدی، بیست و هفتم دسامبر 2011

 

اگربخواهیم جواب این مسئله رودریابیم بایدیک نگاهی به گذشته این گروه بیندازیم. مجاهدین که باشعارهای ضدامپریالیستی وجامعه بی طبقه توحیدی خودشون روجاانداخته بودند و درهمکاری با مردم و گروههای چپ که درپیروزی انقلاب نقش مهمی داشتند بعدازانقلاب هم که خیلی برو بیا داشتند. ادعای پیشتازبودن خلق قهرمان ایران رویدک میکشیدند ومیگفتند ما پانصد هزار میلیشیا داریم!!!

البته اینها شعارهای توخالی وعوامفریبانه ای بودندکه فقط میخواستند مردم ایران را گول بزنند غافل ازاینکه مردم شریف ایران گول این مزخرفات رو نخواهند خورد و تا ابد منافقین رولعن و نفرین خواهند کرد. و دیری نگذشت که ماهییت پلیدشان درهمدستی با صدام برای مردم ایران نمایان شد ودرواقع با همسو شدن با صدام برعلیه مردم ایران میخ تابوت خودشان راکوبیدند.

درشرایطی که ملت ایران ازطرف امپریالیسم جهانخوار تحریم شده بود و در گیر جنگی بودند که صدام راه انداخته بود، این منافقین ازخدا بی خبر و قدرت طلب دراوج اپورتوییستی درجنگ هشت ساله برعلیه مردم شریف ایران شرکت کردند.

درواقع این نقطه شروع ونقطه پایان همه این داستان است. چراکه استراتژی سازمان روی جنگ ایران وعراق سوارشده بود و زائیده جنگ بود که با پایان یافتن جنگ میخ تابوت استراتژی منافقین هم زده شد. وبه بن بست کامل رسیدند ولی طوری وانمود میکردند که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده و در بن بست نیستند وهرگزبه این واقیت اعتراف نکردند. چون اگرمیگفتند ما تو استراتژی شکست خوردیم مجبوربودند سازمان رومنحل کنند. به خاطرهمین بحث انقلاب کذایی رو ابداع کردند و نفرات رومجبورکردند تو اشرف بمونند.

و درنهایت با شروع جنگ خلیج وسرنگونی صدام همدست آمریکا شدند و شعار ضدامپریالیستی روهم کنارگذاشتند. برای اینکه ازاون انزوا دربیان و از زیر تیغ آمریکا در بروند برای بیگانه وطن فروشی روشروع کردند. البته از ابتداء وطن فروشی تو ذات این منافقین نهفته است. درادامه هم استراتژی همراهی با آمریکا رو درجنگ احتمالی با ایران به خاطربحث هسته ای برگزیدند و این استراتژی هم به ناگهان با گزارش آژانسهای اطلاعاتی آمریکایی که توان هسته ای شدن ایران رو درکوتاه مدت به زیرعلامت سئوال برده بود ضربه سختی خورد ولی این سرکرده منافقین هیولای خون آشام ول کن نبود. بهرقیمت میخواست اشرف روحفظ کنه حتی اگرهمه نفرات خودش هم کشته میشدند وازاین هم هیچ ابایی نداشت چراکه به جان انسانها ذره ای ارزش قائل نبود و به همین خاطرهم فرمان درگیری با ارتش وپلیس عراق رو صادرکرد و طی درگیری هایی که با پلیس عراق داشتند نزدیک به پنجاه نفر از بچه ها رو به کشتن داد.

ای تف به این منافع پست وحقیرکه هرگز نگفتند ما به بن بست رسیده ایم. پس میشه براحتی نتیجه گرفت که عاقبت استراتژی وطن فروشی به جزء این نمیشد که بعد از این همه سال «مبارزه» دست به دامان آمریکا واروپاب شوند که بیایید تو رو خدا به ما هم پناهندگی بدهید

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جنگ ارزان

 

مهدی خوشحال

27.12.2011

http://iran-fanous.de/middle/464-Khoshhal-JankeArzan-27,12,2011.htm


اولین بار کاربرد چنین سیاست جنگی را زمانی که در عراق به سر می بردم، توسط رهبران مجاهدین خلق مشاهده کردم. رهبران مجاهدین، پس از این که نتوانستند به وعده های خود در ارتباط با رسیدن به تهران از سال 1365تا سال 1367 اقامت شان در خاک عراق، جامه عمل بپوشانند، از آن پس با همکاری صدام حسین، جنگی را به پیش بردند که اولاً، آن جنگ تماماً در راستای سیاستهای جنگی صدام حسین بود و ثانیاً، جنگ ارزان قیمت برای مجاهدین خلق به شمار می رفت. مسعود رجوی، توسط این جنگها اسرای جنگی که خود به دست می آورد یا این که از صدام حسین در جنگ ایران و عراق، دریافت می کرد، اذعان می کرد که از این پس توسط نیروهای جمهوری اسلامی با او می جنگم و این جنگ نسبت به گذشته جنگ ارزان قیمتی است!
بعدها معلوم شد که مسعود رجوی اولین کسی نبود که چنین جنگی را خلق و ابداع کرده بود و او مانند آنچه که صدام حسین می طلبید، نیروهای ایرانی در مقابل ایرانی، اصرار داشت تا هزینه جنگ به ویژه نیروهای خود را پایین آورده و توسط شهروندان ایرانی که هم توسط جنگ اسیر می شدند و هم از کشورهای خارج از ایران، شکار می شدند، به جنگ ارزان قیمتش ادامه دهد.
هم اکنون و در هزاره سوم میلادی که مردم و دولتها قادرند با گفتگو مسایل و مشکلات شان را حل و فصل کنند و جنبش های زیادی علیه جنگ به راه افتاده است، گویا سیاستهای جنگی به ویژه جنگ کثیف و ارزان، هنوز به کار گرفته می شوند، متاسفانه این بار ضمن استفاده گروگانگیران از این نوع جنگ، توسط فرصت طلبان ریز و درشتی که به گمان شان با چنین جنگهای نامشروعی به مشروعیت و دموکراسی دست خواهند یافت، استفاده می شود.
این که رهبران مجاهدین در اردوگاه اشرف گروهی از زن و مرد و نوجوان را به گروگان و اسارت گرفته اند، در اصل، بر کسی و گروهی و دولتی پوشیده نیست و اگر جریانی و گروهی و حتی دولتی از این جماعت حمایت کند و از آنان به طور مستقیم و غیر مستقیم در مقابل حکومت ایران استفاده کند، این به مثابه حاتم بخشی از کیسه خلیفه، به کار بردن جنگ کثیف و ارزان قیمت و به هر حال فرصت طلبی و جنگی نامشروع تلقی می گردد و النهایه ضعف نیروهای جنگی را به نمایش خواهد گذاشت. این نوع مبارزه و جنگ و سوء استفاده از نیروهای اسیر و گروگان، چه از جانب آمریکا و اروپا و اسراییل، کشورهای عربی و یا حتی دولت عراق باشد، مذموم و زیر علامت سوال است. در این میان حتی دیده شد، کسانی که خود را اپوزسیون حکومت ایران می دانند، البته تعدادی مخالف و راضی و غایب و جعلی، در نامه ای که معلوم نشد نویسنده اش کی بوده و چطور آن نامه نوشته را آماده کرده اند و سرانجام سپاس و تقدیر مجاهدین خلق در تلویزیون شان را به همراه داشته است، از حقوق اعضای باقیمانده در اردوگاه اشرف حمایت کردند! بدون این که بتوانند حتی یکی از حقوق های شناخته شده آنان را در اردوگاه بشمارند که آنان در اردوگاه اشرف چه حقوقی دارند که در خارج از اردوگاه آن حقوق را از دست خواهند داد؟! این نوع نامه نگاری، اظهار وجود، مبارزه علیه دشمن و حاتم بخشی از جیب دیگران، که آنان هیچ حقوقی در اسارت ندارند و تنها در بیرون از اسارتگاه به حقوق می رسند، به نفع حقوق رهبران مجاهدین و استمرار اسارت اعضای باقیمانده در اشرف است. به این می گویند، جنگ ارزان و یا بدون هزینه!
در انتها، حتی اگر آقای مالکی نخست وزیر عراق، بخواهد تحت فشار قدرت های غربی و سازمان ملل و سازمان های دیگر، در استمرار اسارت اعضای اردوگاه اشرف مسامحه کند و یا دست روی دست بگذارد، این بر خلاف قوانین نوشته شده در قانون اساسی عراق، بر خلاف خواست اکثریت مردم عراق، بر خلاف اعلامیه حقوق بشر و حتی بر خلاف خواست واقعی اعضای باقیمانده در اشرف است. خواست حقیقی اعضایی که در اردوگاه اشرف باقیمانده اند و به انواع ویروس های تروریستی و فرقه ای مبتلا گشته اند، علاج است و علاج از مسیر حذف بی چون و چرای اردوگاه و انحلال تشکیلات و پناهندگی فردی و آزادی در کشوری امن، وصول خواهد شد.
با آرزوی این که جنگ در هر شکل و شمایلش خاتمه یافته و مذموم شناخته شود، آنان که می خواهند به جنگند، جنگ کثیف و ارزان قیمت را کنار بگذارند و قیمت جنگ و جدال های سیاسی و نظامی را از جیب خود بپردازند.


"پایان"

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حضور چند تن از حامیان حقوق بشر در دفتر پزشکان بدون مرز در پاریس

 


23.12.2011

 

در پی سلسه فعالیتهای حقوق بشری برای نجات جان اسیران وناراضیان در قلعه رجوی و ملاقات و ارتباط با کمیساریای عالی پناهندگان، صلیب سرخ، سفارت عراق و دفتر سازمان ملل در پاریس ـ فرانسه تنی چند از اعضای سابق فرقه مجاهدین با حضور در محل دفتر پزشکان بدون مرز در پاریس نامه ای از سوی قربانیان رجوی تقدیم این نهاد مدنی فعال در امور حقوق بشر کردند.
برای مقامات مربوطه توضیح داده شد که رهبری مجاهدین خلق با تنگ کردم حصار قلعه اشرف در عراق ، عملا کلیه افراد اسیر در آن را از خدمات پزشکی محروم کرده است و افرادی که به هر دلیل واقعی و غیرواقعی فوت می کنند، حتی به خانواده های آنها اطلاع داده نمی شود که دو نمونه آن در ماه گذشته به وقوع پیوسته است .

 


همچنین در نامه ارائه شده توضیح داده شد که نباید نهادهای بین المللی فریب دروغ ها و مظلوم نمایی ها رجوی را بخورند ، چرا که فرقه رجوی بانی اصلی خشونت وتروریسم در عراق وفرانسه بوده وهست وبرای تمامی منطقه خطر ساز میباشد چه در عراق برای جان اسیران ومردم عراق وچه در اروپاه برای جداشدگان این فرقه از روز اول پایه واساس خود را بر روی ترور وادمکشی بنا کرد وهیچگاه از این کوتاه نخواهد امد.

 


چرا باید مریم رجوی برای دولت عراق خط وخطوط مشخص کند تا بتواند طرح ترور وادمکشی را در عراق ادامه دهد حال کسی نیست که بگوید چرا ناراضیان درقلعه رجوی باید مغزشویی شوند چرا باید مورد ازار واذیت سران فرقه قرار گیرند و دچار بیماری های حاد روانی شوند؟ چرا باید شبانه روز درهجوم فحشها وناسزاگویی این فرقه در بدترین شرایط به سر ببرند ؟
در پایان نامه از دفتر نمایندگی پزشکان بدون مرز به عنوان حامیان حقوق بشر خواسته شد که مفاد نامه مربوطه در اختیار مسئولین ارشد این نهاد قرار گیرد.


محمود سپاهی
علیرضا نصراللهی
سعید ناصری
غفور فتاحیان
همایون کهزادی
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به شهرداران، نمایندگان سابق و روسای دانشگاه های کشور فرانسه

 

ایران قلم

20.12.2012

 

از هیاهوهای رسانه های تبلیغاتی مجاهدین خلق چنین استنباط می شود که این فرقه در صدد است که بیش از پیش فعالیت های خود را بعد از بن بست استراتژیک در عراق ، به خاک فرانسه منتقل و متمرکز کند و در این راستا شهرداران مختلف شهر های فرانسه از جمله پاریس و استان والدواز ، و تعدادی از نمایندگان سابق مجالس و رؤسای دانشگاه های کشور فرانسه را مورد بمباران تبلیغاتی خود قرار داده است.
با توجه به اینکه اعضای کانون ایران قلم از آن دسته اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق تشکیل شده که توانسته اند خود را از حصارهای ذهنی و فیزیکی این فرقه رها سازند و هم اکنون در کشورهای مختلف اروپایی از جمله کشور فرانسه اقامت دارند، وظیفه انسانی خود می دانند که هشدارهای لازم را در ارتباط با فرقه مجاهدین خلق بدهند.
اگر به تجربیات اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق که دقیقا از شیوه های تبلیغاتی و تهدید و تطمیع این فرقه آشنایی دارند، توجه لازم نشود ،دیر نخواهد بود که مشکل کنونی دولت عراق در رابطه با چگونگی برخورد با حضور فرقه تروریستی مجاهدین خلق در عراق ، سراغ دولتمردان فرانسوی خواهد آمد. بنابراین ما خطاب به شهرداران ، نمایندگان سابق مجالس و روسای دانشگاه های کشور فرانسه تاکید ویژه داریم که به هشدارهای دلسوزانه ما توجه لازم شود.

همانطور که اطلاع دارید پس از سرنگونی صدام حسین دیکتاتور سابق عراق ، تعدادي از فرقه های تروريستي كه فعالتهاي منطقه اي و جهاني داشتند ، حامي و پدر خوانده خود را از دست دادند ، یکی از این فرقه ها سازمان مجاهدين خلق ميباشد.
سازمان مجاهدين خلق حتی تحمل کمترین انتقاد اعضای منتقد و ناراضی از خود را نیز نداشت و آنها را روانه زندان ميكرد تا ديگران از نتایج مخالفت با رهبری فرقه درس بگیرند. كم نيستند كسانى كه حبس و شكنجه زندانهاى آقا و خانم رجوى را تحمل كردند، و فراتر از آن رياست شوراى ملى مقاومت طرح ترور ناراضيان را به تصويب رسانده است.

ما مایل هستیم که چندین پرسش را برای آن دسته از افرادی را که در معرض تبلیغات یک سویه مجاهدین قرار گرفته اند، مطرح کنیم.
1ـ چرا طلاق های اجباری و ممنوعیت ازدواج و تشکیل خانواده در فرقه مجاهدین خلق وجود دارد؟

2 ـ چرا تا کنون رهبران فرقه مجاهدین از جمله خانم مریم رجوی که در شهرک اوروسورواز در حوه پاریس مستقر می باشد، پاسخ نداده است كه نتيجه " استراتژی خشونت و جنگ " و ترور بیش از هزاران نفر در ایران چه بوده است؟

3 ـ چرا اعضای فرقه مجاهدین ملزم هستند که هر شب در نشست های مغزشویی تحت عنوان"عملیات جاری" شرکت کرده و نسبت به اعمال روزانه، تفکر ، تصورات ذهنی و حتی خواب شب خود نسبت به جنس مخالف توضیح دهند تا مورد تحقیر و سرزنش و تنبیه قرار گیرند؟
4 ـ چرا در این نشست های مغزشویی که یکی از غیر اخلاقی ترین تاکتیک های فشار روانی بر افراد است، آنچنان روحیه و روان طبیعی افراد به قدری خورد و شکننده میشود که در برابر هر خواسته غیر منطقی تسلیم می گردند؟

همچنین مایل هستیم یادآوری می کنیم که تمامی فرقه ها به یک مکان ایزوله با دیوارهای بلند برای اعمال تکنیک های مغزشویی بر روی افراد خود نیاز دارند که قلعه اشرف در عراق و قلعه اووروسورواز در فرانسه این امکان را بخوبی برای فرقه تروریستی مجاهدین خلق فراهم کرده است.
در پایان از شهرداران ، نمایندگان سابق مجالس و روسای دانشگاه های کشور فرانسه تقاضا می کنیم که با توجه به تهدیدات منطقه ای و جهانی فرقه تروریستی مجاهدین خلق نکات ذکر شده در بالا را مورد توجه قرار دهید.

رونوشت به :
شهرداران شهرهای فرانسه
نمایندگان مجالس فرانسه
روسای دانشگاه های پاریس
دفتر ریاست جمهوری فرانسه

با تقدیم احترام
کانون ایران قلم

 


Open letter of Iran - Ghalam Association to the honorable Mayors, Former French Representatives and the Deans of Universities in France


It is completely understandable from the current pmoi propaganda( people’s Mujahedin Organization ) in their Media which this cult is trying its best to transfer and convey its activities from Iraq to the French soil , specially after their strategic failure and impasse in Iraq , now they have targeted the Mayors from different cities in Paris and Val d’Oise province as well as some of the former representatives and members of French parliament by their propaganda.
The members of Iran – Ghalam Association who had been the members of pmoi for a long period of time and fortunately they have succeeded to rescue themselves from the cultic subjective and physical barriers and obstacles and they are currently living in Europe countries such as France, would like to inform the honorable French politicians and warn them about the connection which this cult ( Rajavi cult) wants to have with them.
If the French politicians do not pay enough attention to the vital experiences which these former members of pmoi have about the pmoi threats , allure and propaganda, it does not take long that the same current problem which is about dealing with the presence of this terrorist cult on Iraq soil, will happen on French soil and its politicians as well. For this reason we are urging all French politicians , the former representatives of French parliament and the deans of the French universities to listen to our compassionate warnings and pay enough attention to them.
As you know , after the fall of Saddam Hussein , the former dictator of Iraq , some of the terrorist cults and sects which had regional and universal activities, lost their supporter and their sponsor, one of those cults is pmoi( People’s Mujahedin Organization ).
Pmoi did not have any tolerance to listen to any dissents and criticisms which the dissidents and critics had in their relations in pmoi , and for that reason they were sent to prison to show others a lessen that any objection and criticism against the pmoi leadership will end up in prison. There are many people who tolerated the harsh tortures and long incarcerations in the prisons of Mr and Mrs Rajavi and beyond that the leader of National Council of resistance ( NCR) , the pmoi political wing based in France , has approved and authorized killing and assassination of the dissidents and critics as well.
We would like to pose some questions to the French politicians and the people who have been targeted unilaterally by the pmoi propaganda ;


1. Why is the compulsory divorce , marriage and family ban in pmoi?


2. Why up to now the leaders of pmoi such as Mrs. Maryam Rajavi who is currently living in Auvers Sur Oise , Paris outskirts, have not mentioned anything about the outcome of their strategy of violence and war which terrorized and killed thousands of Iranians ?


3. Why are the members of this cult forced to participate every night in the sessions which is called current mission( Amaliyateh Jari)and they have to reveal their thoughts , imaginations , even their dreams about the opposite sex in those sessions to be ridiculed , insulted , slandered, blamed and punished ?


4. Why in those brainwashing sessions which are the most unethical tactics to put psychological pressure on members to force them to obey and surrender themselves to any illogical demands?


We would like also to mention that all cults need an isolated place with high walls to carry out and implement the brainwashing technique on their members , the Ashraf castle in Iraq and Auvers sur Oise castle in France have provided for such purpose for pmoi terrorist cult .
At the end we would like all the French politicians , the former representatives and members of French parliament and the deans of the French universities, according to the pmoi regional and universal threats to pay enough attention to the vital points and facts which mentioned above.
Respectfully
Iran Ghalam Association

Transcript
-The mayors of France
- The representatives and members of the French parliament
- The deans of Paris universities
-The French presidential office
 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حضور و سخنرانی اعضای سابق مجاهدین در میان خانواده های متحصن ـ مقابل کمپ اشرف ـ عراق

سخنان مادر عبداللهی ، محمد حسین سبحانی ، علی قشقاوی ، عباس صادقی ، مهدی خوشحال و حسن عزیزی

(قسمت اول)

 

 

ایران قلم

16.12.2012

 

Alert icon
You need Adobe Flash Player to watch this video.
Download it from Adobe.

 

 

مادرعبداللهی:

من اینجا واقعا خیر مقدم میگم به تمام بچه هائی که چه آزاده از ایران آمدند چه از کشورهای اروپائی از جمله آقای صادقی آقای سبحانی آقای عزیزی آقای قشقاوی که واقعا زحمت کشیدند به یاری خانواده ها آمدند می دونید که حالا ایران به هر صورت ما با هزار مشکلات می آئیم خودمان را می رسانیم حالا شما حساب کنید با این دقدقه های زندگی این بچه ها واقعا جان فشانی کردند زنشان و بچه شان را گذاشتند بخاطر بچه ها برای یاری خانواده ها آمدند واقعا جای تشکر و قدر دانی داره یک منتی هست برای ما خانواده ها علی الخصوص برای من و یک افتخاری هست برای ما و واقعا من خواهش می کنم همین جا تا آنجا که می توانید به خانواده ها کمک کنید که به هر صورت من همیشه گفتم ما مدیون این بچه ها هستیم که ما را راهنمائی کردند ما را روشن کردند چه با مکتوبی چه شفاهی خانواده ها را روشن کردند و ما فهمیدیم چه جوری باید حرکت کنیم و به چه طریق بیان ما باشد که جنایاتش را آشکار وبه زبان ساده برای دنیا بفهمانیم تمام بشه هنوز شروع اش مانده این شروع نیست این یک راهی برای آزادی بچه های مان شروع اش مانده شروع جنایت هائی که در عرض 30 سال در حق جوانان ایران این ملعون انجام داده و این 30 سالی که جنایاتش در خفا بوده و در پنهانی بوده و انشااله این حرکت های برادرهائی که به اصطلاح چه در ایران هستند آزاده هستند چه در اروپا هستند اینها باید دنباله گیر این جریانات باشند و برای تمام دنیا جنایات شان را آشکار کنند.

تشکر می کنم از تک تک بچه ها اینجا جا دارد از خانم زهرا حسینی که آمده بودند خانواده هاشون و خواهران شان خیلی اینجا ناله و زجه می زدند من شاهد ناله و زجه های حسینی ها بودم و تند تند زهرا را پشت بلندگو داد می زدند و می گفتند مهدی هنوز منتظره و این مدتی از ذهن من رفت بیرون تا اینکه دو ماه پیش از اینکه من برم ایران یک ناراحتی داشتم رفتم بیمارستان جلوی بیمارستان توی آمبولانس آقای شیخی هم تشریف داشتند اتفاقا با هم رفتیم جلوی آمبولانس ارتشی ها منو صدا کردند گفتند که دو تا خانم این تو هستند من رفتم دو تا خانم را دیدم نزدیک آمبولانس رفتم هر چند به اصطلاح ارتشی ها نمی گذاشتند و دو نفر آقایونی که با این آمبولانس بود با سازمان بود بدترین فحاشی ها را کردند ولی من یک خورده مقاومت کردم رفتم جلو و این دو تا خواهران را از نزدیک دیدم یکی شان که به اصطلاح خیلی راحت نشسته بود و نگاه می کرد یک نفر یک پوشه سبزی به این صورت جلوش گرفته بود چشمانش را من می دیدم آقای شیخی با من بودند به عنوان مترجم و این یک لحظه که پوشه را آوردند پائین من اینا احساس کردم که من اینا می شناسم و جائی دیدم به هر صورت داد زدم نترس خواهرم بیا بیرون خانواده ها شما را به خدا قسم چه در ایران و چه در کشورهای اروپائی بهترین دارو و درمان و بیمارستان با هزینه خودشان در اختیار شما می گذارند هیچ نگران نباش منم به عنوان یک خواهر کوچکتر تو قابل بدان و بیا بیرون بجان عزیز شما این همینجوری مات و مبهوت انگار که به مغزش چیزی بخوره پلک هم نمی زد و همینجوری منو مثلا داشت نگاه می کرد و آن خانمی که پیشش نشسته بود یه ذره صحبت کرد برو و صحبت نکن گمشو و اینا و این آمبولانس حرکت کرد این خانم از بالای آمبولانس با اینکه به اصطلاح نصف شیشه پشت آمبولانس را از این مشبک های مات کشیده بودند بالاش ایجوری باز بود از آن بالا باز منو داشت نگاه می کرد منم باز داشتم اونا نگاهش می کردم بای بای می کردم مثلا به هر صورت نگاههای مان داشت صحبت می کرد و آن واقعا دلش می خواست که بیاد بیرون ما دور زدیم که اومدیم من عکس زهرا حسینی را توی بنر هائی که جلوی در زدند دیدم و فهمیدم که این زهرا حسینی بود که بردند که بعد دکتر اینجا آشنا بود با من صداش کردم و گفتم ان چیش بود و بردیش گفت که ناراحتی قلبی داشت و باید فردا شب عمل بشه تو بیمارستان دیگه سه چهار روز بعدش همان دکتر اومد و گفت ما او را عمل کردیم تا صبح هم حالش خوب بود ولی صبح یک دفعه رفتیم دیدیم خانم زهرا حسینی در اتاق تمام کرده و خانم زهرا حسینی همسر آقای مهدی خوشحال هستند همینجا تسلیت میگیم به آقای مهدی خوشحال و غم آخرشان باشد انشااله که روح آن مرحومه با خانم فاطمه زهرا مشهور باشد وما آن شب را به اصطلاح در نماز خانه کوچک پشت در رفتیم و دعا کردیم که ایشان اگر گناهی هم کرده باشد که نکرده به اجبار وادار شده که این اعمال را انجام بده مورد آمرزش خدا قرار بگیره و بقیه بچه های مان هم انشااله به سلامتی آزاد بشوند.

 

قبل از هر چیز به خدمت شما عرض کنم آقای سبحانی خواهش می کنم اگر لازمه نکاتی را که خیلی ضروری هست و باید خوانواده ها بدانند برای فردا برای حرکت شان و گفتار شان خواهش می کنم چند مطلبی را بفرمائید که خانواده ها بشنوند و منم در خدمت شما هستم.

 

محمد حسین سبحانی:

دست شما درد نکنه خیلی ممنون والا من حقیقتش حالا قبل از اینکه در رابطه با برنامه فردا برنامه دیگری هست، بپردازیم.  من و بچه ها و دوستانی که امدیم اینجا آقای علی قشقاوی آقای خوشحال آقای عباس صادقی آقای حسن آقای عزیزی ما در واقع به نمایندگی از سایر دوستان مان اومدیم از اروپا که در واقع به دلگرمی که خودمان پیدا بکنیم که شما ها را ببینیم خانوده ها و پدر و مادرانی که واقعا جز تحمل زجر و دوری فرزندان شان چیزی نداشتید الان خوب اومدید یک دو سالی به همت خودتان خلاصه این شرایط فراهم شده که از نزدیک بهتر بتوانید این سازمان را بشناسید ما ها هر کدام ما این پنج نفری که اومدیم هر کدام واقعا این توضیح را می دهم در واقع می خواهم شرایط را متوجه بشوید در گذشته چی بوده و الان چیه در گذشته شرایط بسیار بسیار سخت تر بوده بخاطر اینکه خانواده هائی مثل شماها آنموقع وجود نداشتند آنموقع من و امثال من که توی زندان بودیم چه تو زندانهای انفرادی همین سازمان پشت همین چهار دیواری پشت همین خاکریز چه توی ابو غریب بودیم ما ها هیچ خبری نداشتیم یعنی هیچکس نمی دونست اینجا زندان وجود داره و کسی نمی دونست آدمی مثل من هست حتی افرادی که توی سازمان بودند مثلا آقای شعبانی و سایر دوستان آنها نمی دونستند که فرضا ایکس زندان هست و خوب خیلی سخت بودش آن شرایط ، ولی الان تفاوتش اینه که شما خانواده ها اینجا هستید شما واقعا هر کدام تان که اینجا هستید شاید متوجه نشوید، ولی باعث می شوید یک لحظه یکی از این بچه ها بتواند نجات پیدا کند.  من خودم وقتی که تو زندان همین سازمان بودم همه اش در این تصور بودم که اگر آزاد شوم بتوانم فرار کنم کجا برم ؟ کی را دارم؟  ولی الان خدا را شکر خوشبختانه به کمک شما ها الان یک شرایطی فراهم شده که اینجا هستید خودتان زحمت کشیدید اینجا در هر صورت یک چیزهائی حد اقلی درست کردید حضور دارید،  هر کدام بچه ها پدر و مادران نشان می دهند عکس های شان هستش و این خودش چیه نشان می دهند که شماها هستید حالا ان فرد که داخل زندان داخل آن رندان فرقه اسیر ذهنی هست یک لحظه که ذهنش تکان بخوره این امید را داره که پشت این دیوار یک آدمهایی هستند پدرش هست مادرش هست برادرش هست اینا باعث می شود یک دلگرمی داشته باشد این حرفها هم تاکیدی هست بر اینکه حضور شما البته شما هم مشخص هست که کار دارید و زندگی دارید خودتان بچه ها دارید . ولی درسته ما خطا کردیم و بچه هائی که الان داخل زندان هستند خطا کردند ولی در هر صورت فکر می کردیم که راهمان درسته ولی خوب اشتباه کردیم حالا جا داره که همه کمک بکنیم چه ما که زودتر نجات پیدا کردیم چه شما برادران و خواهران و پدران و مادران کمک بکنیم که اینها زودتر نجات پیدا بکنند.

حالا این سئوال مطرح میشه که چه کمکی بکنیم من اعتقاد دارم همینکه شما اینجا باشید همدیگر را ببینید و هم فکری بکنید و آنکس که داخل زندان فرقه هست پشت این دیوار هست بداند که چند نفر آن پشت هستند که منتظرش هستند این حد اقلی هست که همیشه پس وجود داره،  می توانید شما این را هم فراهم کنید حالا در رابطه با خوب بلندگو و شعار دادن در هر صورت منتهی تمام اقداماتی که به نظر من البته به اصطلاح کوچکتر از آن هستم که چیزی بگم همه کارهای ما در راستای یک روشنگری هست ، حرف هست یعنی هر کاری که سازمان یعنی منجر به یک بد گفتن بد کردن بشه نا خود آگاه شما حق دارید عصبانی هستید ناراحت هستید از دوری فرزندان تان زندانی بودن فرزندان تان ولی باید در واقع توی یک شرایط خوب با صحبت با آرامش شرایط را فراهم بکنیم که چیه هر گونه به اصطلاح شائبه ای ایجاد بکنند سازمان دنبال اینه که آره این خانواده ها فلان می کنند این خانواده ها  نمی دونم مزدور هستند خانواده ها جاسوس هستند خانواده ها سنگ می اندازند چون ما ها و شما ها اومدیم پشت این دیوار در واقع ما می خواهیم پنج دقیقه بچه های مان را ببینیم چیز زیادی نمی خواهیم پنج دقیقه می خواهیم بچه های مان را ببینیم اینکاری هست که فکر می کنم شما ها باید وظیفه دارید اینجا انجام بدهید البته وظیفه تان نیست ولی در هر صورت کمکی هست که این بچه ها نیاز دارند ما هم در واقع به سهم خودمان توی اروپا که هستیم در هر صورت تو هر کشوری که زندگی می کنیم به اتفاق سایر دوستان مان تلاش می کنیم که با این نهادهای بین المللی تماس بگیریم،  بگیم سرنوشت هر کدام از این بچه ها را شما هم در واقع اگر عکس و چیزی دارید که به اصطلاح می تواند کمک بکند اگر همراه با یاداشتی باشه که بتونه ضمیمه ان بشه ما می توانیم با خودمان ببریم در هر صورت تا جائیکه می تونیم این موضوع را آنجا پی گیری می کنیم و بگیم که خانواده هائی که پشت این درب ها تحصن کردند در واقع توی سرما و گرما دارند ناراحتی می بینند در هر صورت خواستار فقط ملاقات بچه ها شان هستند نکته بعدی هم می خواستیم واقعا تشکر کنم البته قبلا به سرکار خانم عبدالهی خانم میرزائی سایر مادران و پدرانی که در دسترس بودند گفتیم ما که در واقع واقعا ما شرمنده این تلاش و فداکاری شما هستیم این تلاش و فداکاری شما باعث میشه این بچه ها دونه دونه انشااله از این به بعد فوج فوج فرار بکنند و نجات پیدا بکنند ما هم پشتیبان شما هستیم و ما هم در واقع در واقع صداتون هستیم بتونیم تو اروپا چه در نهادهای بین المللی چه در تو رسانه ها در هر صورت صدای تان را برسانیم کاری هم که شما تو این دو سال کردید کاری هست کارستان یعنی از عکس العمل خود این آقای رجوی و خانم به اصطلاح مریم رجوی شما می توانید متوجه بشوید که چه کار بزرگی صورت گرفته بدلیل اینکه در هیچ جای دنیا و در هیچ قاموسی نمی گنجد که شما حق نداشته باشید زن تو ببینی شوهر تو ببینی پدر تو ببینی مادر تو ببینی فرزند تو ببینی این موضوع را اصلا نمی توانند علنی بکنند و همین چیزهای حاشیه ای که درست می کنند تا از این موضوع فرار کنند که اساسا پس چرا نمی گذاری بچه ها را ببینند ملاقات کنند خانواده ها شان را بنا بر این ضمن اینکه من آرزوی موفقیت می کنم برای تان و آرزوی پایداری می کنم تو این کاری که دارید انجام می دهید ما هم به شما قول می دهیم که توی هر کشوری که هستیم تلاش بکنیم که صدای شما را در هر صورت درد مظلومیت شما را به گوش آنها برسانیم از همه دوستانم تشکر می کنم از خانم عبدالهی که میزبان ما بودند و شما مادران و پدران و همه تان که پذیرای ما بودید ما هم دو سه روزی اینجا مهمان هستیم می خواهیم که به هر صورت  با همدیگر صحبت کنیم و مشورت کنیم یک راه حل هائی را پیدا کنیم اگر اینجا فرصت باشد با جاهای مختلف بریم صحبت بکنیم که یک راه نجاتی برای بچه ها بصورت بهتر و سریعتر پیدا بشه انشااله

 

ادامه دارد

سخنان آقایان قشقاوی ، صادقی نژاد ، مهدی خوشحال و حسن عزیزی در قسمت های بعدی خواهد آمد

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد