_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

انعکاسات مطبوعاتی تحصن خانواده های گروگانهای رجوی در کمپ اشرف

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، سی ام دسامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1678

 

خبر گزاری وارع

چهارشنبه 28 دسامبر 2011

با شعار مرگ بر رجوی، صدها تن از خانواده های ساکنان پادگان اشرف در تظاهراتی خواستار بازگشت فرزندانشان میشوند

صدها تن از خانواده های ساکنان پادگان اشرف در برابر این پادگان، به هدف دیدار فرزندانشان و بازگرداندن آنها به ایران، متحصن شده اند. آنان به دادن شعارهائی نظیر مرگ بر رجوی، دیدن فرزندان حق مسلم ماست، فرزندان ما را آزاد کنید، مبادرت نمودند.

همچنین سی و یک خبرگزاری و کانال ماهواره ای برای پوشش خبری انتقال 400 تن از ساکنان این پادگان به مکانی در نزدیکی فرودگاه بغداد حضور داشتند که پس از ساعتها انتظار دست خالی برگشتند.


تحت هتافات الموت لرجوي .. المئات من عوائل ساكني مجمع أشرف يتظاهرون مطالبين بعودة أبنائهم

 

همچنین روز پنجشنبه 29 دسامبر مطلبی در روزنامه عربی زبان الحیات چاپ لندن وابسته به عربستان سعودی منتشر شد. در این مطلب تاریخچه ای از فرقه رجوی و جنایاتی که در حق مردم ایران، مردم عراق، و حتی اعضای خودشان مرتکب شده اند آورده شده است.

این روزنامه در تاریخ 24 دسامبر مصاحبه ای با مهدی ابریشم چی از رهبران سازمان مجاهدین خلق داشت و مطلبی در حمایت از این فرقه منتشر کرده بود. جالب است که این بار این روزنامه در این مطلب به درج واقعیاتی در خصوص این فرقه مبادرت نموده است.

 

"مجاهدين خلق" خارطة لفك "الشيفرة" الإيرانية

دیگر انعکاسات مربوط به حضور صدها تن از خانواده ها در مقابل پادگان اشرف در زیر آمده است:
 

 

بی بی سی فارسی

بی بی سی عربی  

ا  

پرس تی وی انگلیسی 

 

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتگوی خانواده ها با رسانه های عراقی و بین المللی

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و هشتم دسامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1677

 

 

روز گذشته، از حضور پرشور خانواده های قربانیان فرقه رجوی گرفتار در پادگان اشرف، که هر روز بر تعداد آنان افزوده میشود، در شهرک آزادی در مجاورت این پادگان، و همچنین از حضور انبوه خبرنگاران و عکاسان و فیلم برداران رسانه های عراقی و بین المللی خبر دادیم.

اکثر خانواده ها مصاحبه هائی با خبرنگاران و گزارشگران حاضر در صحنه انجام دادند و به تشریح نظرات و خواسته ها و علت حضورشان در این مکان پرداختند. بی بی سی فارسی بیشتری مصاحبه را داشت و گفتگوهای خانواده ها را تماما ضبط نمود.

خانواده ها نسبت به توافقی که بین یونامی (دفتر پشتیبانی ملل متحد در بغداد) و دولت عراق برای جابجائی ساکنان پادگان فرقه ای اشرف صورت گرفته و مهلت شش ماهه ای که برای خروج آنان از عراق داده شده است ابراز رضایت و خرسندی کردند. آنان معتقد بودند که این شرایط ماحصل تحصن نزدیک به دو سال خانواده های دردمند و رنج دیده است که بالاخر جادوی رجوی را باطل کرده و عزیزان آنها را آزاد خواهد نمود.

خانواده ها خطاب به دولت عراق و همچنین مقامات ملل متحد گفتند (جمعبندی):

1. از اینکه فرزندان ما از این اسارتگاه خارج میشوند و به جای دیگری در عراق میروند و بدین وسیله امیدی برای دیدار با آنان در دل های ما شکل گرفته است بسیار خوشحالیم.

2. از مقامات دولت عراق و از مسئولین ملل متحد درخواست داریم تا زمانیکه فرزندان ما در اردوگاه جدید نگهداری میشوند با آنان درست مانند افراد مستقر در اردوگاه های پناهندگی ملل متحد در سایر نقاط جهان برخورد شود و اجازه داده نشود که سران فرقه رجوی همچون گذشته مقدرات آنان را در دست گرفته و به مغزشوئی شان مشغول باشند.

3. همچنین درخواست داریم ترتیبی اتخاذ شود تا امکاناتی از قبیل تلفن، تلویزیون، اینترنت، و پست در اختیار فرزندانمان قرار گیرد. آنان سالیان سال است که از این امکانات محروم بوده و این وسایل صرفا در اختیار سران فرقه بوده است.

4. رهبران فرقه در اسارتگاه فرقه ای اشرف افرادی کاملا شناخته شده اند. نباید اجازه داده شود تا بار دیگر آنان از جانب تمامی ساکنان پادگان صحبت کرده و امکان دسترسی به اعضای بدنه فرقه را به نهادهای بین المللی ندهند.

5. نباید اجازه داده شود که سلسله مراتب گذشته در فرقه رجوی حفظ شود و نشست های تفتیش عقاید و مغزشوئی تحت عنوان "عملیات جاری" برگزار شده و همچنان فشارهای روحی و عصبی و حتی جسمی و فیزیکی بر قربانیان فرقه اعمال گردد.

6. حقوق انسانی افراد داخل اردوگاه از جمله حق ازدواج، حق دیدار با همسر و فرزند و بستگان در داخل اردوگاه، و ارتباط با خانواده در خارج از اردوگاه به رسمیت شناخته شده و امکانات آن بدون دخالت مسئولین فرقه فراهم گردد. طلاق های اجباری اعمال شده توسط رجوی باید ملغی گردد و خانواده های از هم پاشیده مجددا گرد هم آیند.

7. فرزندان ما سالیان سال است که از خانواده و دوستان و کلا جهان خارج از فرقه بی خبر بوده اند. اولا بصورتی فوری خبر سلامتی آنان به خانواده هایشان توسط مسئولین نهادهای بین المللی مانند صلیب سرخ جهانی داده شود، ثانیا امکان ارتباط حداقل تلفنی یا مکاتبه ای با خانواده برای آنان فراهم گردد، و ثالثا در قدم بعدی ترتیب دیدارهای مرتب حضوری بدون حضور مسئولین فرقه داده شود.

8. فرزندان ما سالهاست که تحت فشارهای روحی و مانیپولاسیون شدید روانی و ذهنی قرار دارند. رهبران فرقه با استفاده از تکنیک های کنترل ذهن مخرب آنان را مغزشوئی کرده و اراده آزاد را از آنان گرفته و این افراد را به روبات تبدیل نموده اند. لازم است با استفاده از متخصصین امر و روانشناسان امور کنترل ذهن فرقه ای، نسبت به بازپروری روحی و روانی این عزیزان اقدام عاجل صورت گیرد.

9. ضمن قدردانی و تشکر از تمامی دست اندرکاران عراقی و بین المللی و آرزوی موفقیت برای تمامی آنان، لازم به ذکر است که تا زمانی که شرط ما خانواده ها، که همانا دیدار مستقل و آزاد با عزیزانمان است، فراهم نگردد به تحصن خود تحت هر وضعیتی که باشد ادامه خواهیم داد و یک قدم عقب نخواهیم نشست.

لیست تعدادی از رسانه هائی که روز سه شنبه در اجتماع بزرگ خانواده ها شرکت کرده و به تهیه گزارش و عکس و فیلم پرداختند به شرح زیر است:

رسانه های عربی:
الاتجاه
العراقية
السلام
الغدير
الفرات
آفاق
مسار الاولى
المسار
الحرة عراق
الحرية
بلادي
الرشيد
الفيحاء
قناة العهد (تلویزیون)
قناة البغدادية (تلویزیون)
وكالة أين (خبرگزاری)
صحیفة العراق اليوم (روزنامه عراق امروز)
صحيفة الشرق (روزنامه شرق)
المراقب العراقي
وكالة الرأي العام (خبرگزاری)
---------------
رسانه های بین المللی
بي بي سي عربي (تلویزیون بی بی سی عربی)
بي بي سي انكليزي (تلویزیون بی بی سی جهانی)
بي بي سي فارسي (تلویزیون بی بی سی فارسی)
التلفزيون الجزيرة انكليزي (تلویزیون الجزیره انگلیسی)
برس تي في (تلویزیون)
قناة العالم (تلویزیون)
التلفزيون الايراني (تلویزیون خبر)
وكالة رويتر (خبرگزاری رویتر)
وكالة آسوشيتدبرس (خبرگزاری آسوشیتدپرس)
البينه الجديدة

اطلاعات تکمیلی متعاقبا به آگاهی رسانده خواهد شد.

عکس های خانواده ها در شهرک آزادی:

 

 

بنیاد خانواده سحر
28 دسامبر 2011

 

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تجمع خانواده ها و حضور خبرنگاران و رسانه ها

 

 

بنیاد خانواده سحر، شهرک آزادی، عراق، بیست و هفتم دسامبر 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1676

در جریان هستید که صدها تن از اعضای خانواده های اسرای گرفتار در پادگان فرقه ای اشرف، در شهرک آزادی در مجاورت این پادگان، به امید یافتن رد و نشانی از عزیزانشان تجمع کرده اند. آنان روزمره وقایع را دنبال کرده و خود را برای هرگونه تحول احتمالی آماده نموده اند. خانواده ها امیدوارند تا در سرفصل پایان یافتن ضرب الاجل دولت عراق مبنی بر بسته شدن پادگان اشرف و تحویل آن به صاحبان اصلی اش بتوانند احیانا دیداری با جگرگوشه های خود داشته باشند.

امروز سه شنبه، خبرنگاران عراقی و بین المللی در تجمع خانواده ها در سالن اصلی شهرک آزادی حاضر شده و به مصاحبه با خانواده ها و اعضای سابق و همچنین به ارسال عکس و فیلم و خبر پرداختند. آنان بعد از شنیدن سرگذشت مادران و پدران، خواهران و برادران، همسران و فرزندان و سایر بستگان و دوستان قربانیان فرقه رجوی به شدت متأثر گردیدند.

در زیر عکس هائی از این تجمع مشاهده میشود. خبرهای بعدی متعاقبا به اطلاع رسانده خواهند شد:

 

 


 

خانم دکتر عرب، یکی از نفرات جمع خانواده هائی که به امید دیدار با عزیزانشان به عراق آمده اند، مسئولیت درمانگاه و امور پزشکی شهرک آزادی را به عهده گرفته است.

بنیاد خانواده سحر
سه شنبه 27 دسامبر 2011
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توافق دولت عراق و سازمان ملل، سنگ اندازی رجوی

 

 

حامد صرافپور، فریاد آزادی، پاریس، بیست و هفتم دسامبر2011
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Tavafogh%20UN&Iraq.HTM

 

با اعلام گفتگو و توافق بین "مارتین کوپلر" نماینده سازمان ملل متحد در عراق و "فالح الفیاض " مشاور ملی عراق پیرامون نحوه ی انتقال ساکنان اشرف به محل جدید در بغداد، و همچنین پس از هشدارهای دولت آمریکا به مریم رجوی جهت عدم اصرارهای بیهوده برای ماندن در اشرف و به کشتن دادن نیروها، و نیز بعد از بیانیۀ خانم هیلاری کلینتون و استقبال ایشان از جابجایی تحت پوشش سازمان ملل و دولت عراق و مجموعه هشدارهایی که به فرقۀ رجوی داده شده تا دست از سماجت شگفت انگیز خود بردارند و بخاطر سیاستها و استراتژی شکست خوردۀ خود جان هزاران انسان بی گناه را به خطر نیندازند، دور جدیدی از فرار به جلو و ترفندهای مختلف رجوی ها جهت سنگ اندازی در مسیر مسالمت آمیز انتقال افراد اشرف به محلی امن (که تک تک آنان بتوانند بدور از اقتدار تشکیلاتی-ایدئولوژیکی با خانواده ها و سازمانهای حقوق بشری در تماس باشند و به دنیای آزاد وصل شوند و خود برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند) آغاز شده است.

از جمله می توان به گفته ها و رفتارهای سران این فرقه اشاره نمود که با یک فرار به جلو بسیار مضحک می کوشند تمامی شعارهای خشونت آمیز پیشین خود را رفع و رجوع کرده و به گردن طرف مقابل بیندازند. مریم رجوی که بیشرمانه تمام گفته های پیشین خود پیرامون «استقامت ولو به قیمت کشته شدن تمامی افراد» را فراموش کرده و از یاد برده است که مدام از «صورتهای خونین خواهرانش!!!! در اشرف» تمجید کرده بود و آنان را به «حرکتی عاشوراگونه در برابر خروج از اشرف» فراخوانده بود و تا وقتی ارباب آمریکائی اش او را مورد توبیخ قرار نداده بود همچنان بر طبل جنگ می کوبید، اینک که دولت عراق با سازمان ملل توافقنامه به امضا رسانده است (بدون اینکه هیچ ارگان رسمی و معتبری وی را طرف حساب قرار بدهد که به عنوان رئیس جمهور برگزیده بر یک میز بنشینند!)، با رسوایی، عمل تروریستی خمپاره ای به حاشیۀ اشرف را چنین می نمایاند که گویی این دولت عراق است که در این وسط از تعطیل شدن اشرف زیان می کند و برای همین مشغول سنگ اندازی جلوی راه حل مسالمت آمیز!!! است.

بیانیۀ خانم کلینتون نیز مثل همیشه مبین این موضوع است که با وجود سالهای طولانی در خدمت پنتاگون بودن، اما دولت آمریکا هیچ ارزشی برای ایشان قائل نشده که حتا در بیانیه از او نام ببرد و در عوض تماماً به تعریف و تمجید طرفهای ذیربط پرداخته است که با هم توافقنامه امضا کرده اند:
http://www.mojahedin.org/pages/detailsNews.aspx?newsid=102075

در همین راستاً می بینیم که سایتهای رسمی مجاهدین چگونه به بغض آمده و خواسته اند مسائل را به شکلی که می خواهند جلوه دهند و شکستهای خود را با فرار به جلو بپوشانند:
http://www.mojahedin.org/pages/detailsNews.aspx?newsid=101995

این بانوی مکار که طی چند دهه انقلاب ایدئولوژیکی اش به خوبی درسهای دجالیت را از مسعود رجوی فراگرفته است، باز هم مثل همیشه صدها تن از پدران و مادران پیر مجاهدین که در گرما و سرما و توفان خاک منتظر دیدار عزیزانشان هستند را عوامل رژیم خوانده و با قباحت بی مانندی تلاش کرده حضور مادران و پدران چشم براه را با خمپاره اندازی روز گذشته پیوند بزند! گفته های شرم آور مریم رجوی را در پاراگراف زیر ببینید که چگونه تلاش می کند خانواده های مجاهدین را به همدستی با کسانی متهم کند که به اشرف خمپاره زده اند. گویا مریم قجر فراموش کرده است تا چندسال پیش که صدام حاکم بود برای جلب رضایت این دیکتاتور هر روزه گوشه ای از تهران و دیگر نقاط ایران را هدف خمپاره قرار می داد. و اینک پدران و مادران پیر مجاهدین را با نیروهای آموزش دیدۀ خودش اشتباهی گرفته است.

(((هفته گذشته سرتيپ پاسدار حسين همدانی، برای شناسايی و زمينه سازی برای حمله به اشرف شخصاً به محل رفته بود. هم چنين از هفته پيش 400 تن از عوامل وزارت اطلاعات در مجموعه معين در شمال اشرف که در حمله آوريل گذشته توسط نيروهای عراقی اشغال شده بود، مستقر شدند. اين افراد به کمک نيروهای عراقی و عوامل کميته سرکوب اشرف در نخست وزيری عراق، مستمراً مشغول شناسايی نقاط مختلف اشرف و دادن مشخصات آن به نيروی قدس می باشد.)))

با توجه به صدها عمل تروریستی انجام شده به فرمان رجوی ها، بعید نیست چنین حملات خمپاره ای و ایضایی با هماهنگی کامل سران رجوی و برخی از بعثی ها انجام گرفته باشد تا از یک سو خانواده ها را به وحشت بیندازند و از سوی دیگر با ایجاد هیاهو و گرد و خاک، پروسۀ انتقال را به تأخیر اندازند و به گردن دولت عراق بیفکنند... نباید فراموش کرد که طارق الهاشمی از حامیان رجوی به جرم شرکت در توطئۀ بمبگذاری تحت تعقیب و فراری است و چنین شخصی می تواند براحتی با فرقۀ رجوی همدستی کرده باشد تا شرایط را بر هم بریزد چون جمع شدن بساط شیادی رجوی در عراق، پایان دکان مفتخوری این اشخاص است که با بودجه های کلان رجوی تغذیه می شوند. اساساً دکانی به اسم اشرف، هزاران نفر را در کل اروپا و آمریکا و عراق به سر و سامان رسانیده است و پولهای مفت پس انداز شده از نفت عراق و هدایای صدام و فروش اطلاعات کشور به دشمن و شرکتهای بزرگ تحت پوشش مجاهدین در اروپا و آمریکا و کشورهای عربی، به اندازه ای هست که بتواند برای ده دقیقه سخنرانی یک شخصیت بازنشستۀ آمریکایی دهها هزار دلار سود داشته باشد. چنین سفره ای طبعاً امثال طارق الهاشمی و صالح مطلک را براحتی به هرکاری وامی دارد و برچیده شدن آن زیان غیرقابل جبرانی خواهد بود، هرچند که رجوی باز هم به اینها در دولت عراق نیازمند است تا اطلاعات عراق را هم در کنار اطلاعات ایران به موساد بفروشد.

حامد صرافپور. پاریس
27 دسامبر 2011

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تضمین های مورد ادعای مریم رجوی، ترفندهای بنیادگرایانه

 

 

حامد صرافپور، فریاد آزادی، پاریس، بیست و سوم دسامبر 2011
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Tarfand%20BonyadGerayane.HTM

روز گذشته، دبیرخانه شورای ملی مقاومت به نقل از مریم رجوی ادعا نمود که ایشان بار دیگر آمادگی خود را برای سفر به بغداد و گفتگو با دولت عراق اعلام نموده است:

http://hambastegimeli.com/index.php?option=com_content
&view=article&id=32204%3A-400-&catid=21%3A2010-01-17-21-49-36

((خانم رجوی بار دیگر بر آمادگی خود برای سفر به بغداد و گفتگو با دولت عراق با حضور نماینده ویژه دبیرکل، مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا درباره اشرف، نماینده ویژه خانم اشتون در امور اشرف، نایب رئیس پارلمان اروپا، رئیس هیأت رابطه با عراق و همچنین وکیلان اشرف شد.

خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران، با استقبال از راه حل مسالمت آمیز درباره بحران اشرف، که به یک موضوع بین المللی تبدیل شده است، باردیگر آمادگی خود را، برای سفر بلادرنگ به بغداد و آغاز گفتگو با دولت عراق برای اجرایی کردن ترتیبات یک راه حل مسالمت آمیز، به منظور تضمین حداقلهای حفاظت و سلامت مجاهدان اشرف برای انتقال ۴۰۰تن از آنها به کمپ آزادی، اعلام کرد.

مذاکرات باید با حضور سفیر دن فِرید، مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا درباره اشرف؛ مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیرکل در عراق؛ سفیر ژان دورویت، نماینده ویژه خانم اشتون در امور اشرف؛ دکتر آلخو ویدال کوادراس، نایب رئیس پارلمان اروپا؛ استراون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق؛ و وکیلان اشرف برگزار شود. فشار یک سویه بر مجاهدین و مقاومت ایران برای پذیرش آنچه خواست فاشیسم دینی حاکم بر ایران است، قابل قبول نیست. به‌ویژه وقتی آکنده از وارونه جلوه دادن و قلب و تحریف حقایق باشد...))

مریم رجوی در این بیانیه با ترفندهای همیشگی تلاش نموده تا از یکسو چنین بنمایاند که گویی همیشه آرزو داشته در کنار اشرفیان باشد و برای همین باز هم برای سفر به عراق اعلام آمادگی نموده است! این خانم که درس رنگ و ریا را از مکتب مسعود رجوی آموخته است به هیچوجه شرح نمی دهد که اگر اینهمه مشتاق رفتن به عراق جهت تضمین سلامت اعضای اسیر در اشرف بوده است، پس چگونه همان افراد را در زیر حملات پی در پی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا تنها گذاشت و زمانی که تک به تک آنان در معرض حملات موشکی هواپیماها قرار داشتند، بدون اطلاع آنان را ترک نمود و به فرانسه گریخت؟ و چرا تا دوماه هیچکدام از اسیران اشرف که اینجانب نیز یکی از همان افراد بودم خبر نداشتیم که ایشان در پاریس مستقر است و مسعود او را به آنجا فراری داده تا زمینه را برای گریز خودش آماده سازد؟

و از این گذشته، اگر ایشان چنین درخواستی داشته و دارند، چرا در همان هنگام که «جگرگوشه هایش» با فرمان اجباری وی «عاشوراگونه» غرق در خون شده و با چوب و سنگ به جنگ تانکها اعزام می شدند و عکسهای خونالود زنان باعث شور و شعف انقلابی و ایدئولوژیکی ایشان می گردید، و به گفتۀ خودش صورتهای خونین زنان و صورتهای خاک آلود و سوختۀ همان خواهران برایش بسیار زیبا می نمود، به عراق نیامد تا در کنار اشرفیان سرفراز به مقاومت برخیزد؟

دوران این مظلوم نمایی ها و ریاکاریها پایان یافته است خانم مریم قجرعضدانلو... اما شما برای همین به قول خودت مذاکره هم دهها شرط گذاشته ای چون بخوبی می دانی که اگر چیزی را نپذیری مورد سوآل جامعه جهانی و مورد نفرت مردم جهان و سازمانهای حقوق بشری قرار خواهی گرفت و اگر هم بپذیری که قادر به پرداخت راحت هزینه های سخت و سنگین سیاسی و ایدئولوژیکی و استراتژیکی آن نخواهی بود، پس تلاش می کنید ضمن پذیرش اجباری (و در عین حال صوری) آنچه به شما تحمیل می شود، دهها شرط و تضمین و اما و اگر بر سر راه جامعۀ جهانی قرار دهید. در عین حال که بخوبی می دانید خود بزرگترین و اولین نقض کنندۀ قوانین بین المللی هستید. شما بخوبی می دانید که در هیچ جای جهان کمپی نمی تواند وجود داشته باشد که به مدت طولانی توسط نیروهای بیگانه اداره شود و دولت مرکزی و قانونی آن کشور نتواند بر آن نظارت مستقیم داشته باشد. و در هیچ کجای جهان تحت نظارت سازمان ملل نمی تواند کمپی باشد که عده ای بر دیگران اعمال قدرت نمایند و از ملل متحد بخواهند تا خود برای دیگران قانون وضع کنند و پناهندگی آنان نیز به صورت گروهی باشد...

بدین گونه است که باید گفت دروغ و ریا بخش جدایی ناپذیر از هویت شما شده است و این دقیقاً همان عاملی است که باعث شد کسانی چون من از شما جدا شویم و دیگر به هیچ سخن شما اعتماد نکنیم. آری، اینرا در همان زمان که در اشرف هم بودم به شما رسانیدم ولی گوش نکردید چون وجود شما و کلیت تشکل شما آلوده به دروغ و ریا و فریب و ناصادقی شده بود در عین اینکه از همۀ ما طی سالیان طولانی می خواستید که فدا و صداقت را سرلوحۀ مکتب خود نماییم و چنین کردیم و شما خود بزرگترین ناقض آن بودید و فدای شما را طی همین ده سالۀ اخیر به طور کامل با پوست و استخوان خود لمس نمودیم، همانگونه که صداقت بی محتوا و بی پایۀ اساس شما و مسعود رجوی را... و جهان امروز اینرا بخوبی دیده و در آینده با تعطیل شدن کامل اشرف بیش از پیش خواهد دانست.

بیانیۀ شورا همچنین در پایان با تکرار دوباره درخواستهای مریم چنین گفته است:

((رئیس جمهور برگزیده مقاومت با یادآوری اینکه دولت عراق، حفاظت نیروهای آمریکایی یا نیروی کلاه آبی ملل متحد یا اتحادیه اروپا و حتی استخدام شرکتهای خصوصی حفاظتی به هزینه ساکنان اشرف را نپذیرفته است، با توجه به همه حملات و محاصره و محدودیتهای سرکوبگرانه برای خوشامد رژیم آخوندها علیه ساکنان اشرف، موارد زیر را به‌عنوان تضمینهای حداقل اعلام کرد:

۱-انتقال امن و سالم ساکنان اشرف، بدون هیچ استثنا، با خودروها و اموال منقولشان به کمپ لیبرتی تحت نظارت بین المللی.

۲-نظارت شبانه روزی سازمان ملل و ایالات متحده تا زمان انتقال آخرین نفر به کشور ثالث.

۳-آغاز کار کمیساریای عالی پناهندگان.

۴-استقرار نیروهای عراقی در بیرون سیاج محل جدید تا به‌طور خاص نزدیک به ۱۰۰۰زن مجاهدخلق از آسایش و امنیت کافی برخوردار باشند.

۵-لغو محاصره و کلیه تهدیدها و اذیت و آزار و اقدامهای سرکوبگرانه و احکام ساختگی دستگیری بدون استثنا.

۶-فروش داراییهای غیرمنقول ساکنان اشرف تحت نظارت ملل متحد و بازپرداخت آن برای هزینه های حفاظت و استقرار و انتقال ساکنان به کشورهای ثالث.))

در مورد نکاتی که مریم رجوی (که همچنان با توهّمی غیرقابل باور خود را رئیس جمهور برگزیده می خواند) به عنوان تضمین مطرح نموده است چند نکته قابل توجه است:

یکم: طرح مسئلۀ انتقال امن و سالم چیزی جز یک انحراف برای مطرح نمودن بقیۀ مسائل نیست، چرا که طی این سالیان همگان متوجه شدند که تنها کسی که برای امن و سلامت ساکنان اشرف هیچ اهمیت و ارزشی قائل نیست سران مجاهدین هستند و کافی است به پیامهای مریم رجوی طی همین دوسال گذشته که مدام بر طبل «مقاومت و ایستادگی... حفظ اشرف به هرقیمت... خروج از اشرف یک فاجعه است... چو اشرف نباشد تن من مباد... اشرف کانون ایستادگی و استراتژی...»، می کوبید بنگریم و حقایق را از دل همان شعارها بیرون بکشیم.

ناگفته نماند که مسعود رجوی بلافاصله بعد از خلع سلاح در یک پیام داخلی به ما اعلام نمود که: «سلاحها را دادم و صاحب سلاحها را حفظ نمودم»... حال با توجه به همان سخنان مسعود رجوی که حدود نه سال پیش به ما گفت، ببینید چرا در این سالهای پایانی تنها چیزی که برای رجویها ارزشی نداشته است همان «صاحبان سلاحها» بوده اند و در این مدت تنها چیزی که ارزشمند شده بوده «یک تکه زمین متعلق به مردم عراق» است؟

دوم: نظارت دائمی ملل متحد چیز جدیدی نیست و هر کمپی که نیروهای آن پناهجو باشند و پرونده های آنان در سازمان ملل ثبت شده باشد به هرحال متناسب با امکانات موجود مورد نظارت قرار خواهند گرفت، اما طرح نظارت ایالات متحده بودن! چه معنایی دارد؟ آنجا خاک عراق و متعلق به مردم عراق و دولت قانونی آنان است، سازمان ملل هم خودش با قوانین موجود دولت عراق می تواند در آنجا فعالیت داشته باشد نه اینکه قوانین دولت میزبان را زیر پا بگذارد، در هیچ کجای جهان و از جمله در اروپا نیز سازمان ملل هیچ دخل و تصرفی در قوانین موجود کشورها ندارد، پس با چه منطقی گفته شده که کمپ باید تحت نظارت ایالات متحده باشد؟ آمریکا بعد از سالها اشغال، کشور را به مردم و دولت عراق سپرده است و حق هیچگونه دخالتی در امور داخلی عراق را نمی تواند داشته باشد. این خواسته ای کاملاً شبهه برانگیز است که گویی خانم رجوی ایالات متحده را به عنوان مادر خود فرض نموده که بایستی همیشه توسط آنان شیرداده شود...!

خانم رجوی، این مادر دیگر به شما پشت نموده است و هرچقدر شما را تغذیه نمود به همان اندازه هم از شما استفاده برد و اینک دیگر شما مبدل به دستمالی شده اید که تاریخ مصرف آن گذشته است. باید مام دیگری برای خود برگزینید.

سوم: انتقال با اموال منقول موضوعی است که باید به طور کامل بررسی شود. تمامی امکانات منقول محصول رنج و سختی هزاران اسیر در اشرف بوده است و باید زیر نظر دادگاههای معتبر این مسئله بررسی شده و کم و کیف امکانات مشخص شود و تمامی امکانات منقول با سند رسمی و متناسب با سابقۀ خدمت هرکدام در پادگانهای رجوی، تحویل تک به تک اعضای فرقه شود و اجازه داده نشود که این اموال به گونه ای غیرقانونی به اسم اعضای اشرف به بیرون منتقل گردد و بعد با زد و بندهای مختلف به جیب گشاد رجوی سرازیر گردد و محصول عمر هزاران نفر به دست افراد ناباب بیفتد و صاحبان اصلی این اموال در سنین کهولت بدون حداقل امکانات به حال خود رها شوند...

علاوه برآن اموال غیرمنقول نیز بایستی از طریق ارگانهای ذیربط و مسئول و معتبر مورد بررسی قرار گرفته و آنچه متعلق به مردم عراق است به آنها بازگردانیده شود و بقیه نیز همچون اموال منقول به صاحبان اصلی آن یعنی بدنۀ سازمان مجاهدین بازگردانیده شده و سند معتبر برای آنان صادر گردد.

لازم به یادآوری است که بعد از سقوط صدام، اموال زیادی (که متعلق به ارتش صدام بود)، با لشکرکشی به مناطق مختلف عراق با تهدید و یا با بهایی اندک از مردم بازپس گرفته شد و به درون اشرف منتقل گردید که هزاران خودروی مختلف شهری و نظامی و مهندسی و دیگر تجهیزات را شامل می گردید. این خودروها توسط اعضای سازمان تغییر رنگ داده شد و برای آنان اسناد جعلی تشکیل گردید و بسیاری از آنان نیز فروخته شد که البته بعدها شایع شده بود که عراق آنها را بازپس گرفته است اما هیچ خبر رسمی در این رابطه پخش نشد. با اینحال انبوه خودروها توسط کانالهای عراقی از اشرف به شهرها منتقل می گردید و به فروش می رفت. در این بین برخی از خودروها نیز توسط همان کانالها دزدیده شد.

چهارم: طرح بسیار مضحک خارج از سیاج ماندن سربازان عراقی به خاطر حضور 1000 زن مسلمان!!!! از زمره مسائلی است که باید از دو دید به آن نگریست:

دید نخست: مریم رجوی با انواع ترفندها می خواهد در مسیرهای قانونی سنگ اندازی و مانع تراشی کند. این سخن نیز برآمده از چنین دستگاهی است که به اسم «زنان مسلمان» بیان می شود. در اینصورت باید از مریم رجوی پرسید اگر پلیس نباید در کمپی تردد داشته باشد که در آن «زنان مسلمان» قرار دارند، چرا سربازان آمریکایی براحتی در کمپ اشرف تردد داشتند و در تمامی میهمانی های برگزار شده همین «زنان جوان مسلمان» میهماندار سربازان آمریکایی بودند و هیچ «مرد مسلمانی» حق نداشت در چنین میهمانی هایی حضور داشته باشد؟ آیا در برنامه های تفریحی که در پارک مریم برگزار می گردید و آمریکاییها به آن دعوت می شدند نیز چنین محدویتی از طرف شما اعمال می شد و یا بعکس از همان «دختران مسلمان» برای گپ و گفتگو با سربازان آمریکایی استفاده می شد؟ و آیا وقتی که سربازان آمریکایی به محل گردآوری جنگ افزارهای می آمدند جز با «دختران مسلمان» مورد نظر شما تانک سواری و گفتگو می کردند؟ آیا در آنجا ما به عنوان «مردان مسلمان» حق داشتیم با سربازان آمریکایی گفتگو کنیم یا این فقط حق «دختران مسلمان» بود؟

در همین رابطه باید جهت اطلاع هموطنان بگویم که طی سالها حضور سربازان آمریکایی در اشرف که براحتی در تمام قرارگاه گشت می زدند، بارها و بارها انواع میهمانی ها برای ژنرالها و سربازان آمریکایی برگزار شد و طی آن همین «دختران و زنان» نقش میهماندار و نقش برانگیختن احساسات عاطفی سربازان مرد آمریکایی را برعهده داشتند و براحتی مجاز بودند با سربازان مرد آمریکایی گفتگو کنند و رابطه برقرار کنند. همچنین در زمان سرویس و نگهداری جنگ افزارها، همین دختران، سربازان مرد آمریکایی را بر روی نفربرهایشان سوار می کردند و در محوطه می چرخیدند که باعث تناقض زیادی برای مردان شده بود و گاه به شوخی به همدیگر می گفتند: «ما که انقلاب کرده ایم نمی توانیم با خواهران مجاهد خود رابطه داشته باشیم ولی سرباز انقلاب نکردۀ آمریکایی می تواند براحتی با خواهران ما رابطه بزند!»...

خانم رجوی، آیا حقیقتاً تو فقط زمانی به یاد زنان مسلمان می افتی که قرار است یک رابطۀ انسانی و حقوقی و قانونی بین آنان و خارجی ها صورت گیرد؟ آیا این ارتباط از نظر تو حرام محسوب می شود ولی رابطه های فریبندۀ تفریحی و دوستانه در میهمانی ها حلال است؟ از چه می ترسی؟ از اینکه رابطه زدن با پلیس عراق کدورتها را برطرف کند و آن زنان مسلمان بدانند که شما آنها را فریب داده بودید و پلیس عراق با آنان دشمنی نداشته است؟ چطور رابطه زدن همین زنان مسلمان با سربازان عراقی زمان صدام حسین حرام نبود و ترسی هم در پی نداشت؟ مگر صدها سرباز عراقی در اشرف برای کارهای مختلف حضور نداشتند؟ مگر دهها کارگر عراقی و سودانی در همان قرارگاههای زنان حضور نداشتند و تنگاتنگ آنان کار نمی کردند؟

دید دیگر: آنچه مریم در این رابطه می گوید، آن روی سکۀ افکار عقب مانده و بنیادگرایانۀ شخص مسعود رجوی است که اینک از زبان مریم بیرون زده است. حتا طرح چنین مسائلی ولو بخاطر مردم فریبی باشد، بیانگر حقیقتی است که هرچقدر مریم رجوی با شکل و شمایل فریبندۀ خود می خواهد آنرا بپوشاند ولی دم خروس آن مدام بیرون می زند.

در واقع مریم به روشنی بیان می کند که از نظر او جداسازی جنسیتی امری غیرقابل اجتناب است و هرچند تاکنون مخفی نگهداشته است، اما بدلیل عمق تفکرات بنیادگرایانه اش نمی تواند خلاف آن حرکت کند. از دید مریم رجوی، زنان بایستی در محیطی باشند که هیچ مردی در آن تردد نداشته باشد. همان چیزی که سالهای طولانی است به دختران و زنان اسیر در اشرف تحمیل نموده و این زنان و دختران بی پناه حق دیدار یک مرد را نداشته اند. این تفکر بخشی از اصول اعتقادی و ایده ها و جهانبینی مریم رجوی است که «تمامی زنان جهان بایستی در حریم مطلق مسعود رجوی قرار گیرند»، و با همین اصل اعتقادی بود که زنان را به مرور به نقطه ای می رساند که با مسعود عقد کنند. گویا مریم رجوی همچنان می خواهد در مکانهای جدید نیز چنین جداسازی هایی را اعمال کند و زنان را از حق داشتن انتخاب برای محل و نوع زندگی محروم نماید.

سالهای طولانی است که قرارگاه اشرف شاهد جداسازیهای غیرقابل باور جنسیتی است که در هیچ کجای جهان نمونه نداشته است. از جمله می توان به جداسازی بیمارستانها، پارکها، قبرستان، موزه، کتابخانه، تصفیۀ خانۀ آب، خودروها، سالنهای غذاخوری و کلاسها و نمازخانه ها و همچنین پمپ بنزین اشاره نمود... حال می توان حدس زد که رجوی چه آیندۀ تابناکی برای میهن ما در خواب دیده بوده است... و در ادامۀ همان ایران آزاد فردا، قرار است کمپ جدید سازمان ملل در عراق نیز شاهد چنین جداسازیهایی باشد که مریم رجوی برای آن در نظر گرفته است.

اما چنین امری غیرقابل قبول است. پلیس عراق می تواند در موارد خاص از سربازان زن جهت کنترل کمپ پناهندگان استفاده نماید و مثل هر کشور دمکراتیکی در جهان، از پلیسهای مختلط جهت تردد در کمپ استفاده نماید و به این ترتیب نشان دهد که هیچگونه دشمنی با نفرات نداشته و ندارد و تنها کسی که خواهان این دشمنی های هدفمند است، رهبری سازمان می باشد که در هراس از فروپاشی فرقۀ مخوف خود، روز و شب ندارد.

پنجم: بهانه گیریهای دیگری که شامل رفع محاصره و تهدید و آزار اذیت ساکنان است، باز هم چیزی جز منحرف کردن افکار عمومی از جنایتها و محدودیتها و اعمال فشارهای غیرقابل تحمل بر ساکنان اشرف از سوی سران فرقه نیست. منظور ایشان از آزار و اذیت و محاصره، همان تلاش پیگیر خانواده ها جهت برقراری ارتباط با عزیزانشان می باشد که به خاطر نداشتن امکان دیدار، ناچارند صدای خود را با بلندگو به گوش آنان برسانند.

کمپ اشرف به مدت حدود 20 سال از سوی سربازان صدام حسین و بعد هم سربازان آمریکایی تحت پوشش حفاظتی بوده است، اما از روزی که قرار شد دولت قانونی عراق حفاظت آنجا را برعهده بگیرد، این کار محاصره نام گرفت که قابل تأمل است.

اینها حنای مریم رجوی برای عوامفریبی است که دیگر رنگی برای مردم ایران ندارد و باید به خواسته های دولت عراق و سازمان ملل پاسخ مثبت بدهد و دست از سر اسیران اشرف بردارد تا آنان خود برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند و مریم رجوی باید بداند که دوران ولایت مداری گذشته است و یک نفر نمی تواند به اسم و یا به عنوان رئیس جمهور برگزیدۀ مقاومت (و یا رهبری عقیدتی و ولی فقیه) برای دیگران تصمیم بگیرد...

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیدار با انجمنها و سازمانهای حقوق بشری و بین المللی در پاریس

 

 

فریاد آزادی، پاریس، بیست و دوم دسامبر 2011
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Pezeshkan%20Bedoon%20Marz.HTM

لینک به متن انگلیسی
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=11278

هیئتی از اعضای پیشین مجاهدین، طی دیدارهای خود از انجمن ها و سازمانهای مختلف حقوق بشری و بین المللی در پاریس، امروز چهارشنبه 21 دسامبر با مسئولین سازمان پزشکان بدون مرز دیداری را به انجام رساند. در این دیدار، هیئت جدا شده از فرقۀ رجوی که طی سالیان طولانی در اشرف بوده و طی دو تا سه سال گذشته موفق به خروج از عراق شده و به پاریس رسیده اند، شرح مبسوطی از وضعیت خطرناک اسیران اشرف به اطلاع مسئولین ذیربط رسانده و خواستار رسیدگی های مستقل و بدور از دخالت رهبران مجاهدین به آنان شدند.

در این گفتگو اعضای هیئت توضیح دادند که چگونه سران فرقۀ مجاهدین طی سالهای طولانی تلاش کرده اند از هرگونه کمک مستقیمی به اسیران جلوگیری نموده و خود به عنوان واسط عمل کنند و در این میان بخش عمدۀ کمکهای انساندوستانه به اشرف را از راههای گوناگون در بازارهای سیاه عراق به فروش برسانند و درآمدهای آنرا خرج هزینه های سیاسی و تبلیغی خود در اروپا و آمریکا کنند. از جمله اینکه طی سالهایی که نیروهای آمریکایی وظیفۀ توزیع مواد غذایی و دارویی و پوشاک را به اشرف برعهده داشتند، بخش عمدۀ این مواد شامل پوشاک و خوراکیها و داروها و دیگر تجهیزات موجود، به دست صاحبان اصلی آن که بدنۀ سازمان بوده اند نرسیده و به اشکال گوناگون فروخته شده و یا به مصرف غیر رسیده است. در همین رابطه می توان حتا به چندین کانتینر بزرگ کت و شلوار اشاره نمود که قرار بود به جداشدگان موجود در کمپ آمریکا تعلق گیرد ولی به شهادت سرگرد آمریکایی، همۀ آن چند کانتینر هم با زد و بند تحویل سران مجاهدین داده شده و حتا یک دست از آن به مقصد نرسیده بود. انبوه مواد غذایی و پوشاک دیگر نیز که تحویل مجاهدین می شد، به اشکال دیگر جابجا می گردید و به ساکنان اشرف نمی رسید و یا تنها بخش بسیار ناچیزی از آن توزیع می شد.

در این دیدار، از مسئولین خواسته شد تا کمکهای انسانی این سازمان با امکانات دولت قانونی عراق و زیر نظارت مستقیم سازمان پزشکان بدون مرز به افراد رسانده شود و هیچ واسطه ای مورد قبول قرار نگیرد. همچنین از مسئولین تقاضا گردید که در راستای کمک به اسیران و بویژه زنان و دختران ساکن اشرف از هیچ کمکی فروگذار ننموده و در اسرع وقت به کمک آنان بشتابند و تک به تک آنان را مورد چکاپ قرار دهند و از شرایط وخیمی که طی سالهای طولانی بر آنها گذشته است پرده بردارند.

در پایان این دیدار، ضمن تأکید مجدد بر اینکه مسئولین سازمان طی سالهای طولانی در اروپا و آمریکا مشغول پولشویی از سازمانهای خیریه و دیگر انجمنهای حقوق بشری بوده اند و همچنان پرونده های آنان در دادگاه مختومه نشده است، خواسته شد مراقب اینگونه حوادث باشند.

علاوه بر دیدار فوق، نامه ای به آقای آنتوان فوشر، رئیس سازمان پزشکان بدون مرز در عراق فرستاده شد که متن اصلی و ترجمۀ فارسی آن در زیر آمده است:

رئیس محترم سازمان پزشکان بدون مرز در عراق-آقای آنتوان فوشر

با احترام

ما جمعی از اعضای پیشین سازمان مجاهدین خلق می باشیم که سالهای بسیار طولانی در خاک عراق و در قرارگاههای مختلف مجاهدین حضور داشته ایم. در این نامه می خواهیم با توجه به تجارب بسیار مادی و ملموس که از درون مناسبات این سازمان داشته ایم، موضوعاتی را به اطلاع شما برسانیم.

متأسفانه طی سالهای گذشته مسئولین و رهبران این سازمان تلاش نموده اند با مراجعه به انجمنها و مراکز درمانی و حقوق بشری و همچنین انجمنهای خیریه در سراسر کشورهای اروپایی و آمریکایی، چهرۀ دیگری را از خود به نمایش بگذارند و به اسم زنان و یا کودکان بی سرپرست و همچین به اسم مجروحین و بیماران ساکن اشرف هرچقدر می توانند پول و امکانات و تجهیزات پزشکی و دارویی و خوراکی و پوشاک دریافت نموده و یا با پولشویی های هنگفت (که اینک هم در آمریکا و هم در اروپا به خاطر آن تحت پیگرد قانونی می باشند)، هزینه های نجومی تظاهراتها و ملاقاتها و گردهمایی های خود را جبران نمایند.

ما از جمله شاهدانی هستیم که طی سالهای طولانی حضور در قرارگاههای مجاهدین، می توانیم به شما اطمینان دهیم که متأسفانه بخش بسیار زیادی از امکانات و تجهیزات دریافت شده توسط سران این سازمان به هیچوجه به دست ساکنان اشرف و یا دیگر کسانی که قرار بوده برسانند (و دروغ بوده است) نرسیده است و یا به طور مستقیم مورد بهره برداری شخصی و سازمانی قرار گرفته اند و یا در بازارهای عراق به فروش رسیده و پولهای قاچاق آن خرج مصارف سیاسی و تبلیغی رهبران سازمان در اروپا و آمریکا شده است.

ما می دانیم که بخش بسیار زیادی از پوشاک و داروها و همچنین خوراکی هایی که طی سالیان دراز توسط ارتش آمریکا به دست مجاهدین می رسید، بدست ساکنان اشرف نرسیده و توسط آنان در بازارهای عراق به فروش رفته است و به جای آن مواد ارزانتر و غیر استاندارد جهت استفادۀ نیروها خریداری شده است. و تردید نداریم که امکانات و تجهیزات پزشکی تحویل گرفته شده از ایالات متحده نیز صرف امور دیگری شده اند.

ما می دانیم که طی دو درگیری اخیر مجاهدین با ارتش عراق، مجروحین به مدت طولانی در حالتی که بشدت خونریزی داشته اند در محیط نامناسب نگهداری شده اند تا از آنان بهره برداری تبلیغاتی و سیاسی شود و همین مسئله منجر به وخامت حال آنان شده و نهایتاً به مرگ نیز انجامیده است.

به این خاطر، ما به عنوان جمعی از دوستان بسیار نزدیک ساکنان اشرف که تمام آنان را همچون خانوادۀ خود می دانیم، از شما به عنوان یکی از مسئولان سازمان پزشکان بدون مرز که در امور انسانی و پزشکی دست اندر کار هستید، درخواست داریم:

1-هرگونه برایتان مقدور است، کمکهای فوری و اورژانس خود را به دوستان و خانواده های ما که در اشرف اسیر سیاستهای رهبران سازمان مجاهدین شده اند برسانید و با کمک دولت عراق برای آنان امکاناتی فراهم سازید که بتوانند به طور شخصی و انفرادی به شما مراجعه نموده و از کمکهای انسانی شما بهره مند گردند.

2-مصرانه از شما تقاضا داریم، کمکهای انسانی خود را به طور مستقیم و بدون پذیرش هیچ واسطه ای از سوی رهبران سازمان مجاهدین در اختیار تک تک افراد نیازمند قرار دهید، چرا که در غیر اینصورت، تمامی کمکهای شما می تواند صرف مسائل دیگری به جز کمک به نیازمندان شود و باز هم قربانیان بیشتری از ساکنان اشرف گرفته شود.

3-مراجعات متفرقه ای که در این راستا از سوی سازمان امداد پزشکی مجاهدین جهت دریافت کمکهای مالی و یا دارویی و تجهیزاتی می شود، با توجه به تجارب ربع قرن حضور در مناسبات این سازمان، صرفاً برای به چنگ آوردن حمایتهای مالی و سیاسی و تبلیغاتی است و جنبه انسانی در آن بسیار کمرنگ و بی ارزش می باشد که این هوشیاری زیادی را از سوی مسئولین ذیربط می طلبد. چیزی که ما بخوبی با آن آشنا هستیم.

پیشاپیش از هر گونه کمک مستقیم شما به خواهران و برادرانمان در اشرف سپاسگزاریم و امیدواریم که همه دوستان ما و بویژه زنان اسیر در اشرف بتوانند به صورت مستقیم با شما تماس بگیرند و از کمکهای شما بهره مند شوند و شما نیز بتوانید از نزدیک مشکلات روحی و جسمی آنان را بررسی و جمعبندی نمایید تا بیشتر و بهتر به آنچه هشدار دادیم آگاهی یابید.

ما همچنین ضمن مراجعه به سازمان مرکزی شما در فرانسه، مسئولین و همکاران شما را نسبت به این موضوع به اشراف رسانده ایم.

با تشکر

اعضای پیشین سازمان مجاهدین. پاریس
21 دسامبر 2011

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پذیرش خروج از اشرف توسط مریم رجوی

 

 

حامد صرافپور، فریاد آزادی، بیست و یکم دسامبر 2011
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Paziresh%20Khorooj.HTM

 

پس از سالها پایفشاری بر ماندن در اشرف و به طور خاص پس از دوسال و نیم اصرار پر از شک و شبهه و به کشتن دادن دهها تن از زنان و مردان اشرف و نمایشهای چندش آور عاشوراگونه از خون کشته شدگان برای برانگیختن احساسات انسانی اسیران و سازمانهای بین المللی و حقوق بشری و دیگر هموطنان، و پس از حاتم بخشی چندین میلیون دلار از پولهای برآمده از رنج و خون همان اسیران اشرف به جیبهای گشاد سیاستمداران و نظامیان بازنشسته آمریکایی و همچنین برباد دادن انبوه پولهای به تاراج رفته از جسم و جان نیروهای موجود در اشرف طی ماههای گذشته جهت برگزاری گردهمایی های وسیع با بکارگرفتن انبوه پناهجویان عرب و افغانی و ایرانی و دانشجویان اروپای شرقی و بی خانمانهای آمریکایی، بالاخره مریم قجرعضدانلو ناچار شد خروج از اشرف را بپذیرد و با اعلام شرایطی ضعیف به خواسته های دولت عراق و سازمان ملل تن دهد.

شکستهای پی در پی در عرصه های سیاسی که آخرین آن سفر نوری مالکی به آمریکا و مورد تأیید قرارگرفتن او توسط اوباما و هیلاری کلینتون، و همچنین آخرین موضع گیری دولت آمریکا و تحمیل به مریم رجوی جهت پذیرش خواسته های سازمان ملل بود، باعث شد که مریم رجوی در اوج استیصال (و بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به سخنان پیشین خود و به کشتن دادن دهها تن از ساکنان اسیر اشرف داشته باشد و بگوید اگر قرار بود اشرف تعطیل گردد اینهمه اصرار به خونریزی چه بود)، به خواسته های ملل متحد تن بدهد.

اما پذیرش این امر خود نشانگر حقیقت دیگری است که بارها از سوی اعضای پیشین مجاهدین مورد اشاره قرار گرفته بود. علت پایفشاری بر ماندگاری اشرف، حفظ حیات شخص مسعود رجوی بود که بایستی به هرقیمت انجام می گرفت و تا چند روز قبل نیز این مسئله همچنان در اولویت مریم رجوی قرار داشت که بشدت از ساکنان اشرف می خواست به پایداری ادامه دهند و یک قدم تسلیم نشوند، چرا که برای مریم نجات مسعود رجوی در درجه اول تا صدم ماجرا قرار داشت.

پذیرش خروج از اشرف بعد از آنهمه اصرار به مقاومت که در همه جا از سوی فرقه به گوش می رسید و حتا آنان را وادار کرده بود تا سیاستمداران پولدوست آمریکایی و اروپایی را هم به شعار دادن وادارند، دقیقاً نشانگر توافق جدیدی است که بر سر خروج مسعود رجوی از اشرف بین دولت عراق و دولت آمریکا انجام گرفته است و مریم رجوی پس از اطمینان از اینکه جان مسعود در خطر نخواهد بود، به این پذیرش دست زده است. بی تردید دولت عراق بخاطر جلوگیری از خونریزی پذیرفته است که هر طور شده این مسئله را حل و فصل کند. آنچه می توان با توجه به مسائل بوجود آمده تحلیل کرد اینکه مسعود رجوی تحت حفاظت ویژه ای از اشرف خارج و در محیط امنی قرار گرفته است تا در آینده بتواند به احتمال زیاد به اروپا منتقل گردد (و یا حداقل چنین توافقی تا قبل از جابجایی انجام گرفته است).

بدین ترتیب می توان یکبار دیگر به اشک تمساح خانم مریم رجوی که اینهمه برای اسیران اشرف جاری می شد اشاره نمود و داستان را دوباره مرور کرد. گفته بودیم که مریم دلش به حال کسی نسوخته است و تنها به فکر نجات جان مسعود می باشد و اینک که به اطمینان رسیده که می تواند برای مدتی دیگر مسعود را از سرانجام محتوم خود که محاکمه در یک دادگاه بین المللی است حفظ کند، براحتی از همه حرفهای خود کوتاه آمده و فراموش می کند تا چند روز پیش چگونه اسیران را از خطر استرداد به ایران و کشته شدن توسط عراقی ها می ترساند و مدعی بود که: «حفظ اشرف حفظ شرف است» و «چو اشرف نباشد تن من مباد».

در هر صورت جای بسی خوشوقتی است که تلاشها و پایداری بی مانند خانواده ها و همچنین افشاگریهای بی وقفۀ جداشدگان از فرقۀ رجوی و دیگر هموطنانی که به هرشکل ممکن رجوی را تحت فشار گذاشتند به ثمر رسید و جلوی خونریزی بزرگی توسط رجویها گرفته شد. اما رجوی هم باید بداند که هرگز نخواهد توانست از محاکمه بگریزد و این پذیرش به عنوان جام زهری دیگر، آغاز یک فاجعه برای او خواهد بود، همان سرانجامی که مریم رجوی 8 سال پیش در زمانی که ما همچنان در اشرف بودیم اعلام نمود و گفت: «خروج از اشرف یک فاجعه است».

بله فاجعه ای در راه است، اما نه برای اسیران اشرف بلکه برای کسانی که سالهای طولانی علیه مردم ایران و فرزندان همان مردم خیانت و جنایت مرتکب شدند. روزهای آزادی اسیران نزدیک است.

حامد صرافپور
21 دسامبر 2011
 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد