_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

شاعر و روزهاي خوش سپري شده كمونيست بودن !

                نرودا-،از سوررئاليسم تا سوسياليسم .

                                ------------------------------------------- 

                              Pablo  Neruda 1904 – 1973

               شاعري ؛ شغلي است

                       آي ميهن شيرين سخت جان !

                       درخيابانهاي بلوار پردرخت پائيزي

                       شاهد ريزش برگ هاي زرد شهيد

                      و خوشه هاي انگور درانتظار شراب مقدس،

                     جواني شهرستاني ، گمشده در شهري دود زده

                     در جستجوي قربانيان، مجروحين و شهيدان راه كلام .

   ازكارمند كنسولگري تاشاعر ملي يا آواز كبير شاعرمردمي ؟. پابلو  نرودا ، شاعر ملي كشورشيلي و برنده جايزه نوبل ادبيات سال 1971، يكي ازمهمترين شاعران كمونيست قرن گذشته است. نام واقعي او (نفتالي با سؤال تو) بود. وي ازسال 1920 بانام مستعار نرودا شروع به فعاليت نمود.

وي ميگفت كه ساده نويسي، مشكل ترين وظيفه شاعراست و شعربايد شاهد واعتراضي باشد در راه آزادي كلام، چون شاعر مفسر قوانين عيني و رهبر سياسي خلق است ، اوخبراز شفق صبحگاهي ميدهد كه مردم را بيدار مي نمايد ،و شاعر بايد قاتي آنهايي شود كه اورا نمي شناسند . نرودا را به اين دليل شاعر خلق نيز نام نهاده اند. وي بخاطر كوششهاي مداوم نوگرايي اش در شعر، پيكاسوي ادبيات نيز نام گرفته است.

  وي ازسال 1927 كارمند سفارت دركشورهاي مختلف بود. آشنايي او با گارسيا لوركا و مبارزات دمكراتيك جمهوريخواهي خلق اسپانيا عليه فرانكوي فاشيست درسال 1934 موجب علاقه اوبه ادبيات سياسي مسئول شد. نرودا بين سالهاي 1927-43 در كشورهاي برمه ، سيلان ، سنگاپور ، اسپانيا، فرانسه، مكزيك، و ارژانتين، كارمند سفارت بود ولي بعد ازعضو شدن در حزب كمونيست شيلي، از شغل كنسول گري اخراج گرديد.

   نرودا درنوجواني مدتي تحت تاثير والت ويتمن و در جواني زير تاثير شعر مدرن و سوررئاليستي بود. آشنايي او با گارسيا لوركا، آغاز علاقه او به ادبيات رئاليسم سوسياليستي نيز بود. اشعار تيره ، بدبين و نا اميد او تحت تاثير سوررئاليسم، امروزه نيز در نوع خود بي نظير هستند .  اشعار اجتماعي او پيامي هستند عاشقانه به قاره آمريكاي لاتين و جنبش هاي آزادي بخش ملي كشورهاي آنزمان آن . و اشعار سياسي و اجتماعي اورا مهمترين شعر جنبش مردمي كشورهاي آمريكاي جنوبي بحساب مي آورند . عقايد هومانيستي و مسئوليت سياسي شعر او موجب دوام محبوبيت شعرش تاكنون بين نيروهاي آزاديخواه گرديده اند. در شعر او تحسين از طبيعت ، زمين ، عشق و جامعه ،نيز صورت ميگيرد.

  نرودا خالق آثاري بيشمار است . تنها در 10 سال آخر، او 19 جلد كتاب شعر به چاپ رساند. از جمله ديگر آثار او : آوازي كبير، شعر مهاجرت و فرار، اسپانيا درقلب، انگورها و باد، مكثي روي زمين، بيست شعر عاشقانه و يك شعر شكست، حاطراتي از جزيره آي.ن ، تحسين انقلاب شيلي پيش از كودتا، و كتاب خاطرات “اعتراف ميكنم كه زيستم“ هستند. اين كتاب حاوي نظراتي پيرامون شاعري و تاريخ نيزاست.

     اشعار سياسي نرودا تحت تاثير افكار كمونيستي اوهستند كه عليه بي عدالتي و اختلاف طبقاتي، خواننده را به مبارزه دعوت مي نمايند . او هوادار جنبش هاي رهايي بخش براي استقلال كشورهاي آمريكاي لاتين بود و از موضعي ماركسيستي از امپرياليسم آمريكا ميخواهد كه جهان را براي صلح بحال خود بگذارد. او شاعر جنبش دانشجويي نيز شد، چون چاپ مجموعه شعري از او درسال 1963 باعث توجه جنبش دانشجويي غرب به وي گرديد. از ديگر موضوعات شعر او : خوشبيني براي مبارزه طبقاتي، عليه جنگ امپرياليستي آمريكا در ويتنام ، قتل چگوارا ، بيگانگي انسان در شهرهاي بزرگ ، و شرايط روشنفكران بعد از استالنيسم هستند.مبارزه ضد فاشيستي عليه فرانكو نقطه عطفي درشعر و زندگي نرودا شد . اودركنار تشويق مبارزه خلق خود، به تحسين زيبايي هاي كشورش نيز مي پردازد. بعدها اواز آثاري كه منفي و نااميد كننده بودند، بدليل فاقد پيشنهاد راه حل مبارزه طبقاتي، بدلايل ايدئولوژيك، فاصله گرفت.

  پابلو نرودا درسال 1904 بانام كامل “ نفتالي ريكاردو رايس باسؤال تو “ در شيلي بدنيا آمد،پدرش راننده قطار و مادرش معلم بود. وي بعداز تحصيل فلسفه و ادبيات فرانسه، مدتي استاد دانشگاه شد ولي سپس وارد شغل سفارت و كنسول گري گرديد. اشعار سوررئاليستي آغازين او حامل استتيك زشتي شناسي !هستند. وي در سال 1936 همبستگي خودرا با مبارزان اسپانيايي اعلان نمود و بعد از ورود به حزب كمونيست، در سال 1945 نماينده اين حزب درمجلس شد ولي در سال 1948 به سبب تعقيب، مخفي شد و سپس به آرژانتين فرار نمود. و در سال 1952 دوباره به كشورش بازگشت و در سال 1957 منشي و دبير اول كانون نويسندگان كشورخود شد. گرچه نرودا درسال 1969 كانديداي حزب كمونيست براي پست رياست جمهوري شد، ولي او به نفع آلنده كنار رفت تا او بروي كار آيد. وي درسال 1972 شاهد كودتاي نظاميان عليه آلنده شد و چند هفته بعد از قتل آلنده  توسط كودتاچيان آمريكايي، اونيز درسال 1973 درگذشت. پاره اي از منقدين ادبي، برخورد نرودا با دوره استالينيستي را، نشانه انتقاد او از خود نيز ميدانند. به ادعاي آنان، اشعار نرودا بعد از سرخوردگي از سوسياليسم بوروكراتيك، چندسالي ذهني ، فردگرايانه و درون گرا شدند.

   -----------------------------------------------------------------------------  

نادره  مستشار Berlen83@web.de                                

            

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد