_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

درخواست سازمان ملل از دولت عراق برای انتقال ساکنان اردوگاه اشرف

سازمان ملل بر استاندارد بودن شرایط کمپ جدید تاکید کرد

01.02.2012

خبرگزاری فرانسه به نقل از خبرگزاری سازمان ملل
ترجمه ایران دیدبان
http://irandidban.com/fa/News-درخواست%20سازمان%20ملل%20ا
ز%20دولت%20عراق%20برای%20انتقال%20ساکنان%20اردوگاه%20اشرف/17452

لینک به متن اصلی اطلاعیه خبرگزاری سازمان ملل و گزارش خبرگزاری فرانسه (انگلیسی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=11558

Special Representative Martin Kobler. UN Photo/Bikem Ekberzade
Special Representative Martin Kobler. UN Photo/Bikem Ekberzade

کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و برنامه حقوق بشر و امور عراق سازمان ملل در موضعی متحد اعلام کردند که شرایط و وضعیت اردوگاه موسوم به کمپ لیبرتی در شرایط استاندارد انسانی است و این اردوگاه می تواند پناهگاه موقت ساکنان اشرف باشد.

سازمان ملل روز سه شنبه از دولت عراق خواست امکانات لازم را فراهم کند تا ساکنان اردوگاه اشرف به مکان دیگری منتقل شوند تا بقیه امور مرتبط با خروج آن ها از عراق دنبال شود.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، برنامه امور عراق سازمان ملل در بیانیه ای گفت: «با توجه به توافقی که در پایان سال گذشته میلادی به دست آمد، حالا زمانی است که دولت عراق باید امور مرتبط با انتقال اعضای اردوگاه اشرف به اردوگاه «لیبرتی» و دیگر موارد را دنبال کند.»

طبق توافقی که در ماه دسامبر، آخرین ماه از سال میلادی گذشته حاصل شد، قرار است ساکنان اردوگاه اشرف که حدود سه هزار و ۴۰۰ تن هستند، به اردوگاهی جدید به نام کمپ لیبرتی منتقل شوند تا پس از آن بقیه مسائل و انتقال آن ها به کشوری سوم، دنبال شود. کمپ لیبرتی یا اردوگاه آزادی، مکانی است که تا پیش از این در اختیار نیروهای آمریکایی بود و با خروج آن ها از عراق، خالی مانده است.

کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و برنامه حقوق بشر و امور عراق سازمان ملل در موضعی متحد اعلام کردند که شرایط و وضعیت اردوگاه موسوم به کمپ لیبرتی در شرایط استاندارد انسانی است و این اردوگاه می تواند پناهگاه موقت ساکنان اشرف باشد.

این بیانیه همچنین می گوید ناظران سازمان ملل آمادگی دارند تمامی مراحل انتقال را زیرنظر داشته باشند تا همه چیز در آرامش و بدون هیچ گونه تنش انجام شود.

آژانس پناهندگان سازمان ملل هم می گوید آماده است تا به محض ورود ساکنان اشرف به اردوگاه لیبرتی، وضعیت پناهندگی آن ها را بررسی کرده و امور انتقالی آن ها به کشوری سوم را دنبال کنند. مقامات سازمان ملل می گویند کمپ لیبرتی تحت کنترل دولت عراق و زیر نظر سازمان ملل اداره خواهد شد.

اردوگاه اشرف که در شمال بغداد قرار دارد، در دوران حکومت صدام حسین و در جریان جنگ هشت ساله عراق و ایران احداث شد. این اردوگاه متعلق به نیروهای سازمان مجاهدین خلق است که از سوی آمریکا در فهرست گروه های تروریستی قرار دارند.

مقامات ایالات متحده اظهار داشته اند اعضای سازمان مجاهدین خلق باید محل کنونی خود را ترک کنند و به محل جدید و موقتی در نزدیکی فرودگاه بغداد نقل مکان کنند تا در آنجا کار انتقال آنها به کشوری ثالث انجام پذیرد. اعضای این سازمان که حاضر به بازگشت به ایران و یا انتقال به کشور ثالث نباشند، می توانند درخواست پناهندگی کنند.

مقامات ایالات متحده همچنین به سازمان مجاهدین خلق نسبت به تهدید به مقاومت در برابر بستن اردوگاه هشدار داده اند و از آنها خواسته اند «واقع‌بین باشند و مخالفت را کنار گذارند.»

بی بی سی فارسی

بی بی سی عربی

پرس تی وی انگلیسی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

با توجه به سفر احتمالی  مریم رجوی به برلین، استفاده از تروریسم محکوم است

 

تحریریه ایران فانوس

01.02.2012

 

پس از این که اتحادیه اروپا در ارتباط با تحریم نفتی ایران، اقداماتی صورت داده و طی یک هفته اخیر جواب لازم را دریافت نکرد، پس از آن نوبت به استفاده ابزاری از کارت های دیگری به میان آمد، اگرچه نانوشته اما عملاً به تروریسم مجاهدین خلق میدان داده شد تا حرکاتی را در راستای ترساندن طرف مقابل و حفظ بقای تروریستی اش، سازمان دهند.

روز شنبه 28 ژانویه، هواداران سازمان در برلین گرد هم جمع شدند و پس از این که پیام مریم عضدانلو برایشان پخش شد، نوبت به سخنرانی چند تن از لابی های خارجی و بازنشسته سازمان فرا رسید که اتفاقاً یک نظامی بازنشسته در راستای حمایت از اردوگاه اشرف، سخنان مضحک و مبسوطی ارائه داد و اشرف کنونی را با برلین دوران جنگ سرد، مقایسه کرد که هر دو شهر در دوران اسارت، کانون مبارزه برای دموکراسی بوده اند! و همین طور بازنشستگان دیگری که بعضاً مثل همین نظامی بازنشسته که نمی دانست اردوگاه اشرف در کدام کشور و کجای جهان قرار دارد، به حمایت کورکورانه از اردوگاه اشرف پرداختند که معنای سخنرانی شان همان حمایت از رجوی ها در راستای به گروگان داشتن اسیران باقیمانده در اردوگاه است و نه چیزی بیشتر از این!

همچنین روز سه شنبه 31 ژانویه، گردهم آیی مشابه ای در لندن بر پا شد که در آن گردهم آیی نیز تعدادی از لابی های سازمان که با دلارهای خونین دعوت شده بودند، در راستای ابقای اسارتگاه اشرف و روحیه دادن به هواداران سازمان، به سخنرانی پرداختند. اینها در اصل پیش زمینه ای بود تا هفته آینده 7 فبروار، مریم عضدانلو در برلین به ایراد سخنرانی بپردازد و فی المثل موقعیت خطیر خود و سازمانش را معکوس و کارتی برای بازی کردن جلوه دهد، به نیروهای روحیه باخته اش روحیه بدهد و از اروپایی ها دلربایی کند و تحریم های نفتی را مورد تشویق و ستایش قرار بدهد!

مریم عضدانلو که یکی از رهبران برگزیده توسط مسعود رجوی بر سازمان مجاهدین و در فرانسه زندگی می کند، طی سالیان دراز از عمر تشکیلاتی و سیاسی اش، جز اسارت و گروگانگیری و زندان و شکنجه و دروغ و ترس و تهدید اعضای خود و برای مردم چیز دیگری در چنته نداشته است که این بار و در برلین بخواهد حرف تازه ای برای مردم و اپوزسیون ایران و یا مردم اروپا داشته باشد، او و سازمانش در تقابل با آزادی و دموراسی شکل گرفته و در راستای این تقابل نیز بقاء یافته است.

بدین سبب، انجمن سیاسی فرهنگی ایران فانوس، با بیرون آمدن از دل چنین جریانی و با آنکه سالها در اروپا به سر می برد و همیشه قواعد دموکراسی را در ارتباط با آزادسازی اسیران مجاهد به کار برده است و با سالها تجربه و شناخت از ماهیت واقعی مریم عضدانلو و سازمانش، به اتحادیه و مردم اروپا خاطرنشان می کند که از سازمان تروریستی مجاهدین به ویژه سرکرده تروریست پرورش مریم عضدانلو، جز عناد با دموکراسی و اسارت و گروگانگیری اعضای مجاهد در اشرف و توسعه فرهنگ تروریستی، آن هم در اتحادیه اروپا، کار دیگری بر نمی آید و او این بار نیز در برلین، همچنان بر گروگانگیری اعضایش در اردوگاه اشرف و تقابل با دموکراسی و آزادی، سخن خواهد گفت که اینها خود مسخرگی و دهن کجی به همه ارزشهای مدرن اتحادیه و مردم اروپاست.

تحریریه ایران فانوس

_________________________________________

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی در مورد آخرین وضعیت مجاهدین در عراق

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟

01.02.2012

ایران قلم :

با تشکر از شما خانم سلطانی که در این مصاحبه شرکت کردید. اخبار دریافتی از درون کمپ اشرف و همچنین بخش هایی از آن که در رسانه های فرقه مجاهدین منعکس شده است، حاکیست که رجوی ها دوباره خط تعهد گرفتن از اعضا برای باقی ماندن آنها در عراق و در درون تشکیلات فرقه را در پیش گرفته است. نظر شما در این مورد چیست؟

خانم بتول سلطانی:

من هم از شما تشکر می کنم. بله من چنین خبری را خودم در سیمایاسارت فرقه مجاهدین دیدم که رجوی دوباره اعضای مجاهدین را فراخوانده و حرفهای سابقش را تکرار کردهو آنها را به حاضرحاضر گفتن و گرفتن تعهد وادار کرده است. رجوی این ایام چاره دیگری ندارد و تشکیلات از جا دررفته اش مستلزم روزانه یک تعهد است . او بجای پاسخ دادن و بیان واقعیتهای موجود طبق شیوه همیشگی با فرار به جلو به مجیز گوئی سخیفانه از خود و خط مشی اش پرداخت و به گونه ای تهوع آور از خودش و همسرش مریم تعریف کرد و به جیب خودش ریخت و در جائی دیگر صحبت از جنگ صد برابر و کارزار آزادی2زد کرد. واقعیت این است که رجوی طرد شده از جامعه و خائن به میهن و آزادیخواهان توجه ندارد که آنجا عراق است . بعد از سرنگونی صدام و جنگ با پلیس عراق و در تکه خاکی که مال کشاورزانی است که صدام دیکتاتور برکنار شده از این کشاورزان تصاحب کرده و بابت خدمات وطن فروشانه رجوی به وی هدیه داده است و بجای اینکه شرافتمندانه این زمین را به صاحبانش برگرداند و اسیران و قربانیان اسیر را هم آزاد کند به جنایتهای بیشتر متوسل می شود .

ایران قلم :

به نظر می رسد ، ظرف و خمیر مایه ای که رجوی برای گرفتن های چنین تعهد هایی که افراد موظف هستند بطور کتبی امضا کنند ، ترساندن آنها از محیط بیرون، اعضای منتقد و خانواده ها باشد. این در حالیست که ماشین سرکوب و تجاوز و جنایت خودش در درون تشکیلات فرقه در عراق روزانه قربانی می گیرد. نظر شما چیست؟

خانم بتول سلطانی:

در واقع وظیفه اصلی که رجوی برای خودش در تشکیلات تعریف می کند، در مرحله اول جنگ با هر اعتراض و انتقادی در بین اعضاء و نفراتش و همچنین ، جنگ با اعضای منتقدی است که از این تشکیلات فرار کرده اند تا تحت عنوان اضداد از صبح تا شب بر علیه آنها سند سازی و عکس قلابی تهیه و صدا شبیه سازی کرده و بصورت نوار پارازیت بر روی صدای ما پخش کند. جنگ رجوی با خانواده های مظلومی است که فقط در آرزوی دیدار با بستگانشان هستند. کار و سناریوی رجوی برای اعضای اسیر در اشرف این است که خلاطه آنها باید بروند پشت دوربین و بگوئید که اینها مزدور هستند و خانواده من نیستند تا تشکیلات دست از سر آنها بردارد. رجوی گفت "اگر خانواده ما هستی بیا تو بیا داخل اشرف! " اما هیچگاه به این فکر نکرد که این حق طبیعی آنهاست که از این تشکیلات و ورود به آن بهراسند وقتی که شاهدانی چون جدا شده ها را می بینند ووقتی که عزیزانشان را به بهانه اعزام به خارج و استخدام و کار و دیدن فامیل در آنجا نگهداشته و بعد اسیر و مقهور شده اند معلوم است که وارد نمی شوند. اما چرا رجوی توضیح نداد که او از چه می ترسد که به قول خودش مجاهد لم یرتابو یعنی برگشت ناپذیر و انتخاب کرده خودش را نمی گذارد که بیرون بیاید. مگر رجوی نمی گوید که اینها اعضاء قسم خورده من هستند و به من امضاء داده اند اگر در این شکی ندارد بگذارد آنها بیایند بیرون و خانواده هایشان را دیدار کنند. رجوی از این می ترسد که با واقعیتها رو برو می شوند و دست او رو می شود ولی تا کی می خواهد با خرید پارلمانتر با دادن رشوه به مخالفان دولت مالکی با کلاه گذاشتن سر اعضا با قطع از دنیای بیرون با سانسور فیلمها و اخبار با نشستهای عملیات جاری و نشستهائی سرکوب نشستهای ترساندن با تخریب شخصیت جدا شده ها نشستهائی که حکم اعدام برای بریدگان صادر می کرد با گرو گرفتن و هزار اهرم فشار با تهدید قطع کمک مالی هوادارها و شورائی ها در خارج ، با تهدید اینکه مشکلات زیادی برای آنها در خارج کشور بوجود می آورند تاکی رجوی می خواهد بر مسند رهبری و مریم بر مسند رئیس جمهور خیالی باقی بمانند؟

رجوی برای توجیه خشونت ذاتی و قانون ستیزی فطری و گردنکشی ایدئولوژیک، و پیشبرد اهداف تشکیلاتی، هر بار پای حکومت ایران ودشمن خونخوار و جرار را به میان می کشد و به تکرار دعاوی بی اساس می پردازد رجوی در اهداف حداکثری به دنبال جدی نشان دادن تهدید درگیری و رویارویی با دولت عراق بود برای همین فورا فیل هوا کرد که به ما خمپاره زدند تا از این طریق حضانت خود را به آمریکا تحمیل نماید و در آن صورت از آوارگی و بدبختی که با پذیرفته نشدن از سوی کشورهای جهان برای سالیان متمادی در انتظارش است بگریزد، اما دید که هیچ بردی نداشت و متأسفانه فعلا تاوان بی اعتباری رجوی را دولت عراق و نفرات گرفتارش باید بپردازند. برای همین هم بود که رجوی با تمسخر در همان نشست گفت " ببینیم و تعریف کنیم"

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟ چرا تجاوزکرد؟ چرا زنان بیچاره ای را که برای آرمان آزادی قدم به تشکیلات او گذاشتند وادار کرد که برهنه در برابرش برقصند در عین حال که با آنها دیده بوسی و تماس برقرار می کرد و به آنها هدایا می داد اظهار بی نیازی هم بکند و به آنها زشت و ایکبیری هم بگوید اما در ادامه شب را با یک یا چند تا از آنها تا صبح به سر کند است رجوی دروغگوی مکاری که مسئولیت هیچ کاری را بعهده نگرفته و نمی گیرد آیا فکر عواقب آن را نمی کرد؟ چطور توانست اینکار را بکند و این در حالی بود که دقیقا در همان ایام در همان شبها که وی با یکی یا تعدادی از همین زنان همبستر بودبرادر و خواهری برای مثلا یک نگاه کردن به یکدیگر یا بقول رجوی یک اشعه در زندان بودند چقدر به آنها تف می انداختند و بنگالی می کردند و در نشست او را شکنجه کردند. و در کمال وقاحت می گفتند نباید نگاه به این زنها بکنید اینها ناموسهای رجوی هستند مگر فلان برادر را بخاطر اینکه از زنی خوشش آمده بود النهایه در مرز ایران و عراق با کمترین دفاعی در بیابانها رها نکرد یا در جائی دیگر برادری دیگر فقط برای اینکه درخواست تعیین تکلیف و دیدن همسرش داده بود در زندان و حبس نبود پستی تا چه حد آیا رجوی فکر می کرد که این روزی برملا می شود؟ مسلما نه و اکنون مطمئنم که چقدر گیتی مسئول امنیت و دیگران زیر توبیخ و فحاشی های وی هستند او پایش خیلی روی امنیتش سفت بود. روزی هزار بار این دستگاه یعنی دستگاه ارتباط جنسی خودش را آب بندی می کرد تا در لایه ها و بخصوص، بخصوص در میخ ها منظور بالاترین برادرها کسانی همچون برادر رحمان، شریف، واقف، کاظم، کاک عادل، فضلی،محمد حیاتی، جابرزاده،جلیل،اسفندیار، یوسف، کمال، حکمت، غفور، جوادآقا، جهانگیر، جواد قدیری، صفر،بهنام ،احد، میر رحیم و سایر افراد رسوخ نکند اما این خواست خدا بود که وی رسوا و بی آبرو گردد.

ادامه دارد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ایران قلم حضور احتمالی مریم رجوی، رهبر فرقه تروریستی مجاهدین ، برای یک خیمه شب بازی در برلین را محکوم می کند

حضور مریم رجوی در آلمان خطری برای دمکراسی

 

تحریریه ایران قلم

31.01.2012

براساس اخبار دریافت شده از مهاجران در اردوگاه های پناهندگی به نظر می رسد که فرقه مجاهدین قصد دارد در چند روز آینده گردهمایی را در برلین برگزار کند و در همین ارتباط  قرار است مریم رجوی نیز برای گرم کردن این خیمه شب بازی به برلین برود.

جدا از جنبه های تبلیغاتی این موضوع برای فرقه مجاهدین، به نظر می رسد که رهبری فرقه برای خروج از بن بستی که در عراق گرفتار شده ، در صدد برآمده است تا با شانتاز تبلیغاتی  نقض و زیرپاگذاشتن قول و قرارهای کتبی  با کمیساریای عالی پناهندگان و دیگر مراجع بین المللی برای خروج از عراق را که در نخستین گام قرار بود  اولین دسته از اعضای  گروه در ماه جاری محل فعلی کمپ اشرف را ترک کرده و به کمپ آمریکایی ها ( کمپ لیبرتی ) در نزدیکی بغداد بروند را تحت الشعاع قرار بدهد.

از سوی دیگر نفس حضور رهبر یک فرقه تروریستی که در لیست گروه های تروریستی طبقه بندی شده  ، در آلمان تاسف برانگیز است و در عین حال تهدید و خدشه ای بر دمکراسی حاکم بر کشور آلمان می باشد، چرا که مریم رجوی قصد دارد با این حضور تبلیغاتی و پر خرج در آلمان کماکان توجه  و تایید افکار عمومی را برای اسارت هر چه بیشر قربانیان و اسیران این فرقه در عراق جلب کند. مجاهدینی که مریم رجوی آنها را نمایندگی می کند فجایع بسیاری تا کنون در داخل عراق و خارج از عراق و بطور مشخص خودسوزی های 17 ژون 2003 را در خیابان های پاریس  آفریده است.

ما مجددا نسبت به حضور مجاهدین و همسر رهبری فرقه مجاهدین یعنی مریم رجوی در برلین هشدار می دهیم  . اگر چه مطمئن هستیم که دعوت کنندگان از مریم رجوی ، تنها چند پارلمانتر محدود یا بازنشسته می باشند. فراموش نباید کرد که در همین کشور المان که قرار است رهبر تروریست فرقه مجاهدین اکنون مورد استقبال قرار گیرد،  چند سال پیش مطبوعات راجع به دزدی مجاهدین و سوءاستفاده از سرمایه شهروندان آلمانی بنام کودکان چه پولهای هنگفتی به جیب زدند و افتضاحی را برای دست اندر کاران آلمانی که به سهل انکاری متهم شده بودند،  ببار آورد.

آیا دعوت کنندگان آلمانی مطلع هستند که از هم اکنون و روزها قبل از برگزاری این گردهمایی در برلین ، سازمان مجاهدین در کمپ های پناهندگی در کشورهای مختلف با دادن پول و هزینه مسافرت و قطار و هتل به پناهندگان آنها را ترغیب به یک پیک نیک در برلین می کنند؟ آیا این افراد که بسیاری از آنها هم ایرانی نیستند، پشتوانه مردمی این فرقه تروریستی محسوب می شود؟

دعوت کنندگان محدود آلمانی  از رهبر تروریست های ایرانی باید مطلع باشند یا باید دوباره به آنها یادآوری کرد که همین خانم رجوی بود که دستور آتش سوزی اعضای سازمانش را در اعتراض به دستگیری خود در 17 ژوئن 2003 صادر نمود و باعث ترس و وحشت عابرین از این همه وحشی گری گردید.

تحریریه ایران قلم  این نوع برخورد گزینشی با  تروریست ها و فرقه ها را نه تنها  اشتباه می داند، بلکه تصور می کند این رفتار بعضی از سیاستمداران آلمانی موجب اسارت بیشتر اعضای مجاهدین در اسارتگاه اشرف خواهد شد، افرادی که چند دهه در یک چاردیواری چند کیلومتر در چند کیلومتر اسیر می باشند و از ابتدایی ترین حقوق اولیه خود با خبر نیستند. علاوه بر این برای برقراری دمکراسی در ایران نیز این علامت مثبت به رهبر یک فرقه تروریستی تروریستی نه تنها فایده ای نخواهد داشت، بلکه با بودن رجوی ها در برلین که در سرسپردگی به دیکتاتورهای منطقه خاورمیانه و استبداد در درون تشکیلات خود به بدنامی معروف هستند، بر این موضوع نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین ما همچنان امیدوار هستیم که سفر مریم رجوی به برلین با درایت و هوشیاری مقامات مسئول دولت فدرال آلمان منتفی گردد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده غفور فتاحیان به هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا

 

 

غفور فتاحیان

30.01.2012


وزیر خارجه محترم آمریکا خانم هیلاری کلینتون!
باسلام
خانم وزیر، قبل از هر نکته ای مایلم خودم را معرفی کنم. این جانب غفور فتاحیان، به مدت 20 سال از بهترین دوران زندگیم یعنی از سن 18 سالگی، به مدت 20 سال را به صورت حرفه ای در قرارگاه های مختلف در عراق، اسیر تشکیلات رجوی بودم و به یقین میتوانم بگویم که رجوی و حامیانش، تمام آزادی عمل را از همه ما گرفته و هیچ حق و حقوقی برای هیچکس باقی نگذاشته و تنها حق فدا شدن در راه هوس های شوم ش بود و اگر کسی برخلاف هوسهای رجوی فکر می کرد، او را در نشستهای جمعی که روزانه و ساعتها ادامه داشت، مورد بازخواست قرار میدادند و به اندازه ای او را اذیت میکردند که از خواسته هایش پشیمان شود، و سپس او را به زندانهای انفرادی که در جاهای مختلف قرارگاه ساخته بودند، میفرستادند و بعد او را تحویل زندانهای ابوغریب میدادند و این به وضوح روشن است که شخص زندانی چه سر انجامی داشت!

خانم وزیر!
اگر بخواهم تمام شکنجه ها که بر من و امثال من اعمال شده را بازگو کنم، نیاز به روزها زمان دارد. ولی مایلم برای اثبات حرفهایم در هر دادگاهی حاضر شده و جواب دهم و اثبات کنم.
همانطور که شما در جریان وضعیت اسارتگاه اشرف هستید، متاسفانه چند روز پیش در پاریس، مریم قجر عضدانلو و تعدادی افراد اجیر شده که با دلارهای میلیونی به آنجا آورده بودند با ترفندها وشیادیهای جدیدی از اینکه کمپ لیبرتی غیر استاندارد است و یک زندان است و حتی آب آشامیدنی ندارد!
حال بماند که کمپ لیبرتی، توسط نیروهای آمریکا با استانداردهای مشخص ساخته شده است، در ضمن باید یادآوری کنم که این خانم قجر عضدانلو، نماینده هیچکس نیست که بخواهد از جانب کسی حرفی بزند.
دوم اینکه همین خانم دوهفته پیش اعلام کرد که ما به هیچ عنوان حاضر به ترک اشرف و جابجایی نیستیم و تا آخرین قطره خون از اشرف دفاع میکنیم .
مگر همین خانم اعلام نکرد که تعداد 400 نفر آمادگی دارند به کمپ آزادی بروند، در صورتی که حتی یک نفر هم خارج نشده و به آنجا نرفته است.
آری، از آنجایی که من اطلاع کامل از این فرقه دارم، اینها همه شیادی ودجالیتهایی است برای مظلوم نمایی و به چالش کشیدن جوامع بین المللی. زیرا رجوی و حامیانش حاضر نیستند حتی یک روز از این اسارتگاه بیرون بروند و میخواهند با حیله گری و شیاد بازی زمان بخرند، زیرا رجوی یک هدف بیشتر ندارد و آنهم نگاه داشتن افراد اسیر در این قلعه است که میخواهد آنها را با نیروهای عراقی درگیر کند.
بنابراین از شما میخواهم تا دیر نشده به کمک این اسیران بروید و نگذارید تا آنان فدای هوسهای شوم رجوی وهمدستانش شوند.


با احترام غفور فتاحیان
30.01.2010
 


Honorable US Secretary of State , Mrs. Hillary Rodham Clinton,


Greetings
Madam Secretary of State, before mentioning anything , I would like to introduce myself. I , Ghafour Fatahian , who spent 20 years of the best years of my life professionally and full time , from age 18, in different pmoi bases in Iraq as a captive in Rajavi’s organization , can assure you according to the best of my knowledge of this organization that Rajavi and his supporters and advocates , have taken our freedom of action utterly from all of us and they have not left any rights whatsoever for anyone ,except the right of being sacrificed for his ominous desires and whims and if someone was thinking against the Rajavi’s whims , he or she was going to be interrogated harshly for hours and even days in collective sessions and the pmoi operatives were putting them under severe harassment till they were going to become remorseful of their request or their thoughts , then they were transferred to solitary confinement cells in different places in Ashraf Garrison and after passing through the procedures , they were handed over to the Abou Ghraib prison in Iraq and we can all understand clearly what would have happened to those people in there!
Madam Secretary
If I want to talk about all those tortures which were exerted upon us , it needs days to explain but for proving my claims I would like to participate in any courts of law to substantiate and prove my words .
As you are well informed about the condition of Ashraf captivity place ,unfortunately few days ago in Paris, Maryam Ghajar Azdanlo accompanied by some hirelings who were brought there by new deceits and tricks and thousands of dollars to say that the Liberty camp is non standard and it is a prison which even does not have any drinking water!
We know that the liberty camp had been constructed by Americans by specific standards to serve the US soldiers and in this regard I would like to mention that Mrs . Maryam Ghajar Azdanlo is not the representative of anyone in Ashraf to speak on behalf of them. This lady two weeks ago announced that they will not evacuate and leave Ashraf Garrison by no means and they will defend Ashraf till the last drop of their blood, but This lady announced before that 400 people of Ashraf residents are ready to leave Ashraf to go to the Liberty Camp , whereas until now no one has gone to the Liberty Camp yet.
According to the best of my knowledge of this cult , all these tricks and deceptions have been utilized by the leaders of pmoi to deceive the international societies because Rajavi and his supporters and advocates are not willing to leave this notorious garrison even for one day and their real intention is to buy time as much as possible by deception and fraud , because Rajavi does not have more than one objective which is keeping all those stranded captives in that castle and provoking them to fight with Iraqi forces .
As a result of those facts mentioned above , I am urging you to help those stranded captives in Ashraf before is too late and do not allow them to be sacrificed for the Rajavi ominous whims and desires.
Respectfully


Ghafour Fatahian
30-1-2012 / Paris
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیام خانم فرح صالحی به خواهرش ویدا صالحی عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین
این چه آرمانی است که دایره وار باید حرکت کرد و چرخید و راه خروج ندارد ؟
 

 

فرح صالحی

28.01.2012

 

لینک دانلود پیام صوتی خانم صالحی

 

ویدا جان فریاد بزن ، فریاد بزن، فریادت را در دل نهان نکن
با سلام
ویدای عزیزم، سلام می خواهم بعد از سالها از طریق این نوار صدایم به گوش ات برسد. سالها تلاش کردم که بطور خصوصی با تو صحبت کنم ولی نشد، تنها راه چاره را در این دیدم که با این پیام صوتی شاید صدایم به تو برسد.
ویدا جان عزیزم بسیار بسیار دوستت داریم همه اعضای این خانواده تک تک منتظر تو هستند ما هیچ وقت تو را فراموش نکرده و نمی کنیم ویدا جان نمی خواهم در این پیام صوتی، طولانی سخن بگویم ولی یادت هست که رهبری مجاهدین با نام خدا و خلق قهرمان آغاز کردند با این نام شروع شد و به کجا انجامید؟ سپس رهبری مجاهدین خود خدا شد و بقیه بنام خدایش مریم و مسعود آغاز کردند می خواستند ایرانی آزاد با انسانهائی آزاد بسازند اما چه شد؟ آنها آمدند آزادی اعضای خودشان را گرفتند و در بندشان کردند. ویدای عزیزم نور چشمم تصمیمات گرفته شد و نظرها داده شد و ما به انتظار اخبار بی خبر نشستیم. عزیزم بعد از آن زمانی که تو به فرمان خدایگان مسعود رجوی از من خواستی از طریق صلیب سرخ پیگیر کارت نباشم من به احترام وجود خودت این را پذیرفتم دست روی دست گذاشتم بدون اطلاع از درون کمپ اشرف خواسته ات را عملی کردم ولی الان دیگر به حرف تو گوش نمی دهم و عزمم را جزم کرده بدنبال نجات تو هستم چرا که بعد از جدا شدن تعدادی از اعضاء از آن کمپ نه جدا شده نه نه بگویم نجات یافته از آن اندرونی در تماسی که با آنها داشتم متوجه شدم در آن اندرونی چه می گذرد آنقدر که اسارت هست آزادی نیست کسی نمی تواند خودش باشد کسی نمی تواند آزادانه فکر کند نظر بدهد.
ما را بر این داشت که از طریق سازمانهای حقوق بشری و نهاد های دیگر و صلیب سرخ پیگیر کارت باشیم چه از طریق نوشتن نامه و چه تلفنی و از آنها تقاضای کمک برای نجات تو را کرده ایم.

 


ننه همیشه آرزو می کرد که تو هم پیش ما باشی در اروپا همه دور هم ماهائی که زنده هستیم با یاد و برآورده کردن خواسته های رفتگان زندگیمان را شکل قشنگتری بدهیم.
ویدای عزیز همه ما در انتظار آمدن تو لحظه شماری می کنیم وهرلحظه اخبار را دنبال می کنیم آرزوی قلبی من و تمامی فامیل است که تو را در آغوش گرفته و به آغوش خانواده ات برگردی .
ویدا جان شاید پیش خودت فکر کنی پدرم را از دست داده ام برادرم را از دست داده ام مادرم را از دست داده ام پس چه آغوش گرم خانواده ای دارم؟ عزیزم جواب دادن به خواسته های پدر و مادرت که همیشه آرزو می کردند تو هم در کنار ما در آلمان یا در اروپا باشی برگشت تو در کنار ما جواب دادن به خواسته های آنهاست.
ویدای عزیز نگران رفته ها نباش رفته ها آنچه را کردند که تو می خواستی پس وقتش رسیده که تو آنچه را بکنی که آنها می خواستند نه فقط بخاطر آنها بلکه به خاطر خودت ویدا جان الان چند ساله ای؟ چرا تا به الان باید زندگی را داشته باشی ؟ زندگی بدون خانواده آیا شش ملیارد مردم جهانی که خانواده را بعنوان هسته اولیه جامعه به رسمیت می شناسند و برای آن احترام قائل هستند نمی فهمند و تنها مسعود و مریم رجوی می فهمند؟

 


من دختر گلم را می شناسم که با اراده ای آهنین هر حلقه تنگی را بازو در آن حلقه عبور خواهد کرد و خودش را به خواسته اش خواهد رساند .گلم ،عزیزم دوستت دارم تا الان به آرمانهایت به خواسته هایت به آقا و رهبرت فکر کرده ای حالا هم به خودت و به ما فکر کن تا به الان عمر عزیز و گرانمایه ات را در حصار آنها به چهل و اندی رساندی حالا بقیه اش را در خانه بی حصار خودت بگذران همه ما آرمان و هدف داریم انسان بدون هدف وجود ندارد ولی هدف و آرمانمان را زندانی نمی کنیم و آن را فریاد می زنیم چون در خانه بی حصاریم ولی در حصارهیچ فریادی جواب ندارد و فقط یک نفر جواب می دهد و آنهم تکرار تکرارها است شما هم در حصار و بی خبر از دنیای آزاد بیرون، آیا این چه آرمانی است که بوی عاطفه نمی دهد؟ چه آرمانی است که محدود به تعدادی آدم است بقای نسل در آن اهمیت ندارد؟ معنی ندارد.

 


آرمانی است که سیستم ارتباطی اش فقط یک کانال است.
این چه آرمانی است که دایره وار باید حرکت کرد و چرخید و راه خروج ندارد ؟
چه آرمانی است که هیچ دریچه ای به دنیای ارتباطات ندارد؟
آرمانی که بوی انسانیت و عاطفه نمی دهد .
آرمانی که سلاح گرم دارد آرمانی که سلاح سرد دارد، قرص سیانور دارد و فقط برای حصار خودش و برای دردمندهای خودش می خواهد کسی که آرمان و هدف دارد نقطه مقابلی هم دارد.
دوستت داریم منتظرت هستیم تمام فامیل چشم به انتظار تو هستند همه چیز برای تو در بیرون برای تو مهیاست از عاطفه گرفته تا چیزهای دیگرتو همه کس را داری تو بی کس و تنها نیستی همه ما در بیرون آماده کمک به تو هستیم فریاد بزن فریاد بزن فریادت را در دل نهان نکن پشت تو خانواده ات و تمام نهادهای بین المللی هستند آنچه نتیجه می دهد فریاد است و آنچه نابود می کند سکوت است. سکوت راه رهائی نیست فریادم را به تمام جهانیان می رسانم تا تو را که بیصدا و بی فریاد در سکوت و خفقان حصار در حصار هستی نجات دهم تو زندگی ما هستی تو خواهی آمد ما به هم نیاز داریم تلاش کن تلاش کن قربونت برم ویدا جان خدا نگهدار همه شما باشد.
خواهرت فرح صالحی

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاسخ آقای مسعود جابانی به سوالات اعضای فرقه مجاهدین در اروپا و کمک به رهایی آنان از چنگال فرقه

مجاهدین خلق از درون- برای آنها چه میتوان کرد؟

 

 

مسعود جابانی، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی، بیست وهفتم ژانویه 2012
http://www.cibloggers.com/?p=9193

 

چند روز قبل ایمیلی از دوست گرامیم که مستقیم و غیر مستقیم با بسیاری از اعضاء سازمان در بیرون و درون مناسبات در ارتباط بوده و به انان در چگونگی فرار از دام مجاهدین در اشرف و اورسوراز یاری می رساند، دریافت داشتم. آنچه که بیش از همه نظرم را جلب می کند اینست که اکثر اعضا فرقه دیگر مایل به ماندن در مناسبات نیستند و فقط به دنبال تضمین حداقل های زندگی برای ادامه حیات خویش پس از فرار از روابط می باشند.

بسیاری از اعضاء هیچگونه اطلاعاتی در مورد مسائل حقوقی و امکاناتی پناهجوئی ندارند و در واقع هنوز اسیر تخیلات داستان کودکانه “گرگ و بره ها و شنگول و منگول” می باشند. فرقه برای اسیر کردن نیروهایش سالهاست که شنگول منگول مطیع می سازد و انان را از دندان های تیز گرگ ! که پشت در های بسته نشسته ، می ترساند. درحالیکه گرگ های فرقه سالهاست که مشغول جویدن و پاره کردن تمامی مناسبات خانوادگی و احساسی اعضاء خود به منظور استثمار صد در صد قربانیان خویش بوده و هستند.

در اینجا متن ارسالی دوست گرامیم را با هم مروری می کنیم و بعد از آن به سئوالاتی که از سوی دوستان عزیز درون مناسبات مطرح شده است پاسخ می دهیم. به امید آنکه این دوستان هرچه زودتر بتوانند پس از خروج از مناسبات استثمارگرانه فرقه ، زندگی خویش را نجات داده و خانواده شان را نیز امیدوار و شادمان نمایند.

اتفاقی در سازمان مجاهدین خلق در حال روی دادن است ؛ به نظر میرسد که توان این فرقه برای مسدود کردن همه روزنه ها و ارتباط اعضا با خارج بسیار کم شده است ؛ چشم انداز از دست رفتن اشرف , سیاست های مضحک و همراهی با بیگانه و شادی در رنج مردم ایران و نیز نگاه های ناظرین و حضور خانواده ها این سازمان را از درون هدف قرار داده است.

شاید برای اولین بار در تاریخ سازمان است که اعضای آن آنهایی که هنوز اسیر ذهنی و عینی فرقه هستند دست به مدد خواهی برداشته اند آنهم ازکسانی که دشمن تلقی میشوند.

سازمان مجاهدین بسیار کوشیده که همزمان با بستن راههای ارتباط و تماس اعضایش با جهان خارج بصورت مکانیکی؛ از سوی دیگر هم با تهمت به مخالفان و خطرناک و سیاه نشان دادن آنها راه را مسدود کند ؛ با اینهمه در ماههای اخیر تعدادی نامه از اعضای اسیر در اور و سایر کشورهایی که سازمان پایگاه و عضو اسیر دارد دریافت کردم ؛ آنها نوشته اند و پرسیده اند و یاری خواسته اند , برخی از سئوالات را که از لابلای نوشته هایشان میتوانم لیست کنم چنین است .

- اگر از سازمان خارج شوم با توجه به اینکه با مترجم سازمان و وکیل سازمان درخواست پناهندگی داده ام چه اتفاقی برایم رخ میدهد ؟ آیا سیستم پناهندگی حرف مرا باور میکند و یا به من دروغگو خطاب میکند و کارم پیچ میخورد؟

- اگر از سازمان جداشوم میتوانم دنبال زندگی عادی خودم بروم ویا اسیر دست مخالفان سازمان و جمهوری اسلامی میشوم ؟

- یکی دیگر از اعضای خانواده ام هم با سازمان است اگر من جداشوم نمیدانم برای او چه اتفاقی می افتد و اصلا نمیدانم او الان در چه وضعیتی است ؟

-با کجا و چه ارگانی میتوانم تماس بگیرم چطور تماس بگیرم ؟

-شهردار و مقامات اینجا با مجاهدین هستند و این ممکن است کار مرا بعد از خروج حسابی خراب کند آیا میتوانم به کشور دیگر بروم و پناهندگی درخواست کنم ؟

این شاید اولین نشانه ها از سست شدن قل و زنجیرهای فرقه مجاهدین خلق بر دست و فکر اعضا باشد سئوالهایی که با مدد از اسم مستعار و ایمیل ناشناس به ما رسیده است و علیرغم همه شانتاژهای فرقه ای از ما درخواست کمک کرده است , من البته به هرکدام در حدی پاسخ داده ام اما از همه دوستان و دلسوزان درخواست کمک دارم ,شاید وقت آن رسیده که همچنان که در اشرف خانواده ها با بلندگو پیام رهایی از فرقه را برای اعضای دربند فریاد میزنند در خارج از عراق هم وبخصوص در اورسوراز کاری انجام گیرد , وحالا من میپرسم که چطور میشود رهنمود رهایی را به گوش این اسرا رساند ؟ جواب سئوالات آنها چیست ؟ و چطور میشودبه آنها کمک کرد ؟ چه بلحاظ حقوقی و چه به لحاظ فکری .

به امید رهایی همه اسیران و گروگانهای سازمان مجاهدین خلق

- اگر از سازمان خارج شوم با توجه به اینکه با مترجم سازمان و وکیل سازمان درخواست پناهندگی داده ام چه اتفاقی برایم رخ میدهد ؟ آیا سیستم پناهندگی حرف مرا باور میکند و یا به من دروغگو خطاب میکند و کارم پیچ میخورد؟

خوشبختانه اکثر سازمان های پناهندگی سالهاست که با شگرد فرقه های تروریستی برای اسیرکردن نیروهایشان مطلعند. سازمان هیچگونه اعتباری در سیستم های پناهندگی ندارد و دوستان جداشده براحتی می توانند حقیقت را همانطور که هست با مسئولین پناهندگی در میان بگذارند و خود را به قانون بسپارند و اسیر صحنه سازی های فرقه نشوند. مترجم ها و وکلای فرقه در تمامی کشورها شناخته شده هستند و هرگونه ارتباط با آنان بضرر موکلین می باشد. در تمامی کشورها برای کسانیکه هنوز شهروند اعلام نشده اند و یا از حقوق مکفی برای گرفتن وکیل و مترجم برخوردار نیستند امکانات ویژه گذاشته شده و هزینه آنها را خود دولت پرداخت می کند. ” وکلای سوشیال”

بنابرین نه تنها این دوستان به دروغگو متهم نشده و کارشان پیچ نمی خورد بلکه می توانند به عنوان کسانیکه قربانی فرقه می باشند تحت حمایت دولت قرار گیرند و از حقوق پناهندگی برخوردار شوند.

- یکی دیگر از اعضای خانواده ام هم با سازمان است اگر من جداشوم نمیدانم برای او چه اتفاقی می افتد و اصلا نمیدانم او الان در چه وضعیتی است ؟

دوست گرامیم شما در وهله اول می بایست خودتان را نجات بدهید. پس از اینکه وارد سیستم پناهندگی شدید وضعیت خود را صادقانه و بدور از تمهیدات فرقه با وکیلتان در میان بگذارید و از وضعیت اعضاء خانواده تان هم گزارش مفصلی به آنها بدهید و نگرانی خودتان را در این مورد ابراز نمائید. در بسیاری از موارد اگر عضو خانواده درجه یک باشد موقعیت او نیز شامل پرونده شما می شود و فرقه توسط وکیلتان تحت فشار قانونی قرار گرفته و الحاق خانواده صورت میگیرد. بنابرین اول از همه شما می بایست خودتان را نجات بدهید و به این فکر کنید که نجات آن عضو دیگر خانواده تان هم به همت شما بستگی دارد. به یاد داشته باشید که فرقه برای نگهداشتن نیروهایش سرنوشت اعضا خانواده را بهم گره می زند تا همه را با هم نگهدارد. برای شکستن این طلسم باید بصورت فردی عمل کرد و در هر فرصتی خود را به دنیای آزاد رسانید.

-با کجا و چه ارگانی میتوانم تماس بگیرم چطور تماس بگیرم ؟

شما می بایست در اولین فرصت به نزدیکترین پست پلیس در هرکجا که هستید، مراجعه نمائید. پس از معرفی خود و ثبت مشخصاتتان در دفتر، شما را به اولین مرکز پناهندگی راهنمائی می کنند. در بسیاری از موارد آدرس محل و حتی هزینه رفتن به اولین محل استقرار پناهندگی داده می شود و بلافاصله محل خواب و امکانات زندگی اولیه تا به جریان افتادن پروسه پناهندگی به شما داده می شود.

شهردار و مقامات اینجا با مجاهدین هستند و این ممکن است کار مرا بعد از خروج حسابی خراب کند آیا میتوانم به کشور دیگر بروم و پناهندگی درخواست کنم ؟

دوست گرامیم بسیاری از دوستان جداشده سالهاست که در همان شهر اورسوراز زندگی می کنند و روزی مانند شما آنطرف دیوار اسیر بودند. در ضمن شهرک کوچک اورسوراز در کشور فرانسه اصلا خوانده نمی شود . شما پس از ده دقیقه از محدوده شهر کاملا فاصله گرفته اید و در هر جائی که می خواهید می توانید خود را به پلیس معرفی کرده و تقاضای پناهندگی بدهید.

در مورد اینکه ایا می توانید در کشور دیگری تقاضای پناهندگی بدهید بستگی به اجازه اقامتتان در فرانسه دارد. اگر شما در فرانسه اقامت داشته باشید و یا خودتان را رسما در آنجا به ثبت رسانیده باشید به هر کشور دیگری هم که مراجعه کنید شما را به فرانسه باز می گردانند. بنابرین اگر در فرانسه ثبت شده اید بهترین راه اینست که در همانجا بمانید و زندگی خودتان را جدا از مناسبات فرقه سازمان دهید مطمئن باشید که امکانات دولتی و مددکاران اجتماعی پس از شنیدن حروج شما از یک فرقه تروریستی به شما کمک خواهند نمود. تماس و تقاضای کمک از دوستان جداشده در فرانسه و استفاده از تجارب آنها مطمئنا راه را برایتان باز خواهد کرد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زمینه سازی رهبری مجاهدین برای جنگی دیگر با نیروهای عراقی
 

 

روح الله تاجبخش
26.01.2010


درپی تمدید ۶ ماهه ضرب الاجل خروج فرقه رجوی از خاک عراق توسط دولت نوری المالکی و توافقات اولیه که بین نمایندگان سازمان ملل ودولت عراق بر سرطرح انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی بعمل آمده است ، مقرر گردید در اجرای مرحله اول طرح ، حدود ۴۰۰ نفراز ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی منتقل شوند تا مراحل ثبت و مصاحبه صلیب و کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال آنان به کشوری ثالث انجام پذیرد ، دولت عراق تمام سعی خود را می نماید تا هر گونه بهانه و موانع موجود درمسیر خروج مسالمت آمیز ساکنان اشرف از خاک عراق را برطرف نماید ، به همین خاطر با هماهنگی و تأیید نمایندگان سازمان ملل متحد و صلیب سرخ جهانی ، کمپ لیبرتی که توسط نیروهای آمریکایی ساخته شده و مجهز به انواع وسایل استقراری، رفاهی و تاسیساتی بوده ودارای ظرفیت مناسب و استاندارد برای اسکان چندین هزار تفر می باشد را برای اسکان نیروهای فرقه آماده نموده است ، اما متاسفانه علیرغم هماهنگیها و اقدامات بعمل آمده ، سران فرقه رجوی ماهیت خود را آشکار کرده و با هدف ایجاد شکاف در توافقات بعمل آمده و نهایتا به شکست کشاندن راه حل مسالمت آمیز جابجایی ، دست به ایجاد تنش و کارشکنی در روند اجرای طرح زده و بهانه های غیر معقول و غیر قانونی می آورند. سران فرقه قصد دارند با دجالیت خاص خودشان ، دولت عراق را در عدم اجرای طرح مقصر جلوه دهند.
در حالیکه دولت عراق از ۹ ماه قبل ضرب الاجل خروج ساکنان کمپ اشرف از عراق تا پایان سال میلادی ۲۰۱۱ را رسمأ اعلام کرده بود ، سران سازمان در این مدت هیچ اقدام مثبتی که دال بر تمایل آنها بر پرهیز از خشونت و تلاش برای حل مسالمت آمیز موضوع اشرف باشد انجام ندادند و فرصت ۹ ماهه را عملا صرف جنگ تبلیغاتی کردند ، رجوی با تظاهر به قبول طرح جابجایی قصدی جز خرید زمان بیشتر برای هر چه شعله ورتر کردن آتش جنگ با مالکی را نداشته و ندارد.
در این شرایط که امکان جابجایی و انتقال امن ساکنان قراراه اشرف پیش آمده ، تقابل ، کار شکنی وبهانه تراشی های واهی سران فرقه قابل فهم است چرا حیات آنان به ارتزاق از خون نیروهایی وابسته است که در اشرف اسیرند ، رهایی این نیروها از قید و بند تشکیلات و ایدئولوژی فرقه مساوی با فروپاشی فرقه خواهد بود
این روزها سایتها و سیمای ضد آزادی فرقه رجوی با شانتاژ و بلوای تبلیغاتی ، اطلاعیه ها و خبرهای عوام فریبانه متعددی که فاقد هرگونه مبانی حقوقی و قانونی هستند را با هدف فرافکنی و سنگ اندازی در روند کار جابجایی نیروهایش به کمپ لیبرتی پخش می نمایند
.
از هفته گذشته تا کنون،رهبری مجاهدین با براه انداختن دسته های حقوق بشری و ارسال نامه به ارگان های بین المللی و دولت آمریکا،در تلاش است توافقنامه انتقال به کمپ لیبرتی را برهم زده و مانع از اجرای قانون و عدالت در عراق گردد.ترس مجاهدین از دستگیری افراد جنایتکار و فاش شدن اسرار بیشتری از جنایت های رهبری و اعضای این سازمان موجب شده است فرافکنی های جدیدی را بعنوان مانع برسرراه پیشرفت انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی قرار دهد.دستاویز اینگونه شگردها نیز نفوذ ارگان های حکومتی در تصمیم دولت عراق یاخواسته جمهوری اسلامی ذکر می گردد.در حالیکه دولت عراق بطور کامل مشرف به مسئله بوده و نیازی به حکومت ایران در این زمینه ندارد.
راه انداختن تبلیغات در حواشی تصمیم دولت مالکی از طرف رهبری سازمان مجاهدین و نامه مظلومانه رجوی از زبان ۳۴۰۰ اسیرساکن پادگان اشرف به "مارتین کوبلر"،هدفی جز به بن بست کشاندن راه حل سازمان ملل و دولت عراق ندارد.ترفند رجوی در وابسته کردن خواسته های دولت عراق به خواسته حکومت ایران نیز نمی تواند راه حل فرار از این حقیقت باشد که روزگار حاکمیت تشکیلات فرقه بر اسیران اشرف به سرآمده و بساط اشرف به زودی برچیده خواهد شد

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده به رییس جمهوری کشور فرانسه آقای نیکلای سارکوزی



ایران فانوس - آلمان

25.06.2012

http://iran-fanous.de/middle/544-IranFanous-Name-25.01.2012.htm

 

رییس جمهور محترم!


موضوع نامه سرگشاده ما به شما، به مقوله تروریسم و طبعاً سازمان مجاهدین خلق بر می گردد که شما از دیرباز با این سازمان آشنایی داشته ولی ما می خواهیم که این آشنایی تان بیشتر و ملموس تر شود.
ما گروهی از جداشدگان یا بهتر بگوییم قربانیان مجاهدین خلق هستیم که جملگی خارج از این سازمان و هم اکنون در اروپا زندگی می کنیم. مورد مهمی که هم اکنون در ارتباط با مجاهدین خلق در کشور شما و اروپا در جریان است، ما و مردم ایران و ایضاً جامعه جهانی را نگران کرده است. نزد ما ایرانیان کشور شما مهد دموکراسی و آزادی اشتهار دارد. با این وجود، کشورتان به مدت سه دهه میزبان یکی از گروههای تروریستی و خطرناک است. تروریستهایی که در اثر سالیان سوء استفاده از آزادی و دموکراسی در کشور فرانسه، تحت برخورد قانونی قرار گرفته و سرانجام در سال 1986ناچار شدند مدتی خاک فرانسه را ترک نموده و به عراق صدام حسین نقل و مکان نمایند. گروهی که بعد از آن ناگزیر شد به استخدام سازمان امنیت صدام حسین درآید و به سرکوب شیعیان و اکراد عراقی بپردازد و دربست در اختیار منویات شخص صدام حسین قرار گیرد. این گروه، به خاطر امکانات و ثروتی که از عراق دریافت کرده بودند آن چنان مغرور و متوهم شده بودند که وقتی تاریخ مصرف صدام حسین در سال 2003 به پایان رسید و آنان ناچاراً می بایست تکیه گاه و جای پایی در اروپا دست و پا می کردند، این بار نیز مجدداً خاک فرانسه را برای جولان دادن اهداف خود انتخاب کردند و مریم رجوی سراسیمه خود را به پاریس رساند و از آنجا که مجدداً و طبق روال قبل به باجخواهی از آزادی و دموکراسی پرداخته بود، این بار نیز تحت برخورد قانونی قرار گرفت و او برخلاف مردم که در مقابل قانون سر تعظیم فرود می آورند، به باجخواهی از قانون و قوه قضاییه، اقدام به شانتاژ و خودزنی اعضایش در ملاء عام نمود. شما که آن روز وزیر کشور فرانسه بودید، چه خوب ماهیت باجخواهانه این گروه را  تعریف کردید که آنان یکی از وحشی ترین گروههای تروریستی در جهان هستند!
  
آقای رییس جمهور! 


این کلام شما کاملاً درست است و این شناخت شما از یکی از گروههای ایرانی که سرکوب و شکنجه و کشتار و دیکتاتوری را تحت حاکمیت صدام حسین آزمایش پس داده بود، باعث رضایت اپوزسیون ایرانی و خیل قربانیان این گروه شده است. اما تعجب ما اینجاست که شما امروز به بهانه های دموکراسی و مسایل سیاسی که با حکومت ایران دارید، کماکان به میزبانی از این گروه تروریستی مشغولید، در حالی که جنگ علیه تروریسم، در اکثر نقاط جهان همچنان ادامه دارد و تروریسم دارد با ایدئولوژی تبهکارانه خود از آزادی و دموکراسی، باجخواهی و از مردم قربانی می گیرد. به ویژه تروریستهایی که همه نوع فریب و ترفند و سرکوب و توطئه و غیره را در رکاب صدام حسین آموزش دیده و با ثروتی که از عراق به دست آوردند، اکنون هم در عراق و هم در فرانسه سیاستهای فریبکارانه و توطئه و دشمنی و تهدید را علیه مردم و به ویژه قربانیان سابق خود، به کار می برند.

آقای رییس جمهور!


تروریسم با ایدئولوژی فریب و تهدید و خشونت، تغییر ماهیت نداده و نخواهد داد. آنان بیش از چهار دهه است که با این روش و با ابزار خشونت، برای حفظ خویش و به دست آوردن قدرت استفاده می کنند و طی این همه مدت و همه نقاط جهان ثابت کرده اند که جز این، روش دیگری را نمی شناسند و هرگز روشها و متدهای دیگر و عقلانی و منطقی و مدرن را امتحان نمی کنند. آنان هیچگاه نه در داخل روابط و مناسبات خود با اعضای ناراضی و نه در بیرون از خود با اعضاء و گروههای اپوزسیون، به بحث و گفتگو برای حل و فصل مسایل خود نپرداختند، بلکه تنها با توسل به زور و ارعاب است که در هر رابطه و برخوردی، از آن کمک می گیرند و به کار می برند.

آقای رییس جمهور!


جدا از خیل نیروهای تروریستی که در سال 2003 و پس از سقوط حکومت صدام حسین، به همراه خانم رجوی به فرانسه آمدند، طی هفته های اخیر و به دنبال انبوه فشارهای دولت و مردم عراق، آنان ناچار شدند تا بخشی دیگر از نیروهای آموزش دیده و وفادار خود را از عراق بیرون آورده و در اختیار فرامین جنگ طلبانه و تروریستی خانم مریم رجوی قرار دهند. نیروهای اخیر، به بهانه های مختلف و برای پناهندگی به خاک اروپا و فرانسه آمده اند که النهایه مقصد نهایی و عراق بعدی آنان خاک فرانسه و سوخت آنان نیز برای فریب مردم و ارعاب و خشونت علیه منتقدین، همین سوء استفاده هایی که از آزادیها و دموکراسی در اروپا و به ویژه از فرانسه می کنند. آنان کمافی السابق به راه و روش تروریستی خود ادامه خواهند داد، توسط ابزارها و امکاناتی که از عراق و اروپا به دست آورده و مجدداً فرصت هایی که از فرانسه به دست خواهند آورد، به تهدید و ارعاب علیه منتقدین و قربانیان خود ادامه خواهند داد. آنان از پیشینه سراسر خشونت و سیاهی که در ایران و عراق و اروپا، داشته اند هنوز ندامت نکرده، بلکه همچنان تجارب گذشته را سرمشق و توشه راه آینده خود قرار خواهند داد و اینها را دستگاه تبلیغانی کنونی شان به عیان ثابت می کند.

آقای رییس جمهور!


دست آوردها و ارزشهای دموکراسی و آزادیهایی که مردم اروپا و به ویژه کشور فرانسه طی قرنهای اخیر به دست آورده اند و امروز مورد تمسخر و سوء استفاده گروهی تروریست قرار گرفته است، بیش از این در اختیار این گروه قرار ندهید. آنان چه امروز و چه در فردا، ارمغانی جز خشونت و انتقام و تبهکاری، با خود به همراه نخواهند داشت. آنان ثابت کرده اند که حرمت میزبان را نگه نخواهند داشت، کاری که هم اکنون با مردم و دولت عراق می کنند، گواه این مدعاست. بنابراین، از شما به عنوان ریاست جمهور و نماینده مردم فرانسه، تقاضا داریم در راستای رعایت قانون و حفظ ارزشهای کشور فرانسه، بیش از این به این گروه تروریستی فرصت و مجال سوء استفاده از دموکراسی و آزادی را ندهید. بنا بر اطلاعاتی که اخیراً به آن دست یافته ایم و مسعود رجوی در یکی از سخنرانی های اخیرش به آن اذعان داشت، این گروه پس از شکست سیاستهای جنگ طلبانه اش و خروج از خاک عراق، قرار است از مخالفین خود در خاک اروپا و کشور فرانسه انتقام بگیرد و از این طریق شکست سیاست های تروریستی اش را به گردن مخالفینش در اروپا بیاندازد. رهبری سازمان به نیروهایش گوشزد کرد، از عراق که به اروپا می روید، جنگ و روحیه جنگی را با خود ببرید، چرا که اینها رمز ماندگاری شماست!


با احترام ـ کانون سیاسی فرهنگی ایران فانوس

 

 

Open letter to the president of France Mr. Nicolas Sarkozy

 

Honorable President

The subject of our open letter to Your Excellency is about the terrorism and specifically pmoi ( People’s Mujahedin Organization) which you have been familiar and acquainted with them since long time ago but we want your acquaintance with them become more transparent and more tangible.

We are a group of separated members of pmoi or we would better to say the victims of pmoi who have separated from them and currently we are living in Europe. The very important affair and event about Mujahedin is happening in your country and Europe has created lots of concerns and anxiety among Iranian people , international society and us .

Among Iranian people , your country is very famous for its democracy and freedom but despite of its reputation , your country has been the host of a dangerous terrorist organization for 3 decades. The terrorist group which took advantage and misuse of the democracy and freedom in your country for years and because of that they were confronted with the rules of law in your country and finally in 1986 they were forcibly and unwillingly left the French soil temporarily and they transferred themselves to Saddam Hussein’s Iraq. The pmoi organization ,which later were employed by Saddam Hussein’s notorious and horrifying security and intelligence service, began suppression and oppression of Iraqi Shies and Kurds and they become completely devoted to Saddam Hussein himself and his government.

This group , as a result of too many facilities and too much fortune which had gained them from Iraq , became very swanky and arrogant and in 2003 when their political and military consumption date finished , they began looking for fulcrum and a foothold in Europe , they chose France again for implementing their objectives and as a result of that Maryam Rajavi arrived in Paris in a hurry but later she ,as a result of taking advantage of French democracy and freedom , was confronted with the French rules of law and its regulations but she ,in stead of paying homage to the French law and its regulations , began blackmailing the law and judiciary system and ordering the members of her organization to do self immolation in public.

You ,who were then in the position of French interior minister , said perfectly about their blackmailing essence and nature which they are one of the most brutal and savage terrorist organizations in the world.

 

Mr. President

Your statement about pmoi is completely genuine and your recognition of this organization which has passed its test in suppression , torture, mass killing and dictatorship under the sovereignty of Saddam Hussein , has caused the satisfaction of the Iranian opposition groups as well as the victims of this brutal organization, but it is a surprise for us that you ,by the pretexts of democracy and political problems which you have with Iranian government , are still hosting of this terrorist organization , whereas the war against terrorism has been continuing throughout the world , and terrorism by its criminal ideology is blackmailing and taking advantage of the democracy and freedom and victimize the people specially the terrorists who have learned all kind of tricks , suppression , plot, and etc under direct supervision of Saddam Hussein and by the fortune which they earned it in Iraq , they continue their plots, deceitful policies , enmity and threat in Iraq and France against people specially against their former victims .

 

Mr. President

Terrorism by the ideology of deceit , threat and violence , has not changed its nature and essence and it will not. They have utilized the same method and they have been using violence to preserve themselves and gain the power more than 4 decades and during those decades they have proven throughout the world that they do not know any other methods except violence and they have never tried other logical, rational and modern methods. They have never tried to solve their internal problems by allowing their own members to stress their point of view and outlooks and outside of their internal relations , they have never tried to exchange views with other Iranian opposition groups, and in stead they always utilize force and threat to go forward.

 

Mr. President

Apart from the terrorist forces who came to France a long with Mrs. Maryam Rajavi in 2003 after the fall of Saddam Hussein , during recent weeks as a result of the pressure of Iraqi people and their government , they were forced to take some of their devoted and trained members out of Iraq and put them at Maryam Rajavi ‘s terrorist and warmongering service .

The pmoi forces ,by different pretexts and by taking refuge , have begun coming to Europe and their final destination will be France . They will continue using their method such as deceit, threat , and violence against the critics by taking advantage of the democracy and freedom which exist in Europe specially in France. They will continue their terrorist methods . They will continue threatening and intimidating their critics and victims by utilizing the tools and facilities which they have gained them in Iraq and by taking advantage of the democracy and freedom in European countries.

They have not regretted yet for their violent and dire past which they had in Iran, Iraq, and Europe but in stead they have been following their past experiences and they use them as a pattern for their future activities and their current propaganda substantiate and prove it clearly.

 

Mr. President

The achievements and democratic values as well as the freedom which European people specially French people have gained during recent centuries but today they have been all ridiculed and misused by this terrorist group , do not allow them to misuse those values and achievements for their objectives and goals. They will have no benefit for your country except violence, revenge, vengeance and crime . they have proven in the past that they do not and will not respect their host , their behavior and attitude toward Iraqi people and their government prove our claim, so we urge you as the president of France and the representative of French people , not to allow this terrorist organization to misuse your democracy and freedom to carry out their objectives on your soil. According to the information which we have gained recently and Massoud Rajavi ,the pmoi spiritual leader ,has spoken about that in one of his recent speeches , this terrorist group after their failure and fiasco in their warmongering policies and expulsion from Iraq , they are supposed to take revenge of their opponents on Europe and French soil and by this tactic they want to accuse their opponents in Europe for their failure in their terrorist policies . the pmoi spiritual leader reiterated and emphasized to his forces quote ¨ when you leave Iraq to go to Europe , you should keep your war mongering morale and attitude with you in there, because these are the secret of your persistence¨, end of the quote.

Respectfully

 

Iran Fanous cultural and political club

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه جمعی از رها شدگان وفعالان حقوق بشر در فرانسه به  سازمان عفو بین الملل در پاریس

 

ایران قلم

23.01.2012

جناب اقای رئیس

ما گروهی ار رهاشدگان از فرقه رجوی که در پاریس اقامت داریم ، مایل هستیم با توجه به سال ها تجربیات تلخ خود در این فرقه  مطالبی را به اطلاع شما برسانیم:
 
1. سازمان مجاهدین بعنوان یک گروه تروریستی در جهان شناخته  شده میباشد واز روز اول بنیانگذاری این سازمان خط مشی خودرا روی ترور وقتل وعام سوار کرده وبدفعات بی شمار علیه مردم ایران دست به خشنونت وعملیات تروریستی زده است .

2. با اشراف به این حقیقت که سازمان مجاهدین اولین سازمانی بوده است  که عملیات انتحاری را در خاور میانه ابداع وگسترش داده است والان نیز به شیوه های پیشرفته تری همان خط را دنبال میکند .

3. با تأیید بر این امر که  امنیت واسایش جدا شدگان از طرف این فرقه تروریستی پیوسته تهدید و با انواع خطرات روبرو شده ودر داخل قلعه اشرف نیز همان ترور ومرگ تدریجی را برای اسیران وناراضیان در قلعه حاکم کرده است.

4. با اطلاع از اینکه سازمان مجاهدین از سال 1997 توسط وزارت امور خارجه امریکادر لیست سازمانهای تروریستی طبقه بندی شده است و از آن زمان تاکنون این سازمان در فهرست سازمان های تروریستی خارجی این وزارت خانه باقی مانده است.

5. با توجه به این واقعیت که تعداد زیادی از اسیران خواهان ماندن در زیر یوغ رجوی نیستند اما سران فرقه از خروج انها ممانعت میکنند وهیچکس خبردار نشد که بر سر ناراضیان در زندانهای رجوی چه گذشته وصدای آنان نیز به جایی نمی رسد واز این بابت سران فرقه با خیال راحت هر بلایی میتوانند سرناراضیان میآورند .

آگاهی داشته باشید که :


1. افراد مستقر در کمپ اشرف حق ارتباط با همدیگر را ندارند.
 

2. ناراضیان نباید از مقر خود خارج شوند.

 

3. هرشب برای ناراضیان نشستهای مغز شویی وفحش وناسزا بطور یکنواحت گذاشته میشود .
 

4. افراد مستقر حق ندارند با خانواده های خود ملاقات کنند .
 

5. کسانی که نشانه ای از خروج از مناسبات این سازمان را بروز دهند ، انهارا در نشستهای جمعی با فحش وکتک

 کاری وزندان کردن به سکوت وادار میکنند.

6. برای ناراضیان وافراد مستقر در کمپ لحظه لحظه نوارهای رجوی وسرودهای سازمان را پخش و فیلم‌های ساختگی ازرها شدگان از این سازمان و مبنی بر ارتباط با دولت ایران برای بد نام کردن و ایجاد رعب و وحشت گروگانهای که در اردوگاه کار اجباری اشرف بسر میبرند .

اکنون آقای رئیس
خود قضاوت کنید که با این شرایط مهلک و کشنده و مرگ تدریجی آیا کسی جز شمایان و بطور مشخص سازمان عفو بین الملل میتواند به داد این اسیران بشتابد ؟
با این امید که به صدای این اسیران و شرایط دردناک آنان توجه لازم را مبذول دارید .

سعید ناصری                                                                    
محمود سپاهی
غفور فتاحیان
همایون کهزادی
علیرضا نصراللهی   
 
پاریس ـ 23.01.2012

 

 


The letter of a group of the freed and human rights activists in France to the honorable Amnesty international in Paris


Honorable director of Amnesty international


We are a group of freed and liberated people from Rajavi’s cult who are currently living in Paris , we would like to draw your attention to the facts which we experienced them bitterly during our stay in this cult ;


1.     The pmoi( People’s Mujahedin Organization ) has been recognized as a terrorist organization throughout the world and from the day one of their foundation , they established their strategy and policy on violence , terror , and mass killings and they have perpetrated many violent and terrorist crimes against Iranian people.


2.    By having the knowledge of this fact that pmoi has been the first organization which has begotten and expanded suicide missions in the middle east and currently they are  following it with more progressive methods than before.


3.    By confirmation of this fact that the security and the well being of the separated members of this cult throughout the world has been threatened consecutively by the Rajavi’s terrorist cult and these separated members have confronted with variety of dangers  and also inside the Ashraf castle , the leaders and operatives of this organization have created and established the same terror and slow death for their captives and dissidents in there.


4.    By having the knowledge of this fact that the pmoi has been listed and categorized as a foreign terrorist organization in the US state department terrorist list since 1997 and they have remained in that terrorist list since then.


5.    By having the knowledge of this fact that many of those stranded captives do not want to stay under the tyrant domination of Rajavi , but Rajavi does not allow them to leave the organization and nobody has been informed and heard  that what has happened exactly against the dissidents inside the Rajavi’s prisons and because of that the cult leaders have been carrying out any possible harassment comfortably against the dissidents inside Ashraf.


You should be also informed of the following facts ;


1.    The people residing in Ashraf camp do not have any authorization to communicate with each other freely by no means.


2.    The dissidents should not leave their designated perimeter .


3.    Every night , the dissidents should face the brainwashing and indoctrination sessions which is accompanied by  swearing , curse and insult.


4.    The residents of Ashraf  camp are not allowed to meet and visit their family and their loved ones

.
5.    The people who show their willingness to leave the organization , they will be facing harsh punishment in collective sessions such as swearing , curse , insult , beat up and incarceration to pipe down and change their minds .


6.    The residents of Ashraf camp who are living in the Ashraf concentration camp,  consecutively have been forced to watch and listen to the Rajavi’s audios and videos and Organizational  Anthems  as well as the fake and false movie clips about the freed and separated members and their connection with Iranian government to insult them and terrorize the dissidents of their future decisions .
 
Honorable director of the Amnesty international
Now with all these facts which mentioned above , you should judge that under those fatal and slow death and horrifying and scary circumstances , is it true that all humanitarian organizations specifically your honorable Amnesty international are the only one who are able and capable of helping those stranded captives?
By hoping for the best that you pay enough attention to the captives’ voice and their painful and agonizing condition .
The former members of pmoi


Saeed Naseri
Mahmoud Sepahi
Ghafour Fatahian
Homayoun Kahzadi
Alireza Nasrollahi
 
23.01.2011/ Paris
 
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مانع تراشی رجوی برای «کمپ لیبرتی» و اجرای عدالت در عراق

 

 

امیر حسین پناهی، آریا ایران، پاریس، بیست و یکم ژانویه 2012
http://ariairan.com/fa/?mod=view&id=12044

 

گروه تروریستی مجاهدین خلق از ده سال پیش مدعی است 5.200.000 هزار حامی شیعه در عراق دارد.صرف نظر از این رقم گنده که حتی یک نفر از آنان نتوانست با اسم و رسم و آدرس مشخص اعلام وجود نموده و برای حمایت از رجوی در مقابل پادگان اشرف صف بکشد،بیلان های تبلیغاتی دیگری نیز وجود دارد که هر روز با نام جدیدی در نشریات مجاهدین به ثبت می رسد،بدون آنکه تفاوتی در وضع و حال آنان ایجاد کرده باشد.

از اوایل سال 2010 میلادی تعدادی از خبرگزاری های بین المللی در مصاحبه هایی با حامیان آمریکایی مجاهدین فاش ساخت که مریم رجوی برای سخنرانی ده دقیقه ای هر لابی اروپایی و آمریکایی بیش از 40.000 دلار پول پرداخت میکند.اعتراف به دریافت پول از طرف این عناصر که عمدتا چهره هایی از جنگ طلبان آمریکایی و بازنشسته های اروپایی را تشکیل می دهند،به رسوایی مجاهدین خلق در بین گروه های سیاسی ایرانی خارج از کشور منجر شد.این مسئله نشان داد برخلاف تبلیغاتی که تروریست ها در نشریات و سایت هایشان براه می اندازند،مجاهدین خلق حتی در بین منابع خارجی نیز حامی واقعی ندارند.

در همین رابطه وقتی از یک شخصیت دولتی در فرانسه پرسیده شد؛"چرا برخی افراد بازنشسته و گروه های در حاشیه فرانسه از تروریست های مجاهدین خلق حمایت میکنند؟"،پاسخ شنیده شد؛"وضع اقتصادی در فرانسه و اروپا خوب نیست.مجاهدین پول خوبی می دهند.کسی را نمی توان بعنوان طرفدار واقعی اهداف گروه تروریستی رجوی پیدا کرد.آنها عاشق پول مجاهدین بوده و بیش از 25 سال است که از طریق آنان امرار معاش میکنند.نشانه این همه تبلیغات خارجی باید در داخل ایران ظاهر گردد.ما هیچ گروهی را در ایران نیافتیم که حامی سازمان مجاهدین خلق باشد.ما خوب می دانیم که آنها آینده ای در ایران نخواهند داشت!"

به بیان ساده باید گفت که پشت تمامی انجمن ها و سازمان های ذکر شده بعنوان حامی مجاهدین در اروپا و آمریکا،پول رجوی است که قرار دارد.هیچ یک از این حمایت ها واقعی نبوده و مسیری برای جلب توجه در رسانه های جمعی و اخبار بین المللی است.

وقایع متصل شده از طرف مجاهدین به حکومت ایران و عراق نیز به همین منوال است.از سال 2003 میلادی که صدام حسین در عراق سرنگون شد،تلاش می شود همه بدبختی ها،سردرگمی ها و ناکامی مجاهدین به حکومت ایران و عراق نسبت داده شود.و این در شرایطی است که سازمان مجاهدین خلق هر شش ماه اعلام می دارد حکومت های ایران و عراق در حال سرنگونی و از هم پاشیدگی است!

رفتار نامتعادل و هیاهوی تبلیغاتی رجوی نسبت به وقایع و واقعیت های پیرامون پادگان اشرف نیز به همین ترتیب است.از ده سال پیش تا کنون رجوی تلاش کرده است دولت عراق را عامل جمهوری اسلامی و حکومت ایران را مخیر در اوضاع عراق و بدبختی مجاهدین جلوه دهد.در حالیکه اگر به گفتگوی صدای آمریکا با هوشیار زیباری " وزیر امور خارجه عراق " دقت شود،ملاحظه می گردد،عراق کشوری مستقل و با اراده است که با همسایگان خود می خواهد روابط دوستانه و تاثیر گذار داشته باشد.از طرفی نمی خواهد به تروریست های ایرانی مجاهدین خلق و بعثی های بازمانده از صدام باج دهد.دولت آقای نوری المالکی ،دولت منتخب و مردمی است که آمریکا نیز تعامل خوب و پایداری با آن یافته است.

از اوایل سال 2012 میلادی قرار بود دسته های 400 نفره از ساکنان پادگان اشرف به کمپ لیبرتی اعزام شوند.تا براساس موافقتنامه ای با سازمان ملل،کشور ثالثی برای میزبانی این تروریست ها یافت شود.همزمان دولت عراق طی بیانیه ای اعلام نموده بود،بیش از 121 حکم جلب و شکایت از اعضای ساکن پادگان اشرف دریافت کرده است که نشان می دهد این افراد در عملیات های مسلحانه بر علیه مردم عراق دست به جنایت زده اند.

از هفته گذشته تا کنون،رهبری مجاهدین با براه انداختن دسته های حقوق بشری و ارسال نامه به ارگان های بین المللی و دولت آمریکا،در تلاش است توافقنامه انتقال به کمپ لیبرتی را برهم زده و مانع از اجرای قانون و عدالت در عراق گردد.ترس مجاهدین از دستگیری افراد جنایتکار و فاش شدن اسرار بیشتری از جنایت های رهبری و اعضای این سازمان موجب شده است فرافکنی های جدیدی را بعنوان مانع برسرراه پیشرفت انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی قرار دهد.دستاویز اینگونه شگردها نیز نفوذ ارگان های حکومتی در تصمیم دولت عراق یاخواسته جمهوری اسلامی ذکر می گردد.در حالیکه دولت عراق بطور کامل مشرف به مسئله بوده و نیازی به حکومت ایران در این زمینه ندارد.

میهمانان ناخوانده عراقی ها که از 25 سال پیش در حال جنایت برعلیه مردم عراق و ایران بوده اند،نباید فراموش کنند که افرادی بسیار گنده تر از آنان در عراق محاکمه شده اند.وقتی دولت عراق،"علی شیمیایی"،"صدام" و بسیاری از جنایتکاران حزب بعث را به دادگاه کشیده و به دست عدالت سپرد،رجوی نمی تواند با جاروجنجال حقوق بشری و هیاهوی تبلیغاتی از معرکه فرار نماید.بمب گذاریها ،ترورهای خیابانی،خمپاره زنی،موشک اندازی و هزاران عمل تروریستی در تهران و شهرهای بزرگ ایران، توسط ساکنان پادگان اشرف و با پشتیبانی کامل از داخل خاک عراق صورت گرفته است.که تصور نمی شود دولت عراق به این مسائل رسیدگی نماید.اما جنایت های سازمان مجاهدین خلق بر علیه کردها و شیعیان عراقی در داخل عراق صورت گرفته که اکنون زمان پاسخگویی است.

گل آلود کردن آب و راه انداختن گردوخاک تبلیغاتی در حواشی تصمیم دولت مالکی از طرف رهبری سازمان مجاهدین و نامه مظلومانه رجوی از زبان 3400 تروریست ساکن پادگان اشرف به "مارتین کوبلر"،هدفی جز به بن بست کشاندن راه حل سازمان ملل و دولت عراق ندارد.ترفند رجوی در وابسته کردن خواسته های دولت عراق به خواسته حکومت ایران نیز نمی تواند راه حل فرار از این حقیقت باشد که؛ ساکنان تروریست پادگان اشرف علاوه بر انتقال به کمپ لیبرتی،محاکمه نیز خواهند شد!

آیا میلیون ها تبلیغ و حامی پوشالی رجوی می توانند مانع از اجرای عدالت در مورد گروه تروریستی سازمان مجاهدین خلق شوند؟

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باز هم علم کردن بیانیه های توخالی و سوخته

 

 

سعید ناصری - پاریس

20.01.2012

 

در عرف جاری و روتین دنیای سیاست، پر واضح است که هر بیانیه ای به واسطه پشتوانه ای صادر میشود.

اما در مورد بیانیه ای که سازمان مجاهدین به اسم وکلا و حقوقدانان عراقی صادر میکند و در سایت ها و خبرگزاری های مربوط به خودشان حالت رسمی به آن میدهند، بدون پشتوانه میباشد و افراد حقیقی وجود ندارد و تمام شخصیت های برگرفته که از اسم آنان استفاده میکنند، نشئت گرفته از اذهان بیمار مسئولین، بطور خواص رهبران شکست خورده این فرقه میباشد.

از آنجایی که خودم در زمان اسارتم در اردوگاه اشرف، در این موارد فعالیت میکردم، میدانم که چنین افرادی وجود خارجی ندارند. اگر هم کسی امضایی کرده باشد، با پول زیاد بوده و یک شخصیت معتبر در جامعه امروزی عراق آزاد و دمکراتیک نبوده و نمیباشد، این اشخاص میتوانند از اهالی روستاها بوده باشند که با پرداخت پول زیر آن برگه را امضا کرده اند.

عرف دیپلماتیک مبنی بر این است که اشخاص حقیقی، زمانی که برگه ای را امضا میکنند که کاربرد سیاسی دارد، آن برگه را رسما اعلام میکنند، هر امضا به مثابه یک بیانیه میباشد.

 حال از شما میپرسم، کدام شخصیت حقیقی و حقوقی مطرحی در دنیای سیاست به این امر رضایت میدهد که رودرروی جوامع بین المللی و احکام صریح و قانونی دولت متبوع خود بایستد. اگر این شخصیت حقوقی دارای تحصیلات عالیه میباشد، این را قطعا متوجه خواهد شد که حقوقدانان بین المللی و کانون وکلای بین المللی، هیچ حکمی را همین طور بدون دلیل صادر نمیکنند، کما اینکه این حکم مورد تایید رهبران فرقه نیز میباشد.

سعید ناصری پاریس 20ژانویه

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی گذرا به مجموعه کاخهای رجوی در عراق (قسمت سوم)

 

 

مریم سنجابی، فریاد آزادی، نوزدهم ژانویه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Kakh%20Rajavi3.HTM

لینک به قسمت اول
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=11443

لینک به قسمت دوم
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=11456

کاخ پارسیان (کاخ هزار و یک شب)

مجهزترین و بزرگترین محل اقامت رجوی کاخی بود نزدیک منطقۀ فلوجه در غرب بغداد و در همسایگی قرارگاه باقرزاده (پادگان طارق ارتش عراق). به این مجموعه کاخ «پارسیان» گفته می شد. این محل بعد از سقوط صدام توسط ارتش آمریکا تسخیر شد و فرماندهان نظامی آمریکا نام «کاخ هزار و یک شب» را بر آن نهادند.

ساخت این مجتمع بزرگ در دهۀ 70 خورشیدی، توسط صدها کارگر و دهها پیمانکار و مهندس عراقی انجام شد، و 6 سال کار تکمیل آن طول کشید. در هنگام ساخت این پروژه، به من ماموریت داده شد تا بعنوان ناظر حفاظتی بر روند کار مهندسان، پیمانکاران و کارگران عراقی نظارت داشته باشم. در چند روز اول حضورم در آنجا بدلیل وسعت کاخ و پیچیده بودن نقشه و تعدد اطاقها و راهروها و حیاطها، در پیچ و خم آنجا گم شده و برای برگشت به محل کار اولیه ام دچار مشکل و سردرگمی می شدم. اکثر کادرها و اعضای سازمان نیزاز ساخت این کاخ خبر نداشتند چرا که کار در یک فضای کاملا حفاظت شده و پوشیده انجام می شد.

نمایی از کاخ هزار و یک شب رجوی

کاخ پارسیان در وسط باغی بزرگ قرار گرفته بود. در محوطه آن استخر بزرگی که اطراف آن با مرمر سنگ فرش بود قرار داشت. حد فاصل میان کاخ تا استخر، آبنمایی بسیار زیبا که از دو طرف بوسیله باغچه های گل احاطه شده بود قرار داشت. لازم به ذکر است که این باغ نیز همزمان با احداث کاخ ساخته شده و فضایی خشک و بیابانی داشت، ولی در مدت زمانی بسیار کوتاه، با خرید و کاشت هزاران درخت (از قبیل درختان میوه، درختان تزئینی، انواع نخلها انواع گلها و چمنها)، بیابانی خشک را به باغی سرسبز تبدیل کردند، بطوریکه تمام محوطه غرق گل و گیاه و درخت شده بود. این محوطه حیاط مرکزی کاخ محسوب می شد. علاوه بر آن در سه طرف دیگر ساختمان کاخ نیز حیاطهای زیبا و سرسبز ایجاد شده بود، یعنی در چهار طرف ساختمان، حیاط سازی صورت گرفته بود که هر کدام وصف خود را می طلبد.

رسیدگی به فضای سبز کاخ برعهدۀ زنان شورای رهبری بود، بدین ترتیب که تعدادی از این زنان هر هفته از صبح تا ظهر بصورت نوبتی کارهای باغبانی و نظافت محوطه کاخ را انجام می دادند. دلیل اینکه این کار حتما باید توسط زنان شورای رهبری انجام می شد را «حفاظت از رهبری» بیان می کردند، اما واقعیت چیز دیگری بود، رجوی با این کار اولاً این زنان بیچاره را تحقیر می کرد تا بقول خودش مبادا فکر کنند کسی هستند و اطاعت پذیرتر شوند، ثانیاً نمی خواست از نیروهای رده پایین کسی زندگی شاهانه او را ببیند.

ساختمان اصلی کاخ پارسیان از چهار قسمت تشکیل شده بود:

قسمت اول: محل اقامت مسعود رجوی که در ضلع شمال غرب بنا قرار داشت و حدوداً 30 اتاق شامل اتاق های کار شخصی و خواب، سالنهای متعدد پذیرایی و جلسات خصوصی، کتابخانه و انواع سرویسهای بهداشتی و چندین راهرو و پاسیوی بزرگ بود. در انتهای راهروی اصلی، سالن هایی برای جلسات و تجمعات بزرگ و محل های پذیرایی و اماکن بهداشتی خاص مهمانان قرار داشت.

قسمت دوم: محل اقامت مریم رجوی که در ضلع شمال شرق بنا واقع شده بود و همانند ساختمان مسعود، شامل بیش از 25 اتاق های خواب، اتاق های کار بزرگ و سالن های جلسه و اتاق های کار خصوصی... بود. در قسمتی از این محل، یک استخر زمستانی مدرن و بزرگ احداث شده بود که اطراف آن را پر از گل های زیبا و درخت های آپارتمانی کرده بودند، یکی از اتاق های خواب و محل کار شخصی مریم مشرف به این قسمت بود.

قسمت سوم: بخش جنوبی ساختمان، که آن هم شامل بیش از 25 الی 30 اتاق، سالن و دفاتر کار بود که متعلق به قسمت دفتر مرکزی رجوی ها بود. در این قسمت آشپزخانه ها و چند انبار و محل های پذیرایی بسیار مجهز نیز قرار داشت.

قسمت چهارم: این قسمت که یک پناهگاه بتونی ضد بمب بسیار مجهز و بزرگ بود در زیر ساختمان کاخ قرار داشت. این پناهگاه از طریق یک تونل بزرگ به خارج محوطه کاخ راه داشت تا در صورت بروز هر گونه خطری، مسعود و مریم رجوی بتوانند از آن استفاده کنند و یا از کاخ بسلامت خارج شوند.

ساختمان کاخ بعد از اتمام کار با شیک ترین و گران قیمت ترین وسایل و مبلمان تزیین شده و فرشها و کفپوش های گران قیمت و انواع وسایل تزینینی و گلدان های آپارتمانی و... کاخ را در ردیف کاخهای سلطنتی قرار داده بود. کل ساختمان به انواع سیم کشی های برق اصلی، برق اضطراری، تلفن، اینترنت، شبکه محلی کامپیوتر، تلویزیونهای ماهواره ای، سیستم آژیر اضطراری، سیستم حفاظتی، وسایل سرمایش و گرمایش، تهویه و... مجهز شده بود. در کنار این کاخ عظیم، در قسمت شمال شرقی یک ساختمان ویلایی با یک هال و7 الی 8 اتاق بسیار زیبا و مجلل ساخته شده بود که بطور معمول استفاده خاصی نداشت.

در کنار این کاخ، یک مجموعه ساختمانی شامل یک سالن بزرگ 700 نفره آمفی تئاتر به نام سالن احمدی، یک سالن غداخوری 700 نفره مشرف به باغ میوه، یک ساختمان اداری با یک سالن بزرگ و یک آشپزخانۀ بسیار مجهز ساخته شده بود. صندلی هایی که در سالن آمفی تئاتر احمدی استفاده شده بود همه از بهترین صندلی های چرخدار بود و سن سالن به سبک سازمان ملل با سنگ های مرمر سبز تزئین شده بود. و مجموعه سالن و رستوران آن با گرانقیمت ترین وسائل تجهیز شده بود... در اطراف ساختمان اصلی کاخ چندین ساختمان اداری و مسکونی نیز با استفاده های مختلف نیز بنا شده بود که جای شرح جداگانه ای دارد...

خیابان های اصلی کاخ نیز پوشیده از آسفالت درجه یک با بلوارها و باغچه هایی با گل های رنگین بود. کاخ و مجموعه های ساختمانی داخل آن با دیوارهای بلند 4 متری احاطه شده و با درب های بزرگ آهنی از محوطه قرارگاه پارسیان جدا می شد.

قرارگاه باقرزاده

رجوی همچنین دستور داده بود تا یک خانۀ موقت بزرگ نیز در قرارگاه «باقرزاده» که چسبیده به مقر کاخهای پارسیان بود برایش بسازند. این خانه نیز برای زمانهایی استفاده می شد که رجوی در قرارگاه باقرزاده نشست برگزار می کرد که می توان به سلسله نشستهای سرکوب که به نام «نشست طعمه» معروف شد اشاره کرد. گهگاه مریم نیز در این خانه نشستهای خیلی کوچکی برای فرماندهان برگزار می نمود.

باید اشاره کنم که در کنار هر یک از این خانه های مجهز، یک پناهگاه نیز با هزینه های هنگفت ساخته می شد تا در صورت بروز هر حمله ای، رجوی بطور موقت در آن پناه بگیرد. این نوع پناهگاهها با تجهیزات نظامی خاصی ساخته می شدند که مخصوص فرماندهان رده بالای نظامی در شرایط جنگی بود.

علاوه بر این مکانها، مقرهای متعددی برای رجوی در سایر قرارگاههای سازمان ساخته شده بود که اگر بطور اتفاقی گذرش به آن قرارگاهها افتاد، مکانی شیک و مجهز داشته باشد. در واقع رجوی کاخها و خانه های متعدد و متنوعی در مناطق مختلف عراق برای خود ساخته بود. خانه هایی که شاید در سال به ندرت یکی دو روز از آن استفاده می شد، و در کنار این همه ساختمان و کاخ های شیک، بطور متوسط بالغ بر 200 نفر به عنوان کادر حفاظت و انتظامات و دفاتر شخصی رجوی با وی بودند... و دهها ماشین شیک و ضدگلوله نیز در اختیار وی بود.

وصف هزینه های درباری و افسارگسیختۀ آشپزخانه های شخصی و پذیرایی های وی در این مقاله نمی گنجد. و این در حالی بود که نیروهایش گاه تا هفته ها و ماهها در سرما و گرمای بیابانهای عراق بسر می بردند و از داشتن آب و غذا و آسایشگاه مناسب محروم می شدند و در آن مکانها از شرایط بهداشتی خوبی هم برخوردار نبوده و توالتها و حمامهای آنها از گونی و برزنت ساخته می شد و در مواقع توفانی اساساً غیرقابل استفاده بود. البته زمانی هم که در قرارگاهها مستقر بودند ناچار می شدند به صورت فشرده روی تختهای دو طبقه استراحت کنند و گاه برای داشتن یک هواکش و یا یک دستگاه گرمایشی-سرمایشی و یا یک آبگرمکن سالم مجبور می شدند ماهها گزارش و درخواست بنویسند.

اینها عین حقیقتی است که اعضای سازمان همه بر آن شهادت خواهند داد. مشکل آسایشگاه، مشکل مجموعه بهداشتی و یا بند رخت نیروها اکثر اوقات روی میز مسئولین بود و گفته می شد بودجه برای این مشکلات نداریم چه رسد به دیگر امکانات استقراری و رفاهی. جالب اینجا بود که مدام گفته می شد سازمان بودجه از کجا بیاورد؟!!!. البته با همین وضع و در همان شرایط باز هم بایستی در نشستهای مختلف از خود انتقاد می کردند که چرا کار خود را به خوبی انجام نداده و یا در این شرایط غرولند کرده اند و از کمبود امکانات نالیده اند، واعجبا!!!

به این ترتیب، کسی که برای سالیان طولانی با شعار مردم فریب «پیش به سوی جامعۀ بی طبقۀ توحیدی» و با ادعای «ضداستثماری» بودن خویش شعارهای ضد تبعیض طبقاتی و ضد بورژوازی سر می داد و ادعای رهبری عقیدتی داشت و خود را جانشین امام زمان محسوب و ارتش خود را منسوب به وی می نمود و شعار برابری سر می داد، به این شکل غیرقابل باور در هرکجا می رسید در چشم و هم چشمی با صدام حسین و در حسرت اینکه چرا او به مقام سلطنت و ولایت نرسیده است، برای خود بهترین خانه ها و گردشگاهها را انتخاب می نمود و خواب ایران «آزاد و دمکراتیک» فردا را می دید!

باید به این نکته نیز اشاره کرد که تمامی کاخها و مقرهای رجوی (حتی مواردی که موقتی بودند) سالی دوبار تعویض مبلمان و دکوراسیون می شدند. به ویژه بعد از بازگشت مریم رجوی از فرانسه در 1375، وی به شدت تجملی تر از قبل شده و به صورت بیمارگونه ای به دنبال تجملات بود. در ابتدا رجوی ها مشتری فروشگاه هایی بودند که برای کاخهای صدام تولید می کردند، اما بعد از بازگشت مریم از فرانسه، دیگر همه چیز می بایست با مارک غربی باشد و به ناچار از اروپا وارد عراق می کردند که البته شامل مواد غذایی هم می شد که هفته ای دوبار با کامیون یخچالدار از اردن برای مصرف رجوی ها خریداری می گشت.

شگفت اینجاست که مسعود رجوی بارها در نشستهای مختلف عمومی صحبت از این می کرد که وقتی ارتش او تهران را فتح کرد برایش یک اتاق در «بنیاد علوی» در نظر بگیرند تا وی در همانجا زندگی نماید! آری، همان شخصیتی که اینگونه با مظلوم نمایی می خواست خود را جلوی دیگران انسانی «قانع به حداقل» بنمایاند، در یک سرزمین دیگر و در حالی که هنوز به هیچ قدرتی دست نیافته بود، پشت سر هم با هزینه های نجومی برای خود کاخ و تفریحگاه برپا می کرد... آیا چنین شخصیتی اگر در کشوری چون ایران به قدرت می رسید، می توانست به یک اتاق در یک ساختمان قدیمی بسنده نماید؟

شیوۀ زندگی رجوی در عراق، این حقیقت را نشان می داد که خودش بیش از همه بر صحت گفتار و اندیشه هایش ناباور بوده که اینگونه کاخ ها و ساختمان های مستحکم و متعدد برای خود برپا می نمود و گویی می دانست که هرگز از عراق بیرون نخواهد رفت و تحلیل های دروغین و ریاکارانه اش فقط برای فریب نیروهایش است.

مریم سنجابی

18 ژانویه 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گذرا به مجموعه کاخهای رجوی در عراق (قسمت دوم)

 

 

مریم سنجابی، فریاد آزادی، شانزدهم ژانویه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Kakh%20Rajavi2.HTM

لینک به قسمت اول
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=11443

خانه ها و کاخهای رجوی در بغداد

رجوی در شهر بغداد نیز تعداد زیادی خانه و ویلا و تفریحگاه داشت، برخی از این خانه ها مخفی و خارج از مقرهای سازمان واقع شده و اعضای سازمان از وجود آنها بی اطلاع بودند و برخی نیز در مقرهای سازمان بودند که بعنوان محل اقامت شخصی و یا دفتر کار مورد استفادۀ مسعود رجوی قرار می گرفتند. تعدادی از خانه ها و ویلاهای شخصی رجوی در بغداد را می توان به ترتیب زیر نام برد:

1-تفریحگاه «رامسر» در منطقۀ حبانیه: در کنار دریاچه حبانیه چند ویلای تفریحی مجلل بود که جزء محل های مخفی رجوی محسوب می شد و تعداد بسیار کمی از کادرها از وجود این ویلاها اطلاع داشتند. مریم و مسعود رجوی هر از چندگاهی برای تفریح و استراحت به آنجا می رفتند. آنها حتی تمام کادر حفاظت و دفتر خود را به همراه نمی بردند و با تعداد بسیار کمی که محرم اسرار بودند به این تفریحگاه می رفتند.

2-مقر امن در منطقۀ مسبح بغداد: این ویلای دو طبقه که کاملاً مبله و در کنار 2 خانۀ امن مخابرات عراق قرار داشت، برای ملاقاتهای رجوی با مقامات این سازمان امنیتی استفاده می شد که توسط مخابرات عراق به وی اهدا شده بود. بعضاً رجوی قبل از رفتن به ملاقات با مقامات بالای عراقی، ابتدا در این ویلا توقف کوتاهی می کرد و سپس رابط مخابرات عراق او را از این محل به همراه اسکورت برای ملاقات می برد.

3-مقر بابایی در منطقۀ ابونواس: این مجموعه آپارتمانی که در منطقۀ زیبایی مشرف بر رودخانۀ دجله قرار داشت نیز اهدایی مخابرات عراق بود که برای ملاقاتهای رجوی با مقامات مخابرات عراق و یا استقرار برای چند روز استفاده می شد.

4-مقر انزلی در منطقۀ اعراس هندیه: این مجمع نیز اهدایی مخابرات عراق به مسعود رجوی بود که در همسایگی خانه های امن قرار داشت و برای ملاقات با مقامات امنیتی عراق از آن استفاده می شد.

5-مقر اندلس: در شهر بغداد در نزدیکی میدان آندلس دو خیابان بزرگ شامل چندین هتل و تعداد زیادی خانه های بزرگ و کوچک در تصرف سازمان بود که از جمله می توان به سعادتی، سیفی، جلالزاده، طباطبایی، بکایی، ضابطی، داداش زاده، تالار بهارستان، ملک مرزبان و اکبرزادگان و... اشاره نمود (به جز در منطقۀ آندلس، سازمان در نقاط دیگری هم پایگاههایی داشت که از جمله می توان به پایگاه رضایی و سعید محسن اشاره نمود که دومی گاه و بیگاه مورد استفاده رجوی قرار می گرفت. اما در این مقاله هدف شرح مجموعه کاخهای رجوی است که با هزینه های هنگفت ساخته شده بود). مدتی پس از پایان جنگ کویت، در ابتدا و انتهای این دو خیابان دیوارهای بلند 4 متری کشیده شد و درب های آهنی بزرگی در پیرامون آن نصب گردید. تعدادی از خانه ها متعلق به شهروندان عراقی بود که به مرور بخاطر شرایط دشوار محل و محدودیتهای حفاظتی و امنیتی که برایشان ایجاد می شد، به ناچار خانه شان را به سازمان فروختند و از آن محل رفتند و به این ترتیب پس از چندین سال، این محل به شکل یک دژ محکم در وسط شهر بغداد در اختیار رجوی قرار گرفت (دقیقاً همین عمل را مریم رجوی در پاریس و در منطقۀ اورسوراواز انجام داده و در حال گسترش آن است و بعید نیست در آیندۀ نزدیک یک دژ بزرگ و خطرناک در اروپا داشته باشند که الان هم محلی برای قطع کردن ارتباط اعضای فرقه با جهان خارج شده است). از مجموعه خانه های موجود در این محل می توان به کاخهای زیر اشاره نمود:

الف-مقر سیفی: این ساختمان محل استقرار رجوی در بغداد در سال 65 بود (که در کنار «مقر سعادتی» اولین مقر رجوی در بغداد، قرار داشت و نشستهای اولیۀ شورا و ملاقاتهای وی با مقامات عراقی در این ساختمان برگزار می شد که طبقه همکف و زیر زمین آن خاص ملاقاتها و مهمانیها بود). خانه های اطراف سیفی از سکنه تخلیه شده بودند و خیابان از هر دو طرف بسته و هر رفت و آمد پیاده و سواره در این خیابان ممنوع شده بود و همواره نگهبانهای مخابرات عراقی و حفاظت خود وی در این خیابان پست و گشت می دادند. زیر زمین سیفی جهت استفاده به عنوان سنگر تقویت شده بود.

ب-مقر بکایی: در خیابان دوم مقر آندلس، ساختمان زیبایی همسان با یک کاخ زیبا بازسازی شده بود که مخصوص ملاقاتهای رجوی و برای پذیرائی ها بود و نشستهای قدیم شورا نیز در این محل برگزار می شد.

(بعدها با تخریب چند ساختمان به نام سنجری، محل دیگری به نام «تالار بهارستان» جهت نشستهای شورا ساخته شد که مسعود رجوی برای برگزاری نشستهای خود از آن استفاده می کرد. در سال 1374 همین تالار برای نشستهای موسوم به «حوض» استفاده شد که در آن تمام نیروهای خود را تهدید نمود که از این پس هیچکس به خارج فرستاده نخواهد شد و هرکس خواهان جداشدن از سازمان باشد، بایستی دو سال را در زندان خروجی بماند تا اطلاعاتش پاک شود و بعد تحویل استخبارات عراق خواهد شد که در آنجا به جرم ورود غیرقانونی به عراق محاکمه و 8 سال در زندان ابوغریب زندانی و بعد به عنوان اسیرجنگی با رژیم ایران تبادل خواهد شد. وی در همین مقر بود که از مشت آهنین سخن گفت و اینکه از این پس با کمک استخبارات عراق به مخالفان خود با «مشت آهنین» پاسخ می دهد).

ج-ساختمان B: نهایتا مقر اصلی رجوی در یک ساختمان 4 طبقه بزرگ و شیک بنام «ساختمان B» در کوچه ای در خیابان دوم قرار گرفت که دقیقا آنرا در پشت یک ساختمانی دیگر بنام «ساختمان A» انتخاب کرده بودند. ساختمان A (که 5 طبقه و حدود 100 اتاق را شامل می شد) در تمام طول سال جهت حفاظت از رجوی خالی نگه داشته می شد و تنها چند ماه از سال آن هم تعداد محدودی از مسئولین و نیروهای خارج کشور که به عراق می آمدند را در این ساختمان اسکان می دادند.

نکته ای پیرامون هتل نوفوتیل بغداد: روبروی مجموعه ساختمانهای آندلس که یک دژ عظیم به حساب می آمد، هتل نوفوتیل بغداد قرار داشت و بدلیل مشرف بودن به خیابانی که خانۀ مسعود در آنجا قرار داشت، نوعی نگرانی حفاظتی ایجاد کرده بود. به همین دلیل سازمان دو طبقه از این هتل گران قیمت را با صرف هزینه ای نجومی بصورت دائم اجاره کرده و آنرا بصورت خالی نگهداری می کرد تا حفاظت رجوی کاملاً تامین و تضمین گردد (این در حالی بود که رجوی فقط سه الی چهار ماه از سال را در بغداد می گذراند).

در زمان هایی که در بغداد و در یگان انتظامات بودم حدود 100 نفر علاوه بر انبوه نیروهای عراقی بطور شبانه روزی کارشان حفاظت از مقرهای رجوی در بغداد بود.

قرارگاه اشرف

در قرارگاه اشرف، مکانهای متعددی برای رجوی ساخته شده بود که از جمله می توان به نقاط زیر اشاره نمود:

1-خانه های موقت سالن اجتماعات اشرف: درست چسبیده به سالن اجتماعات قرارگاه اشرف دو خانۀ موقت برای رجوی ساخته شده بود. اولین خانه که شامل چند اطاق برای پذیرایی و استراحت بود در ضلع جنوبی سالن قرار داشت، خانه دیگر در ضلع جنوب غربی قرار داشت که دارای یک حیاط متوسط دارای باغچه های گلکاری شده و اطاقهای خواب و پذیرایی و یک مجموعۀ بهداشتی بود. این خانه بدلیل برخی تغییرات در سالن اجتماعات و جابجا شدن جایگاه سخنرانی مسعود ساخته شد. این خانه ها تنها زمانهایی مورد استفاده قرار می گرفت که مسعود رجوی نشستهای جمعی در سالن اجتماعات برگزار می کرد و در هنگام آنتراکت به آنجا رفته و مورد پذیرایی قرار می گرفت.

2-خانۀ ثابت ستاد فرماندهی: اینجا یک مقر کاملاً مجلل و بزرگ در حد فاصل دو خیابان 400 و 600 و در امتداد زمین صبحگاه اصلی اشرف، شامل ساختمان های متعدد و پناهگاههای بزرگ زیر زمینی با فضایی بسیار بزرگ بود... البته هیچگاه به نیروهای بدنۀ سازمان گفته نمی شد که اینجا خانه مسعود است و به مرور نفرات به همدیگر اطلاع دادند و این امر برای همگان روشن شد. عکس زیر محدودۀ حافظتی این خانه را از زاویۀ بالا نشان می دهد. فلش آبی رنگ پناهگاه زیرزمینی و فلش سبزرنگ سالن کوچک ستاد با گنجایش حدود 500 نفر را نشان می دهند. در بخش شمال غربی این مجموعه، سالن تیر مخصوصی قرار داشت که رجوی برای تمرینات تیراندازی از آن استفاده می کرد.

در مورد اهمیت پناهگاه ضدبمب این مقر برای مسعود رجوی، آقای محمدحسین سبحانی (از مسئولین بخش حفاظت رجوی) در کتاب «روزهای تاریک بغداد» به تقصیل نوشته و توضیح داده است که چگونه شخص مسعود رجوی تأکید خاصی بر مخفی بودن پروژه داشته است تا نیروهایش نفهمند که رهبر سازمان برای حفظ جان خود و همسرش پناهگاه ضد بمب می سازد.

3-کاخ و پناهگاه ضدبمب خیابان 100: در بخش غربی تصفیه خانۀ آب اشرف و تقاطع خیابانهای 100 و 400 برای مسعود و مریم رجوی خانه ای بسیار مجهز و لوکس که در واقع یک پناهگاه ضد بمب بود، به شکل کاملاً محرمانه با کد «سیمرغ» توسط مهندسین و پیمانکاران عراقی ساخته شد. اعضای سازمان از وجود این پناهگاه کاملا بی اطلاع بودند چرا که در هنگام ساخت آن، برای درز نکردن اطلاعات گفته می شد اینجا یک منبع زیرزمینی برای ذخیره آب آشامیدنی تأسیس می شود!.

مقر جدید که با میلیونها دلار هزینه برپا شد و «سیمرغ» نام گرفت، شامل یک محوطه بسیار بزرگ با فضای سبز زیبایی در اطراف آن و نیز یک ساختمان مرکزی شامل ده ها اتاق و سالن های کوچک و بزرگ با نقشه ای پیچیده بود. ساخت این مجموعه نزدیک به سه سال به طول انجامید، این مقر جدید نیز با گرانترین وشیک ترین وسایل ساختمانی و وسایل کار تجهیز شده بود و مبلمان آن بطور سفارشی از اروپا خریداری و وارد عراق شده بود. آنگونه که گفته می شد، این پناهگاه عظیم، با الگوبرداری از پناهگاه ضدبمب اتمی صدام حسین، برای شرایط بسیار اضطراری ساخته شده بود. رجوی طی مدت طولانی اختفای چندین سالۀ خود در این مقر زندگی می کرد.

محمدحسین سبحانی در کتاب خود اشارۀ کوچکی به این پناهگاه بسیار بزرگ که با هزینه های چندین میلیون دلاری ساخته شد، دارد:

(((سازمان در نهایت توانست منطقۀ مناسبی را در داخل قرارگاه اشرف شناسایی و پناهگاه ضدبمب را برای رجوی در آن منطقه بسازد. این پناهگاه در تقاطع خیابانهای 100 و 400 قرارگاه اشرف و روبروی تصفیه خانۀ آب قرارگاه ساخته شد.)))

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی گذرا به مجموعه کاخهای رجوی در عراق (قسمت اول)

 

 

مریم سنجابی، فریاد آزادی، سیزدهم ژانویه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Kakh%20Rajavi1.HTM

 

سینه تاریخ پر است از بیداد پادشاهانی که کاخهای ستم خویش را بر اجساد مردم بیچاره، ضعیف و درمانده بنا می کردند، گویی جلال و جبروت پادشاهی شان در عظمت کاخهایشان نهفته بود، و وسعت نظر و صحت اندیشه و پاکی اعمالشان، در وسعت و زیبایی و تعداد کاخهایشان متبلور می گشت. کاخهای کوچک، بزرگ، سرخ، سبز، سفید، تابستانی، زمستانی، ییلاقی، ساحلی و... همه، چیزی نبودند جز دیوارهای ساتر میگساریها و عیاشیها و خوشگذرانی های صاحبانشان، جز دیوارهای فاصل و حائل بین مردمی فقیر و خسته و فرسوده و زخمی و مجروح، با ظالمانی تن پرور و خوشگذران و سودجو و خونریز و... وجه مشترک همه از فراعنه مصر گرفته تا پادشاهان ریز و درشت ایران تا امپراطوران روم تا خلفاء و امراء بی دین بلاد اسلامی، در کاخ نشینی و زندگی درباری و تجملاتیشان خلاصه می شود. آنها از مردم خویش بردگانی می ساختند که باید کار می کردند و جان می دادند تا ولی نعمتانشان تمام ایام را در آرامش، آسایش و رفاه بگذرانند و در زرق و برق خیره کننده کاخهایشان غرق شوند.
آنچه امروز مرا به تعجب واداشته و وادارم کرده تا دست به قلم ببرم، هیچیک از این پادشاهان و امپراطوران و فراعنه وامراء کاخ نشین نیستند بلکه شخصیتی متوهّم و دیوانۀ قدرت است که در تقلیدی جنون آمیز از آن کاخ نشینان، کاخهای بسیاری برای خود بنا نموده است و با دروغ و فریب، هزاران انسان بیگناه را به بردگی گرفته و هزاران نفر را قربانی کرده است. این مقاله را برای ثبت در سینۀ تاریخ می نویسم و برای اینکه اگر کسی هنوز بر این باور است که در سازمان مجاهدین رهبری انقلابی، صادق، فداکار، ضد تبعیض و استثمار وجود دارد، بداند که این خیالی خالی و توهمی پوچ بیش نیست، چرا که یک رهبر انقلابی که اتفاقأ دم از صدق و فدا نیز می زند باید همانند مردمی که سنگش را به سینه می زند زندگی کند و با نیروها و هوادارانش صادق باشد، اما دریغ! دریغ از صداقت و فدا و یکرنگی!
شاید کمتر کسی باشد که نام مسعود رجوی و فرقه اش را نشنیده باشد، اما شک ندارم که کمتر کسی هست که از ماهیّت واقعی و پنهان او و اینکه در درون فرقه اش چه می گذرد، با خبر باشد.
رجوی اگر چه به ظاهر فرعون و امپراطور و پادشاه و امیر نبوده و نیست، اما همانند آنان زندگی می کند، خدمه و نوکر و کنیز و سلطان بانو و... دارد، شکنجه گر و زندان و زندانبان دارد، هیچ مخالفتی را علیه خود برنمی تابد و دست به قتل و تهدید مخالفان خود می زند و یا شخصیتشان را تخریب می کند. او همانند پادشاهان ظالم و قلدر نیز به عیش و نوش و قدرت خود می اندیشید و در خانه ها و کاخهای گرانقیمت روزگار می گذراند. و فکر می کرد این حق اوست و بقیۀ اعضای سازمان نبایستی در راحتی و رفاه باشند و بایستی همواره در شرایط سخت باشند تا روحیه انقلابی خود را حفظ کنند!!
در همینجا ضمن قدردانی و سپاسگزاری از همۀ دوستانی که در این کار مرا یاری داده اند یادآوری می کنم که این مجموعۀ با ارزش با کمک و همکاری تعدادی از دوستان جداشده از سازمان تهیه شده و محصول یک کار جمعی است...
البته قصد ندارم به همۀ ابعاد زندگی اشرافی رجوی بپردازم، بلکه فقط می خواهم به کاخها، خانه ها و پناهگاههایی که او با دلارهایی که از صدام حسین و برخی منابع دیگر، در ازای وطن فروشی و خیانت به مردم و جوانان ایران گرفته و برای خود و سلطان بانویش مریم ساخته، اشاره ای داشته باشم.
در حالیکه نیروهای صادق اما فریب خوردۀ سازمان با توهم و خیال مبارزه انقلابی در بیابانهای تفتیده و داغ عراق در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا روزگار می گذرانیدند، و در حالیکه همواره دستگاه تبلیغات سازمان از شرایط بد مالی سازمان و نیاز به پول برای ادامۀ به اصطلاح مبارزه سخن می راند و با دورویی تمام دست کمک پیش خلق قهرمان! بلند می کرد، و در حالیکه مهدی ابریشمچی، در تلویزیون فرقه ظاهر می شد و شوی مسخرۀ گلریزان را اجرا می کرد و پول قلک بچه های هواداران از همه جا بیخبر را بعنوان کمک مالی می گرفت...، مسعود رجوی با صرف میلیونها دلار در نقاط مختلف عراق در حال ساختن کاخ و خانه و پناهگاه برای خود و مریم بود.
وی در چندین مکان مختلف در عراق برای خود خانه هایی مجهز ساخته بود که هرکدام متناسب با شرایط حفاظتی و امنیتی تا میلیونها دلار هزینه در برداشتند، تعدادی از این خانه ها برای استقرار موقت و تعدادی نیز خانه های دائمی او بودند. در این رابطه می توان به خانه ها و کاخهای زیر اشاره نمود:

قرارگاه بدیع زادگان
این قرارگاه در نزدیکی بغداد قرار داشت و در سال 1365 تأسیس و قرارگاه حنیف نامگذاری شده بود و اساساً یکی از قرارگاههای پنجگانۀ نظامی در سالهای 1365 و 1366 محسوب می شد، ولی از سال 1366 که نیروهای نظامی ساکن آن به شهر کوت منتقل شدند، این قرارگاه مبدل به محل اصلی فعالیت ستادهای سیاسی و تبلیغات شد. در قسمت انتهایی قرارگاه بدیع (غرب قرارگاه) که حدود یک چهارم قرارگاه را تشکیل می داد یکی دیگر از محل های استقرار رجوی قرار داشت. این محل نیز بصورت بسیار شیک و مجلل و با استحکامات قوی ساخته شده و در طول سالیان نیز به ساختمان اصلی آن، اتاق ها و سالن های مجلل مختلف برای جلسات کوچک و بزرگ اضافه شده بود. ناگفته نماند فضای سبز این محل نیز بطور اختصاصی ایجاد شده بود که دارای استخر و درختانی بسیار زیبا بود. و اطراف محل با دیوارهایی بسیار بلند از قرارگاه بدیع جدا می شد.

مقر محمد آباد در منطقۀ کفری
این مقر شامل یک مجموعۀ سنگری و استحکامات در تپه های کفری بود که به صورت یک روستا عادیسازی و مورد استفاده رجوی ها در دوران جنگ کویت قرار گرفت. با توجه به چشم انداز شروع حمله نیروهای ائتلاف به عراق پس از اشغال کویت، سنگرسازی گسترده ای به همراه استتار و عادیسازی به شکل یک روستا در این منطقه برای رجوی ها آغاز شد و چند ماه به طول کشید که همه وسایل راحتی برای آنها در نظر گرفته شود.
رجوی بیشتر دوران 40 روزۀ جنگ و بمبارانها را در این محل سپری کرد. این در حالی بود که سایر نفرات همراه رجوی ها -اعم از کادر حفاظت و دفتر او و ستادهای همراهش- از هیچ سنگری برخوردار نبودند و می باید در چادر و یا کانکس سر کنند. پس از اتمام جنگ، برای اینکه این محل به دست کردهای عراقی نیفتد، به آتش کشیده و تخریب شد.

مقر فروغ 1 در منطقۀ کربلا
فروغ 1، یکی از ویلاهایی بود که توسط مخابرات عراق و برای اختفا و حفاظت رجوی ها از بمبارانهای نیروهای ائتلاف به وی داده شده بود. چون آمریکا و نیروهای ائتلاف به دلیل موقعیت مذهبی شهرهای کربلا و نجف، آن محلها را هدف قرار نمی دادند، با گسترش و شدت یافتن بمبارانها در روزهای پایانی جنگ، رجوی ها به این ویلا منتقل شدند و همواره یک مقام مخابرات عراق نیز همراه آنان بود. پس از ورود نیروهای زمینی آمریکا به عراق از جنوب که تا ناصریه پیش رفتند، و با شروع قیام مردم در استانهای جنوبی و نجف و کربلا، رجوی ها به سرعت از مهلکه گریخته و به اشرف (و بعد به مقرشان در فیلق دوم) رفتند. این ویلا و ویلاهای دیگری که توسط همراهان و بخش حفاظت رجوی استفاده می شد، مورد حمله قیام کنندگان قرار گرفت و 3 تن از نفرات سازمان (که در گورستان مروارید به عنوان شهدای کربلا برایشان نماد ساخته شد) کشته شدند. البته بعدها گفته شد این نفرات برای یک مأموریت به کربلا رفته بودند تا کسی از مخفی شدن رجوی در آنجا مطلع نشود.

قرارگاهی بزرگ در نزدیکی مرز
قرارگاهی وسیع در نزدیکی بعقوبه و نزدیک مرز ایران و عراق نیز بطور کامل در اختیار رجوی قرار داده شده بود که منطقه ای سرسبز و وسیع و دارای ساختمانهایی شیک بود که بطور دائم یک تیم 5 نفره حفاظتی در آنجا بسر می بردند. من یکی دو بار به این قرارگاه تردد داشتم حتی از اسم و آدرس دقیق آن نیز مطلع نشدم. این مقر به طور عام هیچگاه مورد استفاده نیروها قرار نگرفت و تعداد محدودی از نیروهای حفاظت رجوی از این مقر اطلاع داشتند.

کاخ تکریت
به دلیل فشارهای رجوی برای تصاحب یکی از کاخهای صدام، و از آنجا که عراقیها مخالف دادن کاخ در مجتمع کاخهای صدام در کرخ (بغداد) به وی بودند، بالاخره این کاخ در تکریت به وی داده شد. هزینه زیادی برای لوکس تر و تجملی تر کردن آن صرف شد ولی به دلیل موقعیت جغرافیایی آن و ترس از تردد به تکریت، این کاخ هیچ وقت مورد استفاده رجوی قرار نگرفت و تنها برای ارضای تجمل طلبی و زیاده خواهی های آنها بود.

کاخ سامرا
این کاخ که یک ویلای دو طبقه در شهر سامرا بود «آقا» نام داشت و تنها جهت زیارت مسعود رجوی از آن استفاده می شد. اما با وجود این که بیشتر از دوبار برای مدتی کوتاه از آن استفاده نشد، هزینه زیادی از بابت لوکس سازی آن صرف شد.

قرارگاه علوی
این محل ابتدا سنگر ضد بمب و مقر فرماندهی جبهه شمال صدام در نزدیکی پادگان سپاه دوم عراق (فیلق 2) بود. این سنگر اصلی فرماندهی و ساختمانهای مجاورش، بعداً بخشی از قرارگاه علوی شد که نزدیک شهر مقدادیه در استان دیاله عراق واقع شده بود. سنگر فرماندهی بزرگ شامل اتاقهای متعدد و سالن جلسه و رستوران و مجهز به سیستم تهویه ضد شیمیایی، میکربی و اتمی و کاملا نوسازی و مبله شده بود که در جریان اشغال عراق توسط آمریکا، به طور کامل منهدم گردید. این قرارگاه را رجوی به پاس خدمات ارزنده اش به دیکتاتور عراق در جنگ علیه ایران از وی هدیه گرفته بود، که البته پس از تحویل گیری از دولت صدام، به طور کامل مورد بازسازی قرار گرفت و به مکانی بسیار شیک و زیبا تغییر شکل یافت.

ادامه دارد....

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد