_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

بهانه مسعود و مریم رجوی برای انتقال اعضای اسیر اشرف به پادگان لیبرتی چیست؟

 

 

مجید روحی، وبلاگ روحی، نهم فوریه 2012
http://www.rohi13.blogfa.com/post-3499.aspx

 

این روزها سایتها و سیمای ضد آزادی و سازش فرقه رجوی با شانتاژ و بلوای تبلیغاتی ، اطلاعیه ها و خبرهای عوام فریبانه متعددی که فاقد هرگونه مبانی حقوقی و قانونی هستند را با هدف فرافکنی و سنگ اندازی در روند کار جابجایی نیروهایش به پادگان لیبرتی پخش می نمایند همانطور که همگان مطلع هستید دولت عراق با خویشتنداری و بردباری به خواسته سازمان ملل برای تعویق این جابجائی و تمدید این مهلت به شش ماه دیگر جواب مثبت داد که البته مسعود و مریم رجوی بجای تشکر از دولت عراق این عمل را پیروزی قلمداد کردند و مسعود رجوی هم در سوراخ موش در روز آخر سال میلادی پیام داد و با بلاهت بیمار گونه خاص خودش این را یک پیروزی دانسته و گفته خواهان ماندگاری اشرف هست همچنین مریم رجوی مستمرا در رسانه های فرقه خودشان پیامها و اطلاعیه های بی محتوا و بی هویت پخش می کنند تا اینگونه جلوه نمایند که فرقه رجوی خواهان همکاری با سازمان ملل و ارگانهای زیربط در امر جابجائی نیروها به کمپ لیبرتی هست و تنها این دولت عراق هست که کارشکنی می کند مریم رجوی که دجالگری و شیادی را از شوهر فراریش مسعود رجوی آموزش دیده است چنین وانمود میکند که نگران امنیت نیروهاست و حتی آن اوایل مطرح کرد که حاضر برای ملاقات با نوری المالکی به عراق سفر کند اما نگفت که اگر به فکر جان نیروها در اسارتگاه اشرف بود چرا آنان را در زیر مهیب ترین بمباران در طول تاریخ تنها گذاشت و فرار را بر قرار ترجیح داد البته برای همگان واضح هست که مریم رجوی بیشتر نگران جان مسعود رجوی شوهر فراریش هست و جان نیروها در اسارتگاه اشرف نه تنها هیچ ارزشی برای مریم رجوی ندارد حتی آنان را به گروگان گرفته تا بتواند مسعود رجوی را که اکنون در سوراخ موش گیر کرده نجات دهد و همه بهانه گیری های بنی اسرائیلی بخاطر همین هست دبیرخانه شورای ملی مقاومت با انتشار بیانیه ای ضمن متهم کردن دولت عراق به کار شکنی در انتقال ساکنان اسارتگاه اشرف به پادگان لیبرتی چندین مورد را به عنوان شرط تعیین کرده است و در بهانه تراشی هایشان گفتند که کمپ لیبرتی بر طبق استاندارد های بین المللی باشد از این کمپ بازدید کنند که خیلی مضحک هست چون اولا که این کمپ استاندارد هست که توسط آمریکائیها ساخته شده و ظرفیت بیش از چند هزار نفر را دارد و ثانیا انگار در اسارتگاه اشرف همه چیز استاندارد هست افراد در آسایشگاههای 25 نفره و با کمترین امکانات و بدون برخورداری از استفاده از اینترنت و تلفن و رادیو و پست و ...... هستنند

مسعود و مریم رجوی خوب می دانند که کمپ لیبرتی کمپی است بسیار مجهز که قبل از این محل استقرار نیروهای آمریکایی بوده ، همان آمریکاییهایی که نامشان شاه بیت تمام سخنرانیهای مریم رجوی و مسعود رجوی در درخواست تأمین حفاظت و تضمینهای لازم برای جابجایی بوده است ، مضافأ اینکه این کمپ به لحاظ ظرفیت و استاندارهای اسکان به تأیید نمایندگان سازمان ملل رسیده و این موضوع رسما اعلام گردیده است و طرح دوباره موضوع از سوی مسعود و مریم رجوی چیزی جز فریبکاری و جار و جنحال بیهوده و شانتاژ همیشگی فرقه رجوی و مسعود و مریم رجوی نیست ، آنها فقط می خواهند با تاکتیک " از این ستون تا آن ستون فرج است " وقت کشی نموده تا بقول خودشان " شاید در این مدت اتفاقی بیقتد که به نفع شان باشد فریبكاری و سنگ اندازی درمسیر اجرای طرح انتقال ساكنین اسارتگاه اشرف به پادگان لیبرتی دقیقا از زمانی شروع شد كه دولت عراق با سازمان ملل متحد بر سر انتقال ساکنین اسارتگاه اشرف به پایگاه سابق نیروهای آمریکایی – لیبرتی به توافق رسیدند و آقای بان کی مون یک فرصت 6 ماهه را از دولت عراق برای این انتقال تقاضا کرد که بدلیل مسائل انسانی مورد توافق دولت عراق نیز قرار گرفت مسعود و مریم رجوی هرچند ماهیتا حاضر به تن دادن به هیچ راهکار قانونی و مسالمت آمیز نیستند و خروج از اسارتگاه اشرف برابر با مرگ ایدئولوژیکی آنهاست ولی با یک چرخش 180 درجه ای در موضع شان دست به یک حرکت تاکتیکی زده و طرح توافق شده بین دولت عراق و سازمان ملل متحد و اعزام 400 نفر در مرحله اول به لیبرتی را پذیرفتند اعلام پذیرش این طرح توسط مسعود و مریم رجوی و فرقه اش و قبول اعزام 400 نفر به لیبرتی در اذهان خیلی از كسانی كه فرقه رجوی را صرفا از طریق ارتباط با آنها در خارج كشور و تبلیغاتی كه توسط خود فرقه رجوی شده و میشود شناخته اند و هیچ اطلاعی از ماهیت واقعی آنها ندارند این فكر را در ذهن آنها تداعی میکند كه فرقه رجوی واقعا قصد حل مسالمت آمیز مسئله را دارند و این دولت عراق است که کار شکنی میکند ولی برای كسانی كه ایدئولوژی فرقه رجوی را طی سالیان سال با پوست و گوشتشان لمس كرده اند و به ماهیت واقعی آنها شناخت دارند بخوبی میدانند تمام اینها تنها و تنها یک بازی و فریبکاری سیاسی و سنگ اندازی در حل مسئله اسارتگاه اشرف است و اگر به تحولات ماه اخیر و موضع گیریهای فرقه رجوی نگاه كنیم كاملا متوجه خواهیم شد كه آنها با تمام ظرفیت شان و با اما و اگر های غیر واقعی در تلاش هستند که طرح توافق شده را به شکست کشانده و با هرچه پیچیده تر کردن موضوع انتقال ساکنین اسارتگاه اشرف به لیبرتی این بازی را در یک دور کور با دولت عراق و ارگانهای بین المللی ادامه داده و وضعیت را - اما به شکل دیگری - به همان نقطه اول باز گردانند و هدف تنها و تنها یک چیز است و آنهم باقی ماندن در اسارتگاه اشرف ما جداشده ها بارها و بارها گفته ایم بسته شدن اسارتگاه اشرف و انتقال ساكنین اسارتگاه اشرف آن به لیبرتی در كادر قوانین پناهندگی و استانداردهای بین المللی که نهایتا راه خروج از عراق را برای ساکنین اسارتگاه اشرف هموار خواهد کرد نه تنها مرگ ایدئولوژی التقاطی رجوی را به همراه خواهد داشت بلكه از فجایع هولناك انسانی بویژه در ارتباط با زنان محصور در اسارتگاه اشرف نیز پرده برداشته و جهان را مات و مبهوت خواهد كرد و ترس مسعود و مریم رجوی نیز دقیقا از این رسوایی ایدئولوژیكی است و پیش بینی میشود مسعود و مریم رجوی کشته شدن تمامی ساكنین اسارتگاه اشرف را به این رسوایی ایدئولوژیکی ترجیح می دهند مسعود و مریم رجوی در تلاش هستند تا قبل از اینکه ازاسارتگاه اشرف به پادگان لیبرتی منتقل شوند، درگیری دیگری با نیروهای عراقی بوجود بیاورند تا در این میان افراد منتقد و مخالف خود را مانند موارد مشابه در گذشته سربه نیست کرده و به اصطلاح هم از شر آنان خلاص شوند و هم از خون آنان بهره برداری کنند و از تصاویر آنان در آلبوم های خود که به پارلمانتر های اروپائی و آمریکائی نشان میدهند حداکثر استفاده را بنمایند در آخرین درگیری که فرقه در 19 فروردین سال 8 آوریل 2011 بوجود آورد - زمانی که نیروهای عراقی قصد داشتند به حکم قانون و با اعلام قبلی بخشی در شمال اسارتگاه اشرف را که در دوران دیکتاتوری صدام حسین معدوم از روستائیان مجاور به زور غصب شده و به مسعود رجوی پیشکش شده بود را باز پس بگیرند - تعدادی کشته و مجروح شدند. در این واقعه مسئولین فرقه رجوی افراد مسئله دار را جلو فرستاده و اطمینان داده بودند که گلوله های عراقی ها مشقی هستند. همچنین از قبل دوربین های عکاسی و فیم برداری را هم در مواضع مختلف آماده کرده بودند تا حداکثر استفاده تبیلغاتی از قربانی کردن نفرات را بنمایند مسعود رجوی بارها در نشستهای عمومی صوتی گفته در خارج هیچ جریان یا حزبی یا شخصی توان ایستادن جلو فرقه را ندارد که علیه فرقه کاری بکنند و فقط و فقط همین جدا شده های خودمان هستند که بر علیه ما فعالیت می کنند و افشاگری می کنند و در پایان همه آنهایی که با دیدن تصاویر دلخراش درگیری فرقه رجوی با نیروهای ارتش عراق به ضجه افتاده بودید انگشت اتهام را بسوی مسعود و مریم رجوی نشانه روید اظهارات افراد نجات یافته از فرقه رجوی گواه این مسئله است هیچ کس در اسارتگاه اشرف خود رای و خودسر نیست همه آنهایی که با گروه های سیاسی سروکارداشته و با مکانیزم های تشکیلاتی آشنا هستند ،بخوبی می دانند که هیچ یک از اعضای فرقه رجوی در داخل اسارتگاه اشرف امکان انتخاب و اختیار آزادانه ندارند.تحرکات آنان را تشکیلات فرقه رجوی فرماندهی میکند.همان تشکیلاتی که ژوئن 2003 انسان ها را در اروپا به آتش می کشید، در اسارتگاه اشرف جلو گلوله و بولدوزور می انداخت موضوع اسارتگاه اشرف قبل از همه به فرقه رجوی و دولت عراق مربوط است.ماندگاری موقت فرقه رجوی نیز مشروط به قربانی کردن بیشتر و به هلاکت کشیدن اعضای دربنداسارتگاه اشرف است..بیایید نگذاریم افراد بیشتری به قربانگاه مسعود و مریم رجوی بروند آری این بار مسعود و مریم رجوی هدف نهایی خود را نه در سو استفاده از عواطف و احساسات اسیران خود که به جد در اهتمام به قربانی کردن تمامی آنها متمرکز کرده اند با بهانه تراشی هایشان برای جا به جای به پادگان لیبرتی مسعود و مریم رجوی وقتی پادگان لیبرتی به خودی خود دارای امکانات کامل سکونت بوده و قبل از این 15 هزار آمریکایی را در خود جای داده بود. این پادگان از مجهزترین پادگان های آمریکا در عراق است که آخرین سربازان آمریکا در عراق در آنجا مستقر بودند. با این توصیف به نظر می رسد که تاکید مسعود و مریم رجوی و شورای ملی مقاومت جیره خوار بر انتقال شرط و شروط به پادگان لیبرتی ،در راستای بهانه تراشی و تلاش برای ادامه ساختار فرقه ایشان بر ساکنان اسارتگاه اشرف در ماهه های آینده در عراق است

مجید روحی قربانی فرقه رجوی

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده آقای کریم غلامی به آقای مارتین کوپلر

 

کریم غلامی - آلمان

07.02.2012

http://iran-fanous.de/middle/584-Gholami-Name-07.02.2012.htm

 

 

با احترام

من به عنوان یکی از مسئولین سابق سازمان مجاهدین و با 25 سال سابقه و مجروح عملیاتهای این سازمان، میخواهم توجه شما را به وضعیت بیماران و مجروحین این سازمان جلب بکنم. بعداز گذشت نزدیک به یک ماه از سال 2012 هنوز یک نفر از ساکنان اردوگاه اشرف خارج نشده و به مکان دیگری منتقل نشده اند. این شیوه و کارکرد رهبری سازمان مجاهدین است که با سنگ اندازی و بهانه تراشی در این روند اخلال ایجاد بکند، ولی در این میان بدترین شرایط شامل بیماران و مجروحین ساکن در اردوگاه اشرف میشود بنا بر این از شما میخواهم که توجه ویژه ای نصب به وضعیت مجروحین و بیماران داشته باشید و برای خارج کردن این افراد اولویت قائل شوید در همین رابطه به چند نکته توجه شمار جلب میکنم:

1. سازمان مجاهدین یک تشکیلات فرقه ای است که اعضای آن هیچ اختیاری برای تصمیم گیری ندارند. ایرانیانی که درون این فرقه اسیر هستند سالیان زیادی است که از هر گونه دسترسی به رسانه های جمعی محروم بوده اند. اعضای این سازمان از ابتدایی ترین امکانات مثل رادیو، تلوزیون، تلفن، اینترنت و روزنامه محروم هستند اخباری هم که به اعضای این گروه داده میشود تحریف شده و دست چین شده است. به همین دلیل اعضای این فرقه هیچگونه آگاهی نصبت به حق و حقوق خود و قوانین بین المللی ندارند که بتوانند آزادانه و آگاهانه تصمیم بگیرند.


2. رهبران این فرقه با اختناق و سرکوب شدید از درون و شانتاژ علیه تمامی اعضای جدا شده از این فرقه ترس شدیدی در درون تشکیلات ایجاد کرده است که اعضای این فرقه از ترس مجازات جدا شدن این فرقه را ترک نمی کنند. اعضایی که میخواهند جدا بشوند با مجازاتهای شدیدی روبرو میشوند مانند برگذاری نشست های مغز شویی و ضرب وشتم افراد در این نشست ها و در ادامه زندان و شکنجه و حتی مواردی بوده که این افراد سربنیست و اعدام شده اند.


3. این فرقه با احرم های زیادی اعضایش را مغزشویی میکند یکی از این احرم ها نشست های مغزشویی طولانی است طی سالیان طولانی و تکرار مکرر مغز اعضای خود را پر از دروغ کرده است دروغ های مثل اینکه هر فردی از این فرقه جدا شود توسط وزارت اطلاعات ایران و دولت عراق تحت تعقیب قرار میگرد و زندانی و شکنجه و اعدام میشود به همین دلیل اعضای این فرقه از ترس جانشان این فرقه را ترک نمی کنند.


4. از سال 2003 تا سال 2009 اردوگاه اشرف تحت کنترل ارتش آمریکا بود به این فرقه تسحیلات فراوانی مثل دارو امکانات پزشکی و سوخت و مواد غذایی میرساند ولی هیچ یک از این اقلام به دست اعضای این گروه نمی رسید این اقلام یا در بازادهای سیاه عراق فروخته میشد و یا در انحصار رهبران این فرقه بود. به عنوان مثال من یک بانک اطلاعاتی برای داروخانه اردوگاه اشرف برنامه نویسی کردم. به مدت یکسال برای نوشتن این بانک و توسعه آن به این داروخانه در رفت و آمد بودم، بارها شاهد بودم که جعبه های بزرگ دارو در ابعاد 2 متر مکعب توسط ارتش آمریکا تحویل این داروخانه میشد ولی طی این سالیان حتی یکی از این داروها را من در دست هیچ یک از اعضای این فرقه ندیدم و رهبران این فرقه به اعضای بیمارشان می گفتند که دولت عراق از ورود دارو به اردوگاه ممانعت میکند و ما دارو نداریم.


5. مرگ بیماران و مجروحین این فرقه به دلیل عدم درمان آنها. به دوتا از دوستانم اشاره میکنم آقای عباس حاج حسینی عباس در یکی از عملیات های این فرقه در سال 1988 از ناحیه نخاع گردن مورد اثابت گلوله قرار گرفت و فلج شد عباس همیشه خواهان رفتن به اروپا بود تا مورد معالجه قرار بگیرد ولی رهبران این فرقه نه تنها توجهی به این مسئله نکردند بلکه دوبار که من شاهد بودم توسط مسعود رجوی رهبر این فرقه مورد تحدید قرار گرفت که اگر به این خواسته اش اسرار بکند او را تحویل دولت ایران خواهد داد. بار اول در نشستهای مغز شویی سال 1995 و بار دوم در نشست های مغز شویی سال 2002. ولی متاسفانه به دلیل عدم توجه به عباس او به دلیل بیماری فوت کرد و قبر عباس اکنون در قطعه مروارید اردوگاه اشرف است. و دوست دیگرم آقای فرهاد ... در یکی از عملیاتهای این فرقه در سال 1986 از ناحیه نخاع کمر مورد اثابت گلوله قرار گرفت و فلج شد. فرهاد همیشه خواهان خروج از این فرقه بود ولی رهبران این فرقه مانع میشدند تا اینکه در سال 2008 به دلیل شکستگی استخوان پا و عدم درمان او پایش عفونت میکند و نهایتان به دلیل بیماری فوت میکند.


6. رهبران این فرقه همیشه در تلاش بودند که وضعیت بیماران و مجروحین را مخفی کنند و تا هیچ ارگان بین المللی نتواند به بیماران و مجروحین این فرقه دسترسی داشته باشد تا این فرقه پاسخگوی مرگ این بیماران و مجروحین نشود.

با توجه به نکات فوق از شما درخواست دارم بطور ویژه به وضعیت بیماران و مجروحین رسیدگی شود و وضعیت حقوقی آنها در اولویت قرار بگیرد تا هرچه سریعتر به پزشک و دارو دسترسی پیدا بکنند تا از مرگ تعداد بیشتری جلوگیری شود. من تا سال 2009 درون این فرقه بودم آمار آن روز بیش از 50 مجروح که شامل فلج و قطع عضو بود و بعد از سال 2009 طی دو درگیری و اتفاقاتی که افتاده تعداد این مجروحین بیشتر شده است.
برای کمک به این افراد ابتدا آنها را از سیطره این فرقه خارج کنید تا در رابطه با حقوق و امکانات درمانیشان به آگاهی برسند که بتوانند آزادانه و آگاهانه در رابطه با آینده و زندگیشان تصمیم بگیرند. در این رابطه من بطور داوطلبانه با شما هماری میکنم حتی از سفر به عراق و یاری رساندن به این افراد کوتاهی نمیکنم.


با احترام
کریم غلامی
 

 

Open letter of Mr. Karim Gholami to Mr. Martin Kobler


Respectfully


I , as one of the former officials of pmoi( People’s Mujahedin Organization of Iran) with 25 years record of service and a wounded of pmoi military operations, would like to draw your attention to the conditions of the patients and the wounded in this organization. after passing almost one month of the new year , 2012, no one has left Ashraf camp to another place yet. This is the method and the function of the pmoi leadership which by putting obstacles and hurdles and creating different excuses ,disrupt the peaceful routine, but amid all problems the conditions of the patients and the wounded who are residing in Ashraf camp , is the worst , so I am urging you to have special attention to the wounded and patients in this camp and you should prioritize them in leaving the camp , in this regard I draw your attention to the following points:


1. Pmoi is a cultic organization which its members do not have any authority to make a decision . the Iranians who are captive in this cult , for years have been deprived of having any access to the Media . the pmoi members have been deprived of the preliminary facilities such as Radio, TV, Telephone, internet, and Newspaper , and the News which is given to the members of this cult is censored and chosen by the pmoi operatives. For this reason the members of this cult do not have any idea about their rights and international laws to make a decision freely and consciously .


2. The leaders of this cult by severe strangulation and suppression against their own members inside the organization and making false and fake accusations against all separated members of this cult , have created great concern and fear inside the organization and as a result of that the members of this cult because of their fear of punishment do not dare to leave the cult. the members who want to separate from the cult will be facing harsh and cruel punishments such as forcible participation in brainwashing sessions which in these sessions they will be beaten up and in continuation they will be facing imprisonment accompanied by inhuman tortures and in some cases even the dissidents got executed and disappeared .


3. This cult by different ways and methods brainwashes its own members and during many years of nonstop brainwashing, it has filled the head of its own members with many lies, for instance if someone separates from the cult will be indicted by Iranian and Iraqi intelligence service and they will be imprisoned , tortured and finally executed by them , so the members of this cult because of their fear of being caught and executed , do not dare to leave this cult whatsoever.


4. From 2003 to 2009 the Ashraf camp had been under the supervision and control of the US army and during those years , they had been receiving many facilities such as medication and medicine, medical facilities , fuel and food but non of those stuffs had never reached to the hands of the cult members and instead those items were sold in Iraq black markets or they were used by the leaders and operatives of this cult. For instance I programmed a database for the pharmacy in Ashraf camp and to complete this programming I was going to this pharmacy consecutively for one year . I had seen many times that very big size boxes of medicine by the dimensions of 2 cubic meters were given to that pharmacy by the US army but during those years I had never seen even one of those medicines in the hands of the cult members whatsoever, and instead the leaders of this cult were saying to their patients that the Iraqi government does not allow the medical facilities to enter to the camp and we do not have any medicine .


5. The death of the patients and the wounded of this cult as a result of the lack of treatment : I would like to draw your attention to the health situation of the two of my friends , the first one Mr. Abbas Haj Husseini who in one of the cult military operations in 1988 got wounded by a bullet in his Cervical Spinal Cord and he got paralyzed , Abbas always wanted to go to Europe to be treated and cured but the leaders of this cult not only did not pay attention to his request , but also as I saw twice he was threatened by Massoud Rajavi , the leader of this cult , to be handed over to the Iranian government. The first time was in 1995 and the second time was in 2002 , but unfortunately as a result of the lack of attention and treatment , he died and was buried in pmoi cemetery called Ghatayeh Morvarid( The Pearl) in Ashraf Camp.
My second friend , Mr. Farhad……… who in one of the pmoi military operations in 1986 got wounded by a bullet in his Lumbar Spinal Cord and he got paralyzed . Farhad always wanted to leave this cult but the leaders of this cult rejected his request all the time and finally in 2008 as a result of the foot bone fracture and the lack of treatment ,his foot got infected and he died.


6. The leaders of this cult have been always endeavoring and struggling to cover up and conceal the situation of their patients and wounded so no international organizations be able to have access to these patients and wounded because the leaders of this cult do not want to be accountable and responsive for their death .


According to the facts mentioned above , I am urging you to pay special attention to those patients and wounded and their juridical situation be prioritized so they can be able to have access to the doctor and medicine as soon as possible to prevent the death of many more. I had been in this cult till 2009, till then the number of the wounded , paralyzed and mutilation , was 50 and after 2009 during two conflicts which occurred in there , the number of injured has increased.
To help these people , first you should take them out of the cult perimeter so they can meet their medical needs and get familiar with their rights to make a decision for their future and life freely and consciously . in this regard I am ready to cooperate with you voluntarily and even, if it is necessary to go to Iraq to help those people , I will do it.


Respectfully
Karim Gholami
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه دوم کانون ایران قلم به مسئولین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل

 

06.02.2012

ایران قلم

 

با احترام

اگر به یاد داشته باشید حدود 4 ماه پیش در تاریخ 20 سپتامبر 2011 کانون ایران قلم  در نامه‌ای سرگشاده به کمیساریای عالی پناهندگان ضمن خشنودی از پذیرش درخواست قربانیان مجاهدین به عنوان کسانی که درخواست پناهندگی خود را پس 20 تا 30 سال به این ارگان بین اللمللی تسلیم کرده‌اند و پذیرش شما برای بررسی درخواست انان به شکلی روشن و واضح از آن استقبال کردیم . اما همچنین اعلام کردیم که رهبران این فرقه تلاش خواهند کرد در مقابل این تصمیم تاریخی کمیساریای عالی پناهندگان که بویژه حقوق فردی این افراد را محترم شمرده سنگ اندازی خواهد کرد. در همان نامه مزبوربا توجه موضع گیری رهبری سازمان مجاهدین اشاره کردیم که :

 

«... پس از انتشار بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان فعالین حقوق بشر منتقدین این سازمان مجاهدین هشدار داده بودند که مجاهدین به هر وسیله ممکن و با سنگ اندازی مانع اجرای بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان میشوند و مریم رجوی همسر رهبر این گروه در فرانسه بیانیه داده که :

 

"... ما ا جازه نمیدهیم خط مالکی وبارزانی مزدور تحت عنوان مصاحبه با تک تک افراد خط حکومت ایران پیش برود ...." و در ادامه این تلاش‌های مزبوحانه میگوید" . کلیه افراد مجاهدین می بایست با هلیکوپتربرای مصاحبه برده شوند..."و این به این مفهوم است که برای مصاحبه اسیران در بند این سازمان حداقل 7هزار سورتی پرواز برای رفت و برگشت و انجام مصاحبه‌ها صورت گیرد وهمه این ها بخشی از موانع و مشکلاتی است که برای عدم اجرای طرح کمیساریای عالی پناهندگان توسط بالاترین مراجع این سازمان بوجود می آید .عکس العمل رهبری فرقه مجاهدین ، اشاره شده  موجب نگرانی شدید فعالین حقوق بشر می باشد، زیرا که تصور می کنیم که رهبری سازمان مجاهدین سنگ اندازی های خود را برای عدم خروج از این بن بست آغاز کرده است...»

 

اکنون پس ازپایان سال 2011 و امضای قرارداد جابجایی این تشکیلات  و زمان آغاز انتقال این افراد از اردوگاه کار اجباری اشرف به کمپ لیبرتی علی‌رغم اینکه شرایط مناسبی بوجود آمده تا کمیساریای عالی پناهندگان به مسئولیت هایش بپردازد از طرف رهبران این سازمان با انواع بهانه جویی های غیر واقعی و اینکه شرایط این کمپ استاندارد نیست اعلام می‌شود که حاضر نیستند به کمپ لیبرتی نقل مکان کنند.

 

خوشبختانه بر اساس اطلاعیه ای که سایت رسمی سازمان ملل  که در تاریخ 31 ژانویه 2012 در بغداد انتشار یافت ، آقای مارتین کوبلر ، نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام کرد:

«..  ضمن تشکر از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و تیم حقوق بشر برای تلاش‌هایی که در راستای آماده‌سازی پادگان لیبرتی انجام دادند، به نقل از مسوولان کمیساریای عالی پناهندگان و حقوق بشر سازمان ملل گفت که زیرساخت‌ها و امکانات کمپ جدید در عراق برای ساکنین اشرف با استانداردهای بین‌المللی مطابقت داشته و طبق موافقت‌نامه‌ای که ماه گذشته بین سازمان ملل و دولت عراق برای جابجایی داوطلبانه منعقد شد، این کمپ آماده است....»

 

 همین اطلاعیه تأکید میکند که دلایل سازمان مجاهدین ازبیناد دراین رابطه بی‌اساس است ، از سوی دیگر آقای مارتین کوبلر اعلام داشته است:

« ...موافقت‌نامه تنها راه حل مسالمت‌آمیز برای جابجایی داوطلبانه ساکنین کمپ اشرف است وبسیار مهم است که تفاهم نامه کلمه به کلمه و در عمل رعایت شود.

 

وی همچنین افزود: موضع ثابت سازمان ملل متحد این است که نتیجه خشونت‌بار غیرقابل قبول است. تفاهم‌نامه منعقد شده راه را برای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل جهت بررسی وضعیت پناهندگی آغاز می‌کند که این قدم اول و لازم برای اسکان در کشورهای دیگر و بهره‌مندی از آزادی و رهایی است...»

 

مسئولین محترم کمیساریای عالی پناهندگان

همانطور که ملاحظه می‌فرمایید توافق امضا شده بین سازمان ملل و دولت عراق راه را بطور جدی برای بررسی وضعیت اعلام پناهندگی قربانیان  سازمان مجاهدین فراهم کرده و در محیطی امن بدور از اجبارات تشکیلات مجاهدین افراد میتوانند دلایل کافی خود را ارائه دهند.

 

به نظر میرسد ورود مسئولانه شما بار دیگر میتواند کمک جدی در این مسیر فراهم آورد و تصمیمات و بهانه جویی های رهبران این سازمان را با شکست مواجعه سازد . ازشما درخواست میکنیم سازمان مجاهدین را مجبور سازید در پای الزاماتی که رسما به آن تن داده ودر مقابل نماینده سازمان ملل امضا گذاشته متعهد بماند و در این مسیر تبعات عدم پذیرش این توافق نامه را بایست گردن بگذارد.

 

مطمئناً سازمان مجاهدین در صورتی که متوجه باز شدن مشت اش توسط مراجع ذیصلاح قانونی گردد کمااینکه این امر توسط نماینده سازمان ملل مبنی بر استاندارد بودن شرایط کمپ لیبرتی اعلام گردیده است عرصه مانور و خیمه شب بازی این جریان تروریستی کمتر شده و قادر نیست بیش از این قربانیان خود را مجبور به قبول اندیشه‌اش کند .

 

تجربه عملی در مقابل رهبران این سازمان نشان میدهد قاطعیت و فشار سیاسی و حقوقی هر چه بیشتر نتیجه بخش بوده و رهبران دیکتاتور این سازمان قادر نخواهند بود مسیر مسالمت آمیز بررسی پروسه حقوقی این افراد را با خشونت و خونریزی قابل پیش‌بینی از طرف مسعود و مریم رجوی لکه دار سازند.

با احترام

کانون ایران قلم – 06.02.2012

 

 

The second letter of Iran-Pen Club to the officials of United Nations High Commissioners for Refugees (UNHCR) 

The Mujahedin's cult should evacuate Ashraf camp located in iraq as soon as possible

 

 

Respectfully

If you remember, around 4 months ago on 20 September 2011 , the Iran Pen Club in an open letter addressed to UNHCR showed its appreciation to the UNHCR decision to accept the refuge requests of the pmoi victims who after 20 to 30 years could finally submit their refuge request to this international organization and we welcomed your decision for accepting their refuge requests in clear and transparent form. But we also announced that the leaders of this cult are going to struggle against this historical decision of UNHCR which has respected the rights of these people individually and we mentioned that they will disrupt this decision by creating obstacles and hurdles . In that letter we, with consideration to the positioning of the pmoi leadership , mentioned that :

 

“…. After issuing of the UNHCR statement , the human rights activists and the critics of this organization warned that the pmoi by utilizing any possible facility will create obstacles to prevent carrying out of the UNHCR statement and Maryam Rajavi the wife of the spiritual leader of this group issued a statement in France that:

“…. We do not permit the decision of the mercenaries ,Maliki and Barzani , as interview with each individual to go ahead….”

And in continuation of these fruitless endeavors , she says

“ all the people of Mujahedin must go for their interviews by helicopter ….” And this means that it takes 7000-S of flying for the interview of these pmoi stranded captives , taking and returning them , and all those things are part of the obstacles and problems which have been created by the highest rank of this organization to prevent implementing of the UNHCR plan.  the pmoi leadership’s reaction which is mentioned above , has concerned and worried deeply the human rights activists because we think that the leadership of pmoi has begun its efforts to prevent getting out of this dead-end…..”

Now ,after the end of the year 2011, and signing the pmoi resettlement contract and in the beginning of transferring the people from the Ashraf concentration camp to the Liberty camp and despite very good situation which has been begotten for UNHCR to implement and carry out its responsibilities and tasks , the leadership of this organization ,by variety of unreal excuses  and pretexts that the Liberty camp does not have the standards required , are not willing to go to the Liberty camp.

Fortunately based on the announcement which was issued in the official site of UNHCR on 31 January 2012 in Baghdad , Mr. Martin Kobler , the special envoy of the UN secretary general , announced :

“…. With many thanks to the UNHCR and human rights team for their efforts to make the Liberty garrison ready , quoting the officials of UNHCR and UN-human rights , he said that the infrastructure and the facilities of the new camp in Iraq for the residents of Ashraf is par with international standards and according to the agreement which last month between UN and Iraqi government for voluntary relocation was concluded , this camp is ready…….”

The same announcement reiterate that the pmoi reasons and reasoning in this regard are baseless  completely, on the other hand Mr. Martin Kobler has announced that :

“…..the agreement is the only peaceful solution for voluntary relocation of Ashraf residents and it is very important that the agreement is observed word by word in action…..”

He also added : the constant position of UN is that the violent outcome is unacceptable . the concluded agreement opens the way for UNHCR to determine the refugee status which is the first and necessary step for resettlement In other countries to benefit from freedom and liberation…..”

 

Honorable officials of UNHCR

As you have observed that the signed agreement between UN and Iraqi government has paved the way seriously for determination of the refugee status for all those pmoi stranded victims and in a safe and secure perimeter far from all pmoi forcible organizational laws , the people can freely submit their reasons and requests.

It seems that your official intervention can be a serious help in this regard and it can overcome all the pmoi leadership’s excuses , pretexts and decisions. We are urging you to force pmoi to stay devoted to its own commitments which officially accepted and signed in front of the UN representative and in this regard they should accept all the consequences if they do not accept and reject the concluded agreement.

Surely ,while pmoi finds out that the lawful competent organizations have found out about their unreal excuses  like the announcement of the UN representative concerning to the camp liberty which is par international standards , the maneuver and domain of this terrorist stream will be reduced and they will not be able to force their victims to accept their cultic thoughts.

The practical experiences in front of the leadership of this organization has shown that decisiveness and political juridical pressure have a very good impact to neutralize and thwart the pmoi totalitarian leaders’ plans which want to convert the peaceful plan for determination of the pmoi victims ‘ refugee status to the Massoud and Maryam Rajavi’s violent and bloody solution .  

Respectfully

Iran Pen Club

06.02.2012

 

Postfach 90 06 63
51116 Köln - Deutschland
Telefon: +49 (0) 1774829905
Email: iran-ghalam@hotmail.com

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساکنان کمپ عراق جدید (سابقا اشرف) و تعیین تکلیف وضعیت پناهندگی متقاضیان

04.02.2012

کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد به نقل از ایران اینترلینک
ترجمه ایران اینترلینک

لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=11577

- کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد (از این پس بنام کمیساریا آورده می شود - م) مدتی است که آماده شروع تعیین تکلیف و تصمیم گیری در باره وضعیت پناهندگی ساکنان کمپ عراق جدید (سابقا اشرف) می باشد. کمیساریا در این رابطه تیم هایی را مشخص کرده است تا با حضور خود در صحنه بتواند زمینه های لازم و پشتیبانی مورد نظر برای این کار را تدارک ببینند. مشخص است که مصاحبه های فرد به فرد باید در محیطی امن، خنثی و خصوصی برگزار گردند.

- این پروسه بر اساس قراردادی که با دولت عراق منعقد شده است الزاما می بایست در بیرون کمپ عراق جدید و در محلی صورت پذیرد که ساکنین کمپ بصورت غیر اجباری به آن محل منتقل گردیده و در این محل در شرایطی امن و قابل قبول بصورت موقت نگهداری خواهند شد.

- کمیساریا بر اهمیت یافتن راه حلی صلح آمیز تاکید دارد و این شامل این مسئله نیز می گردد که هر گونه انتقال به محل جدید بصورت غیر اجباری انجام پذیرد و پس از انتقال امکان ترددات کاملا آزادانه افراد وجود داشته باشد.

زمینه و پیشینه

ساکنین کمپ اشرف که درخواست پناهندگی کتبی ارائه داده اند بر اساس قوانین بین المللی "متقاضی پناهندگی" تلقی می گردند و منتظر تصمیم گیری در قبال تقاضایشان هستند. در شرایط کنونی که سیستم تصمیم گیری کشوری در این رابطه در عراق موجود نیست، کمیساریا این تصمیم گیری را بر مبنی مصاحبه شخص به شخص و بصورتی عادلانه و با راندمان بالا انجام خواهد داد. هر پرونده و هر فردی با توجه به شرایط مشخص شخصی اش و بر طبق قوانین بین المللی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

اصل عدم بازگرداندن اجباری به کشور مبدا (ایران- م)

کمیساریا با همراهی دولت عراق و یونامی (دفتر سازمان ملل در بغداد) و دیگر دست اندرکاران بدنبال دستیابی به راه حلی دراز مدت است که شامل مهاجرت و جابجایی افراد به کشورهای ثالث می گردد.

کمیساریای عالی پناهندگی،
اول فوریه 2012

-
این سند بر حسب ضرورت بروز خواهد شد

(پایان)

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تلاش های مذبوحانه سران فرقه رجوی برای زیر پا گذاشتن توافقنامه جابجائی

04.02.2012

علی جهانی

همانطور که همگان مطلع هستند با توافق اولیه قرار بود جابجائی نفرات از قلعه اشرف به کمپ لیبرتی آغاز شود اما از روز اول مشخص بود که سران فرقه بطور خاص رجوی ها به این سادگی حاضر نیستند به این خواسته جهانی تن بدهند ودست از سر قربانیان مستقر در این قلعه بردارند و در این راستا با انواع و اقسام بهانه تراشی ها سعی کردند که زیر بار نروند و یکی از بهانه های پوشالی آنان این بود که این کمپ از استاندارهای انساندوستانه بین المللی برخودار نیست و باید متخصصین ما آنرا تائید کنند که خوشبختانه یونامی این بهانه را از سران فرقه گرفت.

بر اساس اطلاعیه یونامی در بغداد در 31 ژانویه در باره آمادگی کمپ لیبرتی برای استقرار 5500 نفر طبق استانداردهای انساندوستانه بین المللی هست و سازمان ملل تائید می کند که کمپ جدید از استانداردهای بین المللی برخوردار هست و در این رابطه سران فرقه که بعد از اینکه از ارباب جدید شان آمریکا رو دست خورد و نا امید شد وسعی می کرد به شیوه های خاص خودش را به سازمان ملل آویزان کنند و حالا با تائید سازمان ملل و یونامی در بغدا د حسابی شوکه شده اند و با یک موضع گیری خنده دار و مضحک گفته اند که این عمل یونامی توجیه حکومت ایران برای انهدام نیروهای اصلی اپوزسیون هست و دلیل مسخره شان هم اینست که کسی این ارزیابی یونامی را تائید و گواهی نکرده است که البته منظورشان از کسی سران فرقه هستند که گفته بودند تحت عنوان متخصصین و تکنیسن های سازمان برای ارزیابی کمپ بروند که کمیساریای عالی در جواب این خواسته سران فرقه گفت خودمان کارشناس می فرستیم و نیازی به شما نیست.

وحال با این شرایط سران فرقه دیدند که تیرشان به سنگ خورده و بهانه جوئی هایشان در به تاخیر انداختن این جابجائی و سنگ اندازی در راستای حل مسالمت آمیز این مشکل راه به جائی نبرده اکنون در تلاش هستند تا در خارجه کشور یکسری تلاشهای مذبوحانه ای را آغاز کنند که در همین زمینه در خبرها آمده بود که مریم عضدانلو ریئس جمهور مادام العمر و ترشیده که توسط مسعود خان به این سمت برگزیده شده است در ادامه جست و خیز های میمون وارش قصد داره با خرج های کلان به برلین برود تا افکار عمومی را از بن بستی که درش گرفتار شده اند منحرف کند و تلاش کند تا بیشتر قربانیان گرفتار در قلعه اشرف را در اسارتش نگه دارد .

این دعوت که توسط تعدادی معدودی از نمایندگان باز نشسته آلمان صورت گرفته هم راه به جائی نمی برد و پیشاپیش محکوم به شکست هست اما امیدوارم که دولت مردان آلمان جلوی این سفر سرکرده تروریستها به کشور ی که مهد دمکراسی هست را بگیرند و نگذارند اینان بدینوسیله دمکراسی را خدشه دار کنند و من به عنوان یک جدا شده از این فرقه سکت که بیست سال از بهترین دوران عمر جوانی ام قربانی اش بودم از همه دوست داران آزادی و فعالین حقوق بشری و سازمانهایی که کارهای انساندوستانه انجام میدهند می خواهم که این سفر را محکوم کنند زیرا این تلاشی هست در راستای طولانی تر شدن اسارت قربانیان گرفتار در چنگال سران فرقه در قلعه اشرف وبدینوسیله رجوی ها می خواهند چند صباحی به عمر ننگین شان بیفزایند .

و همچنین به دولتمردان آلمان یاد آوری می کنم که مریم عضدانلو همان کسی هست که فرمان آن خودسوزی ها را در فرانسه صادر کرد که موجب وحشت مردم در خیابانهای پاریس شد و خودش هم پای شوهر فراریش مسعود خان در تمامی اقدامات تروریستی و جنایاتی که علیه مردم ایران و مردم شریف عراق و اذیت و آزار مخالفان و ناراضیان در داخل مناسبات استالینی و تا رعنکبوتی  سازمان توسط این فرقه در طی دوران حکومت صدام دیکتاتور سابق عراق و پدر خوانده رجوی صورت گرفته است دست داشته بنابراین اجازه دادن سفر به چنین شخصی ناقض حقوق بشر و دمکراسی هست و امیدوارم که دولت مردان آلمان با درایت جلوی این سفر را بگیرند تا بدیوسیله گامی در جهت آزادی اسیران مستقر در قلعه اشرف بردارند .

و در پایان خطاب به سران فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو خاطر نشان می سازم که همانند همه این تلاشهای مذبوحانه و جست و خیزهای میمون وارتان در گذشته که با خرجهای گزاف و آوردن نیروها از این طرف و آنطرف و از افغانی ها گرفته تا عربها و آفریقائی ها و تا سوء استفاده از پناهندگان و کشاندن آنان تحت عنوان تور پکنیکی به این خیمه شب بازی راه به جائی نمی برید به شما توصیه می کنم که بجای این بهانه تراشی ها و وقت کشی ها و این قبیل تلاشهای مذبوحانه و بی فایده  با شوهر فراریت که همچنان در سوراخ موش خزیده به فکر پاسخ گوئی نسبت به این همه جنایات و خیانت هائی که در طی این سالیان زمامداری تان مرتکب شده اید در پیشگاه مردم ایران و در یک دادگاه عادلانه باشید و همانطور که نتوانستید با این همه هیا هو و جار و جنجال بپا کردن برای حفظ اشرف این ظرف فرقه گرائی و شیشه عمرتان کاری از پیش ببرید و همه تیر های تان به سنگ خورد باز هم این دفعه را ه بجایی نمی برید و نمی توانید جلوی سیر پر شتاب حوادث به جلو را بگیرید و سیر وحرکت تحولات به مثابه سیلی هست که شما با این تلاشهای مذبوحانه و بی ثمرتان مثل ریگی هستید که توان و یارای مقاومت در جلوی این سیل بنیاد کن را ندارید و واین سیل شما را با خودش به قعر اقیانوسها خواهد برد و بساط فرقه گرائی تان در عراق برچیده خواهد شد و همه اسیران در بندتان آزاد خواهند گشت و آنروز بسیار نزدیک هست به امید آنروز و به امید آزادی همه اسیران گرفتار در قلعه اشرف.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

با توجه به سفر احتمالی  مریم رجوی به برلین، استفاده از تروریسم محکوم است

 

تحریریه ایران فانوس

01.02.2012

 

پس از این که اتحادیه اروپا در ارتباط با تحریم نفتی ایران، اقداماتی صورت داده و طی یک هفته اخیر جواب لازم را دریافت نکرد، پس از آن نوبت به استفاده ابزاری از کارت های دیگری به میان آمد، اگرچه نانوشته اما عملاً به تروریسم مجاهدین خلق میدان داده شد تا حرکاتی را در راستای ترساندن طرف مقابل و حفظ بقای تروریستی اش، سازمان دهند.

روز شنبه 28 ژانویه، هواداران سازمان در برلین گرد هم جمع شدند و پس از این که پیام مریم عضدانلو برایشان پخش شد، نوبت به سخنرانی چند تن از لابی های خارجی و بازنشسته سازمان فرا رسید که اتفاقاً یک نظامی بازنشسته در راستای حمایت از اردوگاه اشرف، سخنان مضحک و مبسوطی ارائه داد و اشرف کنونی را با برلین دوران جنگ سرد، مقایسه کرد که هر دو شهر در دوران اسارت، کانون مبارزه برای دموکراسی بوده اند! و همین طور بازنشستگان دیگری که بعضاً مثل همین نظامی بازنشسته که نمی دانست اردوگاه اشرف در کدام کشور و کجای جهان قرار دارد، به حمایت کورکورانه از اردوگاه اشرف پرداختند که معنای سخنرانی شان همان حمایت از رجوی ها در راستای به گروگان داشتن اسیران باقیمانده در اردوگاه است و نه چیزی بیشتر از این!

همچنین روز سه شنبه 31 ژانویه، گردهم آیی مشابه ای در لندن بر پا شد که در آن گردهم آیی نیز تعدادی از لابی های سازمان که با دلارهای خونین دعوت شده بودند، در راستای ابقای اسارتگاه اشرف و روحیه دادن به هواداران سازمان، به سخنرانی پرداختند. اینها در اصل پیش زمینه ای بود تا هفته آینده 7 فبروار، مریم عضدانلو در برلین به ایراد سخنرانی بپردازد و فی المثل موقعیت خطیر خود و سازمانش را معکوس و کارتی برای بازی کردن جلوه دهد، به نیروهای روحیه باخته اش روحیه بدهد و از اروپایی ها دلربایی کند و تحریم های نفتی را مورد تشویق و ستایش قرار بدهد!

مریم عضدانلو که یکی از رهبران برگزیده توسط مسعود رجوی بر سازمان مجاهدین و در فرانسه زندگی می کند، طی سالیان دراز از عمر تشکیلاتی و سیاسی اش، جز اسارت و گروگانگیری و زندان و شکنجه و دروغ و ترس و تهدید اعضای خود و برای مردم چیز دیگری در چنته نداشته است که این بار و در برلین بخواهد حرف تازه ای برای مردم و اپوزسیون ایران و یا مردم اروپا داشته باشد، او و سازمانش در تقابل با آزادی و دموراسی شکل گرفته و در راستای این تقابل نیز بقاء یافته است.

بدین سبب، انجمن سیاسی فرهنگی ایران فانوس، با بیرون آمدن از دل چنین جریانی و با آنکه سالها در اروپا به سر می برد و همیشه قواعد دموکراسی را در ارتباط با آزادسازی اسیران مجاهد به کار برده است و با سالها تجربه و شناخت از ماهیت واقعی مریم عضدانلو و سازمانش، به اتحادیه و مردم اروپا خاطرنشان می کند که از سازمان تروریستی مجاهدین به ویژه سرکرده تروریست پرورش مریم عضدانلو، جز عناد با دموکراسی و اسارت و گروگانگیری اعضای مجاهد در اشرف و توسعه فرهنگ تروریستی، آن هم در اتحادیه اروپا، کار دیگری بر نمی آید و او این بار نیز در برلین، همچنان بر گروگانگیری اعضایش در اردوگاه اشرف و تقابل با دموکراسی و آزادی، سخن خواهد گفت که اینها خود مسخرگی و دهن کجی به همه ارزشهای مدرن اتحادیه و مردم اروپاست.

تحریریه ایران فانوس

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی در مورد آخرین وضعیت مجاهدین در عراق

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟

 

 

01.02.2012

ایران قلم :

با تشکر از شما خانم سلطانی که در این مصاحبه شرکت کردید. اخبار دریافتی از درون کمپ اشرف و همچنین بخش هایی از آن که در رسانه های فرقه مجاهدین منعکس شده است، حاکیست که رجوی ها دوباره خط تعهد گرفتن از اعضا برای باقی ماندن آنها در عراق و در درون تشکیلات فرقه را در پیش گرفته است. نظر شما در این مورد چیست؟

خانم بتول سلطانی:

من هم از شما تشکر می کنم. بله من چنین خبری را خودم در سیمایاسارت فرقه مجاهدین دیدم که رجوی دوباره اعضای مجاهدین را فراخوانده و حرفهای سابقش را تکرار کردهو آنها را به حاضرحاضر گفتن و گرفتن تعهد وادار کرده است. رجوی این ایام چاره دیگری ندارد و تشکیلات از جا دررفته اش مستلزم روزانه یک تعهد است . او بجای پاسخ دادن و بیان واقعیتهای موجود طبق شیوه همیشگی با فرار به جلو به مجیز گوئی سخیفانه از خود و خط مشی اش پرداخت و به گونه ای تهوع آور از خودش و همسرش مریم تعریف کرد و به جیب خودش ریخت و در جائی دیگر صحبت از جنگ صد برابر و کارزار آزادی2زد کرد. واقعیت این است که رجوی طرد شده از جامعه و خائن به میهن و آزادیخواهان توجه ندارد که آنجا عراق است . بعد از سرنگونی صدام و جنگ با پلیس عراق و در تکه خاکی که مال کشاورزانی است که صدام دیکتاتور برکنار شده از این کشاورزان تصاحب کرده و بابت خدمات وطن فروشانه رجوی به وی هدیه داده است و بجای اینکه شرافتمندانه این زمین را به صاحبانش برگرداند و اسیران و قربانیان اسیر را هم آزاد کند به جنایتهای بیشتر متوسل می شود .

 

ایران قلم :

به نظر می رسد ، ظرف و خمیر مایه ای که رجوی برای گرفتن های چنین تعهد هایی که افراد موظف هستند بطور کتبی امضا کنند ، ترساندن آنها از محیط بیرون، اعضای منتقد و خانواده ها باشد. این در حالیست که ماشین سرکوب و تجاوز و جنایت خودش در درون تشکیلات فرقه در عراق روزانه قربانی می گیرد. نظر شما چیست؟

 

خانم بتول سلطانی:

در واقع وظیفه اصلی که رجوی برای خودش در تشکیلات تعریف می کند، در مرحله اول جنگ با هر اعتراض و انتقادی در بین اعضاء و نفراتش و همچنین ، جنگ با اعضای منتقدی است که از این تشکیلات فرار کرده اند تا تحت عنوان اضداد از صبح تا شب بر علیه آنها سند سازی و عکس قلابی تهیه و صدا شبیه سازی کرده و بصورت نوار پارازیت بر روی صدای ما پخش کند. جنگ رجوی با خانواده های مظلومی است که فقط در آرزوی دیدار با بستگانشان هستند. کار و سناریوی رجوی برای اعضای اسیر در اشرف این است که خلاطه آنها باید بروند پشت دوربین و بگوئید که اینها مزدور هستند و خانواده من نیستند تا تشکیلات دست از سر آنها بردارد. رجوی گفت "اگر خانواده ما هستی بیا تو بیا داخل اشرف! " اما هیچگاه به این فکر نکرد که این حق طبیعی آنهاست که از این تشکیلات و ورود به آن بهراسند وقتی که شاهدانی چون جدا شده ها را می بینند ووقتی که عزیزانشان را به بهانه اعزام به خارج و استخدام و کار و دیدن فامیل در آنجا نگهداشته و بعد اسیر و مقهور شده اند معلوم است که وارد نمی شوند. اما چرا رجوی توضیح نداد که او از چه می ترسد که به قول خودش مجاهد لم یرتابو یعنی برگشت ناپذیر و انتخاب کرده خودش را نمی گذارد که بیرون بیاید. مگر رجوی نمی گوید که اینها اعضاء قسم خورده من هستند و به من امضاء داده اند اگر در این شکی ندارد بگذارد آنها بیایند بیرون و خانواده هایشان را دیدار کنند. رجوی از این می ترسد که با واقعیتها رو برو می شوند و دست او رو می شود ولی تا کی می خواهد با خرید پارلمانتر با دادن رشوه به مخالفان دولت مالکی با کلاه گذاشتن سر اعضا با قطع از دنیای بیرون با سانسور فیلمها و اخبار با نشستهای عملیات جاری و نشستهائی سرکوب نشستهای ترساندن با تخریب شخصیت جدا شده ها نشستهائی که حکم اعدام برای بریدگان صادر می کرد با گرو گرفتن و هزار اهرم فشار با تهدید قطع کمک مالی هوادارها و شورائی ها در خارج ، با تهدید اینکه مشکلات زیادی برای آنها در خارج کشور بوجود می آورند تاکی رجوی می خواهد بر مسند رهبری و مریم بر مسند رئیس جمهور خیالی باقی بمانند؟

رجوی برای توجیه خشونت ذاتی و قانون ستیزی فطری و گردنکشی ایدئولوژیک، و پیشبرد اهداف تشکیلاتی، هر بار پای حکومت ایران ودشمن خونخوار و جرار را به میان می کشد و به تکرار دعاوی بی اساس می پردازد رجوی در اهداف حداکثری به دنبال جدی نشان دادن تهدید درگیری و رویارویی با دولت عراق بود برای همین فورا فیل هوا کرد که به ما خمپاره زدند تا از این طریق حضانت خود را به آمریکا تحمیل نماید و در آن صورت از آوارگی و بدبختی که با پذیرفته نشدن از سوی کشورهای جهان برای سالیان متمادی در انتظارش است بگریزد، اما دید که هیچ بردی نداشت و متأسفانه فعلا تاوان بی اعتباری رجوی را دولت عراق و نفرات گرفتارش باید بپردازند. برای همین هم بود که رجوی با تمسخر در همان نشست گفت " ببینیم و تعریف کنیم"

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟ چرا تجاوزکرد؟ چرا زنان بیچاره ای را که برای آرمان آزادی قدم به تشکیلات او گذاشتند وادار کرد که برهنه در برابرش برقصند در عین حال که با آنها دیده بوسی و تماس برقرار می کرد و به آنها هدایا می داد اظهار بی نیازی هم بکند و به آنها زشت و ایکبیری هم بگوید اما در ادامه شب را با یک یا چند تا از آنها تا صبح به سر کند است رجوی دروغگوی مکاری که مسئولیت هیچ کاری را بعهده نگرفته و نمی گیرد آیا فکر عواقب آن را نمی کرد؟ چطور توانست اینکار را بکند و این در حالی بود که دقیقا در همان ایام در همان شبها که وی با یکی یا تعدادی از همین زنان همبستر بودبرادر و خواهری برای مثلا یک نگاه کردن به یکدیگر یا بقول رجوی یک اشعه در زندان بودند چقدر به آنها تف می انداختند و بنگالی می کردند و در نشست او را شکنجه کردند. و در کمال وقاحت می گفتند نباید نگاه به این زنها بکنید اینها ناموسهای رجوی هستند مگر فلان برادر را بخاطر اینکه از زنی خوشش آمده بود النهایه در مرز ایران و عراق با کمترین دفاعی در بیابانها رها نکرد یا در جائی دیگر برادری دیگر فقط برای اینکه درخواست تعیین تکلیف و دیدن همسرش داده بود در زندان و حبس نبود پستی تا چه حد آیا رجوی فکر می کرد که این روزی برملا می شود؟ مسلما نه و اکنون مطمئنم که چقدر گیتی مسئول امنیت و دیگران زیر توبیخ و فحاشی های وی هستند او پایش خیلی روی امنیتش سفت بود. روزی هزار بار این دستگاه یعنی دستگاه ارتباط جنسی خودش را آب بندی می کرد تا در لایه ها و بخصوص، بخصوص در میخ ها منظور بالاترین برادرها کسانی همچون برادر رحمان، شریف، واقف، کاظم، کاک عادل، فضلی،محمد حیاتی، جابرزاده،جلیل،اسفندیار، یوسف، کمال، حکمت، غفور، جوادآقا، جهانگیر، جواد قدیری، صفر،بهنام ،احد، میر رحیم و سایر افراد رسوخ نکند اما این خواست خدا بود که وی رسوا و بی آبرو گردد.

ادامه دارد

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ایران قلم حضور احتمالی مریم رجوی، رهبر فرقه تروریستی مجاهدین ، برای یک خیمه شب بازی در برلین را محکوم می کند

حضور مریم رجوی در آلمان خطری برای دمکراسی

 

 

تحریریه ایران قلم

31.01.2012

براساس اخبار دریافت شده از مهاجران در اردوگاه های پناهندگی به نظر می رسد که فرقه مجاهدین قصد دارد در چند روز آینده گردهمایی را در برلین برگزار کند و در همین ارتباط  قرار است مریم رجوی نیز برای گرم کردن این خیمه شب بازی به برلین برود.

جدا از جنبه های تبلیغاتی این موضوع برای فرقه مجاهدین، به نظر می رسد که رهبری فرقه برای خروج از بن بستی که در عراق گرفتار شده ، در صدد برآمده است تا با شانتاز تبلیغاتی  نقض و زیرپاگذاشتن قول و قرارهای کتبی  با کمیساریای عالی پناهندگان و دیگر مراجع بین المللی برای خروج از عراق را که در نخستین گام قرار بود  اولین دسته از اعضای  گروه در ماه جاری محل فعلی کمپ اشرف را ترک کرده و به کمپ آمریکایی ها ( کمپ لیبرتی ) در نزدیکی بغداد بروند را تحت الشعاع قرار بدهد.

از سوی دیگر نفس حضور رهبر یک فرقه تروریستی که در لیست گروه های تروریستی طبقه بندی شده  ، در آلمان تاسف برانگیز است و در عین حال تهدید و خدشه ای بر دمکراسی حاکم بر کشور آلمان می باشد، چرا که مریم رجوی قصد دارد با این حضور تبلیغاتی و پر خرج در آلمان کماکان توجه  و تایید افکار عمومی را برای اسارت هر چه بیشر قربانیان و اسیران این فرقه در عراق جلب کند. مجاهدینی که مریم رجوی آنها را نمایندگی می کند فجایع بسیاری تا کنون در داخل عراق و خارج از عراق و بطور مشخص خودسوزی های 17 ژون 2003 را در خیابان های پاریس  آفریده است.

ما مجددا نسبت به حضور مجاهدین و همسر رهبری فرقه مجاهدین یعنی مریم رجوی در برلین هشدار می دهیم  . اگر چه مطمئن هستیم که دعوت کنندگان از مریم رجوی ، تنها چند پارلمانتر محدود یا بازنشسته می باشند. فراموش نباید کرد که در همین کشور المان که قرار است رهبر تروریست فرقه مجاهدین اکنون مورد استقبال قرار گیرد،  چند سال پیش مطبوعات راجع به دزدی مجاهدین و سوءاستفاده از سرمایه شهروندان آلمانی بنام کودکان چه پولهای هنگفتی به جیب زدند و افتضاحی را برای دست اندر کاران آلمانی که به سهل انکاری متهم شده بودند،  ببار آورد.

آیا دعوت کنندگان آلمانی مطلع هستند که از هم اکنون و روزها قبل از برگزاری این گردهمایی در برلین ، سازمان مجاهدین در کمپ های پناهندگی در کشورهای مختلف با دادن پول و هزینه مسافرت و قطار و هتل به پناهندگان آنها را ترغیب به یک پیک نیک در برلین می کنند؟ آیا این افراد که بسیاری از آنها هم ایرانی نیستند، پشتوانه مردمی این فرقه تروریستی محسوب می شود؟

دعوت کنندگان محدود آلمانی  از رهبر تروریست های ایرانی باید مطلع باشند یا باید دوباره به آنها یادآوری کرد که همین خانم رجوی بود که دستور آتش سوزی اعضای سازمانش را در اعتراض به دستگیری خود در 17 ژوئن 2003 صادر نمود و باعث ترس و وحشت عابرین از این همه وحشی گری گردید.

تحریریه ایران قلم  این نوع برخورد گزینشی با  تروریست ها و فرقه ها را نه تنها  اشتباه می داند، بلکه تصور می کند این رفتار بعضی از سیاستمداران آلمانی موجب اسارت بیشتر اعضای مجاهدین در اسارتگاه اشرف خواهد شد، افرادی که چند دهه در یک چاردیواری چند کیلومتر در چند کیلومتر اسیر می باشند و از ابتدایی ترین حقوق اولیه خود با خبر نیستند. علاوه بر این برای برقراری دمکراسی در ایران نیز این علامت مثبت به رهبر یک فرقه تروریستی تروریستی نه تنها فایده ای نخواهد داشت، بلکه با بودن رجوی ها در برلین که در سرسپردگی به دیکتاتورهای منطقه خاورمیانه و استبداد در درون تشکیلات خود به بدنامی معروف هستند، بر این موضوع نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین ما همچنان امیدوار هستیم که سفر مریم رجوی به برلین با درایت و هوشیاری مقامات مسئول دولت فدرال آلمان منتفی گردد.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد