_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

ژست تو خالی مریم قجر برای رفتن به عراق!

 

 

محمد رزاقی، فریاد آزادی، نهم فوریه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Jest%20Tu%20Khali%20Maryam.HTM

 

 

در چند نوبت مریم قجر برای فریب افکار عمومی و مجامع بین الملل و برای فرار از جوابگویی در اینده نزدیک به خاطر جنایتهایی که تا بحال وی و شوهر مفقودشان مرتکب شده اند در یک ژست تو خالی مدعی شده اند که اماده هستند برای مذاکره در باره وضعیت اردوگاه اشرف به عراق سفر بکنند!

برای اینکه به تو خالی بودن ادعای مریم قجر پی ببریم لازم به کند و کاو زیادی نیست و با طرح چند سوال و موضوع مشخص میتوان به این ادعای تو خالی مریم قجر پی برد.

من چند سوال را مطرح میکنم اگر مریم قجر به این سوالات جواب داد ان موقع مشخص می شود که این یک خواسته واقعی هست یا همانطور که گفتم یک ژست تو خالی در اوج شیادی که مریم قجر ان را مطرح می کند.

سوال اول: اگر اردوگاه اشرف اینقدر برای شما اهمیت داشت و جان اعضاء برایتان مهم بود پس چرا قبل از شروع جنگ از عراق فرار کردید و تا یکسال بعد از سرنگونی ارباب سابقتان صدام ملعون و دستگیریتان در اوور پاریس همین اعضاء بی خبر بودند؟

دوم: شما هر روز شعار مرگ بر نوری مالکی می دهید وی را دست نشانده رژیم ایران می دانید پس چه شده که حاضر هستید با دست نشانده رژیم ایران بر سر میز مذاکره بنشینید؟!

سوم: شما درعراق مرتکب جنایت شده اید و حکم جلب تان از طرف دادگاههای جنائی عراق صادر شده ایا حاضر هستید وقتی عراق رفتید به اتهامهایتان جوابگو باشید؟ چون عقل سلیم حکم می کند که کسی که مرتکب جنایت شده و حکم دستگیریش هم در همان محل صادر شده نباید اینقدر حماقت به خرج بدهد. این خود نشان میدهد که ادعای رفتن به عراق از طرف یک متهم تحت تعقیب به جز یک ژست تو خالی چیز دیگری نمی تواند باشد!

چهارم: شما چکاره هستید و از چه موضع می خواهید با دولت عراق مذاکره بکنید؟ چون دولت عراق شما را به عنوان رهبر یک گروه تروریستی و جنایتکار می شناسد که علاوه در دست داشتن کشتار مردم ایران در کشتار عراقیها هم دست داشته اید و اسناد ان در نزد مقامات عراقی موجود هست.

پنجم: اگر... اگر یک در میلیون دولت عراق این اجازه را هم به شما بدهد که وارد عراق بشوید شما حاضر هستید بدون قید و شرط به عراق بروید؟ یا ان موقع هم دوباره یک فیلی هوا می کنید و می گویید نماینده دولت امریکا و نماینده اتحادیه اروپا به اضافه نماینده خانم اشتون و... همراه با شهردار اوور و جولیانی و دیوید فیلیپس و صالح مطلک و ظافر العانی ملا جمال الدین هم باید باشند تا شما به عراق تشریف ببرید همراه با تضمینهایی که باید دولت عراق بدهد؟!

ششم: شما و همپالگیهایتان به اضافه جیره خواران رنگارنگتان می گفتید دولت اقای مالکی را رژیم ایران سر کار اورده و مالکی دست نشانده رژیم ایران و مالکی دستورات خودش را از رژیم ایران می گیرد و وی را تهدید می کردید که در دادگاه اسپانیا محاکمه خواهید کرد! ایا یکشبه دولت اقای مالکی مستقل شده که شما حاضر هستید بر سر میز مذاکره بشینید؟

در این رابطه میتوان سوالت زیادی را مطرح کرد اما با این همه تناقض در گفته هایتان فکر می کنید که کسی این ژست را از شما قبول می کند؟

من اطمینان دارم که مریم قجرهرگز به عراق باز نخواهد گشت و رجوی با دیگر سران فرقه برای فرار از جنایتهایشان از این ژستهای تبلیغی می گیرند و همچنین برای فریب اعضای اسیر در چنگالشان برای اینکه بتوانند هر صدای معترضی را در اسارتگاه اشرف سر کوب بکنند و به اسیران اردوگاه اشرف بگویند که گویا مریم قجر حاضر هست به خاطر انها این ریسک را بکند این موضوع را مطرح می کنند تا چماقی باشد در دست سران فرقه در اشرف برای سرکوب کردن اعضاء. به غیر این، ادعای مریم قجر هیچ ارزشی ندارد.

اما آنچه تا بحال درعمل و تجربه دیده شده اینکه هر وقت مسئله اردوگاه اشرف و تعیین تکلیف اعضای اسیر به یک نقطه ای رسیده سران فرقه با وارد شدن در آن، یا آن نقطه را بسوی جنایت سوق داده اند یا به بن بست چون بهتر از هر کس دیگر می دانند باز شدن درب اسارتگاه اردوگاه اشرف نقطه پایان تشکیلات فرقه گرایانه رجوی هست و شروع محاکمه سران فرقه به همین خاطر هم هست سران فرقه با خرج ملیونها دلار و با خوش رقصی به سرویسهای اطلاعاتی امریکا و انگلیس و اسرائیل و... و با آوردن یک راس جنگ طلب و جنایتکار جنگی در مجالس مریم قجر به هر طریق می خواهند اسارتگاه اشرف را حفظ کنند.

رجوی و مریم قجر و دار و دسته جنایتکارش بهتر از هر کس دیگر می دانند که در این مدت چه جنایتهایی مرتکب شده اند و اگر در زمان صدام ملعون زندان و شکنجه و فرستادن به زندان ابوغریب و ول کردن اعضای خواهان خروج در میدانهای مین بین ایران عراق و... نبود و بعد از سرنگونی صدام هم حمایت بربرهای پنتاگون و خوش رقصی رجوی برای امریکاییها، تا الان هیچ نشانی از فرقه مافیایی رجوی در عراق نبود.

به رجوی و مریم قجر و دیگر سران فرقه می گویم که هزاران بار هم از این ژست های تو خالی بگیرید دردی از هزاران درد بی درمانتان را علاج نخواهد کرد چون ما اجازه نخواهیم داد شما با شیادی و فریبکاری به اسارت نگهداشتن یک عده انسان بی خبر از دنیای بیرون ادامه بدهید.

در آخر هم بهتر است که خودم به این اشاره کنم که به جای جواب این سوالات یا ترور شخصیت خواهم شد یا در خیابان توسط تیمهای تروریستی تان تهدید به مرگ... از هیچکدام اینها باکی نیست مهم افشای چهره جنایتکار شما و تلاش من و دوستان جدا شده از فرقه شما برای ازادی همنوع های خودمان هست که تا بحال اسیر چنگالتان مانده اند که ان روز دیر نیست و با فروپاشی فرقه رجوی و ازادی هر اسیری از چنگال شما تمامی حرفهای ما به اثبات رسیده و میرسد و بعد از اسارتگاه اشرف نوبت به ازاد سازی اسیران اردوگاه اوور سوراواز خواهد رسید.

پاریس : محمد رزاقی
9 فوریه 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا مجاهدین خلق همچنان علی رغم خوش رقصی در "لیست تروریستی" آمریکا باقی می مانند؟

 

 

ن - هدایت، فریاد آزادی، هشتم فوریه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Khoshraghs
i%20Mojahedin%20Baraye%20Amrika.HTM

 

بعضی از عوامل مجاهدین که از فاکت های واقعی خطوط سازمان مجاهدین گریزی ندارند که این سازمان با تمامی قوا در جهت خدمت و همکاری با جناحهای مختلف هیئت حاکمه آمریکا و سیاستمداران اروپایی لابی میکند و در خطوط سناریوی جنگی و جنایت آمیز این ها حرکت میکند را با تاکید بر اینکه "این سازمان در لیست تروریستی آمریکا " قرار دارد و "آمریکا این گروه را در ابتدا بمباران کرده است" سعی میکنند که این گونه استدلال کنند پس آمریکا مخالف این سازمان است پس این سازمان مشروع است و علیه منافع آمریکا؟

ولی واقعیت چیست؟: واقعیت این است که سازمان مجاهدین با تمامی قوا طی سی ساله گذشته سعی کرده است که خود را به عنوان "الترنایو" به "جامعه جهانی" بخوان چند قلدر جهان امپریالیستی بقبولاند یعنی مشروعیت خود را از قدرتهای بزرگ میخواهد بگیرد و نه از مردم ایران و در این راه نیز در بازی قدرت تمایل به شرکت دارد. ولی مختصات بازی در قدرت را ندارد و بدین گونه نیز تنها بصورت ابزاری در میاید. حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که آمریکا ضدیت با مجاهدین دارد باز این ضدیت یک جانبه یا دو جانبه محال بر فرض نیز هیچگونه مشروعیتی به مجاهدین نمیدهد همانطور که ضدیت دوجانبه رژیم و امریکا و غرب به رژیم ایران مشروعیت نمیدهد و کسی بخاطر ضدیت آمریکا با رژیم نه این رژیم را ضد امپریالیسیم میداند و نه مشروع.

به هر روی مجاهدین خلق تنها میتوانند ابزار باشند و امید به کرم قدرت هایی داشته باشند که برای آنها دولا و راست میشوند روزی صدام بود و مجاهد میتوانست که با صدام تا حدودی بده و بستانی داشته باشد و صدام در مقابل خدمات آنها به آنها دست خوشهایی میداد مثل اینکه میتوانستند پایگاهی داشته باشند و توپ و تانکی و در مقابلش خدمات ارزنده خود را در "طبق اخلاص" گذاشته و با صدام متحد "استراتژیک" شوند و چون صدام حسین نیز قدرت محدود منطقه ای داشت و میدان بازی اش وسیع نبود و زمان نیز زمان دیگری بود رجوی میتوانست در مرزها مقداری مانور بدهد و هر بار رژه ای برود و سان ببیند و تانکهای عراقی را برای نمایش عرضه کند. ولی زمان که برگشت معادلات قدرت از بالا که مجاهدین به آن تکیه کرده بود تغیر کرد دیگر ان عراق عراق گذشته نیست و آمریکا و جناح پنتاگون و نئوکان اکنون باز نشستگانی بی یال و دم میباشند و هم عمو سام کسانی را دارد که دیگر نیازی به خوش خدمتی های آنها بطور گسترده ندارد و خدماتی را که هر بار انها به امریکاییها گوشزد میکنند و اگر جرج بوش میگفت که "یک گروه اپوزیسیون ایرانی" این قضیه اتمی را لوداده است آنرا در سر تمامی سایت های خبری کرده و با آن حال میکردند.

البته مجاهد بدون دست مزد هم نمانده است پنتاگون حفاظت انها را به عهده گرفته بود وگرنه بعید بود که در شرایط آنزمان عراق قادر به زنده ماندن در عراق میبودند و امید را در چشمان رجوی جرقه زدند که اکنون ممکن است که جرقه جنگ شعله ور شود و مجاهد هم بکار گرفته شود. ولی به مرور زمان این توهمات یکی پس از دیگری فروریخت و مجاهد شرکت در بازی قدرت را در ک کرد که نه نمیتوان بدون قدرت و تنها با نوکری به میدان بازی قدرت رفت و تنها نوکری میمانی و اکنون نیز چاره ای جز ادامه این سیاست ندارد که همچنان به کاخ سفید زنجیر ببندد و مانند یک لشگر شکست خورده تنها مانده و نا امید دست به یک خودکشی جمعی بزند و "حسین وار" افرادش را قربانی کند تا شاید بارقه ای از امید دوباره زنده شود و هر روز در سایتهایش با نمونه سازی در سوریه و لیبی و "ارتش آزادی" مزدوران امپریالیسم اه حسرت بکشد.

مجاهد در واقع بهیچ روی از اینکه نوکری برای امپریالیسم بنماید شک و تردیدی در خود نداشته است و علی رغم توسری خوردنهای متعدد از "جامعه جهانی" بخوان قدرتهای امپریالیستی، باز هم به همان خط نوکری ادامه میدهد و هنوز هم در رویای "ارتش ازادی ایران" با بمباران های قدرتهای امپریالیستی آه حسرت میکشد و بخاطر همین مریم رجوی در این مورد در همین هفته های اخیر با ناله و شکایت میگوید که: "اعمال قاطعیت در برابر ایران فقط یک راه دارد و آن مقاومت سازمان یافته اش است. این جنبشی است که ملاها از آن می هراسند؛ همان جنبش سازمان‌ یافته ‌یی که در لیبی و سوریه و مصر به دنبالش بودند، در ایران وجود دارد. کافی است که دولت‌های غرب، راه آن را نبندند."

البته از اینکه مریم رجوی به یکباره خود را "جنبش" معرفی میکند تعجب نکنید از سر همان ضرب المثل معروف است که میگوید "گوز در بازار مسگرها و لاف درغربت" این یک لاف است و برای همین هم کسی آنرا جدی نمیگیرد و بهمین دلیل هم اگر مریم رجوی "یک جنبش" می بود وضعیتش این نبود که برای مبارزه از آمریکا اجازه بخواهد و حمایت آنها را بخواهد. با تجربه لیبی و سوریه میدانیم کسانی "جنبش" خود را از آمریکا و متحدینش میخواهند که در واقع پایه های اجتماعی و سیاسی در درون این کشورها ندارند و بایستی که اپوزیسیون سازی شود. و این دستگاه "راهش را نبندند" یک حرف گرد است که منظورش این است که ما را در لیست خود قرار ندهید و بیرون بیاورید البته ارتباطش با سرنگونی رژیم مشخص نیست چون مکانیسمش چگونه باید باشد حرفش همان است که مقایسه میکند که در واقع خواستار حمایت و بازسازی خود به سبک لیبی و سوریه میباشد ولی آنرا در زرورق "راه را نبندید" میپیچاند وگرنه اگر این باصطلاح "مقاومت" یک "جنبش بزرگ" بوده که مریم رجوی مدعی است که بقول محدثین سخنگوی خارجی آنها دارای "دهها میلیون" هوادار و بقول مریم رجوی "شبکه های بزرگ" مقاومت دارد مگر آمریکا و غرب در ایران مانع مبارزه اینها میتوانند بشوند که رژیم را سرنگون کنند؟ من مطمئن هستم که اگر این ادعاهای رجوی در رابطه با پایگاه مردمی در ایران درست میبود برخورد "دولتهای غربی" هم با آنها نیز متفاوت بوده و آنها را بدرستی در بازی قدرت شرکت میداد، ولی رجوی چون بی بضاعت است تنها میماند شکوه و شکایت و با کلمه و جمله گرد "کافی است که دولت های غربی راه انرا نبندند" مجبور است خواسته خود را فرموله کند. البته رجوی هم از بی بضاعتی خود کاملا با خبر است ولی سیگنال کد بندی شده میفرستد که این بی بضاعتی بیش از این مایه بی ابرویی نباشد.

ولی عمو سام حداقل جناحهای حاکم و متحدینش آلترناتیوهای دیگری دارند که سبز، رضا شاه دوم ، و... اینقدر نوکر زیاد است که دیگر نیازی به این نیروی بدنام و امتحان پس داده و چند بار مصرف شده نیست و سه هزار و پانصد نفر هم دیگر مصرفی ندارند و اگر هم داشته باشند در حد همان عملیات در داخل برای موساد در حد جاسوسی و خرابکاری است و بس!

بهر حال مجاهد که این روزها هم توسری را خورده و هم پیاز را عجیب خود را دست باخته میبیند و اکنون میخواهد نی را از سر وارونه بزند وبگوید که "قربانی" استعمار و استبداد است. تنها این سوال باقی میماند که چرا باز هم این قربانی باز بدنبال کسانی است که دارند سرش را میبرند و یا میخواهند ببرند بقول خودشان؟ و یک سیاست دیگری اتخاذ نمیکند و اگر کاخ سفید نشینان خدا میبودند اینقدر به در خانه شان کوبیدن بقول مذهبیون و طرف جواب نمیدهد باید نا امید شود ولی ظاهرا این حاجت طلبان به نزد خدایگان قدرت در کاخ سفید نا امیدی نمیشناسد و همچنان در پی صاحب خویش پارس وفاداری میکند هرچه صاحب میگوید برو به تو دیگر نیازی نیست باز این نوکران وفادار حلقه به در خانه یار زنند که ای بی وفا تو ما میرانی ما همچنان وفادار قلاده رها کرده ای ما باز بدنبال صاحب به در خانه نشسته و نظری به چشم یار داریم!

ولی چرا این سازمان علی رغم توسری خوردن ها از قدرت های جهانی به کار وفاداری خود و خط نوکری ادامه میدهد؟:

چون همان چیزی که میگوید نیست یعنی مقاومتی نیست که از دل مردم بیرون آ مده باشد، چون در بازی قدرت چیزی برای عرضه ندارد جز نوکری خود و نوکر هم ارباب زمانی که نیاز به او نداشته باشد بیرونش میکند و توسرش هم میزند و در اخر هم این چنین بی هویت علی رغم تمامی ادعاها و شعارها در خود شکسته و نا امید از اربابان بی وفا تنها میتواند زوزه های شکوه و شکایت بکشد و ناله از ارباب کند که علی رغم تمامی سرسپردگی خدمات او مورد تقدیر قرار نگرفته است که هیچ توی سرش هم میزنند.

آری مجاهد و رجوی چاره ای جز ادامه همان خط سرسپردگی و نوکری برای امپریالیستها برایش باقی نمانده است چرا که دقیقا همان "جنبش مقاومت" مردم ایران را نمایندگی نمیکند وگرنه این گونه خاضعانه به کاسه لیستی قدرت ها از ضدام گرفته تا کاخ سفید و هر نوکر دستگاه امپریالیستی نمیرفت. مجاهد مجبور به ادامه خط نوکری علی رغم توسری خوردنها و بی محلی هاست و تنها میتواند مانند یک توسری خورده در کنار بپلکد تا شاید تکه نانی هم برای اوپرتاب شود.

نوشته: ن. هدایت
8 فوریه 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

استاندارهای بین المللی از دیدگاه فرقه رجوی، و در درون فرقه رجوی

(رجوی دوازده ساعت گشت های اشرف را بردارد)

 

 

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، هفتم فوریه 2012
http://mohamadkarami.wordpress.com/

 

وقتی که آقای مارتین کوبلرنماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل به دولت عراق اعلام کرد: کمپ لیبرتی با استانداردهای بین المللی آماده پذیرش اعضای کمپ عراق جدید است . ( سازمان ملل تأ یید می کند که کمپ جدید ایرانیان تعبیدی از استاندارد های بین المللی برخوردار است ) .

با این دوجمله ساده ای که آقای مارتین کوبلر بیان کردند ، تمام بافته های فرقه رجوی که در رابطه با جابجائی به کمپ لیبرتی بر باد رفت . آنچان که آه از نهادشان بر آمده است و ماهیت واقعی خودشان را به نمایش گذاشتند. نماینده ویژه دبیرکل را بخاطر اطلاعیه ای که داده است مورد توهین قرار داده اند . در همین رابطه بیانیه ای در 12 ماده و 24 تبصره داده اند که تماماً اشکال های بنی اسرائیلی گرفته اند . در سی سالی که عضو فرقه رجوی بودم ، مسعود رجوی ، مریم قجری عضدانلوو دیگر سران ، یک جمله از یکی از تبصره های که در این 12 ماده اشکال تراشی کرده اند خودشان پایبند نبودند . در یک کلام حقوق بشر در درون فرقه رجوی هیچ معنی و مفهومی نداشته وندارد ، الان هم فقط مانع تراشی است . و این همان ترفند یا رکبی است که فرقه دنبال بهانه آن بود که آویزان شود که مانع بستن اردوگاه اشرف شوند.در وحله اول سوال این است که هدف فرقه از کمپ لیبرتی چی است ؟ کمپ لیبرتی یک محل ترانزیت است که برای چند ماهی موقت نفرات بخواهند مستقر شوند تا کار های اداری مربوط به ریل پناهندگی افراد طی شود . یا آن هدفی که سران سازمان مجاهدین خوابش را دیده اند که کمپ لیبرتی را تبدیل به اردوگاه اشرفی دیگر کنند ؟ البته این خواب پنبه دانه ای است که مسعود رجوی ومریم قجر عضدانلو برای اسیران دیده اند .که باید گفت : آن سبو بشگست و آن پیمانه ریخت . اما نکاتی در رابطه با بیانیه صادره :

در خواست شده که رفتن به کمپ داوطلبانه باشد : اگر راست می گوید برای 12 ساعت تمام گشت ها ( در اشرف نزدیک به 10 نوع گشت وجود دارد) را برای مدت 12 ساعت کنسل کنید ، در درون اردوگاه اعلام کنید افراد آزاد هستند و تمام درب ها باز هست تا نفرات برای خود تصمیم بگیرند ،پس از آن برای همیشه بسته خواهد شد . آن موقع می گویم چند صد نفر باقی خواهد ماند.

مطرح شده که با آزادی در حرکت و رفت و آمد باشند : در طی این سالیان آیا یک روزبوده تردد در اشرف آزاد باشد . برای تردد کردن افراد به بیرون اردوگاه، حتی برای بیماران که می خواستند دکتریا بیمارستان بروند می بایست نفرات از فیلتر، اطلاعات مرکز ، ضد اطلاعات ارتش ، امنیت داخلی ،فرمانده جبهه و چند فیلتر دیگر عبور می کرد . می شود فرقه رجوی امار بدهد که چند نفر مجروح و مریض به خاطر اوکی نشدن تردد آنها جان خود را از دست دادند . می توان اسامی حداقل خدام گل محمدی که در اعتراض به سازمان خود سوزی کرد . الان محمدی که خود زنی کرد ، احمد رضا پور که خود زنی کرد ، محمد نوروزی که خود سوزی کرد را نام ببرد،که طبعا خیلی بیشتر از این ها وجود دارد.

بیان شده که لیبرتی آب آشامیدنی ندارد : مگر اردوگاه اشرف آب آشامیدنی داشت ؟ اگر آب آشامیدنی وجود داشت پس چرا شخص مسعود رجوی ومریم قجر عضدانلو و دیگر سران شورای رهبری فرقه از آب بطری خریداری شده استفاده می کردند؟

صحبت از زیر ساخت ها بهداشتی شد ه که منکر شده اند وجود ندارد : مگر در اردوگاه اشرف ، باقر زاده و……. زیر ساخت بهداشتی وجود داشت ؟ در اشرف در هر سالن آسایشگاه 40 الی 50 نفر می خوابیدند در باقر زاده که نزدیک 1000 نفر در داخل یک سوله ( سالن های خیلی بزرگ که تخت دو طبقه قرار داده بودند ) می خوابیدند . این با کدام استانداردی در دنیا هم خوانی دارد . آمار حمام و توالت و شیر آب پیشکش شما که بخواهم بیان کنم ، مشت نمونه خروار است .

فرقه رجوی درخواست کرده که ساکنان کمپ لیبرتی تردد آزاد به بیرون از کمپ داشته باشند برای استفاده از خدمات عمومی شهری مانند پارک ها سالن های ورزشی مساجد سینماو کتابخانه های عمومی و …. سوال اصلی از شخص مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو و دیگر سران اصلی . در عرض 25 سالی که کمپ اشرف دایر شده تا بحال چند نفر و چند بار آزادانه به شهرهای عراق تردد داشتنداز اماکن نام برده استفاده کرده اند .افرادی در کمپ اشرف هستند که بیش از بیست و پنچ سال است رنگ سینما و غیره را در شهر ندیده اند، رنگ اسفالت خیابان های تو شهر را ندیده اند. استفاده از یک موبایل ساده ، تنظیم کردن تلویزیون ، ساده تر از آن خرید یک کافه یا نوشابه از ماشین را نمی دانند حالا این چه ادعائی است که سران فرقه دارند .

سران فرقه بشدت سنگ افراد بیمار و مجروح را به سینه میزنند . اما در همین فرقه به تمامی اعضاء ثابت شده که تنها چیزی که ارزش ندارد جان افراد است . اگر کسی بیمار می شد و یا مطرح می کرد که بیمار است ، بلائی بر سراو می اوردند که هفت پشت او در مقابل چشمش نمایان می شد . به مواردی از هزاران مورد اشاره می کنم : اقای منصور کشمیری نزدیک 25 سال عضو سازمان بود . چشمان وی آب مرواید آورده بود در حال از دادن بینائی خود بود تحت هیچ عنوانی حاضر نشدند چشم های او را عمل کند .تا زمانی که از فرقه رجوی جداشد در شهر اربیل با 700 دلار چشم های خود را عمل کرد. مصطفی شفیعی با سابقه بیش از 17 سال ، در تهاجم ارتش امریکا در نزدیکی مرز ایران مورد تهاجم هواپیماهای امریکائی قرار گرفته بود بر اثر ترکش استخوان ران وی شکسته بود، در بیمارستان اشرف توسط پزشگان امریکائی عمل شد . داروهائی که به وی داده بودند مسئولین از وی گرفتن وی درد فراوانی را تحمل می کرد.10 سال طول کشید تا به فرقه ثابت شد که دیسگ کمر د ارم ، علیرغم اینکه سمت راست من بی حس شده بود قبول نمی کردند . اتفاقی نزد دکتر فیزیوتراف رفته بودم وقتی وضعیت و شرح حال مرا دید با تهدید اینکه اگر من را عمل نکنند به خاطر عفونتی که کرده فلج می شوم . با دعواهای که با مسول وقت پرسنلی و رئیس بیمارستان اشرف داشتم ، با پذیرفتن تمامی خطرات آن به زور وادار به عمل کردم. همچنین می توانم از آقایان : جامد صرافپور-احمد شهبازی- محمد رزاقی – مهرداد اکبری – فرزاد ماسوری – احمد جهانتاب – …… نام ببرم

در یک کلام درد فرقه رجوی مشگل آماده نبودن کمپ لیبرتی نیست . آنها خوب می دانند که کمپ لیبرتی بهترین امکانات را دارد . مدت هشت سال مسئولین فرقه در زمانی که ارتش امریکا در عراق بود، بخاطر همکاری های اطلاعاتی و شناسائی به آنجا تردد داشتند و خوب آنجا را می شناسند . درد آنها این است که از اردوگاه اشرف کنده شوند. دیگر به هیچ وجه نمی توانند نیروها را کنترل کنند و شیرازه تشکیلات آنها از هم می پاشد .سران فرقه هم که دستشان به خون آلوده است به محاکمه کشیده می شوند . آن روز دیر است دور نیست که همگان شاهد متلاشی شدن فرقه رجوی باشیم

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اصرارمریم رجوی برای سفربه عراق جهت آزادی اسیران دربند فرقه تروریستی!!!!

06.02.2012

جلیل عبدی ـ ایران اینترلینک

http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=11601

 

اصرارمریم رجوی برای سفربه عراق نه برای همکاری بادولت عراق جهت آزادی اسیران اشرف بلکه خانم رجوی دنبال اهداف دیگری است.

خانم رجوی باید به این سئوال پاسخ بدهد مگرشما تابه حال دنبال آسایش ورفاه وامنیت ساکنان اشرف بودید که الان هرروز صحبت ازامنیت ورفاه اشرفیان درلیبرتی میکنید؟!!!

ممکن است برای کسانیکه ازنیات درونی خانم مریم رجوی باخبرنباشند جای سئوال پیش بیاد فکرکنند مریم رجوی کارحقوق بشری میکند وگروه تروریستی روحق به جانب تلقی کنندولی بایدبگم که مطلقاًاینطورنیست خانم مریم رجوی هیچ موقع به فکرامنیت ورفاه اسیران دربند زندان رجوی نبوده ونیست ونخواهد بود.

سفربه عراق....اولاً برای گفتگوبا دولت عراق.....باید به خانم رجوی گفت بعدازده سال فرارازعراق ورفتن به خارجه برای سیروسیاحت درحالیکه جگرگوشه هایت زیربمباران نیروهای ائتلاف بودند وپس ازبه کشتن دادن نزدیک به پنجاه نفرتحت تحت عنوان دراشرف باستید ومقاومت کنیدوجنگ علنی با دولت عراق الان چی درسرداری جزاینکه بازهم میخواهی ازاین وضعیت پیش آمده نهایت سوء استفاده روبرای مطرح شدن وقانونی کردن خودت بکنی؟

خانم رجوی اگربه فکرسلامتی وامنیت اشرفیان بودقبل ازسرنگونی صدام با اینکه میدونست دیگرعراق جای امنی برای اسیران اشرف نخواهد بودکاری میکردوبرایش هیچ کاری نداشت به تک تک نفرات اشرف پاسپورت تهیه میکرد که درصورت لزوم عراق روبه سلامت ترک کنند ولی هیچ کاری نکرد اشرفیان بیگناه روبه حال خودشان رها کرد وازترس اینکه توجنگ کشته نشود به همراه یک سری ازمسئولین فرقه تروریستی مخفیانه به فرانسه گریخت؟!!!

مواضع دولت منتخب عراق هم که ازاول درقبال فرقه تروریستی کاملّا روشن بودوهمیشه ازموضع انساندوستانه تلاش میکرد مسئله ساکنان اشرف بطورمسالمت آمیزحل بشه وخاک عراق روترک کنند این خانم رجوی وآقای مسعود رجوی بودند که همیشه برطبل جنگ با دولت عراق میکوبیند وعلیرغم اینکه بخوبی میودونستد تواین وسط خون اشرفیان بیگناه برزمین ریخته خواهد شد ولی اصلاً برای اینها مسئله ای نبود.

بارها مسعودرجوی تونشست های درون گروهی میگفت اگرهزارنفرهم کشته بشوند مهم نیست ما باید خودمون روبه دولت عراق تحمیل کنیم وبارها میگفت همه شما هم کشته شوید مهم نیست و برای من فقط مریم باقی بمونه کافی است وقاحت روبه حدی رسونده بود که خودش روهم ترازباامام حسین میدونست و میگفت برای من 72نفرازشما بمونه کافی است مریم رجوی هم همیشه میگفت فقط برای من مسعود رجوی بماند کافی است

مسعود رجوی فرمان درگیری با ارتش وپلیس عراق روصادرمیکرد ومریم خانم هم هرروزپیام ایستادگی ومقاومت به اسیران اشرف میداد.

بخاطرگردنکشی رهبرفاسدفرقه تروریستی وهمسرش مریم رجوی برعلیه دولت عراق نزدیک به 50نفرازبیگناهان اشرف کشته شدند وصدها نفرهم زخمی شدند الان دم ازامنیت ساکنان اشرف میزنند!!!

با همکاری دولت عراق با سازمان ملل درنهایت کمیساریای ملل متحد اعلام کرد برای تعیین استاتوی ساکنان اشرف با دولت عراق به توافق رسیده است ولیبرتی رابرای اسکان موقت اشرفیان انتخاب کردند ولی خانم رجوی تواین مدت همیشه با مطرح کردن بهانه های واهی وغیرمنطقی سعی دربه شکست کشاندن راه حل صلح آمیزبرای جابجایی ساکنان اشرف کرده است الان که خواهان سفربه عراق برای گفتگوشده است وگفته کهاین ملاقات باید درحضوروکلای فرقه تروریستی ومقامات آمریکایی واروپایی انجام شود.

خانم رجوی آیا این برای مطرح شدن وقانونی کردن خودت نیست؟و....

وآیا این هم جزعقده ناکامی برای ریاست ومقام نیست؟

براستی اگرمریم ومسعود میخواستند به اشرفیان کمک کنند خیلی وقت پیش میتونستند کمک کنند درست مثل اون هفت سال گذشته که نوکری نیروهای آمریکایی روبه عهده داشتند وبه هرسربازآمریکایی رقصیدند.

بادولت عراق هم میتونستند کناربیان وبه قوانین کشورمیزبان احترام بگذارند وبیگناهان روبه کشتن ندهند.

باید به خانم رجوی گفت شما اگربه خاطرمطرح شدن خودت وبرای سوء استفاده تبلیغاتی ازاین وضعیت اشرفیان به کارشکنی ادامه ندهی دولت عراق وسازمان ملل خودشون به فکرسلامتی وامنیت اسیران دربند فرقه تروریستی که شما سمبلش هستی بودند وهستند وخواهند بودلازم به زحمت شما نیست.

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساکنان کمپ عراق جدید (سابقا اشرف) و تعیین تکلیف وضعیت پناهندگی متقاضیان

04.02.2012

کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد به نقل از ایران اینترلینک
ترجمه ایران اینترلینک

لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=11577

- کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد (از این پس بنام کمیساریا آورده می شود - م) مدتی است که آماده شروع تعیین تکلیف و تصمیم گیری در باره وضعیت پناهندگی ساکنان کمپ عراق جدید (سابقا اشرف) می باشد. کمیساریا در این رابطه تیم هایی را مشخص کرده است تا با حضور خود در صحنه بتواند زمینه های لازم و پشتیبانی مورد نظر برای این کار را تدارک ببینند. مشخص است که مصاحبه های فرد به فرد باید در محیطی امن، خنثی و خصوصی برگزار گردند.

- این پروسه بر اساس قراردادی که با دولت عراق منعقد شده است الزاما می بایست در بیرون کمپ عراق جدید و در محلی صورت پذیرد که ساکنین کمپ بصورت غیر اجباری به آن محل منتقل گردیده و در این محل در شرایطی امن و قابل قبول بصورت موقت نگهداری خواهند شد.

- کمیساریا بر اهمیت یافتن راه حلی صلح آمیز تاکید دارد و این شامل این مسئله نیز می گردد که هر گونه انتقال به محل جدید بصورت غیر اجباری انجام پذیرد و پس از انتقال امکان ترددات کاملا آزادانه افراد وجود داشته باشد.

زمینه و پیشینه

ساکنین کمپ اشرف که درخواست پناهندگی کتبی ارائه داده اند بر اساس قوانین بین المللی "متقاضی پناهندگی" تلقی می گردند و منتظر تصمیم گیری در قبال تقاضایشان هستند. در شرایط کنونی که سیستم تصمیم گیری کشوری در این رابطه در عراق موجود نیست، کمیساریا این تصمیم گیری را بر مبنی مصاحبه شخص به شخص و بصورتی عادلانه و با راندمان بالا انجام خواهد داد. هر پرونده و هر فردی با توجه به شرایط مشخص شخصی اش و بر طبق قوانین بین المللی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

اصل عدم بازگرداندن اجباری به کشور مبدا (ایران- م)

کمیساریا با همراهی دولت عراق و یونامی (دفتر سازمان ملل در بغداد) و دیگر دست اندرکاران بدنبال دستیابی به راه حلی دراز مدت است که شامل مهاجرت و جابجایی افراد به کشورهای ثالث می گردد.

کمیساریای عالی پناهندگی،
اول فوریه 2012

-
این سند بر حسب ضرورت بروز خواهد شد

(پایان)

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تلاش های مذبوحانه سران فرقه رجوی برای زیر پا گذاشتن توافقنامه جابجائی

04.02.2012

علی جهانی

همانطور که همگان مطلع هستند با توافق اولیه قرار بود جابجائی نفرات از قلعه اشرف به کمپ لیبرتی آغاز شود اما از روز اول مشخص بود که سران فرقه بطور خاص رجوی ها به این سادگی حاضر نیستند به این خواسته جهانی تن بدهند ودست از سر قربانیان مستقر در این قلعه بردارند و در این راستا با انواع و اقسام بهانه تراشی ها سعی کردند که زیر بار نروند و یکی از بهانه های پوشالی آنان این بود که این کمپ از استاندارهای انساندوستانه بین المللی برخودار نیست و باید متخصصین ما آنرا تائید کنند که خوشبختانه یونامی این بهانه را از سران فرقه گرفت.

بر اساس اطلاعیه یونامی در بغداد در 31 ژانویه در باره آمادگی کمپ لیبرتی برای استقرار 5500 نفر طبق استانداردهای انساندوستانه بین المللی هست و سازمان ملل تائید می کند که کمپ جدید از استانداردهای بین المللی برخوردار هست و در این رابطه سران فرقه که بعد از اینکه از ارباب جدید شان آمریکا رو دست خورد و نا امید شد وسعی می کرد به شیوه های خاص خودش را به سازمان ملل آویزان کنند و حالا با تائید سازمان ملل و یونامی در بغدا د حسابی شوکه شده اند و با یک موضع گیری خنده دار و مضحک گفته اند که این عمل یونامی توجیه حکومت ایران برای انهدام نیروهای اصلی اپوزسیون هست و دلیل مسخره شان هم اینست که کسی این ارزیابی یونامی را تائید و گواهی نکرده است که البته منظورشان از کسی سران فرقه هستند که گفته بودند تحت عنوان متخصصین و تکنیسن های سازمان برای ارزیابی کمپ بروند که کمیساریای عالی در جواب این خواسته سران فرقه گفت خودمان کارشناس می فرستیم و نیازی به شما نیست.

وحال با این شرایط سران فرقه دیدند که تیرشان به سنگ خورده و بهانه جوئی هایشان در به تاخیر انداختن این جابجائی و سنگ اندازی در راستای حل مسالمت آمیز این مشکل راه به جائی نبرده اکنون در تلاش هستند تا در خارجه کشور یکسری تلاشهای مذبوحانه ای را آغاز کنند که در همین زمینه در خبرها آمده بود که مریم عضدانلو ریئس جمهور مادام العمر و ترشیده که توسط مسعود خان به این سمت برگزیده شده است در ادامه جست و خیز های میمون وارش قصد داره با خرج های کلان به برلین برود تا افکار عمومی را از بن بستی که درش گرفتار شده اند منحرف کند و تلاش کند تا بیشتر قربانیان گرفتار در قلعه اشرف را در اسارتش نگه دارد .

این دعوت که توسط تعدادی معدودی از نمایندگان باز نشسته آلمان صورت گرفته هم راه به جائی نمی برد و پیشاپیش محکوم به شکست هست اما امیدوارم که دولت مردان آلمان جلوی این سفر سرکرده تروریستها به کشور ی که مهد دمکراسی هست را بگیرند و نگذارند اینان بدینوسیله دمکراسی را خدشه دار کنند و من به عنوان یک جدا شده از این فرقه سکت که بیست سال از بهترین دوران عمر جوانی ام قربانی اش بودم از همه دوست داران آزادی و فعالین حقوق بشری و سازمانهایی که کارهای انساندوستانه انجام میدهند می خواهم که این سفر را محکوم کنند زیرا این تلاشی هست در راستای طولانی تر شدن اسارت قربانیان گرفتار در چنگال سران فرقه در قلعه اشرف وبدینوسیله رجوی ها می خواهند چند صباحی به عمر ننگین شان بیفزایند .

و همچنین به دولتمردان آلمان یاد آوری می کنم که مریم عضدانلو همان کسی هست که فرمان آن خودسوزی ها را در فرانسه صادر کرد که موجب وحشت مردم در خیابانهای پاریس شد و خودش هم پای شوهر فراریش مسعود خان در تمامی اقدامات تروریستی و جنایاتی که علیه مردم ایران و مردم شریف عراق و اذیت و آزار مخالفان و ناراضیان در داخل مناسبات استالینی و تا رعنکبوتی  سازمان توسط این فرقه در طی دوران حکومت صدام دیکتاتور سابق عراق و پدر خوانده رجوی صورت گرفته است دست داشته بنابراین اجازه دادن سفر به چنین شخصی ناقض حقوق بشر و دمکراسی هست و امیدوارم که دولت مردان آلمان با درایت جلوی این سفر را بگیرند تا بدیوسیله گامی در جهت آزادی اسیران مستقر در قلعه اشرف بردارند .

و در پایان خطاب به سران فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو خاطر نشان می سازم که همانند همه این تلاشهای مذبوحانه و جست و خیزهای میمون وارتان در گذشته که با خرجهای گزاف و آوردن نیروها از این طرف و آنطرف و از افغانی ها گرفته تا عربها و آفریقائی ها و تا سوء استفاده از پناهندگان و کشاندن آنان تحت عنوان تور پکنیکی به این خیمه شب بازی راه به جائی نمی برید به شما توصیه می کنم که بجای این بهانه تراشی ها و وقت کشی ها و این قبیل تلاشهای مذبوحانه و بی فایده  با شوهر فراریت که همچنان در سوراخ موش خزیده به فکر پاسخ گوئی نسبت به این همه جنایات و خیانت هائی که در طی این سالیان زمامداری تان مرتکب شده اید در پیشگاه مردم ایران و در یک دادگاه عادلانه باشید و همانطور که نتوانستید با این همه هیا هو و جار و جنجال بپا کردن برای حفظ اشرف این ظرف فرقه گرائی و شیشه عمرتان کاری از پیش ببرید و همه تیر های تان به سنگ خورد باز هم این دفعه را ه بجایی نمی برید و نمی توانید جلوی سیر پر شتاب حوادث به جلو را بگیرید و سیر وحرکت تحولات به مثابه سیلی هست که شما با این تلاشهای مذبوحانه و بی ثمرتان مثل ریگی هستید که توان و یارای مقاومت در جلوی این سیل بنیاد کن را ندارید و واین سیل شما را با خودش به قعر اقیانوسها خواهد برد و بساط فرقه گرائی تان در عراق برچیده خواهد شد و همه اسیران در بندتان آزاد خواهند گشت و آنروز بسیار نزدیک هست به امید آنروز و به امید آزادی همه اسیران گرفتار در قلعه اشرف.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

با توجه به سفر احتمالی  مریم رجوی به برلین، استفاده از تروریسم محکوم است

 

تحریریه ایران فانوس

01.02.2012

 

پس از این که اتحادیه اروپا در ارتباط با تحریم نفتی ایران، اقداماتی صورت داده و طی یک هفته اخیر جواب لازم را دریافت نکرد، پس از آن نوبت به استفاده ابزاری از کارت های دیگری به میان آمد، اگرچه نانوشته اما عملاً به تروریسم مجاهدین خلق میدان داده شد تا حرکاتی را در راستای ترساندن طرف مقابل و حفظ بقای تروریستی اش، سازمان دهند.

روز شنبه 28 ژانویه، هواداران سازمان در برلین گرد هم جمع شدند و پس از این که پیام مریم عضدانلو برایشان پخش شد، نوبت به سخنرانی چند تن از لابی های خارجی و بازنشسته سازمان فرا رسید که اتفاقاً یک نظامی بازنشسته در راستای حمایت از اردوگاه اشرف، سخنان مضحک و مبسوطی ارائه داد و اشرف کنونی را با برلین دوران جنگ سرد، مقایسه کرد که هر دو شهر در دوران اسارت، کانون مبارزه برای دموکراسی بوده اند! و همین طور بازنشستگان دیگری که بعضاً مثل همین نظامی بازنشسته که نمی دانست اردوگاه اشرف در کدام کشور و کجای جهان قرار دارد، به حمایت کورکورانه از اردوگاه اشرف پرداختند که معنای سخنرانی شان همان حمایت از رجوی ها در راستای به گروگان داشتن اسیران باقیمانده در اردوگاه است و نه چیزی بیشتر از این!

همچنین روز سه شنبه 31 ژانویه، گردهم آیی مشابه ای در لندن بر پا شد که در آن گردهم آیی نیز تعدادی از لابی های سازمان که با دلارهای خونین دعوت شده بودند، در راستای ابقای اسارتگاه اشرف و روحیه دادن به هواداران سازمان، به سخنرانی پرداختند. اینها در اصل پیش زمینه ای بود تا هفته آینده 7 فبروار، مریم عضدانلو در برلین به ایراد سخنرانی بپردازد و فی المثل موقعیت خطیر خود و سازمانش را معکوس و کارتی برای بازی کردن جلوه دهد، به نیروهای روحیه باخته اش روحیه بدهد و از اروپایی ها دلربایی کند و تحریم های نفتی را مورد تشویق و ستایش قرار بدهد!

مریم عضدانلو که یکی از رهبران برگزیده توسط مسعود رجوی بر سازمان مجاهدین و در فرانسه زندگی می کند، طی سالیان دراز از عمر تشکیلاتی و سیاسی اش، جز اسارت و گروگانگیری و زندان و شکنجه و دروغ و ترس و تهدید اعضای خود و برای مردم چیز دیگری در چنته نداشته است که این بار و در برلین بخواهد حرف تازه ای برای مردم و اپوزسیون ایران و یا مردم اروپا داشته باشد، او و سازمانش در تقابل با آزادی و دموراسی شکل گرفته و در راستای این تقابل نیز بقاء یافته است.

بدین سبب، انجمن سیاسی فرهنگی ایران فانوس، با بیرون آمدن از دل چنین جریانی و با آنکه سالها در اروپا به سر می برد و همیشه قواعد دموکراسی را در ارتباط با آزادسازی اسیران مجاهد به کار برده است و با سالها تجربه و شناخت از ماهیت واقعی مریم عضدانلو و سازمانش، به اتحادیه و مردم اروپا خاطرنشان می کند که از سازمان تروریستی مجاهدین به ویژه سرکرده تروریست پرورش مریم عضدانلو، جز عناد با دموکراسی و اسارت و گروگانگیری اعضای مجاهد در اشرف و توسعه فرهنگ تروریستی، آن هم در اتحادیه اروپا، کار دیگری بر نمی آید و او این بار نیز در برلین، همچنان بر گروگانگیری اعضایش در اردوگاه اشرف و تقابل با دموکراسی و آزادی، سخن خواهد گفت که اینها خود مسخرگی و دهن کجی به همه ارزشهای مدرن اتحادیه و مردم اروپاست.

تحریریه ایران فانوس

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی در مورد آخرین وضعیت مجاهدین در عراق

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟

 

 

01.02.2012

ایران قلم :

با تشکر از شما خانم سلطانی که در این مصاحبه شرکت کردید. اخبار دریافتی از درون کمپ اشرف و همچنین بخش هایی از آن که در رسانه های فرقه مجاهدین منعکس شده است، حاکیست که رجوی ها دوباره خط تعهد گرفتن از اعضا برای باقی ماندن آنها در عراق و در درون تشکیلات فرقه را در پیش گرفته است. نظر شما در این مورد چیست؟

خانم بتول سلطانی:

من هم از شما تشکر می کنم. بله من چنین خبری را خودم در سیمایاسارت فرقه مجاهدین دیدم که رجوی دوباره اعضای مجاهدین را فراخوانده و حرفهای سابقش را تکرار کردهو آنها را به حاضرحاضر گفتن و گرفتن تعهد وادار کرده است. رجوی این ایام چاره دیگری ندارد و تشکیلات از جا دررفته اش مستلزم روزانه یک تعهد است . او بجای پاسخ دادن و بیان واقعیتهای موجود طبق شیوه همیشگی با فرار به جلو به مجیز گوئی سخیفانه از خود و خط مشی اش پرداخت و به گونه ای تهوع آور از خودش و همسرش مریم تعریف کرد و به جیب خودش ریخت و در جائی دیگر صحبت از جنگ صد برابر و کارزار آزادی2زد کرد. واقعیت این است که رجوی طرد شده از جامعه و خائن به میهن و آزادیخواهان توجه ندارد که آنجا عراق است . بعد از سرنگونی صدام و جنگ با پلیس عراق و در تکه خاکی که مال کشاورزانی است که صدام دیکتاتور برکنار شده از این کشاورزان تصاحب کرده و بابت خدمات وطن فروشانه رجوی به وی هدیه داده است و بجای اینکه شرافتمندانه این زمین را به صاحبانش برگرداند و اسیران و قربانیان اسیر را هم آزاد کند به جنایتهای بیشتر متوسل می شود .

 

ایران قلم :

به نظر می رسد ، ظرف و خمیر مایه ای که رجوی برای گرفتن های چنین تعهد هایی که افراد موظف هستند بطور کتبی امضا کنند ، ترساندن آنها از محیط بیرون، اعضای منتقد و خانواده ها باشد. این در حالیست که ماشین سرکوب و تجاوز و جنایت خودش در درون تشکیلات فرقه در عراق روزانه قربانی می گیرد. نظر شما چیست؟

 

خانم بتول سلطانی:

در واقع وظیفه اصلی که رجوی برای خودش در تشکیلات تعریف می کند، در مرحله اول جنگ با هر اعتراض و انتقادی در بین اعضاء و نفراتش و همچنین ، جنگ با اعضای منتقدی است که از این تشکیلات فرار کرده اند تا تحت عنوان اضداد از صبح تا شب بر علیه آنها سند سازی و عکس قلابی تهیه و صدا شبیه سازی کرده و بصورت نوار پارازیت بر روی صدای ما پخش کند. جنگ رجوی با خانواده های مظلومی است که فقط در آرزوی دیدار با بستگانشان هستند. کار و سناریوی رجوی برای اعضای اسیر در اشرف این است که خلاطه آنها باید بروند پشت دوربین و بگوئید که اینها مزدور هستند و خانواده من نیستند تا تشکیلات دست از سر آنها بردارد. رجوی گفت "اگر خانواده ما هستی بیا تو بیا داخل اشرف! " اما هیچگاه به این فکر نکرد که این حق طبیعی آنهاست که از این تشکیلات و ورود به آن بهراسند وقتی که شاهدانی چون جدا شده ها را می بینند ووقتی که عزیزانشان را به بهانه اعزام به خارج و استخدام و کار و دیدن فامیل در آنجا نگهداشته و بعد اسیر و مقهور شده اند معلوم است که وارد نمی شوند. اما چرا رجوی توضیح نداد که او از چه می ترسد که به قول خودش مجاهد لم یرتابو یعنی برگشت ناپذیر و انتخاب کرده خودش را نمی گذارد که بیرون بیاید. مگر رجوی نمی گوید که اینها اعضاء قسم خورده من هستند و به من امضاء داده اند اگر در این شکی ندارد بگذارد آنها بیایند بیرون و خانواده هایشان را دیدار کنند. رجوی از این می ترسد که با واقعیتها رو برو می شوند و دست او رو می شود ولی تا کی می خواهد با خرید پارلمانتر با دادن رشوه به مخالفان دولت مالکی با کلاه گذاشتن سر اعضا با قطع از دنیای بیرون با سانسور فیلمها و اخبار با نشستهای عملیات جاری و نشستهائی سرکوب نشستهای ترساندن با تخریب شخصیت جدا شده ها نشستهائی که حکم اعدام برای بریدگان صادر می کرد با گرو گرفتن و هزار اهرم فشار با تهدید قطع کمک مالی هوادارها و شورائی ها در خارج ، با تهدید اینکه مشکلات زیادی برای آنها در خارج کشور بوجود می آورند تاکی رجوی می خواهد بر مسند رهبری و مریم بر مسند رئیس جمهور خیالی باقی بمانند؟

رجوی برای توجیه خشونت ذاتی و قانون ستیزی فطری و گردنکشی ایدئولوژیک، و پیشبرد اهداف تشکیلاتی، هر بار پای حکومت ایران ودشمن خونخوار و جرار را به میان می کشد و به تکرار دعاوی بی اساس می پردازد رجوی در اهداف حداکثری به دنبال جدی نشان دادن تهدید درگیری و رویارویی با دولت عراق بود برای همین فورا فیل هوا کرد که به ما خمپاره زدند تا از این طریق حضانت خود را به آمریکا تحمیل نماید و در آن صورت از آوارگی و بدبختی که با پذیرفته نشدن از سوی کشورهای جهان برای سالیان متمادی در انتظارش است بگریزد، اما دید که هیچ بردی نداشت و متأسفانه فعلا تاوان بی اعتباری رجوی را دولت عراق و نفرات گرفتارش باید بپردازند. برای همین هم بود که رجوی با تمسخر در همان نشست گفت " ببینیم و تعریف کنیم"

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟ چرا تجاوزکرد؟ چرا زنان بیچاره ای را که برای آرمان آزادی قدم به تشکیلات او گذاشتند وادار کرد که برهنه در برابرش برقصند در عین حال که با آنها دیده بوسی و تماس برقرار می کرد و به آنها هدایا می داد اظهار بی نیازی هم بکند و به آنها زشت و ایکبیری هم بگوید اما در ادامه شب را با یک یا چند تا از آنها تا صبح به سر کند است رجوی دروغگوی مکاری که مسئولیت هیچ کاری را بعهده نگرفته و نمی گیرد آیا فکر عواقب آن را نمی کرد؟ چطور توانست اینکار را بکند و این در حالی بود که دقیقا در همان ایام در همان شبها که وی با یکی یا تعدادی از همین زنان همبستر بودبرادر و خواهری برای مثلا یک نگاه کردن به یکدیگر یا بقول رجوی یک اشعه در زندان بودند چقدر به آنها تف می انداختند و بنگالی می کردند و در نشست او را شکنجه کردند. و در کمال وقاحت می گفتند نباید نگاه به این زنها بکنید اینها ناموسهای رجوی هستند مگر فلان برادر را بخاطر اینکه از زنی خوشش آمده بود النهایه در مرز ایران و عراق با کمترین دفاعی در بیابانها رها نکرد یا در جائی دیگر برادری دیگر فقط برای اینکه درخواست تعیین تکلیف و دیدن همسرش داده بود در زندان و حبس نبود پستی تا چه حد آیا رجوی فکر می کرد که این روزی برملا می شود؟ مسلما نه و اکنون مطمئنم که چقدر گیتی مسئول امنیت و دیگران زیر توبیخ و فحاشی های وی هستند او پایش خیلی روی امنیتش سفت بود. روزی هزار بار این دستگاه یعنی دستگاه ارتباط جنسی خودش را آب بندی می کرد تا در لایه ها و بخصوص، بخصوص در میخ ها منظور بالاترین برادرها کسانی همچون برادر رحمان، شریف، واقف، کاظم، کاک عادل، فضلی،محمد حیاتی، جابرزاده،جلیل،اسفندیار، یوسف، کمال، حکمت، غفور، جوادآقا، جهانگیر، جواد قدیری، صفر،بهنام ،احد، میر رحیم و سایر افراد رسوخ نکند اما این خواست خدا بود که وی رسوا و بی آبرو گردد.

ادامه دارد

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ایران قلم حضور احتمالی مریم رجوی، رهبر فرقه تروریستی مجاهدین ، برای یک خیمه شب بازی در برلین را محکوم می کند

حضور مریم رجوی در آلمان خطری برای دمکراسی

 

 

تحریریه ایران قلم

31.01.2012

براساس اخبار دریافت شده از مهاجران در اردوگاه های پناهندگی به نظر می رسد که فرقه مجاهدین قصد دارد در چند روز آینده گردهمایی را در برلین برگزار کند و در همین ارتباط  قرار است مریم رجوی نیز برای گرم کردن این خیمه شب بازی به برلین برود.

جدا از جنبه های تبلیغاتی این موضوع برای فرقه مجاهدین، به نظر می رسد که رهبری فرقه برای خروج از بن بستی که در عراق گرفتار شده ، در صدد برآمده است تا با شانتاز تبلیغاتی  نقض و زیرپاگذاشتن قول و قرارهای کتبی  با کمیساریای عالی پناهندگان و دیگر مراجع بین المللی برای خروج از عراق را که در نخستین گام قرار بود  اولین دسته از اعضای  گروه در ماه جاری محل فعلی کمپ اشرف را ترک کرده و به کمپ آمریکایی ها ( کمپ لیبرتی ) در نزدیکی بغداد بروند را تحت الشعاع قرار بدهد.

از سوی دیگر نفس حضور رهبر یک فرقه تروریستی که در لیست گروه های تروریستی طبقه بندی شده  ، در آلمان تاسف برانگیز است و در عین حال تهدید و خدشه ای بر دمکراسی حاکم بر کشور آلمان می باشد، چرا که مریم رجوی قصد دارد با این حضور تبلیغاتی و پر خرج در آلمان کماکان توجه  و تایید افکار عمومی را برای اسارت هر چه بیشر قربانیان و اسیران این فرقه در عراق جلب کند. مجاهدینی که مریم رجوی آنها را نمایندگی می کند فجایع بسیاری تا کنون در داخل عراق و خارج از عراق و بطور مشخص خودسوزی های 17 ژون 2003 را در خیابان های پاریس  آفریده است.

ما مجددا نسبت به حضور مجاهدین و همسر رهبری فرقه مجاهدین یعنی مریم رجوی در برلین هشدار می دهیم  . اگر چه مطمئن هستیم که دعوت کنندگان از مریم رجوی ، تنها چند پارلمانتر محدود یا بازنشسته می باشند. فراموش نباید کرد که در همین کشور المان که قرار است رهبر تروریست فرقه مجاهدین اکنون مورد استقبال قرار گیرد،  چند سال پیش مطبوعات راجع به دزدی مجاهدین و سوءاستفاده از سرمایه شهروندان آلمانی بنام کودکان چه پولهای هنگفتی به جیب زدند و افتضاحی را برای دست اندر کاران آلمانی که به سهل انکاری متهم شده بودند،  ببار آورد.

آیا دعوت کنندگان آلمانی مطلع هستند که از هم اکنون و روزها قبل از برگزاری این گردهمایی در برلین ، سازمان مجاهدین در کمپ های پناهندگی در کشورهای مختلف با دادن پول و هزینه مسافرت و قطار و هتل به پناهندگان آنها را ترغیب به یک پیک نیک در برلین می کنند؟ آیا این افراد که بسیاری از آنها هم ایرانی نیستند، پشتوانه مردمی این فرقه تروریستی محسوب می شود؟

دعوت کنندگان محدود آلمانی  از رهبر تروریست های ایرانی باید مطلع باشند یا باید دوباره به آنها یادآوری کرد که همین خانم رجوی بود که دستور آتش سوزی اعضای سازمانش را در اعتراض به دستگیری خود در 17 ژوئن 2003 صادر نمود و باعث ترس و وحشت عابرین از این همه وحشی گری گردید.

تحریریه ایران قلم  این نوع برخورد گزینشی با  تروریست ها و فرقه ها را نه تنها  اشتباه می داند، بلکه تصور می کند این رفتار بعضی از سیاستمداران آلمانی موجب اسارت بیشتر اعضای مجاهدین در اسارتگاه اشرف خواهد شد، افرادی که چند دهه در یک چاردیواری چند کیلومتر در چند کیلومتر اسیر می باشند و از ابتدایی ترین حقوق اولیه خود با خبر نیستند. علاوه بر این برای برقراری دمکراسی در ایران نیز این علامت مثبت به رهبر یک فرقه تروریستی تروریستی نه تنها فایده ای نخواهد داشت، بلکه با بودن رجوی ها در برلین که در سرسپردگی به دیکتاتورهای منطقه خاورمیانه و استبداد در درون تشکیلات خود به بدنامی معروف هستند، بر این موضوع نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین ما همچنان امیدوار هستیم که سفر مریم رجوی به برلین با درایت و هوشیاری مقامات مسئول دولت فدرال آلمان منتفی گردد.

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد