_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

لابیگری، تجارت ننگین

 

 

مریم سنجابی، فریاد آزادی، هجدهم فوریه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/LabiGari,%20Tejarat%20Nangin.HTM

 

 

در مقالۀ قبلی سوآلی مطرح کرده بودم مبنی بر اینکه «چه عواملی باعث می شود تا رجوی به چنین اقداماتی جهت گردآوری حامی در میان خارجیان روی بیاورد؟».
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Faaliyat%20Rajavi%20Dar%20Kharej.HTM

در این مقاله می خواهم نظری اجمالی بیندازم به مجموعه اقدامات سازمان که در همین زمینه در اروپا و آمریکا انجام داده است تا هرچه بیشتر خود را در عرصۀ سیاسی مطرح نماید و بتواند با لابیگری در پارلمانها و دولتهای غربی نفوذ کند و آنها را جایگزین عدم داشتن مشروعیت مردمی در داخل ایران و رویگردانی مردم از خودش نماید.

برای سازمان مجاهدین، به دلیل داشتن رهبری خودکامه و مادام العمر و نیز بدلیل بی بهره بودن از یک خط و استراتژی موثر، کارآمد و مشروع، هیچ چشم انداز امید بخشی وجود ندارد. بکار بردن واژگانی چون انحطاط فکری، سقوطِ سیاسی، چرخش مبارزاتی، ابتذال اخلاقی و ماهیت فرقه ای برای تعریف سرنوشت این سازمان کافی نیست. سازمان مجاهدین با شعار مبارزۀ انقلابی برای آزادی خلق قهرمان ایران تأسیس گردید و در این سالها جوانان بسیاری فریب این شعار پر طمطراق را خوردند و چه بسا جان و مال و ناموس خود را بر سر این شعار توخالی باختند. امروز کار سازمان به جایی رسیده که خانواده ها و وابستگان اعضای خود را دشمن و فامیل الدنگ می نامد و نفراتش را مجبور به سنگ باران این خانواده ها در اطراف اشرف می نماید. سازمانی که با داعیۀ مبارزه ضد امپریالیستی در تهران مستشارهای آمریکایی را ترور می کرد، امروز دست به دامن آمریکا شده و با خواهش و تمنا، تحریم نفتی و حمله نظامی علیه کشور ایران را (با الگوی عراق و افغانستان) طلب می کند. سازمانی که مدعی "دیپلماسی انقلابی از پایین به بالا" بود و رهبری آن به دلیل شرکت یاسر عرفات در مذاکرات اسلو و کنار گذاشتن مبارزۀ مسلحانه و دستیابی به مناطق خودگردان فلسطینی به وی مارک "خیانت" و سازش می زد، امروز به چنان ورطه ای از سقوط و انحطاط درغلتیده که دیگر پیش بردن مبارزه از طریق سناتورها و نئوکانهای امریکائی و اروپایی را مشروع و حق مسلم خود می داند و در منظرش این حضرات دلاری، فرشتگان آزادی هستند .!

مسعود رجوی بارها در نشستهای خود، به مسئولین رده بالای سازمان گفته است که هر حمایتی، اعم از سیاسی، تبلیغاتی و مطبوعاتی را باید با صرف هر هزینه ای خریداری نمود. وی حتی بر روی خرید حمایت اعراب منطقه تأکید نموده است. طبعاً از سالهای پیشین، استخدام و کرایه شخصیتهای گوناگون غربی و عربی در دستور کار سازمان بوده است، اما در یک و نیم سال گذشته این تجارت ننگین به صورت استراتژی رهبری فرقه درآمده و ابعاد عجیب وغریبی به خود گرفته است.

بطور کلی، سازمان مجاهدین از طریق جوامع و انجمنهای پوششی خود، شرکتهای لابی گر و سخنرانان را با هدف مشخص و با هزینه های سرسام آوری استخدام می کند که این شرکتها نیز در قدم بعدی با اعمال نفوذی که به ویژه در آمریکا دارند، دست بکار جذب و خرید حمایت از مقامات سابق و لاحق آمریکایی و اروپایی می شوند و یا برای همایشهای مریم رجوی، سیاهی لشکر از اتباع هندی وعربی و... کرایه کرده و بسیج می کنند. به عنوان مثال جوامع پوششی ایرانی-آمریکایی در کالیفرنیای شمالی، کلورادو، ویرجینیا و کلن (آلمان)، پرداخت کنندگان اصلی هزینه های سخنرانان و شرکتهای لابی هستند.

کمپانیهای لابی فرقه رجوی در آمریکا

الف- کمپانی امریکایی-انگلیسی "براون لوید جیمز" که از 2011 به استخدام درآمد و تنها بابت ارائه مشاوره در دو ماه مه و ژوئن 40 هزار دلار دریافت نمود. این شرکت علاوه بر لابی گری و اجیر کردن سخنران و راه اندازی تظاهرات برای سازمان مجاهدین، برای خانواده بشار اسد و نیز برای عایشه قذافی در اروپا و آمریکا نیز لابی کرده یا می کند. جالب تر اینکه رئیس این کمپانی به فاینانشال تایمز گفته که مایل است (دولت) ایران را به عنوان یک مشتری جلب کند.

ب- آژانس امریکایی "هری واکر" مشغول لابی برای مجاهدین و برگزاری جلسات و سخنرانیها در هتلهای مجلل و استخدام سخنران می باشد و فی المثل، هوارد دین (که در کنفرانسهای مریم رجوی از وی به عنوان رئیس جمهور آینده ایران نام می برد)، اعتراف نموده که وی توسط این آژانس برای سخنرانی در جلسات مجاهدین استخدام شده و دستمزد می گیرد.

پ- کمپانی "ایکین گامپ اشتراوس هاور اند فلد" (Akin Gump Strauss Hauer & Feld) تکذیب کرده که برای سازمان مجاهدین لابی می کند اما تحقیقات نشان می دهد که این شرکت توسط "جامعه ایرانی-آمریکایی کالیفرنیای شمالی"، که یکی از انجمن های پوششی مجاهدین در امریکا است، استخدام شده و برای خروج سازمان مربوطه از لیست تروریستی لابی می کند.

ت- شرکت "اسپیکرز قرن 21 " (21st Century Speakers Inc ) در پنسیلوانیا سخنران کرایه می دهد و همچنین برای لابی جهت خروج سازمان مجاهدین از لیست تروریستی و حمایت از مریم رجوی در امریکا توسط شورای ملی مقاومت استخدام شده است. شواهد حاکی است که این کمپانی برای تحلیلگران یک بانک فکری در واشنگتن جهت سخنرانی در کنفرانسی در ژنو -با پرداخت هزینه سفر و هتل و دستمزد 10 هزار دلاری برای هر سخنران- دعوت نامه ارسال کرده است.

ج- شرکت "اکزکیوتیو اکشن " (ExecutiveAction, LLC) متعلق به "کن لیوینگستون" است که در عین حال عضو "کمیته سیاست ایران" (به ریاست "ریموند تنتر" که برای حمایت و لابی سازمان مجاهدین تاسیس شده) می باشد. لیوینگستون از جنگ طلبان شناخته شده امریکا است و تا به حال چند گزارش در محکومیت موضع رسمی امریکا علیه مجاهدین ارائه داده است. شرکت وی همچنین تعدادی تجمع و کنفرانس در حمایت از سازمان در امریکا برگزار کرده است.

این شرکتها و جوامع پوششی سازمان مجاهدین، همچنین بسیج و استخدام سیاهی لشکر برای تظاهرات و گرد همایی های مجاهدین را برعهده دارند. مانند مناسبتهای 17 ژوئن در فرانسه که با پرداخت پول و سفر مجانی، چند هزار خارجی و یا پناهنده را اجیر کرده و یا تظاهرات اوت امسال در مقابل وزارت خارجه امریکا که رسانه ها از قول شرکت کنندگان خارجی گزارش دادند که اصلا راجع به موضوع تظاهرات بی خبر بوده و مابه ازای دریافت پول در تظاهرات شرکت کرده بودند.

مقامات و سخنرانان استخدامی در امریکا که همگی مجبور به اعتراف شده اند که بابت هر سخنرانی در تجمعات مربوط به مجاهدین، علاوه بر هزینه های سفر و هتل درجه یک، پول دریافت می کنند. شامل این اافراد می باشند:

«جان بولتون، مایکل موکیسی، تام ریج، هوارد دین، باب فیلنر، تام تانکریدو، ژنرال جیمز جونز مشاور سابق امنیت ملی اوباما، ژنرال وسلی کلارک، ژنرال آنتونی زینی، ژنرال هیو شلتون، ژنرال پیتر پیس، ژنرال جیمز کاناوی، اندرو کارد، لوئیس فری، بیل ریچاردسون، لی همیلتون، رودی جولیانی، مایکل ریس (مشاور میت رامنی)، اد رندل، آنیتا مک براید، کراولی سخنگوی سابق وزارت خارجه امریکا و همچنین روسای سابق "سیا" جیمز وولسی، پورتر گاس و مایکل هیدن و... ناگفته نماند که مجاهدین در تبلیغات خود هیچ اسمی از "سیا" نمی برند.»

سرهنگ مارتین وسلی

مایکل موکیزی هنگام اعتراف به گرفتن مقادیر قابل توجهی پول از مجاهدین

یک مقام وزارت خارجه امریکا که به قراردادهای سخنرانی آشنا است به کریستین ساینس مانیتور توضیح داد که معمولاً به هر سخنران برای یک سخنرانی 20 دقیقه ای 20 هزار دلار پیش پرداخت می شود و علاوه بر هزینه سفر، 25 هزار دلار هم در پایان کار پرداخت می گردد.

یک دیپلمات سابق امریکایی به کریستین ساینس مانیتور گفت که وی برای سخنرانی در کنفرانس مجاهدین در پاریس در ازای مبلغ 25 هزار دلار دعوت شده بود اما وی نپذیرفت. به وی گفته شد هزینه سخنرانی او توسط ایرانیان ثروتمند در اروپا پرداخت می شود و او مجبور نیست اسمی از سازمان مجاهدین ببرد و می تواند فقط در مورد مسائل کلی حقوق بشری در ایران سخنرانی کند. با این وجود وی این دعوت را رد کرد.

الیوت آبرامز مشاور سابق کاخ سفید در زمان جرج بوش جزو شخصیتهایی بود که دعوت برای سخنرانی در کنفرانسها و همایشهای وابسته به مجاهدین را رد کرد و به بی بی سی گفت کماکان مجاهدین در لیست تروریستی قرار دارند و دریافت پول برای حمایت از آنها نگران کننده است.

کراولی سخنگوی سابق وزارت خارجه امریکا اذعان داشت که برای سخنرانی در جلسه مجاهدین پول دریافت کرده اما تاکید نمود که وی در سخنان خود محتاط بوده و سخنی از خروج سازمان از لیست تروریستی به میان نیاورده است.

بسیاری از مقامات پیشین و سخنرانان، اطلاعی در مورد مجاهدین ندارند و حتی سخنرانی آنها را سازمان تهیه کرده و به آنها می دهد و عملاً برای یک سخنرانی چند دقیقه ای از پیش تدوین شده، پول هنگفتی به جیب می زنند به صورتی که به طنز گفته می شود که «سازمان مجاهدین منبع درآمد خوبی برای مقامات بازنشسته امریکایی شده است!». برای مثال، اد رندل فرماندار سابق پنسیلوانیا، ابتدا نپذیرفت در مورد موضوع مجاهدین که هیچ نمی داند سخنرانی کند و گفت من صلاحیت آنرا ندارم. اما طی چند روز سازمان برای وی یک متن سخنرانی تهیه کرده و او صبح همان روز برای سخنرانی بریف شد و 20 هزار دلار ناقابل به جیب زد!.

لی همیلتون رئیس مشترک سابق کمیسیون 11 سپتامبر ضمن تایید اینکه پول خوبی بابت سخنرانی دریافت کرده طرح 10 ماده ای مریم رجوی را تایید کرد اما افزود: این طرح فقط روی کاغذ است... آیا واقعا مجاهدین به آن عمل می کنند؟

رسانه های غربی مانند بی بی سی، فاینانشال تایمز و کریستین ساینس مانیتور اعتراف شخص پاتریک کندی مبنی بر اینکه وی برای هر سخنرانی مبلغ 25 هزار دلار دریافت کرده را منعکس کرده اند، هر چند ابتدا وی منکر آن بود.

پاتریک کندی هنگام اعتراف به گرفتن 25 هزار یورو از مجاهدین

علاوه بر اینها، آگهی های تمام صفحه سازمان مجاهدین در روزنامه های نیویورک تایمز و واشینگتن پست هر کدام بالغ بر 175 هزار دلار مخارج دارد. کرایه سالنها و هتلهای مجلل برای برگزاری این جلسات و کنفرانسها هم بسیار هنگفت است. برآورد شده که هر جلسه با 10 سخنران استخدامی حداقل 500 هزار دلار هزینه در بر دارد.

لابی فرقه رجوی در پارلمان اروپا

فرقه رجوی طی سالیان گذشته با دغلکاری و دروغ پردازی در راهروهای پارلمان اروپا بدنبال جلب حمایت نمایندگان پارلمان بوده و همواره سعی نموده است با سوء استفاده از فضای آزاد و قدری هم بی در و پیکر این پارلمان، لابی مطمئنی را برای خود دست و پا نماید، در این مسیر توانسته است با خریدن تعدادی انگشت شمار از نمایندگان این پارلمان، دیدگاههای غلط و وارونه ای را در خصوص ماهیت فرقه به خورد سایر نمایندگان این پارلمان بدهد به نحوی که این دیدگاههای غلط و دروغین منجر به حذف نام این فرقه تروریستی از لیست سیاه پارلمان اروپا گردید.

آلخو ویدال کوادراس و استراو استیونسون ظاهراً نمایندگان منتخب مردم اروپا در پارلمان اروپا هستند، اما واقعیت امر این است که این افراد اجیر شدگان فرقه رجوی می باشند که دغدغه ای جز بازار گرمی و استقبال از سرکردۀ فرقۀ تروریستی رجوی در محل ساختمان پارلمان و نیز برگزاری شوهای مسخره و بی محتوای مریم رجوی در سالنهای جانبی پارلمان ندارند.

قلعه اورسوراواز در فرانسه که محل استقرار مریم رجوی و تنی چند از سران فرقه می باشد در حال حاضر و با توجه به اختفای مسعود رجوی بعنوان سر فرقه عمل می نماید، و بدنه این فرقه در قلعه اشرف در عراق مستقر می باشد که شامل عمده قوای فرقه می باشد، عمده قوایی که غالباً از طریق مغز شویی و اعمال روشهای فرقه ای از دنیای آزاد خارج قلعه به عمد دور نگه داشته شده اند. قطعاً چنین فرقه ای با داشتن ماهیت ایدئوژیکی-تروریستی که مبتنی بر عمل خصمانه ایدئولوژیک می باشد، برای ادامه حیات و نیز برای حفظ نیروهای مسخ شده خود در دنیای مترقی و متمایل به اندیشه و عمل غیرخصمانه، نیازمند لابیهایی می باشد که فاقد هر گونه ارزشهای انسانی بوده و بتوانند دیپلماسی دروغ و دغل و وارونه گویی را در جهت منافع فرقه در اروپا پیش ببرند.

این لابی تروریستی در پارلمان اروپا، از طرفی بخاطر کمبود اطلاع نمایندگان از ماهیت فرقه رجوی و از طرف دیگر بخاطر سوء استفاده از روند و حقوق پارلمانی، علیرغم حمایت آشکار از قاتلین مردم ایران وعراق، با هیچ مقاومت قانونی، یا سئوال و تحقیقی از سوی مسئولین اروپایی مواجه نگردیده و کماکان آقایان استراو استیونسون و ویدال کوادراس بعنوان نمایندگان منتخب در پارلمان اروپا از موقعیتشان سوء استفاده کرده و در ازای دریافت بسته های دلار عملاً فرقه رجوی را در پارلمان اروپا نمایندگی می کنند.

از دیگر لابیهای فرقه رجوی در اروپا می توان از لرد کربت، لرد آرچر، برایان بیدلی، پائولو کازاکا، دیوید ایمس و تنی چند دیگر از سیاست «مدار»ان و سیاست «نداران» اجاره ای دیگر نام برد.

لرد کوربت معروف به لرد ترور

خاخام صهیونیست، دانیل زوکر

در اینجا این سئوال مطرح می شود که چرا و به چه دلیل سازمان مجاهدین در سال های اخیر به این تجارت کثیف متوسل شده و با صرف میلیون ها دلار به دنبال خرید حمایت لابیهای اروپایی و آمریکایی می باشد؟

بی شک دخیل بستن های رسوا و مشمئز کننده مریم رجوی بر آستان درماندگان اخلاق و اصول انسانی و نیز عرضه نمودن خود در بازار مکاره غرب، نتیجۀ بی ریشه بودن سازمان مجاهدین در ایران می باشد. به عبارتی این سازمان فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی و جایگاه سیاسی در بستر اجتماعی و روند سیاسی ایران است. این سازمان بدلیل منفوریت در بین مردم ایران و حتی ایرانیان خارج از کشور، مسیر ذلت بار و سراسر خیانت لابی گری و اجاره کردن مقامات پیشین آمریکائی و اروپایی، آنهم با هزینه های هنگفت و چند صد میلیون دلاری را در پیش گرفته است تا شاید بتواند خلأ حمایت اجتماعی و سیاسی، که نهایتاً منجر به عدم مشروعیت و حاشیه نشینی آن خواهد شد، را پر نماید.

رجوی بهتر از هرکسی می داند که مردم ایران خواهان او و فرقه اش نیستند و در هیچ شرایطی از او و اهداف نامشروع اش حمایت نخواهند کرد، لاجرم برای ادامه حیات ننگین و زالووار خود نیازمند یک حمایت بدل و قلابی می باشد، حمایتی که نه مبتنی بر اصول اخلاقی است و نه مبتنی بر اصول انقلابی، بلکه حمایتی برخاسته از تجارتی ننگین بنام لابیگری است، حمایتی که براحتی می توان در بازار خود فروشان سیاسی با دلار و یورو آنرا خریداری نمود و آنرا بر ویترین دکان دغل و دروغ آویخت و بنام حمایت خلق قهرمان به خریداران معلوم الحال قالب کرد.

در مقابل، عدم شناخت کافی بعضی از سخنرانان نسبت به ماهیت فرقه رجوی، هم سویی بعضی از اهداف و اعمال سازمان با منافع سیاسی برخی شخصیتهای سیاسی و جنگ طلب اروپا و آمریکا، پرداخت پول زیاد از طرف فرقه به سخنرانان و باب شدن لابیگری بعنوان یک تجارت و شغل پر درآمد برای شخصیتهای سیاسی و اجتماعی از دور خارج شده در اروپا و آمریکا و... را نیز می توان از دلایل اقبال لابی کنندگان فرقه رجوی نام برد و در محورهای زیر مورد توجه قرار داد:

یکم: بسیاری از این افراد نه تنها شناخت دقیقی از ایدئولوژی واپسگرا و مستبدانۀ این فرقه ندارند بلکه برایشان ایدئولوژی و عملکرد فرقه نیز چندان مهم نمی باشد.

دوم: بسیاری از این شخصیتها که مقامات سیاسی و یا نظامی بازنشسته و تاریخ گذشته می باشند، بر اساس اعترافات خودشان و اخبار مستندی که در بسیاری از روزنامه ها منتشر شده، توسط شرکت های لابی در خارج کشور (که به شغلی مرسوم و رایج تبدیل شده) استخدام شده و در ازای دریافت هزاران دلار پول به سخنرانی و حمایت از سازمان مبادرت می کنند.

سوم: از آنجاییکه شخص رجوی دقیقاً می داند که ایدئولوژی وی دیگر هیچگونه مشروعیت سیاسی و حقوقی و انسانی ندارد به حدی که در درون خود فرقه نیز تمام افکار و خط و مشی خود را نمی تواند به روشنی و آشکارا بروز دهد، اینکار راه حل خوبی برای تبلیغ و جلب افکار عمومی می باشد.

چهارم: بسیاری از مقامات اخیر امریکایی که در برخی سخنرانیها برای سازمان یقه درانی می کنند، از جناح جنگ طلب بوده و با اهداف مغرضانۀ سیاسی از این مسئله سوء استفاده کرده و ضمناً پول هنگفتی نیز به جیب می زنند.

پنجم: بسیاری از مقامات سیاسی کشورهای اروپایی با توجه به خط سیاسی کشورهای متبوعشان (و به علت اختلافات سیاسی که با جمهوری اسلامی ایران دارند)، با حمایت از فرقه رجوی بدنبال زد و بندهای سیاسی برای کسب امتیاز از ایران و پیشبرد مطامع خود می باشند.

به دلایل ذکر شده و دلایل جانبی دیگر، علیرغم سر و صداهای همیشگی فرقه رجوی که نود درصد انرژی اش را بر روی تبلیغات سوار می کند، نیت سوء این حمایت ها و جار و جنجال های تبلیغاتی خیلی هم ناروشن نمی باشد، و الا بایستی شک کرد و گفت «مگر چشم این افراد کور باشد و یا عقل شان از کار افتاده باشد که صدای این همه جداشدگان از فرقه و این همه خانواده هایی که حداقل در دو سال اخیر در رنج و عذاب برای دیدار فرزندانشان در پشت درب های اشرف نشسته اند را نشنیده باشند...»

حقیقتاً هرکدام از این حامیان ذکر شده را بنگرید که از یک طرف با بهترین امکانات زندگی، و با همسر و فرزند و خانواده خود و از طرف دیگر با عقاید لیبرالی (ضد جنگ و ضد مبارزه مسلحانه و یا ضد اقدامات بنیادگرانه نظیر عملیاتهای انتحاری و خودسوزی)، چگونه می توانند چشم خود را بر این همه اقدامات ظالمانه و بنیادگرانه و متحجر سازمان ببندند و همچنان به دفاع از آن مشغول باشند؟ آیا جز این است که منافع مادی قابل توجهی باید در میان باشد؟

مریم سنجابی
18 فوریه 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خانواده ایستاد اشرف افتاد، اشرف نایستاده افتاد

 

 

عباس صادقی، ایران سبز، هفدهم فوریه 2012
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2012/februar/87.HTM

 

راستی چه شد که اشرف افتاد؟ قرار بود اشرف بایستد تا جهانی بایستد؟

قرار بود به یمن انقلاب خوار مریم اشرف بایستد تا دوباره تسلیح شودپس چی شد اینجوری شد؟

از فردا در کمپ لیبرتی نشست عملیات جاری چگونه برگذار میشود؟

تکلیف بندهای انقلاب چی میشود؟

از این پس تکلیف بند الف و طلاق همسر وحائل رهبری چه میشود؟

پس تکلیف سالیان قطع ارتباط با جهان خارج و خانواده به بهانه حفظ ارزشهای مجاهدی چه میشود؟

در جوار خاک میهن تکلیف سرنگونی چی میشود؟

از فردا چه کسی برای عبور از تنگه چهار زبر راهگشایی میکند؟

پس تکلیف این جمله تاریخی برادر (شریف) که فرموده بودند: خانواده مظهر فساد و استثمار است و باید آنرا منفجر و نابود کرد چه میشود؟ (البته در شهر مریم همیشه کچل را زلفعلی خطاب میکردند، شرافت ایشان هم به جهت پیشدستی در پیشکشی خوار مریم منصوب به ایشان شده بود).

بعید هم نیست که افتادن اشرف یکی دیگر از بندهای انقلاب باشد که جدیدا برادر مسعود آن را کشف کرده اند وافراد باقیمانده از فردا موظف به اثبات آن باشند، مثلا بگویند بدون اشرف هم میجنگیم واتفاقا بیشتر هم میجنگیم.

اما با این همه چی شد که رجوی دوباره مانند شرایط "خلع سلاح ،تن به خفت پذیرش شرایط دولت عراق برای تخلیه پادگانش داد ؟

کدام یا کدامین شرایط موجب تسلیم در برابر خواست منطقی و به حق خانواده ها، دولت عراق وسازمان ملل شد؟

هر شرایطی که منجر به این تسلیم شده باشد قطعا حضور وپافشاری وثبات قدم خانواده ها در این تصمیم اجباری رجوی حرف اول را زده ویکبار دیگر خانواده به معنای واقعی کلمه "باطل سحر" فرقه رجوی ، مریم قجر وتمامیت سازمانش را آچمز کرد .

البته پایداری دولت عراق در برابر فشار لابیهای اسرائیلی که از کانالهای سیاسی آنرا هدایت میکردند نیزقابل تقدیر بسیار است.

شکست رجوی وخروج خفت بار آن از پادگان عراق جدید، نه فقط تخلیه یک مکان که منجر به زمین افتادن تشت رسوایی فرقه تروریستی رجوی در خاک عراق شده باشد، بلکه آغاز سقوط واضمحلال تفکر پوسیده ومشمئز کننده ای است که بهترین نیروهای یک کشور را به مدت30سال تحت کنترل بیمار گونه یک بیمار روانی قرار داده بود.

این خروج به مثابه شکست ایدئولوژی واستراتژی منصوب به آن است ،هر چند که مریم قجر بخواهد با افازات احمقانه آنرا توجیح کند ومدعی شود:

"در پی "اطلاع از توصیه و اطمینان های خانم کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا" از این دسته از ساکنان اشرف خواست که به کمپ حریه بروند".

جدای از این حرف های مفت وصد من یغازمریم قجر ، رجوی مجددا مجبور به پوشیدن دامنی شد که اندازه قامتش بود ولو اینکه خانم کلینتون توصیه کرده باشد.

اینکه چه کسی گفته انجام بده مهم نیست اینکه چه کاری انجام شده مهم است :تو بدم بمیر وبدم.....

خانم قجر بهتر میداند که این فقط رفتن افراد به کمپ لیبرتی نیست بلکه خروج تابوت ایدئولوژی فرقه رجوی است که از ظرف خودش خارج میشود وبه سمت گورستان میرود.

رجوی بهتر از هر کسی معنی خروج خفت بار از پادگان اشرف را میداند به همین دلیل بیش از هشت سال تلاش کرد به انواع واقسام توطئه متوسل شود تا مانع این اتفاق بزرگ شود اما گویا سنبه حضور خانواده ها خیلی پر زور بوده است که رجوی زیر بار آن رفته است.

از دیگر دلایل دخیل در تخلیه پادگان اشرف را هم میتوان افشاگری تلویزیون ان بی دانست .

"شبکه تلويزيونی ان بی سی از قول دو مقام آگاه آمريکايی اعلام کرده است که تروردانشمندان هسته ای ايران با همکاری موساد و سازمان مجاهدين خلق به اجرا گذاشته شده است". همين مقام ها گفته اند پرزيدنت اوباما از اين ماجرا با خبر است.

"سگ داند وپینه دوز که در انبان چیست"
"وزارت امورخارجه اسرائيل از رد يا تائيد اين خبر خودداری کرده، اما يک سخنگوی اين وزارتخانه گفته است که تا زمانی که تمام مستندات گزارش ان بی سی را نبيند درباره آن اظهار نظر نمی کند".

اینکه این سازمان همواره به دنبال یک عنصر خارجی جهت ادامه بقاء بوده است موضوع جدیدی نیست اما این بدان معنی است که توانسته این عنصر خارجی را بیابد وخود را به آن قلاب کند،به همین دلیل رجوی بیدرنگ اقدام به خروج از پادگان اشرف میکند.

پیش از اعلام این اقدام از سوی رجوی نیز سخنگوی دبیر کل ملل متحد بر این نکته تاکید کرده بود.

سخنگوی دبیر کل سازمان ملل متحد روز چهارشنبه (۱۵ فوریه) با انتشار بیانیه ای خواستار آغاز انتقال ساکنان اردوگاه اشرف به اردوگاه لیبرتی شده است.
در این بیانیه آماده است:" دبیر کل اعتقاد دارد زمان برای آغاز بلادرنگ فرایند انتقال ساکنان اردوگاه اشرف فرا رسیده است."

این شکست بزرگ رجوی را قبل از هر کس باید به خانواده های متحصن در عراق ، اعضاء ناراضی درون حصار رجوی ،وهمه جداشده ها تبریک گفت که این سرآغازی برای به محاکمه کشاندن رجوی در دادگاه صالحه میباشد.

عباس صادقی
17.02.2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرقه پرستی وخوش رقصی رجوی برای بیگانگان با پوش دفاع ازاشرف!!!

 

جلیل عبدی، شانزدهم فوریه 2012

 

هدف مریم رجوی دردیداربانمایندگان وشخصیت های آمریکایی واروپایی برای همگان روشن است.همین عنصرخود فروخته وخائن اخیراً به پارلمان اروپا رفته ودرظاهر میخواست از دوستان اروپایی وآمریکایی اش بخاطرحمایت از ساکنان اشرف قدردانی کند.

ولی کیست که نداند مریم رجوی نه تنها به فکراسیران نگون بخت اشرف نبوده ونیست بلکه ساکنان اشرف روبه ابزاری تبدیل کرده وازآنها برای دنبال کردن اهداف پلید فرقه تروریستی استفاده میکند.

مریم رجوی سرکرده فرقه تروریستی درهمین نشست با پوش حمایت ازساکنان اشرف وسوءاستفاده رذیلانه ازوضعیّت اسفباراسیران مظلوم که درتشکیلات این فرقه کثیف گرفتارشده اند ضمن مجیزگویی وخوش رقصی برای بیگانگان واستقبال ودعوت ازسایرکشورها برای تحریم برعلیه مردم ایران شده است ومدعی شده یک ظرفیت عظیم برای سرنگونی درایران وجود دارد!!!

مریم رجوی ضمن دم تکان دادن برای بیگانگان ودشمنان ملت ایران به نکاتی اشاره کردند که قابل بررسی است.

1.تحریم ضروری است امّا بایدبامحترم شمردن اراده مردم ایران برای تغییررژیم همراه شود!!!!

2.هرکوتاه آمدن درمقابل سرکوب اشرف نیروی مولد بمب اتمی راتقویت میکند!!!

3.کلید مسئله ایران ازجمله برنامه اتمی مقاومت مردم ایران است!!!

4.یک ظرفیت عظیم برای سرنگونی درایران وجود دارد!!!

5.این ظرفیت با هدایت جنبش مقاومت قادربه تغییراساسی درایران است!!!

6.مقاومتی که به هرفداکاری دست میزند تا یک جامعه دمکراتیک آزادوجدایی دین ازدولت وبرابری زن ومرد ولغوحکم اعدام ویک ایران غیراتمی برپاکند!!!

دراینجا هرناظرآگاه فارغ ازهرگونه ایدئولوژی ومرام وبینش سیاسی یک نگاه گذرابه محورهای فوق جهت بررسی بیندازد براحتی برایش قابل فهم خواهد بود که تنها هدف وآرزوی فرقه تروریستی ودرد بی درمان شخص رجوی فقط رسیدن به مسند قدرت بهرقیمت است ودم زدن ازحفاظت ساکنان اشرف وغیره....حرف مفت ومسخره است.

باید ازخانم رجوی پرسید شماکه این همه برای بیگانگان ودشمنان ملت ایران خوش رقصی میکنید وازتحریم برعلیه مردم غیورایران حمایت میکنید آیااین عمل ننگین شما وطن فروشی نیست؟

خانم رجوی اصلاًهم شرم نمیکند خیلی واضح میگوید اشکالی ندارد ملت ایران روتحریم کنید واصلاًبرای مامهّم نیست ملت ایران گرسنگی بکشند ومسئله ای نیست شما به ایران حمله کنید مااستقبال هم میکنیم ولی فرقه تروریستی روهم به بازی بگیرید.

خانم رجوی دیگرلازم نیست اسم ورسم کثیف فرقه تروریستی را با زرورق تحت عنوان تحریم ضروری است اما باید بااراده مردم ایران برای تغییرهمراه باشد پیچانده وبه قورت بقیه بدهید ماهیت پلیدشما برای ملت شریف ایران وجهانیان کاملاًواضح است.

خانم رجوی ساکنان اشرف روکی به بند کشیده وچه کسی به جزشما اجازه یک دیدارساده اسیران اشرف روبا خانوادههایشان نمیدهد ومگرخانم رجوی صبح تاشب سران فرقه تروریستی به دستورشخص شما با اسیران اشرف مثل برده تنظیم نمیکنند ومگرهمیشه علاوه بربیگاری کشیدن اجباری بطورمستمرمورد تحقیروتوهین قرارنمی گیرند ومگربه دستورشما صدای هرگونه اعتراضی رودرتشکیلات سرکوب نمیکنند.وحالامیگویی هرگونه کوتاه آمدن درمقابل سرکوب ساکنان اشرف نیروی مولد بمب اتمی راتقویت میکند شماخانم رجوی بهترکه سرجایتان بشینید ومواظب باشید کلاه تون روباد نبره واین حرفها دیگربرای شما زیادی هستش.

وبازباید به خانم رجوی گفت بعدازاین همه وطن فروشی وخیانت به ملت ایران دیگرهیچ آبرویی برای شما نمونده ورسواشده اید.پس بیخودی فرقه تروریستی ودرهم شکسته روبه عنوان مقاومت مردم ایران قلمداد نکرده ومدعی نشوید کلید مسئله ایران ما هستیم چراکه دیگرحرفهای مسخره شما هیچ خریدارندارد حتی مقامات آمریکایی هم گفته اند این مجاهدین کارهایی برعلیه ایران کردند ومیکنند که ما شرم میکنیم بیان کنیم.خانم رجوی این حرفهای بیهوده شما جزعقده ناکامی برای ریاست ومقام نیست.

خانم رجوی ادعا میکند که یک ظرفیت عظیم درایران برای تغییروجود دارد که با هدایت جنبش مقاومت قادربه تغییراساسی درایران است!!!

که با هدایت جنبش مقاومت قادربه تغییراساسی درایران است!!!

خانم رجوی تواین رابطه باید به شما بگم که حتی خودت هم باورنداری فقط برای مطرح شدن مجبورهستی ابرازوجود بکنی.

خانم رجوی اولاًهمه جهانیان در22بهمن شاهد ظرفیت عظیم انقلابی ملت ایران بودند ودیدند که همه با یک صدای واحد نام ایران را طنین اندازکرده بودند کوربادهرکه نتوان دید.

وامّاخانم رجوی باید به شما بگم که واقعاً درشیادی استادید وشما مدعی شده اید مقاومت به هرفداکاری دست میزند تایک جامعه آزاد ودمکراتیک برپاکند!!!

آیا درمنطق فرقه تروریستی همراهی با صدام درجنگ هشت ساله برعلیه ملت ایران ویاجاسوسی ازمراکزدولتی ودادن اطلاعات حساس هسته ای برای بیگانگان فداکاری محسوب میشود؟!!

آیا ازنظرشما تروردانشمندان هسته ای ایران به کمک سازمان جاسوسی اسرائیل فداکاری هستش؟!!

خانم رجوی ماجامعه آزاد ودمکراتیک شما روهم دیدیم وتجربه کردیم وهیچگونه آزادی ابتدائی ازقبیل دسترسی به تلفن،روزنامه،رسانه آزاد وبدون سانسورنداشتیم.

خانم رجوی درتشکیلات شماجمع شدن دویاسه نفرخارج ازکنترل فرقه امکان پذیرنبود ویا درمورد افرادی که ازفرقه جدا میشدند مگربارها مسعودرجوی وشخص خودتون نمیگفتید که اگرشما توان وتحمّل این روداشتید بایستی افراد جداشده را اعدام میکردیم.

خانم رجوی درفرقه تروریستی که شما سمبلش هستید یک خواهربا برادرهمرزمش ویا بلعکس حق یک صحبت معمولی رونداشتند وحتی یک نگاه به همدیگروبه قول خودتون یک اشعه رونداشتندچون بلافاصله بنگالی میشدند وتحت فشارهای روحی وضرب وشتم قرارمیگرفتند وشما الان مدعی هستید که به آزادی زنان ومردان معتقد هستید.

خانم رجوی مگرسران جنایتکارفرقه تروریستی به دستورشما اسیران بدبخت اشرف روتحت عنوان عملیات جاری تفتیش عقیده نمیکردند وراستی مگه درمنطق وایدئولوژی شما رهبرعقیدتی همان ولایت مطلقه نیست؟

بنابرین یک فرقه خشک ومذهبی مثل منافقین هرگزنمیتونه به جدایی دین ازدولت اعتقادی داشته باشد واین شعارهای شیک والبته توخالی فقط برای فریب توده های مردم است که البته کارنامه ننگین شما اینقدرافتضاح هستش که ملت شریف ایران تا روزقیامت لعن ونفرین کرده وخواهد کرد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خانواده ها تا آخر ایستاده اند

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، پانزدهم فوریه 2012
http://www.saharngo.com/fa/story/1699

 

ایمیل ها و پیام های زیادی داشتیم که پرسیده بودند چرا دیگر از خانواده ها خبری نیست و ابراز نگرانی شده بود که آیا آنان همچنان در تحصن در برابر پادگان اشرف هستند یا خیر. همچنین ذکر شده بود که چرا دیگر پیام های صوتی رهاشدگان منعکس نمیگردد. لازم به ذکر است که حضور خانواده ها در شهرک آزادی فرقی با گذشته نکرده و آنان همچنان حضور فعال دارند.

خانواده های مستقر در شهرک آزادی عزم کرده اند تا زمانی که حتی یک نفر اسیر در اشرف باقی است به کار خود ادامه دهند و حضور آنها نه تنها فرقی با گذشته نکرده بلکه پرشورتر شده و اراده آنان نیز راسخ تر گردیده است. آنها از هر زمان دیگری بیشتر امید دارند تا رهائی فرزندان خود را شاهد باشند و بتوانند گمشدگان خود را بازیابند و در آغوش بگیرند.

حضور آنها اما یک فرق کرده است. یونامی (دفتر نمایندگی ملل متحد در عراق)، که مشخص نیست شریک دزد است یا رفیق قافله، به بهانه جابجائی نفرات از اشرف به محلی دیگر، خواسته است تا خانواده ها دیگر از بلندگو، یعنی تنها وسیله ارتباطی آنان با داخل اشرف و تنها وسیله ای که اسیران اشرف میتوانستند رابطه ای با دنیای آزاد احساس کنند، استفاده ننمایند، و آنان هم به خاطر اینکه بهانه به دست رجوی و حامیانش نیفتد به این خواسته تن داده اند.

خانواده ها البته هر روز در تمامی اضلاع پادگان حضور فعال دارند و تا آنجا که حنجره و صدایشان یاری میکند عزیزان خود را صدا میزنند که البته همچنان توسط عده ای از قربانیان مغزشوئی شده فرقه رجوی مورد بی مهری همراه با فحش های رکیک که معلوم نیست از کجا یاد گرفته اند و پرتاب سنگ به سمت زنان و مردان سالخورده که معلوم نیست در مرام کدام مبارزی تاکنون سراغ داشته اند قرار میگیرند. در این خصوص چند فیلم تهیه شده که بعدا به نظر خوانندگان خواهد رسید.

بهرحال تا جائی که به فرقه برمیگردد تلاش میکند تا انتقال خود به پادگان آمریکائی لیبرتی را تا جائی که میتواند به تأخیر بیندازد تا بلکه خانواده ها خسته بشوند و صحنه را ترک کنند. آنان به صراحت شرط موافقت خود با جابجائی را عدم حضور خانواده ها در مقابل دروازه اشرف اعلام کرده اند و متأسفانه برخی مسئولین ارگان های بین المللی که ظاهرا خیلی مدافع آزادی هستند درخواست کرده اند تا خانواده ها به بغداد برگردند که البته این دیگر نقض اولیه ترین حقوق انسانی بوده و قابل قبول نیست.

در هر صورت به نظر میرسد که تمامی بهانه ها از فرقه گرفته شده و سازمان ملل هم که اینهمه با آنها مدارا میکرده است به ستوه آمده و اخطار داده است که باید هرچه زودتر توافقی که با دولت عراق صورت گرفته شده عملی گردد و لذا زمان جابجائی اولین گروه نزدیک است.

بنیاد خانواده سحر کاملا و به دقت مراقب اوضاع هست و هر گونه تحول احتمالی را حتما به اطلاع خوانندگان و خصوصا خانواده های نگران و چشم انتظار در سراسر جهان میرساند.

بنیاد خانواده سحر
بغداد 14 فوریه 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سنگ پرانی فدائیان رجوی به خانواده ها، جدا شدگان، مامورین عراقی و خبرنگاران اروپایی

رجوی اجازه دیدار با گروگانها را نمیدهد

 

 

ایران اینترلینک، کمپ عراق جدید (سابقا اشرف)، دیالی، عراق، چهاردهم فوریه 2012

http://www.iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=11669

 

لینک به فایل تصویی جهت دانلود (100 مگا بایت)

 

گروه تروریستی مجاهدین خلق به پشتوانه حمایت واشنگتن و تلاویو با استفاده از تیرو کمان و سنگ به خانواده ها، جداشدگان، مامورین عراقی و خبرنگاران اروپایی حمله می کند و خواستار ایجاد درگیری و کشتن و به کشتن دادن هستند. خانواده ها برای دیدار با عزیزان به گروگان گرفته شده خود در کمپ بدنام اشرف وارد سومین سال تحصن می شوند ولی رجوی به هیچ وجه حاضر به باز کردن دربها و یا دادن اجازه برای دیداری موقت از پشت سیم های خار دار نیست. رجوی و دستیاران جنایتکارش برخی از این گروگانها را بیش از دو دهه در کمپ اشرف به اسارت گرفته اند. عراق خواستار حکومت قانون بر این بخش از کشور است ولی لابی های امریکایی و اسرائیلی فشار می آورند و خواستار ابقای کمپ تروریستی هستند

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ملاقات اعضای انجمن ایران فانوس با صلیب سرخ

 

 

تحریریه انجمن ایران فانوس - آلمان فرانکفورت

11.02.2012

http://iran-fanous.de/middle/610-Fanous-Molagat-11.02.2012.htm

 

سه تن از اعضای انجمن سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس، روزپنج شنبه 09.02.2012  در شهر فرانکفورت آلمان با چند تن از کارمندان صلیب سرخ، طی نشست کوتاهی به گفتگو پرداختند. طی گفتگوی دوستانه اعضای انجمن ایران فانوس با کارمندان صلیب سرخ فرانکفورت، آنان پس از ابراز احساسات عمیق و همدردی، قول کمکهای انساندوستانه را داده و قول دادند تا راه حلها و تالمات اعضای جداشده از مجاهدین را به سمع مقامات بالاتر برسانند.

 

 

اعضای ایران فانوس با آنکه خود از قربانیان فرقه مجاهدین و جنگ زده هستند، به ویژه یکی از اعضاء شان به نام کریم غلامی هنوز هم مجروح جنگی باقی مانده و دچار آسیب های فیزیکی فراوان است و آثاز زخم و جراحت جنگ و سالیان اختناق سازمانی بر پیکر ایشان به وضوح دیده می شود، با این وصف، اعضای انجمن ایران فانوس برای خود کمکی نخواسته بلکه از صلیب سرخ کمکهایی را در راستای آزادسازی دیگر اعضای دربند فرقه در عراق، درخواست نمودند.

اعضای انجمن ایران فانوس ضمن یک گفتگوی شفاهی با صلیب سرخ، همچنین نامه ای کتبی را ارائه دادند و در آن راه حل انسانی و سریع در جهت کمکهای دارویی و پزشکی و انساندوستانه به اعضای فرقه در عراق ارائه دادند.

 

 

اعضای انجمن ایران فانوس طی گفتگوی شفاهی، ضمن نقل بخشی از تالمات و رنجهای سازمانی که طی سالیان در عراق گرفتارش بودند، به اعضای صلیب خاطرنشان کردند که سران فرقه مجاهدین در وهله اول جنگ شان با اعضای داخلی است و جنگ علیه حکومت ایران در درجه دوم قرار دارد. هم اکنون نیز سران مجاهدین از اعضای اسیر و دربند، به گونه ای ابزاری و خلاف شان انسانی آنان انجام می دهند. رهبران فرقه، اعتقاد به خون و قربانی برای گشایش هر درب بسته ای را دارند و زین سبب آنان هرگز اعضای داخل فرقه را به مثابه انسان محسوب نمی کنند، انسانی که در جهان امروز دارای حق و حقوقی برابر با همه انسانهای دیگر باشد. لهذا ما از شما که یکی از ارگانهای انسانی سازمان ملل هستید، خواستاریم تا بدانچه ما تعریف کرده و گواهی می دهیم، به داد اعضاء و قربانیان یکی از خطرناک ترین فرقه های تروریستی در عراق که مجاهدین خلق نام دارند برسید.

 

تحریریه انجمن ایران فانوس

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فقط خانم مریم رجوی بخواند

ابراز نگرانی برای وضعیت بیماران یا سوء استفاده سیاسی

 

 

کریم غلامی - آلمان

10.02.2012

http://iran-fanous.de/middle/602-Gholami-Javabie-10.02.2012.htm

 

خانم مریم رجوی شما حتما مرا بیاد دارید و بخوبی میدانید که من کی هستم و برای سازمان مجاهدین چه فداکارها و از خودگذشتگی ها داشتم. بسیار برای من جالب و از طرفی هم دردناک بود که درست بعد از ارسال نامه ام به آقای مارتین کوپلر شما در بروکسل ابراز داشته اید که "از اتحادیه اروپا و ایالات متحده می‌خواهم تا فوراً تعدادی از ساکنان بیمار و زخمی اردوگاه اشرف را بپذیرند. ". خانم مریم رجوی واقعا برای من سئوال شده چه چیزی در شما تغییر کرده که بعد از 25 سال یاد بیماران و مجروحین اسیر در اشرف افتاده اید و از اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا هم شاکی هستید که "هرگونه تأخیر در این زمینه غیر قابل قبول و غیر موجه است." راستی مرگ عباس و فرهاد دوتا از مجروحین عملیاتهای مجاهدین که به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت آنها و بیماریشان در اسارتگاه اشرف "غیر موجه" نبود، آیا صدا بیمار در اسارتگاه اشرف که شما آنها را از هرگونه دسترسی به دکتر و دارو محروم کرده اید که بسیاری از آنها در درد و رنج و بیماری و سکوت میمیرند آیا "غیر موجه" نیست.

خانم مریم رجوی مگر شما نبودید که فتوا دادید که هر کسی ابراز بیماری و درد میکرد او را تمارض میخواندید و برایش نشست تشکیلاتی تشکیل میدادید و حتی او را مورد ضرب و شتم قرار میدادید که "تو بیمار نیستی و تمارض میکنی". خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده اید در بهار سال 80 من به دلیل عفونت ریوی سخت بیمار شده بودم و تب 41 درجه داشتم ولی تو دو تا از چماقدارانت را فرستادی دنبال من که کشان کشان هم شده مرا به نشست خودت بیاورند آیا این را فراموش کرده ای.

خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده ای در سال 2003 در حمله ارتش آمریکا به عراق شما به فرانسه گریختید و بسیاری از همین مجاهدین بیمار و اسیر را زیر بمباران رها کردید تا کشته شوند نکند یادتان رفته همه کسانی که در اسارتگاه جلولا کشته شدند همگی بیمار و مجروح بودند که توان راه رفتن نداشتند در آنجا به شکل فجیعی کشته شدند نکند که فراموش کرده اید که شما و همسرتان آقای مسعود رجوی پا به فرار گذاشتید ولی دکتر اکبر شجاعانه کنار بیماران ماند و همراه آنها کشته شد.

خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده این که صندوق های بزرگ دارو که توسط ارتش آمریکا تحویل بیمارستان اشرف میشد ولی حتی یک دانه از این داروها به ساکنان اسیر در اشرف هم نمیرسید و این داروها در بازارهای بغداد به فروش میرسید و تو به همین بیماران و مجروحین میگفتی که ما در محاصره هستیم و دارو نمیتوانیم وارد بکنیم. خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده اید که من از سال 2005 پایم شکست و به دستور تو مرا از هرگونه امکاناتی محروم کردند و حتی مرا از یک ویلچر (صندلی چرخدار) محروم کرده بودی و با همین وضعیت بیمار و مجروح بودنم بدستور تو مرا در نشست جمعی مورد ضرب و شتم قراردادند چرا به دلیل بیماری میخواهی سازمان را ترک بکنی.

خانم مریم رجوی چرا طی سالهای 1986 تا سال 1990 نه جنگی بود و نه تحریمی نه سایر مشکلات دیگر چرا حتی یک مجروح را اجازه ندادی به اروپا و یا آمریکا برود تا درمان شود اگر آن زمان عباس و فرهاد را که خواهان رفتن به اروپا بودند میگذاشتید که بروند امروز هر دو آنها زنده بودند. خانم مریم رجوی اگر طی همان سالها همان تعداد محدود مجروح و بیمار را به اروپا و آمریکا می فرستادی آنها در شرایط خیلی بهتری نبودند.

خانم مریم رجوی من در نامه ام به آقای کوپلر قطره ای از اقیانوس را گفتم و شما خودتان این را بخوبی میدانید. خانم مریم رجوی شما اگر کمی به فکر همین مجاهدین اسیر در زندان اشرف و یا فقط به فکر بیماران و مجروحین بودید سازمان نهایتا به خفت بارترین شکل از بین نمیرفت و هنوز نیروهایش به سازمان و رهبریش اعتماد داشتند ولی متاسفانه قدرت طلبی و فساد چنان شما را در بر گرفت که همه چیز را از جمله شرافت را به پول فروختید.

و حال خانم مریم رجوی از شناختی که از شما و تفکرتان و عمل کردتان دارم به فکر مجروحین و بیمارن بودن شما چیزی جزء فریبکاری و بازی سیاسی بیش نیست یا میخواهی اینبار بیماران و مجروحین را سپر قرار بدهی و با بازدادن جسم و جان آنها چند روزی زمان بخری و یا در پوشش و نام بیمار و مجروح جنایتکاران و سران سازمان را فراری بدهی ولی به شما قول میدهم که هرگز اجازه نخواهم داد که چنین اتفاقی بیفتد. با خود عهد بسته ام که یار و پشتیبان و مدافع حقوق بیماران و مجروحین اسیر در زندان اشرف باشم. پس خانم مریم رجوی دست از جان و عمر و جسم دوستانم در زندان اشرف بردار اگر راست میگویی همین مجروحین و بیماران را بگذارید آزادانه و بدون کتک و ضرب و شتم (همان کاری که با من کردید) از زندان اشرف خارج شوند خانواده ها آنان و سازمانهای حقوق بشری به مشکلات آنها رسیدگی خواهند کرد "ما را به لطف تو امید نیست شر مرسان".

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده آقای کریم غلامی به آقای مارتین کوپلر

 

کریم غلامی - آلمان

07.02.2012

http://iran-fanous.de/middle/584-Gholami-Name-07.02.2012.htm

 

 

با احترام

من به عنوان یکی از مسئولین سابق سازمان مجاهدین و با 25 سال سابقه و مجروح عملیاتهای این سازمان، میخواهم توجه شما را به وضعیت بیماران و مجروحین این سازمان جلب بکنم. بعداز گذشت نزدیک به یک ماه از سال 2012 هنوز یک نفر از ساکنان اردوگاه اشرف خارج نشده و به مکان دیگری منتقل نشده اند. این شیوه و کارکرد رهبری سازمان مجاهدین است که با سنگ اندازی و بهانه تراشی در این روند اخلال ایجاد بکند، ولی در این میان بدترین شرایط شامل بیماران و مجروحین ساکن در اردوگاه اشرف میشود بنا بر این از شما میخواهم که توجه ویژه ای نصب به وضعیت مجروحین و بیماران داشته باشید و برای خارج کردن این افراد اولویت قائل شوید در همین رابطه به چند نکته توجه شمار جلب میکنم:

1. سازمان مجاهدین یک تشکیلات فرقه ای است که اعضای آن هیچ اختیاری برای تصمیم گیری ندارند. ایرانیانی که درون این فرقه اسیر هستند سالیان زیادی است که از هر گونه دسترسی به رسانه های جمعی محروم بوده اند. اعضای این سازمان از ابتدایی ترین امکانات مثل رادیو، تلوزیون، تلفن، اینترنت و روزنامه محروم هستند اخباری هم که به اعضای این گروه داده میشود تحریف شده و دست چین شده است. به همین دلیل اعضای این فرقه هیچگونه آگاهی نصبت به حق و حقوق خود و قوانین بین المللی ندارند که بتوانند آزادانه و آگاهانه تصمیم بگیرند.


2. رهبران این فرقه با اختناق و سرکوب شدید از درون و شانتاژ علیه تمامی اعضای جدا شده از این فرقه ترس شدیدی در درون تشکیلات ایجاد کرده است که اعضای این فرقه از ترس مجازات جدا شدن این فرقه را ترک نمی کنند. اعضایی که میخواهند جدا بشوند با مجازاتهای شدیدی روبرو میشوند مانند برگذاری نشست های مغز شویی و ضرب وشتم افراد در این نشست ها و در ادامه زندان و شکنجه و حتی مواردی بوده که این افراد سربنیست و اعدام شده اند.


3. این فرقه با احرم های زیادی اعضایش را مغزشویی میکند یکی از این احرم ها نشست های مغزشویی طولانی است طی سالیان طولانی و تکرار مکرر مغز اعضای خود را پر از دروغ کرده است دروغ های مثل اینکه هر فردی از این فرقه جدا شود توسط وزارت اطلاعات ایران و دولت عراق تحت تعقیب قرار میگرد و زندانی و شکنجه و اعدام میشود به همین دلیل اعضای این فرقه از ترس جانشان این فرقه را ترک نمی کنند.


4. از سال 2003 تا سال 2009 اردوگاه اشرف تحت کنترل ارتش آمریکا بود به این فرقه تسحیلات فراوانی مثل دارو امکانات پزشکی و سوخت و مواد غذایی میرساند ولی هیچ یک از این اقلام به دست اعضای این گروه نمی رسید این اقلام یا در بازادهای سیاه عراق فروخته میشد و یا در انحصار رهبران این فرقه بود. به عنوان مثال من یک بانک اطلاعاتی برای داروخانه اردوگاه اشرف برنامه نویسی کردم. به مدت یکسال برای نوشتن این بانک و توسعه آن به این داروخانه در رفت و آمد بودم، بارها شاهد بودم که جعبه های بزرگ دارو در ابعاد 2 متر مکعب توسط ارتش آمریکا تحویل این داروخانه میشد ولی طی این سالیان حتی یکی از این داروها را من در دست هیچ یک از اعضای این فرقه ندیدم و رهبران این فرقه به اعضای بیمارشان می گفتند که دولت عراق از ورود دارو به اردوگاه ممانعت میکند و ما دارو نداریم.


5. مرگ بیماران و مجروحین این فرقه به دلیل عدم درمان آنها. به دوتا از دوستانم اشاره میکنم آقای عباس حاج حسینی عباس در یکی از عملیات های این فرقه در سال 1988 از ناحیه نخاع گردن مورد اثابت گلوله قرار گرفت و فلج شد عباس همیشه خواهان رفتن به اروپا بود تا مورد معالجه قرار بگیرد ولی رهبران این فرقه نه تنها توجهی به این مسئله نکردند بلکه دوبار که من شاهد بودم توسط مسعود رجوی رهبر این فرقه مورد تحدید قرار گرفت که اگر به این خواسته اش اسرار بکند او را تحویل دولت ایران خواهد داد. بار اول در نشستهای مغز شویی سال 1995 و بار دوم در نشست های مغز شویی سال 2002. ولی متاسفانه به دلیل عدم توجه به عباس او به دلیل بیماری فوت کرد و قبر عباس اکنون در قطعه مروارید اردوگاه اشرف است. و دوست دیگرم آقای فرهاد ... در یکی از عملیاتهای این فرقه در سال 1986 از ناحیه نخاع کمر مورد اثابت گلوله قرار گرفت و فلج شد. فرهاد همیشه خواهان خروج از این فرقه بود ولی رهبران این فرقه مانع میشدند تا اینکه در سال 2008 به دلیل شکستگی استخوان پا و عدم درمان او پایش عفونت میکند و نهایتان به دلیل بیماری فوت میکند.


6. رهبران این فرقه همیشه در تلاش بودند که وضعیت بیماران و مجروحین را مخفی کنند و تا هیچ ارگان بین المللی نتواند به بیماران و مجروحین این فرقه دسترسی داشته باشد تا این فرقه پاسخگوی مرگ این بیماران و مجروحین نشود.

با توجه به نکات فوق از شما درخواست دارم بطور ویژه به وضعیت بیماران و مجروحین رسیدگی شود و وضعیت حقوقی آنها در اولویت قرار بگیرد تا هرچه سریعتر به پزشک و دارو دسترسی پیدا بکنند تا از مرگ تعداد بیشتری جلوگیری شود. من تا سال 2009 درون این فرقه بودم آمار آن روز بیش از 50 مجروح که شامل فلج و قطع عضو بود و بعد از سال 2009 طی دو درگیری و اتفاقاتی که افتاده تعداد این مجروحین بیشتر شده است.
برای کمک به این افراد ابتدا آنها را از سیطره این فرقه خارج کنید تا در رابطه با حقوق و امکانات درمانیشان به آگاهی برسند که بتوانند آزادانه و آگاهانه در رابطه با آینده و زندگیشان تصمیم بگیرند. در این رابطه من بطور داوطلبانه با شما هماری میکنم حتی از سفر به عراق و یاری رساندن به این افراد کوتاهی نمیکنم.


با احترام
کریم غلامی
 

 

Open letter of Mr. Karim Gholami to Mr. Martin Kobler


Respectfully


I , as one of the former officials of pmoi( People’s Mujahedin Organization of Iran) with 25 years record of service and a wounded of pmoi military operations, would like to draw your attention to the conditions of the patients and the wounded in this organization. after passing almost one month of the new year , 2012, no one has left Ashraf camp to another place yet. This is the method and the function of the pmoi leadership which by putting obstacles and hurdles and creating different excuses ,disrupt the peaceful routine, but amid all problems the conditions of the patients and the wounded who are residing in Ashraf camp , is the worst , so I am urging you to have special attention to the wounded and patients in this camp and you should prioritize them in leaving the camp , in this regard I draw your attention to the following points:


1. Pmoi is a cultic organization which its members do not have any authority to make a decision . the Iranians who are captive in this cult , for years have been deprived of having any access to the Media . the pmoi members have been deprived of the preliminary facilities such as Radio, TV, Telephone, internet, and Newspaper , and the News which is given to the members of this cult is censored and chosen by the pmoi operatives. For this reason the members of this cult do not have any idea about their rights and international laws to make a decision freely and consciously .


2. The leaders of this cult by severe strangulation and suppression against their own members inside the organization and making false and fake accusations against all separated members of this cult , have created great concern and fear inside the organization and as a result of that the members of this cult because of their fear of punishment do not dare to leave the cult. the members who want to separate from the cult will be facing harsh and cruel punishments such as forcible participation in brainwashing sessions which in these sessions they will be beaten up and in continuation they will be facing imprisonment accompanied by inhuman tortures and in some cases even the dissidents got executed and disappeared .


3. This cult by different ways and methods brainwashes its own members and during many years of nonstop brainwashing, it has filled the head of its own members with many lies, for instance if someone separates from the cult will be indicted by Iranian and Iraqi intelligence service and they will be imprisoned , tortured and finally executed by them , so the members of this cult because of their fear of being caught and executed , do not dare to leave this cult whatsoever.


4. From 2003 to 2009 the Ashraf camp had been under the supervision and control of the US army and during those years , they had been receiving many facilities such as medication and medicine, medical facilities , fuel and food but non of those stuffs had never reached to the hands of the cult members and instead those items were sold in Iraq black markets or they were used by the leaders and operatives of this cult. For instance I programmed a database for the pharmacy in Ashraf camp and to complete this programming I was going to this pharmacy consecutively for one year . I had seen many times that very big size boxes of medicine by the dimensions of 2 cubic meters were given to that pharmacy by the US army but during those years I had never seen even one of those medicines in the hands of the cult members whatsoever, and instead the leaders of this cult were saying to their patients that the Iraqi government does not allow the medical facilities to enter to the camp and we do not have any medicine .


5. The death of the patients and the wounded of this cult as a result of the lack of treatment : I would like to draw your attention to the health situation of the two of my friends , the first one Mr. Abbas Haj Husseini who in one of the cult military operations in 1988 got wounded by a bullet in his Cervical Spinal Cord and he got paralyzed , Abbas always wanted to go to Europe to be treated and cured but the leaders of this cult not only did not pay attention to his request , but also as I saw twice he was threatened by Massoud Rajavi , the leader of this cult , to be handed over to the Iranian government. The first time was in 1995 and the second time was in 2002 , but unfortunately as a result of the lack of attention and treatment , he died and was buried in pmoi cemetery called Ghatayeh Morvarid( The Pearl) in Ashraf Camp.
My second friend , Mr. Farhad……… who in one of the pmoi military operations in 1986 got wounded by a bullet in his Lumbar Spinal Cord and he got paralyzed . Farhad always wanted to leave this cult but the leaders of this cult rejected his request all the time and finally in 2008 as a result of the foot bone fracture and the lack of treatment ,his foot got infected and he died.


6. The leaders of this cult have been always endeavoring and struggling to cover up and conceal the situation of their patients and wounded so no international organizations be able to have access to these patients and wounded because the leaders of this cult do not want to be accountable and responsive for their death .


According to the facts mentioned above , I am urging you to pay special attention to those patients and wounded and their juridical situation be prioritized so they can be able to have access to the doctor and medicine as soon as possible to prevent the death of many more. I had been in this cult till 2009, till then the number of the wounded , paralyzed and mutilation , was 50 and after 2009 during two conflicts which occurred in there , the number of injured has increased.
To help these people , first you should take them out of the cult perimeter so they can meet their medical needs and get familiar with their rights to make a decision for their future and life freely and consciously . in this regard I am ready to cooperate with you voluntarily and even, if it is necessary to go to Iraq to help those people , I will do it.


Respectfully
Karim Gholami
 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه دوم کانون ایران قلم به مسئولین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل

 

06.02.2012

ایران قلم

 

با احترام

اگر به یاد داشته باشید حدود 4 ماه پیش در تاریخ 20 سپتامبر 2011 کانون ایران قلم  در نامه‌ای سرگشاده به کمیساریای عالی پناهندگان ضمن خشنودی از پذیرش درخواست قربانیان مجاهدین به عنوان کسانی که درخواست پناهندگی خود را پس 20 تا 30 سال به این ارگان بین اللمللی تسلیم کرده‌اند و پذیرش شما برای بررسی درخواست انان به شکلی روشن و واضح از آن استقبال کردیم . اما همچنین اعلام کردیم که رهبران این فرقه تلاش خواهند کرد در مقابل این تصمیم تاریخی کمیساریای عالی پناهندگان که بویژه حقوق فردی این افراد را محترم شمرده سنگ اندازی خواهد کرد. در همان نامه مزبوربا توجه موضع گیری رهبری سازمان مجاهدین اشاره کردیم که :

 

«... پس از انتشار بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان فعالین حقوق بشر منتقدین این سازمان مجاهدین هشدار داده بودند که مجاهدین به هر وسیله ممکن و با سنگ اندازی مانع اجرای بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان میشوند و مریم رجوی همسر رهبر این گروه در فرانسه بیانیه داده که :

 

"... ما ا جازه نمیدهیم خط مالکی وبارزانی مزدور تحت عنوان مصاحبه با تک تک افراد خط حکومت ایران پیش برود ...." و در ادامه این تلاش‌های مزبوحانه میگوید" . کلیه افراد مجاهدین می بایست با هلیکوپتربرای مصاحبه برده شوند..."و این به این مفهوم است که برای مصاحبه اسیران در بند این سازمان حداقل 7هزار سورتی پرواز برای رفت و برگشت و انجام مصاحبه‌ها صورت گیرد وهمه این ها بخشی از موانع و مشکلاتی است که برای عدم اجرای طرح کمیساریای عالی پناهندگان توسط بالاترین مراجع این سازمان بوجود می آید .عکس العمل رهبری فرقه مجاهدین ، اشاره شده  موجب نگرانی شدید فعالین حقوق بشر می باشد، زیرا که تصور می کنیم که رهبری سازمان مجاهدین سنگ اندازی های خود را برای عدم خروج از این بن بست آغاز کرده است...»

 

اکنون پس ازپایان سال 2011 و امضای قرارداد جابجایی این تشکیلات  و زمان آغاز انتقال این افراد از اردوگاه کار اجباری اشرف به کمپ لیبرتی علی‌رغم اینکه شرایط مناسبی بوجود آمده تا کمیساریای عالی پناهندگان به مسئولیت هایش بپردازد از طرف رهبران این سازمان با انواع بهانه جویی های غیر واقعی و اینکه شرایط این کمپ استاندارد نیست اعلام می‌شود که حاضر نیستند به کمپ لیبرتی نقل مکان کنند.

 

خوشبختانه بر اساس اطلاعیه ای که سایت رسمی سازمان ملل  که در تاریخ 31 ژانویه 2012 در بغداد انتشار یافت ، آقای مارتین کوبلر ، نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام کرد:

«..  ضمن تشکر از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و تیم حقوق بشر برای تلاش‌هایی که در راستای آماده‌سازی پادگان لیبرتی انجام دادند، به نقل از مسوولان کمیساریای عالی پناهندگان و حقوق بشر سازمان ملل گفت که زیرساخت‌ها و امکانات کمپ جدید در عراق برای ساکنین اشرف با استانداردهای بین‌المللی مطابقت داشته و طبق موافقت‌نامه‌ای که ماه گذشته بین سازمان ملل و دولت عراق برای جابجایی داوطلبانه منعقد شد، این کمپ آماده است....»

 

 همین اطلاعیه تأکید میکند که دلایل سازمان مجاهدین ازبیناد دراین رابطه بی‌اساس است ، از سوی دیگر آقای مارتین کوبلر اعلام داشته است:

« ...موافقت‌نامه تنها راه حل مسالمت‌آمیز برای جابجایی داوطلبانه ساکنین کمپ اشرف است وبسیار مهم است که تفاهم نامه کلمه به کلمه و در عمل رعایت شود.

 

وی همچنین افزود: موضع ثابت سازمان ملل متحد این است که نتیجه خشونت‌بار غیرقابل قبول است. تفاهم‌نامه منعقد شده راه را برای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل جهت بررسی وضعیت پناهندگی آغاز می‌کند که این قدم اول و لازم برای اسکان در کشورهای دیگر و بهره‌مندی از آزادی و رهایی است...»

 

مسئولین محترم کمیساریای عالی پناهندگان

همانطور که ملاحظه می‌فرمایید توافق امضا شده بین سازمان ملل و دولت عراق راه را بطور جدی برای بررسی وضعیت اعلام پناهندگی قربانیان  سازمان مجاهدین فراهم کرده و در محیطی امن بدور از اجبارات تشکیلات مجاهدین افراد میتوانند دلایل کافی خود را ارائه دهند.

 

به نظر میرسد ورود مسئولانه شما بار دیگر میتواند کمک جدی در این مسیر فراهم آورد و تصمیمات و بهانه جویی های رهبران این سازمان را با شکست مواجعه سازد . ازشما درخواست میکنیم سازمان مجاهدین را مجبور سازید در پای الزاماتی که رسما به آن تن داده ودر مقابل نماینده سازمان ملل امضا گذاشته متعهد بماند و در این مسیر تبعات عدم پذیرش این توافق نامه را بایست گردن بگذارد.

 

مطمئناً سازمان مجاهدین در صورتی که متوجه باز شدن مشت اش توسط مراجع ذیصلاح قانونی گردد کمااینکه این امر توسط نماینده سازمان ملل مبنی بر استاندارد بودن شرایط کمپ لیبرتی اعلام گردیده است عرصه مانور و خیمه شب بازی این جریان تروریستی کمتر شده و قادر نیست بیش از این قربانیان خود را مجبور به قبول اندیشه‌اش کند .

 

تجربه عملی در مقابل رهبران این سازمان نشان میدهد قاطعیت و فشار سیاسی و حقوقی هر چه بیشتر نتیجه بخش بوده و رهبران دیکتاتور این سازمان قادر نخواهند بود مسیر مسالمت آمیز بررسی پروسه حقوقی این افراد را با خشونت و خونریزی قابل پیش‌بینی از طرف مسعود و مریم رجوی لکه دار سازند.

با احترام

کانون ایران قلم – 06.02.2012

 

 

The second letter of Iran-Pen Club to the officials of United Nations High Commissioners for Refugees (UNHCR) 

The Mujahedin's cult should evacuate Ashraf camp located in iraq as soon as possible

 

 

Respectfully

If you remember, around 4 months ago on 20 September 2011 , the Iran Pen Club in an open letter addressed to UNHCR showed its appreciation to the UNHCR decision to accept the refuge requests of the pmoi victims who after 20 to 30 years could finally submit their refuge request to this international organization and we welcomed your decision for accepting their refuge requests in clear and transparent form. But we also announced that the leaders of this cult are going to struggle against this historical decision of UNHCR which has respected the rights of these people individually and we mentioned that they will disrupt this decision by creating obstacles and hurdles . In that letter we, with consideration to the positioning of the pmoi leadership , mentioned that :

 

“…. After issuing of the UNHCR statement , the human rights activists and the critics of this organization warned that the pmoi by utilizing any possible facility will create obstacles to prevent carrying out of the UNHCR statement and Maryam Rajavi the wife of the spiritual leader of this group issued a statement in France that:

“…. We do not permit the decision of the mercenaries ,Maliki and Barzani , as interview with each individual to go ahead….”

And in continuation of these fruitless endeavors , she says

“ all the people of Mujahedin must go for their interviews by helicopter ….” And this means that it takes 7000-S of flying for the interview of these pmoi stranded captives , taking and returning them , and all those things are part of the obstacles and problems which have been created by the highest rank of this organization to prevent implementing of the UNHCR plan.  the pmoi leadership’s reaction which is mentioned above , has concerned and worried deeply the human rights activists because we think that the leadership of pmoi has begun its efforts to prevent getting out of this dead-end…..”

Now ,after the end of the year 2011, and signing the pmoi resettlement contract and in the beginning of transferring the people from the Ashraf concentration camp to the Liberty camp and despite very good situation which has been begotten for UNHCR to implement and carry out its responsibilities and tasks , the leadership of this organization ,by variety of unreal excuses  and pretexts that the Liberty camp does not have the standards required , are not willing to go to the Liberty camp.

Fortunately based on the announcement which was issued in the official site of UNHCR on 31 January 2012 in Baghdad , Mr. Martin Kobler , the special envoy of the UN secretary general , announced :

“…. With many thanks to the UNHCR and human rights team for their efforts to make the Liberty garrison ready , quoting the officials of UNHCR and UN-human rights , he said that the infrastructure and the facilities of the new camp in Iraq for the residents of Ashraf is par with international standards and according to the agreement which last month between UN and Iraqi government for voluntary relocation was concluded , this camp is ready…….”

The same announcement reiterate that the pmoi reasons and reasoning in this regard are baseless  completely, on the other hand Mr. Martin Kobler has announced that :

“…..the agreement is the only peaceful solution for voluntary relocation of Ashraf residents and it is very important that the agreement is observed word by word in action…..”

He also added : the constant position of UN is that the violent outcome is unacceptable . the concluded agreement opens the way for UNHCR to determine the refugee status which is the first and necessary step for resettlement In other countries to benefit from freedom and liberation…..”

 

Honorable officials of UNHCR

As you have observed that the signed agreement between UN and Iraqi government has paved the way seriously for determination of the refugee status for all those pmoi stranded victims and in a safe and secure perimeter far from all pmoi forcible organizational laws , the people can freely submit their reasons and requests.

It seems that your official intervention can be a serious help in this regard and it can overcome all the pmoi leadership’s excuses , pretexts and decisions. We are urging you to force pmoi to stay devoted to its own commitments which officially accepted and signed in front of the UN representative and in this regard they should accept all the consequences if they do not accept and reject the concluded agreement.

Surely ,while pmoi finds out that the lawful competent organizations have found out about their unreal excuses  like the announcement of the UN representative concerning to the camp liberty which is par international standards , the maneuver and domain of this terrorist stream will be reduced and they will not be able to force their victims to accept their cultic thoughts.

The practical experiences in front of the leadership of this organization has shown that decisiveness and political juridical pressure have a very good impact to neutralize and thwart the pmoi totalitarian leaders’ plans which want to convert the peaceful plan for determination of the pmoi victims ‘ refugee status to the Massoud and Maryam Rajavi’s violent and bloody solution .  

Respectfully

Iran Pen Club

06.02.2012

 

Postfach 90 06 63
51116 Köln - Deutschland
Telefon: +49 (0) 1774829905
Email: iran-ghalam@hotmail.com

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساکنان کمپ عراق جدید (سابقا اشرف) و تعیین تکلیف وضعیت پناهندگی متقاضیان

04.02.2012

کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد به نقل از ایران اینترلینک
ترجمه ایران اینترلینک

لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=11577

- کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد (از این پس بنام کمیساریا آورده می شود - م) مدتی است که آماده شروع تعیین تکلیف و تصمیم گیری در باره وضعیت پناهندگی ساکنان کمپ عراق جدید (سابقا اشرف) می باشد. کمیساریا در این رابطه تیم هایی را مشخص کرده است تا با حضور خود در صحنه بتواند زمینه های لازم و پشتیبانی مورد نظر برای این کار را تدارک ببینند. مشخص است که مصاحبه های فرد به فرد باید در محیطی امن، خنثی و خصوصی برگزار گردند.

- این پروسه بر اساس قراردادی که با دولت عراق منعقد شده است الزاما می بایست در بیرون کمپ عراق جدید و در محلی صورت پذیرد که ساکنین کمپ بصورت غیر اجباری به آن محل منتقل گردیده و در این محل در شرایطی امن و قابل قبول بصورت موقت نگهداری خواهند شد.

- کمیساریا بر اهمیت یافتن راه حلی صلح آمیز تاکید دارد و این شامل این مسئله نیز می گردد که هر گونه انتقال به محل جدید بصورت غیر اجباری انجام پذیرد و پس از انتقال امکان ترددات کاملا آزادانه افراد وجود داشته باشد.

زمینه و پیشینه

ساکنین کمپ اشرف که درخواست پناهندگی کتبی ارائه داده اند بر اساس قوانین بین المللی "متقاضی پناهندگی" تلقی می گردند و منتظر تصمیم گیری در قبال تقاضایشان هستند. در شرایط کنونی که سیستم تصمیم گیری کشوری در این رابطه در عراق موجود نیست، کمیساریا این تصمیم گیری را بر مبنی مصاحبه شخص به شخص و بصورتی عادلانه و با راندمان بالا انجام خواهد داد. هر پرونده و هر فردی با توجه به شرایط مشخص شخصی اش و بر طبق قوانین بین المللی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

اصل عدم بازگرداندن اجباری به کشور مبدا (ایران- م)

کمیساریا با همراهی دولت عراق و یونامی (دفتر سازمان ملل در بغداد) و دیگر دست اندرکاران بدنبال دستیابی به راه حلی دراز مدت است که شامل مهاجرت و جابجایی افراد به کشورهای ثالث می گردد.

کمیساریای عالی پناهندگی،
اول فوریه 2012

-
این سند بر حسب ضرورت بروز خواهد شد

(پایان)

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تلاش های مذبوحانه سران فرقه رجوی برای زیر پا گذاشتن توافقنامه جابجائی

04.02.2012

علی جهانی

همانطور که همگان مطلع هستند با توافق اولیه قرار بود جابجائی نفرات از قلعه اشرف به کمپ لیبرتی آغاز شود اما از روز اول مشخص بود که سران فرقه بطور خاص رجوی ها به این سادگی حاضر نیستند به این خواسته جهانی تن بدهند ودست از سر قربانیان مستقر در این قلعه بردارند و در این راستا با انواع و اقسام بهانه تراشی ها سعی کردند که زیر بار نروند و یکی از بهانه های پوشالی آنان این بود که این کمپ از استاندارهای انساندوستانه بین المللی برخودار نیست و باید متخصصین ما آنرا تائید کنند که خوشبختانه یونامی این بهانه را از سران فرقه گرفت.

بر اساس اطلاعیه یونامی در بغداد در 31 ژانویه در باره آمادگی کمپ لیبرتی برای استقرار 5500 نفر طبق استانداردهای انساندوستانه بین المللی هست و سازمان ملل تائید می کند که کمپ جدید از استانداردهای بین المللی برخوردار هست و در این رابطه سران فرقه که بعد از اینکه از ارباب جدید شان آمریکا رو دست خورد و نا امید شد وسعی می کرد به شیوه های خاص خودش را به سازمان ملل آویزان کنند و حالا با تائید سازمان ملل و یونامی در بغدا د حسابی شوکه شده اند و با یک موضع گیری خنده دار و مضحک گفته اند که این عمل یونامی توجیه حکومت ایران برای انهدام نیروهای اصلی اپوزسیون هست و دلیل مسخره شان هم اینست که کسی این ارزیابی یونامی را تائید و گواهی نکرده است که البته منظورشان از کسی سران فرقه هستند که گفته بودند تحت عنوان متخصصین و تکنیسن های سازمان برای ارزیابی کمپ بروند که کمیساریای عالی در جواب این خواسته سران فرقه گفت خودمان کارشناس می فرستیم و نیازی به شما نیست.

وحال با این شرایط سران فرقه دیدند که تیرشان به سنگ خورده و بهانه جوئی هایشان در به تاخیر انداختن این جابجائی و سنگ اندازی در راستای حل مسالمت آمیز این مشکل راه به جائی نبرده اکنون در تلاش هستند تا در خارجه کشور یکسری تلاشهای مذبوحانه ای را آغاز کنند که در همین زمینه در خبرها آمده بود که مریم عضدانلو ریئس جمهور مادام العمر و ترشیده که توسط مسعود خان به این سمت برگزیده شده است در ادامه جست و خیز های میمون وارش قصد داره با خرج های کلان به برلین برود تا افکار عمومی را از بن بستی که درش گرفتار شده اند منحرف کند و تلاش کند تا بیشتر قربانیان گرفتار در قلعه اشرف را در اسارتش نگه دارد .

این دعوت که توسط تعدادی معدودی از نمایندگان باز نشسته آلمان صورت گرفته هم راه به جائی نمی برد و پیشاپیش محکوم به شکست هست اما امیدوارم که دولت مردان آلمان جلوی این سفر سرکرده تروریستها به کشور ی که مهد دمکراسی هست را بگیرند و نگذارند اینان بدینوسیله دمکراسی را خدشه دار کنند و من به عنوان یک جدا شده از این فرقه سکت که بیست سال از بهترین دوران عمر جوانی ام قربانی اش بودم از همه دوست داران آزادی و فعالین حقوق بشری و سازمانهایی که کارهای انساندوستانه انجام میدهند می خواهم که این سفر را محکوم کنند زیرا این تلاشی هست در راستای طولانی تر شدن اسارت قربانیان گرفتار در چنگال سران فرقه در قلعه اشرف وبدینوسیله رجوی ها می خواهند چند صباحی به عمر ننگین شان بیفزایند .

و همچنین به دولتمردان آلمان یاد آوری می کنم که مریم عضدانلو همان کسی هست که فرمان آن خودسوزی ها را در فرانسه صادر کرد که موجب وحشت مردم در خیابانهای پاریس شد و خودش هم پای شوهر فراریش مسعود خان در تمامی اقدامات تروریستی و جنایاتی که علیه مردم ایران و مردم شریف عراق و اذیت و آزار مخالفان و ناراضیان در داخل مناسبات استالینی و تا رعنکبوتی  سازمان توسط این فرقه در طی دوران حکومت صدام دیکتاتور سابق عراق و پدر خوانده رجوی صورت گرفته است دست داشته بنابراین اجازه دادن سفر به چنین شخصی ناقض حقوق بشر و دمکراسی هست و امیدوارم که دولت مردان آلمان با درایت جلوی این سفر را بگیرند تا بدیوسیله گامی در جهت آزادی اسیران مستقر در قلعه اشرف بردارند .

و در پایان خطاب به سران فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو خاطر نشان می سازم که همانند همه این تلاشهای مذبوحانه و جست و خیزهای میمون وارتان در گذشته که با خرجهای گزاف و آوردن نیروها از این طرف و آنطرف و از افغانی ها گرفته تا عربها و آفریقائی ها و تا سوء استفاده از پناهندگان و کشاندن آنان تحت عنوان تور پکنیکی به این خیمه شب بازی راه به جائی نمی برید به شما توصیه می کنم که بجای این بهانه تراشی ها و وقت کشی ها و این قبیل تلاشهای مذبوحانه و بی فایده  با شوهر فراریت که همچنان در سوراخ موش خزیده به فکر پاسخ گوئی نسبت به این همه جنایات و خیانت هائی که در طی این سالیان زمامداری تان مرتکب شده اید در پیشگاه مردم ایران و در یک دادگاه عادلانه باشید و همانطور که نتوانستید با این همه هیا هو و جار و جنجال بپا کردن برای حفظ اشرف این ظرف فرقه گرائی و شیشه عمرتان کاری از پیش ببرید و همه تیر های تان به سنگ خورد باز هم این دفعه را ه بجایی نمی برید و نمی توانید جلوی سیر پر شتاب حوادث به جلو را بگیرید و سیر وحرکت تحولات به مثابه سیلی هست که شما با این تلاشهای مذبوحانه و بی ثمرتان مثل ریگی هستید که توان و یارای مقاومت در جلوی این سیل بنیاد کن را ندارید و واین سیل شما را با خودش به قعر اقیانوسها خواهد برد و بساط فرقه گرائی تان در عراق برچیده خواهد شد و همه اسیران در بندتان آزاد خواهند گشت و آنروز بسیار نزدیک هست به امید آنروز و به امید آزادی همه اسیران گرفتار در قلعه اشرف.

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد