_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

ساکنان کمپ لیبرتی، متقاضیان پناهندگی یا رزمندگان ارتش آزادیبخش

 

 

سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین، ایران دیدبان، بیست و یکم فوریه 2012
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-متقاضیان%
20پناهندگی%20یا%20رزمندگان%20ارتش%20آزادیبخش%20/17537

 

انتقال مجاهدین به کمپ لیبرتی از همان آغاز با تنش هایی بین اعضای مجاهدین و نیروهای عراقی بر سر نحوه بازرسی و محدودیت در بردن برخی وسایل همراه شروع ، و تا انتقال و سپس باز اسکان آنها در کمپ لیبرتی همچنان ادامه یافت . این امر موجب گردید بار دیگر مجاهدین لبه تیز هجوم تبلیغاتی خود را بسوی دولت عراق و ناظران ملل متحد و بویژه آقای کوبلر نماینده ویژه دبیر کل در عراق نشانه گیری کنند.

مجاهدین در اولین واکنش خود از بازرسی های معمول نیروهای عراقی تحت عنوان " 12 ساعت بازرسی های کینه توزانه" نام برده و اعلام کردند: " . . . ممانعت های غیر قانونی از انتقال ضروری ترین وسایل توسط نیروهای عراقی باعث خشم مجاهدین گردید" و در لیستی که مجاهدین اعلام کردند " وسایل ارتباطی " - که توضیح بیشتری در مورد آن داده نشد از جمله اقلامی بود که نیروهای عراقی مانع از بردن آن توسط مجاهدین به کمپ لیبرتی شدند. البته مسئولین مجاهدین توضیح نداده اند که منظور از وسایل ارتباطی چیست ؟ اگر منظورشان رادیوست البته که همراه داشتن آن توسط هر عضو مجاهد در داخل قرارگاه اشرف ممنوع است و هر فردی هم که چنین وسیله ای همراه خود میداشت حتما بشدت مجازات میشد و کارش به نشست های عملیات جاری میکشید ولی اگر منظور مجاهدین گوشی همراه و چیزهایی از همین دست است باید گفت نه چنین چیزی بین اعضای سازمان یافت میشود و نه کسی اصلا میداند که تلفن همراه چیست ؟

بگذریم که جوسازی و بزرگ نمایی در رفتار نیروهای عراقی با ساکنان قرارگاه اشرف هر چند برای مجاهددین جنبه مظلوم نمایی و استفاده سیاسی دارد ولی این دوگانگی در گفتار و عمل، در واقع یکی از ویژگیهای مجاهدین است که به فریبکاریهای ایدئولوژیکی و لاجرم سیاسی رهبران مجاهدین راه میبَرد و همیشه بین آنچه که در درون مجاهدین میگذرد با آنچه که مجاهدین در خارج از حصارهای تشکیلاتی درباره آن تبلیغ و یا صحبت میکنند ، فاصله بین زمین تا آسمان است.

مجاهدین هیچگاه به اصول ، پرنسیب های اجتماعی و اخلاق سیاسی مقید نبوده و نیستند و هرجا که سمت و سوی تحولات به ضرور و زیان گردانندگان تشکیلات مجاهدین منتهی شود آنها حاضرند با هرگونه تهمت و افترا و با تبلیغات هدف دار شرایط خود را به طرف مقابلشان تحمیل کنند.

مجاهدین در جریان حضور اولین گروه در کمپ لیبرتی ناظران ملل متحد را به سکوت در برابر آنچه که آنرا "رفتارهای غیر انسانی نیروهای عراقی می نامیدند " متهم کردند.

مجاهدین کینه توزی خود را نسبت به نیروهای سازمان ملل متحد نیز به حد اعلاء خود رسانده و در رابطه با حل و فصل مشکلاتی که در کمپ لیبرتی بین مجاهدین و نیروهای عراقی پیش آمده بود اعلام کردند " ناظران ملل متحد و تیم مارتین کوبلر که در برابر رفتارهای ضد انسانی و نقض آشکار قوانین بین المللی بی عملی و سکوت و فشار آوردن بر مجاهدین را پیشه کرده است، وارد صحنه شد تا مجاهدین را به تبعیت از فرامین ماموران عراقی فرا بخوانند".

مریم رجوی نیز ضمن اعتراض به حضور ماموران مسلح در محوطه داخلی کمپ تاکید کرد : " گروههای بعدی صرفا بعد از تامین اطمینانهای حداقل بویژه خارج شدن پلیس از داخل محوطه لیبرتی به آنجا خواهند رفت و این بخاطر ممانعت از هرگونه تنش و خشونت و خونریزی مجدد است و کسی سرشماری به شیوه زندان را نمی پذیرد".

مریم رجوی که از دولت عراق و سازمان ملل متحد و بویژه آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد در عراق دل خوشی ندارد ، مصاحبه آقای مارتین کوبلر و مشاور امنیت ملی عراق، پس از انتقال اولین گروه از مجاهدین به کمپ لیبرتی را " ژست تبلیغاتی و سرپوش گذاشن بر فضیحت لیبرتی" اعلام کرد.

مجاهدین از اینکه آقای مارتین کوبلر در مصاحبه شان اعلام کردند: " این محل منطبق با استانداردهای بشردوستانه برای وضعیت های پناهندگی است و مانیتورینگ 24 ساعته و هفت روز هفته وجود دارد " سایت جدید - کمپ لیبرتی را همچنان بعنوان یک زندان تلقی کردند.

همچنین شورای ملی مقاومت مجاهدین نیز در اطلاعیه روز جمعه خود اعلام کرد: " درهای کمپ لیبرتی باید بر روی وکیلان و خبرنگاران باز باشد تا آنها بتوانند با ساکنان دیدار و گفتگو کنند " ولی در این اطلاعیه هیچ اشاره ای به خانواده ساکنان نشده است که آنها هم باید اجازه دسترسی به عزیران خود در کمپ لیبرتی را داشته باشند . خانواده هایی که سالیان سال است که در انتظار دیدار فرزندانشان بسر میبرند.

شورای ملی مقاومت مجاهدین بار دیگر و باز با تهدید و ارعاب و گذاشتن شرط و شروط اعلام کرد: بدون آزادی تردد ، دسترسی آزادانه به خدمات پزشکی دیدار با وکیلان و خارج شدن ماموران مسلح عراقی از محوطه داخل کمپ چیزی به جز زندانی بنام لیبرتی نیست.

خانم اشتون عالی ترین مقام اتحادیه اروپا نیز انتقال مسالمت آمیز مجاهدین به کمپ اشرف را ستود ولی ایشان نیز از زبان تند و تیز و بهانه جوی های مجاهدین در امان نماند. مجاهدین اعلام کردند : " خانم اشتون در بیانیه های خود عمدا این حقیقت را فرو میخورد که حکومت عراق برای سفیر ویژه او برای اشرف که از تابستان گذشته منصوب و معرفی نموده است حتی ویزای ورود به عراق هم به وی صادر نشده است."

تن دادن به قوانین دنیای امروزی و همزیستی مسالمت آمیز و بدور از هرگونه هنجارهای تشکیلاتی و ایدئولوژیکی مجاهدین البته کاری سخت ولی شدنی است.

مجاهدین در گرداب ورشکستی ایدئولوژیک - تشکیلاتی و به گِل نشستن کشتی ارتش آزادیبخش در کمپ لیبرتی و ضمن اشراف به بی خاصیت بودن حامیان سیاسی اش و الخصوص در چند روز اخیر ، و اینکه که آنها صرفا دنبال دلارهای مجاهدین هستند و سخنرانی و یا هرگونه فعالیت سیاسی دیگر برای آنها تنها یک تجارت محسوب میشود و نه چیز دیگر ، از سر ناچاری و استیصال باز هم دست به دامن آقای استرون استیونسون رئیس هیات رابطه با عراق در پارلمان اروپا شدند تا با بکاریگیری مجدد ایشان در پارلمان اروپا از شرایط سختی که همچون طناب داری گلوی رهبران مجاهدین را می فشرد راه خروجی پیدا کنند.

حال اگر بخواهیم علت این همه گزیدگی مجاهدین را؛ از دولت و نیروهای عراقی ، از ناظران ملل متحد در کمپ لیبرتی ، از شخص آقای دبیرکل و نماینده ویژه ایشان آقای کوبلر ، همچنین خانم اشتون و در راس همه اینها دولت آمریکا که همگی استاندارهای کمپ لیبرتی را تائید کرده اند تعریف و تفسیر کنیم شاید بشود گفت که همه اینها از این توهم مجاهدین ناشی میشود که آنها هنوز هم فکر میکنند بعنوان یک آلترناتیو و "رزمندگان ارتش آزادیبخش" و نه بعنوان یک پناهجو در کمپ لیبرتی اسکان داده شده اند و به همین دلیل هم این تنش ها بین مجاهدین از یک سو و نیروعای عراقی و ناظران ملل متحد از سوی دیگر تا ساعت ها ادامه داشته و باعث شده است مجاهدین با تاخیر چندین ساعته به کمپ لیبرتی برسند و در آنجا هم بدلیل ادامه همین تنش ها باعث شده است با تاخیر چند ساعته استقرار یابند.

پر واضح است که سازمان ملل متحد و کمیساریای عالی پناهندگان کاری ندارند که مجاهدین در گذشته چکاره بودند و چه قدرتی زیر سایه صدام حسین داشتند . آنها حتی به این هم کاری ندارند که مجاهدین چقدر با ارتش آمریکا در عراق ندار بوده و چقدر در زمینه های اطلاعاتی توانسته اند از ارتش آمریکا طی حضور آنها در خاک عراق تضاد و مسئله حل کنند. آنها حتی به این هم کار ندارند که مجاهدین رئیس جمهوری خودخوانده ای بنام مریم رجوی دارند که 18 سال است در این پست کذایی و بر مجاهدین سلطنت میکند.

سازمان ملل متحد و کمیساریای عالی پناهندگان تنها به این کار دارند که تک تک اعضای مجاهدین که وارد کمپ لیبرتی میشوند " متقاضیان پناهندگی " هستند و لاغیر.

از سوی دیگر نیز باید گفت طی 48 ساعت گذشته مجاهدین طی نامه نگاری به دبیر کل ملل متحد ،‌ خانم اشتون و ... از وضعیت کمپ لیبرتی و کمبود امکانات آنجا بشدت گله مند شدند ولی در ورای همه این شکایت ها آنچه که بیشتر از همه و حتی مشکلات اساسی تری مثل آب آشامیدنی و . . . که توسط مجاهدین مطرح گردیده و برای رهبران مجاهدین حائز اهمیت بوده و همچنان در اولویت اول قرار دارد حضور نیروهای مسلح عراقی در محوطه کمپ است چیزی که با ساختارهای تشکیلاتی مجاهدین ناهمگون و ناهماهنگ است.

بنابراین بنظر میرسد مجاهدین بازهم میخواهند کمپ لیبرتی را بمانند قرارگاه اشرف در هاله ای از حصارهای تشکیلاتی نگه دارند . ولی فراموش کرده اند وقتی که اعضای مجاهدین از سازمان ملل متحد درخواست پناهندگی کردند و ملل متحد هم زمانیکه آنها را بعنوان " متقاضیان پناهندگی " به رسمیت شناخت دیگر چیزی بنام تشکیلات مجاهدین در کمپ لیبرتی وجود خارجی نخواهد داشت و هر فرد تنها و تنها خودش طرف حساب نیروهای عراقی بواسطه نماینده ای از دولت در رعایت قوانین کمپ و . . . و کمیساریای عالی پناهندگان در کادر درخواست پناهندگی و حل و فصل مسائل قانونی آن هستند و بعبارت دقیق تر باید گفت مجاهدین با درخواست پناهندگی از کمیساریای عالی پناهندگان و با اعزام اولین گروه به لیبرتی انحلال تشکیلات مجاهدین و ارتش آزادیبخش را نیز اعلام کرده اند.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روز پاسخگوئی رجوی ها نزدیک است

 

 

علی جهانی

19.02.2012

 

می گفت می خواهد آتش بر افروزد در کوهستانها و بعدش که صدام سرنگون شد و رجوی یتیم گشت و با آمدن امریکا در عراق رجوی دید سنبه پر زور هست لذا سعی کرد خودش را به ارتش آمریکا آویزان کند و در این راه نه تنها از همه شعارهای توخالی و بی محتوای گذشته خویش نظیر آمریکا ببر کاغذی هست و یا آمریکائی بیرون رو خونت روی زمینه دست برداشت بلکه برای خوش خدمتی به ارباب جدیدش همه اطلاعاتی را که از صدام داشت در اختیار ارتش آمریکا قرار داد و بدون کوچترین مقاومتی تن به خلع سلاح داد سلاحی که رجوی می گفت ناموس مجاهد خلق هست و هرگز مجاهد از سلاحش جدا نمی شود ولی برای خوش رقصی جلوی ارباب جدیدش رجوی با یک تحلیل آبکی رجوی گفت جهت حرکت موازی با ارتش آمریکا در عراق ما سلاحها را می دهیم تا صاحب سلاح را حفظ کنیم و اسم این خلع سلاح را گذاشت گرد آوری سلاح و تا مدتها هم در مناسبات به نیروها این وعده و وعیدهای دروغین را می داد که دوباره سلاحها را به ما بر می گردانند و یادم هست که با اینکه سلاحها در یک محل جمع شده بودند تا بعدا منهدم شوند هر هفته نیروها را جهت لجستیک هفتگی زرهی سر این تانکها و نفربر ها می بردند تا اینطور وانمود کنند که این سلاحها بر می گردند. اما سرانجام دیدیم که همه این سلاحها توسط ارتش آمریکا در عراق منهدم گشت و رجوی ها اینبار دیدند دیگر نمی توانند با بهانه برگشت سلاحها نیروها را بفریبند گفتند اشرف سنگر مقاومت هست و کانون مبارزه در همه دنیا هست و باید میخ اشرف را محکم بکوبیم و برا ی حفظ اشرف حاضریم تن و جان ما را فدا کنیم و مریم قجر عضدانلو در حالی که درجوار رود
اورسورواز در و در کنار شهردار اور سورواز به خوشگذارنی مشغول هست پشت سز هم پیام می داد که باید اشرف را حفظ کنیم و همه اش هم این شعار پوشالی را تکرار می کرد که چو اشرف نباشد تن من مباد که البته منظورش از تن من تن یک عده بی گناه بود که در این مدت طی درگیری های مختلف با نیروهای عراقی که بر اثر تحریک رجوی ها انجام گرفت جان شان را از دست دادند تا چند صباحی به عمر ننگین رجوی ها بیفزایند. ولی سر انجام بر اثر روشنگریهای افراد جدا شده و مقاومت خانواده های قربانیان گرفتار در چنگال این فرقه در این قلعه که اکنون دوسال هست جلوی درب این قلعه استالینی و تار عنکبوتی در سرما ی استخوان سوز و گرمای طاقت فرسای عراق در تحصن بسر می برند و فشار مجامع جهانی و ارگانهای حقوق بشری سران فرقه و بطور خاص رجوی ها مجبور شدند به خواسته دولت عراق مبنی بر خروج از عراق تن بدهند و در این راستا طبق توافق اولیه قرار شد که ابتداء چهار صد تن به کمپ لیبرتی واقع در بغداد بروند. اما سران فرقه و بطور خاص رجوی ها که بهتر از هر کسی می دانند که از دست دادن اشرف این ظرف فرقه گرائی شان که به مثابه شیشه عمر شان عمل می کند دیگر بساط فرقه گرائی شان در عراق برچیده می شود به این سادگی حاضر نشدند که زیر بار این توافقنامه اولیه بروند و در این راستا به انواع و اقسام بهانه تراشی ها و کار شکنی ها دست زدند و بعدش هم با شیادی خاص خودشان این کار شکنی ها و به تاخیر افتادن روند جابجائی را سعی کردند به گردن دولت عراق بیندازند و در این راستا به یک سری تلاشهای مذبوحانه دست زدند که از جمله این تلاشهای مذبوحانه جست و خیز های میمون وار مریم قجر عضدانلو به این طرف و آنطرف بود که با خرجهای گزاف صورت می گرفت تا چند نماینده یاغی در پارلمان اروپا و چند تن از ورشکستگان سیاسی در آمریکا را بفریبند وآنان را جمع کنند تا به دروغ بگویند که
کنفرانس بین المللی در بلژیک انجام شده و در آن از خواسته های فرقه حمایت بعمل آمده است . اما همه این ترفند ها و بهانه جوئی های بنی اسرائیلی و
کار شکنی های سران فرقه را به جائی نبرد و سرانجام ارگانهای زیربط سازمان ملل در عراق اعلام کردند که بازرسان سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان در عراق از این کمپ دیدار کردند و بر طبق گزارش این بازرسان این کمپ از استاندارد های بین المللی برخوردار هست و در اینجا بود که دیگر سران و بطور خاص رجوی ها شوکه شدند و ابتدا به طرز مضحک و خنده داری این گزارش مقامات سازمان ملل در امر این جابجائی را تو جیه حکومت ایران دانستند و بطور غیر مستقیم این مقامات را به همکاری با حکومت ایران متهم کردند ولی از آنجائی که سران فرقه نمی توانستند با این ترفند و حیله هم کسی را فریب دهند سر انجام کوتاه آمدند . و چند روز پیش در خبر ها آمده بود که مریم رجوی گفته بر طبق توصیه خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه دولت آمریکا با رفتن چهارصد تن به کمپ لیبرتی موافقت کرده اند البته این که می گویند توصیه همان دستور ارباب هست که به سران فرقه حکم کرده که به خواسته دولت عراق و ارگانهای زیربط در امر جابجائی سازمان ملل در عراق تن بدهند و دست از این بهانه جوئی ها بردارند و رجوی ها هم باید به حرف ارباب شان گوش کنند و این فرمان را جرا کنند و بعدش با شیادی خاص خودش مریم خانم که از شوهر فراریش یاد گرفته اعلام می کند که به توصیه خانم کلینتون قبول کرده که افراد به کمپ لیبرتی بروند . به هر حال دیدیم که سران فرقه نتوانستند این اشرف را که ظرف فرقه گرائی شان بود حفظ کنند و اکنون بجای اینکه میخ ماندگاری اشرف را بکوبند میخ تابوت اشرف با شروع این جابجائی کوبیده شد و بزودی هم این ظرف فرقه گرائی مسعود خان تشعیع جنازه می شود و به ذباله دانی تاریخ خواهد افتاد . حال سخن اصلی با سران فرقه و بطور خاص رجوی ها اینست که دیدید که این همه کار شکنی ها و بهانه تراشی ها برا ی بقای اشرف این شیشه عمرتان مفید هیچ فایده ای نشد پس بدین گونه هم مقاومت تان در برابر پاسخوگوئی در قبال این همه جنایت و خیانت که در این سالیان زمامداریتان و ترک تازی تان در عراق بر علیه مردم شریف عراق و مردم ایران همان خلق قهرمانی که به دروغ سنگ حمایت شان را به سینه می زدید و ناراضیان در سازمان مرتکب شده اید فایده ای ندارد وبزودی بایستی در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوید و جواب بدهید بطور خاص جواب همین جنایت اخیرتان که با تحریک عده ای بیگناه را در درگیری با نیروهای عراقی به کشتن دادید تا به خیال خام و باطل خویش چند صباحی به عمر ننگین و سراسر خیانت و جنایت تان بیفزایید . آری باید رجوی ها پاسخ بدهند که چرا به بهانه حفظ اشرف باعث شدند تا آن حوادث دلخراش رخ بدهد و بیش از دهها تن کشته و صد ها تن مجروح شوند شما که می دانستید سیر تحولات بر وفق مراد تان نیست و سیل خروشان روند تحولات شما را از بالای قله بلاهت به ته دره رذالت سوق می دهد
پس چرا دیگر مقاومت می کنید بهتر هست هر چه زودتر از سوراخ موش بیرون آمده و خود را تسلیم عدالت کنید و مطمئن باشید که آنروز دیر نیست و بزودی فرا می رسد و شما را از پاسخگوئی در برا بر و پیشگاه مردم گریزی نیست به امید آنروز و به امید آزادی همه اسیران در قلعه اشرف
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لابیگری، تجارت ننگین

 

 

مریم سنجابی، فریاد آزادی، هجدهم فوریه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/LabiGari,%20Tejarat%20Nangin.HTM

 

 

در مقالۀ قبلی سوآلی مطرح کرده بودم مبنی بر اینکه «چه عواملی باعث می شود تا رجوی به چنین اقداماتی جهت گردآوری حامی در میان خارجیان روی بیاورد؟».
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Faaliyat%20Rajavi%20Dar%20Kharej.HTM

در این مقاله می خواهم نظری اجمالی بیندازم به مجموعه اقدامات سازمان که در همین زمینه در اروپا و آمریکا انجام داده است تا هرچه بیشتر خود را در عرصۀ سیاسی مطرح نماید و بتواند با لابیگری در پارلمانها و دولتهای غربی نفوذ کند و آنها را جایگزین عدم داشتن مشروعیت مردمی در داخل ایران و رویگردانی مردم از خودش نماید.

برای سازمان مجاهدین، به دلیل داشتن رهبری خودکامه و مادام العمر و نیز بدلیل بی بهره بودن از یک خط و استراتژی موثر، کارآمد و مشروع، هیچ چشم انداز امید بخشی وجود ندارد. بکار بردن واژگانی چون انحطاط فکری، سقوطِ سیاسی، چرخش مبارزاتی، ابتذال اخلاقی و ماهیت فرقه ای برای تعریف سرنوشت این سازمان کافی نیست. سازمان مجاهدین با شعار مبارزۀ انقلابی برای آزادی خلق قهرمان ایران تأسیس گردید و در این سالها جوانان بسیاری فریب این شعار پر طمطراق را خوردند و چه بسا جان و مال و ناموس خود را بر سر این شعار توخالی باختند. امروز کار سازمان به جایی رسیده که خانواده ها و وابستگان اعضای خود را دشمن و فامیل الدنگ می نامد و نفراتش را مجبور به سنگ باران این خانواده ها در اطراف اشرف می نماید. سازمانی که با داعیۀ مبارزه ضد امپریالیستی در تهران مستشارهای آمریکایی را ترور می کرد، امروز دست به دامن آمریکا شده و با خواهش و تمنا، تحریم نفتی و حمله نظامی علیه کشور ایران را (با الگوی عراق و افغانستان) طلب می کند. سازمانی که مدعی "دیپلماسی انقلابی از پایین به بالا" بود و رهبری آن به دلیل شرکت یاسر عرفات در مذاکرات اسلو و کنار گذاشتن مبارزۀ مسلحانه و دستیابی به مناطق خودگردان فلسطینی به وی مارک "خیانت" و سازش می زد، امروز به چنان ورطه ای از سقوط و انحطاط درغلتیده که دیگر پیش بردن مبارزه از طریق سناتورها و نئوکانهای امریکائی و اروپایی را مشروع و حق مسلم خود می داند و در منظرش این حضرات دلاری، فرشتگان آزادی هستند .!

مسعود رجوی بارها در نشستهای خود، به مسئولین رده بالای سازمان گفته است که هر حمایتی، اعم از سیاسی، تبلیغاتی و مطبوعاتی را باید با صرف هر هزینه ای خریداری نمود. وی حتی بر روی خرید حمایت اعراب منطقه تأکید نموده است. طبعاً از سالهای پیشین، استخدام و کرایه شخصیتهای گوناگون غربی و عربی در دستور کار سازمان بوده است، اما در یک و نیم سال گذشته این تجارت ننگین به صورت استراتژی رهبری فرقه درآمده و ابعاد عجیب وغریبی به خود گرفته است.

بطور کلی، سازمان مجاهدین از طریق جوامع و انجمنهای پوششی خود، شرکتهای لابی گر و سخنرانان را با هدف مشخص و با هزینه های سرسام آوری استخدام می کند که این شرکتها نیز در قدم بعدی با اعمال نفوذی که به ویژه در آمریکا دارند، دست بکار جذب و خرید حمایت از مقامات سابق و لاحق آمریکایی و اروپایی می شوند و یا برای همایشهای مریم رجوی، سیاهی لشکر از اتباع هندی وعربی و... کرایه کرده و بسیج می کنند. به عنوان مثال جوامع پوششی ایرانی-آمریکایی در کالیفرنیای شمالی، کلورادو، ویرجینیا و کلن (آلمان)، پرداخت کنندگان اصلی هزینه های سخنرانان و شرکتهای لابی هستند.

کمپانیهای لابی فرقه رجوی در آمریکا

الف- کمپانی امریکایی-انگلیسی "براون لوید جیمز" که از 2011 به استخدام درآمد و تنها بابت ارائه مشاوره در دو ماه مه و ژوئن 40 هزار دلار دریافت نمود. این شرکت علاوه بر لابی گری و اجیر کردن سخنران و راه اندازی تظاهرات برای سازمان مجاهدین، برای خانواده بشار اسد و نیز برای عایشه قذافی در اروپا و آمریکا نیز لابی کرده یا می کند. جالب تر اینکه رئیس این کمپانی به فاینانشال تایمز گفته که مایل است (دولت) ایران را به عنوان یک مشتری جلب کند.

ب- آژانس امریکایی "هری واکر" مشغول لابی برای مجاهدین و برگزاری جلسات و سخنرانیها در هتلهای مجلل و استخدام سخنران می باشد و فی المثل، هوارد دین (که در کنفرانسهای مریم رجوی از وی به عنوان رئیس جمهور آینده ایران نام می برد)، اعتراف نموده که وی توسط این آژانس برای سخنرانی در جلسات مجاهدین استخدام شده و دستمزد می گیرد.

پ- کمپانی "ایکین گامپ اشتراوس هاور اند فلد" (Akin Gump Strauss Hauer & Feld) تکذیب کرده که برای سازمان مجاهدین لابی می کند اما تحقیقات نشان می دهد که این شرکت توسط "جامعه ایرانی-آمریکایی کالیفرنیای شمالی"، که یکی از انجمن های پوششی مجاهدین در امریکا است، استخدام شده و برای خروج سازمان مربوطه از لیست تروریستی لابی می کند.

ت- شرکت "اسپیکرز قرن 21 " (21st Century Speakers Inc ) در پنسیلوانیا سخنران کرایه می دهد و همچنین برای لابی جهت خروج سازمان مجاهدین از لیست تروریستی و حمایت از مریم رجوی در امریکا توسط شورای ملی مقاومت استخدام شده است. شواهد حاکی است که این کمپانی برای تحلیلگران یک بانک فکری در واشنگتن جهت سخنرانی در کنفرانسی در ژنو -با پرداخت هزینه سفر و هتل و دستمزد 10 هزار دلاری برای هر سخنران- دعوت نامه ارسال کرده است.

ج- شرکت "اکزکیوتیو اکشن " (ExecutiveAction, LLC) متعلق به "کن لیوینگستون" است که در عین حال عضو "کمیته سیاست ایران" (به ریاست "ریموند تنتر" که برای حمایت و لابی سازمان مجاهدین تاسیس شده) می باشد. لیوینگستون از جنگ طلبان شناخته شده امریکا است و تا به حال چند گزارش در محکومیت موضع رسمی امریکا علیه مجاهدین ارائه داده است. شرکت وی همچنین تعدادی تجمع و کنفرانس در حمایت از سازمان در امریکا برگزار کرده است.

این شرکتها و جوامع پوششی سازمان مجاهدین، همچنین بسیج و استخدام سیاهی لشکر برای تظاهرات و گرد همایی های مجاهدین را برعهده دارند. مانند مناسبتهای 17 ژوئن در فرانسه که با پرداخت پول و سفر مجانی، چند هزار خارجی و یا پناهنده را اجیر کرده و یا تظاهرات اوت امسال در مقابل وزارت خارجه امریکا که رسانه ها از قول شرکت کنندگان خارجی گزارش دادند که اصلا راجع به موضوع تظاهرات بی خبر بوده و مابه ازای دریافت پول در تظاهرات شرکت کرده بودند.

مقامات و سخنرانان استخدامی در امریکا که همگی مجبور به اعتراف شده اند که بابت هر سخنرانی در تجمعات مربوط به مجاهدین، علاوه بر هزینه های سفر و هتل درجه یک، پول دریافت می کنند. شامل این اافراد می باشند:

«جان بولتون، مایکل موکیسی، تام ریج، هوارد دین، باب فیلنر، تام تانکریدو، ژنرال جیمز جونز مشاور سابق امنیت ملی اوباما، ژنرال وسلی کلارک، ژنرال آنتونی زینی، ژنرال هیو شلتون، ژنرال پیتر پیس، ژنرال جیمز کاناوی، اندرو کارد، لوئیس فری، بیل ریچاردسون، لی همیلتون، رودی جولیانی، مایکل ریس (مشاور میت رامنی)، اد رندل، آنیتا مک براید، کراولی سخنگوی سابق وزارت خارجه امریکا و همچنین روسای سابق "سیا" جیمز وولسی، پورتر گاس و مایکل هیدن و... ناگفته نماند که مجاهدین در تبلیغات خود هیچ اسمی از "سیا" نمی برند.»

سرهنگ مارتین وسلی

مایکل موکیزی هنگام اعتراف به گرفتن مقادیر قابل توجهی پول از مجاهدین

یک مقام وزارت خارجه امریکا که به قراردادهای سخنرانی آشنا است به کریستین ساینس مانیتور توضیح داد که معمولاً به هر سخنران برای یک سخنرانی 20 دقیقه ای 20 هزار دلار پیش پرداخت می شود و علاوه بر هزینه سفر، 25 هزار دلار هم در پایان کار پرداخت می گردد.

یک دیپلمات سابق امریکایی به کریستین ساینس مانیتور گفت که وی برای سخنرانی در کنفرانس مجاهدین در پاریس در ازای مبلغ 25 هزار دلار دعوت شده بود اما وی نپذیرفت. به وی گفته شد هزینه سخنرانی او توسط ایرانیان ثروتمند در اروپا پرداخت می شود و او مجبور نیست اسمی از سازمان مجاهدین ببرد و می تواند فقط در مورد مسائل کلی حقوق بشری در ایران سخنرانی کند. با این وجود وی این دعوت را رد کرد.

الیوت آبرامز مشاور سابق کاخ سفید در زمان جرج بوش جزو شخصیتهایی بود که دعوت برای سخنرانی در کنفرانسها و همایشهای وابسته به مجاهدین را رد کرد و به بی بی سی گفت کماکان مجاهدین در لیست تروریستی قرار دارند و دریافت پول برای حمایت از آنها نگران کننده است.

کراولی سخنگوی سابق وزارت خارجه امریکا اذعان داشت که برای سخنرانی در جلسه مجاهدین پول دریافت کرده اما تاکید نمود که وی در سخنان خود محتاط بوده و سخنی از خروج سازمان از لیست تروریستی به میان نیاورده است.

بسیاری از مقامات پیشین و سخنرانان، اطلاعی در مورد مجاهدین ندارند و حتی سخنرانی آنها را سازمان تهیه کرده و به آنها می دهد و عملاً برای یک سخنرانی چند دقیقه ای از پیش تدوین شده، پول هنگفتی به جیب می زنند به صورتی که به طنز گفته می شود که «سازمان مجاهدین منبع درآمد خوبی برای مقامات بازنشسته امریکایی شده است!». برای مثال، اد رندل فرماندار سابق پنسیلوانیا، ابتدا نپذیرفت در مورد موضوع مجاهدین که هیچ نمی داند سخنرانی کند و گفت من صلاحیت آنرا ندارم. اما طی چند روز سازمان برای وی یک متن سخنرانی تهیه کرده و او صبح همان روز برای سخنرانی بریف شد و 20 هزار دلار ناقابل به جیب زد!.

لی همیلتون رئیس مشترک سابق کمیسیون 11 سپتامبر ضمن تایید اینکه پول خوبی بابت سخنرانی دریافت کرده طرح 10 ماده ای مریم رجوی را تایید کرد اما افزود: این طرح فقط روی کاغذ است... آیا واقعا مجاهدین به آن عمل می کنند؟

رسانه های غربی مانند بی بی سی، فاینانشال تایمز و کریستین ساینس مانیتور اعتراف شخص پاتریک کندی مبنی بر اینکه وی برای هر سخنرانی مبلغ 25 هزار دلار دریافت کرده را منعکس کرده اند، هر چند ابتدا وی منکر آن بود.

پاتریک کندی هنگام اعتراف به گرفتن 25 هزار یورو از مجاهدین

علاوه بر اینها، آگهی های تمام صفحه سازمان مجاهدین در روزنامه های نیویورک تایمز و واشینگتن پست هر کدام بالغ بر 175 هزار دلار مخارج دارد. کرایه سالنها و هتلهای مجلل برای برگزاری این جلسات و کنفرانسها هم بسیار هنگفت است. برآورد شده که هر جلسه با 10 سخنران استخدامی حداقل 500 هزار دلار هزینه در بر دارد.

لابی فرقه رجوی در پارلمان اروپا

فرقه رجوی طی سالیان گذشته با دغلکاری و دروغ پردازی در راهروهای پارلمان اروپا بدنبال جلب حمایت نمایندگان پارلمان بوده و همواره سعی نموده است با سوء استفاده از فضای آزاد و قدری هم بی در و پیکر این پارلمان، لابی مطمئنی را برای خود دست و پا نماید، در این مسیر توانسته است با خریدن تعدادی انگشت شمار از نمایندگان این پارلمان، دیدگاههای غلط و وارونه ای را در خصوص ماهیت فرقه به خورد سایر نمایندگان این پارلمان بدهد به نحوی که این دیدگاههای غلط و دروغین منجر به حذف نام این فرقه تروریستی از لیست سیاه پارلمان اروپا گردید.

آلخو ویدال کوادراس و استراو استیونسون ظاهراً نمایندگان منتخب مردم اروپا در پارلمان اروپا هستند، اما واقعیت امر این است که این افراد اجیر شدگان فرقه رجوی می باشند که دغدغه ای جز بازار گرمی و استقبال از سرکردۀ فرقۀ تروریستی رجوی در محل ساختمان پارلمان و نیز برگزاری شوهای مسخره و بی محتوای مریم رجوی در سالنهای جانبی پارلمان ندارند.

قلعه اورسوراواز در فرانسه که محل استقرار مریم رجوی و تنی چند از سران فرقه می باشد در حال حاضر و با توجه به اختفای مسعود رجوی بعنوان سر فرقه عمل می نماید، و بدنه این فرقه در قلعه اشرف در عراق مستقر می باشد که شامل عمده قوای فرقه می باشد، عمده قوایی که غالباً از طریق مغز شویی و اعمال روشهای فرقه ای از دنیای آزاد خارج قلعه به عمد دور نگه داشته شده اند. قطعاً چنین فرقه ای با داشتن ماهیت ایدئوژیکی-تروریستی که مبتنی بر عمل خصمانه ایدئولوژیک می باشد، برای ادامه حیات و نیز برای حفظ نیروهای مسخ شده خود در دنیای مترقی و متمایل به اندیشه و عمل غیرخصمانه، نیازمند لابیهایی می باشد که فاقد هر گونه ارزشهای انسانی بوده و بتوانند دیپلماسی دروغ و دغل و وارونه گویی را در جهت منافع فرقه در اروپا پیش ببرند.

این لابی تروریستی در پارلمان اروپا، از طرفی بخاطر کمبود اطلاع نمایندگان از ماهیت فرقه رجوی و از طرف دیگر بخاطر سوء استفاده از روند و حقوق پارلمانی، علیرغم حمایت آشکار از قاتلین مردم ایران وعراق، با هیچ مقاومت قانونی، یا سئوال و تحقیقی از سوی مسئولین اروپایی مواجه نگردیده و کماکان آقایان استراو استیونسون و ویدال کوادراس بعنوان نمایندگان منتخب در پارلمان اروپا از موقعیتشان سوء استفاده کرده و در ازای دریافت بسته های دلار عملاً فرقه رجوی را در پارلمان اروپا نمایندگی می کنند.

از دیگر لابیهای فرقه رجوی در اروپا می توان از لرد کربت، لرد آرچر، برایان بیدلی، پائولو کازاکا، دیوید ایمس و تنی چند دیگر از سیاست «مدار»ان و سیاست «نداران» اجاره ای دیگر نام برد.

لرد کوربت معروف به لرد ترور

خاخام صهیونیست، دانیل زوکر

در اینجا این سئوال مطرح می شود که چرا و به چه دلیل سازمان مجاهدین در سال های اخیر به این تجارت کثیف متوسل شده و با صرف میلیون ها دلار به دنبال خرید حمایت لابیهای اروپایی و آمریکایی می باشد؟

بی شک دخیل بستن های رسوا و مشمئز کننده مریم رجوی بر آستان درماندگان اخلاق و اصول انسانی و نیز عرضه نمودن خود در بازار مکاره غرب، نتیجۀ بی ریشه بودن سازمان مجاهدین در ایران می باشد. به عبارتی این سازمان فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی و جایگاه سیاسی در بستر اجتماعی و روند سیاسی ایران است. این سازمان بدلیل منفوریت در بین مردم ایران و حتی ایرانیان خارج از کشور، مسیر ذلت بار و سراسر خیانت لابی گری و اجاره کردن مقامات پیشین آمریکائی و اروپایی، آنهم با هزینه های هنگفت و چند صد میلیون دلاری را در پیش گرفته است تا شاید بتواند خلأ حمایت اجتماعی و سیاسی، که نهایتاً منجر به عدم مشروعیت و حاشیه نشینی آن خواهد شد، را پر نماید.

رجوی بهتر از هرکسی می داند که مردم ایران خواهان او و فرقه اش نیستند و در هیچ شرایطی از او و اهداف نامشروع اش حمایت نخواهند کرد، لاجرم برای ادامه حیات ننگین و زالووار خود نیازمند یک حمایت بدل و قلابی می باشد، حمایتی که نه مبتنی بر اصول اخلاقی است و نه مبتنی بر اصول انقلابی، بلکه حمایتی برخاسته از تجارتی ننگین بنام لابیگری است، حمایتی که براحتی می توان در بازار خود فروشان سیاسی با دلار و یورو آنرا خریداری نمود و آنرا بر ویترین دکان دغل و دروغ آویخت و بنام حمایت خلق قهرمان به خریداران معلوم الحال قالب کرد.

در مقابل، عدم شناخت کافی بعضی از سخنرانان نسبت به ماهیت فرقه رجوی، هم سویی بعضی از اهداف و اعمال سازمان با منافع سیاسی برخی شخصیتهای سیاسی و جنگ طلب اروپا و آمریکا، پرداخت پول زیاد از طرف فرقه به سخنرانان و باب شدن لابیگری بعنوان یک تجارت و شغل پر درآمد برای شخصیتهای سیاسی و اجتماعی از دور خارج شده در اروپا و آمریکا و... را نیز می توان از دلایل اقبال لابی کنندگان فرقه رجوی نام برد و در محورهای زیر مورد توجه قرار داد:

یکم: بسیاری از این افراد نه تنها شناخت دقیقی از ایدئولوژی واپسگرا و مستبدانۀ این فرقه ندارند بلکه برایشان ایدئولوژی و عملکرد فرقه نیز چندان مهم نمی باشد.

دوم: بسیاری از این شخصیتها که مقامات سیاسی و یا نظامی بازنشسته و تاریخ گذشته می باشند، بر اساس اعترافات خودشان و اخبار مستندی که در بسیاری از روزنامه ها منتشر شده، توسط شرکت های لابی در خارج کشور (که به شغلی مرسوم و رایج تبدیل شده) استخدام شده و در ازای دریافت هزاران دلار پول به سخنرانی و حمایت از سازمان مبادرت می کنند.

سوم: از آنجاییکه شخص رجوی دقیقاً می داند که ایدئولوژی وی دیگر هیچگونه مشروعیت سیاسی و حقوقی و انسانی ندارد به حدی که در درون خود فرقه نیز تمام افکار و خط و مشی خود را نمی تواند به روشنی و آشکارا بروز دهد، اینکار راه حل خوبی برای تبلیغ و جلب افکار عمومی می باشد.

چهارم: بسیاری از مقامات اخیر امریکایی که در برخی سخنرانیها برای سازمان یقه درانی می کنند، از جناح جنگ طلب بوده و با اهداف مغرضانۀ سیاسی از این مسئله سوء استفاده کرده و ضمناً پول هنگفتی نیز به جیب می زنند.

پنجم: بسیاری از مقامات سیاسی کشورهای اروپایی با توجه به خط سیاسی کشورهای متبوعشان (و به علت اختلافات سیاسی که با جمهوری اسلامی ایران دارند)، با حمایت از فرقه رجوی بدنبال زد و بندهای سیاسی برای کسب امتیاز از ایران و پیشبرد مطامع خود می باشند.

به دلایل ذکر شده و دلایل جانبی دیگر، علیرغم سر و صداهای همیشگی فرقه رجوی که نود درصد انرژی اش را بر روی تبلیغات سوار می کند، نیت سوء این حمایت ها و جار و جنجال های تبلیغاتی خیلی هم ناروشن نمی باشد، و الا بایستی شک کرد و گفت «مگر چشم این افراد کور باشد و یا عقل شان از کار افتاده باشد که صدای این همه جداشدگان از فرقه و این همه خانواده هایی که حداقل در دو سال اخیر در رنج و عذاب برای دیدار فرزندانشان در پشت درب های اشرف نشسته اند را نشنیده باشند...»

حقیقتاً هرکدام از این حامیان ذکر شده را بنگرید که از یک طرف با بهترین امکانات زندگی، و با همسر و فرزند و خانواده خود و از طرف دیگر با عقاید لیبرالی (ضد جنگ و ضد مبارزه مسلحانه و یا ضد اقدامات بنیادگرانه نظیر عملیاتهای انتحاری و خودسوزی)، چگونه می توانند چشم خود را بر این همه اقدامات ظالمانه و بنیادگرانه و متحجر سازمان ببندند و همچنان به دفاع از آن مشغول باشند؟ آیا جز این است که منافع مادی قابل توجهی باید در میان باشد؟

مریم سنجابی
18 فوریه 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خانواده ایستاد اشرف افتاد، اشرف نایستاده افتاد

 

 

عباس صادقی، ایران سبز، هفدهم فوریه 2012
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2012/februar/87.HTM

 

راستی چه شد که اشرف افتاد؟ قرار بود اشرف بایستد تا جهانی بایستد؟

قرار بود به یمن انقلاب خوار مریم اشرف بایستد تا دوباره تسلیح شودپس چی شد اینجوری شد؟

از فردا در کمپ لیبرتی نشست عملیات جاری چگونه برگذار میشود؟

تکلیف بندهای انقلاب چی میشود؟

از این پس تکلیف بند الف و طلاق همسر وحائل رهبری چه میشود؟

پس تکلیف سالیان قطع ارتباط با جهان خارج و خانواده به بهانه حفظ ارزشهای مجاهدی چه میشود؟

در جوار خاک میهن تکلیف سرنگونی چی میشود؟

از فردا چه کسی برای عبور از تنگه چهار زبر راهگشایی میکند؟

پس تکلیف این جمله تاریخی برادر (شریف) که فرموده بودند: خانواده مظهر فساد و استثمار است و باید آنرا منفجر و نابود کرد چه میشود؟ (البته در شهر مریم همیشه کچل را زلفعلی خطاب میکردند، شرافت ایشان هم به جهت پیشدستی در پیشکشی خوار مریم منصوب به ایشان شده بود).

بعید هم نیست که افتادن اشرف یکی دیگر از بندهای انقلاب باشد که جدیدا برادر مسعود آن را کشف کرده اند وافراد باقیمانده از فردا موظف به اثبات آن باشند، مثلا بگویند بدون اشرف هم میجنگیم واتفاقا بیشتر هم میجنگیم.

اما با این همه چی شد که رجوی دوباره مانند شرایط "خلع سلاح ،تن به خفت پذیرش شرایط دولت عراق برای تخلیه پادگانش داد ؟

کدام یا کدامین شرایط موجب تسلیم در برابر خواست منطقی و به حق خانواده ها، دولت عراق وسازمان ملل شد؟

هر شرایطی که منجر به این تسلیم شده باشد قطعا حضور وپافشاری وثبات قدم خانواده ها در این تصمیم اجباری رجوی حرف اول را زده ویکبار دیگر خانواده به معنای واقعی کلمه "باطل سحر" فرقه رجوی ، مریم قجر وتمامیت سازمانش را آچمز کرد .

البته پایداری دولت عراق در برابر فشار لابیهای اسرائیلی که از کانالهای سیاسی آنرا هدایت میکردند نیزقابل تقدیر بسیار است.

شکست رجوی وخروج خفت بار آن از پادگان عراق جدید، نه فقط تخلیه یک مکان که منجر به زمین افتادن تشت رسوایی فرقه تروریستی رجوی در خاک عراق شده باشد، بلکه آغاز سقوط واضمحلال تفکر پوسیده ومشمئز کننده ای است که بهترین نیروهای یک کشور را به مدت30سال تحت کنترل بیمار گونه یک بیمار روانی قرار داده بود.

این خروج به مثابه شکست ایدئولوژی واستراتژی منصوب به آن است ،هر چند که مریم قجر بخواهد با افازات احمقانه آنرا توجیح کند ومدعی شود:

"در پی "اطلاع از توصیه و اطمینان های خانم کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا" از این دسته از ساکنان اشرف خواست که به کمپ حریه بروند".

جدای از این حرف های مفت وصد من یغازمریم قجر ، رجوی مجددا مجبور به پوشیدن دامنی شد که اندازه قامتش بود ولو اینکه خانم کلینتون توصیه کرده باشد.

اینکه چه کسی گفته انجام بده مهم نیست اینکه چه کاری انجام شده مهم است :تو بدم بمیر وبدم.....

خانم قجر بهتر میداند که این فقط رفتن افراد به کمپ لیبرتی نیست بلکه خروج تابوت ایدئولوژی فرقه رجوی است که از ظرف خودش خارج میشود وبه سمت گورستان میرود.

رجوی بهتر از هر کسی معنی خروج خفت بار از پادگان اشرف را میداند به همین دلیل بیش از هشت سال تلاش کرد به انواع واقسام توطئه متوسل شود تا مانع این اتفاق بزرگ شود اما گویا سنبه حضور خانواده ها خیلی پر زور بوده است که رجوی زیر بار آن رفته است.

از دیگر دلایل دخیل در تخلیه پادگان اشرف را هم میتوان افشاگری تلویزیون ان بی دانست .

"شبکه تلويزيونی ان بی سی از قول دو مقام آگاه آمريکايی اعلام کرده است که تروردانشمندان هسته ای ايران با همکاری موساد و سازمان مجاهدين خلق به اجرا گذاشته شده است". همين مقام ها گفته اند پرزيدنت اوباما از اين ماجرا با خبر است.

"سگ داند وپینه دوز که در انبان چیست"
"وزارت امورخارجه اسرائيل از رد يا تائيد اين خبر خودداری کرده، اما يک سخنگوی اين وزارتخانه گفته است که تا زمانی که تمام مستندات گزارش ان بی سی را نبيند درباره آن اظهار نظر نمی کند".

اینکه این سازمان همواره به دنبال یک عنصر خارجی جهت ادامه بقاء بوده است موضوع جدیدی نیست اما این بدان معنی است که توانسته این عنصر خارجی را بیابد وخود را به آن قلاب کند،به همین دلیل رجوی بیدرنگ اقدام به خروج از پادگان اشرف میکند.

پیش از اعلام این اقدام از سوی رجوی نیز سخنگوی دبیر کل ملل متحد بر این نکته تاکید کرده بود.

سخنگوی دبیر کل سازمان ملل متحد روز چهارشنبه (۱۵ فوریه) با انتشار بیانیه ای خواستار آغاز انتقال ساکنان اردوگاه اشرف به اردوگاه لیبرتی شده است.
در این بیانیه آماده است:" دبیر کل اعتقاد دارد زمان برای آغاز بلادرنگ فرایند انتقال ساکنان اردوگاه اشرف فرا رسیده است."

این شکست بزرگ رجوی را قبل از هر کس باید به خانواده های متحصن در عراق ، اعضاء ناراضی درون حصار رجوی ،وهمه جداشده ها تبریک گفت که این سرآغازی برای به محاکمه کشاندن رجوی در دادگاه صالحه میباشد.

عباس صادقی
17.02.2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرقه پرستی وخوش رقصی رجوی برای بیگانگان با پوش دفاع ازاشرف!!!

 

جلیل عبدی، شانزدهم فوریه 2012

 

هدف مریم رجوی دردیداربانمایندگان وشخصیت های آمریکایی واروپایی برای همگان روشن است.همین عنصرخود فروخته وخائن اخیراً به پارلمان اروپا رفته ودرظاهر میخواست از دوستان اروپایی وآمریکایی اش بخاطرحمایت از ساکنان اشرف قدردانی کند.

ولی کیست که نداند مریم رجوی نه تنها به فکراسیران نگون بخت اشرف نبوده ونیست بلکه ساکنان اشرف روبه ابزاری تبدیل کرده وازآنها برای دنبال کردن اهداف پلید فرقه تروریستی استفاده میکند.

مریم رجوی سرکرده فرقه تروریستی درهمین نشست با پوش حمایت ازساکنان اشرف وسوءاستفاده رذیلانه ازوضعیّت اسفباراسیران مظلوم که درتشکیلات این فرقه کثیف گرفتارشده اند ضمن مجیزگویی وخوش رقصی برای بیگانگان واستقبال ودعوت ازسایرکشورها برای تحریم برعلیه مردم ایران شده است ومدعی شده یک ظرفیت عظیم برای سرنگونی درایران وجود دارد!!!

مریم رجوی ضمن دم تکان دادن برای بیگانگان ودشمنان ملت ایران به نکاتی اشاره کردند که قابل بررسی است.

1.تحریم ضروری است امّا بایدبامحترم شمردن اراده مردم ایران برای تغییررژیم همراه شود!!!!

2.هرکوتاه آمدن درمقابل سرکوب اشرف نیروی مولد بمب اتمی راتقویت میکند!!!

3.کلید مسئله ایران ازجمله برنامه اتمی مقاومت مردم ایران است!!!

4.یک ظرفیت عظیم برای سرنگونی درایران وجود دارد!!!

5.این ظرفیت با هدایت جنبش مقاومت قادربه تغییراساسی درایران است!!!

6.مقاومتی که به هرفداکاری دست میزند تا یک جامعه دمکراتیک آزادوجدایی دین ازدولت وبرابری زن ومرد ولغوحکم اعدام ویک ایران غیراتمی برپاکند!!!

دراینجا هرناظرآگاه فارغ ازهرگونه ایدئولوژی ومرام وبینش سیاسی یک نگاه گذرابه محورهای فوق جهت بررسی بیندازد براحتی برایش قابل فهم خواهد بود که تنها هدف وآرزوی فرقه تروریستی ودرد بی درمان شخص رجوی فقط رسیدن به مسند قدرت بهرقیمت است ودم زدن ازحفاظت ساکنان اشرف وغیره....حرف مفت ومسخره است.

باید ازخانم رجوی پرسید شماکه این همه برای بیگانگان ودشمنان ملت ایران خوش رقصی میکنید وازتحریم برعلیه مردم غیورایران حمایت میکنید آیااین عمل ننگین شما وطن فروشی نیست؟

خانم رجوی اصلاًهم شرم نمیکند خیلی واضح میگوید اشکالی ندارد ملت ایران روتحریم کنید واصلاًبرای مامهّم نیست ملت ایران گرسنگی بکشند ومسئله ای نیست شما به ایران حمله کنید مااستقبال هم میکنیم ولی فرقه تروریستی روهم به بازی بگیرید.

خانم رجوی دیگرلازم نیست اسم ورسم کثیف فرقه تروریستی را با زرورق تحت عنوان تحریم ضروری است اما باید بااراده مردم ایران برای تغییرهمراه باشد پیچانده وبه قورت بقیه بدهید ماهیت پلیدشما برای ملت شریف ایران وجهانیان کاملاًواضح است.

خانم رجوی ساکنان اشرف روکی به بند کشیده وچه کسی به جزشما اجازه یک دیدارساده اسیران اشرف روبا خانوادههایشان نمیدهد ومگرخانم رجوی صبح تاشب سران فرقه تروریستی به دستورشخص شما با اسیران اشرف مثل برده تنظیم نمیکنند ومگرهمیشه علاوه بربیگاری کشیدن اجباری بطورمستمرمورد تحقیروتوهین قرارنمی گیرند ومگربه دستورشما صدای هرگونه اعتراضی رودرتشکیلات سرکوب نمیکنند.وحالامیگویی هرگونه کوتاه آمدن درمقابل سرکوب ساکنان اشرف نیروی مولد بمب اتمی راتقویت میکند شماخانم رجوی بهترکه سرجایتان بشینید ومواظب باشید کلاه تون روباد نبره واین حرفها دیگربرای شما زیادی هستش.

وبازباید به خانم رجوی گفت بعدازاین همه وطن فروشی وخیانت به ملت ایران دیگرهیچ آبرویی برای شما نمونده ورسواشده اید.پس بیخودی فرقه تروریستی ودرهم شکسته روبه عنوان مقاومت مردم ایران قلمداد نکرده ومدعی نشوید کلید مسئله ایران ما هستیم چراکه دیگرحرفهای مسخره شما هیچ خریدارندارد حتی مقامات آمریکایی هم گفته اند این مجاهدین کارهایی برعلیه ایران کردند ومیکنند که ما شرم میکنیم بیان کنیم.خانم رجوی این حرفهای بیهوده شما جزعقده ناکامی برای ریاست ومقام نیست.

خانم رجوی ادعا میکند که یک ظرفیت عظیم درایران برای تغییروجود دارد که با هدایت جنبش مقاومت قادربه تغییراساسی درایران است!!!

که با هدایت جنبش مقاومت قادربه تغییراساسی درایران است!!!

خانم رجوی تواین رابطه باید به شما بگم که حتی خودت هم باورنداری فقط برای مطرح شدن مجبورهستی ابرازوجود بکنی.

خانم رجوی اولاًهمه جهانیان در22بهمن شاهد ظرفیت عظیم انقلابی ملت ایران بودند ودیدند که همه با یک صدای واحد نام ایران را طنین اندازکرده بودند کوربادهرکه نتوان دید.

وامّاخانم رجوی باید به شما بگم که واقعاً درشیادی استادید وشما مدعی شده اید مقاومت به هرفداکاری دست میزند تایک جامعه آزاد ودمکراتیک برپاکند!!!

آیا درمنطق فرقه تروریستی همراهی با صدام درجنگ هشت ساله برعلیه ملت ایران ویاجاسوسی ازمراکزدولتی ودادن اطلاعات حساس هسته ای برای بیگانگان فداکاری محسوب میشود؟!!

آیا ازنظرشما تروردانشمندان هسته ای ایران به کمک سازمان جاسوسی اسرائیل فداکاری هستش؟!!

خانم رجوی ماجامعه آزاد ودمکراتیک شما روهم دیدیم وتجربه کردیم وهیچگونه آزادی ابتدائی ازقبیل دسترسی به تلفن،روزنامه،رسانه آزاد وبدون سانسورنداشتیم.

خانم رجوی درتشکیلات شماجمع شدن دویاسه نفرخارج ازکنترل فرقه امکان پذیرنبود ویا درمورد افرادی که ازفرقه جدا میشدند مگربارها مسعودرجوی وشخص خودتون نمیگفتید که اگرشما توان وتحمّل این روداشتید بایستی افراد جداشده را اعدام میکردیم.

خانم رجوی درفرقه تروریستی که شما سمبلش هستید یک خواهربا برادرهمرزمش ویا بلعکس حق یک صحبت معمولی رونداشتند وحتی یک نگاه به همدیگروبه قول خودتون یک اشعه رونداشتندچون بلافاصله بنگالی میشدند وتحت فشارهای روحی وضرب وشتم قرارمیگرفتند وشما الان مدعی هستید که به آزادی زنان ومردان معتقد هستید.

خانم رجوی مگرسران جنایتکارفرقه تروریستی به دستورشما اسیران بدبخت اشرف روتحت عنوان عملیات جاری تفتیش عقیده نمیکردند وراستی مگه درمنطق وایدئولوژی شما رهبرعقیدتی همان ولایت مطلقه نیست؟

بنابرین یک فرقه خشک ومذهبی مثل منافقین هرگزنمیتونه به جدایی دین ازدولت اعتقادی داشته باشد واین شعارهای شیک والبته توخالی فقط برای فریب توده های مردم است که البته کارنامه ننگین شما اینقدرافتضاح هستش که ملت شریف ایران تا روزقیامت لعن ونفرین کرده وخواهد کرد.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد