_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
در آینده ای نزدیک آقای مارتین کوبلر هم مزدور وزارت اطلاعات خطاب خواهند شد
حسن عزیزی، انجمن پیوند، هلند، بیست و یکم فوریه 2012
اخیرا رهبری سازمان انگشت روی استاندارد نبودن کمپ لیبرتی گذاشته و دست بدامان لابی های پیر و پاتال باز نشسته خریداری شده واز مادر خوانده خود خانم کلینتون استمداد میطلبد. کار بجائی رسیده که در آینده ای نه چندان دور آقای مارتین کوبلر را هم جزء مزدوران وزارت اطلاعات آخوندی خطاب خواهند کرد. برای اینکه گفته کمپ لیبرتی با استاندارد های حقوق بشری مطابقت دارد. برای رفع این شبهه از خانم رجوی دعوت به بازدید از کمپ پناهندگی کشور مطبوعشان فرانسه را به عمل می آورم شاید نظرشان تغییر کند. سازمان شکایت ازبازرسی های آنچنانی دارد ، با شانتاژ و مظلوم نمائی در بوق وکرنا کرده که حتا نگذاشتند یک کارد میوه خوری هم نفرات باخود ببرند و ........ باید از خانم رجوی پرسید مگر ما هنگام خروج از سازمان توانستیم بغیر از لباس تنمان چیزی با خود بهمراه بیاوریم؟. من در اینجا لازم میدانم فارق از هرگونه کینه حقیر شخصی که بردی هم ندارد بلکه برای دفاع از مظلومیت یک نسل در حد ناچیز خود به موارد ذیل اشاره کنم. قانونی داریم بنام "کارما". معنی آن هست، هر عملی عکس العملی در پی دارد. این مفهوم به اصل علت ومعلول مربوط می شود. اگر کسی بدی کند انرژی آن باید متعادل شود. به گذشته برمی گردم. اواخر سال 1370 فصل ریزش نیرو در سازمان، بعد از چندین ماه ایزوله شدن در یک بنگال (کانکس) بستری در امداد سازمان ودریافت نه جلسه الکترو شوک در بغداد ومحاکمه توسط مهدی ابریشم چی ودیگر مسئولین حاظر در جلسه و...... که داستان زیادی دارد ودر کتابی بنام "به خاطر آزادی" به قلم خودم نوشته ام ولی هیچوقت امکان چاپش برایم فراهم نبوده، لحظه خروج از سازمان فرا میرسد. مرا در حضور مهدی ابریشمچی به رذیلانه ترین شکل ممکن توسط یکی از بهترین دوستانم مورد بازرسی بدنی قرار دادند. درحین بازرسی چند قطره اشک ازچشمان من سرازیر شد، هر قطره اشک به اندازه یک کوه روی من سنگینی میکرد، سپس تمامی وسایل شخصیم را از من گرفتند حتا عکس های خانوادگیم را که هیچ گونه بار اطلاعاتی در بر نداشت. بدون خداحافظی با همسرم که بعنوان گروگان در اشرف باقی میماند با چهار بچه قد نیم قد رهسپار هلند شدم. نفرات سازمان 100 گییلدن(پول رایج آنموقع هلند) معادل 50 یورو فعلی کمک خرجی به ما دادند و از ما رسید هم گرفتند وجلوی یکی از کمپ های پناهندگی رهایمان کردند. رهبری سازمان مثل اینکه فراموش کرده بود 27 سال بیشتر نداشتم که به کردستان آمده و به آنها پیوستم ومنی که جزء اقشار ضعیف جامعه بودم، خانه و ماشین و گاراژ را فروختم و به امید محو محرومیت و بهره کشی انسان از انسان بدون هیچ چشم داشتی به آنها دادم و رسیدی هم نگرفتم. با خود چه چیزی توانستم بیرون بیاورم ؟ من که از فرد خودم اگر مینویسم شرم می کنم چون شرم مفهوم مقدسی دارد. بلکه شما رهبری شرم کنید. قابل توجه خانم رجوی هرچند که خودشان استادند. بعد از ورود به کمپ پناهندگی یک بنگال برای استقرار به من وچهار فرزندم دادند و یک بشقاب، لیوان، پیاله سوپ خوری، کاردو چنگال و قاشق. غذای ما در کمپ شامل دو وعده، غذای سرد مانند نان ماشینی ، کره و پنیر بسته بندی شده ، غذای گرم هم مقداری سیب زمینی کوبیده شده و یا سوپ و در پاره ای موارد برنج آن هم خمیر. من خودم یکسال تمام همراه بچه هایم این پروسه را گذراندم. البته نه من بلکه تمامی پناهندگان از این استاندارد های حقوق بشری استفاده میکنند . برای من سوال برانگیز است ؟ خانم رجوی، شما با چه معیاری کمپ لیبرتی را جزء استانداردهای حقوق بشری نمیدانید؟ مشکل شما جای دیگری است. همه چیز را هم سراین مارتین کوبلربیچاره خراب نکنید واگر باورتان نمیشود چند روزی مهمان یکی ازکمپ ها شوید تا از نزدیک تجربه کنید. درضمن خانم رجوی شما این همه به خودتان فشارنیاورید برای سلامتیتان خوب نیست نفرات منتقل شده به لیبرتی هم در جوار خاک میهن هستند، وهم اینکه خانواده هایشان پشت درب ها در انتظارند. عقل سلیم هم میگه تورو سننه. شما فکر کردید مثل سابق تست خط میکنید؟ با دست چین کردن نفراتی و با بمباران نشست ها روی این افراد واعزام آنها به لیبرتی کانون اصلی فتنه که همان اشرف هست را با تحت الشعاع قرار دادن لیبرتی حفظ کنید ذهی خیال باطل . این هستی قانونمنداست اگر کسی به کارما معتقد باشد ، کارمای این فرقه استارت خورده ازاین ببعد شاهد تعادل انرژی های کارمائی از کیسه رهبری مجاهدین بیشتر خواهیم بود.
حسن عزیزی
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سوزش رهبران مجاهدین از افشاگری های جداشدگان
حسن عزیزی، انجمن پیوند، هلند، نوزدهم فوریه 2012
از لجن پراکنی های هیستریک رجوی ها علیه ما می شود فهمید که چقدر جداشدگان از این فرقه در روشن سازی اذهان مردم، بویژه جوانان این مرزو بوم نقش فعالی داشته اند. سابق بر این رجوی سعی میکرد نیروهای جداشده پایشان به ایران برسد، نه به کشور های دیگر(البته درحرف وبرای رد گم کردن) استناد به این میکرد فعالیت آنهائی که در ایران هستند علیه ما بردی نخواهد داشت چون زیر چطر رژیم هستند خود بخود سوخته بحساب می آیند پس ما بایستی انرژی مان را روی نفراتی بگذاریم که در خارج از کشور هستند وعلیه ما دست به افشاگری میزنند. برای همین خاطر ازهر نوع لجن پراکنی ، ضرب وجرح، تهدید ،تطمیع و... تا کنون کوتاهی نکرده ونمی کند . با افشاگری های گسترده جداشدگان در خارج از کشور رهبری مجاهدین کاملا قفل شد، واگر ذره ای مشروعیت در بین مردم خارج کشور وبین اپوزیسیون داشت را کاملا از دست داد اینبار رهبری مجاهدین حساب ویژه ای برای داخل کشور باز کرد وبا خود فکر میکرد حالا که در خارج به ته خط رسیدم لا اقل داخل را حفظ کنم ، آنزمان فضائی را در خارج از کشور بوجود آورده بود که مسافرت افراد عادی هم به ایران زیر علامت سوال میرفت ، چه رسد به جدا شدگان ومنتقدین از این فرقه، وبنوعی یک زندان شیشه ای در خارج بوجود آورده بود . وخیلی خوب هم از این فضا استفاده می کرد ، با هماهنگی های لازم وبده وبستان با هم پالکی های خودش در درون رژیم مثل سعید امامی افراد نا راضی از سازمان را در غالب تیم های عملیاتی روانه داخل میکرد هم نان عملیات را میخورد وهم از خون این بخت برگشته ها به عنوان شهید استفاده میکرد . اینجا بود که رژیم با ازهم پاشیدن باند سعید امامی دکان سازمان را تخته کرد خوب بیاد دارم ان موقع که در زندان شیشه ای رجوی ساخته در خارج بسر میبردیم وتبلیغات رجوی مثل دیو افسانه ها تنوره می کشید وکسی را یارای مقابله با آن نبود این همسر درد کشیده ام بود که با تشویق های دوست عزیزم آقای کریم حقی که همیشه میگفت که ایکاش محترم (همسرسابقش که در زیر فشارلجن پراکنی های رجوی د ست به خودکشی زد) را پیش خانواده اش فرستاده بودم بلکه این اتفاق شوم نمی افتاد، تمام خطرات را به جان خرید وبرای اولین بار در بین جداشدگان از این فرقه راهی ایران شد وتنور رجوی را گل گرفت وبرای بهای این حرکت تابو شکنانه انواع واقسام لجن پراکنی ها بود که ازجانب رجوی را به جان خرید وهنوزهم با گذشت سالها ازاین موضوع رجوی سوزش خود را در افشاگری علیه او نمی تواند کتمان کند حساسیتی که رجوی به بازگشت اسیران اشرف به ایران نشان میدهد هراس او را بار دیگر بنمایش میگذارد هم اکنون کسانی که بقول خود رجوی در زیر چطر رژیم قرار دارند وحرف هایشان بردی ندارد چنان با افشاگری های بی امانشان ضربات مهلکی به تشکیلات عنکبوتی این فرقه وارد کرده اندکه دیگر این فرقه را یارای مقابله با آن نیست تاثیراین ضربات جبران ناپذیر را در لجن پراکنی های این فرقه علیه این عزیزان از گوشه کنار این مرز وبوم میتوان دید وعمق سوزش آنها را در همین واکنش های هیستریک رد یابی کرد رهبری فرقه تمامی انرژی تشکیلاتش را برای حفظ قرارگاه اشرف به کار گرفته ،اهمیت اشرف وحفظ آن به هر بهائی نشان از بن بست استراتژیکی رجوی است ، چونکه حسرت بدست آوردن چنین مکانی را حتا در خواب هم غیر ممکن مییند، اهمیت اشرف هم بر می گردد به نیروهای موجود در آنجا ، متوسط سنی این افراد پنجاه سال است، نه زادو ولدی در کاره، ونه پایگاه اجتماعی لازم برای جذ ب نیروی جدید. پس به هر طریق ممکن سعی دارد این نیروها را حفظ کند، واگر بد ترین جای ممکن را در این کره خاکی در نظر بگیریم که رجوی بتواند با نیروهای دست نخورده اش به آنجا نقل مکان کند یکی از آرزوهای شبانه روزی اوست، واین که رهبران فرقه کمپ لیبرتی را استاندارد نمیدانند و....بهانه ای بیش نیست درد جای دیگری است. اگراین تشکیلات که اشرف سمبل آن هست از هم بپاشد، پایان استراتژی سراسرخون وجنایت وخیانت این فرقه فرا خواهد رسید هیچ کشوری تا کنون برای پذیرش افرادی ازاین فرقه حتا به تعداد انگشتان دست هم اعلام آمادگی نکرده ، عراق هم حاضر نیست آنها را بپذیرد . آیا سرنوشت این تعداد افراد اسیردر بهترین حالت ممکن چگونه خواهد شد؟
-از نظرمن اگر بند بست خاصی بین
سران فرقه وحامیان آمریکایی و صهیونیستی برای نجات رهبری فرقه صورت
نگیرد،آینده پیش رو را من اینگونه ارزیابی میکنم . این چشم اندازرا در شرایطی می شود متصور بود که سازمان قدرت عمل را کاملا از دست داده باشد وبا شناختی که از این فرقه دارم بعید بنظرمیرسد به این راحتی حاضربپذیرش چنین شکستی شوند ، من به هیچ وجه باور ندارم با انتقال چهارصد نفر رهبری مجاهدین بدنبال راهی مسالمت آمیز است ؛ انتقال این چند نفر هم به سازمان تحمیل شده و هنوز سه هزار نیرودر اسارتش باقی است ، با انتقال این نفرات به کمپ لیبرتی که یک سناریوی از پیش تعیین شده وحاصل ساعتها نشست از جانب رهبری سازمان است ، بدور از انتظارنیست که حتا فضای کمپ لیبرتی را جهت مصارف تبلیغاتی ومظلوم نمائی به درگیری با نیروهای عراقی مستقر درکمپ بکشاند تا راه حل مسالمت آمیز را به بن بست بکشاند
حسن عزیزی
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آغاز پایان یک کج روی تاریخی
مهرداد ساغرچی - آلمان 18.02.2012 http://iran-fanous.de/middle/642-Sagharchi-AghazePayan-18.02.2012.htm
آری این چنین است که بعد از بیست و پنج سال زندانی کردن چند هزار نیرو و عنصر سازنده به بهانه و شعارهای انقلابی و آتشین و همینطور به بهانه آزادی و صد حرف و شعار دیگر میتوان دید که چگونه آنچه که بر خون و جان و عمر جوانان بی گناه این میهن ساخته شد به چه قیمت نام سازمان و اسم خودشان را سرپا نگاه داشتند تا شاید یک روز در مقامی و قدرتی به آرزوی خود برسند آری با خانواده رجوی یعنی آقا و خانم رجوی هستم که باشعار خودشان میگویند که رجوی و ایران برابر است آری که بالاخره صبر و خون دل خوردن اسیران زندان اشرف و صبر خانواده ها و افشاگری اسیران سابق وهمینطورفشار بین المللی برروی فرقه آنها را مجبور به پذیرش جابجائی از قلعه مخوف اشرف کردند ... البته که ازسوی دیگر هم پاسخ یک عمر دروغ و دغل به انسانهائی که همه چیز خودشان را فدای یک نفر کردند باید که در این نتیجه موثر دانست که من فکر میکنم باید بعضی موضوعات را به زمان سپرد تا که مشخص شود چه میشود اما ناگفته نماند که آقای رجوی پیشاپیش حکم مرگ کسانی که از فرقه خارج شوند را صادر کرده است که این برای سایر نیروها جان جداشده ها را به شیوه اسلامی مباح کرده است..منظور اسلامی که ایشان خودش را امام وقتش میداند و جهت اطلاع این موضوع به لحاظ قانونی و حقوقی یعنی تشویق به از بین بردن افراد قابل پیگرد است ...اما باز هم باید دید گذشت زمان چگونه افراد را به تغییر مواضع و چرخش میکند و باید آرزو کرد همه بتوانند در جامعه متمدن چرخش و تغییر مثبت داشته باشند...
من به خانواده ها و همه دوستان تبریک میگویم چون دیگر هر کس که از زیر سیستم این بسته این فرقه بیرون بیاید میشود گفت دیگر نیروئی در خدمت فرقه نخواهد بود .چون که من تجربه دارم : 1باطل السحر فرقه رجوی آزادی و آگاهی دادن به نیروها ی دربند میباشد . 2شروع این روند یعنی انتقال نیروها راهی برای تعطیل کردن تفتیش عقاید روزانه توسط فرقه میباشد و این یعنی چتر خفقان روزانه از روی نیروها برداشته میشود و این یعنی یک فروپاشی فرقه ای برای باند رجوی که میگویند صدا صدای" من" و بجز" ما" هر که مثل "ما" فکر نکند پس دشمن است..
اما نکته اساسی برای دست رو کردن این رهبری... سوال اینجاست که چرا برای جابجائی افراد این همه مساله وموضوع چرا چرا و چرا فرقه گفته موقع خروج افراد نباید خانواده ها جلو درب خروجی باشند..این یعنی اینکه تهدید این گروه افراد مسلح نیستند؟؟؟؟؟ این یعنی که مادر و پدرو فرزند برای این گروه "تهدید اصلی " است ؟ من پاسخ به این سوال را به بعد موکول میکنم ولی به همین یک نکته اشاره میکنم به نظر میرسد که حتی ارگانهای بین المللی هم به بهانه ها و ترفند های فرقه آگاهی پیدا کرده اند که نمیگذارند که از این مسائل برای کارشکنی توسط گروه استفاده شود اما باشد که در آینده نزدیک همه این مسائل به روشنی تشریح شود... اما نباید که بگذاریم که هیچ بهانه ای آزادی افراد را به خطر بیندازد.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تخلیه اردوگاه اشرف در عراق آغاز شد
بی بی سی، هجدهم فوریه 2012
لینک به متن گزارش خبرگزاری فرانسه
(انگلیسی)
نزدیک به سه دهه بعد از اقامت اعضای
سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف عراق، تخلیه این اردوگاه آغاز شده است.
بهزاد صفاری یکی از مشاوران حقوقی
ساکنان اردوگاه اشرف به خبرگزاری فرانسه گفته بعد از گشتن دقیق افراد و
وسایل همراهشان، ۳۹۷ نفر از اعضای سازمان مجاهدین در اردوگاه اشرف را تحت
محافظت نیروهای عراقی را به اردوگاه حریه منتقل کرده اند.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زمان انتقال ساکنان اردوگاه اشرف فرا رسیده است (کوبلر: صبر دولت عراق رو به پایان است)
بی بی سی، شانزدهم فوریه 2012
لینک به متن نوشته آقای مارتین
کوبلر در نیویورک تایمز
سخنگوی دبیر کل سازمان ملل متحد روز
چهارشنبه (۱۵ فوریه) با انتشار بیانیه ای خواستار آغاز انتقال ساکنان
اردوگاه اشرف به اردوگاه لیبرتی شده است.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نامه علیرضا میرعسگری به مارتین شولتز رئیس پارلمان اروپا (از حضور تروریستها در پارلمان اروپا جلوگیری کنید)
کانون آوا، آلمان، پانزدهم فوریه
2012
جناب آقای مارتین شولتز
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |