_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
بهانه های بی پایان وکارشکنی درخدمت سیاست های فرقه تروریستی
جلیل عبدی، بیست و یکم فوریه 2012
براستی درپس این هیاهووجاروجنجال رجوی
دررابطه با لیبرتی چه چیزی نهفته است؟
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی در مورد آخرین وضعیت مجاهدین در عراق (قسمت دوم)
ایران قلم :
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی در مورد آخرین وضعیت مجاهدین در عراق (قسمت اول)
رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟
ایران قلم : با تشکر از شما خانم سلطانی که در این مصاحبه شرکت کردید. اخبار دریافتی از درون کمپ اشرف و همچنین بخش هایی از آن که در رسانه های فرقه مجاهدین منعکس شده است، حاکیست که رجوی ها دوباره خط تعهد گرفتن از اعضا برای باقی ماندن آنها در عراق و در درون تشکیلات فرقه را در پیش گرفته است. نظر شما در این مورد چیست؟
خانم بتول سلطانی: من هم از شما تشکر می کنم. بله من چنین خبری را خودم در سیمایاسارت فرقه مجاهدین دیدم که رجوی دوباره اعضای مجاهدین را فراخوانده و حرفهای سابقش را تکرار کردهو آنها را به حاضرحاضر گفتن و گرفتن تعهد وادار کرده است. رجوی این ایام چاره دیگری ندارد و تشکیلات از جا دررفته اش مستلزم روزانه یک تعهد است . او بجای پاسخ دادن و بیان واقعیتهای موجود طبق شیوه همیشگی با فرار به جلو به مجیز گوئی سخیفانه از خود و خط مشی اش پرداخت و به گونه ای تهوع آور از خودش و همسرش مریم تعریف کرد و به جیب خودش ریخت و در جائی دیگر صحبت از جنگ صد برابر و کارزار آزادی2زد کرد. واقعیت این است که رجوی طرد شده از جامعه و خائن به میهن و آزادیخواهان توجه ندارد که آنجا عراق است . بعد از سرنگونی صدام و جنگ با پلیس عراق و در تکه خاکی که مال کشاورزانی است که صدام دیکتاتور برکنار شده از این کشاورزان تصاحب کرده و بابت خدمات وطن فروشانه رجوی به وی هدیه داده است و بجای اینکه شرافتمندانه این زمین را به صاحبانش برگرداند و اسیران و قربانیان اسیر را هم آزاد کند به جنایتهای بیشتر متوسل می شود .
ایران قلم : به نظر می رسد ، ظرف و خمیر مایه ای که رجوی برای گرفتن های چنین تعهد هایی که افراد موظف هستند بطور کتبی امضا کنند ، ترساندن آنها از محیط بیرون، اعضای منتقد و خانواده ها باشد. این در حالیست که ماشین سرکوب و تجاوز و جنایت خودش در درون تشکیلات فرقه در عراق روزانه قربانی می گیرد. نظر شما چیست؟
خانم بتول سلطانی: در واقع وظیفه اصلی که رجوی برای خودش در تشکیلات تعریف می کند، در مرحله اول جنگ با هر اعتراض و انتقادی در بین اعضاء و نفراتش و همچنین ، جنگ با اعضای منتقدی است که از این تشکیلات فرار کرده اند تا تحت عنوان اضداد از صبح تا شب بر علیه آنها سند سازی و عکس قلابی تهیه و صدا شبیه سازی کرده و بصورت نوار پارازیت بر روی صدای ما پخش کند. جنگ رجوی با خانواده های مظلومی است که فقط در آرزوی دیدار با بستگانشان هستند. کار و سناریوی رجوی برای اعضای اسیر در اشرف این است که خلاطه آنها باید بروند پشت دوربین و بگوئید که اینها مزدور هستند و خانواده من نیستند تا تشکیلات دست از سر آنها بردارد. رجوی گفت "اگر خانواده ما هستی بیا تو بیا داخل اشرف! " اما هیچگاه به این فکر نکرد که این حق طبیعی آنهاست که از این تشکیلات و ورود به آن بهراسند وقتی که شاهدانی چون جدا شده ها را می بینند ووقتی که عزیزانشان را به بهانه اعزام به خارج و استخدام و کار و دیدن فامیل در آنجا نگهداشته و بعد اسیر و مقهور شده اند معلوم است که وارد نمی شوند. اما چرا رجوی توضیح نداد که او از چه می ترسد که به قول خودش مجاهد لم یرتابو یعنی برگشت ناپذیر و انتخاب کرده خودش را نمی گذارد که بیرون بیاید. مگر رجوی نمی گوید که اینها اعضاء قسم خورده من هستند و به من امضاء داده اند اگر در این شکی ندارد بگذارد آنها بیایند بیرون و خانواده هایشان را دیدار کنند. رجوی از این می ترسد که با واقعیتها رو برو می شوند و دست او رو می شود ولی تا کی می خواهد با خرید پارلمانتر با دادن رشوه به مخالفان دولت مالکی با کلاه گذاشتن سر اعضا با قطع از دنیای بیرون با سانسور فیلمها و اخبار با نشستهای عملیات جاری و نشستهائی سرکوب نشستهای ترساندن با تخریب شخصیت جدا شده ها نشستهائی که حکم اعدام برای بریدگان صادر می کرد با گرو گرفتن و هزار اهرم فشار با تهدید قطع کمک مالی هوادارها و شورائی ها در خارج ، با تهدید اینکه مشکلات زیادی برای آنها در خارج کشور بوجود می آورند تاکی رجوی می خواهد بر مسند رهبری و مریم بر مسند رئیس جمهور خیالی باقی بمانند؟ رجوی برای توجیه خشونت ذاتی و قانون ستیزی فطری و گردنکشی ایدئولوژیک، و پیشبرد اهداف تشکیلاتی، هر بار پای حکومت ایران ودشمن خونخوار و جرار را به میان می کشد و به تکرار دعاوی بی اساس می پردازد رجوی در اهداف حداکثری به دنبال جدی نشان دادن تهدید درگیری و رویارویی با دولت عراق بود برای همین فورا فیل هوا کرد که به ما خمپاره زدند تا از این طریق حضانت خود را به آمریکا تحمیل نماید و در آن صورت از آوارگی و بدبختی که با پذیرفته نشدن از سوی کشورهای جهان برای سالیان متمادی در انتظارش است بگریزد، اما دید که هیچ بردی نداشت و متأسفانه فعلا تاوان بی اعتباری رجوی را دولت عراق و نفرات گرفتارش باید بپردازند. برای همین هم بود که رجوی با تمسخر در همان نشست گفت " ببینیم و تعریف کنیم" رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟ چرا تجاوزکرد؟ چرا زنان بیچاره ای را که برای آرمان آزادی قدم به تشکیلات او گذاشتند وادار کرد که برهنه در برابرش برقصند در عین حال که با آنها دیده بوسی و تماس برقرار می کرد و به آنها هدایا می داد اظهار بی نیازی هم بکند و به آنها زشت و ایکبیری هم بگوید اما در ادامه شب را با یک یا چند تا از آنها تا صبح به سر کند است رجوی دروغگوی مکاری که مسئولیت هیچ کاری را بعهده نگرفته و نمی گیرد آیا فکر عواقب آن را نمی کرد؟ چطور توانست اینکار را بکند و این در حالی بود که دقیقا در همان ایام در همان شبها که وی با یکی یا تعدادی از همین زنان همبستر بودبرادر و خواهری برای مثلا یک نگاه کردن به یکدیگر یا بقول رجوی یک اشعه در زندان بودند چقدر به آنها تف می انداختند و بنگالی می کردند و در نشست او را شکنجه کردند. و در کمال وقاحت می گفتند نباید نگاه به این زنها بکنید اینها ناموسهای رجوی هستند مگر فلان برادر را بخاطر اینکه از زنی خوشش آمده بود النهایه در مرز ایران و عراق با کمترین دفاعی در بیابانها رها نکرد یا در جائی دیگر برادری دیگر فقط برای اینکه درخواست تعیین تکلیف و دیدن همسرش داده بود در زندان و حبس نبود پستی تا چه حد آیا رجوی فکر می کرد که این روزی برملا می شود؟ مسلما نه و اکنون مطمئنم که چقدر گیتی مسئول امنیت و دیگران زیر توبیخ و فحاشی های وی هستند او پایش خیلی روی امنیتش سفت بود. روزی هزار بار این دستگاه یعنی دستگاه ارتباط جنسی خودش را آب بندی می کرد تا در لایه ها و بخصوص، بخصوص در میخ ها منظور بالاترین برادرها کسانی همچون برادر رحمان، شریف، واقف، کاظم، کاک عادل، فضلی،محمد حیاتی، جابرزاده،جلیل،اسفندیار، یوسف، کمال، حکمت، غفور، جوادآقا، جهانگیر، جواد قدیری، صفر،بهنام ،احد، میر رحیم و سایر افراد رسوخ نکند اما این خواست خدا بود که وی رسوا و بی آبرو گردد.
ادامه دارد
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مجاهدین خلق بدون اشرف
تحریریه انجمن ایران فانوس - آلمان 20.02.2012 http://iran-fanous.de/middle/652-Fanous-BedoneAshraf-20.02.2012.htm
بنا بر اولتیماتوم دولت و مردم عراق مبنی بر خروج بی قید و شرط مجاهدین خلق از خاک عراق و بنا بر وساطت و پا در میانی سازمان ملل و بعضی از کشورهای غربی، سرانجام نفرات سازمان طی روزهای گذشته 397 تن برای اولین بار، ناچار شدند کمپ اشرف را به مقصد کمپ آزادی واقع در نزدیکی بغداد، ترک کنند. نفرات حاضر، قبل از خروج از کمپ اشرف، بنا بر فرمان رهبران شان، برای آخرین بار باصطلاح با شهدای خود واقع در گورستان مروارید، دیدار و خداحافظی کردند که این به مثابه برگشت ناپذیر بودن ماجرا و جدیت دولت عراق در ارتباط با تخلیه اراضی اشرف و رها شدن از یکی از مشکلات بزرگ دولت و مردم، می باشد.
کمپ اشرف که در ابتدا حدود 30 کیلومترمربع مساحت داشت و بعدها وسعیتر شد، از اواخر سال 1365 به سفارش صدام حسین به مجاهدین خلق سپرده شد. آن ایام مصادف با جنگهای گردانی مجاهدین خلق بود. یعنی همان جنگهایی که مجاهدین با همکاری ارتش عراق به ارتش ایران شبیخون می زدند. مسعود رجوی که چند ماه قبل تر وارد عراق شده بود، کمپ اشرف را در یک نشست جمعی موهبتی برشمرد که از این پس همه نیروها می توانند با همدیگر و در یک جا آموزشهای سیاسی و تشکیلاتی را فرابگیرند. او با امکانات فراوانی که از دولت وقت عراق دریافت می کرد، به بازسازی کمپ اشرف می پرداخت و این در حالی بود که در ابتدا به نیروهایش وعده دو سال ماندن در عراق را داده بود و او در ادامه تصریح کرد که اگر ماندن ما در عراق بیشتر از دو سال به درازا بکشد، ما خواهیم سوخت، چرا این که از پس تبعات و سوالات فراوان مردم و مخالفینی که ماندن ما در عراق را مورد سوال و نقد قرار خواهند داد، بر نخواهیم آمد.
سرانجام مسعود رجوی که خود به دیدار نیروهای پراکنده اش در مرزهای ایران و عراق نمی رفت و در شان خود نمی دید، نیروهایش را از جبهه های جنگ واقع در سراسر مرزهای ایران و عراق، به پادگان اشرف گسیل داشت و برایشان انواع و اقسام آموزشهای تشکیلاتی و سیاسی و ایدئولوژیک، بر قرار کرد تا به زعم خودش در یکسان سازی نیروها و کنترل و مهار آنان هزینه کمتری پرداخت نماید. با این حال، پادگان اشرف از حیث درختکاری و ساختمان سازی و انواع پروژه های دیگر و بسیج نیروها برای آبادانی آن محل تقریباً به شهرکی بدل شد که حتی مدرسه و اسکان خانواده ها را نیز در خود جای داده بود که بعد از دو سال همه امکانات کودکان و خانواده ها به دلیل ضرورت جنگ، برچیده شد و پادگان اشرف تماماً به پادگانی خشک و بی روح بدل شد و اگرچه همه نیروهای سازمان و بعضاً رهبرانش نیز به آنجا تردد داشتند، پادگان اشرف از آن پس به نماد قدرت و امکانات و حضور و جولان دادن مجاهدین خلق در خاک عراق، طی دهه های 70 و 80 بدل شد.
با وجود این که پادگان اشرف طی سلسله آموزشهای مسعود و مریم رجوی به یک فرقه بسته و نظامی بدل می شد، از طرف دیگر حصارها و سیم های خارداری که هر روز بر گرد این کمپ کشیده می شد و عرصه را بر اعضا و ناراضیان تنگ تر می کرد، پادگان اشرف ضمن نماد قدرت و اتوریته و هژمونی رهبران سازمان، اختناق و استبداد و دیکتاتوری عریان و افسارگسیخته را علیه نیروهای راضی و ناراضی آنچنان تست و آزمایش می کرد که هنوز هم اعمال و رفتارهای غیرانسانی و ضد حقوق بشری که رهبران سازمان علیه اعضایشان به کار برده و به راه انداخته اند، برای جامعه جهانی شناخته شده نیست و باورش سخت است. با این اوصاف که مسعود رجوی از پتانسیل مبارزاتی بخشی از جوانان ایرانی به تمرین دیکتاتوری و تست و آزمایش انواع مفاسد شخصی و تشکیلاتی خود می پرداخت و از شعر و شعارهای سابق سازمانش فاصله می گرفت و قادر بود توسط امکاناتی که از صدام حسین گرفته بود و بسته بودن درب پادگان اشرف، همه نیروهایش را به گروگان بگیرد و به بردگی بکشاند، کم کم سرو صدای مخالفین و معترضین از این نوع دیکتاتوری نوین، بلند و بلندتر شد تا جایی که وجود و صدای اعضای جداشده در اروپا، به یکی از معضلات و موانع بزرگ بر پیش راه مجاهدین خلق بدل شد، رهبرانی که می رفتند تا با فریب و مظلوم نمایی، خلقی را به گروگان بگیرند. به دنبال همین و طی دو سال گذشته، صدها خانواده ایرانی نیز خود را به صف اول مبارزه علیه مجاهدین رسانده و خواهان یکی از حقوق اولیه خود و فرزندان دربندشان که در داخل قرارگاه اشرف محبوس بودند، شدند. این دومین ضربه، همچنین توانست در بی آبرویی و بی اعتباری رهبران سازمان قوت بیشتری ببخشد و حتی خیل نیروهای ناراضی در درون سازمان را منفعل و از بدنه تشکیلات جدا سازد و به جمع نیروهای معترض و مخالف سازمان ملحق نماید.
این چنین بود، البته در ابتدا فعالیت های سیاسی و حقوق بشری اعضای جداشده از این سازمان در پشت جبهه و سپس فعالیت های شبانه روزی خانواده های مجاهدین طی دو سال گذشته و آنهم در خط مقدم نبرد، عرصه را از هر حیث بر رهبران سازمان تنگ کرد و اعتماد به نفس را از آنان گرفت و نگذاشت تا رهبران سازمان که برای حفظ پادگان اشرف و دستاوردهای نامشروعی که در آن انباشته بودند و به قول و به زعم خودشان برای حفظ و بقاء آن، عاشوراگونه ایستادگی خواهند کرد، جامه عمل پوشانده شود.
در اینجا جا دارد تا از زحمات همه نیروهایی که چه در عرصه بین المللی، چه در داخل عراق، چه نیروهای ناراضی و خانواده هایی که از ایران برای اعتراض به عراق می رفتند، قدردانی کرد و یقین حاصل نمود که با همین همت و پیکار مجدد، می توان باقیمانده سازمان را از اراضی مردم عراق کوچاند و به عقب نشینی واداشت و البته، النهایه رهبران سازمان را به خاطر سی سال جنایت و خیانت به دادگاه های صالحه کشاند.
تحریریه ایران فانوس
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آغاز انتقال ۳۹۰ نفر از ساکنان اشرف: چرا رجوی به خاک اشرف چسبیده است؟
بنیاد خانواده سحر، بغداد،
نوزدهم فوریه 2012
روز گذشته انتقال حدود 390 نفر
از ساکنان پادگان فرقه ای اشرف به پادگان لیبرتی یا الحریه (آزادی)
آغاز شد. این تعداد همگی از افراد با سابقه و قدیمی سازمان بودند که
توسط رهبران فرقه دستچین شده و اعزام گردیده اند. رجوی به اعزام این
تعداد افراد گزینش شده تن داده است تا باز هم زمان بیشتری بخرد تا بلکه
اشرف را چند صباحی هم شده حفظ نماید. اینها کسانی هستند که اعتماد نسبی
سازمان به آنها از دیگران به مراتب بیشتر بوده است.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |