_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

بهانه های بی پایان وکارشکنی درخدمت سیاست های فرقه تروریستی

 

 

جلیل عبدی، بیست و یکم فوریه 2012

 

براستی درپس این هیاهووجاروجنجال رجوی دررابطه با لیبرتی چه چیزی نهفته است؟

برای پاسخ به این سئوال باید ببینیم رجوی ازمطرح کردن بهانه های بی پایان وکارشکنی سرمسئله جابجایی ساکنان اشرف به لیبرتی چه هدفی را دنبال میکند.رجوی ازهمان روزهای اول که دولت عراق به سران فرقه تروریستی ابلاغ کرد که بایدخاک عراق روترک کنید.

رجوی به طورهیستریک به فحاشی برعلیه دولت عراق متوسل شد ازطرفی هم با خرج کردن میلیون ها دلاربرای استخدام مقامات سابق دولت های غربی بخصوص آمریکا ونماینده های اروپایی تلاش خیلی زیادی کردفقط هم به این دلیل بود با سوء استفاده رذیلانه ازوضعیتی که ساکنان اشرف به شکل اسفباری درآنجا بسرمیبرندوموردتوجه دولت های غربی وسازمان های حقوق بشری قرارگرفته اندازاین وضعیت پیش آمده به نفع سیاست های فرقه تروریستی وبرای مطرح شدن شخص خودش درعرصه بین المللی استفاده تبلیغاتی بکند.

دراین وسط تنها چیزی که برای رجوی اصلاًمهم نبودونیست مسئله بیگناهانی بودکه درزندان فرقه تروریستی گرفتارشده اند وتواین مدت دولت عراق خیلی تلاش کرد که مسئله ساکنان اشرف به شکل مسالمت آمیزحل بشودوهرجاکه خودشان خواستند به سلامت عراق روترک کنند ولی این رجوی بود که با گستاخی تمام جنگ علنی برعلیه دولت میزبان آغازکردوهیچ ابای نداشت حتی همه نفرات اشرف ازبین بروند که درنتیجه این سیاست غلط تعدادی ازنفرات اشرف رابه کشتن داد.

درنهایت رجوی با میانجیگری سازمان ملل طرح جابجایی ساکنان را به لیبرتی پذیرفت ولی ازهمان روزهای اول شروع کرد به مطرح کردن بهانه های واهی وغیرمنطقی وشرط وشروط گذاشتن برای جابجایی نفرات اشرف وکارشکنی برای اینکه طرح مسالمت آمیزساکنان اشرف رابه شکست بکشاند وتواین زمینه ازهیچ کاری هم فروگذارنگردولی درنهایت به دنبال هشداربان کی مون دبیرکل سارمان ملل تخلیه اشرف روپذیرفت واولین گروه 400نفری راروانه لیبرتی کرد.

خانم رجوی«رئیس جمهوربرگزیده»به خاطرعقده ناکامی نرسیدن به مسند قدرت وبرای مطرح شدن هرچه بیشترچهره خودش گفت اولین گروه آزمایشی به درخواست من روانه لیبرتی شدند ولی ازهمان لحظه اول با مطرح کردن بهانه های مختلف ومشروط کردن جابجایی بقیه نفرات تلاش کردومیکند که طرح جابجایی رابه گل نشانده وبه شکست کامل برساند وبازنفرات بیشتری رابه کشتن بدهد الان هم شروع کرده به بهانه های مسخره ازقبیل اینکه برق اين محل به هيچ شبکه برق سراسری وصل نيست، کمبود آب، کثيفی بيش از اندازه و آلودگی مشمئز کننده بنگالها و سرويسهای بهداشتی، خرابی شبکه آبرسانی، وضعيت بهداشتی را خطرناک می کند. خروجی فاضلاب مقرهای نيروهای مسلح در محوطه داخلی کمپ قرار دارد و محيط را به شدت آلوده و متعفن کرده است به نحوی که نه تنها آسايش، بلکه سلامتی آنها به طور جدی تهديد می شود. وامّا بهانه عجیب وخیلی مسخره خانم رجوی این است که دراضلاع مختلف لیبرتی دوربین های جاسوسی کارگذاشتن ودرب بنگالهای استراحت نفرات وسرویسهای بهداشتی وحمامها همه روبه بیرون بازمیشوند ودرمعرض دید دوربین ها قراردارند اين امر به ويژه برای زنان فوق العاده آزاردهنده است و شکنجه روانی به حساب می آيد.

باید به خانم رجوی گفت دیگراین هیاهووجاروجنجال تبلیغاتی هیچ درمانی ازدرد بی درمان شما ورهبرمفقودت که ازالف تا ی تشنه رسیدن به مسند قدرت هستید نخواهد کرد وشما محکوم به فروپاشی هستید ومنتظرباش تا اینکه همه نفرات ازاسارت فرقه تروریستی وشخص شما آزاد بشوند وپا به دنیای آزاد بگذارند اون موقع خیلی بیشترازبقیه خودتون خواهید فهمید که چقدرمنفوربودید وهستید.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی در مورد آخرین وضعیت مجاهدین در عراق (قسمت دوم)


رجوی دلش می خواهد که اعضایش تک به تک در عراق به دست هر نیروئی چه پلیس عراقی چه هر جریان دیگری تکه تکه شوند ولی یک نفر از آنان پناهنده نشود
فریب رجوی در پذیرفتن اعزام اولین گروه به کمپ لیبرتی را نخورید



20.02.2012

 

ایران قلم :
اخیرا فرقه مجاهدین بالاخره راضی شد که گروه اول را به لیبرتی بفرستد ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

خانم بتول سلطانی:
رجوی قبلا شعارهائی داده بود نظیر پایداری با چنگ و ناخن و دندان از اشرف و ... و.... او گمان می کرد با توجه به اینکه سلاح را داده است و به حد کافی هم خط استمالت از امپریالیسم را در اشرف و سیاستهای میانه بازانه طی سالهای اخیر بکار گرفته است حتما آمریکا گزینه استفاده از آنها را بکار خواهد گرفت و اولین دستاورد آن خروج از لیست خواهد بود یعنی این باج را می خواست که آمریکا با چشم پوشی از همه جنایتهای رجوی وی را از لیست سازمانهای تروریستی خارج کند برای اینکار هزینه های نجومی کرد از خرید پارلمانترها تا براه اندازی تظاهرات و تحصن و هر کاری که می توانست کرد. حتی اولین گروهی که قرار بود تا قبل از ژانویه به کمپ لیبرتی بروند را رجوی با بهانه تراشی و سنگ اندازی این دست آن دست می کرد تا ببیند آیا باز در لیست قرار می گیرند اگر این سازمان از لیست خارج نمی شد به نظر من حتی این تعداد را هم به لیبرتی نمی فرستاد و سیاست دیگری در پیش می گرفت اما بعد از اینکه دید از دیگ چوبی آمریکا برای وی حلوائی در نمی آید اینبار اما به ناچار و از سر استیصال از کانون استراتژی اش یعنی اشرف مایه گذاشت و اولین گروه را بقول خودش به صورت آزمایشی به لیبرتی فرستاد. گمان رجوی بر این است که در این بده بستان بتواند مشروعیت سیاسی کسب کرده و از لیست خارج شود و هنوز خود را به سیم آخر نزده.
از نظر من همین اقدام که برای رجوی جام زهر یا مایه گذاشتن است که از اشرف تعدادی را بیرون بفرستد در اثر تلاش شبانه روزی خانواده هائی است که که جلوی اشرف دست به ابتکار زده و با بلند گو صدایشان و صدای ما جدا شده ها را به بچه ها می رساندند و رجوی که هر روز و هر روز مشغول چرتکه انداختن است و نقشه قتل و خونریزی می کشد دید که در گردابی افتاده و نفراتش حتی در لایه های بالا فرار می کند و تشکیلات در حال فروپاشی است گفت شاید از این ستون تا آن ستون فرج باشد برای همین هم پیش شرط این را مطرح کرده است که خانواده ها نباشند و صدای بلند گو ها قطع شود مشخص است که صدای بلندگو ها برای رجوی به مثابه تیرباران عملکرد داشته است .

ایران قلم:
شما گفتید که سازمان گفته بصورت آزمایشی چرا از این واژه استفاده می کند؟

خانم بتول سلطانی:
رجوی از همین الان گفته است آزمایشی تا بعدا اگر مانع اعزام بقیه شد. بگوید ما که از اول گفتیم.
برای اینکه بتواند در قدم بعدی با به راه انداختن بلوا بگوید که اولین گروهی که آزمایشی فرستادیم تأمین جانی ندارند و یا حتی هیچ بعید نیست که تعدادی اقدام به فرار یا سر به نیست کردن خود به دستور رجوی بکنند و رجوی دود و دم راه بیندازد که نفرات ما توسط پلیس عراق ربوده شدند و به این ترتیب همان گونه که من بارها گفته ام رجوی دلش می خواهد که اعضایش تک به تک در عراق به دست هر نیروئی چه پلیس عراقی چه هر جریان دیگری تکه تکه شوند ولی یک نفر از آنان پناهنده نشود و اقامت در کشوری نگیرد و پا به دنیای آزاد نگذارد چرا که این تعداد همه شاهدان رنج و شکنج سالیان رجوی در قلعه مخوف اشرف زیر سلطه صدام حسین هستند او می خواهد که زمان بخرد و هدفش از خرید زمان این است که به لحاظ سیاسی مشروعیت سیاسی کسب کند و از لیست در بیایند و به لحاظ نظامی همانند الگوی لیبی آمریکا و اسرائیل ازتشکیلاتش استفاده کنند و به لحاظ استراتژیکی حرف خودش ثابت شود که دیدید گفتم باید به عراق عزیمت کرد و راه سرنگونی از عراق است.
اعزام این تعداد از نفرات از دید من اصلا اقدام برای به جریان انداختن ریل پناهندگی توسط رجوی نیست بلکه یک بازی سیاسی است که باید منتظر عواقب آن و نقشه هائی که در سر رجوی برای می پروراند بود.


ادامه دارد
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی در مورد آخرین وضعیت مجاهدین در عراق (قسمت اول)

 

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟

 

 

01.02.2012

 

ایران قلم :

با تشکر از شما خانم سلطانی که در این مصاحبه شرکت کردید. اخبار دریافتی از درون کمپ اشرف و همچنین بخش هایی از آن که در رسانه های فرقه مجاهدین منعکس شده است، حاکیست که رجوی ها دوباره خط تعهد گرفتن از اعضا برای باقی ماندن آنها در عراق و در درون تشکیلات فرقه را در پیش گرفته است. نظر شما در این مورد چیست؟

 

خانم بتول سلطانی:

من هم از شما تشکر می کنم. بله من چنین خبری را خودم در سیمایاسارت فرقه مجاهدین دیدم که رجوی دوباره اعضای مجاهدین را فراخوانده و حرفهای سابقش را تکرار کردهو آنها را به حاضرحاضر گفتن و گرفتن تعهد وادار کرده است. رجوی این ایام چاره دیگری ندارد و تشکیلات از جا دررفته اش مستلزم روزانه یک تعهد است . او بجای پاسخ دادن و بیان واقعیتهای موجود طبق شیوه همیشگی با فرار به جلو به مجیز گوئی سخیفانه از خود و خط مشی اش پرداخت و به گونه ای تهوع آور از خودش و همسرش مریم تعریف کرد و به جیب خودش ریخت و در جائی دیگر صحبت از جنگ صد برابر و کارزار آزادی2زد کرد. واقعیت این است که رجوی طرد شده از جامعه و خائن به میهن و آزادیخواهان توجه ندارد که آنجا عراق است . بعد از سرنگونی صدام و جنگ با پلیس عراق و در تکه خاکی که مال کشاورزانی است که صدام دیکتاتور برکنار شده از این کشاورزان تصاحب کرده و بابت خدمات وطن فروشانه رجوی به وی هدیه داده است و بجای اینکه شرافتمندانه این زمین را به صاحبانش برگرداند و اسیران و قربانیان اسیر را هم آزاد کند به جنایتهای بیشتر متوسل می شود .

 

ایران قلم :

به نظر می رسد ، ظرف و خمیر مایه ای که رجوی برای گرفتن های چنین تعهد هایی که افراد موظف هستند بطور کتبی امضا کنند ، ترساندن آنها از محیط بیرون، اعضای منتقد و خانواده ها باشد. این در حالیست که ماشین سرکوب و تجاوز و جنایت خودش در درون تشکیلات فرقه در عراق روزانه قربانی می گیرد. نظر شما چیست؟

 

خانم بتول سلطانی:

در واقع وظیفه اصلی که رجوی برای خودش در تشکیلات تعریف می کند، در مرحله اول جنگ با هر اعتراض و انتقادی در بین اعضاء و نفراتش و همچنین ، جنگ با اعضای منتقدی است که از این تشکیلات فرار کرده اند تا تحت عنوان اضداد از صبح تا شب بر علیه آنها سند سازی و عکس قلابی تهیه و صدا شبیه سازی کرده و بصورت نوار پارازیت بر روی صدای ما پخش کند. جنگ رجوی با خانواده های مظلومی است که فقط در آرزوی دیدار با بستگانشان هستند. کار و سناریوی رجوی برای اعضای اسیر در اشرف این است که خلاطه آنها باید بروند پشت دوربین و بگوئید که اینها مزدور هستند و خانواده من نیستند تا تشکیلات دست از سر آنها بردارد. رجوی گفت "اگر خانواده ما هستی بیا تو بیا داخل اشرف! " اما هیچگاه به این فکر نکرد که این حق طبیعی آنهاست که از این تشکیلات و ورود به آن بهراسند وقتی که شاهدانی چون جدا شده ها را می بینند ووقتی که عزیزانشان را به بهانه اعزام به خارج و استخدام و کار و دیدن فامیل در آنجا نگهداشته و بعد اسیر و مقهور شده اند معلوم است که وارد نمی شوند. اما چرا رجوی توضیح نداد که او از چه می ترسد که به قول خودش مجاهد لم یرتابو یعنی برگشت ناپذیر و انتخاب کرده خودش را نمی گذارد که بیرون بیاید. مگر رجوی نمی گوید که اینها اعضاء قسم خورده من هستند و به من امضاء داده اند اگر در این شکی ندارد بگذارد آنها بیایند بیرون و خانواده هایشان را دیدار کنند. رجوی از این می ترسد که با واقعیتها رو برو می شوند و دست او رو می شود ولی تا کی می خواهد با خرید پارلمانتر با دادن رشوه به مخالفان دولت مالکی با کلاه گذاشتن سر اعضا با قطع از دنیای بیرون با سانسور فیلمها و اخبار با نشستهای عملیات جاری و نشستهائی سرکوب نشستهای ترساندن با تخریب شخصیت جدا شده ها نشستهائی که حکم اعدام برای بریدگان صادر می کرد با گرو گرفتن و هزار اهرم فشار با تهدید قطع کمک مالی هوادارها و شورائی ها در خارج ، با تهدید اینکه مشکلات زیادی برای آنها در خارج کشور بوجود می آورند تاکی رجوی می خواهد بر مسند رهبری و مریم بر مسند رئیس جمهور خیالی باقی بمانند؟

رجوی برای توجیه خشونت ذاتی و قانون ستیزی فطری و گردنکشی ایدئولوژیک، و پیشبرد اهداف تشکیلاتی، هر بار پای حکومت ایران ودشمن خونخوار و جرار را به میان می کشد و به تکرار دعاوی بی اساس می پردازد رجوی در اهداف حداکثری به دنبال جدی نشان دادن تهدید درگیری و رویارویی با دولت عراق بود برای همین فورا فیل هوا کرد که به ما خمپاره زدند تا از این طریق حضانت خود را به آمریکا تحمیل نماید و در آن صورت از آوارگی و بدبختی که با پذیرفته نشدن از سوی کشورهای جهان برای سالیان متمادی در انتظارش است بگریزد، اما دید که هیچ بردی نداشت و متأسفانه فعلا تاوان بی اعتباری رجوی را دولت عراق و نفرات گرفتارش باید بپردازند. برای همین هم بود که رجوی با تمسخر در همان نشست گفت " ببینیم و تعریف کنیم"

رجوی بجای باج خواهی و بجای داد و فریاد و شهید سازی و وادار کردن نفرات تشکیلاتش به خودزنی پاسخ جنایتهای خودش را بدهد بگوید که با چه حقی با زنانی که آنها را وادار کرده بود از همسرانشان طلاق بگیرند رابطه جنسی برقرار کرد؟ چرا تجاوزکرد؟ چرا زنان بیچاره ای را که برای آرمان آزادی قدم به تشکیلات او گذاشتند وادار کرد که برهنه در برابرش برقصند در عین حال که با آنها دیده بوسی و تماس برقرار می کرد و به آنها هدایا می داد اظهار بی نیازی هم بکند و به آنها زشت و ایکبیری هم بگوید اما در ادامه شب را با یک یا چند تا از آنها تا صبح به سر کند است رجوی دروغگوی مکاری که مسئولیت هیچ کاری را بعهده نگرفته و نمی گیرد آیا فکر عواقب آن را نمی کرد؟ چطور توانست اینکار را بکند و این در حالی بود که دقیقا در همان ایام در همان شبها که وی با یکی یا تعدادی از همین زنان همبستر بودبرادر و خواهری برای مثلا یک نگاه کردن به یکدیگر یا بقول رجوی یک اشعه در زندان بودند چقدر به آنها تف می انداختند و بنگالی می کردند و در نشست او را شکنجه کردند. و در کمال وقاحت می گفتند نباید نگاه به این زنها بکنید اینها ناموسهای رجوی هستند مگر فلان برادر را بخاطر اینکه از زنی خوشش آمده بود النهایه در مرز ایران و عراق با کمترین دفاعی در بیابانها رها نکرد یا در جائی دیگر برادری دیگر فقط برای اینکه درخواست تعیین تکلیف و دیدن همسرش داده بود در زندان و حبس نبود پستی تا چه حد آیا رجوی فکر می کرد که این روزی برملا می شود؟ مسلما نه و اکنون مطمئنم که چقدر گیتی مسئول امنیت و دیگران زیر توبیخ و فحاشی های وی هستند او پایش خیلی روی امنیتش سفت بود. روزی هزار بار این دستگاه یعنی دستگاه ارتباط جنسی خودش را آب بندی می کرد تا در لایه ها و بخصوص، بخصوص در میخ ها منظور بالاترین برادرها کسانی همچون برادر رحمان، شریف، واقف، کاظم، کاک عادل، فضلی،محمد حیاتی، جابرزاده،جلیل،اسفندیار، یوسف، کمال، حکمت، غفور، جوادآقا، جهانگیر، جواد قدیری، صفر،بهنام ،احد، میر رحیم و سایر افراد رسوخ نکند اما این خواست خدا بود که وی رسوا و بی آبرو گردد.

 

ادامه دارد

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین  خلق  بدون اشرف

 

 

تحریریه انجمن ایران فانوس - آلمان

20.02.2012

http://iran-fanous.de/middle/652-Fanous-BedoneAshraf-20.02.2012.htm

 

 

بنا بر اولتیماتوم دولت و مردم عراق مبنی بر خروج بی قید و شرط مجاهدین خلق از خاک عراق و بنا بر وساطت و پا در میانی سازمان ملل و بعضی از کشورهای غربی، سرانجام نفرات سازمان طی روزهای گذشته 397 تن برای اولین بار، ناچار شدند کمپ اشرف را به مقصد کمپ آزادی واقع در نزدیکی بغداد، ترک کنند. نفرات حاضر، قبل از خروج از کمپ اشرف، بنا بر فرمان رهبران شان، برای آخرین بار باصطلاح با شهدای خود واقع در گورستان مروارید، دیدار و خداحافظی کردند که این به مثابه برگشت ناپذیر بودن ماجرا و جدیت دولت عراق در ارتباط با تخلیه اراضی اشرف و رها شدن از یکی از مشکلات بزرگ دولت و مردم، می باشد.

 

کمپ اشرف که در ابتدا حدود 30 کیلومترمربع مساحت داشت و بعدها وسعیتر شد، از اواخر سال 1365 به سفارش صدام حسین به مجاهدین خلق سپرده شد. آن ایام مصادف با جنگهای گردانی مجاهدین خلق بود. یعنی همان جنگهایی که مجاهدین با همکاری ارتش عراق به ارتش ایران شبیخون می زدند. مسعود رجوی که چند ماه قبل تر وارد عراق شده بود، کمپ اشرف را در یک نشست جمعی موهبتی برشمرد که از این پس همه نیروها می توانند با همدیگر و در یک جا آموزشهای سیاسی و تشکیلاتی را فرابگیرند. او با امکانات فراوانی که از دولت وقت عراق دریافت می کرد، به بازسازی کمپ اشرف می پرداخت و این در حالی بود که در ابتدا به نیروهایش وعده دو سال ماندن در عراق را داده بود و او در ادامه تصریح کرد که اگر ماندن ما در عراق بیشتر از دو سال به درازا بکشد، ما خواهیم سوخت، چرا این که از پس تبعات و سوالات فراوان مردم و مخالفینی که ماندن ما در عراق را مورد سوال و نقد قرار خواهند داد، بر نخواهیم آمد.

 

سرانجام مسعود رجوی که خود به دیدار نیروهای پراکنده اش در مرزهای ایران و عراق نمی رفت و در شان خود نمی دید، نیروهایش را از جبهه های جنگ واقع در سراسر مرزهای ایران و عراق، به پادگان اشرف گسیل داشت و برایشان انواع و اقسام آموزشهای تشکیلاتی و سیاسی و ایدئولوژیک، بر قرار کرد تا به زعم خودش در یکسان سازی نیروها و کنترل و مهار آنان هزینه کمتری پرداخت نماید. با این حال، پادگان اشرف از حیث درختکاری و ساختمان سازی و انواع پروژه های دیگر و بسیج نیروها برای آبادانی آن محل تقریباً به شهرکی بدل شد که حتی مدرسه و اسکان خانواده ها را نیز در خود جای داده بود که بعد از دو سال همه امکانات کودکان و خانواده ها به دلیل ضرورت جنگ، برچیده شد و پادگان اشرف تماماً به پادگانی خشک و بی روح بدل شد و اگرچه همه نیروهای سازمان و بعضاً رهبرانش نیز به آنجا تردد داشتند، پادگان اشرف از آن پس به نماد قدرت و امکانات و حضور و جولان دادن مجاهدین خلق در خاک عراق، طی دهه های 70 و 80 بدل شد.

 

با وجود این که پادگان اشرف طی سلسله آموزشهای مسعود و مریم رجوی به یک فرقه بسته و نظامی بدل می شد، از طرف دیگر حصارها و سیم های خارداری که هر روز بر گرد این کمپ کشیده می شد و عرصه را بر اعضا و ناراضیان تنگ تر می کرد، پادگان اشرف ضمن نماد قدرت و اتوریته و هژمونی رهبران سازمان، اختناق و استبداد و دیکتاتوری عریان و افسارگسیخته را علیه نیروهای راضی و ناراضی آنچنان تست و آزمایش می کرد که هنوز هم اعمال و رفتارهای غیرانسانی و ضد حقوق بشری که رهبران سازمان علیه اعضایشان به کار برده و به راه انداخته اند،  برای جامعه جهانی شناخته شده نیست و باورش سخت است.

با این اوصاف که مسعود رجوی از پتانسیل مبارزاتی بخشی از جوانان ایرانی به تمرین دیکتاتوری و تست و آزمایش انواع مفاسد شخصی و تشکیلاتی خود می پرداخت و از شعر و شعارهای سابق سازمانش فاصله می گرفت و قادر بود توسط امکاناتی که از صدام حسین گرفته بود و بسته بودن درب پادگان اشرف، همه نیروهایش را به گروگان بگیرد و به بردگی بکشاند، کم کم سرو صدای مخالفین و معترضین از این نوع دیکتاتوری نوین، بلند و بلندتر شد تا جایی که وجود و صدای اعضای جداشده در اروپا، به یکی از معضلات و موانع بزرگ بر پیش راه مجاهدین خلق بدل شد، رهبرانی که می رفتند تا با فریب و مظلوم نمایی، خلقی را به گروگان بگیرند.

به دنبال همین و طی دو سال گذشته، صدها خانواده ایرانی نیز خود را به صف اول مبارزه علیه مجاهدین رسانده و خواهان یکی از حقوق اولیه خود و فرزندان دربندشان که در داخل قرارگاه اشرف محبوس بودند، شدند. این دومین ضربه، همچنین توانست در بی آبرویی و بی اعتباری رهبران سازمان قوت بیشتری ببخشد و حتی خیل نیروهای ناراضی در درون سازمان را منفعل و از بدنه تشکیلات جدا سازد و به جمع نیروهای معترض و مخالف سازمان ملحق نماید.

 

این چنین بود، البته در ابتدا فعالیت های سیاسی و حقوق بشری اعضای جداشده از این سازمان در پشت جبهه و سپس فعالیت های شبانه روزی خانواده های مجاهدین طی دو سال گذشته و آنهم در خط مقدم نبرد، عرصه را از هر حیث بر رهبران سازمان تنگ کرد و اعتماد به نفس را از آنان گرفت و نگذاشت تا رهبران سازمان که برای حفظ پادگان اشرف و دستاوردهای نامشروعی که در آن انباشته بودند و به قول و به زعم خودشان برای حفظ و بقاء آن، عاشوراگونه ایستادگی خواهند کرد، جامه عمل پوشانده شود.

 

در اینجا جا دارد تا از زحمات همه نیروهایی که چه در عرصه بین المللی، چه در داخل عراق، چه نیروهای ناراضی و خانواده هایی که از ایران برای اعتراض به عراق می رفتند، قدردانی کرد و یقین حاصل نمود که با همین همت و پیکار مجدد، می توان باقیمانده سازمان را از اراضی مردم عراق کوچاند و به عقب نشینی واداشت و البته، النهایه رهبران سازمان را به خاطر سی سال جنایت و خیانت به دادگاه های صالحه کشاند.

 

تحریریه ایران فانوس

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آغاز انتقال ۳۹۰ نفر از ساکنان اشرف: چرا رجوی به خاک اشرف چسبیده است؟

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، نوزدهم فوریه 2012
http://www.saharngo.com/fa/story/1701

روز گذشته انتقال حدود 390 نفر از ساکنان پادگان فرقه ای اشرف به پادگان لیبرتی یا الحریه (آزادی) آغاز شد. این تعداد همگی از افراد با سابقه و قدیمی سازمان بودند که توسط رهبران فرقه دستچین شده و اعزام گردیده اند. رجوی به اعزام این تعداد افراد گزینش شده تن داده است تا باز هم زمان بیشتری بخرد تا بلکه اشرف را چند صباحی هم شده حفظ نماید. اینها کسانی هستند که اعتماد نسبی سازمان به آنها از دیگران به مراتب بیشتر بوده است.

قرار بود ساکنان اشرف ماهها قبل منتقل شوند ولی رهبران فرقه مدام بهانه تراشی کردند و مانع از این کار شدند و مبالغ هنگفتی صرف لابی های مختلف برای فشار بر ملل متحد و دولت عراق نمودند تا این امر را به تأخیر اندازند. در حال حاضر قرار است تمامی ساکنان اشرف تا ماه آوریل جابجا شوند که البته رجوی همچنان به بهانه تراشی های خود ادامه میدهد و سعی دارد این امر را باز هم به عقب بیندازد و تاجائی که میتواند از اشرف تکان نخورد.

سؤالی که در ذهن بسیاری از افراد و ارگانها، از مقامات عراقی و بین المللی گرفته تا جداشدگان و خانواده ها، و از خبرنگاران و رسانه ها گرفته تا حامیان و متحدین فرقه رجوی، شکل گرفته اینست که واقعا چرا رجوی میخواهد به هر قیمتی که شده از اشرف خارج نشود و اینقدر با بهانه تراشی های ابلهانه به خاک اشرف چسبیده است. راستی رجوی در اشرف چه میجوید که در مثلا پادگان لیبرتی قابل حصول نیست و یا اشرف چه موقعیتی برای وی به وجود آورده که در جای دیگری امکان دستیابی به آن نمیباشد.

واقعیت اینست که پادگان اشرف آخرین مقر و پایگاه رژیم صدام حسین معدوم است که تاکنون به یمن حفاظت نیروهای آمریکائی، به طور مستقیم در گذشته و بطور غیر مستقیم در حال حاضر، دست نخورده باقی مانده و علیرغم حکم های متعدد قضائی توسط دادگاه های صالحه در عراق، که تجسس و تفتیش داخلی آنرا بر اساس انبوهی گزارشات مبنی بر ارتکاب انواع جرایم در آن ملزم می سازد، ناگشوده باقی مانده است.

تا جائی که اطلاعات بدست آمده از درون پادگان فرقه ای اشرف برما معلوم میسازد، جواب این سؤال را میتوان در موارد و موضوعات زیر جستجو کرد:

1. زندان و زندانیان: یک واقعیت انکارناپذیر در اشرف وجود ناراضیانی است که قبل از اینکه فرصت فرار پیدا کنند به زندانهای داخل پادگان افتاده اند. برخی از این افراد در حبس های انفرادی هستند و هیچگونه ارتباطی با حتی دنیای درون پادگان ندارند. رجوی می بایست قبل از ترک کامل اشرف تکلیف این افراد را مشخص کند چرا که آزاد شدن آنان به معنی برملا شدن بسیاری وقایع است که برای رجوی به لحاظ استراتژیک گران تمام میشود. در میان این افراد اعضای قدیمی و سرشناس کم نیستند که فعلا بهتر است نامی از آنان برده نشود. رجوی بارها بطور علنی در برابر همگان اعلام کرده است که هیچ یک از این ناراضیان و جداشدگان (بریده مزدور خائن به زعم رجوی) نباید زنده از اشرف خارج شوند. آیا رجوی دارد وقت تلف میکند تا بتواند ابتدا به حساب این افراد برسد و موقعیتی بوجود بیاورد تا بلکه خون آنها را به گردن عراقی ها انداخته و سوء استفاده دوجانبه نماید؟ بهرحال قدر مسلم اینست که جان این عده قویا درخطر است.

2. فرار نیروها: جابجا شدن از اشرف به معنی خروج از دروازه های آن، برای برخی بعد از بیش از دو دهه، است. فرقه رجوی امنیت نیروها را در هنگام جابجائی بهانه میکند حال آنکه وحشت او استفاده از فرصت بدست آمده توسط برخی از نیروها و فرار و پیوستن آنان به خانواده هاست که دو سال است حی و حاضر در دروازه اشرف به انتظار نشسته و یک نفس عزیزان خود را صدا کرده اند. رجوی میخواهد در فرصت بدست آمده بازهم نیروهای خود را تست کند تا اگر کسانی پتانسیل فرار دارند در هنگام جابجائی مراقبت های لازم را به عمل آورد یا قبل از آن تمهیداتی بیندیشد.

3. گورهای دستجمعی: وقتی در روز 8 آوریل 2011 نیروهای عراقی بخشی از شمال پادگان اشرف را تصرف کردند، در جستجوهائی که بعمل آوردند، یک گور دستجمعی پیدا کردند که گمان قوی این بود که اسرای کویتی باشند که در داخل اشرف نگهداری میشدند که نهایتا هم سربه نیست شده و در همانجا به صورت جمعی دفن گردیدند. وجود یک گور دستجمعی سؤالات بسیاری را مطرح میکرد و جا داشت مابقی پادگان هم مورد تجسس قرار گیرد که البته برخی با اعمال نفوذه های خود مانع از آن شدند. بعید نیست که از این قبیل گورها، چه مربوط به اعضای فرقه و چه مربوط به مخالفین صدام حسین، هنوز هم در اشرف باشند و شاید رجوی دارد تلاش میکند که تا حد ممکن وقت تلف کند تا تکلیف این گورها را هم روشن نماید. همچنین اطلاعاتی مبنی بر کشتن و دفن کردن افراد ناراضی در داخل اشرف بدست آمده است که در صورت دسترسی به پادگان قابل کشف و نشان دادن هستند.

4. مخفی کردن سلاح و مهمات: بسیاری از کسانی که توانسته اند از اشرف فرار کنند تأیید کرده اند که فرقه مقادیر زیادی سلاح و مهمات در درون پادگان پنهان کرده است که در صورت جابجا شدن لو میروند. نیروهای عراقی افرادی که از اشرف به لیبرتی میروند را به دقت مورد بازرسی قرار میدهند که کاملا در انجام این کار محق هستند و هر دولت دیگری نسبت به یک فرقه تروریستی با سوابق سازمان مجاهدین خلق همین ملاحظات را انجام میداد. گزارشاتی هم مبنی بر پنهان شدن سلاح های کشتار جمعی صدام حسین در داخل پادگان در گذشته داده شده اند.

5. مخفی کردن سران رژیم گذشته: شواهد بسیاری در دست است که نشان میدهد برخی از صدامی ها بعد از سرنگون شدن دیکتاتور معدوم در داخل پادگان اشرف پناه داده شدند و از آنجا به هدایت اعمال تروریستی و خرابکارانه در داخل عراق مشغول بودند. رفت و آمد مستمر و حفاظت شده سازمان مجاهدین خلق در زیر چتر حمایتی نیروهای آمریکائی این امکان را فراهم میکرد تا ارتباط مستقیمی بین بقایای رژیم گذشته عراق در داخل اشرف و همچنین در کشور اردن (عزت ابراهیم، دختران صدام، و غیره) برقرار شود. آیا این عده خواهند توانست در پوش نیروهای سازمان مجاهدین خلق از دید نیروهای عراقی مخفی بمانند؟

6. مخفی بودن شخص رجوی: یک احتمال وجود دارد که رجوی در سنگرهای زیرزمینی ضد اتمی داخل اشرف که در زمان صدام حسین ساخته شده اند پنهان باشد که با خروج تمامی نیروها از اشرف و وارد شدن نیروهای عراقی مجبور به خارج شدن از آن خواهد بود.

7. تأثیرات روانی: برکسی پوشیده نیست که خارج شدن از اشرف که ظرف استراتژیک (ارتش آزادیبخش ملی) و ظرف ایدئولوژیک (انقلاب ایدئولوژیک و عملیات جاری) سازمان بوده است تأثیرات روانی خاص خود را بر نیروها خواهد گذاشت و روند جدائی آنان از فرقه را سرعت خواهد بخشید.

باید توجه کرد که سؤال اصلی این نیست که رجوی در اشرف چه میجوید. سؤال اصلی اینست که رجوی برای ترک اشرف و واگذار کردن آن به صاحبان اصلی اش از چه میترسد؟ چه چیزی قرار است بعد از ترک اشرف برملا شود که اینقدر رجوی را به وحشت انداخته است؟ رجوی با اعزام تعداد محدودی افراد منتخب به پادگان لیبرتی قصد دارد وضعیت را تست کند که به چه میزان میتوان افراد یا اجناسی را به دور از دید عراقی ها منتقل نمود.

تا جائی که به خانواده های دردمند و رنج کشیده که تعدادی از آنها دو سال است در برابر پادگان فرقه ای اشرف تنها با یک خواسته یعنی دیدار با عزیزانشان متحصن هستند بر میگردد، خارج شدن اسیران عینی و ذهنی فرقه رجوی شروع مثبتی برای رسیدن آنان به لیبرتی، الحریه، و آزادی است. باشد که تک تک این افراد بتوانند نهایتا در شرایطی قرار گیرند که آزادانه و مستقلانه تصمیم گرفته و سرنوشت خود را تأیین نمایند.

بنیاد خانواده سحر همچنان در جهت خواست خانواده ها به فعالیت های حقوق بشری و انسان دوستانه خود ادامه میدهد و تا رسیدن به این مقصود و کسب رضایت خانواده ها، چه در مجاورت اشرف باشد و چه در مجاورت لیبرتی، از پای نمی نشیند.

بنیاد خانواده سحر
بغداد – 19 فوریه 2012

عکس ها از آسوشییتدپرس AP

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد