_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

اسکار « اصغر فرهادی » و جعبه سیاه مجاهدین

 

 

جواد فیروزمند، آریا ایران، پاریس، بیست و نهم فوریه 2012
http://www.ariaonline.info/?p=1450

 

مرز بندی و بعبارت دقیق تر مبارزه عامدانه سازمان مجاهدین با پیشرفت ایرانیان،الگوی تمام قد محتوای سیاسی-ایدئولوژیکی این گروه است.با اینکه مجموعه بسیار مطولی از سایت ها،رادیو،تلویزیون،مجله و گروه های سازماندهی شده خارج از کشور را در اختیار دارند،عامدانه هیچ خبری از درخشش هموطنان ایرانی خود منعکس نمی کنند.و این در شرایطی است که غربی ها،با داشتن اختلاف یا دشمنی علنی با حاکمیت،التزام اخلاقی و انسانی خود را معامله نکرده و در صحنه های بین المللی،جایی که یک ایرانی شایسته خود را تحمیل کرده باشد،اعتراف لازم را نموده اند!

یکی از این نمونه ها درخشش دست اندرکاران فیلم «جدایی نادر از سیمین »، در ربودن یکی از جوایز معتبر آکادمی اسکار است.اصغر فرهادی،لیلا حاتمی،پیمان معادی و …برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران و با در دست داشتن اسکار، یکی از برجسته ترین جوایز بین المللی هنر سینما را تقدیم مردم ایران کردند.”سلام بر مردم خوب سرزمینم…”

ایرانیان بسیاری پس از این واقعه، در مصاحبه های تلویزیونی خارج از کشور،اسکار فرهادی و فیلم اش را افتخار ایرانی و افتخاری برای خود دانستند.کسانیکه بدون در نظر داشتن اندیشه شخصی،مرام سیاسی یا ایدئولوژی “فرهادی” به او و مردم ایران تبریک گفتند!

اما مجاهدین خلق همین موضوع را سانسور کردند. نه خبر آن را پخش نمودند و نه به نظرات مثبت هموطنانی که فرهادی را افتخار ایرانی خود می دانستند، پاسخ گفتند.

رویکرد مجاهدین در تقابل آشکار با سفیدی های جامعه ایران برای من که بخش اعظم عمرم را با آنها گذرانده ام “قابل درک” است.به بیانی روشن تر یک استراتژی سیاه در جمیع جهات است.که همانند یک فرآیند مخرب ،سمپاشی و رنگپاشی می کند.یعنی تا آنجا که وقت و توانایی ها اجازه می دهد،باید سیاه دید،سیاه نوشت و توده حجیم این سیاهی را با کلان سرمایه گذاری به سرتاسر جهان گستراند.تا اگر کسی بخواهد با مردم ایران سروکار داشته باشد ،سیاه ببیند،سیاه بیاندیشد و سیاه بگوید.

به باور من این مسئله برای خود مجاهدین تبدیل به عادت شده است.عادتی که طی سی سال گذشته هیچ درجه رشدی نداشته و کاملا درجا زده است.چرا که به تجربه با رفتار غیر ارادی تحریک شده و از سرچشمه ای بنام ایدئولوژی انگیزه می گیرد.این انگیزه و نیروی محرک،از درون آن جعبه سیاه بیرون می زند.جعبه ای که هم استراتژی است و هم ایدئولوژی!

عدم واقع بینی و درک نکردن مجموعه های بسیار بزرگی از پیشرفت ایرانیان در عرصه های بین المللی،مجاهدین را روز به روز کوچک تر،ماشینی تر و منزوی تر کرده است.بجز ترورها و انفجارهای کور،یکی از دلایل برجسته ای که مردم داخل ایران و ایرانیان مقیم خارج را از مجاهدین متنفر نموده است همین مسئله است.چرا که دنیای یک وجهی مجاهدین در سی سال گذشته نه تنها بطور فعال دنبال حذف و ترور فیزیکی یا اخلاقی بوده است،بلکه توانایی دیدن آنطرف دیوار خود را نیز نداشته است.و این یک بیماری مزمن و جمعی است!

مجاهدین اسم این مریضی جمعی را مبارزه با حاکمیت و نظام نامگذاری نموده اند.در مجامع بین المللی با صرف هزینه ها و رشوه های کلان،با کمیسیون ها و انجمن های مختلفی که تحت نام شورا و… دایر کرده اند،تلاش می کنند همه چیز را سیاه نشان داده و خود را فعالان بهروزی و راه کاری برای پیشرفت و تغییرمردم ایران معرفی نمایند.ارتش تحت امر ناتو را تبریک باران می کنند ولی در برابر پیشرفت ایرانیان،خط سکوت،حذف و سانسور پیشه می نمایند.

با نیم نگاهی به جعبه سیاه ایدئولوژی مجاهدین در سی سال گذشته،می توان دریافت که اسکار آقای “فرهادی” چرا از لیست اخبار و انعکاسات آنان حذف می شود و این افتخار هنری در رژیم خیالی آنان،به چه میزان دارای اهمیت بوده و چه جایگاهی خواهد داشت؟!

۲۸ فوریه ۲۰۱۲
جواد فیروزمند

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یک اگر گفتی و افتاد اینهمه

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، بیست و هشتم فوریه 2012
http://www.cibloggers.com/?p=9900

 

مجاهدین تغییر نکرده اند آنها هنوز هم ظرفیت نقد ندارند , قدرتشان به شدت کم شده است , دیگر نمیتوانند در عراق مخالفان و منتقدانشان را به رمادی بفرستند یا به ابوغریب و یا در اشرف به زندان بیندازند و شکنجه کنند , لااقل نه به آن شدت . در خارج کشور هم هوادارانشان متزلزل هستند وگرنه هر روز آنها را برای قتل و کشتار مخالفانشان اعزام میکردند , در ایران هم نه اقبالی دارند و نه قدرتی و اگر میداشتند زندان و شکنجه بود و اعدام مخالفان.

حالا بعضی ها که از پول مجاهدین جیب و شکمشان پرشده است مدعی شده اند که مجاهدین تغییر کرده و الان یک گروه سیاسی در اپوزسیون هستند , همه این ادعاها قبل از مطلب آقای کشتکر و انعکاس مجاهدین از آن مطلب ممکن بود ذره ای مردم فریب باشد ولی وقتی آقای کشتکر نوشت ” اگر این خبر راست باشد و مجاهدین در قتل دانشمندان هسته ای با اسرائیل …….” بله آقای علی کشتگر گفت اگر …. و همین یک اگر کافی بود که مجاهدین بی ظرفیت را بشوراند و شروع به درج و نشر مقاله و مطلب کنند آنهم نه برای تکذیب همکاری با اسرائیل و نه برای نفی آن بلکه همه مطالب در فحاشی و توهین به آقای کشتکر بود.

اینها گوشه هایی از افاضات آنها در برابر این اگر است ( با پوزش از آقای کشتکر)

کالبُد گندیده و بد بوی حاج آقا علی کشتگر……مگر علی کشتگر هنوز هم زنده است؟! او یک مرده سیاسی است و به مُرده که چوب نمی زنند……. یک آبرو باخته بی حیثیت, …..مردن بهتراست….. اوباش فاشیستی ملا- پاسدار………….جیره خواران ولابی های درحقیقت نه وطنی بل « وتنی » و معاندان واضداد مقاومت نیز کله کنند و بهم بریزند وچون موشی که بوی پنیری شنیده باشد از سوراخ هایشان بیرون بیایند وبرسر مجاهدین خلق ایران ، جیغ و واجیغ کنند …………..هرچه لای ولجن بود ، بالا آورد……………یکی بنام علی فرخنده جهرمی ملقب به « علی کشتگر» است که من بنا به سابقه دیرینش ترجیح می دهم اورا « علی خشت خامزن » بخوانم ………………

و هزاران جمله زشت دیگر که نشان میدهد مجاهدین از عصبانیت به خود پیچیده اند و با خود میگویند کاش صدام بود و میشد …… و البته این جملات را ادیبان و نویسندگان مجاهدین بیان کرده اند .

و با این مقالات برایمان مشخص شد که هم مجاهدین در قتل دانشمندان هسته ای ایران با اسرائیل همکاری داشته اند و هم اینکه ماهیت آنها ذره ای تغییر نکرده است .

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ناخدای مجنون لنگر کشیده در خون

 

 

کانون وبلاگنویسان مستقل ایرانی، بیست و سوم فوریه 2012
http://www.cibloggers.com/?p=9844

 

اگر بگوییم حیات فرقه رجوی بر خونریزی و کشتار است ؛ تاریخچه این فرقه را خلاصه کرده ایم . قتل و ترور و حتی به خاک و خون کشاندن اعضای خود برای رسیدن به قدرت همیشه راه حل اصلی سازمان برای فرار از مشکلات و بن بست های استراتژیک و ایدئولوژیکش بوده است .

مشکلات فعلی سازمان بازهم رهبری خونخوار را به فکر ترور و خونریزی انداخته است , سازمان مجاهدین خلق دوخواسته دارد حفظ اشرف و به بازی گرفته شدن توسط آمریکا در جنگ احتمالی با جمهوری اسلامی .

سازمان مجاهدین و رهبری خونخوارش علاج بن بست فعلی و راه رسیدن به دو خواسته خود را باز هم در خونریزی و کشتار میجوید .

سازمان مجاهدین خلق میخواهد با ایجاد درگیری در کمپ لیبرتی و به کشته دادن تعداد کثیری از افراد اعزامی اش به آن پایگاه یک فضای همدردی جهانی ایجاد کرده تا با اتکا به آن و بهانه کردنش از اعزام گروه دوم به لیبرتی خودداری کرده و همچنان در اشرف بماند ,تا با تغییر احتمالی شرایط در عراق به کمک آمریکا و” ایادی” عراقی اش ؛ اشرف را تثبت کند.

همچنین فرقه رجوی در مراسمی که به مناسبت روز زن در روز دهم مارس قرار است در فرانسه برگزار شود (و از هم اکنون با پیشنهاد وسوسه انگیز سفر سه روزه به پاریس و مخارج هتل و شام و ناهار قصد جمع آوری نیرو دارد ) قصد دارد با یک انفجار و به کشتن دادن تعدادی مردم بیگناه , در ادامه داستانسرایی های آمریکا و اسرائیل این انفجار را به جمهوری اسلامی نسبت داده تا بدینوسیله خود را همدل و همراه آمریکا و اسرائیل نشان داده و حمایت آنها و رسانه ها را کسب کرده و شانس به بازی گرفته شدن , مظلوم جلوه کردن و در نهایت بیرون آمدن از لیست تروریستی بعنوان یک قربانی را کسب کند.

ما نسبت به این دو خونریزی بزرگ هشدار داده و با ارسال نامه ,مقامات فرانسوی و رسانه ها را پیشاپیش آگاه کرده ایم . البته امیدواریم که هیچ یک از این دو کشتار به وقوع نپیوندد و روند محکومیت و فروپاشی سازمان که خواست مردم ایران و تاریخ است بدون اختلال پیش رود. ما فکر میکنیم با روشنگری میتوان جلوی این خونریزی ها را گرفت.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خروج سی صد و نود نفر ازاسارتگاه اشرف نداشتن ناموس و شرف مسعود و مریم رجوی است

 

 

مجید روحی، وبلاگ روحی، بیستم فوریه 2012
http://www.rohi13.blogfa.com/post-3528.aspx

 

وضعیت اسارتگاه اشرف و اعضای اسیر در چنگال مسعود و مریم رجوی به جایی رسیده که بعد از 30 سال وطن فروشی و خود فروشی سیاسی و جنایت و خیانت و دوری از وطن، به شکلی ذلیلانه و خجالت آور باید اسارتگاه اشرف را ترک کرده و به کشوری دیگر پناهنده شوند. زیرا در هیچ کشوری به یک گروه تروریستی امکان اقامت و فعالیت نمی دهند مگر آن که به صورت یک شهروند عادی و با فروپاشی فرقه و تشکیلات رجوی زندگی کنند اقدامات نظامی و سیاسی فرقه رجوی در خاک عراق علیه مردم این کشور و مردم ایران به حدی گسترده و متنوع بوده که قابل چشم پوشی نیست و تقریبا اقشار مختلف مردم ایران و عراق در جریان خود فروشی های سیاسی و جنایتها و خیانت های مختلف و اقدامات زشت مسعود و مریم رجوی بوده اند به همین خاطر دولت عراق حاضر به کنار آمدن با فرقه رجوی نیست و بر خروج هر چه سریعتر فرقه رجوی از کمپ اشرف تاکید دارد.

ومردم عراق به خصوص کشاورزان و اهالی مناطق نزدیک به اسارتگاه اشرف نیز خواستار ترک فرقه رجوی از این منطقه هستند اعضا و نیروهای فرقه رجوی در سال 1986 ميلادي یعنی 1365 به عراق گريختند و تحت حمايت صدام حسين برادر خونی مسعود رجوی اسارتگاه اشرف را در نزديکی مرز ايران برپا کردند و حالا بعد از 26 سال، با خفت و ذلالت باید عراق را ترک کنند زیرا سرنوشت خود را به زندگی فردی مانند صدام حسین گره زدند که علاوه بر حمله به کشورهای کویت و ایران، به مردم عراق به خصوص کردها و شیعیان نیز ظلم کردند و نام خود را در لیست بزرگترین متجاوزان تاریخ ثبت کرد و برگی سیاه برای خود رقم زدند مسعود رجوی نیز با همکاری خود با صدام حسین برادر خونیش عملا هم به ملت ایران و هم به ملت عراق به خصوص شیعیان و کردها ظلم کردند و صدام حسین با سرنوشت شوم و سقوط خود عملا مسعود رجوی و فرقه اش را نیز باخود به داخل جهنمی کشاند که تاریخ در مورد آنها قضاوت بدی خواهد داشت.

اگر چه جوسازی های مختلف مسعود و مریم رجوی و مقابله با پلیس و نیروهای عراق با هدف وقت خریدن باعث شد که آمریکا خواستار شش ماه زمان بیشتر برای ترک اسارتگاه اشرف شود تا گروه فرقه رجوی با ترک اسارتگاه اشرف در یک اسارتگاه دیگر متعلق به آمریکا در عراق ساکن شوند، اما دولت عراق با این درخواست ها مخالفت کرده و عده ای از دولتمردان و اعضای پارلمان عراق نیز اعلام کرده اند که زیر بار فشارهای آمریکا نمی رویم و به اندازه کافی به فرقه رجوی و مسعود و مریم رجوی وقت داده شده بود و بیش از این لازم نیست که وقت بیشتر بدهیم براین اساس باید اعلام کرد که انزوای فرقه رجوی نه تنها از سوی آخوندهای دجال و ملت ایران، بلکه از سوی مردم و دولت عراق و همچنین از سوی دولت های اروپا و آمریکا نیز کلید خورده است زیرا اعمال مسعود و مریم رجوی و فرقه رجوی تنها به یک اشتباه در محاسبات سیاسی مربوط نمی شود بلکه محورهای مختلفی را نیز شامل می شود همکاری مسعود و مریم رجوی با صدام در داخل عراق و کمک به صدام در کشتار شیعیان و انتقال کردها و همکاری با صدام در اقداماتی که بر علیه مردم عراق انجام داده اند حمله به ایران از طریق خاک عراق در عملیات مرصاد و عملیات های سال 1380 برخی اقدامات پراکنده دیگر در نقاط مرزی و داخل خاک ایران و جنایات علیه ایران از طریق اعمال خرابکارانه، بمب گذاری، ترور مسوولان و شهروندان ایرانی فعالیت اعضای فرقه رجوی در حوادث بعد از انتخابات و جریان فتنه کشتار هموطنان تعدادی از مردم بی گناه عادی و ... در نقاط مختلف کشور و جنایت هایی که در داخل خاک ایران انجام داده اند و..... بخشی از جنایات و خیانت ها و نفاقی است که فرقه رجوی انجام داده اند.

علاوه بر تخلفاتی که فرقه رجوی در ایران و عراق انجام داده از سوی دولت های غربی به عنوان گروه تروریستی شناخته شده اند و آمریکا و دولت های اروپا به فرقه رجوی و رهبران فراری این فرقه یعنی مسعود رجوی و مریم رجوی روی خوش نشان نمی دهند در نتیجه اعضای اسیر در اسارتگاه اشرف راهی برای زنده ماندن و در امان بودن جز از هم پاشیدن این فرقه و تشکیلات دیکتاتوری ندارند و اگر می خواهند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند یا پناهنده شوند راهی جز این ندارند که خود را از چنگال مسعود و مریم رجوی و زنان شورای رهبری همان حرامسرای مسعود رجوی در اسارتگاه اشرف نجات دهند وضعیت اسارتگاه اشرف و تاکید عراق بر خروج نیروهای فرقه رجوی از خاک عراق و اسارتگاه اشرف به مراحل حساسی رسیده و بسیاری از نیروهای بین المللی برخی دولتمردان عراق و آمریکایی ها به دنبال آن هستند که نیروهای فرقه رجوی اسارتگاه اشرف را ترک و تخلیه کنند عده ای به دنبال آن هستند که فرقه رجوی در زیر پرچم امریکا و بیگانگان در یکی از اردوگاه های آمریکا در عراق اسکان موقت داشته باشند اما دولت و مردم عراق با این موضوع مخالف هستند و با وجود آن که آمریکایی ها به دنبال تمدید شش ماهه تخلیه اسارتگاه اشرف هستند اما دولت عراق با این درخواست مخالف است عده ای از طرفداران به اصطلاح حقوق بشر و هواداران مسعود و مریم رجوی و فرقه رجوی در کشورهای اروپایی و آمریکا به دنبال آن هستند که بر اساس طرحی که همکاری سازمان ملل را به دنبال دارد فرقه رجوی به تدریج عراق را ترک کنند و به کشورهای اروپایی ملحق شوند اما از آن جا که فرقه رجوی به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده امکان فعالیت گروهی و تشکیلاتی نخواهند داشت و باید به عنوان شهروندان عادی کشورهای مختلف زندگی خود را ادامه دهند براین اساس عده ای از هواداران فرقه رجوی و حتی مخالفان فرقه رجوی مخالف ترک فرقه رجوی از عراق و اسارتگاه اشرف هستند و نگران هستند که آسیبی به فرقه رجوی برسد یا فرقه رجوی به دیگران آسیب برسانند مگر آن که به طور کلی فعالیت های نظامی و سیاسی را ترک کنند و مانند شهروند عادی در اروپا و...زندگی کنند

عده ای از خانواده های اعضای اسیر در چنگال مسعود و مریم رجوی نیز در سفر به عراق و پشت درب اسارتگاه اشرف خواستار آزادی فرزندان خود هستد خانواده های اعضای اسیر در چنگال مسعود و مریم رجوی با حضور در پشت درب اسارتگاه اشرف و شنیدن فحش و بد و بیراه از طرف مسعود و مریم رجوی و مسئولین فرقه رجوی در پشت درب اسارتگاه اشرف گفته اند و از مسعود و مریم رجوی و مسئولین فرقه رجوی خواسته اند که فرزندان آنها و اعضای خانواده آنها را رها کنند تا آنها به کشور دیگری بروند و با مقاومتهای دلیرانه خانواده ها مسعود و مریم رجوی شکست خوردن و عقب نشینی کردن و مجبور شدن سی صد و نود نفر را ازاد کنند و به کمپ امریکایها منتقل شوند و ریل پناهندگی را طی کنند

به عبارت دیگر، وضعیت اسارتگاه اشرف و اعضای اسیر در چنگال مسعود و مریم رجوی به جایی رسیده که بعد از 30 سال جنایت و دوری از وطن، به شکلی ذلیلانه و خجالت آور باید اسارتگاه اشرف را ترک کنند و به کشوری دیگر پناهنده شوند زیرا در هیچ کشوری به یک گروه تروریست امکان اقامت و فعالیت نمی دهند مگر آن که به صورت یک شهروند عادی و با فروپاشی فرقه رجوی و تشکیلات تروریستی و مافیای زندگی کنند مشکلات اسارتگاه اشرف و فرقه رجوی با کشاورزان و کسانی که در نزدیکی اسارتگاه اشرف زندگی می کنند و درخواست آنها برای خروج فرقه رجوی از خاک عراق نیز باعث شده که فشار مردم آن منطقه نیز برای ترک فرقه رجوی و اسارتگاه اشرف افزایش یابد دولت عراق نیز خواستار ترک اعضای اسیر از اسارتگاه اشرف و سکونت فرقه رجوی در کشورهای دیگر شده است توجه دولت عراق و سازمان های بین المللی نیز به این بخش از خاک عراق جلب شده و خبرهای متفاوتی در این زمینه منتشر شده است پس از سرنگونی دیکتاتورعراق می توان گفت که اعضای جدا شده از سازمان هزاران مقاله در رابطه با شرایط حاکم درعراق و شرایط مجاهدین ومنطقه نوشته و هشدار داد ند، اما کسانی که می بایست به این هشدارها توجه کنند نه تنها توجه نکردند بلکه به نویسندگان همین مقالات تاخت تاز کرده و هزاران مارک هم زدند، حضور خانواده های افرادی که در اردوگاه اشرف گرفتار هستند در مقابل درب اشراف را با توهین وبرخوردهای هیستیریک پاسخ دادند، شرایط را طوری چرخاندند که نیروهای عراقی مجبور شدند دست به خشونت بزنند وهمین باعث شد که تعدادی جان خود را در راهی بی هدف و گمراه کننده از دست بدهند. مجاهدین اگر در امورات سیاسی روز عمیق می بودند می بایست در فردای سرنگونی صدام خود داوطلبانه خاک عراق را ترک می کردند حالا هم دوباره به مسعود و مریم رجوی توصیه می کنیم که این افراد را در انتخاب زندگی خود آزاد بگذارند تا بتوانند گذشته به باد رفته خود را با حداقل ها جبران کنند اگر چه عمر رفته بازنخواهد گشت اما می توان در محیط آزاد برای باقی مانده عمر حداقل ها را بوجود آورد و درود بر زحمات بی حد و اندازه خانواده های اسرای گرفتار در پادگان اشرف که بطور خستگی ناپذیری حق خود را فریاد زدند و مسعود و مریم رجوی و جیره خورانشان را در جهان رسوا نمودند و به همگان ثابت کردند مسعود و مریم رجوی سوزنی به فکر منافع عزیزان آنها نمیباشند مسعود رجوی در نشستهای عمومی مدعی بود که سلاح و لباس و اسارتگاه اشرف مثل ناموس و شرف هر مجاهد است و به هر شکل ممکن باید ان را حفظ و سر پا نگه داشت چون بدون اینها هیچ امری محقق نمی شود حتی سرنگونی رژیم ایران اکنون 9 سال است که ستون پنجم صدام حسین ارتش رجوی خلع سلاح شده و نزدیک به 4 سال هم هست که خلع لباس و امروز هم شروع تخلیه و بسته شدن اسارتگاه اشرف!. پس هر انچه را که مسعود رجوی بعنوان ناموس و شرف نداشته اش داشت از دست داده و به استدلال خودش امر سرنگونی رژیم ایران محقق نخواهد شد. حال باید دید که مسعود رجوی شهامت ان را دارد که به گفته خودش عمل کند؟!

انتقال اولین سری نفرات به کمپ لیبرتی یک ترک بزرگ و شکاف تشکیلاتی شکل خواهد گرفت در اسارتگاه اشرف و دیدار خانواده ها با عزیزانشان عاطفه های گره خورده را باز خواهد کرد واخبارهای واقعی را این اسیران آزاد شده از زبان کسانی خواهند شنید که به آنها اعتماد عمیق دارند و تناقضهای بین اخبارغیر واقعی داده شده به خورد نفرات در طول این سال ها در فرقه رجوی و مواجهه شدن با واقعیات موجود، وآزادی های نسبی بدور از سلطه تشکیلات ، باعث باز شدن اذهان بسته وفرقه ای این افراد میشود و این نفرات ازاد شده با پی بردن به واقعیت ها به گذشته های برباد رفته خود سخت افسوس خواهند خورد ومدتی بحران های حاد روحی را بایستی از سربگذرانند ولی خانواده ها بهترین بستر لازم برای بهبودی این افراد خواهند بود و پس از بهبودی نسبی، این نفراتازاد شده از فرقه رجوی ودر راس آن مسعود و مریم رجوی را بطور قانونمند مسئول تمامی خیانت ها ، جنایت ها ، و.......خواهند دانست وعلیه انها دست به افشاگری خواهند زد ، افشاگری هائی که ریزترین وحساسترین موضوعات این فرقه را در خود جای خواهد داد

مجید روحی قربانی فرقه رجوی

 

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روز پاسخگوئی رجوی ها نزدیک است

 

 

علی جهانی

19.02.2012

 

می گفت می خواهد آتش بر افروزد در کوهستانها و بعدش که صدام سرنگون شد و رجوی یتیم گشت و با آمدن امریکا در عراق رجوی دید سنبه پر زور هست لذا سعی کرد خودش را به ارتش آمریکا آویزان کند و در این راه نه تنها از همه شعارهای توخالی و بی محتوای گذشته خویش نظیر آمریکا ببر کاغذی هست و یا آمریکائی بیرون رو خونت روی زمینه دست برداشت بلکه برای خوش خدمتی به ارباب جدیدش همه اطلاعاتی را که از صدام داشت در اختیار ارتش آمریکا قرار داد و بدون کوچترین مقاومتی تن به خلع سلاح داد سلاحی که رجوی می گفت ناموس مجاهد خلق هست و هرگز مجاهد از سلاحش جدا نمی شود ولی برای خوش رقصی جلوی ارباب جدیدش رجوی با یک تحلیل آبکی رجوی گفت جهت حرکت موازی با ارتش آمریکا در عراق ما سلاحها را می دهیم تا صاحب سلاح را حفظ کنیم و اسم این خلع سلاح را گذاشت گرد آوری سلاح و تا مدتها هم در مناسبات به نیروها این وعده و وعیدهای دروغین را می داد که دوباره سلاحها را به ما بر می گردانند و یادم هست که با اینکه سلاحها در یک محل جمع شده بودند تا بعدا منهدم شوند هر هفته نیروها را جهت لجستیک هفتگی زرهی سر این تانکها و نفربر ها می بردند تا اینطور وانمود کنند که این سلاحها بر می گردند. اما سرانجام دیدیم که همه این سلاحها توسط ارتش آمریکا در عراق منهدم گشت و رجوی ها اینبار دیدند دیگر نمی توانند با بهانه برگشت سلاحها نیروها را بفریبند گفتند اشرف سنگر مقاومت هست و کانون مبارزه در همه دنیا هست و باید میخ اشرف را محکم بکوبیم و برا ی حفظ اشرف حاضریم تن و جان ما را فدا کنیم و مریم قجر عضدانلو در حالی که درجوار رود
اورسورواز در و در کنار شهردار اور سورواز به خوشگذارنی مشغول هست پشت سز هم پیام می داد که باید اشرف را حفظ کنیم و همه اش هم این شعار پوشالی را تکرار می کرد که چو اشرف نباشد تن من مباد که البته منظورش از تن من تن یک عده بی گناه بود که در این مدت طی درگیری های مختلف با نیروهای عراقی که بر اثر تحریک رجوی ها انجام گرفت جان شان را از دست دادند تا چند صباحی به عمر ننگین رجوی ها بیفزایند. ولی سر انجام بر اثر روشنگریهای افراد جدا شده و مقاومت خانواده های قربانیان گرفتار در چنگال این فرقه در این قلعه که اکنون دوسال هست جلوی درب این قلعه استالینی و تار عنکبوتی در سرما ی استخوان سوز و گرمای طاقت فرسای عراق در تحصن بسر می برند و فشار مجامع جهانی و ارگانهای حقوق بشری سران فرقه و بطور خاص رجوی ها مجبور شدند به خواسته دولت عراق مبنی بر خروج از عراق تن بدهند و در این راستا طبق توافق اولیه قرار شد که ابتداء چهار صد تن به کمپ لیبرتی واقع در بغداد بروند. اما سران فرقه و بطور خاص رجوی ها که بهتر از هر کسی می دانند که از دست دادن اشرف این ظرف فرقه گرائی شان که به مثابه شیشه عمر شان عمل می کند دیگر بساط فرقه گرائی شان در عراق برچیده می شود به این سادگی حاضر نشدند که زیر بار این توافقنامه اولیه بروند و در این راستا به انواع و اقسام بهانه تراشی ها و کار شکنی ها دست زدند و بعدش هم با شیادی خاص خودشان این کار شکنی ها و به تاخیر افتادن روند جابجائی را سعی کردند به گردن دولت عراق بیندازند و در این راستا به یک سری تلاشهای مذبوحانه دست زدند که از جمله این تلاشهای مذبوحانه جست و خیز های میمون وار مریم قجر عضدانلو به این طرف و آنطرف بود که با خرجهای گزاف صورت می گرفت تا چند نماینده یاغی در پارلمان اروپا و چند تن از ورشکستگان سیاسی در آمریکا را بفریبند وآنان را جمع کنند تا به دروغ بگویند که
کنفرانس بین المللی در بلژیک انجام شده و در آن از خواسته های فرقه حمایت بعمل آمده است . اما همه این ترفند ها و بهانه جوئی های بنی اسرائیلی و
کار شکنی های سران فرقه را به جائی نبرد و سرانجام ارگانهای زیربط سازمان ملل در عراق اعلام کردند که بازرسان سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان در عراق از این کمپ دیدار کردند و بر طبق گزارش این بازرسان این کمپ از استاندارد های بین المللی برخوردار هست و در اینجا بود که دیگر سران و بطور خاص رجوی ها شوکه شدند و ابتدا به طرز مضحک و خنده داری این گزارش مقامات سازمان ملل در امر این جابجائی را تو جیه حکومت ایران دانستند و بطور غیر مستقیم این مقامات را به همکاری با حکومت ایران متهم کردند ولی از آنجائی که سران فرقه نمی توانستند با این ترفند و حیله هم کسی را فریب دهند سر انجام کوتاه آمدند . و چند روز پیش در خبر ها آمده بود که مریم رجوی گفته بر طبق توصیه خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه دولت آمریکا با رفتن چهارصد تن به کمپ لیبرتی موافقت کرده اند البته این که می گویند توصیه همان دستور ارباب هست که به سران فرقه حکم کرده که به خواسته دولت عراق و ارگانهای زیربط در امر جابجائی سازمان ملل در عراق تن بدهند و دست از این بهانه جوئی ها بردارند و رجوی ها هم باید به حرف ارباب شان گوش کنند و این فرمان را جرا کنند و بعدش با شیادی خاص خودش مریم خانم که از شوهر فراریش یاد گرفته اعلام می کند که به توصیه خانم کلینتون قبول کرده که افراد به کمپ لیبرتی بروند . به هر حال دیدیم که سران فرقه نتوانستند این اشرف را که ظرف فرقه گرائی شان بود حفظ کنند و اکنون بجای اینکه میخ ماندگاری اشرف را بکوبند میخ تابوت اشرف با شروع این جابجائی کوبیده شد و بزودی هم این ظرف فرقه گرائی مسعود خان تشعیع جنازه می شود و به ذباله دانی تاریخ خواهد افتاد . حال سخن اصلی با سران فرقه و بطور خاص رجوی ها اینست که دیدید که این همه کار شکنی ها و بهانه تراشی ها برا ی بقای اشرف این شیشه عمرتان مفید هیچ فایده ای نشد پس بدین گونه هم مقاومت تان در برابر پاسخوگوئی در قبال این همه جنایت و خیانت که در این سالیان زمامداریتان و ترک تازی تان در عراق بر علیه مردم شریف عراق و مردم ایران همان خلق قهرمانی که به دروغ سنگ حمایت شان را به سینه می زدید و ناراضیان در سازمان مرتکب شده اید فایده ای ندارد وبزودی بایستی در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوید و جواب بدهید بطور خاص جواب همین جنایت اخیرتان که با تحریک عده ای بیگناه را در درگیری با نیروهای عراقی به کشتن دادید تا به خیال خام و باطل خویش چند صباحی به عمر ننگین و سراسر خیانت و جنایت تان بیفزایید . آری باید رجوی ها پاسخ بدهند که چرا به بهانه حفظ اشرف باعث شدند تا آن حوادث دلخراش رخ بدهد و بیش از دهها تن کشته و صد ها تن مجروح شوند شما که می دانستید سیر تحولات بر وفق مراد تان نیست و سیل خروشان روند تحولات شما را از بالای قله بلاهت به ته دره رذالت سوق می دهد
پس چرا دیگر مقاومت می کنید بهتر هست هر چه زودتر از سوراخ موش بیرون آمده و خود را تسلیم عدالت کنید و مطمئن باشید که آنروز دیر نیست و بزودی فرا می رسد و شما را از پاسخگوئی در برا بر و پیشگاه مردم گریزی نیست به امید آنروز و به امید آزادی همه اسیران در قلعه اشرف
 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد