_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
بررسی وضعیت فرقه مجاهدین در عراق در گفتگوی هادی شمس حائری و محمد حسین سبحانی ( قسمت دوم) کمپ ترانزیت موسوم به لیبرتی نخستین گام برای فروپاشی فرقه مجاهدین انتقال فرقه مجاهدین به مرز اردن به منظور وقت کشی، حفظ یکپارچگی فرقه ، و فرار از رسیدگی به جرائم قضایی آنها در عراق می باشد
ایران قلم 07.03.2012
قسمت اول در ادامه آمده است
هادی شمس حائری: خوب سؤالات زیادی را مطرح کردید و این مجموعه سؤالات تناقضاتی را با خودش همراه دارد مثلاً اینکه اعتراض کرده اند که در کمپ ترانزیت نیروهای پلیس عراقی گشت می دهند. خوب ، چرا در اشرف نیروهای مسلح گشت میدهند؟ مگر شما آقای رجوی خودت برای افراد خودت نگهبان نگذاشتی؟ سیم خاردار گذاشتی که افراد فرار نکنند تازه اینها نیروهای خودتان هستند ، غریبه که نیستند اعضای خودتان هستند . شما از اعضای خودتان وحشت دارید برایشان گشت گذاشتید و سیم خاردار گذاشتید و خاک ریز درست کردید و با پروژکتورهای قوی عاملی باشد که کسی فرار نکند . خوب فرض می گیریم همه حرف های شما در مورد کمپ موقت ترانزیت درست باشد، حالا که شما رفتید به کمپ ترانزیت شما که عضو ارتش عراق یا مردم این کشور نیستید شما غریبه هستید و به طریق اولی آنها باید برای شما حفاظت بگذارند. شما مطرح کردید که سازمان مجاهدین چرا مقاومت میکند در این باره که در کمپ اشرف بماند و به کمپ ترانزیت نرود . باید بگویم که ساختار فرقه ها بگونه ای است که تجزیه پذیر نیست و اگر تجزیه بشود دیگر آن فرقه نیست و آن اتوریته و قدرتی که میخواهد برای کنترل بکار ببرد در دست اش نیست چون در فرقه ها این مهم است که همه یکی باشند، جمع باشند، در یک جا باشند و بتوانند به عنوان یک مجموعه عمل کنند و در 2 نقطه و 2 مجموعه این امکانپذیر نیست . بنابراین مجاهدین و در واقع رجوی میترسد از اینکه این فرقه تجزیه شود و دیگر آن کنترل آن قدرت و آن اتوریته روی افراد نداشته باشد و افراد قربانی این امکان را داشته باشند که از آن نرمها و متد کنترلی خارج شوند و وارد دنیا و مناسبات معمولی درجهان آزاد شود و به هر ترتیب از فرقه رها شوند و به این دلیل است که نمخواهد و نمیگذارد ساختار آن تجزیه گردد . از سوی دیگر میخواهد پادگان اشرف را نگه دارد که اگر به قول معروف تقی به توقی خورد اگر شرایط تازه یا جنگی با ایران پدید آمد بتواند به عنوان یک نیروی مزدور در اختیار آمریکا قرار گیرد، مثل نیروهای مزدوری که در لیبی بکار گرفت از مجاهدین هم استفاده کند، چون مجاهدین که از خودشان ابتکار عملی که ندارند استقلالی که ندارند الان باید به این دولت یه آن دولت آویزان بشوند و به عنوان مزدور بکار گرفته شوند و نه به عنوان یک نیروی مستقل و اپوزیسیون سیاسی و مشروع .
محمد حسین سبحانی: آیا همین تاخیری که شما بدرستی به آن اشاره کردید که سازمان مجاهدین به شکل عمدی ایجاد میکند و به تعبیر شما از نگاه مجاهدین ، شاید در این فاصله جنگی صورت بگیرد ، مجاهدین توانسته باشند تشکل و ساختار تشکیلاتی خودش شان را حفظ بکنند . حال میشود این شکلی هم نتیجه گرفت پس وقتی اولین گروه از این جمع جدا میشود یک ترکی و یک شکافی ایجاد شده و هر چند شما خودتان تجربه دارید اینکه مریم رجوی تا پذیرش نهایی سه هفته تأخیر انداخت این بود که این 400 نفر را در نشست های متعدد تشکیلاتی وارد کنند و بشکل مستمر و طولانی در درون اشرف روی مغز و ذهن و روان آنها کار کرده و آنها را توجیه کنند که در وضعیتهای مختلف چگونه برخورد بکنند و چگونه انسجام تشکیلاتی شان را حفظ کنند و چگونه کماکان نشست های عملیات جاری را شبانه در همان بنگال های مستقر در کمپ ترانزیت لیبرتی برقرار بکنند تا واحدی جدا از ساحتار فرقه پیش نیاید. نکته دیگری که خیلی جالب است اینکه رهبری مجاهدین از قول این 397 نفر به آقای «بانکی مون » اعلام کرده که شما قیلا به ما گفته بودید مساحت كمپ در مجموع 683هزار مترمربع هست ، اما الان ما متر کردیم حدود 83هزار متر از مساحت اعلام شده کمتر است. این بهانه خیلی مضحک است، اما قطعاً این بهانه است ولی از یک واقعیتی هم پرده بر میدارد ، همانطور که ما سفری در چند ماه قبل به عراق داشتیم، البته خود شما هم بیش از دو دهه در عراق در پادگان اشرف حضور داشتید، در آن سفر برای من و سایر دوستان به یقین روشن شد در یک مساحت 6 کیلومتر در6 کیلومتر کمپ اشرف بود اساساً افرادی در اشرف بودند ولی سالها همدیگر را نمیتوانستند ببیند چرا که سازمان آمده بود در مجموعه های جدا جدا با فاصله های جغرافیایی مشخص هیچکس هیچکسی را نمی دیده . خواهر ، برادر را سالها نمی دیده تعجب اینکه با اینکه همه در یک کمپ به مساحت 6 کیلومتر در 6 کیلومتر بودند، اما سالها است کسی از کسی خبر نداشته حالا اعتراض میکند به شرایط حاضر در کمپ ترانزیت. من از روی اطلاعیه فرقه مجاهدین برایتان میخوانم: « …. افزایش مساحت کمپ واینکه ساکنان بتواند بدون محدودیت آنجا ساختمان جدید بسازند » سؤال این است که ساختمان سازی برای چی ؟ این کمپ مگر موقت نیست؟ شما موقتاً آنجا هستید برای مصاحبه و پذیرش پناهندگی به کشوری دیگر.. این نشان میدهد سازمان مجاهدین میترسد از اینکه افراد ممکن است یکدیگر را ببینند برادر ، خواهرش را ببیند و شاید پیامی رد وبدل کند مثل اینکه بگوید برادر دوستت دارم ، خواهر جان دوست ات دارم و این همان چیزی است که رجوی از آن میترسد. سازمان مجاهدین در اطلاعیه های اخیراش اشاره کرده است که دولت عراق می خواهد شکایت های قانونی که علیه برخی از افراد این فرقه داشته که دست شان به خون مردم عراق آلوده است را فعال میکند و رهبری مجاهدین اعتراض می کنند که نباید دولت عراق این کار را انجام دهد. آقای حائری آیا به نظر شما این اشکال دارد و آیا این نقض حقوق بشر است ؟
هادی شمس حائری: این موضوع اساسا اشکالی ندارد چون اگر این افراد جرمی مرتکب شده باشند در دادگاه مشخص میشود و اگر گناهی هم نداشته باشد خوب بالطبع تبرئه میشود و این یک روند قانونی است که در همه جای دنیا وجود دارد که پیش میرود مگر اینکه سازمان مجاهدین بترسد از اینکه متوجه باشد که اینکه این افراد گناهکارند و میخواهد گناه آنان را پوشیده نگه دارد و علنی نشود و عدالت در مورد انان اجرا نگردد و معروف است که میگویند آن کس که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. طبق اخباری که من از آن اطلاع دارم و خود شما هم در سفر چند ماه قبلتان به عراق از نزدیک مشاهده کرده اید، بیش از 250 دادخواست مبنی بر کشتار ، آواره کردن و تصرف غیرقانونی زمین های کشاورزی مردم عراق توسط فرقه تروریستی مجاهدین خلق، علیه این فرقه اقامه دعوا شده است. خوب اگر چنین افرادی متهم هستند چرا نباید در دادگاه های عراق پاسخگو باشند؟
محمد حسین سبحانی: آقای حائری شما به نکته دقیقی اشاره کردید، می دانید که در همین ایام رجوی در حالیکه طبق توافق با سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان حدود 397 نفر را به کمپ موقت ترانزیت لیبرتی فرستاه است و باید، بسیار غافلگیرانه و بی مقدمه در خواست در اطلاعیه ای درخواست انتقال به مرز اردن کرده است، مطمئنا یکی از دلایل آن جدا از وقت سوزانی و وقت کشی ، دلیل دیگر آن وحشت از رسیدگی به جرائم جنایی آنها در خاک عراق می باشد و به این ترتیب می خواهند از محلی که جرم صورت گرفته فرار کنند. شما این شامورتی بازی جدید رهبری فرقه مجاهدین را چگونه ارزیابی می کنید؟
ادامه دارد
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بررسی وضعیت فرقه مجاهدین در عراق در گفتگوی هادی شمس حائری و محمد حسین سبحانی ( قسمت اول ) کمپ نرانزیت موسوم به لیبرتی نخستین گام برای فروپاشی فرقه مجاهدین
ایران قلم 04.03.2012
آقای محمد حسین سبحانی: سلام عرض میکنم . تلاش میکنیم وضعیت سازمان مجاهدین را در عراق مورد بررسی قرار دهیم بویژه بعد از اینکه مسعود رجوی و مریم رجوی رسما پذیرفتند اولین گروه از این اسیران را به پایگاه تراتزیت موقت موسوم به لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد منتقل کنند. در همین ارتباط در صدد برآمدیم با دوست عزیزمان آقای هادی شمس حائری که تجربیات گرانبهایی چه شخصاً و چه بصورت مطالعاتی در مورد سازمان مجاهدین و سایر فرقه ها دارند، این بحث را مورد بررسی قرار دهیم که سرانجام سازمان مجاهدین خلق در عراق چه خواهد شد؟ ریشه بهانه جویی هایی را که فرقه مجاهدین چه قبل از انتقال 397 نفر به کمپ موقت ترانزیت موسوم به لیبرتی و چه بعد از آن داشته اند را مورد بررسی قرار دهیم و یا اینکه چرا سازمان مجاهدین در برابر آمریکا و خانم کلینتون کرنش می کند ولی به توصیه هزاران کارشناس دلسوخته ایرانی و خانواده های قربانیان و اعضای جداشده از این فرقه توجهی نمی کند. نقش ، انگیزه و هدف آمریکا در این ارتباط چیست و همچنین مسایل دیگری که در این بحث مورد گفتگو قرار خواهیم داد . آقای شمس حائری خیلی خوش آمدید و دوست داریم با یکدیگر گفتگویی داشته باشیم که در هر صورت بتواند کمک بکند به روشنگری در مورد وضیعیت سازمان مجاهدین در عراق هر طور که خودتان فکر میکنید ، بفرمایید شروع کنید .
هادی شمس حائری: من هم سلام عرض خدمت شما دوست عزیز به نظر من هم بحث خیلی جالبی است ما معتقدیم سازمان مجاهدین پس حدود 8 سال پس از سرنگونی صدام حسین که اکنون در پادگان اشرف مانده به یک مقطع تعیین کننده و سرفصل جدیدی رسیده که از کمپ اشرف بیرون رفته و آنجا را تخلیه بکنند و به کمپ ترانزیت موقت منتقل بشوند و از آنجا اگر امکان اش باشد منتقل بشوند به اقصی نقاط جهان. خوب طبیعتاً این یک مساله بسیار مهمی هست و یک دگرگونی بزرگی در وضیعت سازمان مجاهدین بوجود می آورد که چه به لحاظ ایدئولوژیکی و چه به لحاظ بنبست استراتژیکی و نظامی و همینطور به لحاظ تمام وعده و وعیدهایی که رجوی تا به حال داده همگی نقش بر آب شد و همه آنها غلط از آب درآمد و اکنون در یک وضعیت بسیار ضعیف و دفاعی قرار گرفتند و ناچار هستند که این مسیر را به هر حال ادامه بدهند و از خودشان هم هیچ اراده ای ندارند علیرغم ا ینکه همیشه گفتهاند ما مستقل هستیم و خودمان تصمیم میگیریم ولی الان دولت های دیگر هستند چه آمریکا و چه اروپا و چه دولت عراق و چه احیاناً آنطور که مجاهدین میگویند چه ایران برای آنها تصمیم میگیرند .
دولت ایران که مجاهدین معتقد بودند که بسیار ضعیف هست و عنقریب سرنگون اش میکنند اکنون به قول خودش دائماً برای مجاهدین کارشکنی میکند و موفق هم میشود و آه و ناله مجاهدین و رجوی هم در این رابطه به آسمان بلند است و البته این نشان دهنده ضعف مجاهدین و ضعف استراتژی مجاهدین بوده وهست که مبارزه مسلحانه از ابتدا غلط بود و انتهای آنرا هم که امروز داریم میبینیم که به چه روزهای فلاکت باری رجوی واقعاً افتاده است که اکنون چندین سال است که مخفی هست و معلوم نیست کدام سوراخ قایم شده و جرأت علنی کردن خودش را نیز ندارد. آری این پایان مبارزه مسلحانه مجاهدین است و ادعای پر طمطراق و دروغینی که رجوی به مردم ایران و نیروهای خودش داد و این همه انسان هم به دم تیغ و به کشتن داد و حاصل اش بی نتیجه و بی ثمر.
من بسیار خوشحالم که این مباحث مهم که آینده سازمان مجاهدین چه خواهد شد و در حالیکه مجاهدین در حال انتقال به کمپ ترانزیت هستند با چه مشکلاتی روبرو خواهند بود را دنبال کنیم . چرا رجوی چنین مقاومتهایی میکند ؟ و چرا رجوی اساساً حاضر به ترک کمپ اشرف نیست . هم آلان هم که حدود 400 تن از اعضای آنان به کمپ ترانزیت منتقل شدهاند با ایجاد انواع و اقسام بهانه تراشی ها تلاش میکند که باقیمانده 3000 تن را به کمپ ترانزیت نفرستند. از جمله این بهانه تراشی ها اینکه اعتراض کردهاند به حضور نیروهای نظامی در کمپ ترانزیت. پر واضح است که اینجا یک کمپ نظامی هست و خود شما هم نظامی هستید و یک عمر با اسلحه سرو کار داشتید ، خوب یک دولتی مثل دولت عراق آمده و یک کمپی را در اختیار شما قرار داده و مشخص است که باید نیروهای خودش در آنجا حضور داشته باشد تأمین امنیت اش ، نظارت اش و همچنین کنترل اش بر عهده این کشور است و شما هم ایرانی هستید و یک نیروی خارجی محسوب میشوید و بهر حال باید بداند شما آنجا چکار میکنید اینکه اتفاقی نیفتد و حادثهای بوجود نیاید خوب طبیعتاً میتواند حضوراش نظامی هم باشد خوب این در یک کشور آشوب زده چه اشکالی دارد که اعتراض میکنید؟ یا مثلاً عنوان میکنند که ما بالاجبار از خانههایمان در اشرف بیرون شدیم، کمپ اشرف مگر خانه شما بوده است ؟ چه کسی شما را دعوت کرده ؟ خانههای شما که در ایران است شما باید در کنار مردم ایران باشید و در کنار آنها زندگی بکنید و نه در کمپ اشرف. این کمپ یک بیابان است و یک خاک ، اگر کمپ اشرف خانه شما است چرا کمپ ترانزیت خانه شما نباشد؟
خوب زمین ، زمین است و هر دو آنها هم در عراق است خوب اگر آنجا باغ داره ، استخر داره و درخت کاشتید به اعتبار ساختمان هایش هست که میگویید به آنجا تعلق خاطر دارید ؟
آقای محمد حسین سبحانی: خوب آقای شمس حائری فکر نمیکنید که مریم رجوی به هر صورت با یک تأخیر چند هفتهای دستور عمل سازمان ملل را پذیرفت با این شرط که دولت عراق مدت ماندن آنان در عراق را به مدت شش ماه تمدید میکند و آنان یک گروه 400 نفره را به کمپ ترانزیت منتقل کنند تا کمیساریای عالی پناهندگان امکان مصاحبه با آنان را پیدا کند تا هر کشوری که خودشان مایل بودند بروند. در این ارتباط اولاً که مریم رجوی تأکید دارد که ما به خاطر توصیه خانم هیلاری کلینتون انتقال افراد به کمپ ترانزیت موسوم به لیبرتی را پذیرفتیم ، خوب این همه گروهها و شخصیتهای ایرانی و بسیاری افراد دلسوز به شما گفتند شما باید این کار را بکنید ولی به نظر میرسد اینگونه بیان و نقل حرفها قبل از هر چیز مبین یک چاپلوسی مشمئز کننده از جانب ایشان برای آمریکا است. پرسش این است که سازمان مجاهدین چرا به توصیه خانم کلینتون به فروپاشی سازمان مجاهدین تن میدهد؟ چرا که قبلا می گفتند که اشرف کانون استراتژی نبرد است. پس چه شد؟ خوب حالا در نخستین گام این پروسه فروپاشی اولین گروه 400 نفره به کمپ ترانزیت منتقل شد. خوب اعتراض تان برای چیست؟ طبق اخباری که خود سازمان مجاهدین دارد منتقل میکند علناً میگوید ما را به محل اول مان در اشرف برگردانید چرا و به چه دلیل ؟
خندهدار اینکه میگویند چون دوربین دارد . خوب توی کمپ های اروپایی هم دوربین دارد چون مسئولین کمپ ، مراقبین کمپ میخواهد نظارت بکنند پس بنابراین مشخص است که اینها بهانه هایی هست که سازمان مجاهدین میخواهد بواسطه آنها برای خودش زمان بخرد. جالب اینکه به یک نامه اشاره میکند که از جانب افراد منتقل شده نوشته شده و حالا چطور شده این افراد بلافاصله امکان نوشتن نامه پیدا کردند و بلافاصله با پست یا ایمیل برای سازمان فرستادند اگر این امکانات وجود ندارد چطور توانستند بنویسند، چطور منتشر بکنند و چطور منعکس بکنند !!! خلاصه به دبیر کل سازمان ملل متحد که آقای « بانکی مون» طبق کنوانسیون ژنو ما باید حق مراسلات و نامه نگاری داشته باشیم ، حق تلفن زدن داشته باشیم ولی در کمپ ترانزیت وجود ندارد . حالا سؤال این است که اگر شما مدعی هستید که چنین امکاناتی در کمپ ترانزیت وجود ندارد چرا در همان پادگان اشرف و افرادی که آنجا هستند امکان مراسلات ونامه نویسی و تلفن داده نمیشود ؟ یا همچنین عنوان کردهاند که افراد باید طبق کنوانسیون ژنو وبیانیه سازمان ملل افراد باید امکان تردد داشته و از مغازه ها خرید کنند . خوب چرا همین امر را در پادگان اشرف اجرا نمیکنید چرا نمیگذارید که افراد در همان اشرف تردد داشته باشند و با خانواده هایشان دیدار کنند . این جزو قوانین کنوانسیون ژنو نیست ؟
شما آقای حائری در جریان هستید که خانوادههای بسیاری هستند که سالهاست صدای عزیزانشان را نشنیدند ، خوب اگر تو دنبال حقوق بشر هستی چرا در کمپ اشرف رعایت نمیکنید . پس نشان میدهد که اینها بهانههایی است که تازه سازمان مجاهدین کم کم متوجه این ترک و فروپاشی تشکیلاتی وپیامدهای ادامه دار آن میشود و به هر صورت یک گروه 400 نفره از این بدنه جدا شده م به نظر میآید که این 400 نفر هم دست چین شده هستند ولی در هر صورت اینها هم انسانهایی هستند آزاد و به مرور ممکن است متوجه وضعیت بشوند و مسایل را بفهمند .
نکتهای که وجود دارد اینکه جامعه بین الملل خیلی تأکید دارد که بسرعت گروهها و دسته جات دوم و سوم به کمپ ترانزیت منتقل شوند آیا فکر میکنید سازمان مجاهدین به این موضوع تن بدهد و یا میخواهد با این ترفندها وقت کشی کند ؟
ادامه دارد
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تحلیل های آبکی!
تحریریه ایران فانوس 27.02.2012 http://iran-fanous.de/middle/675-Fanuos-TahlileAbaki-27.02.2012.htm
چند هفته ای است، یعنی به دنبال
ترور آخرین دانشمند هسته ای در ایران، در گوشه و کنار محافل سیاسی، تحلیل
هایی در باب وابستگی و یا رد وابستگی مجاهدین خلق به اسراییل، به چشم می
خورد. در ابتدا، در سایت اینترنتی گویا، روایتی در مورد دست داشتن مجاهدین
در عملیات ترور اسراییل در ایران، نوشته شد. این روایت سیاسی در آغاز با
اما و اگر و علامت سئوال، شروع شد و تنها به صحت و سقم خبر از قول یکی از
رسانه های آمریکایی، اکتفا کرد و سرانجام نتیجه گرفت که اگر این خبر راست
نباشد، مجاهدین باید چنین و چنان بکنند و در راستای رد آن دعوا و شکایت
بکنند، و گرنه درست است!
27.02.2012
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آیا انتقال اولین دسته از فرقه مجاهدین به لیبرتی پایان راه است؟!
کریم غلامی - آلمان 23.02.2012 http://iran-fanous.de/middle/666-Gholami-ShroiNo-23.02.2012.htm
بعد از گذشت 42 سال از تاسیس سازمان مجاهدین و بعد از گذشت سال ها افشاگری اعضای منتقد و جداشده که همیشه همراه با درد و رنج و تلاش فعالین حقوق بشر بوده ، ولی متاسفانه هنوز خیلی ها از عمق ایدئولوژی فرقه رجوی (سازمان مجاهدین) درک و فهم کاملی ندارند. بسیاری دم از فروپاشی و تمام شدن این فرقه میزنند، بعضی ها جشن گرفته اند، بعضی ها هم ابراز دلسوزی میکنند. ولی متاسفانه کسی نیست که هشدار دهد و یا آژیرخطر را بصدا دربیاورد، واقعیت تلخ و بسیار ریشه داری درون این فرقه است که کسی به آن توجهی ندارد.
اگر ما قبول داریم که این سازمان یک
فرقه است، اگر ما قبول داریم که این فرقه طی 42 ساله گذشته با شستشوی مغزی
اعضایش و یک تشکیلات گسترده و بدون شکاف اعضایش را دربند نگه داشته، اگر
قبول داریم این فرقه از سال 1344 تا کنون در همه شرایط و همه مکانها
توانسته خودش را به هر شکلی منطبق بکند و این تشکیلات اهریمنی را حفظ بکند
و اگر قبول داریم ایدئولوژی این فرقه رهبری عقیدتی دارد که برای اعضایش
جایگاه خدا را گرفته، در نتیجه ما نیز باید دوران جدیدی را شروع کنیم شکل و
راه و روشهای فعالیتهای افشاگرانه مان عوض شود ما هم باید شکلی نو و روشی
نویی را شورع کنیم.
یک نگاهی کلی اگر به تاریخچه فرقه
مجاهدین بکنیم، ما از روز 19.02.2012 وارد مرحله ای جدید شده ایم: سالهای 1349 (1970) تا سالهای 1351 (1972) فرقه مجاهدین در این سالها ضربه کمرشکنی خورد تمامی اعضای کادر مرکزیت این سازمان دستگیر و اعدام شدند ولی مسعود رجوی همان ایدئولوژی و تشکیلات فرقه ای خودش را در شرایط زندان گسترش داد و عمق بیشتری به ایدئولوژی فرقه داد همان تشکیلات و فرقه مجاهدین که بنظر میرسید تمام شده است بلافاصله بعد از سال 1357 (1979) رنگ عوض کرد و چهره ای از خود نشان داد که در مدت زمان بسیار کوتاهی جهش بزرگی کرد ما نباید تظاهرات و متینگهای عظیم این فرقه را فراموش بکنیم. مسعود رجوی خودش را همراه با خمینی نشان داد با ادعای اسلام و ... خودش را مردمی نشان داد و بخش عظیمی از مردم را به حمایت از خودش کشاند.
بعداز سالهای 1360 (1981) مسعود
رجوی به اروپا فرار کرد و همان شخصی که با لباس عامیانه مردم و کاپشن نظامی
میچرخید تبدیل به یک شخصیت و کارکتر سیاسی با کت و شلوار اتو کشیده شد در
اروپا و آمریکا این فرقه شکلی مترقی و کروات پوش خودش را نشان داد تا باب
طبع طرفهای سیاسی باشد و در داخل ایران شکل چریکی و مخفی به خود گرفت و در
کردستان با لباس کردی خودش را هم شکل همراه و هم درد مردم کردستان نشان داد
(البته یادمان نرود که بعد از راندن مجاهدین از کردستان همین فرقه قاتل
مردم کردستان شد). بعد از سالهای 1365 (1986) بعد از رانده شدن از فرانسه و اروپا و ورود به عراق شکل دیگری به خود گرفت، کت و شلوار و کروات پوشها به افراد نظامی و یونیفرم پوش تبدیل شدند به یکباره یاد "کربلا" و عرب دوست شدند و مزدوری. تا سال 1372 (1993) تظاهر به یک ارتش کلاستیک و قوی تا نرخ خودش را جلوی خریداران بالاتر ببرد. از این سال به بعد رنگ و شکل جدیدی از این فرقه در اروپا و آمریکا میدیدیم مریم رجوی یونیفرم پوش و سلاح به کمر و کسی که فرمان "آتش آتش" میداد با لباسهای گرانقیمت و ... در اروپا با نام "خانم رییس جمهور" ظاهر شد و با برگذاری کنسرت با همان خواننده های "طاغوتی" و دم زدن از حقوق زنان و .... .
بعد از سال 2003 همان مجاهدینی که آمریکای "امپریالیست" که دشمن شماره یکشان بود همان مجاهدینی که سرودهای "سر کوچه کمینه ..." را میخواندند متحد آمریکا شدند و برای ارتش آمریکا خوش رقصی میکردند و برای مزدوری دم تکان میدادند. همان مسعود رجوی که میگفت "سلاح ناموس مجاهد خلق است" بعد از سال 2003 سلاح ها را دودستی تقدیم ارتش آمریکا کرد و به زبان خودش گفت "من هرگز نگفتم که سلاح ناموس مجاهد خلق است" و البته اینبار "اشرف ناموس مجاهد" شد و لباس فرم نظامی "لباس شرف مجاهد" بود الان کت و شلوار و کروات "لباس شرف مجاهد" شده است.
از سال 1970 تا امروز سال 2012 یعنی 42 سال مسعود رجوی همه ناموسها و همه شرافتها را فروخت و از این به بعد هم باز به فروش "ناموس" و "شرافت" ادامه خواهد داد خود مسعود رجوی بارها گفته که برای رسیدن به هدف هر سلاحی را توجیه میکند. این همان ایدئولوژی است که هر بی"ناموسی" و هر بی"شرافتی" را توجیه میکند. از امروز ما فعالین حقوق بشر باید هوشیارتر و آماده تر و فعالتر از گذشته به افشاگری این اهریمن بپردازیم برعکس خیلی ها که میگویند دیگر کارما تمام شده نه کار ما آغاز نویی پیدا کرده باید هوشیار باشیم که لیبرتی به زندان دیگری برای اعضای این فرقه تبدیل نشود نباید تسلیم هیچ کدام از فشارهای این فرقه بشویم.
و در نهایت از تلاش و فعالیت خستگی ناپذیر خانواده ها تقدیر میکنم که محکم و استوار ایستادند و قدم بزرگی برای رسیدن به هدف برداشتند و برایشان آرزوی بردباری و شکیبایی میکنم به امید روزی که همه خانواده ها به فرزندان عزیزشان برسند.
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فقط خانم مریم رجوی بخواند ابراز نگرانی برای وضعیت بیماران یا سوء استفاده سیاسی
کریم غلامی - آلمان 10.02.2012 http://iran-fanous.de/middle/602-Gholami-Javabie-10.02.2012.htm
خانم مریم رجوی شما حتما مرا بیاد دارید و بخوبی میدانید که من کی هستم و برای سازمان مجاهدین چه فداکارها و از خودگذشتگی ها داشتم. بسیار برای من جالب و از طرفی هم دردناک بود که درست بعد از ارسال نامه ام به آقای مارتین کوپلر شما در بروکسل ابراز داشته اید که "از اتحادیه اروپا و ایالات متحده میخواهم تا فوراً تعدادی از ساکنان بیمار و زخمی اردوگاه اشرف را بپذیرند. ". خانم مریم رجوی واقعا برای من سئوال شده چه چیزی در شما تغییر کرده که بعد از 25 سال یاد بیماران و مجروحین اسیر در اشرف افتاده اید و از اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا هم شاکی هستید که "هرگونه تأخیر در این زمینه غیر قابل قبول و غیر موجه است." راستی مرگ عباس و فرهاد دوتا از مجروحین عملیاتهای مجاهدین که به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت آنها و بیماریشان در اسارتگاه اشرف "غیر موجه" نبود، آیا صدا بیمار در اسارتگاه اشرف که شما آنها را از هرگونه دسترسی به دکتر و دارو محروم کرده اید که بسیاری از آنها در درد و رنج و بیماری و سکوت میمیرند آیا "غیر موجه" نیست. خانم مریم رجوی مگر شما نبودید که فتوا دادید که هر کسی ابراز بیماری و درد میکرد او را تمارض میخواندید و برایش نشست تشکیلاتی تشکیل میدادید و حتی او را مورد ضرب و شتم قرار میدادید که "تو بیمار نیستی و تمارض میکنی". خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده اید در بهار سال 80 من به دلیل عفونت ریوی سخت بیمار شده بودم و تب 41 درجه داشتم ولی تو دو تا از چماقدارانت را فرستادی دنبال من که کشان کشان هم شده مرا به نشست خودت بیاورند آیا این را فراموش کرده ای. خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده ای در سال 2003 در حمله ارتش آمریکا به عراق شما به فرانسه گریختید و بسیاری از همین مجاهدین بیمار و اسیر را زیر بمباران رها کردید تا کشته شوند نکند یادتان رفته همه کسانی که در اسارتگاه جلولا کشته شدند همگی بیمار و مجروح بودند که توان راه رفتن نداشتند در آنجا به شکل فجیعی کشته شدند نکند که فراموش کرده اید که شما و همسرتان آقای مسعود رجوی پا به فرار گذاشتید ولی دکتر اکبر شجاعانه کنار بیماران ماند و همراه آنها کشته شد. خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده این که صندوق های بزرگ دارو که توسط ارتش آمریکا تحویل بیمارستان اشرف میشد ولی حتی یک دانه از این داروها به ساکنان اسیر در اشرف هم نمیرسید و این داروها در بازارهای بغداد به فروش میرسید و تو به همین بیماران و مجروحین میگفتی که ما در محاصره هستیم و دارو نمیتوانیم وارد بکنیم. خانم مریم رجوی آیا فراموش کرده اید که من از سال 2005 پایم شکست و به دستور تو مرا از هرگونه امکاناتی محروم کردند و حتی مرا از یک ویلچر (صندلی چرخدار) محروم کرده بودی و با همین وضعیت بیمار و مجروح بودنم بدستور تو مرا در نشست جمعی مورد ضرب و شتم قراردادند چرا به دلیل بیماری میخواهی سازمان را ترک بکنی. خانم مریم رجوی چرا طی سالهای 1986 تا سال 1990 نه جنگی بود و نه تحریمی نه سایر مشکلات دیگر چرا حتی یک مجروح را اجازه ندادی به اروپا و یا آمریکا برود تا درمان شود اگر آن زمان عباس و فرهاد را که خواهان رفتن به اروپا بودند میگذاشتید که بروند امروز هر دو آنها زنده بودند. خانم مریم رجوی اگر طی همان سالها همان تعداد محدود مجروح و بیمار را به اروپا و آمریکا می فرستادی آنها در شرایط خیلی بهتری نبودند. خانم مریم رجوی من در نامه ام به آقای کوپلر قطره ای از اقیانوس را گفتم و شما خودتان این را بخوبی میدانید. خانم مریم رجوی شما اگر کمی به فکر همین مجاهدین اسیر در زندان اشرف و یا فقط به فکر بیماران و مجروحین بودید سازمان نهایتا به خفت بارترین شکل از بین نمیرفت و هنوز نیروهایش به سازمان و رهبریش اعتماد داشتند ولی متاسفانه قدرت طلبی و فساد چنان شما را در بر گرفت که همه چیز را از جمله شرافت را به پول فروختید. و حال خانم مریم رجوی از شناختی که از شما و تفکرتان و عمل کردتان دارم به فکر مجروحین و بیمارن بودن شما چیزی جزء فریبکاری و بازی سیاسی بیش نیست یا میخواهی اینبار بیماران و مجروحین را سپر قرار بدهی و با بازدادن جسم و جان آنها چند روزی زمان بخری و یا در پوشش و نام بیمار و مجروح جنایتکاران و سران سازمان را فراری بدهی ولی به شما قول میدهم که هرگز اجازه نخواهم داد که چنین اتفاقی بیفتد. با خود عهد بسته ام که یار و پشتیبان و مدافع حقوق بیماران و مجروحین اسیر در زندان اشرف باشم. پس خانم مریم رجوی دست از جان و عمر و جسم دوستانم در زندان اشرف بردار اگر راست میگویی همین مجروحین و بیماران را بگذارید آزادانه و بدون کتک و ضرب و شتم (همان کاری که با من کردید) از زندان اشرف خارج شوند خانواده ها آنان و سازمانهای حقوق بشری به مشکلات آنها رسیدگی خواهند کرد "ما را به لطف تو امید نیست شر مرسان".
همچنین ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه سرگشاده آقای کریم غلامی
به آقای مارتین کوپلر
کریم غلامی - آلمان 07.02.2012 http://iran-fanous.de/middle/584-Gholami-Name-07.02.2012.htm
با احترام
Open letter of Mr. Karim Gholami to Mr. Martin Kobler
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |