_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

طرحهای شیادانه رجوی شکست خورد

 

 

محمد رزاقی. پاریس

09 مارس 2012

http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Shekast%20Tarh%20Shayadaneh%20Rajavi.HTM

 

دیروز در حالی سری دوم از اعضاء فرقه مافیایی رجوی به کمپ لیبرتی منتقل شدند که سران فرقه بطور خاص مریم قجر نزدیک به یک ماه دست به دامن جنایتکاران جنگی امریکایی مثل ژنرال فیلیپس وسرهنگ مارتین یا ژنرالهای باز نشسته و لابیهای امریکایی و اسرائیلی و... شدند تا بتوانند 400 نفر سری اول که به کمپ لیبرتی منتقل شده بودند را به اردوگاه اشرف برگردانند!

سران فرقه برای جلوگیری از انتقال اسیران فرقه ازاردوگاه عراق جدید به کمپ لیبرتی هرچه در چنته داشتند بیرون ریختند، از خرابکاری عمدی در لوله های فاضلاب کمپ لیبرتی در روز دیدار اقای کوبلر از کمپ تا فرستادن چند عکس از یک مار و گرفتن هزار بهانه بنی اسرائیلی از وضعیت کمپ لیبرتی و به میدان فرستادن جیره خواران  مخ پوسیده شورای دست ساز رجوی برای نوشتن مقاله در رابطه با فاضلاب کمپ لیبرتی و سخنرانی در بین 20 نفر از ساندویچ خورهای متحصن در ژنو که وانمود کنند کمپ لیبرتی از اردوگاههای نازیها هم بدتر است!

از همه مهمتر داد فغان و تهدیدها و التماسهای مریم قجر به خانم کلیتون و دادن پیشنهادهای سخیف البته شیادانه، برگزاری انواع اقسام شوها در امریکا و اروپا با پرداخت ملیونها دلار به لابیها باز نتوانست دردی از سران فرقه رجوی را دوا کند.

فرقه مافیایی رجوی نزدیک به یک ماه بعد از انتقال سری اول اعضایش از اردوگاه اشرف به کمپ لیبرتی نشستهای مختلفی در اروپا برگزار کرد تا به اعضاء و هواداران خود چنین القاء کند که قبول جابجائی 400 نفر اول تاکتیک  سازمان بوده و کاری خواهند کرد که دولت عراق به زودی انها را به اردوگاه اشرف برگرداند!

حال سران فرقه مافیایی تروریستی نه تنها نتوانستند ان 400 نفر اول را به اردوگاه اشرف برگردانند بلکه مجبور شدند با رفتن  400 نفرسری دوم هم موافقت کنند، این یعنی شکست طرحهای شیادانه رجوی که به همت خانواده های اعضاء اسیر فرقه و فعالیت و افشاگریهای جدا شده ها و انسانهای ازاده و با وجدانی که در راستای ازادی اسیران تلاش می کنند بر سران فرقه مافیایی تحمیل شد و جا دارد که از همین جا به همه کسانی که در این پیروزی بر فرقه رجوی نقش داشتند دست مریزاد بگویم.

اما انچه که امروزه باید بیشتر به ان توجه شود اینکه سران فرقه در پی این شکستهای پی در پی تلاش خواهند کرد برای سرپوش گذاشتن به شکستهایشان دست به ماجراجویی بزنند.

بنا به خبرهای رسیده سران فرقه از دستگیری جنایتکارانی که در حق مردم ایران و عراق و اعضاء ناراضی مرتکب جنایت شده اند و هم اکنون در داخل اردوگاه اشرف هستند وحشت زده شده و در جلسه های خود سر این موضوع بحث و چندین طرح ارائه داده اند از جمله خارج کردن همان نفرات از طریق سازمانهای بین المللی تحت عنوان اینکه این نفرات قبلا ساکن امریکا یا اروپا بودند، یا فراری دادن از اردوگاه اشرف به کمک پس مانده های بعثی و انتقالشان به اروپا.

نیاز هست همه کشورهای اروپایی هوشیار و مراقب باشند که مریم قجر و رجوی در صدد این هستند که یک عده از سران فرقه که در قتل و کشتار مردم ایران و عراق  و شکنجه اعضاء ناراضی دست داشته اند و همچنین این افراد در ساختن و بکارگیری انواع متفجرات اموزش دیده گارد جمهوری و فدائیان صدام دیکتاتور ملعون هستند را به اروپا بیاورد که این افراد تهدید جدی بر امنیت هر کشوری هست که در ان مستقر شوند.

همچنین از دولت محترم عراق و دستگاه قضائی عراق تقاضا دارم که به پرونده شکایات علیه سران فرقه در اسرع وقت رسیدگی کنند و باید به این موضوع توجه کنند که سران فرقه مستقر در اردوگاه اشرف در خاک عراق مرتکب جنایت شده اند و باید در خاک عراق هم محاکمه شوند و من به عنوان یک قربانی فرقه رجوی که بدست سران فرقه در اردوگاه اشرف زندانی و شکنجه شده ام و شاهد مرگ اعضاء ناراضی در زیر شکنجه بودم از قوه قضائیه عراق تقاضا میکنم که اجازه ندهند جنایتکاران بدون محاکمه ازعراق خارج شوند و باید این جنایتکاران در مقابل یک دادگاه عادلانه به جنایتهایی که در طی این سالیان دست زده اند پاسخگو باشند.

خانواده های اعضاء اسیر؛ دوستان جدا شده از فرقه رجوی و همه انهایی که در مسیر رهایی اعضاء از چنگال فرقه تلاش می کنند پیروزیتان بر فرقه مافیایی رجوی مبارک باد و امیدوارم با تلاش بیشتر هر چه شاهد ازادی اعضاء اسیر از چنگال فرقه مافیایی رجوی باشیم.

به این ایمان داشته باشید که فرقه رجوی در سراشیب متلاشی شدن قرار گرفته و هیچ نیرنگ و فریب شیادانه از طرف سران فرقه نمی تواند جلو ان را بگیرد چون حکم خدا و تاریخ و طبیعت است.

 

پاریس : محمد رزاقی

9 مارس 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مقابل طرحهای شیادانه و فریبکارانه سران فرقه رجوی هوشیار باشیم

 

 

محمد رزاقی. پاریس

04 مارس 2012

http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Tarhe%20Shayadaneh%20Rajavi.HTM

 

هفته پیش خانم کلینتون وزیر امور خارجه امریکا در یک جلسه استماع اعلام کردند در صورتیکه اعضاء فرقه از اردوگاه اشرف بدون مانع تراشی خارج شوند امکان بازنگری لیست تروریستی که فرقه رجوی در ان قرار دارد امکان پذیر است .

بعد از درج این سخنرانی خانم کلینتون در سایتها و یا پخش ان توسط خبرگزاریها مریم قجر بلافاصله از پیشنهاد خانم کلینتون استقبال کردند و اظهار کردند که خروج اعضاء فرقه به لیبرتی همزمان با خروج نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی امریکا باشد !

یعنی به عبارت ساده و به زبانی دیگر اعضاء خود معرف، داوطلب، بشکن زنان به کمپ لیبرتی بروند در وحله اول  مریم قجر این طرح را پذیرفت دیگر ان داد و فغان و جیغهای بنفشی که سرکمپ لیبرتی می کشیدند خود به خود شد تف سر بالا که بر گشت افتاد روی صورت همه انهایی که مدعی بودند کمپ لیبرتی مثل زندان یا مانند اردوگاه کار اجباری و حتی بعضی از جیره خواران رجوی گفتند کمپ لیبرتی بدتر از اردوگاه نازیها هست !

اما یک روز از این موضوع نگذشته که مریم قجر شروع کرد دبه کردن که نه کمپ لیبرتی نمی رویم اما به بیابانهای اردن میرویم و در انجا چادر میزنیم و دور کمپ چادری را سیاج و سیم خاردار می کشیم و بخشی از اموال را به انجا (مرز اردن) منتقل می کنیم بخش دیگری را با حضور نماینده سفارت امریکا می فروشیم!

سران فرقه دراوج شیادی و فریبکاری اقدام به دادن این اطلاعیه داده اند تا شاید به نیات پلید خودشان برسند .

یکم: در صورتیکه اعضاء فرقه به کمپ لیبرتی منتقل شوند ضریب جدایی اعضاء به مراتب بیشتر از بیابانهای اردن هست .

دوم: سران فرقه در کمپ لیبرتی بدلیل حضور مقامات سازمان ملل و پلیس عراق شبهه اشرف را درست کنند و به همین خاطر سران فرقه به طرح استقرار در بیابانهای اردن و کشیدن سیم خاردار دور کمپ عملا همان شیوه زندانی کردن اعضا در اشرف را در اردوگاه بیابانهای اردن  پیاده  کنند .

سوم: اگر اعضاء فرقه در کمپ لیبرتی مستقر باشند ملاقات اعضاء با خانواده هایشان امکان پذیر هست اما در بیابانهای اردن نه و به همین خاطر سران فرقه برای فرار از دست خانواده ها که خواهان ملاقات هستند از وجود کمپ لیبرتی وحشت دارند .

چهارم: سران فرقه در کمپ لیبرتی نمی توانند اعضاء ناراضی را سر به نیست یا زندانی و شکنجه بکنند اما در بیابانهای اردن که پلیس و کنترلی نیست سران فرقه به راحتی می توانند صدای هر منتقدی را خفه بکنند و هر بلایی سر نفر منتقد بیاورند .

پنجم: از انجا که تمامی اموال موجود در اسارتگاه اشرف مربوط به دولت و ملت عراق است با رفتن به کمپ لیبرتی سران فرقه نمی توانند انها را فروخته و به جیب نا مبارکشان بریزند حال می خواهند با این شیوه به اموال ملت و دولت عراق چوب حراج بزنند و از پول ملت عراق برای فرقه خودشان  لابی های امریکایی، انگلیسی، اسرائیلی استخدام بکنند و در اروپا برای مریم قجر شو راه بیندازند تا ایشان سخنرانی کنند .

ششم: آنچه از همه مهمتر و پشتگرمی برای سران فرقه رجوی است اینکه  بعضی از سران حزب بعث سقط شده مثل دختر صدام (رغد) که در اردن مستقر هستند به کمک فرقه رجوی بیایند و با نفوذ و پولی که دارند این فرقه را دوباره در مرز اردن سرپا نگهدارند و ان قسمت نه تنها به عنوان اردوگاه اوارگان نباشد بلکه پایگاهی برای فرقه رجوی که هم برای حفظ تشکیلات فرقه گرایانه هم قرار گرفتن در اختیار سرویسهای اطلاعاتی مثل اسرائیل که از طریق اردن خیلی راحت و سریع به هم وصل می شوند .

هفتم: فرار رجوی و دیگر سران فرقه از اجرای عدالت

از انجا که سران فرقه رجوی در ایرن و عراق و در داخل اردوگاه اشرف مرتکب جنایت علیه بشریت شده  و می دانند در صورتیکه یکی از سران فرقه در مقابل یک دادگاه عادلانه قرار بگیرد همه جنایتهای فرقه رو خواهد شد لذا سران فرقه برای فرار از اجرای عدالت مستقر شدن در بیابانهای اردن را به کمپ لیبرتی که دارای حداقلهایی هست که سازمان ملل هم ان را تایید کرده .

هشتم******: موضوع ستاره دار و کلیدی و به قول معروف شاه کلید!!!

به احتمال زیاد رجوی در یکی از سوراخهای کمپ اشرف خزیده و اگر قرار باشد  همه افراد به اسم و رسم و کارتهای صادر شده از طرف نیروهای امریکایی یا عراقی به کمپ لیبرتی منتقل شوند در ان صورت پدر خوانده فرقه (مسعود رجوی) نمی تواند از اردوگاه اشرف به کمپ لیبرتی برود پس 2 راه باقی می ماند بردن نفرات بصورت فله ای  و بدون کنترل یا کمترین کنترل یا حتی زیر بار یا داخل بارهایی که می خواهند جابجا کنند تا مسعود رجوی را بدین شکل از انجا خارج کنند .

یا اینکه رجوی در اردن تشریف دارند مریم قجر با این شیوه می خواهد بدنه را به سر متصل کند و دوباره با کمک سروسیهای اطلاعاتی کشورهایی مثل عربستان کویت و اردن و اسرائیل یک پایگاه جدیدی برای رجوی احداث کنند .

اما به انچه باید توجه کرد اینکه سران فرقه تمامآ از جان اعضاء اسیر در چنگالشان مایه می گذارند ودر هیچ جا حاضر نیستند که بگویند اردوگاه اوور را مثلا به فلان نقطه منتقل می کنیم چون در اردوگاه فرقه سران فرقه بطور خاص رئیس جمهور باسمه ای رجوی کنگر خورده و لنگر انداخته و حاضر نیست هوایی به جزء کنار رود اوور به صورتش بخورد چون ممکن فرم صورت مریم قجر بهم بخورد و دیگر  نتواند در شوها کنار شهردار اور یا  جولیانی، بولتون، یا ژنرال فلیپس و... بشیند.

به همین خاطر بیابانهای اردن و چادر نشینی را تقدیم می کند به اعضاء اسیر در اردوگاه اشرف و کمپ لیبرتی .

شما یک ذره شرف وجدان و انسانیت در وجودتان نمانده اگر چادر نشینی در بیابانهای اردن خوب است پس چرا موقع فرار از عراق با بزک و دوزک کردن و با ملیونها دلار از پولهای اهدایی صدام ملعون از اردن مستقیم به پاریس فرار کردید شما هم در همان چادر هایی که صلیب سرخ زده بود می ماندید و یک شب می دیدید که اعضاء جدا شده بمدت بیش از 4 سال در زندان تیف که با همکاری شما و بربرهای امریکایی ساخته شده بود چه کشیده اند !

البته دکترهای امریکایی و اسرائیلی قبلا گفته بودند که هم گلوله هم صدای گلوله برای قلبتان ضرر دارد همینطور گرد و خاک برای صورتیکه عمل زیبایی انجام داده اصلا مناسب نیست و...

مجامع  بین المللی، دولت عراق، خانواده های اسیران در اردوگاه عراق جدید (اشرف) سابق، شخصیتهای سیاسی، احزاب و سازمانهای حقوق بشری، جدا شده ها از فرقه رجوی بهترین شناخت به ماهیت و عملکرد رجوی را دارند به همین خاطر تقاضا می کنم به مطالب و نوشته ها و پیشنهادات انها خوب توجه کنید تا جلو یک فاجعه انسانی را که رجوی و دیگر سران فرقه خواهان راه اندازی ان هستند را خنثی کنیم .

سران فرقه می خواهند با دور زدن دولتها و سازمانهای بین المللی دور از چشم همه بساط شیادانه خودش را به هر طریق ممکن سر پا نگه دارد و من از دولت اردن تقاضا می کنم که اجازه ندهند خاک ان کشور محل استقرار یک فرقه مافیایی تروریستی باشد .

همچنین از دولت قانونی عراق و ارگانهای ذیصلاح تقاضا دارم که روند انتقال اعضاء اسیر در چنگال رجوی به کمپ لیبرتی  بصورت انسانی ادامه پیدا کند تا هر فرد بتواند ادامه مسیر زندگی خودش را ازادانه انتخاب بکند.

و از مسئولین و کنترل کنندگان کمپ لیبرتی تقاضا می کنم در اسرع وقت اجازه ملاقات خانواده ها با عزیزانشان در کمپ لیبرتی صورت بگیرد .

دوستان همینطور که با احساس مسئولیت و دلسوزانه مشت سران شیاد رجوی را باز کردید، درود بر همه شما و با هوشیاری و تجربه ای که داریم باید دوستان دربند فرقه رجوی را هر چه زودتر ازاد کنیم

ان روز دیر نیست چون این حکم خدا، تاریخ و طبیعت است.

 

پاریس: محمد رزاقی

4 مارس 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جر زدن مریم رجوی: بگذارید به اردن برویم، عربستان، ترکیه!

 

 

ن. هدایت، فریاد آزادی، چهارم مارس 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Jer%20Zadan%20Maryam%20Rajavi.HTM

 

ظاهرا مریم رجوی در ادامه مار اندازیهای خود برای جابجایی و برای در خواستهای بیشتر از کلینتون خواستار رفتن به اردن در درجه اول و اگر نشد به عربستان، ترکیه و کویت... شده است. البته به نظر میرسد که او با "مقامات اردنی" به توافقاتی رسیده باشد و یا اینکه میخواهد که عمو سام برایشان پیش قدمی کند و این خواسته را در نزد آنها مطرح نماید که در "مرزهای بین اردن و عراق" در "مکانی که پناهندگان" قبلا بوده اند باشند و فقط بگذارند که این ها برای "تامین مخارج" اموال خود را زیر نظر سازمان ملل و آمریکا به فروش برسانند.

به نظر میرسد که رجوی پس از نامه اولیه خود به کلینتون به یک عقب نشینی و اینکه این عجله او در مورد پذیرش تاق زدن رفتن بی دردسر به لیبرتی اسم انها از لیست خارج شود را فهمیده است که زهر خوردن است و برای همین دست به عقب نشینی زده است و ناچار به طرح پیشنهادی عزیمت به مرزهای اردن شده است. چون فهمیده است که از حول حلیم در دیگ افتاده است و بعد از بله دادن به کلیتون اکنون دچار تناقض شده است و فهمیده است که کلینتون در واقع زهر را به حلقومش میخواهد بریزد و با شکلات خارج شدن از لیست که دل مریم رجوی برایش سریعا غش کرد به این نتیجه رسیدند که اگر این کار را بکنند در واقع یک آب نباتی خروس نشان گرفته اند و زهر را نوش جان کرده اند وبرای همین رجوی حرف خود را پس گرفته است و میخواهد اکنون به اردن برود ویا عربستان ویا یا ترکیه... در زیر خواسته های جدید رجوی را بخوانید:

مریم رجوی در یک عکس العمل سریع در ابتد اگفته بود:

http://ir-efshagari.com/index.php?option=com_content&view
=article&id=5107:catrin&catid=3:2010-12-28-06-02-26&Itemid=4

ولی بعد مثل اینکه فهمیده است که چه زهر ایدئولوژیکی را کلینتون با شکلات لیست تروریستی به حلقش ریخته است و دست به یک عقب نشینی زده و خواستار رفتن به نزد مرتجعین دیگرعربستا ن سعودی و شاه اردن و... شد جاییکه قبلا هم گفته میشد که از نظر مالی به مجاهدین کمک مینمایند. هر چند اردن در زمان صدام به انها کمک لجیستیکی میکرد و در واقع مسعود رجوی گفته میشود که در اردن بسر میبرد و همینطور بعضی از سران مجاهدین که هنوز نتوانسته اند به اروپا برده شوند.


البته قبلا هم از طرف شاه حسین حمایت میشد. به نظر میرسد این اخرین تیر ترکش مریم رجوی برای حفظ تشکیلات خود میباشد که بتواند آنها را همچنان در مهمیز خود نگه دارد و باعث عدم فروپاشی کامل و یا باز بر اساس تاکتیک تاقاری از دیواری به دیوار دیگر فرج جنگ شاید آید میباشد:

 http://hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view
=article&id=34382:2012-03-03-19-30-22&catid=21:2010-01-17-21-49-36

(((خانم رجوی به خانم کلینتون اطلاع داد در صورتی که اطمینانهای حداقل در کمپ لیبرتی تأمین نشود، اگر دولت عراق جلوگیری نکند همه ساکنان اشرف و لیبرتی آماده اند در ماه مارس، عراق را با اموال منقولشان ترک کنند و با نظارت صلیب سرخ و کمیساریا، با هزینه خودشان، به‌طور موقت در منطقه مرزی اردن مستقر شوند، جایی که در زمان جنگ در سال ۲۰۰۳ صلیب سرخ و سازمان ملل برای پذیرش دهها هزار پناهجو چادر زده بودند)))

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بازی تراژدیک الاغ و هویج کلینتون با رجوی

زهر استراتژیک کلینتون به گلوی رجوی

 

 

ن. هدایت، فریاد آزادی، دوم مارس 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Bazi
%20Terazhik%20Olagh%20O%20Havij.HTM

 

رجوی که روزی میگفت از اشرف تکان نمیخورد و هر روز با "فاجعه" تهدید میکرد که هرگونه جابجایی را "قبول" نمیکند با خفت و خواری در ابتدا از تمامی این شعارها خارج شد و "توصیه" کلینتون را پذیرفت. البته مانند بازاری شده است که یک طرف از سر قیمتش بهیچ روی کوتاه نمیاید و این را باز کلینتون با نشان دادن هویج "حذف از لیست ترور" به الاغ لجباز همه چیز باخته و هیچ چیز بدست نیاورده نشان داد که مریم رجوی هم در هوا با یک عشوه شتری آنرا چسبید و سر به قدسیت عمو سام بطور کامل داد. البته در گفتار روزانه رجوی این معنی را دارد که ما "با تلاش خود از حلقوم آمریکا بیرون آوردیم" و گرنه "آمریکا که نمیخواست این را بما بدهد" و این "نتیجه کار و تلاش خودماست" که از لیست کذایی آمریکا خارج شود.

البته عمو سام هم میخواهد که این ها را به شکل وشمایلی که خودش دوست دارد وارد بازی سیاسی کند و رهبری مجاهدین هم مدتهاست که میداند "اشرف" و رویای "ارتش آزادی" با حمایت "نیروی هوایی آمریکا" برای "تسخیر تهران" را باید از سر خارج کند و رجوی که سالهاست دستمزد خود را از عمو سام طلب میکند که این همه خدمات گوناگون نموده است و چرا کسی به او محل نمیگذارد این بار میخواست با فدا کردن دوباره جان افراد خودش به حداقل دستمزدش برسد.

یک کارفرمایی را در نظر بگیرید که حاضر به پرداخت قیمت کامل دستمزد مزدبگیرش نیست و رجوی هم درواقع در مقابل خدماتی که حتی مامور پنتاگون در باره ان میگوید که "آنها برا ی ما خدماتی انجام میدهند که ما خود از انجام آن شرم داریم" و "تروریستها خوب سیا" و موساد بایستی که دستمزد خود را پس از سالها چانه زنی بدست آ ورد. البته اگر کارفرمای مجاهدین یعنی عمو سام واقعا دستمزد انها را بپردازد تنها در واقع مجاهدین فاز بعدی سناریوی آمریکا را بطور کامل پرداخته است که بوسیله عمو سام بازی داده شود و رهبری مجاهدین در واقع اکنون میتواند یک حداقل "پیروزی" را برای مسخ شدگان خود به نمایش بگذارد و "جشن پیروزی" برپا کند که سرافکندگی و خواری خروج از اشرف به لیبرتی و بعد خروج از عراق را باید بپذیرد. البته آنوقت راه برای ورود به اروپا و آمریکا برای افراد خاص مجاهدین باز میشود و بقیه هم که "تحت نظارت سازمان ملل" باقی میمانند و رهبری مجاهدین مسئولیتی دیگر در قبلشان ندارد.

اری رهبری مجاهدین هویج دستمزدهای خود را مطالبه برای کارها و خدمات ارائه شده میخواست و امریکا اکنون میخواهد این دستمزد را به آنها بدهد ولی هنوز باید یک قدم دیگر هم بردارند و بدون دعوا و جنگ و جدل خارج شوند تا دستمزد خود را دریافت کنند. مجاهدین هم که هنوز نگران این میباشند که باز هم چوب را بخورند و هم پیاز را برای همین معامله "همزمان" را پیشنهاد میدهند. بهرروی رجوی دیگر در عراق به ته خط رسیده است و چیزی برای باختن ندارد و کسی که چیزی برای باختن نداشته باشد آماده است که نفرات مسخ شده خود را برای اهداف و اخاذی طلبکاری هایش قربانی کند و این است که کلینتون میخواهد این الاغ را نیز با نشان دادن هویج از اشرف به لیبرتی بکشاند و مریم رجوی با نگرانی و بدبینی پیشنهاد میدهد که حداقل هویج را نشان بده تا ما بدنبالش به سوی لیبرتی بدویم.

حالا باید دید این بازی الاغ و هویج کلینتون با رجوی به کجا میرسد که به صورت یک کمدی تراژیک درآمده است. البته برای پیش سناریو مجاهدین به دادگاهی در آمریکا شکایت کرده اند و در واقع احتمالا سناریو به این صورت خواهد بود که در اروپا شده است که دادگاه دستور میدهد و کلینتون هم باید به رای دادگاه "احترام" بگذارد و در قدم اول برای اینکه مقداری به الاغ رجوی هویج را نشان داده باشند دادگاه آمریکایی یک رای مثبت به نفع مجاهدین میدهد و زمان بعدی هویج را کلینتون یا بگوییم زهر را کامل به حلق رجوی میریزد. آری عمو سام تمامی تفکرات هخارجوی و توهمات او را در عراق با زهر خود پایان میدهد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اندرباب آب و فاضلاب لیبرتی

 

 

محمد. ب. فریاد آزادی، بیست و نهم فوریه 2012
http://www.faryade-azadi.com/2Haupt/Fazelab%20Liberti.HTM

 

رسانه های مجاهدین طی روزهای اخیر پر شده است از وضعیت كمپ لیبرتی و آب و فاضلاب آن. آنقدر این مطالب سبك و بی مقدار است كه آدم فكر می كند مجاهدین با آن اهن و تلپی كه برای خودشان قائل بودند چگونه به پیسی افتاده اند كه اینطور خود را مضحكه خاص و عام می كنند. همین روزهاست كه پیام رهبر مقاومت پیرامون آب و فاضلاب لیبرتی منتشر شود و رئیس جمهور برگزیده مقاومت هم به «جگر گوشه هایش» در لیبرتی پیام بدهد كه فعلاً همانجا دستشویی كنید تا من از طریق مجامع بین المللی و سناتورها جای بهتری برای دستشویی تان پیدا كنم!!!

هزارخانی نیز كه نمی خواهد از قافله عقب بیفتد مطلبی نوشت كه شاه بیت آن این جمله است: « ترکیدن لوله فاضلاب کمپ لیبرتی را سرسری نباید گرفت، چون اهمیت زیادی دارد». هزارخانی كه سعی كرده برای چاپلوسی پا را فراتر گذاشته و نماینده ملل متحد را هم عامل وزارت اطلاعات ایران بداند، در انتهای مطلبش نوشته است: «چهار صد مبارزِ از جان گذشته داوطلب شده اند، تمام شرایط تحمیلیِ مالکی-کوبلر را پذیرفته اند و به کمپ لیبرتی آمده اند تا همین فاضلابها را نشانمان بدهند.»

به یكی دو عكس كه سایت مجاهدین از كمپ لیبرتی منتشر كرده و آنها را دلیلی بر فراهم نبودن حداقل زندگی در آن كمپ معرفی كند در زیر توجه كنید:

اینها تصاویری است كه توسط خود مجاهدین برای استدلال اینكه این كمپ جایی برای زندگی نیست منتشر شده است. كسانی كه در تشكیلات مجاهدین زندگی كرده اند بخوبی می دانند زندگی در آسایشگاههای اشرف به مراتب وحشتناكتر از اینجاست. اما من الان نمی خواهم به این موضوع بپردازم می خواهم واقعیتی را كه مجاهدین پس از به قول خودشان نیم قرن مبارزه به آن رسیده اند برای كسانی كه با این فرقه سر و كار دارند عرض كنم.

بگذارید یك مرور سرفصلی بكنیم: زندانهای زمان شاه، مبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی، سی خرداد و شروع مبارزه مسلحانه، جنگ چریك شهری، جنگ در منطقه، استراتژی جنگ آزادیبخش نوین، آنهمه نشستهای طعمه و حوض و دیگ و... و نهایتاً لیبرتی. الان جنگ آزادیبخش نوین به فاضلاب كمپ لیبرتی وصل شده است. و رجوی بایستی به جای نشست «دیگ» نشست فاضلاب بگذارد و یكبار دیگر بچه ها را از این بحران عبور دهد و سرتیتر گزارشات را هم بایستی گذاشت «عبور از فاضلاب»!.

محمد. ب
29 فوریه 2012

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاسخ دبیر کل ملل متحد به مریم رجوی؛ افعی های لیبرتی،کار « رژیم » است!

 

 

محمد علوی، آریا ایران، پاریس، بیست و هشتم فوریه 2012
http://www.ariaonline.info/?p=1398

 

خانم رجوی عزیز و دوست داشتنی

قبل از پاسخگویی به اطلاعیه تان می خواستم درد دلی با شما داشته باشم.چند روز پیش وقتی نماینده گان ما با چمدان خالی از تهران بازگشتند،از جاسوسان شما انتظار دیگری می رفت.انتظار داشتم “تنها آلترناتیو رژیم”،یکی از فیل های نادر اتمی اش را هوا می کرد تا همه سرگرم شوند.آخر مثل همیشه دروغ که خناق نیست، گلوی دروغگو را بگیرد و خفه اش کند.اما انگار شما هم از بس دروغ گفته اید از تفریط در دروغگویی خسته شده اید.چرا؟نمی دانم!

امروز که اول اطلاعیه را می خواندم،پیش خودم گفتم چندان هم بی سیاست نیستید.اگر از افشا سازی اتمی صرفنظر کرده اید یا برای یک روز مبادای دیگر واگذار نموده اید،موضوع داغ تری در کف داشته اید.وگرنه برای خانم کلینتون این همه خودشیرینی نمی کردید.عالی است.آفرین!

از مدتی پیش که نامه هایمان در رفت و آمد است،ایمان تازه ای به شما پیدا کرده ام.باور کنید نمی دانم اسمش چیست؟شاید یک انقلاب باشد.از نوعی که می گویند مبتکرش شما و شوهر دومتان است.ولی خواهشا این موضوع پیش خودمان بماند!

بهر حال از اینکه موضوع جدیدی را روی میز گذاشته اید من و همکارانم را از سردرگمی نجات دادید.در این وانفسا هر چقدر کله ام را به میز سازمان ملل فشار می دادم،حاصلی جز کج و معوج دیدن دنیا برایم نداشت.اما با افشاگری جدید شما که “رژیم” توانسته است مارهای افعی را به کمپ لیبرتی بفرستد،متوجه شدم که “خطر رژیم در عراق صدها بار از خطر اتمی شدن بیشتر است.”

راستش من هم مثل شما دنبال بهانه ای جدید بودم.تا یک جورهایی سرو ته همه چیز را به اسم رژیم تمام کنم.فقط نمی دانم چرا بعضی وقت ها این همه گند می زنید.اگر ننوشته بودی که “بنابر توصیه خانم کلینتون” راضی به زحمت ارسال نفرات به لیبرتی شده ای کار ما ساده تر می شد.

از طرفی ما که غریبه نیستیم.چند وقتی بود اطلاعیه های قدیمی تان را ورق می زدم.این طور که معلوم است،این آدم ها ظاهرا هر کدام کلی چریک هستند.از طرفی مگر کمپ اشرف مار نداشت که این همه به ترس و لرز افتاده اند.پس چطوری می خواستند سرنگون کنند؟پیش قاضی و معلق بازی؟

می گویند اینها هر کدام چندین دوره کماندویی با کلاه سبزها و کلاه قرمزی های صدام گذرانده اند.در هر دوره چریکی،هر کدام سر چندین مار را از لجنزارهای “حمرین” بیرون کشیده، با دندان کنده و گوشتش را درسته قورت داده اند.حالا به ما که رسیده اند از دو مار رهگذر فراری می شوند؟از طرفی چرا من را به مخمصه می اندازی زن؟خب،بگو چکار کنم؟این همه ناز کردنت برای چیست؟

حتما اطلاعیه ات را در یک شب رنگی نوشته ای.واقعا از دست چند مار بی آزار می خواهی همه چیز را خراب کنی؟همانطور که قبلا گفتم بعضی وقت ها زیادی گند می زنی.الان که دارم انتهای اطلاعیه ات را میخوانم مقداری شک برم داشت.آخر عزیز من لیبرتی همانطور که از اسمش برآمده “لیبرتی” است،نه زندان؟با اینحال اگر نمی دانی بدان،تا چند ماه پیش نزدیک به ۱۰٫۰۰۰ سرباز “ارتش آزادیبخش آمریکا” به مدت ۱۰ سال در ّآن خراب شده زندگی کرده اند.آیا شما عزیز تر از آنهایید؟

بیا و با ما دودوزه بازی نکن.سر ما هم چیزی را خراب نکن که حال و حوصله ناز و اطوار”کمیته حقیقت یاب” ات را ندارم.اگر از من می پرسی عبور افعی ها از کمپ لیبرتی، کار “رژیم” است.همین طناب سی ساله را ول نکن تا برای عاقبت تان حَرَجی باشد.از طرفی این همه برای خودت ستاره نچین.ما خودمان از این و آن گدایی میکنیم.آنوقت تو می گویی “انسان های بیگناه” شما را به کاخ صدام یا هتل چند ستاره ببریم؟ نکند انتظار داری همه را به “اورسوراواز” پست کنیم؟!

از طرف دبیر کل سازمان ملل متحد
محمد علوی
۲۷ فوریه ۲۰۱۲

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

علیرضا رحمانی در مسیر اشرف به لیبرتی موفق به فرار شد

اعلام جدایی علیرضا رحمانی

 

 

بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و هفتم فوریه 2012
http://www.saharngo.com/fa/story/1703

 

آقای علیرضا رحمانی که هفته گذشته در حین انتقال گروهی از نفرات سازمان مجاهدین خلق به اردوگاه لیبرتی توانست فرار کرده و خود را به خانواده های مستقر در مقابل پادگان اشرف برساند، متن کوتاه زیر را نسبت به اعلام جدائی خود از فرقه رجوی به مسئولین بنیاد خانواده سحر در بغداد تحویل داده است که عینا از نظرتان میگذرد:

بنام خدا

من علیرضا رحمانی بدین وسیله جدایی خودم را از فرقه رجوی اعلام می کنم و از این که توانستم در فرصت پیش آمده آزادی خودم را بدست آورم بی اندازه خوشحالم و خدا را شکر میکنم.

در تشکیلات فرقه رجوی حق حتی آزاد اندیشیدن هم نداشتم و دائم تحت فشار و شکنجه روحی و زیر شدیدترین نوع تفتیش عقاید با نام عملیات جاری بودم و الان احساس میکنم عشق به زندگی و رهایی که طی ده سال در وجودم مرده بود دوباره زنده شده و از این بابت فوق العاده احساس رضایت میکنم.

 

علیرضا رحمانی
بغداد 26/2/2012

 

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ابراز خرسندی کانون ایران قلم از آغاز ترک پادگان اشرف

رجوی در برابر عزم جزم بین‌المللی، دولت عراق، خانواده های قربانیان و اعضای جداشده از این فرقه سر تعظیم فرود آورد

 

24.02.2012

تحریریه ایران قلم

 

-   در شرایطی که مسعود رجوی نزدیک به 26 سال را در صحراهای عراق، بدنبال سراب جوانان این میهن را قربانی هوس های خود کرد.

-   درحالیکه استراتژی ارتش وابسته باصطلاح آزادیبخش در خاک عراق رسما وعلنا به گل نشسته است.

-   در زمانی که رجوی همه چیز را یک جا باخته است ولی سرافکنده هنوز دعوی پیروزی میکند.

-   در روزگاری که رجوی راه چاره خود را  نه تکیه بر مردم بلکه در سرسپردگی تمام‌عیار به سرویس های غربی و اسراییلی و موساد جستجو کرده و به کمک همین سرویس ها دانشمندان هسته ای ایران را به فرموده اسراییلی ها هدف قرار میدهد.

-   و در شرایطی که سازمان مجاهدین ماکت شرمساری کل اپوزیسیون باصطلاح خارج کشور شده که چشمانشان  را آگاهانه بر همین حقایق روشن وابستگی مجاهدین به غرب بسته اند.

 

آری در چنین شرایطی رجوی وادار شده است که پادگان اهدایی صدام حسین را که بیش از ربع قرن در آن سکنی گزیده بود را شرمگینانه آرام آرام ترک کند و بی سر وصدا به سوی پایگاه ساخته شده آمریکاییان به نام « لیبرتی ! » نقل مکان کند.

 

بارها گفته‌ایم و باز هم تکرار میکنیم که رجوی در دوران حیات اش هرگز از گندم ری نخواهد خورد .  رجوی منفور ایران و ایرانی و تاریخ این سرزمین باقی خواهد ماند . بخاطر آنکه نمونه کم نظیری از وابستگی به بیگانگان آن هم وابستگی به اعراب ضد ایرانی را در تاریخ معاصر به نمایش گذاشت او که با وابستگی به صدام راه خود را آغاز نمود اکئون تا خرخره با اسراییلی ها و دشمنان مردم ایران رفته است .

 از همین روست که  رجوی منفوریت اجتماعی و لعن تاریخی را یک جا برای خود وبازماندگانش به ارمغان برده اس او همچنین در سالهای پایانی عمر لعن ونفرین هزاران هزار خانواده داغدار و جوان از دست داده و یا اسیر را با خود همراه کرده است.

 

این تجربه بسیار تلخ و تأسف آور البته به بهای خون هزاران جوانان ایرانی رقم خورد وسالهای جوانی و سرزندگی پرشور  هزاران جوان دیگر درصحراهای عراق به یغما رفت .

 

آنچه مهم است اینکه رجوی علی‌رغم این گذشته توأم با خیانت و جنایت بلاخره مجبور به اجرای این امر تاریخی و مهم شد که در راستای انحلال ظرف ایدئولوژی و استراتژی عقب‌مانده خود را گام بردارد، اگر چه تا پایان راه هنوز باقیست . آنچه که به وی برمیگردد حداقل در 10 سال گذشته پس از آشغال عراق توسط آمریکا پیوسته سعی داشته و دارد که از این امر سرپیچی کند تا شاید فرجی حاصل شده و مجدداً توسط آمریکاییان مسلح شود . ولی شاید او نمی داند که آمریکاییان دهها همچون او را به سرچشمه برده و تشنه برگردانده است.

 

در همین جا بایست از استقامت و پایداری تک تک خانواده‌هایی که باطل السحر ایدئولوژی رجوی هستند تقدیر نمود و برآنان درود فرستاد،  پدران ومادران پیری که در کهنسالی در سرما و گرما رجوی خیانت‌کار و وطن فروش را با پایداری شان در جلوی درب اصلی‌ترین پایگاهش در جهان به محاکمه کشید اند.

 

همچنین از خیل بسیار رها شدگان و جداشدگانی که با قلم و قدم خویش این ارگان عنکبوتی را افشا نمودند و تشت رسوایی تشکیلات فرقه ای و ایدئولوژی بیمارگونه رجوی را از بام آسمان به زمین انداختند.

 

درود بر همه قهرمانانی که از سختی‌ها و تهمت ها نهراسیدند و از ژنو و کانادا و آمریکا و انگلیس گرفته تا صحراهای عراق ره سپردند و از بام تا شام مرگ ایدئولوژی رجوی و جفایی که در نزد جوانان ایرانی کرده بود را فریاد زدند.

 

البته این از نتایج سحر است واقعیت اینکه رجوی و تشکیلات وی در عراق ضربه‌ای استراتژیک و جبران ناپذیر و فراموش ناشدنی را دریافت کرده است و از همین رو  که هرگز تا پایان و ترک خاک عراق دست بردار نخواهد بود و باز هم با سنگ اندازیهای مستمر در مسیر پناهندگی واقعی افراد اسیرو گروگان دراشرف ایجاد مشکل خواهد کرد، اما اکنون دیگر کار از کار گذشته است چون با باز شدن پای محاکم حقوقی  چون سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگی رجوی همه چیز را یک جا باخته است و قادر نیست شرایط را به گذشته بازگرداند .

 

اکنون بیش از هر زمان دیگر زمان به زیان رجوی و اندیشه پوسیده و بیمار گونه اش پیش میرود.

همانطور که در گذشته ا شاره کرده بودیم تجربه عملی در مقابل رهبران این سازمان نشان میدهد قاطعیت و فشار سیاسی و حقوقی هر چه بیشتر نتیجه بخش بوده و رهبران دیکتاتور این سازمان قادر نخواهند بود مسیر مسالمت آمیز بررسی پروسه حقوقی این افراد را با خشونت و خونریزی قابل پیش‌بینی از طرف مسعود و مریم رجوی لکه دار سازند.

 

کانون ایران قلم

که طی پنچ سال گذشته تلاش خود را جهت آزادی اسیران و گروگانهای این فرقه تروریستی سازمان داده است یکبار دیگر ضمن خوشوقتی و ابراز شادمانی برای شروع  مرحله تاریخی و لازم الاجرا در پروسه نابودی این فرقه خشونت طلب ابراز امیدواری میکند که با نقل مکان افراد مستقر درپادگان اشرف این مراحل عملی گردد:

 

1.      مصاحبه اختصاصی و بدور از شرایط تحمیلی فرقه رجوی در فضای باز و آزاد توسط مسئولان کمیساریای عالی پناهندگان اجرایی گردد.

2.      شستشوی مغزی و شکنجه روانی و جسمی هزاران قربانی این سازمان پایان پذیرد.

3.      با دخالت ارگانهای بین‌المللی و همچنین دولت عراق امکان ملاقات حضوری خانواده‌ها با فرزندانشان هرچه سریع ترعملی گردد.

4.      شروع فصل جدیدی از زندگی بدور از القائات اندیشه رجوی شرایطی را فراهم کند که باقی عمر این عزیزان همچون هیزمی برای بقای عمر این تشکیلات جهنمی بکار برده نشود .

 

با امید به روزهای بهتر بار دیگر کانون ایران قلم و هیئت تحریریه آن  تبریکات صمیمانه خود را به مناسبت این پیروزی بزرگ ابراز میدارد.

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجاهدین  خلق  بدون اشرف

 

 

تحریریه انجمن ایران فانوس - آلمان

20.02.2012

http://iran-fanous.de/middle/652-Fanous-BedoneAshraf-20.02.2012.htm

 

 

بنا بر اولتیماتوم دولت و مردم عراق مبنی بر خروج بی قید و شرط مجاهدین خلق از خاک عراق و بنا بر وساطت و پا در میانی سازمان ملل و بعضی از کشورهای غربی، سرانجام نفرات سازمان طی روزهای گذشته 397 تن برای اولین بار، ناچار شدند کمپ اشرف را به مقصد کمپ آزادی واقع در نزدیکی بغداد، ترک کنند. نفرات حاضر، قبل از خروج از کمپ اشرف، بنا بر فرمان رهبران شان، برای آخرین بار باصطلاح با شهدای خود واقع در گورستان مروارید، دیدار و خداحافظی کردند که این به مثابه برگشت ناپذیر بودن ماجرا و جدیت دولت عراق در ارتباط با تخلیه اراضی اشرف و رها شدن از یکی از مشکلات بزرگ دولت و مردم، می باشد.

 

کمپ اشرف که در ابتدا حدود 30 کیلومترمربع مساحت داشت و بعدها وسعیتر شد، از اواخر سال 1365 به سفارش صدام حسین به مجاهدین خلق سپرده شد. آن ایام مصادف با جنگهای گردانی مجاهدین خلق بود. یعنی همان جنگهایی که مجاهدین با همکاری ارتش عراق به ارتش ایران شبیخون می زدند. مسعود رجوی که چند ماه قبل تر وارد عراق شده بود، کمپ اشرف را در یک نشست جمعی موهبتی برشمرد که از این پس همه نیروها می توانند با همدیگر و در یک جا آموزشهای سیاسی و تشکیلاتی را فرابگیرند. او با امکانات فراوانی که از دولت وقت عراق دریافت می کرد، به بازسازی کمپ اشرف می پرداخت و این در حالی بود که در ابتدا به نیروهایش وعده دو سال ماندن در عراق را داده بود و او در ادامه تصریح کرد که اگر ماندن ما در عراق بیشتر از دو سال به درازا بکشد، ما خواهیم سوخت، چرا این که از پس تبعات و سوالات فراوان مردم و مخالفینی که ماندن ما در عراق را مورد سوال و نقد قرار خواهند داد، بر نخواهیم آمد.

 

سرانجام مسعود رجوی که خود به دیدار نیروهای پراکنده اش در مرزهای ایران و عراق نمی رفت و در شان خود نمی دید، نیروهایش را از جبهه های جنگ واقع در سراسر مرزهای ایران و عراق، به پادگان اشرف گسیل داشت و برایشان انواع و اقسام آموزشهای تشکیلاتی و سیاسی و ایدئولوژیک، بر قرار کرد تا به زعم خودش در یکسان سازی نیروها و کنترل و مهار آنان هزینه کمتری پرداخت نماید. با این حال، پادگان اشرف از حیث درختکاری و ساختمان سازی و انواع پروژه های دیگر و بسیج نیروها برای آبادانی آن محل تقریباً به شهرکی بدل شد که حتی مدرسه و اسکان خانواده ها را نیز در خود جای داده بود که بعد از دو سال همه امکانات کودکان و خانواده ها به دلیل ضرورت جنگ، برچیده شد و پادگان اشرف تماماً به پادگانی خشک و بی روح بدل شد و اگرچه همه نیروهای سازمان و بعضاً رهبرانش نیز به آنجا تردد داشتند، پادگان اشرف از آن پس به نماد قدرت و امکانات و حضور و جولان دادن مجاهدین خلق در خاک عراق، طی دهه های 70 و 80 بدل شد.

 

با وجود این که پادگان اشرف طی سلسله آموزشهای مسعود و مریم رجوی به یک فرقه بسته و نظامی بدل می شد، از طرف دیگر حصارها و سیم های خارداری که هر روز بر گرد این کمپ کشیده می شد و عرصه را بر اعضا و ناراضیان تنگ تر می کرد، پادگان اشرف ضمن نماد قدرت و اتوریته و هژمونی رهبران سازمان، اختناق و استبداد و دیکتاتوری عریان و افسارگسیخته را علیه نیروهای راضی و ناراضی آنچنان تست و آزمایش می کرد که هنوز هم اعمال و رفتارهای غیرانسانی و ضد حقوق بشری که رهبران سازمان علیه اعضایشان به کار برده و به راه انداخته اند،  برای جامعه جهانی شناخته شده نیست و باورش سخت است.

با این اوصاف که مسعود رجوی از پتانسیل مبارزاتی بخشی از جوانان ایرانی به تمرین دیکتاتوری و تست و آزمایش انواع مفاسد شخصی و تشکیلاتی خود می پرداخت و از شعر و شعارهای سابق سازمانش فاصله می گرفت و قادر بود توسط امکاناتی که از صدام حسین گرفته بود و بسته بودن درب پادگان اشرف، همه نیروهایش را به گروگان بگیرد و به بردگی بکشاند، کم کم سرو صدای مخالفین و معترضین از این نوع دیکتاتوری نوین، بلند و بلندتر شد تا جایی که وجود و صدای اعضای جداشده در اروپا، به یکی از معضلات و موانع بزرگ بر پیش راه مجاهدین خلق بدل شد، رهبرانی که می رفتند تا با فریب و مظلوم نمایی، خلقی را به گروگان بگیرند.

به دنبال همین و طی دو سال گذشته، صدها خانواده ایرانی نیز خود را به صف اول مبارزه علیه مجاهدین رسانده و خواهان یکی از حقوق اولیه خود و فرزندان دربندشان که در داخل قرارگاه اشرف محبوس بودند، شدند. این دومین ضربه، همچنین توانست در بی آبرویی و بی اعتباری رهبران سازمان قوت بیشتری ببخشد و حتی خیل نیروهای ناراضی در درون سازمان را منفعل و از بدنه تشکیلات جدا سازد و به جمع نیروهای معترض و مخالف سازمان ملحق نماید.

 

این چنین بود، البته در ابتدا فعالیت های سیاسی و حقوق بشری اعضای جداشده از این سازمان در پشت جبهه و سپس فعالیت های شبانه روزی خانواده های مجاهدین طی دو سال گذشته و آنهم در خط مقدم نبرد، عرصه را از هر حیث بر رهبران سازمان تنگ کرد و اعتماد به نفس را از آنان گرفت و نگذاشت تا رهبران سازمان که برای حفظ پادگان اشرف و دستاوردهای نامشروعی که در آن انباشته بودند و به قول و به زعم خودشان برای حفظ و بقاء آن، عاشوراگونه ایستادگی خواهند کرد، جامه عمل پوشانده شود.

 

در اینجا جا دارد تا از زحمات همه نیروهایی که چه در عرصه بین المللی، چه در داخل عراق، چه نیروهای ناراضی و خانواده هایی که از ایران برای اعتراض به عراق می رفتند، قدردانی کرد و یقین حاصل نمود که با همین همت و پیکار مجدد، می توان باقیمانده سازمان را از اراضی مردم عراق کوچاند و به عقب نشینی واداشت و البته، النهایه رهبران سازمان را به خاطر سی سال جنایت و خیانت به دادگاه های صالحه کشاند.

 

تحریریه ایران فانوس

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد