|
عید
فرزاد فرزین فر
امشب شب نور بود امشب عید روز بود امشب عید میلاد خدا بود و جلچله های شادی شدند پرواز بحر هر شادی سوی آزادی
و امواخ آسمانی نور کلان کلان خنده کنان و شادمان رقص کنان و کف زنان هلهله کردند هر زمان رفتند همه به آسمان ( پیش خدای مهربان ) 2
جمع شدند با همرهان راز شدند تو قلبهاشان رمز شدند تو بطن هاشان تا که بگویند حرفهاشان جملگی هستیم ما نشان ( از آن خدای مهربان )2
آن ذره ها خدا شدند جمله همه رها شدند از بطن خود جدا شدند یکدل و با صفا شدند از نو پدید بیامدند ( از آن خدای مهربان )2
عید است عید شاکران میلاد صبح شاد وازگان شاد باشید شادان صفتان باز میآید شادی به جهان ما جاودانیم هر زمان گر که برانیم به زبان از بطن بطن بطن هایمان شاکریم ما همه مان ( به آن خدای مهربان ) 2
باشد مبارک عید تان باز میآید به جهان صلح و صفا و عشقمان شاد باشید هر زمان با عشقهای قشنگ تان ( به آن خدای مهربان ) 2
جشن بگیرید هر زمان تا که بیاید به جهان تا که بپاشد قلبهایمان که باز شود هم لبهایمان تا که ببوسیم بی امان شکری بکنیم بیکران ( به آن خدای مهربان ) 2
زاده شدیم ما همه مان نور شدیم تا جاودان چلوه شدیم ما اینزمان روی کنیم به یارمان شکری کنیم بی امان ( به آن خدای مهربان 2
خلق شدیم ما همزمان شرف شدیم چو مردمان جشن گرفتیم عیدمان انسان شدیم در این جهان شکر بباید که کنیم ( به آن خدای مهربان ) 2
فرزاد فرزین فر
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |
